previos page menu page next page


صحيفه نور ج 11 صفحه 50

تاريخ: 28/9/58

متن مصاحبه امام خمينى با حسنين هيكل‏

حسنين هيكل: تا 3 روز ديگر يك سال از آخرين ديدار با شما در پاريس مى‏گذرد و در اين سال چيزهاى زيادى گذشت.

امام: بله، الحمدالله. انشاءالله ... اميدواريم از اين به بعد هم چيزهاى زيادى بگذرد.

سوال: در نظر شما مهمترين چيزى كه در سال گذشته رخ داد چه بود و چه توقعى داريد در سال آينده بگذرد؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم: مهمترين چيزى كه در سال گذشته براى ملت ما حاصل شد، قطع ايادى ابرقدرت‏ها از كشور و قطع ظلمى كه بر اينها در سال‏هاى طولانى شد، آن بزرگتر چيزى بود كه بر ما گذشت و بزرگتر چيزى كه ما آرزو داريم اين است كه در اين سال انشاءالله ممالك اسلامى به ما متصل بشوند و ملت‏هاى مسلمين بيدار بشوند و متوجه به اين بشوند كه اين تبليغاتى كه ابرقدرت‏ها كردند و خودشان را آسيب ناپذير معرفى كردند، اينها حقيقت نداشته است. ديدند ملت‏ها كه ملت ما بزرگتر آسيب را به بزرگتر رژيم وارد كرد و الان هم مشغول است كه آسيب‏ها را پشت آسيب‏ها وارد كند و آن كه بت بزرگى كه براى دنيا درست كرده بودند، ملت ما شكست آن را و مى‏شكند. آرزوى بزرگ ما اين است كه ملت‏هاى ديگر هم با ما متصل بشوند و همانطور كه اسلام دستور داده است كه مؤمنين اخوه هستند، همان مسائل در پيش روى ملت‏ها باشد. البته من از دولت‏ها بايد بگويم مايوسم لكن ملت‏ها اينطور نيستند. ملت مصر يك حكم دارد و آقاى سادات هم يك حكم و همين طور ساير ملت‏ها نسبت به دولت‏ها. كمى از دولت‏ها هست كه اميدى به آنها هست والا اكثراً اميد بر آنها نيست و ما آرزوى بزرگمان اين است كه ملت‏ها اين معنايى كه در ايران واقع شد و ديدند آن چيزهايى كه به نظرشان امكان نداشت تحقق پيدا كرد، آنها هم توجه داشته باشند كه غيرممكن‏ها با اراده ملت‏ها، اراده‏اى كه تبع اراده خداست، اراده‏اى كه براى خداست، غير

صحيفه نور ج 11 صفحه 51

ممكن‏ها ممكن مى‏شود و محال‏ها واقع.

سوال: در سال گذشته چيزهاى زيادى رخ داد و چيزهاى زيادى هم شنيديم و الان كه من آمدم اينجا، مى‏بينم مشكلات زيادى در عين پيروزى‏هاى زياد در كشور ايران موجود است مثلاً اجانب، تبليغات، حمله تبليغاتى و حمله‏هاى ديگرى مى‏كنند و ممكن است كه يك وقت منجر به حمله نظامى هم بشود كما اينكه حمله‏هاى اقتصادى هم دارند به ايران و در آينده چيزهاى زيادى رخ خواهد داد. شما آيا براى آينده ممكن است من براى آينده سوالى بگيرم از شما كه شما چه در نظر داريد درباره روابط با آمريكا، مثلاً، من باب مثال در روابط با آمريكا و مثلاً درباره مسائل و مشكلات ديگرى كه متوجه ملت ايران و انقلاب ايران خواهد شد، شما چه در نظر داريد و مى‏خواهيد چه عملى انجام بدهيد؟ ديروز كارتر چيزى گفت كه شبيه به تهديد جنگ بود كه اين تهديد اول ايشان نيست.

جواب: پشت سر هر انقلابى در عالم اينطور آشفتگى‏ها هست و من بايد بگويم كه انقلاب ما انقلاب بزرگى بوده است و در حد خودش بالاترين انقلاب بوده است، با وضعى كه حاضر است و ما شاهد بوديم و پشت سر آن آشفتگى‏هايش ناچيز است. آنطورى كه انقلاب‏هاى ديگر بودند كه بعد از 50 سال، 60 سال، بعد از چند سال باز گرفتار هستند، ما آن گرفتارى‏ها را نداريم و مهم هم اين است كه انقلاب ما اسلامى است و ملى، ملت مسلم قيام كرده است براى اسلام و هر قيامى كه اينطور باشد پشت سرش آنطور خونريزى‏ها، آنطور وحشيگرى‏ها پيدا نمى‏شود. شما مطلع هستيد كه در اين انقلابات يك ميليون و يك ميليون و نيم مقتول داشتند. پس از پيروزى، فلان كسى كه پيروز شده است مى‏گويد من تا اين سيگار را كشيدم هر چه مى‏توانيد بكشيد و آنطورى كه الان براى من يعنى چند روز پيش از اين، صورت آوردند از ممالكى كه در آن يك انقلابى واقع شده و صورتى كه از حبسى‏ها دادند، از مقتولين و اينها دادند عددها، عددهاى زيادى مثل يك ميليون، يك ميليون و نيم، دو ميليون بود. و كشور ما بعد از اينكه انقلابش پيروز شد، يك نفر هم حتى بيگناه كشته نشد. آن اشخاصى كه در محكمه بردند و ثابت شده است به اينكه مفسد بوده‏اند و فساد ايجاد كرده‏اند و قتل عام‏ها كرده‏اند، امر به قتل عام‏ها كرده‏اند، آنها يك عده معدودى بودند كه بعد از اينكه محاكمه شدند به جزاى خودشان رسيدند. بعد از انقلاب ما، يك آزادى داده شد، تمام مرزها باز و تمام فرودگاه باز و تمام احزاب و تمام نويسندگان آزاد، در صورتى كه بعد از انقلاب، شما مى‏دانيد كه تمام اينها به روى دنيا بسته مى‏شود. انقلاب ما، غير از انقلاب جاهاى ديگر است. انقلاب وقتى متكى بر اسلام شد و ملت متعهد به اسلام بودند اين انقلاب نمى‏تواند آنطور خسارات را داشته باشد. ما هر چه خسارت ديديم در حالى بوده است كه با شاه، شاه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 52

مخلوع و دار و دسته او برخورد داشتيم و حالا هم هر چه مقتول هست آنهايى هستند كه آنها دارند جنايت مى‏كنند و باز هم ناچيز هست، چيزى نيست در نظر ما. اما قضيه تشرهاى آقاى كارتر، نمى‏دانم شما اين مثل را مى‏دانيد، من حيفم آيد كه مثل بزنم به شير، كه مى‏گويند وقتى كه مقابل يك دشمن مى‏ايستد هم فرياد مى‏زند هم از آن طرفش چيزى بيرون مى‏آيد و هم دمش را حركت مى‏دهد، فرياد مى‏زند براى اينكه طرف را بترساند، مى‏ترسد، از اين جهت از او چيزى هم صادر مى‏شود، دمش را حركت مى‏دهد براى اينكه ميانجى پيدا كند. آقاى كارتر را من حيفم مى‏آيد كه بگويم شير، لكن يك موجودى است كه همين كارها را دارد مى‏كند اين هياهو و اين فريادها و آن ترساندن ماها را از اقدام نظامى، دخالت نظامى، اينها كهنه شده است و لهذا يك دفعه يك چيزى مى‏گويد فوراً بعدش يك چيز ديگر مى‏گويد خلاف آن. اينها همان فريادهايى است كه آن حيوان زد براى اينكه بترساند طرفش را الان ملت‏هاى اسلامى و ملت‏هاى غير اسلامى هم توجه‏شان به اينجاست و دلهاى‏شان با ماست. شما اين را بدانيد كه اگر چنانچه سرنيزه سادات از روى مصر برداشته بشود، ملت مصر با ماست براى اينكه ما اسلام را مى‏خواهيم، مصر هم اسلام را مى‏خواهد. ما مى‏خواهيم يك حكومت اسلامى باشد، ملت مصر هم همين را مى‏خواهند. ما مى‏خواهيم يك ملت اسلامى باشد، ملت عراق هم همين را مى‏خواهند، ملت‏هاى ديگر هم، تركيه هم همين را مى‏خواهد. هر جا كه مسلم است ملتش مايل است كه يك رژيم اسلامى، يك رژيم عدل باشد بلكه اگر ما تبليغاتمان برسد به دنيا و ما به مردم دنيا حالى كنيم كه اسلام چه چيز است، اسلام اصلاً شناخته نشده است، تا حالا اصل اسلام شناخته نشده است، كسى نمى‏داند چيست تا حكومت مى‏گويند، به نظرتان حكومت محمدرضا مى‏آيد و سادات و كارتر، تا رژيم گفته مى‏شود، اين رژيم‏ها به نظرشان مى‏آيد. ما هر چه هم بخواهيم به آنها بفمانيم، تا نتوانيم درست پياده كنيم آن چيزى را كه موافق رضاى خدا و رسول خداست، نمى‏توانيم ادعا كنيم كه ما يك رژيم اسلامى داريم. ما الان در آستانه اين واقع شده‏ايم كه يك رژيم اسلامى متحقق بشود و انشاءالله متحقق بشود لكن اگر دنيا بفهمد كه اين اسلام چيست، حكومت اسلام چه جورى است، چه وضعى دارد، حاكم اسلام و رئيس اسلام با محكومين و با اشخاصى كه به آنها حكومت مى‏كند چه وضعى داشته اند، سردارهاى اسلام در صدر اسلام با مردم چه وضعى داشته‏اند، سردارى كه يك نفر آدم بازارى، صوفى به او فحاشى مى‏كند، نشناخته و بعد او راه مى‏افتد مى‏رود بعد به او مى‏گويند كه اين مالك اشتر ظاهراً بود كه اين مالك اشتر بود، فهميدى چه كردى؟ فهميده و مى‏دود دنبالش كه مى‏بيند رفته مسجد،مى‏گويد كه من آمدم مسجد دعا مى‏كنم براى تو. اين يك فرم حكومتى است كه دنيا نديده است يعنى تا حالا در دنيا نشده است پياده بشود. زمان حضرت امير و زمان پيغمبر اكرم و خلفا يك مقدارى، آنطورى كه مى‏خواستند يك مقدارى شد والا آنطورى كه آنها مى‏خواستند نشده است تا حالا. بعد از

صحيفه نور ج 11 صفحه 53

آن هم كه بنى اميه آمدند و بنى عباس آمدند و حكومت‏هاى ايرانى و نمى‏دانم بومى و اينها بودند كه ديگر بدتر شد مصيبت‏ها. ما اگر بتوانيم و شما نويسنده‏هايى كه مسؤول هستيد همه شما مسؤول هستيد، همه نويسندگان اسلام مسؤول هستند، همه گويندگان اسلام مسؤول هستند كه معرفى كنند اسلام را به مردم، حكومت اسلام را معرفى كنند به ملت‏هاى خودشان كه حكومت اين است وضعش، نه آنى كه محمدرضا داشت نه آنى كه سادات دارد و نه آنى كه ساير سران قوم دارند. آنها اصلش اجنبى است از اسلام، ربطى به اسلام ندارد. اگر ما معرفى كنيم اسلام را به دنيا، همه دنيا با ما موافق مى‏شوند، همه قلوب دنيا مى‏خواهند عدالت باشد، اينجور عدالتى كه در اسلام هست لكن خوب، ما يك اشخاص ملت ضعيفى هستيم، تبليغات نداريم در دنيا، دنيا برضد ما دارد تبليغات مى‏كند، همه قلم‏هاى خارج به ضد ماست، همه راديوهاى خارج تبليغات برخلاف ما مى‏كنند، معذلك يك معجزه است كه در عين حالى كه همه دارند برخلاف دارند عمل مى‏كنند باز هم اين قافله دارد جلو مى‏رود و جلوتر خواهد رفت. پس اين معنا كه شما مى‏گوئيد كه تشر زده آقاى كارتر و ما را خواسته بترساند، اين نظير همان تشرى است كه آن حيوان مى‏زند و ما هم بنا نداريم بترسيم، يك قومى مى‏ترسند كه بر ايشان مردن يك مسأله باشد. شما يك مقدارى باشيد توى اين مردم، همين‏هائى كه اينجا الان فرياد دارند مى‏زنند، يك مقدارى توى اينها باشيد ببينيد كه اينها منطقشان چيست؟ اينها مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم كه شهيد بشويم. همين امروز كه در روزنامه من ديدم اين عيال مرحوم آقاى مفتح مى‏گويد كه ما افتخار مى‏كنيم كه يك شهيد داديم. يك مردمى كه بانوانش اينطور باشند كه به شهادت سرپرستشان آن هم يك چنين سرپرستى افتخار بكند و بسيارى از اين زن‏ها كه جوانشان را از دست دادند مى‏آيند پيش من مى‏گويند كه ما باز هم داريم، باز هم داريم كه تقديم كنيم، يك چنين ملتى را آقاى كارتر از نظامى مى‏ترساند؟ از نظامى بايد خودش را بترساند كه به آنطور اعتقاد ندارد و آنهائى كه دعا را مى‏خواهند وسيله رياست قرار بدهند، ناقوس را مى‏خواهند وسيله بلندگويشان باشد براى رياست. ما از چه مى‏ترسيم؟ مائى كه معتقديم كه از اينجا كه برويم به يك جاى بهتر مى‏رسيم چرا بايد بترسيم؟ پس ما از نظاميشان نمى‏ترسيم، ما مهيا هستيم، تا آن اندازه كه مى‏توانيم مقابله كنيم، اگر نتوانستيم شهيد مى‏شويم كارى نيست اين، اولياء ما هم همين طور بودند. لكن من به شما مى‏گويم كه اصلاً اين اسلحه پوسيده است، اين اسلحه اينكه ما مداخله نظامى مى‏كنيم يك اسلحه پوسيده‏اى است كه سابقاً اگر چنانچه يك چنين چيزى مى‏گفتند در ايران، خوفى بود اما ايران الان از اين چيزها خوفى ندارد و اين اسلحه پوسيده است، اصلاً اسلحه در دنيا پوسيده است، مسخره مى‏كند دنيا اين حرف را، اين حرفى كه ما مداخله نظامى مى‏كنيم، اين حرفى است كه دنيا مسخره‏اش مى‏كند لكن حالا اگر ديوانگى كردند و يك چنين كارى كردند ما هم حاضريم، ما ابائى از اين نداريم، البته ما حتى الامكان مى‏خواهيم كه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 54

بشر انسان باشد و مثل سباع به هم نريزند اما اگر سباعى به ما حمله كرد ما دفاع مى‏كنيم تا آن حد كه مى‏توانيم. اما قضيه اقتصادى و اينها اين هم از همانطور است، از همان قماش است كه كهنه شده اين اسلحه‏ها. آقاى كارتر خيال مى‏كند كه ماها از دنيا اصلاً بى‏خبر هستيم، هيچ اطلاعى از دنيا نداريم، ايشان را هم به آنطور حالا مى‏شناسيم كه ابرقدرت هست و داراى كذا و چقدر نمى‏دانم لشكر و چقدر سلاح و امثال ذلك و همه دنيا هم. ما عقيده مان مثلاً اين است كه تا ايشان بگويند كه "محاصره اقتصادى" در دنيا به روى ما بسته مى‏شود، اين هم از آن خيالاتى است كه ايشان كردند پيش خودشان، در آن كاخ سفيد قهوه خوردند و يا اگر مى‏خوردند و پاهايشان را روى هم انداختند اين فكر را كردند. ما پيشمان اين حرف‏ها مطرح نيست، ما اين را گفتيم كه ما خودمان از اين زمين خدا، روزى خودمان را در مى‏آوريم و علاوه كى گوش مى‏دهند مردم به اين حرف‏ها؟ دولت خودشان هم در يكى دو دفعه تا حالا دو، سه دفعه تا حالا گفته‏اند كه اين حرف صحيح نيست، محاصره اقتصادى صحيح نيست، بكلى نمى‏شود. ممالك ديگر هم كه تابع ايشان نيستند، بلى آقاى سادات تبعيت دارد، تابع است، او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسليم است و من چقدر بايد تاسف بخورم كه يكى كه در يك مملكت اسلامى دارد مى‏گويد "من راس اين مملكت هستم با دو نفر كه هر دو دشمن اسلام هستند، دشمن اسلام هستند نه دشمن يك طايفه اى، رژيم اسرائيل دشمن اسلام است نه دشمن ما، دشمن شما، كارتر برادر اوست اينها سر يك ميز بنشينند و با هم معاهده كنند بر ضد اسلام و ما بنشينيم گوش كنيم، ملت مصر هم بنشيند گوش كند، شما نويسنده‏ها هم بنشينيد گوش كنيد. اين چقدر تاسف دارد و چقدر من بايد متاسف باشم به اين وضع اينكه اينها يك چنين پيوندهايى دارند با دشمن‏هاى اسلام، با كسانى كه به روى مسلمين آتش كشيدند، اينها بنشينند با هم سر يك ميز و با هم قرارداد كنند برضد مسلمين و از آن بدتر اينكه هم مسلمين بنشينند نگاه كنند، دولت‏هاى اسلامى هم بنشينند نگاه كنند، ملت‏ها هم بنشينند نگاه كنند.

سوال: من يك چيزهايى دارم احساس مى‏كنم و مى‏بينم كه از داخل نهضت است، از داخل ايران است و از خارج نيست مثل قضاياى آذربايجان و اكراد و كردستان كه شكل مسلح گرفت و مثلاً قضيه دانشجويانى كه اين گروگان‏ها را گرفتند، اين از داخل ملت شروع شد. مثلاً آيا دولت ايران با اينها موافق بود و آيا با آنها همكارى مى‏كرد و دلش مى‏خواست يك چنين چيزى بشود؟ من مى‏خواهم رأى امام را ببينم درباره قضايائى كه در داخل كشور و از اندرون آن بروز مى‏كند و تراوش مى‏كند نه آن چيزى كه از خارج مى‏آيد اينها، چه نظرى شما داريد و چه تفسيرى بر اين قضايا داريد؟ حكومت‏هائى آمدند و رفتند، وزير خارجه‏اى آمد، وزير خارجه‏اى رفت، چيزهاى ديگرى هست احتمال مى‏دهم يك فشارهاى اقتصادى داخلى هم‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 55

باشد كه ما اطلاع نداريم اين تغييراتى كه دارد مى‏شود. نظر امام، تفسير امام براى قضايا چيست؟ اينها از كجا مى‏شود اينجور چيزهائى؟

جواب: قضايائى كه در ايران واقع شده است اينها ريشه‏اش از خارج و يك مقدارى هم از ريشه‏هايى كه رژيم سابق دارند و طرفدارانشان است. امت اصيل، نه كرد و نه آذربايجانى با ما مواجه نيستند، البته يك تبليغاتى در كردستان همان اشخاص خارجى كردند كه خيال كردند كه يك تفرقه‏اى بين مثلاً اكراد و غير اكراد، بين اقليت‏هاى اينجا و غير آن هست و اين براى اين است كه اسلام را درست نمى‏گذارند ما معرفى كنيم. من اميد اين را دارم كه اگر اسلام آنطورى كه ما مى‏خواهيم در اينجا تحقق پيدا كند، پياده بشود، نه كرد و نه لر و نه ترك و نه ساير قشرها كه هستند هيچ يك از اينها اصلاً نخواهند كه خودشان عليحده باشند، عليحده بودن روى اين زمينه است كه يك دولت مركزى بخواهد بر آنها يك تحميلاتى بكند. مثل همين است كه اول هم گفتم كه تا گفته مى‏شود رژيم، دولت و اينها مردم توى ذهنشان همان رژيم سابق و همان دولت‏هاى سابق مى‏آيد كه در تهران نشسته بودند و تحميل مى‏كردند به همه قشرهاى ايران، زور مى‏گفتند و آنها را محروم مى‏كردند و تمام ذخائرشان را به ديگران مى‏دادند و در خوزستان مردم گرسنگى مى‏خوردند و نفت زير پايشان براى خارج صادر مى‏شد. اينها اگر حكومت اسلامى را ببينند و بدانند كه چه خواهيم كرد و چه ميل داريم انجام بدهيم، آن روزى كه حكومت اسلامى پيدا بشود تمام اين قشرهايى كه هستند اين مسائل از پيش آنها ديگر طرح نمى‏شود طرح اينكه ما مى‏خواهيم خودمان حكومتمان باشد، ما مى‏خواهيم شهردارى، خودمان باشد، اينها روى اين زمينه است كه از دولت‏هاى سابق ضربه خوردند، آن ضربه‏اى كه از دولت‏هاى سابق خوردند. تلخى كه در ذائقه همه قشرها هست اين اسباب اين شده است كه اينها خيال كنند كه اين حكومت اسلامى هم مثل حكومت شاهنشاهى است همانطورى كه حكومت شاهنشاهى همه ذخائر را مى‏برد و كردستان در حال فقر بود و عرض بكنم كه بيمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هيچ چيز فرض كنيد كه بلوچستان هم همين طور بختيارى هم همين طور، اينطور بود، الان هم كه مى‏شنوند حكومت، اصلاً در ذهنشان بيش از آن حكومتى كه در رژيم سابق بود، نمى‏آيد. از اين جهت اين حرف‏ها را مى‏زنند و ما هم گفتيم كه ما الان حرف‏هاى شما را همه را مى‏شنويم تا وقتى فهميديد حكومت چيست، وقتى گفتيد حكومت، ديگر خودتان حرفتان را پس مى‏گيريد و ما در داخل از خود ملت، از خود داخل چيزى نداريم. ملت همه‏شان با ما هستند آنهائى كه الان صدا در مى‏آورند در اين قشرها اينهايند كه از خارج الهام مى‏گيرند نه از داخل و آنها هم بسيارشان متوجه مسائل نيستند و بعضى‏شان هم البته كذا هستند و الا نه اين است كه ما، شما خيال كنيد كه در داخل ما يك مشكلاتى الان مواجه هستيم و مردم در داخل نمى‏گذارند چه‏

صحيفه نور ج 11 صفحه 56

بشود نه، مسائل اينطور نيست، البته يك قضيه كه واقع مى‏شود قلم‏هاى دشمن‏هاى ما به راه مى‏افتد و يك قضيه كوچكى را بزرگش مى‏كنند الى ماشاءالله. يك قضيه در آذربايجان مثلاً پيش مى‏آيد، قضيه جزيى كه قابل ذكر خيلى نبود، آذربايجان مخالفتى با اسلام نداشت، اين را در خارج بزرگش مى‏كنند و در راديوها سروصدا در مى‏آورند كه حكومت آذربايجان چه مى‏خواهد بشود و جمهورى آذربايجان چه و اين حرف‏ها نيست در كار، اين حرف‏ها اين تبليغات است همه‏اش، واقعيت ندارد. شما الان مى‏بينيد بازارهاى ايران باز است و هيچ خبرى نيست، همه جا صحيح و سالم و مثل آن نهضت‏ها و آن انقلابات نيست كه الان انقلابى باشد. ما انقلابمان باز يك سالش نشده است و انقلابى كه باز يك سال نشده است و پيروزى‏اش چند ماه است، شما متوقعيد كه تا اين سد شكسته شد تمام امور همچو آسوده و راحت يكه ..... خوب، يك سى و پنج ميليون حبسى از حبس بيرون آمدند، ما يك محبس داشتيم ايران اسمش بود، سى و پنج ميليون جمعيت هم توى آن محبوس بودند، اختناق‏ها بود و فشارها بود، يك دفعه يك سدى شكسته شد سى و پنج ميليون ريختند بيرون، شما مى‏خواهيد سى و پنج ميليون كه بيرون مى‏ريزند، تويشان هم يك عده‏اى هستند كه اينها جاهل هستند، يك عده‏اى هم هستند كه آنها ملهم از خارج هستند، شما مى‏خواهيد كه فوراً همه سروصداها بخوابد و اينها. شما خاطر جمع باشيد كه اين سروصداها چيزى نيست و يك چيزى كه پيش ما يك اهميتى داشته باشد نيست، اينها مثل سروصداهاى آقاى كارتر است، كه هيچ خبرى نيست در اينجا، دشمن‏هاى ما براى ما خبر خيال مى‏كنند مى‏خواهند درست بكنند و اما قضيه اينجايى كه شما اسمش را سفارت مى‏گذاريد و ما اسمش را جاسوسخانه مى‏گذاريم، اين قضيه را يك دسته از جوان‏هاى ما رفتند و آنجا را گرفتند و ديدند كه محل جاسوسى است اينجا، اصلاً يك سفارتخانه نيست، با اسم سفارتخانه يك محلى را درست كردند براى جاسوسى و توطئه منطقه نه توطئه تنها براى ايران، اينها هم كه ديدند در آنجا هستند، آنها هم جاسوس هستند، اصلاً مامور سياسى ما در ايران برايمان ثابت نيست كه يك مأمور سياسى آمريكا داشته باشد. امريكا ما را يك دولت سياسى نمى‏دانسته كه يك مامور سياسى بخواهند بفرستند. دولت اينجا هم آنوقتى كه بود، رژيمى كه بود نوكرش بود، هر كارى مى‏خواست مى‏كرد. مى‏خواست چه كند؟ يك ديپلمات بياورد اينجا، مگر مواجه بود با يك مملكتى كه مثل خودش بود؟ يك مملكتى بود كه در قبضه او بود و همه چيز آن دست او بود، اين ديگر ديپلمات نمى‏خواست، اين اينجا مى‏خواست كه يك مركزى درست بكند و عمده نظرش خارج بود، دشمنان خارجى او بود، عمده نظر آقاى كارتر در اين محل كه اين چيزها را درست مى‏كرد شوروى بود نه اينكه ايران برايش يك چيزى بوده خوب ايران در مشتش بود، كارى به او نبود، عمده نظر اين بود كه اينجا پايگاهى درست كنند، در مقابل يك قدرت بزرگى پايگاه نظامى درست كرده، پايگاه همه چيز و پايگاه‏