previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 229
تاريخ: 5/9/58
مصاحبه خبرنگار ژاپنى با امام خمينى
خبرنگار ژاپنى: به نام تمام مردم ژاپن تشكر مىكنم كه اجازه دادهايد كه با شما مصاحبه كنيم. دفعه قبل، سال گذشته در نوفل لوشاتو بود كه با شما يك مصاحبهاى كردهايم كه كوتاه بود. امسال را مىخواهيم با عمق بيشترى واقعيت ايران را به مردم ژاپن نشان بدهيم و متاسفانه شناخت كاملى از ايران نداريم.
سوال: مىگويند كه در مبارزهاى كه عليه امريكا شروع كردهايد، در مورد ساير كشورها، شما ژاپن را در جمع اين متجاوزين مىبينيد يا تبعيضى قائل هستيد؟
جواب: بسم الله الرحمن الرحيم اول من راجع به آن حرفى كه ايشان زدهاند كه ژاپنىها اطلاع ندارند از اوضاع كشور ما، بايد يك كلمه بگويم كه چرا بايد ژاپنىها اطلاع نداشته باشند و چرا بايد مطبوعات ژاپن و گروه تبليغاتى ژاپن يك چنين مهمى كه در دنيا واقع شده است و يك چنين ظلمى كه در طول پنجاه سال بيشتر به ما شده است و يك چنين تعدى كه دولت امريكا به ما روا داشته است، چرا نبايد در مطبوعات ژاپن، در گروه تبليغى ژاپن منعكس بشود تا مردم بىخبر باشند. اين را من بايد يك چنين احتمالى را بدهم كه دست امريكا در كار است كه نمىگذارد مسائل ما به دنيا برسد و مع الاسف به اين اعترافى كه شما كرديد كه ملت ژاپن اطلاع از مطالب ما ندارد، اين احتمال پيش مىآيد كه اين فعاليت در ژاپن هم بوده است كه نگذارند مسائل ما منعكس بشود و يا بالعكس منعكس بكنند. و اما راجع به سوالى كه كرديد راجع به ملتها، حتى ملت امريكا و هر ملت ديگرى، ملت ما و ما هيچ ابدا مخالفتى با آنها نداريم و از آنها هم به ما ظلمى نشده است كه ما مخالفت با آنها داشته باشيم، مسائل روى دولتهاست. ما الان منتظر اين هستيم كه ببينيم دولتهاى اروپائى، دولتهاى آسيايى ژاپن در اين غصهاى كه ما داريم و اين مظلوميتى كه براى ماست و اين تعدياتى كه دولت امريكابر ما كرده است و اين خلاف قوانينى كه آقاى كارتر مىكند و يك نفر مجرم را پناه داده است و براى اينكه ما مطالبه آن مجرم را مىكنيم، اين هياهو را در عالم راه انداخته است و ما را تهديد به حصر اقتصادى يا دخالت نظامى مىكند، ما ببينيم كه دولتهاى اروپايى و آسيايى،
صحيفه نور ج 10 صفحه 230
دولت ژاپن در اين قضيه چه عملى خواهند كرد، آيا با مظلومها موافقند يا با ظالم؟ آيا با ما كه دادخواهى مىكنيم از همه عالم، در همه عالم دادخواهى خودمان را بلند مىكنيم و مع الاسف نمىگذارند كه صداى ما برسد به دولتها، حالا ما ببينيم كه آيا ژاپن و امثال ژاپن در اين امتحانى كه براى همه پيش آمده است، مقابله يك ملت مظلوم كه همه چيزش را پنجاه سال بيشتر است برده از بين و يك دولت ظالم كه همه چيز ما را برده است، آيا دولتها در اين باب چه مىكنند؟ ما در اينجا حسابمان با دولتها جدا مىشود. در همين مبارزه، حساب ما با دولتها معلوم مىشود كه دولتهائى كه طرفدارى ظلم بكنند پيش ما ممتازند از دولتهائى كه طرفدارى مظلوم را بكنند و اگر ژاپن هم در آن طرف واقع بشود، در صف ظالمها واقع بشود، ما در صف مظلومين هستيم و با او هم موافقتى نداريم و اگر در صف مظلومها واقع بشود و كمك به مظلومها بكند، ما همانطور كه با ملت ژاپن هيچ مخالفتى نداريم با دولت هم نخواهيم مخالفت داشت.
سوال: از زمانى كه ما به ايران آمدهايم مىبينيم كه مردم ايران خيلى لطف دارند نسبت به ژاپنىها و با محبت با آنها رفتار مىكنند، مىخواستيم بدانيم كه آيا شما ژاپن را در اردوگاه غرب قرار مىدهيد يا اينكه او را متمايز مىدانيد از غرب؟
جواب: من جواب را الان دادم كه ما با ملت ژاپن ابدا مخالفتى نداريم و با ملت امريكا هم مخالفتى نداريم، لكن آقاى كارتر دارند منعكس مىكنند در امريكا كه ملت ايران با ملت امريكا مخالف است و اين هم يكى از جناياتى است كه دارد واقع مىشود در تاريخ كه ما فرياد مىزنيم كه ما با آقاى كارتر مخالف هستيم براى اينكه او برده است جانى ما را و حمايت از او مىكند و او دارد منعكس مىكند كه ما با ملت امريكا مخالف هستيم و ملت امريكا را وادار مىكند كه از ما عصبانى بشوند و با ما مخالفت كنند، در صورتى كه اينطور نيست. ما الان هم فرياد مىزنيم كه ما با كارتر كه جانى ما را برده و حفظ كرده است و هياهو در دنيا به راه انداخته است و برخلاف واقع دارد مطالب را منعكس جلوه مىدهد و تحت تاثير اين قدرتهاى شيطانى صهيونيسم واقع شده است، ما از او فرياد مىزنيم. ما با ملتها به هيچ وجه مخالفت نداريم بلكه ما با مظلومها كه ملتها هم از طبقه مظلومين هستند موافق هستيم و با اشخاصى كه ظلم مىكنند، چه در مملكت خودشان و چه به ملت خودشان ظلم بكنند و چه به ملتهاى ضعيف ظلم بكنند، با آنها ما مخالف هستيم.
سوال: ايشان مىگويند كه كتاب شما را كه در فرانسه به اسم حكومت اسلامى درآمده است كه همان ولايت فقيه است، خواندهاند و در اين كتاب خواندهاند كه اسلام بايد مذهب عفو اغماض
صحيفه نور ج 10 صفحه 231
باشد، در حالى كه پرسشى كه از افكار عمومى در فرانسه شده نشان مىدهد كه 79 درصد مردم فكر مىكنند كه مبارزه شما بر ضد شاه انتقامگيرى شخصى شما بوده است، در اينباره نظرتان چيست؟
جواب: اين هم از مسائلى است كه ابرقدرتها، قدرتهاى بزرگ براى ما پيش آوردهاند، ملتها به واسطه اعمال قدرت بزرگ قدرتها اطلاع از مسائل ما پيدا نكردند. اگر اطلاع پيدا كرده بودند، راى آنها غير راى دولتها بود. منطق ملتها با منطق دولتها فرق دارد وقتى دولتها مسائل را وارونه برخلاف واقع جلوه مىدهند، البته ملتها هم منحرف مىشود افكارشان. اينكه شما مىگوئيد كه در فرانسه يك چنين امرى واقع شده است و عفو و اغماضى كه در اسلام مطرح است آنها مبدل كردند به انتقامجويى، چنانچه آقاى كارتر هم اين مسائل را مىگويد و در ملت خودش منتشر كرده است، اينها براى اين است كه مسائل ما پيش مردم معلوم نيست، مطالب ما را اگر بدانند كه ما چه مىگوئيم و در مقابل ما چه منطقى است، ما مىگوئيم كه ما پنجاه سال مظلوم واقع شدهايم و تاريخ ما، تاريخ عالم اگر چنانچه ضبط كنند تاريخ ايران را، شاهد بر اين بوده است كه ما از زمانى كه رضاخان آمده است در ايران و او را انگليسىها آوردند و تا اين وقتى كه محمدرضا بود كه او را امريكائىها تاييد كردند و دنبال حرفهاى آنها بودند، ما در اين پنجاه سال همه چيزمان به باد رفته است. ما يك ملت مظلوم هستيم. در اين پنجاه سال، ذخايرمان كه بايد صرف مستمندان ما، زاغهنشينان ما بشود، برده شده است، به كاخنشينان دادهاند و ابرقدرتها از آن استفاده كردند. ملت ما روى يك گنج بزرگى كه آن نفت است، نشستهاند و گرسنگى مىخورند و امريكا و امثال امريكا اين مخزنهاى ما را مىبردند، چپاول مىكردند در اين پنجاه سال و مىدادند به اشخاصى كه كاخنشين هستند و قدرت طلب هستند و مىدادند به اجانب و در مقابلش براى اين ملت هيچ چيز نبود.
يك مطلب ما اين است كه ما مىگوئيم كه اين آدم كه الان امريكا او را نگه داشته است و از او حمايت مىكند و دنيا را متزلزل كرده است امريكا براى خاطر يك نفر جانى، ملت ما مىگويند كه اين جانى كه به ما آنقدر خسارت مالى وارد آورده است و خسارات جانى اين پدر و پسر براى ملت ما بار آوردهاند، قتل عامهائى كه در زمان اين پدر و پسر واقع شده است و جوانهائى كه از ما تلف شده است، قبرستانهاى ما را اينها آباد كردند و خانههاى ما را خراب و مملكت را خراب، مملكت ما ويرانهاى شده است به واسطه بودن اين شخص و پدرش در اين مملكت و حكومت كردن آنها و به دست حكومتهاى بزرگ اينها را به ما سلطه دادهاند و ما اين مطلب را مىگوئيم كه ما يك ملت مظلوم هستيم كه همه چيز ما را اينها از بين بردهاند و ما حالا اين مجرم خودمان را مىخواهيم بياوريم اينجا كه اين چيزهائى را كه از ما
صحيفه نور ج 10 صفحه 232
برده به بانكها سپرده شده است، ما به دست بياوريم و ما آن جانى اصلى را پيدا بكنيم كه آن كسى كه اين آدم را وادار كرده است به اين كار و مامور كرده است و به ما مسلط كرده است، ما مىخواهيم اين آدم را پيدا بكنيم كه مخازن خودمان را كه برده است و در بانكها هست، كشف بكنيم و بگيريم و اينهمه جمعيت كه از ما كشته است، ما نمىتوانيم از او انتقام بگيريم تا اينكه كسى بگويد انتقامجويى است. يك نفر آدم در مقابل يك نفر آدم بايد قصاص بشود. يك نفر آدم كه از اول حكومتش تا حالا بيش از صد هزار جمعيت را از ما كشته است، ما چطور مىتوانيم از او انتقام بگيريم تا اين منطق بيايد پيش كه شما مىخواهيد انتقام بگيريد. ما مىخواهيم اموالمان را از او پس بگيريم، ما مىخواهيم بيايد اينجا و معلوم بشود به مظلومهاى دنيا كه ظالم اصلى كى هست، كيست كه دنيا را اينطور مشوش كرده، آنهائى كه اينها را مامور كردهاند، در حكومتهائى كه به دست آنها در اين مملكتهاى اسلامى و در ساير ممالكى كه حكومتهايشان دست نشانده اينها هست، ببينيم كه ظلمهائى كه شده است از چه راهى شده است و كى اين ظلمها را كرده است و چه كسى وادار كرده است كه اين ظلمها را بكنند. اين را اگر چنانچه منطق دولتها اين است كه اين انتقامجويى است معلوم مىشود منطق آنها غير منطق مظلومان است، چنانچه هميشه اينطور بوده است كه منطق ظالم يك منطق بوده است و منطق مظلومها منطق ديگر بوده است. ما با منطق مظلومها داريم صحبت مىكنيم، نه با منطق ظالمها.
ظالمها البته از ما منافع ما را بردند و حالا كه يك نفر كار گذاشته شده است كه به آنها منفعتى نمىرسد آنها البته اين مسائل را طرح مىكنند و قضيه انتقامجويى والا اسلام تمامش عفو است، تمامش اين است كه كسانى كه خلاف مىكنند و البته مظلومها مىتوانند كه از آنها چيز بگيرند، لكن اسلام مساله عفو است. لكن منطق آقاى كارتر و امثال آقاى كارتر غير از اين مطلب است. مائى كه يك نفر آدم را مىخواهيم كه بفهميم كه ريشه فساد، چه كسى است و به دنيا معرفى كنيم اين ريشه فساد را، تا اينكه فساد در دنيا از بين برود، مائى كه مىخواهيم يك نفر آدمى كه اموال ما را برده است بيايد اينجا و بگويد اموال شما كجاهاست، تا ما برويم سراغ اموالمان و اين ملتى كه گرسنگى مىخورد و اموالش در بانكهاى خارجى مانده است و آقاى كارتر هم جلوى اموال او را گرفته است و اين مظلومها را گرسنگى مىدهد، منطق ما اين است. اين را آقاى كارتر اسمش را انتقامجوئى مىگذارد و دولتهايى هم كه تابع او هستند آنها هم اسمش را انتقامجويى مىگذارند و در منطق مظلومين اين اسمش انتقامجويى نيست، اسمش اين است كه مى خواهند ملك خودشان را، مال خودشان را كه بايد صرف خودشان بشود، در بانكها متمركز نشود و آقاى كارتر جلويش را نگيرند و بگذارند بيايد كه مردم زندگى بكنند در اينجا.
صحيفه نور ج 10 صفحه 233
سوال: حضرت امام به نظر بسيارى از ناظران از پيروزى انقلاب به اين سو، به نظر مىآيد كه نظم حكومت رو به انحطاط دارد، شما در اينباره چه فكر مىكنيد؟ جواب: اين منطق چپاولگر است. بايد ما مقايسه كنيم انقلاب اسلامى ايران را با انقلابهائى كه در دنيا واقع شده است، ببينيم كه آيا انقلابهائى كه در دنيا واقع شده است، به مجردى كه انقلاب شد و پيروز شد مردم نظم همه چيزها فورا برقرار شد يا اينكه اينطور نبوده است؟ ما به مجردى كه انقلاب واقع شد و پيروز شديم تمام راهها باز بود بر دنيا، و تمام احزاب آزاد بودند و تمام جمعيتها آزاد بودند و تا پنج ماه تمام اين امور آزاد بود و ايران هم مشغول زندگى خودش بود و نظمش برقرار بود و بى نظمى به اينكه آنطورى كه در مثل انقلاب اكتبر واقع شد، مثل انقلاب فرانسه واقع شد، اين قتل و غارتها نبود در ايران و الان هم ايران نظمش محفوظ است و خود مردم حفظ مى كنند نظم را و اين فرقى است كه مابين انقلاب اسلامى با انقلابهاى ديگر است. انقلاب اسلامى چون مردم مسلمان هستند، بدون اينكه يك ارتباطى بين حكومتى باشد كه بخواهد يك نظمى را ايجاد بكند، مردم نظم را ايجاد كردند. به مجردى كه انقلاب واقع شد و اوضاع آشفته شد، خود مردم اوضاع را به دست گرفتند و نظم را ايجاد كردند. و ما نظم را بعدها به طور كامل، خود ملت ايجاد مىكند. ملت ما موافق با حكومت اسلامى است، راى داده به حكومت اسلامى، راى قاطع قريب به اتفاق داده است به حكومت اسلامى و موظف مىداند ملت ما به قواعد اسلام عمل كند و يكى از قواعد اسلام حفظ نظم است، حفظ نظم را خود مردم دارند مىكنند و اين كه گفته مىشود كه حكومت دارد رو به انحطاط مىرود، نخير حكومت دارد رو به اعتلا مىرود، اشتباه مىكنند آنها. ما يك ملتى بوديم كه در تحت فشار ابرقدرتها بوديم و الان از تحت فشار آنها بيرون آمديم و داريم به پيش مىرويم و اين اعتلاى ملت است. اعتلا به اين نيست كه شكم ما سير باشد، اعتلا به اين است كه ما مسلكمان را و مكتبمان را به پيش ببريم و ما بحمدالله داريم مكتب را پيش مىبريم و مكتبمان را گسترش خواهيم داد به همه ممالك اسلامى، بلكه در همه جا كه مستضعفين هستند و ما رو به اعتلا هستيم و بشر را رو به اعتلا مىخواهيم ببريم. چطور گفته مىشود كه ما رو به انحطاط هستيم؟ آنها خيال مىكنند كه انحطاط و اعتلا، سير شدن شكم است. انسان حيوان نيست، انسان هست. انسان كه بعد مسائل انسانى را بايد مراعات بكند، مملكت ما مسائل انسانى را دارد طرح مىكند، دارد رو به اعتلا مىرود، نه دارد رو به انحطاط مىرود، اينها همه از تبليغاتى است كه امثال كارتر مىكنند. و آنها منطق آنها، اعتلا اين است كه همه نفتها را ما به آنها بدهيم خودمان بنشينيم اينجا و تماشا كنيم و انحطاط اين است كه ما نفتمان را از آنها بگيريم و تو دهانشان بزنيم. اگر اين انحطاط است ما منحطيم لكن اين انحطاط نيست، اين اعتلاست و ما مملكتمان را به پيش مىبريم و دست
صحيفه نور ج 10 صفحه 234
ظالمها را كوتاه مىكنيم از مملكت و اجازه نمىدهيم كسى دخالت در مملكتمان بكند و اين اعتلاست، نه انحطاط.
سوال: حضرت امام در نوفل لوشاتو شما وعده كرديد كه نه تنها آزادىها حفظ مىشوند، بلكه تعميم نيز مىيابند، در صورتى كه بعد از پيروزى انقلاب ديدهايم كه تظاهراتى بر ضد زنان شد و اقليتهاى قومى مثل كردها تحت فشار قرار گرفتند و روزنامهها و احزاب سياسى ممنوع شد، آيا ممكن است اين تناقضهاى ظاهرى را براى ما روشن بفرماييد؟
جواب: اين هم از همان ريشه همان امورى است كه امثال كارتر پيش آوردند. بايد ديد كه اين تشنجاتى كه در ايران واقع مىشود، اين را چه كسى دارد ايجاد مىكند، قضيه كردستان را چه كسى دارد ايجاد مىكند و ايجاد كرده است؟ و چه كسى كوشش مىكند كه قضيه كردستان را خاتمه بدهد و برادران كرد را از آن ظلمهائى كه بر ايشان شده است نجات بدهد؟ ما كوشش داريم كه تمام قشرهاى ملتمان در رفاه باشند و همانطورى كه اسلام طرح كرده است هيچ يك از افراد ملتمان مظلوم واقع نشوند و هيچ يك از افرادمان ظلم نكنند اين يك مطلبى است اسلامى و ما در صدد همين معنا هستيم و ما از اول كه انقلابمان واقع شد تمام آزادىها در ايران بود و مجالى به تمام دستجات ما داديم و هيچ ابداً جلوگيرى از هيچى نشد، لكن توطئهها شروع شد. وقتى كه ديدند آزادند توطئهها شروع شد، توطئه قلمى كه مىخواستند مسير ملت ما را منحرف كنند و اينها همان اشخاصى بودند كه جيرهخوار شاه سابق يا جيرهخوار امريكا و امثال امريكا بودند و مىخواستند كه نهضت ما را به تباهى بكشند و ما بعد از پنج ماه كه به همه فرصت داديم، توطئهگرها را پيدا كرديم، قلمهائى كه توطئهگر بودند و مىخواستند باز سلطه اجانب را بر مملكت ما مسلط كنند، آنها را گفتيم كه نبايد اين كار را بكنند و بايد محكمه ببيند كه آيا اينها چكاره هستند و ديديم كه بعد از اينكه بررسى شد، اينها از اسرائيل خيلىشان ارتزاق مىكردند و بلندگوى اسرائيل بودند، بلندگوى امريكا بودند منتها با صورتهاى ديگر و يك ملتى حق دارد كه كسى كه بخواهد ملتش را به تباهى بكشد و توطئه كند و باز همان مسائل سابق را براى او پيش بياورد، از آن جلوگيرى بكند و الا ملت ما طرفدار آزادى است، طرفدار همه جور آزادى است وليكن طرفدار توطئه نيست، طرفدار تباهى نيست.
زنهايى كه تظاهر كردهاند همان زنهايى بودند كه از تتمه آن مسائل بودند، آنهائى بودند كه شاه آنها را به عنوان آزاد زنان به ميدان آورده بود و آنها را به تباهى كشيده بود، آنها هم چون از اين وضعى كه آن تباهى آورد، آن آزادىهايى كه آنها مىخواستند، مىخواستند كه جوانها آزاد باشند كه هر كارى مىخواهند بكنند و مىخواستند با تباهىها هم آغوش باشند،
صحيفه نور ج 10 صفحه 235
مىخواستند كارهاى برخلاف عفت بكنند و مىديدند كه اسلام با كارهاى خلاف عفت، با كارهائى كه مملكت را به تباهى مىكشد و ملت را به عقب مىراند موافق نيست، آنها بودند كه آمدند در خيابانها و با آن صورتهايى كه مردم ديدند تظاهر كردند. والا جلوى آزادى هرگز گرفته نشده است و نمىشود و مردم آزادند، الا آنجائى كه بخواهند تباهى بكنند و بخواهند ملت را به عقب برانند.
سوال: مساله سفارت ايالات متحده، كشورهاى بسيارى را نگران كرده، فكر مىكنند گروگانگيرى يك سابقه خطرناكى خواهد شد، آيا شما واقعاً فكر مىكنيد كه با گرفتن اين 50 گروگان فشارى مىآوريد و در مقابل، شاه را مىگيريد؟
جواب: كشورها معلوم مىشود كه در نظر شما هم همان هست كه در نظر كارتر است. كشورها را اين ابرقدرتها خيال مىكنند همان دستگاه دولتى است كه وقتى دستگاه دولتى از يك چيزى ناراضى شد، كشور ناراضى است. در صورتى كه دستگاههاى دولتى نسبت به كشورها، نسبت به جمعيتهائى كه اساس كشورها بر آنهاست، يك قطرهاى در مقابل درياست. بايد ديد كه اين عملى كه ما كرديم چه بوده است و اگر اين عمل منعكس بشود در دنيا به طور صحيح، ببينيم موافقين ما كيست، مخالفين ما كيست. آيا مظلومها در دنيا بيشتر است عددشان يا ظالمها؟ وقتى كه مطالعه بكنند در حال همه كشورهاى دنيا مىبينيد كه اكثريت قاطع با مظلومهاست، ظالمها يك عدد قليلى هستند مجهز به جهاز شيطانى و مظلومها عدد كثيرى هستند و هميشه در طول تاريخ ظالمها عدد محدود بودند و مظلومها عددهاى بسيار زياد اگر مراد شما از ناراحتى، ناراحتى ظالمهاست، مطلب صحيحى است براى اينكه ظالمها با امثال خودشان رفيق هستند و هر كسى به آن جنسى كه دارد متمايل است، به اشباه خودش متمايل است. ظالمها با ظالمها هميشه هستند و اينها اقليت هستند. اگر مطلب ما بر دنيا منعكس بشود، آنى كه با آن مخالف است ظالمها هستند كه اقليت دارند و آنى كه موافق است مظلومين هستند كه اكثريت قاطع دارند.
شما كه مىگوئيد كه ناراحت شدند و كشورها ناراحت شدند، همان منطق ابرقدرتها را داريد تكرار مىكنيد و تحت تأثير حرفهاى ابرقدرتها واقع شديد كه كشورها را عبارت از همان عده، همان پاركها و همان عمارتهاى بزرگ و همانها و همان كاخ نشينها عبارت از ملت است و اين جمعيت كثير، بسيار كثيرى كه زاغهنشين هستند و خانههاى گلى دارند، اينها اصلاً از كشور نيستند و از ملت نيستند. اگر اين مقصود است ما اينها را از هم جدا كنيم و مىگوئيم كه آنى كه از اين عمل ناراحت است، اين دسته كاخنشين و ابرقدرت و سرنيزه به دست است و آن كه اگر مطلب ما را در دنيا منعكس بشود با ما موافقند، و آن ملتها هستند،
صحيفه نور ج 10 صفحه 236
ملتها كه مثل يك دريائى هستند و يك سيلهاى خروشان هستند، آنها با ما موافقند. ما مسائلمان، مسائل مظلومين است و موافق با طبقات مظلوم و آنها با ما موافقند، اگر ظالمها بگذارند صداى ما به آنها برسد و اگر نگذاشتند يا منعكس جلوه دادند، اين مخالفت نيست، اين مخالف آن عملى است كه شده است كه ما از آن عمل برى هستيم. ما تمام مسائلمان، مسائل مظلوم است در مقابل ظالم، غارت شده است در مقابل غارتگر، كشته شده است در مقابل كشنده. اينها مسائل ماست و از اينها خارج نيست. ما مىخواهيم مملكتمان مال خودمان باشد، مستقل باشيم. ما مىخواهيم آزاد باشيم، مطبوعاتمان آزاد باشد، قلمهايمان آزاد باشد. ما مىخواهيم ذخائر مملكتمان خرج مملكتمان بشود، گرسنهها را سير كنيم، برهنهها را لباس بدهيم، بى خانهها را خانماندار كنيم. ظالمها با اين منطق مخالفند، با اين مطلب كه لانه جاسوسى كه به اسم سفارت در ايران بوده است و جوانهاى ما لابد مطلع شدند بر اينكه مسائل جاسوسى در اينجاست و رفتند و آنجا را قبضه كردند، ظالمها با اين مساله جاسوسى موافقند همهشان. ظالمها همه مىخواهند كه مساله جاسوسى رواج پيدا بكند و لانههاى جاسوسى در ممالك مظلوم باشد لكن منطق مظلوم غير از اين منطق است. منطق مظلوم كه اكثريت قاطع دنيا را تشكيل مىدهد اين است كه بايد هر مملكتى آزاد باشد، هر مملكتى مستقل باشد، هر مملكتى ذخائرش خرج خودش بشود. اين منطق مظلومهاست. منطق ظالمها اين است كه بايد اينها را غارت كرد، اينها آدم اصلاً نيستند. اين ابرقدرتها ما را اصلاً آدم نمىدانند. مظلومها را در هر جا هست، در ممالك خودشان كه هست. مظلومها را جزء بشر حساب نمىكنند. حقوق بشر مى گويند، حقوق بشر يعنى حقوق ظالمها، حقوق بشر يعنى اينكه حق دارند كه تمام نفتهاى ما را ببرند و در ازاء آن چيزى ندهند الا براى خودشان نفع داشته باشد، بايد همه اين ملتها بى چون و چرا تحت قدرت آنها باشند و نفس نكشند. اينها منطق ظالمهاست كه اقليت هستند و اينها كه ناچار بايد آنها نگران باشند از اين امرى كه در ايران پيدا شده است بر اينكه همه ظالمها را ما اعلام مىكنيم كه در خطر هستند و از بين خواهند رفت و مملكتها، مملكتهاى مظلومين است و خداى تبارك و تعالى اراده فرموده است كه زمين را به اين مستضعفين بدهد و اين مستكبرين را از صحنه تاريخ خارج بكند و ما ابتداست كه قيام كرديم براى اين معنا و تمام ملتهاى مظلوم را پشتيبانى مىكنيم و تمام ملتهاى مظلوم بايد ظالمها را از صفحه روزگار بيرون كنند و از تاريخ بيرون برانند. آن كه با ما مخالف است طبقه ظالم است و طبقه ظالم يك اقليت ناچيزى است و آنى كه با ما موافق است و اگر مطلب ما را بشنود بسيار خوشحال مىشود راجع به اين لانه جاسوسى، آن عبارت از طبقه مظلوم است. شما ببينيد كه الان در ممالكى كه دولتهايشان اگر اجازه به ايشان بدهند (الان هم كه اجازه ندادند دولتها) در بسيارى از ممالك مظلومها موافقت خودشان را با ما اظهار كردند، تظاهرات كردند بر ضد امريكا، تظاهر كردند و ظالمها نمىگذارند كه آنها تظاهر كنند، پليس نمىگذارد كه آنها تظاهر
صحيفه نور ج 10 صفحه 237
كنند. اگر اين سرنيزه برداشته بشود، تمام ممالكى كه مظلوم هستند و اكثريت قاطعى كه مظلومين هستند، اينها بر وفاق ما هستند و اين لانه جاسوسى را به منطق مظلومين اين است كه بايد بسته بشود و منطق ظالمين اين است كه بايد به حقوق خودشان برسند و اين ظالمها هستند كى مىگويند حقى براى مظلومين نيست. اين دستگاههايى كه براى حقوق بشر درست كردند، تمام دستگاههايى است كه براى چپاول بشر است. اين دستگاههاى شوارى امنيت كه با طمطراق اسمش را مىبرند، ديشب بعد از اينكه اجازه داد آقاى كارتر به اينكه شوراى امنيت باشد، مىگويد كه فقط راجع به اين كسانى كه گرفتار هستند و گروگان هستند، فقط راجع به اينها، اما راجع به شاه نبايد شوراى امنيت دخالت بكند. اما راجع به چيزهائى كه آنها از ما بردهاند، مظلوميتى كه براى ما واقع شده است و ظلمى كه بر ما شده است، اجازه ندارد شوراى امنيت دخالت بكند. شوراى امنيت را از اول تكليف آن را معين كردهاند كه بايد راجع به گروگانها تو بحث بكنى و راجع به شاه نبايد تو بحث بكنى و راجع به اين مظلوميتهائى كه بر ما واقع شده و بر ملت ما واقع شده است نبايد دخالت بكنى. او مىداند كه اگر دخالت، دخالت صحيح باشد خودش گرفتار خواهد شد، خودش به آن سرنوشتى كه شاه پيدا كرده است خواهد گرفتار شد، از اين جهت از اول معلوم كرده است كه بايد اين نوكر مآبها بنشينند و فقط گوش به فرمان آقاى كارتر بدهند كه ايشان اجازه بدهند كه فقط راجع به اين گروگانها بحث بكنند. ما هرگز همچو بحثى را با آنها نمىكنيم و هرگز يك همچو شوراى امنيتى را پذيرفته نداريم و نخواهيم پذيرفت.والسلام
previos page menu page next page
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)