previos page menu page next page


صحيفه نور ج 10 صفحه 201

تاريخ: 27/8/58

مصاحبه خبرنگار سى. بى. اس امريكا با امام خمينى

مترجم: حضرت آيت الله! آقاى مك فار است از تلويزيون (سى بى اس) يكى از سه تا تلويزيون امريكا، برنامه‏اى دارند تحت عنوان شصت دقيقه كه هر هفته روز يكشنبه پخش مى‏شود و اين برنامه يكى از پربيننده‏ترين برنامه‏ها و در عين حال يكى از مورد اعتمادترين برنامه‏ها از نظر امريكائى‏ها هست، استدعا كردند از حضورتان سوالاتى بكنند در مورد وقايع اخيرى كه در اين جريانات از سفارت امريكا هستند.

امام: بله مانعى ندارد اما من از ايشان تقاضا مى‏كنم كه تحريف نكنند بعضى از اشخاصى كه آمدند اينجا مصاحبه كردند، حرف‏هاى ما را تحريف كردند، بعضى دروغ‏ها هم اضافه كردند و اين خلاف آداب خبرنگارى است و من از شما تقاضا دارم كه حرف‏ها درست بدون كم و زياد بدون تحريف بدون دخالت خودتان در مسائل پخش بشود.

مترجم: به عرض‏تان مى‏رساند حضرت آيت الله كه اطمينان داشته باشيد و ايشان يقين دارند كه بعد از اينكه اين مصاحبه پخش شد در امريكا حضرتعالى خيلى از نتيجه‏اش خوشحال خواهيد بود، تشكر مى‏كنند از پذيرششان كه حضرتعالى و اظهار اميدوارى مى‏كنند كه انشاءالله سرماخوردگى رفع شده باشد، رفع كسالت شده باشد. استنباط ايشان اين است كه حضرتعالى سوالات را رعايت فرموديد سوالاتى را كه مى‏خواند خدمتتان، خيلى مهم هست تنها مساله اين است كه احتمالا در رابطه با جواب‏هاى حضرت آيت الله ايشان سوالاتى در همان رابطه خواهند كرد ولى در اصل سوال‏ها همين هست و آن سوالاتى كه احتمالا در آن رابطه چيز بشود فقط به اصطلاح ارتباط پيدا مى‏كند با سوالاتى كه قبلاً گذاشتند و بستگى به جواب حضرتعالى، ممكن است سوالات به اصطلاح براى توضيح بيشتر، ولى اطمينان مى‏دهند كه واقعاً اين مصاحبه در سرتاسر دنيا تاثير خواهد گذاشت و ايشان خودشان اهميتش را تشخيص مى‏دهند.

سوال: آيا حضرتعالى هنوز مى‏فرمائيد كه اگر شاه به ايران باز نگردد گروگان‏هاى آمريكائى آزاد

صحيفه نور ج 10 صفحه 202

نخواهند شد؟

جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. اين مساله مربوط به ملت است. سى و پنج ميليون ملت ما خواستشان اين است و بايد ما بررسى كنيم راجع به اينكه چرا ملت ما مى‏خواهد كه شاه بيايد و تا نيايد دست از اين گروگان‏ها برداشته نخواهد شد و چرا كارتر اينقدر اصرار دارد كه شاه را نگه دارد اما راجع به اينكه چرا ملت ما اصرار دارد، قضيه اين نيست كه شاه بيايد ايران. ملت ما شاه را كه دشمن خودش مى‏داند مى‏خواهد چه بكند، يك تحفه‏اى نيست براى ملت ما كه بخواهد او را در موزه نگه دارد، بلكه مطلب اين است كه دو جهت هست كه ملت ما مى‏خواهند شاه بيايد و ما اصرار داريم، كه اين دو جهت يكيش اهميتش بيشتر از ديگرى است. يك جهت راجع به اينكه ما ملتى هستيم كه الان اقتصادمان خيلى قوى نيست و دارائى‏هاى ايران بسيار در دست شاه مخلوع و بستگان اوست و اين در بانك‏هاى امريكا و ساير كشورها متمركز است. و اينها همه مال ملت است و اينكه ما اصرار داريم شاه را بياوريم براى اين است كه معلوم بشود كه اين اموال فقرا كه در دست اينها و عمال اينها هست در كجاها هست و بايد برگردد به ملت. و مطلبى كه اهميتش بيشتر از اين است، اين است كه ما مى‏خواهيم او بيايد و ما ريشه اين جناياتى كه اين شخص در طول سى و هفت سال تقريبا به ايران كرده است و اين خيانت‏هائى كه به ايران كرده است و اين آدم‏كشى‏هاى دستجمعى كه كرده است ما به دست بياوريم كه اين با امر كى بوده. يك انسان، يك آدم كه مى‏خواهد در يك مملكتى حكومت كند بى‏جهت اينقدر جنايت نمى‏كند. اين عامل اشخاصى بوده است. خود ايشان هم مى‏گويد من مامور بودم براى وطنم. ما مى‏خواهيم آن آمر را پيدا بكنيم كه آن كه امر كرده است كه ايشان در وطنش اينهمه جنايت بكند اين كيست و چه اشخاصى هستند؟ از اين جهت ملت ما اصرار دارد به اينكه اين آدم بيايد و اين دو مطلب ثابت بشود و در محاكمه، محكمه هر جور حكم كرد عمل بشود. و اما اينكه كارتر اصرار دارد به اينكه ايشان نيايد بايد ما ببينيم كه اين از باب اين است كه آقاى كارتر بشر دوست است و حس انساندوستى اين آقا، اين آقاى كارتر او را وادار كرده است كه اينقدر اصرار بكند و در مقابل ملت‏هاى اسلامى بايستد و ارعاب بكند و آنهمه مطالب پيش بيايد و منطقه را به خطر بيندازد، اين براى اين است كه يك آدمى است انساندوست و براى انساندوستى - كه - اين نحو مى‏كند؟ ما در آقاى كارتر اين انساندوستى را سراغ نداريم براى اينكه از اعمال ايشان معلوم است كه ايشان اين حس را ندارند. كسى كه يك جانى را در حفظ خودش و حمايت خودش به عنوان انساندوستى نگه مى‏دارد نبايد در ممالك بسيار، اينقدر جنايت‏ها را و اينقدر آدم‏كشى‏ها را علت باشد. اين آدم انساندوست نيست و حس انساندوستى اين چيز را نكرده است. اگر در ايشان حس انساندوستى بود، سى و پنج ميليون انسان‏هايى كه در ايران بودند كه يكى‏شان

صحيفه نور ج 10 صفحه 203

هم محمدرضا بود و همه از يك ملت و از يك كشور هستند، چه شد كه در ظرف سى و هفت سال آنهمه جنايات بر ما شد و اخيراً با دست اين شخص آنهمه كشتار مى‏شد و در حكومت آقاى كارتر بود و ايشان ابدا حس انساندوستى‏شان اسباب اين نشد كه يك تقاضائى لااقل از اين شخص بكند كه نكن اين كار را، بلكه آنطور كه ما مى‏دانيم ايشان علاوه بر اينكه تقاضا نكرده‏اند تهييج هم كرده‏اند. و اما اينكه اصرار دارند و از جهت انسان دوستى معلوم شد نيست، معلوم مى‏شود براى اين است كه اسرار او فاش نشود، اسرار روساى آمريكا فاش نشود. ما با بودن شاه در اينجا اسرار شخص كارتر و اسرار اسلاف او را فاش خواهيم كرد و به ملت آمريكا ارائه خواهيم كرد و ملت آمريكا مى‏فهمد كه گرفتار چه روساى جمهورى هستند كه ملتشان را به تباهى كشيده است و آبروى ملتشان را در بين مسلمين از بين برده است. ما براى اين مى‏خواهيم كه بيايد ايشان براى اين جهت مى‏خواهد كه نيايد. اين اصرار او به نيامدن براى اينكه خوف اين را دارد كه اسرار فاش بشود و ايشان ديگر نتوانند در مملكت خودشان يك زندگى صحيح داشته باشند و ديگر رياست جمهورى ايشان هم فاتحه‏اش خوانده بشود و مملكت امريكا هم اگر مطلع بشود از مسائل و مطلع بشود از مصائب ما و مطلع بشود و رسانه‏هاى گروهى به آنها بفهمانند كه در اين مملكت چه گذشته است و اينها از دست روساى جمهور آمريكا و ديگر روساى ابرقدرت، بر ما گذشته است اگر يك همچو احساسى را بكنند اين طرفدارى از كارتر را نمى‏كنند و من هم احتمال اين را مى‏دهم كه طرفدارى از كارتر يك قشر از اشخاصى است كه تحت نظر خود آنها هستند نظير آن طرفدارى‏هايى كه در اينجا از شاه مى‏شد، از شاه مخلوع مى‏شد كه وقتى كه مثلاً رئيس جمهور آمريكا مى‏آمد به ايران عده كثيرى را مى‏بردند به استقبال به اسم ملت، در صورتى كه ملت هرگز از اين امور اطلاع صحيح نداشت و هرگز حاضر نبود كه استقبال بكند از شاه يا از مهمان‏هاى شاه لكن آنها عده زيادى داشتند كه اين كارها را انجام مى‏دادند. من احتمال مى‏دهم كه آقاى كارتر هم عدد زيادى از قبيل سازمان امنيت و اشخاصى كه مربوط به خودش است داشته باشد و آنها به دانشجوهاى ما در خارج اين اهانت‏ها را مى‏كنند و اين سختى‏ها را مى‏گيرند و خود آقاى كارتر هم كه آقاى انساندوستى است دانشجوهاى ما كه براى تحصيل علم آنجا رفتند، در آنجا آنطور با آنها رفتار مى‏كند و وادار مى‏كند كه آنها را اذيت كنند، وادار مى‏كند كه سگ به جان آنها بيندازند و آنطور جنايات را بكنند. اين آقاى انساندوست وضعش اين است و ما كه يك ملت مظلومى هستيم ما مى‏خواهيم كه آن كسى كه به ما خيانت كرده است خودش و اساس كارها معلوم بشود.

سوال: ولى اين جواب اين نيست كه آيا به اصطلاح اسرا آزاد خواهند شد يا نه؟ و ايشان آن جواب را مى‏خواهند.

صحيفه نور ج 10 صفحه 204

جواب: جواب شد، براى اينكه اسرا يعنى ملت نمى‏گذارد، ملت ما مى‏خواهد و نمى‏شود غير از اين ما برخلاف ملت نمى‏توانيم عمل بكنيم.

سوال: آيا اين اسرا بنابراين همين جا خواهند ماند براى هميشه؟

جواب: خواهند بود تا شاه بيايد. اختيار اين اسرا در دست كارتر است. اين اسرا را مى‏تواند كارتر اينجا آزاد كند مادامى كه بفرستد مجرم ما را به ما تحويل بدهد و ما هم اسرا را.

سوال: و تنها در آن صورت است كه شاه برگردانده بشود، در غير اين صورت و لا غير؟

جواب: نه خير اينقدر بخواهد سوال كند بيشتر از يك سوال را جواب نمى‏دهم. نه خير بگوييد من وقت ندارم. ما بايد، بيشتر از اين وقت ندارم سوال كنيد جوابتان را بدهم.

سوال: البته من نظرم اين است كه فقط مشخص بشود و هيچ جسارت خاصى ندارم.

جواب: مشخص است ديگر صحبتى نيست. مشخص است ديگر، نه وقت نيست، طولانى نمى‏شود. من اينطور كه طولانى مى‏خواهد صحبت كند حالم مقتضى نيست و آنوقت جواب‏هاى ديگرش مى‏ماند. اگر ميل دارند همين يك جواب را بحث كنند.

سوال: حضرت آيت الله، آقاى كارتر مى‏گويد كه، دولت ايران را متهم به عمليات تروريستى مى‏كند و مصرا مى‏گويد كه اگر خداى ناخواسته چنانچه صدمه‏اى به اين اسرا وارد بشود رژيم شما مسؤول اين مساله خواهد بود.

جواب: ملت سى و پنج ميليونى تروريست هستند؟! از آقاى كارتر بايد پرسيد كه تشخيص شما در مسائل سياسى هم همين طور است كه يك ملت سى و پنج ميليونى كه همه پشتيبانى از اينها كردند باز شما مى‏گوئيد تروريست هستند! من ديدم كلامى كه از ايشان صادر شده است. مع‏الاسف كلام عاقلانه‏اى نبوده است كه اينها دانشجو نيستند اينها لات هستند، اينها تروريستند. شما دانشجوها با لات در منطق شما يكى هستند؟! لات‏ها و اراذل با دانشجوها را شما در منطقتان يكى مى‏دانيد؟! توهين به دانشجوها در سراسر كشورهاى عالم نيست اين مطلب؟ ملت ما را شما تروريست مى‏دانيد؟ تشخيص شما در مسائل سياسى هم همين طور است كه ملت ما را تروريست بدانيد؟! شما مطمئن باشيد كه ملت ما مسلم است و مسلم

صحيفه نور ج 10 صفحه 205

تروريست نيست و با اينها با كمال رأفت عمل مى‏كند، بهتر است از معامله شما با دانشجوهاى ما در خارج كشور كه آنطور شما داريد عمل مى‏كنيد. آيا عمل شما تروريستى است كه دانشجوهاى ما را آنطور اذيت مى‏كنند و سگ‏ها را به جان آنها مى‏ريزند، يا نگهدارى اينها در يك محفظه‏اى كه محل خودشان بوده است و همه جور آسايش برايشان فراهم است و آمدند ديدند و ما اجازه داديم كه هر روز بروند آنها را ببينند؟ اين عمل تروريستى است يا اين عمل انسانى است؟ و اعمالى كه امثال شماها انجام مى‏دهيد يك اعمالى است كه شبيه به اعمال تروريستى است.

سوال: حضرت امام، آقاى سادات رئيس جمهور مصر كه يك مرد بسيار مذهبى و يك مسلمان هست مى‏گفتند كه (با عرض معذرت از جسارت) كه گفته ايشان نيست اينكه شما آبروى اسلام را مى‏بريد. در واقع ايشان جسارتش را به حدى رسانده كه حضرت امام را يك مرد ديوانه توصيف كرده، ممكن است استدعا بكنم كه حضرتعالى نظرتان را در مورد اين اظهارات آقاى سادات بفرمائيد؟

جواب: اسلامى كه پيش انور سادات هست غير از اسلامى است كه پيش مسلمين هست. اسلام انور سادات با مخالفت نص قرآن مى‏سازد. قرآن كريم نصش هست كه با دشمن‏هاى اسلام دوستى نكنيد و ايشان با كارتر و بگين دوستى كردند برخلاف مسلمين. معلوم مى‏شود كه الفاظ در نظر شما هم يك معانى ديگرى پيدا كرده است كه او را مذهبى متعهد به اسلام مى‏دانيد و او را يك مسلم صحيح مى‏دانيد. در قرآن كريم هست كسانى كه با دشمن‏هاى اسلام دوستى مى‏كنند اينها مسلم نيستند. آقاى سادات ادعاى اسلام مى‏كند لكن با دشمن‏هاى اسلام به مسلمين حمله مى‏كند. آقاى سادات مى‏داند كه در جنوب لبنان از دست اسرائيل چه مى‏گذرد و بر فلسطين از دست اين جانى چه مى‏گذرد و او با او دوستى مى‏كند و باز خودش را مسلم مى‏داند. كارهاى ايشان را بايد با معيارهاى اسلامى سنجيد تا ببينيم كه آيا آبروى اسلام را ايشان حفظ كردند و كارهاى ملت ما را بايد با معيارهاى اسلامى سنجيد تا ببينيم به اسلام خيانت كردند، آبروى اسلام را بردند. كارهاى آقاى سادات همين‏هاست كه گفتم و امثال اينها، حتى ملت خودش هم با او موافق نيستند و مسلمين هم او را محكوم كردند. و اما كارهاى ما از اين قبيل است كه ما يك ملتى بوديم در تحت فشار آمريكا و ديگر ابرقدرت‏ها، استقلال ما از دست رفته بود، آزادى ما از دست رفته بود، ذخائر ما به باد رفته بود و ما قيام كرديم، براى اينكه آزادى خودمان را به دست بياوريم، قيام كرديم براى اينكه استقلال خودمان را به دست بياوريم. آيا آقاى سادات قيام براى حفظ استقلال، قيام براى حفظ اسلام، قيام براى تحقق جمهورى اسلامى را برخلاف اسلام مى‏دانند؟! و آبروى اسلام را در خطر

صحيفه نور ج 10 صفحه 206

مى‏دانند كه يك ملتى جباران را از بين ببرد و رژيم شاهنشاهى را از بين ببرد و رژيم جمهورى اسلامى برقرار كند؟ آيا اين آبروى اسلام را از بين مى‏برد؟! آيا ما كه يك جانى را مى‏گوئيم بايد بيايد و محاكمه بشود، جانى كه به اسلام خيانت كرده است، به قرآن كريم خيانت كرده است، به ملت مسلم خيانت كرده است، آيا ما كه او را براى محاكمه مى‏خواهيم آبروى اسلام را برديم يا كسى كه مى‏گويد كه طياره من حاضر است براى پذيرفتن او و يك كسى كه خيانتكار به اسلام و مسلمين است شما پذيرايى مى‏كنيد، آيا شما خيانت به اسلام كرديد و آبروى اسلام را برديد يا ملت ما كه مى‏خواهند اين جانى را بياورند و محاكمه كنند و آن جناياتى كه كرده است و آن خيانت‏هائى كه كرده است فاش كنند؟ اين معلوم مى‏شود كه الفاظ اسلام و الفاظ خيانت، آن محتواى خودش را طور ديگرى پيش آقاى سادات هست، بنابراين اينها بايد تصحيح بشود، محتواى هر كلمه‏اى بايد به همان معناى خودش باشد.

سوال: بنابراين آيا سادات خائن به اسلام است؟

جواب: خيانت به اسلام و مسلمين كرده است. اينكه با كارتر و بگين در كمپ ديويد آن قرارداد را كرده است برخلاف مصالح مسلمين، اين خيانت به اسلام است. اينكه حمايت از خائن بر مسلمين مى‏كند خيانت به اسلام است. اينها همه خيانت به اسلام است و سادات خائن به اسلام است و من از ملت مصر مى‏خواهم كه اين خائن را بركنار كنند، چنانكه ما آن خائن را بركنار كرديم.

سوال: حضرت آيت الله، در ازاء آزادى اسراى زن و سياهانى كه دستور فرموديد، شما چه انتظارى از دولت آمريكا داريد؟

جواب: ما آزادى زن‏ها را و آزادى سياه‏ها را براى اين قائل شديم كه زن‏ها در اسلام يك احترام ويژه دارند و سياهپوستان هم تحت فشار آمريكا بودند و ظلم بر آنها شده است و آنها را ما آنطور مقصر نمى‏دانيم بلكه آنها شايد تحت فشار بودند كه اينجا آمدند و لهذا ما براى امتثال امر اسلام و خدا اين عمل را كرديم و انتظارى از آقاى كارتر نداريم و پاداشى نمى‏خواهيم، تمام مطلب ما اين است كه كارتر، اين خيانتكار را به ما پس بدهد و شخص مجرمى كه در يك مملكتى به يك ملتى جرم كرده است، در تمام قوانين دنيا اين است كه بايد پس داده بشود به خود آن مملكت و ايشان - بر تمام - برخلاف تمام موازين عقلى و عقلائى عمل مى‏كند.

سوال: حضرت آيت الله، به نظر ما يك مرد بسيار بسيار مهربان مى‏آييد، يك مرد مقدسى، چهره

صحيفه نور ج 10 صفحه 207

مقدسى داريد. خيلى قيافه حضرت آيت الله مردمى هست و من هم به عنوان يك انسان فقط آرزو مى‏كنم، دعا مى‏كنم كه خداى ناخواسته هيچگونه آسيبى به اصطلاح وارد نشود به روابط بين دو تا مملكت، چيز خارق‏العاده‏اى پيش نيايد.

سوال: حضرت امام آيا جنابعالى يا به طور كلى ايران در حال حاضر با امريكا در حال جنگ هستيد؟

جواب: جنگ مقصود چيست؟ اگر مقصود اين است كه نظامى‏هاى ما با نظاميهاى امريكا در حال جنگند، همچو چيزى نيست و اگر جنگ اعصاب است، آقاى كارتر جنگ اعصاب دارد پيش مى‏آورد و ما از همه جنگ‏ها هميشه گريزان هستيم و ما ملتى هستيم كه مسلم هستيم و سلم را براى همه ملت‏ها آرزو داريم، لكن آقاى كارتر نمى‏گذارند اين سلم باقى باشد. بقاء اين سلم براى ما و براى ملت آمريكا و براى ملت‏هاى منطقه به اين است كه آقاى كارتر اين انساندوستى‏شان را يك قدرى كنار بگذارند و شاه ........ كار نيست و ما با ملت امريكا ابدا خلافى نداريم، نزاعى نداريم، ملت امريكا هم مثل ساير ملت‏ها پيش ما هستند و ما در سلم هستيم با همه ملت‏ها، لكن اگر چنانچه يك وقت آقاى كارتر بخواهد يك عملى انجام بشود كه برسد به آن مسائل، ما از آن هم استقبال مى‏كنيم.

سوال: اگر حضرت آيت الله اينقدر اطمينان داشتيد كه سفارت امريكا يك لانه جاسوسى هست، چرا سفارت را تعطيل نفرموديد؟ چرا با امريكا قطع رابطه نفرموديد؟ چرا صبر كرديد تا يك گروه جوان‏هاى ايرانى بروند و اين كار را انجام بدهند، سفارت را تصرف بكنند؟

جواب: ما هرگز احتمال نمى‏داديم كه يك سفارت مركز جاسوسى باشد و جوان‏هاى ما اگر اين احتمال را دادند و رفتند آن غير از آنى است كه من احتمال بدهم، من احتمال اين مطلب را هرگز نمى‏دادم، من احتمال نمى‏دادم كه آقاى كارتر برخلاف همه موازين بين‏المللى عمل بكند و اينجا را مركز جاسوسى و مركز توطئه و مركز حكومت بر ملت قرار بدهد ما حالا بعد از اينكه جوان‏هاى ما رفتند و شايد آنها روى اين احتمالات رفته باشند كه من نمى‏دانم كه آنها روى چه احتمال رفتند و مورد تأييد همه ملت ما شده است، الان ما فهميديم اين مساله را و ما اين مركز جاسوسى را خواهيم بست و مادامى كه كارتر در رأس امور است معلوم نيست كه بتوانيم با دولت امريكا همكارى داشته باشيم.

سوال: ولى كارتر تا حداقل يك سال ديگر رئيس جمهور خواهد بود.

صحيفه نور ج 10 صفحه 208

جواب: خوب قضيه روابط مربوط به دولت است و ما هر وقت توانستيم كه صلاح ديديم كه روابط را به كلى قطع كنيم و دولت صلاح دانست اين كار خواهد شد.

سوال: آيا اين چيزى است كه مورد بررسى هست در حال حاضر، آيا اين قطع روابط يك چيزى است كه الان دارد روى آن فكر مى‏شود.

جواب: بررسى مى‏شود.

سؤال: اجازه مى‏فرمائيد دو تا از سوالاتى كه قبول فرموديد سوال كنند؟ در سال هزار و نهصد و هفتاد و شش ايشان از قرار با شاه مصاحبه‏اى كردند در كاخ نياوران و در آن مصاحبه براى شاه قمست‏هائى از روانشناسانى كه مال سازمان سيا بودند برايش خواندند، آنها اين مرد را خيلى زيرك ولى قدرت طلب و خطرناك بررسى كرده بودند، هفته گذشته روزنامه نيوزويك تايم با جسارت بسيار در اين مورد راجع به حضرت آيت الله نظر داد، نظر عده‏اى از شخصيتهاى مختلف را جويا شد، در واقع حضرت آيت الله يك روانشناسى گفت كه روحيه انتقام در وجود شما بسيار قوى است، ممكن است استدعا كنم در اين مورد توضيح بفرمائيد نظرتان را.

جواب: اين روانشناس‏ها حفظى صحبت مى‏كنند يا سياسى، حفظى بدون بررسى يا از روى سياست بحث‏ها را مى‏كنند. اما شاه را مى‏گفتند كه آدم باذكاوتى است، اگر ذكاوت داشت مبتلا نمى‏شد به اين ابتلايى كه الان مبتلا شده است و به نصيحت علماء اسلام گوش مى‏كرد، اينكه مبتلاى به اين بليات شد براى اين است كودن بود و ذهنش صاف بود، نه.

و اما آن جهت ديگر كه خودخواه و قدرت طلب و اينها بود، همين طور هست و شايد يك مقدار هم براى همين جهت بود كه ابتلائات پيدا كرد، و اما راجع به اينكه، انتقامجو هستيم، اين را بايد شما خودتان از اين ملت و از اين اجتماع ملت بر يك مطلب توجه داشته باشيد، آيا سى و پنج ميليون جمعيت ما همه انتقامجو هستند و از روى انتقامجوئى همچو قيامى كردند؟ يا سى و پنحج ميليون خودشان را خواستند از زير بار ظلم و ستم و چپاولگرى و اينها خارج بكنند؟

اين ملتى كه مى‏خواهند آزاد باشند، به كسى كه آزادى آنها را سلب كرده است با او مخالفت مى‏كنند اين در لغت شما و در لغت اين روانشناسان انتقامجوئى است؟ يك ملتى كه مى‏خواهند استقلال خودشان را به دست بياورند و در مقابل كسانى كه استقلال آنها را از آنها گرفته است قيام كردند، و نهضت كردند اين در لغت روانشناسان شما انتقامجوئى است؟

صحيفه نور ج 10 صفحه 209

ما چه انتقامجوئى داريم ما مى‏خواهيم كه اين شخص بيايد اينجا و ما جناياتى كه او كرده است اصولش و ريشه‏هايش را پيدا بكنيم و ملت‏هاى دنيا را خبردار بكنيم از اينكه دشمن بشريت چه اشخاصى هستند اين انتقامجويى نيست، بلكه اين يك امر انسانى است كه ملت قيام به او كرده و براى دفاع از خودشان قيام كردند، دفاع از مصالح يك مملكتى در لغت ما اسمش انتقامجوئى نيست ممكن است در لغت روانشناسان شما اسمش انتقامجوئى باشد و لغت‏ها جاى خودش را عوض كرده باشند.

سوال: حضرت امام اجازه مى‏فرمائيد كه ايشان بروند به سفارت سابق آمريكا و با گروگان‏ها صحبت بكنند و از سلامتيشان به اصطلاح و رفتار خوبى كه با آنها مى‏شود به دنيا بگويند.

جواب: مانعى ندارد خوب بروند آنجا جوان‏هاى آنجا هستند و آنها هم مانعى پيششان نيست كه كسى برود ببيند - آنها - ببينند آنها سالمند و حالشان خوب است و در رفاه هستند ابدا چيزى كه موجب گرفتارى آنها باشد نيست، فقط در يك محلى هستند كه حفاظت مى‏شوند و شما مطمئن باشيد كه آنها حفاظت مى‏شوند و ابدا آسيبى به آنها نخواهد وارد شد، اسلام اصلش با اين امور با اسير اسلام بسيار رفتار انسانى مى‏كند و او را از همه جهات حفظ مى‏كند و ما هم تابع اسلام هستيم و جوان‏هاى ما هم دانشجوهاى اسلامى هستند و به آنها حتما بدانيد كه رفتار خوب مى‏كند حتى من پسرم را گفتم كه بايد آن جهت را شما گوشزد كنيد و خودتان مشاهده كنيد و ايشان گفتند كه نه آنها حالشان خوب است و من اميدوارم كه تا آخر هم حال اينها خوب باشد و ابدا آسيبى به آنها وارد نشود و آنها از امريكا بخواهند و از كارتر بخواهند كه وسائل آزادى آنها را او فراهم كند، ملت ما يك امر مشروعى دارد، يك حرف مشروعى دارد اين حرف را قبول كنند، اينها هم آزاد خواهند شد.

سوال: اجازه مى‏فرمائيد بگويم فقط خودشان بروند، مى‏فرمائيد كه خودشان تنها بروند.

جواب: اين را بايد با آنها تفاهم كنند.


previos page menu page next page