صفحه 88 از 208 نخستنخست ... 387884858687888990919298138188 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 871 تا 880 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #871
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 145

    تاريخ: 14/8/58

    فرمان امام خمينى به ثقةالاسلام ركنى

    بسمه تعالى‏

    جناب مستطاب سيدالاعلام و ثقه‏الاسلام آقاى سيد محمد جواد ركنى حسينى دامت افاضاته

    نامه‏اى از اهالى محترم بندر لنگه واصل گرديد كه درخواست كرده بودند جنابعالى در محل، اقامه نماز جمعه نماييد و با توجه به وضع زمان، مقتضى است دعوت آقايان را پذيرفته و بدين وسيله جنابعالى به امامت نماز جمعه منصوب مى‏شويد تا ضمن انجام اين فريضه الهى مردم را به وظائف خطيرى كه بخصوص در اين برهه از زمان دارند، آشنا سازيد. اميد است اهالى محترم نيز از اين فرصت استفاده نموده و با اجتماع بيشتر و بهتر در انجام اين فريضه بزرگ همكارى‏هاى لازمه را مبذول دارند.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    روح الله الموسوى الخمينى.

    
    previos page menu page next page
    

  2. #872
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 146

    تاريخ: 15/8/58

    فرمان امام خمينى به هيأت حسن نيت مأمور در كردستان

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    هيأت حسن نيت مأمور در كردستان - سنندج

    جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان به جهاتى از مقام نخست وزيرى استعفا نمودند و امور كشور محول شد به شوراى انقلاب. هيات حسن نيت لازم است به كار خود ادامه دهد و با شوراى انقلاب در تماس باشد. اميد، رفاه حال برادران كرد به طور شايسته فراهم شود.

    روح الله الموسوى الخمينى.

    
    previos page menu page next page
    

  3. #873
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 147

    تاريخ: 15/8/58

    فرمان امام خمينى به شوراى انقلاب در رابطه با استعفاى مهندس بازرگان

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    شوراى انقلاب جمهورى اسلامى

    چون جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان با ذكر دلائلى براى معذور بودن از ادامه خدمت در تاريخ 14/8/58 از مقام نخست وزيرى استعفا نمودند، ضمن قدردانى از زحمات و خدمات طاقت فرساى ايشان در دوره انتقال و با اعتماد به ديانت و امانت و حسن نيت مشاراليه استعفا را قبول نمودم. شوراى انقلاب را مأمور نمودم براى رسيدگى و اداره امور كشور در حال انتقال، و نيز شورا در اجراى اين امور بدون مجال ماموريت دارد:

    1 - تهيه مقدمات همه‏پرسى قانون اساسى

    2 - تهيه مقدمات انتخابات مجلس شوراى ملى

    3 - تهيه مقدمات تعيين رئيس جمهورى

    لازم به تذكر است كه با اتكال به خداوند متعال و اعتماد به قدرت ملت عظيم‏الشأن، بايد امور محوله را خصوصاً آنچه مربوط به پاكسازى دستگاه‏هاى ادارى و رفاه حال طبقات مستضعف و بى‏خانمان است، به طور انقلابى و قاطع عمل نمايند.

    روح الله الموسوى الخمينى.

    
    previos page menu page next page
    

  4. #874
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 158

    تاريخ: 16/8/58

    پيام امام خمينى در رابطه با سفر دو تن از نمايندگان ويژه آمريكا

    بسم الله الرحمن الرحيم

    از قرار اطلاع نمايندگان ويژه كارتر در راه ايران هستند و تصميم دارند به قم آمده و با اينجانب ملاقات نمايند. لهذا لازم مى‏دانم متذكر شوم دولت امريكا كه با نگهدارى شاه، اعلام مخالفت آشكار با ايران را نموده است و از طرفى ديگر آنطور كه گفته شده است سفارت آمريكا در ايران محل جاسوسى دشمنان ما عليه نهضت مقدس اسلامى است، لذا ملاقات با من به هيچ وجه براى نمايندگان ويژه ممكن نيست و علاوه براين:

    1 - اعضاى شوراى انقلاب اسلامى به هيچ وجه نبايد با آنان ملاقات نمايند.

    2 - هيچ يك از مقامات مسؤول حق ملاقات با آنان را ندارند.

    3 - اگر چنانچه آمريكا شاه مخلوع، اين دشمن شماره يك ملت عزيز ما را به ايران تحويل دهد و دست از جاسوسى برضد نهضت ما بردارد، راه مذاكره در موضوع بعضى از روابطى كه به نفع ملت است باز مى‏باشد.

    روح الله الموسوى الخمينى.

    
    previos page menu page next page
    

  5. #875
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 148

    تاريخ: 16/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده اقتصاد دانشگاه اصفهان و گروه فنى عمران اعزامى به كردستان

    مقصد توطئه‏گرها اين است كه جوانهاى ما را از راهى كه رفتند مايوس كنند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از مشكلاتى كه ما مواجه هستيم، همين استفاده توطئه‏گرها از احساسات جوان‏هاست، اين توطئه‏گرها كه ديدند شكست خورده‏اند و نمى‏توانند با ملت ما به مبارزه برخيزند، براى اينكه ملت ما يكپارچه در مقابل آن قدرت‏هاى بزرگ ايستاده و پيش برد، حالا درصدد اين برآمدند كه از اين احساسات پاك جوان‏هاى ما استفاده‏هائى به نفع خودشان بكنند و جوان‏هاى ما غافل از اين هستند. از جمله استفاده‏هائى كه اينها مى‏خواهند بكنند اين است كه: اين تحولى كه حاصل شد، اين انقلابى كه شد، اين هم چيزى نشد. اين را در سطح كشور با تبليغاتى كه آنها دارند، دارند منتشر مى‏كنند و مقصد آنها اين است كه جوان‏هاى ما را از آن راهى كه رفتند مايوس كنند. جوان‏هاى ما هم مع‏الاسف با تمام احساسات پاكى كه دارند (كه اميد ما به آنهاست) نمى‏نشينند حساب بكنند كه روى حساب با آنها صحبت بكنند. اينها مى‏گويند كه انقلاب شد و هيچ نشد، خوب جوابشان را شما جوان‏ها مى‏گوئيد كه آن اصولى كه اصل مقصد ملت بود، چه بود؟ تا ببينيم آن شده است يا نشده است. آن اصول را ما بايد يك قدم، چند قدم برگرديم جلو. آن روزى كه ملت ما در خيابان‏ها ريختند، از بانوان محترمه و جوان‏هاى محترم، ببينيم اينها چه مى‏خواستند، اينكه خواستند شده است يا نشده است؟ آنهائى كه مى‏خواستند، آنكه از سرتاسر كشور فريادش در خيابان و در كوچه‏ها و در مدارس و در همه جا بلند بود اين بود كه استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى اين سه تا كلمه سر زبان همه بود. آن روز هيچ فكر ديگر نداشتند جز اينكه اين رژيم را ساقطش كنند و تبديلش كنند به يك رژيم ديگرى و آزادى به دست بياورند، بعد از اختناق پنجاه و چند ساله (اگر نگوئيم دو هزار و پانصد ساله) و استقلال به دست بياورند كه ممالك ديگر آقائى اينجا نكنند و نيايند و ما را اسير خودشان بكنند. اصول مسائلى را كه ابتدائى، يعنى مسائل ابتدائى ملت ما بود اين سه تا بود. اينها كه مى‏گويند انقلاب شد و هيچى نشد، مى‏گويند اين اصولى كه اصول خواست دست اول ملت بود، اين نشده است؟ يعنى الان باز رژيم سلطنتى است؟ يعنى الان باز اختناق است؟ يعنى الان باز مشاورهاى اين دولت‏هاى بزرگ در اينجا مشغول كار هستند و مشغول فعاليت هستند و دولت ما يا ملت ما تحت سلطه آن‏هاست؟ خوب، اگر اينها را به شما بگويند، جوابش را شما خودتان مى‏دهيد كه نه اينها الان حاصل است اين آزادى است كه شما و ما را در اينجا

    صحيفه نور ج 10 صفحه 149

    جمع كرده است. شما پنج سال پيش از اين امكان براى‏تان داشت كه در يك همچو جلسه‏اى بنشينيد صحبت بكنيد؟ اين آزادى است كه شما در بيرون، در هر جا صحبت مى‏كنيد، انتقاد مى‏كنيد، از رژيم سابق انتفاد مى‏كنيد، از دولت لاحق انتقاد مى‏كنيد، اينها همه آزادى است، هيچ كس هم نمى‏آيد به شما بگويد كه نه انتقاد نكنيد. پس آزادى الان حاصل است براى ما. يكى از آن چيزهائى كه ملت ما فرياد مى‏كرد برايش، به دست آورده.

    آمريكا هيچ غلطى نمى‏تواند بكند

    استقلال هم اگر چنانچه آنها مى‏گويند كه الان آمريكا در اينجا دارد حكومت مى‏كند، شما مى‏بينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوان‏ها رفته‏اند گرفته‏اند و آمريكائى‏هائى هم كه در آنجا بودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمريكا هم هيچ غلطى نمى‏تواند بكند و جوان‏ها مطمئن باشند كه آمريكا هيچ غلطى نمى‏تواند بكند. بيخود صحبت اينكه اگر دخالت نظامى، مگر آمريكا مى‏تواند دخالت نظامى در اين مملكت بكند؟ امكان برايش ندارد، تمام دنيا توجهشان الان به اينجاست. مگر امريكا مى‏تواند مقابل همه دنيا بايستد و دخالت نظامى بكند؟ غلط مى‏كند دخالت نظامى بكند. نترسيد، نترسانيد. هم اين تعبيرى كه جوان‏هاى ما از روى باز احساسات جوانى كردند كه اگر چنانچه آمريكا بخواهد دخالت نظامى بكند ما چه خواهيم كرد، اصلاً اين اگرش را هم نبايد بگويند. آمريكا عاجز از اين است كه دخالت نظامى در اينجا بكند اينها يك مسائلى در پيش‏شان است، يك مطالبى در پيش‏شان است كه روى آن مطالب گرفتارى‏هائى دارند، نمى‏توانند اين كارها را بكنند. اگر آنها مى‏توانستند دخالت نظامى بكنند، شاه را نگه مى‏داشتند. با تمام قدرتشان، قدرت‏هاى تبليغى چيز كردند كه نگهش دارند و ملت ما اعتنا نكرد به آن و نه تنها او، همه قدرت‏ها پشت سر هم ايستاده بودند كه نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند براى اينكه ملت يك چيزى را كه خواست نمى‏شود مقابل ملت بايستد كسى و چه بكند، هيچ ابدا. اين مطلب را اصلاً جوان‏هاى ما پيش نياوردند اين مطلب را كه دخالت نظامى. آنها هميشه دخالت‏هايشان دخالت‏هاى شيطنتى است، توطئه است. آنها اگر بخواهند يك كارى هم بكنند، وادار مى‏كنند جوان‏هاى ما را كه آنها تظاهر بكنند و در تظاهر عمال آنها بيايند درگيرى بكنند با اينها و يك غائله راه بيندازند كه ما نتوانيم يك محيط آزاد پيدا بكنيم، يك محيط آرام پيدا بكنيم و مسائلى را كه مى‏خواهيم طرح بكنيم و مى‏خواهيم ايجاد بكنيم، بتوانيم آنها از اين راه شيطنت‏ها پيش مى‏آيند. آنها شيطان‏هايشان را پيش همين جوان‏هاى صاف دل عزيز مى‏فرستند تبليغات مى‏كنند، مى‏نويسند به ديوار چه مى‏كنند، عده، عده، يك وقت مى‏بينيد كه يك عده جوان را راه انداختند توى خيابان‏ها به يك تظاهراتى، تظاهرات بحق لكن آنها از همين تظاهرات بحق مى‏خواهند استفاده ناحق بكنند.

    همين قضيه‏اى كه الان قضيه روز است در دنيا، قضيه قبضه سفارت آمريكا يعنى نه سفارت، محل توطئه آمريكا كه جوان‏ها كشف كردند خيلى از چيزهايش را در همين قضيه ديشب به ما اطلاع

    صحيفه نور ج 10 صفحه 150

    دادند كه زمزمه است در تبريز و در تهران و در بعضى جاهاى ديگر كه يك تظاهراتى بكنند براى پشتيبانى از آقاى مهندس بازرگان خوب همين قضيه را آنها خواستند (حالا نمى‏دانم موفق بشوند يا نه) خواستند كه يك همچو چيزى درست بكنند بعد كم‏كم اين را بكشانند به يك جائى كه مثلاً سفارت عراق هست بريزند بشكنند، سفارت - فرض كنيد كه - افغانستان هست بريزند بشكنند كه مملكت ايران را مواجه كنند با همه ممالك. آن شياطين يك همچو نقشه‏هائى دارند. جوان‏هاى ما بايد بيدار بشوند كه تحت تاثير اينها واقع نشوند، اينها كه مى‏گويند تظاهر بكنيد. مگر آقاى بازرگان با شوراى انقلاب مخالفتى دارند؟ اينها همه، همه يك باب است منتها آقاى بازرگان يك قدرى خسته شده بودند، يك قدرى - عرض كنم - عذرهائى داشتند و گفتند كه حالا من كنار باشم، لكن نه اين است كه حالا ايشان كه كنار هست ديگر آقاى بازرگان دخالتى در امور ندارد، ايشان يكى از آن اشخاصى است كه مورد احترام همه است خيال نكنند كه يك بى‏احترامى به ايشان شده است، نخير مورد احترام است. و براى خاطر يك امرى كه ملت هم قبول دارند، نيفتند توى خيابان‏ها راه بيندازند يك چيزى كه آنها كه مى‏خواهند يك بازى درست كنند يك وقتى يكى را بزنند بكشند. يك دو تا شعار از، (شما اگر يادتان باشد من نبودم در اينجا لكن براى من نقل مى‏كردند) اين دستجاتى كه در قم آنوقت بر ضد رژيم سابق شعار مى‏دادند، اينها شعار آرام مى‏دادند، يكدفعه مى‏ديدند كه از اينجا يك كسى يك چيزى انداخت يك شيشه‏اى را شكست، يك بانكى را شكست، يك جائى را خراب كرد، گاهى يك آدمى را كشت مى‏ريختند به جان هم، يك كشتارى پيدا مى‏شد زياد. آنها روى حساب، هميشه روى نقشه حساب مى‏كنند و اينطور كارها را مى‏كنند. قضيه دخالت نظامى ابدا مطرح نيست، دخالت‏هاى توطئه‏گرى اينطورى يعنى از قواى خود ما استفاده مى‏كنند، قوه خودشان را از آن استفاده نمى‏كنند، در اين ممالك از قواى خود ما استفاده مى‏كنند خوب شما كردستان را ببينيد كه اينها از چه استفاده مى‏كنند، يك نفر سرباز آمريكائى نمى‏آيد آنجا يك كارى بكند، آنها با شيطنت استفاده مى كنند از خود اين افرادى كه يا وابسته هستند به آنها يا اعوجاج دارند، آنوقت اين دست دومى‏ها كه اعوجاج دارند، از ساده دلى بعضى از كردها استفاده مى‏كنند، با آنها يك - چيز - صحبت مى‏كنند منتشر مى‏كنند كه بنا دارند كه تمام كردستان را بكوبند. اين ارتش ايران كه رفته آنجا براى اينكه جلوگيرى كند از اينكه آنها دارند مى‏كشند و سر مى‏برند و اذيت مى‏كنند، فورا آنها دنبالش بر مى‏دارند مى‏نويسند كه ما مى‏خواهيم، يعنى دولت ايران مى‏خواهد كه كردها را بكوبد. آن رفته كه كردها را حفظ بكند اينها مى‏گويند رفته كردها را بكوبد.

    بايد جوانهاى ما گول تبليغات فدائيان خلق را نخورند

    اين اشخاصى كه هى فدائى خلق خودشان را معرفى مى‏كنند، من كه در اين چيزهائى كه براى پشتيبانى از اين جوان‏ها بود كه آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد كه اينها پشتيبانى كرده باشند. اگر اينها آمريكائى نيستند، چطور پشتيبانى نكردند از اينها؟ اگر اينها مال شوروى هستند خودشان يا خير

    صحيفه نور ج 10 صفحه 151

    ملى هستند، آدمى كه ملى است با آمريكا خوب دشمن است همانطورى كه همه ملت ما دشمن است، همانطورى كه همه ملت ما دشمن شماره اول خودش را امروز آمريكا مى‏داند، براى اينكه دشمن شماره اول ما را برده است آمريكا نگه داشته است. آنوقت هم كه آن بود، دشمن شماره يك ما آنها بودند اينها اذناب آنها بودند، اينها كسانى بودند كه ماموريت داشتند براى وطنشان، يعنى ماموريت داشتند كه اين وطن را نگذارند كه يك قدم جلو برود. مائى كه و شمائى كه و ملت ما كه دشمن شماره يكش را آمريكا مى‏داند و حالا هم كه جوان‏ها رفتند آنجا را گرفتند ديدند كه مركز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد كه از اين فدائيان خلق يك پشتيبانى از اينها شده باشد. از ساير گروه‏ها به گوشم خورد، حالا شايد بوده الان من نشنيده باشم و لكن شايد شماها شنيده باشيد، به گوش من نخورد. اگر اينها يك چيزى بر خلاف دولت بود يا بر خلاف اسلام بود يك قضيه‏اى واقع شده بود، اينها حالا مى‏ديديد كه چقدر به آن دامن مى‏زدند. يكى از نقشه‏ها همين است كه همين‏ها (همين الان در اين منزل من موجود است، يعنى تقريبا مى‏آورند براى من اينها را از طريق‏هائى) همين‏هائى كه با امضاء چريك‏هاى فدائى خلق است، همين‏ها دارند هى يك دروغ‏هائى را منتشر مى‏كنند كه نگذارند اين نهضت به چيزش برسد. منتشر مى‏كنند كه خوب در كردستان هيچ كارى نشد، هيچى، هيچى. شما الان خوانديد اينقدر كارها در عين حالى كه آنها نمى‏گذارند بشود، در عين حالى كه اگر بخواهد يك كارهائى اساسى‏تر بشود، محيط آرام لازم است. مى‏شود با اينكه در يك شهرى جنگ باشد بعد يك دسته‏اى بروند آسفالت كنند؟ خوب، نمى‏شود اين. الان شما اينقدر كارها را خوانديد كه در كردستان شده است و كرديد شماها، جوان‏ها (خدا حفظتان كند) اينها معذلك بدون اينكه يك حيائى داشته باشند مى‏گويند هيچ كارى نشده اصلش در آنجا، اصلاً همان قضيه‏اى بود كه بوده. در يكى از نوشته‏هايشان نوشته‏اند كه حبس‏هاى سياسى در زمان محمدرضا بوده است لكن حالا همانطور است يا بيشتر، حبسى سياسى. اينها فكر اين را نكردند كه آخر حبسى سياسى كه الان شما اسمش را مى‏گذاريد، حبس‏هاى سياسى بوده است كه در زمان محمدرضاخان آن كارها را مى‏كرده است؟ دزدها را شما حبسى سياسى حساب مى‏كنيد؟ آنهائى كه بر ضد اين مملكت و بر ضد اين ملت قيام كرده بودند و آن همه خيانت كرده بودند، آنها را جزء رجال سياسى شما حساب مى‏كنيد؟ نصيرى جزء رجال سياسى است؟ هويدا جزء رجال سياسى است يا جزء دزدها هستند اينها؟ شما چرا رجال سياسى را بدنام مى‏كنيد به اينكه اينها را اسمشان را رجال سياسى مى‏گذاريد؟ ساواكى‏ها جزء رجال سياسى هستند؟ آنى كه الان در حبس فعلى دادگاه‏هاى ما هست همين ساواكى‏ها هستند و همين خيانتكارها و همين اشخاصى كه يا كشته‏اند يا امر به كشتن كرده‏اند و يا زجر كرده‏اند جوان‏هاى ما را، آنطور كارها را با همه طبقات كردند. زمان رضا، محمدرضا كى حبس بود؟ چه طبقه‏اى حبس بودند؟ علما، دانشگاهى‏ها، رجال ملى، اينها حبس بودند. حالا كى حبس است؟ ساواكى‏ها. خوب، شما اگر ساواكى نيستيد، چطور اينها را رجال سياسى مى‏دانيد؟ شما چطور ساواكى‏ها را جزء رجال سياسى حساب مى‏كنيد؟ اگر شماها پيوندى با رژيم سابق نداريد، اگر شما جزء اجزاء ساواك نيستيد، اگر شما فعاليت براى ساواكى‏ها نمى‏كنيد، چطور

    صحيفه نور ج 10 صفحه 152

    ساواكى‏ها كه الان در حبسند در مقاله‏تان مى‏نويسيد كه رجال سياسى، حالا بيشتر از آنجا از زمان چيز حبسند؟ شما دزدها را جزء رجال سياسى مى‏آوريد؟ معلوم شد سياست شما غير آن سياستى است كه در نظر ملت ماست و مردم اصيل ماست.

    اگر شما با آنها پيوند نداريد، چطور مى‏گوئيد كه آنوقت و حالا هر دو دسته رجال سياسى بودند كه اينها محبوس بودند. آنوقت وقتى كه ما حبس داشتيم، حبسى داشتيم مثل مرحوم طالقانى مثل آقاى منتظرى، مثل آقاى لاهوتى، از اهل علم كثيرى از اينها در حبس بودند و زجر كشيدند. يكى از ملاهاى محترم ما را پايش را در آنجا اره كرده بودند از قرارى كه براى ما گفتند از رجال سياسى طبقه غير ملاها هم خوب، اشخاصى محترمى بودند كه سال‏هاى طولانى در حبس بودند و سال‏هاى طولانى در زير شكنجه و زجر بودند براى اينكه مخالف بودند با آن رژيم. آنوقت اينها حبس بودند، حالا ساواكى‏ها حبس هستند. اين آقايانى كه اسم خودشان را چيز خلق، فدائى خلق گذاشتند مى‏گويند فرقى نكرده، خيال مى‏كنند حبس (خيال نمى‏كنند، مى‏خواهند اغفال كنند، خيال نمى‏كنند) كه نخير، حبس ميزان است، چه دزد را حبس بكنند و چه يك شخص امين را، فرقى ندارد، فرقى ندارد كه دزدها را حبس بكنند يا اشخاصى امين را حبس بكنند، فرقى ندارد كه چپاولگرها و آدمكش‏ها را حبس بكنند يا اشخاصى كه مى‏خواهند جلوگيرى از چپاولگرى بكنند حبس بكنند. اينها منطقشان اين است، بايد در مقابلشان جوان‏هاى ما گول نخورند از اين تبليغات فاسد. آمريكا اينطورى تبليغ مى‏كند، آمريكا نظامى مى‏آورد اينجا، آمريكا نويسنده مى‏آورد اينجا، امريكا گوينده مى‏آورد اينجا، آمريكا عمال خودش كه سال‏هاى طولانى آنها را تربيت كرده است مى‏فرستد اينجا كه اوضاع ما را بهم بزنند. آمريكا كردستان را آنطورى به هم مى‏زند، تهران را آنطور مغشوش مى‏كند و گاهى فرض كنيد كه دانشگاه‏ها را به هم مى‏زند و گاهى تو خيابان‏ها مى‏ريزند و چه مى‏كنند. و اين اينطور كار مى‏كند. امروز كه جوان‏هاى ما اين لانه فساد را گرفتند و در مقابل اينكه آنها بدترين خلق خدا را و بدترين جانى‏هاى ما را گرفتند آنجا بردند و نگه داشتند و پذيرائى از او مى‏كنند و مى‏خواهند معالجه‏اش بكنند و با اين بهانه‏هاى خلاف انسانى، امروز هم الان توطئه هست براى اينكه از حسن نيت جوان‏هاى ما، از صفاى سريره جوان‏هاى ما استفاده سوء بكنند فرض كنيد بيخ گوش آنها بخوانند كه خوب انگليس هم مثل آمريكا چه فرقى مى‏كند، بريزند آنجا را خراب كنند، خوب عراق هم مثل آنجا چه فرقى مى‏كند، بريزند آنجا را هم بگيرند، فرانسه هم مثل آنجا، كه ما را معرفى مى‏كنند كه نه تنها قضيه روى موازين نيست قضيه روى هرج و مرج است. اينها مى‏خواهند ما را معرفى كنند كه ما مملكتمان هرج و مرج و درهم و برهم و هر كه هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، تا به دنيا بفهمانند به اينكه يك مملكتى است كه محتاج به قيم است، قيمش هم كى است؟ آقاى كارتر. خودش محتاج به قيم است كه اينقدر آدمكشى نكند. اينها جنون سياسى دارند، اينها جنون دارند كه اينقدر مردم را به كشتن مى‏دهند و اينقدر فساد مى‏كنند، اينها مجنونند، اينها بايد بروند در تيمارستان‏ها معالجه بشوند، مغزهاى اينها بايد معالجه بشود. اينها مى‏خواهند معرفى كنند ملت ما را كه يك ملت هرج و مرج‏طلب و يك ملتى هستند كه وحشى و چه.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 153

    (يكى از الان يادم نيست كه كى بود كه) نقل كردند از او كه ما ايستاده بوديم در يكى از جاهائى كه تظاهرات اينها، ايرانى‏ها بود آنوقت كه زمان محمدرضا بود، يك آمريكائى هم پيش من ايستاده بود گفت ببين اين وحشى‏ها را، گفته بود، من به او گفتم اينها وحشى‏اند كه دارند حق خودشان را مى‏گيرند؟ اينها مى‏خواهند ما را اينطورى. ما آنوقت هم كه يك كلمه حقى مى‏گوئيم اينها ما را به وحشيگرى منتسب مى‏كنند. جوان‏هاى ما ملتفت باشند، توجه داشته باشند كه هر كسى هر چه مى‏گويد باور نكنند. يكى از چيزهاى بزرگى كه اينها دارند اين است كه سمپاشى كنند به طورى كه ما را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يكى از كارهاى بزرگ اينهاست كه مى‏خواهند بكنند كه از اين انقلاب ملت ما مايوس بشوند و بگويند خوب كارى انجام نگرفته. اگر كارهاى دست اول است، كه عرض كردم همه‏اش انجام گرفته است كارهاى دست دوم هم چيزى است كه مشغول انجامش هستند. همين در دولت آقاى بازرگان چقدر كارها انجام گرفته، چقدر خانه‏سازى شده و بى‏انصاف‏ها مى‏گويند يك خانه ساخته نشده. در اين جهاد سازندگى چقدر خدمت كرد اين ملت به اين ملت خودش و به اين اشخاصى كه مشغول كشت و زرع بودند. چقدر شما الان خدمت‏ها شمرديد كه رفتيد همه جا هر چه نابسامانى بوده درستش كرديد، اينها باز مى‏گويند هيچى نشده. از آنطرف خودشان فعاليت مى‏كنند كه چيزى نشود، اين اشخاصى كه خودشان را معرفى مى‏كنند كه ما فدائى خلق هستيم، با يك كبريت آتش مى‏زنند حاصل عمر چندين نفر كشاورز را كه اين خرمن را تهيه كرده است، اين فدائى خلق يك كبريت مى‏زند اين را آتشش مى‏زند، اين فدائى خلق يك تفنگ مى‏زند، آن لوله نفت را سوراخ مى‏كند كه حاصل زحمت اين ملت از بين برود. آمريكا اگر كار مى‏كند اينطورى كار مى‏كند. آمريكا نظامى اينجا نمى‏فرستد آمريكا بدتر از نظامى اينجا مى‏فرستد. اينها بدتر از نظامى هستند، انسان با نظامى حال خودش را مى‏داند، نظامى مى‏آيد جلو ما هم مى‏رويم جلو، نظامى آمريكا اگر بيايد اينجا ما هم مى‏رويم جلو، من هم مى‏روم جلو، همه شما مى‏رويد جلو نظامى نمى‏فرستد او، خاطر جمع باشيد. از آمريكا هيچ نترسيد از اين توطئه‏هايش بترسيد، اينها را هم بايد خنثى كنيد. اين هم خود شما جوان‏ها بايد در دانشگاه هستيد اگر آمدند توى دانشگاه خواستند اخلال بكنند جلوشان را بگيريد، در كارخانه‏ها هستيد اگر آمدند آنجا جلويشان را بگيريد، در جهاد سازندگى هستيد اگر آمدند آنجا خواستند اخلال كنند جلوشان را بگيريد، هر جا هستيد جلوشان را بگيريد، نگذاريد اينها رشد پيدا بكنند. اينها الان نوكر شماره يك آن كسى است كه ما دشمن شماره يك حساب مى‏كنيم.

    بايد با همت ملت يك انتخابات صحيحى بشود

    انشاءالله خداوند همه شما را تأييد كند و موفق باشيد و اين معانى كه شما فرموديد، باز از ريشه همان است كه عرض كردم. شما توقع اين را نداشته باشيد كه يك مملكتى كه همه چيزش را آشفته كردند و فرار كردند، همه چيزش را، اقتصادش را از بين بردند، اينقدر قرض به عهده اين ملت گذاشتند و فرار كردند، همه چيز ما را اينها به هم زدند و فرار كردند، توقع اين را نداشته باشيد كه حالا

    صحيفه نور ج 10 صفحه 154

    انقلاب كه شد فوراً همه چيز سر جايش بيايد، اينها وقت لازم دارد، بايد يك دولت مستقرى با همت شماها، با همت ملت، يك انتخابات صحيحى بشود با همت ملت، ملت مى‏شناسند افراد صالح را، لازم نيست كه حالا يك چند سال هم ما درسشان بدهيم، نخير خودشان مى‏فهمند، اين ملت چيز مى‏فهمد، مى‏فهمد كى آدم صالح است كى آدم ناصالح، البته گاهى هم يك كسى خودش را جا مى‏زند اما اين گاهى است. هر كسى در هر شهرى كه هست طول اين بيست، سى سالى كه همراه با اين مردم بوده مى‏داند كه اينها كدام يكى‏شان از ريشه‏هاى آنهاست كدام يكى‏شان نيستند، مى‏فهمند كى بوده است كه در آنجا خوش رقصى كرده و كى بوده است كه نه، آنطور نبوده مخالف بوده و نتوانسته صحبت كند، مى‏شناسند. مردم آنى را بايد انتخاب بكنند كه مى‏شناسند كه به اين ملت خدمتگزار است و دلش براى اين طبقه ضعيف مى‏سوزد. ما نمى‏خواهيم يك مجلس اعيان درست كنيم. مجلس سنا را، مجلس اعيان به آن مى‏گويند، ما مى‏خواهيم اعيان را از بين ببريم، آدمشان كنيم آنها را، آن اعيانى كه در مجلس سنا نشستند و آنقدر خيانت به مملكت ما كردند آن مجلس را ما اصلاً بستيم درش را. مجلس شيوخ و مجلس اعيان و مجلس سنا، اينها يك دسته مفتخوارى بودند، پير مردهاى آخر عمرشان بعد از همه خيانت‏ها، پير مردهائى بودند كه آنجا مى‏رفتند جمع مى‏شدند و عرض مى‏كنم شايد رفيقش هم كه نشسته بود راجع به اينكه دوايش چه است يا غذايش چه است صحبت مى‏كرد و پول اين ملت را مى‏خورد. اين را درش را بستند، تمام شد ديگر، ما مجلس سنا نداريم، مجلس شورا داريم، مجلس شورا هم نمى‏خواهيم از طبقه بالا درست بشود، مجلس شورا مى‏خواهيم از آدم‏ها، آدم‏هائى كه متوجه‏اند به اينكه به اين ملت چه گذشته است در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهى و لااقل در اين مواردى، در اين مدتى كه ديده‏ايد خودتان، اين آدم‏هائى كه مى‏بينند اينطور بر اين ملت گذشته است اشخاص را هم مى‏شناسند در شهرهاى خودشان، در روستاهاى خودشان مى‏شناسند اينها را و ديدند اينها در طول اين مدت چه كرده‏اند، آنها كه مخفى آنوقت كار كردند علناً مردم را اذيت مى‏كردند، آن اشخاصى را بايد كنار بگذارند و يك اشخاصى كه امين هستند، اشخاصى كه معروف است پيش‏شان به امانت، به ديانت، به خدمت به مردم، آنها را تعيين مى‏كنند بايد هم تعيين بكنند. مجلس انشاءالله مستقر بشود، انشاءالله قانون اساسى‏مان به رأى گذاشته شود، تقريباً نزديك به تمام شدنش است به رأى گذاشته مى‏شود بعد از اينكه ما ملاحظه‏اش كرديم و تصديقش كرديم به رأى گذاشته مى‏شود.

    ولايت فقيه اين قانون مترقى اسلام، خارى است در چشم دشمنان‏

    ملت ما اگر بخواهند سردى بكنند، يكى از امورى كه توطئه در آن هست اين است كه راجع به اين قانون اساسى مردم را سرد كنند. از آنها بپرسيد خوب اين قانون اساسى كه شما مى‏گوئيد كه قانون است ارتجاعى، كدام يكى از اين موادش ارتجاعى است؟ اولى كه دست رويش گذارند، دست مى‏گذارند روى ولايت فقيه اول دست آنجا گذارند براى اينكه اين يك طرح اسلامى است و

    صحيفه نور ج 10 صفحه 155

    آنها از اسلام مى‏ترسند. آنها اسلام را ارتجاع مى‏دانند، آنها جرات نمى‏كنند به كلمه اسلام بگويند ارتجاعى است، مى‏گويند كه اينها مى‏خواهند مارا به 1400 سال پيش برگردانند. اين همان تعبير ديگر است منتها كلمه اسلام را نمى‏گويند. آنقدر به ولايت فقيه اثر مترقى بار است كه در ساير اين موادى كه شما ملاحظه مى‏كنيد، معلوم نيست مثل آنجا باشد يك نفر آدمى كه همه جهات اخلاقيش و ديانتى‏اش و ملى بودنش و علم و عملش ثابت است پيش ملت و خود ملت اين را تعيين مى‏كنند، اين نظارت مى‏كند بر اينكه مبادا خيانت بشود. همان رئيس جمهورى كه ملت خودشان تعيين مى‏كنند و انشاءالله ديگر از اين به بعد امين تعيين مى كنند، لكن معذلك براى محكم كارى يك فقيهى كه عمرش را صرف در اسلام كرده است و عمرش را براى اسلام خدمت كرده گذارند ببينند اين چه مى‏كند، مبادا يك وقت خلاف بكند. رئيس جمهور آتيه ما خلاف نمى‏كند لكن محكم كارى شده كه نگذارند اين خلاف بكند. روساى ارتش ما و ژاندارمرى ما و اين رؤساى درجه اول، ديگر از اين به بعد اشخاصى نيستند كه خيانت بكنند لكن محكم كارى شده است كه همين فقيه را ناظر قرار بدهند و هكذا آن موارد حساس را نظارت كند فقيه و تصرف مى‏كند فقيه و اين از امورى است كه مترقى ترين موادى است كه در قانون اساسى اينها چيز كردند و اينها دشمن‏ترين مواد پيش‏شان اين است. همين‏ها بودند كه فرياد مى‏كردند و مى‏نوشتند كه خوب ديگر اسلام را مى‏خواهد چه كند، خوب بگوئيد جمهورى، از اسلام مى ترسيدند خوب به جاى اسلام بگذاريد دمكراتيك، جمهورى دمكراتيك اينها نمى‏فهمند كه اين همه دموكراسى كه در عالم معروف است، كجاست؟ كدام مملكت را شما داريد؟ اين ابرقدرت‏ها كدام يكى‏شان به موازين دموكراسى عمل كرده اند؟ يك دموكراسى كه در هر جائى يك معنا دارد، در شوروى يك معنا دارد، در آمريكا يك معناى ديگر دارد، پيش ارسطو يك معنائى دارد، پيش حالا يك معناى ديگر دارد، ما مى‏گوئيم يك چيزى كه مجهول است و هر جا يك معنا از آن مى‏كنند ما نمى‏توانيم آن را در قانون اساسى مان بگذاريم كه بعد هر كسى دلش مى‏خواهد آنجورى درستش كند. ما مى‏گوئيم اسلام. اسلام هر جا يك معنا ندارد، اسلام يك معناست و همه مسلمان‏ها شناسند آن را. ما مى‏گوئيم جمهورى اسلامى، ملت ما هم جمهورى اسلامى را خواسته بود. همينى را كه ملت ما با تقريبا اتفاق كلمه (درصد دو، يك و نيم) مخالفت، اين مخالفت اسمش نيست همين كه ملت ما خواست و با اصطلاح آنها دموكراسى بودن اقتضاى اين را مى‏كرد با جمهورى اسلامى، از اسلامش مى‏ترسند، نه از جمهورى‏اش. حالا با مجلس خبرگانش قبل هم با انتخابات مجلس خبرگان مخالفت كردند و بعد هم با مجلس خبرگان مخالفت مى‏كردند و بعد هم خواهد آمد كه با مجلس شورا مخالفت خواهند كرد و بعد هم با اين رفراندمى كه براى قانون اساسى است خواهند مخالفت كرد. درد همين است كه چرا اسلام. اين دردشان است و ملت ما هم همه مقصد خودش را اسلام‏داند براى اينكه از اسلام مى‏بيند كه آن چيزى كه مى‏خواهد حاصل مى‏شود. اسلام، هم دنياست و هم آخرت. ملت ما اسلام را مى‏خواهد و اينها با ملت ما مخالفند براى خاطر اينكه اسلام را مى‏خواهد. اگر اين ملت مى‏گفت كه جمهورى فقط، اينها همه برايش سينه مى‏زدند و برايش تبريك مى‏گفتند، اما حالا كه كلمه اسلام آمده توى كار،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 156

    نه با اين مخالفند، اين ارتجاعى است. اينها اسلام را ارتجاعى مى‏دانند، اينها خدا را مرتجع مى‏دانند يك همچو مرد مى‏اند. اگر اعتقاد به او داشته باشند (اعتقاد كه ندارند) اينها با پيغمبر اسلام بدترند تا با شماها، براى اينكه اساس را او گذاشته است. اين ارتجاعى بود كه شما ملت ارتجاعى، اين ارتجاعى بود كه دست خيانتكارها را از اين مملكت بريد و اينها اين را مساله ارتجاعى مى‏دانند. اين ارتجاعى بود كه شماها را به سرنوشت خودتان حاكم كرد. نمى‏دانم كى اينها مى‏خواهند بيدار بشوند و كى مى‏خواهند دست بردارند از اين مغلطه كارى‏هاى خودشان، از اين مخالفت‏هاى خودشان. من متأسفم كه يك جمعيتى كه بايد به اين مملكت خدمت بكنند، بايد الان قدردانى بكنند كه اين ملت خون خودش را داد و چپاولگرها را بيرون كرد و مفتخورها را دستشان را قطع كرد و آدمكش‏ها را بعضى شان را به جزاى خودشان رساند و بعضى‏شان را هم مى‏رساند انشاءالله، من متأسفم كه اينها نمى‏آيند ميدان با اين ملت موافقت كنند. ملتى كه همه چيزش را داده و حالا شما آزادانه نشسته‏ايد توى اتاق‏هاى‏تان و پاى‏تان را روى پاى خودتان اندازيد و بر خلاف اين ملت قلمفرسائى مى‏كنيد. انسان متأسف مى‏شود از اينكه اين چه افكارى است كه اينها دارند، هى ارتجاع، ارتجاع هر كلمه ارتجاع كه مى‏گويند اگر دلشان را بشكافيد، بر مى‏گردد به اينكه اسلام ارتجاعى است، منتها جرات نمى‏كنند بگويند. بعضى‏شان هم با صراحت يك كلمه‏اى گفتند و توبه كردند و بعدش و معلوم نيست كه توبه حقيقى هم باشد.

    آمريكا با سرنيزه نمى‏آيد به ميدان شما، با قلم مى‏آيد

    بيدار بشوند ملت و بيدار بشوند جوان‏هاى ما، توجه داشته باشند به اينكه آمريكا با سرنيزه نمى‏آيد به ميدان شما، با قلم مى‏آيد به ميدان شما، با قواى انتظامى نمى‏آيد به اينجا، با آن اشخاصى كه دارد و دارد اين امور را مى‏گرداند به دست آنها، با آنها مى‏آيد به ميدان ما، اينها را بايد توجه به آن داشته باشيد. آلت دست واقع نشويد. هى سردتان بكند كه هيچى نشد. همه چيز شده است شما اين چيز را چطور كم حساب مى‏كنيد كه يك قدرت شيطانى كه پشت سرش همه قدرت‏ها بودند، نه فقط قدرت‏هاى ابر قدرت و نه قدرت‏هاى دست دوم هم پشت سرش بودند، شما شكستيد او را، از اين بالاتر چه مى‏خواهيد؟ شما در دنيا يك آبروئى پيدا كرديد، يك عظمتى الان در دنيا پيدا كرديد كه كسى ندارد. اين را از بين نبريد براى خاطر اينكه مثلاً فرض كنيد فلان جا آسفالتش كم است (بااينكه مشغولند به همه كارها) چرا آسفالت نشده. مگر شما خون بچه‏هاى‏تان را داديد كه آسفالت عوضش بگيريد؟ مگر شما عوض مى‏خواستيد براى اين كار، آسفالت مى‏خواستيد مگر شما؟ شما براى خدا كار كرديد و براى خدا كسى كار مى‏كند از آسفالت بالاتر است، از همه چيز بالاتر است. ننشينيد و هى بگوئيد، هى هر روز بيائيد اينجا شكايت از امور بكنيد اين شكايت‏ها را بگذاريد براى بعد، حالا ما بين راهيم بايد اين قدرت را بشكنيم تا آخر، بايد اين توطئه را خفه كنيم و اين توطئه‏هاست كه شماها را وادار مى‏كند كه هى بيائيد بگوئيد كه هيچى نشده هيچى نشده، فلان جا نشده. ببينيد اينها چه مى‏گويند، چه شده، اينهاست كه شده. خدا انشاءالله شما را حفظ كند. همه‏تان را حفظ كند. انشاءالله خدا اين جوان‏هاى

    صحيفه نور ج 10 صفحه 157

    ما، اين جوان‏هاى ما كه مشغول بودند از اول تا حالا و فداكارى كردند براى ما، براى اسلام نگه دارد اينها را. من دعاگوى اينها هستم، من خدمتگزار اينها هستم. من اگر مى‏توانستم مى‏رفتم من هم مثل آنها خدمت‏كردم لكن خوب من يك پيرمردى هستم اينجا نشستم و جز يك زبان الكن چيزى ندارم. خداوند همه شما را حفظ كند و موفقتان كند.

    
    previos page menu page next page
    

  6. #876
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 159

    تاريخ: 17/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع كارمندان و كاركنان شهردارى اهواز

    غارت كشور پرثروت ما، سوغات تمدن بزرگ!

    بسم الله الر حمن الرحيم

    يكى از آثار اين نهضت اسلامى اين است كه قشرهاى مختلف با ما ملاقات مى‏كنند و مسائلى كه دارند آنها، طرح مى‏كنند و مسائلى هم كه ما داريم با آنها در ميان مى‏گذاريم. شما كه كارمندان شهردارى اهواز هستيد و حالا زحمات خودتان را، خدمات خودتان را در آنجا شرح داديد، اين موجب تشكر من است و خداى تبارك و تعالى به شما اجر خواهد داد انشاءالله. امروز كشور شما احتياج به خدمت دارد. شما مطلعيد كه كشورى براى شما گذاشتند كه شهرهايش هم مخروبه بوده است، تهران كه مركز است جنوبش آن است كه مى‏بينيد و حاشيه‏هايش و اين بيچاره‏هاى زاغه نشين و امثال اينها، آن است كه گاهى در تلويزيون مى بينيد و خودتان مطلعيد. بنابراين بوده است كه اين طبقه ضعيف، طبقه مستضعف، اينها به همين حال عقب ماندگى در هر جا هست باشند و ذخائر آنها به عياشى يك دسته و به دادن به مفت و رايگان از بين برود. اهواز با آن ذخيره خداداد، خوزستان با آن ثروت هنگفت بايد شهرش آنطور باشد، دهاتش بدتر. من يك وقتى كه، خيلى سال قبل از آنجا عبور كردم ديدم كه اين، در با راه آهن مى‏رفتيم نزديك بعضى از دهات، اين بچه‏ها و بزرگ‏ها و اينها هجوم مى‏آوردند طرف آنجائى كه ما عبور مى‏كرديم و مع‏الاسف همه به حالى بودند كه موجب تأثر بود، در جائى كه ثروتشان، ثروت خدا داد در زير پايشان بود، خودشان آنطور مستمند بودند، مملكتى كه ثروتش زياد بوده است، ذخاير زمينى‏اش الى ماشاءالله بوده است بايد باز به حال مخروبه باشد. اين تمدن بزرگ، اين را به ما، براى ما سوغات آورد كه همه چيزهاى ما را دادند به غير و خود ما را در يك مملكت پرثروت، يك مملكتى كه قابل است از براى اينكه صد و پنجاه ميليون جمعيت يا بيشتر در او زندگى مرفه داشته باشند، سى و چند ميليون جمعيت كه اكثرشان وضع‏شان وضع صحيح نيست، ثروت‏ها به جيب يك دسته مجتمع شده و به خارج منتقل شده و علاوه بر آن تمام ذخائر ما را دادند به خارجى‏ها و يك ثمن بخسى گرفتند، آن هم صرف مملكت نشد، خوردند و بردند حالا هم كه ملاحظه مى‏كنيد آن دشمن شماره يك شما را كه همه ثروت‏هاى ما را برده است و در بانك‏ها جمع كرده است، امريكا برده است در آنجا دارد لالائى براى او مى‏خواند و دارد از او پذيرائى مى‏كند.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 160

    مملكت را بايد خود ملت اداره كند

    وضع اينطور بود و بحمدالله شما موانع را مرتفع كرديد. آنهائى را كه نمى‏گذاشتند كار انجام گيرد، مرتفع شدند. حالا ديگر دست خودمان است و بايد همت كنيد، براى ساختن يك كشورى كه خرابه بود، همت لازم دارد و مهم اين است كه افراد هر يك خودشان را مسؤول بدانند، هم مسوول خودشان بدانند، هم مسؤول كارهاى ديگران، مسؤول خودشان كه كارى كه به آنها محول شود مثل مثلاً شماها كه در شهردارى اهواز هستيد، هر كارى كه محول به هر فردى است، منتظر اين نشود كه يك كس ديگرى كارى بكند، اين بايد كار خودش را خوب انجام بدهد و اگر چنانچه ديد آن برادرش، آن رفيقش كارش را خوب انجام نمى‏دهد، مسؤول او هم هست بايد او را هدايت كنند. كلكم راع ، همه بايد مراعات بكنيد و همه تان هم مسؤوليد، همه ما مسؤولى يك مملكتى را بايد خود شما اداره كنيد، بايد خود ملت اداره كنند.

    سمپاشى خدمتگزاران رژيم سابق براى مايوس كردن ملت از دولت اسلامى

    و مع‏الاسف الان گروه هاى مختلفى با عقايد مختلفى كه بسيارشان خدمتگزاران همان رژيم سابق بودند يا خدمتگزارهاى خارجى‏ها هستند، اجنبى‏ها هستند، بين مردم در تمام قشر مملكت افتادند به طريق‏هاى مختلف، به راههاى مختلف سمپاشى مى‏كنند. يكى از چيزهائى كه اينها زياد صحبتش را مى كنند اين است كه براى مردم هيچ فكرى نشده است و هيچ كارى تا حالا انجام نگرفته است، در صورتى كه براى مردم هم خيلى كار شده است منتها ارائه نشده است و اين هم از خطاهائى است كه تا حالا واقع شده است كه كرديد زياد هم كار كرديد لكن تبليغات مى‏كنند كه هيچ كارى نمى‏كنند، تبليغات زياد مى‏كنند. در رژيم سابق عمده كارشان تبليغات بود، كار انجام نمى‏دادند، لكن هر دفعه كه شما راديو را گوش مى داديد كه تمدن بزرگ، تمدن بزرگ. حالا كار زياد مى‏كنند، خوب، شما الان داريد مى‏گوئيد كه ما شهر را چقدر برايش خدمت كرديم. ديروز هم يك دسته‏اى آمده بودند باز راجع به جاى ديگر، تقريبا بسيار مى‏آيند اينجا، گروه‏هائى كه خدمت كردند و كار كردند و در جهادسازندگى زياد كار انجام گرفته و الان خانه براى مستمندها زياد درست شده است، لكن تبليغات نمى‏شود، نشده است، بايد به ملت فهماند كه مشغول خدمت است، دستگاه‏هاى دولتى مثل سابق نيست، حالا مشغول خدمتند، البته همچو نيست كه رضايتبخش باشد به تمام معنا، پاكسازى لازم دارد، بدون پاكسازى نمى‏شود، يعنى هم وزاررتخانه‏ها، هم ادارات، همه جا پاكسازى مى‏خواهد بايد از عناصرى كه آن عناصر برخلاف ملت بودند و مردم خودشان شناسند آنها را، بايد از اين عناصر پاك بشود. مملكت اگر بخواهيد يك مملكتى باشد كه مستقل و آزاد براى خودتان باشد، در عين حالى كه پاكسازى لازم است و آنطورى كه بايد نشده است و حالا بناست بشود، من تأكيد راجع به اين كار زياد كردم، لكن عرضه تبليغات نداشتند، عرضه نكردند كار خودشان را كه ما اين كارها را كرديم، بايد عرضه كنيد كارهاتان را به ملت و بفهمانيد به ملت. اينها افتادند دنبال اين مطللب كه مايوس كنند ملت را از اين نظام جديد،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 161

    بگويند حالا هيچ كارى نشده است، هيچ در آنوقت نبوده، حالا هم نيست. بايد شما با تبليغات خودتان، با عرضه خودتان كارهائى كه انجام مى‏دهيد، ملت ما بايد آن كارهائى كه انجام مى‏دهيد و ما مى‏بينيم كه مهندسين شان، اطبائشان، دكترهايشان مى‏آيند مى‏روند در همين جهاد سازندگى كار مى‏كنند براى مردم و سازندگى مى‏كنند، لكن چون عرضه نمى‏شود درست، آن دسته خائن، آن دسته‏اى كه براى ديگران كار مى‏كنند، افتادند به اينكه كارى نشده است، هيچ كارى نشده است اين رژيم هم مثل رژيم سابق است در صورتى كه هيچ شباهتى اين جمهورى اسلامى با رژيم سابق، هيچ شباهتى ندارد. در رژيم سابق كسى قدرت حرف زدن نداشت، كسى قدرت انتقاد نداشت، يك كلمه انتقاد با نابودى او تمام مى‏شد، يك قلم كه يك نصف سطر در انتقاد نوشت نابودش مى‏كردند. حالا راه انتقاد باز است، همه مى‏آيند انتقاد مى‏كنند، همه از دولت انتقاد مى‏كنند همه از هر چيزى كه صحيح نيست انتقاد مى‏كنند، ارشاد مى‏كنند، چطور حالا با آنوقت مثل هم است؟ سابق همه دارائى شما را مى‏بردند و عوضش اين كار آمريكا نفت ما را مى‏بردند و به جاى نفت، ازاء نفت، به ما اسلحه‏هايى مى‏دادند كه نتوان آن اسلحه‏ها را با آن اعمال كنيم. براى چه مى‏دادند، براى اينكه پايگاه درست كنند آنجا، عوض نفت ما براى خودشان پايگاه اينجا درست مى‏كردند، مستشاران اينجا حاكم بر ما بودند و ما يك مملكتى شده بوديم كه پايگاه براى آمريكا، و الان هم در خيلى جاها مى‏گويند هست اين پايگاه‏ها، نه اينكه آنها تصرف دارند، لكن جاهاشان هست. آن روز نفت ما مى‏رفت به مفت و مجان براى آمريكا و يك مقدارى هم كه مى‏خواستند عوض به ما بدهند، عوضش اسلحه بود و آن چيزهائى بود كه براى خودشان در اينجا فايده داشت، نه براى ما، اين اسلحه‏هايى كه آوردند، براى خودشان فايده داشت براى ما هيچ فايده‏اى نداشت. حالا در عين حالى كه باز يك سلطه حسابى پيدا نشده است، باز استقرار پيدا نكرده حكومت ما، در عين حال نفت ديگر آنطور رايگان نمى‏رود، براى هيچ جا رايگان نمى‏رود و مال خود شما هست، در ازاى نفت ديگر نمى‏توانند تحميل كنند كه بايد حتماً آهن پاره برداريد، براى ما پايگاه درست كنيد، اين هم از اين جهت، چطور فرقى نكرده است حالا با سابق؟ اين هم يك فرق. فرق‏هاى اساسى، آزادى، استقلال، فرق اساسى راجع به سازندگى هم كه معلوم است كه يك مملكت به اين و سيعى با آن خرابى با يك ماه، دو ماه، يك سال، دو سال نمى‏شود آن را برگرداند به بهشت برين، زحمت لازم دارد، خراب كردند اينها، پنجاه و چند سال كوشش كردند در خرابى اين مملكت به اسم آباد كردن و به اسم تمدن بزرگ، آباد كردن يك جائى كه پنجاه سال، پنجاه و چند سال به خرابيش كوشش شده است، به اين آسانى درست نمى‏شود. اين اشخاصى كه دور افتادند و پيش جوان‏هاى ما، از احساسات پاك جوان‏هاى ما استفاده غير صحيح مى‏كنند، اينها هر جا مى‏رسند مى‏گويند خوب، هيچ كارى نشده. كارهائى كه شده است يك كارهاى اعجاز آميز بوده است، اينها را اصلش صحبتش نمى‏كنند، كارهاى اعجازآميز كرده اين مملكت، كارهائى كرده است كه تمام حساب‏هاى حسابگرها را باطل كرده است معذلك اينها هيچ صحبتش نمى‏كنند، اگر يك جائى يك چيزى ببينند صد مقابلش مى‏كنند و منتشرش مى‏كنند.

  7. #877
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 168

    تاريخ: 17/8/58

    مصاحبه خبرنگاران شبكه راديو تلويزيون آلمان غربى با امام خمينى

    سؤال: امام! شما كه كوشش مى‏كنيد جامعه‏اى برقرار كنيد كه نمونه ارزش‏هائى باشد كه در صدر اسلام ديده‏ايم، در زمان پيغمبر اسلام در مدينه و جامعه كوفه در زمان حضرت امير ديده شده است، شما تصور مى‏كنيد كه اين ارزش‏ها كه در آن جامعه بوده قابل انطباق با دنياى جديد قرن بيستم هست يا خير؟ و چگونه؟

    جواب: بسم الله الرحمن الرحيم. ارزش‏ها در عالم در دو قسم است يك قسم ارزش‏هاى معنوى، از قبيل ارزش توحيد و جهاد مربوط به الوهيت و از قبيل عدالت اجتماعى، حكومت عدل و رفتار عادلانه حكومت‏ها با ملت‏ها و بسط عدالت اجتماعى در بين ملت‏هاو امثال اينها كه در صدر اسلام يا قبل از اسلام از آنوقتى كه انبيا مبعوث شدند وجود داشته و قابل تغيير نيست. عدالت معنايى نيست كه تغيير بكند، يك وقت صحيح و زمانى غير صحيح باشد. ارزش‏هاى معنوى ارزش‏هاى هميشگى هستند كه قبل از صنعتى شدن كشورها، ضمن و بعدا در آن نيز وجود داشته و دارد، عدالت ارتباطى به اين امور ندارد. قسم ديگر امورى است مادى كه به مقتضاى زمان فرق مى‏كند، در زمان سابق يك طور بوده است و بعد رو به ترقى رفته است تا به مرحله كنونى رسيده است و بعد از اين هم بالاتر خواهد رفت. آنچه ميزان حكومت و مربوط به اجتماع و سياست است ارزش‏هاى معنوى است. در صدر اسلام در دو زمان، دو بار حكومت اصيل اسلام محقق شد، يك زمان رسول الله ص و ديگر وقتى كه در كوفه على ابن ابيطالب سلام الله عليه حكومت مى‏كرد. در اين دو مورد بود كه ارزش‏هاى معنوى حكومت مى‏كرد. يعنى يك حكومت عدل برقرار و حاكم ذره‏اى از قانون تخلف نمى‏كرد. حكومت در اين دو زمان حكومت قانون بوده است و شايد ديگر هيچ وقت حاكميت قانون را بدانگونه سراغ نداشته باشد حكومت كه - كم - ولى امرش (كه حالا به سلطان يا رئيس جمهور تعبيرش مى‏كنند) در مقابل قانون با پائين‏ترين فردى كه در آنجا زندگى مى‏كنند على‏السواء باشد، در حكومت صدر اسلام اين معنى بوده است. حتى قضيه‏اى از حضرت امير در تاريخ است: در وقتى كه حضرت امير سلام الله عليه حاكم وقت و حكومتش از حجاز تا مصر و تا ايران و جاهاى بسيارى ديگر بسط داشت، قضات هم از طرف خودش تعيين

    صحيفه نور ج 10 صفحه 169

    مى‏شد، در يك قضيه‏اى كه ادعائى بود بين حضرت امير و يك نفر يمنى كه آن هم از اتباع همان مملكت بود قاضى حضرت امير را خواست، در صورتى كه قاضى دست نشانده خود او بود، و حضرت امير بر قاضى وارد شد و قاضى خواست به او احترام بگذارد، امام فرمود كه در قضا به يك فرد احترام نكنيد، بايد من و او على السواء باشيم، و بعد هم كه قاضى برضد حضرت امير حكم كرد، با روى گشاده قبول كرد.

    اين حكومتى است كه در مقابل قانون همگى على السواء حاضرند، براى اينكه قانون اسلام قانون الهى است و همه در مقابل خداى تبارك و تعالى حاضرند، چه حاكم، چه محكوم، چه پيغمبر و چه امام و چه ساير مردم. ما حالا آرزوى اين را داريم كه حكومت ما شباهتى به حكومت صدر اسلام پيدا كند و اينطور نيست كه همچو قدرتى داشته باشيم كه بتوانيم همه محتواى حكومت اسلام را بلافاصله پياده كنيم، خصوصاً كه ما در زمانى زندگى مى‏كنيم كه اقلا پنجاه و چند سال اين مملكت محتوايش تغيير كرده است و همه چيزش منحط و غير اسلامى شده است. اگر بخواهيم تمام مغزهاى فاسد شده را به مغزهاى اسلامى و صالح برگردانيم، مدتى طولانى وقت لازم دارد اگر خدا بخواهد مى‏شود و اگر نخواهد بايد اين آرزو را به گور ببريم.

    سوال: امام! در كردستان فعاليت‏هاى نظامى يك مقدارى شديد شده، چه راه حلى را در كردستان مى‏بينيد و به بحران كردستان چگونه مى‏نگريد؟

    جواب: كردستان قضيه‏اى نيست كه بين ما و دولت ما و بين كردها باشد. كردها يا غير كردها و همه طوائفى كه در ايران زندگى مى‏كنند همگى در مقابل قانون على السواء هستند، در مقابل دولت على‏السواء هستند. هيچ فرقى بين كرد و ترك و لر و غيره نيست. ما حكومت اسلامى داريم مى‏گوئيم. حكومت اسلامى همان است كه در صدر اسلام بوده است كه همه طوائف در مقابل قانون على السواء بودند. ما الان مى‏خواهيم يك همچو معنائى را متحقق بكنيم كه تمام طوائف على السواء باشند. ما با كرد هيچ اختلافى نداريم، كردها هم با ما اختلافى ندارند. اينها كه قضيه كردستان را ايجاد كردند دسته‏اى هستند كه از خارج ارتزاق مى‏شوند و الهام مى‏گيرند كه از اين طرف يا از آن طرف، اكثرا از آمريكا، چنانكه بعضى نوشتجات هم كه اخيراً به دست آورده‏اند مويد آن است و معلوم شده كه در قضاياى خرمشهر و خوزستان و قضاياى كردستان آمريكا دست داشته است، اين مطلبى است كه آنها پيش آوردند. ما گرفتار اجانب هستيم همانطور كه تا حالا بوديم. مساله‏اى بين ما و كردها نيست كه محتاج به حل باشد. مساله ما و كردها همان مساله‏اى است كه بين ما و فارس‏ها است. فارس‏ها هم از ما مى‏خواهند كه امور شهرشان را خودشان اداره كنند و هيأتى را براى امور شهرشان تعيين

    صحيفه نور ج 10 صفحه 170

    كنند كه آباد بشود و برق و اسفالت و همه چيزشان درست بشود. اين همان چيزى است كه كردها، لرها و ترك‏ها هم مى‏خواهند، فرقى بين آنها نيست. اگر نبود كه ما براى خاطر كردها و زن و بچه‏هاى هموطنان خودمان فكر نمى‏كرديم، قضيه كردستان پيش ما چيزى نبود كه راه حلى لازم داشته باشد راه حل نظامى‏اش درست انجام مى‏شد بلكه اگر نظامى‏ها هم دخالت نمى‏كردند، خود افراد مملكت ايران مى‏رفتند. مكررا از ما خواستند كه بروند، عشاير و كسان ديگر خواستند كه براى اصلاح كارها به آنجا بروند و اين كارها را اصلاح بكنند، لكن ما نمى‏خواهيم برادركشى بشود. ما اميدواريم با توجه به كارى كه رفتند كردستان، قضيه با حسن تفاهم حل بشود و خود جمعيت كرد اشخاص خرابكار را كنار بگذارند تا تمام جهات حاصل بشود.

    سوال: در اروپا تحركى جديد به چشم مى‏خورد و آن يك تحرك مذهبى است كه اين تحرك وجود نداشته، عموما پيروان كاتوليك يعنى كسانى كه به كاتوليك اعتقاد داشتند بوجود آوردند. اين تحرك را چگونه ارزيابى مى‏كنيد و نظرتان در مورد پاپ چگونه است؟

    جواب: آن تحرك مذهبى از اين است كه مردم از اين پيشروى مادى سر خورده‏اند و ديدند كه تمام اين پيشرفت‏هائى كه شده است چيزهائى نيست كه براى بشر آرامش بياورد بلكه زندگى آنها را بيشتر تباه كرده است، بيشتر اين صنف‏ها به ضرر بشر بوده تا به نفع بشر. و آن چيزى كه بشر طالب است اين است كه به روحش آرامش بدهد و آن چيزى كه آرامش مى‏آورد مذهب است از اين جهت ممكن است كه جاهاى ديگر اين احساس را كرده باشند، چنانچه ممالك ما اين احساس را دارند كه تنها در سايه مذهب است كه بشر به آن آرامش روحى مطلوب مى‏رسد چرا كه در امور مادى اين آرامش نيست، يك تحركاتى است كه منافى با آن آرامش است كه بشر طالب است.

    سوال: در خواست‏هاى شما نابودى كشور اسرائيل است، اگر اين منجر به نابودى اسرائيل شود و فلسطينى‏ها پيروز گردند، يهوديان چه سرنوشتى خواهند داشت؟

    جواب: يهودى‏ها حسابشان از صهيونيست‏ها جداست. اگر چنانچه مسلمين بر صهيونيست‏ها غلبه پيدا بكنند، همان حالى را پيدا مى‏كنند كه شاه مخلوع پيدا كرد و اما با يهودى‏ها كارى ندارند، ملتى هستند مثل ساير ملل زندگى آنها انجام مى‏گيرد و تصرفى به آنها نيست.

    سوال: حضرت امام! رابطه بين واشنگتن و تهران در حال حاضر خيلى بحرانى است و در حال مهيبى

    صحيفه نور ج 10 صفحه 171

    است (بخصوص بعد از اشغال سفارت امريكا توسط دانشجويان) به نظر شما اين روابط چگونه بايد باشد و با نظر به موقعيت شخص شما چيست؟

    جواب: نظر من اين است كه تمام اين بحران‏ها را آمريكا ايجاد مى‏كند. مسلمين و ملت ما به حسب نظر اوليائشان، مابين ملت‏ها هيچ فرقى نمى‏گذارند، به اين معنا كه بخواهند با يكى عدالت و با يكى بى‏عدالتى بكنند، لكن آمريكاست كه نمى‏گذارد اين آرامش پيدا بشود. آمريكا، آن كسى كه پنجاه سال به اين مملكت خيانت كرد و به امر او جوان‏هاى ما دستجمعى در خيابان‏ها كشته شدند و علما و روشنفكران ما به حبس رفتند، كشته شدند، آواره شدند، تبعيد شدند، يك همچو موجودى را كه تمام ملت ما با او دشمن است آمريكا برد و در منزل خودش در جائى كه براى او مأمن درست كرده و نگاه مى‏دارد و او و عائله‏اش را احترام مى‏كند و با جوان‏هاى ما كه در آنجا اعتراض مى‏كنند با خشونت رفتار مى‏كنند، واكنش اين اعمال است كه ملت بريزند و اين كار را انجام بدهند و مسووليت آن از خود آمريكاست و سفارتى كه در ايران است يك توطئه‏هائى بود كه حالا كشف شده است و با وجود اين توطئه‏ها نمى‏شود گفت كه ملت بنشينند و نگاه كنند و آنها هر كارى كه مى‏خواهند بكنند. از اين جهت خود آمريكا منشاء اين امور است، منشاء كارهائى كه انجام گرفته است مى‏باشد و در مقابل آن كارهاى ناحقى است كه آمريكا ظرف چندين سال با ما كرده است و ما ديگر نمى‏توانيم كارهائى كه آنها مى‏خواهند انجام بدهند تحمل كنيم، از اين جهت بايد آمريكا بفهمد كه ديگر وقت آن ظلم‏ها گذشته است و بايد حساب كار خودش را بكند و اگر ما ديديم كه بيشتر از اين مى‏خواهد جلو برود، ما هم كارهائى داريم كه با ضرر آمريكا تمام خواهد شد.

    سوال: امام! خيلى از شما متشكر هستيم. در حال حاضر نفتى كه صادر مى‏شود مقدار صدورش نسبت به سال‏هاى گذشته كمتر است، آيا اين وضع ثابت خواهد ماند، يا پائين‏تر خواهد رفت؟ يا بالاتر خواهد رفت؟

    جواب: اين تابع صلاحديد دولت است. دولت هر طور صلاح بداند و هر چه مصلحت مملكت باشد انجام مى‏دهد. اگر مصلحت مملكت‏شان در پائين‏تر صادر كردن باشد، پائين‏تر مى‏آيد و اگر بالاتر برود، بالاتر مى‏رود.

    
    previos page menu page next page
    

  8. #878
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 172

    تاريخ: 18/8/58

    فرمان امام خمينى به دادستان كل انقلاب اسلامى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آقاى دادستان كل انقلاب اسلامى ايران به مناسبت حلول عيد سعيد غدير مبداء نصب امامت امت، تمام كسانى كه در دادگاه‏هاى انقلابى جرم‏هاى آنان طورى بوده كه كمتر از دو سال محكوم به حبس شده‏اند مورد عفو قرار گيرند. دستور دهيد به پرونده‏هاى آنان به اسرع وقت رسيدگى و آنان را آزاد كنند. لازم است به شكرانه اين نعمت از خطاهاى خود در پيشگاه خداوند متعال توبه كنند.

    روح الله الموسوى الخمينى.

    
    previos page menu page next page
    

  9. #879
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 173

    تاريخ: 18/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن تبليغات فرهنگ اسلامى و جمعيت شير و خوشيد (سابق) خرم آباد

    عيد غدير روز نصب على (ع) شخصيت والاى تربيت يافته دامان پيامبر براى امامت‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من عيد سعيد را به همه مسلمين و بر ملت شريف ايران، به شما آقايان تبريك عرض مى‏كنم، عيدى كه در آن امامت ثبت شد و پيغمبر اسلام امام را براى امامت امت نصب كرد، چه شخصى را، چه شخصيتى را. شخصيت اين مرد بزرگ كه امام امت شد، شخصيتى است كه در اسلام و قبل از اسلام و بعدها هم كسى مثل او نمى‏تواند سراغ كند. يك موجودى كه امور متضاده را در خودش جمع كرده. كسى كه جنگجوست اهل عبادت نمى‏شود، كسى كه قوه بازو مى‏خواهد داشته باشد اهل زهد نمى‏تواند باشد، كسى كه شمشير مى‏كشد و اشخاصى را كه منحرفند درو مى‏كند، اين نمى‏تواند كه عاطفه و اهل عاطفه آنطور كه اين شخص داشت، باشد. اين شخصيت بزرگ امور متضاده را در خودش جمع كرده، در عين حالى كه روزها روزه، و شب به عبادت مشغول و گفته شده است كه شبى هزار مرتبه نماز مى‏خواند و در عين حالى كه غذاى او آنطورى كه در تاريخ ثبت شده است از نان و سركه و فوقش زيت يا نمك بيرون نبوده است، در عين حال قدرت بدنى، آنطور قدرت است كه، آنطورى كه در تاريخ است، آن درى را كه از خيبر ايشان كنده است و چندين زراع دور انداخته است، چهل نفر نمى‏توانستند بلندش كنند.

    در شمشيرزنى، شمشيرهايش آنطور بوده است كه با يك ضربه از اين طرف كه مى‏زده دو نيم مى‏كرده است، از اين طرف مى‏زده دو نيم مى‏كرده، در صورتى كه آنهايى كه ضربه را مى‏خوردند خود آهنى داشتند، زره آهنى داشتند و گاهى هم دو تا زره به تنشان مى‏كردند. آدمى كه با نان و سركه زندگى مى‏كرده و بسيارى از روزها را روزه مى‏گرفته است و افطار را با چند لقمه نان و نمك يا نان و سركه افطار مى‏كرده است، جمع كرده است مابين آن زهد و اين قوت بازو و اين جمع بين دوامر متضاد است. آدمى كه جنگجوست به آنطور كه جنگجويان بزرگ را، دلاوران بزرگ را به هزيمت وا مى‏دارد و مى‏فرمايد اگر تمام عرب يك طرف باشند به من هجوم كنند، من پشت نمى‏كنم، اين آدم در عطوفت آنطور است كه وقتى يك خلخال از پاى يك زن يهودى ربوده‏اند مى‏فرمايد كه مرگ براى انسان آسان است (قريب به اين) آدمى كه در عرفان و علم ماوراء طبيعت آنطور است كه نهج البلاغه حكايت

    صحيفه نور ج 10 صفحه 174

    مى‏كند از مقام عرفانش، در عين حال شمشير مى‏كشد و كفار و اخلالگران را از دم شمشير مى‏گذراند. ما شيعه همچو اعجوبه معجزه‏آسا هستيم.

    تداوم رسالت پيامبر و ائمه هدى در سايه ولايت فقيه

    من مى‏گويم اگر چنانچه پيغمبر اسلام صلى الله عليه و اله و سلم غير از اين موجود تربيت نكرده بود، كافى بود برايش. اگر چنانچه پيغمبر اسلام مبعوث شده بود براى اينكه يك همچو موجودى را تحويل جامعه بدهد، اين كافى بود. يك همچو موجودى كه هيچ سراغ ندارد كسى و بعدها هم سراغ ندارد كسى، امروز روز نصب اوست به امامت امت. يك همچو موجودى امام امت است، البته كس ديگر به پاى او نخواهد رسيد و بعد از رسول اكرم كسى افضل از او در هيچ معنائى نيست و نخواهد بود. لكن در مراتب بعد هم كه بايد اين امت هدايت بشود، پيغمبر اكرم كه از دنيا مى‏خواست تشريف ببرد، تعيين جانشين و جانشين‏ها را تا زمان غيبت كرد و همان جانشين‏ها تعيين امام امت را هم كردند، به طور كلى اين امت را به خود وانگذاشتند كه متحير باشند، براى آنها امام تعيين كردند، رهبر تعيين كردند. تا ائمه هدى سلام الله عليهم بودند، آنها بودند و بعد فقها، آنهائى كه متعهدند، آنهائى كه اسلام شناسند، آنهائى كه زهد دارند، زاهدند، آنهائى كه اعراض از دنيا دارند، آنهائى كه توجه به زرق و برق دنيا ندارند، آنهائى كه دلسوز براى ملت، آنهائى كه ملت را مثل فرزندان خودشان مى‏دانند، آنها را تعيين كردند براى پاسدارى از اين امت.

    ولايت فقيه حاكميت قانون الهى است، نه ديكتاتورى‏

    مع‏الاسف اشخاصى كه اطلاع ندارند بر وضعيت برنامه‏هاى اسلام، گمان مى‏كنند كه اگر چنانچه ولايت فقيه در قانون اساسى بگذرد، اين اسباب ديكتاتورى مى‏شود، در صورتى كه ولايت فقيه است كه جلو ديكتاتورى را مى‏گيرد. اگر ولايت فقيه نباشد، ديكتاتورى مى‏شود. آن كه جلوگيرى مى‏كند از اينكه رئيس جمهور ديكتاتورى نكند، آن كه جلو مى‏گيرد از اينكه رئيس ارتش ديكتاتورى نكند، رئيس ژاندارمرى ديكتاتورى نكند، رئيس شهربانى ديكتاتورى نكند، نخست وزير ديكتاتورى نكند، آن فقيه است.

    آن فقيهى كه براى امت تعيين شده است و امام امت قرار داده شده است، آن است كه مى‏خواهد اين ديكتاتورى‏ها را بشكند و همه را به زير بيرق اسلام و حكومت قانون بياورد. اسلام، حكومتش حكومت قانون است، يعنى قانون الهى، قانون قرآن و سنت است و حكومت، حكومت تابع قانون است، يعنى خود پيغمبر هم تابع قانون، خود اميرالمومنين هم تابع قانون، تخلف از قانون يك قدم نمى‏كردند و نمى‏توانستند بكنند.

    خداى تبارك و تعالى مى‏فرمايد كه اگر چنانچه يك تخلفى بكنى، يك چيزى را به من نسبت بدهى، تو را اخذ مى‏كنم، و تينت را قطع مى‏كنم. اسلام ديكتاتورى ندارد، اسلام همه اش روى قوانين

    صحيفه نور ج 10 صفحه 175

    است و آن كسانى كه پاسدار اسلامند اگر بخواهند ديكتاتورى كنند، از پاسدارى ساقط مى‏شوند به حسب حكم اسلام.

    نترسانند مردم را از اين قانون اساسى كه تصويب كردند عده كثيرى، عده‏اى از علماء اسلام و دانشمندان. شماها را اغفال نكنند به اينكه بگويند كه اين قانون دموكراسى نيست، ما اسلام را هم دموكراسى نمى‏دانيم. شما را اغفال نكنند اينها، كه قانون اساسى براى چند هفته، يك هفته، دو هفته ديگر به آراء عمومى گذاشته مى‏شود. شما را سرد نكنند از اينكه نرويد راى بدهيد. برويد راى بدهيد. بعد مى‏خوانند براى شما، قانون را منتشركنند، مختاريد در راى دادن، مى‏خواهيد قبول مى‏كنيد، نمى‏خواهيد رد مى‏كنيد، اگر رد كرديد باز درست‏تر نوشته مى‏شود و اگر قبول كرديد، راى بدهيد به آن. بى‏تفاوت نباشيد نسبت به آن چيزى كه سرنوشت شما به او وابسته است، اسلام شما به او بسته است. امروز آن چيزى كه بايد مطرح بشود، آن مسائل اساسى است، مساله قانون اساسى است، مساله رئيس جمهور است، مساله شوراست. بايد شما اين مطلب را توجه به آن داشته باشيد، منحرف از اين به هيچ وجه نشويد.

    شما پنجاه سال يا بيشتر دندان روى جگر گذاشتيد براى اين نابسامانى‏ها، دو ماه ديگر دندان روى جگر بگذاريد. اين حرف‏ها كه منتشر مى‏كنند در اطراف كه فلان جا فلان قضيه واقع شده است، آسفالت نشده است، بيمارستان نداريم، طبيب صحيح نداريم، كشاورزيمان كذاست، تمام اينها براى اين است كه شماها را مايوس كنند از اين مسائلى كه در اول است و ما بايد اول آنها را درست كنيم و بعد سراغ كارهاى ديگر. شما را از اين منحرف كنند و متوجه كنند به آن مسائل فرعى، نظير اين مى‏ماند كه زلزله آمده باشد و اشخاصى را فرو گرفته باشد و بايد همه برويم سراغ نجات آنها، يك دسته بيفتند بگويند آب ما كم است يا زراعت ما كم است و شما را از آن راه باز دارند. الان مملكت يك وضعى دارد كه اين شيطنت‏هاى اطراف، دست‏هاى مختلف درصددند كه راه را منحرف كنند و نگذارند كه اين قانون اساسى بگذرد و دنبالش هم نگذارند كه مجلس شورا درست بشود و رياست جمهورى و اين مملكت متزلزل باشد و آنها توطئه بكنند و شما اغفال بشويد، شماها به راه‏هاى ديگر، راه‏هاى صحيح اما راه‏هاى دست دوم. تمامى مطالبى كه شما گفتيد صحيح است، نه منطقه شما، همه مناطق اينطورى است. يك مملكتى كه پنجاه سال كوشش كردند براى اينكه هم جوان‏هاى ما را عقب نگه دارند و هم فاسد كنند و هم مملكت ما را به هم بريزند، يك همچو مملكتى خيال نكنيد كه فقط خرم‏آبادش اينطور است، شما خرم آبادش را مى‏بينيد، كردستانش هم اينطور است، كردستانى هم همين حرف شما را مى‏زند، خوزستانى‏ها هم همين حرف شما را مى‏زنند، خراسانى‏ها هم همين حرف شما را مى‏زنند، اين زاغه‏نشينان اطراف تهران هم همين حرف شما را مى‏زنند كه از شما زندگى‏شان بسيار بدتر است، لكن مسائل، اين مسائل، مسائل دست دوم است. يك مملكتى الان در معرض اين است كه اين اشخاصى كه افتادند توى جمعيت‏ها و دارند افساد مى‏كنند، در معرض اين است كه نگذارند اين نهضت به آخر برسد يا لااقل معطلش كنند.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 176

    با قدرت پيش برويد، اين مسائل دست اول را نظر كنيد و با قوت و قدرت پيش ببريد و مطلب به آخر برسانيد. وقتى كه اصول مطلب تمام شد، اين بيمار محتاج به معالجه است، لكن بايد اول حياتش را حفظ كرد، بعد بيماريش را معالجه كرد. مملكت ما يك مملكتى است كه پنجاه سال كوشش شده است كه بيمار و بيمارترش كنند، لكن يك مسائل رؤوسى است كه اگر به او رسيدگى نشود، اين مريض مى‏ميرد و يك مسائل دست دوم است كه بعد از اينكه حفظ حيات او شد، آنوقت كوشش كنيم براى رفع بيمارى‏ها، رفع نابسامانى‏ها من به شما عرض مى‏كنم كه تمام اين مسائل كه شما طرح مى‏كنيد صحيح است، لكن مسائل دست دوم است. فرهنگ بايد بازسازى بشود، تصفيه بشود، ادارات بايد تصفيه بشوند، همه اينها بايد بشود، كشاورزى بايد تقويت بشود كه ما محتاج نباشيم به اينكه از دشمن‏هاى خودمان چيزى طلب كنيم، فرهنگ درست بشود، دانشگاه ما بايد درست بشود كه ما راجع به همه امور خودكفا بشويم، لكن آنها برنامه‏هاى دراز مدت است كه بايد با طول مدت اين انجام بگيرد. اين چيزى كه الان محل بحث ما هست و مورد احتياج همه ما هست، اين امرى است كه در راس امور واقع شده است، اين امرى است كه اساس مملكت شماست و او اين است كه برويد تمام افراد خودتان را، تمام ملت را آشنا كنيد به اينكه قانون اساسى را بايد به آن راى بدهيد و ملاحظه كنيد، راى بدهيد، البته آزاديد هر رايى دلتان مى‏خواهد بدهيد اما بى‏تفاوت نباشيد نسبت به سرنوشت مملكت خودتان، نسبت به اسلام، نسبت به ملت، نسبت به كشور بى‏تفاوت نباشيد، گوش نكنيد به اين حرف اينها كه قانون اساسى خوب نشده و محتوايش چه است. اينها تمام در نظر دارند كه نگذارند كه شما راى بدهيد به قانون اساسى و شما را بى‏تفاوت يا بدبين كنند. اينها آنهائى هستند كه طرز فكرشان اين است كه اسلام اصلاً عقب افتاده است. اينها طرز فكرشان اين است كه، عده زياديشان هم هستند كه اجيرند، اجرت مى‏گيرند براى اينطور كارها، براى اينكه بنويسند، براى اينكه بگويند، براى اينكه بروند اطراف و شلوغكارى كنند، تمام مطلبشان اين است كه شما ديديد كه در رفراندم راجع به جمهورى اسلامى كارشكنى مى‏كردند كه راى داده نشود، بعضى صندوق‏ها را سوزاندند و بعضى جاها را با تفنگ جلوگيرى كردند كه راى ندهند مردم. بعد از آنكه آنجا شكست خوردند، دنبال اين رفتند كه مردم راى ندهند راجع به وكلائى كه، خبرگانى كه مى‏خواهند ملاحظه كنند، دستشان از آن كوتاه شد، دنبال اين هستند كه مردم راى ندهند براى قانون اساسى، اينها همان مردمى‏اند كه با اساس مخالفند و شما اشخاصى هستيد كه بچه‏هايتان را، جوان‏هايتان را داديد براى اينكه اسلام را زنده بكنيد، شما تابع اميرالمومنين‏ايد، شما جوان‏هاتان را داديد براى اينكه اسلام را زنده بكنيد، نه تابع مكتب‏هاى انحرافى كه اصل اين مسائل را كار ندارند و كارى با آن ندارند.

    بايد همه ما در اين زمانى كه احتياج دارد اسلام به شما جوان‏ها، پيغمبر اكرم به شما الان احتياج دارد، شما الان رفع كنيد اين احتياجش را. احتياج اين است كه بى‏تفاوت نباشيد نسبت به مملكت‏تان. احتياج اين است كه قانون اساسى، اساس مملكت شماست، بى‏تفاوت نباشيد كه برويد سراغ كارتان بنشينيد كه فرض كنيد كه مى‏خواهم يك خياطى بكنم، مى‏خواهم يك كار ديگرى بكنم، سرنوشت

    صحيفه نور ج 10 صفحه 177

    مملكت شماست، سرنوشت مذهب شماست، سرنوشت كشور شماست، سرنوشت ملت شماست، بى‏تفاوت نباشيد.

    بايد همه شما دست به دست هم بدهيد، همانطورى كه تا حالا با اتحاد كلمه و با دست به دست دادن به هم تا اينجا رسانديد و دشمن‏هاى خودتان را كنار زديد و اين مفسده‏جوها را بيرون كرديد، از حالا به بعد هم با وحدت كلمه دست به دست بدهيد و اين بار را انشاءالله به منزل برسانيد. خداوند انشاءالله همه شما را تأييد كند. من دعاگوى شما هستم. من صلاح حال شما را مى‏خواهم و صلاح دين و دنياى شما اين است كه در اين برهه از زمان كه مسائل اصلى در كار است، راجع به مسائل ديگر كه حق است با شما. ولى وقتش يك قدرى زود است، در يك وقتى است كه مفسده‏جوها مى‏خواهند نگذارند كارها انجام بگيرد، يك قدرى آنجا را بايد مهلت بدهيد و همه در فكر اين مطلب هستند و انشاءالله موفق و مؤيد باشيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  10. #880
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 178

    تاريخ: 19/8/58

    بيانات امام خمينى در ديدار با نماينده پاپ پل ششم

    موضع‏گيرى سازشكارانه پاپ در برابر جنايات آمريكا

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اگر در اين موقع حساس، مقامات ديگر تقاضاى ملاقات كرده بودند براى اين موضوع نمى‏پذيرفتم لكن مقام روحانيت ملت مسيح و پاپ اعظم احترامى دارند كه ما پذيرفتيم و اتفاقا خوشحال هم شدم از اينكه ايشان پيام فرستاده‏اند تا من مطلبى كه بايد به ايشان تذكر بدهم، تذكر بدهم. من و ملت ما، بلكه ملت‏هاى مستضعف جهان اعم از مسلمين و نصارى و غير آنها، يك نقطه ابهام پيش ماست كه من ميل دارم اين نقطه ابهام را تذكر بدهم. گوش 35 ميليون جمعيت ايران كه 50 سال است در زير يوغ استعمار و فشار خصوص آمريكا و اخيراً فشار خصوص آقاى كارتر هستند و گوش ميليون‏ها جمعيت مستضعف، انتظار نوازشى از مقام روحانيت پاپ داشت نوازش پدرانه‏اى كه لااقل استفسار از حال اين مستضعفين باشد و نسبت به مستكبرينى كه به اينها ظلم شده است و در زير فشار ظلم بودند، هشيارى داده شده باشد، ميانجيگرى شده باشد بين ملت‏هاى مستضعف و آن ابرقدرت‏ها كه خودشان را مسيحى معرفى مى‏كنند. و گوش، همچو نداى روحانيى را نشنيده است تا حالا. چه شده است كه ما 50 سال كشته داديم، كشته‏هاى دستجمعى، در حبس بوديم، حبس‏هاى غير انسانى كه بهترين افراد اين ملت را در آنجا شكنجه‏هاى غير انسانى مى‏دادند و يك ميانجيگرى در كار نبود و آقاى پاپ اعظم به فكر اين نيفتادند كه از اين ملت مستضعف پشتيبانى كنند يا لااقل ميانجيگرى كنند كه ايشان دست از سر اين مستضعفين بردارند. چه شد كه امروز كه ملت ما، جوان‏هاى ما كه سال‏هاى طولانى تحت فشار و تحت رنج بودند، رفته‏اند و اين چند نفرى كه در آن لانه جاسوسى بسر مى‏بردند و عامل توطئه و جاسوسى بر ضد ملت ما بودند بلكه بر ضد منطقه و قرائن و شواهد بر اين امر زياد است و بزرگتر شاهد اينكه تمام پرونده‏ها و چيزهائى كه در آنجا بوده است تا توانستند آنها را بدل به يك پودرى كردند كه قابل استفاده ديگر نيست. اگر اينها يك مسائل سفارتى بوده است احتياج به اين كار نبود، اگر يك مسائلى بود كه مربوط به توطئه‏هايى كه بر ضد ملت ماست نبود، اين محتاج به اين عمل نبود. حالا كه اين توطئه به ملت ما ثابت شده است و اين عملى كه اين جوان‏هاى ما انجام داده‏اند، تمام ملت، تمام قشرهاى ملت، الا بعضى منحرفين، در اينجا و در ساير ممالك ديگر از آن پشتيبانى كردند و اين خواست تمام ملت ما بوده است، نه يك خواست از روى هواى نفسانى، بلكه يك خواست انسانى

    صحيفه نور ج 10 صفحه 179

    بوده است كه توطئه‏ها معلوم بشود، توطئه‏هايى كه بر ضد بشر است، بر ضد كشورهاى ماست و بالخصوص بر ضد ايران است معلوم بشود و اين حق از براى ملت ما هست، سفارتخانه‏ها حق قانونى ندارند كه جاسوسى بكنند يا توطئه و اين مركز به حسب آنطورى كه كارشناس‏ها تاكنون توانسته‏اند بفهمند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است. چه شد كه در اين وقت آقاى پاپ اعظم به فكر اين افتادند كه ما براى حس انساندوستى و ايشان براى حس انساندوستى به فكر افتادند كه اينها را باهاشان رفتار خوب بكنند و آزادشان بكنند؟ اما رفتار خوب، اسلام با دشمن‏هاى خودش هم رفتار خوب مى‏كند و با اينها هم، اين جوان‏ها كه اسلامى هستند تا آنقدر كه من شنيده‏ام رفتارشان، رفتار انسانى بوده است و نبايد هيچ نگرانى از اين باب داشته باشند.

    جنايات و خيانت‏هاى رژيم پهلوى قابل شمارش نيست‏

    و اما راجع به رهايى اينها، بايد ما ببينيم كه ما چه مى‏خواهيم و ملت ما چه مى‏خواهد. آن چيزى كه ملت ما مى‏خواهد آيا يك امر غير مشروع است يا يك امر انسانى است؟ آيا بشر دوستى وادار كرده است اين جوان‏هاى ما را كه بروند و اين مركز را بگيرند و نگذارند توطئه به ثمر برسد يا خلاف اين بشر دوستى است؟ آن چيزى كه ملت ما مى‏خواهد اين است كه اين ملت از اين آدم كه الان در آمريكا هست 37 سال تقريبا رنج ديده است، 37 سال اين به ملت ما خيانت كرده است و 37 سال ذخائر ما را به باد فنا داده است و 37 سال جوان‏هاى ما در تحت سلطه اينها زندگى انسانى نداشتند و 37 سال اختناق همه جانبه بر اين مملكت و بر اين ملت از طرف ايشان حكمفرما بوده است و با دست خود ايشان، به طورى كه اشخاص نقل مى‏كنند و با مباشرت در پانزده خرداد عده كثيرى را به قتل رسانده است و با امرا و از پانزده خرداد تاكنون ما شايد بيش از صدهزارنفر مقتول و صدها هزار نفر مجروح و معلول داريم. اين ملت با اينهمه رنجى كه كشيده است، حالا مى‏خواهد كه اين جانى برگردد و محاكمه به طور عدالت بشود، محاكمه بشود، اگر محكوم شد كه اموال ما را برده است، از او بگيرند. الان اموالى كه از مملكت ما به دست ايشان و كسانى كه مربوط به ايشان است، بانك‏هاى خارج را از امريكا گرفته تا ممالك غربى پر كرده است، در صورتى كه من خودم مى‏دانم و ملت ما هم آن كه به سن من است مشاهده كرده است و آن كه نيست، شنيده است و تاريخ براى او گفته است، ديگران براى او گفته‏اند كه پدر ايشان وقتى كه كودتا كرد هيچ نداشت، يك سرباز بود صفراليد وقتى كه سلطه پيدا كرد بر اين مملكت شروع كرد املاك مردم را به زور از آنها گرفتن. شمال مملكت ما، مازندران، بهترين املاك سر سبز ما با فشارهاى او و عمال او به قباله او به زور در آمده‏اند و بسيارى از كسانى كه مالك بودند يا از روحانينى كه در اين امر يك نظرى مى‏دادند اينها را مى‏گرفتند و به حبس مى‏بردند و گاهى مى‏كشتند و در زمان خود رضاشاه قتل عام مسجد گوهرشاد را من به خاطر دارم و كسانى كه به سن من هستند به خاطر دارند كه در مسجد و معبد مسلمين كه مركز اقامه نماز بود، عبادت خدا بود، اينها ريختند و يك عده از مظلومين كه براى دادخواهى آنجا مجتمع شده بودند، قتل عام كردند و از بين

    صحيفه نور ج 10 صفحه 180

    بردند. وقتى كه او از ايران بيرون رفت يعنى بيرونش كردند، جواهرات ايران را هر چه توانست در چمدان‏هاى زياد ريخت و از اينجا برد و در بين دريا انگليسى‏ها از او گرفتند و بردند و خوردند. تا زمان او به سر رسيد و نوبت به پسر رسيد كه همين پسر جانى را متفقين به ملت ما تحميل كردند، در صورتى كه ملت ما آن چيزهايى كه از پدر ديده بود، هيچ راضى به اين نبود كه پسر او را بپذيرد لكن تحميل كردند به ملت ما و اين تحميل اسباب اين شد كه هر چه آنها (براى خاطر اينكه او را به سلطنت رساندند) هر چه آنها بخواهند، اين دست بسته و چشم بسته در اختيار آنها بگذارد. در طول مدتى كه اين سلطنت داشت ما اگر بخواهيم بشماريم اصول خيانت‏هايى كه به ما كرده است، طولانى است و ما وقت اينكه بشماريم، نداريم لكن از نمونه‏هايى كه به اسم خدمت به كشور ما ايشان انجام داده است، اين ماموريت بوده است كه در ازاء نفتى كه از مملكت ما براى آمريكا خارج مى‏شده است، اسلحه مى‏گرفتند، مهمات مى‏گرفتند، در صورتى كه آن اسلحه و مهمات براى خودشان و براى پايگاه‏هاى خودشان بود و اين آدم نفت ما را داد و براى آنها پايگاه درست كرد به اسم پول نفت و در اين چند سال اخير و ده سال، پانزده سال اخير آنقدر اين جنايت كرد و آنقدر جوان‏هاى ما را كشت و آنقدر حبس‏هاى اينها پر بود از جوان‏هاى ما كه نمى‏توانيم بشماريم.

    آقاى پاپ بايد كارتر را استيضاح كند

    ما ميل داشتيم كه در طول اين مدت يكى از مقامات روحانى خارج و خصوص روحانى بزرگ نصارى يك تفقدى به حال اين ملت ضعيف شده باشد. من نمى‏توانم باور كنم كه واتيكان بيخبر بوده است از اين مسائل و نمى‏دانم اين نقطه ابهام را چه بكنم. اگر ملت ما از من پرسيد كه روحانيت مسيح موافق است بااين جناياتى كه اينها كردند من چه جواب به اينها بدهم؟ روحانيت مسيح كه مى‏داند كه قرآن كريم به طرفدارى از مسيح و طرفدارى از صديقه طاهره مريم برخاست و آن چيزى كه به خلاف واقع نسبت به آن طاهره مطهره مى‏دادند، تكذيب كرد و با صراحت تكذيب كرد و اينطور طرفدارى از عيسى مسيح كرد و باز طرفدارى از علماى نصارى، رهبانان و قسيسين نصارى در قرآن طرفدارى شده است، در عين حالى كه اسلام طرفدارى از مسيح و علماى مسيح كرده است در قرآن، ما ميل داشتيم كه گوش ما را يك وقت هم نغمه امثال آقاى پاپ نوازش بدهد و استفسار كند كه اين ملت چرا به اينطور مى‏گذراند و از كارتر بپرسد، استيضاح كند كه چرا يك همچو آدمى را شما مسلط كرديد بر اين ملت و الان هم بپرسد از كارتر كه چرا يك نفرى كه سى و چند سال جنايت كرده است، خيانت كرده است و جنايات و خيانات او مشهود است، چرا برديد آنجا و نگه داشتيد و باز در آنجا هم مى‏خواهيد توطئه بكنيد.

    ما از دست و پا كردن كارتر هيچ تعجب نداريم براى اينكه او مردى است كه سياسى و نه به معناى سياست سالم، به معناى سياستى كه در نظر امثال كارتر است، به هر طور كه شده است براى منافع خودش، براى منافع شخصى يا منافع به تو هم اينكه منافع ملتش هست دست به هر جنايتى بزند و هر

    صحيفه نور ج 10 صفحه 181

    دست پايى كه دارد بكند براى اينكه اين اشخاصى كه الان پيش اين جوان‏هاى ما هستند و ممكن است از آنها يك مسائلى بعدها كشف بشود، مبادا كشف بشود. او بايد اين كار را بكند، لكن آقاى پاپ چرا؟ ايشان چرا اين كار را انجام مى‏دهند و واسطه مى‏شوند ما بين يك ملت مظلوم كه مى‏خواهد يك مقدارى از مظلمه‏هايى كه بر او شده است كشف كند و به مردم، به مستضعفين بفهماند كه راه ظلم اينها چه است و از چه راه اينها ظلم مى‏كنند و يك ظالم و يك كسى كه توطئه‏گر است، ما اگر چنانچه مى‏توانستيم در يك كشور ديگرى اين را محاكمه كنيم يعنى وسايل اينكه جنايات او را ما همه‏اش را در محكمه ببريم، اگر مى‏توانستيم پيشقدم مى‏شديم كه ايشان در يك كشور ديگرى محاكمه بشود لكن آن جرائمى كه اين كرده است و آن پرونده‏هايى كه ما داريم از او و آن شهودى كه هستند كه بالغ بر چندين ميليون شهود ما داريم كه اينها بهشان ظلم شده است، به كشاورزها ظلم شده است، به كارگرها ظلم شده است، به علماى دين ظلم شده است، به دانشگاهى‏ها ظلم شده است، اينها همه شاهدهاى ما هستند و ما نمى‏توانيم چندين ميليون جمعيت را يا شما بگوئيد بيست، بيشتر از بيست ميليون جمعيت را ما در خارج بيائيم براى اداى شهادت لكن ما براى اينكه احترامى به مقام پاپ گذاشته باشيم حاضريم كه ايشان را بياورند در مملكت ما و آقاى پاپ هم بفرستند نمايندگانى در اينجا هر كس هم مى‏خواهد نمايندگانى بفرستد در اينجا و يك دادگاهى كه هست و الان دعوت كرده است او را به دادخواهى، در حضور نمايندگان پاپ و نمايندگان هر كس، حتى نماينده بدترين دشمن ما كه عبارت از كارتر هست بيايند و محاكمه كنند اينها را و هر طورى كه محكمه حكم كرد ما همانطور، ملت ما حاضر است.

    ما تابع آراء ملت هستيم‏

    و آقاى پاپ اين را بداند كه مساله، مساله‏اى نيست كه من بتوانم بالشخصه حل كنم. ما بناى بر اين نداريم كه يك تحميلى به ملتمان بكنيم و اسلام به ما اجازه نداده است كه ديكتاتورى بكنيم ما تابع آراء ملت هستيم. ملت ما هر طورى راى داد ما هم از آنها تبعيت مى‏كنيم. ما حق نداريم، خداى تبارك و تعالى به ما حق نداده است، پيغمبر اسلام به ما حق نداده است كه ما به ملتمان يك چيزى را تحميل بكنيم. بله ممكن است گاهى وقت‏ها ما يك تقاضايى از آنها بكنيم، تقاضاى متواضعانه، تقاضايى كه خادم يك ملت از ملت مى‏كند لكن اساس اين است كه مساله دست من و امثال من نيست و دست ملت است و ملت پشتيبانى از اين كار را اعلام كرده است به طورى كه اگر اطلاع داشته باشيد راديوها كه اعلام مى‏كردند، كلياتش را كه اعلام مى‏كردند، انسان را خسته مى‏كردند كه اعلام‏هاى متعددى كه بود. در هر صورت مساله‏اى كه ما مى‏خواهيم، يك مساله انسانى است، يك مساله‏اى است كه بشر دوستى اقتضاى اين معنا را مى‏كند. ملت ما به اعتبار اينكه مسلم است، بشر دوست است و شما هم به اعتبار اينكه ملت مسيح هستيد، بايد تبعيت از مسيح بكنيد و بشر دوست باشيد به آنطورى كه حضرت مسيح بود و حس بشردوستى است كه ملت ما را وادار مى‏كند كه جنايات ايشان رسيدگى بشود. رسيدگى بشود كه معلوم بشود كه چه در دنيا ايشان را وادار به اين جنايات كرده‏است. مردم دنيا بفهمند دشمن

    صحيفه نور ج 10 صفحه 182

    بشر كى است و كى ايشان را وادار كرده است به اينكه تمام وقت خودش را صرف كند براى ظلم كردن به ما و براى جنابتكارى و براى بردن ذخائر ما، تا ملت‏ها، مردم عبرت بگيرند. بنابراين آقاى پاپ چه حكم مى‏كند؟ من از ايشان مى‏خواهم كه ايشان تماس بگيرند با كارتر كه كارتر به ايشان ملتجى شده است، تماس بگيرند و مسائل را درست بررسى كنند و اشخاصى را بفرستند مسائل را بررسى كنند، اينجا بررسى كنند، آنجا بررسى كنند. اگر واقعاً آقاى پاپ تشخيص دادند كه اينهمه ظلم‏هائى كه به ما شده است و اينهمه قتل‏عام‏هايى كه شده است و اينهمه ذخائرى كه از اين ملت ضعيف بردند، ملتى كه الان هم در كنار اين شهرها، حتى شهر تهران، نه خانه دارند و نه نان دارند و نه كار دارند، معذلك ذخائر ما انبار شده است در بانك‏هاى خارجى به دست ايشان، اگر واقعاً آقاى پاپ اين مطلب را صحيح مى‏داند، يك وقت اين است كه ايشان نشنيده است اين مطلب را، حالا ما به ايشان اعلام مى‏كنيم كه مساله اين است. اگر با اين ترتيب ايشان باز مى‏گويند كه بايد وسايل رفتن اينها را بدون اينكه آن آدم را تحويل بدهند به ما، بدون اينكه حاضر بشوند به اينكه محاكمه بشود او، باز هم ما بايد اين كار را بكنيم، اعلام بكنند و ما گمان نمى‏كنيم همچو اعلامى را ايشان بكنند براى اينكه ايشان حتما با اينطور جنايات مخالف است، هر انسانى با اينطور جنايات مخالف است.

    در هر صورت ما حرف غير مشروع نداريم، حرفى داريم كه هر كجاى دنيا ببريد (الا پيش كارتر) حرف مقبول است، حرف صحيح است، جنايتكار ما را برديد نگه داريد، بدهيد دست ما، آن كه جوان‏هاى ما را كشته است، آن كه جوان‏هاى ما را در تاوه گذاشته و بو داده است، آن كه جوان‏هاى ما را پايشان را اره كرده است بدهيد دست ما، محاكمه‏اش مى‏كنيم، محاكمه به عدالت. بفرستيد نمايندگان را و ما با عدالت محاكمه مى‏كنيم. اگر ما خلاف گفتيم، ايشان را باز بياورند و بنشانند به تخت سلطنت و مردم هم تبعيت كنند و اگر چنانچه او خلاف گفته و آقاى كارتر خلاف مى‏گويد، شما آقاى كارتر را به حسب نفوذ معنوى كه داريد استيضاح كنيد. شما بدانيد كه اينها به اسم اينكه ما مسيحى هستيم، بر خلاف مسير مسيح رفتار مى‏كنند. اينها اغفال كرده‏اند بعضى از جناح‏ها را در مال خودشان و اين اگر به اسم نصارى، به اسم مسيحى‏ها، به اسم عيسى مسيح تمام بشود، اين مشوه مى‏كند روى ملت مسيح را.

    آقاى پاپ بايد به فكر ملت مسيح باشد، به فكر همه ملت‏هاى مستضعف باشد، به فكر آبروى مسيحيين باشد. اينطور اشخاصى كه به اسم مسيح دارند يك همچو كارهاى خلاف مسير مسيح را انجام مى‏دهند - آقاى كارتر - بايد اعلام كنند، به ملت آمريكا اعلام كنند، به همه ملت مسيحيين اعلام كنند و جنايات اين را بشمارند و اينها را معرفى كنند به ملت‏ها، همانطورى كه ما نسبت به محمدرضا عمل كرديم كه اين را به مردم شناسانديم (مردم مى شناختند لكن تبليغات كرديم باز هم) شما هم اين كار را انجام بدهيد و ما در اين صورت از شما متشكر خواهيم بود و ما يك مظلمه است كه براى شما مى‏گوييم. ما به حكم اينكه مظلوم هستيم، پيش شما دادخواهى مى‏كنيم كه اين ملت مسيح را نجات بدهيد شما، ملت مسلم جاى خودش، شما ملت مسيح را نجات بدهيد. نجات به اين است كه اين اشخاصى كه در ممالك بزرگ به اسم مسيح و به اسم مسيحيت اين جنايات را مى‏كنند، اين براى مسيح عليه‏السلام

    صحيفه نور ج 10 صفحه 183

    خوب نيست و مسيحيين مشوه مى‏شود وجهه‏شان و من به شما آقاى پاپ عرض مى‏كنم كه اگر عيسى مسيح امروز بود كارتر را استيضاح مى‏كرد. اگر عيسى مسيح بود ما را از چنگال اين دشمن خلق و دشمن بشر نجات مى‏داد و شما نماينده ايشان هستيد و شما بايد همان كارى كه مسيح مى‏كند بكنيد.

    آقاى كارتر ما را از مبارزه نترساند، ما اهل مبارزه هستيم‏

    خداوند انشاءالله كه همه ما را آشنا كند به وظايف الهى، به وظايف دينى و همه ما طرفدار مظلومين باشيم و اميد است كه آقاى پاپ توجهى به حال اين ملت مظلوم بكند و ما را از اينكه نمى‏توانيم الان با اين وضع مسائل ايشان را بپذيريم معذور دارند. لكن مساله اولى كه ايشان گفتند، حاصل است. مساله‏اى كه با اينها خوشرفتارى بكنند اين مساله حاصل است و من ميل دارم كه شما كه نماينده آقاى پاپ هستيد برويد و ببينيد اينها را و آنها چه وضعى دارند، با آنها صحبت كنيد ببينيد كه آيا آنها يك وضع بدى دارند. هيچ ابدا از اين خوف نداشته باشيد كه اينها ناراحت باشند، ابدا ناراحت نيستند لكن خوب آقاى كارتر تشبثات زياد به همه اطراف كرده است، يك غريقى است كه به همه چيز تشبث كرده است، گاهى اضافه مى‏شود از يك جبهه‏اى كه دخالت نظامى، گاهى گفته مى‏شود كه محصور كنيد از حيث حصار اقتصادى، و مع‏الاسف يك نفر آدمى كه ايرانى خودش را مى‏داند و مى‏گويد من ايرانى هستم قبل از اينكه مسلمان باشم (در صورتى كه مسلمان بودنشان را نمى‏دانم، ايرانى بودنشان هم مى‏دانم نيست) دستور مى‏دهد يا تقاضا مى‏كند از كارتر كه محاصره اقتصادى بكن ايران را. ايرانى است، در انگلستان است، بختيار است مى‏گويد من ملى هستم. و من اين مطلبى را كه يك روزى گفتم، شاهدش امروز پيدا شد. يك روز گفتم كه اينها، اين ابرقدرت‏ها ممكن است كه 20 سال، 30 سال، يك كسى را در يك مقامى با يك وجهه‏اى حفظش كنند و نوكر آنها باشد لكن مامور باشد كه به جهت لباس ملى به خودش بپوشد، مثل بختيار كه خودش را به دكتر مصدق بسته است و ملى مى‏گويد هستم. بعد از اينكه اين مدت‏ها گذشت، آن روزى كه بايد از او استفاده كنند، بعد از 20 سال استفاده مى‏كنند. از ايشان هم كه سال‏هاى طولانى در جبهه ملى بود و مدعى مليت بود و مدعى اين بود كه من اول ايرانى هستم و دوم اسلام، با اينكه اين خودش كفر است معذلك آن روزى كه آنها مى‏خواستند اين عنصر به دردشان بخورد خورد و به جاى بدترين مخلوق خدا كه محمدرضا بود، به جاى او مشغول شد به آدمكشى و جنايت و دستور آدمكشى داد منتها از او اطاعت نكردند. او هم مى‏گفت كه اين ملت را به حصار اقتصادى بكشيد. و اين هر دو را من بايد بگويم ما نه از اقدام نظامى مى‏ترسيم و نه از محاصره اقتصادى. اما از او نمى‏ترسيم براى اينكه ما شيعه يك ائمه‏اى هستيم كه آنها شهادت را استقبال مى‏كردند، ملت ما هم امروز شهادت را استقبال مى‏كند. فرضا كه آقاى كارتر بتواند نظامى بياورد اينجا، با اينكه نمى‏تواند همچو كارى بكند، دخالت نظامى بكند، نمى‏تواند بكند، فرض مى‏كنيم كه خير، تفاهم كنند اين ابرقدرت‏ها كه به ايران نظامى بفرستند، ما 35 ميليون جمعيت داريم كه اينها بسياريشان، بسيار زيادشان، آرزوى شهادت مى‏كنند، ما با اين 35 ميليون به ميدان مى‏رويم بعد كه ما همه شهيد

    صحيفه نور ج 10 صفحه 184

    شديم خودتان با ايران هر كارى مى‏خواهيد بكنيد. از اين ما نمى‏ترسيم، ما مرد جنگيم، ما مرد مبارزه هستيم، ما جوان‏هايمان با مشت مبارزه كردند با تانك‏ها و توپ‏ها و مسلسل‏ها. ما را آقاى كارتر از مبارزه نترساند. ما اهل مبارزه هستيم ولو نداشته باشيم ابزار مبارزه، لكن بدن داريم در مقابل اينكه ما را بزنند و اين را عمل خواهيم كرد. و اما قضيه اقتصاد، ما يك ملتى هستيم كه به اين گرسنگى خوردن‏ها عادت كرده‏ايم، ما 35 سال يا 50 سال مى‏گوئيد ما در اين گرفتارى‏ها بوديم و عادت داريم به اين گرسنگى خوردن‏ها، ما روزه مى‏گيريم، ما يك وقت غذا مى‏خوريم. اگر بنا باشد كه آنها محاصره اقتصادى بكنند، فرضا كه بتوانند و همه ملت‏ها تبع ايشان بشوند و حال آنكه اين خيالى است خام و همچو چيزى تحقق پيدا نمى‏كند، فرضا كه تحقق پيدا بكند، ما همان جو و گندمى كه خودمان در مملكت خودمان كشت مى‏كنيم، اقتصاد مى‏كنيم و براى خودمان همان مقدار كافى است. ما در هر هفته يك روز گوشت مى‏خوريم، گوشت خوردن خيلى چيز خوبى هم نيست و يك وعده هم ممكن است غذا بخوريم. ما را از اين چيزها اينها نترسانند. اگر امر داير بشود بين اينكه آبروى ما حفظ بشود يا شكم ما سير بشود، ما ترجيح مى‏دهيم كه آبرويمان حفظ بشود، شكممان گرسنه باشد. و من از شما مى‏خواهم كه سلام من را به آقاى پاپ اعظم برسانيد و بگوئيد كه روى علاقه دينى كه ما به هم داريم، همه اهل توحيد هستيم، اهل خداشناسى هستيم، ما از شما مى‏خواهيم كه به اين ملت ضعيف كمك كنيد و نصيحت پدرانه به همه ابرقدرت‏ها بكنيد يا استيضاح كنيد آنها را.

    والسلام

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 88 از 208 نخستنخست ... 387884858687888990919298138188 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/