صفحه 87 از 208 نخستنخست ... 377783848586878889909197137187 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 861 تا 870 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #861
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 110

    تاريخ: 11/8/58

    پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله قاضى طباطبايى

    بسم الله الرحمن الرحيم

    انالله و انا اليه راجعون

    با كمال تاسف ضايعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد محمد على قاضى طباطبائى رحمه الله عليه را به عموم مسلمانان متعهد و علماى اعلام مجاهد و مردم غيور مجاهد آذربايجان و خصوص بازماندگان اين شهيد سعيد تسليت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابى براى مجاهدين راه حق و اسلام خواستارم.

    ملت عزيز برومند ايران و آذربايجانيان غيرتمند عزيز بايد در اين مصيبت‏هاى بزرگ كه نشانه شكست حتمى دشمنان اسلام و كشور و عجز و ناتوانى و خود باختگى آنان است، هر چه بيشتر مصمم و در راه هدف اعلاى اسلام و قرآن مجيد بر مجاهدات خود افزوده و از پاى ننشينيد تا احقاق حق مستضعفين از جباران زمان بنمايند. عزيزان من در انقلابى كه ابر قدرت‏ها را به عقب رانده و راه چپاولگرى آنان را از كشور بزرگ بسته است، اين ضايعات و ضايعات بالاتر اجتناب ناپذير است. ما بايد از كنار اين وقايع با تصميم و عزم و خونسردى بگذريم و به راه خود كه راه جهاد فى سبيل الله است، ادامه دهيم. شهادت در راه خداوند، زندگى افتخار آميز ابدى و چراغ هدايت براى ملت‏هاست.

    ملت‏هاى مسلمان از فداكارى مجاهدين ما در راه استقلال و آزادى و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگيرند و با پيوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنند، به پيش به سوى آزادگى و زندگى انسانى بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و رحمت و مغفرت براى شهداى راه حق و شهيد سعيد طباطبائى خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #862
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 111

    تاريخ: 11/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از زندانيان سياسى رژيم گذشته‏

    سعادت از آن كسانى است كه تكليف خويش را ادا كردند

    بسم الله الرحمن الرحيم

    آنچه بود گذشت و سعادت را آنها بردند كه تكليف خودشان را ادا كردند، چه در حبس چه در زير شكنجه و چه بيرون از حبس. بايد مهيا باشيد براى مصيبت‏ها، يكى بعد از ديگرى. شما يك انقلابى كرديد و يك سدى را شكستيد كه در دنيا نظيرش كم يا نبوده است، منتظر نباشيد كه بعد از شكستن اين سد و كوتاه شدن دست ابرقدرت‏ها از خزائن شما و رفتن خائنين از اين كشور و كوتاه شدن دست استفاده جوها همين طور به اين سادگى مطلب بگذرد.

    به دنبال شهادت مردان بزرگ بايد اراده‏ها مصمم تر گردد

    ما بايد مهيا باشيم كه باز شهيد بدهيم. چنانچه ديروز، ديشب يكى را داديم، مرحوم آقاى قاضى رحمه الله به شهادت رسيد و قبل از او هم بوده است و بعد از او هم خواهد بود، لكن اين شهادت‏ها اراده‏هاى شماها را بايد مصمم تر كند. شما در يك راهى قدم بر مى‏داريد كه در اين راه شهادت‏هاى بسيار از مردان بزرگ واقع شده. راه اسلام است، براى اسلام قيام كرديد و براى حق قيام كرديد و كسى كه براى حق قيام كند، براى اسلام قيام كند، همه چيز بايد پيش او سهل و آسان باشد. شهادت يك هديه‏اى است از جانب خداى تبارك و تعالى براى آن كسانى كه لايق هستند و دنبال هر شهادتى بايد تصميم‏ها قوى‏تر بشود و بفهمانيد به اينهائى كه اينطور كارهاى ناجوانمردانه كنند كه ديگر نمى‏توانند با يك همچو كارهائى اعاده بدهند آن مسائل سابق را، بلكه اين نحو كشتن كه به طور ناگهانى و دزدكى مى‏كشند اين دليل بر شكست آنها است. اگر اينها قدرتى داشتند در ميدان مى‏آمدند، تا آن وقتى كه يك قدرتى داشتند در ميدان بودند و شما هم در ميدان و ملت ما آنها را عقب زد، ديگر اين آشفتگى‏هاى جزئى و اين دست و پازدن‏هائى كه گاهى يك كسى را به شهادت مى‏رسانند، گاهى يك دزدى كنند، سرگردنه‏ها دزدى مى‏كنند، اين دغلبازى‏ها دليل بر اين است كه اينها ديگر مايوس هستند و شكست خورده هستند.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 112

    براى پياده كردن محتواى مترقى اسلام، مردانه در ميدان باقى بمانيد

    شما هم قويدل باشيد و از اين شهادت‏ها هيچ ابدا باكى نداشته باشيد و مردانه همانطورى كه تا حالا قيام كرديد و نهضت كرديد و اين سد عظيم را شكستيد، مردانه در ميدان باقى باشيد و جلو ببريد اين نهضت را تا اينكه انشاءالله اسلام با آن محتواى مترقى‏اش پياده بشود و مملكت ما يك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود يعنى تمام قشرهايش اسلامى بشود يعنى هم دولت يك دولت اسلامى باشد هم وزارتخانه‏ها يك وزارتخانه‏هاى اسلامى باشد، هم ادارات، ادارات اسلامى باشد هم استاندارى‏ها استاندارى‏هاى اسلامى باشد، هم بازار و دانشگاه و امثال ذلك.

    بايد ما كوشش كنيم براى اين مقصد بزرگ يعنى اين مقصدى كه انبيا دنبال اين مقصد بودند و تا آخر هم دنبال اين مقصد بودند و به پيش رفتند، ماها بايد به تبعيت از انبياء خدا، به تبعيت اولياء خدا اين مكتب را به پيش ببريم و انشاءالله اين مملكت را يك الگوئى قرار بدهيم از براى ساير كشورهاى اسلامى و بلكه ساير كشورهائى كه مستضعفين گرفتار مستكبرين هستند و اميدوارم كه موفق بشويد.

    در انجام كارها توجه‏تان به خدا باشد كه عمل براى خدا باخت ندارد

    شما در اين كارهائى كه انجام مى‏دهيد، چه در جهاد سازندگى، چه در پاسدارى و چه در دادگاه‏ها و هر جا هستيد، ادارات، توجه‏تان به خدا باشد. كى كمك به من مى‏كند كى نمى‏كند خيلى مطرح نباشد پشتيبان. شما داريد يك عمل انسانى - اسلامى براى خدا انجام مى‏دهيد، توانستيد انجام بدهيد كه به آن نتيجه هم رسيديد، اگر نتوانستيد هم انجام بدهيد باز شما برد داريد، براى اينكه پيش خداست، مطلب الهى است. كسانى كه براى خدا كار مى‏كنند هيچ وقت باخت در آن نيست آنهائى كه براى دنيا كار مى‏كنند باخت دارند كه اگر نرسيدند خوب، باختند و عمرشان هم هدر دادند، اگر برسند هم باخت دارند لكن آنهايى كه براى خدا قيام مى‏كنند، اطاعت امر خدا را مى‏خواهند بكنند، نهضت براى خدا، قيام براى خدا، عمل براى خدا، اين هيچ وقت شكست ندارد. در ظاهر هم اگر خيال بشود كه ما نتوانستيم عمل بدهيم پس شكست خورده‏ايم، به حسب واقعش شكستى نخورديم، براى اينكه ما براى خدا كار كرديم و كسى كه براى خدا كار بكند همين دنيا نيست قضيه، جاهاى ديگر ما داريم، برد آنجا است. البته دولت مكلف است، استاندارها مكلف هستند كه همراهى كنند و اين جهاد سازندگى كه جوان‏ها مشغول هستند يا ساير كارهائى را كه جوان‏ها مشغول هستند، به قدر احتياجى دارند، احتياجات آنان را برآورند به مقدارى كه مى‏توانند. دولت مسامحه نشود و آنها هم بايد عمل بكنند. يعنى همه ما موظفيم به اينكه يك كشوررى كه از گلوى استعمار بيرون كشيديم، حالا خودمان اداره‏اش كنيم به طورى كه ديگر محتاج به آنها نباشيم. اين احتياج به دشمن تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد يك وقت انسان احتياج دارد به برادرهاى خودش، اينهم خوب نيست لكن يك وقت احتياج داشته باشد به دشمن خودش، يعنى آنى كه در طول تاريخ ما را استضعاف كرده، در طول تاريخ به ما خيانت كرده، جنايت كرده است، حالا ما محتاج به او باشيم در ارزاقمان، دستمان را پيشش دراز

    صحيفه نور ج 10 صفحه 113

    كنيم كه گندم بده، دستمان را پيشش دراز كرديم كه مستشار بده، اين به نظر انسان تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد كه پيش دشمنش، پيش آنكه همه چيزش را از بين برده، دست دراز كند كه به من ارزاق ما را بده. بايد ملت ما اين تحول را پيدا كند كه عارش بيايد كه به آمريكا بگويد گندم به ما بده يا مستشار به ما بده، خودش بايد دنبال كار خودش باشد، خودش بايد قيام كند و حوائج خودش را برآورد.

    همه اقشار ملت قيام كنند براى رسيدن به خودكفائى و رفع حوائج خويشتن

    همه بايد با هم كمك بكنيم، يعنى ملت، همه قشرهاى ملت بايد در صدد اين باشند كه خود كفا باشند، محتاج نباشند. آنوقت قشر كشاورز، كشاورزيش بايد توسعه بدهد و زياد توسعه بدهد. الحمدلله در اين سال توسعه پيدا كرده بود بلكه در جائى ديدم كه راجع به قم و اطراف قم بود كه چهار مقابل قم و اطراف قم زياد شده است امسال از سال‏هاى سابق. ما اميدواريم كه سال‏هاى بعد زياد جورى بشود كه ما صادر كننده باشيم و آنها محتاج به ما باشند، نه جورى باشد كه ما پيش كسانى كه به ما آنطور رنج دادند برويم و بگوئيم شما به ما گندم بدهيد. بعدش هم بايد در همه امور اينطور باشد.

    اگر يك مملكتى بخواهد مستقل باشد، اول شرط اين است كه احتياج نداشته باشد به غير اگر احتياج داشت كه نمى‏تواند مستقل باشد، احتياج خودش يك وابستگى است. اگر يك روزى آن كسى كه ما به او محتاج فرض كنيد باشيم، يك روزى جلويش را بگيرد، خوب ما بايد تسليمش بشويم. ما بايد كارى بكنيم كه مستقل بخواهيم بشويم، كارى بكنيم كه محتاج نباشيم. اين هم به اينكه دانشگاهى بنايش را بر اين بگذارد در دانشگاه خودش كارى بكند كه آن مقدارى كه مملكت خودش محتاج است بتواند آن مقدار را درست بكند. اطبا، عار است براى يك مملكتى كه خارج از طب او استفاده كرده، حالا هم هر كس هر چيز مى‏شود از اينجا پا شود و برود به لندن پيش دشمن‏هاى ما، پيش آن كه الان دشمن ما را در آنجا دارد حفاظت مى‏كند، آمريكا، پيش آن كه دشمن بزرگ ما را دارد حمايت مى‏كند و پشتيبانى از او مى‏كند و توطئه گرى مى‏كند. عار است براى ما كه مريض‏هاى ما بروند در يك چنين مملكتى كه آنطور هستند. ما بايد اطباءمان هم در خود مملكت ما تربيت بشوند هى مايوس نباشند از اينكه ما نمى‏توانيم اينقدر خودشان را نبازند. خوب پيش هم هى مى‏گفتند: خوب نمى‏شود با اين قدرت‏ها، نمى‏شود با اين قدرت‏ها در افتاد، بيائيد بسازيم، بيائيد بسازيم لكن شما ديديد وقتى ملت خواست شد. وقتى يك ملتى يك چيزى را مى‏خواهد بشود، خدا همراهش است. همانطورى كه آن وقت مى‏گفتند نمى‏شود اين قدرت را به هم زد و شما عمل كرديد و شد، حالا هم كه مى‏گويند ما نمى‏توانيم مثلا خود كفا بشويم راجع به چيزها، خير مى‏توانيم و بايد همت كنيم و بشويم. بايد طبيب از خود ما باشد، مهندس از خود ما باشد، همه چيز از خود ما باشد، احتياج به اين نداشته باشيم كه ما از خارج وارد كنيم، مغز از خارج وارد كنيم، ما خودمان بايد داراى مغز صحيح باشيم. اين مغزهائى هم كه مى‏گذارند مى‏روند، اينها هم به درد ما نمى‏خورند. خودتان بايد حالا از اول بسازيدخودتان را براى

    صحيفه نور ج 10 صفحه 114

    اينكه كشور خودتان را خودتان اداره بكنيد خيلى هم دنبال اين نباشيد كه حالائى كه داريد كار مى‏كنيد خير بايد حتما همه ادارات هم با شما همراهى كنند، شما براى خدا كار بكنيد البته آنها بايد اين كار را بكنند لكن اگر يك وقتى يك لنگى پيدا شد هيچ ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و ياس به خودتان راه ندهيد. خودتان قدرتمنديد، خودتان مى‏توانيد عمل بكنيد.

    كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد

    من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد و همه ما را توفيق بدهد كه براى خدا كار بكنيم تا شكست در آن نباشد. اين از همه توفيق‏ها بالاتر است كه ما خودمان طورى بكنيم كه كارهايمان براى او باشد. خدمت به ملت خدمت به او است. خدمت به مملكت خود شما خدمت به خداست. مملكت، مملكت خداست. خدمت كردن براى اينكه ما محتاج به اجانب نباشيم، اين خدمت بزرگى است، خدمت الهى است، براى خداست اين. كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد وقتى براى خدا باشد از هيچ چيز باك نداشته باشيد، خدا همراه شماست و كسى كه خدا همراهش است از هيچ نبايد باك داشته باشد.

    اميدوارم كه خداوند همه شما را تاييد كند و موفق باشيد و اگر مطالبى هم هست ممكن است بنويسيد چون من وقت اينكه حالا بنشينم يك مدتى صحبت كنم ندارم.

    
    previos page menu page next page
    

  3. #863
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 115

    تاريخ: 11/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان عربستان سعودى مقيم ايران

    نهضت اسلام نمى‏تواند محصور در يك كشور باشد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مع الاسف آقايان وقتى آمدند كه ظهر است و من وقتى ندارم لكن چند كلمه عرض كنم. اين نهضت ايران نهضت مخصوص به خودش نبوده و نيست، براى اينكه اسلام مال طائفه خاصى نيست، اسلام براى بشر آمده است، نه براى مسلمين و نه براى ايران. انبياء مبعوثند بر انسان‏ها و پيغمبر اسلام مبعوث بود بر انسان‏ها، خطاب به ناس يا ايها الناس و ما كه نهضت كرديم براى اسلام نهضت كرديم. جمهورى، جمهورى اسلامى است. نهضت براى اسلام نمى‏تواند محصور باشد در يك كشور و تواند محصور باشد در حتى كشوررهاى اسلامى نهضت براى اسلام همان دنباله نهضت انبياست. نهضت انبيا براى يك محل نبوده است، پيغمبر اكرم اهل عربستان است لكن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است.

    براى مناديان حقوق بشر سياست و موجوديت شان مطرح است، نه جان انسان‏ها

    انبيا آمدند كه انسان را بسازند. انسان يك موجودى است در ابتدا مثل ساير حيوانات است، اگر رشد بكند يك موجود روحانى مى‏شود كه بالاتر از ملائكه الله مى‏شود و اگر طرف فساد برود يك موجودى است كه از همه حيوانات پست‏تر است الان شما در اين انسان‏هائى كه در دنيا هستند و ادعاى انسانيت مى‏كنند، ادعاى طرفدارى از بشر مى‏كنند، ادعاى حمايت از حيوانات مى‏كنند، شما الان اين اشخاص را كه بك همچو ادعاهايى دارند ملاحظه مى‏كنيد، كه گمان ندارم در تمام حيوانات يك حيوانى به درندگى اينها پيدا بشود، يك حيوانى كه، يك موجودى كه تمام اين بشر و بشريت را براى نفع خودش مى‏خواهد، ميليون‏ها آدم را مى كشد براى اينكه يك نفعى ببرد. حيوانات اگر چنانچه حيوانخوار باشند، به اندازه شكم شان وقتى سير شدند رها مى‏كنند، و عده ديگر سراغ كار، اما اين انسانى كه انسان كه از حيوانات است و بدترين حيوان است براى يك منفعت جزئى حاضر است كه فوج فوج اين انسان‏ها را بكشد، انسان‏هاى ديگرى، آنهائى كه سر راه نفع او ايستاده‏اند يا لااقل به نفع او عمل نمى‏كنند، اين انسان‏ها پيش آنها اصلا موجوديت شان مطرح نيست. آنها حاضرند كه چند صد هزار، چند صد ميليون جمعيت را بكشند تا اينكه يك جائى را براى سياست خودشان

  4. #864
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 118

    تاريخ: 12/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و گروهى از اهالى مردم قزوين

    لزوم احساس مسووليت و هميارى كليه اقشار ملت در آباد ساختن‏كشور طاغوت زده

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من خوشحالم كه با شما ورزشكارهاى عزيز، ورزشكارهائى كه براى ملت ما پشتوانه هستيد، امروز مواجه هستم. من به شما دعا مى‏كنم، به همه ملت و به شما ورزشكارها كه قدرت جسمى و انشاءالله قدرت روحى هم داريد. البته مشكلات هست و مشكلات دنبال هر انقلابى اجتناب ناپذير است لكن مشكلاتى نيست كه نشود جبران كرد، مشكلاتى است كه با يك فرصتى قابل جبران است لكن بايد اين احساس در ملت ما باشد كه بعد از آنكه طاغوت رفت، يعنى قدرتى كه هر چه مى‏خواست براى خودش مى‏خواست و همه ثروت ما و ذخائر ما را به نفع خودش و ارباب‏هاى خودش چپاول كرد، بعد از رفتن يك همچو طاغوتى كشور به دست خود شما افتاده است، يعنى مال شماست، هر جائى ديگر مال خود اهالى آنجاست، بايد اهالى هر ناحيه‏اى، اهالى هر شهرستانى، اهالى هر روستائى كوشش كند براى ساختن همان جائى كه هستند. اگر همه دست به هم ندهيد و همه قشرها كمك نكنيد، به اين زودى نمى‏شود اين كشور را كه پنجاه سال اقلاً درخرابيش كوشيده شده است آباد كرد.

    تبليغات مفسده جويانه شياطين با سمپاشى و ايجاد ياس در ميان مردم‏

    الان دست‏هائى، قلم‏هائى، زبان هائى در كار است كه ملت ما را مايوس كند، اشكالاتى مى‏تراشند و نقل مى كنند و مى‏نويسند و مى‏گويند. همه‏اش براى اين است كه روح ياس در شما، در جوان‏هاى ما، در قشرهاى ملت ما ايجاد كنند. اگر روح ياس پيدا بشود در يك جامعه‏اى، آن جامعه سست مى‏شود و اگر سست شد، نمى‏تواند به پيروزى برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسى خود به اينجا رسيده‏اند كه بايد اين ملت را مايوس كرد، هر چه بشود، هى مى‏گويند هيچ نشد. همين كه تبليغات و بوق‏هاى تبليغاتى‏شان در صدد اين است كه بگويند خوب، انقلاب شد و هيچ كارى نشد، اين براى اين است كه شما را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يك مطلبى است كه شياطين الهام به اينها كرده‏اند كه اين ملتى كه با عزم راسخ خودش يك همچو قدرت بزرگى را شكست در صورتى كه هيچ در دستش نبود و با ايمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت كلمه اين سد را شكست، آنها يك همچو قدرتى از كشور ما و جوان‏هاى ما ديدند و اين خوف درشان پيدا شد كه اگر اينطور

    صحيفه نور ج 10 صفحه 119

    پيش برود، ديگر امكان ندارد كه آنها بتوانند باز آن چپاولگرى خودشان را اعاده بدهند، پس چه بكنند؟ از طريق‏هاى مختلف شروع كردند به سمپاشى، هر جا توانستند عملاً هم خرابكارى كردند مثل كردستان، خوزستان، اينجاها عملاً هم مشغول به فساد و مفسده شدند، چنانچه مى‏دانيد اخيراً هم جنايت بزرگى كردند و عده‏اى را از سربازها به شهادت رساندند و همين طور باز جنايت دومى را كه اشاره كرديد كه مرحوم آقاى قاضى طباطبائى رحمه الله كه از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ايشان، ايشان حبس‏ها رفته است، مجاهدات كرده، تبعيدها شده است، آنها اينطور اشخاص را يكى يكى ترور مى‏كنند و منظور اين است كه مايوس كنند شما را، آنجا هم كه عملاً دست به كار توانند بشوند، شروع مى‏كنند با تبليغات.

    شرح خدمات و تحولاتى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به وقوع پيوسته است

    هر روز ما مشاهد اين مطلب هستيم كه يك دسته‏اى مى‏آيند اينجا شكايت مى‏كنند كه مثلاً فرض كنيد كه در بلد ما، در طرف‏هاى ما كارهائى نشده است و پيشرفت‏هائى نكرده‏اند و گاهى هم به طور كلى مى‏گويند كه اين انقلاب شد اما چيزى به دست نيامد. از اين جهت من بايد به شما عرض بكنم كه انقلاب هشتماهه - حدود هشت ماه است على‏الظاهر - بايد شما ببينيد كه در اين انقلاب هشتماهه بايد چى به دست ما بيايد، چه آمده است تا شكايت از آنهائى كه نيامده است بكنيم. آمده‏ها را هيچ اصلاً اين نويسنده‏ها توجه به آن نمى‏كنند، يعنى توجه دارند لكن براى ايجاد روح ياس در مردم آنها را اصلاً ذكر نمى‏كنند، هى از آن چيزهائى كه بايد بشود و حالا نشده، هى آن را به رخ مى‏كشند و آن چيزهائى كه شده اصلاً از آن ذكرى نمى‏كنند، هى مى‏گويند چه شده. حالا من عرض مى‏كنم كه آن چيزى كه به تصديق همه ملت شده است و آن اينكه دزدها را بيرون كرد، اشخاصى كه سرمايه‏هاى اين مملكت را مى‏دزديدند و به خارج بردند و نفت ما را، گاز ما را و ساير معادن را به خارج مى‏فرستادند در ازايش هم چيز مختصرى مى‏گرفتند آن هم براى خودشان، به ملت كارى نداشتند، خوب، اين كار شده است. اين را كسى مى‏تواند بگويد كه اين كار نشده است و محمد رضا باز مشغول به خرابكارى است يا آمريكا باز در ايران مستشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است؟ يك همچو كار بزرگى كه سابقه در دنيا ندارد كه يك ملت بدون هيچ ساز و برگى مثل آمريكا كه اينجا را در حلقومش بلعيده بود، از حلقومش بيرون كشيدند، اين را هيچ ذكر نمى‏كنند كه يك همچو كارى شده است. مى‏توانند بگويند نشده است؟ نمى‏توانند بگويند، اما اصلاً اين را هيچ حرفش را نمى‏زنند، حرف نمى‏زنند كه ما امروز يك وضعيتى داريم كه مملكتمان دست خودمان است. شما اين آزادى كه الان داريد شما مى‏توانستيد در پنج سال پيش از اين، پيش من بيائيد؟ اگر يك همچو اجتماعى قاچاقى مى‏آمد بيرون، سرنوشتش جز اين بود كه بايد برود حبس؟ خوب، اين يك نعمتى نيست كه براى ما حاصل شده است كه حالا ما با هم كه سال‏هاى طولانى شايد هيچ وقت هم ما خدمت شما نرسيده باشيم حالا در يك مجلس نشسته‏ايم با هم صحبت مى‏كنيم، مسائل كشورمان را، مسائل مملكتمان را داريم مى‏گوئيم؟ اين كار شده

    صحيفه نور ج 10 صفحه 120

    است، اين شده‏ها را اصلاً ذكرى از آن كنند، گويند انقلاب چه كرده، انقلاب اسلامى چه كرده است. اين انقلاب اسلامى براى خاطر اسلامى بودنش با انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع شده است، فرق‏ها دارد. يك فرقش اين است كه در انقلاب‏هائى كه مى‏شده در كودتاهائى كه مى‏شده (همين چند روز كودتائى كه شده است در يك جائى، تمام مطبوعات و تمام احزاب و تمام اجتماعات را قدغن كردند) انقلاباتى كه شده است گاهى يك ميليون، دو ميليون جمعيت كشته شده است. بعد از انقلاب كشتار دستجمعى مى‏شود. اين انقلاب، اسلامى چون بود، هيچ بعد از انقلاب كشتارى كه مردم را بكشند و مثلاً اينهايى كه حالا غلبه كرده‏اند، مردم چون غلبه خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى، آن هم با اسم اسلام. دنبال اين نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد، تا چند ماه بعد بعضى‏ها را ديدند مشغول توطئه اند، الان هم مشغولند، بعضى‏ها را ديدند كه از خارج چيز اخذ مى‏كنند و دارند توطئه مى‏كنند، بعضى مجلات اينطورى و بعضى مطبوعات اينطورى را دادگاه جلو گرفت براى اينكه ملت را داشت به تباهى مى‏كشيد اما باز همه مطبوعات هستند سر جايشان، احزاب هم هستند سرجايشان و درهاى اين مملكت هم باز به همه جا. اين يك نعمتى است كه ما از اسلام داريم و از اين انقلاب اسلامى، نعمت بزرگ آزادى. شما الان ديگر نمى‏ترسيد از اينكه سازمان امنيت شب بيايد بهانه بگيرد، شما را بگيرد ببرد و حبس كند و اصلاً معلوم نشود كه چه شد. چقدر جوان‏هاى ما در حبس رفتند كه معلوم نشد چه شد. آنهائى كه معلوم شد و ماها مطلع از آن هستيم چقدر زياد هست و چقدر جوان‏هاى برومند ما را كشتند و چه كردند، اما عده كثيرى اصلاً اطلاع از آنها حاصل نمى‏شد. عده زيادى را اينها آنطورى كه آنوقت‏ها كه حمله مى‏كردند به هر طرف، مى‏گفتند نشاندند آنها را توى هليكوپتر يا چى، مى‏برند بالاى دريا باز مى‏كنند و مى‏ريزند آنجا. اينها حالا هست ديگر؟ اينها از آثار اين انقلاب نيست؟! اين بى انصاف‏ها كه مى‏گويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، اينها را نمى‏بينند؟ كورند اينها؟ يا مى‏بينند و خائنند؟ اشكالتراشى‏هاى ديگر كه برق، آب، خرابى، چه، چه، چه. خوب، اولاً ما به آنها مى‏گوئيم كه اينها در انقلاب حاصل شده يا از اول بوده؟ آيا آنهائى كه آسفالت نداشتند، آنهائى كه آب آشاميدنى نداشتند، آنهائى كه بهدارى نداشتند، آنهائى كه حمام نداشتند، اين از چيزهائى است كه در انقلاب اين نادارى حاصل شده است يا نداشتند؟ قبلاً نداشتند. ما از هر كس مى‏پرسيم كه خوب، شما كه اسفالت مى‏گوئيد نداريم، از كى ندارى؟ مى‏گويند از اول هيچ براى ما آسفالت درست نكرده‏اند. راست هم مى‏گويند. خوب، آنها نكردند و خراب گذاشتند و رفتند، از ناحيه انقلاب اين ضرر وارد نشده منتها شما مى‏گوئيد بايد انقلاب اين كار را بكند. انقلاب مال همه شماست، انقلاب را همه شما كرديد، مملكت هم مال همه شماست. همه بايد كمك بكنيد، دولت هم يكى است، ننشستيم ما به اينكه همه كارها را دولت بكند. آن كارهائى كه شده است كه از ناحيه‏هاى مختلف باز مى‏آيند به ما مى‏گويند كه فلان كارها شده است، چقدر عمارت ساخته شده، چقدر خانه براى مستضعفين ساخته شده، چقدر زمين‏ها آسفالت شده است، چقدر زمين‏ها را درو كرده‏اند، چقدر اين جهاد سازندگى خدمت كرده، اينها را هيچ ذكر كنند، اينها را جزء اينكه چيزى نشده ذكر مى‏كنند. همين پريروز از

    صحيفه نور ج 10 صفحه 121

    جهاد سازندگى قم آمدند پيش من و آنها گفتند كه الان در تمام اطراف قم و چيزهائى كه مربوط به قم است ديگر ما نقيصه نداريم، همه را درست كرديم. اينها را هيچ ذكر نمى‏كنند. چقدر حمام، چقدر اسفالت، چقدر عرض بكنم كه درو، چقدر فلان، اينها را اصلاً ذكر نمى‏كنند. اين بركتى كه از ناحيه انقلاب پيدا شده است كه خود ملت مشغولند، اين احساسى كه در ملت ما پيدا شده است كه بايد تعاون كند، بايد اعانت كند، اين از بركات اين انقلاب است، اينها را اصلا ذكر نمى‏كنند مى‏گويند چى شده، هيچى نشده، اما فرض كنيد كه يك نفر آدم يا چند نفر آدم حالا داراى قرض هستند، داراى نمى‏دانم چى هستند، مى‏گويند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب كه مى‏شود بايد قرض‏ها ادا بشود؟ بتوانند، ادا مى‏كنند. اگر بتوانند قرض هم ادا مى‏كنند اما اين بهانه‏گيرى‏ها براى اين است كه شماها را، جوان‏هاى ما را مايوس كنند، اگر مايوس كردند جوان‏هاى ما، اين نهضت پيش نرود. كار زياد شده است و خدمت به مملكت زياد شده است و اين خدمت‏هايى كه شمردم در راس همه خدمت‏هاست. بالاترين خدمت بيرون كردن اين دزدها از مملكت بود كه شده است اين، اين را انقلاب كرده، نشده يعنى چى؟ چه چيز نشده؟ اينها مى‏گويند كه باز سازمان امنيت ما داريم؟! باز اويسى و نمى‏دانم كذا هستند سر كار؟! نصيرى و امثال اينها؟! خوب، همه اينها از بين رفتند، كى اين كار را كرد؟ ملت اين كار را كرد براى انقلاب اسلامى‏اش، اين انقلاب است كه اين كارها را انجام داده است و مشغولند الان به كار، هم ملت مشغول است و هم دولت مشغول است. اين جهاد سازندگى كه مى‏روند براى خدمت به مردم، گاهى وقت‏ها من در تلويزيون مى‏بينم خيلى من خوشحال مى‏شوم از اين روحيه اينها، البته اين خانم‏هاى ضعيف البنيه البته نمى‏توانند بروند يك زمين بزرگى را درو بكنند لكن حضور آنها در اين مزرعه‏ها موجب اين مى‏شود كه اين، خود صاحبان آنجا تقويت مى‏شوند و كارهاشان دو چندان مى‏شود. اين دكترها و مهندسين و تحصيلكرده‏ها و اينها كه وارد مى‏شوند در يك جائى مشغول مى‏شوند به ساختمان يك چيزى و مشغول مى‏شوند به كار يك چيزى، اينها اسباب اين مى‏شود كه خود آن اهالى آنجا هم به كار واداشته مى‏شوند. كار زياد شد، اينها كارهائى است كه در سطح مملكت دارد مى‏شود و شده است لكن اين بى انصاف‏ها مى‏خواهند مايوس كنند شما را، ايجاد ياس كنند تا اينكه به واسطه ايجاد ياس هى كم كم دست بردارند از كار و بگويند كه كارى نشده. خوب، تبليغات تاثير دارد در انسان، خوب، تبليغ، تبليغ كه كارى نشده، اين كارهائى كه شده را آدم يادش مى‏رود.

    توصيه به ملت در حفظ كيان مملكت و هدم اخلالگران

    شما قوى باشيد چنانچه هستيد، شما ورزشكاريد و ورزشكارها قويند و مومن. ايمانتان را حفظ كنيد و از اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند و گفتگوهائى كه مى‏كنند ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و توجه به اين داشته باشيد كه مملكت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان بايد حفظ بكنيد و كسانى كه در هر جا هستند بايد مملكت را به عنوان اينكه مال خودشان است خودشان حفظ بكنند و

    صحيفه نور ج 10 صفحه 122

    اينهائى كه شلوغكارى مى‏كنند بايد به آنها يا بى اعتنائى كرد يا مشت توى دهانشان زد و از بين برد اينها را تا مملكت آرامش پيدا كند و با آرامش، آنوقت ساختن حسابى نهائى خواهد شد. مادامى كه آرامش در يك مملكتى نباشد و شلوغكارها و آن اشخاصى كه ريزه خوار آن رژيم سابق بودند و خدمتگزار به آن رژيم سابق بودند مشغول شدند به اينكه شلوغكارى بكنند و نگذارند آرامش پيدا بشود، وقتى آرامش نباشد نمى‏شود سازندگى صحيح بشود. در يك شهرى كه آرامش نيست نمى‏شود در آن شهر ديگر ساختمان بشود و در آن شهر آسفالت بشود يا در آن ناحيه آسفالت بشود بايد آرامش حفظ بشود تا به دنبال اين كارها بروند و من اميد وارم كه شماها با قدرت جسمى و روحى كه داريد در اين نهضت پيش برويد و ابداً به خودتان هيچ ياس راه ندهيد كه ياس از جنود شيطان است. يكى از جنود شيطان ياس است و اين شياطين كه دارند ياس ايجاد مى‏كنند اينها هم از جنود شيطانى هستند و شما ياس به خودتان راه ندهيد، اميدوار باشيد، پشتوانه شما خداى تبارك و تعالى است و مملكت، مملكت امام زمان است و شما انشاءالله پيروز خواهيد بود. و به خدا خداوند شما ورزشكارها را و اهالى قزوين را كه سوابق دارند و سوابق دينى دارند، خداوند همه را حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  5. #865
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 123

    تاريخ: 12/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميته‏ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى استان خراسان

    هراس منحرفين از تحقق اسلام

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    عتبه بوسى مولا على ابن موسى (ع) از آرزوهاى من است. كراراً هم از خراسان اظهار لطف كردند آقايان و دعوت كردند و من اگر فرصتى پيدا بكنم، آرزو دارم كه بيايم خدمت ايشان و خدمت همه ملت خودم خراسان، لكن شما مى‏دانيد كه الان من گرفتارى‏هائى دارم و در يك اجتماعات بزرگى هم براى من ميسور نيست كه رفت و آمد كنم، از اين جهت عجالتاً، موقتاً معذور هستم و اميدوارم كه دعا بفرمائيد من موفق بشوم به يك همچو توفيق بزرگ.

    اسلام يك خار بزرگى شده است در چشم اشخاصى كه از اول نمى‏توانستند اسلام را ببينند، منتها قبل از انقلاب از باب اينكه دولت طاغوت بود، قلم‏ها و قدم‏ها و گفتارها به اسلام خيلى توجه نداشت، حالا كه دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژيم جمهورى اسلامى شد، اينهائى كه اسلام مثل استخوانى در گلوى آنهاست در صدد برآمدند كه نگذارند اين حقيقت تحقق پيدا بكند. تمام اين اختلافاتى كه مى‏بينيد با شماها دارند، با كميته‏ها دارند، با دادگاه‏هاى انقلاب دارند، با روحانيون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است. آنهائى كه نمى‏توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مى بينند كه اسلام پيش آمده است و انشاءالله با مختواى خودش تحقق پيدا مى‏كند، آنها را خوف بر داشته است كه اگر اين حقيقت تحقق پيدا كند، شياطين طرد خواهند شد. از اين جهت با تمام قوائى كه دارند، با اسماء مختلف، با اسم اسلام، با اسم خدمتگزارى به مردم، با اسم فدائى خلق، با اسم‏هاى مختلف، اينها به ميدان آمدند، يعنى به ميدان خدا آمده‏اند و اينها نمى‏فهمند به اينكه اگر همه اينها مجتمع بشوند و براى ملت خدمت بكنند، زود اين ملت و اين كشور به نتيجه كه خواهد مى‏رسد، و اگر همه اينها مخالفت بكنند مخالفت شان به جائى نمى‏رسد، لكن مشكلاتى ايجاد مى‏كند. اگر در كردستان اين مشكلات را ايجاد نكرده بودند، حالا مثل ساير جاها آرام بود و توانستند مسلمين كه در آنجا هستند، دولت و ملت، آنجا را آباد كنند لكن آنها كه نمى‏خواهند اين آرامش پيدا بشود و حقيقت مطلب اين است كه اسلام را نمى‏خواهند، در آنجا به يك طورى فتنه‏گرى مى‏كنند و در هر مركزى با يك اسمى. همان‏ها باز اسلام را نمى‏خواهند، بعضى‏شان هم اگر اسلام را بخواهند يك اسلام وارونه مى‏خواهند. آن اسلامى كه اسلام پيغمبر اكرم است و آن اسلامى كه به وحى الهى آمده‏

    صحيفه نور ج 10 صفحه 124

    است، وحى را هم در آن تصرف مى‏كنند و به صورت ديگر در مى‏آورند.

    اشاعه ماديت، هدف شوم منحرفين در برداشت مغرضانه از اسلام

    من كراراً اين مطلب را در نجف هم گفتم و اينجا هم گاهى گفته‏ام كه ما در يك مدتى گرفتار بوديم به يك قشر از مردم و به قشرى از اهل علم كه اينها اسلام را از آن طرف نگاه كردند. عرفا اسلام را قبول داشتند لكن تمام مسائل را برمى گرداندند به آن معانى عرفانى، مسائل روز قائل نبودند و حتى اگر روايتى يا آيه‏اى در جهاد مى‏آمد آنها همان جهاد نفس را مى‏گفتند هست و اسلام را با يك صورت ديگرى غير از آن صورت واقعى كه جامع است، جامع همه اطراف است نظر مى‏كردند. من گفتم ما يك مدت‏هائى مبتلاى به آنها بوديم كه البته مردم صالحى بودند لكن اسلام را با يك صورت مى‏ديدند، يك بعد اسلام را نظر مى‏كردند. و يك مدتى اخيراً ما مبتلا شديم به يك عده‏اى كه اينها عكس آنها هستند، تمام معنويات را اينها به ماديات برمى گردانند. مى‏گويند مسلميم، لكن نه توحيدشان توحيد اسلامى است و نه بعثت‏شان بعثت اسلامى است و نه نبوت‏شان نبوت اسلامى است و نه امامت‏شان و نه معادشان، همه‏اش بر خلاف اسلام است، نه اينكه تازه، يعنى ده سال، پانزده سال است پيدا شده‏اند. در وقتى كه اوائل شايد حوزه علميه قم بود، بعضى از همين سنخ آدم‏ها كه معمم بودند يك روزى آمدند بعضى‏شان پيش من و گفتند كه اينطور فهميدم كه معاد همين عالم است، جزا هم همين عالم است. اين آدم‏ها بودند، از سابق هم بودند، حالا زياد شدند. من نجف كه بودم يك آدمى آمد از طرف يك گروهى و بيشتر از بيست روز، بعضى‏ها مى‏گويند بيست و چهار روز آنجا ماند، هر روز هم آمد پيش من، من يك ساعت يا بيشتر به او مهلت دادم كه صحبت كرد، تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهج‏البلاغه، تمام صحبتش، من سوءظن به او پيدا كردم و يادم آمد قصه‏اى كه مرحوم سيد عبدالمجيد همدانى داشته است كه نقل مى‏كنند كه يك نفر يهودى آمده بود پيش ايشان و مسلمان شده بود، بعد از يك چند وقتى ايشان ديده بود ايشان خيلى مسلمان شده خواسته بودش، گفته بود تو من را مى‏شناسى؟ گفت بله شما از علمائيد. مى‏دانيد كه من مثلاً اولاد پيغمبر هستم؟ مى‏دانيد كه من پدرانم مسلمان بودند؟ (اينهمه چه، چه) حالا هم عالم هستم در اين جمعيت؟ بله همه اينها را مى‏دانم. خودت را هم مى‏شناسى؟ بله، يهودى زاده‏ام. همه پدرهايت يهودى بودند خودت هم يهودى و تازه مسلمان شدى، من يك معمائى پيشم هست و او اين است كه چطور تو از من بيشتر مسلمان شدى، چه شده است كه تو اظهار اسلامت بيشتر از آنى است كه ما هستيم. شنيدم كه بعد رفته و ديگر ايشان را نديده بود. معلوم شد حيله‏اى بوده براى يك كارهائى. از اين حيله‏ها هست. من ديدم كه اين خيلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج‏البلاغه و فلان و در خلال حرف‏هايش ديدم كه روى اعوجاج دارد مسائل را، حرف‏هائى را مى‏زند. من هيچ حرف با او نزدم، جوابش را ندادم، فقط گوش كردم كه بفهمم چه آدمى است، فقط يك كلمه‏اى كه او گفت كه ما مى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم قيام مسلحانه حالا وقتش نيست، براى اينكه نيروى خودتان را از بين مى‏بريد و كارى ازتان نمى‏آيد. يك دسته‏اى از اينها كه حالا شما

    صحيفه نور ج 10 صفحه 125

    مى بينيد كه اظهار اسلام مى كنند، از شما هم بيشتر دارند اظهار اسلام مى‏كنند، از اين سنخ جمعيت هستند كه اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است كه پيغمبر اكرم فرموده است، يك چيز ديگرى، وارونه‏اش مى‏خواهند بكنند به يك صورت ديگرى، در ارتش همه چيزش را مى‏خواهند وارونه كنند. در بين اين افراد خيلى از اينها هستند كه بسيار اسم اسلام را مى‏برند و بسيار هم دلسوزى براى اسلام مى‏كنند، اما اگر دلسوزى بكنند، براى آن اسلام خودشان، نه براى اسلام ما. بعضى ديگر هم هستند كه اصلاً نه، اعتقادى به اسلام هم ندارند چنانچه به اين انقلاب هم اعتقادى نداشتند ولى حالا صد در صد اسلامى شدند و انقلابى. حالا شما توانيد يك كسى را پيدا كنيد كه بگويد من انقلابى نيستم . همه هم مى‏گويند ما از اول بوديم. الان همه اينهائى كه مى‏آيند، مى‏گويند ما حبس‏ها رفتيم، چه كرديم، مخالفت‏ها كرديم در زمان طاغوت. حالا ديگر اسم آن رژيم پيش آنها هم طاغوت شده است در صورتى كه در دلشان اين نيست. اينها الان از اسلام مى‏ترسند، سخت هم مى‏ترسند، در صورتى كه اسلام براى همه خوب است، لكن اينها وحشت‏شان زد، البته براى خيانتكار، اسلام هم خوب نيست، هيچ دين توحيدى براى اسلام خوب نيست، اسلام مخالف با خيانت‏هاست، مخالف با اين است كه اين جوان‏هاى ما را به تباهى بكشند به اسم اسلام يا به اسم ترقى و تعالى و اين مملكت ما را به آنطور كه ديديد كشيدند، به اسم تمدن بزرگ. اينها هم كه مى‏گويند اسلام، نظير تمدن بزرگ آن مردك است كه با اسم تمدن بزرگ مملكت ما را به اينجا رسانيد كه الان همه جمع شدند و نمى‏توانند اصلاحش كنند. اينها هم با اسم اسلام مى‏خواهند بكلى اسلام را كنار بگذارند و يك چيز مادى جاى او بگذارند كه همه چيزش مادى باشد. به اسم اسلام، ترويج ماديت را مى‏كنند بعضى‏شان. ما بايد يك اسلامى كه براى همه خوب است، اين اسلامى كه هم معنويات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است، مادياتش هم سالم ترين ماديات، بيايند در همين با ما، همراه با مسلمان‏ها، همراه با جوان‏ها، همراه با اين روحانيون عزيزى كه همه چيزشان را الان گذاشتند براى همين كار اين آقائى نيست كه مى‏بينند. يك وقتى است كه بايد رفت، وظيفه است.

    لزوم بقاى كميته‏ها و دادگاه‏هاى انقلاب جهت حفظ نظام كشور

    اين كميته‏ها بايد باشد. غلط مى‏كند كسى كه مى‏گويد كميته نه. كميته‏ها اگر نباشند، پاسدارها اگر نباشند، اين دادگاه‏ها اگر نباشند، كى مى‏تواند اين مملكت را اداره كند؟ كى اداره كرد اين مملكت را آن روزى كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همين روحانيون اطراف همه ولايات و اين جوان‏هائى كه براى خدا قيام كرده بودند و اين مردم متعهدى كه براى خدا قيام كرده بودند، اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست كردند آشفتگى‏ها را. اگر نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچى نبود. حق ندارد كسى نسبت به اينها يك تعدى بكند و يك فرمانفرمائى. اين كميته‏ها بايد باشند، اين پاسدارها بايد باشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگسترى غلط مى‏كند كه به اينها حرفى‏زند. دادگسترى روى موازين خودش برود، آن هم موازين غلطى كه بايد اصلاح بشود. اين بعضى از اين‏

    صحيفه نور ج 10 صفحه 126

    روساى دادگسترى از همان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروند سراغ كار خودشان، نبايد بنشينند و حكمفرمائى كنند و به دادگاه‏هاى ما يا به سپاه پاسداران ما يا به اهل علم ما كه در كميته‏ها هستند حرفى بزنند. غلط مى‏كنند اينها، اينهائى كه بايد بروند گم بشوند از اين مملكت، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مى‏زنند. همين طور اشخاص ديگرى كه در استان‏ها هستند، در جاهاى ديگر هستند، اينها نمى‏توانند و نبايد يك وقتى اهانت كنند راجع به مسلمان‏ها، راجع به اين اهل علمى كه مشغول براى خدمت به اين خلق هستند، براى پاسدارها كه مشغول خدمت هستند، براى كميته ها كه مشغول خدمت هستند، براى دادگاه‏ها كه مشغول خدمت هستند. اگر اينها نباشند، كه تو نمى‏توانى هى حرف مفت بزنى. اينها اصلاً كارى كردند كه مجال دادند به شما كه مى‏توانيد حرف بزنيد و هر چه دلتان هم مى خواهد بگوئيد.

    قدرتمند باشيد، شما خراسانى‏ها قدرتمند هم هستيد الحمدلله و قدرتمند باشيد. شما يك پناهگاه داريد، پناهگاه اسلامى و آن بقعه مطهر على ابن موسى (ع) است كه كسى كه يك همچو پناهگاهى دارد اين قدرتمند است. كميته‏ها قدرتمند باشند، دادگاه‏ها قدرتمند باشند، علمائى كه در آنجا در كميته‏ها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نكنند به اين حرف‏هاى مفتى كه بعضى‏ها كه مخالف با اين انقلاب هستتند و اسلام در چشم‏شان مثل خارى فرو رفته است، اعتنا به اينها نكنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم كرد و اميدوارم كه با قدرت و قوه و ايمان همانطورى كه تا اينجا آمديد و همه چيز را رفتند آنها، تمام شد، اين ريشه‏هاى گنديده هم زير خاك گندند، اگر يك وقت هم بخواهند بيرون بيايند قيچى‏شان مى‏كنند تمام مى‏شود. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند، موفق باشيد. من دعاگوى همه هستم و شما احتمال اين را بدهيد كه اگر به من بگويند كه خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبرى مطرح نيست، خدمتگزارى مطرح است. اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم، خدمتگزارى مطرح است. ما همه با هم، همه مجتمعاً با هم دست به دست هم، از پاسدارهاى عزيز تا اهل علم عزيز، تا اهل منبر عزيز، تا اهل كميته‏ها، تا اهل همه، ما همه ملت با هم. يك مملكتى است مال همه، يك مملكتى مال همه است، همه موظفيم اين مملكت را خودمان اداره بكنيم. حال ديگر مال خودمان، منافع مملكت ما را ديگر امريكا نمى‏تواند ببرد، منافع مال خودتان است، مملكت هم مال خودتان، خودمان بايد زحمت بكشيم و كشت بكنيم و منافعش مال خود ملت ما باشد. انشاءالله خداوند تاييدتان كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #866
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 127

    تاريخ: 13/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع دانش‏آموزان و دانشجويان در دبيرستان حكيم نظامى قم به مناسبت روز دانش‏آموز

    تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من امروز آمده‏ام در ميان شما دانشجويان عزيز به دو منظور: يكى بزرگداشت روز شهادت جوان‏هاى عزيز در دانشگاه در اثر هجوم وحشيانه مامورين جبار و يكى براى پيوند بين قشر روحانى و قشر دانشگاهى و دانشجويان، من اين پيوند را تبريك عرض مى‏كنم به روحانيون و تبريك عرض مى‏كنم به دانشگاهيان. من آمده‏ام تا پيوند خدمتگزارى خودم را به شما عزيزان عرضه كنم كه تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملت‏هاى اسلامى، خدمتگزار ملت بزرگ ايران، خدمتگزار دانشگاهيان و روحانيون، خدمتگزار همه قشرهاى كشور و همه قشرهاى كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان.

    همه گروه‏ها در يك معنى مجتمع شوند و آن حفظ كشور و كيان اسلام است

    يك پيوند بايد بين اين دو قشر مترقى و اين دو مغز متفكر باشد، يعنى روحانيون عزيز و دانشگاهيان عزيز و يك پيوند بايد بين روشنفكران، نويسندگان، تمام كسانى كه منور الفكر هستند، با قشرهاى ملت، با اين دو قشرى كه قبلاً ذكر كردم باشد، برادران ما در هر جا كه هستند و به هر شغل كه اشتغال دارند و به هر لباس كه هستند و به هر مرتبه‏اى كه از دانش و علم هستند بايد بدانند كه اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند، اجتماع فكرى نداشته باشند، براى اين ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، براى اين كشور اسلامى خدمتگزار نباشند، كار اين كشور و بار اين كشور به منزل مشكل رسد، مى‏رسد لكن مشكل مى‏رسد و اگر چنانچه اين قشرهاى متفرق، اين گروه‏هاى متفرق، اين آراء متفرق، اين مسلك‏هاى متعدد در يك معنا با هم مجتمع بشوند و آن حفظ كشور و حفظ كيان اسلام، با تحقق يك همچو معنا ما به مقاصد عاليه اسلامى كه همان مقاصد عاليه ملت‏ها و همان مقاصد مستضعفين است به زودى خواهيم رسيد.

    مقصد ما، استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى است

    ما اينهمه جوان داديم، در دانشگاه‏ها جوان داديم، در مدرسه‏هاى قديمى جوان داديم، در مدارس‏

    صحيفه نور ج 10 صفحه 128

    علمى و اسلامى و فرهنگ جوان داديم، در خيابان‏ها و بازارها و كوچه‏ها شهيد داديم كه به مقصد برسيم، براى مقصد بود و آن مقصد همان بود كه ملت ما فرياد كشيدند و آن را خواستند: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى.

    برادرهاى عزيز من، برادرهاى روشنفكر، برادران نويسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهى، دانشجويان محترم، روحانيون معظم، بازاريان محترم، كارگران عزيز، كارمندان محترم بيائيد به هم بپيونديد، بيائيد تمام قلم‏ها و تمام قدم‏ها و تمام گفتار ما بر منافع اين قشر مستضعف باشد، نگذاريد خون اين شهيدان هدر برود، نگذاريد زاغه‏نشينان ما باز ادامه بدهند به زاغه‏نشينى، نگذاريد ابر قدرت‏ها باز به طمع بلعيدن ما بيفتند، نگذاريد توطئه‏هاى ابر قدرت‏ها و خائنين رشد پيدا كنند.اى قشرهاى روشنفكر واى قشرهاى نويسنده، قلم‏ها و گفتار خودتان را در راه اين مستضعفين صرف كنيد، اى دانشمندان ما، اى دانشجويان ما،اى فرهنگيان ما،دانشگاهيان ما، اجتماعات خودتان را براى راه اين مستضفين تقويت كنيد، شما بوديد كه اينهمه خدمت كرديد و اينهمه خون داديد و اينهمه حبس رفتيد و اينمه زجر كشيديد براى خلاصى از يوغ دشمنان، خلاصى از چپاولگرى چپاولگران، نگذاريد زحمات خودتان هدر برود، قلم‏ها را در راه خدمت به اين خلق به كار بيندازيد، گفتار را در راه خدمت به مستضعفين و اعمال را در خدمت به مستضعفين.

    با وحدت، اعجاز بزرگ تاريخ يعنى شكست همه ابرقدرت‏ها را ايجاد كرديد

    اى دوستان من!اى برادران من! از تفرقه بپرهيزيد و همانطور كه امروز روز پيوند روحانى و دانشگاهى و دانشجويان است، ادامه بدهيد به اين پيوند و روشنفكران و نويسندگان، تمام قشرها به اين دو پيوند عزيز بپيوندند. شما ديديد با پيوند قشرهاى مختلف اعجاز بزرگ تاريخ را ايجاد كرديد و آن شكست همه ابرقدرت‏ها بود، امروز آنها از كار ننشسته و مشغول توطئه هستند، شما را به روى هم بازى مى‏دادند، وا مى‏دارند و از اجتماع باز مى‏دارند، هر قشر شما با قشر ديگر تفرقه افكنى مى‏كنند، آنها بين اقشار تفرقه افكنى مى‏كنند، كمك نكنيد به اين تفرقه افكنى‏ها كه اين، كمك به دشمنان كشور است، به دشمنان اسلام است انتقاد اينقدر نكنيد بدون جهت، بهانه‏گيرى نكنيد بدون جهت كه اين به نفع دشمنان ماست. هر روز نگوئيد انقلاب شد و هيچ نشد اين خيانت به ملت است. ملت همه چيز داد و بزرگترين چيز را به دست آورد و آن آزادى و كوتاهى دست دشمنان و براى همين فرياد مى‏كرد و اين را به دست آورد، نگوئيد چيزى نشد، شد و معجزه شد، آنهائى كه مى‏گويند نشد، براى تضعيف روحيه ملت است، براى سست كردن اراده ملت است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به استعمار است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به رژيم منحط شاهنشاهى است. كارهاى بزرگى شد، كارهاى معجزه آسا، شكست طاغوت، شكست ابرقدرت‏ها، امروز مملكت ما مستقل است احدى در او تصرف نمى‏تواند بكند و اجازه نمى‏دهيم كه چپ و راست در اين مملكت دخالتى بكند، اجازه دهيم كه ذخائر ما را به چپاول ببرند، از اين چيز بهتر چه مى‏خواستيد از يك انقلاب؟ همان كه ملت مى‏خواست، آزادى را

    صحيفه نور ج 10 صفحه 129

    مى‏خواست، حاصل است، همه الان آزاد نشسته‏ايد و در همه جا آزاد مجتمع هستيد و در پنج سال پيش هيچ توانستيد يك همچو اجتماعى را ايجاد كنيد. آزاديد، اين چيزى بود كه ملت مى‏خواست و شد، مستقل هستيد، هيچ قدرتى به شماتواند حكومت كند، مستقل هستيد و اين مطلبى است كه شد، اين چيزى است كه ملت مى‏خواست و شد. رژيم را ساقط كرديد و جمهورى اسلامى را ايجاد كرديد و اين امرى است كه شد، اين سه مطلب را ملت ما مى‏خواست و هر سه مطلب شد.

    اشكال تراشى براى تضعيف ملت است

    اى كوتاه فهمان! اى خيانتگران! اينقدر تزوير نكنيد كه چه شد، همان كه ملت مى‏خواست شد. ملت ما براى شكم قيام نكرده بود، ملت ما براى اين امور منحط قيام نكرده بود، ملت ما براى آنچه قيام كرده بود، شد، چطور مى‏گوئيد نشد؟ و از اين به بعد هم تمام خواست‏هاى دست دوم ملت انجام خواهد گرفت. و نه قدرت‏هاى خارجى و نه توطئه‏هاى داخلى و نه قلم‏ها و نه گفتارها نمى‏تواند جلوگيرى كند از اين سيل خروشان. برادران من بدانيد كه اين مسائلى را كه طرح مى‏كنند و اين اشكالاتى كه مى‏تراشند همه براى تضعيف شماست، همه براى اين است كه شما را مايوس كنند، مى‏خواهند شما را از اسلام مايوس كنند، آنهائى كه منافع خودشان را از دست داده‏اند يا در خطر مى‏بينند خواهند شما را مايوس كنند، مى‏خواهند شما را از قدرت خودتان مايوس كنند تا سست بشويد و آنها به مقاصد خودشان برسند لكن بايد بدانند كه ملت ما ديگر نه سست خواهد شد و نه شما ديگر به مقاصد خودتان مى‏رسيد.

    اى ملت عزيز، قوى باش كه پشتيبان تو خداست

    اين اشخاصى كه طرفدارى مى‏كنند از قدرت‏هاى بزرگ ولو به واسطه تضعيف ملت، اينها هستند كه فرانسه‏شان آنطور است كه بختيار را پناه داده است و جوانان ما را به حبس كشيده و آمريكايشان آن است كه جرثومه فساد را در پناه خودش دارد حفظ مى‏كند اگر دست برندارند از اين شيطنت‏ها، اگر او بختيار را بخواهد حفظ بكند و او محمد رضاى مخلوع را، ما با آنها به طور ديگر معامله مى‏كنيم، ما نخواهيم گذاشت كه توطئه‏هاى آنها به ثمر برسد و ما با وضع ديگر با آنها معامله خواهيم كرد، ملت ما براى همه چيز حاضر است، توطئه‏ها را مى‏شكنيم و اين جرثومه‏هاى فساد را يا اصلاح مى‏كنيم و يا طرد.اى ملت عزيز! قوى باش كه پشتيبان تو خداست، با اراده مصمم به پيش برو كه نگهدار تو خداست، تو براى خدا و براى جمهورى اسلامى قيام كردى، قويدل باش كه پيروز خواهى شد.

    خداوند انشاءالله جوان‏ها را براى ما حفظ كند، همه طبقات را براى ما حفظ كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  7. #867
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 130

    تاريخ: 13/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع مسوولين امور تربيتى نواحى نوزده‏گانه و دانش‏آموزان مدارس تهران‏

    قيام ملت ايران جهت مطالبه حق و آزادى و استقلال بود

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    شما برادرها و خواهرها چه فكر مى‏كنيد راجع به امور انقلاب و چه تزريقاتى به شما مى كنند راجع به اين نهضت؟ من بايد به شما عرض بكنم كه نهضت ما با پيروزى آمده است و با پيروزى جلو مى‏رود و هيچ‏نگران اين معنا نباشيد براى اينكه يك ملتى وقتى كه يك مطلبى را خواست آن هم مطلبى كه حق است، حق ملت‏هاست، يك ملتى كه تمام قشرهايش نهضت كرد و بپا خاست و اين قيام هم قيامى بود كه حق خودش را مطالبه كرد، آزادى را مطالبه مى‏كرد، استقلال را مطالبه مى‏كرد و چون مسلم است جمهورى اسلامى را، يك همچو ملت بپاخاسته براى مطالبه حق خودش، همين اسباب اين شد كه نتوانستند. اين ابرقدرت ها سال‏هاى دراز اين حق را از اين ملت سلب كرده بودند و آزادى به هيچ وجه نبود، استقلال نبود، رژيم، رژيم غير قانونى سلطنتى بود، نتوانستند كه حفظ كنند آن رژيم را و نتوانستند آن اختناقى كه سابق بود و سابقه داشت در اين مملكت، باز نگهش دارند و نتوانستند وابستگى ما را به غير حفظ كنند.

    توطئه دشمنان جهت مايوس نمودن ملت از انقلاب اسلامى

    ما الان مستقليم، مملكت مال خود شماست، نه شرق، نه غرب، نه قدرت‏هاى بزرگ، هيچ كدام تصرف در اينجا ندارند و توانند داشته باشند. با همان قدرتى كه شما بيرونشان كرديد، با همان قدرت حفظ مى‏كنيد استقلال خودتان را، حفظ مى‏كنيد اين آزادى خودتان را، حفظ مى‏كنيد رژيم حاضر كه جمهورى اسلامى است. هيچ نگرانى نداشته باشيد، من به شما اطمينان مى‏دهم كه با اين روحيه‏اى كه در ملت ما پيدا شده است و با اين قيام مردانه‏اى كه ملت ما كرد، شكست داد قدرت‏هاى بزرگ جهانى را، قضيه، قضيه محمد رضا تنها نبود، قضيه، قضيه آمريكا بود، شوروى بود، انگلستان بود، قضيه اينها هم نبود، قضيه همه ممالك، دولت‏هائى كه يك روابطى با اينجا داشتند، همه دولت‏ها مخالفت مى‏كردند، منتها بعضى‏ها به صراحت مخالفت مى كردند و بعضى‏ها به كنايه. در عين حال كه شما يك طرف بوديد همه قدرت‏ها يك طرف و نبايد به حسب حساب‏هائى كه اين حسابگرها كنند، نبايد ما پيروز بشويم، نبايد اين سد را ما بشكنيم براى اينكه ما چه دستمان بود، حالا چهار تا

    صحيفه نور ج 10 صفحه 131

    تفنگ شما مى‏بينيد دستتان است اينها از غنائم جنگى است، شما قبل از اين دستتان چيزى نبود، آنها تا دندان مسلح بودند، همه چيز داشتند و شما با دست خالى لكن با قلب پر از ايمان، قلب‏هاى نورانى پر از ايمان و فريادهاى الله اكبر، در مقابل فرياد الله اكبر نمى‏تواند كسى بايستد. يك ملت سرتاسر، يك بچه اينقدرى كه تازه زبان باز كرده، با ساير مردم هم صدا الله اكبر و مرگ بر شاه، اين سيل خروشان خراب كرد همه سدهائى كه در مقابل شما بسته بودند و الان شما پيروز هستيد منتها آنها حالا به دست و پا افتادند كه ناراضى درست كنند در صورتى كه شما از اين پيروزى خودتان راضى هستيد، شما همان‏ها را كه مى‏خواستيد دستتان آمد. اين فريادها چه بود؟! اين بود، آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى، الان دست شماست. چطور اين خانه خراب‏ها مى‏گويند چيزى گير ما نيامده، اينهائى كه خواهند شما را باز مايوس كنند، سست كنند، اينها مى‏گويند چيزى نشده است. مگر ملت چه مى‏خواست كه بشود. شما هيچ وقت صدا، فرياد كرديد كه نان مى‏خواهيم؟! فرياد كرديد منزل مى‏خواهيم كى همچو فريادى؟ همه‏تان با هم جمع شديد، زن و مرد، بچه و بزرگ فرياد كرديد آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى. همانى كه ملت ما خواست دستش آمد، چطور اينها مى‏گويند كه جمهورى اسلامى، انقلاب شد چيزى دست ما نيامد. مگر انقلاب براى چه شده بود. انقلاب براى اين سه تا مقصد، سه تا مطلب بود كه اساس مطلب است. آقا شما آزادى را كم چيزى فرض مى‏كنيد. از بالاترين نعمت‏هائى كه در عالم هست آزادى انسان است. انسان حاضر است همه چيزش را فداى آزادى خودش بكند. اين حبس سى و پنج ميليونى شكست و شما آزاد شديد. انقلاب شما كارى ازش نيامد؟ اينها اينطور تحقير مى‏كنند ملت ما را، اين نويسنده‏هاى ما اينطور تحقير مى‏كنند ملت را كه ملت انقلاب كرد چيزى گيرش نيامد.

    خائنين تلاش مى‏كنند براى اينكه مردم را بازى بدهند

    ملت هر چه خواست گيرش آمد. ملت گندم نمى‏خواست، آن هم گيرش مى‏آيد، اما هيچ كس فرياد كرد در اين فريادها - كه ما فرياد كنند - كه ما گندم مى‏خواهيم؟ فرياد كرد كه ما خانه مى‏خواهيم؟ ما اجاره خانه مى خواهيم؟ ما منفعت مى‏خواهيم؟ اينها اصلاً مطرح نبود پيش ملت ما، ملت ما هر چيزى كه خواست به تمام عيار گيرش آمده، البته رژيم جمهورى اسلامى آمده است، لكن خوب، بايد محتوايش هم به تدريج گير بيايد. هيچ از اين صحبت‏هائى كه اين گوينده‏ها مى‏كنند، از اين مقالاتى كه اين نويسنده‏ها مى‏نويسند و از اين شب نامه‏هائى كه اين چپى‏ها منتشر مى‏كنند هر روز منتشر امروز شايد هفت، هشت‏تايش پيش من آمد، اين خانه خراب‏ها مى‏گويند كه حالا بدتر از زمان محمد رضا شد، براى اينكه الان زندانى سياسى بيشتر از آن وقت‏ها، سرتاته بگرديد اگر يك زندانى سياسى آدم پيدا كرديد كه توى حبس باشد، بله، زندانى سياسى به آن معنا كه مى‏خواهد اين مملكت را به عقب براند، هست در حبس‏هاشان از همان رژيم سابق، از همان رژيم سابق باز هم هست، اما آنى كه آن وقت بود، با اينى كه حالاست مقايسه بكنيد، آنى كه آن وقت بود، بهترين فرزندهاى اسلام و بهترين

    صحيفه نور ج 10 صفحه 132

    فرزندهاى ايران زير شكنجه بودند و زير ظلم بودند و در حبس بودند و حالا بدترين خيانتكارها آنجا هستند. اينها فكر نمى‏كنند، مى‏دانند اما براى اينكه مردم را بازى بدهند، جوان‏هاى ما را بازى بدهند اين را نويسند كه حالا هم با آن وقت فرقى نكرده، آن وقت زندانى سياسى داشتيم حالا هم زندانيان سياسى. اولاً دروغ مى‏گويند كه اين سرتاسر مملكت پر زندانى، خوب، حالا كه مى‏گوئيم كه صحيح، اما كى‏ها آن وقت زندان بودند، كى‏ها حالا زندان هستند، آن وقت امثال طالقانى و امثال اينها زندان بودند، حالا امثال نصيرى زندان است. حالا فرقى نكرده با آن وقت؟! حالائى كه تمام آزادگان از زير بند ستم بيرون آمدند و آزادند الان، الان همه مان با هم آزادانه نشستيم صحبت مى‏كنيم كه پيشتر امكان نداشت بر ايمان، اينها آزاد، خائن‏ها در حبس، آن وقت خادم‏ها به ملت، خادم‏هاى به انسانيت، به اسلام در زندان بودند، خائن‏ها بيرون بودند اشتلم مى‏كردند، حالا خادم‏هاى ملت، دوست‏هاى ملت، خدمتگزارهاى به ملت بيرون هستند، خيانتكارها، آن هم يك مشتشان، خيانتكارها بيش از اينهاست بسيارشان فرار كردند، بسياريشان هم اين زيرها گم شدند و بسياريشان هم خودشان را جا زدند كه اينها بايد به تدريج درست بشود. پس فرقى مابين آنوقت و حالا نيست؟! در نظر توى بى‏اطلاع از همه چى يا بااطلاع و خائن فرق نيست. تو فرقى مابين طالقانى و نصيرى چون نمى‏گذارى، از اين جهت نصيرى در حبس باشد يا طالقانى، پيشت فرق نمى‏كند بلكه بعكس است، تو مى‏خواهى او آزاد باشد و او در حبس باشد. حالا كه امثال اينها بيرون آمدند و دارند - و دارند - خدمت مى‏كنند و امثال آن خيانتكارها يا فرار كردند يا چيز كردند، اين فرق كرده است. البته جنابعالى و امثال شما و امثال شب‏نامه‏نويس‏ها و امثال آنهائى كه مى‏خواهند باز رژيم سابق را يا امثال او را به ميدان بياورند، به اين معنا مى‏گوئيد فرقى نكرده شما، البته پيش شما هم باز فرق كرده، شما متأسفيد از اينكه اين جمعيت خدمتگزار بيرون بيايند و آن جمعيت در حبس باشند، براى اين حبسى حالا دارد فرياد مى‏زند كه اى حبسى‏هاى ما چه، اى حبسى‏هاى ما چه. اين حبسى‏هائى كه الان هستند، اين آقاى نويسنده‏اى كه به يك گروهى هستند، نمى‏دانم چه گروهى، زهر مارى هستند، اين اظهار تأسف مى‏كند بر اينهائى كه حالا در زندان هستند مثل اظهار تأسف امريكا بر قتل نصيرى و هويدا و امثال اينها. البته همه از اين سنخ هستند همه چون باهمند، برادرها! با هم باشيد، جوان‏ها خواهرها! عزيزان من! همه‏تان با هم باشيد. اين حرف‏هائى كه اينها مى‏زنند درست تامل كنيد در آن كه اساس چه است كه مى‏گويند چيزى نشده است، مى‏گويند آنجا هم حالا حبسى هست، اين اساس مطلب درد اينها ببينيد چه است، نمى‏فهمند اينها كه آنى كه ملت مى‏خواهد، شد. نشد يعنى چه؟ يعنى حالا باز رژيم سلطنتى است؟ حالا باز امريكا در اينجا حكومت مى‏كند؟ حالا باز مستشارهاى آمريكا در اينجا حكومت مى‏كنند؟ حالا باز ما در توى حبس و تبعيد - عرض مى‏كنم - اينها هستيم؟ حالا مملكت ما مال خودمان نيست، ديگران مى‏برند؟ حالا باز آن ظالم‏هائى كه آنقدر ستم به ما مى‏كردند باز مشغول همان كارها هستند؟ اينها نيست در كار، همه چيز تحقق پيدا كرد يعنى آنى كه ملت مى‏خواست، ما خواست ملت را از فريادش بايد بفهميم، خواست ملت، يعنى همه ملت خواستشان اين بود كه داد مى‏زدند، خواستشان اين بود كه - مى‏توانستند -

    صحيفه نور ج 10 صفحه 133

    مى‏گفتند، فرياد مى‏زدند روز و شب در پشت بام‏ها و در توى خيابان‏ها به فرياد مى‏نشستند و فرياد مى‏كردند، سر تا ته فريادشان هر چه بپرسيد جز اين سه تا كلمه نبود، ما در هيچ يك از اين فريادها نشنيديم كه خانه ما مثلاً خانه خوبى نيست، حتى اين زاغه‏نشين‏ها به فكر اين نبودند كه توى زاغه نشستند، تمام نظر، تمام خواست، اين سه تا مطلب بود و اين سه تا مطلب تمامش حاصل است.

    لزوم تحول فرهنگى در همه شؤون كشور براى نيل به پيروزى نهائى‏

    چطور جمهورى، انقلاب واقع شد و هيچ چيز نشد؟ انقلاب براى آن كه واقع شد، شد، انقلاب براى چيزهاى ديگر نبود، براى اين بود. بله، جمهورى اسلامى شده است اما محتوايش الان محتاج به يك زمانى است كه اسلامى بشود. شما توقع داريد كه دو هزار و پانصد سال تعليمات غلط، حالا ما از آن دو هزار و پانصد سال و اينها را گذاشتيم، پنجاه سال در مرئى و منظر ما بود، شما توقع داريد كه يك جمعيتى كه پنجاه سال جوان‏هايش با اين تبليغات بزرگ شدند، بچه‏ها از سن كوچكى كه چشمشان را باز كردند تا وقتى كه به دانشگاه رفتند، تا وقتى كه به بازار رفتند، تا وقتى كه به كارگرى رفتند، به دهقانى رفتند، هى در گوششان خواندند كه تمدن بزرگ و آريامهر كذا، و يك رژيمى كه تمام اداراتش اداراتى بود كه برخلاف مصالح كشور بود، از همه‏اش، حتى هر جايش بگرديد، مصالح كشور مطرح نبود، مصالح خود آنها يا مثلاً فرض كنيد كه ارباب‏ها. اگر دانش به ما مى‏خواستند به جوان‏هاى ما دانش بياموزند، يك دانش استعمارى مى‏آوردند، اگر تعليم و تربيت بود، تعليم و تربيتى بود كه به نفع آنها باشد، تعليم و تربيتى كه به نفع خود كشور باشد، در كار نبود. شماها توقع داريد كه اينها كه پنجاه سال در اين اداره كار خلاف كردند، فورا متبدل بشود يك شيطان به يك ملائكه؟ امكان ندارد، تدريج لازم دارد، بخواهند اينها را، ادارات را خالى كنند از اين جمعيتى كه اينقدر تربيت شدند، خوب، اداره نمى‏شود، اين بايد به تدريج هى فرد خوب پيدا بشود جاى اين بگذارند، فرد بد را بگذارند كنار بايد بشود، هيچ چاره ندارند. اگر مملكت بخواهد يك مملكت مستقل براى خودتان باشد، بايد اين تحولات حاصل بشود، يك فرهنگ استعمارى برگردد به يك فرهنگ استقلال، مستقل. همه چيز بايد عوض بشود، مغزهاى استعمارى برگردد به يك مغزهاى مستقل، تا اين نشود، ما نمى‏توانيم به آن پيروزى نهائى برسيم. به اين پيروزى رسيديم كه اين پيروزى يعنى آنى كه ملت خواست اولش بود و از دلش فرياد مى‏كرد، به او رسيد، خدا به او داد، لكن خوب، تتمه دارد. حالا خواست‏هاى ثانى هست، خواست‏هاى ثانى اين است كه همه ادارات ما اسلامى باشد - بشود - بازار ما يك بازار اسلامى باشد، در كشاورزى كه مى‏رويم، ببينيم كه اسلامى است، در ادارات مى‏رويم در كارخانه‏ها مى‏رويم، هر جا برويم ببينيم كه قدم اسلام در آنجاست. خواست دوم هر مسلمانى است - و تو نگويد، اگر صحبتش نكند او خواست است، - هر مسلمانى مى‏خواهد كه اسلام كه يك مذهب مترقى است و ابعادش تمام اينجاها را مى‏گيرد به همان تربيت و تعليم اسلامى كه با آن تربيت و تعليم انسانى يك جوان‏هائى رشد بكنند، يك ملتى رشد بكند و به آن تربيت تمام چيزهايش درست مى‏شود، ديگر از

    صحيفه نور ج 10 صفحه 134

    استعمار بوئى پيدا نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد بود، از اين اشتباهاتى كه مى‏شود و از اين غلطاندازى‏هائى كه مى‏شود و از اين كاغذ بازى‏هائى كه مى‏شود و از اين رفتن توى عدليه، در اين گير و بندى‏هاى عدليه، از اينها هيچ اسمى نخواهد بود. اين خواست ماست، خواست ملت است لكن خواست دومى است كه اولش حاصل شد، آنى كه ايستاد و گفت مى‏خواهم، او شد. بيخود اين را مى‏گويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، مى‏دانند هم، بعضى از اينها شياطينند مى‏دانند، لكن مى‏خواهند اينطورى بگويند براى اينكه شماها را، مردم را سست كنند. جوان‏هاى ما بايد متوجه اين معنا باشند كه اين شياطين را بشناسند و اين وسوسه‏ها، وسوسه‏هاى خناس است، اينها را بشناسند و به خدا پناه ببرند از وسواس خناس كه در رأسشان آمريكاست و اذناب او تا برسد به آنهائى كه در بين قشرهاى ما هم از اذنابشان موجود است.

    خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند، موفق باشيد، مؤيد باشيد و همه با هم باشيد و من هم به خدمتگزارى قبول كنيد كه من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  8. #868
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 135

    تاريخ: 14/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان

    محكوم كردن اقدامات اسلامى - انقلابى با استفاده از انگ ارتجاع‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    چاره نيست كه ما تحمل كنيم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعى هستيم كه دست خائنان را از مملكت قطع كرديم و ما ارتجاعيون آزادى را به مملكت برگردانديم و ما ارتجاعيون استقلال را به مملكت خودمان برگردانديم و ما ارتجاعيون دزدها را كه بر ذخائر ما سلطه داشتند، از مملكت خودمان خارج كرديم و ما ارتجاعيون آزادى به همه قشرها داديم و بعد از اينكه توطئه معلوم شد، از بعضى دادگاه‏ها به واسطه توطئه‏اى كه شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما بايد تحمل كنيم اين مسائل را و بايد هم از همين‏هايى كه در ايران هستند و به اسم روشنفكر يا به اسم نويسنده و امثال ذلك هستند و خرابكار هستند، اين برچسب‏ها را قبول كنيم.

    شرايط مالكيت مشروع و چگونگى مصادره اموال طبق موازين شرعى‏

    مسائل اسلام مسائلى نيست كه الان بشود در يك مجلسى يا چند مجلس مسائل اقتصاديش را، مسائل اجتماعى‏اش را، مسائل سياسى‏اش را طرح كرد. مساله مالكيت به يك معنا، مالكيت هم مشروع، هم مشروط، محترم است، لكن معنا اين نيست كه هر كس هر كارى مى‏خواهد بكند و مالكيت از هر جا مى‏خواهد پيدا بشود. مشروع بودن معنايش اين است كه روى موازين شرعى باشد، ربا در كار نباشد، مال مردم استثمار بى‏جهت نباشد. اگر به من نسبت دادند كه حد و مرزى ندارد، اگر مقصودشان اين است كه حد و مرزى ندارد يعنى نه قيدى دارد و نه حدى دارد، اين غلط نسبت دادند. من نمى‏دانم اين كسى كه گفتيد نسبت داده است، چه كسى است و چرا نسبت داده است؟ مالكيت در صورتى كه مشروع باشد، روى موازين باشد، محترم است، چه ما مرتجع باشيم، چه نباشيم، و مالكيت غير مشروع محترم نيست. اينهائى كه اندوخته كردند و هيچ حسابى نداشتند و هيچ موازينى نداشتند، مال‏هاى مردم را اينها اندوخته كردند، مال‏هاى مردم مصادره بايد بشود لكن اين معنا بايد معلوم بشود كه مصادره اموال روى موازين ادارى، روى موازين قانونى بايد باشد، اگر بنا باشد كه هر كس برسد، بريزد و مصادره كند، اين هرج و مرج است، هرج و مرج نبايد - در يك مملكتى، حالا كه شما انقلاب كرديد پس بايد هرج و مرج هم باشد؟ - هرج و مرج نبايد باشد، بايد روى موازين باشد. دادگاه‏هاى

    صحيفه نور ج 10 صفحه 136

    انقلاب هستند، وقتى كه مراجعه كنيد به آنها، كه اين سرمايه‏ها كه اينها پيدا كردند، آنها كردند، از غيرمشروع بوده، آن رسيدگى مى‏كند، اگر چنانچه غير مشروع بوده مصادره مى‏كنند اما به مجرد اينكه فرض كنيد كه كسى بگويد كه مال زاغه‏نشين‏هاست، ما هم حالا مى‏گوييم كه مملكت اولى هست به زاغه‏نشين‏ها تا ديگران، اما معنايش اين نيست كه الان زاغه‏نشينان بريزند و مردم را از خانه‏شان بيرون كنند يا بگيرند جاها را معنايش اين است كه روى موازين بايد عمل بشود به طورى كه زاغه‏نشين‏ها هم - عرض بكنم كه - خانه‏نشين بشوند و مرفه باشند. در هر صورت ملاحظه اين معنا بايد بشود كه الان از هر جوى استفاده مى‏كنند اين اشخاصى كه دشمن با شما هستند، از هر تربيتى، از هر جوى استفاده و استفاده‏ها مى‏كنند. يكى‏اش همين است كه بريزند مردم را به هم، آنها بريزند بگيرند و آنها بريزند اخراج كنند و اين خودش يك اغتشاشى مى‏شود. موازين بايد داشته باشد، اسلام اينطور نيست كه هرج و مرج را بگويد كه نه، هرج و مرج جايز است، اسلام حدود دارد و بايد روى حدودش عمل بشود. اگر اشخاصى باشند كه مال مردم را بردند، هر كس نمى‏تواند برود مال را از او بگيرد كه اين مال مردم است، بايد روى موازين باشد، روى موازين قانونى باشد. يا فرض كنيد مالى يا زمينى يا آپارتمانى يا هتلى مال مردم باشد و يك كسى از مال مردم درست كرده باشد، اين هم بايد روى موازين قانونى باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره، يك مساله است، مساله هرج و مرج، يك مساله ديگر.

    آقايان بايد توجه داشته باشند كه به مجرد اينكه يك چيزى به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهميدند چيست، بريزند و بشكنند - و عرض بكنم - كه مصادره كنند و بعد هم اعلام كنند كه ما با قوه قهريه مقابله خواهيم كرد؟! خوب اين معنايش هرج و مرج است، همانى است كه مى‏خواهند يك عده‏اى كه اين مملكت اينطورى بشود، به هرج و مرج كشيده بشود، آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بكنند.

    نصيحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگيرى از هرج و مرج

    شماها كوشش كنيد كه مسائل را روى موازين عمل بكنيد، شما كوشش كنيد كه آرامش محفوظ باشد و روى موازين پيش برود. وقتى كه آرامش شد و روى موازين پيش رفت، ظلم به كسى نخواهد شد و اما اگر بنا باشد كه روى موازين نباشد، اين بالاخره وقتى دست يك دسته اشخاص جوان افتاد كه آدم‏هاى خوبى هستند، بين آنها هم يك دسته اشخاص مفسد افتادند، اين كم‏كم مى‏رسد به هرج و مرج و كم‏كم به زد و خورد و كم‏كم به كشت و كشتار و يك شهرى را، يك مملكتى را ناآرام مى‏كند وقتى ناآرام كرد ديگر نمى‏شود كارهاى اصلاحى را كرد. شما هميشه بايد توجه به اين بكنيد كارها اصلاحى باشد، نه كارها روى موازين فساد باشد. كار اصلاحى هم بايد روى آرامش باشد، نه اينكه هر كس هر كارى دلش مى‏خواهد بكند و بگويد كه ما انقلابى هستيم، حالا كه انقلابى هستيم ديگر نه دادگسترى و نه قوانين شرع و نه هيچ چيز ديگر در كار نيست، ما خودمان هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم. نخير مساله اينطور نيست، در هيچ حكومتى، در حكومت على بن ابى‏طالب هم اينجور نبوده كه

    صحيفه نور ج 10 صفحه 137

    هرج و مرج باشد، هر كس هر كارى دلش بخواهد بكند. اگر يك كار خلاف مى‏كرد، حضرت امير مى‏آورد و حدش مى‏زد. اينطور است مسأله.

    شما خيال نكنيد كه حالائى كه انقلاب شده پس ما هر كارى دلمان مى‏خواهد بكنيم. ضد انقلابى‏ها جزء شماها مى‏شوند، شما هم نمى‏شناسيد آنها را، تحريك هم مى‏كنند، مى‏ريزيد مى‏شكنيد و يك مملكت را اينطورى نمايش مى‏دهيد كه اينجا هرج و مرج است، يك مملكت هرج و مرجى است، هر كس هر كارى دلش مى‏خواهد بكند، هر كس هم هر خانه‏اى را مى‏خواهد بگيرد و هر هتلى را هم مى‏خواهد بگيرد. اينها صحيح نيست، اينها را من نصيحت مى‏كنم به شما كه متوجه باشيد كه كارى نكنيد كه دنيا به ما بگويند يك دسته وحشى جمع شدند در شهرها و در ايران و هر كارى هر كسى دلش مى‏خواهد مى‏كند، نه موازين قانونى هست، نه موازين شرعى هست، نه رجوع به دادگاه‏ها هست، نه رسيدگى هست و هر كس، هر كى را تشخيص داد به اينكه فرض كنيد كه ناباب است، بدون اينكه مراجعه به مواردش بكند، خودش برود عمل بكند. يك همچو چيزى حكومت جنگل است. كارى نكنيد كه ايران را متهم كنند به اينكه حكومت جنگل دارند، حكومت وحشيگرى دارند. بايد شما الان همه جهات را حفظ كنيد و بيشتر آداب اسلامى را بايد حفظ بكنيد. آداب اسلامى اين است كه هر كسى موظف بداند خودش را به اينكه حفظ حدود و ثغور را بكند، نه اينكه هركس هر كارى، هر كميته‏اى دلش مى‏خواهد هر كارى بكند، از او بپرسند چرا، مى‏گويد انقلاب است. هر پاسدارى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند از او بپرسند، مى‏گويد اين انقلاب است. هر جوانى هر كارى مى‏خواهد بكند، بگويد انقلاب است، معنايش اين است كه اصلاً انقلاب آن هم انقلاب اسلامى هرج و مرج است، انقلاب اسلامى حكومت جنگل است. اين غلط است بايد موازين داشته باشد، روى موازينش، همانطورى كه ديديد مال بسيارى از اين اشخاصى كه ثابت شده است كه اينها اموال‏شان، اموال غير مشروع بوده است، مصادره شده است و به بيت‏المال برگشته است، آنجا هم همين طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتى داريد به اينكه اين آدم مال مردم را مصادره كرده، بايد برويد بگوئيد و چيز بكنيد تا ثابت بشود كه روى موازين نبوده و اينها البته يك مساله ديگر هم هست و آن اين است كه حساب آنها كشيده خواهد شد ولى با يك صبر، با يك حوصله حساب اين سرمايه‏دارهايى كه بزرگند و معلوم است كه اين سرمايه‏دارها روى مشروعيت به اين زيادى نمى‏شود، اينها را حسابشان را مى‏كشند و آن مقدارى را كه غير مشروع است، ازشان مصادره مى‏كنند. اما نه معنايش اين است كه شما بگوئيد كه حالائى كه بنا شد چه باشد پس تا يك هتلى ما ديديم از يك كسى است، بريزيم و بگيريم، ديگر هيچ موازين نداشته باشد. بايد موازين داشته باشد نه اينكه هر كسى هر كارى دلش مى‏خواهد بكند و هر كس هر طورى عمل بكند و اسمش هم اين است كه انقلاب است. انقلاب اسلامى معنايش اين است كه متحول شده است يك مملكت طاغوتى كه هر كس مى‏خواست ظلم بكند، مى‏كرد به اتكال سرنيزه، مبدل شده است به يك مملكت اسلامى كه روى موازين اسلامى عمل مى‏شود. موازين اسلامى اين است كه اگر فرض كنيد كه يك كسى جرمى كرده است، خودش نمى‏تواند برود آن جرم را عوض كند،

    صحيفه نور ج 10 صفحه 138

    بايد برود به محكمه، محكمه عرض حال بدهد اثبات بكند، وقتى كه ثابت شد، كار را بكند. يا فرض كنيد كه يك مالى را غير مشروع مى‏داند از كسى يا طلبى از كسى دارد، مال غير مشروعى دست كسى هست، بايد برود به محكمه عرض بكند به اينكه مساله اينطورى است كه اين آدم اموالش چطور است، آنها تحقيق بكنند، محاكم هم تحقيق بكنند، اگر چنانچه اموال چى هست مصادره بكنند.

    اين يك عرضى است كه مى‏كنم كه اگر شما بخواهيد مملكت‏تان استقلال داشته باشد، آزادى در آن باشد، مملكت، يك مملكت اسلامى باشد، اول چيزى كه بر همه ما لازم است اين است كه از هرج و مرج جلوگيرى بكنيم. نبايد هر كس صبح از خواب بلند شد، هر كارى دلش بخواهد بكند. اين معنايش اين است كه اصلاً حد و مرزى براى هيچ چيز نيست و اين غلط است و بايد از آن جلوگيرى بشود و خود جوان‏ها و خود اشخاص كه متعهد به اسلام هستند، اينها بايد جلوگيرى بكنند از اين معانى و شما بدانيد كه اشخاصى كه با اسم اسلام توى شما وارد مى‏شوند، با اسم تعهد به انقلاب توى شما وارد مى‏شوند و آنها مى‏خواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يك كارهايى را انجام مى‏دهند، يك درگيرى‏ها را درست مى‏كنند، يك تظاهرات درست مى‏كنند - عرض مى‏كنم - مدارس را به هم مى‏زنند، همه جهات را به هم مى‏زنند براى اينكه مقصد خودشان كه عبارت از آن است كه ارجاع بشود باز همان مسائل اول، آن عمل بشود. شماها با يك هوشيارى، با توجه بايد اين كار را بكنيد.

    دخل و تصرف در حدود مالكيت‏ها از اختيارات ولى فقيه است

    اسلام با مستمندان بيشتر آشنايى دارد تا با آن اشخاصى كه چه هستند. اين اشخاص هم اموالشان همانطورى كه گفتيد اين اموال بسيار مجتمع اينها از راه مشروع نيست، اسلام اينطور اموال را به رسميت نمى‏شناسد و در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است و زائد بر اين معنا ما اگر فرض بكنيم كه يك كسى اموالى هم دارد، خوب اموالش هم مشروع است، لكن اموال طورى است كه حاكم شرع، فقيه، ولى امر تشخيص داد كه اين به اينقدر كه هست نبايد اينقدر باشد، براى مصالح مسلمين مى‏تواند غصب كند و تصرف كند و يكى از چيزهايى كه مترتب بر ولايت فقيه است و مع‏الاسف اين روشنفكرهاى ما نمى‏فهمند كه ولايت فقيه يعنى چه، يكى‏اش هم تحديد اين امور است. مالكيت را در عين حال كه شارع مقدس محترم شمرده است، لكن ولى امر مى‏تواند همين مالكيت محدودى كه ببيند خلاف صلاح مسلمين و اسلام است، همين مالكيت مشروع را محدودش كند به يك حد معينى و با حكم فقيه از او مصادره بشود.

    انشاءالله خداوند همه شما را محترم و معظم كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #869
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 139

    تاريخ: 14/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمه مركزى ايران

    اينها مى‏خواهند شايعه درست كنند و روحيه شما را تضعيف كنند

    بسم الله الرحمن الرحيم

    در يك روايتى است كه رسول خدا كه مبعوث شد، آن شيطان بزرگ فرياد كرد و شيطان‏ها را دور خودش جمع كرد و اينكه مشكل شد كار بر ما. در اين انقلاب شيطان بزرگ كه آمريكاست شياطين را با فرياد دور خودش دارد جمع مى‏كند و چه بچه شيطان‏هائى كه در ايران هستند و چه شيطان‏هائى كه در خارج هستند، جمع كرده است و هياهو به راه انداخته است.

    شما مى‏دانيد كه ايران در مدت حكومت اين دو خبيث كه حكومتشان هم برخلاف قانون بود، يك برهه‏اى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمريكا يعنى عمده‏اش آمريكا. رضاخان را انگليس‏ها آوردند و مامورش كردند براى ما و محمدرضا را متفقين كه آمدند ايران (به حسب گفته خودش) صلاح ديدند كه محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را كه نمى‏ديدند صلاح خودشان را مى‏ديدند. در طول اين مدت هم گرفتارى‏هاى همه جانبه ملت ما را، چه زن‏ها و چه مردها همه مى‏دانيد، شايد بسياريش را يادتان نباشد كه من يادم است كه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پرده‏ها دريدند از اين مملكت، چه زورگوئى‏ها كردند و چه بچه‏ها سقط شد در اثر حمله‏هايى كه اينها مى‏كردند به زن‏ها كه چادر را از سرشان بكشند. آن زمان گذشت با تلخى و همان متفقينى كه اين را آورده بودند يعنى انگليس‏ها كه آورده بودند، همان‏ها او را از اينجا بردند و اعلام هم كردند. راديوى دهلى آنوقت دست اينها بود، اعلام كردند كه ما اين را آورديم و بعد كه خيانت كرد، برديم. و بعد هم جواهراتى كه جمع كرد و چمدان‏ها را بست و برد و در كشتى گذاشت كه همراهش ببرد، بين راه آنطورى كه يكى از همراهانش نقل كرده بودند، بين راه يك كشتى مخصوص حمل دواب آوردند متصل كردند به آن كشتى رضاخان را آنجايى كه جايش بايد باشد، آنجا بردند و او گفته بود كه چمدان‏ها، گفتند چمدان‏ها بعد مى‏آيد. او را بردند به آن جزيره و چمدان‏ها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگرى به اين دومى رسيد كه آن را اكثرا يادتان است، يعنى اواخرش را كه همه يادتان است، از اولش هم بسياريتان يادتان است كه اينها چه كردند و چه جناياتى در اين مملكت كردند با چه اسماء فريبنده. مع‏الاسف از اين تبليغات همه جانبه‏اى كه اينها كردند بعضى از افراد باورشان آمده است و بعضى‏ها هم كه شريك جرمند با آنها و حالا هم مشغول فعاليت هستند.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 140

    اينها همان شياطينى هستند كه حالا به فرياد آمريكا مشغول انجام عمل هستند، مشغول شيطنت هستند و بايد ملت ما با هوشيارى، با بيدارى اين توطئه‏ها را خنثى كند. و مهم توطئه‏ها اين دروغ پراكنى‏هائى كه، شايعه‏سازى‏هائى است كه الان متعارف است، شايعه‏هاى زياد براى تضعيف روحيه ملت، فرض كنيد كه چند تا دزد در يك جايى چند نفر را مى‏كشند، يكوقت مى‏بينيم كه خبر مى‏رسد كه صد نفر را كجا كشتند، 25 نفر را سر بريدند، در خبر دومش چهارصد نفر آنها را كشتند و حال آنكه اينها نبوده است. اينها مى‏خواهند شايعه درست كنند براى تضعيف. تمام پاسگاه‏ها از بين رفت، تمام چه شد همه‏اش براى اين است كه يك شيطنتى بكنند و تضعيف كنند روحيه شما را، روحيه ما را. از جمله حرف‏هايى كه هى زده مى‏شود و هى پراكنده مى‏شود از اطراف كه يك انقلابى شده است اما چيزى نشده است فقط يك انقلابى شده است و از فرم شاهنشاهى به فرم آخوندى برگشته است اصلاً چيزى نشد.

    جوان‏هاى ما بايد با تمام قدرت اين توطئه‏ها را از بين ببرند

    اين يك مطلبى است كه من ديروز هم باز گفته‏ام، حالا هم عرض مى‏كنم كه آنكه ملت مى‏خواسته همه آن شده است. چه ملت مى‏خواست؟ ملت آن فرياد كه مى‏كرد چه مى‏گفت؟ نمى‏گفت كه آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى؟ كدام يكيش نشده است؟ الان آزادى هست، به طورى كه من و شما مى‏توانيم اينجا بنشينيم صحبت كنيم، پنج سال پيش از اين مى‏توانستيم؟ استقلال هست. الان اين بساطى كه آمريكا درآورده است و اين هياهويى كه اين شيطان بزرگ فرياد مى‏زند و شياطين را دور خودش جمع مى‏كند اين، براى اين است كه دستش كوتاه شده است، دستش از ذخاير ما، از منافعى كه در اينجا داشت كوتاه شده است و ترس اين را دارد كه ديگر تا آخر اين كوتاهى باشد، از اين جهت توطئه مى‏كند و آن مركزى هم كه جوان‏هاى ما رفتند گرفتند آنطور كه اطلاع دادند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است. آمريكا توقع دارد كه شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پايگاهى هم اينجا براى توطئه درست كنند و جوان‏هاى ما بنشينند و تماشا كنند؟! باز ريشه‏هاى فاسد به فعاليت افتاده بودند كه ما هم يك دخالتى بكنيم و جوان‏ها را بگوئيم كه شما بيرون بيائيد از - چيز - آنجائى كه رفتند. جوان‏ها يك كارى كردند براى اينكه ديدند، خوب ناراحت كردند اين جوان‏ها را، يك شاهى كه در طول 50 سال اين مملكت را به غارت كشيده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است و بالاتر از اين آنقدر قتل نفس كرده است، كشتار عمومى كرده است، پانزده خرداد آنطورى كه معلوم شد، پانزده هزار نفر كشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شايد صد هزار نفر ما مقتول داشته‏ايم و چند صد هزار نفر ما معلول داشته‏ايم كه ما هر روز مواجه با اين معلول‏ها هستيم. الان به من گفتند كه معلولينى كه در اينجا هستند معلولين يك دسته‏اى از اينهاست، بسيارى از اينها همان معلولين زمان اين انقلاب است و به دست آنها شده. گفتند كه روز عيد غدير خم جلسه‏اى دارند شما هم بيائيد، البته من هم مى‏روم آنجا. توقع دارند كه يك كسى كه پنجاه سال به اين ملت آنطور كرده است و حالا آمريكا با يك بهانه بيخود او را برده است نگه داشته است در پناه

    صحيفه نور ج 10 صفحه 141

    خودش و برايش وسائل آرامش تهيه كرده است و به اسم مريض بودن يا به واقع مريض بودن (فرقى نمى‏كند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوان‏هاى ما كه آنجا اظهار مخالفت مى‏كنند، آنها را يا متفرق مى‏كنند يا حبس مى‏كنند، به همين دو، سه روز كه در اين مجسمه آزادى كه يك دروغ شاخدارى است در آمريكا آزادى، جوان‏هاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و يك پارچه بستند به آنجا كه شاه را بايد بدهيد، پليس رفته و آنها را متفرق كرده و چند نفر از آنها را گرفته است. توقع اين هست كه جانى دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمايت از او بكنند و اينجا هم مركز توطئه درست كنند و مركز پخش چيزهايى كه توطئه‏گرى است درست بكنند - و تربيت - نمى‏دانم همه چيزهايى كه مى‏خواهند بكنند و ملت ما و جوان‏هاى ما و جوان‏هاى دانشگاهى ما و جوان‏هاى روحانى ما بنشينند تماشا كنند تا خون اين صدهزار نفر تقريبا (يا كمتر يا بيشتر) هدر برود براى اينكه احترامى قائل بشوند به آقاى كارتر و امثال اينها!! توطئه‏ها نبايد باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر اين خرابكارى‏ها نبود، اگر آن كار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اينجا موجود باشند، اما وقتى توطئه است در كار، وقتى كه آنطور كارهاى فاسد انجام مى‏گيرد، ناراحت مى‏كند جوان‏هاى ما را، جوان‏ها توقع دارند در اين دنيا كه مملكتشان كه آنقدر برايش زحمت كشيدند، دستشان باشد. وقتى مى‏بينند توطئه است كه مى‏خواهند كه دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چيزشان به باد برود، نمى‏توانند بنشينند. توقع نبايد باشد كه اينها بنشينند تماشا كنند و آنها چپاولگرى‏هايشان را كردند حالا توطئه‏هاشان را بكنند و رشد پيدا بكند اين توطئه و چه بشود جوان‏هاى ما بايد با تمام توجه و با قدرت اين توطئه‏ها را از بين ببرند.

    با انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ريشه غارتگران را قطع خواهيم كرد

    امروز روزى نيست كه ما بنشينيم و نگاه كنيم. امروز، حال از آنوقتى كه محمدرضا بود يكقدرى عميق‏تر است، بدتر است. آنوقت معلوم بود كه اين خائن ايستاده در مقابل ملت، ملت هم مى‏شناخت او را و مقابل ايستاده بود. امروز خيانت‏هاى زيرزمينى است، يك توطئه‏هاى زيرزمينى است كه توطئه‏هاى زير زمينى در همين سفارتخانه‏ها كه هست، دارد درست مى‏شود كه مهمش و عمده‏اش مال شيطان بزرگ است كه آمريكا باشد و نمى‏شود بنشينيد و آنها توطئه‏شان را بكنند. يك وقت ما بفهميم كه از بين رفت يك مملكتى و با حرف‏هاى نامربوط دموكراسى و امثال ذلك ما را اغفال كنند كه مملكت دموكراسى است و هر كسى حق دارد در اينجا بماند، هر كس حق دارد توطئه بكند. اين حرف‏هاى نامربوط را بايد كنار گذاشت و ملت ما همانطورى كه تا حالا پيش آمده، از اينجا به بعد هم بايد پيش برود و قطع كند دست اينها را و اگر چنانچه اينها آدم نشوند و شاه را كه خزائن ما را در برده است و در بانك‏ها مقادير بسيار زيادى كه ما حالا شايد بعضى از آن را مطلع باشيم در بانك‏ها سپرده است و همه مال ملت است، تا اين را برنگرداند و اگر اين را برنگردانند ما طورى ديگرى با آنها رفتار مى‏كنيم، با انگلستان هم طورى ديگر رفتار مى‏كنيم. اينها خيال نكنند كه همين طور نشستيم گوش مى‏كنيم كه هر غلطى اينها مى‏خواهند بكنند. نخير، اينطور نيست. مسأله، مسأله - باز - انقلاب است.

    صحيفه نور ج 10 صفحه 142

    يك انقلاب زيادتر از انقلاب اول خواهد شد. بايد سر جاى خودشان بنشينند و اين خائن را او برگرداند و آن خائن، بختيار خائن را هم او برگرداند. نه اينكه بختيار خائن را ببرند آنجا و بنشيند و توطئه كند و افراد دور خودش جمع كند و - عرض بكنم - روزنامه بنويسد و اطلاعات درست بكند و جوان‏هاى ما را دولت انگلستان توقيف كند و بگيرد براى خاطر اينكه تظاهر بر ضد شاه يا بر ضد بختيار كرده‏اند. اگر دست برندارند از اينها و اين جانى‏ها را تحويل ندهند يا لااقل بيرون نكنند از مملكت خودشان، ما تكليف ديگرى داريم و عمل مى‏كنيم به آن تكليف.

    تضعيف روحيه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شكست نهضت اسلامى

    بايد به قدرت پيش برويم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس اين را بكنند كه ما ضعيف شديم - احساس بكنند - اگر اين تضعيف‏هايى كه اين نويسنده‏هاى بى‏انصاف ما از اين ملت مى‏كنند، احساس بكنند اينها كه اين نوشته‏ها در ما تأثير كرده است، اين احساس را اگر بكنند، جرى خواهند شد و حمله خواهند كرد، كارهاى خودشان را بدتر خواهند كرد. احساس ضعف در خودتان نكنيد، هر چه اين نويسنده‏ها بنويسند كه چيزى نشده است و اين مملكت به همان حال سابق هست و همانطور در يك نوشته‏اى كه من پريروز ديدم نوشته است كه در رژيم سابق سياسيون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سياسيون در حبسند، هيچ فرقى نكرده در رژيم سابق آن اختناق و كذا بود، حالا هم همانطور است. خوب اين براى اين است كه روحيه را تضعيف كنند. حالا ما حساب مى‏كنيم اين را، در رژيم سابق عده‏اى محبوس بودند، عده‏اى گرفتار بودند، حالا هم عده‏اى محبوسند، اين شك ندارد، اما چه كسانى هستند؟ در رژيم سابق جه كسانى حبس بودند و در رژيم حالا چه كسانى حبس هستند؟ چه گروهى در رژيم سابق اعدام مى‏شدند؟ - در رژيم حالا هم اعدام - ما ببينيم در رژيم سابق كى اعدام مى‏شد و در اين رژيم كى اعدام مى‏شود؟ اين را ديگر حساب نمى‏كنند اينها. سربسته مى‏گويند، كه خيال مى‏كنند جوان‏ها بازى مى‏خورند از اين حرف‏ها. در رژيم سابق آنهائى را كه مى‏كشتند، بهترين جوان‏هاى ما و متعهد و مسلم، براى اينكه مى‏گفتند كه خلاف نكنيد، مى‏گفتند كه مملكت ما را به باد ندهيد. علماى اسلام بودند. اين آقاى منتظرى مدت‏ها در حبس بود، آن مرحوم آقاى طالقانى مدت‏ها در حبس بود و امثال اينها زياد. آنهايى كه اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعيدى اعدام شد و امثال اينها. از همين علمايى كه در همه اطراف اينها گرفتند و در بعضى وقت‏ها در حبس، اين آقاى لاهوتى كه الان در - چيز - پاسداران هست، ايشان مدت‏ها حبس بود و چه زجرهايى اين مرد ديده است و چه اهانت‏هايى ديده است. در تبعيد فضلاى اين حوزه، علماى اين حوزه، دانشمندهاى اين حوزه در تبعيد بودند، اين طرف، آن طرف اينها را مى‏بردند و تبعيد مى‏كردند. آنهايى كه حبس بودند در آنوقت اين صنف مردم بودند، آنها هم كه اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم كه تبعيد شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بيائيم اين طرف قضيه را ببينيم كه فرقى ما بين حالا و آنوقت نيست. اعدام شده است هويدا، نصيرى، اينها براى او دارند سينه مى‏زنند. اينهايى كه الان دارند مى‏نويسند كه فرقى نكرده، اينها

    صحيفه نور ج 10 صفحه 143

    همين‏هايى است كه در آمريكا صحبتش را مى‏كنند كه چرا؟ چرا؟ و آن بى‏انصاف‏هاى طرفدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام مى‏شود. همان‏هائى كه در آنوقتى كه دارد مى‏نويسد چرا در ايران اعدام مى‏شود؟ در جاهاى زيادى از قبيل همين آمريكاى فاسد قتل عام دارد مى‏شود، يك كلمه راجع به آن نمى‏گويند، اما اين طرفش را كه هويدا را اعدام كردند يا نصيرى را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را، صداى هياهوشان در آمده و اينها هم كه در اينجا و از عمال آنها هستند مى‏نويسند كه فرقى نكرده است، حالا هم اعدام هست، آنوقت هم اعدام بود. حبسى‏ها چه كسانى هستند؟ آنوقت چه كسى بودند؟ شما حالا يك دانه حبسى پيدا مى‏كنيد كه اين يك آدم صحيح باشد و حبس باشد؟ يك آدمى پيدا مى‏كنيد يك آدم متدين، يك آدم ملى يك آدم باشد؟ آنوقت كه حبس بودند، همه مليون حبس بودند - و همه عرض بكنم كه - امثال ذلك و حالا كى حبس هست؟ اينهايى كه جنايت زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند اينها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد، با وضع حبس آنوقت را با آن جنايتكاران. با آن مردم صحيح، وضع آنوقت آنطور بود، كه بايد از آنهايى كه حبس بودند بشنويد چى شده است. اينها را تا آن حدودى كه ما اطلاع داريم، كه مهمش تهران است، اشخاصى كه در آنجا هستند و مكررا ما هم سفارش كرده‏ايم، ابدا تعدى به كسى نمى‏كنند. از حبس‏ها، حبس‏هايى نيست كه نارضايتى داشته باشند، حبس هستند، اما اين بى‏انصاف‏ها مى‏نويسند كه در حبس بدتر مى‏گذرد از آنوقتى كه در آنجا در آن حبس‏ها، آن حبس‏ها پاى يكى از علماى ما را اره كردند (اينطورى كه نقل كرده‏اند) اين حبس‏هاى حالا بدتر از آن حبس‏ها هست؟! اينها همه همان شياطينى هستند كه به فرياد كارتر، دور خودش جمع شده است براى اينكه از اين، همانطور كه آن شيطان بزرگ از قرآن و اسلام مى‏ترسيد، حالا اينها هم از اين نهضت كه يك نهضت اسلامى است مى‏ترسند و دنبال همان شيطان بزرگ مشغول شيطنت هستند و تضعيف مى‏كنند روحيه ملت ما را. بايد ملت ما، جوان‏هاى برومند ما بايد با كمال قدرت پيش بروند و از اين توطئه‏ها اصلاً نترسند، اينها قابل آدم نيستند كه انسان ازشان بترسد و اين شلوغى‏ها هم كه گاهى وقت‏ها همين شياطين ايجاد مى‏كنند و همين طرفدارهاى اين فاسدها ايجاد مى‏كنند، اينها هم حلش اشكالى ندارد.

    
    previos page menu page next page
    

  10. #870
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 10 صفحه 144

    تاريخ: 14/8/58

    بيانات امام خمينى در جمع شهرداران سراسر كشور

    لزوم توجه به قشر مستضعف و منطقه غير مرفه

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من ميل دارم كه عمل ما بيشتر از قولمان باشد يا موافق با قولمان. الان شهرها و روستاهاى ايران و حتى شهر تهران گرفتار كمبودهائى بوده و هست و اين به عهده شهردارى ماست كه با كمك مردم اقدام كنند و شهرها و روستاهاى اطراف را آباد كنند و آنچه كه مهم است اين است كه آن قشر مستضعف بيشتر مورد نظر باشد، آن حاشيه‏هاى اطراف تهران، آن زاغه‏نشين‏ها و آن چادرنشين‏هاى اطراف تهران بيشتر مورد نظر باشند تا قسمت شمال شهر و در شهرهاى ديگر، روستاهاى ديگر توجه به اين قشر مستضعف از توجه بر قشر مرفه بيشتر باشد.

    مع‏الوصف در رژيم سابق اين قشر اصلاً مورد عنايت نبود و اگر كارى مى‏كردند براى همان قشر مرفه مى‏كردند و لهذا در شمال تهران شهرى است غير از جنوب شهر است، اصلاً آنجا يك شهر ديگرى است اين هم يك شهرى ديگرى و اين غير مطابق بودن دو طبقه به اين شديدى، خداى نخواسته سبب مى‏شود انفجارى حاصل بشود كه كسى نتواند مهارش كند. شما شهردارى‏هاى محترم بايد توجه كنيد كه امروز شهرها و دهات و روستاها همه مال خود ملت است و در تصرف ديگرى نيست و حتى مال خود ملت شده. خود ملت و خود شهردارها كه از ملت هستند بايد در آباد كردن اين مملكت كوشش كنند خصوصاً آن طرف‏هائى كه خرابى داشته و به آنها نرسيده بودند. دهات و شهرهائى كه دو طرف دارند يك طرف مرفه و يك طرف غير مرفه شروع كنيد وقتى به درجه مرفه رسيد آنوقت يك كار اساسى شما كرديد. من اميدوارم خداوند همه شما را تاييد كند و در راه خدمت به اين كشور و خدمت به اسلام همه موفق باشيد و همه ما موفق باشيم در اين خدمت.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 87 از 208 نخستنخست ... 377783848586878889909197137187 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/