صفحه 80 از 208 نخستنخست ... 307076777879808182838490130180 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 791 تا 800 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #791
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 173

    تاريخ: 29/6/58

    بيانات امام خمينى در جمع خواهران انجمن اسلامى تربت حيدريه‏

    انقلاب ايران ضايعاتش نسبت به انقلابات ديگر كم بوده است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    يك صحبت سر كمبودها و اشكالات و جهاتى است كه نه تنها شما به آن مبتلا هستيد، سرتاسر كشور تقريبا اين ابتلا هست. بعد از هر انقلاب هم نبايد انتظار اين داشت كه تا اين انقلاب آن چپاولگرها را بيرون كرد، يكدفعه پشت آن ديوار يك گلستانى باشد. اينها كوشش كردند در طول مدت خصوصا در اين پنجاه سال، پنجاه و چند سال، كه همه نيروهاى انسانى و غير انسانى را از بين ببرند. و قلم و قدم و مطبوعات و همه اينها در خدمتشان بود، راديو و راديو تلويزيون و سينماها و همه چيز در خدمتشان بود براى اينكه جوان‏هاى ما را به تباهى بكشند و مملكت ما را از هستى ساقط كنند و يك چند روزى خودشان به عيش و عشرت بپردازند. و بعد از يك همچو انقلابى كه آنها را كنار زديد، توقع نداشته باشيد كه فورا همه چيز مطابق دلخواهتان عمل بشود. اين بايد با تدريج بشود. بعضى از انقلاب‏ها در صورتى كه امكاناتشان بسيار زياد بوده است مثل انقلاب اكتبر بعد از قريب شصت و چند سال باز هم نتوانستند اصلاًح كنند هم را، و باز هم ديكتاتورى و فشار رفتار مى‏كنند. انقلاب ايران بحمدالله از تمام انقلاب‏هايى كه در دنيا واقع شده است بهتر است و اين را بايد انقلاب سفيد اسمش را گذاشت، نه آن انقلابى كه محمدرضا مى‏گفت. يعنى انقلابى است كه ضايعاتش كم بوده ولو خوب، داشته است، زياد هم ضايعات داشت اما ضايعات نسبت به انقلابات ديگر بسيار كم بوده است و آن چيزهايى كه به دست آمده بسيار زياد، يعنى قدرتى را كه هيچ تصور نمى‏شد كه شكسته بشود، اين انقلاب شكست.

    اين يك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شيطانى‏

    و البته محتاج است حالا به قدم‏هاى مثبت براى سازندگى و بايد به تدريج و به كمك همه انشاء الله تحقق پيدابكند و اينكه مى‏گوئيد نيرو بگيريم، كدام نيرويى در دنيا از اين نيروى شما بزرگتر بود؟ كدام نيرويى مى‏توانست بدون اينكه ساز و برگ داشته باشد، بدون اينكه يك نظام داشته باشد بر همه آنهائى كه همه ساز و برگ‏ها را داشتند و همه نظام‏ها را داشتند و به همه جور مسلح بودند و ورزيده؟ شما خانم‏ها نه نظام رفته بوديد و نه ساز و برگ نظامى داشتيد، برادرهاى ما هم همين طور، آنها هم‏

    صحيفه نور ج 9 صفحه 174

    نداشتند. اين قدرت چه قدرتى بود كه همه آنها را شكست؟ اين يك قدرت نورانى بود، اسلامى بود، يك قدرت الهى بود كه غلبه كرد بر جنود شيطان. شما چرا بايد سست بشويد؟ شما يك قوه خارق العاده داريد كه با آن قوه يك سدى را شكستيد كه تمام دنيا را به حيرت انداختيد و هيچ احتمال اينكه اين سد را بتواند كسى بشكند نبود. بايد شما هر وقت مى‏آيد يك سستى درتان پيدا بشود، ملاحظه اين را كه پشتوانه شما خداست، اين را ملاحظه كنيد. و با آن نيروى ايمان است كه شما توانستيد نهضت را تا اينجا برسانيد و اين نيروى ايمانى را بايد حفظ بكنيد و هيچ وقت مايوس نشويد و هيچ وقت سستى به خودتان راه ندهيد، كه ياس و سستى و اينها از جنود شيطان است. هميشه اميدوار باشيد. هميشه اطمينان قلب داشته باشيد. شماها پيروزيد. وقتى براى اسلام يك نهضتى باشد، يك قيامى، قيام الهى باشد، قيام اسلامى باشد. اين قيام اسلامى خواه ناخواه پيروز است. و بحمدالله براى اقشار ملت ما يك تحولى پيدا شد كه اين تحول اعجاب آور بود كه يك جمعيتى كه در فكر هيچ اين مسائل نبودند، در ظرف مدت كوتاهى از بچه و بزرگ و دانشگاهى و غير دانشگاهى و بازارى و كارگر همه به فكر اين افتادند كه بايد اين امور را اصلاًح كرد. وقتى يك ملتى به فكر يك مطلبى باشند درست مى‏شود. البته با تدريج درست مى‏شود، مهم اين است كه ما هر كدام وظيفه براى خودمان بدانيم يعنى من كه يك طلبه هستم، اينجا براى خودم وظيفه بدانم كه آنقدرى كه مى‏توانم خدمت بكنم، شما خواهرها هم كه در محل خودتان هستيد، وظيفه بدانيد كه يك مملكتى را آشفته است و خراب كردند و از بين بردند، خودتان با همتتان اين مملكت را بسازيد و تربيت كنيد.

    فرهنگ ما، فرهنگ غنى است‏

    مهم اين است كه اين اشخاصى كه از مسائل دورند، از مسائل روز دورند، از مسائل اسلامى دورند، اسلام را نشناخته‏اند، اينها آگاه بشوند اينها را تربيت بكنيد. بالاتر فاجعه‏اى كه براى اين ملت اتفاق افتاده است در اين ظرف‏هاى طولانى اين است كه فكرشان عوض شده است، يك فكرى شده است، فكر غربى شده. فكرشان، توجهشان همه به اين است كه ما خودمان چيزى نداريم، از خارج بايد بيايد. اينها بايد علاج بشود، به آنها فهمانده بشود كه ما خودمان همه چيز داريم، غرب به ما محتاج است، نه ما به او. اين احتياج است كه آنها را وادار مى‏كند كه با همه قوا طرفدارى از محمدرضا بكنند براى اينكه مى‏بينند محتاج به او هستند، محتاج به اين هستند كه به اين مملكت تسلط پيدا بكنند و ذخاير اين مملكت را ببرند. مملكت ما يك مملكت غنى‏اى است و يك مملكتى است كه همه چيز خودش را مى‏تواند اداره بكند، وسعتش وسعتى است كه براى (از قرارى كه احتمال مى‏دهند) براى صدوپنجاه ميليون جمعيت كافى است و ذخايرش ذخاير بسيار ارزنده است و اميدوارم كه ذخاير انسانيش هم رشد پيدابكند وانسان‏ها انسان‏هاى رشيد بشوند. آنهايى كه، خواهرهايى كه تاكنون داخل در مسائل روز نبودند، در مسائل داخل بشوند. قشرهائى كه فكر نمى‏كردند در اين امور، به فكر بيفتند، اشخاصى كه باقلم و قدم خودشان غربى فكر مى‏كردند و دعوت به غرب مى‏كردند، به خود

    صحيفه نور ج 9 صفحه 175

    بيايند و دعوت بكنند به آن چيزهايى كه ما داريم. ما همه چيز داريم، فرهنگ ما، فرهنگ غنى است، مملكت ما، مملكت غنى است، منتها نگذاشتند كه اين امور تحقق پيدا بكند.

    اول مهذب بشويد و بعد جوان را تربيت كنيد

    و حالا كه بحمدالله مملكت از خودتان است، ديگر دست آنها كوتاه شد و اميدواريم تا آخر كوتاه باشد، خودتان به فكر باشيد كه همه چيزتان را اصلاح كنيد. اول خودتان را اصلاح بكنيد. اول مهذب بشويد و تعليمات اسلامى را كه براى آدم سازى است. آن تعليمات را عمل به آن بكنيد و بعد هم جوان‏ها را، بچه‏ها را تربيت كنيد كه ما بعد از يك مدتى متحول بشويم به يك انسان‏هائى كه اسلام مى‏خواهد، نه يك انسان‏هايى كه استعمار مى‏خواهد. انشاء الله خداوند همه‏تان را توفيق بدهد موفق كند و اين مسائلى را كه گفتيد، اينطور نيست كه در نظر نباشد، در نظر هست و بايد به تدريج درست بشود و ما سفارش هم به همه اينها كرده‏ايم و سفارش هم مى‏كنيم و آنها هم مدعى هستند كه ما مشغول كار هستيم و مى‏توانيم، منتها يك قدرى كارها زياد است، مشكل است و آنها هم حق دارند البته، بسيار كار زياد و مشكل، و اميدواريم كه كليه امور حل بشود و مشكلات حل بشود و هيچ وقت به خودتان ياس راه ندهيد و شما يك پيروزى پيدا كرديد كه دنيا را به حيرت انداختيد. يك همچو قدرتى كه يك همچو پيروزى پيدا كرده، هيچ نبايد به خودش ياس نشان دهد. شما با همين قدرت ايمان خودتان انشاء الله همه امور كشور خودتان رااصلاح بكنيد. خداوند انشاء الله همه‏تان را حفظ كند. و من، هم دعا گوى همه شما هستم و هم خدمتگزار.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  2. #792
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    previos page menu page next page

    صحيفه نور ج 9 صفحه 176

    تاريخ: 29/6/58

    پيام امام خمينى در مورد وظائف حجاج‏

    جناب حجه الاسلام آقاى حاج شيخ محى الدين انوارى و جناب حجه‏الاسلام آقاى حاج شيخ فضل الله محلاتى دامت افاضاتهما

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    چون ايام برگزارى يكى از فرايض بزرگ اسلامى با محتواى عظيم انسانى، روحانى، سياسى، اجتماعى يعنى فريضه حج بيت الله الحرام نزديك است و لازم است در آستانه برقرارى جمهورى اسلامى با انقلاب شكوهمند ملت شريف ايران اين فريضه مقدسه از آثار طاغوت پاكسازى و به اسلام راستين برگردد، به اين جهت شما را به عنوان سرپرست حجاج بيت الله الحرام تعيين نموده كه با مشورت با مقامات صالحه هياتى از افراد صالح و متعهد و با ايمان انتخاب و با همكارى آنان كليه امور مربوط به حج را تحت نظارت قرار دهيد كه انشاء الله تعالى در حكومت جمهورى اسلامى اين فريضه مقدسه با محتواى معنوى خود تحقق يابد و لازم است در اين موضوع تذكراتى داده شود:

    1- لازم است به حضرات آقايان علما و روحانيون محترم كاروان‏ها تذكر دهيد كه قبل از حركت مجالسى تشكيل دهند و حجاج محترم را با مسائل شرعى و وظائف انسانى آشنا كنند.

    2- عموم برادران و خواهران اسلامى بايد توجه داشته باشند كه يكى از مهمات فلسفه حج ايجاد تفاهم و تحكيم برادرى بين مسلمين است و بر دانشمندان و معممين لازم است مسايل اساسى سياسى و اجتماعى خود را با ديگر برادران در ميان گذارند و در رفع آن طرح‏هائى تهيه كنند تا آنان در برگشت به كشورهاى خود آنها را تحت نظر علما و ارباب نظر قرار دهند.

    3- در اين سال كه ايران در آستانه جمهورى اسلامى است و به واسطه تبليغات نارواى اجانب ممكن است مسلمين بلاد از عمق نهضت اسلامى ايران مطلع نباشند، لازم است آقايان علما و خطبا و دانشمندان محترم با وسايل ممكن اين نهضت مقدس را معرفى نمايند و مقصد مسلمانان ايران را كه همان برقرارى حكومت اسلامى تحت پرچم اسلام و هدايت قرآن كريم و پيغمبر مكرم اسلام است گوشزد نمايند كه برادران اسلامى ما بدانند ما به جز اسلام و برقرارى حكومت عدل اسلامى فكر نمى‏كنيم‏

    4- لازم است برادران ايرانى و شيعيان ساير كشورها از اعمال جاهلانه كه موجب تفرق صفوف مسلمين است احتراز كنند و لازم است در جماعات اهل سنت حاضر شوند و از انعقاد تشكيل

    صحيفه نور ج 9 صفحه 177

    نماز جماعات در منازل و گذاشتن بلندگوهاى مخالف رويه اجتناب نمايند و از افتادن روى قبور مطهره و كارهائى كه گاهى مخالف شرع است جدا اجتناب كنند.

    5- نيابت از سعى براى نماز طواف صحيح نيست، بايد هر كس خودش به هر نحو مى‏تواند نماز بخواند و مجزاست از گرفتن نايب و مزاحمت به نمازگزاران اجتناب نمايند.

    6- طواف را به نحو متعارف كه همه حجاج به جا مى‏آورند، به جا مى‏آورند و از كارهائى كه اشخاص جاهل مى‏كنند احتراز شود و مطلقا از كارهائى كه موجب وهن مذهب است بايد احتراز شود.

    7- در وقوفين، متابعت از حكم قضات اهل سنت لازم و مجزاست، اگر چه قطع به خلاف داشته باشيد.

    8- در اين سال كه به واسطه انقلاب اسلامى به برادران و خواهران ما صدمات و ضررهاى بسيار از حكومت طاغوتى رسيده است و بسيارى از معلولين از حوادث انقلاب، احتياج مبرم به كمك دارند مقتضى است كسانى كه مى‏خواهند حج استحبابى به جا آورند، هزينه آن را صرف در احتياج برادران و خواهران خود كنند كه ثواب آن نزد خداى تعالى بسيار بر حج استحبابى ترجيح دارد و نيز كسانى كه به عنوان سوغات مصارف ناروا مى‏نمايند يا تشريفات و مهمانى‏هاى خارج از رويه در وقت برگشت از حج مى‏نمايند مقتضى است اين نحو هزينه‏ها را صرف احتياج برادران و خواهران عليل و مستمند خود نمايند كه خداوند تعالى به آنان اجر و بركت عنايت فرمايد. از خداوند تعالى عظمت اسلام و سعادت ملت مسلمان را خواستار و موفقيت همگان را در كوشش براى به ثمر رسيدن نهضت مقدس اميدواريم.

    والسلام عليكم و على جميع المومنين ورحمه الله وبركاته
    روح الله الموسوى الخمينى

    previos page menu page next page

  3. #793
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 178

    تاريخ: 30/6/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن‏هاى اسلامى دانشگاه‏هاى سراسر كشور

    انجمن‏هاى اسلامى، وظائف اسلامى را عمل كنند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من در باب دانشگاه‏ها بنا دارم در وقتى كه بناست دانشگاه‏ها باز بشود، مسائلى را بگويم انشاء الله آنجا مفصلش را بيان مى‏كنم ولى حالا شما آقايان كه از انجمن‏هاى اسلامى و نماينده انجمن‏هاى اسلامى هستيد، لابد عدد مسلمان‏ها در دانشگاه‏ها بيشتر از ديگران است، ديگران در اقليت واقعند، يعنى آنهائى كه منحرفند. اينكه حالا با شما كه دانشگاه اسلامى هستيد و انجمن دانشگاه‏هاى اسلامى و دانشجويان اسلامى دانشگاه هستيد، عرض مى‏كنم، يك جهت راجع به اينكه خود انجمن‏ها وظايف اسلامى را عمل كنند. از ما نمى‏پذيرند كه ما اسلامى هستيم مگر خودمان به اسلام عمل بكنيم، نه اينكه فقط بگوييم ما اسلامى هستيم، چنانچه جمهورى اسلامى از ما پذيرفته نيست مگر اينكه محتوايش هم اسلامى باشد. ما همين بگوييم ما در يك مملكتى هستيم كه جمهورى اسلامى است، لكن هر جايش دست بگذاريم اسلامى نباشد، اين پذيرفته نيست، اين يك لفظ بى معناست، همين طور انجمن‏ها، هر جا كه باشد. خوب الان انجمن‏هاى اسلامى زياد است، هم انجمن‏هاى اسلامى در دانشگاه‏ها زياد است و هم جاهاى ديگر، شايد در بسيارى از ادارات هم انجمن اسلامى دارند. اول وظيفه اين است كه اين اشخاصى كه انجمن اسلامى را تشكيل مى‏دهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامى باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامى باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند كه انشاء الله موفق بشوند كه ساخته‏تر بشوند و اگر ساخته نيستند، جديت كنند كه خودشان را بسازند يعنى همه چيزشان را تطبيق بدهند با احكام اسلام و بينش از احكام اسلام به همه ابعادش هم تا آن حدودى كه برايشان ممكن است پيدا بكنند، اسلام براى چه آمده است ، چه مى‏خواهد بگويد، اين چه جور مكتبى هست، تميز بدهند بين مكتب اسلام با ساير مكتب‏هايى كه ادعاها را دارند و واقعيت‏ها را ندارند، آنوقت مشغول فعاليت بشوند و فعاليت‏هاى اسلامى، كه در دانشگاه‏ها كه از ساير جاها حساستر است، يعنى از دانشگاه‏ها بايد انسان‏ها درست بشوند و بعد هم مقدرات مملكت ما به دست همين‏هاست كه از دانشگاه‏ها بيرون مى‏آيند و چنانچه مى‏دانيد چون مقدرات مملكت دست جوان‏هائى است كه بعد از دانشگاه كه بيرون آمدند ديگر مشغول فعاليت مى‏شوند و مملكت دست اينهاست، از اين جهت است كه آنهائى كه مى‏خواهند مملكت ما به يك سروسامانى نرسد روى دانشگاه حساسيت

    صحيفه نور ج 9 صفحه 179

    دارند و دانشگاه را نمى‏خواهند كه يك دانشگاه مفيد براى جامعه مملكت ما باشد. اين يك مطلبى است كه بايد خيلى با هوشيارى در آن دقت بشود كه مبادا ما بگوييم انجمن اسلامى وكذا و رخنه كنند در ما و همين انجمن اسلامى به اسم انجمن اسلامى منحرفش كنند: اينها يك شياطينى هستند كه يعنى خارجى‏ها، آنهائى كه مى‏خواهند كه همه چيز ما را ببرند و دانشگاهى نباشد تا بتواند مقابلشان بايستد دانشگاه، روحانى نباشد تا بتواند مقابلشان بايستد) ممكن است در همين انجمن‏هاى اسلامى هم عمالشان رخنه بكنند و منحرف بكنند، با اسم اسلام مسائل ديگر را پيش بياورند. اين بايد خيلى كسانى كه در اين انجمن‏ها وارد هستند هوشيار باشند كه ديگران نفوذ نكنند و آنها متحرك به حركت ديگران نباشند. در خيلى از جاها همين طور دارد مى‏شود و شده است و سابقا هم بوده است كه با همان اسم اسلام و با اسم قرآن و امثال ذلك، چيزهايى كه مربوط به اسلام نبوده بلكه بر خلاف مسير اسلام بوده است، تحويل جامعه مى‏دادند. اين يك مساله‏اى است كه تا اين را با تمام قوا و تمام هوشيارى خودتان در مسائلى كه مى‏خواهيد طرح بكنيد، درست مطالعه نكنيد و رسيدگى نكنيد و افرادى كه به شما مى‏خواهند متصل بشوند، درست شناسايى نكنيد و ندانيد چه جورى است، سابقه‏اش را تا ندانيد، افراد را بايد خيلى در آن دقت بكنيد، چه بسا افرادى هستند كه اينها به حسب ظواهرشان و بر حسب ادعاهايشان از شما بيشتر ادعاى مسلمانى مى‏كنند و از شما هم بيشتر فرض كنيد آدابش را بجا مى‏آورند لكن وقتى به حالشان مطالعه مى‏كنيد مى‏بينيد كه رويه‏شان با رويه شما فرق دارد، آن اسلامى كه آنها مى‏گويند غير از اين اسلامى است كه اسلام مى‏گويند. در بين اينها هست يك همچو اشخاصى ولهذا اين اشخاصى را كه مى‏خواهيد در انجمن خودتان وارد كنيد اشخاصى باشد كه بشناسيد آنها را، سوابقشان را مطلع باشيد كه چه جور اشخاصى هستند، چه رويه‏اى دارند، چه مقاصدى دارند، تا آنوقت بتوانيد يك انجمن اسلامى كه حقيقتا اسلامى باشد و به درد خور جامعه ما و مهذب دانشگاه و اينها باشد البته كار مشكل است، اگر تمام دانشگاه‏هاى ايران بخواهند يك همچو كارى انجام بگيرد، انجام گرفتنش مشكل است لكن مشكلات را بايد تحمل كرد. كسانى كه بخواهند يك كارى انجام بدهند، يك كار مثبتى انجام بدهند، يك خدمتى بكنند، آن هم يك همچو خدمت ارزنده بزرگى بخواهند بكنند، بخواهند در سرتاسر كشور دانشگاه‏هايش را اصلاح بكنند، از افراد فاسد تصفيه بكنند، كار مشكل است لكن چون يك كار بسيار ارزنده‏اى است، مشكلات بايد تحمل بشود. هميشه كارهاى ارزنده اشكالاتش شايد بيشتر باشد از كارهاى ديگر. از اين جهت بايد توجه به اين معنا باشد كه سفارش مى‏كنم به همه انجمن‏هاى اسلامى كه در سرتاسر كشور هست و مى‏خواهند شروع به فعاليت بكنند و چند روز ديگر هم اول باز شدن دانشگاه‏ها هست، بايد اين توجهات باشد. اولا خود افراد، افراد متعهد باشند، افراد صددرصد اسلامى باشند، مواظب به كارهاى خودشان و اعمال خودشان باشند، بهانه دست آنها ندهند كه تويى كه ادعا مى‏كنى اسلامى هست، مثلاً اعمالت اسلامى نيست، اخلاقت اسلامى نيست. اين اول، بايد انسان از خودش شروع كند، كسى كه مى‏خواهد يك جامعه‏اى را تهذيب كند، تا خودش مهذب نباشد، نمى‏تواند. گروهى هم كه مى‏خواهند يك مركزى را مهذب كنند

    صحيفه نور ج 9 صفحه 180

    و اسلامى كنند تا خودشان ابتدائاً مهياى براى اين كار نشده باشند و ابتدائا خودشان را اصلاح نكرده باشند، نمى‏توانند ديگران را اصلاح كنند، آدمى كه خودش مرتكب مثلاً مسائلى است كه بر خلاف اسلام است نمى‏تواند به ديگرى بگويد تو برو اين كار را انجام بده. خوب حرف اين است كه تو خودت چرا نمى‏كنى؟ و آنكه مهم است، همين قضيه‏اى است كه عرض كردم كه ممكن است در بين اين انجمن‏ها يك اشخاص با صورت اسلامى، با جهات اسلامى وارد بشوند لكن مسيرشان مسير شما نباشد، بخواهند منحرف كنند و آنوقت كم كم آنها انحراف را از خودشان سرايت به بعضى بدهند و باز در مقابل شما يك گروهى درست كنند كه شما مى‏خواهيد اسلام را درست كنيد، آنها با اسم اسلام و صورت اسلام مى‏خواهند يك چيز ديگر را درست كنند و اين نمى‏شود الا اينكه شناسائى بشوند افرادى كه در انجمن‏ها وارد مى‏شوند، معلوم باشد كى هست اين، سوابقش چه بوده، پدر و مادرش چه كسى هستند، كجا زندگى كرده، تحصيلاتش چه هست، چه رشته‏هايى دارد، اينها همه بررسى بشود، مطالعه بشود تا آن وقت يك انجمن مهذبى باشد و بتواند كا رمثبت، كار اسلامى مثبت، كارى كه به درد مملكتتان بخورد انجام بدهد.

    با اصلاح انسان، تمامى عالم اصلاح مى‏گردد

    اين كارى كه شما داريد بسيار ارزنده است، بسيار ارزشمند است، همه اديان براى همين مسأله آمده‏اند كه درست كنند، انسان‏ها را درست كنند، اصلاً موضوع بحث انبيا، انسان است همه انبيا از آدم تا خاتم موضوع بحثشان انسان است به چيز ديگر هيچ فكر نمى‏كنند، به انسان فكر مى‏كنند براى اينكه همه عالم هم خلاصه‏اش همين انسان است. انسان يك موجودى است، خلاصه همه موجودات عالم است، از همه موجودات عالم يك چيزى در انسان هست و يك زياده هم دارد، انسان اگر درست بشود، همه چيز عالم درست مى‏شود. اگر اين انبيا مؤفق شده بودند كه آن برنامه‏اى كه دارند كه انسان‏سازى باشد اگر مؤفق به اين معنا شده بودند، الان عالم يك عالم ديگرى بود و اوضاع يك اوضاع غير اين اوضاعى است كه الان ما ملاحظه مى‏كنيم، لكن خوب مؤفق نشدند، به واسطه كارشكنى‏هائى كه شد و بعد از آنها شد. و از اين جهت چون اداره عالم را تقريباً غير انسان‏ها مى‏كنند، از اين جهت آنكه انبيا مى‏خواستند نشده است. اين كارى كه شما مى‏كنيد هم يك شعبه‏اى از همان كار است، كار انبياست كه مى‏خواهيد كه انسان درست كنيد، مى‏خواهيد دانشگاهتان، افرادى كه انسان باشند بيرون بدهيد، همينى كه ديگران مى‏خواهند نگذارند. آنقدرى كه اينها از انسان مى‏ترسند، اين خارجى‏ها آنقدرى كه از انسان‏ها مى‏ترسند از چيز ديگر نمى‏ترسند. همه عالم دست آنهاست اما اگر چهار تا انسان در يك جايى پيدا بشود، زندگى آنها را تباه مى‏كند و لهذا كوشش مى‏كنند كه در اين مملكت‏هائى كه مى‏خواهند از آن استفاده كنند، انسان در آن پيدا نشود. كوشش مى‏كردند كه، از زمان رضاخان كه من همه آن را يادم هست، كوشش مى‏كردند كه در مجلس شوراى ملى انسان نباشد در سر تا سر اداره و نمى‏دانم وزارتخانه‏ها و اينها، يك انسان مهذبى كه اسلامى باشد و كار از او بيايد، نباشد و لهذا تقريباً همه‏

    صحيفه نور ج 9 صفحه 181

    مجلس‏ها اين طورى بوده (تقريباً نه تحقيقاً، بودند بعضى از افراد صحيح و همان‏ها اسباب زحمت شدند).

    اينها (شرق و غرب) از جمهورى اسلامى مى‏ترسند

    الان هم همان مسائل هست، يعنى آنها باز هم چشم طمعشان به اينجاهاست، آن ذخايرى كه ممالك شرق دارد، ايران دارد، نمى‏گذارد آنها راحت باشند، خصوصاً كه ايران وضعيت جغرافيائياش هم يك وضعيت حساسى است. آنها دست بر نمى‏دارند از ايران، نه از طرف شرقى‏ها و نه از طرف غربى‏ها، و با هر كوششى كه دارند مى‏خواهند نگذارند كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. همه شلوغى‏هائى كه الان درست مى‏كنند با دست آنها دارد درست مى‏شود همه جا آشفتگى‏هائى كه پيدا مى‏شود با دست آنها درست مى‏شود و پيدا مى‏شود كه نگذارند يك آرامشى بشود و يك سامانى پيدا كند مملكت. شما ملاحظه كرديد كه در قبل از اينكه شاه برود و بعد هم وارث خبيثش برود، فعاليت زياد در اين بود كه نگه دارند او را، نرود، بعد از اينكه حالا او رفت و تمام شد، فعاليت زياد بود كه جمهورى اسلامى درست نشود. از جمهورى اسلامى اينها مى‏ترسند، نه از جمهوريش، از اسلامش. آنهائى كه قلم‏هايشان يا تابع آنها بود يا از باب اينكه خودشان توجه نداشتند و غربزده شده بودند، شروع كردند نوشتن به اينكه ديگر اسلام را مى‏خواهد چه كند همان جمهورى باشد، جمهورى دموكراتيك باشد، آخرش هم ديگر راضى شده بودند به اينكه جمهورى اسلامى دموكراتيك باشد. اينهااز اسلام مى‏ترسند و از رژيم اسلامى مى‏ترسند، حالا كه ضربه خورده‏اند از اسلام يعنى رژيم را مسلمان‏ها با كلمه اسلام از بين بردند ديگرانى كه حالا آمده و سر اين سفره مى‏خواهند بنشينند اينها دخالت نداشتند، آنهائى كه دخالت داشتند همين مستضعفين بودند كه در خيابان و در بازار وزن و مردشان ريختند و جلوى تانك و توپ و مسلسل و اينها رفتند و كار را انجام دادند. حالا انجام گرفت، يكدفعه ما ديديم از اروپا و آمريكا و از گوشه و كنار خود مملكت كسانى كه آن وقت طرفدار بودند حالا شدند انقلابى و شدند مخالف رژيم و هر جا باشد هر كس مى‏آيد اينجا مى‏گويد ما در سال‏هاى سابق مخالف رژيم بوديم و ما چيزها ديديم (خيال مى‏كنند كه من از كره مريخ آمده‏ام و نمى‏دانم، هيچ اطلاع ندارم كه اينها چه بوده‏اند) يك وقتى بود كه همه شاهنشاهى بودند، همه چه فرمان ايزد چه فرمان شاه بود، آنوقت كه باد به بيرق او مى‏خورد اينها زير آن بيرق سينه مى‏زدند، حالا كه آن بيرق خوابيده است و يك بيرق اسلامى بلند شده است. و اميدوارم كه اين بيرق و اين پرچم باقى باشد حالا آمده‏اند زير اين پرچم سينه مى‏زنند منتها بعضى‏شان شيطنت هم دارند، زير اين پرچم بر خلاف پرچم عمل مى‏كنند، بعضى‏ها همان استفاده مى‏خواهند، آنها ضررشان كمتر است، آنهايى كه همان مى‏خواهند كه يك بهره‏اى داشته باشند، آنها ضررشان كمتر است. خوب بهره‏شان هم مى‏برند اما ضرر كم دارند اما يك دسته‏اى هستند كه اينها يا معوجند و ادراكشان ناقص است و يا اينكه نه، ادراكاتشان هم خوب است و از روى نقشه كار مى‏كنند و ديگران به آنها گفته‏اند اين كارها را بايد

    صحيفه نور ج 9 صفحه 182

    بكنيد و مى‏كنند، اينها البته خطرناكند.

    اينها البته خطرناكند. اينها مى‏خواهند روحانيون فقط مشغول مسجد و محراب باشند و به سياست دخالت نكنند

    اين طايفه الان هستند كه حالا هم وقتى كه صحبت مى‏شود، مى‏نويسند، چه مى‏كنند، هى كوشش مى‏كنند كه اسلام نباشد، آن چيزهايى كه مال اسلام است هى كوشش مى‏كنند با زبان‏هاى مختلف، گاهى به دلسوزى در قضيه ولايت فقيه كه اين چند روز چيز شده است، خوب اينها ديدند كه يك كار خطرناكى است براى آنها براى اينكه يك حكومت اسلامى دارد درست مى‏شود اينها هم نمى‏خواهند اين را. گوينده‏شان گاهى مى‏گويد كه بگذاريد كه روحانيون قداستشان را حفظ بكنند، قداست روحانيون كه اينها مى‏گويند، معنايش اين است كه بگذاريد روحانيون مشغول مسجد و محراب همين مقدار در همين حدود باشند و سياست را به امپراطور واگذار كنيد. اين يك تزى است كه مسجد مال پاپ، سياست مال امپراطور. اينها هم مى‏گويند مسجدها مال شماست، برويد تو مسجدتان نماز بخوانيد، درس هم مى‏خواهيد بگوئيد، درس هم بگوئيد هيچ مانعى ندارد اما در يك حدودى نه اينكه تو مسجد برويد و سنگر بگيريد براى ما، يا توى مدرسه برويد و براى ما ايجاد زحمت بكنيد. نه، آن نه، همان مقدارى كه قداست شما محفوظ باشد، بگويند يك آدم مقدس، يك آدم خوب مهذبى است، يك آدمى است كه اگر نفتش را هم ببرند حرفى نمى‏زند و مى‏گويد بردند مال دنيا چه ارزشى دارد. اينها اينجور قداست را مى‏خواهند و نمى‏دانند كه اسلام

  4. #794
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 185

    تاريخ: 31/6/58

    پيام امام خمينى در آستانه بازگشائى دانشگاه‏ها و مدارس كشور

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    سلام بر دانش و دانشگاه و دانشگاهيانى كه چراغ راه هدايت و راهنمائى ملت به سوى تعالى و سعادت و فضل و فضيلت مى‏باشند. سلام بر جوانان برومندى كه با سلاح علم در سرفرازى و اعتلا كشور، كشور عزيز اسلامى كوشا و در رسيدن به هدف‏هاى انسانى اسلامى از هيچ زحمت و كوشش دريغ ندارند. سلام بر دانشجويان و استادانى كه در سال‏هاى طولانى اختناق با محروميت‏ها و شكنجه‏ها و ناراحتى‏هاى روحى و جسمى مواجه و با شجاعت و شهامت در مقابل استبدادها و قلدرى‏ها ايستاده و تسليم قدرت‏هاى شيطانى نشده‏اند. سلام بر عزيزانى كه در نهضت اسلامى و انقلاب بزرگ ملت در سخت‏ترين شرايط از محرومين و مستضعفين دفاع و از تهاجم و يورش جنود ابليسى به مراكز علم و ادب نهراسيده و با آنان بافداكارى مقابله كردند و سلام به همه قشرهاى دانشجو، از اطفال دبستانى كه با تهاجم به دبستان‏ها از پاى در آمدند و جوانان دبيرستانى و دانشمندان و استادان و دانشجويان دانشگاهى سراسر كشور كه مكان‏هاى علمى مقدس خود را به صورت دژهايى مستحكم و سنگرهاى شكست‏ناپذير در آورده و از استقلال و آزادى ميهن عزيز خود دفاع نموده و سنگرهاى شيطانى را با پشتيبانى اين ملت بزرگ در هم شكسته و دشمن خونخوار را دفع كردند. اكنون اى خواهران و برادران و فرزندان عزيز اسلام كه با باز شدن دانشگاه‏ها و دبيرستان‏ها و دبستان‏ها در موضع حساس سرنوشت‏سازى هستيد و دشمنان اسلام و غارتگران كشور با توطئه‏ها و نيرنگ‏ها مى‏خواهند در اين سنگر عظيم كه اميد ملت و مركز سرنوشت يك كشور است رخنه نموده و با اعمال خود شما را از راه خود كه راه حق و راه محرومين و مستضعفين است منحرف و با اخلالگرى در مراكز علم شما را از هدف باز دارند. لازم مى‏دانم نكاتى چند را با شما عزيزان در ميان گذارم ، باشد كه قسمتى از دين خود را به اسلام و طبقه محروم و شما عزيزان ادا نمايم و از زير بخشى از مسؤوليت‏هاى خود نزد خالق و خلق بيرون آيم: 1- همانطور كه كراراً تذكر داده‏ام بزرگترين وابستگى ملت مستضعف به ابر قدرت‏ها و مستكبرين وابستگى فكرى و درونى است كه ساير وابستگى‏ها از آن سرچشمه مى‏گيرد و تا استقلال فكرى براى ملتى حاصل نشود، استقلال در ابعاد ديگر حاصل نخواهد شد. و براى به دست آوردن

    صحيفه نور ج 9 صفحه 186

    استقلال فكرى و بيرون رفتن از زندان وابستگى، خود و مفاخر و مآثر ملى و فرهنگى خود را دريابيد. بزرگترين فاجعه براى ملت ما اين وابستگى فكرى است كه گمان مى‏كنند همه چيز از غرب و ما در همه ابعاد فقير هستيم و بايد از خارج وارد كنيم. شما استادان و فرهنگيان و دانشجويان و دانشمندان دانشگاه‏ها و دانشسراها و نويسندگان و روشنفكران و دانشمندان معظم بايد كوشش كنيد و مغزها را از اين وابستگى فكرى شستشو دهيد و با اين خدمت بزرگ و ارزنده ملت و كشور خود را نجات دهيد.

    2- در آغاز باز شدن دانشگاه و دانشسراها، دبيرستان‏ها و دبستان‏ها ممكن است اشخاصى يا گروه‏هايى بخواهند با اسم‏هايى تبليغاتى فريبنده در كار دانشگاه اخلال كنند و از رفتن سر كلاس‏ها جلوگيرى نمايند. عزيزان دانشگاهى و محصلين ساير مدارس با بى‏اعتنائى و سردى با آنان مواجه شوند و توطئه آنان را خنثى نمايند و بدانند كه از اول انقلاب تاكنون، هم اينان بودند كه از مسير ملت جدا و در مسير طاغوت و از انقلاب اسلامى بر كنار يا برضد آن فعاليت مى‏كردند، هم اينان بودند كه از رفراندم مى‏خواستند جلوگيرى كنند و هم اينانند كه از رأى اكثريت قريب به اتفاق ملت سر پيچى مى‏كنند. اينان با ملت و مصالح كشور مخالف و وابسته به شرق و غرب و رژيم سابق هستند. به تبليغات آنان گوش فرا ندهيد و از آنان احتراز كنيد همانند احتراز از طاغوت و رژيم طاغوتى.

    3- آنچه كراراً تذكر داده‏ام و رمز پيروزى است اتحاد گروه‏هاى دانشجويى و تشكيل يك گروه اسلامى ملى است در مقابل منحرفان كه كوشش دارند تفرقه بيفكنند و شما جوانان عزيز را كه اميد كشور هستيد و سعادت و ترقى ميهن بسته به فعاليت شماست به تباهى بكشند و نگذارند در راه تعالى كشور قدم برداريد و به علم و ادب كه مايه پيشرفت و رهايى از استعمار و استثمار نو و كهنه است اشتغال پيدا كنيد و بايد بدانيد اختلاف و تفرقه سرچشمه تمام بدبختى‏ها و اسارت‏هاست. ممكن است عناصر فاسدى در دانشگاه و ساير مدارس در بين جوانانمان نفوذ كنند و با برنامه‏اى حساب شده تفرقه‏افكنى كنند، لازم است با هوشيارى آنان را شناسايى كنيد و بشناسانيد كه جوانان عزيز ما از توطئه آنان مطلع شوند و در راه خنثى نمودن آن كوشا شوند.

    4- بايد كوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشته‏هاى مختلفه، اساس فعاليت جوانان دانشجوى عزيز ما باشد كه نيازمنديهاى ميهن به دست خود آنها بر آورده و كشور ما با كوشش شما خودكفا شود. مع الاسف در دوران گذشته اساس بر آن بود كه ما را در هر چيز وابسته كنند و با ملت ما آن كنند كه دستش براى هر چيز پيش ديگران دراز باشد. شما عزيزان كوشش كنيد كه از اين وابستگى بيرون آييد و احتياجات كشور خودتان را برآوريد و از نيروى انسانى و ايمانى خودتان غافل نباشيد و از اتكال به اجانب بپرهيزيد و استقلال خود را در تمام ابعاد بيمه كنيد و از هياهوى غرب و غربزدگان نهراسيد كه خدواند متعال با شماست.

    5- اسلام دين مستند به برهان و متكى به منطق است و از آزادى بيان و قلم نمى‏هراسد و از طرح مطلب‏هاى ديگر كه انحراف آنها در محيط خود آن مكتب‏ها ثابت و در پيش دانشمندان خودشان شكست خورده هستند، باكى ندارد. شما دانشجويان محترم نبايد با پيروان مكتب‏هاى ديگر با خشونت‏

    صحيفه نور ج 9 صفحه 187

    و شدت رفتار و درگيرى و هياهو راه بيندازيد كه مى‏دانم نخواهيد كرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخيزيد و از دانشمندان اسلامى دعوت كنيد با آنان در بحث بنشينند تا تهى بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هياهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض كنيد و با خونسردى بگذريد كه يكى از نقشه‏هاى آنها آن است كه شما را به درگيرى بكشند و از آن استفاده، استفاده‏هاى غير مشروع كنند. ما با آزادى و منطق، موافق ولى اگر توطئه و خرابكارى باشد، تكليف ديگرى داريم و از خداوند متعال خواستارم كه كار به آنجا نكشد.

    6- يكى از مسائل بسيار مهم در تمام دستگاه‏ها خصوصاً دانشگاهها و دبيرستان‏ها تغييرات بنيادى در برنامه‏ها و خصوصاً برنامه‏هاى تحصيلى و روش آموزش و پرورش است كه دستگاه فرهنگ ما از غربزدگى و از آموزش‏هاى استعمارى نجات يابد.

    اجانب خصوصاً آمريكا در نيم قرن اخير كوشش داشتند و دارند فرهنگ و برنامه‏هاى فرهنگى و علمى و ادبى ما را از محتواى اسلامى انسانى ملى خود خالى و به جاى آن فرهنگ استعمارى و استبدادى بنشانند. فرهنگ زمان طاغوت، كشور ما را تا لب پرتگاه سقوط كشاند و خداوند تعالى به داد اين كشور اسلامى رسيد ولى بدون تغييرات صحيح بنيادى و تحول فرهنگى و علمى امكان تحول فكرى و روحى نيست و بايد با كوشش همه جانبه از طرف دولت و رؤساى دانشگاه‏ها و فرهنگيان و جوانان دانشجو به مقصود نزديك شويم و انشاء الله تعالى از پيوستگى و وابستگى نجات پيدا كنيم و كشور عزيزمان را نجات دهيم.

    7- از مسائل مهم كه مقدمه اصلاحات است پاكسازى همه مراكز خصوصاً مراكز فرهنگى و علمى است و بايد با شوراهايى مركب از اشخاص دانشمند متعهد و مؤمن به انقلاب و پشتيبانى رؤسا و استادان و معلمان و دانشجويان مراكز علمى و تربيتى از عناصر فاسده و خدمتگزاران و سرسپردگان به رژيم سابق تصفيه شوند. اين مراكز بايد از سر سپردگان بكلى تصفيه شوند زيرا تا اين عناصر كه به طور خودكار در خدمت اجانب هستند، در سطح وسيع كشور خصوص مراكز علمى و تربيتى تصفيه نشوند، نخواهيم توانست از استقلال فكرى و درونى نجات پيدا كنيم و در نتيجه نخواهيم توانست در هيچ يك از ابعاد انسانى خود و اسلامى خود مستقل باشيم.

    8- مراكز علمى و فرهنگى قديم و جديد و روحانيون و دانشمندان فرهنگى و طلاب علوم دينيه و دانشجويان دانشگاه‏ها و دانشسراها دو قطب حساس و دو مغز متفكر جامعه هستند و از نقشه‏هاى اجانب، كوشش در جدايى اين دو قطب و تفرقه‏اندازى بين اين دو مركز حساس آدم‏ساز بوده و هست. جدا كردن اين دو مركز، در مقابل يكديگر قرار دادن آنها را اينها را در مقابل هم قرار دادن و در نتيجه خنثى كردن فعاليت آنان در مقابل استعمار و استثمارگران از بزرگترين فاجعه‏هاى عصر حاضر است. فاجعه‏اى كه ما و كشور ما را تا آخر به تباهى و نسل جوان ما را كه از ارزنده‏ترين مخازن كشور است به فساد مى‏كشد. اين توطئه شيطانى طاغوتى را كه اكنون قشرهاى ملت و خصوصاً دانشمندان بيدار بدان توجه كرده‏اند، بايد با كار بردن تمام تدبير و توان خنثى كرد و راه تفاهم مكتب‏هاى ديگر با خشونت‏

    صحيفه نور ج 9 صفحه 188

    سريعتر و سريعتر باز نمود و با وحدت اين دو قطب، اين دو قطب متفكر، كشور عزيز به رشد واقعى و ترقى و تعالى حقيقى مى‏رسد. علما و دانشمندان اين دو مركز لازم است كوشش كنند در پيوند دادن اين دو قشر عزيز و بايد بدانند كه نه دانشگاهى بدون روحانى مى‏تواند به استقلال برسد و نه روحانى بدون دانشگاهى. عزيزان من! اگر اسلام را مى‏خواهيد و كشور را، به فرمان خداوند متعال گوش فرا دهيد و اطاعت كنيد كه مى‏فرمايد: اطيعواالله ورسوله ولا تنازعوا فتفشلوا وتذهب ريحكم اختلاف و نزاع شماها را به شكست مى‏كشد و قدرت را از شما سلب مى‏كند و رنگ و بوى شما را در جوامع بشرى مى‏برد. واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا از خداوند تعالى توفيق همگان را در به ثمر رساندن جمهورى اسلامى و بپا داشتن عدل و قسط خواستارم.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #795
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 189

    تاريخ: 1/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ناشران اسلامى

    نشر معارف اسلامى خدمت بسيار بزرگى است كه شما مى‏توانيد بكنيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    خط مشى را اسلام معين كرده است و ما تابع اسلام هستيم و آن اين است نشرياتى كه شما مى‏خواهيد اقدام بر چاپ آن بكنيد، بايد اسلامى باشد و منزه از انحرافات و البته اين تشخيص با يك هياتى بايد باشد، آقايان مثلاً هياتى را تعيين بكنند كه در اين امور وارد باشند و كتاب‏ها وقتى كه بناست نشر بشود، به نظر آقايان برسد و آن آقايان وقتى كه تصويب كردند مانعى ندارد و مخالف با اسلام هم نبود آن وقت نشر بدهند. چون ممكن است كه يك وقت يك كتابى چند سطرش اسلامى باشد و در خلالش يك مسائلى غير اسلامى باشد، ابتدائش يك جور باشد بعدش يك انحرافاتى داشته باشد و شما كه مى‏خواهيد براى اسلام خدمت كنيد خداى نخواسته اين اسباب اين بشود كه برخلاف مسير اسلامى باشد و لهذا بايد كتاب‏ها تحت نظر اهل علم باشد، اهل علم مطلع بر اين مطلب‏هاى انحرافى و آنها مطالعه كنند و وقتى اين كتابى كه مى‏خواهيد نشرش بدهيد، وقتى مطالعه كردند آنها، تصديق كنند كه اين نشرش مانع ندارد بعد نشر بدهند. و البته اين خدمت بسيار بزرگى است كه به اسلام شما مى‏توانيد بكنيد و آن نشر معارف اسلامى، نشر احكام اسلام، نشر حقايق اسلام، نشر مكتب اسلام و كتبى كه اين نحو هستند، نشرش بسيار خوب و انشاء الله شما ماجور هستيد در اين امر، لكن با اين وضع بايد باشد، با اين وضعى كه عرض كردم كه مصون باشد از اينكه يك وقت خداى نخواسته شما مى‏خواهيد يك كار خيرى بخواهيد بكنيد، با دست خود شما يك كار خلافى انجام بگيرد. اين بايد با يك كنترل شديدى از طرف يك هياتى چند نفرى كه خودتان تعيين بكنيد و مورد تصديق مثلاً اهل علم تهران باشد، باشد، آنوقت آنها، آن چند نفر بررسى كنند و شما هم مشغول باشيد و انشاء الله خداوند حفظ كند شما را و من هم دعاگوى همه‏تان هستم انشاء الله. و مسؤوليت شما بسيار سنگين است و كار شما بسيار با ارزش و مسؤوليت هم زياد پر ارزش است براى اينكه نشر احكام خداست، نشر مكتب الهى است، مسؤوليت زياد است براى اينكه بايد طورى انجام بگيرد كه خداى نخواسته يك وقت لغزش در آن نباشد و كتابى كه مثلاً غير اسلامى و انحرافى باشد در آن نباشد و اين البته بايد يك دسته‏اى، يك جمعى اين كار را انجام بدهند. انشاء الله خداوند تأييدتان كند.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #796
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 190

    تاريخ: 1/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع دانش‏آموزان دبستان فيض قم

    معلمين در تربيت اسلامى انسانى كودكان كوشا باشند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من امروز كه روز اول تحصيل است و روز اول باز شدن مدارس است پيش اين اطفال كوچك دبستانى آمده‏ام كه اينها به فطرت نزديكترند كل مولود يولد على الفطره ثم ان ابواه يهود انه وينصرانه و يمجسانه چون بچه‏ها جديد العهد به ملكوت هستند، آن كدورت‏هائى كه از طبيعت عايد انسان مى‏شود و آن كدورت‏هائى كه از دولت طاغوتى نصيب ماشد، اينها از او دور بودند.

    جوانان ما را نگذاشتند تربيت انسانى بشوند. اين كودك‏ها كه الان در پيش من هستند و با فشار به دامن من هجوم مى‏آورند مورد علاقه من هستند، بچه‏هاى‏منند، عزيزان‏منند، به ملكوت نزديكترند، از آلودگى‏هاى طبيعت دورند و من اميدوارم كه معلم‏هاى اين بچه‏ها و اين كودك‏ها در تربيت انسانى اسلامى اينها كوشا باشند و از آن تعليمات سوئى كه در سابق بود مبرا باشند.

    معلمان مدارس در هر جا هستند عنايت‏شان به اين كودك‏ها بيشتر باشد كه اين كودك‏ها اميد آتيه مملكت ما هستند و از اين كودك‏هاى امروز، انسان‏ها و دانشمندان فردا درست مى‏شود. اينها هستند كه در آتيه مملكت ما را اداره مى‏كنند و پس از ما اينها بايد استقلال مملكت و آزادى را حفظ كنند. معلمان از اين كودك‏هاى نورس قدردانى كنند و اين كودك‏هاى نورس را كه آلوده نيستند به آن چيزهائى كه ما بزرگ‏ها آلوده هستيم، نگذارند آلوده شوند.

    اسلام تمام آزادى‏ها و استقلال‏ها را بيمه مى‏كند

    تربيت‏ها، تربيت دينى باشد. اسلام تمام آزادى‏ها و استقلال‏ها را بيمه مى‏كند و بچه كوچك ما را اگر اسلامى بار بياوريد، استقلال و آزادى مملكت شما بيمه خواهد شد. از اين كودك‏ها قدردانى كنيد و از اين عواطف كودكانه آنها من تشكر مى‏كنم.

    من اينها را دوست مى‏دارم همانطور كه شما عزيزان خودتان را دوست مى‏داريد. اينها همه عزيزان من هستند و نور چشم من هستند و در آتيه اميد من به اينهاست. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت اين قشر كودكان را كه مايه سرفرازى ما در آتيه بايد بشوند تشكر مى‏كنم و به همه دعا مى‏كنم. خداوند اين غنچه نزديك به شكوفا را در تربيت اسلامى شكوفا كند. خداوند اين بچه‏هاى

    صحيفه نور ج 9 صفحه 191

    لطيف ظريف انسانى را در پناه خود حفظ كند و نور فطرت آنها را شكوفا كند.

    من بيش از اين طول كلام نمى‏دهم كه اين بچه‏ها در اين فشار ناراحت هستند و در آفتاب از گرما ناراحت مى‏شوند.

    خداوند همه شما را سعادتمند كند. خداوند مملكت ما را به وجود شما مستقل كند.

    والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين

    
    previos page menu page next page
    

  7. #797
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 192

    تاريخ: 2/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى‏

    مسؤوليت عظيم ما حفظ مكتب و چهره اسلام است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ما و شما دو مسؤوليت داريم: يك مسؤوليت كوچك و يك مسؤوليت بزرگ مسؤوليت كوچك، حفظ كشور و حفظ نظام و پيشبرد نهضت و رعايت جهات نظمى و تربيتى افراد، كه اين مهم است لكن كوچكتر از آن دومى است. دوم، حفظ مكتب و چهره اسلام. ما اگر چنانچه در آن امر اول پيش ببريم، البته پيشبرد بزرگ است و اگر شكست هم بخوريم شكستش هم بزرگ، لكن با حفظ چهره اسلام و حفظ مكتب، شكست آخرى براى ما نيست، شكست همان در فعاليت‏هاى نظامى و فعاليت‏هاى انتظامى است. اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ بكنيم و در آن شكست نخوريم، براى ما در عاقبت پيروزى است. شما وقتى ملاحظه كنيد، از زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و زمان خلافت حضرت امير سلام الله عليه جنگ‏هاى زيادى شده است و جنگ‏ها همه جنگ‏هاى اسلامى، براى تربيت جامعه بودند، يك جنگ ما در اسلام نداريم كه از اين مطلب كه براى ساختن جامعه باشد و جلوگيرى كردن از كسانى كه نمى‏خواهند بگذارند جامعه ترقى بكند، در اسلام نداريم يك همچو جنگى. پيغمبر اسلام جنگ‏هاى متعددى كردند و در بعضى از جنگ شكست خوردند، در عين حالى كه شكست خوردند مكتبشان شكست نخورد، مكتب محفوظ بود. حضرت امير سلام الله عليه در بعضى از جنگ‏ها شكست خوردند حتى در جنگ با معاويه بالاخره شكست با ايشان بود، آنها با حيله و با همين طور ايشان را شكست دادند، معذلك چون مكتب محفوظ بود، شكست نخورد بلكه پيروز شد در آخر. الان پيروزى او معلوم است، همه ملت‏هاى اسلامى به او توجه دارند و معاويه را قبلاً اگر بعضى از برادرهاى اهل سنت ما نمى‏خواستند راجع به معاويه مثلاً چيزى بگويند، لكن حالا ديگر معلوم نيست اينطور باشد، معاويه ديگر اينقدر رسوا شده است كه مسلمين، ديگر او را قبول ندارند. پس در عين حالى كه در جنگ صفين امير المؤمنين بالاخره شكست خورد، لكن پيروز شد براى اينكه مكتب محفوظ بود و معاويه هم ماهيتش معلوم شد، براى آن اشخاصى كه نمى‏دانستند ماهيتش معلوم شد، منكشف شد. و همين طور حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه، خوب، در كربلا تشريف آوردند و جنگ بين يك عده كم با يك گروه‏هاى زياد منتهى به قتل ايشان و اسارت اهل بيت ايشان و به شكست منتهى شد، لكن در عين حال يزيد را شكست داد. اين يزيد در دنيا مفتضح شد به طورى كه ديگر نشد باقى‏

    صحيفه نور ج 9 صفحه 193

    بماند او، براى اينكه مكتب محفوظ بود، مكتب، مكتب توحيدى و اسلامى بود و اسلام محفوظ بود، از اين جهت شكستى نبود. الان ما در يك وضعى واقع هستيم كه براى ما سرد و راهى ما واقع شده‏ايم كه ممكن است كه خداى نخواسته ما در مكتبمان شكست بخوريم. اگر فرض بكنيد كه ما در اين مبارزه‏اى كه ملت ما با محمدرضا بلكه با همه كشورهايى كه با او همراه بودند، در اين مبارزه ما فرض كنيم كه خداى نخواسته ملت ما شكست خورده بود، اين يك شكستى بود كه دنبالش باز پيروزى بود و اگر هم شكست خورده بوديم به نظر من خيلى غصه نداشت براى اينكه ما مكتبمان محفوظ بود و با محفوظ بودن مكتب بالاخره حق بر باطل غلبه مى‏كند. اما ما الان سر يك دوراهى واقع شده‏ايم كه ممكن است با دست ما اسلام آن چهره زيبائى كه دارد، در پيش كشورهاى خارجى يا دشمن‏هاى داخلى، آن چهره‏اش به طور ديگرى نمايش پيدا بكند كه مكتب ما شكست بخورد. آنهائى كه ما هميشه مى‏گفتيم مكاتبشان انحرافى است و اسلام است كه مى‏تواند يك مكتبى داشته باشد كه بسازد جمعيت‏ها را و گروه‏ها و ملت‏ها را بسازد و اسلام مكتب انسان ساز است، انسان‏ها را از قوه به فعليت مى‏آورد، اين حرف‏ها را ما مى‏زديم و مى‏زنيم، خوف اين است كه اگر چنانچه در اعمال ما يك نحوى مشاهده بشود كه بر خلاف آنى است كه ما ادعا مى‏كنيم، دشمن‏هاى ما پاى ما حساب نكنند، پاى اسلام حساب كنند، بگويند پاسدارهاى اسلامى، ملاهاى اسلام، نظامى اسلامى اينطور عمل مى‏كنند. پى بهانه هستند آنها كه يك خلاف ببينند و آن خلاف را علم كنند با اضافاتى صد چندان و به خيال خودشان ما را معرفى كنند در جوامع به اينكه جمهورى اسلامى كه اينها مى‏گفتند، اينطور بود كه الان مردم از گرفتارى آن رژيم سابق خلاص شده‏اند و به گرفتارى اين رژيم افتاده‏اند. الان دارند اين حرف‏ها را مى‏زنند در عين حالى كه بهانه‏هايشان كم است، در عين حالى كه در اين انقلابى كه ملت ايران كرد از همه انقلاب‏هاى دنيا آرامتر و سفيد بود، يك انقلاب سفيد بايد اسمش را گذاشت، نه مثل انقلاب محمدرضا، يعنى آنقدرى كه ما از دست داديم چند صد مقابل آن به دست آورديم، لكن نه آنى كه مى‏خواهيم، آنى كه مى‏خواهيم باز به دستمان نيامده است، آنى كه به دست آورديم اين است كه موانع را از سر راه به طور عمده برداشتيم، يك مقدارى هم هست لكن اگر چنانچه ما امروز يك كارى بكنيم كه گفته بشود كه آن وقت رژيم سلطنتى بود و اين كارها را مى‏كرد، حالا هم كه جمهورى اسلامى است و اسلام است و دم از قرآن مى‏زنند و دم از اسلام مى‏زنند و دم از ايمان مى‏زنند، حالا هم همان است منتها لفظش فرق كرده است، معنا همان معناست لكن الفاظ تغيير كرده است، به جاى رژيم سلطنتى رژيم جمهورى گفته شده است لكن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه، اين يك مسؤوليت بزرگى است گردن من و آقا هست، گردن آقا و شماها هم هست و گردن همه ملت، يعنى هر كس الان در پوشش جمهورى اسلامى هست، اين مسؤوليت را دارد. مسؤوليت، مسؤوليت شخص نيست، اگر مسؤوليت شخص بود چيزى نبود، اگر مسؤوليت آقا بود چيزى نبود. فرض كنيد كه آقاى لاهوتى هم متهم بشوند يا من متهم بشوم و يا آقاى ابو شريف متهم بشوند، اين چيزى نيست. مسأله اتهام مكتب است، مكتب ما را اينها متهم مى‏خواهند بكنند، به اشخاص كار ندارند. آنها آن چيزى را كه بر خلاف مقصدشان بوده

  8. #798
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 197

    تاريخ: 2/7/58

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام مهرى‏

    جناب مستطاب حجت الاسلام حاج سيد عباس مهرى دامت افاضاته‏

    بسمه تعالى

    اميد است وجود شريف از بليات محفوظ و به انجام وظايف الهى مشغول باشيد، ضمناً با توجه به وضع زمان و احتياج مسلمانان به آشنائى با مسائل روز و اطلاع از وضع همديگر و اجتماعات با شكوهتر لازم است جنابعالى در كويت اقامه نماز جمعه نموده و بدين وسيله جنابعالى به اقامه اين فريضه الهى منصوب مى‏شويد. اميد است مؤمنين محترم نيز از اين فرصت استفاده كرده و با اجتماع بيشتر و هر چه با شكوهتر از همكارى در برگزارى و شركت در مراسم نماز جمعه دريغ ننمايند. از خداوند تعالى مؤفقيت همگان را خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  9. #799
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 198

    تاريخ: 3/7/58

    فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آيت اللهى

    جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى حاج سيد حسن آيت اللهى دامت افاضاته‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اميد است وجود شريف از بليات محفوظ و به انجام وظايف دينى و اجتماعى مشغول و مؤفق باشيد. ضمناً طومارى با امضاهاى بسيار از طرف اهالى محترم جهرم و اصل گرديد كه در خواست شده بود جنابعالى كماكان در جهرم نماز جمعه را اقامه كنيد. مقتضى است دعوت آقايان را بپذيريد و اينجانب جنابعالى را به اقامه نماز جمعه مأمور و منصوب مى‏نمايم كه انشاء الله تعالى ضمن اقامه نماز، اهالى محترم منطقه را در خطبه به وظايف حساس و خطيرى كه در اين برهه از زمان دارند آشنا و آگاه سازيد. از خداى تعالى موفقيت همگان را خواستارم.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #800
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 9 صفحه 199

    تاريخ: 4/7/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت فاطميون تهران

    رژيم‏هاى سلطنتى گذشته، مانع تحقق اسلام واقعى بودند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    تفاوت ما بين رژيم پهلوى با رژيم‏هاى سابق و دولت اموى و عباسى اين بود كه همه اينها در يك معنى مشترك بودند و آن اينكه نمى‏خواستند اسلام آنطورى كه هست تحقق پيدا بكند، هم بنى‏اميه اين مطلب را مى‏خواستند، اسلام را به حسب ظاهر قبول داشتند و در راه او هم كارهائى مى‏كردند و جماعت جمعه همان سلاطين‏شان به جا مى‏آوردند، هم بنى‏اميه، هم بنى عباس، لكن نمى‏خواستند آن اسلامى كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود و اهل بيت آن را مى‏شناختند، نمى‏خواستند اين تحقق پيدا بكند براى اينكه آن اسلام او بود كه خود پيغمبر و اميرالمؤمنين سلام الله عليه رأس آن بودند و زندگى‏شان آن بود.

    اينها مى‏ديدند كه اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند، آنطورى كه اهل بيت خواستند ارائه بدهند، نمى‏توانند ديگر كاخ داشته باشند و آن وسائل، و مردم در كوخ‏ها باشند و اينها در آن كاخ‏ها و با عظمت باشند كه بعد از اينكه بعضى‏شان مردند طلاهايشان را با كلنگ شكستند و تقسيم كردند. اسلام يك همچون عنوان سرمايه‏دارى به آن معنا كه هست نمى‏پذيرد، اسلام قواعد دارد، اينها هم نمى‏خواستند اينطور باشد، يعنى طبق قواعد، لكن غير از اين رژيم اخير هم سلاطين كه همه‏شان سر تا پايشان فاسد بوده و گمان ندارم در تمامشان بتوانيد پيدا كنيد كه به اندازه دو نفر، سه نفر پيدا بكنيد كه اينها يك اشخاص صحيحى بودند، آنهائى هم كه معروف به جنت مكان هستند، آنها هم دوزخ مكان بودند، همان‏ها بودند كه پسر خودشان را كور كردند براى اينكه مبادا چه بشود و همان كه معروف به انوشيروان عادل است وقتى ظلم‏هايش را تاريخ مى‏گويد روى تاريخ را سياه كرده. لكن تا قبل از اين رژيم اخير، آن رژيم‏هاى بنى اميه و بنى عباس و رژيم‏هاى سلطنتى غالباً اسلام را به حسب ظاهر پذيرفته و به حسب واقع نمى‏خواستند آنطور باشد، لكن براى خودشان همه را مى‏خواستند، هر چيزى را مى‏خواستند براى خودشان، مى‏خواستند كه مملكت اسلامى را گسترش بدهند براى اينكه نفوذشان زياد بشود، كشور گشائى بكنند كه نفوذخودشان زياد بشود، هر چه مى‏خواستند، مى‏خواستند براى خودشان و دار و دسته خودشان باشد.

    صحيفه نور ج 9 صفحه 200

    مورد هدف قرار دادن روحانيون از سوى رژيم جهت مخالفت با اسلام بود

    لكن اين رژيم فاسد، ما را براى ديگران مى‏خواست. از اول كه رضاخان آمد و من هم يادم هست و از اولش در مسائل بودم تا حالا، اولى كه آمد و ابتدائا با سالوسى رفتار كرد، وقتى كه مستقر شد اول هدف اسلام بود، لكن نمى‏گفت هدف را، آن قرار داد كه اسلام نباشد (البته به تعليم ديگران، تعليم خارج) لكن از روحانيين شروع كرد، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگيرى كرد. از اينجا شروع كردند كه بلكه مؤفق بشوند اساس، اساسى كه خارجى‏ها از آن مى‏ترسيدند از بين ببرند، آنها مطالعات دامنه‏دار دارند نسبت به شرق و نسبت به ايران ما مطالعات دامنه‏دار دارند، هم نسبت به ذخائرى كه ايران دارد اينها نقشه بردارى كرده‏اند و مطلعند، بهتر از خود ايرانى‏ها مى‏دانند كجا چه هست و هم مطالعات دامنه‏دارى شايد بيشتر از آن مطالعات نسبت به گروه‏هاى مردم كردند. عشاير را مطالعه كردند كه ببينند اينها چه جور مقاصد دارند، چه جور مى‏شود اينها را به دام انداخت، طوايفى كه در شهرستان‏ها بودند و جز عشاير نبودند اينها را با چه مى‏شود همراه كرد كه همان مقصد مشترك كه اسلام نباشد، اينها را با هم همصدا كرد و بدون اينكه اسمش را بياورند واقعيتش باشد. در زمان رضاخان كه من شاهد مسائل بودم طورى كرده بودند كه شاعرش، نويسنده‏اش، گوينده‏اش، همه بر ضد روحانيت بودند. آن شعرا و گويندگان خودشان بودند نه گويندگان مردم، شاعرش مى‏گفت، كه نمى‏خواهم شعرش را بخوانم، كه تا آخوند و قجر در اين مملكت هست اين ننگ را كشوردارا به كجا خواهد برد، آخوند را ننگ مى‏دانستند، قجر هم كه با او دشمن بودند. يك جلسه‏اى درست كرده بودند اينها، من شنيدم همان وقت‏ها يك مجلس نمايش مى‏دادند فتح اعراب را كه ايران را فتح كرده بود، در آن مجلس نمايش دادند و عرب‏هائى كه مثلاً پا برهنه بودند و با آن وضعى كه بوده نمايش دادند واينكه كاخ‏هاى آن را از آنها گرفته‏اند در آنجا، دستمال‏ها بيرون آمد براى گريه كه اسلام غلبه كرد بر اينها، الان هم كه من و شما اينجا نشسته‏ايم همچو فكرهائى هست كه متاسفند از اينكه اسلام بر مليت غلبه كرده، اسلام را كارى با او ندارند، مخالف با او هستند. الان هم در نويسنده‏هاى ما، در گوينده‏هاى ما و در روشنفكرهاى ما، در غربزده‏هاى ما، اين معنى هست كه اسلام را نمى‏خواهند و آنها كه راست نمى‏گويند مليت را مى‏خواهند، وقتى هم از مليتشان مى‏خواهند اسم ببرند، از همين شاه‏ها اسم مى‏برند، از همين شاه‏هائى كه همه‏شان در تاريخ معلوم است كه چكاره بودند. از اولى كه رضاخان آمد، بعد از اينكه مستقر شد، البته اولش خيلى هم روضه مى‏گرفت، هم روضه مى‏رفت و هم تكيه‏ها، همه را رفت يك مرتبه در يك محرمى گفتند همه تكيه‏ها را رفته بود، بعد كه بازى داد ملت راو ملت ماهم صفاى نفس دارند زود بازى مى‏خورند، بعد كه بازى داد ملت را، آنوقت آن چهره‏اش را نشان داد، تمام روضه‏ها را سرتاسر مملكت قدغن كرد و بر معممين آن كرد كه نمى‏توانست يك نفر معمم ظاهر بشود توى خيابان، بعضى از محترمين معممين كه نمى‏خواهم اسمش را ببرم، بردند در كلانترى و همانجا با چاقو عبا و قبايش را بريدند به شكل اينكه كت و شلوار بايد باشد و رهايش كردند و معممين را قدغن كرده بودند كه شوفرها هم سوارشان مى‏كردند، بعضى از شوفرها هم خوش رقصى مى‏كردند مقصد

    صحيفه نور ج 9 صفحه 201

    آخوند نبود، مقصد اسلام بود اينها را مى‏ديدند كه تا اينها هستند اسلام را نمى‏شود از بين برد، بايد اينها را از بين برد بعدش اسلام را، اسلام منهاى روحانيت همين تز است، حالا گوينده‏اش ملتفت نيست و يا ملتفت است و مغرض.

    مجالس روضه است كه مردم را تهييج مى‏كند كه به همه چيز حاضرند

    اين مطلبى كه الان القا كرده‏اند به جوان‏هاى ما كه تا كى گريه و تا كى روضه و اينها، بيائيد تظاهر كنيم، اينها نمى‏فهمند روضه چيست و اين اساس تا حالا سر كى نگه داشته شده است، اين را نمى‏دانند و نمى‏شود هم بهشان بفهمانند.

    اينها نمى‏فهمند كه اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مى‏كند، اين مجالس روضه، اين مجالس عزاى سيدالشهدا و آن تبليغات بر ضد ظلم، اين تبليغ بر ضد طاغوت است، بيان ظلمى كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. همين در عين حالى كه جوانهايشان كه كشته شدند و برايشان فرياد مى‏زنند و چه مى‏كنند، لكن بازى خوردند و مى‏گويند آن جوان‏ها را از ياد ببريد براى اينكه آنهائى كه به اينها تلقين مى‏كنند اساس را سيدالشهدا مى‏دانند، اساسى كه همه چيز را تا حالا نگه داشته او بوده، پيغمبر (ص) هم فرمود كه انا من حسين يعنى ديانت را او نگه مى‏دارد و اين فداكارى، ديانت اسلام را نگه داشته است و ما بايد نگهش داريم. اين جوان توجه ندارند، البته يك دسته‏اند و تزريق به اينها شده از اشخاص كه مى‏خواهند نباشد. اينها از اساس مى‏خواهند روضه را از بين ببرند كه روضه خوانى است كه عواطف مردم را همچو تهييج مى‏كند كه بر همه چيز حاضرند. وقتى مردم ديدند كه سيدالشهدا جوان‏هايش را آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوان‏هاى خودش را داد، براى مردم آسان مى‏شود كه جوان بدهند و ما با اين حس شهادت دوستى اين معنى را ملت ما پيش برد و رمز همين معنائى بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتى كه ما داشتيم، به همه ملت ما، و همه آرزوى شهادت مى‏كردند، همان شهادتى كه سيدش سيدالشهدا بود و اينها نمى‏فهمند كه اينجاست كه نگه داشته است، آنهائى كه مى‏فهمند تزريق مى‏كنند و ديگران را گول مى‏زنند.

    آنهائى كه به ضد روحانيت حرف مى‏زنند، قلمفرسائى مى‏كنند و حالا بيشتر براى اينكه مى‏بينند كه اين روحانيت است كه اسلام را نگه داشته و اين اسلام است كه با منافع آنها مخالف است، اين اسلامى است كه طرفدار مستضعفين است، (و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين) وعده فرموده و عمل خواهد كرد. اين طبقه‏اى كه آن بالانشين‏ها پست مى‏شمردند، مى‏گفتند طبقه پائين، منطق مستكبرين همين بود كه استكبار و تكبر مى‏فروختند بر جامعه، ملت ما را طبقه پائين حساب مى‏كردند، بالا كى بود؟ آقاى آريامهر و دستجات خودش، آنها بودند و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمى‏آوردند، چيزى نيستند اينها، قضيه استضعاف اين است، نه اينكه خدا مى‏فرمايد ضعفا، ضعفانه مستضعفين يعنى آنهائى كه قدرت دارند، قدرت ايمان دارند و آنها نمى‏فهمند و اينها را مستضعف حساب مى‏كنند، مى‏گويند اينها ضعيفند. آنهائى كه اينها را جزء ضعفا

    صحيفه نور ج 9 صفحه 202

    مى‏شمارند نه اينكه ضعفا هستند، بعضى‏ها اين كلمه را چون نفهميده‏اند، مستضعف را نفهميده‏اند مى‏گويند كه خوب، چرا ما بايد مستضعف باشيم آنها ما را حساب مى‏كنند مستضعف وضعيف، نه اينكه شما ضعيفيد، شما قوه ايمان داريد، شما آن بوديد كه يك همچو قدرتى را با مشت عقب زديد و به جهنم فرستاديد. قوت ايمان در شماست و حس شهادت خواهى كه جوان‏ها مكرر اين معنا را مى‏خواهند، زن‏ها مكرر مى‏گويند به اينكه فلان جوان، فلان جوان از من رفته دو تا ديگر هست، اين هم مى‏دهم برود.اين حس بود، اين حس شهادت خواهى، فداكارى بود كه يك ملتى كه هيچ نداشت بر طاغوت غلبه پيدا كرد.

    همه روز بايد ملت ما مقابل ظلم بايستد

    اساس را بايد حفظ بكنيم، اساس، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى، بايد كوشش كنيد تا حفظ شود، اين مجالس و مجامع اسلامى را بايد حفظ كرد، هر دو جهت بايد باشد نه آنطورى كه سابق بود و اصلش كارى به دستگاه ظلم نداشتند آن هم با يك تبليغاتى كه شده بود، نه آنكه ما بيائيم نمازمان را بخوانيم و برويم سراغ كارمان توى خانه‏مان بنشينيم و اهل منبر هم بروند و چهار تا كلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار تا كلمه اخلاق هم بگويند و بروند در خانه‏هاشان بنشينند، بايد در مقابل ظلم، در مقابل ستم بايستند. اين كلمه (كل يوم عاشورا وكل ارض كربلا) يك كلمه بزرگى است كه اشتباهى از او مى‏فهمند، آنها خيال مى‏كنند كه يعنى آنها خيال مى‏كنند كه يعنى هر روز بايد گريه كرد لكن اين محتوايش غير از اين است. كربلا چه كرد، ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى كرد، همه زمين‏ها بايد اينطور باشند، نقش كربلا اين بود كه سيدالشهدا سلام الله عليه با چند نفر جنگ كرد، عدد معدود آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبار، در مقابل امپراطور زمان ايستادند و فداكارى كردند و كشته شدند، ولكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند يزيد را، همه جابايد اينطور باشد، و همه روز هم بايد اينطور باشد، همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشور است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد، انحصار به يك افراد نمى‏شود، قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفرى و يك زمين كربلا نبوده، همه زمين‏ها بايد اين نقش را ايفا كنند و همه روزها، غفلت نكنند ملت‏ها از اينكه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند. در بعضى روايات كه من حالا نمى‏دانم صحت و سقمش را، هست كه يكى از چيزهاى مستحب اين است كه مومنين در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهيا، نه اينكه اسلحه را بگذارند كنار و بنشينند منتظر، اسلحه داشته باشند براى اينكه با ظلم مقابله كنند، با جور مقابله كنند. تكليف است، نهى از منكر است، به همه ما تكليف است كه بايد مقابله كنيم با اين دستگاه‏هاى ظالم خصوصاً دستگاه‏هائى كه با اساس مخالفند.

    صحيفه نور ج 9 صفحه 203

    ما ملت و مليت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم

    اگر يك دستگاهى بود كه مثلاً سلاطين سابق كه مى‏خواستند براى خودشان يك چيز مى‏كردند، ولى با اساسش معلوم نبود كه مخالف باشند، اما يك دستگاهى كه با اساس مخالف است، نمى‏خواهد اسلام باشد، نمى‏خواهد مجالس اسلامى باشد، مى‏خواهد هميشه چيزهائى باشد مربوط به غير اسلام ولو ملت باشد، مليت باشد، ما ملت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم و ملت، ملت ايران است و ما براى ملت همه جور فداكارى مى‏كنيم اما در سايه اسلام است نه اينكه همه‏اش مليت و همه‏اش گبريت است، مليت حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تاييد مى‏كند او را. مليت اسلام را بايد حفظ كرد، دفاع از ممالك اسلامى جزء واجبات است نه اينكه ما اسلامش را كنار بگذاريم و بنشينيم فرياد مليت بزنيم و پان‏ايرانيسم.

    اسلام سياست است و سياست، خدعه و فريب نيست‏

    در هر صورت نقشه يك مطالعاتى كه اينها كرده‏اند طولانى و مخازن ما را به دست آوردند كه ما چقدر داريم و تا چه وقت به اينها پس بدهيم و از ما بگيرند و همه ملت‏ها و اقشارى كه ما داريم و همه قطرها را مطالعه كرده‏اند در اين معنا كه ديده‏اند ما اگر بخواهيم اين مخازن را از آنها بگيريم و اين مملكت و اين كشور را از اينكه پايگاه خودمان براى كارهاى نظامى، تا اسلام زنده است نمى‏شود، بايد اسلام را سر بريد حالا اگر مى‏شود توى دامن خود مردم، و اين را كردند و خيلى هم توفيق حاصل كردند. يك روزى بود كه اگر يك ملائى راجع به مطلب سياسى يك كلمه مى‏گفت، مى‏گفتند اين آخوند سياسى شده بيندازش دور، شايد به نماز او هم نمى‏رفتند، اين چه بود؟ اين روى نقشه‏اى بود كه آخوند را از سياست كنار بگذارند، اسلام را كنار بگذارند و سياست هم كنار و عليحده، آنها هم كارهاى خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملكت ما را تحت سلطه قرار بدهند آخوند هم برود توى خانه آخوند هم برود توى خانه‏اش بنشيند و حمد و سوره بخواند، خيلى هم كار بكند، يك چند كلمه مسائل اخلاقى را براى مردم بگويد، اين نقشه‏اى بود كه مى‏خواستند اسلام را كنار بگذارند از سياست، سياست دست آنها و اسلام هم بر كنار.

    پاكروان به من گفت در همان روز آخرى كه ديگر از همانجا از حبس به حصر ما را آوردند (حبس دوم) گفت كه سياست دروغ گفتن است، خدعه است، فريب است و كلمه‏اش هم اين بود كه پدر سوختگى است، همين جا مى‏خواست پدر سوختگى كند يعنى مى‏خواست كلاه سر من بگذارد، به من گفت، به اين معنا كه شما مى‏گوئيد ما هيچ وقت همچو سياستى را نخواستيم، خدعه و فريب و از اين چيزها، بعد آمد بيرون و منتشر كرد در روزنامه كه ما تفاهم كرديم و فلان و اينكه دخالت در سياست نكند، من هم بالاى منبر گفتم كه ايشان اين را گفت، من هم اين را گفتم كه بيخود گفته، آنها مى‏خواهند كه ماها با همين خدعه و فريب كه سياست، خدعه است، شما نكند از سياست كنار برويد، سياست خدعه نيست، سياست يك حقيقتى است، سياست يك چيزى است كه مملكت را اداره مى‏كند، خدعه

    صحيفه نور ج 9 صفحه 204

    و فريب و اينها نيست، اينها همه‏اش خطاست. اسلام سياست است، طبيعت سياست است، خدعه و فريب نيست. اين نماز جمعه يك نماز جمعه سياسى است. يك اجتماعى سياسى است كه مع‏الاسف در سال‏هاى طولانى از دست ما رفته بود و مورد طعن ديگران هم شده بود. اين اجتماع حج از امور بسيار سياسى اسلام است كه تمام طبقات مستطيع كه هر جاى ايران اسلامى هستند، هر جاى ممالك اسلامى هستند جمع بشوند در هر سال در يك محلى، چند تا مجتمع شان بكنند، بنشينند مطالبشان را بگويند، بنشينند رفع اشكالاتشان را بكنند.

    يك همچو مجلس‏هائى كه اسلام درست كرد مثل حج، هيچ قدرتى نمى‏تواند درست كند، هيچ قدرتى، همه ممالك اسلامى و سران ممالك اسلامى جمع بشوند كه نيم ميليون جمعيت را يك جائى ببرند، نخواهند مؤفق شد، با خرج‏هاى فلان‏ها، تبليغات فلان. خداى تبارك و تعالى با كلمه ولله على الناس حج البيت با يك كلمه مردم را فرستاده به آنجا، اجتماعات را فراهم كرده است. مع الاسف استفاده كرد، اجتماعات هست استفاده كرد، وقتى هم كاروان‏هاى ما در آنجا رفت همه استفاده‏هايش را آريامهر مى‏كرد، براى اوشان و شوون او را در آنجا مى‏گفتند در صورتى كه اين اجتماعات، اجتماعات سياسى است، اجتماعى است، بايد در اين اجتماعات گويندگان، نويسندگان همه بلاد مسلمين در آنجا مسائل اسلام را، مسائل بلاد مسلمين، گرفتارى كه دارند، مسلمين از دست كى گرفتارى دارند و آن بايد چه بكند، دولتهائى كه با مسلمين چه مى‏كنند با او چه بكند، كوشش كنند در وحدت كلمه، كوشش كنند در اينكه مطلب را همه يكى قرار بدهند، اعتصام (بحبل الله) سرمشق است براى همه، خداى تبارك و تعالى فراهم كرده اسبابش را، و ما مسلمين نمى‏توانيم از آن استفاده كنيم، بيعرضه هستيم، او فراهم كرده همه را، سالى يك دفعه حج، آن كنگره عظيمى كه در دنيا سابقه ندارد لكن مى‏روند آنجا و كار مثبتى انجام نمى‏دهند، از اول هم مى‏روند، فكر اينند كه سوغاتى چقدر بگيرند، فكر آنى كه بايد باشند نيستند، اعمالشان را بجا مى‏آورند، بعدش هم هيچ كلمه اى راجع به گرفتارى‏هاى مسلمين و گرفتارى‏هاى اسلام، اين گرفتارى‏هائى كه همه دول اسلامى الان مبتلا به آن هستند، فكر اين نيستند.

    اين نهضت عظيم را كه مورد توجه دنياست حفظ كنيد

    و انشاءالله اگر اسلام يك ظهورى پيدا كرد، يك نمايش واقعيتش داد، اميدوارم كه جمع هم درست بشود. بايد اين نهضت را حفظش كنيد. شما با دست خالى يك امپراطورى بزرگ دنيا را شكست داديد. الان به ما مى‏گويند كه اينها ملتفت نيستند كه چه كردند، خارج مى‏فهمد، خارج كه مى‏رويم عظمت اين نهضت و عظمت اين فداكارى ايران در خارج منعكس است، هر كه از خارج مى‏آيد و از هر جا مى‏آيد، همين چند روز هم يك چند نفرى، يك نفرى از بيرون آمده بود، از بنگلادش هم چند نفرى آمده بودند، اينها مى‏گويند كه همه توجهات دنيا الان به ايران است، همه توجهات الان به ايران است، ايران سرمشق همه مسلمين شده است و بايد بشود. انشاءالله اين را حفظش كنيد كه ماها

    صحيفه نور ج 9 صفحه 205

    هيچ نيستيم، هيچ براى خودتان يك چيزى خيال نكنيد كه هستيد، نه من و نه تو، نه هيچ كس، هيچ نيستيم، هر چه هست خداى تبارك و تعالى است، اوست كه شما را غلبه داد، الله اكبر، شما را غلبه داد و با مشت خالى همه چيز را درهم شكستيد. اين ايمان، اسباب اين معنا شد، اين توجه به خدا اسباب اين شد كه بچه كوچك و پيرمرد هشتاد ساله و زن‏هاى محترمه و مردهاى عزيز همه را به بيرون ريخت و مقابل يك دستگاه ظلم قرار داد. اين اسلام بود، اسلام همه چيز دست اوست و ما هيچ نيستيم، اين را حفظش كنيد، اين اسلام و اين نهضت را با اسلاميتش حفظ كنيد. خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند براى نگهدارى اين نهضت و تا اين نهضت هست از هيچ نترسيدو اصلاً ترس در دل خود راه ندهيد. اين حرف‏هائى كه كردستان چه شد و بلوچستان چه، اينها همه حرف است، آنها هم برادر ما هستند و آنها هم برادر هستند و آنها هم مفسدين را بيرون مى‏كنند و هيچ وقت به دلتان راه ندهيد كه مائى كه آن قدرت عظيم را درهم شكستيم حالا از يك حزب مثلاً دموكرات و از چهار تا جوان مثلاً فاسد بترسيم، هيچ اصلاً اين حرفها نيست مملكت شما بحمدالله بيمه شده و خداوند با شماست به شرط اينكه شما هم به وظيفه‏تان عمل كنيد، شما وفاى به عهدتان بكنيد، خداوند هم وفا مى‏كند، شما توجه به اسلام داشته باشيد و آنطورى كه اسلام گفته به او عمل بكنيد، خداوند هم پشتيبان شماست. خداوند انشاءالله به شما صحت و سلامت و عظمت و قدرت عنايت كند و من هم دعاگوى همه‏تان هستم و خدمتگزار همه‏

    والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 80 از 208 نخستنخست ... 307076777879808182838490130180 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/