previos page menu page next page
صحيفه نور ج 9 صفحه 135
تاريخ: 25/6/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مجتمع آموزشى طيبه پيراسته لنگرود
جدائى دين از سياست، توطئه ابر قدرتها
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا تشكر مىكنم از خانمها كه از راه دور آمدند و براى تسليت، من هم به آنها تسليت عرض مىكنم. آنچه كه در اين نهضت مطرح است اين است كه ما وضعيت نهضت را بفهميم و مقصد از جمهورى اسلامى را آگاهانه تعقيب كنيم تاكنون رژيم طاغوتى تمام احكام اسلام را در همه كشور و در كادرهاى آموزشى و غير آموزشى، در وزارتخانهها و ادارات، در ارتش و در ساير جاها بر خلاف اسلام سير داده بود. دستور اصلاً اين بود كه نگذارند اسلام در ايران به معنائى كه دارد تحقق پيدا بكند، براى اينكه خارجىهائى كه مىخواستند از ما استفاده ببرند و بىزحمت هم استفاده ببرند، اينها تبليغاتشان و طرحشان اين بود كه اسلام را نگذارند ظهور پيدا بكند، آن مقدارى كه كارى به استفادههاى آنها ندارد، آن مقدار را مضايقه نداشتند لكن آن بعدهاى ديگرى كه با استفاده آنها مخالف بود، آنها را اصلاً مىخواستند نگذارند تحقق پيدا بكند. اينها كوشش داشتند به اينكه اين معنا را به باور همه بياورند كه دين از سياست جداست. ديانت يك احكامى است كه بروند نمازى بخوانند و چند تا از اين مسائلى كه هيچ ربطى به اين چيزهائى كه آنها مىخواهند نداشته باشد، بگويند و برگردند مشغول كارشان بشوند. آنها مشغول چپاولگرى باشند و مشغول ظلم و جور و قشرهائى كه دينى هستند، اينها مشغول به اعمال ديانتى خودشان باشند، كارى نداشته باشند كه چه مىگذرد بر اين مملكت، كار نداشته باشند كه خارجىها چه به سر اين مملكت آورند. برنامه دولتها در زمان طاغوت اين بود و دامن زده بودند بر اينكه نگذارند روحانيون در سياست دخالت بكنند و شايد بسيارى از خود روحانيون هم باورشان آمده بود كه نبايد در امور سياسى دخالت كنند، و بسيارى از جوانهاى ما هم باورشان بكنند آمده بود كه نبايد اينها در امور سياسى دخالت بكند، حتى از قرارى كه گفتند يكى از همين افراد فاسد وابسته، در همين چند روز، در يك جائى به اين صورت گفته بود كه مىخواهيم قد است روحانيون محفوظ باشد، اينها دخالت در امور مملكتى نكنند تا قداستشان محفوظ باشد. اين يك شيوهاى است كه غربىها به كار بردند و وابستگان آنها هم از آنها تقليد كردند به اسم اينكه قداست اينها محفوظ باشد، يعنى اينها همان بروند توى مسجدها و دعا بخوانند تا قداستشان محفوظ باشد و كارى به مملكت و كارى به دولت و كارى به مجلس و كارى به ديگر قشرهايى كه بايد باشد نداشته باشند، اينها را بگذارند براى
صحيفه نور ج 9 صفحه 136
چپاولگرها و دعا و ذكر خودشان را بگويند و كارى نداشته باشند. اين يك برنامهاى است كه ريخته شده است و ريخته شده بوده است در سالهاى طولانى، و در زمان اين پدر و پسر دامن زياد زده شده است، اين حرف آنهاست.
اسلام دينى است عبادى كه همه چيزش سياست است حتى عبادتش
حرف ما اين است كه نه روحانى تنها، همه قشرها بايد در سياست دخالت بكنند. سياست يك ارثى نيست كه مال دولت باشد يا مال مجلس باشد يا مال افراد خاصى باشد، سياست معنايش همين وضع آن چيزهايى كه در يك كشورى مىگذرد از حيث اداره آن كشور، همه اهالى اين كشور در اين معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سياست دخالت بكنند، تكليفشان اين است، روحانيون هم حق دارند در سياست دخالت بكنند، تكليف آنهاست. دين اسلام يك دين سياسى است كه همه چيزش سياست است حتى عبادتش. شما ملاحظه كنيد همين نماز جمعهاى كه در زمان طاغوت نمىشد درست بجا بياورند، گاهى آهسته در داخل يك مسجدى نماز را مىخواندند، در صورتى كه وضع نماز جمعه اين نبود، وضع نماز جمعه اين است كه حالا انجام مىگيرد و انجام گرفت چند هفته و معالاسف آقاى طالقانى فوت شدند و بحمدالله به جاى ايشان يك فرد بسيار ارزندهاى است، ملاى متعهدى است، ايشان هم حبسها ديده است، زجرها كشيده است و پخته شده است در اين امور. نماز جمعه يك اجتماع سياسى در عين حالى كه عبادت است. در خطبه نماز جمعه بايد مسائل سياسى روز طرح بشود، گرفتارىهاى مسلمان طرح بشود، در نماز جماعت هم اينطور است. نماز جماعت، اجتماع مردم در يك محلى، اين براى اين است كه اينها مطلع بشوند از حال مملكت خودشان، مطلع بشوند از حال برادرهاى خودشان، گرفتارىهاشان را اطلاع پيدا بكنند و رفع بكنند. اجتماع در مكه، آن اجتماع عظيم در جاهاى مختلف، هى اجتماع، اجتماع در منا، اجتماع درعرفات، اجتماع در مشعر، اجتماع در مكه، اجتماع در مدينه، اجتماع، اجتماع از همه قشرهاى ممالك اسلامى، همه مسلمين، كسانى كه استطاعت دارند و مشرف مىشوند، اينها همه يك امور سياسى است، هر كدام به مقدار شعاع خودش يك جا، يك شهر است، يك ده است، جماعاتى كه در اين شهر و ده است، مجمع سياسى است به اندازه خودش.
در صدر اسلام مسجد مركز تبليغ احكام سياسى اسلامى بود
مع الاسف ما استفاده نتوانستيم بكنيم از اين اجتماعاتمان، نه از آن اجتماعات بزرگمان و نه از اين اجتماعات كوچكمان، اين براى اين بود كه تبليغات اسباب اين شده بود كه مسجدىها را در آن مسجد محصور كرده بود. مسجد مركز تبليغ است. در صدر اسلام از همين مسجدها جيش ها، ارتشها راه مىافتاده، مركز تبليغ احكام سياسى اسلامى بوده مسجد، هر وقت يك گرفتارى پيدا مىشد صدا مىكردند كه الصلوه بالجماعه اجتماع مىكردند، اين گرفتارى را طرح كردند، صحبتها را
صحيفه نور ج 9 صفحه 137
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)