صفحه 67 از 208 نخستنخست ... 175763646566676869707177117167 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 661 تا 670 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #661
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 115

    تاريخ: 23/4/58

    پيام امام خمينى به حجت‏الاسلام توحيدى‏

    شاهرود - حضرت مستطاب حجت‏الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ على توحيدى دامت بركاته تلگراف تسليت آقايان علماى اعلام شاهرود در مورد رحلت مرحوم حجت‏الاسلام و المسلمين آقاى مهدوى قدس سره و اصل و موجب تأثر گرديد. مراتب تأثر و تسليت اينجانب را به آقايان محترم و بازماندگان ابلاغ فرمائيد. سلامتى و توفيق شما را از خداى تعالى خواستاريم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #662
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 116

    تاريخ: 23/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرهنگيان شهرستان شهرضا

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    آموزش تنها اثر ندارد و پرورش پهلوى آموزش بايد باشد، يعنى جوانها وقتى كه در دانشگاه‏ها و دانشسراها بروند براى تحصيل، اگر همان تحصيل محض باشد، گاهى وقت‏ها شايد مضر هم باشد به حال كشور. بسيارى از ضررهايى كه به كشور ما وارد شده است، از همين تحصيلكرده‏ها وارد شده است. طرح‏هاى منافى با كشورما بسيارش به دست همين تحصيلكرده‏ها شده است، تحصيلكرده‏هايى كه آموزشى داشته‏اند لكن پرورش نداشته‏اند، تحصيلكرده‏هايى كه فقط براى منافع شخصى خودشان كارها را انجام مى‏دادند. كسى كه پرورش صحيح ندارد و آموزش هم صحيح فرض كنيد دارد، خيلى هم آموزشش به سطح عالى است، اين ضررش به كشور از مردم عادى بيشتر است. مردم عادى نمى‏توانند آنطور ضرر به كشور بزنند، اينها تحصيلكرده‏ها هستند كه مى‏توانند يك طرح‏هايى بريزنند براى استفاده ديگران.

    اشخاصى كه در اطراف اين پدر و پسر بودند، اينها از همان تحصيلكرده‏هايى بودند كه در اروپا و آمريكا تحصيل كرده بودند لكن فقط آموزش بود، پرورش اسلامى، پرورش انسانى نداشتند و لهذا آن ضررى كه به كشور ما از ناحيه دانشمندان اين كشور وارد شده است، آن ضرر از ناحيه ديگران وارد نشده است، حتى ساواكى هم مثل آنها به ما ضرر نزده است. آنها افكار را ضايع كردند، آنها جوانهاى ما را فاسد كردند.

    از اين جهت فرهنگ در كنار آموزش بايد پرورش داشته باشد. همان اسم نباشد كه آموزش و پرورش، واقعيت باشد، هم تحصيل باشد به مدارج عاليه و هم همراه تحصيل تربيت باشد و جوانهاى ما تربيت بشوند به يك تربيت‏هاى انسانى، به يك تربيت‏هاى اسلامى كه همان تربيت‏هاى انسانى است. اگر چنانچه تربيت انسانى بشوند جوان‏هاى ما، اينها ديگر خيانتكار به كشور خودشان نمى‏شوند، اينها ديگر طراح نيستند براى اينكه منافع كشور ما را به ديگران بدهند.

    عمده اين است كه فرهنگ، يك فرهنگ متحول بشود، يك فرهنگى كه از آن غربزدگى بيرون بيايد. همه چيزمان بايد اينطور بشود، استقلال فكرى، استقلال باطنى داشته باشد، علاوه بر اينكه استقلال بايد داشته باشد و كسى در فرهنگ دخالت نبايد بكند، بايد استقلال فكرى داشته باشد. خودش را مستقل و آزاد و روى پاى خودش باشد. اينطور نباشد كه توجهش به اين باشد كه غرب چه‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 117

    مى‏كند ما هم دنبال آن، آنها چه مى‏گويند و ما هم دنبال او.

    اين مصيبت بزرگى كه بر ايران و ممالك شرقى مطلقاً وارد شده است كه گوششان به اين است كه غربى‏ها چه كنند و چه مى‏گويند و چه عمل مى‏كنند و خودشان را از دست بكلى داده‏اند، استقلال فكرى خودشان را، محتواى خودشان را از دست داده‏اند، اين ضررى است كه بالاتر از ضرر نفت و - نمى‏دانم - امثال اينهاست. اين را بايد فرهنگ جبران بكند كه فرهنگ ما طورى باشد كه بعد از انشاءالله چند سال ديگر افرادى كه از فرهنگ بيرون مى‏آيند يك افرادى متكى به نفس كه خودشان را ببينند، نه تبع ببينند، نه دنباله ببينند و گمان كنند كه هر چه آنها كردند، ما بايد دنبال آنها باشيم. بايد مملكت خودشان را و خودشان را مستقل ببينند و خودشان اداره بكنند مملكتشان را، خودشان با استقلال فكرى خودشان دنبال مملكت و مصالح مملكت باشند.

    من انشاءالله اميدوارم كه همه شما موفق باشيد و همه ما موفق باشيم به اينكه انسان‏ها ساخته بشوند در اين مملكت، انسان سازى باشد مملكت. چنانچه برنامه اسلام انسان سازى است فرهنگ انشاءالله انسان ساز باشد. خداوند همه شما را تأييد كند انشاءالله.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  3. #663
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 118

    تاريخ: 23/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كانون دارالتعليم مهدويه قزوين‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    سوره‏اى را كه اين خانم خواندند، اين مى‏تواند برنامه باشد از براى مسلمين و برنامه اسلام باشد. مى‏فرمايد: اقراء بسم ربك الذى خلق قرائت را شروع مى‏كند كه اول امر، قرائت را شروع مى‏كند كه اول امر، قرائت است اما قرائت به اسم خداى تبارك و تعالى. برنامه اين است كه قرائت اول رشد انسانى است و براى رشد انسانى است، قرائت تنها نباشد، آموزش تنها نباشد، آموزش تنها ممكن است كه براى يك كشورى مضر هم باشد، آموزش باشد با تربيت كه در آيه مى‏فرمايد: اقراء بسم ربك قرائت كن، به اسم رب قرائت كن، با اسم رب شروع كن به قرائت. اگر قرائت با اسم رب شروع شد اين هم پرورش است و هم آموزش. قرائت پرورش است، آموزش است و با اسم رب وقتى كه شد آموزش است، پرورش است. هم پرورش را و هم آموزش را در آيه شريفه مى‏فرمايد بلكه دستور كليه همه كارهاى انسانى در اين آيه شريفه هست كه فقط قرائت نيست كه بايد به اسم رب باشد، قرائت هم يكى از مصاديقى است كه بايد به اسم رب باشد و با توجه به خدا باشد. همه كارهائى كه شما انجام مى‏دهيد، همه تحصيلاتى كه مى‏كنيد، همه اقداماتى كه مى‏كنيد تمام اينها با اسم رب شروع بشود، اگر همه با اسم رب شروع بشود، آموزش ممكن است مفيد باشد از براى اينكه آموزش توام با پرورش است. تمام صدماتى كه، بيشتر صدماتى كه به بشر وارد مى‏شود از طريق آموزش بى‏پرورش است. تمام اين آلاتى كه درست شده است، تمام اين آلات جنگى كه درست شده است، آلات منهدم كنى كه درست شده است، به دست اشخاصى بوده است كه آموزش داشته لكن پرورش صحيح نداشته‏اند و لهذا با علم خودشان طرح فناى برادرهاى خودشان و همجنس‏هاى خودشان را مى‏ريزند.

    در مملكت ما هم، آن مقدار كه از دست آموزش و آموزش خواهان و آنهائى كه آموزششان زياد بوده است صدمه ديده‏اند ملت ما، از دست ديگران نديده‏اند براى اينكه اين متفكران و اين دانشمندان بوده‏اند كه طرح‏هاى تخريبى را، طرح‏هاى فنا كننده ملت را مى‏ريختند براى اينكه آموزش داشتند لكن آموزش در كنار پرورش نبود. شماها كه مربى هستيد يا خواهيد تربيت بكنيد فرزندان خودتان را يا جامعه را، بايد توجه به اين آيه شريفه داشته باشيد كه اقراء بسم ربك مى‏خواهيد آموزش بدهيد و مى‏خواهيد آموزش پيدا كنيد، قرائت كنيد، با اسم رب باشد، با توجه به خدا باشد، با تربيت الهى باشد. اگر يك انسانى، هم علم داشت و هم تربيت الهى داشت اين مفيد خواهد شد براى مملكت‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 119

    خودش و هرگز يك مملكتى از دست آن كه آموزش و پرورش دارد صدمه نمى‏بيند. صدمه‏هائى كه وارد مى‏شود بر مملكت غالبا از اين متفكرين بى‏پرورش، آموزش‏هاى بى‏پرورش واقع مى‏شود، علم را تحصيل مى‏كنند لكن تقوى ندارند، لكن پرورش باطنى ندارند، از اين جهت عمال خارجى مى‏شوند، از اين جهت نقشه‏ها را براى فناى مملكت خودشان مى‏كشند.

    خداوند انشاءالله شما بانوان را كه مركز پرورش بچه‏هاى كوچك هستيد، تا آخر موفق كند شما را به اينكه اين بچه‏ها را خوب آموزش و پرورش بدهيد و پرورش از دامن شما شروع مى‏شود. دامن بانوان است كه بچه‏هاى خوب را پرورش دهد. ممكن است كه يك بچه‏اى كه شما خوب تربيت بكنيد يك ملت را نجات بدهد و توجه داشته باشيد كه بچه‏ها را خوب تحويل جامعه بدهيد و آموزشتان با پرورش باشد. خداوند به همه شما توفيق بدهد و سلامت بدهد، سعادت بدهد. سلام بر همه شما.

    
    previos page menu page next page
    

  4. #664
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 120

    تاريخ: 23/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه ورزشى اصفهان‏

    تلاش دامنه‏دار ابرقدرت‏ها جهت سركوب و انحراف نيروهاى مبارز و مؤمن‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    نقشه اين بود كه همه نيروها را يا متوقف كنند و يا منحرف. نقشه اين بود كه هر جايى كه احتمال بدهند كه در مقابل اجانب يك نيرويى باشد، يا سركوب كنند يا منحرف. اين يك نقشه‏اى بود كه با اين نقشه رضاخان آمد روى كار و ادامه داد به جنايات خود و با اين نقشه محمدرضا آمد براى تكميل كار و خدمت به خارجى‏ها. رضاخان را آنوقت انگليسى‏ها آوردند، چون آنوقت زور آنها بيشتر بود. آنها رضاخان را آوردند، چنانچه جنگ عمومى كه پيدا شد، در راديو دهلى انگليسى‏ها اعلام كردند به اينكه ما رضاخان را آورديم و به سلطنت رسانديم و چون خيانت كرد او را برديم. و محمدرضا را متفقين روى كار آوردند به اعتراف خودش كه در يك كتابى نوشت (ولو بعد او را محوش كردند) نوشت كه متفقين كه آمدند صلاح ديدند كه من باشم، سلسله ما باشد. و اين يك نقشه‏اى بود كه، اين يك نقشه‏اى بود كه خارجى‏ها و آنهايى كه نقشه‏كش هستند براى چاپيدن اين ممالك اسلامى، ممالك شرق مثلها، اينها نقشه داشتند كه در همه جا نيروهايى كه احتمال مقاومت در مقابل اجانب در آنها مى‏دادند اين نيروها را يا خفه كنند و يا منحرف كنند از آن راهى كه دارند. و لهذا ديديم و شماها اكثراً يادتان نيست، بعضى از شما يادتان هست كه زمان رضاخان نقشه را به اينطور پياده مى‏كردند كه روحانيت را سركوب مى‏كردند، سركوب كردند سخت و مجالس وعظ و خطابه و مصيبت را قدغن كردند به طورى كه شايد در تمام ايران يك مجلس علنى نبود، اگر بود سرى. در قم من يك مجلس سراغ داشتم كه سرى، قبل از آنكه صبح بشود يا قبل از آفتاب تمام بود و آن هم مثل اينكه گرفته شد. براى اينكه اينها اينطور تشخيص داده بودند كه روحانيت يك قوه‏اى است و اين مجالس وعظ و مجالس خطابه و مجالس سيدالشهدا سلام‏الله عليه يك قدرتى است كه ممكن است يك وقتى از اين قدرت استفاده بشود و جلوى آن چپاولگرى‏ها را بگيرد. آنها با اطلاع كامل از وضع خزائن زيرزمينى كه اين دولت‏ها، اين ملتها، اين كشورها، كشورهاى شرقى دارند و بالخصوص ايران زياد مورد نظرشان بود و قدرتى را كه احتمال مى‏دادند آنوقت كه بتواند يك مقاومتى بكند و ديده بودند كه در طول تاريخ همين قدرت‏ها مقاومت كرده‏اند، اين قدرت را سركوب كردند با دست رضاخان و پليس آنروز و سازمان‏هاى آن روز. منتها بعد نقشه عوض شد. نقشه اين شد كه با تبليغات، علاوه بر فشارهايى كه مى‏آورند، تبليغات

    صحيفه نور ج 8 صفحه 121

    بر ضد آن قدرتهايى كه ممكن است يك وقتى بر خلاف آنها يك خودنمايى بكنند و نقشه اينها را بشكنند و تبليغات را شروع كردند. و در زمان رضاشاه هم تبليغات زياد بود به طورى كه مردم را (آنهايى كه آگاه نبودند) از روحانيت تقريباً بسيارشان را برگرداندند.

    در زمان اين پسر كه بدتر از آن پدر در يك دهاتى بود، در اين زمان تبليغات زياد شد به طورى كه اين تبليغات در دانشگاه هم، جوانها هم كه جوان‏هاى خوبى بودند، تبليغات در آنها هم اثر كرد. چه حيف كه يك وقتى بود كه در دانشگاه اسم يك معمم را شايد نمى‏شد ببرند، بلكه در دانشگاه بعضى از آيات قرآن را در ديوار مى‏نوشتند و مسخره كردند، براى اينكه آنها كه منحرف مى‏كردند اينها را از راه حق نقشه‏شان اين بود كه مبادا يك وقت اسلام قدرت پيدا بكند در جامعه و روحانيت كه خدمتگزار اسلام است آن هم قدرت پيدا بكند و جامعه را بكشد به طرف مخالفت با دستگاه‏ها و مخالفت با اجانب.

    در همه قشرهايى كه يك احتمالى مى‏دادند كه شايد مقاومتى در اينها باشد، به يك وضعى وارد مى‏شدند و يا آنها را منحرف مى‏كردند و يا سركوب مى‏كردند. قشر شما پهلوانان هم مستثنى نبوده، قشر ورزشكارها هم مستتثنى نبوده از اين، براى اينكه اينها هم يك جمعيت متدين بودند، علاقه‏مند به اسلام بودند و قدرتمند. اينها را هم به يك جورى سرگرم مى‏كردند، نمى‏توانستند از اسلام منحرفشان كنند، گوش نمى‏دادند به حرف اينها در آن باب اما منحرف مى‏كردند از مسائل اصلى. يك بساطى درست مى‏كردند كه سرگرم بشوند به آن بساط و از مسائل اساسى مملكت غفلت بكنند. در همه قشرها اين مسائل پيش مى‏آمد، مستقيماً يا سركوبى مى‏كردند، اگر نمى‏توانستند انحراف ايجاد كنند، سركوبى مى‏كردند و يا اگر سركوبى را صلاح نمى‏دانستند يا او را انحراف را بهتر مى‏دانستند به تبليغات منحرفشان مى‏كردند از آن راه و اگر اين هم نبود، سرگرمشان مى‏كردند به يك كارهاى ديگر. قشر روحانى را سركوب كرد رضاشاه و با بهانه‏هاى مختلف كه شايد اكثراً يادتان نباشد كه چه بساطى بود و بعد كه دانشگاه پيدا شد و دانشگاه هم يك قدرتى به نظر آنها بود كه در مقابل ممكن است بايستند شروع كردند تبليغات انحرافى در ايجاد يك انحرافات كه اذهان جوان را با تبليغات كه زود مى‏شود برگردانيد او را، تبليغات دامنه‏دار از اصل مذهب شروع كردند تا اسلام اصل و اساس را تبليغات دامنه‏دار به خلاف كردند. و بعد هم جدا كردند روحانيت را از دانشگاه، هر كدام را مفقود كردند. آنها را هم بسيارشان منحرف كردند، البته در آنها، آنهايى بودند كه بسيارى منحرف نبودند لكن نمى‏توانستند، چون قدرت در دست آنها بود و بعضى از آنها هم منحرف كردند به طورى كه ايجاد دشمنى بين دانشگاه و روحانى كردند. مى‏ديدند كه اگر اين دوبار مستمر شوند، خطرناك است. بنابراين چند جور اينها نقشه داشتند. يكى نقشه سركوبى كه آنى را كه نمى‏شود الا به سركوبى، سركوبش كنند، حبس ببرند، زجر بدهند، به بهانه‏هاى مختلف بگيرند (زمان رضاشاه بدتر بود در قضيه، گرفتار شديم، زمان اين هم بود) و آنكه را مى‏شود منحرفش كرد، منحرفش كنند، آنكه نه، انحراف عقيدتى مى‏تواند در او تأثير بكند، آنها را بيايند و سرگرمشان كنند به يك مسائلى كه سراغ همان مسائلى را كه خودشان است‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 122

    سرگرم كنند و به دستجات زيادى را، شماها را سرگرم كنند به همان محيطى كه خودتان داريد و جورى وضع راپيش بياورند كه شما به مسائل سياسى كم توجه كنيد يا نكنيد. يك دسته‏هاى زيادى هم از جوانهاى ما را براى اينكه منحرفشان كنند از اساس، به مراكز فحشا كشيدند كه بيشتر جوان‏هاى ما از اين راه انحراف پيدا كردند. مراكز فحشا در همه جا و خصوصاً در شهرهاى بزرگ و بالاخص در تهران مراكز زياد براى فحشا و براى آن كارهايى كه مى‏دانند، درست كردند، دامن زدند، آسان كردند رسيدن به شهوات را. راديو و تلويزيونى كه بايد مربى جوانها باشد منحرف كننده شد، سينما و تئاتر كه بايد مربى جامعه باشد منحرف كنند شد. با تمام قوا كوشش كردند كه اين ملت را اولاً از هم جدا كنند، تكه تكه‏اش كنند، صنف دانشگاهى عليحده براى خودش يك مطلبى باشد، روحانى عليحده باشد، ورزشكار عليحده باشد، بازارى عليحده باشد، همه را تكه تكه كنند، آنقدرى كه مى‏توانند منحرف كنند و نيروى جوانى را به باد بدهند.

    تبليغات سوء اجانب در شستشوى مغزى و از خود بيگانه ساختن ملت‏

    و يك راه ديگر هم قضيه تبليغات دامنه‏دارى براى ترقياتى كه در غرب هست كه جوانهاى ما را غربزده كنند، اعتماد به كشور خودشان را از آنها بگيرند، اينها ديگر اتكال به خودشان نداشته باشند، هر صحبتى كه مى‏شود صحبت از غرب پيش بيايد، خيابان‏ها را به اسم آنها اسم‏گذارى كنند، ميدان‏ها را به اسم آنها اسم‏گذارى كنند، مراكز علم را با اسم آنها چه بكنند، جورى تربيت كنند اين ملت را كه خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد، بجاى آن يك آدم غربى بنشيند. يك آدم اسلامى شرقى كه بايد متكى به خودش باشد، متكى به مكتب خودش باشد اين را شستشو كنند، شستشوى مغزى به اصطلاح بكنند و به جاى يك آدم شرقى، يك آدم غربزده درست بكنند كه هر چه صحبت بكنند، از آنها. گوينده‏هايشان بگويند كه ما همه چيزمان را انگليسى مى‏سازد، ما اگر بخواهيم به تمدن برسيم، همه چيزمان بايد انگليسى باشد. گوينده معروفشان، اينطور. الان هم ملاحظه مى‏كنيد كه اين مسأله هست تا يك كسى مريض مى‏شود بايد برود اروپا. طبيب نداريم ما؟ داريم طبيب، اما جورى تربيت شده‏اند اينها كه حتى خود طبيب‏ها هم اتكاء به نفس‏شان از دست رفته، خود طبيب هم وقتى بروند، مى‏گويد ديگر گذشته بايد برود به جاى ديگر، مى‏رود آنجا هم اكثراً نتيجه معلوم نيست حاصل بشود. ما را از خودمان جدا كردند. آن شجاعت انسانى كه در انسان بايد باشد و همه چيز را طرد كند و بگويد من هستم در مقابل همه، از او گرفته‏اند، مى‏گويد من هيچ هستم و همه آنها هستند. در صورتى كه اين اشكال در كار نيست و آنها ترقيات مادى زياد كردند، ما اين را در آن اشكالى نداريم لكن اشكال سر اين است كه ما آدابمان را هم از آنها مى‏خواهيم بگيريم، قوانين‏مان را هم مى‏خواهيم از آنها بگيريم، آنوقت هم كه قانون اساسى را نوشتند، از بلژيك و بعضى جاهاى ديگر گرفتند و نوشتند. همه چيزمان را خيال مى‏كنيم آنها مقدمند، در صورتى كه در تمدن مقدم نيستند بلكه بسيار عقب افتاده‏اند، آنى كه جلو هستند اين است كه آلاتى درست كردند آدمكش. دنيا را به آتش مى‏زنند اينها. اخيراً هم مى‏گويند يك چيزى درست كرده‏اند، يك بمبى

    صحيفه نور ج 8 صفحه 123

    درست كرده‏اند، كه پنج مقابل زيادتر از آنى است كه در آن 200 هزار نفر را در يك بمب كشتند. افتخارشان به اين كه دنيا را متبدل كرده‏اند و مى‏خواهند بكنند. يك جمعيت آدمكش و آدمخوار، اگر تمدن اين است، همه عالم بايد از تمدن بيزار باشند. مجرد اينكه طياره درست كنند، ما قبول داريم خوب جهت ماديش صحيح است، اما جهت انسانيش، آن چيزى كه بشر را به آرامش مى‏كشد، آن چيزى كه انسان را متمدن مى‏كند، در غرب از آن خبرى نيست. اگر باشد، در شرق است. آنكه ضامن اين است كه يك كشورى درست بكند كه متمدن باشد، آزاديخواه به معناى حقيقيش باشد، استقلال داشته باشد به معناى حقيقيش، آن مكتب انسانيت است، غير از او هيچ نيست. آنكه مى‏تواند آزادى به مردم بدهد، آن آزادى كه در غرب است يك قدرى فحشاست كه هر جورى دلشان مى‏خواهد عمل كند در شهوات، هيچ قيد و بندى نباشد، آزادند هر طورى دلشان مى‏خواهد در فحشا غوطه‏ور شوند. يك مقدارش هم كلاه سر ما گذاشتن است كه ما آزادى مى‏دهيم. در زمان رژيم سابق مى‏گفتند كه آزادى زياد دادند كارتر مى‏گفت كه زياد آزادى دادند به اين ملت، اين فريادى كه از مردم بلند مى‏شود، براى اينكه آزادى زياد است!! اين حبس و اين زجر و اين بساطى كه در ايران بود و يك حبس بود مملكت ما كه 35 ميليون جمعيت توى حبس بودند، نه يك مطبوعات ما آزاد بود، يك كلمه نمى‏توانستند بنويسند، نه راديو آزاد بود، يك كلمه نمى‏توانستند خلاف بگويند، همه آن ديكته بود و از طرف سازمان امنيت درست مى‏كردند و دست اينها و از طرف بالاترها هم درست مى‏كردند و دست آنها هم مى‏دادند. يك وكيل را ملت تعيين نكرده، اينكه حالا فلان جمعيت مى‏گويند كه نخير ما آزادى داشتيم و وكيل خودمان است، براى اينكه مى‏خواهند اين را از آن چيزى كه دادگاه‏ها دارند مطالعه مى‏كنند، مى‏خواهند نجات بدهند نه اين است كه وكيل را خودشان تعيين كردند، خودى در كار نبود كه تعيين كند. آزادى به اين معنا كه مردم در انتخابشان آزاد باشند، در اقوالشان آزاد باشند، مطالبى كه دارند بتوانند بگويند، هيچ اصلاً نبود.

    جديت در تحقق محتواى اسلام در داخل و خارج‏

    آنى كه آزادى به مردم مى‏دهد، آزادى در حدودى كه فحشا نباشد، آنى كه مخالف با شخصيت انسانى است، نباشد، اين را مكتب‏هاى توحيدى مى‏دهند كه در رأس آنها اسلام است. گرايش بايد پيدا كرد به اين مكتب. اگر بخواهيد سعادتمند بشويد، جديت كنيد كه اين مكتب تحقق پيدا كند در خارج. حالا يك اسمى هست، در عين حالى كه اسمى هست، از همه آن رسمى‏ها بهتر است. همين حالايش هم از آنها بهتر است، دليلش اين است كه ما اشخاص مختلف كه آن روز نمى‏توانستيم در يك مجمعى در يك مجلسى با هم مجتمع بشويم، اگر شما مى‏آمديد اينجا وقتى بيرون رفتيد بايد برويد حبس، الان آزاد نشسته‏ايد، قلم‏ها هم آزاد است. حتى آنهائى كه بر خلاف نهضت هم هستند، به آنها حرفى نمى‏زنند، دارند مى‏نويسند و مى‏گويند و مزخرفات خودشان را مى‏گويند. الان هم كه باز ما يك اسمى از جمهورى اسلامى داريم و باز محتوايش به آنطورى كه دلخواه است تحقق پيدا نكرده است، باز نه‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 124

    قانون اساسى جمهورى اسلامى درست شده است و نه رئيس جمهورى ما داريم و نه مجلس شوراى ملى داريم و يك دولت انتقالى است، معذلك خدمت همين دولت انتقالى در همين پنج ماه از خدمت‏هايى كه آنها كرده‏اند (بگويم كه خدمتى نكرده بودند) خدمت‏هائى كه اينها كرده‏اند ارزشمند است، منتها قلم‏هاى مسموم است كه هى مى‏گويند چه شد، چه شد.

    چه مى‏خواهيد بشود آقا؟ يك قدرت بزرگى كه همه چيز شما را به باد داده بود اين نهضت برد از بين. اگر هيچ چيز نشود الا اين، بس است ديگر، باقى‏اش را خودتان درست كنيد. اگر ما هيچ نداشتيم الا اينكه دست مفتخوارها را از نفت قطع كرديم، نفت مال خودتان است الان، دست جنايتكارها از خزينه دولت قطع شد، اينها همه نفت را، آنقدرش را كه به آنها مى‏دادند عوضش هم به خودشان دادند، پايگاه درست مى‏كردند برايشان، آنقدرى هم كه تو جيب اين ملت بايد بيايد، خود اينها مى‏خوردند. به صورت حساب‏هايشان برسيد، هر فردشان از اين نفت مى‏بردند، برسيد به حساب‏هايشان و مى‏رسند به حساب‏هايشان. همين چهار، پنج ماهى كه اين دولت انتقالى هست، باز يك دولت مستقر ما نداريم، همين چهار، پنج ماهى كه يك بويى از جمهوريت اسلامى هست و باز آنقدرى كه بايد بشود، نشده است و طولانى است باز راهمان، همين قدرش هم نمى‏شود مقايسه كرد حتى با مملكت‏هاى ديگر اين چيزى كه الان هست، اين كارهائى كه الان شده، مقايسه با آنها نمى‏شود كرد. ممالك ديگر الان تحت سيطره همين ابرقدرت‏ها هستند و اينجا سيطره آنها را شكست در هم اين نهضت و از بين برد. باز گرفتار آنهايى هستند كه مى‏كشند و مى‏برند و مى‏زنند و همين امروز يك آقايى كه آمده بود گفت كه من و بچه‏هايم و بچه شيرخوارم و زنم و همه را در حبس برده‏اند از يك مملكت ديگر آمده بودند. اين حرف‏ها نيست الان، الان آن كه مى‏ترسد، جنايتكاران هستند كه مى‏ترسند. مردم عادى ديگر چه ترسى دارند؟ براى اينكه بناى بر ظلم نيست، بناى بر اين نيست كه مردم را غارت كنند، در اين پنج ماه اگر يكى پيدا شد كه بگويد دولت اينجا به ما ظلم كرد ما را غارت كرد، پيدا نمى‏شود همچو چيزى. بله صاحب قلم‏هايى كه مى‏خواهند انتقاد بكنند، انتقاد مى‏كنند منتها انتقاداتشان راه‏هاى ديگر است. آنها كه نمى‏گويند دزدى كردند، آنها هم چيزهاى ديگر مى‏گويند. همين دست دزدى از خزاين يك مملكت كوتاه شدن، اسباب اين مى‏شود كه انشاءالله بعد از يك چندى اقتصاد ما اقتصاد صحيحى بشود، انتساب به ساير ممالك را احتياج نداشته باشيم. يك مملكتى خودش خودكفا بشود، خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بكند. اين خانه خراب‏ها به اسم اصلاحات ارضى بكلى از بين بردند زراعت‏ها را، بكلى كشاورزى را از بين بردند و يك بازارى درست كردند براى خارجى‏ها.

    برادرها! به اسلام روى بياوريد، همه. توجه به اسلام بكنيد. از تفرقه دست برداريد. توجه كنيد وحدت كلمه، اينى كه رمز پيروزى شما شد، اسلام و وحدت كلمه، اين دو تا مطلب را نگهش داريد محكم. خداوند انشاءالله شما پهلوان‏ها را پهلوان‏تر كند و ما معممين را هم معمم‏تر كند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  5. #665
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 125

    تاريخ: 24/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع علما و لشگر 16 زرهى قزوين‏

    ترسيم چهره ارتش در رژيم‏هاى فاسد و حكومت اسلامى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    حالا كه ما در اين اتاق كوچك مى‏بينيم كه جمع شده است بين علما و ارتشيان، اين بهتر است يا آنوقت كه ارتشى يك طرف بود و علما يك طرف و ملت جداى از ارتش و ارتش جداى از ملت؟ رژيم‏هاى فاسد با حكومت اسلامى يكى از فرق‏هايش هم همين است كه در رژيم فاسد از باب اينكه خيانتكارند به ملت، از ملت مى‏ترسند و براى اينكه مبادا يك وقت ملت كه ناراضى از آنهاست قيامى بكند، يك ارتشى درست مى‏كند كه اين ارتش ملت را بترساند. در رژيم‏هاى فاسد، ارتش براى ارعاب ملت ايجاد مى‏شود و ملت هم ارتش را دشمن خودش مى‏داند، ارتش هم ملت را. از اين جهت اينها هميشه از هم جدا هستند و بدخواه هم هستند. شايد آنهايى كه مسجد مى‏روند عوض اينكه دعا بكنند نفرين مى‏كنند آنها هم كه در ارتش هستند، ارتش رژيم فاسد به جاى اينكه حفاظت كنند از ملت، ملت را به تفنگ مى‏كشند. اين مال رژيم فاسدى كه ايجاد ارتش براى اين است كه خودش مى‏ترسد و مردم را مى‏ترساند كه مبادا مردم بر ضدش قيام كنند. در حكومت اسلام اين مطلب مطرح نيست براى اينكه حاكم اسلام و رئيس دولت اسلام از مردم هيچ نمى‏ترسد چون خيانتكار نيست، از خود مردم است و توى مردم است.

    شما شايد شاهد اين مطلب بوده‏ايد يا شنيده‏ايد كه همين محمدرضا وقتى كه مى‏خواست از خيابانى عبور كند برود مثلاً به يك جايى، يكى دو روز قبل اين مأمورين ساواك مى‏آمدند و اين خانه‏هايى كه سر راه بودند همه را تحت نظر مى‏گرفتند و كنترل مى‏كردند و مأمور مى‏گذاشتند و اشخاص را از خانه بيرون مى‏كردند، خيابان‏ها را تحت نظر قرار دادند و از مأمورين خودشان آنجا مى‏گذاشتند، براى چه بود؟ براى اينكه او خائف بود، آدم خائن خوف دارد، مى‏ترسد، مى‏ترسد كه از اينجا كه عبور بكند، مردم با او بد هستند، چه چون مردم بدند شايد او را ترور كنند، شايد بريزند سر او. اما حكومت اسلامى از مردم نمى‏ترسد به مردم چون خيانتى نكرده و لهذا در صدر اسلام همان مسجدى كه عالم در آن بود، همان مسجد هم ارتشى بود و سردارهاى سپاه هم همانجا بودند و با هم نماز مى‏خواندند و با هم اطاعت مى‏كردند و با هم، هم جنگ مى‏كردند. يك همچين وضعى داشت.

    صحيفه نور ج 8 صفحه 126

    اجتماع اقشار مختلف در كنار يكديگر و در كمال آرامش، از بركات نهضت است‏

    شما قبل از اينكه اين نهضت بشود هيچ وقت با اين آقايان مجتمع نمى‏شديد يك جائى و هيچ وقت هم پيش ما نمى‏آمديد. ماها با هم گاهى هم مجتمع مى‏شديم، شما هم با هم و هر دو از هم جدا. اين نهضت اسباب اين شد كه ما همه با هم حالا هستيم، نه من از شما مى‏ترسم، نه شما از من و نه آقايان از شما فرار مى‏كنند و نه شما از آقايان فرار مى‏كنيد، همه رفيق و دوستيد. اين آرامش خاطرى كه الان در ما هست و در شما كه شما آرامش داريد از اينكه نمى‏ترسيد از ملت و آرامش دارد ملت از اينكه نمى‏ترسد از شما اين، يكى از بركات اسلام است كه به ما رسيده است و اين ارزشمند است خيلى. آنهائى كه در رژيم سابق، همين ساواكى‏ها و امثالشان كه در رژيم سابق مردم را اذيت مى‏كردند آنطورها، وجدانشان ناراحت بوده است. بله، گاهى مى‏شود كه انسان ديگر وجدانش هم تغيير مى‏كند اما اكثراً ناراحت مى‏شدند از اينكه يك همچنين كارهايى را مى‏كردند با وحشت بودند توى مردم وقتى كه همچين كارهايى مى‏كردند آرامش خاطر، اطمينان خاطر كه از نعمت‏هاى بزرگ است نداشتند. الان آرامش خاطر است، همه‏مان حالا با اينكه نيمه راه هستيم، اگر انشاءالله راه را به آخر برسانيم و اين ريشه فاسدى كه خيال مى‏كنند با مثلاً سوء قصد به كسى، با ترور يك كسى ديگر كارشان انجام مى‏گيرد و حال آنكه نه، ديگر گذشته وقتش. لابد شنيديد كه امروز هم يكى از علماى تهران را سوء قصد به او كرده‏اند، آقاى آقارضى را به اصطلاح سوء قصد كردند، سه تير هم به ايشان زدند لكن به جايى نشده است، ايشان نجات پيدا كردند. اينها خيال مى‏كنند كه با اين مسائل مى‏شود ديگر برگرداند يك ملتى كه جوان‏هايش مى‏آيند پيش من يك دفعه و دو دفعه نه، زياد و از من تقاضا مى‏كنند كه تو دعا كن كه ما شهيد بشويم. اين از ترور ديگر نمى‏ترسد، اين شهادت هم مى‏خواهد، با آغوش باز دنبال شهادت مى‏رود. اين تعليم اسلامى اينطورى است. رمز پيروزى ملت ما همين بود كه ديگر نمى‏ترسيدند از اينكه بروند توى خيابان بكشندشان، مى‏رفتند، خيلى هم كشته مى‏شدند، بالاخره هم با همين فريادها و دادها و الله اكبرها پيروز شدند. رژيم اسلامى اينطور است كه افرادش از مسجد هستند، از مسجد نهضت مى‏شد و از مسجد مى‏رفتند به ميدان، به ميدان جنگ‏ها. در جمعه‏ها كه خطابه مى‏خواندند يا غير جمعه كه مى‏رفت آن سردارشان منبر و صحبت مى‏كرد، از آنجا راهش را مى‏انداخت براى اينكه بروند مبارزه كنند و يك همچين روحيه‏اى كه از مسجد تحقق پيدا مى‏كند، اين ديگر نمى‏ترسد از اينكه حالا من بروم شايد چه بشود، اين مسجدى است، الهى است، آدم الهى نمى‏ترسد از اينكه حالا شايد من هم بكشند. بهتر، ما جاى بهترى داريم، آنها بايد بترسند از مردن كه خيال مى‏كنند وقتى مردند تمام شد، يا اگر تمام نشده، آنجا كه بروند چه خواهند كرد با آنها، اما آنهايى كه راهشان و حسابشان درست است با خالق خودشان، اينها چرا بترسند؟ نمى‏ترسند.

    در هر صورت حالا از بركات اين نهضت همين اجتماع ما در اينجاست. ما و علماى بزرگ و محترم قزوين و شما آقايان ارتشى‏ها همه با هم اينجا مجتمع و همه برادر و دوست و با آرامش خاطر اينجا نشسته‏ايم و با آرامش خاطر هم مى‏رويم و اين يكى از بركاتى است كه از اسلام به ما رسيده است.

    صحيفه نور ج 8 صفحه 127

    تلاش در عرضه محتواى اسلام به عالم، به عنوان يك مكتب نمونه‏

    اميدوارم كه اين راه را همه با هم طى كنيم و آن حكومتى را كه اسلام خواهد (حالا باز نشده است، اول مطلب است، يك نسيمى از اسلام آمده و الا الان باز نشده است) آن حكومتى را كه اسلام مى‏خواهد و آن رژيمى را كه اسلام مى‏خواهد متحقق باشد، انشاءالله متحقق بشود به طورى كه شما هر جا برويد، بازار برويد ببينيد بازار اسلامى است، ديگر اجحاف نمى‏شود، زيادفروشى بيجا نمى‏شود، كم‏فروشى نمى‏شود، ربا نمى‏شود، مفتخورى نيست، در ارتش برويد ببينيد كه اسلامى هست، همه‏شان توجه به اسلام دارند، نماز مى‏خوانند، روزه مى‏گيرند ماه رمضان و هكذا در مسجد برويد مى‏بينيد كه همه چيز درست است، در ارتش برويد مى‏بينيد كه مثل اين است كه توى مسجد رفته‏ايد و همه جاى مملكت، وزارتخانه‏هايش، اداراتش همه اسلامى بشود. اگر انشاءالله آنى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بشود، كه تحقق پيدا بكند، آنوقت يك نمونه‏اى است كه در عالم عرضه بشود به اينكه آنكه ما مى‏خواستيم اين است و الان هم كه تا اينجا رسيديد، كارى انجام گرفته است كه دنيا باورش نمى‏آيد، اين كار را اسلام كرد. مردم چون فرياد كردند اسلام، توده‏هاى مردم داد زدند اسلام، وقتى كه از پهلوى ارتش رفتند ارتش هم به اينها متصل شد، وقتى از پهلوى ژاندارمرى رفتند ژاندارمرى هم به اينها متصل شد، همه متصل شدند به هم و اين مطلب اعجازآميز را متحقق كردند و اميدوارم كه اين تتمه‏اش هم، همه مجتمعاً با هم انشاءالله برسيد. و قضيه، قضيه قانون اساسى را هم با آن مجلس خبرگان كه بايد اشخاص بسيار خبير و اسلامى باشند، آنها هم متحقق بشود، كه قانون اساسى اسلامى، يك مجلس شوراى اسلامى، يك رئيس جمهور اسلامى، همه اينها تحقق پيدا بكند و بعد كه اينها تحقق پيدا كرد، كارهاى اصلاحى آسان پيش رود. انشاءالله خدا همه شما را حفظ كند و موفق باشيد به اينكه همه‏مان خدمت كنيم به اين. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  6. #666
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 128

    تاريخ :24/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده داروسازى دانشگاه تهران‏

    طرح مسائل غير اصولى، توطئه‏اى براى انحراف از مسائل اصلى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مسائلى كه شما حالا طرح كرديد بسياريش را يا اكثرش را و يا همه‏اش را من مى‏دانم و مشكلات تحصيلى‏تان را هم مى‏دانم لكن من حالا احساس مى‏كنم اين اجتماعاتى كه در اين چند روز اينجا مى‏شود و مسائل غير اصولى طرح مى‏شود دنباله يك توطئه‏اى است كه اين گروه‏هائى كه مى‏آيند توجه به آن ندارند. الان ما بعضى از مسائل اصولى داريم كه اگر از طرف همه قشرهاى ملت، چه بانوان و چه آقايان به آن توجه نشود، اصل مسائلمان و اصل استقلال مملكتمان ممكن است به خطر بيفتد. ما امروز بايد تمام توجه‏مان را به طرح قانون اساسى و انتخاب خبرگان منعطف كنيم، كه در قانون اساسى كه طرح شده است و كسانى كه صاحب رأى هستند رأى بدهند و انتقاد كنند، چيزى بايد اضافه بشود اضافه كنند، چيزى بناست كسر بشود كسر كنند، قيدى بايد در آن اضافه بشود، شرطى بايد اضافه بشود، اينها را بررسى كنند و بنويسند و به مجلس خبرگان كه الان براى اين كار مهياست تسليم كنند و دنبال آن هم توجه كنند به اينكه سرنوشت مملكت ما و سرنوشت اسلام به اين خبرگانى است كه بايد تعيين شوند و توجه بكنيد به اينكه چه جور اشخاص بايد تعيين بشوند، اشخاصى كه متدين باشند، اشخاصى كه اسلام را قابل انطباق بدانند و نگويند اسلام مال هزار و چهار صد سال پيش از اين است و ديگر حالا به درد نمى‏خورد، چپى نباشند، راستى نباشند، امين باشند و امثال ذالك، عالم به اوضاع باشند، عالم به اسلام باشند اسلام‏شناس باشند، از اين قبيل اشخاص تعيين كنيد تا اينكه بروند و مطالعه كنند در قانون اساسى و اين طرحى كه داده شده است تصحيح كنند و بعد به آراء عمومى گذاشته بشود.

    توطئه جهت انحراف اذهان‏

    الان توجه به مسائل فرعى كه بايد بعد از اساس مسائل طرح بشود، اين الان صلاح نيست. بلكه من در اين چند روزى كه صحبت قانون اساسى است و مى‏بينم كه اشخاص مختلف و گروه مختلف مى‏آيند شكاياتى دارند از همه اطراف و بعد يك مسائل ديگرى در روزنامه‏ها و در مجلات طرح مى‏شود كه همه اينها به نظر من مى‏آيد يك توطئه‏اى در كار باشد كه بخواهند اذهان ملت ما را منحرف‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 129

    كنند و توجه‏شان را از قانون اساسى كه اساس است منصرف كنند به جاهاى ديگر، چه حق باشد و چه باطل، به آنجاها سوق بدهند و آنها نتيجه بگيرند و ماها مشغول بشويم به يك مسائل و اختلاف‏هائى كه خودشان ايجاد مى‏كنند و به يك مسائل جزئى كه يك احتياجات محلى، ذهنمان ار از اصل قانون اساسى، از انتخابات خبرگان و بعد هم از مجلس شوراى ملى كه بعد بايد تعيين بشود و رئيس جمهور كه بايد تعيين بشود كه اينها اساس مملكت هستند منحرف كنند. اگر غفلت از اينها بشود ممكن است كه ما دوباره برگرديم به وضعى كه اميدواريم برنگرديم. بنابراين من الان از همه شماها كه مسائل‏تان هم صحيح است، حق است، از همه شماها من خواهش مى‏كنم كه يك قدرى صبر كنيد در اين امور و مهلت بدهيد در اين امور و الان تمام ذهنتان را، تمام قوايتان را متوجه به اين مسائل اصلى بكنيد. اين مسائل اصلى كه اگر درست شود و ما يك مجلس شوراى ملى داشتيم، نه مجلس شوراى فرمايشى مثل سابق، يك مجلس شورائى كه اشخاص آن صحيح، اسلامى هستند، اسلام را كهنه نمى‏دانند، اشخاصى كه چپ و راستى نيستند، اگر يك همچو مجلسى درست شود، اين مسائل همه حل شود. من مى‏دانم كه الان در همه قشرهاى مختلف اشخاص مختلفى هستند كه صلاحيت ندارند، لكن حالا وقت اين نيست كه ما صدا در بياوريم، حالا وقت اين نيست كه ما اختلاف ايجاد بكنيم، از همه اطراف هم دارند اختلاف ايجاد مى‏كنند، در شهرها، در مرزها، در كردستان، در جاهاى ديگر و الان اشخاصى كه نمى‏خواهند اين نهضت درست بشود، دارند اختلافات ايجاد مى‏كنند. همين امروز اگر شنيده باشيد راديو اعلام كرد كه در مريوان يك جنگى واقع شده است و تقريبا بيست و چند نفر كشته شدند. اينها توطئه است. اينها را ايجاد مى‏كنند آن كسانى كه مى‏خواهند كه اين نهضت به آخر نرسد و قانون اساسى ما درست نشود، در آنجا به يك جور، در مركز به يك جور، در كارخانه‏ها به يك جور، در مركز هر جا به يك طور. الان توطئه‏ها در كار است براى اينكه نگذارند اين نهضت به آخر برسد و نگذارند كه ما قانون اساسى را به طور صحيح درستش كنيم و يك دولت مستقر و مستمرى كه همه امور را اصلاح بكند درست بشود.

    لزوم انتخاب اشخاص متعهد و امين كه گرايش به چپ و راست ندارند

    الان به نظر من كارهاى ديگر هر چه باشد دست دوم است، دست اول همين كارى است كه الان بالفعل هست كه هر كدام شما كه اهل نظر هستيد به قانون اساسى، مطالعه كنيد قانون اساسى را و نظر بدهيد و بعد از اين هم توجه به اين نكته بكنيد كه آرائى كه مى‏دهيد، راجع به اشخاص متعهد، اشخاص صحيح، اشخاص اسلامى، اشخاصى كه بشناسيد كه اينها مسلمانند و متعهدند و امين هستند، گرايش به چپ و راست ندارند، اين اشخاص را تعيين كنيد تا آنها آن قانون را بررسى كنند و بعد از بررسى و پيدا شدن استقرار و دادن رأى بر آن و اين مرحله را طى كرديم و داراى قانون اساسى شديم و دنبالش هم مجلس شورا است كه انشاءالله بعد به همت همه ملت، ملى و صحيح و با اختيار تام، مردم منتخبين‏شان را تعيين كنند كه در امورات نظر بدهند و آنوقت هم ما بايد بگوئيم كه منتخبين چه جور

    صحيفه نور ج 8 صفحه 130

    اشخاصى بايد باشند. در هر صورت الان وقت اين است. من مى‏دانم مشكلات هست و مشكلات نه اينكه شما تنها داشته باشيد، ما هم مشكلات داريم همه قشرها مشكلات دارند، از همه اطراف مى‏آيند مشكلاتشان را مى‏گويند، لكن اين مشكلات را حالا بايد يك قدرى پائين بياوريم، حالا بايد قدرى صرفنظر كرد، اين اشكالات را بايد يك قدرى صرفنظر كرد تا انشاءالله اين مسائل درست بشود، بعد برسيم به آن مسائلى كه بايد چه بكنيم، تحصيل بايد چه بشود. در تحصيل ما هم اشكال هست، نه در تحصيل شما فقط. انشاءالله من اميدوارم كه همه موفق و سالم باشيد و اين عرضى را كه كردم عمل بكنيد و الان كه پا مى‏شويد در نظرتان اين باشد كه اشخاصى كه بايد تعيين بشوند و صالح هستند در نظر بگيريد، ممكن هم هست كه از علماى تهران اشخاصى منتخب بشوند يعنى پيشنهاد بشوند كه اينها را تعيين كنيد و اينكه علماى تهران اگر تعيين كردند صحيح است. انشاءالله سلامت و موفق باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  7. #667
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 131

    تاريخ: 24/4/58

    پيام امام خمينى به حجت‏السلام رضى شيرازى‏

    بسمه تعالى‏

    خدمت جناب مستطاب حجت‏الاسلام آقاى حاج آقا رضى شيرازى دامت افاضاته‏

    خبر ناگوار سوءقصد به جنابعالى از طرف عناصر فاسد رژيم منحط سابق موجب نگرانى و تاثر گرديد. در اين موقع كه نهضت اسلامى با قاطعيت به راه خود ادامه مى‏دهد و بدخواهان رابه ياس و نوميدى مى‏كشد، با اين حركات مذبوحانه مى‏خواهند به خيال فاسد خودشان ايجاد وحشت در ملت مسلم كنند غافل از آنكه ملتى كه جوانان نورسشان از شهادت در راه هدف كه همان اسلام است استقبال مى‏كنند، از سوءقصدها و ترورها نمى‏هراسند. سوءقصد به اشخاصى كه در طول عمر به خدمت خالق و خلق اشتغال داشته‏اند، اراده آنان را مصمم‏تر و حقانيت مكتب را واضح‏تر مى‏نمايد. گروهى كه به اسم اسلام، فرزندان اسلام را ترور مى‏كنند و به اسم خلق، زندگى خلق را به تباهى مى‏كشند، مى‏توان آنها را جز هواخواهان اجانب و خيانتكاران به اسلام و خلق مسلمان دانست؟ از خداوند تعالى سلامت و بهبودى جنابعالى را خواهانم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #668
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 132

    تاريخ: 24/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزارت كشور و استادان و دانشگاهيان اصفهان‏

    اقدامات عمال اجانب اعم از ترور يا تخريب نمايانگر ياس و نابودى جبهه باطل است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اينطور احساس مى‏كنم كه باقيمانده رژيم مأيوس شدند، مأيوس شدند از اينكه بتوانند ديگر يك كارى انجام بدهند. دليل مأيوس شدن، اين دست زدن به اين ترورها و به اين كارهاى خرابكارى است. خوب لابد شنيديد كه امروز هم يكى از علماى تهران را ترور كردند لكن موفق نشدند كه بكشند، سه تا گلوله اصابت كرده است به يكى از علماى تهران. اينها دليل بر ضعف است، كسى كه خودش را ديگر ضعيف مى‏داند و از بين رفته مى‏داند به اين امور تخريبى دست مى‏زند و در اطراف كشور مى‏خواهد يك شلوغكارى‏هائى بكند و اذهان را مشوش كند و به خيال خودشان ارعاب كنند، در صورتى كه ملت ما ديگر نمى‏ترسند از اينها. خود آنها كه بودند با همه قوايشان ملت از آنها نترسيد، در خيابان رفت، در خيابان‏ها از بچه‏هاى كوچك تا مردهاى بزرگ، زن‏ها مردها رفتند در كوچه‏ها و در خيابانها و فرياد كشيدند و با فرياد الله اكبر و اسلامى شكست دادند اينها را. بنابراين يك خيال باطلى است كه اينها مى‏كنند كه با يك ترور يك شخصى يا فرض كنيد كه يك پايگاهى را يك وقت يك تخريبى بكنند ديگر كارى مى‏توانند انجام بدهند. اين‏ها مأيوس از اين مسائلند از اين جهت يك همچو خرابكارى‏هايى مى‏كنند و بايد ملت قوى باشد و با قوت نفس، با اراده مصمم پيش برود و بايد ما يك سؤالى از اينهائى كه، بعضى از اين طايفه‏هايى كه دست به اين شلوغكارى‏ها مى‏زنند و خودشان را اسلامى معرفى مى‏كنند يا طرفدار خلق و توده و امثال ذلك، طرفدار آنها حساب مى‏كنند، ما يك سوالى از اينها بكنيم كه خوب و شما اگر اسلامى هستيد و مسلمان هستيد، چطور بر خلاف اسلام اقدام مى‏كنيد؟ و كشتن يك شخصى كه در عمرش هميشه مشغول به ترويج اسلام بوده است، به تائيد از مكتب اسلام بوده است مثل مرحوم آقاى مطهرى يا سوء قصد به عالمى كه در تمام عمرش مشغول به خدمت بوده است، هيچ كس از او يك چيزى كه بر خلاف مصلحت اسلام باشد نديده است، مثل آقاى، آقا سيد رضى كه الان هم در بيمارستان خوابيده‏اند، اين باكجاى اسلام (اين) جور در مى‏آيد؟ شما مدعى هستيد كه ما مسلمان هستيم و براى اسلام مى‏خواهيم خدمت كنيم و علماى اسلام را، اولاد پيغمبر را مورد اصابه قرار مى‏دهيد.اگر آن دسته باشند، و اگر آن دسته‏اى باشند كه مى‏گويند ما طرفدار توده‏ها و خلق و اينها هستيم، مى‏گوئيم شما در اين پنج ماهى كه جمهورى اسلامى متحقق شده است،

    صحيفه نور ج 8 صفحه 133

    جز خدمت به مردم در اين پنج ماه چيزى ديديد كه حكومت فعلى، مأمورينش ريخته باشند منزل يك كسى و يك آدم بيگناهى غارتى كرده باشند، بيگناهى را گرفته باشند جز اينكه آن اشخاص فاسد را محاكمه مى‏كنند و كسانى كه فوج فوج مردم را كشتند يا امر به كشتن كردند. آيا شما زراعت‏هاى مردم را آتش مى‏زنيد نمى‏گذاريد كه زراعت كنند و كشت كنند، وقتى هم كشت كردند، نمى‏گذاريد برداشت كنند وقتى هم خرمن كردند، خرمن‏ها را مى‏سوزانيد، اين خدمتى است به ملت؟ خدمتى است به توده مردم؟ آن رفراندمى كه همه مردم با آن موافق بودند و رأى دادند و صد، نود و هشت، نود و هشت و نيم رأى دادند، شما اگر چنانچه توده مردم را مى‏خواهيد، مصالح مردم را مى‏خواهيد، خوب اين مردم مى‏خواهند همه‏شان، چه شد كه خرابكارى كرديد؟ چه شد كه تحريم كرديد بعضى شماها؟ صندوق‏هائى كه، بعضى صندوق‏ها را آتش زديد با اسلحه مانع شديد از اينكه بعضى‏ها رأى بدهند، اين موافق با مصلحت توده‏بود؟ حالا كه دارند براى اين مردم خدمت مى‏كنند، خانه سازى مشغولند الان، پاكسازى مشغولند الان، مردم دارند خدمت مى‏كنند، شما در مقابل اينها اينطور دست به هرج و مرج مى‏زنيد، اينها موافق با مصلحت مردم است؟ و ما از اين كارهائى كه اينها مى‏كنند هميشه در دادگاه‏ها، همين است كه در دادگاه‏ها اگر يك كسى يك كارى مى‏كرد، مى‏روند دنبال اينكه چه شخصى از اين نفع برده، آن كسى كه صاحب نفع است كى هست تا اينكه راه پيدا كنند بر اينكه از چه طريقى اين جرم واقع شده است. ما هم در اينجا وقتى كه ملاحظه مى‏كنيم كه اين خرابكارى مثلاً خرمن‏سوزى‏ها، نگذاشتن اينكه مردم زراعت كنند، جلوگيرى از كارمندانى كه مى‏خواهند كار بكنند، جلوگيرى از كارخانه‏هايى كه مى‏خواهد به راه بيفتد، بايد ببينيم اين به نفع كه تمام مى‏شود، تا ما برويم سراغ آن كه اينها از عمال آن طايفه‏اند كه به نفع آنها تمام مى‏شود و به نظر مى‏آيد كه در باب زراعت كه حتماً به نفع آمريكاست. آمريكاست كه عرضه دارد، زراعت‏هاى خودش را زيادى دارد و اگر چنانچه مشترى نداشته باشد، بايد بسوزاند يا بايد به دريابريزد. ساير كشورها اينطور نيستند. آنها هم محتاج (هستند) به شوروى هم از آمريكا صادر، مى‏شود.اين خرمن‏سوزى و جلوگيرى از كشاورزى به نفع آمريكاست و اما، حدسى كه ما مى‏زديم كه اين اشخاصى كه خودشان را چپى معرفى كنند يا به نفع خلق به خيال خودشان معرفى مى‏كنند اينها عمال آمريكا هستند، نه اينكه مربوط به آن طايفه ديگر باشند. مى‏شود به آنها هم باشند اما بيشتر احتمالش اين است كه اينها آمريكائى باشند، ساخته آنها باشند چنانكه اساس حزب توده را من يادم است، آن كسى كه حزب توده را در ايران ايجاد كرد سليمان ميرزا بود. سليمان ميرزا همسفر من بود در مكه، آدم نمازخوان و آدم مؤمن. دو تا هم، بچه از سر راه برداشته بود كه معامله اولادى با آنها مى‏كرد، آن هم برداشته بود آورده بود مكه، اين توده به آن معنا كه اينها مى‏گويند نبود كه اعتقاد هيچ نداشته باشد. اصلا اين از طريق انگليس‏ها اين طرح را ريخته بود. آنوقت، در آنوقتى كه سليمان ميرزا بود. زمان سابق بود، آمريكائى‏ها خيلى در اينجا چيز نداشتند بلكه هيچ، اين كه زياد دست داشت انگليس‏ها بودند ولهذا رضاشاه (را) هم انگليس‏ها آوردند، به طورى كه خود آنها در راديو گفتند، گفتند ما اين را آورديم و بعد كه خيانت كرد بيرونش كرديم. حالا ديگر انگليس‏ها نيستند، هر چه هست‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 134

    آمريكاست كه زيادتر، در اينجاها، هم نفع و طمع زيادتر است هم نفوذش در اين ممالك شرقى بيشتر است و انشاءالله اين نفوذ در ايران ديگر قطع شد و قطع مى‏شود.

    از اين جهت به نظر آدم مى‏آيد كه اين شلوغكارها به نفع آمريكا دارند كار مى‏كنند. اگر مدعى‏اند كه به نفع ملت و آنطور كه ادعا مى‏كنند كه ما مى‏خواهيم ملت چه بشود، خوب اينها مى‏بينند كه الان كارهاى زيادى براى اين ملت شده است، كارهائى شده است كه همه‏اش به نفع ملت مى‏بوده، اگر واقعاً اينها ملى هستند، خوب چيزى كه به نفع ملت است بايد بيايند كمك بكنند، همانطورى كه مى‏بينيد كه در جاهايى كه الان دارند زراعت بر مى‏دارند اجزاء ادارات و عرض مى‏كنم كه دكترها و مهندسين و زن‏ها و مردها توى بيابان مى‏روند و با مردم كمك مى‏كنند كه اين سابقه ندارد در ايران يك همچو وضعى، خوب، وقتى يك همچو وضعى در ايران حالا پيش آمده كه دكترها هم مى‏روند توى كشت‏ها و براى مردم كمك مى‏كنند، معممين هم، علماى بلاد هم بعضى وقت‏ها مى‏روند كمك مى‏كنند به مردم، در تلويزيون من ديدم كه اشخاصى كه آنجا بودند، اشخاص، خلاصه ازاين صنف جمعيت بودند، رعيت‏ها نبودند كمك مى‏كردند، زن بود، مرد بود. اگر اينها راست ميگويند كه رأى ملت اينها مى‏خواهند خدمت بكنند، خوب آنها هم بيايند بااينها شريك بشوند در برداشتن زراعت، در كشت و زراعت، چرا جلوگيرى از كشت مى‏كنند؟ بعد هم كه كشت كردند مردم، زحمت يك ساله يك كشاورز يا چند كشاورز كه يك خرمن است آن را آتشش مى‏زنند. اين صحيح است كه يك كسى ادعا بكند كه من موافق با خلقم، من خدمتگزار به خلقم، خدمتگزار به توده هستم لكن خرمنش را آتش مى‏زنم، زراعتش را به باد فنا مى‏دهم؟ اينها، آدم بايد ازشان بپرسد، آن طايفه را ازشان بپرسد كه شما مى‏گوئيد من مسلمانم، آدم مسلمان، مى‏شود كه يك كسى مسلم باشد و اينطور شلوغكارى بكند و آدمكشى بكند و اينها؟ يا توده‏اى هستيد و اهل مثلاً طرفدارى از خلق به قول خودتان، آدمى كه طرفدار است، مى‏شود كه يك آدم طرفدار مردم و ضعفا و مستمندان برود دم چيزها بايستد بگويد كه كار نكنيد، بيائيد حقوق را از ما بگيريد و كار نكنيد؟ اين پول از كجا مى‏آيد كه اينها مى‏دهند به كارمندان كه كار نكنند و حقوق بگيرند؟ براى كار نكردن حقوق بگيرند؟ اين جز اين است كه مى‏خواهند اختلال (پيدا بشود؟)، آن پول مبدأش آن خزانه‏هاى ديگران است و مى‏خواهند هم اختلال پيدا بشود در امر مملكت بلكه دوباره آن ارباب‏ها بيايند و اينها هم به نوائى برسند؟ لكن بايد بدانند كه نه، ديگر مسأله از اينها گذشته، راه طى شده تا نيمه راه و اين باقى‏اش هم طى خواهد شد.

    تأكيد بر گسترش تحول اسلامى در كليه دستگاه‏هاى مملكتى‏

    شما همه مى بينيد كه يك نهضت اسلامى در همه جا پيدا شده، يك تحول اسلامى پيدا شده. اين تحول اسلامى كه در مردم پيدا شده است و همه يك علاقه‏اى پيدا كرده‏اند به اسلام و توجه كرده‏اند كه با اسلام مى‏شود پيشرفت كرد، اين علاقه رابه اين زودى نمى‏شود ديگر از مردم گرفت. مردم ديدند كه اسلام كار از آن مى‏آيد، اين هم كه مى‏بينيد كه اينها الان جديت مى‏كنند كه مثلاً اشخاص مبرزى را چه‏

    صحيفه نور ج 8 صفحه 135

    بكنند، براى اينكه اينها هم از اسلام ترسيده‏اند، اينها ديده‏اند به اينكه اسلام از آن همچو كارى آمده است كه يك ملتى كه هيچ نداشت بر همه چيز مقدم شد، فقط ايمان داشت، فقط فرياد مى‏كرد الله اكبر و با فرياد الله اكبر بيرون كردند اينها را، دست همه اينها را قطع كرد. الان همه چيز مال خودتان هست منتها از بس كه خرابى به جا گذاشته‏اند، دولت تا آمده بيايد يك خرده‏اى ترميم بكند خرابى‏ها را، يك مقدارى البته طول دارد و البته بايد همه وزارتخانه‏ها، همه ادارات، همه دستگاه‏ها بايد يك تحول اسلامى پيد ابكند. يعنى ما كه حالا مدعى هستيم همه‏مان به اينكه رژيم‏مان رژيم اسلامى است، جمهورى اسلامى داريم، انجمن‏هاى اسلامى بپا مى‏كنيم، بايد كوشش كنيم به اينكه فرم‏هائى كه در وزارتخانه‏هاست اسلامى بشود كه كسى كه وارد مى‏شود در وزارت مثلاً كشور، ببيند كه وارد شده در يك جايى كه همه چيزش اسلامى است و همه، همه‏شان اسلامى هستند، يك چيزهاى غير اسلامى به چشمش نخورد. نمى‏شود كه ما مدعى بشويم كه جمهوريمان اسلامى است لكن وقتى برويم در اين اداره، باز همان مسائل سابق باشد، در آن اداره. هم اين نمى‏سازد با هم، تناقض (است) اين، من مدعى باشم اسلامى هستيم، رژيم‏مان اسلامى است لكن محتوايش نباشد. بايد با كوشش شما آقايان كه انجمن اسلامى درست كرديد آنجا و اميدوارم كه همه ايران يك انجمن اسلامى باشد. انجمن اسلامى انشاءالله با كوشش شما جوانها، با كوشش همه زن و مرد ايران، يك مملكت اسلامى بشود كه آنطورى كه احكام اسلام همه جا برود و بدانند مردم كه يك همچو رژيمى هم مى‏شود در دنيا باشد كه در آن ظلم نباشد، در آن خلاف عدالت نباشد، در آن دزدى نباشد، در آن فحشا نباشد، بازارش بازار اسلامى باشد. البته اينها يك مقدارى كوشش لازم دارد، يك مقدار تعقيب لازم دارد، يك مقدارى رنج مى‏خواهد اين چيزها، اين مملكت از خودتان است، مثل اينكه براى منزل خودتان شما زحمت مى‏كشيد حالا بايد براى مملكت‏تان زحمت بكشيد. يك روزى بود كه اين منطق بود كه خوب ما زحمت بكشيم و ديگران ببرند، چرا؟ امروز آنطور نيست كه يك ديگرى داشته باشيم كه زحمت‏هاى شما را ببرد، اين عايد خود مملكت‏مان مى‏شود، عايد خود كشور مى‏شود و زحمت‏ها هدر نمى‏رود و آنچه باز من بايد حالا عرض كنم به شما قضيه كوشش كردن در اين قانون اساسى و خبرگان است كه وقتى كه بنا شد خبرگانى تهيه بشوند، بايد كوشش كنيد كه يك اشخاصى كه متعهد باشند، مؤمن باشند، چپ و راستى نباشند، امين باشند، يك همچو اشخاصى را (كه) مطلع از اسلام باشند، اسلامى باشند، ما مى‏خواهيم يك قانون اسلامى را رسيدگى بكنيم و آن اسلام را كه بخواهيم رسيدگى بكنيم بايد يك اشخاصى باشند كه اسلام را بدانند چه است، احكام اسلام را بفهمند چه است، معتقد باشند كه اسلام يك رژيمى است كه لازم است كه در مملكت ما باشد. الان بايد همه قوا را روى هم بگذاريد براى اينكه اين قدم، قدم كه دارد نهضت پيش مى‏رود در هر قدم همان قدم راتعقيب كنيد كه انشاءالله پيش برويد و اميدوارم كه خداوند همه شما را حفظ كند و موفق باشيد و به خدمتگزارى، همه ما انشاءالله به خدمت به اين مردم، خدمت به اين مستمندان موفق باشيم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #669
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 136

    تاريخ: 24/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع اساتيد و علماى اصفهان‏

    جدا كردن دو قدرت روحانى و دانشگاهى از مأموريت‏هاى رژيم‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اين چند روز كه شنيدم و خواندم كه دانشگاهى‏هاى اصفهان با علماى اصفهان مجتمع شده‏اند، بسيار از همه متشكرم و اميدوارم كه ادامه پيدا كند اين وحدت. اين اختلافى كه بين دانشگاه، روحانى، مع‏الاسف در زمان رژيم بود يك چيز من باب اتفاق نبود، يك مطلب حساب شده بود كه هم روحانى از او بى‏خبر بود و هم دانشگاهى.

    به دانشگاه كه مى‏رفتند، دستگاهى كه بايد مأمورند كه اين دو را از هم جدا كنند، راجع به روحانيين مطالبى مى‏گفتند كه مع لاسف جوان‏هاى ما باورشان آمد. پيش روحانيون هم كه مى‏رفتند مطالبى از دانشگاه‏گفتند كه آنها هم باور مى‏كردند و هر دو قشر غالباً غافل از اين بودند كه دارند آنها را به كجا مى‏كشند. هر دو قشر توجه نداشتند كه آنها قصد اين ندارند كه يك دانشگاه خوبى درست بشود و يا يك روحانى خوبى، آنها دنبال اين بودند كه اين دو قدرتى كه قدرت متفكر ملت هست و ممكن است كه ملت‏ها را اينها بيدار بكنند، اينها را از هم جدا بكنند، نه فقط جدا، طورى بكنند كه مقابل هم بايستند، صف آرائى بكنند. آنها به اينها مطالبى بگويند، آنها به اينها، اينها سرگرم خودشان باشند و غافل از مسائل اصلى كه بر ملت و مملكت مى‏گذرد چنانچه حالا هم، كه من اين را بايد تكرار كنم و اين را گفتم كه ما از اين تكرار هيچ اشكالى نمى‏بينيم براى اينكه يك مريضى اگر چنانچه سرش درد بكند پيش صد تا طبيب كه برود مى‏گويد سرم، نبايد بگويد كه چون تكرار مى‏شود و يك دفعه بگويد سرم، يك دفعه بگويد پايم، يك دفعه بگويد دلم كه مبادا تكرار بشود.

    درج مطالب تحريك آميز، توطئه‏اى براى انحراف از مسائل اساسى‏

    ما الان حكم يك مريضى را داريم كه بايد آن مرض خودمان را افشا كنيم، بگوئيم، هر دسته‏اى كه آمدند همان مرض كه هست بايد بگوئيم. براى شما، براى ديگران هر چه كه هست، هر واقعى كه هست ما بايد بگوئيم. دردى كه بالفعل ما دچارش هستيم بايد بگوئيم. آن دردى كه دچارش هستيم الان اين است كه در اين حالى كه قانون اساسى دارد، طرح شده است و مى‏خواهد تصويب بشود تا مراحل نهائى‏اش، در اين حال من مى‏بينم كه قشرهاى مختلفى مى‏آيند و يك مسائل ديگرى طرح مى‏كنند و

    صحيفه نور ج 8 صفحه 137

    گاهى هم يك مسائلى كه دنبال او ممكن است كه برخوردها باشد و در روزنامه‏ها و مجلات هم بعضى مطالب را مى‏نويسند كه اين مطالب محرك است، تحريك‏آميز است. و اين روى يك (آنطور كه به نظر آدم مى‏رسد) نقشه و حسابى است، يك توطئه‏اى است كه الان ماها را يا متوجه كنند به يك مسائلى غير از مسائل اصلى كه ما داريم، يا منحرفمان كنند به طورى كه تا آخر منحرف بشويم از مسائل، يا به جان هم بيندازند، دعوامان بيندازند كه آن هم اسباب انحراف است و آنها نگذارند كه ما اين مراحلى كه الان داريم: يكى بررسى در قانون اساسى، يكى انتخاب خبرگان، دنبالش مجلس شوراى ملى، دنبالش يا همراه او رئيس جمهور كه اينها اساس يك مملكت است كه بايد اين اساس درست بشود، بعد كه اين اساس درست شد روى او و مسائل ديگر بايد حل بشود.

    ايجاد استقلال و جمهورى اسلامى از اهداف ماو ملت‏

    و ما الان آنى كه گرفتارش هستيم اين اساس است و الان بالفعل هم آنكه گرفتارش هستيم، قضيه بررسى قانون اساسى است. شماها دانشگاهى هستيد و اهل نظر، مطالعه كنيد قانون اساسى را، هر نظرى داريد بنويسيد و به مجلس سناى تهران بفرستيد تا آنها بعد كه خبرگان آمدند تا رسيدگى بكنند و دنبالش آنوقت كه اعلام مى‏شد كه انتخاب بكنيد خبرگان را، شما ببينيد كه چه اشخاصى بايد انتخاب بشوند، اشخاص مطلع از اسلام. ما اسلام را خواهيم درست بكنيم، ما نمى‏خواهيم يك مطلب اروپائى درست كنيم تا برويم سراغ كارشناس‏هاى اروپا، نمى‏خواهيم يك مسأله حقوق اروپائى و غربى درست كنيم تا برويم سراغ حقوقدان اروپائى فهم، ما مى خواهيم يك مسائل اسلامى. همه اين ملت فرياد زدند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، اين فرياد ملت بود. آنهايى كه مخالف با اين بودند، آنوقت نفس‏شان هم در نمى‏آمد آنها رفته بودند، يا خارج از اين مملكت بودند و هيچ كاره، يا داخل در مملكت بودند و آن كنار نشسته بودند و تماشا مى‏كردند و شايد به شهيدهاى ما هم مى‏خنديدند. اينها اهل اين نيستند كه اسلام را بدانند چى هست تا اينكه قوانين را وقتى نگاه مى‏كنند ببينند به اسلام مربوط هست يا نه. شمابايد اشخاص را تعيين كنيد كه علاقه‏مند به اسلام باشند. اينطور نباشد كه فرض كنيد يك جايش كه راجع به اسلام است يك قلمى رويش بكشند و آن هم كنارش بگذارند. علاقه‏مند باشند به اينكه اسلام بايد در اين مملكت، در اين كشور تحقق پيدا كند. از اينور و از آنور هم نرفته باشند كه بخواهند منافع غرب را يا منافع شرق را تأمين بكنند، مستقل در نظر باشند، مستقل در روحيه و فكر باشند، امين باشند، شناخته شده باشند. يك آدم مجهول را هر چه هم به شما بگويند خيلى آدم خوبى است، تا خودتان نشناسيدش اين را تعيين نكنيد. اشخاصى كه مى‏شناسيد كه مسلمانند، مطلع بر اسلامند و گرايش نداشتند در عمرشان به اين طرف و آن طرف، گرايش‏شان، گرايش اسلامى بود، مشى‏شان، مشى اسلامى بود، مطلع هستند از اوضاع كشورشان، يك همچو اشخاصى را بايد تعيين بكنيد كه انشاءالله اين قانون اساسى را آنها مطالعه كنند و بر طبق آنكه مصلحت ملت ما هست.

    صحيفه نور ج 8 صفحه 138

    اسلام تا ابد زنده است‏

    اين را شما بدانيد، همه بايد بدانيد كه آنچه مصلحت ماست كه از زير بار خارجى‏ها و افكار خارجى‏ها و اعمال خارجى‏ها اين ايران را بيرون بكند و يك مملكت عدل به تمام معنا آزاد، آزادى صحيح، نه آزادى غربى، و عرض كنم كه اقتصادش صحيح باشد، همه چيزش صحيح باشد، آنكه بتواند يك همچو كارى بكند اسلام است، اسلامى است كه خدا قوانينش را وحى فرموده و بهتر ميداند كه براى اينها تا ابد چى لازم است. خيال نشود كه اسلام سابقاً شده است پياده بشود، حالا نه، ديگر نمى‏شود يا بعدش نمى‏شود. اينها انحراف است بى‏توجهى است، نفهمى است، بايد شما اشخاصى كه صد در صد معتقد باشند كه اسلام كهنه نيست،الان تا ابد زنده است.

    اين نهضت شما ثابت كرد به اينكه اسلام الان متحرك است و كوبنده است. الان هم ظلم را دستگاه ظلم را اسلام مى‏كند. اگر شما پيوند به اسلام نداشته بوديد و اشخاصى بوديد كه هر كس براى مقصد خودش يك حرفى‏زد، حالا هم باز زير همان بارها بوديم و محمدرضا هم اينجا باز سلطنت مى‏كرد و فرياد مى‏كرد تمدن بزرگ و ما را به آتش مى‏كشيد.

    اين وحدت كلمه شما و همه توجه‏تان به اسلام، جوانها توجه‏شان به اسلام كه الان هم آيند مى‏گويند شما دعا كنيد ما شهيد بشويم و من مى‏گويم دعا كنم كه شما ثواب شهيد داشته باشيد ديگر ما حالا انشاءالله مى‏دانى پيدا نمى‏كنيم تا شهادتى باشد ما حالا ديگر دزدها را و كلاهبردارها را داريم چه مى‏كنيم در هر صورت يك همچو روحيه‏اى كه متحول شده بود از آن ترس به اين شجاعت، از آن فرار به اين هجوم، يك همچو روحيه‏اى شما را پيروز كرد و اين روحيه، روحيه‏اى بود كه اسلام به ما داده يعنى مردم حالا متحول شده‏اند به همان اشخاصى كه در صدر اسلام، سى هزارتاشان يك روم و يك ايران را به هم كوبيد و عرض كنم كه فتح كرد. آنها هم براى همين بود كه اسلام را سعادت مى‏دانستند، چه زنده باشند چه نباشند، شهادت را براى خودشان زندگى ابدى دانستند. اين روحيه در جوانهاى ما، من مى‏بينم كه پيدا شده است و جدا مى‏آيند و از من تقاضا مى‏كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند. اين اسباب اين شد كه ما پيروز شديم.

    الان كه وظيفه فعلى ما اين است كه همه مسائلى كه بعدها بايد درست بشود، همه گرفتارى‏هائى كه بعدها بايد درست بشود، همه را كنار بگذاريم و همه متوجه به اين باشيم كه اين قانون اساسى كه بناست تصويب بشود، چى هست، اشكالاتش چى هست، اشكالات را بگوئيد، كى بايد اين را بررسى بكند و چه اشخاصى بايد بررسى بكنند، همان اشخاص را تعيين بكنيد.

    انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند وهمه مسائل بعد از تحقق يك دولت غير انتفاعى، يك دولت مستقر و مستمر، بعد از او و يك قانون اساسى و يك مجلس شورائى كه ملى باشد، نه فرمايشى، انشاءالله همه اين مسائل حل مى‏شود و به دست خود ملت همه اينها واقع مى‏شود. خداوند همه شما را حفط كند و موفق.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  10. #670
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 8 صفحه 139

    تاريخ: 25/4/58

    فرمان امام خمينى به دادستان دادگاههاى انقلاب‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    جناب آقاى دادستان دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى كشور

    نظر به اينكه در نيمه شعبان معظم 99، روز ميلاد مسعود حضرت ولى عصر (عج) كليه متهمين كه در رژيم سابق مرتكب تقصيراتى شده‏اند، به استثناى اشخاصى كه ذيلاً ذكر خواهد شد، مورد عفو قرار گرفته، لازم است دستور دهيد تمام دادگاه‏هاى انقلاب اسلامى سرتاسر كشور در اسرع وقت به پرونده متهمين رسيدگى نموده و بخشوده شدگان را فوراً آزاد نمايند. استثناشدگان عبارتند از:

    1- كسانى كه شخصاً مبادرت به قتل شخص يا اشخاصى نموده‏اند.

    2- آنهائى كه دستور قتل شخص يا اشخاصى راصادر كرده‏اند.

    3- افرادى كه زندانيان را شكنجه داده و يا دستور آن را داده‏اند.

    4- اشخاصى كه به نحوى از انحاء از بيت‏المال سوء استفاده نموده‏اند.

    ضمناً توجه داشته باشيد كه بخشودگى مذكور شامل كسانى كه قبل از عفو 15 شعبان 99 حكم دادگاه درباره آنها صادر شده است نمى‏شود و نيز بعد از حكم عفو اگر كسى مرتكب جرمى شد بايد تعقيب و مجازات شود و اكيداً اعلام كنيد كه هيچ كس حق ندارد مستقيماً متعرض قواى انتظامى، ارتش، ژاندارمرى و شهربانى بشود و متهمان در اين دستگاه‏ها بايد بوسيله رؤساى خود آنان تسليم دادگاه شوند و متخلفين از اين امر مورد تعقيب و مجازات قرار گيرند.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 67 از 208 نخستنخست ... 175763646566676869707177117167 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/