صفحه 61 از 208 نخستنخست ... 115157585960616263646571111161 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 601 تا 610 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #601
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 186

    تاريخ: 2/4/58

    بيانات امام خمينى در ديدار با طلاب و روحانيون شهرستان تبريز

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اميدوارم كه شما آقايان كه در اين راه قدم برداشتيد و در مدرسه دينى و علمى‏وارد شديد، بعدها ازذخائر اين امت و از مبلغين اسلام باشيد. راه، راه خوبى است و خطرناك. راه خوبى است كه راه انبياست، انبيا، هم براى تربيت بشر آمده‏اند و علماء امت هم مربيان بشر بايد باشند. پس شغل، شغل انبياست راه، راه انبياء خطرناك است كه اگر ما به وظايف محوله خود عمل نكنيم، غير از اين است كه ديگران نكنند. اگر يك بقال، يك كارمند، يك شخصى كه سمت روحانيت ندارد، يك كار زشتى خداى نخواسته انجام بدهد، اين براى خودش عيب است اما اگر شما انشاءالله روحانى شديد و هر كدامتان در يك بلدى يا در يك مملكتى انشاءالله سرشناس شديد و مروج دين اسلام، اگر خداى نخواسته يك انحرافى در شما پيدا بشود. اين انحراف، انحرافى نيست كه مثل ساير مردم باشد. شما نشانه خدا هستيد، نشانه اسلام انشاءالله خواهيد بود و كسى كه نشانه خدا و نشانه اسلام است، بايد همه حركاتش، همه سكناتش، همه اعمالش، همه گفتار و كردارش الهى باشد، روى موازين الهى باشد. مردم به روحانيون نظر دارند، توجه دارند، توجه به پيغمبر اكرم كه اينها نمايندگان پيغمبر اكرم و امام زمان سلام الله عليه هستند. اگر خداى نخواسته از اينهائى كه نماينده هستند از طرف اولياء خدا، از طرف رسول خدا، اينها اگر يك وقت، يك انحرافى از آنها پيدا بشود، شايد اشخاص غرضمند اين را به پاى اسلام حساب كنند، خيال كنند تعليمات اسلامى‏اينطور است و لهذا راه، راه پر خطرى است و راه شريفى. جديت كنيد كه از اين راه پر خطر خوب عبور كنيد كه اين صراط است. صراط مستقيم الهى از اينجا شروع مى‏شود. جسر جهنم از دنيا تا بهشت امتداد دارد و شما الان در بين راه هستيد و در صراط هستيد. توجه كنيد كه اين راه را منحرف نشويد. مستقيم اين راه را تا بهشت انشاءالله با سعادت پيدا كنيد و توجه داشته باشيد كه شما درآتيه انشاءالله در آتيه مربى مردم هستيد و مربى مردم بايد خودش منزه باشد، مهذب باشد. توجه داشته باشيد كه آخوند شغلش بزرگترين شغل‏ها و مسووليتش بزرگترين مسؤوليت‏هاست. يك شخص روحانى مى‏تواند يك ملت را نجات بدهد و يك شخص روحانى مى‏تواند يك ملت را به تباهى بكشد. توجه داشته باشيد كه مبادا از آن اشخاص بشويد كه يك ملت رابه تباهى بكشيد. از آن اشخاص باشيد كه يك ملت را به سعادت برسانيد، يا شعاع شما در هر جا هست، آنها را به سعادت برساند. با ارشاد شما مردم هدايت بشوند. نكند كه يك وقت با

    صحيفه نور ج 7 صفحه 187

    عمل شما، با قول شما، با رفتار شما يك اعوجاجى در مردم پيدا بشود، يك انحرافى پيدا بشود. اين انحراف براى شما ضررش زياد است. شما انشاءالله بعد كه هر يك از علماى اعلام شديد، توجه كنيد كه در خلال تحصيل علم، تقوا تحصيل كنيد، مهذب بشويد، اخلاقتان را مهذب كنيد، اعمالتان را مهذب كنيد. بايد بر طبق كتاب و سنت باشد كه شما خودتان كتاب و سنت بشويد يعنى كتاب و سنت عملى. روحانى بايد طورى باشد كه مردم وقتى كه او را ديدند به ياد رسول خدا بيفتند و شما اين بار را به دوش گرفتيد و بايد اين بار را به سلامت به آخر برسانيدو مردم را هدايت كنيد. خداوند شما ودوستان شما و رفقاى شما كه در مدرسه و در ساير مدارس هستند همه را سلامت و سعادت عنايت كند و همه شما را خداوند از علماى اعلام مهذب كه براى خدا قدم برداشتيد قرار بدهد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  2. #602
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 188

    تاريخ: 3/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان صنعت نفت تهران‏

    هجوم اشخاص فرصت طلب وقبضه امور، پس از پيروزى نهضت

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اين جهت رامى‏دانم كه اين نهضت و انقلاب تا رفتن رژيم شاه و به هم خوردن اين دستگاه ظلم خوب جلو رفت، لكن بعد از اين پيشرفت، يك آزادى پيدا شد و آن اختناق‏ها از بين رفت و اشخاصى كه فرصت طلب بودند از اطراف به ايران هجوم آوردند و كارها را به وسائلى قبضه كردند و نمى‏گذارند كارها به صورت اسلامى پيش برود. اين را من مى‏دانم، اين انحصار به شركت نفت ندارد، در ساير جاها هم همين مسائل هست و از همان افراد ناصالح هستند، بلكه بسياريشان از همان رژيم سابق الان هستند، وجود دارند و تصفيه نشده‏اند لكن الان يك قدرى بايد آقايان صبر كنند تا اين مراحلى كه مراحل ابتدائى است، از آنها بگذرند بعدش مشغول تصفيه بشوند و يك تصفيه صحيح بشود كرد.

    ما مى‏خواهيم يك مملكتى باشد اسلامى، اشخاصى كه اداره مى‏كنند اين مملكت را، اعتقاد به اسلام داشته باشند و اسلام مبناى اعمالشان باشد، نه اشخاصى كه به اسلام خيلى توجه ندارند. اينها بايد تصفيه بشوند لكن ما براى مصالحى عجالتاً اين مطلب را مسكوت عنه گذاشتهايم و در عين حال كه مى‏دانيم بعضى افراد، افراد غيرصالح هستند و در خصوص شركت نفت هم به من اطلاعاتى داده‏اند كه روى يك روابطى دارد پيش مى‏رود لكن من باز در اين باب سكوت كردم كه عجالتاً اين مسائل اصلى مان حل بشود، بعد از اينكه اين مسائل اصلى حل شد، آنها آسان است، مشكل نيست، آنها در يك روز تصفيه مى‏شوند، يا دو روز تصفيه مى‏شوند. و من اميدوارم انشاءالله يك روز يك رژيم اسلامى با محتواى اسلامى داشته باشيم، نه فقط لفظ اسلام باشد و عمل، عمل طاغوتى. الان در بعضى جاها لفظ اسلام است و فقط گفته مى‏شود اسلام، آنهائى كه الان اعتقاد به اسلام ندارند كلمه اسلام را مى‏گويند، براى اينكه مى‏دانند الان اسلام خريدار دارد و آنها هم يك اشخاصى هستند كه دنبال اين هستند كه مشترى پيدا بكنند اين مشترى آن روز كه طاغوت بود، طاغوت بود و اسم او را مى‏بردند، حالا كه اسلام است اسلام مى‏گويند. اين فرق نكرده، فرق، اين مشترى است كه ببيند، دنبال مشترى مى‏گردند كه مشترى هر جور هست، آنها هم خود را آنجورى كنند. لهذا ما هم نه اينست كه توجه نداريم كه اينهائى كه اينطور هستند و بعضى شان هستند كه معلوم نيست اعتقاد به اسلام داشته باشند و

    صحيفه نور ج 7 صفحه 189

    بعضى هم ندارند، لكن معذلك يك مصالحى الان اقتضا مى‏كند كه اين مطالب اول مستقر بشود، يك حكومت، حكومت انتقالى به حكومت استقرارى تبديل بشود و مجلس پيدا بشود و وقتى مجلس از اشخاص ملى بوجود آمد حل خواهد شد. ما اميدواريم كه انشاءالله بتوانيم مردم را هدايت كنيم به اينكه چه اشخاصى را به مجلس بفرستند، وقتى مجلس يك مجلس ملى اسلامى شد اين مسائل دنبالش حل است. اينكه من راجع به بسيارى از افراد كه مى‏دانم افراد سالمى نيستند، سكوت كردم، اين براى همين مصلحت است و انشاءالله اميدوارم كه موفق بشويد شما وهمه به اينكه خدمت بكنيد به اين كشور و بدانيد تا برنامه اسلام نباشد خدمت صحيح نخواهد بود. از اشخاصى كه به اسلام توجه ندارند، توقع اينكه خائن نباشند هيچ وقت نداشته باشيد، آنها دنبال اين هستند كه يك راهى پيدا بكنند براى مقاصد خودشان، هر راهى كه پيدا شد، هر راهى كه هر روزى پيدا شد آن راه را مى‏گيرند.

    همه اقشار از اختلاف و تفرق كه مضر براى اسلام و ملت است پرهيز كنند

    من اميدوارم كه انشاءالله همه توجه بكنند، همه قشرها به اسلام توجه بكنند، و اين اختلافات و اين مسائل كه همه مضر براى كشور ماست، همه مضر بر مليت ماست، برا سلام ماست، از اينها دست بردارند، گروه گروه نشوند، اين گروه گروه شدن اسباب اين مى‏شود كه مسائل عقب بيفتد. هر گروهى و دستهاى جمع مى‏شوند، يك گروه درست مى‏كنند، مااين گروه‏ها را همه ادغام كرديم، دور هم جمع كرديم تا يك قدرت بزرگ شدند كه آن قدرت‏هاى ابر قدرت را شكستند، حالا آقايان دوباره برگشتند گروه درست كردند، هر روز هم يك گروهى پيدا مى‏شود كه اگر چه عددشان چيزى نيست، ادعايشان زياد است نه واقعيتى دارند و نه يك برنامه اى دارند، هيچ چيز نيست لكن همين مقدار كه گروه كذا، گروه كذا، حزب كذا، همين‏ها مضر به حال مملكت ماست. ما مى‏خواهيم اين گروه‏ها برگردند يك گروه بشوند و آن گروه، گروه اسلامى كه براى اين مملكت مفيد باشند، خدمت بكنند به اين كشور اين نابسامانى‏هائى كه هست، اين خرابى‏هائى كه هست، ترميم بكنند. اين اختلافات و گروه گروه درست كردن نمى‏گذارند خرابى‏ها ترميم بشود، نمى‏گذارد دولت كارش را انجام بدهد، نمى‏گذارد كه مردم به كارشان برسند البته ممكن هم هست كه سوء نيت نداشته باشند. لكن فهمشان خيلى نيست و ادراكشان زياد نيست، فهم سياسى ندارند، خيلى دم مى‏زنند از اينكه ما كذا هستيم، لكن فهم سياسى ندارند. اگر فهم سياسى داشتند، امروز روز اين نبود كه هى گروه‏هاى مختلف و دستجات درست كنند، آن يك حزب درست كند، آن يك گروه، آن يك گروه، هر كس يك چيزى درست كند و يك عدهاى دور خودش جمع بكند، در عين حال كه عده‏شان چيزى نيست لكن مضر هست.

    انشاءالله خدا همه را بيدار كند و همه توجه به مصلحت مملكت بكنند و انشاءالله پيش ببريم و اين مسائل حل بشود، لكن مطمئن باشيد كه ديگر نمى‏توانند آنها بيايند و كارى انجام بدهند، اين كار گذشته است، ديگر تمام شده است. خدا همه تان را توفيق بدهد و مويد باشيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #603
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 190

    تاريخ: 3/4/58

    پيام امام خمينى به مردم فردوس‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اهالى محترم شهرستان فردوس ايدهم الله تعالى

    طبق درخواست آقايان محترم، جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى آقا شيخ اسماعيل فردوسى دامت افاضاته جهت رسيدگى به امور مذهبى و مشكلات محلى بدان شهر مى‏آيند. اميد است اهالى محترم فرصت را مغتنم داشته از وجود ايشان بهره‏مند شده و براى پيشبرد اهداف عاليه اسلام از هرگونه همكارى لازم با ايشان دريغ ننماييد و انشاءالله تعالى با همكارى علماى اعلام دامت بركاتهم و اهالى محترم، بتوانند وظائف محوله را به نحو احسن انجام دهند. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمة الله‏و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #604
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 191

    تاريخ: 3/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع طلاب حوزه علميه اصفهان

    وارسته كردن نفس از تعلقات دنيا سرمنشأ همه كمالات است

    بسم الله الرحمان الرحيم

    شما از صفر شروع كرديد و بحمد الله تا اينجا رسيديد و از حال اختناق شروع كرديد و به آزادى رسيديد و من اميدوارم كه تا آخر، تا آنجا كه مقام انسان است، يعنى لايتناهى، همه برسيد. اميدوارم كه انسان‏هاى آگاه و آگاهى دهندهاى باشيد. شما آقايان همانطورى كه شغلتان محترم و شريف است مسؤوليت‏تان زياد است. شمابايد خودتان را بسازيد و بعد ملت را بسازيد، خودسازى به اينكه تمام قشرهائى، ابعادى كه انسان دارد و انبياء آمدند براى تربيت آن، تمام ابعاد را ترقى دهيد، جنبه علمى، همه ابعاد علم. جنبه اخلاقى، همه ابعاد اخلاق. تهذيب نفس، وارسته كردن نفس از تعلقات دنيا كه سرمنشأء همه كمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است و بدبختى هر انسان تعلق به ماديات است. توجه و تعلق نفس به ماديات، انسان را از كاروان انسان‏ها باز مى‏دارد و بيرون رفتن از تعلقات مادى و توجه به خداى تبارك و تعالى انسان را به مقام انسانيت مى‏رساند. انبياء هم براى همين دو جهت آمده بودند، بيرون كردن مردم را از تعلقات و تشبث به مقام ربوبيت.

    نيل به مقام انسانيت، با منزه شدن از تعلقات دنيوى

    شما آقايان اهل علم كه بعضى ملبس به لباس علم هستيد، و بعضى يا اكثراً انشاءالله بعد ملبس خواهيد شد، انشاءالله اين مراتب را طى مى‏كنيد. علم تنها اثر ندارد بلكه گاهى مضر است عمل بدون علم بى‏نتيجه است. علم و عمل دو بالى است كه انسان را به مقام انسانيت مى‏رساند. علم به همه شوون و عمل، عمل نفسانى، عمل جسمانى، عمل عقلانى، انسان را به مراتب انسانيت مى‏رساند. اميد است كه شما آقايان در خلال تحصيل توجه به اين مطلب داشته باشيد كه در مدرسه‏ها منزه كنيد خودتان را از تعلقات دنيا. تمام گرفتارى‏هاى بشر از اين تعلقات است. اگر اين تعلقات نبود، اگر اين توجه به دنيا و تعلق به دنيا نبود، ما اينقدر گرفتارى در ظرف بيش از پنجاه سال و قريب شصت سال نداشتيم. محمد رضا پهلوى به واسطه تعلقى كه به دنيا داشت، نفسش غير از دنيا چيزى نمى‏فهميد، سر منشا اينهمه فساد براى ملت و اين همه بدبختى براى خودش شد. دوستان او كه جنود شيطان بودند، براى تعلقى كه به دنيا داشتند كه نفوسشان غير از دنيا ادراك نمى‏كرد، به واسطه همين تعلق، منشأاين همه

    صحيفه نور ج 7 صفحه 192

    بدبختى براى ملت و بدتر آنكه براى خودشان شدند، هم بدبخت كردند ملت را و به باد دادند همه چيز ملت را و هم بدبخت كردند خودشان را.

    انبياء در عين حال كه دنيا را اداره مى‏كردند، مملكت‏ها رااداره مى‏كردند كه در اسلام نمونه بارزش نزديك به ماست وتاريخ نشان مى‏دهد كه در ظرف نيم قرن تقريباً اكثر معموره را فتح كردند، در عين حال تعلق نداشتند به دنيا. فتح براى مملكت گيرى در اسلام نيست. مملكت گيرى براى حكومت در اسلام نيست. حكومت جائرانه مطرح نيست. فتح براى اين است كه انسان‏ها را، آدم‏ها را به كمال برساند. فتوحات اسلام غير از فتوحات رژيم‏هاى ديگر است. آنها فتوحاتشان، رژيم‏فتوحاتشان، فتوحات براى دنياست و انبيا فتوحاتشان براى خداست، براى توجه دادن مردم به خداست. آنها مردمى‏كه اسير ماده هستند و اسير نفس و شيطان هستند، آنها را مى‏خواهند تحت تأثير خودشان و مكتب خودشان قرار بدهند و آنها را از حزب شيطان به حزب الله وارد كنند.

    (الله ولى الذين امنوا بخرجهم من الظلمات الى النور و الذين كفروا اولياء هم الطاغوت بخرجونهم من النور الى الظلمات) اين دو، اين دو جنبه است، اين دو جبهه است، جبهه طاغوت و جبهه الله، جبهه الله را كه توجه به خدا دارند و ايمان به خدا دارند، خداى تبارك و تعالى آنها را از همه ظلمت‏ها از تمام ظلمت‏ها اخراج مى‏كند و به نور مى‏رساند. آن نور، نور خود حق است. اينكه نور است (الله نور السموات و الارض) از همه ظلمت‏ها كه ما عداى الله است، آنها را خارج مى‏كند و به نور مى‏رساند و به الله مى‏رساند. طاغوت مردم را از نور خارج مى‏كند و به ظلمات مى‏رساند.(ظلمات بعضها فوق بعض) اين دو راه است، راه انبيا و راه طاغوت. راه انبيا راه خداست و خدا ولى است و خدا فاعل است و به دست خدا انسان تربيت مى‏شود و راه طاغوت راه شيطان است كه شيطان مربى انسان است.

    با تعلم و تهذيب نفس به جند الهى وارد شويد

    عزيزان من! توجه داشته باشيد كه در جند الهى وارد باشيد. درس خواندن تنها انسان را در جند الهى وارد نمى‏كند، علم تنها خصوصاً علم‏هاى قانونى، رسمى، انسان را به مراتب انسانيت نمى‏رساند بايد باشد لكن در جنب او بايد توجه به غيب باشد. درس را براى خدا بخوانيد. از صفر شروع كرديد و اميدوارم تا غير متناهى برويد و برويد تا برسيد به آنجا كه غير از خدا كسى را نبينيد. همه چيز را از او ببينيد، همه كس را جلوه او بدانيد. اگر همچو تربيتى در انسان‏ها واقع بشود، انسان‏ها الهى مى‏شوند. انسان الهى جنگ و زور ندارد، جنگ و جدال ندارد، همه جنگ و جدال‏هائى كه واقع مى‏شود براى اين است كه توجه به طبيعت است. جنگ‏هائى كه در اسلام وارد شده است براى اينكه اينها رااز ظلمات به نور وارد كنند. جنگ‏اسلامى، جنگ‏هاى رژيم‏هاى ديگر نيست. اينها از ظلمات به ظلمات ديگر وارد مى‏كنند، از ظلمت به ظلمات وارد مى‏كنند. انبيا مى‏خواهند از ظلمات اينها را به نور وارد مى‏كنند. خداوند همه شما را تأييد كند. من از شما فرزندان عزيز كه دلم به شما خوش است. دلم به

    صحيفه نور ج 7 صفحه 193

    چهره‏هاى شما خوش است و از اين صورت نورانى حظ مى‏برم، تشكر مى‏كنم كه از راه دور آمديد و در اين هواى گرم و در اين منزل تنگ در زحمت واقع شديد. خداوند همه شما را از علماى عاملين و از مجاهدين اسلام قرار بدهد. خداوند همه شمارا از ظلمات بيرون كند و به نور برساند.

    والسلام عيكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  5. #605
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 194

    تاريخ: 4/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع مردم اردكان فارس

    پيروزى اصيل آن است كه ما بتوانيم متبدل بشويم به يك موجود انسانى، الهى و اسلامى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انقلاب‏هائى كه در دنيا واقع مى‏شود دو جور است. يك انقلابى، انقلاب اسلامى است و يك انقلاب غير اسلامى. انقلاب اگر انقلاب غير اسلامى‏باشد، اين انقلاب بعد از انقلاب ديگر بند و بارى در كار نيست و هر طورى كه مى‏خواهند با مردم عمل مى‏كنند، مهارى در كار نيست. لكن انقلاب اگر اسلامى باشد يعنى متكى به ايده اسلام، متكى به احكام اسلام باشد اين بايد از اول انقلاب تا آخر ابد كه اين انقلاب آثارش هست اين اسلامى‏باشد و تحت احكام اسلام. ملت ما تا اينجا آمده است و بحمد الله با پيروزى به اينجا رسيده است لكن پيروزى اين نيست كه مافقط طاغوت را از بين ببريم پيروزى اصيل آن است كه ما بتوانيم متبدل بشويم به يك موجود انسانى، الهى، اسلامى كه همه كارهايمان، همه عقايدمان، همه اخلاقمان، همه اسلامى باشد.

    اصل، محفوظ ماندن مكتب است نه به دست آوردن پيروزى ظاهر

    الان چشم همه متفكرين دنيا تقريباً دوخته شده است به ايران و توجه به اين الان هست كه آيا اين ايرانى‏ها كه به اين پيروزى رسيدند و مدعى هستند به اينكه اسلام بالاترين مكتب است، اسلام از همه مكتب‏هاى عالم منزه‏تر است، آيا اين مردمى كه اين ادعا را دارند، اينها چه جور هستند الان؟ الان كه جمهورى اسلامى در ايران مستقر شده است يعنى رژيم الان رژيم جمهورى اسلامى است، آيا اين نظام اسلامى در ايران چه اثرى داشته است؟ همان مسائل سابق است منتها مهره‏ها تفاوت كرده است؟ آن روز مأمورين انتظامى و مأمورين دولتى، آنها ظلم مى‏كردند و حالا پاسداران اسلامى و مردم اسلامى و بازار اسلام ظلم مى‏كنند؟ فقط اسم تغيير كرد و افراد تغيير كردند لكن مطلب باقى است و مطالب باقى است؟ يا خير، آن هم، محتوا هم تغيير كرده است؟ من خوف اين را دارم كه در دنيا يك شكست بزرگ بخوريم و آن شكست مكتبمان باشد. من از اين بسيار خوف دارم. شكست ما اگر مكتبمان محفوظ باشد و شكست بخوريم اشكالى در كار نيست، بسيارى از اولياء خدا در مقابل غير، شكست خوردند اما مكتبشان محفوظ بود. اگر خداى نخواسته ما پيروز بشويم به اين معنا كه آن دستهاى از

    صحيفه نور ج 7 صفحه 195

    ظالم‏ها كه بودند و آن دستهاى از چپاولگران كه بودند بيرون كرديم لكن به جاى آنها يك دسته ظلمه ديگرى با يك محدوديت خاصى و چپاولگرهاى ديگرى با يك محدوديتى به جاى او نشست، اين موجب اين مى‏شود كه مكتب ما در دنيا منعكس بشود كه مكتب درستى نبوده، شكست در مكتب واقع بشود. آ ن شكستى كه جبران نمى‏تواند بپذيرد اين شكست است.

    هشدار به رعايت حدود و عمل به موازين شرعى براى پيشگيرى از شكست

    الان ما در تمام سطح ايران مى‏بينيم كه يك نابسامانى‏هائى هست، يك اختلافاتى هست، يك كارهائى هست كه نبايد بشود. چيزهائى كه بر خلاف رضاى خداست، بر خلاف دستور پيغمبر اكرم است، بر خلاف دستور اسلام است، در همه سطح كشور واقع مى‏شود. نه همه مى‏كنند، لكن در تمام سطح كشور هستند اشخاصى كه همچو كارهائى مى‏كنند و خوف اين است كه اين به پاى اسلام نوشته بشود، به پاى جمهورى اسلام نوشته بشود و در خارج بگويند اين هم نظام اسلام و اين هم جمهورى اسلام كه مثل سابق است با اختلاف افراد. همانطورى كه سابق مى‏ريختند توى خانه‏هاى مردم و مى‏گرفتند و هيچ تحت قاعده اى نبود الا قاعده جباريت و ظلم، حالا هم بى‏ميزان مثلاً دربعضى جاها مى‏روند خانه مردم و چه مى‏كنند،اين پاى اسلام حساب بشود.اگر پاى خود ما حساب مى‏شد، خوب مسلك بود، مسلك صحيح. لكن آنهائى كه مى‏خواهند در اين مملكت باشند آنها دارند خلاف مى‏كنند، مثل كارهاى رژيم سابق، آن را به پاى اسلام حساب نمى‏كردند آنها يك دستهاى بودند كه كارهائى مى‏كردند وروى رژيم طاغوتى بود، اين به مسلك ما هيچ ضررى وارد نمى‏آورد، به مملكت ما ضرر وارد مى‏آورد اما مسلك ما محفوظ مى‏ماند و آنها راخلاف اسلام مى‏دانستند، خلاف رژيم اسلام مى‏دانستند. لكن اگر امروز خداى نخواسته در طبقات مردم خصوصاً در طبقات روحانيين كه آنها در راس هستند و آنها نماينده اسلام هستند اگر خداى نخواسته بعضى اشخاص ملبس به لباس روحانيين يك كارى بكنند به اسم روحانى، يك كارى بكنند به اسم كميته كذا و اين كار بر خلاف موازين شرعيه باشد،اين را ديگر نمى‏آيند حساب كنند به اينكه اين رژيم طاغوتى است، مى‏گويند رژيم اسلامى است و اين هم كارهايش، اين هم حرف‏هائى است كه دارند مى‏زنند و لهذا امروز يك مسأله خطرناكى مطرح است. ما آنوقت اگر شكست خورده بوديم از طاغوت هيچ ابائى نداشتيم خوب ما شكست خورديم حضرت امير سلام الله عليه هم از معاويه شكست خورد آن ابائى نبود خوب ما يك مطلبى را مى‏گفتيم، مطلب حقى داشتيم مى‏گفتيم، نتوانستيم پيش ببريم آنها غلبه كردند بر ما. اما امروز مسأله آن نيست امروز يك صفحه ديگرى در كار است و آن اين است كه مسلمين ملت ما شكست داد طاغوت را و راى داد به جمهورى اسلامى و شد مملكت، مملكت اسلامى. اگر امروز ما يك خطاهائى بكنيم كه دشمن‏هاى ما در خارج دامن به آن بزنند، در داخل دامن به آن بزنند و منعكس كنند در خارج و داخل به اينكه اسلام هم مثل ساير مكتب‏ها بلكه پائين‏تر از او، اين شكست، شكستى است كه جبران ناپذير است شكست حضرت امير از معاويه هيچ اهميتى نداشت براى اينكه شكست مسلك

    صحيفه نور ج 7 صفحه 196

    نبود شكست شخص بود. اما اگر ما الان مدعى هستيم كه اسلام است رژيم ما، ولى وقتى برويم سراغ بازار ببينيم بازار همان بازار سابق است، ربا همان رباى سابق است، چپاولگرى همان چپاولگرى سابق است، اجحاف و گرانفروشى فوق العاده همان است كه سابق بود، برويم توى ادارات هم ببينيم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانى آنجا هم هست، برويم در مثلاً دانشگاه ببينيم آنجا هم مسائل همان مسائل است، هر جا برويم همان مسائل باشد اين موجب اين مى‏شود كه انعكاس پيدا بكند. كه رژيم فاسدى رفت يك رژيم فاسدى جايش نشست. كارى ما نكرديم جز اينكه يك رژيم فاسدى را ما از بين برديم كه آن رژيم فاسد كارهايش پاى اسلام حساب نمى‏شد. اين خطر نبود كه اگر چنانچه محمد رضا يك ظلمى بكند يا سازمان امنيت مردم را چه بكند اين به اسلام مربوط است. هيچ، جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بود. اين خطر آن روز هيچ نبود بلكه هر چه آنها ظلم مى‏كردند اسلام تقويت بيشتر مى‏شد.(لازال يويد هذا الدين الرجل الفاجر) رجل فاجر، آدم فاسق، آدم ظالم هر چه ظلم بكند تأييد دين است براى اين كه دين عدل است او هر چه ظلم بكند مردم توجهشان به دين زيادتر مى‏شود اما امروز كه مملكت يك مملكت اسلامى است، رژيم يك رژيم اسلامى است و يك آزادى براى مردم پيدا بشود، از اين آزادى اگر بخواهد خداى نخواسته يك استفاده‏هاى سوئى بشود و از اين آزادى يك ظلمى بشود، تعدى بشود عرض مى‏كنم كه كارهائى كه بر خلاف مسير انقلاب است بشود، اينطور نيست كه ما مثل شكست از محمد رضا باشد كه بر ايمان اهميت هيچ نداشت. امروز شكست مسلك شكست مى‏خورد، اين است كه مهم است. بايد ما همه بيدار باشيم، متوجه باشيم به اينكه از آزادى سوء استفاده نكنيم. حالا كه آزاد هستيم هرج و مرج بشود، هر كسى بخواهد براى خودش، همچو آزادى در بين بشر نبايد باشد، در اسلام مطرح نيست يك همچو آزادى كه كسى آزاد باشد كه مردم را اذيت كند، كسى آزاد باشد كه اجحاف بكند و همين طور از ساير چيزها. امروز همه ما امانتدار اسلام هستيم، اسلام الان سايه افكنده بر سر ما از باب اينكه رژيم سلطنتى مبدل شد به رژيم اسلامى. الان كه اين امانت دست ما آمده است اگر خداى نخواسته ما به اين امانت خيانت بكنيم و اين را در نظر غربى‏ها، در نظر دشمن‏هاى ما، در نظر دشمن‏هاى داخلى و خارجى و آن اشخاصى كه مى‏خواهند اين نهضت را آلوده كنند، ننگين كنند، اگر ما الان يك عملى بكنيم كه بهانه دست اينها بدهيم ما خيانت به اسلام كردهايم و بايد همه چشم‏هايمان را باز بكنيم. بالاتر از همه طبقه روحانيون هستند كه بايد بسيار با توجه، حالا غير سابق است سابق روحانيون نمى‏توانستند كارى بكنند اگر كارى هم مى‏كردند مى‏گفتند كه اين ساواكى است. اگر يك معممى يك كار خلافى مى‏كرد مردم مى‏گفتند اين ساواكى است، اين از خدمه مثلاً ظلمه است. امروز كه همچو چيزى را نمى‏شود گفت امروز اگر خداى نخواسته يك نفر روحانى كه نمى‏كند او، يك نفر صورت روحانى بيايد در بينشان واقع بشود، يا در كميته‏ها برود ويك خلافى بكند، امروز ديگر نمى‏گويند ساواكى است، امروز مى‏گويند روحانى است دارد اين كار را مى‏كند، ديروز ساواكى اين كار را مى‏كرد امروز روحانى اين كار را مى‏كند و همين طور شماها ديروز بازار، بازار طاغوت بود امروز بازار اسلام است. محتوايش

    صحيفه نور ج 7 صفحه 197

    فرق كرد؟ نه، رباخور همان رباخور، گرانفروش همان گرانفروش، احجاف كن همان احجاف كن و همين طور در هر جاى مملكت كه برويم اگر محتوا تغيير نكند خوف اين است كه مكتب مامورد اهانت واقع بشود، مردم از مكتب ما برگردند و اين بالاترين شكستى است كه ممكن است بر ما وارد بشود و الا فرض كنيد يك كسى هم اينها هم نمى‏شود اما فرض كنيد شد اينها روابطشان را باهم درست كردند و امريكا هم پشت سرش آمد و يك كودتا هم شد ما را هم همه را كشتند و از بين بردند و خودشان جايش نشستند، اين شكست مسلك نيست ما شكست نخورديم ماشكست طبيعى خورديم، نه شكست معنوى. اما اگر خود ما يك كارهايى بكنيم كه در بين مردم، در بين جوامع، در بين متفكرين بادامن زدن دشمن‏هاى ما در داخل و خارج بر مسائل و مكتب ما اسباب اين بشود كه شكست بخورد، اين شكست است كه ديگر جبران ندارد، اين شكستى است كه در مقابل اين، انبيا ايستادند، درمقابل اين، اوليا ايستادند كه اين شكست واقع نشود جانشان رادادند براى اينكه مكتبشان محفوظ بماند. در هر صورت ما الحمدلله تا حالا آمده‏ايم لكن از اين به بعد مشكلتر است مسأله و اهميتش بيشتر است. و من از شما آقايان هم تشكر مى‏كنم كه از راه دور آمده‏ايد با ما ملاقات كنيد و به رفقاى شما خودتان و به دوستان ما و به برادرهاى ما سلام من را تبليغ كنيد. خداوند همه شما را تأييد كند و موفق.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #606
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 198

    تاريخ: 4/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان شيلات جنوب‏

    همه موظفيم كه خودمان را اصلاح كنيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من از آقايانى كه به اينجا آمده‏اند تشكر مى‏كنم، خداوند شماها را سعادتمند كند در دنيا و در آخرت، شما مى‏دانيد كه امروز ايران احتياج دارد به كار و كارگر و زياد كاركردن، روز سازندگى است. اينها رفتند و مملكت خرابى گذاشتند كه در همه چيز احتياج به سازندگى دارد و اين سازندگى بايد به دست همه، همه جمعيت ايران واقع بشود. دولت تنها نمى‏تواند، روحانيون نمى‏توانند، قشر واحد نمى‏تواند، همه با هم بايد دست به هم بدهند و اين خرابه را بسازند.

    الان شما در يك شركتى واقع شديد كه در آن شركت هم بايد به طور امانت، به طور ديانت عمل كنيد و همان طورى كه در اين نهضت پيشبرد كرديد، در نهضت مقابل جنود ابليس هم پيشبرد كنيد. جنودى كه ما را مى‏خواهد به فساد بكشاند، جنودى كه ما را مى‏خواهد به ظلم و به تاريكى بكشاند، در مقابل آنها هم بايد نهضت كرد، قيام كرد، هر كس مكلف است كه خودش را اصلاح كند قبل از اينكه ديگران رااصلاح بكند، همه موظفيم كه خودمان را اصلاح كنيم.

    تلاش شياطين براى ايجاد تفرقه و فساد ميان اقشار مردم

    امروز ايران محتاج است به اينكه مردهاى صالح در كارها دخالت كنند. هر جا هستيد بايد با صلاح و باسداد و با امانت و باديانت مشغول كار باشيد. خداوند همه شما را تأييد كند و خداوند مملكت شما را مستقل كند و از شر شياطين حفظ كند. البته مى‏دانيد كه الان هم شياطين در كارند كه بين كارگران، كارمندان، همه اقشار فساد ايجاد كنند، تفرقه ايجاد كنند، شما برادرها بيدار باشيد كه مبادا در بين شما بيايند و موجب تفرقه بشوند، اينها گمان كردند كه مى‏توانند با تفرقه آن حالات سابق را برگردانند، آن رژيم‏هاى فاسد را برگردانند ولى بحمد الله ديگر دير شده است و نخواهند توانست لكن آنها كوشش مى‏كنند كه تفرقه نفاق بين شماها بيندازند و زحمت ايجاد كنند و شما توجه داشته باشيد كه اگر يك همچنين اشخاصى در بين شماها آمدند، آنها را از بين خودتان دور كنيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  7. #607
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 199

    تاريخ: 4/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى همدان

    خويشتن دارى و حفظ احكام اسلام بالاترين پاسدارى است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    از شما پاسداران از دو جهت تشكر مى‏كنم: يكى اينكه از راه دور آمديد براى ملاقات و حرف‏هاى خودتان را بزنيد، ما هم اگر حرفى داريم بزنيم به شما، يكى هم براى اينكه پاسدار هستيد، پاسدار اسلام هستيد و من اميدوارم كه همه ما پاسدار اسلام و قرآن مجيد باشيم. پاسدارى از اسلام، يكى‏اش همين است كه الان در سطح كشور بحمد الله جمعيت كثيرى مشغول هستند و نظم مملكت الان در دست آنهاست و اگر آنها نبودند، اين انتظامات نبود و يك پاسدارى بالاتر از اين است و آن پاسدارى از اسلام، از احكام اسلام و پاسدارى انسان از خودش. همانطورى كه براى يك كشور دزدهائى هست، خيانتكارهائى هست، جنايتكارهائى هست و بايد با پاسدارى جلو اين خيانت‏ها و جنايت را گرفت و بحمدالله پاسدارهاى اسلامى جلو مى‏گيرند، همين طور در خود انسان از اين جنود شيطانى زياد است كه انسان اگر پاسدارى نكند، انسان را به هلاكت مى‏رساند.

    وظيفه خطير پاسداران خدمت صادقانه بر طبق موازين اسلام است

    اگر پاسدارهاى اسلامى ما پاسدارى از خودشان هم بكنند كه در اين خدمتى كه هستند يك خدمت صادقانه، يك خدمت عاشقانه براى اسلام و يك خدمتى كه مستقيم در راه اسلام باشد، اگر بكنند اينها پاسدارى را حقش را عمل كردند و اگر خداى نخواسته يك انحرافى حاصل بشود، يك تعدى از طرف آنهائى كه ميگويند ما پاسدار اسلام هستيم، به برادرانشان بشود، حالائى كه قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند، از اين قدرت و قوه و آزادى سوء استفاده كنند، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى كنند، به منازل مردم تعدى خداى نخواسته بكنند، آنوقت نه اينكه يك آدم عادى اين كار را كرده است آن آدم عادى هم مجرم است لكن يك جمعيتى است كه به اسم پاسدارهاى جمهورى اسلامى هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند، اگر خداى نخواسته از پاسدارهاى جنود اسلامى، پاسدارهاى جمهورى اسلامى يك اشتباه و خطائى حاصل بشود، اين فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادى حاصل شود، براى اينكه اينها خودشان را معرفى مى‏كنند كه ما جنود اسلام هستيم، ما پاسدار اسلام هستيم و همه توقع از پاسدارهاى اسلام دارند كه روى خط

    صحيفه نور ج 7 صفحه 200

    اسلام مشق كنند، كارهايشان كارهاى اسلامى باشد. همانطورى كه در طبقه روحانيون كه آنها پاسدار اسلام و احكام اسلام هستند اگر خداى نخواسته يك ملبس به لباس روحانيون يك كار خلاف بكند، اين فرق دارد با اشخاص عادى، براى اينكه اينها پاسدار اسلام هستند، ملبس به لباس روحانيت هستند، ملبس به لباس پاسدارى از قرآن و سنت هستند اگر خداى نخواسته از اينها يك وقت اشتباه، خطائى حاصل بشود فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادى حاصل بشود و لهذا شما جوان‏ها كه پاسدار جمهورى اسلامى هستيد و روحانيون كه پاسدار احكام اسلام و قرآن هستند وظيفه‏تان زياد است و شغلتان شريف. شغل، شغل شريف براى اينكه پاسدارى از اسلام يك شغل بسيار شريف است و مسؤوليتش هم زياد است. بايد حفظ كنيم اين حدود ثغور اسلامى را، فقط اين نباشد كه ما پاسدار هستيم، ما هم بگوئيم ما روحانى هستيم، شما هم بگوئيد ما پاسدار و خداى نخواسته به وظايفى كه پاسداران و روحانيون بايد عمل بكنند ما يك وقت خداى نخواسته نكنيم. بايد همانطورى كه مدعى هستيم ما كه ما پاسدار هستيم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احكام اسلام هستيم، بايد خودمان ابتداء مرزمان همان مرز اسلام باشد، راه مان همان راه مستقيم اسلام باشد تا اين ادعاى ما پيش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمائيد كه مردم هم مطلع نشوند كه ما برخلاف داريم عمل مى‏كنيم، خدا كه مى‏داند، در محضر خداست. در پيشگاه خدا ما نمى‏توانيم آنوقت ادعا كنيم كه ما پاسدار هستيم، براى اينكه ما كه خودمان بر خلاف موازين اسلام، خداى نخواسته عمل بكنيم، بعد بخواهيم ادعا كنيم كه ما نگهبان اسلام هستيم، كسى كه خودش بر خلاف اسلام عمل مى‏كند نمى‏تواند بگويد من نگهبان هستم، يك كسى كه خودش دزد است نمى‏تواند بگويد من نگهبان هستم، من پاسبان هستم. پاسبان وقتى دزد باشد، پاسبان نيست، دزد است. پاسدار خداى نخواسته اگر برخلاف موازين اسلام باشد، پاسدار نيست، اين يك آدمى است كه برخلاف اسلام است.

    كوشش در اصلاح خويش و دفع توطئه‏گران

    كوشش كنيد برادرها كه خودتان را اصلاح كنيد و پاسدارى از خودتان بكنيد، پاسدارى از خودتان كرديد، پاسداريتان از جمهورى اسلامى پيش خداى تبارك وتعالى مقبول است و ارزشمند، بسيار ارزشمند. در يك همچو زمانى كه احتياج دارد اسلام به اينكه پاسدار داشته باشد و مردمى كه برخلاف هستند و آنهائى كه برخلاف جمهورى اسلامى‏هستند، در توطئه هستند، مشغولند آنها به عمل در سرحدات ما، در خود شهرهاى ما مشغول به توطئه هستند، دريك همچو موقعى احتياج به پاسدارها هست. هم پاسدارى از خودتان بكنيد و هم پاسدارى از جمهورى اسلامى. انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد و مويد و موفق باشيد و آقاى مدنى هم انشاءالله بعد از اينكه در تبريز كارهايشان را يك مقدارى رو به راه كردند انشاءالله مى‏آيند به همدان. موفق باشيد انشاء الله.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  8. #608
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 201

    تاريخ: 4/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران قرچك ورامين‏

    در مملكت اسلامى‏غير قانون خدا هيچ چيز حكومتى ندارد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ما موظفيم حالا كه جمهورى اسلامى رژيم رسمى ما شده است همه طبق جمهورى اسلامى عمل كنيم. جمهورى اسلامى يعنى اينكه رژيم به احكام اسلامى و به خواست مردم عمل كند و الان رژيم رسمى ما جمهورى اسلام است و فقط مانده است كه احكام، همه احكام اسلامى بشود. مجرد بودن رژيم اسلامى مقصود نيست، مقصود اين است كه در حكومت اسلام، اسلام و قانون اسلام حكومت كند، اشخاص براى خودشان و به فكر خودشان حكومت نكنند، ما مى‏خواهيم احكام اسلام در همه جا جريان پيدا كند و احكام خداى تبارك و تعالى حكومت كند. در اسلام حكومت، حكومت قانون، حتى حكومت رسو ل الله و حكومت امير المومنين حكومت قانون است يعنى قانون خدا آنها را تعيين كرده است، آنها به حكم قانون واجب الاطاعه هستند پس حكم از آن قانون خداست و قانون خدا حكومت مى‏كند. در مملكت اسلامى بايد قانون خدا حكومت كند و غير قانون خدا هيچ چيز حكومتى ندارد. اگر رئيس جمهورى در مملكت اسلامى وجود پيدا بكند، اين اسلام است كه او را رئيس جمهور مى‏كند، قانون خداست كه حكمفرماست. در هيچ جا در حكومت اسلامى نمى‏بينيد كه خود سرى باشد حتى رسول‏الله از خودشان رايى نداشتند، رأى قرآن بوده است، وحى بوده، هر چه مى‏فرموده از وحى سرچشمه مى‏گرفته است و از روى هوا و هوس سخن نمى‏گفتند و همين طور حكومت‏هايى كه حكومت اسلامى هستند آنها تابع قانونند، رأى آنها قانون اسلامى است و حكومتشان حكومت الله. اينكه ما دائماً راجع به اين معنى سفارش مى‏كنيم كه بايد حالا كه رژيم، رژيم اسلامى شده است، محتوا، محتواى اسلامى باشد براى اين است كه يك مملكتى كه افرادش ادعا مى‏كنند كه مسلمان هستيم بايد در آنجا احكام اسلام حكومت كند لكن مى‏بينيم در بسيارى جاها ديده مى‏شود كه افراد پايبند احكام اسلام نيستند. بسيارى از اشخاص ادعاى اسلام مى‏كنند ولى فقط ادعاست، ديگر در عمل خبرى از اسلام نيست. ما كه مى‏گوئيم حكومت بايد همانطور كه اسلامى است محتوايش هم اسلامى باشد، يعنى هر جا كه شما برويد، در هر وزارتخانه‏اى شما برويد، در هر ادارهاى كه شما برويد، در هر كوى و برزن و در هر بازار كه شما برويد، در هر مدرسه و دانشگاه كه برويد آنجا اسلام و احكام اسلام را ببينيد. ما حكومت اسلامى خواستيم، ما جمهورى اسلامى لفظى نخواستيم، ما خواستيم كه حكومت الله در

    صحيفه نور ج 7 صفحه 202

    مملكتمان و انشاءالله در ساير ممالك اجرابشود.

    آزادى بايد منطقى و طبق قانون الهى باشد

    بنابراين، اين تو هم كه حالا كه جمهورى اسلامى شده است و هر كس خودش هر كارى مى‏خواهد بكند آزاد است، اين درست نيست، آزادى در حدود قانون است يعنى آن مقدارى كه خداى تبارك و تعالى به ما آزادى داده است در آن مقدار آزاد هستيم. آزاد نيستيم كه فساد بكنيم، هيچ انسانى آزاد نيست كه كار خلاف عفت بكند، هيچ انسانى آزاد نيست كه برادر خودش را اذيت بكند. اين مقدار آزادى كه خداى تبارك و تعالى به مردم داده است بيش از آن آزادى‏هائى است كه ديگران داده‏اند آنها آزادى غير منطقى داده‏اند و آزادهايى كه خدا داده است آزادى منطقى است، همه چيزهائى را كه آنها دادهاند آزادى نيست، آزادى بايد منطقى و طبق قانون باشد. بنابراين ما از آن چيزى را كه مى‏خواهيم حكومت الله است، مى‏خواهيم خدا و قرآن بر ما حكومت كند، ما هيچ حكومتى را جز حكومت الله نمى‏توانيم بپذيريم و هيچ دستگاهى را كه برخلاف قوانين اسلام باشد نمى‏توانيم بپذيريم و هيچ رايى را كه برخلاف رأى اسلام باشد، خواه رأى شخصى باشد و يا رأى گروهى و حزبى نمى‏توانيم بپذيريم. ما تابع اسلام هستيم، ما تابع قانون اسلام هستيم و جوان‏هاى ما خونشان را براى اسلام داده‏اند جوان‏هاى ما ما اسلام و احكام اسلامى را مى‏خواهيم.

    اصلاح و تهذيب نفس، مسووليتى خطير براى تحقق احكام اسلام

    الان وظيفه ما اين است كه هر كدام مان در هر جا كه هستيم و در هر سرحدى كه هستيم جديت كنيم كه قوانين اسلام را از خودمان شروع كنيم. اگر چنانچه ما خودمان را اصلاح نكنيم و قوانين اسلام را نسبت به خودمان اجرا نكنيم، نمى‏توانيم يك حكومت اسلامى تشكيل بدهيم. اگر آن كسى كه در راس حكومت است مثلاً رئيس جمهور و نخست وزير خودش را اصلاح نكند و خودش تابع قوانين اسلام نباشد و قوانين اسلام را در مملكت اجرا نكند، چنين شخصى نمى‏تواند در راس حكومت اسلامى و حاكم اسلام باشد. هر يك از اين صاحب قدرت‏ها و كسانى كه در راس قدرت هستند مثل رئيس ستاد يا رئيس كل ژاندارمرى و ساير روسا تا قوانين اسلام را در وجود خودشان اجرا نكنند، نمى‏توانند رياست اسلامى داشته باشند. اسلام يك رئيسى را كه برخلاف قوانين اسلام عمل بكند نمى‏پذيرد. لشگر اسلام كسى را كه در راس آن باشد و عمل به اسلام نكند نمى‏پذيرد، يك ادارهاى كه احكام اسلام در آن جارى نباشد نمى‏پذيرد و ما الان نواقصى داريم، مملكت ما الان اسلامى نيست، شما هر جا كه دست بگذاريد باز مى‏بينيد كه آثارى از طاغوت هست، يك عده افراد توطئه‏گر هستند و ما نمى‏توانيم بپذيريم كه در وزارتخانه‏ها، در ادارات افراد توطئه‏گر باشند. بايد اصلاح بشود، مملكت بايد اسلامى بشود و شما هم كه پاسدار هستيد، اول بايد خودتان را اصلاح كنيد، خيال نكنيد كه ما حالا آزاد هستيم، تفنگ هم كه داريم بايد مردم را اذيت كنيم. شما الان وظيفه سنگينى داريد، شما الان تحت

    صحيفه نور ج 7 صفحه 203

    نظر خدا و تحت نظر امام زمان سلام‏الله عليه هستيد، ملائكه، شما را مراقبت مى‏كنند، نامه اعمال شما را به امام زمان عليه السلام عرضه مى‏دارند. بايد متوجه باشيد مبادا از اين اختياراتى كه حالا پيدا كرده‏ايد و از اين قدرتى كه الان پيدا كرديد و زير بار آن قدرت ظالم بيرون رفتيد، خودتان يك قدرت ظالمه باشيد و به برادران خودتان تعدى كنيد، مبادا يك كسى را بيجا بگيريد يا به واسطه اغراض شخصى يك كسى را بيجا محاكمه كنيد، يك كسى را بيجا محكوم كنيد، چون شما تحت مراقبت هستيد، خداى تبارك و تعالى از ما سوال خواهد كرد. خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و همه ما را توفيق بدهد كه انسان بشويم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #609
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 204

    تاريخ: 5/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع افراد جهاد سازندگى و كاركنان شركت نفت

    هر جنبشى كه اين صد سال اخير شده از طرف روحانيون بوده است‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اسلام مكتب تحرك است و قرآن كريم كتاب تحرك، تحرك از طبيعت به غيب، تحرك از ماديت به معنويت، تحرك در راه عدالت، تحرك در برقرارى حكومت عدل و مع الاسف آنهايى كه مى‏خواستند شرق را كه حتى خود شرقى‏ها هم، آنهايى كه غافل بودند از اسلام و از مكتب‏هاى توحيدى باورشان آمد. آنها بعكس آن چيزى كه مكتب‏هاى توحيد ى هست كه همه مكتب تحرك بوده‏اند، گفته‏اند ديانت افيون جامعه است يعنى دين آمده است كه مردم را خواب كند، روحانيت دربارى است، روحانيون دربارى هستند، روحانيون در خدمت سرمايه دارها هستند. اين تبليغاتى بوده است كه در طول شايد چند صد سال شده است و در اين سال‏هاى اخير و زمان اين پدر و پسر خيلى زيادتر شد و اين مطلب درست بعكس آن چيزى است كه واقع است. شما اگر حالت و تاريخ انبيا را ملاحظه كنيد و تاريخ اسلام را و صدر اسلام را كه به ما نزديك است ملاحظه كنيد مى‏بينيد بعكس آن چيزى كه اينها تبليغ كرده‏اند چيزى كه اينها تبليغ كرده‏اند كه ديانت افيون است يعنى ديانت آمده است كه مردم را خواب كند و مثل يك افيونى كه به چرت فرو مى‏رود و مردم را اينطور كند تا اينكه آن سرمايه دارها مردم را بچاپند، بعكس آن، وقتى كه تاريخ انبيا را ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه انبيا آمده‏اند مردم را بيدار كنند، اين مردم افيونى را هشيار كنند اين مردمى كه به خواب رفته بودند اينها را هشيار كنند. موسى عليه السلام كه تفصيل تاريخش در قرآن هم هست و در كتب آسمانى هم هست، ملاحظه مى‏كنيد كه يك آدمى بوده است، يك شبانى بوده است، شبان حضرت شعيب بود مدت‏ها و با يك عصا مردم را، همين مردم توده را برضد فرعون كه در زمان او بزرگترين قدرت بود بسيج كرد نه اينكه مردم را خواب كرد تا فرعون بچاپد آنها را، مردم را بيداركرد كه فرعون نچاپد آنها را، عكس آن چيزى كه گفتند و جوان‏هاى ما باور كردند. اسلام كه نزديك به ماست، تاريخ پيغمبر اسلام در دسترس همه است، ملاحظه كنند ببينند كه آيا اسلام آمده است كه مردم را تخدير كند؟ خواب كند؟ يا اينكه قرآن يك كتاب سلحشورى است، قرآن يك كتاب جنگجويى است در مقابل مشركين، مشركينى كه قدرتمند بودند. اينكه مى‏فرمايد قاتلو المشركين كافه مشركين در آنوقت همان قدرتمندها بودند، مشركين قريش همه قدرت دست آنها بود. آيا پيغمبر را مشركين، قدرتمندها بسيج

    صحيفه نور ج 7 صفحه 205

    كردند، درست كردند كه مردم را خواب كند و مشركين بچاپند مردم را؟! يا پيغمبر اسلام مردم را بسيج كرد؟ همين سر و پا برهنه‏ها را بسيج كرد بر ضد مشركين و قتال كرد و جنگ‏ها كرد تا مشركين را دماغشان را به خاك ماليد و عدالت اجتماعى را ايجاد كرد. عكس آن مطلبى كه براى شرقى‏ها، غربى ديكته كردند و مع‏الاسف بسيارى از ما هم باورمان آمد. تبليغات آنها تبليغات دامنه‏دارى بود. در زمان رضاخان كه اكثر شما يا هيچ يك از شما يادتان نيست، در زمان رضاخان اول هدفى كه بعد از قدرتمندى داشت اول هدف به زمين زدن روحانيون بود، هدف اولش بود، مدرسه‏ها را از بين برد، روحانيون را لباس‏هاشان را كند، گرفتند بعضى از روحانيون محترم را، در خيابان بردند در آن محالى كه داشتند در كلانترى‏ها، و مى‏بردند نه اينكه مى‏گفتند برو لباست را عوض كن، همانجا عبا و قبا را وسطش را پاره مى‏كردند مى‏ريختند دور كه اين يك كت و شلوار مثلاً بشود. اينطور رفتار كردند و اين دستور بود. آيا اسلام تخدير كرده است مردم را؟ يا تاريخ اسلام نشان مى‏دهد كه پيغمبر اسلام در مكه كه بودند از ترس همين قريش و مشركين در پنهان بودند و تبليغات زيرزمينى مى‏كردند، وقتى كه آنجا ديگر نتوانستند و آنها با هم شدند كه او را بكشند و ايشان فرار كرد و به مدينه تشريف برد، آنهايى كه همراه پيغمبر بودند و دعوت پيغمبر را قبول كردند، همين مردم طبقه سه بود، همين فقرا. اصحاب صفه كه معروف است اينها يك عده‏اى بودند كه توى مسجد از باب اينكه منزل نداشتند توى مسجد مى‏آمدند روى صفه‏اى، يك سكوئى آنجا مى‏خوابيدند. در جنگ‏هايى كه مى‏شد اينها نداشتند چيزى، يك خرما را (اينطور مى‏گويند) يك خرما را اين دهنش مى‏گذاشت در مى‏آورد مى‏داد به آن، آن دهنش مى‏گذاشت در مى‏آورد مى‏داد به آن، اينطور بود وضعشان. اينها را پيغمبر بسيج كرد بر ضد اين سرمايه‏دارها بر ضد اين قدرتمندها، بر ضد اين مشركين كه مردم را غارت مى‏كردند. تبليغات غرب اين بود كه نه، اين عكس بود كه اينطور بود كه پيغمبرها آمده‏اند كه مردم را تخدير كنند و قدرتمندان آنها را بچاپند در صورتى كه پيغمبرها تاريخشان معلوم است واينها آمده‏اند كه بسيج كنند اين مستمندان را كه بروند و اين غارتگرها را سر جاى خودشان بنشانند و عدالت اجتماعى درست كنند. در روحانيون هم مى‏گويند كه اينها اهل دربارى هستند، قدرتمندها اينها را درست كرده‏اند كه اينها مردم را تخدير كنند و آنها بچاپند.

    من خودم در يك اتوبوسى در تهران با دو نفر از آقايان نشسته بودم، در زمان رضاشاه بود از طرف شمال شهر مى‏آمدم به طرف جنوب، چند نفر هم توى اتوبوس بودند، دو نفر با هم شروع كردند صحبت كردن، يكى از آنها به ديگرى گفت كه من سال‏ها بود كه اين هيكل‏ها را نديده بودم (اشاره كرد به ما، ما سه نفر معمم بوديم) بعد گفت كه اينها را انگليسى‏ها درست كردند كه در نجف و در قم مردم را چه بكنند و به نفع آنها چه بكنند. البته آن آدم جاهل بود نه اينكه چه بود، تزريق كرده بودند، گفته بودند، باورش آمده بود. بسيارى از جوان‏هاى ما باورشان آمده بود. در صورتى كه تاريخ خود ما همين چند سال - اين 100 سال اخير - اين 100 سال اخير را وقتى ما ملاحظه كنيم جلويش هم همين طور بوده، ما اين 100 سال اخير را كه ما ملاحظه كنيم هر جنبشى كه واقع شده است از طرف روحانيون بوده است

    صحيفه نور ج 7 صفحه 206

    بر ضد سلاطين.

    جنبش تنباكو بر ضد سلطان وقت آن بود، جنبش مشروطه بر ضد رژيم بود، البته با قبول داشتن رژيم، عدالت مى‏خواسته‏اند ايجاد كنند. در زمان خود ما چندين دفعه قيام كردند روحانيون بر ضد رضاخان، چندين دفعه، يك دفعه از خراسان، يك دقعه از آذربايجان، يك دفعه از اصفهان و همه اطراف ايران را دعوت كردند به قم كه ما اينها را شاهد بوديم و اينها همه قيام بر ضد رضاخان بود، البته قدرت او داشت و شكست مى‏داد، علماى آذربايجان را گرفت و برد، در سنقر گمان مى‏كنم بود، دو نفر بزرگان علماى آنجا مرحوم آميرزا صادق آقا، مرحوم انگجى، اينها را بردند در سنقر يا آنجاها طرف كردستان آنجاها مدت‏ها آنها در آنجا تبعيد بودند، بعد هم كه رهايشان كردند مرحوم آميرزا صادق آقا آمد قم ماند و ديگر نرفت به آذربايجان و در همانجا فوت شد. علماى مشهد هم كه قيام كردند تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس كردند و علماى بزرگشان را مى‏بردند در كلانترى‏ها يا در عدليه مى‏بردند توى خيابان‏ها با سر برهنه هم راه مى‏رفتند كه بروند آنجا استنطاقشان كنند. علماى اصفهان هم كه آمدند اينجا، شكستند آن اعتصابشان را با فشار، با حيله، بلكه آنوقت معلوم شد، مى‏گفتند كه مرحوم حاج آقانورالله كه بزرگشان بود او را مسموم كردند. قيام بر ضد اينها از روحانيون شروع مى‏شد البته مردم هم تا يك حدودى كمك مى‏كردند لكن در عوض مردم را اينطور گفتند كه آخوند جماعت اصلش دربارى است، اينها براى دربار كار مى‏كنند، مى‏خواهند سلطنت محفوظ باشد، مى‏خواهند دربار باشد. حال آنكه اينها بر خلاف آنها بودند و درست عكس تبليغ مى‏كردند. چرا؟ براى اينكه اينها مى‏ديدند كه دو تا قوه است كه اگر اين دو تا قوه بماند نمى‏شود ارباب‏هاى اينها منافع ايران را ببرند. كارشناس‏هاى اينها فهميده بودند كه اين دو تا قوه اگر چنانچه در ممالك شرق باشد، بايد آنها دستشان را از شرق بشويند، يكى قوه اسلام كه اگر اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حكومت كند، نمى‏گذارند كه بيايند آنها هر چه ما داريم ببرند و هر چه از نيروهاى انسانى و غير انسانى داريم از بين ببرند. يكى هم روحانيت كه اگر اين طايفه باشند، مردم چون با اينها همراه هستند، نمى‏گذارند كه آنها به منافعشان برسند. پس اين دو تا قدرت بايد شكسته بشود، هم قدرت اسلام و قدرت روحانيون. قدرت اسلام را به اينكه دين افيون جامعه است، حتى نويسندگان خبيث ما هم گاهى اين حرف را مى‏زدند، حتى در امروز هم اين حرف هست، در امروز هم اين حرف هست، در عين حالى كه دارند با چشمشان مى‏بينند كه اين قدرت روحانيون بود كه مردم را بسيج كرد و بر ضد اين رژيم قيام كردند، نمى‏توانند اينها ببينند آن را، آن قدرت روحانيون بود كه مردم را بسيج كرد و بر ضد اين رژيم قيام كردند، نمى‏توانند اينها ببينند آن را، آن قدرت را مى‏خواهند بشكنند يعنى اينها عمال همان‏ها هستند كه مى‏خواهند اين قدرت را بشكنند. اينها مطالعه كردند ديدند كه اگر اين قدرت هم محفوظ باشد، چون مردم و توده همراه اينها هستند، اگر يك وقت صدايشان در آيد ديگران هم بسيج مى‏شوند. چه بكنند كه در بين خود مردم اينها را بشكنند؟ در زمان رضاخان طورى كردند، طورى كردند كه شوفرها مى‏گفتند كه آخوند را سوار ماشين نمى‏كردند. يكى از دوستان من از علماى آنوقت مى‏گفتند كه (خدا رحمتش كند من از عراق كه مى‏خواستم بيايم به قم رفتم ماشين بگيرم شوفر گفت كه ما بنا گذاشتيم دو طايفه را

    صحيفه نور ج 7 صفحه 207

    سوار نكنيم يكى فواحش را، يكى آخوندها را. زمان رضا شاه اينطور تبليغ بود يعنى تبليغ نه اينكه آن شوفر چيز را، آن شوفر را به او همچو فهمانده بودند، تبليغات اينطور بود كه فهمانده بودند به اينها، عمال آنها همه جا، در همه جا مشغول تبليغ بودند بر ضد اينها، براى چه؟ براى اينكه اگر اينها يك رشدى داشتند، اگر اينها در بين جامعه همانطورى كه بايد باشند، باشند، نمى‏گذارند كه هر طايفه‏اى بيايد، هر مملكتى بيايد يك گوشه اى اينجا را ببرد. مردك مى‏گفت كه اگر من نباشم، ايران تجزيه مى‏شود، ايران مى‏شود ايرانستان. ايشان نيستند و ايران هم همان ايران است، نه تجزيه شد، نه ايرانستان شد، و دست آنها هم قطع شد.

    توجه و هوشيارى در مقابل توطئه شياطين،بر ضد اسلام و روحانيت

    برادرها! توجه داشته باشيد باز هم شياطين هستند، باز هم آنهائى كه مى‏خواهند اين دو مسأله را به كرسى بنشانند، اسلام را بگويند كه نه حالا ديگر وقتش نيست، همين ملعون‏ها حالا هم مى‏گويند، همين‏هائى كه از عمال ديگران هستند الان هم اين حرف را مى‏زنند كه اسلام مال هزار و چهار صد سال پيش از اين است. اين اسلامى كه حالا تحركش همچو شد كه اين رژيم را از بين برد، تحرك از اسلام بود، فرياد اسلام بود كه رژيم را از بين برد، اينها مى‏خواهند اين رابشكنندش، اينها خدمتگزار آنها هستند يا عالماً آمده‏اند كه خيانتكارند، يا از روى نفهمى. همين‏ها باز آن قدرت دوم را مى‏خواهند بشكنند. حالا بدتر از آنوقت است، حالا خارجى‏ها لمس كرده‏اند اسلام هم همچو كارى مى‏تواند بكند لمس كرده‏اند كه روحانيون همچو كارى مى‏توانند بكنند، حالا بيشتر از آنوقت تبليغات مى‏كنند، عمال آنها حالا بيشتر از آنوقت تبليغ مى‏كنند، آنهايى كه از خارج آمدند حالا در اينجا و مشغول توطئه هستند، بيشتر از آنوقت اين تبليغات را خواهند كرد و مى‏كنند و لهذا مى‏خوانيد در بعض مقالاتشان باز همان مسائل است منتها نمى‏توانند علنى بگويند، در پرده، در پرده بايك جهاتى، علنى صاف نمى‏توانند بگويند، در پرده‏اى، در چيزى همان مسائل رامى‏گويند. اين همان مطلبى است كه از اول زمان رضاخان (پيشترها هم بوده اما از اول زمان رضاخان) تا امروز و تا وقتى كه پسرش از ايران رفت، اين دو تا مسأله بود، اين دو تا تبليغ بود بر ضد اسلام، تبليغ بر ضد روحانيت، يعنى اسلام و خدمتگزاران اسلام. اين دو تا تبليغ از زمان رضاشاه بود، در زمان او بسيارى از مردم هم به واسطه تبليغات زيادى كه كردند و فشارى كه از آن طرف آوردند و اذيت‏هايى كه كردند به اين طايفه آنوقت عده زيادى باورشان آمده بود. در زمان اين هم باز عده زيادى از جوان‏هاى ما بازى خوردند، گول خوردند، پشت كردند بر اسلام، پشت كردند بر روحانيون و حالا هم كه فهميدند كه اين قدرت اسلام بود كه اين سد بزرگ را شكست و اين قدرت روحانيون بود كه در همه جا مردم را بسيج كرد، هر جا رفتيد آخوند آن شهر مردم را بسيج كرد و همه را با هم متحد كردند و همه در منبر و محراب مردم را جمع كردند و جوش دادند به هم تا اين سد را شكست، حالا هم بازيك طايفه‏اى، اشخاصى با نغمه‏هاى مختلف زير پرده و روى پرده مى‏خواهند همين مسائل را بگويند، يعنى همان مطلبى كه آنوقت از حلقوم افرادى كه در زمان

    صحيفه نور ج 7 صفحه 208

    رضاخان بود در آمد، حالا هم از حلقوم يك طايفه‏اى در حالا در مى‏آيد كه همان دو مسأله است اسلام كهنه شده است، اسلام نمى‏شود ديگر، روحانيون، آخوندها بايد بروند سراغ كارشان، بايد بروند سراغ چه، ديكتاتورى آخوندى مى‏خواهد درست بشود. من نمى‏دانم اين ديكتاتورى آخوندى كجاست؟ كدام آخوند ديكتاتور است كه اينها مى‏گويند؟

    تنها با تمسك به حبل الله و وحدت كلمه پيروزى تثبيت مى‏شود

    در هر صورت بيدار باشيد برادرها كه همان دام‏هايى كه آنوقت بود و ما را به سياه روزى رساند و اسلام را از نظر ملت، نه همه البته ملت، زياد از روشنفكرها انداخت و روحانيون را از نظر آنها انداخت، همان نقشه الان هست، همان نقشه، الان هم همان مطالب هست و همان حرف‏ها هست. گروه گروه با هم مى‏نشينند، هى گروه درست مى‏كنند، گروه. ما زحمت كشيديم، روحانيون زحمت كشيدند اين قشرهاى مختلف را جوش دادند به هم تا اين كار را انجام دادند، تا اين سد را شكستند، الان جمعيت‏هاى زيادى پيدا شده‏اند، شما در روزنامه‏ها بخوانيد ببينيد، هر روز مى‏بينيد كه گروه كذا، گروه كذا، گروه كذا، هى تيكه تيكه، چيزى نيستند اما خوب هى تيكه تيكه مى‏شوند، وقتى گروه گروه كنار رفتند يعنى آنى كه اسلام مى‏خواست با هم جوششان بدهد و روحانيون زحمت كشيدند و جوششان دادند به هم، حالا همين‏هائى كه دعوى اين را مى‏كنند كه ما ملت را مى‏خواهيم ما خلق رامى‏خواهيم، همين‏هائى كه دعوت روشنفكرى دارند - اينقدر اگر - اگر چنانچه خائن باشند كه خوب معلوم است كه از روى فهم مى‏گويند و اگر نباشند، اينقدر فهم ندارند كه اين گروه‏ها كه به هم متصل شد، اين سيل عظيم پيدا شد و اين سد بزرگ را شكست حالا دوباره تا حالا با هم منسجم شده بودند حالا يك جديت دارد مى‏شود كه گروه گروهشان كنند، هى اين گروه برود كنار، آن گروه برود كنار، آن گروه برود كنار، همه از هم جدا، تا باز راه باز بشود براى آنهائى كه مى‏خواهند استفاده بكنند. متوجه باشيد گروه گروه نكيند، اين مملكت با وحدت كلمه پيش برد، متفرقشان نكنيد واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا اين آيه قرآن را بپذيريد همه بچسبيد به ريسمانى كه بين شما و خداست و آن اسلام است، متفرق نشويد، از هم جدا، جدا نشويد، هى حساب را جدا نكنيد، آن حساب جبهه كذا، آن حساب نهضت كذا، آن حساب حزب كذا، آن حساب گروه كذا، آن حساب حزب چه، كذا جدا نكنيد، همه را، همه با هم باشيد، همه دوست باشيد. حزب‏سازى دشمن درست كردن است، هى اين يكى از آن طرف بكشد، آن از آن طرف بكشد، آن از آن طرف بكشد. همه تحت يك رايت باشيد. همه تحت يك پرچم باشيد همان پرچمى‏كه شما را پيروز كرده است تا حالا از اين به بعد هم دنبال همان باشيد و اگر باشيد انشاءالله پيروز خواهيد شد. و من اميدوارم كه نتوانند اينها ديگر شكاف صحيحى وارد كنند. انشاءالله خداوند همه‏تان را توفيق بدهد، سلامت باشيد.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  10. #610
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 209

    تاريخ: 5/4/58

    بيانات امام خمينى در جمع كاركنان كارخانه اتمسفر ايران

    اساس اقتصادى كشورها بسته به وجود كارگر و كشاورز است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    در هر كشور كارگر و كشاورز اساس آن كشور هستند. اساس اقتصادى كشور بسته به كار كارگر و كشاورز است و مع‏الوصف اين دو جلوه اقتصادى كه اساس اقتصاد كار آن دو گروه مى‏باشد، در زمان رژيم سابق شكست خورد. كشاورزى راديديد كه چگونه با اسم اصلاحات ارضى بكلى از بين بردند. ايران كه بايد در كشاورزى صادرات داشته باشد، يك استان ايران مثل استان آذربايجان يا خراسان كه قادر به تأمين محصولات كشاورزى كشور مى‏باشد ولى اينها كارى كردند كه ايران بازار براى آمريكا شد و هر چه ما بخواهيم بايداز آمريكا يا كشورهاى ديگر وارد كنيم. كارگرهاى ما راهم طورى كردند كه زندگى آنها زندگى اضطرارى باشد و كار آنها هم در خدمت دشمن. شما كارگران محترم و كشاورزان محترم، شما برادران كه اساس اقتصاد ايران دست شماست در سابق تحت نظارت طاغوت بوديد و كارهاى شما ناديده گرفته مى‏شد اما امروز انشاءالله در رژيم اسلامى هستيد و اسلام به كارگر و كشاورز بسيار اهميت مى‏دهد. دولت در فكر شماست، ما دعاگوى شما و در فكر شما هستيم لكن خرابى‏ها به اندازه‏اى است كه به اين زودى ترميم نمى‏شود، گرفتارى‏ها به اندازه‏اى است كه به اين زودى از چنگال آن نمى‏توانيم خود را نجات دهيم. قدرى صبر لازم دارد. شما كه 50 سال تحت فشار طاغوت صبر كرديد، اينكه هم مقدارى بايد صبر كنيد تا جمهورى اسلامى مستقر بشود و بتواند در فكر همه شما باشد. حالا هم چنانچه مى‏بينيد در فكر هستند، برنامه‏هائى ريخته شده است كه هم براى كارگران و كشاورزان و هم براى مستمندان مفيد بوده لكن محتاج به وقت است.

    به ثمر رساندن نهضت، به يد قدرت كارگران و جوانان برومند

    آنچه كه الان لازم است من به شما برادران و جوانان برومند، تذكرى كه مى‏دهم اين است، شما ديديد رژيم گذشته را با فرياد مردانه خودتان كه از حلقوم همه ملت بلند شد شكست داديد، در عين حالى كه رژيم يك قدرت بزرگ شيطانى بود و پشتيبان او همه قدرت ممالك ديگر بودند خصوصاً ابرقدرت‏ها ولى نتوانستند او را نگه دارند و به همت والاى شما جوان‏ها و با ايمانى كه به اسلام داشتيد آن رژيم را شكست داديد و بحمد الله زير بار ظلم و اختناق نرفتيد و از زير بار آنها بيرون

    صحيفه نور ج 7 صفحه 210

    آمديد، تا به اينجا همه با هم بوديد و از زير بار اختناق بيرون آمديد، از اينجا به بعد هم بايد با قدرت شمااين نهضت به آخر برسد. شما جوان‏هاى برومند، شما جوان‏هاى كارگر كه اساس مملكت هستيد بايد از اين به بعد هم اين مملكت را اداره كنيد و اقتصاد ايران را به ثمر برسانيد. گاهى شنيده مى‏شود كه در ادارات و در كارخانجات كم‏كارى مى‏شود، همين امروز كسى گفت كه دراين ادارات گاهى بيكارى است و بسيارى هم كم كارى در كارخانه‏ها، هم چنين مطالبى شنيده مى‏شود، در صورتى كه الان وقت اين است كه همه كار بكنيم و همه با هم اين آشفتگى‏ها و خرابى‏هائى كه اينها به جاى گذاشتند با همت همديگر ترميم بكنيم. الان مملكت مال خود شماست منافع مملكت هم بايد مال خود شما باشد و انشاءالله اگر احكام اسلام تحقق پيدا كند، خواهيد ديد كه عدالت اسلامى چيست، خواهيد ديد كه عدالت اسلامى غير از آن ادعاهائى است كه در زمان سابق و در رژيم سابق از حلقوم محمدرضا بيرون مى‏آمد كه فقط ادعا بود و براى هيچ كس كارى نكرد بلكه زاغه نشين‏ها را زياد كرد و به اسم اينكه مملكت صنعتى باشد، زراعت را به هم زدند و صنعتى هم در كار نبود، الان هم كه بعضى از كارخانه‏هاى صنعتى رابه اصطلاح خودشان به اينجا آوردند، باز به نفع خارجى‏هاست و براى ما نفعى ندارد بلكه ضرر دارد، مثل ذوب آهن كه براى ايران ضررهاى زياد دارد و نمى‏توانند تركش كنند و ادامه آنها هم ضررهاى زياد دارد. كارها همه از روى خيانت و جنايت بود و مملكت ما را به تباهى كشيدند كه حالا بايد به همت همه شما، من كه طلبه‏اى هستم آنقدرى كه مى‏توانم و شما كه بحمدالله قدرتمند هستيد، آنقدرى كه در قدرتتان است با هم كوشش كنيم و مشكلات را حل نمائيم. كم كارى نكيند، نبايد كارى بكنيد مملكت كه الان براى خود شماست و از دست دشمن نجات پيدا كرده است در اثر كم كارى و بيكارى طورى بشود كه ما و شما نتوانيم مملكت را اداره كنيم و بعد بگويند اينها احتياج به سرپرست دارند، احتياج به اين دارند كه كسى ديگر بيايد و مملكتشان را اداره كند. بايد همه دست به دست هم بدهيد و اين مملكت را اداره بكنيد و همه دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را اداره بكنيم و همه دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را سالم بكنيم و اين چرخ‏ها را به راه بيندازيم. كارخانه بايد به همت شما به راه بيفتد، وقتى كه به راه بيفتد منفعتش هم مال مملكت خودتان و از آن خود شماست اميد است ظلم‏هائى كه سابق مى‏شد تكرار نشود و ديگر به شما هم ظلم نشود. من مى‏دانم كه به شما ظلم شده است، نه فقط به شما بلكه به همه قشرهاى ملت ظلم شده است لكن شايد كارگرها بيشتر مورد ظلم و ستم واقع شده‏اند. اميدوارم خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت كند، شما ستون‏هاى اين مملكت باشيد و اقتصاد اين مملكت را به راه بيندازيد و همه شما سعادتمند باشيد و برادرانتان هم به قدرت شما و خودشان سعادتمند باشند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 61 از 208 نخستنخست ... 115157585960616263646571111161 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/