صفحه 58 از 208 نخستنخست ... 84854555657585960616268108158 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 571 تا 580 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #571
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 98

    تاريخ: 23/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع عشاير خوزستان

    تحت ظلم و فشار بودن تمام اقشار دررژيم شاه‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    خوب است كه در يك مكان، برادرهاى اهل سنت ما و برادران اهل تشيع حاضرند و هر دو دسته از وضع سابق نگرانند و ظلم‏هائى كه به اينها شده است ذكر مى‏كنند و اين مسأله اين نيست كه فقط شماها تحت فشار و ظلم بوديد يا آقايان اعراب تحت فشار و ظلم بودند. اين يك ظلم عمومى بود به تمام اين كشور، همه تحت فشار بودند. من اگر نگويم مراكز و خصوص مركز علميه قم بيشتر در فشار بود لكن نمى‏توانم تصديق كنم كه ديگران بيشتر در فشار بودند، همه بودند. الان هم كه با گروه‏هاى مختلف از جاهاى مختلف مواجه مى‏شويم، هر گروهى چنين ظلم را در محل خودشان احساس كرده‏اند، اعتقادشان اين است كه همان محل خودشان از همه جا بيشتر تحت ظلم قرار گرفته. شما در محل خودتان احساس كرديد، عينا ديديد كه ظلم شده است، آقايان هم در مناطق خودشان همين معنا را احساس كرده‏اند، ما هم در قم احساس كرديم، اهالى تهران هم در تهران و اهالى هر محلى در همان محل و لهذا چون ما هر كدام، هر طايفهاى شاهد همان وضعى بوده است كه پيش خودش بوده است و ساير چيزها را مى‏شنيده، از اين جهت آنى كه به عيان ديده، بيشتر در نظرش جلوه كرده است از آنكه شنيده است، لكن شما بايد بدانيد كه همه اهالى مملكت ما تحت فشار بوده‏اند. آنوقت كه به اسم كشف حجاب و براى كشاندن ملت به تباهى، آن سابقى اقدام كرد، در همين قم شايد از جاهاى ديگر بيشتر فشار آوردند، در تهران همين طور، در همه جا و آنوقت كه پسر او چپاولگرى و جنايات را به ارث برد، همه جا اينطور بود، در همه جا اين فسادها و تباهى‏ها بود. شايد در تهران بيشتر از جاهاى ديگر مراكز فساد بود، در تهران بيشتر عنايت داشتند كه جوان‏هاى ما را، اين نيروى بزرگ را نگذارند رشد بكند. اين يك مطلبى نبود كه يك جا و دو جا باشد، منتها شما آقايان در محل خودتان كه بوديد به عيان ديديد كه چه كارها كردند. آقايان در محل خودشان به عيان ديدند، ماها هم در محل خودمان به عيان ديديم كه چه كردند با اين ملت.

    ايجاد تفرقه ميان اقشار توسط ريشه‏هاى فاسد

    البته ما تا كنون نتوانستيم جمهورى اسلامى را به آن محتوائى كه بايد داشته باشد، متحقق كنيم.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 99

    ما در بين راه الان هستيم، ما الان آنقدرى كه انجام داديم، ملت ما انجام داده است اين است كه دست جنايتكارها را تا يك حدودى قطع كرده است و البته ريشه‏هائى هم از آنها هست الان و همين ريشه‏ها هستند كه در بين آقايان اعراب مى‏روند و به آنها تزريق مى‏كنند كه اينها مى‏خواهند بين عرب و عجم فرق بگذارند، در بين شما مى‏آيند و مى‏گويند بين برادرهاى سنى و شيعه مى‏خواهند فرق بگذارند، در هر جا يك نغمهاى را سر مى‏كنند. در كارخانه‏ها مى‏روند طور ديگرى آنها را از كار باز مى‏دارند، در ميان كشاورزان مى‏روند و به طور ديگرى اخلالگرى مى‏كنند. الان از ريشه‏هاى آنها اشخاصى متفرق هست در همه جاى ايران و البته از خارج هم الهام مى‏گيرند، اينها مشغول فساد هستند.

    سعى اخلالگران جهت عدم تحقق جمهورى اسلامى‏است

    امروز آن چيزى كه تكليف همه ماست، شما برادرهاى اهل سنت، اينها برادران اهل تشيع، همه و همه افراد اين ملت تكليف دارند، اين است كه الان توجه به اين معنا داشته باشند كه دست‏هائى در كار است كه نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند، با شيوه مختلف. شيوه‏هاى مختلفى الان در كار است و اين محتاج به اين است كه خارجى‏ها آنى كه به آن رسيده‏اند اين است كه اسلام كه جلو منافع آنها را مى‏گيرد. اگر اسلام تحقق پيدا بكند و مملكت يك مملكت اسلامى باشد، دست آنها ديگر تا آخر كوتاه است فلهذا الان كه همه رأى داديد به جمهورى اسلامى و همه وفادارى خودتان را اعلان مى‏كنيد و در اين وفادارى طبيعى است كه يك امر اسلامى را مى‏خواهيد و همه ما اسلام را مى‏خواهيم، الان اينها در صدد اين هستند كه بين مسلمين تفرقه بيندازند و يك برنامه‏هايى، يك پيشنهادهائى بكنند، همه اين پيشنهادها يا بيشترش براى اين است كه نگذارند جمهورى اسلامى به آنطور كه اسلام مى‏خواهد تحقق پيدا بكند.

    بسط اختلافات جزئى، راهى براى بازگشت اجانب‏

    الان بر همه ماست كه دست از اختلافات جزئى و شخصى و اين چيزها برداريم، دست از آن چيزهائى كه امور شخصى است، همه اهل اين مملكت در زمان سابق به واسطه فشارهائى كه سابق آوردند، اكثر اهل اين مملكت ناراضى بودند و تحت فشار بودند و اين ناراضى‏ها از سابق هستند. جمهورى اسلامى هيچ نارضايتى درست نكرده است. اين وارث يك عده‏اى است، يك عدد كثيرى از ناراضى‏هاست. الان بايد فكر اين معنا باشيم كه جمهورى اسلامى آمده است براى اين معنا كه اصلاح كند امور را، آمده ترميم كند آن خرابى‏ها را و بايد همه كمك كنيم به اين جمهورى اسلامى كه نگذاريم اينهائى كه مى‏خواهند اخلال بكنند به نتيجه برسند. اگر خداى نخواسته اين اخلالگرها بتوانند يك كارى انجام بدهند و ما نتوانيم جلو آنها را بگيريم و آنها رو به رشد بروند، اگر به واسطه اختلافات كه در بين مان ايجاد بشود رو به ضعف برويم، خوف اين است كه دوباره يك مسائلى شبيه به آن مسائل سابق پيش بيايد يا بدتر از آن. بنابراين الان همه ما موظفيم كه از آن چيزهائى كه مربوط به شخصيات

    صحيفه نور ج 7 صفحه 100

    خودمان است يك قدرى صرفنظر بكنيم، يك قدرى صبر بكنيم. شمائى كه پنجاه و چند سال در زير ظلم صبر كرديد، يعنى نتوانستيد حرف بزنيد، حالا يكى دو سال هم صبر كنيد، تامل كنيد. كمك كنيد به نهضت، كمك كنيد و نگذاريد كه اين اشخاص مفسد بيايند و فساد بكنند بين شما، بيايند و يك چيزى بگويند كه بخواهند بين شما جدائى بيندازند، بين آقايان بروند جور ديگرى صحبت كند و نگذارند كه با هم دوست باشند، همه با هم برادر باشيم و همه دوستيم، همه مسلمانيم، همه اهل يك ملت هستيم، همه با هم دست به هم بدهيم تا اينكه انشاءالله اين آشفتگى‏ها رفع بشود و شما بدانيد كه اگر چنانچه اسلام تحقق پيدا بكند، همان معانى كه در صدر اسلام بود و همان برابرى كه در صدر اسلام بود، همان قطع ايادى ظلمه در آنوقت بود،انشاءالله تحقق پيدا مى‏كند. من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه آقايان را مى‏خواهم و اميدوارم كه اين ملت به سعادت و سلامت بتواند اين راه را طى بكند. انشاءالله موفق باشيد.

    
    previos page menu page next page
    

  2. #572
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 101

    تاريخ: 23/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان دانشگاه تهران

    اعمال ضد مردمى عمال اجانب در لباس طرفدارى از توده‏ها

    بسم الله الرحمن الرحيم

    اين گروه‏ها كه در دانشگاه و در رسانه‏ها و در سطح كشاورزى و در ساير جاها مشغول سمپاشى هستند و با اسم ملت دوستى و ملت خواهى و به اصطلاح خودشان كمونيست مشغول فعاليت هستند، من گمانم اين است كه آمريكائى هستند. آمريكائى‏ها در هر جا يك چيزى درست مى‏كنند و دراين ممالك اسلامى، صورت كمونيست و شبيه ماركسيست درست مى‏كنند. دست آنها پشت سر اينهاست به حسب گمان من. بايد ازاين آقايان كه طرفدار توده‏ها هستند، پرسيد كه حساب كنند اين طرفداريشان را. ما حسابش را مى‏كنيم. رفراندم با مصالح توده مخالفت داشت؟ بر خلاف مصلحت مردم بود؟ رژيم شاهنشاهى برود و يك رژيم انسانى اسلامى بيايد، اين خلاف مصلحت توده بوده؟ اگر خلاف مصلحت توده بود، شما پس شاهنشاهى را مى‏خواهيد، پس شما كمونيست نيستيد، شما امريكائى هستيد كه رژيم طرفدار آمريكا را مى‏خواهيد. و اگر چنانچه بر خلاف مصلحت ملت نيست (چنانچه نيست، همه مى‏دانند كه نيست) چرامخالفت كرديد؟ چرا صندوق‏ها را سوزانديد؟ چرا مسلحانه از بعضى جاها جلوگيرى كرديد؟ چرا تحريم كرديد؟

    شمائى كه طرفدار توده‏ها هستيد، خوب توده‏ها هر چه مى‏خواهند شما بايد با آنها باشيد. توده‏هاى ايران رفراندم را نمى‏خواستند؟ صد و نود و نه تقريبا نرفتند رأى بدهند با آن اشتياق؟ با آن وضع كه همه مى‏دانيم؟ حتى مريض‏ها، معلول‏ها رفتند و در بعضى جاها بعد از اينكه رأى را در صندوق‏ها انداختند، همان جا فوت شدند. به من اين مطلب رسيده، اينهايى كه وقت رأى دادنشان نبود مثل بچه‏هاى كمتر از سن رأى دادن، اظهار ناراحتى مى‏كردند، يك عده‏شان اينجا جمع شدند من برايشان صحبت كردم، دلدارى دادم به آنها. خوب، يك همچو چيزى كه همه ملت مى‏خواهد، چطور شد كه اين آقايانى كه طرفدار ملت هستند مخالفت كردند؟

    كشاورزى مخالف با مصالح مملكت ما و ملت ماست؟ اگر كشاورزى نشود، نفعش به جيب كى مى‏رود؟ بايد اين را حساب بكنيم تا آقايان معلوم بشود چكاره‏اند. آنوقت كه كشاورزان مى‏خواستند تخم افشانى بكنند، اينها مى‏رفتند مانع مى‏شدند از آن، بعد كه اين را موفق نشدند و حالا مى‏خواهند درو بكنند، مى‏روند مانع مى‏شوند. اگر كشاورزى ما محصول نداشته باشيم، آيا خلاف مصلحت ملت است؟

    صحيفه نور ج 7 صفحه 102

    يا مصلحت ملت است؟ مصلحت ملت ما، توده‏هاى ما اين است كه كشاورزى ما راه نيفتد و ما همه چيزمان محتاج به آمريكا باشد؟ اين خدمت، خدمت به آمريكاست، يا به شوروى؟ به آمريكاست. اينها يا مى‏گويند ما شوروى هستيم و كمونيست چين هستيم يا اينكه آنطور كه ما مى‏گوئيم آمريكائى هستند. همه مى‏دانند كه اگر كشاورزى ما يعنى همين كارى كه شاه كرد و همين خيانتى كه شاه كرد به اسم اصلاحات ارضى، كشاورزى ما را به زمين زد و آمريكا نفعش را برد، يك مقدارش آمريكا و يك مقدارش هم صهيونيسم، اينها اگر چنانچه توده‏اى هستند به اصطلاح خودشان، كمونيست هستند، ماركسيست هستند واقعا، دلسوز براى اين ملت هستند(آن هم نيستند، آن هم دروغ مى‏گويند، اما حالا ما فرض مى‏كنيم) اگر چنانچه اينها برا ى ملت دلشان سوخته و مى‏خواهند خدمت كنند به ملت، خدمت به ملت اين است كه ما محتاج باشيم كه گندم و جو و برنج و عدس و همه چيزمان از آمريكا بيايد؟! آمريكا اين چيزها چون زياد است در آنجا مى‏سوزاند، به دريا مى‏ريزد، زياد است. اصلاحات ارضى را پيش آوردند كه كشاورزى را به زمين بزنند. من همان وقت هم، دكتر امينى آنوقت نخست وزير بود، گاهى كسى را مى‏فرستاد پيش من، من همان وقت به او پيغام دادم كه تو خودت اهل كشاورزى هستى، خودت ملاك هستى، تو مى‏دانى كه اگر چنانچه اين اوضاع به هم بخورد اداره نمى‏توانند بكنند، اين براى اداره كردن نيست. خوب حالا ما از اين آقايان كه دور مى‏گردند و كشاورزى را مى‏خواهند نگذارند كه به جريان بيفتد، مى‏پرسم كه خوب به جريان كه نيفتاد، نفعش تو جيب كى مى‏رود؟ همه مى‏دانيم كه به جيب آمريكا، پس شما از عمال آمريكا هستيد، اگر از عمال آمريكا نباشيد، بايد بگوئيد كه كشاورزى بايد چيز بشود كه نفعى توى جيب آمريكا نرود.

    خوب مى‏آئيم سراغ كارخانه‏ها. به نفع ملت است كه اين كارخانه‏ها راه بيفتد و جريان پيدا بكند، يا به ضرر ملت است؟ به نفع مملكت ماست كه كارخانه‏هايش به كار بيفتد يا ما بايد در اين محصول كارخانه‏ها هم دستمان را پيش ديگران دراز كنيم نفعش باز ببرند اكثرشان؟ پس شما عمال ديگران هستيد.

    مى‏آئيم سراغ دانشگاه. آيا به نفع دانشگاه هست كه جوان‏هاى ما تحصيل نكنند؟ هر روز توى دانشگاه بيايند يك بساطى درست كنند، يك ميتينگى درست كنند، يك - عرض كنم - اغتشاشى ايجاد كنند كه جوان‏هاى ما درس نخوانند؟ اين به نفع كيست؟ به نفع مملكت ماست اين؟ ما اگر دانشگاهى‏مان خوب باشد، دانشگاهى‏مان صحيح عمل بكند، به نفع ملت است يا به ضرر ملت؟ خوب شما نمى‏گذاريد كه دانشگاه راه بيفتد، اين به نفع كى تمام مى‏شود؟ اين هم به نفع خارج تمام مى‏شود، براى اينكه همانطورى كه آن دست‏ها نمى‏گذاشت كه دانشگاه جريان صحيحش را پيدا بكند كه ما در اين مطالب هم محتاج بشويم به خارج، دستمان را پيش غير دراز كنيم، اينها هم دارند همين كار را انجام مى‏دهند كه ما در همه چيزمان محتاج به خارج باشيم. حالائى كه يك مملكتى ما پيدا كرديم و دست ديگران راكوتاه كرديم، الان نفت را براى خود ما مى‏خواهند استخراج كنند، خوب شما مى‏رويد نمى‏گذاريد كه نفت هم استخراج كنند،اين به نفع كيست؟ ما هر يك از كارهاى اينها را وقتى بنشينيم‏

    صحيفه نور ج 7 صفحه 103

    حساب بكنيم، آنها به نفع آمريكا بيشترش مى‏شود. پس بنابراين شما به اسم كمونيست، به اسم ماركسيست، به اسم توده، براى آمريكا كار مى‏كنيد. آدم‏هاى غير عاقلى نيستيد كه بيخودى براى آمريكا كار كنيد، نخير آدم‏هاى عاقلى هستيد جيبتان را آنها پر مى‏كنند. كى به شما پول مى‏دهد كه برويد جلوى كارخانه‏ها بايستيد و بگوئيد تعطيل كنيد ما بيشتر از آنها به شما پول مى‏دهيم؟ اين پول‏ها از كجا مى‏آيد كه مى‏رويد دم كارخانه‏ها مى‏ايستيد و به كارگرها مى‏گوئيد كه ما بيشتر پول به شما مى‏دهيم، شما كار نكن ما مزدتان را مى‏دهيم. اين پول از كجا براى شما مى‏آيد؟ شما كه از خودتان كه چيزى نداريد بدهيد، بى‏چيزيد، شما اگر چيزدار بوديد كه اين كارها را نمى‏كرديد. اين پول‏ها را كى به شما مى‏دهد كه نگذاريد كارخانه‏ها به راه بيفتد؟ اگر روس‏ها مى‏دهند، پس شما تابع او هستيد، پس شما عمال اجنبى هستيد، اگر انگليس‏ها مى‏دهند همين طور، و به گمان من آمريكائى مى‏دهند. پس شما در اين جهت هم كه مى‏رويد پول مى‏دهيد كه كارگر كار نكند و خودتان هم كه پول نداريد، اين پول‏ها از خارج مى‏آيد، وقتى كه از خارج آمد، خوب شما اين سرحدات ما كه مى‏خواهيم جلوى اجنبى را بگيريم، مى‏خواهيم مملكت مان يك مملكت باشد، مى‏خواهيم مستقل باشد، مى‏خواهيم تجزيه نشود، چطور رفتيد افتاديد اطراف مملكت و با هر بساطى كه مى‏توانيد، مى‏خواهيد تجزيه را درست كنيد؟ شما خدمتگزار اين مملكت هستيد؟ اگر خدمتگزاريد چطور تجزيه مى‏خواهيد بكنيد يك مملكتى را؟ اين تجزيه به نفع كيست؟ به نفع ايران است؟ به نقع ملت ماست؟ يا آن هم به نفع ديگران است؟ شما هر جاى قضيه را بگيريد، مشت اينها باز است. بايد اين را به آنها گفت، بايد نوشت، بايد تبليغ كرد.

    ننشينيد تا خائنين دانشگاه را قبضه كنند

    آقا شما نشسته‏ايد كه چهار تا كمونيستى بيايند در دانشگاه و قبضه كنند دانشگاه را؟ شما مگر كمتر از آنها هستيد؟ عدد شما بيشتر از آنهاست، حجت شما بالاتر از آنهاست. شما اين مسائل را كه بگوئيد، خيانت اينها را مى‏توانيد واضح كنيد در آن مكان، در دانشگاه، خيانتشان را مى‏توانيد واضح بكنيد كه خودشان بگذارند و بروند. بايستيد، صحبت كنيد، بگوئيد آقا خوب بيائيد يكى يكى بگوئيد ببينم شما چكاره هستيد كه آمده‏ايد توى دانشگاه داريد اخلال مى‏كنيد مى‏خواهيد چه بكنيد؟ مى‏خواهيد درس بدهيد بر ايمان؟ شما كار خودتان را اول حساب بكنيد كه چكاره هستيد توى اين مملكت. شما از اهل اين مملكت هستيد يا عمال غير هستيد خودتان را به ما مى‏چسبانيد؟ بايستيد آقا، بگوئيد.

    البته بايد اشخاصى هم كه گوينده هستند بيايند در دانشگاه و من پيشنهاد مى‏كنم كه آقاى آقا سيد على آقا بيايند، خامنه‏اى. شما ممكن است كه برويد پيش ايشان از قول من بگوئيد ايشان بيايند به جاى آقاى مطهرى. بسيار خوب است ايشان، فهيم است، مى‏تواند صحبت كند، مى‏تواند حرف بزند. در هر صورت عمده، فعاليت خود شماهاست.

    مرحوم مدرس خدا رحمتش كند، مردى بود كه ملك‏الشعرا گفته بود از زمان مغول تا حالا مثل

    صحيفه نور ج 7 صفحه 104

    مدرس كسى نيامده، مى‏گفت كه بزنيد كه بروند از شما شكايت كنند، نه بخوريد و برويد شكايت كنيد. من رفتم پيشش، خدا رحمتش كند، اخوى ما نوشته بود به من كه يك نفرى است اينجا رئيس غله است، آنوقت يك رئيس غله زمان رضاشاه بود، به من نوشت كه برويد به آقاى مدرس بگوئيد كه اين مرد آدم فاسدى است، دو تا سگ دارد يكى‏اش را اسمش سيد گذاشته و يكى‏اش را شيخ، شما بگوئيد كه اين را از اينجا بيرونش كنند. من رفتم به ايشان گفتم، گفت بكشيدش. گفتم آخر چطور بكشيم؟ گفت من مى‏نويسم بكشيدش. گفتم آخر شما اينجا مامور هستيد، شما اينجا هستيد آنها آنجا نمى‏توانند. گفت چطور شد كه وقتى قافله‏ها از گلپايگان مى‏آيند عبور كنند و بروند، از كمره مى‏خواهند عبور كنند مى‏فرستيد لختشان مى‏كنند، حالا نمى‏توانيد بكشيد يك كسى را؟

    جلوگيرى قاطعانه از اخلالگران مزدور

    اينها تودهنى مى‏خواهند آقا. عدد شما زيادتر است، حجت شما بالاتر است، خيانت آنها واضح است. گفتن مى‏خواهد، اجتماع بكنيد، بگوئيد مطالب را، يك رئيسى، يك معلمى را كه مى‏بينيد كمونيست است بيرونش كنيد از دانشگاه، من نمى‏گويم حالا جنگ بكنيد با آنها، جنگ نمى‏خواهيم حالا بشود، اگر يك وقتى منتهى به اينها شد كه يك روز اينها را بيرونشان مى‏كنيم اما حالا نمى‏خواهيم يك جنگى بشود، مى‏خواهيم حالا با ملايمت بشود، اما خوب، با صحبت، آنها صحبت مى‏كنند، شما هم صحبت بكنيد. شما ننشينيد يكى ديگر برايتان صحبت بكند. يك روحانى بيايد صحبت كند، خودتان بگوئيد، هر كدامتان مى‏توانيد، در مقابل آنها بايستيد، صحبت كنيد، آن مى‏گويد، شما هم بگوئيد. آنوقت يكى يكى انگشت بگذاريد روى كارهايشان كه تو اين كارى كه مى‏كنى براى چيست؟ تو تابع كى هستى كه اين كارها را مى‏كنى؟ تو ايرانى هستى و اين كار را مى‏كنى يا آمريكائى هستى يا شوروى؟ يا براى آنها كار مى‏كنى يا براى ايران، اگر براى آنها كار مى‏كنى جايش اينجا نيست، برو آنجاها كار كن. تو براى آنها دارى كار مى‏كنى، واضح است كه منفعتى كه به دست مى‏آيد از نبود زراعت در ايران، جيب آمريكا مى‏رود، همه مى‏دانند اين را.

    ما چه چيزهايمان از آمريكا وارد مى‏شود و اين بازارى بود كه شاه درست كرد و حالا شما تابع او هستيد، شما دنبال او هستيد، شما مى‏خواهيد همان رژيم را پيش بياوريد، نمى‏خواهيد كه يك رژيم صحيحى باشد، شما تابع همان هستيد، شما مى‏خواهيد همان بساط را درست كنيد براى ما. ما هم تا حالا زحمت كشيديم، اين ملت اينقدر خون داده است، اينقدر زحمت كشيده است شما آن كنارها نشستيد تماشا كرديد، مثل بسيارى از اين روشنفكرها آن كنار نشستند تماشا كردند.

    اين جوان‏هاى ما از دانشگاهى و از - عرض مى‏كنم - كه جنوب شهرى و از اينها ريختند و كارها را انجام دادند، حالا كه كارها را انجام دادند، اينها از آن طرف مرزها راه افتاده‏اند و آمده‏اند اينجا و با تذكره‏هاى نمى‏دانم درست يا غير درست، ايرانى‏اند اما بيرون بودند اينها بسيارشان، حالا آمده‏اند اينجا و مى‏خواهند باز اخلال بكنند، مى‏خواهند باز همان مسائل را ايجاد كنند، نه اينكه اينها

    صحيفه نور ج 7 صفحه 105

    مى‏خواهند كه يك رژيمى باشد مثلاً فرض كنيد كه (با اسلام مخالفند) اسلامى نباشد، لكن يك رژيم آزادمنش دموكراتيك به اصطلاح آنها باشد. نخير، اين مسأله اينها نيست، مسأله اينست كه اينها مى‏خواهند همان مسائل پيش بيايد، نشد با عنوان شاهنشاهى، يك عنوان ديگر رويش بگذارند، باز قضيه، قضيه آمريكائى باشد لكن با يك صورت ديگرى غير شاهنشاهى، حالا ديگر شاهنشاهى تمام شد. اگر بتوانند او را مى‏آورند، اما حالا نمى‏توانند مى‏خواهند يك بساط ديگرى درست كنند، همان مسائل، همان منافع اين ملت رنجديده باز برود تو جيب آمريكائى‏ها و باز برود توى جيب نفتخوارهاى مفتخوار. اينها عمال آنها هستند براى اين كار، دليلش هم همين‏ها است كه من دارم مى‏گويم و واضح است جواب آنها.

    هى مكتب، مكتب كدام مكتب، مكتب ماركسيسم؟ اين شكست خورده در دنيا، حالا گير اين بچه‏ها افتاده. اگر راست بگويند، لكن درست نمى‏گويند. قضيه، قضيه مكتب نيست، قضيه، قضيه منافع است، منافع را مى‏خواهند ببرند، آنها بهتر به آنها منفعت مى‏رسانند، تابع آنها هستند والا خوب يك مملكتى كه كه مى‏خواهد، ادعايش اينست كه ما مى‏خواهيم دست همه (خوب، بنابر همين است) ما مى‏خواهيم دست همه اجانب بريده بشود از اين مملكت، اين به نفع ملت ماست يا به ضرر؟ اگر به نفع ملت ماست و شما ملى هستيد، شما هم دلسوز هستيد براى اين مملكت، تودهاى هستيد، خوب شما كمك كنيد، ما مى‏خواهيم قطع بشود دست اجنبى‏ها (وقطع شد الحمد لله) حالا، شما كمك كنيد كه دوباره برنگردد، نه اخلال كنيد كه دوباره برگردند آن مسائل. كمك به اين است كه برويد كارخانه‏ها را كارى كنيد راه بيفتد، كارگرهاى نفت را كارى كنيد كه كارهايشان را انجام بدهند، حالا كه نفت منافعش براى خود شما هست، راه بيفتد اينها، كشاورزها را برويد تشويق كنيد كه كار بكنند، دانشگاه را تشويق كنيد كه راه بيفتد. شما همه جا اخلال مى‏كنيد پس شما يك مردم اخلالگر هستيد، نه يك مردم مثلاً دانشمندى كه مى‏خواهيد به ما چيز ياد بدهيد، شما مى‏خواهيد اخلال بكنيد. و بايد جلويشان را بگيريد، مسائل را به آنها بگوئيد، در دانشگاه بنويسيد، منتشر كنيد. كسانى كه برخلاف اين هستند برويد يكى يكى پيش آنها، برويد بگوئيد شما اين كاره هستيد، شما چه مى‏گوئيد باز به ما؟ پس چطور مى‏خواهيد يك دانشگاهى را در دست بگيريد در صورتى كه اخلالگر هستيد؟ يك اخلالگر دزد كه نمى‏تواند دانشگاه ر ا اداره كند.

    تكيه بر اصلاح دانشگاه از طريق سخنرانى و روشنگرى

    ما اگر دانشگاهمان اداره نشود، كارمان زار است. دانشگاه، تمام مسائل به دست دانشگاه است، يعنى اين دو تا قطب دانشگاه و روحانى همه مقدرات مملكت تو مشت اينهاست. دانشگاهى، دانشجو چه دانشجوى قديمى و چه دانشجوى جديد، همه مسائل توى دست اينها بايد حل بشود، اينها قوه متفكره ملت هستند. اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست ما برود، همه چيزمان از دستمان رفته است.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 106

    يك مسأله ايست كه نبايد شما بنشينيد كه من عمل بكنم و نه من هم بايد بنشينم كه شما تنها. ما هر دو بايد دست به دست هم بدهيم، آنقدرى كه من مى‏توانم من انجام بدهم و آنقدرى كه شما مى‏توانيد، شما انجام بدهيد. جوان هستيد، در مقابلشان بايستيد، صحبت كنيد، حرف بزنيد، اشخاصى كه مى‏توانند در اينجا بيايند حرف بزنند، برويد پيدايشان كنيد برداريد برويد دعوتشان كنيد به دانشگاه، ننشينيد كه من تعيين كنم، البته من آسيد على آقا را صالح مى‏دانم براى اين كار، لكن ننشينيد كه من دعوت كنم. لازم نيست كه يكى باشد، هر چند روز يك دفعه يك نفر، اجتماع كنيد در همان دانشگاه و يك نفر از همين آقايانى كه صحبت مى‏توانند بكنند، حرف مى‏توانند بزنند، بياوريد دانشگاه صحبت بكنند برايشان. حاضر به صحبت هم اينقدرها نيستند اينها، فقط اخلال مى‏خواهند بكنند. در هر صورت من اميدوارم كه مايوس نباشيد و با قدرت جلو برويد و با قدرت دانشگاه را خودتان اصلاح كنيد، هر معلمى كه مى‏بينيد انحراف دارد برويد با او صحبت كنيد، دعوا نكنيد صحبت كنيد بگوئيد شماها اين كاره هستيد و اين كاره نمى‏تواند در دانشگاه بيايد و رئيس دانشگاه يا استاد دانشگاه بشود، نمى‏شود. و البته اگر مسائلى باشد كه من هم از دستم برآيد كه خدمت بكنم، من خدمتگزارم و مى‏كنم و اگر چنانچه اينهائى كه گفتيد، بايد به جائى رجوع بشود، بنويسيد روى ورقه‏اى، بدهيد اينجا تا من با آنها صحبت كنم تا درست بشود.

    در اينجا امام در پاسخ سوالى كه از طرح جهاد براى روستاها شده بود، چنين جواب فرمودند: بله، اين مورد تأييد است، لكن به طور مفيد. من گفتم به آقايانى كه آمدند پيش من راجع به اين معنى، گفتم كه اين مورد تاييد است، صحيح است اين كار لكن بايد اينطور نباشد كه هر كس مى‏خواهد برود در دهات و به اسم اينكه از طرف دولت آمده و هر كارى بكند، نباشد. بايد به نظر معتمدين، اشخاصى كه مى‏شناسند آن اشخاص را، انتخاب بشود كه گروه‏هائى كه مى‏روند در ده و اينها اگر كه يك وقت گروه منحرف باشد، دهات را منحرف مى‏كنند. اين بايد انتخاب بشوند از اشخاصى كه متعهدند، از اشخاصى كه صحيح‏اند. و البته يك خدمتى است به جامعه، اين چيز خوبى است براى مملكت ما.

    و نيز امام در پاسخ سوال ديگر در مورد بعضى گروه‏ها، چنين بيان داشتند: بله، اينها مصيبت‏شان بدتر از آنهاست. يك وقت اينست كه يك كسى مى‏آيد تكليفش معلوم است. آنوقت كه ما بچه بوديم، در خمين مى‏گفتند امير مفخم (آنوقت از بختيارى‏ها بود آنجا رئيس بود در آنجاها) گفته بود كه من سردار حشمت (اين يكى از خوانين آنجا بود، يكى از شاهزاده‏ها بود) اين تكليفش معلوم است، دشمنى‏اش معلوم و دوستى‏اش هم معلوم، اما فلان آدم، گفته بود امان از اين آدم كه با ظاهر دوست است لكن كمر آدم را مى‏شكند.

    خطر دشمنان به ظاهر دوست و لزوم احتراز از آنان

    اين ظاهر دوست‏ها كارش مشكل‏تر از آن غير دوست‏هاست. آنها تكليفشان معلوم است ما مى‏دانيم چه بكنيم. اگر يك همچو، حالا من نمى‏گويم كه كى اينطور است، من آنها را الان درست

    صحيفه نور ج 7 صفحه 107

    نمى‏توانم بگويم، اما اينهائى كه سر خود هر چه دلشان مى‏خواهد گردن قرآن مى‏گذارند، اينها كارشان مشكلتر از آنهاست - هر كى دلش هر طورى - اينكه در صدر اسلام اين كلمه مكرر وارد شده است كه اگر كسى قرآن را به رأى خودش تفسير كند فليتبوء مقعده من النار اين جايش در آتش است، اين پيش بينى يك همچو مطالبى است كه يك وقتى هر كسى به رأى خودش يك چيزى درست مى‏كند، بر خلاف آنكه مى‏گويد قرآن، مى‏خواهند درست كنند. اينها كارشان يك قدرى مشكلتر است براى اينكه - از- تشبث به قرآن مى‏كنند.

    من نجف كه بودم، يك نفر از همين افراد آمد (قبل از اين بود كه آن منافقين پيدا بشوند آمد) پيش من، شايد بيست روز، بعضى‏ها مى‏گفتند بيست و چهار روز، مدتى بود پيش من، هر روز مى‏آمد آنجا قدرى به نظرم آمد كه اين وسيله است، نهج‏البلاغه و قرآن وسيله براى مطلب ديگرى است و شايد، بايد يادم بياورم آن مطلبى كه مرحوم آسيد عبدالمجيد همدانى به آن يهودى گفته بود. يك يهودى مى‏گويند در همدان مسلمان شده بود بعد خيلى به آداب اسلام پايبند شده بود، خيلى زياد، اين موجب سوءظن مرحوم آسيد عبدالمجيد كه يكى از علماى همدان بود شده بود كه اين قضيه چيست. يك وقت خواسته بودش، گفته بود كه تو مرا مى‏شناسى؟ گفت بله. گفت: من كيم؟ گفت: شما آقاى آسيد عبدالمجيد. گفت من از اولاًد پيغمبرم گفت بله. تو كى؟ من يك يهودى بودم و پدرانم يهودى بودند و تازه مسلمان شده‏ام. گفته بود نكته اينكه تو تازه مسلمان كه همه پدرانت هم يهودى بودند و من همه سيد و اولاًد پيغمبر و ملا و اين چيزها و تو از من بيشتر مقدسى، اين نكته اين چيست؟ من شنيدم كه از آنجا گذاشت و رفت معلوم شد حقه زده و يك قضيه‏اى بوده، مى‏خواسته با صورت اسلامى كارش را بكند. در يهودى‏ها اين كارها هست. من به نظرم آمد كه اين قضيه، اينقدر نهج‏البلاغه و خوب، من هم يك طلبه هستم من اينقدر نهج‏البلاغه خوان و قرآن و اينها نبودم كه ايشان بود، ده، بيست روز من گوش كردم به حرف‏هايش، جواب به او ندادم، همه‏اش گوش كردم و آمده بود كه تأييد بگيرد از من، من هم گوش كردم و يك كلمه هم جواب ندادم فقط اينكه گفت كه ما مى‏خواهيم كه قيام مسلحانه بكنيم، من گفتم نه، قيام مسلحانه حالا وقتش نيست و شما نيروى خودتان را از دست مى‏دهيد و كارى هم ازتان نمى‏آيد. ديگر بيش از اين من به او چيزى نگفتم. او مى‏خواست من تأييدش بكنم. بعد هم معلوم شد كه مسأله همانطورها بوده. بعد هم كه آقايان آمدند، از ايران هم براى آنها اشخاصى سفارش كرده بودند كه اينها را تأييد كنيد، اينها مردم كذائى هستند، فلان، معذلك من باور نكردم. حتى از آقايان خيلى محترم اين تهران چيز كرده بودند كه اينها مردم چطور هستند و من باورم نيامده بود. اينهائى كه اينقدر از قرآن و از نهج‏البلاغه و از ديانت زياد دم مى‏زنند و بعد جملات قرآن را يك جور ديگرى غير از آنچه بايد معنا مى‏كنند و جملات نهج‏البلاغه را يك جورى ديگر غير از آنچه كه بايد معنا مى‏كنند، اينها را نمى‏توانيم ما خيلى رويشان اطمينان داشته باشيم.

    اين بعثى‏هاى عراق همين فقرات نهج‏البلاغه را كه امثال اينها استشهاد مى‏كنند، آنها هم در

    صحيفه نور ج 7 صفحه 108

    چيزها مى‏نويسند در پلاكاردشان مى‏نويسند و منتشر مى‏كنند همين، همين فقرات نهج‏البلاغه را. اين بعثى‏هائى كه اصلاً كارى به اين مسائل ندارند، اينها را مى‏نويسند و به ديوارهاى نجف و به خيابان‏هاى نجف منتشر مى‏كنند. به اينها ما نمى‏توانيم، من نمى‏گويم چه جورند، ممكن هم هست كه يكنفرشان صادق باشد يا شايد اشتباه داشته باشد، لكن ما نمى‏توانيم به آنها اعتماد كنيم، به آنها نمى‏شود اعتماد كرد.

    سپس يكى از دانشجويان سوال كرد: در مقابل، موضع ما چگونه بايد باشد؟

    امام در جواب فرمودند: موضع شماهمين است كه با آنها خيلى دوستانه نباشيد، البته نبايد طردشان كرد، نبايد درگيرى با آنها كرد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #573
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 109

    تاريخ: 24 / 3 / 58

    بيانات امام خمينى در جمع پزشكان، كاركنان و گروهى از مجروحين بيمارستان شفا يحيائيان

    همه جان‏ها فداى اسلام عزيز و احياء آن

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من نمى‏دانم چطور اظهار تأثر كنم در اينطور مصيبت‏ها كه به ما وارد شده است. نمى‏دانم با شما برادران خودم و فرزندان خودم چطور مواجه باشم و چطور ببينم من سالم نشسته‏ام و شما مجروح و رنجيده هستيد.

    آنچه كه مايه دلخوشى است اين است كه اين امور براى اسلام واقع شده است و براى خدا بوده است، آنچه كه براى خداست پيش خدا محفوظ است. شما سلامتى خودتان را از دست داديد براى اسلام، چنانچه اولياء خدا جان خودشان را براى اسلام دادند. اسلام عزيزتر از آن است كه ما تصور مى‏كنيم. اسلام آن است كه رسول خدا(ص) براى آن چه زحمت‏ها كشيد و چه مصيبت‏ها كشيد و چه جوان‏ها داد و چه اشخاص برومند را فدا كرد. اسلام همچو عزيز است كه فرزندان پيغمبر جان خودشان را فداى اسلام كردند. حضرت سيد الشهدا (سلام الله عليه) با آن جوان‏ها، با آن اصحاب براى اسلام جنگيدند و جان دادند و اسلام را احياء كردند. شما زحمت كشيديد، شما رنج برديد. جوان‏هاى ما فدا شدند و اسلام را در اين وقت كه مى‏رفت رو به تباهى برود زنده كرديد. خداوند شما را اجر عنايت كند كه اسلام در اين زمان به خاطر كوشش شما تجديد شد اگر نبود اين كوشش‏هاى جوان‏هاى ما و اقشار ملت، مى‏رفت كه اسلام را دست جنايتكاران از بين ببرد. شما قيام كرديد، فداكارى كرديد و اسلام را زنده كرديد و خداوند به شما زندگى ابدى خواهد داد. من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت و توفيق شما را خواهانم و تشكر مى‏كنم از شما و از كسانى كه به شما خدمت مى‏كنند، چه پزشكان و چه اشخاص ديگر. من هم يكى از خدمتگزاران شما هستم و يكى از دعاگويان شما. خداوند انشاءالله شما را شفا بدهد رحمت خودش را بر همه ما و بر همه ملت ايثار فرمايد.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  4. #574
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 110

    تاريخ: 24/3/58

    بيانات امام خمينى به آيت‏الله محمد باقر صدر

    حضرت آيت الله آقاى حاج سيد محمد باقر صدر دامت بركاته - نجف اشرف

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    پيشامدهاى اخير يكى پس از ديگرى موجب تأسف است. انتظار آن نبود كه به جنابعالى شخصيت علمى و اسلامى چنين رفتار شود، چنانچه انتظار نبود، و نيست كه مأمورين دولت عراق در سرحدات رفتارى كنند كه مخالف حسن همجوارى است. ملت ايران كه با نهضت اسلامى خود اميد دارد دست اجانب را از جميع ممالك اسلامى كوتاه كند و استقلال را به آنها برگرداند، همچنين انتظار دارد كه همان نحو كه ملت‏ها با نهضت عظيم اسلامى ايران موافق و پشتيبان آن هستند، دولت‏ها نيز پشتيبان آن باشند. حوزه علميه نجف اشرف كه در خدمت اسلام و مسلمين است، در طول تاريخ حافظ استقلال عراق بلكه ساير كشورهاى اسلامى بوده است، انتظار ندارد كه مورد اهانت واقع شود و يكى از شاخص‏ترين بزرگان آن مورد تهاجم واقع شود.

    من به دولت عراق نصيحت مى‏كنم كه اين دژ محكم را كه حافظ كيان مصالح كشور است حفظ كند، اين نصيحتى بود كه من در دوران گذشته به شاه مخلوع و دولت ايران كردم. از خداوند تعالى عظمت اسلام و استقلال كشورهاى اسلامى‏را خواهانم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #575
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 111

    تاريخ: 24/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع كارمندان بانك مركزى ايران

    اين مملكت در طول پنجاه و چند سال با اسم تمدن رو به‏تباهى رفته است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    آقايانى كه در بانك‏ها هستيد بهتر مى‏دانيد كه اين رژيم سابق با بانك چه كرده است و بانك‏ها نسبت به اين ملت چه كرده‏اند و همين طور مى‏دانيد كه با كارخانه‏ها و كشاورزان چه كرده‏اند. شما ببينيد اينها با دانشگاه چه كرده‏اند. ما به طور اجمال اين را مى‏دانيم كه اين مملكت در اين پنجاه و چند سال رو به تباهى رفته است، به اسم تمدن بزرگ اين مملكت را خراب كرده‏اند، لكن هر قشر ما آنچه را كه لمس كرده است فقط به محل كار خودش مربوط مى‏شود. الان ما مواجه هستيم با دستجات مختلفى كه از اطراف ايران پيش من مى‏آيند، هر دسته‏اى كه مى‏آيد مى‏گويد كه هيچ جا خرابتر از جاى ما نيست. مثلاً از بختيارى مى‏آيند و مى‏گويند كه هيچ جا بدتر از بختيارى نيست و بختيارى‏ها هيچ ندارند. از بلوچ مى‏آيند همين حرف را مى‏زنند و آنها هم مى‏گويند هيچ جا بدتر از جاى ما نيست. از كردستان مى‏آيند همين مطلب را مى‏گويند و از هر جاى ديگر همين حرف است و من مى‏بينم كه همه صحيح مى‏گويند، لكن اينكه مى‏گويند هيچ جا بدتر از ما نيست، اين براى اين است كه آنها را ديده‏اند و جاهاى ديگر را نشنيده‏اند. آن كس كه در بختيارى مانده، ديده است كه در بختيارى چه گذشته اما شنيده كه در جاهاى ديگر هم ظلم و ستم بوده اما آنها را نديده، از اين جهت محل خودش را از همه جا بدتر مى‏داند. اينها همه درست مى‏گويند براى اينكه همه جا خراب است، اصلا برنامه اين بوده است كه خرابى بكنند. كشاورزى را با اسم اصلاحات ارضى بكلى از بين ببرند و بازار درست كنند براى آمريكائى، براى آمريكائى كه گندم‏هايش زياد است. آمريكا مى‏خواهد كه ايران با ساير كشورهائى كه تحت نفوذ است كشاورزيش به هم بخورد تا محتاج به او شوند چنانچه ما الان محتاج هستيم همه چيزمان از خارج بايد بيايد، دامدارى را از بين نبردند تا اينكه در گوشت محتاج به خارج باشيم و همين طور در اين پنجاه سال همه چيزمان را با اسم‏هاى بسيار فريبنده و اغفال كننده خراب كرده‏اند و از بين بردند. منتها شما خرابى‏هاى بانك را بهتر مطلع هستيد، كشاورز، خرابى كشاورزى را بهتر از شما مى‏داند و هر قشرى خرابى محل خودشان را بهتر احساس مى‏كنند.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 112

    تكليف كارمندان بانك كوشش درجهت اصلاح مفاسد آن است‏

    لكن بحث اين است كه حالا بايد چه كرد. اگر بنا باشد كه حالا ما باز بنشينيم و كليات بگوئيم كه بايد چه بشود، كارى از پيش نمى‏بريم. الان شما كه كارمندان بانك هستيد مشغول بشويد به درست كردن بانك‏ها. تكليف اين است كه شمائى كه كارمند بانك مركزى هستيد كوشش كنيد كه آن را اصلاح كنيد. شما اينجا را اصلاح كنيد آن كس هم كه مى‏گويد فلان اداره خراب است مشغول درست كردن آن اداره باشد. الان شهردار تهران با عده‏اى از كارمندانشان اينجا بودند و آنها هم همين شكايت‏ها را داشتند، لكن آنها هم بايد مشغول بشوند به درست كردن شهردارى و خدمت به شهر، نه اينكه همه‏مان بنشينيم و كليات را بگوئيم و دردها را بگوئيم و درمانش را از خدا بطلبيم. نه، بايد همه‏مان كار بكنيم. از حالا بايد اين طبقه جوان و بچه كوچك را كم كم تربيت كنيم. بزرگ‏ها را طورى تربيت كردند كه كمتر مى‏توان اصلاحش كرد. الان شما در بانك هستيد، نبايد بگوئيد كه در شهربانى خرابى است و بايد چه كرد. شما بايد ببينيد كه در بانك چه خبر است و عمل بكنيد. بانك را ببينيد مفاسدش چه بوده، اشكالاتش چه بوده، چه جور بايد بانكى درست بكنيم كه مفيد براى كشورمان باشد. شماها خودتان همه با هم تفاهم كنيد و مشكلات بانك را از ميان برداريد. اين تكليف شماست. اگر اينطور بشود كه هر كس در محلى كه هست همان محل را وجهه نظر خودش قرار بدهد و بنا بگذارد كه آن محل را درست بكند بعد از يك مدتى انشاءالله مى‏بينيم كه همه جا درست شده، شهردارى‏مان درست شده، بانك‏هامان درست شده و كشاورزى‏مان هم درست شده.

    ما مى‏خواهيم همه جا يك رنگ اسلامى پيدا كند

    اميدوارم خداوند به شما توفيق بدهد و اين مسائلى هم كه شما گفتيد مورد نظر هست، اميد است كه تحقق پيدا كند. ما مى‏خواهيم اينطور باشد كه وقتى در يك بانك وارد شديد مثل اين باشد كه به مسجد رفته‏ايد، آنطور باشد كه وقتى در وزارتخانه رفتيد مثل اين باشد كه توى مسجد رفته‏ايد و همه جا يك صبغه اسلامى پيدا كند و اگر انشاءالله اين معنا تحقق پيدا كند كه من اميدوارم تحقق پيدا كند همه چيز ما اصلاح مى‏شود. خداوند همه تان را تأييد كند.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #576
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 113

    تاريخ: 25/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم

    هر گاه براى اسلام احساس خطر كنم تكليفم را ادا مى‏كنم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من هر وقت احساس خطر بكنم براى اسلام، براى مسلمين، لازم مى‏دانم تكليف خودم را ادا كنم و مسلمين را آگاه كنم. من در اين موقع كه برا ى رأى‏گيرى در قانون اساسى است احساس خطر مى‏كنم، احساس توطئه مى‏كنم و لازم مى‏دانم تذكراتى به ملت ايران بدهم تا تكليف خودم را ادا كرده باشم.

    اين چند روز، اين چند روز كه صحبت از قانون اساسى و نشر قانون اساسى است، مسائلى طرح مى‏شود كه به نظر من توطئه‏اى در كار است، توطئه‏اى كه براى اسلام و مسلمين و براى كشور ما خطر پيش مى‏آورد. اين چند روز كه صحبت از قانون اساسى است و مطالعه در قانون اساسى و به رفراندوم قرار دادن قانون اساسى بعد از مجلس و بعد از مطالعه كارشناسان، مطالبى پيش آمده است كه من احساس خطر مى‏كنم و لازم مى‏دانم ملت را از اين خطر آگاه كنم.

    امروز طرح اشكال، يا توطئه است يا جهالت

    در اجتماعاتى كه مى‏شود، گروه‏هائى كه در اينجا اجتماع مى‏كنند از اقشار مختلف، مسائلى را طرح مى‏كنند كه امروز وقت آن مسائل نيست. اشكالاتى را طرح مى‏كنند كه امروز وقت آن اشكالات نيست.من احتمال مى‏دهم كه اين مسائل،اين اشكالات ناخودآگاه از طرف اشخاصى طرح مى‏شود كه يا مستقيما يا به واسطه، تحت تأثير توطئه‏ها شده‏اند. ما امروز گرفتار مسأله‏اى هستيم كه بايد تمام افكار ملت ما متوجه به همان مسأله باشد. صحبت از گرفتارى‏ها، صحبت از نابسامانى‏ها، صحبت از اشتباهات دولت، صحبت از خرابى اوضاع بى موقع است. آقايان توجه داشته باشند امروز روزى نيست كه طرح اشكالات بشود، در ارتش طرح اشكال بشود، در وزارتخانه‏ها طرح اشكال بشود، در كميته‏ها طرح اشكال بشود، در دادگاه‏ها طرح اشكال بشود. امروز اشكال به اين قشرها محتمل است از ناحيه اشخاصى باشد كه توطئه بزرگ را مى‏خواهند انجام دهند. در وقتى كه قانون اساسى را مى‏خواهند طرح كنند و به نظر ملت برسانند، ذكر اين مسائل يا توطئه است يا جهالت.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 114

    با به تعويق افتادن تصويب قانون اساسى بايد فاتحه اسلام را خواند

    آن مطلبى كه بسيار مهم است اين است كه من اول بايد بگويم صحبتم با كيست و با چه اشخاصى و بعد عرض كنم. اشخاص مختلفند در مخالفت، يك اشخاصى هستند كه حسن نيت دارند لكن توجه به عمق مسائل ندارند، يك اشخاصى هستند كه تحت تأثير تبليغات و صحبت‏هاى اشخاص مغرض واقع مى‏شوند در عين حال كه حسن نيت دارند، يك اشخاصى هم هستند كه با كمال سوء نيت مشغول توطئه هستند. توطئه اين است كه تصويب قانون اساسى را به تعويق بيندازند يك سال، دو سال به بحث و شور قرار بدهند و ريشه‏هاى گنديده به هم متصل بشود و اساس اسلام را از بين ببرند.

    تعويق تصويب قانون اساسى و برقرارى جمهورى اسلامى، استقرار حكومت اسلامى، اين تعويق موجب اين مى‏شود كه اشخاص توطئه‏گر در مرزهاى ما در داخل، در خارج با هم متصل بشوند و با اتصال با هم اصل قانون اساسى و اصل اساس اسلام را پايمال كنند. اشخاصى كه حسن نيت دارند بايد توجه كنند كه اگر چنانچه به آنطور كه مجلس مؤسسان صحبت مى‏شود و به آنطور كه قانون اساسى در مجلس مؤسسان واقع بشود كه اين مطلب از اشخاصى كه سوء نيت دارند طرح شده است و به اشخاصى كه با كمال تأسف حسن نيت دارند سرايت كرده است، اين معنا اين است كه دو سال، سه سال به مباحثات و معارضات دامن زده بشود و توطئه مجتمع شود. الان دارند مزدورانى در ايران از آن طرف مرز تربيت مى‏كنند كه اگر ما به زودى مطلب را خاتمه ندهيم، اين مزدوران مجتمع مى‏شوند و با اجتماع آنها ممكن است مصيبتى به بار بياورد، باز شما رابه زحمت بيندازد ولو سركوب مى‏شوند لكن زحمت ايجاد مى‏كنند.

    طرح مجلس مؤسسان الهام گرفته از شياطين و خطرى براى اسلام است

    مجلس مؤسسان براى اين است كه مردم منتخبين خودشان را تعيين كنند و اين فرق ندارد بين آنكه طرح فعلى دولت باشد يا طرح‏هائى كه اشخاصى كه توجه ندارند يا تحت تأثير واقع شده‏اند يا شياطين به آنها چيزهائى را تزريق كرده‏اند كه تعويق بيندازد و استقرار حكومت اسلامى يكى دو سال طول بكشد تا توطئه‏ها نضج بگيرند و اساس را از بين ببرند. اين طرحى كه دولت داده است اين است كه همان مجلس مؤسسان با افراد كمتر، از خود ملت، به تصويب ملت، به انتخاب ملت اشخاصى انتخاب بشوند و آنها در قانون اساسى كه پيش‏نويس شده است مطالعه كنند و اشكالاتى كه روشنفكران و حقوقدانان و ساير مردم به قانون اساسى كه پيش‏نويس شده است، طرح كنند و منتخبين مردم مطالعه كنند و بعد از اينكه آنها تصويب كردند باز هم به رفراندم گذاشته شود، با اينكه احتياج نيست لكن ما براى اينكه تحكيم بشود مطلب، به نظر عموم مى‏گذاريم لكن اگر آن مجلس مؤسسان با طول و عرض و عمق آن كه دو سال، سه سال بايد طول بكشد تا قانون تصويب بشود اگر آن طرح را ما مى‏خواهيم از آن روشنفكران غربزده كه بعضى از اين قشرهاى روشنفكر هستند، از اين مزدوران با توجه، از آنهايى كه مى‏خواهند رژيم سابق را برگردانند و يا شبيه آن را، از آنهائى كه از آن طرف مرزها به آنها كمك

    صحيفه نور ج 7 صفحه 115

    مى‏شود، از آنهائى كه مزد مى‏دهند به كارگران كه كار نكنند، از آنهائى كه اسلام را كهنه مى‏دانند، از آنهائى كه ازاسلام مى‏ترسند، اگر ما بخواهيم تعويق بيندازيم و آنطورى كه آنها با شيطنت طرح كردند و مع‏الاسف بعضى از اشخاصى كه حسن نيت دارند باورشان آمده است، بايد براى اسلام فاتحه بخوانيم، بايد براى كشور خودمان فاتحه بخوانيم.

    من امروز ملت را آگاه كردم كه طرح مجلس مؤسسان به آن معنائى كه از غرب طرح شده است و الهام از شياطين گرفته شده است موجب تعويق مى‏شود و موجب فساد.

    چه كسانى رفراندم را تحريم كردند؟

    اينها كه در مراحل اول شكست خوردند، اينها كه رفراندم را تحريم كردند، اينها كه انحرافات اسلامى دارند، بعداز شكست از رفراندم به اين فكر افتاده كه نگذارند قانون اساسى به اين زودى‏ها تصويب شود تا بلكه (و به خيال خودشان) توطئه‏ها نضج پيدا كند و به خيال خودشان باز مسائل سابق برگردد. ملت ايران! بدانيد و بشناسيد اينها را. آنهائى كه غفلت كرده‏اند توجه فرمايند، آنهائى كه سابقا رفراندم را تحريم كردند حالا هم دارند مى‏گويند ما شركت نمى‏كنيم تا مجلس مؤسسان پيدا بشود. ببينيد چه اشخاصى هستند آنها، آنهائى كه از آن طرف مملكت مى‏گويند ما شركت نمى‏كنيم، از آنجائى كه مركز توطئه است، از كردستان كه مركز توطئه است، آنهائى كه مى‏گويند ما شركت نمى‏كنيم، چه نظر دارند؟ آنهائى كه تبع كمونيست‏ها هستند، چه نظر دارند؟!

    اينقدر تحت تأثير غربزده‏ها نباشيد

    بزرگان ما توجه كنند، به عمق مطالب برسند، اقشار مختلفه دارند با هم مجتمع مى‏شوند. اولى كه اسلام بناشد تحقق پيدا بكند، شيطان بزرگ رفت و شياطين را فرياد زد كه اگر اين اسلام درست بشود، كارها همه لنگ است. حالا هم فرياد بلند شده است، فرياد بلند كردند براى اينكه قانون اساسى را به تعويق بيندازند. بايد آقايان توجه كنند، آنهائى كه حسن نيت دارند مطالعه كنند، دقت كنند، تحت تأثير اشخاصى كه مفسد هستند نروند، روشنفكران ما تحت تأثير روشنفكران حرفه‏اى نروند، حقوقدان‏هاى ما تحت تأثير حقوقدان‏هاى غربى نروند، وكلاى دادگسترى ما تحت تأثير غربزده نروند، قضات ما تحت تأثير اشخاصى كه غربزده‏اند نروند، دانشگاه ما تحت تأثير اشخاصى كه در دانشگاه افساد مى‏كنند نروند، كارگرهاى ما، دهقانان ما تحت تأثير اشخاص مفسد نروند. اينها شياطينى هستند كه در صدر اسلام هم شيطان بزرگشان فرياد زد و همه را با هم مجتمع كرد، الان هم مى‏خواهند همين كار را بكنند. ملت! متوجه باش. وقت اين نيست كه اشكال بكنى به دولت، اشكال بكنى به ارتش و اشكال كنى به بازار. وقت اين است همه با هم مجتمع براى تصويب قانون اساسى و تسريع در آن كه در ظرف يكى دو ماه تمام بشود و نه يكى دو سال طول بكشد تا اينكه توطئه‏ها نضج بگيرد.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 116

    صلاح اسلام و مسلمين در تصويب قانون اساسى است

    خدايا! تو مى‏دانى كه من صلاح ملت را، صلاح اسلام را، صلاح قرآن مجيد را، صلاح روحانيت را، صلاح مسلمين را دارم عرض مى‏كنم. تعويق در تصويب قانون اساسى و گذاشتن آن را در نظر يك مجلس بزرگ مؤسسان كه مناقش آنها و تأسيس آن 6 ماه طول مى‏كشد و مناقشات آن معلوم نيست يكى و دو سال، سه سال طول بكشد، خطر است براى اسلام، خطر است براى رسول الله. تأسيس مجلس مؤسسان به آنطورى كه غربى‏ها الهام كردند، خطر است براى اسلام، خطراست، خطر است براى كشور اسلامى، خطر است براى امام زمان. آنهائى كه در اشتباه هستند، برگردند و بدانند توطئه در كار است و بدانند من كمال علاقه را به آنها دارم و نمى‏خواهم به آنها سوء ظن پيدا بشود. آن شياطينى هم كه مى‏خواهند توطئه را بكنند، بدانند كه ملت ما بيدار است و اين توطئه را خنثى خواهد كرد.

    خداوند ما را از خواب غفلت بيدار كند. خداوند اسلام و مسلمين را تقويت كند. دست اجانب را از ممالك ما كوتاه كند. اين ريشه‏هاى گنديده را كه مى‏خواهند توطئه كنند خدايا قطع كن اين ريشه‏ها را. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  7. #577
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 117

    تاريخ: 25/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، وعاظ و گويندگان مشهد

    و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين‏

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    نه سستى كنيد و نه محزون باشيد اگر مؤمن هستيد، علو رتبه داريد و از همه بالاتريد لكن مهم ايمان است و چطور تحصيل كنيم ايمان را؟ اسلام شهادتين است، ايمان حظ قلب است، آن چيزى را كه زبان بگويد و تلقين كند به قلب و قلب قبول كند، باور كند. اگر باور كرديد كه خداى تبارك و تعالى قادر مطلق است، حى مطلق است، وجود مطلق است، قادر عظيم‏الشأن است، اگر باور كرديد اين معنى را، ديگر نه حزنى است و نه سستى. يك جلوه‏اى در از اين ايمان در شما پيدا شد و به واسطه همين جلوه ايمان اين سد عظيمى كه باوركردنى نبود شكستيد، سدى كه تمام قدرت‏هاى، تمام ابرقدرت‏ها، تمام حكومت‏ها پشتيبان او بودند، تمام حكومت‏هاى اسلامى، شايد استثناءشان كرد كه يكى دو تا، تمام حكومت اسلامى پشتيبان بودند و تمام قدرت‏هاى بزرگ پشتيبان بودند. امريكا كرارا پشتيبانى خودش را اظهار كرد، انگلستان كرارا اظهار كرد. نوكر خوبى بود براى اينها و اظهار تأسف آنها بعد هم دليل بر اين بود كه خوب نوكرى بود و البته بايد هم اظهار تأسف كند. كى اظهار تأسف نكند براى كسى كه طول عمرش، وطنش را براى آنها داد. چرا اظهار تأسف نكند، چرا سناى امريكا اظهار تأسف نكند از اينكه ايران چند نفر قاتل را مى‏كشد. اظهار تأسف براى اين است كه اين نوكرها را از دست داده‏اند و حق دارند اظهار تأسف كنند. آنها پيششان انسان مطرح نيست، منافع مطرح است. ايمان مطرح نيست، نفع مطرح است و چون فكرها، فكر مادى بود و از ايمان اطلاع نداشتند و از خدابى اطلاع بودند، ممتنع مى‏دانستند كه يك مشت اشخاصى كه هيچ ندارند، بر يك قدرت شيطانى غلبه كنند با داشتن تمام ابزار جنگ و پشتيبانى تمام قدرت‏هاى بزرگ. آنها حساب ماديات را كرده بودند، حساب ايمان را نكرده بودند، روى قواعد مادى، صحيح مى‏گفتند، روى قواعد مادى همين بود كه آنها مى‏گفتند، ما هيچ نداشتيم، يك مشت خالى بود و آنها همه چيز داشتند، لكن قدرت ايمان آمد و با قدرت ايمان شكست آن سدهاى بزرگ را و تا اين قدرت ايمان هست، شما انتم الاعلون تا اين قدرت ايمان را حفظ كرديد، شما بالاترين موجودات هستيد. كوشش كنيد، ايمان را تحصيل كنيد و ايمان را نگه داريد. يك جلوه ايمان اين سد بزرگ را شكست و دست اجانب را، قدرت‏هاى بزرگ را كوتاه‏

    صحيفه نور ج 7 صفحه 118

    كرد. ايمان بود كه در صدر اسلام دو امپراطورى بزرگ را درهم كوبيد، و الا قدرت مادى نبود در كار. در جنگ روم طليعه جنگجويان روم 60 هزار بودند و تمام جمعيت مسلمين 30 هزار نفر بودند و پشت سر آن طليعه 700 هزار نفر رومى بودند يكى سرداران اسلام گفت 30 نفر با من بيايد تا من شب بروم و با اين 60 هزار نفر جمعيت جنگ كنم بعد از اينكه اصرار كردند به او (بر حسب تاريخ) 60 هزار رفتند، 60 هزار نفر مسلم با 60 هزار نفر جنگجوى رومى كه تا دندان مسلح بودند، رفتند و آنها را شكست دادند و 700 هزار نفر جمعيت رومى به دنبال آن شكست خورد و رفت. بود كه قدرت ايمان بود كه اين كار را كرد و شما ديديد كه قدرت ايمان هم در ايران همين كار را كرد.

    تحول روحى كه پيدا شد در ملت ما، بالاتراز اين شكستن سد بود. اين را كرارا من گفته‏ام كه يك نفر پاسبان مى‏آمد در بازار تهران، بزرگترين بازارهاى ايران و مى‏گفت چهارم آبان است بيرق بزنيد، احدى به خودش اجازه نمى‏داد كه تخلف كند، در ذهنش نمى‏آمد كه مى‏شود تخلف كرد. همين جمعيت، همين مردم در ظرف قريب به دو سال كه اخيرا تقريبا نهضت نضج گرفت، همين جمعيت در كوچه و خيابان ريختند و گفتند مرگ بر اين رژيم. همين كه از يك پاسبان آنطور مى‏ترسيدند، بازارها مى‏ترسيدند، همين‏ها ريختند در خيابان‏ها و با مشت خالى گفتند مرگ بر رژيم و ما رژيم را نمى‏خواهيم، ما اسلام را مى‏خواهيم. پيشبرد براى اين بود كه اسلام را مى‏خواستند، نه جمعيت، نه شخص، هيچ كس دخالت در اين امور نداشت، خدا بود، قدرت، قدرت الهى بود. اين قدرت الهى را، اين عنايت الهى را حفظ كنيد. تا حالا شما را قدرت الهى رسانده است به اينكه آزاد شديد، استقلال پيدا كرديد و هيچ يك از ممالك در مملكت شما نمى‏تواند تصرف كند. اين ايمان بود، اين قدرت الهى بود، اين وديعه الهى را حفظ كنيد. مادامى كه اين وديعه حفظ شده است انتم الاعلون . اگر خداى نخواسته اين وديعه را ما از دست بدهيم، دنبالش سستى است و بعدش حزن است، اندوه است، شكست است، بخواهيد كه پيروز شويد رمز پيروزى را بايد حفظ كنيد. رمز پيروزى ايمان بود. آن وحدت كلمه را، ايمان آورد. ايمان، وحدت كلمه آورد كه سر تا سر اين مملكت همه با هم، همه با هم فرياد زدند و يك مطلب را خواستند. اجتماع كردند از مركز تا هر جا شعاع مملكت است رفت صدا وفرياد زدند جمهورى اسلامى، اسلام. شهادت را براى خودشان فوز دانستند. آنهائى كه فرار مى‏كردند از همه چيز، حمله كردند بر تانك‏ها و توپ‏ها، غلبه كردند بر لشكر شيطان، بر طاغوت. اين رمز را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد، اين وحدت كلمه را حفظ كنيد، همه قشرها با هم باشيد، روحانى با دانشگاهى باشد، دانشگاهى با روحانى باشد، همه با بازارى باشند، همه با دهقان باشند، همه با ادارى باشند، همه با كارمندان باشند، همه با هم. از حالا به بعد ما احتياجمان به وحدت كلمه بيشتراست. الان من مى‏بينم كه رو به سستى داريم مى‏رويم و اين لازمه هر پيروزى است، وقتى عقيده شد كه پيروز است، سست مى‏شود لكن ما پيروز نشديم باز، سست نشويد. ريشه‏هاى گنديده رژيم و اجانب در مملكت ما هست و در هر گوشه و كنار هست اگر سستى كنيد، اين ريشه‏ها با هم مجتمع خواهند شد و اگر مجتمع بشوند خطر دارد. بايد اين نهضت حفظ بشود، اين وحدت كلمه حفظ بشود، بر نگرديد، ملت ما

    صحيفه نور ج 7 صفحه 119

    بر نگردند سراغ اينكه خانه ندارند، سراغ اينكه كاشانه ندارند، شما پيروز بشويد، همه چيز داريد لكن پيروز نشديم ما. اين ريشه‏ها را بشناسيد، اينهائى كه در هر امرى اشكال‏تراشى مى‏كنند، بشناسيد. اينهائى كه نمى‏خواهند جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند، بشناسيد. اينها همان‏ها بودند كه تا شاه بود شاه را مى‏خواستند و حالا هم آرزوى او را دارند و اين آرزو را به گور مى‏برند. من متشكرم از شما علما، فضلا، مؤمنين كه از راه دور آمديد و با ما ملاقات مى‏كنيد و درد دل ما را مى‏شنويد. ما امروز مواجه هستيم با يك گروه‏هايى كه اينها بر ضد ملت ما هستند به صورت مختلف و من اميدوارم كه هدايت بشوند اينها. من از آقاى مرعشى كه تشريف آوردند تشكر مى‏كنم و از همه آقايان تشكر مى‏كنم و اين صورت‏هاى نورانى را كه مى‏بينم مسرور مى‏شوم. خداوند همه شمارا سعادتمند كند. خداوند همه شما را از لشكر امام زمان سلام الله قرار بدهد.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  8. #578
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 120

    تاريخ: 25/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مردم

    پيروزى بى‏نظير ملت و شكست مفتضحانه شاه و عمالش در تاريخ ثبت گرديد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    وقت من كم و هوا گرم و شما عزيزان من در توى آفتاب و مكان ضيق و فشرده در زحمت هستيد ولى من چند كلمه با شما صحبت مى‏كنم. بعضى مسائل، مسائل اصلى است، مسائلى است كه بنياد مسائل ديگر است، مسائلى كه حفظ كيان اسلام و حفظ استقلال كشور به آنها بسته است و بعد از اينكه اين مسائل اصلى تحقق پيدا كرد مسائل ديگرى است كه آن مسائل بايد دنبال بشود. ما الان مبتلا هستيم به يك رشته از مسائل اصلى كه اسلام به آن بسته است و استقلال كشور. بايد همه ما تمام هممان را و تمام قدرتمان را صرف در اين مسائل اصلى بكنيم و بعد از آنكه ايران مستقلى و اسلام پياده‏شده‏اى داشتيم، دنبال مسائل فرعى برويم وانشاءالله آن مسائل را هم متحقق كنيم.

    الان مسأله‏اى كه در پيش است يكى مسأله قانون اساسى است و يكى تشكيل مجلس شورا. اين دو مسأله بر ساير مسائل مقدم است. كوشش‏ها هست براى اينكه نگذارند اين قدم ثانى را ما برداريم، چنانچه كوشش‏ها كردند كه نگذارند رفراندم حاصل بشود راجع به اصل جمهورى. قشرهاى مختلف، ريشه‏هاى فاسد رژيم سابق، عمال فاسد اجانب جديت كردند كه پس از آنكه شكست خوردند و رژيم منحوس شاهنشاهى مدفون شد، نگذارند جمهورى اسلامى تحقق پيدا بكند. طرح‏ها ريختند و كارشكنى‏ها كردند. طراحان نوكر اجانب طرح ريختند و ريشه‏هاى فاسد رژيم سابق كارشكنى‏ها كردند، تحريم كردند رفراندم را، آتش زدند صندو ق‏هاى بعضى از بلاد را، مانع شدند از اينكه رأى بدهند در بعضى از موارد، لكن شكست خوردند، آن هم شكستى كه در تاريخ نظير نداشت.

    دو شكست اينها تاكنون خورده‏اند كه هر دوى اين شكست‏ها در تاريخ بى‏نظير يا كم‏نظير است. يكى شكست در مبارزه بين ملت و رژيم، با همه قدرت كه داشت و با همه پشتوانه‏ها كه از قدرت‏هاى بزرگ داشت. اين شكست، شكستى بود كه در دنيا سابقه نداشت كه يك ملتى با دست خالى، يك ملتى كه هيچ نداشت، بر يك رژيمى كه همه چيز داشت غلبه كند، البته نيروى ايمان، نيروى اسلام موجب اين غلبه شد. وقتى نيروى اسلامى بود تمام قشرها متصل شدند به هم، قشر روحانى، قشر دانشگاهى، قشر ارتش همه به هم متصل شدند و همه با هم اين سنگر بزرگ را، اين سد بزرگ را شكستند و اين‏

    صحيفه نور ج 7 صفحه 121

    نيروى ايمان بود.قدم بعد قدم رفراندم بود. مخالفين ما با رفراندم مخالفت كردند و كارشكنى كردند لكن ملت ما با نيروى ايمان پيش برد و رفراندمى كه در ايران واقع شد، نه در ايران و نه در ساير جاها سابقه نداشت. با اين عشق و علاقه، با اين محبت و همبستگى كه 99 و بيشتر يا 99 درصد قدرى اين طرف آن طرف، شما پيروز شديد. در اين دو قدم، پيروزى مال شما و خذلان و رسوايى مال مخالفين شماست.

    عدم صلاحيت حقوقدانان غربزده در تدوين قانون اساسى

    حالا به قدم سوم رسيده است كه باز مخالفت‏ها شروع شده است. با بهانه مختلف، جنود شياطين دور هم دارند جمع مى‏شوند، بهانه‏هاى مختلفى كه سابقا هم اين بهانه‏ها را داشته‏اند. حالا كه بناست قانون اساسى به دسترسى ملت گذاشته شود تا هركس هر مطلبى دارد پيشنهاد كند و بعد نمايندگان مردم، نمايندگان منتخب از طرف خود ملت قانون اساسى را بررسى كنند، با همه مطالبى كه قشرهاى مختلف و به اصطلاح، حقوقدان‏ها بررسى كنند و همه مطالب را روى هم بريزند و قانونى كه نوشته شده است اگر نقص دارد، رفع كنند نقص را و اگر اشكال دارد، اشكال را مرتفع كنند، حالا هم بهانه‏گيرها، آنهايى كه شكست خورده‏اند در آن مراحل، مى‏خواهند در اين مرحله خرابكارى كنند. بيدار باشيد برادران، دشمنان خودتان را بشناسيد، مى‏خواهند نگذارند قانون اساسى بر طبق آنطورى كه اسلام حكم مى‏كند تصويب شود. بايد حقوقدان‏هاى غربى نظر بدهند؟! ما مى‏خواهيم قانون اسلامى بنويسيم، از غرب بيايند نظر بدهند؟! يا غربى‏ها بيايند نظر بدهند؟ يا غربزده‏ها بيايند نظر بدهند؟ حقوقدان اسلامى ما مى‏خواهيم و اين حقوقدان‏ها اسلام رانمى‏دانند يعنى چه، البته بعضى از آنها من وقتى كه به طور كلى مى‏گويم، از باب اينكه آنهائى كه در قشر اسلامى هستند و مطالعات اسلامى دارند خارج هستند، من با آن غربزده‏ها صحبت دارم، با آنهائى كه تحت تأثير غربزده‏ها واقع مى‏شوند صحبت دارم. بايد قانون اسلامى‏ما را از غرب بگيريم؟ از غربزده بگيريم؟ بايد ديد كى صلاحيت دارد، چه حقوقدانى صلاحيت دارد كه در قانون اساسى ما نظر بدهد. ما كه مى‏خواهيم جمهورى اسلامى‏تحقق پيدابكند و قانون اساسى جمهورى اسلامى مى‏خواهيم تدوين كنيم، ما بايد دنبال آنهائى باشيم كه حقوقدان غربى هستند؟ اگر باشند روشنفكرانى كه از اسلام بى‏اطلاع هستند و نمى‏دانند اسلام چيست، هر وقت ما خواستيم قانون اساسى جمهورى يا جمهورى دموكراتيك را تدوين كنيم شما آقايانى كه حقوقدان هستيد، شما آقايان روشنفكر غربى صلاحيت داريد كه نظر بدهيد لكن ما هر وقت خواستيم قانون اسلامى بنويسيم، خواستيم مسائل اسلام را طرح بكنيم شما صلاحيت نداريد، شما از اسلام اطلاعى نداريد، شما اسلام را مى‏گوئيد براى اين زمان نيست براى اينكه اسلام را نمى‏دانيد، براى اينكه اعتقاد نداريد كه آن كه قانون اسلام را آورده است، خداست، خداست كه محيط بر همه چيزهاست، بر همه اعصار است، قرآن است كه كتاب همه اعصار است، دستورات رسول الله است كه براى همه اعصار است. شما اطلاعى نه از قرآن داريد و نه از

    صحيفه نور ج 7 صفحه 122

    سنت داريد و نه از اسلام و ما به شما اجازه نمى‏دهيم كه دخالت در معقولات كنيد، بله در بعض مسائل ادارى، در بعضى مسائل اجرايى شما هم حق نظر داريد لكن عمده اين است كه شما نمى‏خواهيد يك قانون اساسى اسلامى‏باشد. شماها از اسلام وحشت داريد، حق هم داريد براى اينكه اسلام در استفاده‏هاى شما را بست، اسلام دوستان شما را از ايران بيرون كرد، اسلام، جنايتكارها كه رفقاى بعضى از شما بودند به درك فرستاد. شما وحشت داريد از اسلام و حق داريد وحشت داشته باشيد ولى ملت اسلام، ملت ايران نمى‏تواند تابع هواى نفس شما باشد، نمى‏تواند قرآن را كنار بگذارد و قانون اساسى غربى را قبول كند، به شما اجازه نمى‏دهد كه در امرى كه بى‏اطلاع هستيد و جاهل هستيد دخالت كنيد. شما اطلاعاتتان در حدود مسائل غربى است، قوانين غرب را مى‏دانيد، شما تاكنون قرآن را مطالعه نكرده‏ايد. عرض مى‏كنم كه، من به همه اقشار نمى‏گويم، در بين اينها اشخاص اسلامى، اشخاص مطالعه‏دار هست، من آنها را مى‏گويم كه مى‏گويند اسلام ديگر فايده ندارد، من آنهايى را مى‏گويم كه مى‏گويند اسلام مال 14 قرن پيش است. ما به اشخاصى كه اطلاع ندارند از قوانين اسلام، اطلاع ندارند از روح اسلام، نمى‏دانند كه اگر اسلام تحقق پيدا بكند چه خواهد شد، ما به آنها اجازه نمى‏دهيم كه دخالت در اين امور بكنند، بله، حق رأى دارند، رأى بدهند كه اسلام نه، چنانچه دادند. مختارند كه رأى بدهند لكن نگويند كه ما مجلس مؤسسان كوچك را نمى‏خواهيم، يك مجلس مؤسسان 500 - 600 نفرى مى‏خواهيم، بهانه نگيرند. مگر مجلس مؤسسان چيست؟ جز اين است كه اشخاصى كه مردم آنها را انتخاب مى‏كنند، بايد بنشينند و قانون را ملاحظه كنند ؟بايد حتما 600 - 700 نفر باشند تا نوبت به شما هم برسد؟! اگر تمام ملت پنجاه نفر را تعيين كنند، اينها وكيل ملت نيستند؟ اين مجلس، مجلس مؤسسان نيست؟ ما بعد از اينكه بررسى شد در قانون اساسى به نظر خبرگان اسلامى رسيد، به نظر روحانى اسلامى رسيد، به نظر علماء متعهد رسيد به نظر نمايندگان مردم رسيد، باز هم در افكار عمومى مى‏گذاريم، ميزان است.

    ميزان، رأى ملت است

    مجلس مؤسسان اگر اعتبار دارد براى اين است كه مجلس مبعوث از ملت است. خود ملت حق ندارد رأى بدهد لكن وكيل ملت حق دارد؟ اين چه غلطى است؟ خود من حق ندارم تصرف بكنم در مالم، وكيل من حق دارد؟ خود شما حق نداريد رأى بدهيد، وكيل شما حق دارد؟! وكلا براى اين حق دارند كه وكيل شما هستند و الا چه حقى دارند. يك نفر چه حقى دارد براى 35 ميليون جمعيت رأى بدهد؟ پنجاه نفر ششصد نفر چه حقى دارد براى يك ملت 35 ميليونى رأى بدهد؟ اين حق براى اين است كه شما مى‏خواهيد رأى بدهيد، رأى شماست، ميزان، رأى ملت است. ملت يك وقت خودش رأى مى‏دهد، اين اساس يك وقت يك عده‏اى را تعيين مى‏كند كه آنها رأى بدهند، آن در مرتبه دوم صحيح است و الا مرتبه اول، حق مال خود ملت است. شما خون داديد، حقوقدانان براى شما تكليف معين كنند؟ خودتان بايد تكليف معين كنيد. شمائيد، همين ملت، همين مردم محروم دانشگاه، جوان‏هاى

    صحيفه نور ج 7 صفحه 123

    محروم دانشگاه، همين جوان‏هاى محروم مدرسه فيضيه، همين جوان‏هاى محروم در ارتش، همين جوان‏هاى محروم در بازار، همين جوان‏هاى محروم در كارخانه‏ها و در كشاورزى، اينها بايد رأى بدهند. بهانه‏ها را كنار بگذاريد، از خدا بترسيد، با ملت شوخى نكنيد، رأى مردم را هيچ حساب نكنيد، مردم را به حساب بياوريد.

    ما حتما بايد تابع طرح‏هاى غربى باشيم؟ اسلام را كار نداريم؟! غرب هر چه بگويد تابع او هستيم؟ غرب تا حالا همين بساط بود كه بود. ما تا حالا مبتلاى به غرب بوديم و بيش از پنجاه سال كه اكثر شما يا بعض از شما يادشان است، بعضى از شما و من يادم است و بيست و چند سال كه اكثر شما يادتان است، طرح‏هاى ما غربى بود، گرفتارى‏هاى ما از غرب بود. باز همان گرفتارى‏ها پيش بيايد؟ قانون اساسى را هم آنها بنويسند؟ آنها رأى بدهند؟! غربزده‏ها رأى بدهند؟ ميزان، شما هستيد. آن كسى هم كه اينها خودشان قبول دارند، ولو دروغ مى‏گويند، دكتر مصدق هم وقتى كه يك مطلبى پيش آمد كه من حالا يادم نيست، آمد بالا ايستاد گفت:من با خود مردم صحبت مى‏كنم، به وكلا كار ندارم، وكلا صداى مردمند، من با خودشان صحبت مى‏كنم. ما از خودتان رأى مى‏خواهيم، مااگر چنانچه هيچ هم وكيل نگيريم، شما هستيد ميزان.

    يك قدرى در مطالبتان تعقل كنيد، نگذاريد ملت به تنگ بيايد

    ما براى خاطر اينكه اين نق‏نق‏ها كم بشود، گفتيم يك مجلسى هم درست بشود، شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذاريد. اگر خيلى دلتان مى‏خواهد غربى باشيد، اگر خيلى دلتان مى‏خواهد كه مردم را به خودتان متوجه كنيد، اسمش را بگذاريد مجلس مؤسسان و الا ما با مردم كار داريم. ما قانون را قاعده اين بود قانون را بنويسيم، منتشر كنيم در همه بلاد و همه مردم ببينند، بعد به آنها بگوئيم اين را مى‏خواهيد يا نه؟ رفراندم كنيم. ما براى اينكه شماها خيلى دم از روشنفكرى مى‏زنيد، يك قدرى هم با شما مسالمت بكنيم. با اينكه هر چه مسالمت بكنيم شما بدتر خواهيد كرد، ما مى‏گوئيم كه مردم خودشان افرادى را تعيين كنند كه اين قانون اساسى كه نوشته شده است بيايند ببينند، هر رأيى دارند، هر طرحى دارند بدهند، مى‏خواهد اين رأى‏ها رأى‏هاى مخالف با قرآن باشد، مى‏خواهد موافق، منتها ما مخالف‏هايش را قبول نمى‏توانيم بكنيم و شما دنبال اين هستيد كه اين كار را بكنيد. اين مجلس را شما اسمش را مجلس مؤسسان بگذاريد، ما بعداز اين مجلس مؤسسان هم به خود موكل‏ها، به وكلا ما چكار داريم، ما شما را مى‏شناسيم، ما نوكر شمائيم.

    آقايان مى‏گويند كه ملت اطلاع است، من مى‏گويم شما بى‏اطلاع هستيد. اگر ملت بى‏اطلاع است شما بى‏اطلاع‏تر هستيد براى اينكه در اينجااطلاعات اسلامى مى‏خواهد و بعضى از شما اصلا اطلاع نداريد، بعضى از شما نمى‏داند نماز چند تاست. چرا ملت ما اطلاع ندارد؟ چرا اينقدر ملت ما را ضعيف قرار مى‏دهيد؟ چرا اهانت به ملت مى‏كنيد؟ چه حقى داريد ؟ ملت ما، درش همه چيز هست. اگر اسلام فقط عيب است، بله شما حق داريد. ملت ما مسلم است، شما هم اسلام را قبول نداريد، پس ملت

    صحيفه نور ج 7 صفحه 124

    ما چيزى نمى‏داند براى اينكه اسلامى است و اسلام چيزى است كه مخالف با همه دانش‏هاست! حرف شمااين است. يك قدرى در حرف‏هايتان تفكر كنيد، يك قدرى در مطالبتان تعقل كنيد، نگذاريد كه ملت يك وقت به تنگ بيايد، رژيم سابق ملت را به تنگ آورد نگذاريد يك قدرى تعقل كنيد، يك قدرى براى اسلام حق قائل شويد، يك قدرى براى مسلمين حق قائل بشويد، يك قدرى براى برادران اسلامى حق قائل بشويد.

    امروز اختلاف سليقه و تشتت برخلاف مسير ملت است

    مسأله اصلى كه حالا بايد شماى ارتشى، من طلبه، مراجع عظام، علماء اعلام، دانشگاهى بازارى، دهقان، ادارى و كارمندها، همه به آن توجه بكنند اين است كه اين قانون اساسى كه اساس اسلام را ما مى‏خواهيم پياده بكنيم، اين قانون اساسى درست بشود، بعد كه قانون اساسى‏مان را انشاءالله - به رغم - به رغم اينهائى كه نمى‏خواهند بشود، باز شما رأى داديد و درست شد و مجلس شورا و شما رأى داديد آزادانه، بر خلاف اين پنجاه سال، آزاد رأى داديد و وكلايتان را فرستاديد و رئيس جمهور را خودتان تعيين كرديد، باز نگفتيد شما حق نداريد، ما غربى‏ها بايد رئيس جمهور برايتان تعيين كنيم، خود شما تعيين كرديد، آنوقت مى‏آئيم سراغ اينكه اين مسائل دوم را بايد پيش بياوريم و من هم مى‏دانم شما مشكلات داريد، ما هم مشكلات داريم.

    شما ارتش را مى‏دانيد كه يك اشكالاتى در آن هست، ما هم ارتش را مى‏دانيم اشكالات دارد، هم ادارات را، هم وزارتخانه‏ها را، هم بازار را و هم محله‏ها را و هم مدارس خودمان را. اين مدارس خودمان هم اشكال دارد. اما حالا ما نبايد آن چيزى كه ما بايد در آن مسير همه با هم برويم، هر كداممان مسيرش را رها كند، من بيايم بروم حجره‏هاى مدرسه مثلاً چند تا هست، نمراتش چطورى هست، طلبه‏هايش چند تاست و شما برويد بگوئيد در ارتش، حالا چه اشكالى هست، شورا لازم است يا چه لازم است. تشتت الان مخالف با مسير ماست، ملتفت باشيد. الان اختلاف سليقه‏ها را نياوريد پيش، الان همه‏مان بايد برويم سراغ اين كارها. چطور آنوقت كه (من يك گاهى مثال مى‏زنم) اگر يك وقت زلزله خداى نخواسته بيايد و يك شهر را خراب كند و من بنشينم توى مدرسه درس بخوانم، شما هم برويد در نظام - عرض مى‏كنم كه - رژه برويد صحيح است؟ نه، بايد همه بيائيم اين زلزله‏زده‏ها را نجات بدهيم.

    آقا، امروز مملكت ما غربزده است كه از زلزله‏زده بدتر است امروز بعضى از اشخاص در اين مملكت مى‏خواهند نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند، اغفال مى‏كنند بعضى مقامات را، مى‏خواهند نگذارند اسلام تحقق پيدا بكند امروز وقت اين نيست كه نق بزنم كه من فلان قسمش را نمى‏خواهم فلان قسمش را مى‏خواهم امروز وقت اين است كه همه دست به هم بدهيد بگوئيد اسلام را ما مى‏خواهيم، چنانچه همه گفتيد، با اسلام همه پيش رفتيد. شما اشكالات خودتان را حالا پيش نياورديد، بگذاريد براى بعد، بگذاريد اسلام تحقق پيدا بكند، بگذاريد مملكت، مملكت بشود بعد بيائيم سراغ‏

    صحيفه نور ج 7 صفحه 125

    اينكه اين مملكت نظامش چه جور بايد باشد، طلبهاش چه جور بايد باشد، كاسبش چه جور بايد باشد. من هم مى‏دانم همه جا اشكال هست لكن الان ما زلزله‏زده هستيم، غربزده هستيم، همه بايد دست به هم بدهيم و اين راه را تا اينجا كه آمديم، باقيش هم برويم. ما بين راه هستيم، باز گردنه‏ها داريم كه دزدها توى آن گردنه است. ما يك گردنه را از آن گذشتيم، يا دو گردنه را، باز دزدها توى آن گردنه‏هاى ديگر هست، در كمين نشسته‏اند با هر صورت. ما بايد همه، همه دست به هم بدهيم از اين گردنه‏ها بگذريم، بعد كه گذشتيم از گردنه‏ها و رسيديم به منزل بنشينيم بگوئيم حالا اشكالاتمان چيست. الان وقت اشكال‏تراشى نيست، الان وقت جلو رفتن است. من از همه مى‏خواهم، من التماس مى‏كنم به ملت ايران، من دست ملت ايران را مى‏بوسم، اسلام را مى‏خواهند ببرند.

    صفوف خود را از غربزدگان و عمال رژيم فاسد جدا سازيد

    اين قشرهاى اين قشرهاى دانشگاهى و دانشجو و وكلا و روشنفكرها حساب خودشان را از اين چندين نفر، چند نفرى كه عمال غربند و عمال محمدرضا، جدا كنند. كانون وكلا كه همه‏اش غربزده نيست، كانون وكلا تويشان پيدا مى‏شود، اين غربزده‏ها را كنار بگذارند. يكيشان رفت، باقى هم بروند. روشنفكرها، روشنفكرهاى اسلامى، روشنفكرهاى وارداتى را كنار بزنند. غربزده‏ها را كنار بگذاريد، عده‏شان خيلى زياد هم نيست اما فضوليشان زياد است. عده زيادنيست، ادعايشان زياد است. خود قشر روشنفكر متعهد اسلامى براى خاطر خدا،براى خاطر اسلام، براى خاطر استقلال كشور، براى خاطر حفظ آزادى، اين روشنفكر متعهد اسلامى، آنهايى را كه در بينشان پيدا مى‏شود كه نق مى‏زنند و مى‏خواهند نگذارند كارها پيش برود، اينها را كنار بزنند. التماس دعا بكنند پيش گوششان، بروند به اروپا باز سر عياشى‏اى كه مى‏كردند، حالا آمده‏اند. آن كانون وكلا، آنهائى كه بر ضد اسلامند، و كنار بگذارند. همه كه نيستند، بعضى از وكلا بسيار مردم صحيح و سالمى هستند، بسيارشان ولى آنهايى كه فضولى مى‏كنند، آنها را كنار بگذارند، از كانون بيرون كنند.

    ترس غربزدگان از روحانى و دانشگاهى صالح

    دانشگاه ما كه مركز آدم سازى بايد باشد، قشر دانشجو كه متعهد براى اسلام است و خونش را براى اسلام داد و فعاليت براى اسلام كرد، حالا بيدار باشد كه يك عده معدودى توى اين دانشگاه دارند مى‏روند و نمى‏خواهند اسلام پيدا بشود، نه اينكه مى‏خواهند دانشگاه درست بشود، خير، آنها از درست شدن دانشگاه مى‏ترسند.

    خدا رحمت كند مرحوم فيض رضوان الله عليه را - قمى - توى همين مدرسه فيضيه، نزديك اينجايى كه حوض بود، زمان رضاخان فرمودند به من كه چى عيبى دارد، خوب اينها مى‏خواهند صالح را از غير صالح جدا كنند (مى‏خواستند امتحان بكنند و آن امتحان‏هايى كه مى‏خواستند بكنند و روحانيت را از بين ببرند) ايشان باورش آمده بود، مى‏فرمود كه خوب، اينها مى‏خواهند صالح‏ها را

    صحيفه نور ج 7 صفحه 126

    كنار بگذارند باشد، بدها را بفرستند. من عرض كردم آقا، اينها از صالح مى‏ترسند، اينها از روحانى صالح مى‏ترسند،، از بدش چه ترسى دارند؟ بدش كه همراه هست - همراهشان - اينها از صالح مى‏ترسند. دانشگاه هم بايد خودش را اصلاح كند، خود دانشگاهى، خود دانشگاهى صالح. اينهايى كه حالا آمده‏اند و مى‏خواهند به قول خودشان اصلاح بكنند، اينها از اصلاح دانشگاه مى‏ترسند. اينها مى‏ترسند كه در دانشگاه يك آدمى پيدا بشود كه يك وقت مشت بزند به دهانشان. آنها هم مى‏ترسيدند كه از روحانيت يكى پيدا بشود مشت بزند به دهانشان. همه از آدم مى‏ترسند، از آدمك كه كسى نمى‏ترسد. اينها مى‏خواهند دانشگاه را نگذارند آدم تويش پيدا بشود و شما جديت كنيد كه آدم پيدا بشود. شما جديت كنيد كه اين اشخاصى كه حالا افتاده توى دانشگاه‏ها و دارند فساد مى‏كنند، خودتان بيرونشان كنيد. نبايد شكايت كنيد كه در دانشگاه يك كسى آمده و دارد حرف مى‏زند. خوب، برو مقابلش بايست، بگو آقا تو چه مى‏گوئى؟ تو براى ملت دلت مى‏سوزد؟ اگر براى ملت دلت مى‏سوزد، چرا رفراندم را نمى‏گذاشتيد بشود؟ چرا نمى‏گذاريد كشاورزها الان رزاعتشان را بردارند؟ جز اين است كه مى‏خواهيد براى آمريكا بازار درست كنيد؟ پيشتر، شاه درست مى‏كرد، حالا شاهك. چرا نمى‏گذاريد كارخانه‏ها راه بيفتد؟اگر كارخانه‏ها براى ما راه بيفتد، خوب احتياجمان از بيرون كم مى‏شود، از غرب كم مى‏شود و اينها عمالند براى اينكه ما را محتاج به آنها كنند. بشناسيد دوستان خودتان و دشمنان خودتان را. قشرهاى روشنفكر، دشمن اسلام را بيرون كنند از مراكز خودشان. كانون وكلا، وكلاى دشمن با اسلام را يا نفهم را كنار بگذارند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را مى‏خواهم و عذر مى‏خواهم كه شما را در اين گرما مزاحمتتان كردم ولى خوب چه بايد كرد. بايد دردها را گفت و ملت را بيدار كرد كه مبادا خداى نخواسته تحت تأثير اين حرف‏ها يك وقت واقع بشوند. خداوند ملت ما را سعادتمند كند. خداوند مملكت ما را از شر شياطين نجات بدهد. خداوند شما را از مسلمين متعهد و از لشكر امام زمان سلام الله عليه قرار بدهد.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته‏

    
    previos page menu page next page
    

  9. #579
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 127

    تاريخ: 26/3/58

    بيانات امام خمينى در ديدار با جامعه وعاظ تهران

    در صدر اسلام، مسجد مركز فعاليت‏هاى سياسى بوده است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    مسجد و منبر در صدراسلام مركز فعاليت‏هاى سياسى بوده است. جنگ‏هائى كه در اسلام شده است بسيارى از آن از مسجد طرحش ريخته مى‏شد. حضرت امير سلام الله عليه به حسب خطبه‏هائى كه در نهج البلاغه جمع شده است - بعضى - خطيب بزرگ و فخر خطباست و با آن خطبه‏هاى بزرگ مردم را تجهيز مى‏كردند براى دفاع از اسلام و همين طور دستورهاى اخلاقى و دستورهاى عقيدتى و همه چيز در اين كتاب مقدس هست. مسجد جائى بوده است كه از آنجا شروع مى‏شده است به قعاليت‏هاى سياسى، منبر هم جائى بوده است كه محل خطبه‏ها بوده است، خطبه‏هاى سازنده و سياسى، مع الاسف تبليغات زيادى كه شايد از سيصد سال پيش شده است يعنى از آنوقتى كه غرب به اينجا راه پيدا كرده و مطالعات در حال مردم مشرق عموما كرده‏اند و رسيدگى به اوضاع و احوال سياسى و اجتماعى و اخلاقى مردم شرق آنها كرده‏اند. در آنوقتى كه وسايل رفت و آمد مثل حالا نبوده است در تاريخ مى‏بينيد كه با شتر حركت مى‏كردند اين بيابان‏هاى مملكت ما را بررسى مى‏كردند، تمام جاها را اينها بررسى كردند و تمام مخازن ما را بهتر از ما مطلع‏اند و تمام گروه‏هاى كشور را چه مرزنشين‏ها و عشاير و چه مركزنشين‏ها و روشنفكرها، همه اينها را، اينها مطالعه كردند و به آن نتيجه رسيدند كه مسجد و محراب را و دانشگاه را بايد به يك وضعى درست كرد كه نتيجه نداشته باشد، يعنى آن نتيجه‏اى كه از مسجد و محراب و منبر و از دانشگاه بايد حاصل بشود، خنثى كنند، چه بكنند؟ مسجد و منبر و روحانيت، مامورشان كه رضاخان بود آمد و شايد (اگر) شما يادتان نباشد كه چه كرد، تمام منابر تعطيل شد، تمام مساجد نيمه تعطيل، تمام مجالس روضه‏خوانى همه از بين رفت، تمام روحانيت دستخوش مفسده‏هائى كه آنها داشتند (عمامه‏ها را برداشتند، لباس‏ها را از چيز آنها كندند تغيير دادند، منبرى، محرابى، كوچك، بزرگ همه در تحت فشار قرار گرفتند) واقع شدند.

    تبليغات دامنه‏دار جهت جدا نمودن روحانيت از سياست

    و يك چيز مهمى كه هم در دانشگاه عمل شده است و هم در منبر و محراب و روحانيت، اين‏

    صحيفه نور ج 7 صفحه 128

    است كه تبليغات دامنه‏دار شده است كه به خود روحانيون هم مطلب را مشتبه كنند كه شما چه كار داريد به سياست، شما برويد نمازتان را بخوانيد، عبا را به سرتان بكشيد و برويد نماز را بخوانيد و بعد از نماز هم اگر مى‏توانيد چند كلمه مسأله بگوئيد و بعد هم برگرديد خانه‏تان، چه كار داريد به مملكت، به احتياجات ملت شما چه كار داريد، اين كارش با ماهاست. ما وقتى كه از آن حبس بنا بود بيائيم به آن حصر، اين پاكروان (مثل اينكه مقتول هم شد و آنوقت رئيس سازمان بود) آمد آنجا، من و آقاى قمى هر دو با هم نشسته بوديم آن هم آمد و گفت به اينكه اين سياست كارى است كه دروغگوئى در آن هست، بدجنسى مثلاً در آن هست چه هست، آخر كلمه‏اش اين بود كه پدر سوخته‏اى در آن هست، اين را شما بگذاريد براى ما، من گفتم سياست به اين معنائى كه شما مى‏گوئيد مال شماست. اينها همچو تبليغات كرده بودند كه اگر يك ملائى وارد مى‏شد در ا مر سياسى، راجع به حكومت مى‏خواست صحبت بكند، راجع به مجلس مى‏خواست صحبت بكند، راجع به گرفتارى‏هاى سياسى مردم مى‏خواست صحبت بكند، در خود جامعه روحانيت مى‏گفتند اين آدم سياسى است ديگر به درد نمى‏خورد همان خاصيتى كه در على ابن ابيطالب (ع) بود كه يك رجل سياسى بود، از خطش معلوم است كه مرد سياست بوده واز كاغذى كه به مالك اشتر نوشته و دستورهائى كه داده، همه‏اش دستورهاى سياسى است ما غفلت كرديم، از مبادى امر و از صدر اسلام و از كيفيت سياست رسول اكرم (ص) و از سياست اميرالمومنين سلام الله عليه و سياست ائمه عليهم السلام كه به صورت تقيه سياست‏ها را اجر مى‏كردند غفلت كرديم. به ما اينها تزريق كردند و حتى به خود ما تعميه كردند كه شما حق دخالت دراين امور را نداريد، اصلا به شأن شما نيست و آن اسم كه ما هم يك قدرى خوشحال بشويم كه آقا شما بالاتر از اين هستيد كه در سياست دخالت بكنيد شما يك رجل روحانى هستيد، شما بايد مردم را تهذيب اخلاق شان بكنيد، اخلاق براى مردم بگوئيد و امثال اين حرف‏ها. هم منبرها را از محتوائى كه بايد داشته باشد كه آن دخالت در امور سياست و مملكت است و هم مسجدها را و هم ساير طبقات روحانيون را و هم حوزه علميه را از آن محتوائى كه اسلام از اول مى‏خواسته اينها باشند و اين كارها را بكنند، حوادث واقعه بايد به روحانيين رجوع بشود. حوادث واقعه چه چيز است، حادثه‏ها، همين حوادث سياسى است، حالا احكام جزء حوادث نيست و اما الحوادث الواقعه رجوع كنيد به فقها حوادث همين سياست‏هاست، اين حادثه‏ها عبارت از اين است كه براى ملت‏ها پيش مى‏آيد، اين است كه بايد مراجعه كنند به كسانى ديگرى كه در رأس مثلاً هستند و الا مسأله گفتن، احكام شرعى جزء حوادث نيست، يك چيزهائى است كه بوده است. در هر صورت من طلبه را و شماى خطيب را از آن خاصيتى كه بايد داشته باشيم، از آن خاصيت انداختند و اين بزرگترين جرمى بود كه اينها مرتكب شدند. آن فشارهاى رضا شاه، آنها معلوم بود كه به جائى نخواهد رسيد، فشار و زور كار را انجام نمى‏دهد و لهذا ديديد تمام شد آنها، با فشار نمى‏شد، نمى‏شد كا ر را درست كرد، با حيله بايد كار را درست كرد، دست دوم اين بود كه با حيله به صورت اينكه من هوادار اسلام هستم من عدالت اجتماعى اسلام را قبول دارم حالا هم دست بر نمى‏دارد.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 129

    ايجاد تحول روحى در جامعه، اراده الهى بود

    همين چند روز پيش از اين در يك مجله‏اى ديدم كه نوشته است كه من از مردن نمى‏ترسم براى اينكه من يك آدم مسلمانى هستم - باز هم به خيالش كه باز مى‏شود - در هر صورت آنكه براى ما مهم است اين است كه ما همانطورى كه در اين سه سال، بحمد الله واقع شد و تقريبا راه صد ساله منبرى و محرابى رفت و ساير مردم و دانشگاهى‏ها راه صد ساله رفتند اينها، يعنى يك تحول روحى در تمام جوامع پيدا شد. آن منبرى كه اصلش يا جرأت نمى‏كرد از ترس اين مردمى كه پاى منبرش نشسته‏اند مطلب سياسى را عنوان بكند يا خودش اعتقادش اين بود كه نه نبايد اين كارها بشود، در اين يكى، دو سال ديديم كه متحول شدند به يك مردم متعهد كه همان چيزى كه درصدر اسلام مطرح بوده اينها مطرح كردند، محراب‏ها همانطورى كه محراب‏هاى صدر اسلام بوده است متحول شدند، منبرها همانطور، بازار متحول شد، بازارى كه براى خودش هيچ قائل نبود كه در امور سياسى داخل بشود در امور سياسى و در متن سياست داخل شد، دانشگاه‏ها متحول شدند، آنهائى كه خيال مى‏كردند كه بعضى‏شان اسلام اين نمى‏شود، تحرك ندارد، آنها فهميدند كه همه تحرك‏ها از اسلام است. قرآن كتاب تحرك است، جنبش است. آنها هم متصل شدند به شما، بازار هم متصل شد به همه، كارگرها هم متصل شدند به همه، كارمندان هم متصل شدند به همه، آخرش هم ارتش متصل شد. اين يك مطلب الهى بود، نمى‏شود اين را پاى كسى حساب كرد كه اين كار را كرده، اين را ما به پاى خدا حساب مى‏كنيم، خدا اين كار را كرد، اراده خدا بود كه منت بر همه گذاشت و همه اقشار را با هم متحد كرد به طورى كه ارتش هم متصل شد، ژاندارمرى هم متصل شد همه متصل شدند به هم و همه يكصدا يك مطلب را خواستند و آن مطلب اينكه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، ما اين رژيم را نمى‏خواهيم، اين يك تحولى بود كه بشر نمى‏توانست اين تحول را درست كند، اين تحول الهى بود، يعنى مقلب القلوب اين كار را كرد، قلب‏ها را از آن وحشت بيرون آورد، از آن وحشتى كه از اين رژيم‏ها همه داشتند از آن وحشت بيرون آورد و به جاى آن تصميم و شجاعت به ايشان داد به طورى كه زن‏ها، بچه‏ها و مردها، همه به مبارزه برخاستند. كى سابقه داشت كه زن در مبارزه بيايد، مقابل توپ و تانك بيايد، اين يك تحول روحى بود كه خداى تبارك و تعالى در اين ملت تحول را ايجاد فرمود و مادامى كه ما اين تحول را حفظ بكنيم و نهضت را به همانطورى كه تا حالا آمده است حفظش بكنيم، براى ما پيروزى هست، جديت بكنيد. شما آقايان كه وظيفه‏تان سنگين‏تر از ساير طبقات است، شغل شريف‏تر و مسؤوليت زيادتر، آگاه كنيد مردم را به اينكه يك چند قدم ديگر ما داريم كه برسيم به اينكه همين طور كه گفتيد رئيس درست بشود، مجلس شورا درست بشود و قانون اساسى تصويب بشود، شما و من و همه اهل منبر و محراب و همه روحانيون و طبقات ديگر و همه دانشگاهى و دانشمندان موظفند كه امروز همه با هم و همه مجتمع كوشش كنيد كه زود اين مطلب بگذرد.

    صحيفه نور ج 7 صفحه 130

    مخالفين، با جمهورى مخالف نيستند، بااسلام مخالفند

    شما ببينيد ما رفراندمى كه مى‏خواستيم بكنيم و همه ملت همراه بودند، كسى مخالف نبود، آنهائى كه به اسلام اعتقاد نداشتند، آنهائى كه مى‏خواستند كه اسلامى توى كار نباشد تحريم كردند، بعضى‏شان در كردستان تحريم كردند، يك اشخاصى كه كمونيست بودند و متصل به آنها، در تهران هم شركت نكردند، چند طبقه و چند حزب ولو جمعيت كم بود. خوب، در بعضى از شهرستان‏ها هم صندوق‏ها را سوزاندند ودربعضى جاها هم با تفنگ مانع شدند از اينكه بيايند رأى بدهند. همين اشخاصى كه براى رأى به جمهوريت اسلامى‏كوشش مى‏كردند كه نشود، از جمهوريش حرفى نداشتند، از اسلاميش حرف داشتند و الا آنها جمهورى را، اگر شرقى بودند جمهورى هست، اگر غربى هم بودند جمهورى هست، از اينش هيچ حرفى نداشتند، كلمه اسلاميش را برداريد جمهورى جايش بگذاريد، همه‏مان رفيقيم، اما يعنى چه؟ يعنى ما اسلام را كنار بگذاريم تا آنها با ما رفيق بشوند كه اسلام را كنار گذاشتند. حالا همان جمعيت ملاحظه كنيد آنهائى كه مى‏گويند ما راهپيمائى مى‏كنيم تا مجلس مؤسسان درست بشود ببينيد چه اشخاصى هستند، كى‏ها متصل شدند به هم و چه نظرى دارند از اين كار. نظر اين است كه مجلس مؤسسان شش ماه طول بكشد تاتعيين بشود اشخاصش، دو ماه طول بكشد تا يكى يكى، پانصد، ششصد، هفتصد نفر را تعرفه‏هايشان را ببينند و ببينند درست است يا نه، اين تقريبا حدود يك سال، دو سه سال طول بكشد كه مناقشات در يكى يكى‏اش، اين بعضى از اين شياطين بيايند يك ماه دو ماه معطل كنند سر يك ماده‏اى از اين قانون. آنوقت چه بشود؟ اين ريشه‏هائى كه الان زود قابل كندن و دور ريختن است، اينها جان بگيرند، اينها به هم متصل بشوند؟ اين اشخاص مختلف به هم متصل بشوند، با اتصال به هم مانع بشوند از اينكه اصل رأى داده بشود (جمهورى اسلامى) با اتصال به‏هم همچو بكنند كه مسائل سابق دوباره عود كند. در اصل مقصد اين است منتها در بين اينها بعضى در اشتباهند، سوء نيت ندارند، اطلاعشان ناقص است، اشتباه دارند، در تحت تأثير آنهايى كه سوء نيت دارند واقع مى‏شوند و بعضى‏شان سوء نيت دارند و روى نقشه دارند كار مى‏كنند اينهائى كه با هم دارند متصل مى‏شوند شما مطالعه كنيد، چه جمعيت‏هائى بودند، آيا بازارى هستند، آيا منبرى‏ها هستند آيا محرابى‏ها هستند يا يك دسته‏هائى هستند كه اين دسته‏ها هيچ كدام يك كار به اسلام كارى ندارند، بعضى‏شان هم جدا مخالف با اسلامند. اينهائى كه مى‏گويند ما از ديكتاتورى پهلوى خارج شديم به ديكتاتورى عمامه و كفش رسيديم، از ديكتاتورى نمى‏ترسند حاضرند كه يك كمونيست بيايد ديكتاتورى كند، از آخوند مى‏ترسند، از عمامه و كفش مى‏ترسند، از اسلام مى‏ترسند، نه از ديكتاتورى. بدترين ديكتاتورى‏ها آنى است كه در كمونيست‏هاست، غرب آنطور ديكتاتورى ندارد، اينها از او نمى‏ترسند، اينها از اسلام سيلى خوردند از آنكه سيلى خوردند از آن مى‏ترسند.

  10. #580
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 7 صفحه 133

    تاريخ: 26/3/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى جوانان و حزب جمهورى اسلامى و فرهنگيان شهرستان ملاير

    قدرت اسلام عامل تجمع طوايف مختلف درزير يك سقف

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين قدرت اسلام است كه طوايف مختلفه را در زير يك سقف جمع كرده است. قبل از اين يك همچو اتفاقى نمى‏افتاد كه از بيجار، از دورود، از ملاير، از خوزستان و از جاهاى ديگر با ما ملاقات كنند، مطالبشان را بفرمايند، ما هم مطالبى عرض كنيم. لكن قدرت اسلام قوه ايمان، اين مطلب را محقق كرد كه الان ما اشخاص مختلف المحل در يك جا مجتمع هستيم و مطالب خودمان را مى‏گوئيم.

    مطلب همان است كه مكرر عرض كردم و بايد تاكيد كنم كه ما يك مطلب حتمى داشتيم كه دشمن‏هاى خودمان را عقب بزنيم و آنها را از مملكت بيرون كنيم و موانع را مرتفع كنيم كه الحمدلله شده است و اگر هم مانده است، يك ريشه گنديدهاى هست اين، و يك مطالبى داريم كه در مقام سازندگى كشور است. در راس همه قضيه قانون اساسى است... به اسم تمدن بزرگ همه را به هم بريزد، لكن ما بايد اول اصول مطلب را درست كنيم، ايرانى داشته باشيم، اسلامى داشته باشيم، تا بعد راجع به آبادى اين و راجع به فروعش صحبت كنيم.

    الان مطلب اين است كه دشمن شما، دشمن‏هاى اسلام الان مشغول توطئه هستند و مشغول جمع‏آورى قوا هستند و مى‏خواهند يك توطئه اى بكنند و توطئه‏اى كه آنها مى‏خواهند بكنند قبلا هم در صدد بودند كه نگذارند....

    ... خوب امريكاست كه دارد و به همه جا مى‏دهد و ما هم از آنجا بايد بخريم. اگر كشاورزى ما تحقق پيدا بكند، ما خود كفا هستيم، بلكه زيادتر داريم. مملكت ما يك مملكت كشاورزى است، زيادتر از مقدار خودش دارد. اگر يكى از استان‏هاى ايران درست كشت شود، مثل خراسان، مثل آذربايجان كافى است براى مملكت ما، باقيش را بايد بفروشيم. اينها آمده‏اند نمى‏گذارند. اين به نفع كيست؟ به نفع آمريكا. پس اين دليل بر اين است كه اينها براى آمريكا دارند كار مى‏كنند. كارخانه‏ها را نمى‏گذارند كه جريان پيدا بكند. اين به نفع كيست؟ به نفع اجنبى. پس اينها براى اجنبى دارند كار مى‏كنند اينها ادعا مى‏كنند كه ما صلاح ملت را مى‏خواهيم، صلاح مملكتمان را مى‏خواهيم. خير، اينها اعمالشان بعكس است.

    الان ما مى‏خواهيم قانون اساسى يك مملكتى را درست كنيم و به نظر ملت برسانيم، خوب يك

    صحيفه نور ج 7 صفحه 134

    همچو چيزى، يك همچو امر مهمى را اينها حالا افتاده‏اند دوره كه نه، ما مى‏خواهيم مجلس مؤسسان باشد. و آن مجلس مؤسسان عريض و طويلى كه ششصد، هفتصد نفر بايد جمع بشوند كه اگر بخواهد اصلش تحقق پيدا بكند، يك شش ماهى لازم است تا مجلس مؤسسان درست بشود و بعد هم افراد مختلف، افراد مغرض نمى‏گذارند كه اين قانون درست تحقق پيدا بكند و نظرشان به اين است كه طول بكشد. يك چيزى كه با دو ماه مى‏شود اصلاحش كرد، به دو سه سال، سه چهار سال طولش بدهند و آنها توطئه‏ها را بكنند، كارهايشان را انجام بدهند و اجتماعاتشان را با هم بكنند و يكدفعه نه اسلام و نه كشور و نه قانون اساسى و همان حرف‏هاى سابق.

    لزوم شركت در جهاد سازندگى به عنوان يك وظيفه الهى

    الان همه ما كه در اينجا مجتمع هستيم، شما كه از بيجار آمده‏ايد، آقايانى كه او دورود آمده‏اند، آقايانى كه از ملاير آمده‏اند، آقايانى كه از اهواز آمده‏اند، همه ما بايد با هم دست به هم بدهيم كه اين مرحله اصلى را، اينها را محقق كنيم مراحل بعد آسان است ديگر. مهم اين است كه اين مراحل بگذرد كه مملكت ما يك حكومت مستقر پيدا بكند، يك رئيس جمهورى پيدا بكند، يك مجلس شورا پيدا بكند كه اساس حكومت كه اصل است تحقق پيدا بكند، بعد برويم سراغ اينكه گرفتارى داريم. و الان هم دولت در صدد اين است كه به طور گسترده در همه جا مشغول بشوند به پاكسازى و مشغول بشوند به كار. كه همين امروز هم پيامش را ما خواهيم داد به همه ملت كه جهاد سازندگى يك كارى است كه بايد بشود و همه ملت، همه مردم موظفند كه در كار شركت كنند و اگر با همه ملت اين كار شروع بشود، ايران بعد از چندى يك ايران آباد انشاءالله خواهد بود. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما آقايان را مى‏خواهم و متشكرم از شما كه از بلاد دور آمديد و در يك اتاق تنگ و تاريكى نشستيد و عرق مى‏ريزيد.

    انشاءالله خداوند همه‏تان را تأييد كند.

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 58 از 208 نخستنخست ... 84854555657585960616268108158 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/