صفحه 51 از 208 نخستنخست ... 4147484950515253545561101151 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 501 تا 510 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #501
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 138

    تاريخ: 20/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع معلمن منطقه تجريش و اهالى سراب

    كسب پيروزى‏هاى عظيم به مدد پيروى از تعاليم اسلام

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اين انقلاب بزرگ ملت ما، اين نهضت عظيم تاريخى اسلامى ايران تا به اينجا رسيده است، تا سرنگونى رژيم فاسد، تا قطع ايادى اجانب، تا به دست آوردن آزادى، تا نائل شدن به استقلال آمده‏ايم. اينها كه بين ملت ما پخش مى كنند كه نهضت اسلامى چه كرد، تا اينجا كه نيمه راه است بايد بدانند كه كارى كرد كه در تاريخ سابقه نداشت. اين نهضت به آخر نرسيده است، در اين نيمه راه، يك كار عظيمى كرد كه تمام حساب‏هاى حسابگران را باطل كرد. حسابگران ما ديگرا در حسابشان نمى آمد كه يك ملتى با دست خالى بر قدرت‏هاى شيطانى با همه جهازهاى مدرن، با همه سلاح‏هاى روز كه هيچ در دست ملت نبود و همه در دست مقابل ملت، پيروزى حاصل بشود. محال مى‏نمود و محال مى‏دانستند كه اين قدرت شيطانى و سد عظيم ابليسى شكسته شود، حالا كه ديدند با قدرت الهى كه بر خلاف همه موازين ماديت است و خط بطلان بر مكتب‏هاى مادى كشيد، حالا كه ديدند ملتى كه هيچ نداشت بر قدرت هائى كه همه چيز داشت غلبه كرده است و اين بطلان ماديت هست، به دست و پا افتاده‏اند مى‏گويند چه شد، چه بيشتر از اين بايد بشود. امروز شما همه اينجا هستيد، با كمال آزادى هر چه مى خواهيد مى گوئيد، اين چه نعمتى است كه به شما ارزانى شده است، اين را كى داد غير از اسلام. آنها كه مى‏گويند اسلام چه كرد، مى‏دانند كه اسلام چه كرده است، مى خواهند جلو نرود. آنها نه اينكه نمى‏دانند كه چه شده است، مى‏دانند

  2. #502
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 141

    تاريخ: 21/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير نورآباد ممسنى و دانشجويان و معلمان دانشسراى عالى يزد

    نقش قيام و استقامت در راه خدا در پيشبرد مقاصد بزرگ اسلام

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    انبيا در تبليغاتشان ابتدائاً يك بودند، موسى عليه السلام يك نفر بود، رسول اكرم (ص) اول كه مامور شد خودش تنها مامور شد قم فانذر نهضت كن و مردم را دعوت كن. دعوت ابتدا از خود حضرت شروع شد و آن روز كه اعلام نبوت فرمود، يك زن و يك بچه به اوايمان آورد لكن استقامت كه لازمه رهبرى انبياء گرام است به طور كامل در رسول اكرم بود فاستقم كما امرت نهضت كن و استقامت كن. اين دو خاصيت در پيشبرد مقاصد بزرگ پيغمبر اسلام دخالت داشت: قيام و استقامت. اين استقامت موجب شد كه با اينكه هيچ در دست نداشت و تمام قواى قدرتمندان بر خلاف او بود به طورى كه در مكه نمى‏توانست به طور علن دعوت كند لكن مايوس نمى‏شد از اينكه نمى‏تواند علناً مردم را دعوت كند، مايوس نبود، دعوت زيرزمينى بود يكى يكى‏ها را به خود جذب كرد تا وقتى كه تشريف بردند به مدينه مامور شدند كه مردم را دعوت كنند به قيام قل انما اعظكم بواحده ان تقومو الله در اينجا دعوت به قيام است، دعوت به قيام جمع است و مهم قيام لله است براى خدا، رمز پيروزى لشگر اسلام در صدر اسلام با اينكه هيچ ابزار جنگى مى‏شود بگوئى نداشتند. قيام لله بود. نهضت براى خدا،ايمان به خدا پيروز كرد پيغمبر اكرم را. مايوس نشدن، استقامت كردن در راه خدا پيروزى را نصيب پيغمبر كرد.

    اصحاب رسول اكرم (ص) در صدر اسلام قدرت‏ايمان داشتند و با قدرت‏ايمان به پيش رفتند به طورى كه با جمعيت بسيار كم و با نداشتن ابزار جنگ بر دو امپراطورى بزرگ آن روز دنيا روم ايران غلبه كردند. نهضت كردند و براى خدا نهضت كردند و استقامت كردند.

    نهضت الهى شكست ندارد

    شما ملت ايران، شما ملت بزرگ ايران همان معنايى كه در صدر اسلام بود محقق كرديد. ابتدائاً از مدرسه فيضيه بلند شد صدا و مدرسه فيضيه را خراب كردند، جوان‏هاى ما را بعضى‏شان را شهيد كردند لكن استقامت اسباب اين شد كه شكست نخوردند، شكست روحى نخوردند. اين استقامت

    صحيفه نور ج 6 صفحه 142

    موجب شد كه اقشار بعضى به بعض پيوستند، دعوت‏هاى اسلامى را به جان خريدند و شنيدند و اين قطره‏ها به هم پيوستند و سيل عظيمى ايجاد كردند. قيام همگانى و براى اسلام، قيام براى خدا، قيام براى جمهورى اسلام، اين قيام در تمام اقشار ملت ما ريشه كرد و تمام اقشار را به هم پيوند داد وايمان در همه ظهور پيدا كرد، يك تحول روحى، يك تحول فكرى با اراده مصمم از بچه‏هاى كوچك تا مردهاى بزرگ، از دخترهاى كوچك تا خانم‏هاى بزرگ، همه اقشار با هم قيام كردند و استقامت كردند ان تقومو الله قيام براى خدا جمعاً و فرداً. مادامى كه اين قيام براى خداست، مادامى كه اين وحدت باقى است پيروز هستيد. مادامى كه اين اجتماعات هست، از اقطاب مملكت در اينجا حاضر مى‏شوند و با هم صدا بلند مى‏كنند، از عشاير گرفته تا شهرستان‏ها، از يزد آمده‏اند، خداوند تأييد كند آنها را، از عشاير آمده‏اند، از ممسنى آمده‏اند خداوند تأييد كند آنها را، دانشگاهى و غير دانشگاهى با هم مجتمع، مدرسه‏اى و بازارى با هم مجتمع، كوهستانى و شهرستانى با هم مجتمع، همه با هم اين نهضت را به پيش مى‏بريم. با اين اراده مصمم كه ملت ما دارد و با آن اراده‏اى كه سد بزرگ رژيم منحوس را در هم شكست اين پشه‏هاى ضعيف نمى‏توانند خودنمايى كنند. ملت ما از ترور نمى‏ترسد. ملت ما شهادت را فوز عظيم مى‏داند. برادران! اين نهضت را حفظ كنيد، مستقيم باشيد انما اعظكم بواحده ان تقومو الله يك، فقط يك موعظه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم (ص) به شماها كرده است اينكه نهضت كنيد و براى خدا نهضت كنيد. اگر نهضت براى خدا باشد از شهادت خوف نيست. شكست در نهضتى كه براى خدا باشد نيست. مسلمين صدر اسلام مى‏گفتند اگر بكشيم بهشت است و اگر كشته شويم بهشت است. شما هم همين طور هستيد. خداوند همه شما را و همه ملت ايران را و همه ملت‏هاى مسلمين را به سعادت و سلامت برساند. خداوند شما را، مجتمع را براى اسلام حفظ كند. همه با هم به پيش بايد برويم.

    والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #503
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 143

    تاريخ:21/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع پزشكان و كاركنان بيمارستان دكتر مصدق و هيأت مديره جمعيت هلال احمر اراك

    پنجاه سال خيانت و جنايت خاندان پهلوى

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من اولاً از آقايان كه زحمت كشيده‏اند و تشريف آورده‏اند براى ملاقات من و تسليت بر اين مصيبت، تشكر مى‏كنم و اميدوارم خداوند همه آقايان را و خانم‏ها را توفيق عنايت كند كه در خدمت به اسلام كه در حقيقت خدمت به بشريت است شما و ما موفق باشيم انشاء الله.

    شما مى‏دانيد كه در ظرف پنجاه و چند سال در ايران چه گذشت و شايد همه شما، يعنى مسلماً همه شما شاهد نبوديد از باب اينكه جوان هستيد اغلب، لكن من از همان زمان از كودتاى رضاخان تا امروز شاهد همه مسائل بوده‏ام، رضا خان آمد و ابتدا با چاپلوسى و اظهار ديانت و سينه زدن و روضه بپا كردن و از اين تكيه به آن تكيه رفتن در ماه محرم، مردم را اغفال كرد، پس از آنكه مستقر شد حكومتش، شروع كرد به مخالفت با اسلام و روحانيين به طورى كه مجالس روضه ما هيچ امكان نداشت كه منعقد بشود، اگر بعضى مجالس مى‏خواست منعقد بشود قبل از اذان صبح منعقد مى‏شد كه اول اذان تمام بشود. مامورين دور مى‏گرديدند براى اينكه نگذارند مجالسى باشد، روحانيون را در هر جا كه بودند يا به حبس كشيد و يا بعضى را تلف كرد و كشت و در همان وقت آنهائى كه قيام كردند بر ضد رضاشاه، روحانيون بودند كه يكدفعه مشهد قيام كرد و قضيه مسجد گوهرشاد پيش آمد و قتل عموم قتل عامى كه در مسجد گوهر شاد واقع شد و يكدفعه از تبريز قيام واقع شد و دنبال آن علماى بزرگ تبريز را گرفتند و تبعيد كردند، ظاهراً به سقز تبعيد كردند و بعدش علماى اصفهان قيام كردند كه در اين قيام ساير علماى بلاد هم از همه جاها به قم آمدند و مركز را قم قرار دادند لكن باز با حيله و با فشار اين را هم ساكت كرد و خفه كرد و ديديد كه در مدت چندين سال كه اين مشغول به فعاليت بود و مشغول به سلطنت بود با مردم چه كرد و با ذخائر ما چه كرد كه شايد نتواند تاريخ درست اطلاع در آن پيدا بكند و آنوقت كه بنا شد برود و رفت، انگلستان اعلام كرد به وسيله راديو دهلى (كه آنوقت تحت نظر انگلستان بود) كه رضا شاه را ما آورديم و بعد از اينكه خيانت كرد به ما، او را برديم. وقتى كه بردند او را، جواهرهاى ايران را در چمدان‏ها گذاشتند و در كشتى گذاشتند آن را، يعنى جواهرها را خود او جمع كرد، چمدان‏ها را پر كرد از جواهر و با كشتى حركتش دادند براى بيرون از ايران و در بين دريا آنطورى كه به ما آنوقت اطلاع دادند، در بين دريا يك كشتى ديگرى آوردند و متصل به اين كشتى

    صحيفه نور ج 6 صفحه 144

    كردند و به او گفتند بيا توى اين كشتى، رفت و گفت پس چمدان‏ها چه، گفتند خوب آن هم مى‏آيد. او را بردند به جزيره موريس و چمدان‏ها هم به انگلستان رفت.

    و بعد از او بر حسب آنطورى كه خود محمدرضا در يكى از كتاب‏هايش نوشت اينكه متفقين كه آمدند به ايران صلاح ديدند كه من باشم، اعتراف كرد كه متفقين اين را تحميل كرده‏اند منتها بعد اين را از قرارى كه گفتند از كتاب حذف كرده‏اند، نگذاشتند بفهمند. اين هم كه خيانتش را ديگر همه شما و جنايت‏هائى كه كرده خصوصاً در اين چند سال اخير، همه اطلاع داريد جناياتى كه اين كرده است. نمى‏شود همه مطلع باشند همه جنايات را براى اينكه بعضى از جنايات همچو مخفى بوده است كه كسى اطلاع در آن پيدا نكرده جز خود او و بعضى از اشخاصى كه خواص بودند و كارش را هيچ كس مطلع نشده است غير از خودش و مثلاً كارتر يا امثال آنها، اين هم وقتى كه خواست برود، اين هم جواهرات را جمع كرد و علاوه بر او قرض‏هاى زياد در ايران گذاشته است از بانك‏ها، هر چه توانستند اينها قرض كردند و رفتند.

    اين وحدت كلمه بايد محفوظ بماند

    لكن با خواست خداى تبارك و تعالى و همت والاى ملت ما اين ديوار شكسته شد و خائن‏ها رفتند و بسياريشان به جزاى خودشان رسيدند و خود او هم مى‏رسد و اينها رفتند و مملكت را آشفته كردند و رفتند يعنى الان براى مملكت ما تقريباً مى‏شود گفت هيچى نمانده، از جهت اقتصاد خراب است، از جهت فرهنگ خراب است و محتاج به اين است كه دوباره ساخته بشود و آن بايد به همت همه باشد يعنى يك قشر كه نمى‏تواند بسازد، همه اقشار بايد رويهمرفته، همانطور كه اين نهضت را اگر يك قشر مى‏خواست كه به آخر برساند نمى‏شد و همه اقشار وقتى باهم شدند اين سد شكسته شد از اينجا به بعد هم بايد همه اقشار با هم باشند تا بتوانند اين بار را به آخر برسانند و اين نهضت را به آخر، نبايد هر كسى به عهده ديگرى بگذارد، هر فردى موظف است مكلف است كه به اندازه‏اى كه مى‏تواند عمل كند، در هر جا كه هست به همان‏اندازه‏اى كه مى‏تواند همراهى كند و اين وحدت كلمه بايد محفوظ بماند كه اگر خداى نخواسته اين وحدت كلمه از دست برود و خداى نخواسته به شكست برگرديم، تا آخر ديگر ايران روى خوش به خودش نخواهد ديد. بنابراين همه ما موظف هستيم كه اين نهضت را حفظ كنيم و وحدت كلمه را حفظ كنيم و رمز مهم اين است كه براى خدا باشد، چنانچه اين نهضت اسلامى بود كه اينطور زود به ثمر رسيد و به آخر رسيد و اين سد بزرگ را شكست و انشاء الله كه همه شماها موفق باشيد و همه ما موفق باشيم و مصمم باشيم براى اينكه اين نهضت را به آخر برسانيم و كشور مال خود شما باشد، ذخائرتان مال خودتان باشد، زراعت‏تان مال خودتان باشد، همه چيزش را خودتان درست بكنيد براى خودتان. حالا كه اين بعضى ريشه‏ها ماندند و بعضى از عمال كه با اسم‏هاى مختلف هستند در ايران و نمى‏گذارند اين مسائل حل بشود و آرام بگيرد ايران، موظفيم ما به اينكه اينها، هر طورى كه بتوانيم جلوشان را بگيريم و لااقل نگذاريم در قشرها نفوذ كنند، در

    صحيفه نور ج 6 صفحه 145

    دبيرستان‏ها نگذاريم نفوذ كنند، مثلاً اولادهاى خودتان را سفارش كنيد كه اينها اگر آمدند در دبيرستان‏ها و در دبستان‏ها و در اينها، جلوشان رابگيرند نگذارند كه در آنجا نفوذ كنند.اگر كارخانه‏هائى را روابط داريد - جلو - به آنها بگوئيد كارگرها را، كه نگذارند اينها نفوذ كنند. اينها نمى‏خواهند ايران آرام باشد اينها مى‏خواهند مغشوش و منقلب باشد كه در خارج منعكس بشود كه ايران رشد ندارد و نمى‏تواند خودش را اداره كند و آنوقت خداى نخواسته يك كودتائى به پيش بياورند و باز برگردد به همان حال سابق. بايد اين قشرهاى مختلفى كه موجب اين ناراحتى‏ها مى‏شوند، گاهى آدم مى‏كشند، گاهى در كارخانه‏ها مى‏روند و از اين كارها مى‏كنند، اينها را بايد، بيدار باشيد، توجه داشته باشيد كه اينها غرض‏هاى سوئى دارند و مقصودشان اين است كه برگردانند اين حيثيت سابق را به حال اول، ارباب‏ها بيايند و بخورند و به اينها هم بدهند.

  4. #504
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 146

    تاريخ: 23/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى تيم ملى و هيأت وزنه بردارى تهران

    به على (ع) در تهذيب نفس و زهد و تقوا و ورزش اقتدا كنيد

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    عقل سالم در بدن سالم است. ورزش همانطور كه بدن را تربيت مى‏كند و سالم كند، عقل را هم سالم مى‏كند و اگر عقل سالم باشد تهذيب نفس هم بدنبال او بايد باشد. شما همانطور كه ورزش مى‏كنيد و اعصاب خودتان را قوى مى‏كنيد و انشاءالله براى آتيه مملكت مفيد خواهيد شد، لازم است كه همه ابعاد روحى خودتان را تحت تربيت ورزشى قرار بدهيد. على عليه السلام كه در هر جا مى‏رويم اسم او هست، پيش فقها وقتى مى‏رويم فقه على، پيش زاهد وقتى كه مى‏رويم زهد على، پيش صوفى‏ها وقتى كه مى‏رويم آنها هم مى‏گويند تصوف على، پيش ورزشكاران هم كه رويم آنها هم مى‏گويند كه على و با اسم على شروع مى‏كنند. اين على همه چيز است يعنى در همه ابعاد انسانيت درجه يك است. و لهذا هر طايفه‏اى خودشان را به او نزديك مى‏كنند و خاصيت هر طبقه‏اى را هم دارد. خاصيت قدرت ورزشكارها به طور وافى دارد. مى‏گويند كه حضرت اين بازوى ايشان تا اينجا (اشاره به بازو) مثل آهن بوده است و قدرت‏هائى كه در شمشير زنى به كار برده است، ضربت‏هاى على را مى‏گويند كه يكى بوده، از اين طرف كه مى‏زده دو تا مى‏كرده، از آن طرف هم كه مى‏زده دو تا مى‏كرده، با يك ضربت يكدفعه اگر بر فرق مى‏زده كه اينطور هم مى‏زده و نيم مى‏كرد... اين على همه چيز ماست و ما همه بايد تابع او باشيم. در عبادت، فوق تمام عبادت كنندگان بود، در زهد، فوق همه زاهدها بوده در جنگ، فوق همه جنگجويان بود، در قدرت، فوق همه قدرتمندان بود و اين يك اعجوبه‏اى است كه جمع ما بين چيزهاى متضاد با هم كرده است.

    آدم عابد ديگر نمى‏تواند ورزشكار باشد، آدم زاهد ديگر نمى‏تواند جنگجو باشد، آدم فقيه ديگر نمى‏تواند از اين كارها داشته باشد، اين يك موجودى نمونه است، عين حالى كه زهدش را همه بالاتر از همه مى‏دانند، طعامش را آنطورى كه شنيديد و در همه تاريخ هست كه يك ظرفى ايشان داشته است كه در آن ظرف، آن چيزى را كه خودش مى‏خواسته بخورد مى‏ريخته و سرش را مهر مى‏كرده كه مبادا فرزندش، دخترش براى دلسوزى به حال او توى اين طعام روغنى، چيزى بريزد كه قوه داشته باشد، و سرش را مهر مى‏كرده كه اينها دست به آن نزنند. در همان شب آخر كه شب آخر حياتشان بود آنطور كه نقل مى‏كنند ايشان مهمان حضرت ام‏كلثوم بوده و براى ايشان افطار آوردند شير و نمك، گفته مى‏شود

    صحيفه نور ج 6 صفحه 147

    كه فرمود چه وقت ديديد كه من دو تا خورشت داشته باشم. خواست نمك را بردارد، فرمود نخير آن شير را بردار و ببر و افطار كردند با همان نمك و خودشان مى‏گويند كه اين تعجب است كه با اين خوردن، اين قدرت هست، بعد مى‏فرمايد كه درخت‏هائى كه در بيابان است محكمتر هست. اين درخت‏هائى كه در بيابان هست كم آب مى‏خورند و اينها، هم آتششان محكمتر است و هم صلابتشان زيادتر است و اينطور نيست كه انسان با خوردن قدرت پيدا مى‏كند. در هر صورت اين على كه مى‏گوئيد، كه گويند اين على كيست، اين على است كه همه چيز است. و من اميدوارم كه شما ورزشكاران همانطورى كه قدرت بدنى براى خودتان تحصيل مى‏كنيد (و ما شاء الله با بازوهاى ستبر اينجا الان نشسته‏ايد و من هم خيلى خوشم مى‏آيد) همانطور به على عليه السلام اقتدا كنيد در آن مطالبى كه او داشته و آن زهدى كه او داشته و آن تقوائى كه او داشته است. البته ماها هيچ كدام قدرت نداريم مثل او باشيم ما تا يك‏اندازه‏اى كه قدرت داريم، تبعيت بكنيم از آن آقا و تهذيب نفس بكنيم و اميدوارم كه براى ملت خودتان مفيد باشيد و موجب سربلندى كشور خودتان باشيد. خداوند انشاءالله به شما قدرت زيادتر، قوه‏ايمان، قوه تهذيب نفس، قدرت بر تسلط بر نفس عنايت كند. سلام بر همه شما جوانان برومند.

    
    previos page menu page next page
    

  5. #505
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 148

    تاريخ: 23/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت قضات اصفهان

    توجه به اسلام و وحدت كلمه عامل ايجاد تحول روحى در جامعه‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    من متشكرم از آقايان كه تشريف آورده‏اند و از نزديك با ما مواجه شده‏اند و يكى از بركات اين نهضت همين معناست كه ماها از هم دور بوديم و حالا الحمدلله با هم مواجه و نزديك هستيم و مى‏توانيم مطالب خودمان را از نزديك در ميان بگذاريم و از آقاى جنتى هم متشكرم كه با همراهى شما تشريف آورده‏اند و البته ايشان از اشخاص بزرگ اينجا هستند و لياقت براى همه مسائل را دارند و اميدوارم كه با همراهى ايشان همه آقايان در خدمتى كه محول به آنهاست به طور شايسته عمل كنند. مى دانيد كه تا اينجا كه نهضت آمده است در اثر وحدت كلمه همه اقشار و مهمتر، توجه به اسلام است. يعنى يك تحول روحى در جامعه پيدا شد كه من غير از اينكه بگويم يك معجزه بود و يك اراده الهى، نمى‏توانم اسمى رويش بگذارم. يك مردمى كه از يك پاسبان اگر در بازارهاى بزرگ مثل بازار اصفهان، يك پاسبان مى‏آمد مى‏گفت چهارم آبان بايد همه بيرق بزنيد، جشن بگيريد، نه اينكه مخالفت نمى‏كردند، در ذهنشان هم نمى‏آمد كه مى‏شود مخالفت كرد، اصلا تو ذهن اقشار نمى‏آمد كه با پاسبان مى‏شود كه مخالفت كرد و در ظرف مدت كوتاهى همين مردم، يك نسل ديگر نه، همين‏هائى كه سابقا پاسبان پيششان آنطور بود ريختند توى خيابان و گفتند كه ما اين سلسله را نمى‏خواهيم، با شخصى كه شخص اول مملكت خودش را حساب مى‏كرد مخالفت كردند. اين يك تحول بود كه نمى‏شود روى مسائل عادى حسابش را كرد كه يك تربيت طولانى شد، يك قشرهاى ديگر آمدند روى كار و اين كار را كردند. اين يك تحول الهى بود يعنى با اراده خدا اين مطلب واقع شد. يك تحول ديگرى هم كه پيدا شد، اين انسانيت كه پيدا شد در بين جوامع كه بيشترش شكوفائى است، در حال انقلاب بود و حس معاونت كه در مردم پيدا شد كه در اين تظاهرات كه واقع مى‏شد كه شماها خودتان بهتر مى‏دانيد، از هر جا كه عبور مى‏كردند، مردم با اينها كمك مى‏كردند، آب مى‏دادند، ساندويچ مى‏دادند، چه مى‏كردند. يكى از دوستان من گفت كه من در تهران ديدم در اين تظاهرات يك پيرزنى يك كاسه‏اى دستش گرفته و توى آن پول است به ذهنم آمد كه اين مثلا فقيرى است كه پول مى‏خواهد وقتى تحقيق كردم، با او صحبت كردم گفت كه امروز روزى است كه تعطيل است و نمى‏شود مردمى كه از اينجا عبور مى‏كنند ممكن است كه بخواهند تلفن كنند پول خرد نداشته باشند من اين را نگه داشته‏ام اينجا كه كسانى كه

    صحيفه نور ج 6 صفحه 149

    مى‏خواهند تلفن كنند (تلفن هم همان جا بود) از اين پول بردارند تلفن كنند. اين البته يك چيز كوچكى است اما مطلب خيلى بزرگ است يك همچو تحول روحى در بين مردم پيدا شد و تحول به جائى رسيد كه شهادت را بر خودشان يك فوزى مى‏دانستند. بسيارى از اشخاص، از جوان‏ها، بعضى از جوان‏ها در نجف من بودم كه آمد جوانى پيش من گفت (خيلى با جديت) كه شما دعا بكنيد كه من شهيد بشوم. حالا هم گاهى وقت‏ها همين مطلب هست. كاغذى كه ديروز به من رسيده بود باز اينكه شما دعا كنيد كه بچه‏هاى من شهيد بشوند. اين هم يك تحول روحى كه اينها نظير همان كسانى كه در صدر اسلام بودند و براى شهادت استقبال مى‏كردند و پيشقدم مى‏شدند، در ملت ما هم اين مطلب پيدا شد. اينها يك تحولات روحى بود كه در مردم پيدا شد كه نمى‏شود اسمى روى آن گذاشت الا اينكه يك دست غيبى در كار بود و همين‏ها موجب اين شد كه در مقابل تانك و توپ، همه اين چيزها با مشت خالى ايستادند و كشته دادند و جلو رفتند. يك پيشبردى كه روى موازين طبيعى ممتنع به نظر مى‏آمد و لهذا خارجى‏ها حتى سياى آمريكا اعلام كردند به اينكه اين مطلب روى قواعد درست نبود و روى حساب‏هاى ما درست از كار در نمى‏آمد. و صحيح مى‏گفتند، روى حساب ماديگرى نمى‏شد صحيح باشد كه يك ملتى كه هيچ نداشت و دست تهى بود در مقابل اين قدرتهاى بزرگ كه پشت سرش قدرت آمريكا و قدرت روسيه و قدرت انگلستان هميشه بود و پشتيبانى مى‏كردند، معذلك همين ملتى كه هيچ نداشت جلو رفت و با قدرت ايمان اين سد را شكست. اين رمز بايد محفوظ بماند. اگر چنانچه بخواهيد كه نهضت شما به آخر برسد و آنطورى كه خواست خداى تبارك و تعالى است اسلام تحقق پيدا بكند، اين نهضت را بايد حفظ كرد با همين شور و شعفى كه هست.

    رفراندم جمهورى اسلامى، بى‏نظير در دنيا

    همانطورى كه ملاحظه كرديد در رفراندم چطور مردم با شور و شعف و با اشتياق رفتند راى دادند كه يكى از آنها را كه نقل كردند براى من (زياد از اين چيزها نقل كردند اما يكى‏اش كه نقل كردند اين است كه نمى‏دانم در روزنامه هم بود يا نه، حالا يادم نيست.) كه يك مردى داشت گريه مى‏كرد و مى‏گفت كه من يك گناهى كردم كه گمان ندارم توبه من قبول بشود، گمان ندارم خدا مرا بيامرزد و آن اينكه من اشتباهى بايد راى مثبت بيندازم راى منفى راانداختم. يا بعضى از اشخاص با چرخ و مريضى كه نقل كردند در محلى، مريض را با آن حال مريضى گفته مرا ببريد، رايش را داده و در همان مجلس فوت شده است. يك همچو چيزى كه در دنيا سابقه ندارد، هيچ سابقه ندارد كه در دنيا هر جا شما بگرديد مردم به اين شور و شعف بروند براى راى دادن. اينقدر تبليغات مى‏كنند، اين روساى جمهور وقتى كه مى‏خواهند چيز بشوند اين قدر خرج مى‏كنند، اينقدر تبليغات مى‏كنند، از يك ماه دو ماه قبل پول‏هاى گزاف خرج مى‏كنند و تبليغات زياد، راست و دروغ تا اينكه يك عده مردم را جمع كنند و راى بدهند. اينجا اين مسائل نبود، مساله اسلام بود و مردم روى عقايد اسلامى خودشان باآن شور و شعف رفتند و راى دادند. در سى و پنج ميليون جمعيت، بيست ميليون بيشتر راى موافق دادند. اين هم

    صحيفه نور ج 6 صفحه 150

    سابقه در دنيا ندارد كه آنقدرى كه مى‏شد راى بدهند، راى داده‏اند و از آن طرف بچه هاى اينقدرى (اشاره به يك كودك نه، ده ساله حاضر در مجلس) كه به حسب قانون كه درست كرده بودند كه راى نبايد بدهند، اينها ناراحت بودند كه پيش من بعضى از آنها آمدند و ناراحتى مى‏كردند و يك عده اجتماع كردند در آن حياط از همين بچه‏ها و اظهار ناراحتى از اينكه چرا به ما اجازه راى ندادند. اينها يك مسائلى است كه نظير ندارد در دنيا و اين براى همين است كه مساله اسلامى است و نظير ندارد در دنيا.

    هدف از ايجاد احزاب مختلف، تشتت و اختلاف است‏

    قضيه، قضيه ملى بودن نيست، قضيه، قضيه - عرض مى‏كنم كه - حزبى بودن نيست. از اين ملى‏ها و از اين حزب‏ها بودند كه همه شكست خوردند و تا اينجا كه ما آمديم با روحيه پاك و ضمير صاف، مردم، با توجه به اسلام، توجه به ديانت تا اينجا آمدند و پيش بردند. اگر اين روحيه از مردم خداى نخواسته گرفته بشود، ما رو به شكست خواهيم رفت. ما با اين رمز پيش آمديم اگر اين رمز از دست ما گرفته بشود و اختلافات حاصل بشود، كه الان يك قشرهاى مختلفى هى خودشان را خودنمائى مى‏كنند و اين جزء اشتباهاتى است كه مى‏كنند، اگر چنانچه مثلا مردم ملى باشند و صحيح باشند، اشتباه مى‏كنند كه درست مى‏كنند يك جبهه‏هائى، يك حزب‏هاى مختلفى. اين حزب‏هاى مختلف هيچ وقت از اينها كار نمى‏آيد جز اينكه يك تشتتى ايجاد بكنند و يك اختلافى ايجاد بكنند و موجب تشتت و اختلاف بشوند كارى از اينها نمى‏آيد و اگر خداى نخواسته نظر سوء دارند، حساب شده آمده‏اند براى اينكه ايجاد اختلاف بكنند. بايد ما بيدار باشيم و توجه داشته باشيم به اينكه نگذاريم اينها كارشان به ثمر برسد و اين امر مهمى است الان، يعنى ما الان در يك وضعى حساسى هستيم كه از آنوقت كه داشتيم حمله مى‏كرديم براى شكستن اين سد، حالا بدتر است، حساستر است. آنوقت همه يك وجهه داشتند و داشتند و مى‏رفتند، آنوقتى كه انسان به يك نقطه‏اى رسيد به اينكه عقيده‏اش اين شد كه پيروز شدند، هى، هم سستى پيدا مى‏شود و هم توجه به احتياجات.

    فقر پنجاه ساله را نمى وان با چند روز از ميان برد

    الان مى‏بينيد كه همين اشخاصى كه پنجاه سال يا بيشتر بوده است كه اينها همه فقير بودند در اطراف ايران، ايل‏هاى مختلف، عشاير مختلف در خود تهران، در شهرها، همه جا، خوب، فقر زياد بوده است در بين مردم. فقر يك چيزى نبوده است كه به واسطه انقلاب آمده باشد سابقا اين فقر بوده است بين مردم، فقر يك چيزى نيست كه از انقلاب آمده باشد سابقا اين فقر بوده، البته يك مقدارش از اين انقلاب هست، اما اينهائى كه اظهار مى‏كنند كه ما هيچ نداريم، خوب، هيچ نداشتند قبلا. الان يك دسته‏اى توى اينها افتاده‏اند كه خوب چه شد، اين هم جمهورى اسلامى، جمهورى اسلامى چه شد؟ شده‏هايش را هيچ نمى‏كنند آنهائى كه تا حالا چه شده است را حساب نمى‏كنند، حساب

    صحيفه نور ج 6 صفحه 151

    نمى‏كنند كه اگر در زمان سابق بود شما امكان نداشت كه بيائيد و اينجا بنشينيد و با من صحبت بكنيد. آقا (اشاره به آقاى جنتى) امكان نداشت كه بيايند در اصفهان با شما تماس بگيرند. امكان نداشت كه شما بتوانيد يك كلمه حرف بزنيد، يك احقاق حقى بكنيد، فورا شما را مى‏گرفتند و مى‏بردند به زندان‏ها و با آن حبس‏ها و با آن بساط. خوب، اين حبس‏ها شكسته شد. چى مى‏خواهد بشود؟ اين حبس‏ها همه خراب شد و از بين رفت و حالا جز آن اشخاصى كه خائن هستند و به شما خيانت كردند كسى ديگر تو حبس نيست. اين چه شد يعنى چه؟ خوب، همين شده است كه حالا ما آزادانه نشسته‏ايم با هم صحبت مى‏كنيم. شما آزادانه در هر جا دلتان مى‏خواهد صحبت مى‏كنيد و حرف‏هايتان را مى‏زنيد روزنامه‏ها هم ولو مزخرفات هم مى‏نويسند لكن آزادانه دارند مى‏نويسند و در حبس‏ها بكلى بسته شد الا براى اين خائن‏هائى كه مردم را تا حالا چاپيده‏اند. اين شده را هيچ حساب نمى‏كنند، خوب، يك كار ديگرى كه شده اين نفت ما را مى‏بردند، عوضش چه مى‏دادند؟ عوضش يك قدرى اسلحه به اسم اينكه ما اسلحه مى‏دهيم - عوض - واقعش اين بود كه اسلحه براى خود آنها بود براى اينكه ما نمى‏توانستيم اين اسلحه را به كار ببريم. اسلحه براى خود آنها كه بيايند اگر يك وقتى شوروى بخواهد حمله كند به اين طرف، اينها مقابله داشته باشند. نفت ما را مى‏گرفتند پولش را براى خودشان مى‏آوردند، اسلحه مى‏دادند براى خودشان در ايران. در اين بسته شد و الان نفت به اختيار خود دولت است هر كس كه پول بدهد به او نفت مى‏دهند، نخواهد به او نفت نمى‏دهند. اين چه شد، اين هم يك چيزى كه شده. آنى كه شده است را بايد حساب كرد و بايد بشود را مهلت داد. فقر از سابق بوده است، آنوقت صحبتش را نمى‏كردند حالا كه يك تحول حاصل شده است و بساط به اينجا رسيد فريادشان در آمده كه حالا چه شده، چرا فقر ما تمام نمى‏شود؟ آخر فقر پنجاه ساله را مى‏شود با دو روز، با يك ماه، با دو ماه از بين برد؟ خوب، بايد مهلت بدهند كارخانه‏ها راه بيفتد كه مهلت نمى‏دهند، مهلت بدهند كه زراعت و كشاورزى راه بيفتد، اين هم توى كشاورزها مى‏روند و نمى‏گذارند انجام بگيرد.

    هدف مزدوران اجنبى ايجاد آشوب در كارخانه‏ها

    در هر صورت الان يك قشرهائى هستند كه نمى‏خواهند كه اين نهضت به آخر برسد. يك دسته‏شان كه بيشتر و عمده است همين تتمه رژيم و اينهاست كه با صورت‏هاى مختلف مى‏خواهند نگذارند و مى‏خواهند همان مسائل سابق را برگردانند و نمى‏توانند انشاء الله. اما اين را مى‏خواهند كه اين كار را بشود، اين شلوغى‏ها و اينها را مى‏خواهند بكنند كه آرامش در مملكت نباشد و كم‏كم وقتى آرامش نشد راهى باز بشود براى اينكه يك كودتاى مشروعى به قول خودشان درست بشود، خداى نخواسته به حال اول برگردد و اين انشاءالله نمى‏شود. لكن ما بايد بيدار باشيم، بايد توجه داشته باشيم اينهائى كه مى‏آيند توى كارخانه‏ها تبليغ مى‏كنند كه كم كارى و بيكارى و ترك كار، اينها دلشان براى كارگر نسوخته، اينها دلشان براى آمريكا سوخته يا براى شوروى، براى آنها دلشان سوخته، يعنى براى خودشان كه منافعشان تابع منافع آنهاست اينها اجيرند از غير به واسطه اينكه مزدور آنها هستند. اينها

    صحيفه نور ج 6 صفحه 152

    مى‏آيند نمى‏گذارند كه كارها انجام بگيرد. اينها را راه ندهند در كارخانه‏هايشان، شما برويد سراغشان و بگوئيد كه اينها را راه ندهيد اينها را توى كارخانه‏ها. اينها مى‏خواهند شما را دوباره برگردانند بر همان حال اول. شماها كار بكنيد و كارهايتان را درست انجام بدهيد و دولت هم مشغول رسيدگى است، براى كارگرها، براى همه منزل درست مى‏كنند، رفاه درست مى‏كنند لكن مهلت مى‏خواهد، نمى‏شود يكدفعه همه اين كارها بشود اين بايد مهلت داده بشود كارخانه‏ها راه بيفتد، كشاورزى راه بيفتد. اينها خراب كرده‏اند همه را و رفتند و حالا بايد درست بشود.

    كم كارى در ادارات عملى است نامشروع

    و من اميدوارم كه با همت همه آقايان و هركس در هر قشرى كه هست، آن قشر و آن اشخاص بايد در همان محلى كه هستند كارهايشان را موافق با اسلام بكنند و كار بكنند. همين امروز به من گفتند كه بسيارى از ادارات هست كه كم كار مى‏كنند و اهمال مى‏كنند در كارهايشان. خوب، اين اشخاصى كه در ادارات حالا كم كار مى‏كنند كه شايد يك قدرى هم عادت از سابقشان باشد، اينها برايشان مشروع نيست كه اجرت بگيرند از اداره، اجرت وقتى است كه كار در مقابلش باشد و ما به دولت مى‏گوئيم كه اشخاصى كه كم كار مى‏كنند به‏اندازه‏اى كه كم كار مى‏كنند اجرت از ايشان كسر بگذارد و ندهند به اينها.كسى كه مى‏آيد آنجا مى‏نشيند و سيگار مى‏كشد و در آخر ماه چند هزار تومان مى‏خواهد، او نبايد بگيرد. اينها بايد متوجه باشند كه مملكت حالا مال خودشان است بايد كار بكنند، هر كس در هر محلى هست بايد كار بكند تا چرخ‏هاى مملكت راه بيفتد و تحولى بايد پيدا بشود در اين ادارات.

    لزوم تحول در ادارات خصوصا دادگسترى و اجراى قوانين اسلامى‏

    خصوصاً در دادگسترى تحول مى‏خواهد. اين را من سابقا گفته‏ام لكن خوب بايد وقتى مستقر شد و مجلس پيدا شد، اين تحولات بايد پيدا بشود كه اينطور طول و عرض محاكمات به‏اينقدر طولانى شدن هم موجب اين مى‏شود كه وقت مردم صرف بشود. آدم ده سال توى اين سالن‏هاى دادگسترى هى راه برود و هى برود و برگردد و آخرش معلوم نشود كه حقش مى‏رسد يا نه. كارهائى را كه يك قاضى اسلامى در يك روز و دو روز تمام مى‏كرد وقتى به دادگسترى ما مى‏رسد يك سال طول مى‏كشد تا اين وكيل بگذارد در آن محاكمه در مجرا واقع بشود. از اول مى‏آيد به صلاحيت دادگاه اعتراض مى‏كند. چند وقت بايد طول بكشد كه شما بيائيد صلاحيت آن دادگاه را اثبات بكنيد كه خير اين دادگاه صالح است، بعد چند وقت بيايد صحبت بكند. يك وقتى امضا كرده بود يك شاهدى، يكى از علما، كه العاصم فلان... مدتى طول داده بود كه اين اقرار به ذنب است و اين فاسق است كه دارد العاصم، وكلا اينطورى هستند كه نمى‏گذارند كه پيش برود. حالا ابتدائى، بعدش استيناف، بعد چه، چند دفعه بر مى‏گردد از اول چه مى‏شود. اينها جز تضييع اوقات مردم چيز ديگرى نيست. محاكمات بايد يك درجه باشد. يك قاضى صحيح باشد كار مردم را تمام كند بروند مردم سراغ كارشان. همان كارى كه

    صحيفه نور ج 6 صفحه 153

    پيشتر قاضى‏هاى ما مى‏كردند و مى‏نشاندند اينها را و حرف‏هايشان را گوش مى‏كردند شاهدشان را مى‏گرفتند و چه مى‏كردند، دو روز، سه روز، يك روز و گاهى يك ساعت، دو ساعت تمام مى‏شد مساله. مردم وقتشان شريف است نبايد صرف يك محاكمه بشود كه آن، يك نفر وكيل داد گسترى بود كه من مى‏شناختم او را، ديده بودم، شيخ رضا اسمش بود، معروف بود آنوقت، نقل مى‏كنند كه گفته بود اين محاكمه‏اى را كه الان ما شروع كرديم تا من هستم اين محاكمه هست. وقتى من مردم، پسرم اين كار را انجام مى‏دهد كه نمى‏گذاريم به آخر برسد. وضع دادگسترى اينطورى است كه مى‏تواند يك وكيلى نگذارد به اين زودى‏ها مساله ختم بشود. اينها بايد تحول پبدا بكند، بايد طورى بشود كه اگر ما نتوانيم صد در صد اسلامى‏اش بكنيم لااقل نزديكش بكنيم به اسلام و انشاءالله اميدواريم بتوانيم.اما حالا فرض مى‏كنيم نتوانيم، لااقل نزديك بشود به او، همچو نباشد كه او در يك قطبى و هر چه در غرب عمل شد ما بايد تبع آنها باشيم و همه اداراتمان غربى باشد. اين از اغلاطى است كه، يعنى به خاطر ضعف مسلمين بوده است كه هر چه را از آنجا ديدند خيال كرده‏اند اين خوب است كه به آن عمل كردند، ديگر خودشان نظر نكردند كه ببينند كه خود اين آيا صحيح است يا غير صحيح است. وقتى ديدند آنها طياره را درست كردند خيال كردند كه ديگر جهات اخلاقى‏شان هم صحيح است و حال اينكه مساله اينطور نيست، در هر صورت تحولات لازم است هم در اشخاص براى پاك بودن، براى مهذب بودن، براى خدمتگزار و ملى بودن تحول مى‏خواهد كه با ارشادات اقشار مختلف، بزرگترها، بايد اينها عملى بشود و هم در كيفيت خود اين ادارات و فرم ادارات، بايد اينها عوض بشوند و انشاءالله اميدوارم كه اين امور تحقق پيدا بكند و يك مملكت اسلامى بزرگ بشود و بالاتر از آن كه انشاء الله سرايت بكند به ساير ممالك اسلامى و بشود يك مملكت اسلامى بزرگ، در مقابل همه ابرقدرت‏ها، اگر ممالك اسلامى با جمعيتى كه يك ميليارد تقريباً هست، مخازن بزرگى كه دارند، اينها اگر چنانچه به يك نحو اتحادى با هم پيدا بكنند بزرگترين قدرت هستند. خداوند انشاءالله به همه شما سعادت و سلامت عنايت كند.

    لزوم اسلامى عمل نمودن دادگاه‏هاى انقلاب

    اينكه من عرض مى‏كنم، از اول هم گفته‏ام كه دادگاه‏ها نبايد روى آن مسائل سابق عمل بكنند. دادگاه‏ها بايد به تمام معنا اسلامى و توجه به اينكه خداى نخواسته يك بيگناهى يك وقتى گرفتار نباشد يا يك كم گناهى زياد ازاندازه به او تحميل نشود. اين از مسائل مهم است. قضيه مصادره اموال هم كه اين مساله‏اى است كه به نظر من مگر در يك استثناهائى كه معلوم است كه همه اموالش از سرقت و دزدى بوده و از خيانت و چپاول و امثال ذلك بود، والا اگر كسى فرض كنيد ساواكى بوده يا كسى فرض كنيد وكيل مجلس بوده متحمل است كه خودش مال داشته است اين را نبايد مصادره كرد زيرا اينها زن و بچه دارند، اينها زندگى دارند. همين چند روز اخير نامه‏اى آمده است از عيال علامه وحيد كرمانشاهى (كه او را كشته‏اند) كه اموال ما را مصادره كرده‏اند و ما چيزى نداريم. و من گفته‏ام كه

    صحيفه نور ج 6 صفحه 154

    تماس بگيرند كه آخر نمى‏شود همچو چيزى. حالا ما فرض مى‏كنيم كه فلان آدم، آدم خائنى بوده و مستحق قتل هم بوده (همه اينها را ما فرض مى‏كنيم) اما خوب خانواده‏اش و عيالش و بچه‏هاى كوچكش چه تقصيرى دارند. بله، اين آقايان مى‏گويند كه ما راجع به اين مصادرات اينطور نيست كه مصادره همه اموال بكنيم به آن معنى، بلكه به‏اندازه كفافشان اموال مى‏گذاريم. لكن اين زن كه كاغذ نوشته بود خيلى الحاح كرده بود كه براى ما چيزى نگذاشتند و ما نمى‏توانيم زندگى كنيم. كه بايد به او توجه بكنيد. در هر صورت اين يكى از مسائل است كه اموال مردم را بيخودى نمى‏شود مصادره كرد. به مجرد اينكه وكيل مجلس بوده حالا خودش قتل و اموالش مصادره! وكالت مجلس اسباب قتل نمى‏شود. اينها البته خلافكارى كرده‏اند، اين حقوقى كه گرفته‏اند بايد پس بدهند اما اين حقوق معنايش اين نيست كه بايد همه اموالش را مصادره كنند. حقوقى كه گرفته‏اند خلاف قاعده بود كه از دولت گرفته‏اند بايد پس بدهند و يك تاديبى هم بايد بشوند.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  6. #506
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 155

    تاريخ: 23/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى قم‏

    شهادت، عروج اززندگى حيوانى به عالم بالا

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    اگر يك راهى راه حق شد انسان نبايد از شهادت بترسد. وقتى كه ما براى اسلام و براى احياى سنت پيغمبر و اقامه عدل بپا خاستيم نبايد از اين بترسيم كه از ما شهيد شهادت پيدا مى‏كند، اولادمان شهيد مى‏شود، خودمان شهيد مى‏شويم. اين يك سيره‏اى بوده است در اسلام از اول بوده، از اول اسلام براى خدا - و اسلام براى خدا - پيغمبر اسلام و ائمه ما فداكارى كردند، شهادت نصيبشان شد، اولاد دادند، حضرت على بن الحسين به پدر بزرگوارشان عرض مى‏كنند كه ما بحق نيستيم؟! مى‏فرمايد چرا، ما بحقيم. مى‏فرمايد پس از مردن نمى‏ترسيم لانبالى بالموت

    كسى بايد از مردن بترسد كه خيال كند كه بعد از مردن خبرى نيست، همه‏اش همين است، اين زندگانى حيوانى. اين كه عقيده‏اش اين است كه همين است و ديگر چيز ديگرى نيست، خوب بايد اين چند روزى كه هستش، حفظش كند و بترسد از اينكه از اين دنيا برود اما مسلمين، كسانى كه اعتقاد به قرآن دارند، اعتقاد به اسلام دارند و براى عالم ديگرى موجوديت بالاترى قائل هستند و اين زندگى اينجا را زندگى حيوانى مى‏دانند، زندگى انسانى در يك عالم ديگرى است، بالاتر از اينجاست، اين ديگر ترسى ندارد، خوفى ندارد، انسان از اين محل به يك محل ديگرى منتقل مى‏شود كه بهتر از اينجاست. بنابراين، اين معنايى كه در صدر اسلام هم بوده است كه اصحاب پيغمبر - براى شهادت - استقبال شهادت مى‏كردند، براى شهادت به هم پيشى مى‏گرفتند، اصحاب حضرت سيدالشهدا براى شهادت استقبال مى‏كردند و پيشى مى‏گرفتند، اين روى همين‏ايمان راسخ بوده است كه شهادت اين مطلبى نيست كه انسان بكلى از بين برود تا اينكه ديگر غير از اين خبرى نباشد. شهادت از اين عالم منتقل شدن به يك عالم بالاترى، نورانى‏تر، همه چيزش از اينجا بهتر.

    تاكيد بر جديت در پاسدارى از نهضت

    بنابراين - ما - الان تكليف همه ما اين است كه همه مان پاسدار اسلام هستيم، همه سرباز اسلام هستيم و همه بايد در اين زمانى كه قشرهاى مختلفى در بين مردم افتادند و مفسده و مى‏خواهند نهضت ما را متوقف كنند يا به عقب برگردانند، همه ما تكليف داريم كه جديت كنيم كه اين نهضت جلو

    صحيفه نور ج 6 صفحه 156

    برود و انشاءالله اسلام به آنطورى كه بايد، پياده بشود و همه نواقص به واسطه اسلام از بين برود.

    من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت شما جوان‏ها را مى‏خواهم و تشكر مى كنم از اين قوه اراده، از اين قدرت بازو، از اين زحماتى كه شما در راه اسلام مى‏كشيد. خداوند همه شما را حفظ كند و به سعادت دو دنيا برساند انشاءالله.

    
    previos page menu page next page
    

  7. #507
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 157

    تاريخ: 23/2/58

    بيانات امام خمينى در مورد نقش حساس مادران در تربيت فرزند و اصلاح و افساد جامعه

    خانم‏ها شرف مادرى و مسووليت تربيت فرزند دارند

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    شما خانم‏ها شرف مادرى داريد كه در اين شرف از مردها جلو هستيد و مسووليت تربيت بچه در دامن خودتان داريد. اول مدرسه‏اى كه بچه دارد، دامن مادر است. مادر خوب بچه خوب تربيت مى‏كند و خداى نخواسته اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان دامن منحرف بيرون مى‏آيد و چون بچه‏ها آن علاقه‏اى كه به مادر دارند به هيچ كس ندارند و در دامن مادر كه هستند تمام چيزهائى كه دارند، آرزوهايى كه دارند خلاصه مى‏شود در مادر و همه چيز را در مادر مى‏بينند. حرف مادر، خلق مادر، عمل مادر، در بچه‏ها اثر دارد. لامحاله يك بچه در دامن مادر كه اول كلاس است، اين دامن اگر يك دامن طاهر پاكيزه مهذب باشد، بچه از همين اول كه دارد رشد مى‏كند، با آن اخلاق صحيح و با آن تهذيب نفس و با آن عمل خوب رشد مى‏كند. بچه وقتى در دامن مادرش هست مى‏بيند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحيح دارد، گفتار خوش دارد، آن بچه‏ها از همان جا اعمالش و گفتارش به تقليد از مادر كه از همه تقليدها بالاتر است و به تزريق مادر كه از همه تزريق‏ها موثرتر است، تربيت مى‏شود.

    شما اين مسووليت بزرگ را داريد كه بايد بچه‏هاى خودتان را كه نوزاد هستند و نفوسشان زود چيز را قبول مى‏كند، تربيت را زود قبول مى‏كند، خوب و بد را زود قبول مى‏كند، شما در اول كه اين بچه‏ها در دامن شما بزرگ مى‏شوند، مسوول افعال و اعمال آنها هم شما هستيد همانطورى كه اگر يك بچه خوب تربيت كنيد، ممكن است كه سعادت يك ملت را همان يك بچه تامين كند. اگر يك بچه بد هم خداى نخواسته در دامن شما بزرگ بشود، ممكن است كه يك فساد در جامعه پيدا بشود. گمان نكنيد كه يك بچه است، يك بچه گاهى وقت‏ها در جامعه وقتى كه وارد شد، در راس جامعه واقع مى‏شود و محتمل است كه جامعه را به فساد بكشد، نه اينكه فسادش فقط اين است كه ذخائر ما را برده است، نه اين است فقط كه مملكت ايران را دو دستى تقديم ديگران كرده است و هر چه ما داشتيم به ديگران داده است بالاتر از اين اينكه قشرهايى از اين مملكت را همچو فاسد كرده است و همچو دزد بار آورده كه حالا وقتى ما مى‏خواهيم يك نفر آدم سالم پيدا بكنيم، دنبالش بايد بگرديم يعنى چراغ برداريم و بگرديم در دنبال اينكه يك آدمى پيدا بكنيم كه سالم باشد، بك آدمى پيدا بكنيم دزد نباشد، يك آدمى پيدا بكنيم امين باشد و خيانت به مملكت نكند، كم هستند حالا، چرا؟ براى اينكه پنجاه و چند

    صحيفه نور ج 6 صفحه 158

    سال اينها در راس اين مملكت بودند و خرابكارى كردند و خودشان چون خراب بودند، آنهايى كه نزديك به اينها بودند خراب شدند، دسته بعد كه نزديك به اين خرابى‏ها بودند آنها هم خراب شدند، همين طور از بالا خرابى شروع شد تا قشرهاى پائينى همه جا را فاسد كردند اينها كه الان قحط الرجال است، در مملكتمان نمى‏توانيم يك افراد صحيح مهذب را پيدا كنيم الا چند، كم هستند اينها و اين براى اين است كه اينها پنجاه و چند سال آنقدر كه به ذخائر انسانى ما صدمه زدند، به ذخائر ملى و مملكتى ما آنقدر صدمه نزدند بلكه همه را هم دزديدند لكن مهم اينها بود. اگر يك انسان، يك شاه، يك رئيس مملكت، مهذب و صحيح باشد، آنهائى كه اطرافش هستند همه صحيح خواهند شد، آنها هم سرايت مى كند صحت عملشان به پايين‏ترها. يك وقت مى‏بينيد كه اگر بيست سال يك حاكم عادل در بين مردم باشد، يك مملكت عادل پيدا مى‏شود.

    اينكه ما فرياد مى‏زنيم كه جمهورى اسلامى، براى اين است كه اسلام فرد مهذب درست مى‏كند. قرآن كتاب آدم سازى است. پيغمبرها آمدند آدم‏ها را درست كنند، كارى ديگر جز اين ندارند. در طول زندگى‏شان، پيغمبرهاى بزرگ و ائمه اطهار(ع) دنبال اين بودند كه تربيت كنند مردم راه خداى تبارك و تعالى انبيا را فرستاده براى تهذيب مردم، براى اصلاح مردم، اگر چنانچه اصلاح بشود يك فردى كه در راس جامعه است، يك ملايى كه در يك جامعه‏اى است اگر اين ملا يك ملاى صحيح باشد جامعه هم صحيح مى‏شود از باب اينكه همه توجه به او دارند. اگر يك حكومت صحيح در يك جايى باشد، مردم چون توجه به او دارند آنها هم صحيح مى‏شوند، اين هم از دامن شما خانم‏ها بايد شروع بشود، از دامن شما بايد اين مطلب شروع بشود كه بچه‏ها را تربيت كنيد، يك تربيت صحيح اسلامى به اينكه خودتان بچه در دامنتان هست، همراه‏تان است، همه چشم و گوشش به حول و قول شما هست، از شما دروغ نشنود بعد دروغگو درآيد از كار. اگر اين ديد مادر دروغ مى‏گويد، بعد هم ديد پدر دروغ مى‏گويد اين دروغگو مى‏شود. اگر ديد مادر آدم صحيحى است، پدر آدم صحيحى است اين صحيح بار مى‏آيد. اين صحيح كه بار آمد و شما تحويل مدرسه مى‏دهيد اگر معلم، يك معلم صحيحى باشد، از مدرسه اين افراد صحيح بيرون مى‏آيد، يك جامعه صحيح مى‏شود. شما بعدها معلم مى‏شويد انشاءالله، حالا بعدها هر كدام مادر نيستيد مادر مى‏شويد انشاءالله، معلم مى‏شويد، در مادرى‏تان بايد بچه‏ها را تهذيب كنيد، در معلمى‏تان هم بايد تهذيب كنيد تحويل جامعه بدهيد يك افراد صحيح، يك جامعه را صحيح كنيد و اگر خداى نخواسته عكس اين معنا باشد، زجر آنها هم به عهده شما مى‏آيد. همانطورى كه هر كار خوبى كه اينها بكنند چون شما مبداء اين كار خوب بوديد براى شما هم خوبى دارد، اجر و ثواب دارد، اگر خداى نخواسته يك قشر فاسدى شما تحويل جامعه بدهيد، آنها بروند فسادكارى بكنند، اين دودش توى چشم شما هم مى‏رود.

    من از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما خانم‏ها را و همه آقايان را مى‏خواهم و سلامت و سعادت همه‏تان را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  8. #508
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 159

    تاريخ: 24/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان

    اين دوره‏اى كه الان ما در آن هستيم دوره انتقال است

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    با اينكه وقت من ديگر تقريباً گذشته است و قبلاً هم يك صحبت‏هائى كردم لكن بعضى تنبهات لازم است عرض كنم. اين دوره‏اى كه الان ما در آن هستيم دوره انتقال است يعنى انتقال آن قدرت شيطانى به يك قدرت ديگرى و دولت، دولت انتقالى است، دولت استقرارى نيست. ما الان مجلس موسسان لازم داريم تا اينكه قانون اساسى را تصويب كند و بعد از آن هم مجلس شورا لازم داريم كه آن هم رسيدگى به امور كشور بكند و يك حكومت مستقر و مستدام پيدا بشود. در دوره‏هاى انتقالى نبايد اينطور نظر كرد كه همه كارها در اين دوره انتقالى بشود، هيچ وقت يك همچو چيزى ممكن نيست. دوره‏هاى انتقالى همين است كه اين سه تا مطلبى كه از اول هم ما ماموريت داديم به آقاى مهندس بازرگان، اين بود كه شما متكفل شويد و رفراندم را درست بكنيد و بعد هم مجلس موسسان و بعد هم مجلس شورا، وقتى كارشان تمام شد، ايشان هم كنار مى‏رود. كارهاى اساسى كه بايد بشود منحصر به اينكه شما ذكر كرديد نيست، زياد آشفتگى ما داريم، يعنى بايد يك تحول كلى در همه قشرها بشود. الان اين حكومتى كه، يعنى طرز حكومت، نه خود حكومت، طرز وزارتخانه‏ها، طرز ادارات، بار تتمه‏اى ازهمان زمان طاغوت است، اينها تحول لازم دارد، لكن تحول مال آنوقتى است كه حكومت مستقرى ماداشته باشيم. الان يك حكومت، يك حكومتى است كه مى‏خواهد اين قدرت را منتقل كند به يك حكومتى مستقر و اين مشغول به كار بشود، يعنى يك حكومت پيدا بشود كه خود مردم آن حكومت را ايجاد كنند. ما تا حالا نداشتيم يك همچو حكومتى كه مال ملت باشد، اسمش بود، اصلاً بعد از زمان مشروطه تا حالا نشده، اين اسمش بود كه ملت نمى‏دانم خودشان انتخابات بكنند، خودشان وكيل بدهند، لكن شما مى‏دانيد كه هيچ وقت شماها راى نداشتيد، در اين طول تاريخ، اينها همه را خود آنها مى‏كردند و كاش خودشان مى‏كردند، شاه گفت در يك از نطق‏هايش، همين شاه دوم در يكى از نطق‏هايش گفت كه ليست مى دادند از سفارتخانه‏ها و مجبور بوديم كه اين ليست را عمل بكنيم، وكلا را آنها ليست مى‏دادند كه ما وكلا را تعيين بكنيم ما هم تعيين‏كرديم. منتها او مى‏خواست بگويد كه حالا ديگر آنطور

    صحيفه نور ج 6 صفحه 160

    نيست و حال آنكه اين وقت بدتر بود.

    مردم‏ايمان داشتند به اينكه حكومت اسلامى خوب است و اين‏ايمان آنها را پاى صندوق‏هاى راى برد

    الان وضع تا اينجا پيش آمده است كه شما خودتان بدون اينكه كسى به شما فشارى بياورد در رفراندم راى داديد، خودتان راى داديد، يعنى مردم كوچك و بزرگ، اينكه وقت انتخابش بود، زن و مرد، مريض‏ها از مريضخانه‏ها همه اينها با شور و اشتياق رفتند راى دادند، هيچ كس به آنها فشارى نياورد و يك سرنيزه‏اى در كار نبود و قدرت‏ايمان بود.ايمان داشتند به اينكه حكومت اسلامى خوب است، اين‏ايمان مردم را پاى صندوق‏ها برد و اشخاص هم كه نمى‏توانستند بروند، زير بغلشان را گرفتند يا در چرخ نشاندند و بردند راى دادند و بعد هم شما براى مجلس موسسان كه مقدرات مملكتتان دست خودتان باشد (اگر نباشد كه انتخاب قانون را به رفراندم نكرديم) و مجلس موسسان بنا شد باشد، باز دست خودتان است، خودتان مى‏رويد وكلاتان را تعيين مى‏كنيد، هيچ كس به شما فشار نمى‏آورد كه فلان وكيل را تعيين بكنيد. فرضاً اگر چنانچه ما هم يك كلمه‏اى بگوئيم قضيه اين است كه ما ميل داريم، اين براى شما خوب است، بيشتر از اين نيست، ما مى‏گوئيم اين خوب است براى شما مثل اينكه در رفراندم ما گفتيم راى به رفراندم خوب است من خودم اين راى را دارم الزام در كار نبود. هر كس مجاز بود و آزاد بود كه خودش برود راى خودش را بريزد هر چه مى‏خواهد باشد، حالا هم بعد از اين خود شما هم بايد وكيل تعيين كنيد و بعد هم وكلاى مجلس شورا را خودتان تعيين مى‏كنيد، همه چيزها دست خودتان است خودتان بايد بگرديد وكيل خوب تعيين بكنيد كه مقدرات مملكتتان دست مجلستان باشد.

    ضرورت جلوگيرى قاطعانه از اخلالگران جهت حفظ نهضت اسلامى‏

    اين مسائلى كه حالا شما طرح مى‏كنيد و اشتباه اين مسائل زياد است، خيلى مسائل هست، اينها مال دوره‏اى است كه استقرار پيدا مى‏كند حكومت. الان همه ما بايد دنبال اين مطلب باشيم كه اينهائى كه افتاده‏اند دوره، يك وقت مى‏روند توى كارخانه‏ها اخلال مى‏كنند، يك وقت مى‏روند پيش كشاورزها اخلال مى‏كنند، يك وقت مى‏آيند توى مدرسه‏ها اخلال مى‏كنند، بايد همه چشم‏هايمان را باز بكنيم و نگذاريم اينها اخلال بكنند. همه چيز اين مملكت را آشفته كردند.

    اگر اخلال اينها به نفع خودشان به ثمر برسد ما ديگر آن دوره استقرار را نخواهيم ديد، ما بر مى‏گرديم سراغ اول. الان وظيفه همه ما و شما دانشجوهاى محترم و ساير طبقات اينست كه خودتان و هر كس كه دستتان به او مى‏رسد و هر كس حرفتان به او مى‏رسد وادار كنيد كه اين نهضت را اينطورى كه تا حالا آمده نگهش دارند، يعنى همين، به همين گرمى كه هست، به همين شور و شعفى كه رفتند پاى صندوقها و راى دادند براى جمهورى اسلامى، اين محفوظ بماند كه بعد رأيتان به مجلس موسسان

    صحيفه نور ج 6 صفحه 161

    و به مجلس شورا هم بدهيد و استقرار پيدا بكند حكومت. اين اخلال‏ها حالا بايد جلويش گرفته بشود، الان وقت اينست كه ما جلو اخلال‏ها را بگيريم. بعد از اينكه مستقر شد حكومت، آنوقت اين نيازهائى كه همه دارند (ماهم داريم، همه دارند) اين نيازها بعد بايد البته همه درست بشود. ما هم مى‏دانيم الان نابسامانى زياد است يعنى اينها رفتند و همه چيز اين مملكت را آشفته كردند، همه چيزش را. الان ما يك اقتصاد سالم نداريم. اينها هر چيزى كه اين مملكت داشته است دزديده‏اند، قرض كرده‏اند و رفته‏اند، همه بانك‏ها الان از اينها طلب دارند، ميليون‏ها قرض كرده‏اند و فرار كرده‏اند هر چه هم داشتيم اينها برداشته‏اند رفته‏اند، كشاورزى‏مان هم كه مى‏بينيد چه جورش كردند كه ما كشاورزى نداريم. الان كارخانه‏ها هم الان اينها ريخته‏اند توى كارخانه‏ها نمى‏گذارند كار بشود، از قرارى كه شنيدم خود كارمندانى كه در آنجاها هستند و كارگرهائى كه آنجا هستند كم كار مى‏كنند يا كار نمى‏كنند، اين چيزها براى اين است كه اينها نمى‏گذارند. ما الان بايد همه‏مان دست به هم بدهيم و نگذاريم اين نهضتى كه نهضت الهى بود، براى خدا بود، براى اسلام بود نگذاريم اين خاموش بشود، اين را نگه داريم تا اينكه اين مسائل حل بشود، آنوقت مى‏آئيم سراغ اين مسائل دومى كه در درجه دوم است اين مسائل.

    من خوف اين را دارم كه اين آشفتگى‏هاى فكرى، اسباب غفلت از اين نقطه اصلى كه ما داريم بشود

    مبادا يك وقتى ما غفلت كنيم از اين مسائل اساسى كه اساس حكومتمان است و همه توجه‏مان را دنبال اين بكنيم كه فلان كس خانه ندارد، فلان كس درست با او رفتار نشده، مدرسه مثلاً خوب تحصيل نمى‏شود، معلمان چطور هستند. اينها الان وقتش نيست. آنوقت همانطورى كه همه فشار مى‏آوردند كه تانك‏ها را عقب بزنيد و يك كسى مى‏آمد و مى‏گفت كه آقا من منزل ندارم، شما مى‏گفتيد الان وقت اين حرف نيست، حالا كار ديگرى داريم، كار بزرگ داريم. الان اينجورى است. الان يك وقتى است كه به نظر من حساسترين اوقات مملكت ما حالاست، نه آن وقتى كه همه فشار مى‏داديم مى‏گفتيم و مى‏خواستيم سد را خراب كنيم. اين سد كه خراب شد، پشت سر، مردم توجه كردند كه، اين گفت خانه ندارم و آن گفت مريضم و آن گفت مدرسه‏ام درست نيست، آن گفت معلم چطور است، آن گفت توى ارتش چه جورى است، آن گفت توى اداره چه جورى است، يك آشفتگى فكرى پيدا شد. من خوف اين را دارم كه اين آشفتگى‏هاى فكرى اسباب غفلت از اين نقطه اصلى كه ما داريم بشود و خداى نخواسته شياطينى كه با مطالعه‏ها دنبال اين مسائل هستند، آنها بيايند و يك وقت آشفتگى‏ها را دامن بزنند و يك وقتى ما متوجه بشويم به اينكه شكست خورده‏ايم و مى‏دانيد كه خداى نخواسته اگر حالا شكستى پيدا بشود، ديگر اين ملت سرش را نمى‏تواند بلند بكند. اگر ما اين پيروزى را به آخر رسانديم، دست اينها را تا آخر كوتاه كرديم و اميدوارم برسيم و مى‏رسيم انشاءالله، مى‏رسيم انشاء الله ولى همه بايد همت داشته باشند يعنى شما دانشجوهاى عزيز و آن كارگرهاى توى كارخانه‏ها، آنها هم

    صحيفه نور ج 6 صفحه 162

    عزيز و آن كسانى كه در كشاورزى مشغول كشاورزى هستند و آنها هم عزيز و همه ملت، بازارى، دانشگاهى، دانشجو، معلم، همه بايد وجهه نظرمان را به آن مقصدى كه داريم بكنيم، دنبال او، اين مسائل را پيش بياوريم، غفلت نكنيم از آن مسائل اصلى و برويم سراغ مسائل فرعى، اين اصل از دست ما خواهد رفت.

    نياز به وقت و امكانات كافى براى ترميم خرابكارى‏هاى گسترده رژيم طاغوت

    آن كه من مى‏فهمم اينست و آن كه من مى‏خواهم از شما اينست كه همه دست به هم بدهيم و اين بار را به منزل برسانيم، حكومت مستقر وقتى پيدا شد، حكومت مستقر اين كار را بايد بكند. اين امور يك امورى است كه قانون بايد برايش باشد. اين قوانينى كه تا حالا بوده طاغوتى است، اينها همه‏شان خرابكارى بوده. براى هر فردى قانون مى‏خواهد و اين محتاج به اين است كه مجلس شورا پيدا بشود و مجلس شوراى خودتان، نه مجلس شوراى آريا مهرى يا فرض كنيد كه آمريكائى، مجلس شوراى خودتان، خودتان وكيل براى خودتان تعيين بكنيد، اشخاص مطمئن، اشخاص ملى، اشخاصى كه خدمتگزارند براى شما، تعيين بكنيد و ما هم هر مقدار كه مى‏توانيم مطالب را به آنها بگوئيم وانشاءالله استقرار و دوره استقرار پيش بيايد، دوره استقرار كه پيش بيايد آنوقت كشاورزى طرح‏ها دارد، البته طرحش بايد داده شود، مدارس بايد، فرهنگ اصلاً بايد منقلب بشود و يك جور تحولى پيدا بكنند، دادگسترى بايد تحول پيدا بكند. همه اينها محتاج به تحول است منتها هركداممان اين نقطه‏اى را كه در آن هستيم توجه به آن داريم، هر كس هم از هر جا مى‏آيد همان مسائل منطقه خودشان را مى‏گويند و درست هم مى‏گويند، آنها هم درست مى‏گويند و الان وقتى اينجا نشستيم از اطراف مى‏آيند اينجا، بختيارى‏ها مى‏آيند و مى‏گويند هيچ جا بدتر از محل ما نيست، هيچ نداريم، راست مى‏گويند. از طرف بلوچستان مى‏آيند و همين مطلب را مى گويند، از خراسان مى‏آيند همين مطلب را مى‏گويند، شما هم مى‏آئيد مطلب را بگوئيد و من صحيح مى‏دانم همه را.

    اما وجه اينست كه هر كدام منطقه خودتان را مى‏بينيد و گرفتارى خودتان را. همه ملت گرفتارند، اين خانه خراب‏ها ملت را اصلاً خراب كردند، اينطور نيست كه يك جا صحيح است و يك جا غير صحيح همه باطل است لكن مهلت مى‏خواهد. بعضى وقت‏ها مى‏آيند و مى‏گويند كه فلان جا فقر و فلاكت است و چه هست، من مى‏پرسم كه اين فقر حالا پيدا شده يا از اول بوده، مى‏گويند نه، از اول بوده، مى‏گويم پس حالا چه مى‏گوئيد كه يكدفعه حمله مى‏كنيد، خوب اين فقرى بوده كه سابق هم داشتيد، آنوقت صدا در نمى‏آورديد، حالا مى‏گوئيد، الان بده الان بده كه نمى‏شود، خوب، بايد درست بشود، كشاورزى درست بشود، كارخانه‏ها راه بيفتد، اقتصاد ملت درست بشود، پول نفت دستشان بيايد (حالا پول نفت هم دستشان نيامده خوب حالا نفتش را داده‏اند و پولشان را مى‏گيرند) بايد اقتصاد درست بشود و وضع مملكت يك وضع مستقرى بشود، يك وضع قانونى بشود همه اين مسائل انشاءالله حل مى شود.

    
    previos page menu page next page
    

  9. #509
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 167

    تاريخ: 24/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع معلولين

    ميزان انسانيت و سعادت،ايمان و صبر است

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ان الانسان لفى خسر الا الذين آمنوا و عملو الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر همه انسان‏ها در خسرانند مگر آن طايفه‏اى كه مومن باشند و عمل صالح داشته باشند و مردم را، ملت را به صبر و به حق دعوت كنند. در اين استثناء نيست كه اگر كسى چشمش معيوب باشد يا اگر كسى دستش معيوب باشد، همه در خسرند الا الذين آمنوا اصلاً در اسلام جسم مطرح نيست، بدن مطرح نيست، روح مطرح است،ايمان مطرح است. شما بچه‏ها كه مثل فرزندان من هستيد، از اينكه پاى شما معيوب است هيچ غصه نخوريد. آنچه ميزان انسانيت است همين آيه‏اى كه شما خوانديد، آنچه ميزان سعادت است اين است كه انسان مومن باشد و صبر داشته باشد و ديگران را به صبر وادار كند و حق بگويد و ديگران را به حق وادار مى‏كنيد شما سعادتمنديد. آنهائى كه همه چيز دنيا دارند، هم سلامت بدن دارند، هم مادياتشان تامين است لكن‏ايمان ندارند، اينها غرق در خسارات هستند، معنوى و بلكه خسارات مادى هستند.

    سعادت مربوط به روح و قلب انسان است‏

    سعادت به داشتن دست نيست و به داشتن پا نيست، سعادت به داشتن مال نيست، سعادت يك امرى است كه مربوط به روح است، مربوط به قلب انسان است. شما بچه‏هاى عزيز من كه روحتان سالم است، قلبتان پاك است و انشاءالله بر مبناى‏ايمان و تواصى به صبر و حق رشد مى‏كنيد، شما سعادتمنديد و من از خداى تبارك و تعالى سعادت همگى شما را مى‏خواهم و اين چيزى را كه خواستيد انشاءالله اميدوارم كه يك قدرى اوضاع آرامش پيدا بكند، به همه امور انشاءالله رسيدگى بشود و دولتها رسيدگى بكنند. خداوند همه شما را حفظ بكند. من شماها را مثل فرزند خودم مى‏دانم همه شماها نور چشم من هستيد. خدا به شما سلامت عنايت بكند و شفا عنايت بكند.

    
    previos page menu page next page
    

  10. #510
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 6 صفحه 163

    تاريخ: 24/2/58

    بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه كليميان ايران

    انسان‏سازى و تربيت، برنامه همه اديان الهى‏

    بسم الله الرحمن الرحيم‏

    ما در پاريس كه بوديم اين تبليغاتى كه مى‏شد و تبليغات همه جانبه، كه منجمله تبليغاتى مى‏شد كه اگر چنانچه ايران، مسلمين پيروز بشوند، يهودى‏ها و نصرانى‏ها را قتل عام مى‏كنند، بناى مسلمين بر اين است كه تمام يهودى‏ها را قتل عام بكنند من در آنجا در صحبت‏هائى كه كردم، آن حقيقتى كه اسلام روى آن حقيقت مشى مى‏كند، كراراً گفتم و نماينده جامعه يهود هم آمد آنجا و من با او هم صحبت كردم و گفتم كه طريقه اسلام چيست. همه اديان كه از جانب خداى تبارك و تعالى نازل شده است و همه پيغمبران گرامى كه مامور ابلاغ بودند، براى آسايش بشر آمده‏اند و براى انسان سازى آمده‏اند. خداوند تعالى با وحى به انبياء بزرگ مى‏خواسته‏اند كه مردم را، همه بشر را هدايت كنند و آدم بسازند، آدم با همه ابعادى كه دارد. ساير قدرت‏ها، ساير مملكت‏ها، اينها كارى به معنويات مردم ندارند. تمام مسلك‏هائى كه در دنيا هست (غير مسلك‏هاى توحيدى) كار ندارند به اينكه انسان در باطن ذاتش چه باشد، نفسيتش چه باشد و يواشكى هر كارى مى‏خواهد بكند، آنها فقط متوجه به اين هستند كه حفظ دنيايشان را بكنند و حفظ اينكه انتظامات باقى باشد، فقط دنبال اين هستند كه نظم برقرار باشد و اگر نظم برقرار باشد، ديگر بشر هر كارى مى‏خواهد بكند، زير پرده هر خلافى مى‏خواهد بكند به حكومت‏ها مربوط نيست. هيچ قانونى در قوانين غير توحيدى نيست كه بشر را در توى صندوقخانه‏اش هم از يك چيزهائى جلوگيرى بكنند، كارى به اين ندارند كه در باطن ذات خودش و در منزل خودش در خفا چه واقع مى‏شود، نخير كارى به اين ندارند، فقط در خيابان نيايند و عربده نكشند و نظم را به هم نزنند. اين چيزى است كه مسلك‏هاى غير توحيدى همه آنطور هستند، به خلاف مسلك‏هاى توحيدى، اديانى كه از آسمان نازل شده است به انبياء بزرگ. اديان به همه ابعاد بشر كار دارند، انسان خودش از قبل از اينكه بچه متولد بشود، ازدواج چه جور بايد باشد، باز آن بچه نيامده است، ازدواج چه جور بايد باشد، شرايط ازدواج چيست، چه زنى را بايد انتخاب كرد، زن چه مردى را بايد انتخاب بكند براى اينكه خوب، اين ازدواج، كشتى است براى پيدا شدن يك بشر. قبل از اينكه اصلاً ازدواجى باشد پيش بينى اينكه اين بچه وقتى كه به دنيا مى‏آيد به طورى باشد كه سلامت باشد و سلامت نفس داشته باشد و لهذا توجه به اين نيز قبل از ازداوج شده است، شرايط ازدواج، با چه

    صحيفه نور ج 6 صفحه 164

    بيرون آمد پدر چه جور بايد باشد، عائله چه جور باشند براى تربيت اين بچه، معلم چه جور باشد، در جامعه كه مى‏آيد در جامعه چه‏جور وضعى داشته باشد تمام اينها براى اين است كه اين انسان كه در خارج مى‏خواهد تحقق پيدا مى‏كند، يك انسان مهذب باشد، صحيح العمل باشد و داراى محاسن اخلاقى، اعتقادات صحيح باشد، اعمال صحيح انجام بدهد، با مردم سلوكش چه باشد، در جامعه سلوك چه بايد باشد، با همسايه بايد چطور باشد، با اهل شهر بايد چطور باشد، با اهل دين خودش بايد چطور باشد، با اديان ديگر بايد چطور باشد. اينها براى اين است كه آن اديانى كه از طرف خداى تبارك و تعالى مى‏آيد از باب اينكه خداوند تمام ابعاد انسان را آفريده است و توجه به آن دارد، انسان را با همه ابعادش مى‏خواهد تربيت بكند، اين ديگر در اين جهت ما بين اديان فرقى نيست كه همه اديان آمده‏اند براى تربيت بشر. در اسلام همين معنا كه گفته شد، در احكامش، در قرآن و در حديث، همه اين مسائل كه من تذكر بعضيش را دادم مطرح است و اسلام آنقدر به رفاه مردم، آسايش مردم و اينطور چيزها توجه دارد و هيچ در اين جهت فرقى مابين قشرى با قشر ديگر نمى‏گذارد و نگذاشته است.

    حساب جامعه يهود از صهيونيست‏ها جداست

    اقليت‏هاى مذهبى كه از صدر اسلام، بعد از فتح اسلام بين مسلمين بودند، اينها غير از آن مشركين كه توطئه‏گر بودند يا بعضى از اقشارى كه توطئه مى‏كردند و مى‏خواستند بشر را به هم بزنند و وضعش را، اينهائى كه از اقليت‏هاى مذهبى بودند، تمام در اسلام احترام داشتند. در قضيه‏اى كه، در يكى از قضايا كه لشكرى از معاويه شايد بود آمد و يك خلخالى از پاى يك زن يهوديه ربود (به حسب نقل) و حضرت امير فرمودند كه من شنيدم كه آمدند و يك خلخالى از ذميه‏اى ربوده‏اند و اگر انسان بميرد قريب به اين معنا) اين اشكالى برايش نيست. اينطور عنايت داشتند به حفظ مصالح همه اقشار. ما حساب جامعه يهود را از حساب صهيونيزم و صهيونيست‏ها جدا مى‏دانيم، آنها جزء اهل مذهب اصلاً نيستند. تعاليم حضرت موسى سلام الله عليه كه تعليمات الهى بوده است و در قرآن بيشتر از همه انبيا ذكر حضرت موسى شده است و تاريخ حضرت موسى در قرآن گفته شده است، يك تعليمات ارزنده‏اى است و ترتيبى كه حضرت موسى رفتار كرده است با فرعون، يك شبان بوده است با يك عالم قدرت و اراده و اين بر ضد قدرت بزرگ فرعون قيام كرد و فرعون را از بين برد. قدرت الهى و توجه به مصالح مستضعفين در قبال مستكبرين كه اولش فرعون بوده، قيام بر ضد

    صحيفه نور ج 6 صفحه 165

    مستكبرين طريقه حضرت موسى سلام‏الله عليه بوده و درست اين معنى بر خلاف آن چيزى است كه اين طايفه و صهيونست‏ها برنامه دارند. اينها اتصال به مستكبرين پيدا كردند، جاسوس آنها هستند، نوكر آنها هستند و بر ضد مستضعفين عمل مى‏كنند، عكس تعليمات حضرت موسى كه از همين مردم عادى مثل ساير انبيا، از همين مردم عادى بازار و كوچه و اينها، اشخاص را برداشت و بر ضد فرعون و قدرت فرعونى قيام كرد. از مستضعفين حمله شد به مستكبرين كه آنها را از استكبارشان پائين بكشد، به خلاف طريقه اين صهيونيست‏ها كه اينها با مستكبرين مربوط هستند بر ضد مستضعقين عمل مى‏كنند. اين مقدار از يهودى‏هائى كه بازى خوردند و از اقشار عالم جمع شدند آنجا شايد آنها الان پشيمان باشند از اينكه آنان كه يهودى هستند و نمى‏خواهند غير تعاليم عاليه موسى را داشته باشند پشيمان باشند از اينكه رفته‏اند آنجا، براى اينكه كسى كه برود و ببيند اينها چه برنامه دارند و چه جور آدمكشى بيخود مى‏كنند و چه جور اتصال به آمريكا و ديگر اقشار دارند، اين نمى‏تواند تحمل كند كه يك طايفه‏اى به اسم اينكه ما از جامعه يهود هستيم بر ضد تعاليم حضرت موسى عمل بكنند. ما مى‏دانيم كه حساب جامعه يهود غير حساب جامعه آنهاست و ما با آنها مخالف هستيم و مخالفتمان براى اين است كه آنها با همه اديان مخالف هستند، آنها يهودى نيستند، آنها يك مردم سياسى هستند كه به اسم يهودى يك كارهائى را مى‏كنند و يهودى‏ها هم از آنها متنفر هستند و همه انسان‏ها از آنها بايد متنفر باشند.

    برخورد اسلام با ساير جوامع غير اسلامى

    و اما جامعه يهود و ساير جوامعى كه در ايران هستند و اهل اين ملت هستند، اسلام با آنها همان رفتار را مى‏كند كه با ساير اقشار ملت مى‏كند، اسلام بر آنها ابدا اجحاف جايز نمى‏داند، ابداً اينطور نيست كه آنها را بخواهد در مضيقه بگذارد، بر خلاف اصل تربيت اسلام است، برخلاف وحى است، برخلاف آن چيزى است كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد همه بشر به رفاه باشند، به سعادت باشند. اسلام تابع احكام الهى است و همانطورى كه خداى تبارك و تعالى براى اقشار ملت ما احترام قائل است، اسلام هم احترام قائل است و مطمئن باشيد، اين را من در پاريس قبل از اينكه اين چيز پيدا بشود و اين نهضت غلبه بكند، در پاريس هم تنبه دادم به آن كسى كه از طرف جامعه يهود آمده بود پيش من به اسم اينكه نماينده بود از آنها، كه اسلام بنايش بر اين نيست كه يك قشرى را در مضيقه بگذارد، اسلام براى همه است و مى‏خواهد همه در سعادت باشند، مى‏خواهد كه همه در رفاه باشند و اين مسائل كه طرح مى‏شود كه يهودى‏ها را مسلمين چه مى‏كنند، شما ديديد غلبه پيدا كردند و به يهودى كارى نداشتند، زرتشتى‏ها كارى نداشتند، به ساير اقشار هم كارى نداشتند. اين شما به عين ديديد كه اين مطلبى كه آنوقتى كه ما غلبه كرديم، هيچ كس تعرضى به يهودى كرد؟ تعرض به نصرانى كرد؟ تعرضى به زرتشتى كرد؟ تعرضى در كار نبود و بعد هم كه حكومت اسلامى انشاء الله به آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مى‏خواهند برقرار بشود و پياده بشود، خواهيد ديد كه اسلام از همه مسلك‏هاى

    صحيفه نور ج 6 صفحه 166

    ديگر راجع به مراعات همه اقشار ملت بهتر است و از همه بهتر عمل خواهد كرد. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه مردم و همه بشر در رفاه باشند، همه به سعادت برسند، همه به هدايت برسند، خداوند همه را هدايت كند به راه راست، خداوند به همه سعادت عنايت كند و شما مطمئن باشيد كه در جمهورى اسلامى ظلم نيست. مانه ظلم مى‏كنيم نه مظلوم مى‏شويم. اين چيزى است كه اسلام به ما نشان داده ظلم نكنيد، مظلوم هم نشويد تا مى‏توانيم مظلوم نمى‏شويم و هيچ وقت هم ظلم نخواهيم كرد. انشاءالله خداوند شماها را موفق نگه دارد و همه‏تان با هم در اين نهضت شركت كنيد، داشته باشيد با شركتتان آن را تا انشاءالله اين نهضت به ثمر برسد و اين نهضتى است كه نهضت انسانى است كه همه انسان‏ها بايد با اين نهضت موافقت داشته باشند و اميدوارم كه همه سعادتمند باشند.

    والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 51 از 208 نخستنخست ... 4147484950515253545561101151 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/