previos page menu page next page


صحيفه نور ج 5 صفحه 25

تاريخ: 14/11/57

بيانات امام خمينى در جمع كادر ادارى و اعضاى كميته برگزارى استقبال از امام خمينى

در اين مرحله حساس و پرفتنه لحظه‏اى غفلت جايز نيست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من نمى‏دانم چطور از عهده اين مراتب اين، زحمات برآيم. من خدمتى كه مورد پسند باشد نكردم و من از خدا مى‏خواهم كه توفيق بدهد كه همه ما خدمت بكنيم به اين كشور، خدمت بكنيم به احكام اسلام.

امروز روزى است كه اين مرحله‏اى كه ما طى كرديم، به مرحله حساسى رسيده است بطورى كه براى همه ما تكليف الهى ايجاد شده است، همه ما مكلف هستيم كه در اين مرحله‏اى كه بين موت و حيات هست كه از اول تا آخر استقلال است، ما بايد در آن موقع هيچ غفلت نكنيم، غفلت يك آن براى ما گران تمام مى‏شود، الان وقتى است كه حيله‏ها براه افتاده است و از هر راهى مى‏خواهند ما را بازى بدهند، ملت ايران را بازى بدهند.

امروز دوباره از سر، راجع به اينكه ما مى‏خواهيم آزادى بدهيم و ما مى‏خواهيم، نمى‏دانم چه بكنيم، مهلت به ما بدهيد، از اين حرفهائى كه هميشه شاه مى‏گفت و خدعه مى‏كرد و ما به آن گوش نكرديم، حالا نوكر شاه دارد اين حرفها را مى‏زند. اينها مى‏خواهند همان قدرت را برگردانند، اينها نوكرها آمريكا هستند، اينها هستند كه باز منافع آمريكا را به اسم مليت، به اسم اسلام، به اسم قوميت، به اسم ملت، به اسم نمى‏دانم خدمتگزارى، مى‏خواهند منافع آمريكا را حفظ بكنند، مى‏خواهند منابع شما را به اجانب بدهند، مى‏خواهند شما را تحت اسارت قرار بدهند.

الان وقتى است كه غفلت در آن مصادف با انتحار و خودكشى است، غفلت نبايد كرد، بايد اين نهضت را ادامه داد، بايد خيابانها را پر از جمعيت كرد، بايد همه مردم آگاهانه بريزند توى خيابانها و اين بنيان فاسد را از بين بردارند، چيزى ديگر از آن نمانده است جز يك حشاشه‏اى، چيز مختصرى، اين هم بايد با همت شما مردم مسلمان با همت ملت ايران بايد اين هم از ميان برداشته بشود تا ما برسيم به يك حكومت اسلامى، به يك حكومت عدل، به يك حكومتى كه منافع شما را، نه حكومت مى‏تواند بخورد، نه مى‏تواند به غير بدهد، ما يك همچو حكومتى مى‏خواهيم، يك حكومت ملى و اسلامى، يك جمهورى كه متكى بر راى خود مردم باشد، مردم آزادانه راى بدهند، نه مثل اين 50 سال كه هيچ كس در هيچ چيز آزاد نبود، نه مثل اين سى و چند سال كه ما به اسارتها كشيده شديم، به زحمتها كشيده شويم،

صحيفه نور ج 5 صفحه 26

منافع ما، چيزهاى كه ما داشتيم، مخازن ما را بردند، خوردند، الان هم در بانكهاى خارجى اينهايى كه مال مخازن ما هستند موجود است به اسم محمدرضاخان، به اسم عائله او، به اسم مثلا آنهائى كه وابسته به او هستند. همه چيز ما را آنها برده‏اند، يك ملتى را فقير كردند و از اينجا رفتند و فرار كردند.

من خدمتگزار ملت هستم

ما از همه شما جوانها تشكر مى‏كنيم كه در اين موقع همه با قدرت، همه با اراده، همه با خواستهاى الهى بپا خاستيد و كارهاى خودتان را زمين گذاشتيد و اين كار بزرگى كه به عهده همه ماست دنبال كرديد و رمز پيروزى شما وحدت كلمه و اينكه همه‏تان يك مطلب را مى‏خواهيد. الان همه ملت‏ها، ملت ايران در هر شهرى، در هر دهى، در هر قصبه‏اى همين مطلب را مى‏خواهد. نبود شاه كه نيست انشاءالله، نبود رژيم كه نيست انشاءالله، (انشاءالله) نبود دولت غاصب كه نيست انشاءالله، (انشاءالله) ايجاد حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى كه خواهد بود انشاءالله. (انشاءالله).

من از همه شما آقايان تشكر مى‏كنم كه در اين موردها زحمت كشيديد، لكن زحمتى بوده است كه براى خالق خودتان كشيديد، زحمتى بوده است كه براى خدمتگزار خودتان كشيديد، من خدمتگزار شما هستم، من مى‏خواهم كه شما عزيز باشيد، من خدمتگزار ملت هستم، من مى‏خواهم ملت اسلام سربلند باشد، مستقل باشد، نه مثل حالا كه ما بايد همه چيزمان از جاى ديگر باشد و همه مسائل سياسى‏مان را ديگران نقشه‏اش را بكشند، همه مسائل اجتماعيمان را ديگران نقشه‏اش را بكشند، فرهنگ ما را ديگران برنا