صفحه 26 از 208 نخستنخست ... 162223242526272829303676126 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 251 تا 260 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #251
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 81

    تاريخ: 30/9/57

    مصاحبه امام خمينى با راديو لوكزامبورك

    سؤال: شاه سعى دارد كه با مخالفين معتدل، يك دولت غير نظامى تشكيل دهد، يكى از نمايندگان اين مخالفين، آقاى صديقى گفته است كه ظرف دو هفته پاسخ خود را خواهد داد. بى‏شك به نظر مى‏رسد كه برخى از مخالفين حاضرند كه با شاه مصالحه كنند، شما چه خواهيد كرد؟

    جواب: اينها از طرف ملت نيستند كه با شاه مصالحه كنند و شاه پايگاهى در ميان ملت ندارد، به هيچ وجه جاى مصالحه هم نيست.

    سؤال: بسيارى از ناظرين سياسى مثل خود من كه از تهران برمى‏گردند اين احساس را دارند كه جبهه ملى حاضر است با شاه مصالحه كند، لكن از شما، آيت‏الله خمينى، مى‏ترسند، احساس شما در اين باره چيست؟

    جواب: من اطلاعى ندارم.

    سؤال: بسيارى از مخالفين مذهبى را كه من در سفر اخير در تهران ملاقات كردم، به من گفتند كه پس از تظاهرات عظيم عاشورا، قدم بعدى و آخرين قدم، جنگ ايشان عليه رژيم شاه جنگ مسلحانه خواهد بود، آيا اين بدان معنى است كه شما، آيت‏الله خمينى، در نظر داريد يك جنگ داخلى در كشور به راه اندازيد؟

    جواب: عجالتاً تصميم در اين باره نگرفته‏ام.

    سؤال: كاردينال مارتى شركت كننده در انتخاب پاپ پرسيده است بعد از تمامى زحمات و فداكارى‏هاى ايران در هفته‏هاى گذشته، آيا چه اميدى به آرامش در ايران هست؟

    جواب: تا شاه هست، مردم آرام نخواهند گرفت.

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 82

    سؤال: آيا پيامى براى مسيحيان در اين ايام ژانويه داريد؟

    جواب: من پيامم به مسيحيان عالم و كليسا اين است كه اسلام نسبت به حضرت مسيح احترام بسيار قائل است و او را پيغمبر بزرگ خدا مى‏داند و از او در قرآن مجيد و همچنين از حضرت مريم بسيار دفاع شده است. ما مسلمين، مسيح را پيغمبر بزرگ خدا مى‏دانيم. قرآن، حضرت مسيح را پيغمبر بزرگ خوانده است. من از ملت مسيح اين تقاضا را دارم كه در مقابل خدمتى كه اسلام به حضرت مسيح و مسيحيت كرده است، آنان هم در مقابل شاه و حكومت ايران بايستند و از مردم مظلوم ايران دفاع كنند و از ارباب كليسا بخواهند براى مسلمانان ايران دعا كنند و چون حكومت ايران كارى جز ظلم به مردم مظلوم ايران ندارد، دعا كنند تا شاه و حكومت شاه شرش را از سر مردم ايران بكند تا از دست آنان نجات پيدا كنيم. ما هم به شما دعا مى‏كنيم تا در مقابل مشركين پيروز شويد.

    سؤال: در پنجم ژانويه ويزاى شما تمام مى‏شود، آيا اميدى و يا خبرى براى تجديد آن هست؟

    جواب: ممكن است.

    
    previos page menu page next page
    

  2. #252
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 83

    تاريخ: 1/10/57

    بيانات امام خمينى در مورد تعاليم مترقه اسلام براى به رشد و كمال رسانيدن انسان

    تكليف ملت، تامين مكان و اعاشه اعتصابيون شركت نفت و سربازان فرارى

    اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم

    به طور استثنا امشب چند كلمه‏اى گفتند من صحبت كنم ولى وقت‏هاى ديگر، همان روز يكشنبه خدمت مى‏رسيم. ما كه اعلام كرديم كه دولت ايران غير رسمى است و مخالف با قوانين است، هم مخالف با قانون شرع است و هم مخالف با قانون اساسى است، بنابراين كليه چيزهايى كه مربوط به دولت و براى اعانت دولت است، بايد مردم از آن اجتناب كنند و ما به سربازها گفتيم كه، دستور داديم كه فرار كنند براى اينكه خدمت در اين دستگاه، خدمت به ظلم است و آنها هم بسياريشان فرار كردند لكن بعضى مشكلات پيدا شده است. اينها بسياريشان فقيرند و مكان هم ندارند از باب اينكه اگر بخواهند در مكان‏هاى خودشان بروند، مورد تجاوز دولت واقع مى‏شوند و آنها را مى‏گيرند، از اين جهت آنها نمى‏توانند در منازل خودشان بروند. مردم در هر جا كه هستند مكلفند به اينكه اينها را پناه بدهند، هم مخارجشان را بدهند و هم منزل محقر براى اينها به طورى كه معلوم نشود كه اينها كجا هستند، مردم مكلفند كه اين كار را بكنند و ما هم بابت وجوه شرعيه قبول داريم چيزى كه همراهى به اينها مى‏شود. اين يك مساله است كه مهم است و لازم است كه مردم اقدام كنند. اين بيچاره‏ها از سربازخانه‏ها بيرون رفتند و الان مكان ندارند و بايد اين كار بشود.

    مطلبى ديگر راجع به كارمندهاى شركت نفت است، اينها هم از كار كنار رفتند، بسياريشان هم استعفا كرده‏اند و اينها هم محتاج به اعانت هستند و من جمله هم مشكلشان قضيه خانه است كه دولت، دولت غاصب، خانه را، خانه‏هايى كه اينها دارند يا از آنها گرفته يا تهديدشان كرده است به اينكه خانه‏هايتان را از شما مى‏گيريم براى اينكه اينها نفت را بيرون نياوردند كه به ارباب‏ها بدهند حالا اينطور تهديد كرده‏اند آنها را كه اگر نيايند سركار، خانه‏هايشان را از آنها بگيرند. بنابراين آنها هم احتياج به كمك مكانى دارند و هم براى اعاشه‏شان احتياج دارند، اين هم باز بايد مردم و متمكنين و مردم بايد اين كار را انجام بدهند، به آنها منزل بدهند و از آنها پذيرائى بكنند و مخارج آنها را هم بدهند و ما باز بابت وجوه شرعيه قبول داريم و مجاز هستند كه اين كار را بكنند و كليه كارهائى كه براى دولت، اعانت به دولت است از باب اينكه اين دولت، دولت غاصب است و ظالم است، براى مردم جائز

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 84

    نيست كه كمك كنند به اين دولت، ماليات‏ها كمك است به دولت و جايز نيست كه به اينها بدهند، حتى الامكان بايد خوددارى كنند از دادن ماليات، از اعانت كردن و هر چيزى كه اعانت به اين دولت است بايد مردم از آن خوددارى بكنند.

    تبليغات سوء اجانب براى حفظ شاه عليه نهضت اسلامى ملت ايران

    و ما چون تبليغات زياد شده است راجع به امور متفرقه و ما در صحبت‏هايمان جواب داده‏ايم لكن باز آنها تبليغاتشان سر جاى خودش هست و در روزنامه‏ها، چه روزنامه‏هاى اينها، بعضى روزنامه‏هايى كه در اينجاها هست و چه تبليغات ديگرى در اطراف جاهاى ديگر و روزنامه‏هاى خودشان آنهائى كه روزنامه‏هاى سازمانى هستند در خود ايران هست، تبليغاتى هست من جمله راجع به اقليت‏هاى مذهبى، اينها تبليغ كرده‏اند به اينكه اگر يك حكومت اسلامى پيدا بشود، يهودى‏ها را چه خواهند كرد، نصارى را چه خواهند كرد، زرتشى‏ها را چه خواهند كرد، اينها را خواهند قتل عام كرد و چه. اين حرف بسيار غلط است و حكومت اسلامى اگر چنانچه ان شاءالله برپا بشود، ما اين يهودى‏ها هم كه از ايران رفتند و بازيشان دادند و رفتند به اسرائيل و الان گرفتارند در آنجا به دست اين يهودى‏ها و اسرائيلى‏هائى كه از آمريكا آمده‏اند يا از دولت‏هاى ديگر رفته‏اند آنجا، اين دسته يهودى كه اينها آنجا بردند و اينها هم به خيالاتى رفتند آنجا، الان آنطورى كه مى‏گويند بسيار در سختى هستند، ما اگر انشاءالله يك دولت عادلى تاسيس شد، آنها را دعوت مى‏كنيم، يهودى‏هايى كه مملكتشان ايران بوده است دعوت مى‏كنيم كه به وطن خودشان برگردند و با آنها كمال خوشرفتارى را دولت اسلامى مى‏كند. اسلام نيامده است كه بشر را تحت مضيقه قرار بدهد اسلام يك قوانينى است كه تمام اقشار بشر را براى آن احترامات قائل است، البته يك استثناهائى هست كه آنهائى كه شلوغكارند، آنهايى كه خرابكارند، براى آنها هيچ كس يك - عرض بكنم كه - تساهلى قائل نيست و اما مثل يهود كه اهل ذمه هستند، مثل تمام اهل كتاب، نصارى، زرتشتى‏ها همه اينها در مملكت اسلامى با عرض بكنم كه - رفاه و با احترام، آنجا توقف مى‏كنند و اينكه گفته شده است كه اگر يك حكومت اسلامى تاسيس بشود، چه خواهد شد و چه خواهد شد، اينها تبليغاتى است كه براى نگهدارى شاه و براى به هم زدن اين نهضت اين تبليغات مى‏شود و اين تبليغات غلط است. يا مثلاً تبليغ شده است به اينكه اگر حكومت اسلامى تاسيس بشود ديگر تمام اين موسسه‏ها كه بوى تجدد از آنها مى‏آيد، اينها همه به كنار بايد بروند. حتى در آن اوايل امر يك وقت شاه گفته بود كه اين روحانيون مى‏گويند كه ما اصلاً سوار طياره و اتومبيل نمى‏شويم، ما مى‏خواهيم سوار الاغ بشويم، مى‏خواهيم مثل زمان سابق كه سوار الاغ مى‏شدند، ما مى‏خواهيم سوار الاغ بشويم و حالا هم همين حرف‏ها را با كم و زيادش مى‏زنند كه روحانيون مى‏خواهند مملكت را برگردانند به عهده كذا. خير، مساله غلط است، روحانيون مى‏خواهند مملكت را يك مملكت مستقل، آزاد متمدنى كنند، نه آن تمدنى كه در اصطلاح شاه است و نه آن آزادى كه در كتاب شاه است و در اصطلاح شاه است كه مردم را فوج فوج مى‏كشند براى اينكه يك صدا مى‏كنند معذلك

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 85

    اسمش را آزادى مى‏گذارند.

    اسلام با مراكز فحشا و فساد مخالف است، نه با تمدن و شوونات آن‏

    در اسلام تمام آثار تجدد و تمدن مجاز است مگر آنهايى كه فساد اخلاق بياورند، فساد عفت بياورند.اسلام آن چيزهايى را كه مخالف با مصالح ملت بوده است، آنها را نفى كرده، آنهايى كه موافق با مصالح ملت است، آنها را اثبات كرده است. ما الان اين مظاهر تمدنى كه در جاهاى ديگر، در ممالك پيشرفته از آنها استفاده‏هاى صحيح مى‏شود، وقتى كه آمده است در مملكت ما يا مملكت‏هاى شبيه به مملكت ما، استفاده‏هايى كه از اينها مى‏شود استفاده‏هاى فاسد مى‏شود. مثلاً سينما، ممكن است كه كسى در سينما نمايش‏هائى كه مى‏دهد نمايش‏هاى اخلاقى باشد، نمايشهاى آموزنده باشد كه آن را هيچ كس منع نكرده و اما سينمايى كه براى فساد اخلاق جوان‏هاى ماست و اگر چند روز جوان‏هاى ما در اين سينماهايى كه در اين عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف است، اگر چند وقت يك جوان برود در آنجا، فاسد بيرون مى‏آيد، ديگر به درد نمى‏خورد و اينها مى‏خواهند همين بشود يعنى تمام برنامه‏هايى كه اينها درست كرده‏اند، برنامه‏هاى فرهنگى، برنامه هنرى، هر چه درست كرده‏اند استعمارى است، مى‏خواهند اينها جوان‏هاى ما را يك جوان‏هايى بار بياورند كه به درد آنها بخورند، نه به درد مملكت خودشان بخورند، يا فاسد بشوند، يك عضو فاسد بشوند. اگر يك مدتى اين جوان‏ها در اين مراكز فسادى كه اينها درست كرده‏اند و در اختيار جوان‏ها گذاشته‏اند، آنقدرى كه مراكز فساد در تهران هست (الان بيشتر از اين كتابخانه است، بيشتر از مراكزى است كه براى تعليم و تربيت است) براى اين است كه مى‏خواهند اين جوان‏ها به طرق مختلفه يا بيكاره و بيعار بار بيايند كه ديگر در مقابل اين استفاده جوهاى خارجى نتوانند كارى بكنند يعنى بى‏تفاوت باشند نسبت به آنها و اين جوان‏هايى كه ترياكى بار آمده‏اند، هروئينى بار آمدند، شارب الخمر هستند، قمار باز شده‏اند عرض بكنم در مراكز فساد و فحشا رفتند، اينها ديگر همان عياشى‏ها را تمام مقاصد خودشان مى‏دانند و عالم هر چه بشود، آنهاتفاوتند نسبت به آنها. آنها مى‏خواهند كه اين نسل جوانى كه ممكن است يك ثروت بزرگى براى يك مملكت باشد و اين مملكت را جلو ببرد، اين نسل جوان را كارى بكنند كه به عقب برگردد يعنى چيزى بشود بى‏فايده، يك امر بيفايده‏اى، يك ثروت بيفايده‏اى براى مملكت بشود، اين يكى از كارهايشان است كه مى‏كنند.

    مخالفت اسلام با مراكز تربيت و تعليم فاسد استعمارى است، نه با دانشگاه.

    يا مثلاً اين مراكز تعليم و تربيتى كه اينها درست كرده‏اند، از دانشگاه گرفته تا پايين، اينها باز استعمارى است و اينها بچه‏هاى ما را كه مى‏خواهند تربيت كنند، يك تربيت صحيح نمى‏كنند يعنى اولاً يك حد معين دارد كه از اين حد معين نمى‏گذارند بالاتر اينها بروند و ثانياً وسايل متعدده درست مى‏كنند، موانع متعدده درست مى‏كنند براى اينكه اينها عقب بمانند، براى اينكه دانشگاه اگر يك

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 86

    دانشگاه صحيح مستقلى كه ماها مى‏خواهيم باشد، از اين دانشگاه رجال بزرگ بيرون مى‏آيد، از اينها رجالى بيرون مى‏آيد كه بعد در مقابل آنهايى كه مى‏خواهند تعدى به مملكت ما بكنند و همه مخازن ما را ببرند در مقابل آنها مى‏ايستند و آنها چون نمى‏خواهند يك همچو چيزى بشود، اينها را آنطور بار مى‏آوردند و اگر توانستند غربزده آنها را بار مى‏آوردند يعنى طورى مى‏كنند، طورى اين مسائل غرب را براى آنها طرح مى‏كنند، طورى آنها را تحت تاثير قرار مى‏دهند كه اينها از خودشان بكلى بيخود مى‏شوند و پيوسته به آنها مى‏شوند يعنى عمال آنها مى‏شوند يعنى ما، فرض كنيد كه اگر چنانچه اين نحو تربيت باشد، بعد از چند وقت ديگر (تا حالا هم همين طورها بوده) اگر يك رجالى داشتيم كه اينها مى‏خواستند يك كارى بكنند، كارهايى مى‏كردند كه به نفع آنها بوده نه كارهايى مى‏كردند كه به نفع خودشان باشد براى اينكه اينها به طورى محو شده‏اند در آن تربيت و تعليم آمريكا، خارجى‏ها و به طورى اينها را در نظر اينها بزرگ كرده‏اند كه ديگر همه مآثر خودشان و همه چيزهايى كه مربوط به خودشان است، همه اينها را فراموش مى‏كنند و توجه‏شان به خودشان از بين مى‏رود و متوجه به غرب مى‏شوند و هر چه مربوط به آنهاست به آن توجه مى‏كنند.

    اسلام مى‏خواهد كه هيچ يك از افراد اين مملكت اسلامى پيوسته به غير نباشد، تحت نفوذ غير نباشد. حكومت اسلامى اگر چنانچه تاسيس بشود، نمى‏خواهد كه آثار تمدن را از بين ببرد، با دانشگاه مخالف نيست، با علم مخالف نيست، قرآن پر اين است كه تفسير، تعبير، علم را از آن تعريف مى‏كند و عرض مى‏كنم كه احاديث ما از علم آنقدر تعريف مى‏كنند، از عالم آنقدر تعريف مى‏كنند، آنوقت ما بگوييم كه با علم مخالفند، خير با اين نحو علمى كه شما داريد ما مخالفيم، با اين نحو تربيت و تعليمى كه شماها مى‏خواهيد ما را تربيت كنيد، با اين ما مخالفيم، با آن مظاهر تمدن كه بچه‏هاى ما را فاسد مى‏كند، بچه‏هاى ما را عقب مانده نگه مى‏دارد ما با آن مخالفيم، نه اينكه ما مخالفيم با اصل تمدن و مى‏خواهيم مردم را برگردانيم به زمان كذا. اينها مى‏خواهند مردم را نگذارند ترقى بكنند، برنامه اينها اين است كه به اين نحو رفتار كنند كه بچه‏هاى ما ترقى نكنند و دليلش اين است كه بعد از 70 سال كه ما مدرسه داشتيم و بيش از 30 سال كه دانشگاه داريم حالا هم اگر چنانچه يك كسى مريض مى‏شود، مريض خودش را برمى‏دارد مى‏رود اروپا يا مى‏رود آمريكا آنجا معالجه بكند. ما اگر چنانچه يك دانشگاه مستقلى داشتيم، خوب در دانشگاه‏هاى ما بعد از 30 سال بايد طبيب‏ها و نمى‏دانم همه چيزها مجهز باشد و ما بتوانيم حتى كه مريض‏هاى خودمان را مداوا كنيم، اين دليل بر اين است كه ما نداريم يك چيزى، در زمان ايشان همه چيزها از دست ما رفته است. يك آسفالت مى‏خواهند اينها درست كنند، مى‏روند يك شركت خارجى مى‏آورند، يك سد مى‏خواهند درست كنند، يك شركت خارجى مى‏آورند: اگر چنانچه ما خودمان داشتيم، اگر چنانچه ما فرهنگمان مستقل بود كه ديگر محتاج به اين نبوديم كه يك آسفالت را حتى خودشان نتوانند درست كنند يا عرض بكنم يك سد را خودشان نتوانند درست بكنند، يك برنامه آبيارى نداشته باشند، يك برنامه برق صحيح نداشته باشند، يك برنامه، آب صحيح نداشته باشند. هيچى ندارند. اگر ايشان الان هم برود يك مملكتى تحويل ما

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 87

    مى‏دهد كه اين مملكت 30 سال محتاج به اين است كه زحمت به آن بشود تا به درجه اولش برسد، تا به آنجا برسد كه زراعتش يك زراعت صحيح بشود. تمام زراعت ما را از بين برده‏اند و همه جهاتى كه ما داشتيم از بين برده‏اند و حالا محتاج به اين است كه از سر درست كنند. همه ادارت ما را فاسد كردند، اين بايد از سر درست بشود، نه اينكه از سر درست بشود ما بخواهيم بگوئيم كه اجزاء ادارات بايد بروند، خير اجزاء ادارات خوب هستند اينها نمى‏گذارند كار بكنند، اينها مانع هستند از اينكه ادارات ما درست كار بكنند و الا ادارات ما مردمش، مردم همين مملكت هستند، الا يك دسته استفاده‏جويى كه مربوط و پيوسته به دولت است يا پيوسته به خارج است، مابقيشان ملت ما هستند و با كمال خوبى با آنها رفتار مى‏شود، با كمال صفا با آنها رفتار مى‏شود، همه سركار خودشان هستند و بهتر از زمان حاضر كه همه چيزيشان به باد فنا رفته است با آنها رفتار خواهد شد.

    مقصود اين است كه اين تبليغات سويى كه در روزنامه‏هاى اينجا، در روزنامه‏هاى ساير ممالك ديگرى كه در اينجا هست يا در خود ايران به وسايل مختلف تبليغ مى‏كنند، همه اينها براى اين است كه، تمام نظر خارجى‏ها اين است كه اين شاه را نگه دارند همه استفاده‏ها را ببرند، مى‏بينند بهتر از اينها، شخصى كه از اين نوكرى حسابى بكند بهتر از اين ندارند از اين جهت مى‏خواهند اين را نگهش دارند و بايد ايران و ايرانى جديت كند كه اين بساط برچيده بشود و يك بساط صحيح سالمى بيايد و خودشان مملكت خودشان را اداره كنند. انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد، موفق باشيد.

    والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته

    
    previos page menu page next page
    

  3. #253
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 88

    تاريخ: 2/10/57

    پيام امام خمينى به مسيحيان جهان

    بسم الله الرحمن الرحيم

    صلوات و سلام خداى بزرگ بر حضرت عيسى بن مريم روح الله و پيامبر عظيم‏الشان كه مردگان را احيا و خفتگان را بيدار فرمود. صلوات و سلام خداى بزرگ بر مادر عظيم‏الشانش مريم عذرا و صديقه حورا كه با نفخه الهى، چنين فرزند بزرگى را به تشنگان رحمت الهى تسليم نمود. درود بر روحانيون و احبار و رهبانان كه با تعاليم عيسى مسيح، نفس سركششان را به آرامى دعوت مى‏كنند. درود بر ملت آزاده مسيح، آنان كه از تعاليم آسمانى عيسى روح‏الله برخوردارند.

    من به اسم ملت مظلوم ايران، از شما ملت مسيح مى‏خواهم كه در روزهاى متبرك خود به ملت ما كه گرفتار سلطان ستمكارند، دعا كنيد و فرج آنان را از خداى بزرگ بخواهيد.

    من از شما ملت بزرگ مى‏خواهم كه سران بعضى كشورهاى مسيحى را كه با قدرت شيطانى خود از شاه ستمگر پشتيبانى مى‏كنند و ملتى را در زير فشار ظلم خرد مى‏كنند، هشدار دهيد و آنان را به تعاليم حضرت مسيح آشنا كنيد.

    من از روحانيت مسيح مى‏خواهم كه سران بعضى كشورهاى قدرتمند را نصحيت كنند و پشتيبانى آنان را از كسى كه پشت به تعاليم آسمانى نموده، تقبيح نمايند. قرآن كريم، حضرت مسيح را به عظمت ياد نموده و حضرت مريم را تنزيه فرموده، بر ملت مسيح است كه دين خود را به ملت مسلم ادا كنند.

    والسلام

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  4. #254
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 89

    تاريخ: 3/10/57

    بيانات امام خمينى پيرامون عوامل پيروزى نهضت و تأكيد بر حفظ آن

    اظهار تاسف به خاطر عدم پشتيبانى دولت‏هاى به اصطلاح اسلامى از ملت ايران‏

    بسم الله الرحمن الرحيم

    من از دو جهت تاسف دارم، يك جهت اين كه با اين همه خونريزى‏ها كه در ايران مى‏شود چنانچه در مشهد و بسيارى از جاهاى ديگر كشتار شده است، زخمى‏هاى زياد داريم، همين امروز باز يك برخوردهايى بوده است در بلاد و در عين حال باز اين دولت‏ها، دولت‏هاى استفاده‏چى كه پشتيبانى اظهار مى‏كنند و دولت‏هاى ديگرى مثل دولت‏هاى اسلامى، تاكنون از طرف دولت‏ها پشتيبانى نسبت به ملت ايران اظهار نشده است، از ملت‏ها شده است لكن از دولت‏ها تاكنون هيچ اظهار پشتيبانى از ملت ايران نشده است و اين بسيار موجب تاسف است كه دولت‏هائى خودشان را به اسم دولت اسلامى معرفى مى‏كنند و معذلك در طول يك سال و بيشتر كه ايران در خاك و خون كشيده شده است به دست عمال شاه، آنها اظهار پشتيبانى نكردند از ملت، بلكه بعضى آنها اظهار پشتيبانى از دولت هم كرده‏اند، پشتيبانى از شاه را هم بعضى از آنها اعلام كرده‏اند و اين موجب بسيار تاسف ماست.

    استعمار، عامل ايجاد احزاب مختلف در ايران

    تاسف ديگرى كه بيشتر از اين است، اين است كه در عين حال كه شاه و طرفدارهاى شاه تشبثات زياد مى‏كنند و به هر چيز مى‏توانند متوسل مى‏شوند براى نجات، مع‏الاسف در بين جناح مقابل كه جناح خلق و اسلام است مى‏بينيم كه بعضى اختلافات ايجاد مى‏شود. من حالا بايد عرض كنم كه اصل اين احزابى كه در ايران از صدر مشروطيت پيدا شده است، آنكه انسان مى‏فهمد اين است كه اين احزاب ندانسته به دست ديگران پيدا شده است و خدمت به ديگران بعضى از آنها كرده‏اند. من اين طور احتمال مى‏دهم كه در ساير ممالك كه آن وقت مهم انگلستان بوده است، آنها يك احزابى درست كردند براى به دام انداختن ممالك عقب افتاده و ممالكى كه از آنها استفاده مى‏خواستند بكنند. احزاب در آنجا اين طور نبوده است كه دو حزب مثلاً با هم، به حسب واقع يك اختلافى بكنند و يكى از آنها به نفع دولتشان يا مملكتشان، يكى آنها به خلاف او يك چيزى بگويد، لكن احزاب را به نظر مى‏رسد كه درست كرده‏اند براى اينكه ديگران هم به آنها اقتدا كنند در درست كردن احزاب.

    در ممالك ما و خصوصاً در مملكت ايران، از اول كه احزاب درست شده است،اينها هر

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 90

    جمعيتى يك حزبى درست كردند و دشمن با احزاب ديگر، يك صحنه مبارزه بين احزاب و اين از باب اين بوده است كه چون خارجى‏ها مى‏خواستند از اختلاف ملت‏ها، از اختلاف توده‏هاى مردم استفاده كنند يكى از راه‏هائى كه موجب اين مى‏شود كه اختلاف پيدا بشود و مردم با هم در يك مسائلى مجتمع نشوند، قضيه احزاب بوده است. حزب درست مى‏كردند، اين حزب، حزب مثلاً دموكرات، اين حزب، حزب توده، آن حزب، حزب چه، عدالت، نمى‏دانم چه (در آنوقت‏ها يك اسماء ديگر داشت، كم‏كم اسماء هم اروپايى شده) اينها در ممالك خودشان يك چيزى درست مى‏كنند، صورت است، واقعيت ندارد، به واسطه آن صورت، ممالك ديگر را به دام مى‏اندازند كه آنها وقتى كه احزاب درست مى‏كنند واقعاً با هم دشمن مى‏شوند، حزب كذا با حزب كذا اينها باهم دشمن هستند و تمام عمر خودشان را صرف مى‏كنند در دشمنى كردن با هم. وقتى بنا شد كه آن اشخاصى كه موثر هستند، آن اشخاصى كه اميد اين است كه مملكت به واسطه آنها اصلاح بشود، اينها تمام قوايشان را صرف كنند در اينكه خودشان به جان هم بيفتند، دعوا كنند خودشان با هم، تمام نوشته‏هايشان بر ضد هم، تمام چيز، هر كدام ديگرى را رد كند، هر كدام ديگرى را طرد كند و اينها با بعضى آنها دانسته اين كارها را مى‏كردند و از عمال ابتدايى خارجى‏ها بودند و بعضى آنها هم ملتفت قضيه نبودند كه دارند آنها را مى‏كشند به يك راهى كه مخالف با مصالحت كشور خودشان است.

    اساساً باب احزاب از اول كه پيدا شده است و اينها با هم جنگ و نزاع كردند به نظر مى‏رسد كه با دست ديگران براى اينكه اينها با هم مجتمع نشوند و آنها از اجتماع يك توده‏اى مى‏ترسند، از اين جهت به واسطه اينكه اينها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نباشند، اين امر را كردند و خودشان هم يك چيزى، صورتى اينجا درست كردند كه اينها ببينند كه مثلاً در مجلس انگلستان حزب كارگر داريم و حزب مثلاً كذا، خوب ما هم خوب است داشته باشيم، اما آنها يك جور ديگر فكر مى‏كنند، اينهائى كه از آنها اخذ مى‏كنند، يك جور ديگرى فكر كنند، اينها وقتى كه با هم دو حزب تشكيل دادند، دو جبهه مخالف و دو جبهه دشمن تشكيل مى‏دهند، اين دشمن اوست، او هم دشمن اوست و آنها استفاده‏اش را مى‏كنند، آنها بازى مى‏دهند اينها را كه: (البته مملكت متمدن بايد حزب داشته باشد، احزاب داشته باشد)، خوب پس ما هم بايد احزاب داشته باشيم اما احزابى كه ما درست مى‏كنيم اين طورى است كه اين حزب با آن حزب تمام عمرش را صرف مى‏كند در اينكه اين او را بكوبد و او را بكوبد.

    لزوم حفظ وحدت جناح‏مختلف خارج از كشور

    از اول اين طورى زائيده شد احزاب در ايران، به حسب نظر من، حالا هم كه به صورت‏هاى ديگرى در آمده است، حالا هم انسان مى‏بيند كه اينها باز با هم همين طور دشمنى مى‏كنند و مخالفت مى‏كنند و اين را هم من احتمال اين را مى‏دهم كه يك دستى از خارج در كار باشد. همين ديشب دو سه نفر، چند نفرى كه از يك جايى آمده بودند، شكايت از اين مى‏كردند كه در فلان جا كه ما هستيم‏

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 91

    دستجات با هم مخالفند، اين از او بدگوئى مى‏كند، او از او بدگوئى مى‏كند و اين موجب تأسف است كه شمايى كه يك جمعيتى هستيد در خارج، يك ثروتى هستيد از مملكت ما در خارج و بايد اسلام، كشور شما از شما استفاده كند، فردا كه وارد در كشورتان مى‏شويد بايد استفاده بدهيد به كشور، كشور خودتان را آباد كنيد، الان با هم در اينجا به جنگ و گريز هستيد و به قول آن شخص هر فردى كه از ايران وارد شود در مثلاً فرودگاه يك دسته‏اى مى‏روند او را مى‏برند مى‏برنداو را و بر ضد ديگرى تبليغات مى‏كنند تا او را بكشند به طرف خودشان.

    شما مى‏دانيد داريد چه مى‏كنيد؟ مى‏دانيد داريد چه ضررى به خودتان و به كشور خودتان مى‏رسانيد؟ شما مى‏بينيد كه الان در ايران كه يك وحدت كلمه فى‏الجمله پيدا شده است، چطور لرزانده است همه تخت‏ها و تاج‏ها را و همه ابرقدرت‏ها را، همه به دست و پا افتادند؟ اين را مى‏بينيد؟ بينيد كه الان در ايران كه جناح‏ها با هم نزديك شدند، يك قدرى دانشگاه با روحانيت نزديك شده، روحانيت با دانشگاه نزديك شده است، بازار با دانشگاه و با روحانيت يكى شده‏اند (در صورتى كه باز اختلافات فى الجمله‏اى هست و بعد عرض مى‏كنم)، شما مى‏بينيد كه الان يك وحدت فى الجمله‏اى كه در ايران پيدا شده است، امريكا را آنجا متزلزل كرده و شوروى را آنجا متزلزل كرده و اين قلدرها هم در خود شهر، در خود ايران، به دست و پا افتاده‏اند و همين آدمكشى‏ها و همين تشبثاتى كه اين مرد مى‏كند براى همين است كه مى‏بيند كه مردم باهم مجتمع شدنده‏اند و: (چه بكنيم كه‏اين اجتماع رفع بشود، چه بكنيم كه به هم بزنيم اين را).

    شما بدانيد كه اين كارهائى را كه مى‏كنيد يا از دست غير داريد، اتباع از غير مى‏كنيد و ديگران شما را وادار مى‏كنند به اين طور كارها، براى اينكه اين وحدتى كه الان در ايران پيدا شده، در اين جناح‏هاى خارجى كه اينها هم اشخاص موثرى هستند، در خارج هستند، در اينها هم اگر يك وحدتى پيدا بشود، ضرر زياد مى‏شود براى خارج، دنبال اين افتادند كه جناح داخل را به يك جور با هم مخالف كنند، جناح خارج را هم به يك جور با هم مخالف كنند، اينها را هم با آنها با يك جور ديگر مخالف كنند. شما مى‏دانيد كه داريد به نفع ديگران فعاليت مى‏كنيد؟ خودتان متوجه نيستيد؟ مى‏دانيد كه اين مخالفت امروز در يك وضعى كه ايران واقع شده است، در يك وضع حساسى كه بين موت و حيات الان ايران واقع شده، اين مخالفت‏هاى شما با هم، چه ضررى به اين نهضت اسلامى ايران مى‏زند؟ اگر شما با هم اجتماع كنيد، اين جبهه‏هاى مختلفى كه داريد، هر ده‏تاى شما، صدتاى شما با هم جمع شديد، يك اسمى روى آن گذاشتيد، اين اسم‏ها را كنار بگذاريد و همه با هم بشويد و يك اسم داشته باشيد و اتفاق كلمه داشته باشيد، اين همان طورى كه مى‏بينيد، ايران متزلزل كرده است اين ابرقدرت‏ها را، اين قدرت شما هم در خارج به ايران منضم مى‏شود و بيشتر آنها متزلزل مى‏شوند لكن آنها از شما مى‏خواهند الان استفاده كنند، استفاده از شما اين است كه شما را به جان هم بيندازند، اين كى است؟ جبهه ملى، آن كى است؟ نهضت آزادى، آن كى است؟ جوانان چه، آن كى است؟ گروه كذا، آن كى است‏گروه كذا، گروه‏هاى مختلف، متعدد كه پيش هر كس كه بروى از ديگرى تكذيب مى‏كند،

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 92

    هر جناحى دشمن جناج ديگر است. اين چه معنا دارد بين يك توده‏هائى كه اينها با هم در يك مقصد عالى شريكند و آن اينكه بايد ريشه اين ظلم كنده بشود، بايد دست اين ابرقدرت‏ها از اين مملكت ما كوتاه بشود، همه‏تان موافقيد با اين، اين اختلاف شما كه الان هست و هر روز هم ريشه دارتر مى‏شود و من در اين سه ماهه كه بودم نتوانستم كه اين معنا را از بين ببرم و مايوس شدم از شماها. شماها مى‏دانيد چه ضررى داريد به اسلام مى‏زنيد، چه ضررى داريد به كشور خودتان مى‏زنيد و چه خدمتى داريد به امريكا مى‏كنيد و به شوروى يا به انگلستان؟ خدمت لازم نيست كه شما بيرق آنها را به دوش بكشيد و دور بيفتيد، همين خدمت است كه شما خودتان را از ارزش مى‏اندازيد، خودتان را از فعاليت مى‏اندازيد تمام قواى شما صرف اختلافات بين خودتان مى‏شود، صبح تا عصر با هم دعوا داريد، شما با هم يك كلمه بشويد به ضد ديگرى، بعدها فرصت هست از براى اينكه شما يك مقاصد شخصى اگر خداى نخواسته داشته باشيد اعمال بكنيد. چرا مقاصد شخصى خودتان را داخل مى‏كنيد در اين امور؟ چرا در يك نهضت اسلامى اينقدر هواى نفس داريد شماها كه نمى‏گذاريد با هم مجتمع بشويد و نمى‏توانيد با هم مجتمع بشويد؟ يك قدر كنار بگذاريد اين هواهاى نفسانيه را.

    اين يك تاسف است كه من از شما جوان‏هاى خارج دارم بدون اينكه نظر به شخص معينى باشد، از همه.

    برچيده شدن بساط ظلم و تعدى با وحدت همه جناح‏ها

    يك تاسفى هم از داخل دارم. ما چندين سال است كه زحمت كشيديم و دانشگاه را به ملاها، به مدارس علوم قديمه، به طلاب علوم قديمه نزديك كرديم، بازار را به اين هر دو، بازار با آنها نزديك بود با آن جهت، با دانشگاه نزديك كرديم، اين جبهه‏هاى مختلف را با هم نزديك كرديم و هميشه سفارش كرديم به اينكه بايد وحدت كلمه داشته باشيد تا بتوانيد يك كارى انجام بدهيد، اگر هر كدام يك جناح خاصى باشد، يك طرف خاصى بكشد و او طرف ديگر بكشد، اين اول استفاده‏اش مال اجانب است، آنها الان كه ديدند يك وحدتى در ايران پيدا شده و رو به وحدت دارد مى‏رود و ممكن است تمام جناح‏ها با هم يك بشوند و آن روزى كه تمام جناح‏ها با هم يك شدند، فاتحه هم شوروى خوانده مى‏شود و هم امريكا خوانده مى‏شود هم هر كشورى بخواهد دخالت كند در امور شما و هم اين بساط ظلم و تعدى از بين مى‏رود، وقتى كه ديدند اين طور شده است، باز افتاده‏اند توى كار براى اينكه جناح‏ها را از هم جدا كنند، جبهه‏ها را از هم جدا كنند.

    با كنار گذاشتن روحانيون اصلاح مملكت ممكن نيست

    باز فعاليت شروع شده از جانب دستگاه و از جانب اجانب و از جانب عمال آنها به اينكه آخوند را بگويند كه نه، ما مثلاً فلان فرد را قبول داريم، اين استثنايى است، لكن علماء ديگر را قبول نداريم، اين يك نغمه‏اى است كه گاهى مى‏كنند. من اين را از اول گفتم كه آقا اگر شما آخوند را

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 93

    استثنا كنيد از جمعيت خودتان، هيچ كارى نمى‏توانيد انجام بدهيد، براى اينكه توده‏ها با اينها هستند اينها مظهر اسلامند، اينها مبين قرآنند، اينها مظهر نبى اكرمند، مردم اينها را اينجور شناخته‏اند، مردم علاقه دارند به دين خودشان، علاقه دارند به اسلام خودشان، آن علاقه‏اى كه به اسلام دارند، علاقه‏اى به علماى اسلامى دارند. اگر شما بخواهيد از اينها جدا بشويد و اينها را منها كنيد، هيچ كارى ازتان نمى‏آيد همان سيلى اول شما را مى‏زنند و بيرونتان مى‏كنند، چنانچه ديديم كه آن روزى كه اين جماعت وارد كار نبودند، شماها در انزوا خوابيده بوديد، هيچ كار هم از شما نمى‏آمد. وقتى كه اين جماعت آمدند مردم همه دنبال اين آمدند، بازارها با اينها هستند، كشاورزها با اينها هستند، صنعتگرها و كارگرها مسلمند همه اينها، وقتى مسلم شدند همه اينها، علاقه به خدا دارند، علاقه به پيغمبر خدا دارند، علاقه به اميرالمومنين دارند، اينها هم همان‏ها هستند يعنى دارند ترويج از آنها مى‏كنند، اينها تمام عمرشان را صرف كردند در اينكه كلمات ائمه اسلام را و پيغمبر اسلام را و احكام ائمه پيغمبر اسلام را و احكام خدا را به مردم برسانند. كسى كه هفتاد سال عمرش را صرف اين معنا كرده و مردم او را به اين سمت شناختند مردم دنبالشان هستند. اين معنائى كه حالا زمزمه مى‏شود كه مثلاً ما زيد را قبول داريم و ديگران را قبول نداريم، اين يك امرى است كه در دهن شما انداخته‏اند، عمال خارجى، شما را مى‏خواهند جورى بكنند كه منصرف كنند از علماى خودتان، اگر منصرف از علماى خودتان شديد شما يك تيپ عليحده، آنها يك تيپ عليحده، هر دو از بين مى‏رويد، شماها با آنها مخالفت مى‏كنيد، شما هم يك جمعيتى هستيد و شما بدانيد كه، منهاى آخوند، هيچ كارى از شما پيش نمى‏برد. شما در هر شهرى كه برويد مى‏بينيد كه آن كس كه شهر دستش هست و مى‏تواند شهر را ببندد و باز بكند، باز يك ملاست. شما تجربه كنيد در تمام اين تعطيلات تجربه كنيد، ببينيد كه يكى از جناح‏ها توانسته بازار را ببندد؟ آن كه بازار را بسته و به حكم او بازار را مى‏بندند، آن ملاها هستند كه امر مى‏كنند و آن كه ملاها را پيش مى‏برد براى اين است كه اينها براى خدا دارند حرف مى‏زنند و عمال اسلام هستند و مردم علاقه به اسلام دارند. اين مطلب را كنار بگذاريد كه منهاى آخوند، نمى‏شود آقا، شما بخواهيد مملكتتان را اصلاح كنيد، منهاى آخوند اصلاح بردار نيست.

    اختلاف، عامل شكست انقلاب

    از آن طرف هم، اگر آخوند بخواهد بگويد كه منهاى دانشگاه، منهاى جبهه‏هاى سياسى، آن هم صحيح نيست براى اينكه آن هم كارشناس لازم دارد. شما كارشناس اسلامى هستيد و قواعد اسلام را مى‏دانيد لكن بعضى مسائل سياسى را شماها هم نمى‏توانيد حلش كنيد، محتاج به اينها هستيد، شما نمى‏خواهيد كه خودتان برويد حكومت بكنيد، شما يك شغل ديگرى داريد. شما حكومت لازم داريد، شما اجزاى ادارات لازم داريد، ادارات شما، حكومت شما عرض مى‏كنم لشكر شما، جيش شما، همه اينها با اين جبهه‏ها تحصيل مى‏شود، با اين دانشگاه و با اين دانشجوهاى خارجى و داخلى مملكت ما بايد اداره بشود، اگر علاقه داريد شما به اسلام، علاقه دارند آن جبهه ديگر به اسلام، با علاقه

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 94

    به اسلام نمى‏شود كه با هم بنشينيد دعوا كنيد امروز، امروز دعوا كردن انتحار است، خودكشى است، امروز اختلافات خودكشى است.

    همه در زير پرچم توحيد مجتمع شويد

    سليقه تو جور نمى‏آيد با مثلاً حرف فلان آدم نبايد الان اختلاف ايجاد بكنى، ما همه مسلم هستيم و زير بيرق اسلام همه مى‏خواهيم جنگ بكنيم، همه مى‏خواهيم مبارزه كنيم.

    خدا مى‏داند كه اگر اين اجتماع درست بشود و همه شما و همه جبهه‏ها زير اين بيرق بيايند و دست از آن كارهائى كه داشتند بكشند، بعد از چند روز تمام مى‏شود اين مسائل. اينها حالا دارند استفاده از همين چيزها مى‏كنند، از همين حرف‏ها استفاده مى‏كنند، آن روزى كه مثلاً فرض كنيد كه يك تظاهراتى مى‏شود، دو تا هم از خودشان يا خير، دو تا هم آدمى كه بى‏عقل است، در مى‏آيد يك شعار ديگرى مى‏دهد، مقابل همه اين چند ميليون جمعيت مى‏شود، اين غلط است، اين انحراف است، اين انحراف فكرى است، اين نفهمى است، اين خدمت به غير است، اين خدمت به كارتر است. تو نمى‏فهمى، آنها از خدا مى‏خواهند كه شما حالا همه با هم اختلاف پيدا كنيد و آن بكشد براى حزب كذا، آن بكشد براى حزب كذا. دست برداريد از اين حرف‏ها، همه وارد بشويد زير يك بيرق، بيرق اسلام، اگر اسلام نباشد هيچ چيز نيستيم ما، همه ما را كلمه اسلام جمع كرده با هم، همه زير كلمه توحيد زير پرچم توحيد بيائيد، وقتى كه همه مجتمع شديد زير پرچم توحيد، تمام كارها اصلاح مى‏شود.

    اين تاسف دارد كه بعد از سال‏هاى طولانى كه ما زحمت كشيديم و حرف زديم و خطابه خوانديم و نوشتيم، باز آدم مى‏بيند كه زمزمه‏اى، چند تا آدم بى‏اطلاع، جوان بى‏اطلاع، زمزمه اين را مى‏كند كه فلان آخوند را، فلان سيد را قبول داريم اما آخوندهاى ديگر را قبول نداريم، اين غلط است، من آنها را قبول دارم، من ارادتمند به آنها هستم، همه بايد قبول داشته باشيم. يا مثلاً يك كسى مى‏گويد كه نخير ما دانشگاه را قبول نداريم. ما دانشگاه را قبول داريم، ما دكترها را قبول داريم، ما اطبا را قبول داريم، ما جناح‏هاى سياسى را قبول داريم. همه بايد با هم باشيم آقا امروز، زير يك بيرق و آن بيرق لااله‏الاالله است. اين يك پيامى است كه من الان مى‏دهم و ان شاءالله مى‏رسد به ايران و به ساير ممالكى كه بچه‏هاى ما در آنجا هستند كه آقا دست برداريد از اين خود پرستى و از اين خودخواهى. (انما اعظمكم بواحده ان تقوموالله) قيامتان براى خدا باشد، اگر قيام براى خدا نباشد كارى از او نمى‏آيد، قيامتان براى خدا باشد، نه براى هواهاى نفسانى كه هر كسى بكشد طرف خودش. همه با هم مجتمع بشويد، براى خدا همه با هم مجتمع بشويد و اين تشتت و اختلاف و اينها، و من از حزب كدام، من از حزب كدام، من از جبهه كذا، من از جبهه كذا هستم، اينها را دست از آن برداريد، نمى‏توانيد دائماً دست برداريد، موقتاً براى خاطر خدا براى خاطر مليت، براى خاطر كشور، براى هر چه مى‏خواهيد حساب بكنيد، موقتاً دست برداريد تا اين بساط كنده بشود، اين بساط قلدرى و آدمكشى و زير پا كردن همه حقوق از بين برود، اين مرد جانى از بين برود كه دارد الان مردم را قتل عام مى‏كند،

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 95

    بعد از آن آنوقت فرصت زياد است كه بنشينيد با هم دعوا كنيد. امروز نكنيد اين كار را، نمى‏گويم آن وقت بكنيد، البته هيچ وقت نبايد بكنيد لكن الان وضع حساس است، الان وضع امر داير بين موت و حيات يك ملت است، مسؤوليد شما پيش خداى تبارك و تعالى، مسؤوليد پيش ملت اسلام. من از خداى تبارك و تعالى بيدارى همه را مى‏خواهم. خداوند همه ما را هدايت كند، خداوند همه ما را به طريق مستقيم الهيت راهنمايى فرمايد. خدا همه شما را سالم بدارد.

    
    previos page menu page next page
    

  5. #255
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 96

    تاريخ: 5/10/57

    مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون آلمان، كانال 2

    سؤال: حضرت آيت الله! آيا هيچ راه حلى با حكومتى در چهارچوب سلطنت براى شما قابل قبول خواهد بود؟

    جواب: با وجود سلطنت و رژيم سلطنتى راه حلى نخواهد بود.

    سؤال: حضرت آيت الله! از شما دعوت شده است كه به ايران برگرديد، آيا حاضريد در تحت اين شرائط به ايران برگرديد؟

    جواب: من هر وقت مقتضى بدانم به ايران مى‏روم، چه دعوت بشود چه دعوت نشود.

    سؤال: اگر شاه حاضر نباشد ايران را ترك كند و شما هم حاضر نباشيد به ايران برگرديد، به نظر مى‏رسد كه تنها يك راه حل باقى بماند و آن كودتاى نظامى است و در نتيجه اختناق و تخريب و خونريزى بيشتر مى‏شود، نظر حضرتعالى چيست؟

    جواب: كودتاى نظامى هم همين دولت نظامى است. چه كودتا بشود چه نشود ما بناى اين داريم كه به مخالفت خودمان ادامه بدهيم و ما تحمل مصائب را به خاطر رسيدن ملتمان به آزادى و استقلال خواهيم داشت.

    سؤال: آيا از اين بيم نداريد كه اغتشاش ايران موجب برخورد بين‏المللى گردد و احتمالاً اين برخورد بين امريكا و شوروى باشد؟

    جواب: اگر چنين مساله‏اى پيش بيايد براى جهان است ولى اين دو ابرقدرت هم براى چنين موضوعى دست به يك جنگ جهانى نخواهند زد.

    سؤال: حضرتعالى اعلام كرديد كه در آينده كشورهائى كه از شاه پشتيبانى كرده‏اند نفت دريافت نخواهند كرد. همچنين اعلام شده است كه ارسال نفت به اسرئيل و افريقاى جنوبى متوقف گردد، و همه ممالك صنعتى روابط تجارتى با شاه داشته‏اند، آيا اين كشورها تاكنون دشمنان شما بوده‏اند؟

    جواب: ما با ملت‏ها مخالفتى نداريم، ما با دولت‏هائى كه ظالم هستند، چه به ما ظلم كرده باشند و چه به برادران مسلمان ما ظلم كرده باشند و بكنند، با آنها دشمن هستيم.

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 97

    سؤال: حضرتعالى طرح يك حكومت اسلامى سوسياليست را مى‏ريزيد، چه نوع سوسياليزمى مورد نظر جنابعالى است؟ آيا به حزب توده اجازه خواهيد داد كه در دولت شما شركت داشته باشند؟ آيا قرآن قانون اساسى ايران خواهد بود؟

    جواب: ما يك جمهورى اسلامى تشكيل مى‏دهيم كه خود حكومت و تعيين حكومت به آراء ملت متكى است. قانون چنين جمهورى بديهى است كه قوانين اسلام است. ما به حزبى كه مطرود جامعه اسلامى است اجازه ورود به حكومت اسلامى را نخواهيم داد.

    
    previos page menu page next page
    

  6. #256
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 98

    تاريخ: 6/10/57

    مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون آلمان

    سؤال: آيا اگر چنانچه يك دولتى به رياست بختيار به روى كار بيايد، شما اين دولت را حمايت مى‏كنيد، ولو اينكه شاه بپذيرد كه براى موقت هم كه شده از ايران خارج بشود؟

    جواب: هيچ دولتى را با بودن رژيم سلطنتى قبول نخواهم كرد. هدف تشكيل جمهورى است و براى من از روز روشن‏تر است كه با وضع فعلى در آينده‏اى نزديك به آن خواهيم رسيد.

    سؤال: ناظران خارجى يك نوع مشى در سياست حضرتعالى در طى هفته گذشته مشاهده كرده‏اند، آيا به نظر شما به هم خوردن اوضاع اقتصادى ايران كافى براى سقوط رژيم شاه هست يا اينكه تصور مى‏فرماييد كه روش‏هاى قهرآميز ديگرى بايد تعقيب شود؟

    جواب: به نظر مى‏رسد كه همين نحو مبارزات براى سرنگون كردن شاه از تختش كافى خواهد بود.

    سؤال: بعضى از متخصصين امريكايى در ايران احساس مى‏كنند كه گزارش‏هايى كه به مقام‏هاى امريكايى در مورد ايران داده شده اشتباه بود و اشتباهات در اثر عدم تماس آنها با مخالفين شاه بوده است. آيا اين مساله بدان علت بوده است كه توجه خاص بيش از اندازه، امريكائى‏ها نسبت به موقعيت سياسى، استراتژيكى ايران داده‏اند يا اينكه يك اختلافات عميق فرهنگى بين دو كشور، علت اين جريان بوده است؟

    جواب: در هر صورت مورد تعجب من است كه دولت امريكا ادعا مى‏كند كه اشتباه واقع شده است يا نقش نداشته است. يك دولت مقتدرى مثل دولت امريكا، با همه به تمام ابعاد تماس داشته است و افراد امريكايى در ايران همه جهات را ملاحظه كرده‏اند. شايد اين اشتباه كارتر هم مثل ادعاى اشتباه شاه باشد.

    سؤال: روزنامه هاى خارجى در اينجا گزارش داده‏اند كه ايرانى‏ها يك تنفرى نسبت به آمريكائى‏ها و

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 99

    انگليسى‏ها دارند، آيا اين نقل قول درست است يا اينكه غلط است؟ چه دليلى براى اين تنفر وجود دارد؟ و

    جواب: دقيقاً صحيح است. دولت‏هاى امريكا و انگليس آنقدر به ملت ما فشار آورده‏اند و اشخاص جنايتكار را تاييد كرده‏اند كه كم كم موجب تنفر ملت‏ها شده است. البته شوروى هم دست كمى از آنها ندارد. من بارها توصيه كرده‏ام كه دست از پشتيبانى دولت و شاه ايران برداريد و كارى نكنيد كه ملت ايران نسبت به ملت‏هاى انگليس و امريكا كه در مقابل اين روش دولت‏هاى متبوعشان سكوت كرده‏اند، بدبين شوند و ما فعلاً امريكا و انگليس و شوروى را دشمن شماره يك مردم خود مى‏دانيم، البته امريكا از همه بدتر است.

    
    previos page menu page next page
    

  7. #257
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 100

    تاريخ: 6/10/57

    پيام امام خمينى به ملت مسلمان ايران‏

    بسم الله الرحمن الرحيم

    ماه محرم براى مذهب تشيع ماهى است كه پيروزى در متن فداكارى و خون به دست آمده است. در صدر اسلام پس از رحلت پيغمبر ختمى پايه گذار عدالت و آزادى، مى‏رفت كه با كجروى‏ها بنى اميه، اسلام در حلقوم ستمكاران فرو رود و عدالت در زير پاى تبهكاران نابود شود كه سيدالشهدا عليه السلام نهضت عظيم عاشورا را برپا نمود و با فداكارى و خون خود و عزيزان خود، اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاه بنى‏اميه را محكوم و پايه‏هاى آن را فرو ريخت. و در عصر ما مى‏رفت كه با كجروى‏هاى سلسله پهلوى، حلقوم گشاد آنان و دار و دسته اربابان آنان اسلام و مصالح آن را ببلعد و عدالت و استقلال و آزادى را در زير چكمه‏هاى ديكتاتورى پرده ريا و تزوير به نابودى بكشد كه نهضت ملت بزرگ ايران كه در 12 محرم 83، 15 خرداد سال 42 به شكوفائى گرائيد، پرده هاى تزوير و عوام فريبى شاه را پاره كرد و قتل عام شاهانه و فداكارى ملت مبدا عظيمى در تاريخ ايران گرديد و مفتاح نجات اسلام و عدالت به دست آمد و نطفه مقاومت ملى منعقد و با تربيت و روشنگرى روشنگران، رو به رشد و تكامل نهاد و در اين بين فداكارى‏ها در مقابل جنايات و قتل و غارت و حبس و تبعيدها در جريان بود و در 29 محرم 98 كه رشد و تكامل در حال بلوغ بود، مبدا انفجار ظاهر شد و شاه و دژخيمان او غافلگير شده و با تمام قوا به قتل و جرح ملت پرداختند و در ظرف يك سال جنايات بى‏پايان آنان با مقاومت عظيم ملت روبرو و برخوردها و جنايت‏ها و فداكارى مقابل يكديگر صف كشيدند. در اين ميان قوه مقاومت ملت رو به رشد و حربه‏هاى دشمن انسانيت و ملت رو به تزلزل و در پايان سال 98 و طليعه 99 قدرت ملت، جنود ابليسى شاه را چنان شكست داد و پايه‏هاى ديكتاتورى را چنان متزلزل نمود و قدرت‏هاى عظيم ابرقدرت‏ها را چنان واپس زد كه موجب تحير و تعجب متفكران جهان و حسابگران گرديد.

    شاه با آن عظمت فرعونى به تعظيم و اظهار عجز در مقابل ملت برخاست و به تبديل مهره‏هاى نرم به خشن پرداخت. ملت با غرور اسلامى خود نه آن توبه را قبول نمود و نه از آن نرمى فريب خورد و نه به آن خشونت اعتنا كرد و در تاسوعا و عاشوراى 99 با رفراندم بى‏نظير و آرام خود كه به تصديق ناظران داخل و خارج در تاريخ بى‏نظير بود قدرت مهار شده خود را ثابت و سقوط و عزل محمدرضا پهلوى را براى چندمين بار اعلام كرد و پس از آنكه شاه خود را رفتنى دانست، دست جنايتكار خود را

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 101

    از آستين در آورد و كشتارهاى پى در پى را آغاز كرد و خود را در تمام جوامع رسوا نمود. اخيراً در مشهد مقدس جنايتكارى‏ها را به حد اعلا رساند و ما را بر آن داشت كه روز 29 ماه محرم را عزاى عمومى اعلام كنيم براى سالگرد كشتار بيرحمانه قم و چهلم كشتار در صحن مطهر مشهد مقدس و نيز هفته كشتار مشهد مقدس و نيز كشتار شهرستان‏هاى ديگر.

    با كمال تاسف در اين سال تمام وقت ما صرف فاتحه و عزاى ملى شد و در صورت بقاى شاه در مقام مغصوب، وضع همين است.

    اكنون لازم است تذكراتى بدهم:

    1- اين جانب پس از تشكر از اهالى محترم خراسان خصوصاً علماى اعلام و حجج اسلام و دكترهاى محترم و ساير گروه‏ها و طبقات، پشتيبانى خود را از قطعنامه اين اعتصاب شريف اعلام نمايم و اعمال وحشيانه دولت نظامى غير قانونى و حكومت نظامى غاصب را محكوم مى‏نمايم و از ادامه ديكتاتورى و غصب مقام، آنان را تحذير مى‏كنم.

    2- اين جانب از جميع اعتصاب كنندگان در سراسر كشور تشكر مى‏كنم و پشتيبانى خود را از آنان اعلام مى‏نمايم و از خصوص اعتصاب كنندگان شركت نفت تقدير مى‏نمايم. و اقدامات دولت نظامى غاصب و دادگاه‏هاى نظامى را در فشار به آنان براى شكستن اعتصاب تقبيح مى‏نمايم و آنان را در جديت براى هدر دادن ثروت ملت مسوول مى‏شناسم و آنان را در اين اقدام مخالف با مصالح كشور تحذير مى‏كنم.

    3- بر ملت شريف ايران است كه از اعتصاب كنندگان شركت نفت پشتيبانى كنند و به آنان براى تهيه مسكن و معونه زندگى اعانت كنند و در شهرستان‏ها صندوق‏هاى اعانه بگذارند و پس از جمع‏آورى به وسيله هيات‏هاى معتمده به آنان برسانند و بايد نگذارند برادران خود را كه در راه خدمت به اسلام و كشور به پا خاسته‏اند رنج ببينند.

    4- ملت شريف ايران موظفند از سربازانى كه از سربازخانه‏ها بيرون آمده‏اند و خدمت به دولت غاصب را روا نداشته‏اند، كمك كنند از جهت منزل و ساير معونه‏ها و نگذارند به برادران خود كه براى اسلام ترك اعانت ظالم را نموده‏اند سخت بگذرد.

    5- بايد ملت ايران بداند كه نفت و گاز به مقدار مصرف داخلى در انبارها موجود است و دولت جنايتكار براى ايجاد وحشت و نارضايتى قحطى مصنوعى ايجاد نموده و كاركنان شركت نفت به مقدار مصرف داخل استخراج نمودند و اينان به مصارف ديگر مى‏رساندند (از قبيل صدور براى اسرائيل چنانكه گفته شده) و ملت را در مضيقه قرار مى‏دهند.

    شاه و دولت غاصب او با ملت در حال جنگند كه به اين اعمال وحشيانه دست مى‏زنند. حتى گفته مى‏شود كه كاركنانى را كه براى مصرف داخلى مى خواهند عمل كنند، مجبور به اعتصاب مى‏كنند تا مضيقه را به عهده ملت بگذارند.

    6- لازم است كه ملت شريف به نهضت اسلامى خود تا وصول به نتيجه ادامه دهند و در اين

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 102

    راه كه رضاى خداوند درآن است صبر كنند و از اعانت برادران خود غفلت نكنند و از احتكار و گرانفروشى و بى‏انصافى كه موجب غضب خداى تعالى است جداً احتراز كنند و به وسوسه‏هاى شيطانى كه عمال ابليسى شاه و دولت پخش مى‏كنند و مى‏خواهند در مردم سستى و ياس ايجاد كنند، گوش فرا ندهند و به خداى متعال در اين راه كه به دست آوردن استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى است اتكال كنند.

    از خداوند متعال سرنگونى اساس ستم و برقرارى پايه عدل را خواستارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #258
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 103

    تاريخ: 7/10/57

    مصاحبه امام خمينى با دكتر جيم كوكلررفت استاد دانشگاه روتكرز آمريكا

    سؤال: جوشش مذهبى در ايران، مجلس را مجبور ساخته است كه لايحه‏هائى را به مجلس ببرند كه حقوق زنان را محدود كنند، مثلاً پايين آوردن سن ازدواج به 15 سالگى، ممنوعيت زنان از شركت در ارتش و اعلام كردن سقط جنين به عنوان يك جنايت (نقل از نيويورك تايمز 17 دسامبر) آيا شما چنين قوانينى را تائيد مى‏كنيد؟

    جواب: در مورد ازدواج، اسلام آزادى در انتخاب شوهر را به زن داده است، هر زنى مى‏تواند هر شوهرى را كه مايل باشد اختيار نمايد (البته در چهار چوب قوانين اسلام). اسلام با سقط جنين مخالف است و آنرا حرام مى‏داند. زنان همانطور كه قبلاً گفتم، مى‏توانند در ارتش باشند. آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام مى‏داند فساد است، چه از طرف زن باشد و چه از طرف مرد فرقى نمى‏كند. اين افرادى را كه شما به عنوان حقوقدان مى‏دانيد، هميشه زنان ما را گمراه كرده‏اند. امروز زنان آزاده ما زندان‏ها را پركرده‏اند و اين حقوقدانان هميشه پاى جنايت شاه را امضاء كرده‏اند، كدام يك از اين دو آزادند و آزاده؟

    سؤال: در جامعه ايران چه تغييراتى را شما در موقعيت زن، مورد نياز حس مى‏كنيد و به نظر شما دولت اسلامى چگونه شرايط زنان را تغيير خواهد داد، مثل اشتغال به كارهاى دولتى و كار كردن به عنوان حرفه‏هاى مختلف مانند پزشكى، مهندسى و غيره و نيز شرايطى چون طلاق، سقط جنين، حق مسافرت و پوشيدن اجبارى چادر؟

    جواب: تبليغات سوء شاه و كسانى كه با پول شاه خريده شده‏اند چنان موضوع آزادى زن را براى مردم مشتبه كرده‏اند كه خيال مى‏كنند اسلام آمده‏است كه فقط زن را خانه‏نشين كند. چرا با درس خواندن زن مخالف باشيم؟ چرا با كار كردن او مخالف باشيم؟ چرا زن نتواند كارهاى دولتى انجام دهد؟ چرا با مسافرت كردن زن مخالفت كنيم؟ زن چون مرد در تمام اينها آزاد است، زن هرگز با مرد فرقى ندارد. آرى در اسلام زن بايد حجاب داشته باشد ولى لازم نيست كه چادر باشد بلكه زن مى‏تواند هر لباسى را كه حجابش را بوجود آورد اختيار كند. ما

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 104

    نمى‏توانيم و اسلام نمى‏خواهد كه زن به عنوان يك شئى و يك عروسك در دست ما باشد، اسلام مى‏خواهد شخصيت زن را حفظ كند و از او انسانى جدى و كارآمد بسازد. ما هرگز اجازه نمى‏دهيم كه زنان فقط شئى براى مردان و آلت هوسرانى باشند. اسلام سقط جنين را حرام مى‏داند و در ضمن عقد و ازدواج زن مى‏تواند حق طلاق را براى خودش بوجود آورد. احترام و آزادى كه اسلام به زن داده است، هيچ قانونى و مكتبى نداده است.

    سؤال: برنامه صنعتى كردن و نوسازى ايران تحت يك حكومت اسلامى چه خواهد بود؟ تكنولوژى خود را از چه منبعى تهيه خواهيد كرد؟ چگونه متخصصين و دانشمندان خود را تربيت كرده و آموزش خواهيد داد؟

    جواب: ما در برنامه صنعتى كردن مملكت هرگز چون امروز سراغ مونتاژ نمى‏رويم، ما در ايران صنايع (مادر) ايجاد خواهيم كرد و نوسازى را به بهترين وجه انجام خواهيم داد، البته توقع نبايد داشت كه اين كارها به محض رفتن شاه صورت گيرد زيرا شاه ايران را به طور كلى خراب كرده است و ايران به صورت يك كشور جنگزده درآمده است لذا براى ترميم خرابى‏ها و ايجاد صنايع اصيل احتياج به مدت است. ما نيازهاى تكنولوژى خود را از هر منبعى كه مفيدتر براى كشورمان باشد، تامين خواهيم كرد. ما از جهت متخصص كارآزموده بسيار غنى هستيم، هزاران كارشناس ايرانى در رشته‏هاى گوناگون علمى در كشورهاى خارجى هستند، اينها به دليل ظلم و ستم شاه و فقدان برنامه صنعتى علمى اصيل مجبور به ترك مملكت و كار براى موسسات خارجى شده‏اند و با رفتن شاه اكثر اينها به ايران برخواهند گشت.

    سؤال: اگر شما روابط خود را با اسرائيل به عنوان كشورى كه به مردم ظلم مى‏كند، قطع كنيد، آيا فكر نمى‏كنيد شما به همان دليل روابط خود را با بعضى از دول غرب نيز قطع كنيد؟

    جواب: ما با هر كشورى كه بخواهد ظلم كند مخالفيم، حال اين كشور چه در غرب باشد و چه در شرق. اسرائيل حقوق مردم عرب را غصب كرده است، با او مخالفت خواهيم كرد. اسرائيل بزرگترين حامى شاه مى‏باشد و مسئوول تبليغات ساواك مى‏باشد و اسرائيل بدين ترتيب شريك درجنايات ساواك و شاه مى‏باشد.

    سؤال: نظر شما راجع به گروه مسلح چريكى مثل سازمان مجاهدين و ديگر سازمانهاى (مثل چريك فدائى خلق) چيست؟ آيا وقت آن رسيده است كه بر عليه شاه، ساواك و ارتش

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 105

    اسلحه به دست گيرند؟

    جواب: ما اميدواريم كه با مبارزاتمان به همين صورتى كه هست، شاه را شكست دهيم ولى اگر شاه به جنايات خود ادامه دهد، جنگ مسلحانه را مورد بررسى قرار خواهيم داد.

    سؤال: شما تهديد كرده‏ايد كه عرضه نفت را به كشورهايى كه حمايت خود را از شاه ادامه دهند، قطع خواهيد كرد، آيا اين تهديد شامل دورانى است كه شاه بر اريكه قدرت است يا بعد از آن را هم شامل خواهد شد؟ جواب: رفراندم تاسوعا و عاشورا براى چندمين بار ثابت كرد كه شاه از سلطنت مخلوع است و از آن روز به بعد اگر دولتى از شاه حمايت كند، تا رئيس آن دولت سركار است نفت را قطع و تمام قراردادهائى كه بعد از اين دو روز امضا شده است تا رفتن شاه بى‏اعتبار مى‏دانيم ولى قراردادهائى كه قبل از اين دو روز با رژيم منعقد شده‏اند آنها را بررسى مى‏كنيم، آنچه را مضر به حال ملت و مصالح مملكت ندانيم مى‏پذيريم و گرنه رد مى‏كنيم.

    سؤال: گفته شده است كه اصلاحات ارضى شاه، روحانيونى را كه دومين طبقه زمينداران بزرگ را تشكيل مى‏داده‏اند (نيويورك تايمز 11 دسامبر) صدمه زده است و اين يكى از دلايلى است كه شما با شاه مخالفت مى‏كنيد، آيا اين مطلب صحيح است؟ پيش از سال 1962 چند درصد از زمين زراعتى را افراد مذهبى اداره مى‏كرده‏اند؟ آيا پس از رفتن شاه، عوامل مذهبى دوباره اداره زمين‏ها را به عهده خواهند گرفت؟ كشاورزى دولتى كه مورد تائيد شما باشد چه خواهد بود؟ آيا مكانيزه كردن كشاورزى جايگزين كار يدى خواهد شد؟ در اين صورت، اين ماشين كشاورزى از كجا تهيه خواهد شد؟

    جواب: به طور كلى هيچ يك از روحانيون مخالف شاه از زمينداران بزرگ نمى‏باشند تا اصلاحات ارضى شامل زمين آنها بشود و من هم اعلام كرده‏ام كه چون زمينداران بزرگ ماليات اسلامى خود را نپرداخته‏اند، ما زمين‏ها را از رعايا پس نخواهيم گرفت و مخالفت من و ساير روحانيون با شاه هرگز بدين خاطر نبوده است و اين هم از تبليغات سوء شاه است كه ديگر رنگ خود را باخته است. ما كشاورزى خود را مكانيزه خواهيم كرد و دولت اسلامى موظف است كه آنچه را زارعين احتياج دارند، به بهترين وجه در اختيار آنان بگذارد. اگر كشاورزى صحيح در ايران بوجود آيد، ما در آينده يكى از صادر كنندگان مواد غذائى خواهيم بود. ما قبل از اصلاحات ارضى ساخته آمريكا كه ايران را در بست در اختيار

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 106

    آمريكا قرار داد، يكى از صادركنندگان مواد غذائى بوديم ايران يكى از كشورهاى نادرى است كه اگر اصول صحيح كشاورزى در آن پياده شود، يكى دو استان آن اكثر مواد غذائى ايران را تامين خواهد كرد و مابقى را مى‏توانيم صادر كنيم ولى امروز ايران بيشتر مواد غذائيش را از خارج مى‏آورد. براى مكانيزه كردن كشاورزى، ماشين‏هاى كشاورزى را از كشورهائى مى‏آوريم كه از نظر قيمت ارزانتر و از نظر جنس با دوامتر و محكمتر باشد. در حكومت اسلامى، ايران استقلال اقتصادى خودش را حفظ خواهد نمود.

    سؤال: آيا ايالات متحده اكنون در ايران در حال جنگ است؟ آيا شما انتظار داريد كه قواى آمريكا و شوروى در ايران مداخله كنند؟

    جواب: ما تقريبا در ايران با آمريكا مى‏جنگيم. آمريكا به هيچ وجه نمى‏خواهد بفهمد كه ملتى قيام كرده است و شاه را نمى‏خواهد. چرا با حفظ شاه، كينه مردم ايران را به خودش افزايش مى‏دهد؟ ما هرگز موافق مداخله آمريكا و شوروى نيستيم. شوروى نيز چون آمريكا هميشه از شاه پشتيبانى كرده است و ما هرگز اجازه هيچ گونه مداخله‏اى را به او نمى‏دهيم. مداخله نظامى خارجى‏ها در ايران بسيار بعيد به نظر مى‏رسد.

    سؤال: دولتين فرانسه و آمريكا هر دو به شما اخطار كرده‏اند كه از صحبت درباره امور ايران خوددارى كنيد و شما را متهم كرده‏اند كه ايران را به خشونت فرا خوانده‏ايد و شما را تهديد كرده‏اند كه از كشورشان اخراج مى‏كنند اگر شما چنين فراخوانى‏ها را ادامه بدهيد. ارزيابى شما از اين تهديدها چيست؟

    جواب: آمريكا چنين حقى را ندارد كه اخطاريه بدهد و در كار ايران و يا فرانسه دخالت كند. من قصد دارم تا آخرين نفس عليه ديكتاتورى شاه به مبارزاتم ادامه بدهم و يك لحظه هم دست از اين كار برنخواهم داشت.

    سؤال: شما و آقاى كارتر بيانات تندى نسبت به هم داشته‏ايد، شما وى را به عنوان بزرگترين خطاكار حقوق بشر خوانده ايد (لوموند 17 اكتبر 1978) و وى شما را محكوم كرده است كه بيانات كنترل نشده‏اى از يك كشور خارجى صادر مى‏كنيد كه خشونت و حمام خون را در ايران تشويق مى‏كند، اين چيزى است كه واقعاً قابل تعمق است و وى اميدوار است كه شما اين بيانات را پس از گذشتن از اين موسم حرام (محرم دسامبر) متوقف كنيد (نقل از مصاحبه مطبوعاتى كارتر 13 دسامبر) روابط شما و پرزيدنت كارتر را چگونه ارزيابى مى‏كنيد؟

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 107

    روابط خود را با ملت آمريكا چگونه ارزيابى مى‏كنيد؟

    جواب: آيا كارتر واقعاً مدافع حقوق بشر است يا اين شعارى است كه براى انتخاب شدن براى رئيس جمهورى آمريكا مطرح كرده است؟ و يا شعارى است عليه چند زندانى شوروى؟ آيا او مدافع حقوق بشر است؟ حال آنكه در ايران، شاه دست نشانده خائن او حمام خون به راه انداخته است و او شاه را پشتيبانى مى‏كند، آيا كشتار بيحد و حصر شاه را در سراسر ايران نمى‏بيند و نمى‏داند؟ لابد آقاى كارتر پشتيبانى از اين جنايتكاران تاريخ را كه روى جلادان تاريخ را سفيد كرده است، دفاع از حقوق بشر مى‏دانند. كارتر چندى پيش گفت كه منافع آمريكا بر حقوق بشر مقدم است و ما كه مى‏گوئيم اين خونريزى‏ها نباشد و شاه برود تا مردم سرنوشت خويش را به دست بگيرند حمام خون درست كرده‏ايم؟ قضاوت آن با مردم جهان است. آيا وقت آن نرسيده است تا كارتر دست از حمايت شاه بكشد و بيش از اين دستش رابه خون مردم بيگناه و بى‏پناه ايران آلوده نكند؟ من هيچ گونه رابطه‏اى با آقاى كارتر ندارم و اصولاً با هيچ رئيس جمهور و يا رئيس دولتى رابطه ندارم. من از مردم آمريكا مى‏خواهم كه هر چه زودتر به نفع مردم مظلوم ايران اقدام كنند و از آقاى كارتر و دولت آمريكا بخواهند تا از شاه پشتيبانى نكنند و افكار عمومى جهان را عليه مردم آمريكا نشورانند. پشتيبانى دولت آمريكا از رژيم شاه بالمال به مصلحت مردم آمريكا نخواهد بود.

    سؤال: آيا تجربه خاصى در زندگى شما وجود داشت كه شما به واسطه آن در صحنه سياست داخل شديد و تمايل به قبول رهبرى پيدا كرديد؟ آيا به عنوان سمبل مردم ايران بودن، احساس نمى‏كنيد بار سنگينى بر دوش شما مى‏گذارد؟

    جواب: شما چون دين را از سياست جدا مى‏دانيد خيال مى‏كنيد كه وقتى يك عالم دينى وارد مسائل سياسى مى‏شود، شغل اصليش را رها كرده و كار جديدى را شروع كرده است و حال اينكه دين اسلام داراى مسائل عبادى و سياسى است و مسائل سياسى آن بيش از مسائل عبادى آن است. من جنايات شاه را در طول سلطنت دنبال مى‏كردم تا وقتى رسيد كه مى‏بايست بر عليه او آشكارا قيام كنم و مبارزات خود را بيش از 15 سال پيش آغاز كرده و هميشه خواست مردم را كه واژگونى دودمان پهلوى و برچيدن نظام شاهنشاهى و استقرار يك حكومت اسلامى است بدون هيچ گونه ترديدى اعلام نمودم و اين قهرى است كه مردم چون خواست خود را در من مى‏ديدند به من رو آوردند.

    سؤال: نظر حضرتعالى نسبت به جبهه ملى چيست؟

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 108

    جواب: من نظر مثبتى ندارم و نفى‏اش هم نكرده‏ام.

    سؤال: نظر حضرتعالى نسبت به كوششى كه بختيار براى تشكيل دولت مى‏كند، چيست؟

    جواب: نظر من اين است كه بختيار هم توفيق پيدا نخواهد كرد.

    سؤال: ولو اينكه موقتا هم باشد، شما تائيدش نخواهيد كرد؟

    جواب: خير.

    سؤال: آيا احتمال اين مطلب وجود دارد كه اتحادى بين مذهبى‏ها و نظاميان براى سرنگونى او بوجود بيايد؟

    جواب: احتمال هست ولى نميدانم تحقق پيدا كرده است يا خير. ولى آخر نظاميان به ما مى‏پيوندند.

    سؤال: در يك حكومت اسلامى آيا كسانى كه انتخاب مى‏شوند رهبران مذهبى خواهند بود؟ يا هر كسى در هر حال انتخاب مى‏شود صرفنظر از اين كه وابستگى‏هاى مذهبى يا سياسى‏اش چه باشد؟

    جواب: اشخاص بايد امين و مذهبى باشند و يا وجهه‏هاى مسلمى كه مذهبى هستند. اما غير مسلمين، اقليت‏هاى مذهبى، آنها عليحده خودشان آراء دارند و همانطور طبق آراء خود تعيين خواهند كرد.

    سؤال: آيا براى بهايى‏ها در حكومت آينده آزادى‏هاى سياسى و مذهبى وجود دارد؟

    جواب: آزادى براى افرادى كه مضر به حال مملكت هستند، داده نخواهد شد.

    سؤال: آيا آزادى‏هايى براى مراسم مذهبى آنها داده خواهد شد؟ جواب: خير.

    
    previos page menu page next page
    

  9. #259
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 109

    تاريخ: 7/10/57

    مصاحبه امام خمينى با روزنامه جمعه، شنبه، يكشنبه‏

    سؤال: ممكن است درباره زندگى خصوصى خود از سال 63 به بعد توضيحى بدهيد؟

    جواب: زندگى خصوصى من مثل زندگى خصوصى همه مردم عادى است. من طلبه‏اى هستم مثل ساير طلبه‏ها.

    سؤال: سال‏هاى عمر شما كه دور از ايران بوديد، چگونه گذشت؟ جواب: مدتى در تركيه تبعيد بودم (حدود يكسال) و بعد به نجف تبعيد شدم و چهارده سال در عراق بودم و فعلاً هم آمده‏ام اينجا. در اين مدت علاوه بر تدريس مسائل مذهبى، هر چند گاهى مردم را از جنايات شاه به وسيله پيام و يا سخنرانى آگاه مى‏كردم. من در اين مدت يك لحظه ساكت نبوده‏ام.

    سؤال: چگونه فرانسه را به عنوان محل اقامت خود برگزيديد؟ و چگونه اين محل (خانه خالى) را براى اقامت برگزيديد؟

    جواب: اول قصد داشتم از راه كويت به سوريه بروم. كويت با اينكه ويزا داشتم راهم نداد و گفت احساس خطر مى‏كند، حتى اجازه عبور تا فرودگاه را براى خود خطرناك خواند، به همين جهت آمدم در كشورى كه اينچنين نباشد و اگر بتوانم در كشورى اسلامى به فعاليت‏هاى الهى خود ادامه دهم، خواهم رفت. آمدن ما به اينجا علت خاصى ندارد.

    سؤال: شرايط دولت فرانسه براى اقامت شما در اين كشور چه بود؟

    جواب: دولت فرانسه هيچ‏گونه شرطى براى ماندن من نكرده است و من زير بار هيچ شرطى كه به ضرر ملت ايران باشد نمى‏روم. بله، در اوائل آنان از مصاحبات من جلوگيرى كردند كه‏

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 110

    آن هم رفع شد.

    سؤال: برنامه روزانه زندگى شما چيست و چگونه است؟

    جواب: بيشتر از 16 ساعت كار ميكنم. در اينجا نوع كارم با نجف فرق كرده است. مصاحبات، مذاكرات و گاهى سخنرانى، خواندن گزارشاتى كه توسط عده‏اى تهيه مى‏شود، بررسى نامه‏ها و تلگرافاتى كه مى‏رسد و گاهى جواب به آنها كار روزانه‏ام را تقريباً تشكيل مى‏دهد.

    سؤال: پيام خود را چگونه به ايران مى‏فرستيد؟

    جواب: فعلاً توسط تلفن و اشخاص.

    سؤال: اين پيام‏ها چگونه به دست خبرنگاران مى‏رسد؟

    جواب: اوضاع ايران به صورتى است كه نه تنها نظر خبرنگاران را جلب كرده، بلكه نظر مردم عادى را هم در همه جا جلب كرده است. چطور مى‏شود كه خبرنگارى مسائل ايران را دنبال كند و به اعلاميه‏ها دسترسى پيدا نكرده باشد.

    سؤال: آيا به همه نامه‏هاى خود هر روز پاسخ مى‏دهيد؟

    جواب: اگر لازم باشد جواب مى‏دهم.

    سؤال: آيا شما تماس‏هائى با مردم شهر نوفل لوشاتو داريد كه بدانيد كه در اين شهر كوچك چه مى‏گذرد؟

    جواب: بعضى از آنان به اينجا آمده‏اند.

    سؤال: آيا فكر مى‏كنيد كه هرگز دوباره به ايران برگرديد؟

    جواب: من هر گاه صلاح دانستم به ايران برمى‏گردم. براى من مكان مطرح نيست، آنچه مطرح است مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر اين مبارزه صورت بگيرد، آنجا خواهم بود.

    
    previos page menu page next page
    

  10. #260
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 111

    تاريخ: 8/10/57

    فرمان امام خمينى به مهندس بازرگان در مورد حل و فصل مشكلات شركت نفت

    بسم الله الرحمن الرحيم

    جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان

    پس از اهداء سلام و تحيت، به طورى كه مسبوق هستيد كارگران و كارمندان شركت نفت به منظور همكارى و همگامى با مبارزات ملت مسلمان ايران به منظور جلوگيرى از صدور نفت به خارج دست به اعتصاب زده‏اند اما دولت غاصب و غيرقانونى نظامى با تهاجمات سبعانه خود و اعمال زور و ارعاب مى‏خواهد اين اعتصاب را به جهت ادامه غارت نفت بشكند و همچنين در حالى كه نفت و فرآورده‏هاى نفتى براى مصارف داخلى توليد مى‏شود و يا موجود مى‏باشد از پخش آن در داخل جلوگيرى نموده و سعى مى‏نمايد تا ايجاد فشار و ناراحتى‏هاى بيشترى را براى مردم بنمايد. براى مقابله با اين برنامه‏هاى دولت غاصب و تامين نيازهاى مردم در داخله، تحقق شرائط زير لازم است:

    1- نظاميان از مناطق و مراكز نفتى بيرون بروند و دخالتى در امور مربوطه ننمايند و از ايجاد هرگونه ارعاب در بين كاركنان خوددارى نمايند.

    2- نفت و فرآورده‏هاى نفتى فقط به اندازه مصرف داخلى توليد شود و از صدور نفت به خارج تا سقوط رژيم غير قانونى فعلى به طور كامل ممانعت به عمل آيد.

    3- ارتش و نظاميان حق احتكار مواد نفتى را كه براى مصرف داخلى تهيه مى‏شود ندارند و از آن بايد جلوگيرى شود. با توجه به مراتب بالا مقتضى است جنابعالى كه در اداره صنايع عظيم نفت داراى سوابق و تجارب هستيد يك هيات 5 نفرى مركب از جناب آقاى حجت الاسلام حاج شيخ اكبر رفسنجانى و جناب آقاى مهندس مصطفى كتيرائى و دو نفر ديگر را با نظر خودتان و مشورت آقايان تعيين نمائيد و اين هيات تحت سرپرستى جنابعالى مناطق نفتى را بازرسى نموده و در امر توليد نفت با احراز شرائط ذكر شده در بالا نظارت نمايد و ضمن ابلاغ مراتب تشكر ملت ايران از كارگران زحمتكش و كارمندان محترم، عده لازم را به بازگشت به سركار و ادامه توليد در حد مصارف داخلى دعوت فرمائيد و شرايط بالا را به كارمندان و كارگران تذكر دهيد كه اگر دولت غاصب هر يك از شرائط بالا را نقض نمود، جريان نفت بكلى قطع گردد و به ساير اعتصابيون ملحق گردند. در اين صورت مسووليت قطع نفت صرفاً متوجه دولت خواهد بود و از مديران صنعت نفت انتظار داريم كه در اين امر مهم و حياتى و

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 112

    در اين مرحله حساس كنونى با هيات اعزامى همكارى همه جانبه و صادقانه بنمايند.

    از خداوند تعالى استقلال و عظمت كشور و توفيق ملت را براى به دست آوردند آزادى و استقلال خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمه الله

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 26 از 208 نخستنخست ... 162223242526272829303676126 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/