صفحه 24 از 208 نخستنخست ... 142021222324252627283474124 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 231 تا 240 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #231
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 21

    تاريخ 13/9/57

    مصاحبه امام خمينى با بى.بى.سى

    سؤال: حضرت آيت الله! شما بارها براى سرنگونى رژيم شاه، مردم را دعوت كرده‏ايد، دلايل شما براى چنين دعوتى چيست ؟ آيا بيشتر، دلايل سياسى است، يا به خاطر از بين رفتن اسلام و ارزش‏هاى اسلام است؟ و مبانى عقيدتى حركت اسلامى شما چيست؟

    جواب: اسلام دينى است كه هم سياست دارد و هم امورى كه مربوط به غير سياست است، و شاه كه با او مخالف هستيم، هم با سياست اسلامى مخالف است، كه سياست مملكت هم همان است و هم با امور مذهبى، و ما به اين هر دو جهت با شاه مخالف هستيم، هم نسبت به مذهب تعديات و جسارت‏هايى كرده است و هم نسبت به مملكت خيانت‏هايى در طول تاريخ زندگيش كرده است و بدين جهت همه مردم ايران با او مخالفند.

    سؤال: در صورتى كه حضرت آيت الله در سرنگونى شاه موفق شوند، چه نوع حكومتى را جانشين خواهند كرد؟ آيا يك حكومت نظامى خواهد بود؟

    جواب: يك حكومت جمهورى اسلامى، اما جمهورى است براى اينكه به آراء اكثريت مردم متكى است و اما اسلام، براى اينكه قانون اساسى‏اش عبارت است از قانون اسلام. اسلام در همه ابعاد، قانون دارد و به همين جهت احتياج به قوانين ديگرى نداريم و قانون اساسى قبلى را تصفيه مى‏كنيم يعنى نظر مى‏كنيم، هر مقدارش موافق با قانون اسلام است آن را حفظ مى‏كنيم و هر مقدارش كه مخالف با قانون اسلام است آن را حذف خواهيم كرد.

    سؤال: جواب حضرتعالى در مورد اتهامات شاه كه مى‏گويد شما با كمونيست‏هاى بين المللى متحد هستيد چيست؟

    جواب: جواب ما اين است كه هيچ گاه اسلام با كمونيسم موافق نيست و هيچ وقت ملت اسلام، با كمونيست‏ها موافق نبوده‏اند. در طول تاريخ ملاحظه مى‏شود كه مسلمين عليحده بوده‏اند و

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 22

    اگر كمونيستى در ايران بوده باشد، مسايلشان مورد نظر مسلمين نبوده است. در اين جنبشى كه الان در ايران است، همه مى‏بينيد تمام مردم مسائل اسلام را طرح كرده‏اند و هيچ مساله كمونيستى‏اى در كار نيست. بنابراين شاه تهمت مى‏زند و اين دست و پايى است براى حفظ خودش.

    سؤال: آيا حضرت آيت الله، در اينكه مردم را دعوت مى‏كنيد كه با دولت درگير بشوند، نگران جنگ و خونريزى و كشتارى كه بر اثر اين دعوت‏ها به وجود مى‏آيد نيستيد؟

    جواب: براى تحصيل هر حقى البته فداكارى لازم است. مذهب تشيع، مذهب فداكارى بوده است و در ما قبل تاريخ، مردم براى عدالت و براى حقوق از دست رفته خود هميشه قيام كرده‏اند، هميشه خون داده‏اند. ما نگرانى از اين بابت نداريم، براى اينكه اطاعت خدا مى‏كنيم.

    سؤال: آيا شما معتقد هستيد كه ما در يك دورانى از تجديد حيات اسلامى به سر مى‏بريم؟ و آيا حركتى كه در ايران اتفاق افتاده، در ساير كشورها بروز خواهد كرد؟ و اگر بله، چرا؟

    جواب: آنچه ما مى‏فهميم، اين است كه مسلمانان ايران، از غرب و شرق مسايلى را ديده‏اند كه با مصالحشان مخالف بوده است و مدتى هم به علت تبليغات غرب، به از خود بيگانگى دچار شده‏اند. نهضت اسلامى امروز، آنان را منقلب كرد و فهميدند كه بايد متكى به خود باشند و به اسلام برگردند و باز فهميدند كه تنها اسلام است كه تمام مصالحشان را تامين مى‏كند. اميدوارم كه مسلمانان ساير كشورها از تجربيات مسلمانان ايران پند گرفته و توى دهن غرب بزنند و روى پاى خود بايستند و با تمسك به اسلام، به افتخارات گذشته خود دست يابند.

    سؤال: مردم اكثر دنيا قدرتى شما را نمى‏فهمند و سؤال مى‏كنند كه اين چه قدرتى است، چنين قدرتى از كجا ناشى مى‏شود؟

    جواب: مردم احساس كردند كه ما خيرخواه آنها هستيم و همان مطلبى كه در نهاد آنهاست، ما اظهار مى‏كنيم و دعوت به آن مى‏نماييم، علاقه مذهبى هم به ما دارند و قدرت ما ناشى از همين رمز است.

    
    previos page menu page next page
    

  2. #232
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 23

    تاريخ: 14/9/57

    مصاحبه امام خمينى با مجله فرداى آفريقا

    سؤال: خصايص جنبش مردم ايران را عليه شاه چه مى‏دانيد؟

    جواب: اولين و مهمترين خصيصه اين نهضت، اينكه اسلامى است و با شعارها و اهداف اسلامى كه مبين خواسته‏هاى مستضعفين امت است، همراه مى‏باشد. دومين خصيصه آن اين است كه نهضتى است بدون هيچ گونه وابستگى به خارج. اصولاً نهضت ما نهضتى است مردمى و همه اقشار تحت ستم را در برگرفته است. امروز هيچ كس جز شاه و طرفداران او مخالف نهضت و قيام اسلامى نمى‏باشد. يكى ديگر از خصايص اين نهضت اين است كه خواستار تغييراتى اساسى در همه ابعاد جامعه ايرانى مى‏باشد كه عبارت است از سقوط شاه، برچيده شدن نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت اسلامى.

    سؤال: آيا دلايل تبعيد خودتان را مى‏توانيد تشريح كنيد؟

    جواب: پانزده سال قبل كه شاه قصد داشت به دستور امريكا لايحه مصونيت مستشاران آمريكايى را به تصويب مجلسين برساند، من اين خيانت شاه را نسبت به ملت ايران، در طى يك سخنرانى و صدور يك اعلاميه محكوم نمودم و ملت ايران را از اين سياست استعمارى آمريكا مطلع ساختم كه پس از چند روز مرا از ايران پس از آنكه شبانه به منزلم در قم حمله كردند، دستگير و سپس به تركيه تبعيد نمودند و در آنجا هم دولت تركيه تحت فشار افكار عمومى از دولت ايران خواست كه محل تبعيد مرا كشورى غير از تركيه قرار دهد كه سرانجام به عراق تبعيد شدم و در آنجا پس از حدود پانزده سال، دولت عراق تحت فشار شاه مخالفت خود را با فعاليت‏هاى اسلامى من عليه رژيم سلطنتى و شاهنشاهى ابراز كرد و از اين جهت تصميم گرفتم كه به كويت كه يك كشور اسلامى است بروم تا در آنجا در مورد محل اقامتم تصميم بگيرم و با داشتن ويزاى آن كشور، دولت كويت از ورود من به آن كشور جلوگيرى نمود و به ناچار به فرانسه آمدم، اقامت من در اينجا نيز موقتى است.

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 24

    سؤال: به چه دليل شما مخالف سلطنت مشروطه و شاه هستيد؟

    جواب: مخالف باقى ماندن شخص شاه در مقام سلطنت هستم به دليل اينكه اولاً سركار آمدن او و پدرش به وسيله كودتا و با زور سرنيزه بوده است و خود شاه نيز اعتراف كرده كه متفقين در ايران صلاح ديدند كه من بر سر كار باشم يعنى اراده ملت نقشى در روى كار آمدن شاه نداشته است، بنابراين سلطنت وى از اساس غير قانونى است و از مشروعيت برخوردار نيست و ديگر اينكه شاه در تمام دوران سلطنتش، مستمراً قوانين اسلام را نقض كرده و حقوق كل جامعه ايرانى را پايمال نموده است و در حال حاضر نيز اكثريت قاطع ملت ايران عليه او به پا خاسته است و خواسته آنان اين است كه شاه بايد كنار برود و ده‏ها دليل ديگر كه من كراراً در اعلاميه‏ها و سخنرانى‏هاى خود تذكر و توضيح داده‏ام. و اما من مخالف اصل سلطنت و رژيم شاهنشاهى ايران هستم به دليل اينكه اساساً سلطنت نوع حكومتى است كه متكى به آراء ملت نيست بلكه شخصى به زور سرنيزه بر سركار مى‏آيد و سپس با همين سرنيزه مقام زمامدارى را در خاندان خود به صورت يك حق قانونى بر مبناى توارث، بر مردم تحميل مى‏كند. طبيعى است زمامدارى كه با سر نيزه يا توارث روى كار آمده و متكى به آراء ملت نيست، هرگز خود را موظف به وضع و يا اجراى قوانينى كه به نفع مردم باشد نمى‏داند. طومار سلطنت در طول تاريخ، چيزى غير از اين نبوده است.

    سؤال: شما آمريكا را به دليل نقشى كه در ايران از لحاظ اعمال اخير آنها و همچنين به دليل عملياتشان از زمان بركنارى مصدق تاكنون بازى مى‏كند متهم مى‏كنيد، دليل اين كار را بيان كنيد؟

    جواب: ساليان دراز است كه آمريكا برخلاف همه موازين بين‏المللى و انسانى، در امور داخلى كشور ايران دخالت مستقيم دارد، به طورى كه امروز مى‏بينيم وقتى شاه در پرتگاه سقوط قرار گرفته و ملت ايران براى به دست گرفتن سرنوشت خود به پا خاسته است، مستقيماً رئيس جمهور آمريكا و نيز بعضى از ساير مقامات عالى رتبه آمريكايى رسماً دخالت مى‏كنند و على رغم اراده قاطع ملت ايران اعلام مى‏كنند كه (ما از شاه حمايت مى‏كنيم و بايد حمايت بكنيم چون بهترين دوست و حافظ منافع ما در منطقه است). در ساليان دراز مى‏بينيم كه اكثر و بلكه تمامى سياست‏هاى شاه در زمينه‏هاى مختلف در جهت تامين هر چه بيشتر منافع آمريكا و همدستان آمريكا بوده است . كشاورزى ايران را به نفع آمريكا نابوده كرده است، مخازن زير زمينى و مخصوصاً نفت را به غارت آمريكا داده است و ايران را با پول نفت، انبار اسلحه ساخت آمريكا و همدستانش قرار داده است كه گذشته از اين كه اين سلاح‏ها به هيچ كارى جز كشتن فرزندان ملت در شهرها و دهات نمى‏خورد، بيش از چهل هزار مستشار نظامى

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 25

    آمريكايى را بر ما تحميل كرده است كه علاوه بر اينكه در هر سال بابت حقوق آنان هزينه كمرشكنى بر ما تحميل مى‏شود، اصولاً همين مستشاران زير نظارت سفارت آمريكا تمامى اوضاع كشور را براى حفظ منافع آمريكا كنترل مى‏كنند و قدرت هر گونه آزادى عمل را از ارتش ايران سلب كرده‏اند و ارتش را على رغم خواست آنان در جهت حفظ شاه بسيج نموده‏اند. آمريكا به دست شاه، ايران را به يك پايگاه نظامى در برابر ابرقدرتى رقيب خود درآورده است. شاه با زور سرنيزه حق كارگران و زحمتكشان شريف و محروم ايران را به باد داده است. سرمايه داران آمريكايى، ايران را بهترين نقطه براى استثمار مى‏دانند و سرمايه خود را به اشكال مختلف به ايران سرازير كرده‏اند و بايد بگويم كه ابعاد دخالت آمريكا در ايران به قدرى وسيع است كه در اين فرصت، امكان شمردن آنها نيست.

    سؤال: راه‏حل‏هايى كه شما براى حل سياسى بحران كنونى و آينده در ايران پيشنهاد مى‏كنيد، كدامند؟

    جواب: ما هميشه گفته‏ايم كه اولين شرط حل بحران كنونى در ايران، بركنارى شاه است و ديگر اين كه آمريكا و نيز ساير دولت‏هاى بيگانه بايد از دخالت در امور داخلى ما خوددارى كنند و بارها گفته‏ام كه با بودن شاه هيچ راه حلى وجود ندارد.

    سؤال: آيا جريان‏هاى فكرى ديگرى به جز آنچه شما داريد، مى‏توانند در پيشبرد اين مبارزه شركت داشته باشند؟

    جواب: در ايران آنچه به صورت يك جريان فكرى وجود دارد همان آرمان‏ها و خواسته اصيل اسلامى است. اگر مردم ايران خواستار برچيده شدن رژيم سلطنتى هستند و يا خواستار برقرارى حكومت اسلامى و يا قطع سلطه اجانب از كشور اسلامى و يا مجازات همه آنها كه به ثروت‏هاى ملت تجاوز كرده‏اند و نظاير آنها، همه و همه از اصول و مبانى مترقى اسلامى ناشى مى‏شود و تمامى شعارها در تظاهرات شهرها و دهات ايران شاهد اين واقعيت است و آنچه را كه جز اسلام و آرمان‏هاى اسلامى و نهضت اسلامى است، مطالبى است كه نمى‏شود آن را يك جريان ناميد زيرا در ميان مردم اين مطالب هيچ گونه كاربردى ندارد.

    سؤال: آيا جبهه ملى را با كليه اجزاى متشكله‏اش حفظ خواهيد كرد؟

    جواب: هر فرد يا گروه و دسته‏اى كه بتواند خود را با خواسته‏هاى نهضت اسلامى موجود در ايران كه عموم ملت در آن شركت دارند هماهنگ سازد، مى‏تواند در ادامه كار، وظيفه خود را انجام

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 26

    دهد، در غير اين صورت در ميان مردم جايى ندارد و ملت ايران هوشيارانه اين مسايل را تعقيب مى‏كنند.

    سؤال: آيا در نظر داريد به منظور تسريع سرنگونى شاه، حركت اعتصابى را به خصوص در صنعت نفت توسعه دهيد؟

    جواب: من از عموم كاركنان و كارمندان موسسات و شركت‏هاى دولتى و خصوصى و مخصوصاً شركت نفت خواسته‏ام كه هر چه وسيعتر به اعتصابات خود ادامه دهند.

    سؤال: چه اقداماتى عليه شركت‏هاى چند مليتى كه در ايران در اوج قدرت هستند و مخصوصاً شركت‏هاى نفتى، معمول خواهيد داشت؟

    جواب: يكى از وظايف دولت آينده اين است كه به تجاوزهاى اين ياغيان بين‏المللى كه براى منافع نامشروع خود، ملت‏ها را به خاك و خون مى‏كشند، در ايران پايان دهد و اين شركت‏ها در ايران با توافق دولت‏هاى غير قانونى سرمايه گذارى كرده‏اند، از اين جهت نيز ادامه كار ندارند.

    سؤال: روابط ايران و فرانسه پس از بركنارى شاه چگونه خواهد بود؟

    جواب: فرانسه و يا هر كشور ديگر كه به آزادى و استقلال ما احترام بگذارد و در صدد تجاوز به منافع ملت ما و غارت مخازن نباشد، ما براساس حفظ آرمان‏ها و مصالح و منافع خودمان، با آنان بر مبناى احترام متقابل رفتار خواهيم كرد؟

    سؤال: نظرتان راجع به قرارداد كمپ ديويد چيست؟ و حل مساله فلسطين را چگونه مى‏بينيد؟

    جواب: كمپ ديويد چيزى جز يك فريب و بازى سياسى براى ادامه تجاوز اسرائيل به مسلمين نيست. من بيش از پانزده سال است كه در اعلاميه‏ها و سخنرانى‏هاى خود، اسرائيل را محكوم كرده و از ملت فلسطين و سرزمين آنان دفاع كرده‏ام. اسرائيل غاصب است و هرچه زودتر بايد فلسطين را ترك كند و تنها راه حل اين است كه برادران فلسطينى هر چه زودتر اين ماده فساد را نابوده گردانند و ريشه استعمار را در منطقه قطع كنند تا آرامش به منطقه باز گردد.

    
    previos page menu page next page
    

  3. #233
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 27

    تاريخ: 14/9/57

    مصاحبه امام خمينى با راديو لوكزامبورگ

    سؤال: حضرت آيت الله! بسيارى از مردم غير نظامى كه طرفدار شما هستند، در اين چند روز گذشته در طى تظاهرات به دست ارتش كشته شدند در حالى كه اينها هيچ نوع اسلحه‏اى در دست نداشتند، آيا شما برنامه‏اى داريد كه به آنها اجازه داده مسلح شوند؟ و آيا شما فكر نمى‏فرماييد كه بهترين راه سرنگون كردن رژيم شاه، اين باشد كه بساط و دستگاه دولتى را بكلى فلج كنيد؟ يا اينكه شما تصور مى‏فرماييد كه ارتش، شاه را رها خواهد كرد؟

    جواب: من فكر مى‏كنم ارتش و هيچ قدرت ديگرى نمى‏تواند شاه را براى هميشه حفظ كند. شاه تمام پايگاه‏هاى خود را در ايران از دست داده است و هيچ يك از افراد ملت با او همراه نيستند و جيره خواران او براى حفظ شاه كفايت نمى‏كنند. با وضع اقتصادى فلج شده فكر مى‏كنيد از ارتش براى هميشه كارى ساخته است؟ اميدوارم اين نهضت، بساط اين دستگاه را در هم پيچد. در ضمن اگر يك وقت احتياج پيدا كرديم كه به صورت ديگر عمل كنيم، در آن وقت آن كارها را اعلام خواهيم كرد.

    سؤال: حضرت آيت الله! چرا محرم از نظر اين مبارزات اين قدر مهم است؟ و آيا تصور مى‏فرماييد كه در طى محرم، اين مبارزه عليه شاه به نهايت خودش برسد؟

    جواب: محرم ماهى است كه عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قيام كرده و به اثبات رسانده است كه در طول تاريخ، هميشه حق بر باطل پيروز شده است. امسال در ماه محرم، نهضت حق در مقابل باطل تقويت مى‏شود. من اميدوارم كه نهضت اسلامى ايران در اين ماه محرم مراحل آخر خود را طى كند.

    سؤال: اقامت حضرت آيت الله در فرانسه مدتش به زودى به اتمام مى‏رسد، آيا شما هيچ برنامه‏اى براى آينده‏تان داريد؟ و آيا تصور مى‏فرماييد در همين دهكده نوفل لوشاتو بتوانيد اقامت خودتان را ادامه دهيد؟

    جواب: هنوز تصميمى نگرفته‏ام، بعداً تصميم خواهم گرفت.

    
    previos page menu page next page
    

  4. #234
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 28

    تاريخ: 15/9/57

    مصاحبه امام خمينى با روزنامه انگليسى ديلى تلگراف‏

    سؤال: حضرت آيت الله به نظر شما در قدم بعدى چه اتفاقى در ايران رخ خواهد داد؟

    جواب: نمى‏توانم پيش بينى كنم اما نهضت اسلامى ما رو به اوج است، گروه‏هايى هم از خود ارتش و دولتى‏ها به نهضت مردم ملحق شده‏اند ولى به طور جزم چيزى نمى‏توانم بگويم.

    سؤال: آقاى شيخ ابوتراب عاشورى در بوشهر كشته شده است، در اين‏باره شما چه فكر مى‏كنيد.

    جواب: اين هم يكى از كسانى است كه فداى اسلام شدند و ما از اين فدايى‏ها داشته‏ايم و خواهيم داشت. اين امور كار را بر شاه بدتر خواهد كرد.

    سؤال: آيا حضرت آيت الله تصور مى‏فرماييد همان طور كه ديروز در مطبوعات پيش بينى شده، شاه داوطلبانه كناره گيرى كند و سلطنت را ترك كند؟

    جواب: چاره‏اى جز اين ندارد. اگر عقل داشته باشد، بايد اين كار را بكند.

    سؤال: دليل اينكه حضرت آيت‏الله به ايران باز نمى‏گرديد چيست؟ آيا تصور نمى‏فرماييد كه از داخل بهتر بتوانيد جنبش را هدايت بفرماييد؟

    جواب: مردم توجه به اين موضوع دارند كه هر چه من بگويم به صلاحشان است، حال چه از اينجا باشد چه از ايران، و به آن عمل مى‏كنند. من هر وقت صلاح ديدم به ايران مى‏روم.

    سؤال: اگر حضرت آيت الله تا سوم ماه ژانويه كه ويزاى شما در فرانسه تمام مى‏شود، در فرانسه باقى بمانيد، تا آن زمان چه برنامه براى ادامه اقامت خودتان خواهيد داشت؟

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 29

    جواب: الان پيش بينى نكرده‏ام.

    سؤال: آيا پس از ملاقات آقاى شايتز نماينده وزارت خارجه فرانسه با شما در چند روز قبل تغييرى در بيانيه‏هاى شما درباره اوضاع و احوال رخ خواهد داد؟

    جواب: خير، من هرگز حتى براى يك لحظه هم موضع خود را تغيير نمى‏دهم. اين تكليف الهى است و در صورت سكوت، مسؤول خدا خواهم بود.

    سؤال: حضرت آيت الله! عكس العمل شما در مقابل رژيم فرانسه مبنى بر محدود كردن فعاليت‏هاى حضرتعالى و پيام‏هاى شما به مردم ايران چگونه خواهد بود؟

    جواب: اگر محدود بكنند، ما در فرانسه نمى‏مانيم و به جاى ديگر خواهيم رفت لكن براى فرانسه صورت خوشى نخواهد داشت.

    سؤال: حضرت آيت الله! نظر شما درباره وقايع چند روزه اخير چگونه است؟

    جواب: وقايع اخير ايران را مى‏گوييد، همين دو سه روز تظاهرات و كشتار؟ بله، وقايعى است كه دنبال اين حكومت نظامى و دولت نظامى و ظلم‏هاى شاه پشت سرهم واقع مى‏شود و مردم از هر فرصتى براى اظهار حق خود استفاده مى‏كنند. مطلب همان است كه تا شاه هست اين وقايع هست.

    
    previos page menu page next page
    

  5. #235
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 30

    تاريخ: 916/57

    مصاحبه امام خمينى با امل

    سؤال: در حال حاضر ميليون‏ها مسلمان ايرانى به پا خاسته و براى سرنگونى رژيم شاه تلاش مى‏كنند و تاكنون هزاران نفر در مبارزه با ارتش و پليس كشته شده‏اند، در اين حركت كه به قيادت شما سازمان يافته و رهبرى مى‏شود، محور اصلى مخالفت كجاست؟

    جواب: بيش از پنجاه سال است كه شاه و پدرش با اسلام كينه توزى و دشمنى كرده‏اند، در هدم اسلام كه تنها دين ضامن استقلال و آزادى كشور است كوشيده‏اند و تمام حقوق ملت مسلمان، تمام آزادى‏ها و حتى حقوق اقليت‏هاى مذهبى را نيز از ميان برده‏اند، استقلال كشور بكلى از ميان رفته است و كشور را به سود خود و اربابانشان واژگون نموده‏اند. ما مى‏خواهيم و نيز مردم مى‏خواهند ريشه و عامل اين فساد و تباهى را قطع كنند، بزرگترين عامل داخلى شخص شاه و خانواده اوست. رهاشدن از قيد و بند بيگانگان ضامن استقلال و آزادى كشور است و قيام مردم براى اين جهت است.

    سؤال: برخى از لبنانى‏ها تبليغ مى‏كنند كه شيعيان لبنان در برابر ساير دولت‏هاى عربى كه از طوايف ديگر لبنان پشتيبانى مى‏كنند، بايد با دولت ايران كه به ظاهر يك دولت شيعه است كنار آمده و همكارى كنند، چنين مطلبى را نه تنها در مورد شيعيان لبنان بلكه در مورد شيعيان ساير مناطق عربى نيز تبليغ مى‏كنند، در اين مورد چه نظر داريد؟

    جواب: كسانى كه چنين مطلبى را تبليغ مى‏كنند، از اسلام و از اوضاع دنيا بى‏اطلاعند و يا نظر سوء دارند و مغرض هستند. كسى كه از اعمال شاه مطلع باشد، نمى‏گويد او يك قدرت شيعى است و بايد از او كمك خواست. همه مى‏دانند كه اين شخص، ايران را كه يك مملكت اسلامى و يك مملكت شيعى است مى‏كوبد، تمام مخازن آنها را به ديگران داده است و قتل عام‏هاى زياد كرده است. كسى كه از شاه حمايت كند، يااطلاع است و يا خائن.

    سؤال: چه انتظاراتى از مسلمانان لبنان داريد؟

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 31

    جواب: از مسلمانان لبنان انتظار دارم كه در قضيه لبنان با هم برادر باشند و با هم بر ضد ظلم قيام كنند و به اين نهضتى كه در ايران برپا شد، به اندازه خودشان همراهى كنند و لااقل تبليغات كنند، هم چنان كه ملت ايران تاكنون به آنها خدمت كرده است و آنان را در مصائبشان تنها نگذارده است.

    سؤال: براى دفاع از تجاوزات مستمر اسرائيل، امل شهداى زيادى تقديم كرده است. براى جنوب لبنان چه توصيه‏اى داريد؟

    جواب: همه بايد متحد شوند و متحداً در مقابل اين جمعيت متجاوز بايستند و عمل كنند و دست غاصب او را قطع كنند. اصولاً اين تكليف همه مسلمين است كه قدس را آزاد كنند و شر اين جرثومه فساد را از سر بلاد اسلامى قطع كنند.

    سؤال: چه اقداماتى راجع به امام موسى صدر فرموده‏ايد؟

    جواب: در زمانى كه نجف بودم تلگرافى به آقاى ياسر عرفات و تلگراف ديگرى به رئيس جبهه صمود در سوريه نمودم و اينجا هم وقتى سفير ليبى آمده بود، راجع به ايشان صحبت كردم. اميدوارم هر چه زودتر ايشان به لبنان مراجعت نمايند و به مبارزاتشان عليه اسرائيل ادامه دهند. من از اين قضيه متاثرم و دعا مى‏كنم كه ختم به خير شود.

    سؤال: به طورى كه مسبوق هستيد، ساليان دراز بود كه اهل كتاب در كنار مسلمانان و با احترام متقابل زندگى مى‏كردند، با توجه به جنگ لبنان و نتائج آن، در اين مورد چه نظر داريد؟

    جواب: هر كس از اسلام اطلاع داشته باشد، مى‏داند كه اسلام هيچ‏گاه در مورد اقليت مذهبى و پيروان ساير مذاهب نظر سوء نداشته است و هميشه با آنان با احترام رفتار كرده است، تبليغاتى كه خلاف اين مطلب را برساند از اجانب و دشمنان اسلام است.

    سؤال: مى‏دانيم كه صهيونيسم بين الملل با برقرارى روابط نزديك با كشورهايى نظير ايران و نيز حمايت كامل از رژيم ايران همواره توانسته است ايران را از اعراب در مبارزاتشان عليه اسرائيل جدا نگه دارد، در اين مورد چه نظر داريد؟

    جواب: يكى از جهاتى كه ما را در مقابل شاه قرار داده است، كمك او به اسرائيل است. من هميشه‏

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 32

    در مطالبه گفته‏ام كه شاه از همان اول كه اسرائيل به وجود آمد، با او همكارى كرده است و وقتى كه جنگ بين اسرائيل و مسلمانان به اوج خود رسيده بود، شاه همچنان نفت مسلمين را غصب كرده و به اسرائيل مى‏داد و اين امر، خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده است. ملت مسلمان ايران هيچ گاه از اسرائيل پشتيبانى نكرده است و هميشه از اين بابت مورد ظلم و تجاوز دستگاه شاه قرار گرفته است.

    سؤال: تحريكات مشكوك و حملات مستمرى وجود دارد كه روابط بين عرب و عجم و ترك و كرد و.... را تيره گرداند، چه راه حلى براى خنثى كردن اين توطئه پيشنهاد مى‏كنيد و در اين مورد چه نظر داريد؟

    جواب: كسانى كه اهل قلم و بيان هستند بايد اين مسائل را براى مردم توضيح دهند و اسلام را به مردم معرفى كنند و بگويند كه اسلام براى مليت خاصى نيست و ترك و فارس و عرب و عجم ندارد. اسلام متعلق به همه است و نژاد و رنگ و قبيله و زبان در اين نظام ارزش ندارد. قرآن كتاب همه است و اين تبليغات كه اين عرب است، آن ترك است ويا فارس يا كرد، تبليغاتى است كه اجانب براى چپاول مخازنى كه در اين ممالك است، آن را رواج مى‏دهند كه مسلمانان را از هم جدا كنند، مسلمين بايد هوشيار باشند كه تحت تاثير اين تبليغات واقع نشوند.

    سؤال: ابرقدرت‏ها و وابستگان آنها نمى‏توانند معنى استقلال را دريابند، در منطق سياسى آنها هر كس كه به يكى از آنها متكى نباشد، بلافاصله وابسته به ديگرى معرفى مى‏شود، اين امر در لبنان زياد به چشم مى‏خورد، امروز هم نظير آن را در ايران مى‏بينيم، با توجه به اين مطلب آيا رابطه‏اى بين حركت اسلامى شما و كمونيست‏ها وجود دارد؟

    جواب: خير، رابطه‏اى وجود ندارد. ما همان طور كه آمريكا را مورد حمله قرار داده‏ايم، شوروى هم مورد حمله است. براى ما فرقى بين شرق و غرب نيست. ما با اتكاء به خدا و ملت شجاع استقلال واقعى را به دست مى‏آوريم.

    سؤال: گفته مى‏شود كه سقوط شاه يعنى روى كارآمدن كمونيست ها، آيا اين امر صحيح است؟

    جواب: خير، مردم آگاه ايران با تجربيات تلخى كه از كمونيست‏ها به دست آورده‏اند، هرگز به آنان مجال دخالت در سرنوشت خويش را نمى‏دهند.

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 33

    سؤال: عده‏اى تبليغ مى‏كنند كه فعاليت سياسى از فعاليت دينى جداست، در اين مورد چه مى‏گوييد؟

    جواب: شعار سياست از دين جداست، از تبليغات استعمارى است كه مى‏خواهند ملت مسلمان را از دخالت در سرنوشت خويش باز دارند. در احكام مقدس اسلام، بيش از امور عبادى در امور سياسى و اجتماعى بحث شده است. روش پيامبر اسلام نسبت به امور داخلى مسلمين و امور خارجى آنها نشان مى‏دهد كه يكى از مسووليت‏هاى بزرگ شخص رسول اكرم (ص) مبارزات سياسى آن حضرت است. شهادت اميرالمومنين عليه السلام و نيز حسين عليه السلام و حبس و شكنجه و تبعيد و مسموميت ائمه عليه السلام همه در جهت مبارزات سياسى شيعيان عليه ستمگرى‏ها بوده است و در يك كلمه مبارزه و فعاليت‏هاى سياسى بخش مهمى ازمسووليت‏هاى مذهبى است.

    سؤال: در اكثر كشورهاى اسلامى موج روز افزونى در گرايش به مذهب به چشم مى‏خورد، چرا؟

    جواب: يكى گرايش بشريت به مذهب است كه دليل آن در احساس پوچى نگران كننده‏اى است كه نسل امروز و فرار كرده از مذهب احساس مى‏كند و از اين رو مذهب را تنها پناهگاه خود مى‏يابد و ديگر گرايش به اسلام است و آن به اين دليل است كه بشريت از مكاتب رائج زمان براى حل مشكل خود در زمينه‏هاى مختلف زندگى مايوس شده است و با تلاشى كه دانشمندان و نويسندگان اسلامى كرده‏اند، اسلام را به جامعه بشر به عنوان مكتبى كه مى‏تواند پاسخگوى همه نيازهاى بشرى شود، معرفى نموده‏اند.

    سؤال: در جمهورى اسلامى مورد نظر شما، اقليت مذهبى چه نقشى دارند؟

    جواب:اسلام هميشه حافظ حقوق مشروع اقليت‏هاى مذهبى بوده و هست، آنان در جمهورى اسلامى آزادند و آزادانه به مسائل خود مى‏پردازند و در پناه حكومت اسلامى چون بقيه افراد در اظهار عقيده آزادند.

    سؤال: زنان توده عظيمى از مسلمانان را تشكيل مى‏دهند، چه نقشى و چه حقى شما براى زن در نظام اسلامى قائل هستيد؟

    جواب: هم اكنون زنان مسلمانان ايران در مبارزات سياسى و تظاهرات بر ضد شاه شركت دارند. به من اطلاع داده‏اند كه در شهرهاى ايران زنان جلسات سياسى دارند. در نظام اسلامى، زن

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 34

    همان حقوقى را دارد كه مرد دارد، حق تحصيل، حق كار، حق مالكيت، حق راى دادن، حق راى گرفتن. در تمام جهاتى كه مرد حق دارد، زن هم حق دارد ليكن هم در مرد مواردى است كه چيزهائى به دليل پيدايش مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردى هست كه به دليل اينكه مفسده مى‏آفريند، حرام است.اسلام خواسته است كه زن و مرد حيثيت انسانى شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است كه زن ملعبه دست مرد نباشد. اين كه در خارج منعكس كرده‏اند كه در اسلام با زن‏ها با خشونت رفتار مى‏شود، امر غير صحيحى است و تبليغات باطلى است كه از مغرضين حاصل شده و الا مرد و زن هر دوشان در اسلام اختيارات دارند، اگر اختلافاتى هست، براى هر دو هست و آن مربوط به طبيعت آنان است. سؤال: آيا هيچ يك از دولت‏هاى عربى به نهضت شما كمك كرده‏اند يا خير؟ جواب: هيچ كدام تا كنون كمك نكرده اند.

    
    previos page menu page next page
    

  6. #236
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 35

    تاريخ: 16/9/57

    مصاحبه امام خمينى با نيوزويك

    سؤال: حضرت آيت الله! در مطبوعات غرب، براساس اعلاميه‏هائى كه در ايران پخش شده، اين طور منعكس كرده‏اند كه حضرت عالى اعلام جهاد كرده‏ايد، آيا اين خبر صحت دارد؟

    جواب: خير صحت ندارد.

    سؤال: آيا حضرت آيت الله نگران اين نيستند كه پيام‏ها يا بيانيه‏هاى فعلى در ايران به نام شما توزيع شود يا شده باشد؟

    جواب: اعلاميه‏هاى من را مردم با مراجعه به افراد مطمئنى در ايران مى‏شناسند.

    سؤال: در محافل غربى شايع است كه شما به وسيله چپى‏ها كنترل مى‏شويد. آيا معتقديد كه كمونيست‏ها در ميان افراد شما باشند؟

    جواب: نه، ابداً. اين حرف به طور كلى دروغ است.

    سؤال: پس از اين كه ويزاى شما تمام شود، برنامه‏هاى شما چيست؟ آيا باز هم اينجا خواهيد ماند، يا به يك كشور عربى خواهيد رفت؟

    جواب: بعداً تعيين مى‏كنم.

    سؤال: اين جا شايع است كه ملك حسين به پاريس مى‏آيد تا بين شما و شاه مصالحه‏اى بكند، آيا اگر به پاريس بيايد، شما او را خواهيد پذيرفت؟

    جواب: نه، نخواهم پذيرفت.

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 36

    سؤال: آيا شما به كسانى كه اطراف شما هستند و با شما كار مى‏كنند اطمينان داريد؟ جواب: بله، اطمينان دارم.

    
    previos page menu page next page
    

  7. #237
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 37

    تاريخ: 16/9/57

    مصاحبه امام خمينى با مفسر لوس آنجلس تايمز آمريكا

    حضرت آيت الله! از اينكه به من اين فرصت را براى مصاحبه داده‏ايد تشكر مى‏كنم. سؤال: شكل دولت اسلامى كه شما براى آينده در نظر داريد چگونه است و آيا اين يك شكلى است درسوسياليزم اسلامى و آيا دولت اسلامى شما، چگونه مى‏خواهد يك كشور صنعتى نوين را اداره بكند؟

    جواب: اما شكل حكومت ما جمهورى اسلامى است، جمهورى به معناى اينكه متكى بر آراء اكثريت است و اسلامى براى اينكه متكى به قانون اسلام است و ديگر حكومت‏ها اينطور نيستند كه تكيه بر قانون اسلام داشته باشند. اما اداره مملكت، كارشناسانى هستند كه الان در انزوا هستند و در زمان حكومت شاه، از باب اينكه انسان‏هايى امين بوده‏اند، از صحنه بركنار مانده‏اند آنها، از باب اينكه با شاه نمى‏خواستند همراهى بكنند، اينها كارشناسانى هستند كه كار را انجام خواهند داد.

    سؤال: حضرت آيت الله! آيا شما علاقه‏اى يا اهميتى به همكارى با عناصر ماركسيستى مى‏دهيد؟ و آيا بين هدف‏هاى جنبش شما و ماركسيست‏ها هيچ سازگارى وجود دارد؟ و آيا نسبت به مقاصد شوروى در ايران نگران هستيد؟

    جواب: هدف‏هاى ما با هدف‏هاى آنها مختلف است، ما متكى بر اسلام هستيم و بر توحيد و آنها مخالف با هر دوى آنها هستند، احكام ما احكام اسلام است و آنها اسلام را نمى‏پذيرند و لذا ما به آنها نه تنها علاقه‏مند نيستيم كه همكارى نداريم و نخواهيم داشت. اما راجع به شوروى، نه، ما نگرانى نداريم براى اينكه ملتى كه خودش سرپاى خودش زندگى مى‏كند، كسى نمى‏تواند در امور آن دخالت كند.

    سؤال: حضرت آيت‏الله! درگزارش‏هاى مطبوعاتى آمده است كه دولتهاى ليبى و جبهه ملى آزاديبخش فلسطين حركت‏هاى ضد شاه را در ايران تقويت مالى مى‏كنند. ممكن است

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 38

    حضرتعالى بفرمائيد كه سازمان آزاديبخش فلسطين و ليبى و ساير كشورها و احزاب كمونيست تا چه مقدار جنبش شما را كمك مى‏كنند؟

    جواب: ما به كمك مالى آنان احتياجى نداريم و به كمك‏هاى ديگر از قبيل كمك‏هاى تبليغاتى هم كه احتياج هست، هيچ كس كمكى نكرده است. و اما احزاب كمونيست و كشورهاى ديگر چون آن دو، هيچ كارى براى ما نكرده‏اند و اين است استقلال به معناى عالى كلمه.

    سؤال: حضرت آيت الله! انتظار شما چيست؟ چه موقعى اين تضاد و جنگ به پايان خواهد رسيد؟ و آيا اين جنگ و نتيجه اين جنگ را چگونه انتظار داريد؟ آيا اين جنگ را جنگ مقدسى مى‏دانيد؟

    جواب: اما جنگ ما جنگ مقدس است براى اينكه براى اسلام است، براى خداست و چيزى كه براى خدا باشد مقدس‏ترين امور است و اما نتيجه، ما تا وقتى كه نتيجه آخر كه عبارت از كوتاه شدن دست اجانب و رفتن رژيم سلطنتى است تحقق پيدا نكند، دست از مبارزات خود بر نمى‏داريم، مردم به غير آن راضى نيستند.

    سؤال: به نظر حضرتعالى حكومت اسلامى شما با مسائل بانكى و مسأله بهره چگونه برخورد خواهد كرد؟ با مساله صنايع چگونه برخورد خواهد كرد؟ آيا حضرتعالى در افكار خودتان با عربستان سعودى نزديكتر هستيد يا ليبى؟ يا تصور مى‏فرمائيد كه يك چيزى است متفاوت از همه اينها؟

    جواب: اما راجع به بهره بانكى، ما بانك‏هايى كه بى‏بهره باشد بايد تاسيس كنيم. ما بهره‏ها را جايز نمى‏دانيم. اما راجع به صنايع، صنايع را در ايران به بهترين وجه پايه‏گذارى خواهيم كرد و اما آنچه كه امروز به عنوان صنايع است در ايران، مونتاژى بيش نيست و اصولاً به درد نمى‏خورد.

    سؤال: راجع به ليبى چه؟

    جواب: آن مساله ديگرى است، ما در مسايل اسلامى كه آنان به آنها عمل مى‏كنند موافقت داريم.

    سؤال: روابط دولت اسلامى حضرت آيت الله با امريكا چگونه خواهد بود؟ آيا شما فروش نفت را به غرب ادامه مى‏دهيد؟ و روابط شما با شوروى چگونه خواهد بود؟

    جواب: ما با تمام دولت‏ها در صورتى كه دخالت در امور داخلى ما نكنند و براى ما احترام متقابل‏

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 39

    قائل باشند، با احترام رفتار مى‏كنيم و نفت را هم هر كس مشترى است به او مى‏فروشيم. ما از زياده‏روى و غلط روى‏هايى كه راجع به نفت بوده است و چيزهايى كه خلاف مصلحت ملت بوده است، جلوگيرى مى‏كنيم والا نفت را مى‏فروشيم.

    سؤال: روابط شما با شوروى چگونه خواهد بود؟

    جواب: همانطور كه با آمريكا، فرقى ندارد، روابط مثل هم است.

    سؤال: در مورد مسائل اجتماعى، حضرت آيت الله حضور زنان را در دانشگاه و يا كار كردن آنان را در جامعه چگونه مى‏بينند؟ و آيا براى آنها محدوديت‏هايى قائل مى‏شوند كه الان در جامعه كنونى وجود ندارد؟ نظر حضرتعالى در مورد كنترل مواليد و يا تحصيل زنان و مردان در دانشگاه به صورت مخلوط چيست؟

    جواب: زنان در جامعه اسلامى آزادند و از رفتن آنان به دانشگاه و ادارات و مجلسين به هيچ وجه جلوگيرى نمى‏شود، از چيزى كه جلوگيرى مى‏شود، فساد اخلاقى است كه زن و مرد نسبت به آن مساوى هستند و براى هر دو حرام است. راجع به مواليد، تابع آن است كه حكومت چه تصميمى بگيرد.

    سؤال: ممكن است راجع به تاريخچه و نماى تاريخى جنبش تاريخى خودتان و توسعه‏اش در طى پانزده سال گذشته از زمانى كه در تبعيد بوديد، براى من شرح دهيد؟ چگونه در سازمان دادن چنين جنبش بسيار موثرى اقدام كرديد و سازمان‏دهندگان اين جنبش چه كسانى بودند و چه نوع از روابط و تامين‏هاى مختلف كه براى دنيا باور كردنى نيست، وجود داشته و دارد؟

    جواب: اصل جنبش و مقدمات آن طولانى است ولى آنقدر كه به طور اختصار مى‏توانم بگويم، اين است كه شاه از ابتداى سلطنت غاصبانه‏اش خيانتهاى بى‏شمارى كرد و مواردى هم پيش آمد كه قدرت آن پيدا شد كه او را از مملكت بيرون كنند كه مع الاسف سستى كردند. شرح مبارزات پانزده ساله اخير بدين صورت بود كه شاه برخلاف مصلحت ملت كارهائى انجام داد، ابتدا علماء اسلام مخالفت كردند و اين مخالفت به گرفتارى شبانه من انجاميد. در پانزده خرداد 42 از قرارى كه مى‏گويند، پانزده هزار نفر كشته شدند. قريب يك سال در زندان و حصر بودم، پس از آزادى به مبارزاتم ادامه دادم و مفاسد و جنايات شاه را افشاء نمودم تا اينكه يكى از خيانت‏هاى بزرگ شاه يعنى قضيه كاپيتولاسيون پيش آمد و شاه‏

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 40

    مستشاران آمريكائى را مصونيت داد، از اين جهت كه اين قضيه مخالف مصالح اسلام و كشور بود، من با آن شديداً مخالفت نمودم و به دنبال آن شبانه دستگير شدم و مستقيماً به تركيه تبعيد شدم. يك سال در تركيه بوديم، پس از آن ما را تحويل عراق دادند و قريب چهارده سال در عراق بوديم، در طول اين مدت من در مواقع مختلف، جنايات شاه را چه در اعلاميه و چه در خطابه اعلام مى‏كردم و هر فاجعه‏اى را گوشزد مى‏نمودم و هرگز ساكت ننشستم و بعد هم كه به اينجا آمدم. و اما سازمان دادن نهضت اسلامى همگانى ملت ايران، اين نهضت، جنبشى است كه همه مردم را شامل مى‏شود و از آنها و مردم سرچشمه مى‏گيرد و اعتقادش به اين است كه اين نهضت را تا به ثمر رسيدن بايد ادامه داد. البته ما روحانيون مردم را هدايت كرديم و تمام جرائم رژيم را افشاء كرديم و روشنگرى روحانيون، بحمدالله مفيد واقع شد و مردم روشن شدند و يك تحول فكرى براى جامعه ايران به وجود آمد، به طورى كه همه با هم يك صدا به دنبال يك راه و مقصد در حركتند و آن نابودى اين دودمان و برچيده شدن نظام شاهنشاهى و برقرارى حكومت اسلامى است و اين هدف در سراسر ايران حكمفرماست. در مركز، همين مطلب را مى‏خواهند، در شمال و جنوب و شرق و غرب هم همين موضوع را طالبند. همه فرياد استقلال، آزادى، حكومت اسلامى را سر داده‏اند و مى‏خواهند، چرا نخواهند؟ شاه تمام مخازن زير زمينى و روى زمينى آنان را به غارت داده است، استقلال سياسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى آنان را بر باد داده است. آنان مى‏خواهند و همگى مى‏خواهيم كه شاه را به جزاى اعمالش برسانيم و اين نداى مجازات شاه در سراسر ايران طنين انداخته است. شاه غير از اينكه برود هيچ چاره‏اى ندارد، البته اگر به دست مردم نيفتد. آمريكا و ساير كشورهائى كه از او پشتيبانى مى‏كنند، خطاكار و در اشتباهى بزرگ هستند و اين پشتيبانى براى خودشان بسيار مضر است و بايد در اين امر تجديد نظر كنند.

    سؤال: آيا از طرف مقامات آمريكائى، هيچ نوع تماسى با حضرتعالى گرفته شده است؟

    جواب: خير.

    سؤال: پس از پايان اقامت در فرانسه، كجا خواهيد رفت؟

    جواب: تصميم نگرفته‏ام.

    
    previos page menu page next page
    

  8. #238
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 41

    تاريخ:18/9/57

    بيانات امام خمينى در مورد تكليف شرعى مسلمين در برابر سلاطين جائر از ديد پيشوايان معصوم‏

    اعوذبالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم

    قيام مسلمين در مقابل نقض عهد خدا و سنت پيغمبر واجب است

    از حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه خطبه‏اى نقل شده است كه در آن خطبه علت قيام خودشان را برضد حكومت وقت ذكر فرموده‏اند و آن اين است كه فرموده‏اند خطاب به مردم كه پيغمبراكرم فرموده است كه كسى كه ببيند يك سلطان جائرى حلال مى‏شمرد حرمات الله را، چيزهائى را كه خداوند حرام كرده است اين آزاد مى‏گذارد و مخالف سنت رسول الله عمل مى‏كند و عهد خدا را مى‏شكند، اگر كسى ديد يك سلطان جائرى اين كارها را مى‏كند و معذلك ساكت شد و تغيير نداد با قول خودش، با عمل خودش اين انحرافى كه سلطان جائر پيدا كرده است تغيير نداد، خداى تبارك و تعالى حتم كرده است، حتم است بر او كه اين آدمى كه ساكت شد در مقابل اين سلطانى كه حرمت احكام خدا را نگه نمى‏دارد، مخالف سنت رسول‏الله عمل مى‏كند و عهد خدا را مى‏شكند، اين ساكت بشود در مقابل يك همچون سلطانى و قولاً و عملاً تغيير ندهد مسير اين سلطان جائر را، حتم است بر خداى تبارك و تعالى كه جاى او را هم جاى همان سلطان جائر در آخرت قرار بدهد. يعنى اين سلطان جائر كه اينطور اوصاف را دارد، سنت پيغمبر اكرم را تغيير مى‏دهد و عهد خدا را مى‏شكند و حرمات الله را سزاوار و رها مى‏كند يعنى مستحل است، ولو اين آدم كه اين چيزها را از اين آدم مى‏بيند و ساكت است، همه كارهاى واجب و مستحب هم به جا بياورد، آدمى باشد كه سه وقت نماز مى‏خواند، در مساجد مى‏رود، آدمى باشد كه احكام خدا را همه را ترويج مى‏كند، موافق رضاى خدا عمل مى‏كند همه كارهاى خوب را مى‏كند، از همه كارهاى بد هم اجتناب مى‏كند لكن ساكت است در مقابل سلطان جائر، حسب اين روايتى كه نقل شده است از سيدالشهدا سلام‏الله عليه كه به منزله علت قيام ايشان است بر ضد حكومت وقت، اينست كه مى‏خواهند عمل به قول رسول الله بكنند كه مبادا يك وقت تخلف بكنند و كسى كه تخلف بكند جاى او جاى همان سلطان جائر است يعنى در هر طبقه‏اى از جهنم كه سلطان جائر، يك همچو سلطان جائرى جا دارد، اين آدمى هم كه ساكت است كه اين سلطان جائر هر كارى مى‏خواهد بكند، ساكت است او، جايش جاى همين سلطان جائر قرار دارد.

    حالا ما حساب بكنيم ببينيم كه آيا حكومت وقت ما، سلطان وقت ما اين اوصافى كه ذكر

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 42

    فرموده اند، دارد؟ اگر اين اوصاف را دارد و ما ساكتيم، بايد همين معنائى كه فرموده‏اند، بر ما منطبق بشود و ايشان در يك وقتى اين مطلب را فرموده‏اند كه وقتى قيام كرده‏اند و نهضت كرده‏اند در مقابل يزيد، اين سلطان جائر، با يك عدد كمى در مقابل يك عده كثيرى و در مقابل ابرقدرت كه در آنوقت همه مواضع قدرت دستش بوده است، كه عذر را از ما ساقط كند كه ما بگوئيم كه مثلاً ما عددمان كم بود، ما زورمان كم بود. اين را در وقتى ايشان فرموده‏اند كه مى‏خواستند قيام كنند بر ضد سلطان جائر وقتشان، خطاب كردند به مردم و خطبه خواندند و علت قيام است اينكه چرا من در مقابل اين آدم قيام كردم براى اينكه اين عهد خدا را شكسته است و سنت پيغمبر را مخالفت كرده است و حرمات الله تعالى را نكث كرده است و نقض كرده است و پيغمبر فرموده است هر كه ساكت بنشيند و تغيير ندهد اين را، جايش جاى همان يزيد است در جهنم، جائى كه يزيد دارد، كسى كه سكوت كند جايش جاى اوست.

    حالا ما ببينيم يزيد چه كرده است كه حضرت سيدالشهدا سلام الله عليه در مقابلش قيام كردند و همچو مطلبى را فرموده‏اند و برنامه داده‏اند. حضرت سيدالشهدا مطلبى را كه فرموده‏اند، اين مال همه است، يك مطلبى است عمومى، (من راى) هر كه ببيند، هركسى ببيند يك سلطان جائرى اينطور اتصاف به اين امور دارد و در مقابلش ساكت بنشيند، نه حرف بزند و نه عملى انجام بدهد، اين آدم جايش جاى همان سلطان جائر است.

    يزيد يك آدمى بود كه به حسب ظاهر متشبث به اسلام بود و خودش را خليفه پيغمبر حساب‏كرد و نماز هم مى‏خواند، همه اين كارهائى كه ماها مى‏كنيم آن هم مى‏كرد، اما چه مى‏كرد؟ اما از آن طرف معصيت كار بود، مخالف سنت رسول‏الله مى‏كرد. رسول‏الله سنتش اين است كه بايد با مردم چه جور عمل بكنند، او خلافش عمل مى‏كرد، بايد حفظ دماء مسلمين بشود، دماء مسلمين را مى‏ريخت، بايد مال مسلمين هدر نرود، او هدر مى داد مال مسلمين را. همان شيوه‏اى كه پدرش معاويه هم داشت و اميرالمومنين هم قيام كرد در مقابل او منتهى حضرت امير لشگر هم داشت ولى سيدالشهدا عدد خيلى كمى در مقابل يك ابرقدرت بود.

    ما ببينيم كه اين كارهائى كه او (يزيد) كرده است، به اين حكام وقت ما و به سلطان وقت ما تطبيق مى‏شود؟ اين مسائلى كه رسول‏الله فرموده است، اينها تطبيق مى‏شود بر اين؟ سلطان است؟ جائر است؟ اين معلوم است كه الان سلطه دارد، (سلطان) يعنى سلطه دارد، الان سلطه دارد و جائر هم هست، خودش هم شايد قبول داشته باشد كه جائر است، همه كس هم ميداند كه اين آدم جائر است. خوب مخالفت سنت رسول الله را نكرده؟! هر چه رسول الله فرموده است، ايشان عمل كرده؟! يا اقوال رسول الله را به حساب نمى‏آورند اينها؟ اينها سنت رسول الله را به حساب نمى‏آورند. بله در ايام عمرش براى اينكه من و شما را بازى بدهد يك دفعه هم مى‏رود به حرم حضرت رضا و آنجا يك، دو ركعت نماز هم مى‏خواند، من هم نمى‏دانم با چه حالى مى‏خواند، يك دو ركعت نماز هم آنجا مى‏خواند و يك حرفهائى هم آنجا ميزند. اين چيزها، اين براى اغفال من و شماست، آيا به سنت رسول الله عامل‏

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 43

    است؟! ايشان عامل سنت رسول الله هست؟! سنت رسول الله اين است كه دماء مسلمين محفوظ باشد، ايشان حفظ كرده است دماء مسلمين را؟! الان اطلاعى كه رسيده است در همين چند روز، در همين دو، سه روز در اصفهان پنجاه نفر، در كجا، در كجا چقدر كشته شده‏اند. بى اطلاع ايشان است؟! با اطلاع است. بى‏اطلاع دولت است؟! با اطلاع دولت است. بى‏اطلاع شاه است؟! اينها بى‏اطلاع شاه كارى نمى‏كنند و من نگرانم از فردا و پس فردا براى اينكه يك خبرى به ما رسيده است كه ان شاءالله دروغ است و من هم حمل كردم كه اين يك تبليغاتى باشد ولى خوب محتمل است و آن اينكه اينها اعلام كردند به اينكه فردا و پس فردا آزادند مردم در شعائر خودشان و در شعائر مذهبى و در عزادارى آزادند. از آن طرف اطلاع دادند كه يك نقشه‏اى در كار است و آن نقشه اين است كه يك عددى از اشرار را بين مردم به همان صورت مردم وارد معركه كنند، اين راهپيمائى كه علما و ساير طبقات بنا دارند كه فردا در همه شهرهاى ايران و قصبات انجام بدهند، اينها يك عده‏اى از اشرار را كه مربوط به خودشان است، در بين اينها وارد كنند و آنها شلوغكارى كنند آنها كه شلوغكارى كردند، اينها بگويند كه خوب -آزاد اين يك تظاهرات آرام نبوده و شلوغ كردند و با رگبار مسلسل مردم را از پا درآورند. خوب من احتمال اين معنا را مى‏دهم كه اين يك اشتهارى است كه اينها داده‏اند براى اينكه مردم را از اين كارى كه فردا بنا دارند بكنند، مردم را از آن كار وا دارند و نگذارند بشود يعنى خود مردم نكنند و آنها به مقصد خودشان رسيده باشند كه هم گفته باشند كه خوب ما كه آزاد گذاشتيم مردم را و خود مردم بيرون نيامدند لكن خوب يك احتمالش هم اينست كه يك نقشه شيطانى در كار باشد و اين البته موجب نگرانى است كه فردا اينها چه خواهند كرد.

    حمايت شاه از ارتش سركوبگر اسرائيل با چپاول بيت المال مسلمين‏

    لكن مساله اين است كه الان اين يك سلطان جائرى است يعنى يك سلطه‏اى دارد بر مردم، قشون دارد، لشگر دارد و قدرت‏هاى بزرگ هم دنبال سرش هستند و سلطان جائر است و همه اين اوصافى كه فرموده‏اند، در ايشان هم هست. نفوس مسلمين را خداى تبارك و تعالى محرم كرده است كه كسى تصرف در آن بكند و مردم را بكشد اين يكى از حرمات الله است و ايشان اجازه مى‏دهد، امر مى‏كند، به آن. اموال مسلمين بايد محفوظ باشد، اموال ملت ايران بايد محفوظ باشد براى خود ملت ايران، نفت ايران مال خود ايران است مراتع ايران مال خود ايران است، بايد به درد خود ايران بخورد، شيلات ايران بايد به درد خود ايران بخورد مال خود ايران است، جنگل‏ها مال خود ايران است، مخازن زيرزمينى هر چه هست مال خود ايران است، بايد خود ايرانى‏ها بيرون بياورند، استخراج بكنند و استفاده كنند و براى همين مصالح خودشان، براى ملت، ايشان همه اينهائى را كه ذكر كردم به باد دادند.

    بر همه حرام است كه اموال مسلمين را، آن اموالى كه مال يك ملت است به باد بدهد و به دشمن‏هاى اسلام مثل اسرائيل بفروشد، اسرائيلى كه الان در حال جنگ است با مسلمين، نفت او را، بيشترش را مى‏گويند كه از ايران اداره مى‏شود، در ازائش آن هم از قرارى كه مى‏گويند بسيارى از اين كشته هائى

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 44

    كه ما داديم با سربازهاى اسرائيل شده است. پس اين مستحل حرمات‏الله است. هم نفوس مسلمين را به باد دارد مى‏دهد و هم اموال مسلمين را. مراتع ما را به غير داده است، جنگل‏هاى ما را به شركت‏هاى خارجى داده است، شيلات را با كشتن چندين هزار، آنطور كه مى‏گويند چندين هزار نفر را كشتند تا شيلات را از مردم بيچاره گرفتند و به غير واگذار كردند، نفتمان هم كه همه مى‏دانيد كه دارند چه مى‏كنند كه بعد از چند وقت ديگر ايران هيچ چيز ندارد، هر چه هست غارت كردند و بردند.

    خيانت‏ها و جنايات جبران ناپذير شاه مانعى براى قبول توبه وى

    اين صورتى هم كه ديديد، لابد اينجاها هم مثل اينكه آوردند، اين صورتى هم كه ديديد كه اين چپاولگرها خارج كردند از ايران و اموال ايران را به خارج بردند و بعد از اينكه همه اينها را به خارج بردند، آنوقت به فكر اين افتادند كه نه، ديگر كسى نبرد، ديگر كى نبرد؟ خوب بردند تمام شد. سه هزار ميليون و بيشتر، سه هزار و چند صدميليون از خود ايشان يا، اين چيزى بوده است كه حالا بردند، آنهائى كه قبلاً بردند خدا مى‏داند چقدر است. از اول اينها شروع كردند به بردن، رضا شاه جواهرات ايران را آنوقتى كه مى‏خواستند بيرونش كنند آنطورى كه براى من نقل كردند از يك صاحب منصبى (يكى از آقايان نقل كرد از يك صاحب منصبى كه همراه بوده است) وقتى رضا شاه را متفقين آمدند و بيرونش كردند، در اين خلالى كه مى‏خواست برود، چمدان‏هاى جواهر را پركرد، چمدان‏هارا پر كردند از جواهرات ايران و راه افتادند كه ببرند منتها بين دريا (همان صاحب منصب نقل كرده بود) كه با كشتى اين آدم را مى‏بردند، يك جايى نگه داشتند و يك چيز ديگرى، يك بلمى يا يك كشتى كه آن شخص گفته بود مخصوص حمل دواب بوده است، آنها آوردند متصل كردند به اين كشتى و به او گفتند كه تو برو توى آن كشتى لكن همانجا چمدان‏ها را برداشتند و انگليس‏ها بردند، تمام شد. آن زمان او اين كار را كردند غير از آنهايى كه دزديده بود و برده بود.

    يك وقتى در يك سفر رفته بود، يك سفرى كه مورد خطر شايد بود، مرحوم مدرس رحمه‏الله كه آن روز مخالف با رضاشاه بود و جانش را هم سر همان مخالفت داد، گفته بود كه من دعا كردم به شما در اين سفر كه سالم برگرديد، خيلى خوشحال شده بود كه مدرس به او دعا كرده، گفت دعا كرديد؟ خوب، ايشان گفته بود آخر نكته دارد، اينست كه اگر تو در اين سفر مرده بودى همه اموال ما از بين رفته بود، من مى‏خواهم زنده باشى تا اموالمان را پيدا كنيم.

    در زمان او آن كارها را او مى‏كرد، در اين زمان هم از اولى كه ايشان وارد سلطنت شده (ديگر جلوتر خيلى تجربه كرده است، تجربه‏هاى پدر را داشته است) از اول بنا گذاشته به اينكه اموال را ببرد بانك‏هاى خارجى، بانك‏هاى آمريكا، هر جاى ديگر، در آنجاها انبار كردند اموال اين ملت را كه وقتى كه اگر يك اتفاقى افتاد برود سراغ آن اموال و ملت نبايد بگذارند اين فرار كند، اين الان در صدد است. گفتند رفته به جزيره كيش و من اولش كه يك خوفى كردم كه اين گاهى وقت‏ها كه از ايران، از تهران خارج مى‏شد آنوقت يك مفسده‏اى مى‏خواست واقع بشود، امر مى‏كرد كه بكشند و خودش

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 45

    مى‏رفت بيرون، من در ذهنم آمد كه مبادا براى فردا و پس فردا هم يك همچو تهيه‏اى ديده‏اند لكن محتمل است كه نباشد ان شاءالله، بعضى هم گفتند رفته آنجا كه ديگر كار آخرى را انجام بدهد. اين البته در صدد است كه فرار كند، ملت ايران بايد نگذارند اين فرار كند، آنقدرى كه مى‏شود. امكان ندارد البته كه يك كسى بتواند سزاى عمل اين آدم را به او بدهد، يك آدمى كه سى و چند سال است مسلط شده است بر اين ملت و همه چيز ملت را به باد داده است، يك آدمى كه مادرها را به عزاى اولادشان نشانده است و همين امروز كسى گفت كه يك زن بوده است كه سه تا بچه داشته هر سه بچه‏اش كشته شدند، يك پدر و مادرى كه حالا وقتى كه مى‏آيند توى خانه مى‏بينند ديروز پنج نفر سر سفره بودند حالا دو نفر شدند، مگر مى‏شود كه اين را ما در اين دنيا بتوانيم جزايش را به او بدهيم؟ يك آدم كه مى‏كشد يك كسى را، همان مقدار مى‏شود خودش را بكشند و همين، بس، خون اين هم خون يك آدم است (اگر آدم باشد). كسى كه سى و چند سال است بر اين ملت تسلط پيدا كرده و كشتار كرده و آنطور كشتار كرده و دزدى كرده و آنطور دزدى كرده و خيانت كرده و آنطور خيانت كرده و جنايت كرده و آنطور جنايت كرده، مگر بشر مى‏تواند كه اين را به سزاى اعمالش برساند؟ يك جان بيشتر ندارد مقابل يك نفر و حالا عجب، من گاهى وقت‏ها از فهم بعضى از اشخاص تعجب مى‏كنم كه مى‏گويند خوب حالا آمده، حالا آمده عذر خواسته ديگر، حالا بپذيرد، آمده گفته است كه من اشتباه كردم، خوب بپذيرد ديگر از او. چى بپذيريم؟ مگر خدا مى‏پذيرد از او اين عذر را؟ خدا حق الناس را نمى‏گذرد، خود ناس بايد بگذرند، خود مردم بايد بگذرند تا خدا بگذرد. مگر خدا مى‏گذرد از حق الناس ؟(بيائيد حالا مصالحه بكنيد، بيائيد حالا خوب، عفو بكنيد، نمى‏دانم چه) يك آقاى ريش سفيدى يك كاغذ مفصلى نوشته بود، البته خودش آدم دانشمندى است لكن ادراكش، يك خرده عقلش ناقص است، به من نوشته بود كه پيغمبر اكرم در فلان جا فلان آدم را بخشيد، در فلان جا فلان كافر را بخشيد، در فلان جا فلان كسى را بخشيد. تاريخ براى من نوشته بود، مثل اينكه من حق دارم كه ببخشم ايشان را، به من چه ربط دارد؟ بچه‏هاى آن پيرزن را كشته، من ببخشم چطور من ببخشم كشته‏هائى كه از اين ملت، جوان‏هائى كه از اين ملت به باد رفته؟! همين امشب شما احتمال بدهيد كه عده‏اى را كشته باشند، همين امروز اطلاع رسيد كه اشخاصى را كشتند، مردم را كشتند، ما بنشينيم بگوييم كه شما اعليحضرت حالا ديگر باشيد؟! ديگر ازاين به بعد حكومت نكنيد، اعليحضرت باشيد؟! آخر اين چه منطقى است چطور انسان همچو حرفى را مى‏تواند بزند؟

    (بيائيم به قانون اساسى حالا عمل بكنيم)! معنى به قانون اساسى عمل كردن اين است كه آقا (يعنى همين قانون اساسى‏اى كه الان دست است) كه ايشان سلطان باشند و عرض مى‏كنم كه حاكم نباشند. آخر مى‏شود يك همچو چيزى؟ امكان دارد براى يك آدم، يك كسى كه اول ادراك آدمى داشته باشد؟ حيوان هم نمى‏تواند يك همچو حرفى بزند كه ما ديگر اين را بيائيم و عفوش كنيم. يكى عفوش بكند؟ كى حق دارد كه اين را عفوش بكند؟ مگر با من يك كارى كرده كه حق من است كه عفوش بكنم؟ حق يك ملت را خورده است اين، خون يك ملت را ريخته اين آدم، اين ناكث عهدالله

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 46

    است. خدا از همه مردم عهد گرفته است به اينكه بايد اطاعتش بكنند، اين ناكث عهدالله است. خودش هم تعهد كرده است، در مجلس اولى كه به اين سلطنت غاصب رسيده، آمده است در مجلس و قسم خورده است به اينكه به مذهب شيعه وفادار باشد، مروج باشد، به ملت خيانت نكند. آن قسم‏هائى كه مى‏خورد اين، نقض اين عهدش هم كرده است، قرآن را گذاشته و قسم خورده و خدا را شاهد گرفته است، عهد كرده است به اينكه به ملت خيانت نكند، مذهب شيعه را ترويج كند. ترويجش همين است كه مى‏بينيد و امانتش هم همين است كه شما داريد مى‏بينيد. مخالف سنت رسول‏الله هم كه الى ماشاءالله هر چه بخواهيد مخالف سنت رسول است.

    مخالفت با شاه يك تكليف شرعى است

    اگر كسى ببيند محمدرضاخان را كه اين اوصاف را دارد، سكوت كند، جايش جاى محمدرضاخان است در جهنم، ولو نماز شب بخواند، ولو يك عالم باشد، ولو تمام عمرش را در اطاعت الله صرف كرده باشد، اگر در مقابل اين آدم ساكت بنشيند (به حسب اين نقلى كه از رسول الله كرده‏اند و نقلى كه از سيدالشهدا كرده‏اند كه مى‏فرمايد رسول خدا چنين فرموده است) چطور مى‏شود يك ملت ساكت بنشيند؟ عذر همه منقطع است، همه‏ها منقطع است، اگر ما چهار نفر هم بوديم قاعده‏اش بود كه قيام كرده باشيم. هيچ كس نمى‏تواند بگويد ما تنهائيم. حالا ملت است، تمام ملت است، الان جميع ملت ايران ايستاده‏اند در مقابل اين سلطان جائر، اين حاكم جائر، تمام ملت اسلام، تمام ملت ايران قيام كرده‏اند، از دهات گرفته، پريروز يك نفر پيش من آمده بود كه رفته بود يك دهات دور افتاده‏اى را ديده بود، گفت كه در اين دهات هم راهروى هر روز هست، صبح و عصر. مى‏گفت. صبح و عصر در همه اين دهات، اهل علم آن ده جلو مى‏افتد و رعيت‏ها و مردم ديگر دنبالش پياده روى مى‏كنند. در يك همچو موقعيتى كه همه مردم قيام كرده‏اند من ديگر نمى‏توانم بگويم كه من نمى‏توانستم. نخير، مى‏توانى، چنانچه مى‏بينيد كه مى‏توانيد، چنانچه مى‏بينيد كه نه حكومت نظامى توانست كارى بكند نه دولت نظامى. همين دولت نظامى كه آنقدر هياهو براى خودش بجا آورده بود، حالا ديد كه وقتى همه مردم مى‏خواهند پياده‏روى كنند، هر كس از يك گوشه‏اى مى‏خواهد پياده روى كند سران قوم، ديد كه نمى‏شود، رها كرد گفت مجازند مردم. خيال كرد اگر اين اجازه را ندهد نمى‏روند. (مجازند) چيست؟ مگر ديوانه اينها(مجازند مردم كه بروند، اجازه دادند) در يك جاى ديگر هم گفتند اعليحضرت اجازه داده‏اند. آخر اينها مضحك است ديگر، اينها ديگر مضحك است كه يك كسى چنين حرفى بزند و بگويد من اجازه دادم يا دولت بگويد من اجازه دادم. تو كى هستى؟ شما سرنيزه‏ها را گذاشتيد طرف مردم ولى مردم آمده‏اند سينه‏هايشان را سپر كردند در مقابل سرنيزه‏هاى شما، بچه‏ها هم آمدند، زن‏ها هم آمدند، زن‏ها اين بچه‏هاى كوچكشان را بغل كردن و آمدند در صف مردم. اين يك امر الهى است، خدا يك چنين كارى كرده، اين آتش را خدا روشن كرده و اين روشنى‏اش هست، مثل خورشيد مى‏ماند، تا آخر نتيجه اين مساله هست ان شاءالله. كسى الان عذر ندارد كه بگويد كه ما

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 47

    نمى‏توانستيم، ما نمى‏دانستيم. كسى مى‏تواند در همه ايران بگويد من نمى‏دانستم كه اين سلطان جائر است؟ كسى مى‏تواند بگويد من‏دانستم مخالفت با سنت رسول الله مى‏كند؟ كسى نمى‏داند كه اين آدم عهد خدا را شكسته، معصيت كار است، به مردم جور دارد مى‏كند؟ مال مردم را همه را هدر داده‏است هيچ كس نمى‏تواند بگويد من نمى‏دانستم. حالا كسى مى‏تواند بگويد كه ما ديگر نمى‏توانستيم؟ تمام قدرت همراه ماست، چطور نمى‏توانستيم؟ همه بايد استنكار كنند يعنى بالفظ بگويند شاه اينطور است، چطور بعضى از علماء بعضى ازبلاد صريحاً مى‏نويسند كه شاه اينطور است، هيچ كاريشان هم نكردند، همه بايد بگويند كه شاه اينطور است (دولت نمى‏دانم چطور، رژيم چطور است) اينها غلط است، بايد اسم ببرند بگويند كه شاه اينطور است، استنكار كنند، عذر نمى‏شود بگويد من نمى‏توانستم، نخير مى‏توانستى. اگر كسى يك كلمه بگويد كه در اين يك كلمه ترويج از اين ظالم است، تاييد اين ظالم است، با اين كلمه حفظ بشود، اين ظالم اين خيانتكار به اسلام و مسلمين است، نبايد اين كار بشود. اسم قانون اساسى را نبايد كسى بياورد كه با قانون اساسى، مگر بگويد كه قانون اساسى، اين موادى كه رضاخان با سرنيزه گذاشت توى قانون اساسى، اين مواد كنار برود مابقى قانون اساسى، خوب آن غلط است لكن ديگر اينقدر جنايت ندارد كه بخواهد اين را نگهش دارد.

    ايرانيان مقيم خارج مكلفند به تبليغ و انعكاس خواسته‏هاى ملت

    امروز عذر نيست براى ما، هيچ كدام ما عذر نداريم، لكن ما هم كه اينجا هستيم، شما آقايان هم كه در اين بلاد هستيد بى‏تكليف نيستيد. آنها در صف مردم، در صف قتال هستند، الان هم شايد صداى تفنگ، صداى مسلسل در تهران و قم و اهواز و نمى‏دانم كجا، الان هم شايد باشد براى اينكه مردم كه آرام نمى‏نشينند، آنها هم كه ايستاده‏اند در مقابل آنها، در صف مقاتله هستند و محاربه هستند، تكليفشان را دارند عمل مى‏كنند، به قول رسول‏الله دارند عمل مى‏كنند، اقتدا به سيدالشهدا سلام الله عليه كردند و دارند عمل مى‏كنند. شما هم كه در اينجا هستيد، هر مقدار مى‏توانيد، توانيد كه مصاحبه مطبوعاتى بكنيد، مصاحبه مطبوعاتى كنيد و جرم و جرايمى كه اين آدم كرده است اين جرايم را افشا كنيد، مى‏توانيد كه اجتماع كنيد در يك جائى و بگوئيد يكى برود مطالب را بگويد، برود بگويد. با اين رفقائى كه در خارج از كشور شما داريد از فرق ديگر، از اهل مثلاً اينجا يا ساير ممالك كه آشنا هستيد با آنها، هر جا اتفاق افتاد بايستيد و مطالبتان را بگوييد تا مردم بدانند كه يك دسته اشخاص شلوغكار نيستند دارند اينكار را مى‏كنند. آنها كه قيام كردند بر ضد اين، نه اينكه يك مردمى هستند كه مى‏خواهند شلوغكارى بكنند اين كارها راكنند، اين مردمى هستند كه حق مى‏گويند، حق خودشان را طلب‏كنند. آزادى حق مردم است، استقلال يك مملكت حق اهل يك مملكت است كه طلب استقلال بكنند در مملكت. مردم شريفى هم كه قيام كرده‏اند و خون خودشان را دارند مى‏دهند در مقابل اينكه احكام اسلام را و اين ثروت خودشان را يعنى ثروت ملتشان را نگذارند هدر برود، احكام اسلام را نگذارند از بين برود و زير پا برود، بايد به مردم، به اهالى اينجا شما حالى كنيد اين مطلب را. هر كسى‏

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 48

    به هر زبانى، به هر جورى كه مى‏تواند بگويد به اينها كه مردم ايران كه قيام كردند بر ضد اين مرد و اين حكومت، براى اينكه اين حكومت، اين مرد پنجاه سال است خودش و پدرش به ما خيانت كرده‏اند، خودش و پدرش پنجاه سال است جنايت كرده، قتل عام كرده اند. خوب، پدرش مسجد گوهرشاد را قتل عام كرد، خودش ديگر هر جا بگرديد. (ولد صدق) .

    بگوييد به مردم كه مساله اين است، نه مساله اين است كه يك دسته‏اى هستند و اراذل و اوباش هستند و چند نفر، اخيراً هم آن مردك مى‏گويد كه (يك عده معدودى مردم را ناراحت كرده‏اند والا مردم همه شاه را مى‏خواهند!!) من نمى‏دانم آخر اينها چه جور فكر مى‏كنند؟ براى كى مى‏گويند اينهابگوئيد به مردم اينجا كه مردم ايران كه قيام كرده‏اند،براى يك مطلب واضحى است كه همه بشر قبولش دارد كه آزاد بايد باشد، نبايد هى در حبسش كنند، نبايد جلويش بگيرند كه حرف نزن، بيخ گلويش را فشار بدهند كه نبايد يك كلمه حرف بزنى، قلمش را بشكنند كه نبايد بنويسى. قلم‏ها را اينها شكستند، قدم‏ها را شكستند در اين پنجاه سال. حبس‏پر بود ازاشخاصى كه آزادى مى‏خواستند در اين پنجاه سال. حالا قيام كرده‏اند و حقوق واضح ملى خودشان را، آنكه از حقوق بشر است و از اولين حقوق بشراست،(آزادى،استقلال ،حكومت عدل) اين راخواهند مردم. اين تبليغاتى كه از قرارى كه مى‏گويند در هر سال صد ميليون دلار ايشان خرج تبليغات خودش مى‏كند كه بگويد چشم و ابرويش كذا و نمى‏دانم قد وقامتش چه و مخالفين‏شان را به هرچى خواهند نسبت بدهند، اينها را شما فشل كنيد بگوييد به اشخاصى كه با آنها ملاقات مى‏كنيد كه مسأله اين نيست اين آدم مال ملت را بر مى‏دارد بر ضد ملت خرج مى‏كند، اموال ملت را به ضد مصالح ملت دارد خرج مى‏كند. ان شاءالله خداوند همه تان را تاييد كند، موفق باشيد.

    والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #239
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 49

    تاريخ: 20/9/57

    مصاحبه امام خمينى با خبرنگار تلويزيون آمريكا

    سؤال: درباره آنچه در ايران امروز اتفاق افتاده چه فكر مى‏كنيد، بخصوص بعد از اين تظاهرات آرام و آزادى زندانيان سياسى؟

    جواب: مردم ايران در تظاهرات بسيار وسيعشان اعلام كردند كه ما شاه راخواهيم. اعلام رسمى كردند،قطعنامه‏هايى صادر كردند كه در اين قطعنامه‏ها تصريح شده بود كه رژيم سلطنتى را نمى‏خواهند، بنابر اين شاه هيچ گونه قانونيتى ندارد.

    سؤال: شما هميشه فرموده ايد كه شاه بايد استعفا بدهد و تا استعفاى او مبارزه خواهيد كرد،بعد از استعفاى او چه خواهيد كرد؟

    جواب: استعفا كه معنا ندارد، شاه بايد كنار برود، براى اينكه به واسطه راى ملت، شاه نشده است تا استعفا بدهد، او بايد كنار برود. بعد از كنار رفتن او، ما جمهورى اسلامى متكى به آراى عمومى و قوانين اسلام برقرار خواهيم كرد.

    سؤال: جهت اساسى دولتى كه شما مى خواهيد تشكيل بدهيد، چه خواهد بود؟ آيا بازگشت كامل به سنت مسلمانان شيعه با زندگى در قرن ما هماهنگ خواهد بود، مثلاً تجارت و روابط بين الملل؟

    جواب: من نمى‏دانم كه تبليغات عمال خارجى و تبليغات شاه در شما چه تاثيرى كرده‏است كه اسلام به معنى مصطلح امروزش را سنتى مى‏خوانيد. اسلام پيشرفته ترين حكومت را دارد و به هيچ وجه حكومت اسلام با تمدن مخالفتى نداشته و ندارد. اسلام خود از پايه گذاران تمدن بزرگ در جهان بوده است.هر كشورى كه به قوانين اسلام عمل نمايد، بدون شك از پيشرفته ترين كشورها خواهد شد. ما اميدواريم كه با پيروزى خود، اين مطلب را به جهان ثابت كنيم. ما با حفظ استقلال با تمام كشورها روابط دوستانه خواهيم داشت.

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 50

    سؤال: هزاران نفر در خيابان‏هاى تهران راهپيمائى كردند و عكس‏هاى شما را حمل مى‏كردند و عليه سلطنت شاه شعار مى‏دادند، از نقطه نظر شما، اين تظاهرات موفق بوده است؟

    جواب: بسيار هم موفق بوده است، براى اينكه با آن تظاهرات به دنيا مخصوصاً آمريكا ثابت كردند كه حكومت شاه غيرقانونى است و به هيچ وجه نمى‏شود او را تائيد كرد. شاه بايد برود و چاره‏اى ندارد.

    سؤال: هيچ گونه قهر و شورشى در تظاهرات ديروز به نظر نرسيد، بعضى‏ها مى‏گويند شاه بدين ترتيب طوفان را از سرخودش رد كرده، آيا با اين نظر موافقيد؟

    جواب: بزرگترين طوفان همين تظاهرات آرام ديروز بود،براى اينكه ملت ايران به دنيا فهماند كه اين تظاهرات حساب شده است و مردم‏ايران مى‏توانند همه چيزرا كنترل كنند ودر عين حال شاه رانخواسته‏اند و رفتن شاه را خواستار شدند.بايد همه بدانند كه شاه چاره‏اى ندارد، بايد برود.

    سؤال: بعد از استعفاى شاه، چه دولتى ايجاد خواهد شد؟ عده زيادى ازمردم آمريكا فكر مى‏كنند كه دولت آينده، ضد آمريكايى خواهد بود.

    جواب: دولت جمهورى اسلامى است و در متن دولت، ضديتى با هيچ دولتى و مملكتى نيست. آمريكا اگر چنانچه با اين دولت رفتارش، رفتار انسانى باشد و احترام را حفظ كند، اين دولت با او هم مانند ساير دول، احترام متقابل را حفظ خواهد كرد.

    سؤال: چه تضمينى خواهيد داد كه ايران نفت را به آمريكا بفروشد، بعد از اينكه شاه برود؟

    جواب: تضمين نخواهيم داد، لكن اختيار داريم و ما هم مى‏خواهيم نفت را بفروشيم،اگر امريكا هم مشترى است به او هم مى‏فروشيم.

    
    previos page menu page next page
    

  10. #240
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 51

    تاريخ: 20/9/57

    مصاحبه امام خمينى با كانال سى. بى. اس آمريكا

    سؤال: شما در باره تظاهرات ديروز و راهپيمايى تهران چه فكر مى‏كنيد؟ نتيجه آنها از نظر شما چگونه است؟

    جواب: تظاهرات ديروز در سطح بسيار وسيعى انجام گرفت و نتيجتاً اعلام شد كه شاه را نمى‏خواهند، اگر چه ملت شجاع اين را قبلاً بارها اعلام كرده بودند و شاه اصلاً هيچ جنبه قانونى ديگر ندارد و تمام ملت براى چندمين بار در سراسر ايران اعلام كردند كه ما شاه را نمى‏خواهيم.

    سؤال: شما احساستان نسبت به تظاهرات ديروز چه بوده است ؟آيا شما راضى بوده ايد؟

    جواب: كاملاً راضى هستم و0 عقيده‏ام بر اين است كه مؤثر بوده است. مردم با كمال نظم و آرامش اعلام كرده‏اند كه ما شاه را نمى‏خواهيم، شعارها اسلامى بوده است و ضد شاه و جز مسلمانان هيچ كس در اين تظاهرات شركت نداشته است.

    سؤال: ناظرين معقتدند كه اگر شاه استعفا بدهد، يكى از دو چيز رخ خواهد داد، يا اينكه يك حكومت اسلامى به معناى واقعى كلمه روى كار خواهد آمد و يا نظاميان، دولت را در دست خواهند گرفت كه در نهايت، هر دو كار به نفع روسيه تمام خواهد شد، به نظر شما چه اتفاقى خواهد افتاد؟

    جواب: نظامى‏ها اگر روى كار بيايند،همين هست كه هست و حل مشكلات نمى‏شود و ملت هم آرام نخواهد گرفت و اگر دولت اسلامى تشكيل شود كه خواهد شد، روسيه به هيچ وجه در ايران قدرت پيدا نخواهد كرد و دولت اسلامى به روسيه اجازه نخواهد داد كه در مملكت دخالت كند، چنانچه به هيچ مملكتى اجازه نخواهد داد.

    صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 52

    سؤال:در صورتى كه طرفداران شما روى كار بيايند، بر سر خارجيان چه خواهد آمد؟ نظر و روش شما نسبت به روسيه شوروى و اسرائيل چه خواهد بود؟

    جواب: اما خارجيان كه در مملكت هستند، اگر خلافى در مملكت نكنند، حكومت ما بر طبق قوانينش باآنان عمل خواهد كرد و براى آنان ناراحتى فراهم نخواهد شد. اما اسرائيل مطرود ماست و براى هميشه، نه نفت به او مى‏دهيم و نه آن را به هيچ وجه مى‏شناسيم و اما شوروى مثل ساير ممالك است، اگر چنانچه احترام متقابل را حفظ كند، ما هم بااو رفتار همسايگى مى‏كنيم و ما به او اجازه دخالت در مملكتمان را نمى‏دهيم.

    سؤال: چه مدت فكر مى‏كنيد شاه خواهد بود؟

    جواب: نمى‏توانم پيش بينى كنم ولى انشاءالله به همين زودى‏ها او مى‏رود.

    سؤال: به نظر شما چه مدت مانده است كه شاه استعفا بدهد؟

    جواب: نمى‏توانم پيش بينى كنم لكن اميد است سر عقل بيايد و به زودى كنار برود، ما اميدواريم كه او را دستگير كرده و محاكمه نموده و به سزاى اعمالش برسانيم.

    
    previos page menu page next page
    

صفحه 24 از 208 نخستنخست ... 142021222324252627283474124 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/