previos page menu page next page


صحيفه نور ج 2 صفحه 221

تاريخ 5/8/57

مصاحبه امام خمينى با خبرنگار تلويزيون فرانسه‏

سؤال: آيا در حكومت انتقالى با حضور شاه شما شركت خواهيد كرد؟ به چه شرط؟

جواب: با حضور شاه، ما در هيچ حكومتى، چه انتقالى و چه غير انتقالى، شركت نخواهيم كرد و هيچ شرطى را هم نمى‏پذيريم.

سؤال: آيا از آن بيم داريد كه با رفتن شاه، بحران سياسى و اقتصادى بدتر شود؟

جواب: با بودن شاه بحران‏هاى سياسى و اقتصادى است، براى اينكه ملت با او همكارى ندارد و اين موجب بحران است. شاه برود، بحران رفع مى‏شود.

سؤال: آيا جنبش و نهضت اخير ايران از طرف يك ايدئولوژى ماركسيستى هدايت و حمايت شده يا مى‏شود؟

جواب: ابداً، نه هدايت شده و نه مى‏شود، نه خواهد شد و نه حمايت آن مورد قبول كسى است.

سؤال: آيا حمايت و كمك يك كشور كمونيستى را قبول خواهيد كرد؟

جواب: ما مى‏خواهيم مستقل باشيم و حمايت هيچ كشورى را قبول نخواهيم كرد و تحت‏الحمايت هيچ كشورى نيستيم.

سؤال: آيا اسلام با قوانين بدون انعطافى كه دارد، مى‏تواند آزادى و پيشرفت اجتماعى را ضمانت نمايد؟ نمونه‏اى از آن را در كشور ديگرى نشان بدهيد.

جواب: اولاً اسلام قوانين اساسيش انعطاف ندارد و بسيارى از قوانينش با نظرهاى خاصى انعطاف

صحيفه نور ج 2 صفحه 222

دارد و مى‏تواند تضمين همه انحاء دموكراسى را بكند و كشورى كه ما مى‏خواهيم، كشور اسلامى به همه معناست و در خارج نظيرش الان نيست، سابقاً بوده.

سؤال: نهضت اخير ايران را متهم مى‏كنند كه واپسگراست، نظر شما چيست؟ جواب نهضت اخير براى اين است كه واپسگرائى‏ها را رد كند. آن دولت شاه و امثال اوست كه تمام جهات عقب‏نشينى را و عقب‏ماندگى را به ما داده. ما مى‏خواهيم همان‏ها را رفع كنيم و نهضت ما نهضت متمدن پيشگراست.

سؤال: شما خواهان رفتن شاه هستيد، مى‏توانيد دلائل آن را شرح دهيد؟ آيا آرزوى كشته شدن و از بين رفتن شاه را داريد؟

جواب: ما بيش از 15 سال است كه دلائل محكوميت شاه و لزوم رفتن او را در اعلاميه‏هاى خود ذكر كرده‏ايم و الان براى شما بعضى دلائل را بايد ذكر كنم:

- ايران - 50 سال بيشتر است كه دولت‏هاى خارجى، پدر شاه و شاه را بر ما تحميل كرده‏اند. شاه سابق را به حسب اعتراف انگليس‏ها، انگليس‏ها آوردند و حاكم كردند بر مملكت ما. در راديو دهلى اين مطلب را تصريح كردند و شاه ما، شاه فعلى، در يكى از كتاب‏هايش نوشت كه متفقين كه در زمان جنگ به ايران آمدند، مرا به سلطنت انتخاب كرده و صلاح اين ديدند كه من سلطان باشم. ما 50 سال است كه تحت فشار و اختناق فوق‏العاده بسر مى‏بريم. ما نه فرهنگ مستقل داريم، نه لشكر و نظام مستقل داريم و نه اقتصاد صحيح داريم و نه جهات سياسى ما يك سياست سالم است. فرهنگ ما فرهنگى است كه با دستور ديگران، شاه تحميل كرده است و مدارس ما، مدارس فرهنگى ما، غالباً به شكل نيمه تعطيل است يا تعطيل و در وقتى هم كه اشتغال داشته باشند، دستور اين است كه اين‏ها را عقب نگه دارند و نگذارند كه رجال دانشمند در مملكت ما پيدا بشود و تمام مطبوعات ما در تمام مواردى كه، آلاتى كه بايد تبليغ با آن بشود، تمام در اختيار شاه بوده است در اين 50 سال.

تمام انحاء آزادى از ملت ما سلب شده است. ما در اين 50 سال حتى يك مجلس ملى نداشتيم. در زمان رضا شاه با زور او رژيم را تغيير دادند يعنى سلطنت را منتقل كردند و مجلس مرئوسان و موسساتى كه تاسيس كردند، تاسيس با سرنيزه شد و ملت بكلى مخالف بود لكن سرنيزه نگذاشت كه اين مخالفت را اظهار كنند. بنابراين اصل مجلس موسسان كه در زمان رضا شاه با سرنيزه درست شد، غير قانونى بود، با غير قانونى بودن آن آمدن رضاشاه و رسيدن به سلطنت غير قانونى بود، با غير قانونى بودن آن سلطنت محمد رضاشاه غيرقانونى

صحيفه نور ج 2 صفحه 223

است. او - محمد رضا شاه - در تمام انحاء ترقى ملت ما، در تمام انحائش كارهائى كرده است و نگذاشته است كه ملت ما رو به ترقى برود، نگذاشته است فرهنگ ما فرهنگ مترقى باشد، نظام ما را در تحت نظارت نظام‏هاى ديگران قرار داده، مستشاران آمريكائى هستند كه نظام ما را اداره مى‏كنند، اقتصاد ما را بكلى از بين برده است‏ايران كه زراعتش از بين رفته است و نفتش را هم دارند زياد خرج مى‏كنند و زياد مى‏دهند به ديگران كه اين هم از بين برود. اگر محمد رضا شاه در سلطنت باقى باشد، چند سال ديگر مملكت ما رو به فقر و نيستى خواهد رفت، بنابراين تا ايشان نرفته است، مملكت ما نمى‏تواند روى آزادى و ترقى ببيند و بايد برود.


previos page menu page next page