صفحه 10 از 208 نخستنخست ... 678910111213142060110 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 2079

موضوع: صحيفه نور

  1. #91
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 17

    تاريخ: 24/11/56

    پاسخ امام خمينى به اتحاديه انجمن‏هاى اسلامى دانشجويان در اروپا

    بسم الله الرحمن الرحيم

    اتحاديه انجمن هاى اسلامى دانشجويان در اروپا ايدهم الله تعالى‏

    مرقومه محترم ضميمه گزارشات سال گذشته و تصميمات سال آينده و اصل و موجب تقدير گرديد در اين سال كه در عين خونين بودن و مواجه شدن ملت ايران با سخت‏ترين وحشيگرى هاى قرون وسطايى رژيم منحط پهلوى نمودهاى بارزى از ضعف و سستى پايه‏هاى لرزان حكومت طاغوتى به چشم مى‏خورد، به هم پيوستگى قشرهاى بيدار ملت و طبقات مختلف از روحانى تا دانشگاهى از خطيب تا نويسنده از بازارى تا كارگر و دهقان چنان لرزه براندام رژيم افكنده و چنان بر اعصاب شاه خائن فشار آورده و ضربه زده كه با حمله‏هاى سبعانه به ملتى كه سلاحش اسلام و پناهش قرآن مجيد و شعارش كلمه توحيد است و به حوزه علميه قم كه دژ محكم وحى و عدالت و ملجاً مسلمين عدالت‏خواه است و به مردم مسلم محترم قم كه هماره سرباز فداكار اسلام و پشتيبان مكتب قرآن است و بالاخره با حمله به فرهنگ نجاتبخش شيعه، خواست به فشار و حمله عصبى تخفيف دهد.

    مفتضح ترين حركات مذبوحانه، بوق‏هاى تبليغاتى و تظاهرات ساختگى است از عده‏اى سازمانى و نفع طلب و افرادى كه مجبور به شركت شده‏اند در حالى كه در بوق راديويى به صراحت اعتراف كردند كه در تظاهرات ششم بهمن بيش از يك ششم از دعوت شده‏ها شركت نكردند در صورتى كه همه مى‏دانند كه اين دعوى جز لاف و گزافه گويى نيست و در بين ملت مسلم كسى موافق ندارد و نمى‏تواند داشته باشد.

    جنايتكارى كه عليه تمام شعائر مذهبى و اسلامى مبارزه مى‏كند و با همه مظاهر اسلامى مخالف است، نمى‏تواند در بين مسلمين موافق داشته باشد جنايتكارى كه مى‏گويد مذهب در حكومت من نقش ندارد، چطور ممكن است موافق داشته باشد؟ شخص منحرف و كهنه پرستى كه در سفر اخيرش به هند، زردشتى‏ها و گبرها را نوازش و احترام مى‏كند و از آتش پرستان و آتش پرستى تأييد مى‏كند و به خاطر مرام ارتجاعى آنها تاريخ پر ارزش و مترقى اسلام را تغيير مى‏دهد، چگونه ممكن است موافق داشته باشد، جز همان فرقه كهنه پرست اكنون بر شما جوانان روشنفكر و بر تمام طبقات ملت است كه:

    1- سرلوحه هدفتان اسلام و احكام عدالت پرور آن باشد و ناچار بدون حكومت اسلامى عدالت خواه، رسيدن به اين هدف محال است تولى و تبرى دو اصل اساسى اسلام است، بايد با

    صحيفه نور ج 2 صفحه 18

    حكومت عدل موافق و به حاكم عادل دل ببنديد و از رژيم غير اسلام و غير اسلامى كه در راس آن رژيم منحط پهلوى است تبرى كنيد و با كمال صراحت مخالفت خود را اظهار و در سرنگون كردن آن كوشا باشيد و در غير اين صورت روى استقلال و آزادى را نمى‏بينيد.

    2- بايد قشرهاى غير اسلامى را كه عقيده و عملشان بر خلاف اسلام است و داراى گرايش به مكتب‏هاى ديگرند، هر نوع مكتب باشد - به مكتب مترقى عدالت‏پرور اسلام دعوت كنيد و در صورت نپذيرفتن از آنها هر نوع كه باشد و هر شخصيت كه هست تبرى يا لااقل احتراز كنيد و بايد جوانان ما بدانند تا معنويت و عقيده به توحيد و معاد در كسى نباشد محال است از خود بگذرد و در فكر امت باشد و بايد بدانند كه تبليغات دامنه‏دار كمونيسم بين المللى همانند تبليغات پر سروصداى امپرياليسم جهانى جز براى اغفال و استثمار توده‏هاى مستضعف نيست. بايد اين بوق‏هاى استثمارى شكسته شود.

    3- بايد جوانان روحانى و دانشگاهى قسمتى از وقت را صرف كنند در شناخت اصول اساسى اسلام كه در رأس آن توحيد و عدل و شناخت انبياء بزرگ، پايه‏گذاران عدالت و آزادى است، از ابراهيم خليل تا رسول خاتم (صلى الله عليه و آله و عليهم اجمعين) و در شناخت طرز تفكر آنها از نقطه اقصاى معنويت و توحيد تاتنظيم جامعه و نوع حكومت و شرايط امام و اولى الامر و طبقات ديگر، از امراء و ولات و قضاه و فرهنگيان كه علما هستند و متصديان ماليات اسلامى و شرايط آنها تا برسد به شرطه و كارمندان شهربانى و ببينند اسلام چه كسانى را براى حكومت و كارمندان آن به رسميت شناخته و چه كسانى از شغل حكومت و شاخه‏هاى آن مطرود است.

    4- بايد شما دانشجويان دانشگاه‏ها و ساير طبقات روحانى و غيره از دخالت دادن سليقه و آراء شخصى خود در تفسير آيات كريمه قرآن مجيد و در تأويل احكام اسلام و مدارك آن جداً خوددارى كنيد و ملتزم به احكام اسلام به همه ابعادش باشيد و مطمئن باشيد آنچه صلاح جامعه است در بسط عدالت و رفع ايادى ظالمه و تأمين استقلال و آزادى و جريانات اقتصادى و تعديل ثروت به طور عاقلانه و قابل عمل و عينيت در اسلام به طور كامل مى‏باشد و محتاج به تأويلات خارج از منطق نيست و لازم است مراقب باشيد با كمال دقت و هوشمندى كه كسانى كه التزام به اسلام ندارند به جميع ابعادش، ولو در اصلى از اصول با شما موافق نيستند، آنها را دعوت به التزام كنيد و اگر موثر نشد از شركت دادن. آنها در اجتماعات و انجمن‏هاى اسلامى احتراز كنيد و گمان نكنيد زيادى افراد هر چه باشد شما را به هدف نزديك مى‏كند وپس از وصول به هدف، آنها قابل تصفيه هستند بايد بدانيد و مى‏دانيد كه قشرهاى غير مسلم يا غير ملتزم به اسلام از پشت به شما خنجر مى‏زنند و شما را قبل از وصول به هدف از كار مى‏اندازند يا نابود مى‏كنند، از تجربه‏هاى سابق عبرت بگيرند.

    5- بايد برنامه و نشريات همه جناح‏ها بدون ابهام متكى به اسلام و حكومت اسلامى باشد و در مقدمه سرنگون كردن طاغوت و شاخ‏ها و شاخه‏هاى آن كه در كشور ما رژيم دست نشانده پهلوى است و جداً از خواست‏هايى كه لازمه‏اش تاييد رژيم طاغوتى پهلوى است اجتناب كنيد مثل آنچه در

    صحيفه نور ج 2 صفحه 19

    نوشته‏هاى بعضى احزاب و گفته‏هاى بعضى ديده مى‏شود كه هدف چهارچوب قانون اساسى است و بايد در نشريات و خطابه‏ها هر جا ممكن است با صراحت والا با كنايه، نقطه اصلى مظالم و جنايات و خيانت‏ها را كه شخص شاه است معرفى كنيد و از توجه دادن آنها را به مأمورين يا هيات حاكمه و دولت كه لازمه‏اش دور نگه داشتن مجرم اصلى است جداً احتراز كنيد و نويسندگان و گويندگان را از اين امر آگاه كنيد.

    6- بايد در هر فرصت در نشريات حزبى و غير حزبى و در خطابه‏ها و تظاهرات، اعمال ضد اسلامى و انسانى شاه تذكر داده شود خصوصاً تغيير تاريخ اسلام كه اهانت جبران ناپذير به شخصيت معظم پيامبر اكرم (ص) و اسلام و مسلمين و گرايش به زرتشتى گرى و آتش پرستى و پشت كردن به اسلام و خداپرستى است. بايد اين عنصر خائن رسوا شود و هيچ گاه از ذكر جنايات او غفلت نشود. بايد (15خرداد)و (19 دى) جاويد و زنده نگه داشته شود تا جلادى شاه از خاطره‏ها نرود و نسل‏هاى آتيه جرايم شاهان سفاك را بدانند.

    7- از اينكه در دستور اتحاديه، به هم پيوستگى همه دانشجويان مسلمان است، در هر نقطه هستند مثل آمريكا و كانادا و هند و فيليپين و ديگر جاها و مى‏خواهيد همه همكار و همصدا به فعاليت‏هاى اسلامى انسانى خود ادامه دهيد، تقدير مى‏كنم و توفيق همه را از خداوند تعالى خواهانم. لازم است پايگاه‏هاى اسلامى براى معرفى اسلام و نشر حقايق نجاتبخش در هر نقطه‏اى از جهان كه امكان است، برقرار باشد و در تحت يك سازمان هماهنگ براى نشر عدالت و قطع ايادى ستمكاران و چپاولچيان مشغول فعاليت شوند. لازم است جوانان كم تجربه و گول خورده ما را با آشكار كردن انحراف ساير مكاتيب و آشنا نمودن با نظام اسلامى نجات دهيد. و من احيى نفساً فكانماً احيى الاناس جميعاً.

    8- لازم است فعاليت هاى اسلامى و نشريات شما در ايران. خصوصاً حوزه علميه زنده قم و دانشگاه‏هاى بيدار، نشر و منعكس گردد تا قشر داخل و خارج به پشتيبانى هم دلگرم و با هم همصدا شوند و به همكارى با هم برخيزند ولازم است پايگاه‏هايى در داخل كشور به هر نحو ممكن و عملى است ايجاد شود براى فعاليت با هدف واحد. با اين كار مطمئناً تقويت روحى همگان و تضعيف و تزلزل روحى دشمن شود.

    9- بايد با كمال هشيارى و مراقبت و دعوت ساير انجمن‏ها را به مراقبت از راه و روش اعضاء انجمن‏ها و گروه‏ها كه اشخاص مرموز و منحرف يا متحمل الانحراف در داخل انجمن‏ها و گروه‏ها راه نيابند و اگر راه يافتند، آنها را طرد كنند. لازم است دشمن را سخت مراقب و هشيار فرض كنيد و گمان اهمال و غفلت در او ندهيد كه در مراقبت سهل‏انگارى نماييد.

    10- از اختلافات مطلقاً به طور حتم خوددارى كنيد كه آن چون سرطان سارى و مهلك قشرها را فرا مى‏گيرد و فعاليت‏ها را فلج مى‏كند و هدف را از ياد مى‏برد و چه بسا كه مسير را عوض و جريان به ضد هدف شود. اشخاصى را كه اختلاف مى‏اندازند يا به آن دامن مى‏زنند، از خود برانيد كه يا مأمورند يا سوءنيت دارند و اگر فرضاً گروه‏هايى به واسطه عذرهايى به انجمن هاى نپيوستند ولى‏

    صحيفه نور ج 2 صفحه 20

    فعاليت‏هاى اسلامى و انسانى دارند، با آنها ضديت نكنيد كه اختلاف حاصل و ضرر آن عايد همه شود. سعى كنيد با ارشاد دوستانه هم پيوستگى داشته باشيد و اگر نشد، چون هدف واحد است با هم برادر و پشتيبان هم باشيد. هدف اسلام است بايد هواهاى نفسانيه و تقدم طلبى فراموش شود.

    11- لازم است طبقات محترم روحانى و دانشگاهى با هم احترام متقابل داشته باشند. جوانان روشنفكر دانشگاه‏ها به روحانيت و روحانيون احترام بگذارند خداوند تعالى آنها را محترم شمرده و اهل بيت وحى، سفارش آنها را به ملت فرموده‏اند. روحانيت قدرت بزرگى است كه با از دست دادن آن خداى نخواسته پايه‏هاى اسلام فروريزد و قدرت جبار دشمن، بى‏معارض مى‏شود.

    مطالعات دقيق اجانب استثمارگر در طول تاريخ به آن رسيده كه بايد اين سد شكسته شود و تبليغات دامنه دار آنها و عمال آنها در چند صد سال موجب شده كه مقدارى از روشنفكران را از آنها جدا و به آنها بدبين كنند تا جبهه دشمن بى معارض شود. اگر احياناً در بين آنها كسانى بى‏صلاحيت خود را جا بزنند لكن نوع آنها در خدمت هستند به حسب اختلاف موقف و خدمت آنها ملت را پايبند اصول و فروع ديانت نموده، برغم اجانب و عمال آنها بايد اين قدرت را تأييد و حفظ نمود و با ديده احترام نگريست.

    چنانچه روحانيون محترم بايد به طبقه جوان روشنفكر كه در خدمت اسلام و كشور اسلامى است و به همين جهت مورد حمله عمال اجانب است، احترام گذاشته آنها را چون فرزندانى عزيز و برادرانى ارجمند بدانند و اين قدرت بزرگ كه مقدرات، خواه ناخواه در دست آنها خواهد افتاد، از دست ندهند و از تبليغات سويى كه بر ضد آنها در اين چند صد سال شده و آنها را در نظر بعضى طور ديگر جلوه داده‏اند تا از تفرقه استفاده هر چه بيشتر برند، احتراز كنند و كسانى را كه جهلاً يا از سوءنيت موجب دور نگه داشتن. اين طبقه مؤثر است از روحانيت. از خود برانند و به آنها اجازه ايجاد تفرقه ندهند و مطمئن باشند كه با ضم اين دو قدرت بزرگ پيروزى به دست مى‏آيد و با جدايى روى آن را نخواهند ديد.

    12- بايد چه طبقه جوان روحانى و چه دانشگاهى، با كمال جديت به تحصيل علم هر يك در محيط خود ادامه دهند. اين زمزمه بسيار ناراحت كننده كه اخيراً بين بعضى جوانان شايع شده كه درس خواندن چه فايده‏اى دارد، مطلبى است انحرافى و مطمئناً يا از روى جهالت و بيخبرى است و يا با سوءنيت و از القائات طاغوتى شيطانى است كه خواهند طلاب علوم دينى را از علوم اسلامى باز دارند كه احكام اسلام به طاق نسيان سپرده شود و محو آثار ديانت به دست خودمان تحقق پيدا كند و جوانان دانشگاهى ما را انگل و متكى به قشرهاى استعمارى بار بياورند كه همه كس چون همه چيز وارداتى باشد و احتياج به اجنبى در تمام ابعاد و رشته‏هاى علمى هر چه بيشتر روزافزون شود و اين خطر بزرگى است كه كشور را هر چه بيشتر به عقب مى‏راند اگر علوم اسلامى مردانى متخصص نداشت، تاكنون آثار ديانت محو شده بود و اگر پس از اين نداشته باشد، اين سد عظيم مقابل اجانب منهدم مى‏شود و راه براى استثمارگران هر چه بيشتر باز مى‏شود واگر دانشگاه‏ها خالى از مردانى دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعت طلب چون سرطان در تمام كشور ريشه دوانده و زمام امور

    صحيفه نور ج 2 صفحه 21

    اقتصادى و علمى ما را به دست مى‏گيرند و سرپرستى مى‏كنند بايد جوانان با اين فكر غلط استثمارى مبارزه كنند و بهترين و موثرترين راه مبارزه با اجنبى مجهز شدن به سلاح علم دين و دنياست و خالى كردن اين سنگر و دعوت به خلع اين سلاح، خيانت به اسلام و مملكت اسلامى است.

    اينجانب با كمال تواضع دست خود را به طرف تمام جناح‏ها كه در خدمت اسلام هستند دراز ميكنم و از همه استمداد مى‏كنم كه با هم پيوستگى همه جانبه در راه بسط عدالت اسلامى كه يگانه راه سعادت ملت است كوشا باشند و از ساير جناح‏ها كه در تحت تأثير تبليغات سوءاجانب واقع شده‏اند و مطالعات صحيحى در قوانين اسلام به همه ابعادش ندارند. تقاضا مى‏كنم كه در كار خود تجديد نظر كنند و با احتراز از غرض و تعصب، به مكتب بزرگ همه جانبه اسلام نظر و در آن مطالعه دقيق كنند و پس از بستن عقيده به آن مكتب‏هاى ديگر را رها و به گروه مسلمين پيوسته تا با وحدت كلمه از دخالت اجانب و عمال خائن نالايق آنها در امور كشور جلوگيرى و آنها را از كشور خود برانند.

    از خداوند قادر متعال توفيق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.

    والسلام عليكم و رحمة الله‏

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  2. #92
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 22

    تاريخ: 29/11/56

    بيانات امام خمينى به مناسبت چهلم شهداى قم و افشاى جنايات مدعيان طرفدارى از حقوق بشر

    قيام ملت، اعتراض به شاه يعنى مجرم اصلى است

    اعوذبالله من الشيطان الرجيم

    بسم الله الرحمن الرحيم

    ولاحول ولاقوه الا بالله العلى العظيم. انالله و انااليه راجعون الان كه شما آقايان اينجا تشريف داريد، ايران تا آن‏اندازه كه به ما تا حال اطلاع رسيده است، شهرهاى بزرگ از قبيل تهران، تبريز، مشهد، قم، اينها تعطيل‏اند و بعضى‏ها سرتاسر تعطيل‏اند مثل قم و بعضى‏ها بازارها و جاهاى بسيار ديگرش تعطيل است و تهران تعطيل بازارهاست الا چند نفرى كه شايد وابستگى داشته باشند و آن طورى كه به ما اطلاع رسيده است اين تعطيل، اعتراض بر شخص شاه است. مردم پيدا كرده‏اند مجرم را، پيدا بود، جرأت نمى‏كردند كه ذكر كنند، بحمدالله اين سد خوف شكست و مردم نكته اصلى مجرم را به دست آوردند و فهميدند كه بدبختى همه ملت‏ها، يعنى ملت ما از كيست‏

    الان امروز چهل روز است كه از مرگ جوان‏هاى ما، از مرگ طلاب علوم دينيه، علما، از مرگ جوان هاى متدين قم مى‏گذرد و مردم در اين چهل روز به جوان هاى خود چقدر گريه كردند و چقدر سوگوارى كردند و با چه شجاعت اين اهل قم و طلاب علوم دينى، با چه شجاعت كه شايد در تاريخ كم نظير باشد و دست خالى با اين دولت و با اين عمال شاه مبارزه كردند و كشته دادند و حتى در خيابان‏ها و در كوچه‏ها و در پس كوچه‏ها از قرارى كه ذكر شده است مامورين ريخته‏اند و مردم هم بعد از كشتار و قبل از كشتار، آنقدرى كه مى‏شده است مقاومت كرده‏اند و زنده بودن خودشان را اثبات كرده‏اند كه ما زنده هستيم، نه مرده. مراجع بزرگ اسلام در قم چه در خطابه‏هايشان، چه در اعلاميه‏هايشان و چه در اين اعلاميه اخيرى كه همين چند روز، همين دو سه روز براى سوگوارى و براى تعطيل اربعين داده‏اند مطالب را شجاعانه ذكر كرده‏اند و نقطه اصلى را ولو به صراحت نگفته‏اند، به كنايه ابلغ از تصريح فرموده‏اند. خداوند انشاء الله آنها را پايدار نگه دارد.

    قم، مركز علم و تحرك اسلامى‏

    طلاب علوم دينيه، آن طلابى كه الان در مركزى واقع شده‏اند كه مورد هجوم اشرار است و در

    صحيفه نور ج 2 صفحه 23

    عين حال كه در يك همچو مركزى واقع شده‏اند، ديروز عصر اجتماع كرده‏اند و يك مجلس تعزيه بسيار بزرگ تأسيس كرده‏اند و بعضى از افراد، جوان‏هاى زنده در منبر بى‏باكانه مطالب را گفته‏اند. الان كه ما اينجا نشسته‏ايم در مسجد اعظم، طورى كه به ما اطلاع وسيع رسيده، - در مسجد اعظم - اجتماع بزرگى است و نمى‏دانيم آيا دولت با اين اجتماع چه خواهد كرد و من الان نمى‏دانم كه آيا باز مأمورين ريخته‏اند، قتل و غارتى باز كرده‏اند يا نه؟ ما الان در نگرانى اين معنا هستيم، نگران اين معنا هستيم كه آيا در اين شهرهاى بزرگ از قبيل مشهد كه دولت نسبت به او بسيار حساس است، از قبيل آذربايجان و تبريز كه نظر دارد دولت به آن و آيا در قم كه مركز همه اين امور است و از قم همانطورى كه اهل بيت فرموده‏اند علم نشر مى‏شود به همه بلاد و الان مى‏بينيم كه علم مركزش قم است و از قم دارد نشر مى‏شود، نه علم ، علم و عمل، علم تنها نه، علم و عمل الان دارد از قم نشر مى‏شود، مركز فعاليت اسلامى است، مركز تحرك اسلامى است، تحرك از قم، از خود قم، از طلاب قم، از علماى قم، از مدرسين قم حفظهم الله از توده قم كه سربازهاى وفادار به اسلام هستند، از آنجا تحرك دارد سرايت مى‏كند به همه جا تا ببينيم آيا به ما هم سرايت بكند يا نكند و الله العالم .

    امضاءكنندگان حقوق بشر، پايمال كنندگان اصلى حقوق بشر

    ما همه بدبختى‏هايى كه داشتيم و داريم و بعد هم داريم از اين سران كشورهايى است كه اين اعلاميه حقوق بشر را امضاء كرده‏اند. اعلاميه حقوق بشر را اينهايى امضاء كرده‏اند كه سلب آزادى بشر را در همه دوره‏هايى كه كفيل بوده‏اند و دستشان به يك چيز مى‏رسيده است كرده‏اند. سرلوحه اعلاميه آزادى حقوق بشر، آزادى افراد است، هر فردى از افراد بشر آزاد هست، بايد آزاد باشد، همه بايد در مقابل قانون على السواى باشند، همه بايد آزاد باشند در محلشان، در سكنى آزاد باشند، در شغلشان آزاد باشند، در مشى‏شان بايد آزاد باشند، اين اعلاميه حقوق بشر است كه سرلوحه‏اش اين مطلب است. از اول مسلمين بلكه همه بشر، از اول گرفتار اينهايى بوده‏اند كه امضا كردند و تصويب كرده‏اند اين اعلاميه حقوق بشر را. آمريكا يكى از آنهاست كه تصويب كردند اين را و امضا كردند اين مطلب را كه حقوق بشر بايد محفوظ بماند و يكى از حقوق بشر آزادى است. اين آمريكايى كه اعلاميه حقوق بشر را به اصطلاح امضا كرده است شما ببينيد چه جناياتى بر اين بشر واقع كرده است. در همين چند سالى كه ماها يادمان است و يكقدر زيادترش را من و يكقدر كمترش را بر حسب جوانى كه داريد شما مشاهده كرديد، چه گرفتارى‏هايى از براى بشر هست به دست آمريكا كه يكى از اشخاصى است كه يكى از دولت‏هايى است كه قضيه حقوق بشر را امضاء كرده‏اند. در هر مركزى از مراكز مسلمين و غير مسلمين يك مأمورى نصب كرده‏اند كه سلب آزادى از همه آن اشخاصى كه در آن محيط هستند، كرده‏اند. اينها مى‏گويند كه (آزادند بشر) براى تخدير توده‏هاست كه حالا ديگر نمى‏شود تخديرش كرد. قضيه اين چيزهايى كه مى‏گذرانند كه يكى‏اش هم همين اعلاميه حقوق بشر است، اين براى اغفال است نه اينكه يك واقعيتى دارد. يك چيز خيلى خوش نماى بازرق و برقى را مى‏نويسند،

    صحيفه نور ج 2 صفحه 24

    سى ماده مى‏نويسند كه همه‏اش موادى است كه خوب، به نفع بشر است و يكى‏اش را عمل نمى‏كنند، در مقام عمل، يكى‏اش عمل‏شود. اين اغفال است، افيون است اين براى توده‏ها، براى مردم. ما مى‏بينيم كه اين آمريكا كه امضا كرده است همين معنا را، اين انگلستان كه اينقدر از آن تعريف مى‏كنند و از تمدنش تعريف مى‏كنند و از دموكراسى بودنش تعريف مى‏كنند و اينهم جز تبليغات خود آنها و شيطنت خود آنها چيز ديگرى نيست و با شيطنت و با تبليغات، اينها به مردم باور آورده‏اند كه در راس دمكراسى، انگلستان است و مشروطيت به معناى حقيقى آن در انگلستان است، اينها به واسطه تبليغاتى كه داشتند به خورد مردم داده‏اند اين معنا را و ما ديديم كه انگلستان با هندوستان پاكستان و دول استعمارى خودش چه كارها و چه جنايت در آنجا كرده است و اين همين آمريكاست كه مى‏بينيد كه در اسرائيلش كه نگاه مى‏كنيم، آنجا را به وجود آوردند اينها و با مسلمين چه كردند و دارند چه مى‏كنند. چه جناياتى به مسلمين و خصوصاً شيعه، اينها چه جناياتى كرده‏اند و دارند مى‏كنند. از آن طرف يك مأمورى هم گذاشتند در مصر به اسم سادات كه اينهم فعاليت‏هايش فعاليت‏هاى استعمارى است و چند وقت پيش از اين رفت به اسرائيل و حرف‏هاى آنها را مثلاً چه بكند. از آن طرف در اين پنجاه سالى كه ما ياد داريم، در اين پنجاه سال عزاى ايران، در اين پنجاه سال مصيبت ايران كه از اين خاندان روسياه به اين ملت وارد شد، اين انگلستان امضا كننده اعلاميه حقوق بشر، به حسب اقرار خودش رضا شاه را به سلطنت رساندند و قريب بيست سال ماها در زحمت بوديم و ملت اسلام در زحمت بود و محو آثار شريعت را مى‏خواست بكند البته موفق نشد اما بنابراين بود، براى اينكه هر صدايى كه از آن بوى اسلام مى‏آمد، هر تبليغى كه از آن بوى اسلام مى‏آمد، درآن بسته شده بود و اين آمريكايى كه امضا كرده است اين اعلاميه حقوق بشر را، بر ما مسلط كرده است، بر ايران مسلط كرده است يك آدمى را كه خلف صالحى است از براى آن پدر. اين شاه موجود ما كه در اين مدتى كه در رأس حكومت بوده است و ايران را به صورت يك مستعمره رسمى براى آمريكا در آورده است، چه جناياتى در اين خدمت كرده است از اين پدر و پسر كه به واسطه نصب آنهايى كه حقوق بشر را، اعلاميه حقوق بشر را امضاء كرده‏اند، آنها اين جنايات را بر ماها وارد كرده‏اند. امضاءكنندگان اعلاميه حقوق بشر هستند كه اين بشر را اينطور در زحمت و اينطور اختناق از براى بشر پيش آوردند كه ما بعضيش را مشاهده كرده‏ايم و بعضيش را شنيده‏ايم و با شنيدن كه شود انسان درست بفهمد، شما حالا مى‏شنويد كه‏در زمان رضاخان به ملت چه گذشت اما چيزى كه خود ملت احساس كرده است و لمس كرده است شما نمى‏توانيد اين معنا را درست بدانيد كه اين كه احساس كرده است و لمس كرده است، خوب ملت ايران از اين آدم‏ها چى ديده است، شما حالا لمس مى‏كنيد، البته لمس به اين معنا كه اينجا هستيد.

  3. #93
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 35

    تاريخ 2/12/56

    استفتاء گروهى از افراد نيروهاى مسلح از امام‏

    مسلما خاطر مبارك از اين سنت معموله مستحضر است كه همه افراد ارتش در موقع اخذ سردوشى يا اخذ درجه در موارد حفظ تاج و تخت رژيم سلطنتى به خداوند و قرآن كريم قسم ياد مى‏كنند. مستدعى است نظر و فتواى خودتان را در مسئله عدول از اين قسم و پيوستن به نهضت عظيم اسلامى بيان فرمائيد.

    از طرف جمعى از افراد نيروهاى مسلح‏

    پاسخ امام‏

    بسمه تعالى

    قسم براى حفظ قدرت طاغوتى صحيح نيست و مخالفت با آن واجب است و كسانى كه اين نحو قسم خورده‏اند بايد به خلاف آن عمل كنند.

    والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته‏

    روح الله الموسوى الخمينى‏

    
    previos page menu page next page
    

  4. #94
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 36

    پيام امام خمينى به مردم غيور آذربايجان

    بسم الله الرحمن الرحيم

    قيام ملت، رسوا كننده رژيم ياوه گوى شاه‏

    سلام بر اهالى شجاع و متدين آذربايجان عزيز، درود بر مردان برومند و جوانان غيرتمند تبريز. درود بر مردانى كه در مقابل دودمان بسيار خطرناك پهلوى قيام كردند و با فرياد (مرگ بر شاه) خط بطلان بر گزافه گويى هاى او كشيدند. زنده باشند مردم مجاهد عزيز تبريز كه با نهضت عظيم خود، مشت محكم بر دهان ياوه‏گويانى زدند كه با بوق‏هاى تبليغاتى، انقلاب خونين استعمار را كه ملت شريف ايران با آن صد در صد مخالف است، انقلاب سفيد شاه و ملت مى‏نامند و اين نوكر اجانب و خودباخته مستعمرين را نجات‏دهنده ملت مى‏شمارند. مردى نجات‏دهنده كشور است كه مخازن بزرگ ثروت اين ملت مظلوم را دو دستى تقديم اجانب نموده و آن پول ناچيز را كه مى‏گيرد تقديم مى‏كند و در مقابل آهنپاره‏هايى مى‏گيرد كه هيچ دردى از ملت دوا نمى‏كند!! آن شخصى نجات دهنده است كه با مصونيت دادن اتباع اجانب، كشور را از حيثيت ساقط و به شكل مستعمره عقب افتاده در آورده است!! مردكى حافظ آزادى ملت است كه در سرتاسر كشوراحدى را حق يك كلمه حقگويى و انتقاد نمى‏دهد و پليس ننگيش بر سر اين ملت مظلوم سايه افكنده!! شاهى عدالت گستر است كه در هر چند گاهى با قتل عام، ملتى را به عزا مى‏نشاند!!

    استبداد محمد رضا پهلوى و پدرش روى سلاطين مستبد را سفيد كرد

    من نمى‏دانم با چه زبانى به اهالى محترم تبريز و به مادران داغديده و پدران مصيبت كشيده تسليت بگويم، با چه بيان اين قتل عام هاى پى در پى را محكوم كنم. من از مقدار جنايات و عدد مقتولين و مجروحين اطلاع صحيح ندارم ولى از بوق هاى تبليغاتى معلوم مى‏شود كه جنايت‏ها بيش از تصور ماست. با اين وصف، شاه افراد پليس را كه به قتل عام به دلخواه او دست نزده‏اند به محاكمه مى‏خواهد بكشد. خاطره بسيار اسف انگيز قم هنوز ما را در رنج داشت كه فاجعه بسيار ناگوار تبريز پيش آمد كه هر مسلمى را رنج داد و ما را به سوگ نشاند. من به شما اهالى محترم آذربايجان نويد مى‏دهم، نويد پيروزى نهايى. شما آذربايجانيان غيور بوديد كه در صدر مشروطيت براى كوبيدن استبداد و خاتمه‏

    صحيفه نور ج 2 صفحه 37

    دادن به خود كامگى و خودسرى سلاطين جور به پا خاستيد و فداكارى كرديد. استبداد

    محمدرضا خان پهلوى و پدر روسياهش روى سلاطين مستبد را سفيد كرد. تاريخ ايران به ياد ندارد اين چنين سفاكى و قتل عام پى در پى را كه به دست اين ياغى سفاك انجام مى‏گيرد. تاريخ مشروطيت به ياد ندارد اين چنين مجلس سنا و شورا را كه اهالى محترم متدين آذربايجان را مشتى اوباش و بى دين معرفى كند، از مجلسى كه دست نشانده شاه است بيش از اين توقع نيست. اكنون بعد از آنهمه كشتار و جنايات تبريز و آنهمه خونخوارى هاى شاه، مشتى سازمانى را با كارگران مجبور با سرنيزه در گوشه و كنار كشور به راه‏انداخته و با عربده كشيدن و به نفع دستگاه جنايت و خيانت،تظاهرات به راه‏انداختن، مى‏خواهند لكه هاى ننگ را از سرو صورت اين مستبد خونخوار شستشو كنند، غافل از آنكه با آب زمزم و كوثر هم محو نخواهد شد. تاريخ، رنج هاى ملت و ستمكارى و جنايات اين پدر و پسر را ضبط كرده و در فرصتى منتشر خواهد كرد.

    تا گرفتن انتقام از دودمان پهلوى ملت از پاى نخواهد نشست

    من اكنون كه مشغول نوشتن اين (غمنامه) هستم، نمى‏دانم كه به برادران عزيز تبريزى ما چه مى‏گذرد. آيا شاه به جنايات خود ولو موقتاً خاتمه داده است يا نه؟ و يا مى‏خواهد پس از آن قتل عام، بازماندگان را چنان سركوبى كند كه نفس‏ها قطع شود؟ لكن بايد بداند كه دير شده‏ملت ايران راه خود را يافته و از پاى نمى‏نشيند تا جنايتكاران را به جاى خود بنشاند و انتقام خود و پدران خود را از اين دودمان سفاك بگيرد. با خواست خداوند قهار، اكنون در تمام كشور صداهاى ضد شاهى و ضد رژيمى بلند است و بلندتر خواهد شد و پرچم اسلام بر دوش روحانيون ارجمند براى انتقام از اين ضحاك زمان به اهتزاز خواهد در آمد و ملت اسلام يكدل و يك جهت به پاس از مكتب حياتبخش قرآن، اثار اين رژيم ضد اسلامى و مروج زردشتى را محو خواهد كرد. (اليس الصبح بقريب).

    همصدائى ملت در بيزارى از دودمان پليد پهلوى

    اهالى معظم و عزيز آذربايجان ايدهم الله تعالى بدانند كه در اين راه حق و استقلال و آزادى طلبى و در حمايت از قرآن كريم تنها نيستند، شهرهاى بزرگ چون شيراز، اصفهان، اهواز و ديگر شهرها و مقدم از همه قم مركز روحانيت و پايگاه حضرت صادق سلام الله عليه و تهران بزرگ با آنها همصدا و هم مقصد و همه و همه در بيزارى از دودمان پليد پهلوى شريك شمايند. امروز شعارها در كوچه و برزن هر شهر و هر ده (مرگ برشاه) است و هر چه عمال كثيف كوشش مى‏كنند كه جنايات را از مركز اصلى كه شاه است منحرف و به دولت يا ماموران متوجه كنند، كسى نيست كه باور كند. عجب آنكه از قرار مسموع هياتى از دستگاه به آذربايجان آمده است كه بيخبرى شاه را از اين جنايات اعلام كند و آن كس كه احتمال آن را بدهد، كيست جز سازمان‏ها و اعضاء مجلسين كه

    صحيفه نور ج 2 صفحه 38

    آنها هم احتمال نمى‏دهند و تظاهر به خلاف مى‏كنند.

    از خداوند تعالى اصلاح امور مسلمين و رفع شر اشرار و محو آثار اين دودمان را خواهانم.

    والسلام عليكم و رحمة الله

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  5. #95
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 39

    تاريخ: 4/1/57

    پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت چهلم شهداى تبريز

    بسم الله الرحمن الرحيم

    و لاحول و لاقوه الابالله‏العلى العظيم

    با فرا رسيدن اربعين مقتولين مظلوم تبريز غم هاى ملت غيرتمند تجديد مى‏شود. ملت مظلوم ايران بايد در هر چند صباحى پرچم هاى سياه افراشته كنند و در سوك بنشينند براى جوانان عزيز و عزيزان اسلام كه به دست عمال آمريكا و به امر شاه در خاك و خون كشيده شدند و هنوز چشم‏ها گريان و دل‏ها بريان است براى يك قتل عمومى كه دست آمريكا و ساير اجانب از آستين شاه بيرون آمده و ملت را به عزاى ديگر مى‏نشاند و من نمى‏دانم دنبال اين اربعين قتل هاى ديگرى و جنايتات تازه‏اى است و ضحاك عصر در خونخوارى تجديد مطلع مى‏كند يا مامور جنايت به صورت ديگر مى‏شود.

    ناتوانى شاه در به سستى كشانيدن نهضت

    ما از اين جنايات پى‏درپى و كشتار وحشيانه ناراحت و در عين حال اميدواريم، ناراحتى براى آن كه جوانان رشيد روحانى و دانشگاهى و بازارى و ساير طبقات را كه اميد براى آتيه كشور هستند از دست داده‏ايم و مى‏دهيم و اميدواريم چون مى‏بينيم اين جنايات شاهانه و اين كشتار وحشيانه نتوانست و نمى‏تواند نهضت اين ملت بيدار به پا خاسته را به سستى گراياند، هر چه جنايت و قتل افزايش يافت، ملت در اراده آهنين خود قويتر و مستحكمتر شد.

    قطره هاى خون شهدا، آتشى براى درخت استعمار برمى‏افروزند

    كشتار بيرحمانه قم، ايران را به هيجان درآورد و تبريز عزيز را به قيام همگانى مردانه در قبال ظلم و بيدادگرى نشاند و كشتار دسته جمعى تبريز، ملت غيور ايران را چنان تكان داد كه در آستانه انفجار است‏انفجارى كه دست اجانب را به خواست خداى متعالى براى هميشه قطع كند، انفجارى كه انتقام مظلومان را از شاه بگيرد و دودمان سياه روى پهلوى را براى هميشه از تاريخ ايران محو كند و اين ننگ را از صفحه آن بزدايد. ما كشته داديم و رنج برديم، لكن هر قطره خون آنها خون‏هايى را در رگ جوانان غيرتمند ما به جوش آورد و آتشى در دل آنها روشن‏

    صحيفه نور ج 2 صفحه 40

    كرد كه به خواست خداوند تعالى خاموش نشود مگر پس از سوزاندن درخت جهنمى استعمار و به آتش كشيدن عمال روسياه آن.

    با شعار اسلام و قرآن صفوف را فشرده كنيد

    شما اى ملت بزرگ ايران! از اين تلاش مذبوحانه دستگاه جبار و از اين قتل و جرح قم و تبريز نهراسيد و نمى‏هراسيد كه خود اين جنايات نشانه وحشتزدگى شاه و از دست دان اعتدال اعصاب اوست. اكنون لازم است وحدت كلمه خود را كه بحمدالله حاصل است با كمال جديت حفظ كنيد و صفوف خود را در زير پرچم عدالت پرور اسلام فشرده كنيد و لازم است تمام جناح ها كه در پيشرفت مكتب رهائى بخش اسلام در تكاپو هستند به هم پيوندند و با شعار واحد كه شعار اسلام و قرآن است همصدا شوند و از درون مدارس روحانى تا درون دانشگاه‏ها و از عمق بازارها و كارگاه‏تا دشت پهناور دهقانان زحمتكش صحرانورد و از كمينگاه محراب مساجد تا صحنه احزاب سياسى و گروه دانشمندان دكترها و مهندسين و جناح محترم لشكرى و كشورى همه و همه همدست و همزبان كوشش مردانه كنند در راه نجات اين كشتى كه با چنگال و دندان اهريمنان خارج و داخل با خطر غرق مواجه است.

    كلكم راع و كلكم مسئول

    اسلام عزيز از شما اى گروه‏هاى مسلمان در هر لباس و شغلى هستيد استمداد مى‏كند و وظيفه همه است كه در نجات آن كوشش كنيد و ضربه هايى كه از سلاطين جور خصوصاً در اين پنجاه سال حكومت ضد اسلامى و ملى دودمان پهلوى خورده است و مى‏خورد جبران كنيد (كلكم راع و كلكم مسئول).

    عناصر غير اسلامى را از خود دور كنيد

    و لازم است با كمال قدرت و هوشيارى اشخاص يا گروه‏هايى كه گرايش به مكتب هاى غير اسلامى دارند و به خوى فرصت طلبى مى‏خواهند در اين اوقات از فرصت استفاده نموده خود را در صفوف شما داخل كنند و به شما در موقعش از پشت خنجر بزنند از خود دور كنيد و به آنها مجال تحرك ندهيد. به غير مكتب اسلام و شعار اسلامى، كشور از خطر نجات پيدا نمى‏كند.

    اسلام خواهى و عدالت پرورى شاه در بوق هاى تبليغاتى

    و لازم است اين بوق تبليغاتى شاه و دست نشاندگان بى آبرويش را هر چه بيشتر رسوا و افتضاح آن را آشكارتر كنيد، چه بوق‏هايى كه پنجاه سال است براى جا زدن دودمان خيانتكار پهلوى به جاى خدمت به وطن كه اين چند روز به اوج خود رساندند و اشخاصى از خدا بى‏خبر به مداحى پرداختند كه هم خود و هم ملت به دروغ آن آگاهند و چه بوق هايى كه شاه معلوم الحال را به اسلام خواهى

    صحيفه نور ج 2 صفحه 41

    و عدالت پرورى معرفى مى‏كند. اخيراً باز زمزمه بسيار خطرناك دانشگاه اسلامى در مشهد مقدس آغاز شده است، غافل از آنكه اينها كوچكتر از آنند كه بتوانند اسلام را با اسم اسلام بكوبند. ما همانطور كه سابق گفتيم كسانى كه در اين دانشگاه قلابى وارد شوند به ملت معرفى مى‏كنيم و آنها را از اعضاء رسمى سازمان امنيت قلابى بدتر و مضرتر به اسلام و كشور اسلامى مى‏دانيم و ملت اسلام با آنها معامله معاند با اسلام خواهد كرد و چنان آبروى آنها در جامعه ريخته مى‏شود كه نتوانند دم از اسلام شاه ساخته بزنند.

    آمريكا سرچشمه مصائب بزرگ مسلمين‏

    مصيبت‏هاى ما تنها كشتارهاى وحشيانه پى درپى به امر شاه نيست اخيراً باز درصدد خريدن اسلحه به مقدار سرسام آور و كشتى‏هاى متعدد هست و تا يك قطره نفت داريم و يا مخازنى كه مورد احتياج اجانب است، خريد اين آهنپاره‏ها كه به هيچ درد ملت نمى‏خورد جريان دارد و تا اين كابوس خطرناك بر سر اين كشور سايه افكنده، بدبختى دنبال بدبختى براى اين ملت مظلوم امرى عادى است و از مصيبت هاى بزرگ مسلمين قضيه اسرائيل تجاوزكار است كه اكنون با مسلمين در حال جنگ و مشغول پيشروى در خاك لبنان است و از طرف شاه برخوردار از كمك است و دول اسلامى غالباً در اين امر مهم حياتى بى تفاوت هستند، غافل از آنكه اگر در اين پيشروى‏ها خداى نخواسته توفيق پيدا كند، با ساير كشورها به همين نحو رفتار خواهد كرد. اين مصيبت‏ها كه ما مبتلاى به آن هستيم از آمريكا و اذناب آن است. برخوردارى شاه از پشتيبانى رئيس جمهور آمريكا اين كشتارهاى بيرحمانه را به بار آورد و ملت مسلمين را سوگوار كرد، برخوردارى از آمريكا تبريز را به خاك و خون كشيد.

    تنها راه پيروزى، اتحاد گروه‏هاى اسلامى در زير پرچم توحيد

    قيام تبريز چون نهضت همه ايران اسلامى است، براى دفاع از حق و از احكام اسلام است و نسبت اين قيام را به ماركسيست‏هاى اسلامى كه در تبليغات شاهانه است جز خدعه نيست و دليل بر آن است كه اين مكتب‏هاى انحرافى پايگاهى در ايران ندارند والا شاه از آنها ذكرى‏كرد.اكنون بايد تمام جناح‏ها از هر طبقه بدانند كه جز در سايه اسلام و در زير پرچم توحيد و قرآن راه پيروزى مسدود است و چون شاه مى‏خواهد نهضت‏هاى اصيل اسلامى را از مجراى خود منحرف و به گروه‏هايى كه هم منحرف و هم بين ملت پايگاهى ندارند نسبت دهد، بايد همه گروه‏هاى سياسى و طبقات روشنفكر با صراحت و بدون هيچ ابهام نهضت و تحرك خود را اسلامى و براى اجراى قوانين عدالت پرور قرآن كريم معرفى كنند و به گروه روحانى و كارگرى و توده ملت بپيوندند كه با اين منطق حيله حساب شده اجانب را كه به زبان شاه اجرا مى‏شود خنثى كنند و در غير اين صورت با برچسب ماركسيسم و احياناً ماركسيسم اسلامى جناح‏هاى روشن و متحرك را از سواد اعظم كه ملت مسلم است جدا و از خاصيت مطلوب ساقط و ملت را نيز تضعيف نموده و پيروزى را عقيم يا به مدت طولانى معوق مى‏كنند.

    صحيفه نور ج 2 صفحه 42

    عزاى عمومى، افشاگر مصائب مسلمين‏

    مصيبت‏هاى ما گرچه يكى دو تا نيست و در اين كشور آزاد زنان به منطق شاه و جريان عدالت اجتماعى و حركت به سوى تمدن بزرگ به اصطلاح كارتر شاه، ملت بايد هميشه در عزا باشد لكن مصيبت بزرگى را كه بر برادران تبريزى ما وارد شد، اربعين آن را در سوك هستيم و ملت ايران نيز در آن روز با عزاى عمومى خود به ملت‏هاى آزاد جهان بفهماند كه ما با چه شرايطى زندگى مى‏كنيم. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم و قطع ايادى اجانب را اميدوارم.

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  6. #96
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 43

    تاريخ: 16/2/57

    مصاحبه امام خمينى با نشريه فرانسوى زبان لوموند

    سؤال: شاه شما را متهم مى‏كند كه مخالف تمدن و گذشته‏گرا هستيد؟ جواب شما به اين مطلب چيست؟

    جواب: اين خود شاه است كه عين مخالفت با تمدن است و گذشته‏گراست. مدت پانزده سال است كه من دراعلاميه‏ها و بيانيه‏هايم خطاب به مردم ايران مصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادى و اجتماعى مملكتم بوده‏ام. اما شاه، سياست امپرياليست‏ها را اجرا مى‏كند و كوشش دارد كه ايران را در وضع عقب ماندگى و واپسگرايى نگاه دارد. رژيم شاه، رژيم ديكتاتورى است، در اين رژيم، آزادى‏هاى فردى پايمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از ميان برده شده‏اندنمايندگان را شاه با نقض قانون اساسى تحميل مى‏كند، انعقاد مجامع سياسى و مذهبى ممنوع است استقلال قضايى و آزادى فرهنگى به هيچ وجه وجود ندارد، شاه قواى سه گانه را غصب كرده و يك حزب واحد ايجاد نموده است و از اين بدتر، پيوستن به اين حزب را اجبارى كرده است و از متخلفان انتقام مى‏گيرد. كشاورزى ما كه توليدش حتى تا 23 پيش اضافه بر احتياج داخلى مان بود و ما صادر كننده اين مازاد بوديم، فعلاً از ميان رفته است. مطابق ارقامى كه نخست وزير شاه در دو سال پيش به دست داده است، ايران 93 درصد از مواد غذايى مصرفى خود را وارد مى‏كند و اين است نتيجه با اصطلاح اصلاحات ارضى شاه دانشگاه‏هاى ما نيمى از سال بسته‏اند و دانشجويان ما هر سال چندين بار مضروب و مصدوم مى‏گردند و به زندان افكنده مى‏شوند. شاه اقتصاد ما را از ميان برده و درآمد حاصل از نفت را كه ثروت آينده مردم ماست تبذير مى‏كند و آن را براى خريد اسلحه‏هايى به كار مى‏برد كه جنبه تجملى و قيمت‏هاى سرسام آور دارند. اين امر به استقلال ايران لطمه مى‏زند. من مخالف شاه هستم درست به دليل آنكه سياست وى كه وابسته به قدرت‏هاى خارجى است، پيشرفت مردم ما را در معرض خطر قرار مى‏دهد. وقتى كه شاه ادعا مى‏كند كه ايران را به مرز (تمدن بزرگ) مى‏رساند، دروغ مى‏گويد و اين مطلب را بهانه قرار داده است تا ريشه استقلال مملكت را قطع كند و خون مردم را جارى سازد. كارگران كشاورزان، دانشجويان و كسبه ،زنان و مردان عليه قدرت ارتجاعى و گذشته گرايى مبارزه كنند.

    به دليل اين واقعيت‏هاى غير قابل بحث است كه شاه مى‏كوشد موضع مخالف ما را در قبال

    صحيفه نور ج 2 صفحه 44

    رژيمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد نمايد.اگر ماروزى موفق به سرنگون كردن رژيم وى شويم، وى براى كارهايى كه بر ضد پيشرفت و ترقى اقتصادى و فرهنگى مردم ما كرده است محاكمه خواهد شد و آن روز تمامى عالم از جنايات وى آگاه خواهند گرديد.

    سؤال: شما را مخالف با تمدن قلمداد مى‏كنند و شما نيز همين اتهام را به شاه برمى‏گردانيد و اين مطلب لزوماً قانع كنند نيست. لطفاً ممكن است موقع و موضع خود را راجع به سه موضوع اصلى ايران بيان بفرماييد، اصلاحات ارضى، صنعتى كردن مملكت و زنان.

    جواب: هدف از اصلاحات ارضى شاه، خصوصاً اين بود كه بازارى براى كشورهاى خارجى خصوصاً آمريكا ايجاد كند، اما اصلاحات ارضى كه ما خواستارش هستيم كشاورز را از محصول كارش بهره‏مند خواهد ساخت و مالكانى را كه بر خلاف قوانين اسلامى عمل كرده‏اند، مجازات خواهد كرد.

    سؤال: زمين‏هايى كه گرفته شده‏اند به مالكين قديمى‏اش برگردانيده خواهند شد؟

    جواب: مسلماً نه، درست همين مالكانند كه در طول سال‏ها درآمدهايى را بر هم انباشته بودند بى آن كه مقررات اسلام را در خصوص توزيع آنها اجرا نمايند و بدين ترتيب ثروتى را كه حق جامعه بوده و بايد به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و برخلاف قوانين اسلامى ثروتمند شده‏اند. بنابراين اگر ما به قدرت و حكومت برسيم ثروت‏هايى را كه اين مالكان به ناحق متصرف شده‏اند ضبط خواهيم كرد و براساس حق و انصاف ميان محتاجمان مجدداً توزيع خواهيم نمود. در خصوص صنعتى كردن مملكت، ما كاملاً با اين امر موافقيم ولى ما خواستار يك صنعت ملى و مستقل هستيم كه در اقتصاد مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزى در خدمت مردم قرار گيرد، نه يك صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ نظير صنعتى كه فعلاً در ايران مستقر ساخته‏اند، سياست شاه از لحاظ صنعتى و كشاورزى، مملكت ما را به نفع قدرت‏هاى استعمارى به صورت يك جامعه مصرفى درآورده است.

    در خصوص زنان اسلام هيچگاه مخالف آزادى آنها نبوده است، بعكس اسلام با مفهوم زن شيئى شده و به عنوان شئى مخالفت كرده است و شرافت و حيثيت او را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است، زن مانند مرد آزاد است كه سرنوشت و فعاليت‏هاى خود را انتخاب كند، اما رژيم شاه است كه با غرق كردن آنها در امور خلاف اخلاق مى‏كوشد تا مانع آن شود كه زنان آزاد باشند، اسلام شديداً معترض به اين امر است.اين رژيم آزادى زن را البته

    صحيفه نور ج 2 صفحه 45

    نظير آزادى مرد از ميان برده و پايمال ساخته است، زنان مانند مردان زندان‏هاى ايران را پر كرده‏اند، در اينجاست كه آزادى آنها در معرض تهديد و خطر قرار گرفته است. ما مى‏خواهيم كه زنان را از فسادى كه آنها را تهديد مى‏كند آزاد سازيم.

    سؤال: درباره لفظ ماركسيست اسلامى كه رژيم مرتباً استعمال مى‏كند چه فكر مى‏كنيد؟ آيا با دسته‏هاى چپ افراطى روابط سازمانى داريد؟

    جواب: اين شاه است كه اصطلاح مذكور را به كار برده و اطرافيانش از وى تبعيت كرده‏اند، اين مفهوم، مفهومى نادرست و حاوى تناقض است كه براى از اعتبارانداختن و از ميان بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژيم شاه درست كرده‏اند .مفهوم اسلامى كه بر اساس توحيد و وحدانيت خداوند معزز است با ماترياليسم در تضاد است. اصطلاح (ماركسيست اسلامى) يك اطصلاح خلاف حقيقت است. يك عبارت ديگر شاه و دستگاه تبليغاتى‏اش عبارت از (اتحاد ميان ارتجاع سياه و خرابكارى سرخ) هست اين عبارت نيز هدفى را كه در بالا گفتيم تعقيب وكند يعنى مى‏خواهد كه مردم مسلمان را وحشت زده سازد و بذرابهام را در ميان آنها بپراكند تا مخالفتشان را نسبت به رژيم كه جامع و غير قابل بحث و انكار است از ميان ببرد. هيچگاه ميان مردم مسلمانى كه برضد شاه در حال مبارزه‏اند و عناصر كمونيست افراطى يا غيرافراطى، اتحاد وجود نداشته است. من همواره در اعلاميه خود خاطر نشان ساخته‏ام كه مردم مسلمان بايستى در مبارزه خود، ممكن و متجانس باقى بمانند و از هر نوع همكارى سازمانى با عناصر كمونيست بر حذر باشند. بدين ترتيب است كه ما با شاه مبارزه مى‏كنيم و خواهيم كرد و به همين دليل است كه شاه سعى دارد مبانى مبارزه ما را وارونه جلوه دهد.

    سؤال: با توجه به فقد روابط سازمانى، آيا يك اتحاد تاكتيكى را با ماركسيست‏ها براى سرنگون كردن شاه مدنظر داريد و روش و طرز رفتار شما با آنها پس از موفقيت احتمالى تان چگونه خواهد بود؟

    جواب :نه، ما حتى براى سرنگون كردن شاه با ماركسيست‏ها همكارى نخواهيم كرد. من همواره به هوادران خود گفته‏ام كه اين كار را نكنند، ما با طرز تلقى‏ومفاهيم آنها مخالف هستيم،ما مى‏دانيم كه آنها از پشت به ما خنجر مى‏زنند و اگر روزى به قدرت برسند رژيم ديكتاتورى برقرار خواهند كرد كه مخالف حقوق اسلام است. اما در جامعه‏اى كه ما به فكر استقرار آن هستيم ماركسيست‏ها در بيان مطلب خود آزاد خواهند بود زيرا ما اطمينان داريم كه اسلام دربردارنده پاسخ به نيازهاى مردم است، ايمان و اعتقاد ما قادر است كه با ايدئولوژى آنها مقابله كند. در فلسفه اسلامى

    صحيفه نور ج 2 صفحه 46

    از همان ابتدا مسأله كسانى مطرح شده است كه وجود خدا را انكار مى‏كرده‏اند. ما هيچگاه آزادى آنها را سلب نكرده و بدان لطمه وارد نياورده‏ايم، هر كس آزاد است اظهار عقيده كند ولى براى توطئه كردن آزاد نيست.

    سؤال: به نظر شما علت شعله ور شدن آتش شورش هاى ايران چيست؟ چرا اين طغيان‏ها در حال حاضر رخ داده است؟

    جواب: فشار و قهرى كه شاه و پدرش اعمال كرده‏اند و بدبختى هايى كه مردم دچارش شده‏اند (مردمى كه از آزاديشان، استقلالشان پيشرفتشان و زندگى خوبشان محروم شده‏اند و با وعده‏هاى دروغ خصوصاً در پانزده سال اخير مغزشان را پر كرده‏اند) منشا تظاهرات مذكور است، خرابى وضع اقتصادى و اجتماعى و فرهنگى و وسعت دامنه قهر و فشار به درجه تحمل ناپذيرى رسيده است. آخر اين شورش‏ها مقدمه انفجار عظيمى است كه نتايجش غير قابل محاسبه است. هدف از تظاهراتى كه پليس در مقام مقابله با شركت افراد مزدور ترتيب داده است و هدف از كشتارهايى كه در هر شهر و هر روستا پيش مى‏آيد آن است كه مانع از سرنگون شدن شاه گردد.

    سؤال: فكر مى‏كنيد كه فرزند شما به قتل رسيده است، اگر چنين نيست چرا مرگ وى باعث انفجار و تظاهرات شده است؟

    جواب: من با قطع و يقين نمى‏توانم بگويم چه اتفاق افتاده است ولى مى‏دانم كه وى شب قبل از در گذشتش صحيح و سالم بود و مطابق گزارش‏هايى كه به من رسيده است، اشخاص مشكوكى آن شب به خانه وى رفته‏اند و فرداى آن شب وى فوت كرده است. چگونه؟ من نمى‏توانم اظهار نظرى بكنم، نارضاهائى مردم به اين مناسبت ابراز شد. مسلماً مردم ما خدمتگزار خود را دوست مى‏دارند و مرا و نيز پسرم را خدمتگزار خود مى‏دانند. به دنبال اين جريان هر كشتارى كه رژيم ترتيب داد، تظاهرات تازه‏اى را به مناسبت چهلم كشته شدگان موجب گرديد. اما مطلب اصلى و اساسى پسر من نيست، مسأله اساسى عصيان و قيام همه مردم برضد ستمگرانى است كه بدانها ستم مى‏كنند.

    سؤال: برنامه سياسى شما چيست؟ آيا مى‏خواهيد كه رژيم را سرنگون سازيد و به جاى آن چه نوع رژيمى را مى‏خواهيد برقرار سازيد؟

    صحيفه نور ج 2 صفحه 47

    جواب: كمال مطلوب ما ايجاد يك دولت و حكومت اسلامى است، معذالك نخستين اشتغال خاطر سرنگون كردن اين رژيم خودسر و خودكامه است. در مرحله اول بايستى قدرتى به وجود آوريم كه به احتياجات اساسى مردم پاسخ دهد.

    سؤال: مقصودتان از حكومت اسلامى چيست؟ آنچه از اين تعبير خود به خود به ذهن مى‏آيد امپراطورى عثمانى و يا عربستان سعودى است.

    جواب: تنها مرجع استناد براى ما زمان پيغمبر و زمان امام على عليه السلام است.

    سؤال :آيا به نظر شما بازگشت به قانون اساسى (1324) 1906 يك راه حل معتبر است ؟

    جواب: قوانين اساسى و متمم آن (1324) 1906 به شرط آنكه مورد اصلاح قرار گيرد، مى‏تواند بناى دولت و حكومتى باشد كه ما توصيه مى‏كنيم، اين حكومت در خدمت آرمان اسلامى قرار مى‏گيرد.

    سؤال: آيا اين قانون اساسى، رژيم سلطنتى را حفظ خواهد كرد و آيا يك حكومت سلطنتى و يا جمهورى را مدنظر داريد؟

    جواب: رژيمى كه ما برقرار خواهيم كرد به هيج وجه يك رژيم سلطنتى نخواهد بود، اين مطلب خارج از موضوع است و مطرح نيست.

    سؤال: به سلطنت رسيدن پسر شاه فعلى براى شما قابل قبول خواهد بود؟

    جواب: ما مخالف پدر شاه بوده‏ايم، مخالف شاه فعلى و مخالف همه سلسله‏اش هستيم زيرا مردم ايران او را نمى‏خواهند.

    سؤال: آيا خود شما در نظر داريد كه در راس حكومت قرار گيريد؟

    جواب: شخصاً نه، نه من، نه سن من و نه موقع و مقام من و نه ميل و رغبت من متوجه چنين امرى است. اگر موقعيت پيش آيد ما در ميان كسانى كه در جريان مفاهيم و فكر اسلامى مربوط به حكومت هستند، شخص يا اشخاصى را كه مستعد تعهد چنين امرى باشند، انتخاب خواهيم كرد.

    صحيفه نور ج 2 صفحه 48

    سؤال: شما همواره در مقابل در خواست مصاحبه توسط مطبوعات بين المللى، سكوت را حفظ كرده‏ايد. چرا؟

    جواب: مطبوعات بين المللى بيشتر به دبدبه و كبكبه و طمطراق و تشريفات لفظى توجه دارند، تخت جمشيد، تاج گذارى شاه و يا در حد اعلى توجهشان معطوف به قيمت نفت است نه به بدبختى‏هاى مردم و ملت ايران و يا فشارى كه تحمل مى‏كنند. ظاهراً شاه هر سال صد ميليون دلار براى تبليغاتش در خارج پول خرج مى‏كند، از اين جهت در طول پانزده سال گذشته خصوصاً، من حرف‏هاى خود را خطاب به مردم ايران زده‏ام و همين كار را ادامه خواهم داد. به من گفته‏اند كه روزنامه شما مستقل است و به مسايل واقعى ايران از قبيل شكنجه‏ها، كشتارها و بى‏عدالتى‏ها مى‏پردازد، من اميدوارم كه اين مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من كمك كند.

    سؤال: آيا سياست موافق شاه در قبال اسرائيل، يكى از دلايل مخالفت شما با رژيم است؟

    جواب: آرى، زيرا اسرائيل سرزمين يك قوم مسلمان را اشغال كرده و جنايات بيشمارى مرتكب شده است، عمل شاه در حفظ روابط سياسى با اسرائيل و دادن كمك اقتصادى به وى بر خلاف منافع و مصالح اسلام و مسلمان‏هاست.

    سؤال: آيا آرزومند آن هستيد كه ايران عليه اسرائيل در صفوف كشورهاى عربى وارد شود؟

    جواب: من همواره مصراً خواسته‏ام كه مسلمانان سراسر جهان متحد شوند و بر ضد دشمنانشان از جمله اسرائيل مبارزه كنند، متاسفانه دعوت‏هاى مرا رژيم‏هاى مختلفى كه در كشورهاى مسلمان بر سر كار آمده‏اند نشنيده‏اند، من اميدوارم كه بالاخره اين دعوت‏ها شنيده شوند و من در اين راه پايدارى خواهم كرد.

    سؤال: آخرين رشته عمليات نظامى اسرائيل، منجر به اشغال يك سرزمين عربى ديگر يعنى جنوب لبنان شده است كه مردم آن شيعه‏اند. در اين باره چه مى‏كنيد؟

    جواب: مردم جنوب لبنان بايد به هر وسيله‏اى كه شده به خانه‏هاى خود باز گردند و وظيفه دارند كه براى باز پس گرفتن سرزمين خود مبارزه كنند، پيش از آنكه اسرائيلى‏ها مردم خودشان را در آنجا مستقر سازند. شخص من از مردم ايران و شيعيان جهان در خواست كرده‏ام كه به كمك برادران خود در

    صحيفه نور ج 2 صفحه 49

    جنوب لبنان بشتابند، اين دعوت نتايجى داشته است اما تنها حكومت‏ها هستند كه با توجه به احتياجات اين مردم وسايل لازم در اختيار دارند و تنها حكومت‏ها هستند كه امكان دارند به اسرائيل فشار بياورند كه مجبور به تخليه اين سرزمين بشود.

    سؤال: يك دسته از سربازان ايرانى جزو نيروهاى ملل متحد در جنوب لبنانند، فكر مى‏كنيد كه اين كمك مثبت است؟

    جواب: ما رژيم ايران را تجربه كرده‏ايم. هيچ دليلى وجود ندارد كه بتوان باور كرد اين رژيم كه همواره به ضرر اعراب به اسرائيل كمك كرده است اين بار در خدمت يك آرمان مقدس عمل كند. به اعتقاد من كار ايران بيشتر در اين جهت است كه مانع از اظهار عقيده دشمنان اسرائيل بشود.

    سؤال: موقع و موضع شما در قبال آمريكا چيست؟

    جواب: در طى اعلاميه‏ها و بيانيه‏هاى پانزده سال اخير خود، چندين بار موقع و موضع خويش را در قبال آمريكا و قدرت‏هاى بزرگ ديگر بيان كرده‏ام كه از ثروت‏هاى ممالك فقير بهره‏بردارى مى‏كنند و عمال خود را در اين ممالك تحميل نمايند و قهر و خشونتى را كه بر مردم دنياى سوم تحميل مى‏شود تاييد مى‏نمايند. آمريكا كه منشا كودتاى 1953 (1332) و بازگشت و سپس حفظ شاه بر سر قدرت بوده است سياست خود را تغيير نداده است تا وقتى كه وضع به همين منوال است، موقع و موضع من در قبال آمريكا همچنان تغيير ناپذير خواهد ماند.

    سؤال: آيا مثل برخى فكر مى‏كنيد كه آمريكا مى‏خواهد يك رژيم آزادمنش (ليبرال) در ايران مستقر سازد؟

    جواب: يعنى اعلاميه‏اى راجع به احترام و رعايت حقوق بشر؟ اين مطلب چيزى جز حرف نيست و من بدان باور ندارم، كافى است كه ملاحظه كنيم كه كارتر رئيس جمهور آمريكا در جريان ديدارش در تهران پشتيبانى خود را از شاه تجديد كرد و علاوه بر آن، عملاً نيز اين پشتيبانى مورد تكذيب قرار نگرفت. بهر حال ما هيچگاه رژيم را با سيما و صورتى ليبرال و آزادمنش و مضمون و محتواى ديكتاتورى و استبدادى قبول نخواهيم كرد. سؤال: در قبال اتحاد شوروى كه همسايه بزرگ ايران است، موضع و موقع شما چيست؟

    صحيفه نور ج 2 صفحه 50

    جواب: همان موقع و موضعى كه در قبال آمريكاست. ابرقدرت‏ها مردم ما را استثمار كرده‏اند و من فرقى ميان آنها و حتى بين آنها و انگليس هم نمى‏بينم. هنگامى كه ايران واقعاً مستقل گرديد، در آن صورت مى‏تواند روابط سالمى با تمام ممالك عالم برقرار سازد. سؤال: آيا فكر مى‏كنيد كه رژيم شاه قادر است كه آزادمنشى پيشه كند؟

  7. #97
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 51

    تلگراف امام خمينى به آقاى شريعتمدارى‏

    ايران - قم - حضرت آيت الله آقاى شريعتمدارى

    هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل جنابعالى و قتل نفوس محترمه در محضر شما موجب تاسف است. قطع ايادى اشرار و اجانب را خواستارم. از سلامتى خودتان مطلعم فرمائيد.

    والسلام عليكم

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  8. #98
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 52

    23/2/1357

    بيانات امام خمينى درباره جنايات شاه‏

    بسم الله الرحمن الرحيم

    جنون مستبدين در هنگام سقوط

    من نمى‏دانم از كجا شروع كنم، مصيبت‏ها را بگويم يا بشارت‏ها را، همه جا الان در ايران مصيبت است و همه بشارت. اين مطلبى را كه من سابقاً پيش بينى كردم كه اين ديكتاتورها و اين مستبدين و چماق به دست‏ها در اواخر عمرشان، آن وقت كه سقوط خودشان را پيش بينى مى‏كنند و مى‏بينند يا به مرگ، يابه مرگ مقام و سياسى، ديوانه مى‏شوند، اعصابشان را به كلى از دست مى‏دهند و با حال ديوانگى و جنون با مردم معامله مى‏كنند، الان همان مطلب را ايرانى‏ها بالعيان دارند مشاهده كنند و شما آقايان دستى از دور بر آتش داريد.

    قم مركز روحانيت و اسلام، در قبضه لشكر جرار محمدرضا

    الان قم مركز روحانيت مركز فقه اسلام در قبضه لشكر جرار مغول است لشكر جرار محمدرضا شاه بدتر از چنگيز است و خانه‏هاى مردم را آن طور كه به ما اطلاع دادند، همانطور - دارند - يكى پس از ديگرى دارند تفتيش مى‏كنند و معلوم نيست كه دنبال چه مى‏گردند. الان جيش در قم با توپ و تانك و مسلسل مقيم است و تمام مدارس و خانه‏هاى آقايان هم به حسب قاعده در تحت مراقبت پليس جيش است و - در منزل آقايان - هجوم كرده‏اند به منزل مراجع و در داخل منزلشان، آدم كشتند و جنايت كردند. الان آقايان در مريضخانه هستند، در بيمارستان، الان به حسب آنطورى كه اطلاع امروز بوده است، آقايان در بيمارستان هستند.

    سقوط اين خاندان نزد ملت از پنجاه سال پيش بوده است

    اين جنونى است كه عارض شده است بر اين شخص و نمى‏دانم به كجا خواهد منتهى شد. اين حال عصبى است كه چون خود را ساقط مى‏بيند، پيش ملت كه از اول ساقط بود، از آن روزى كه رضا شاه به امر انگلستان حمله كرد بر ايران و كودتا كرد، اولش اشخاص با اطلاع مى‏فهميدند و بعد هم كه شروع كرد به اراذلى و اوباشى و پليسش با مردم آنطورها، با علما آنطورها رفتار كرد، با زن‏ها آنطور رفتار كرد، با مدارس دينى آنطور رفتار كرد، با تبليغات دينى آنطور رفتار كرد، مردم فهميدند كه

    صحيفه نور ج 2 صفحه 53

    گرفتار چه اعجوبه‏اى و چه حيوانى هستند. اين كه از اول اين خاندان ساقط بود پيش ملت، سقوط از حالا نيست از پنجاه سال پيش از اين، اينها ساقط بودند پيش ملت، منتهى حالا يك جنبشى در ملت ايران پيدا شده است و به حسب آنطورى كه گفته شده است بيش از سى شهر در ايران تظاهر بر ضد اين مرد كردند و (مرگ برشاه) گفته‏اند.اين سى شهر اين همه ايران، اينها به منطق شاه از خارج كشور با تذكره قاچاقى وارد ايران شده‏اند و يك عده معدود آشوبگرند اينها! تمام مراجع اسلام، تمام علماى بلاد از اول تا آخر كه بر ضد اين شخص قيام كرده‏اند و آنطورى كه امروز اطلاع داده‏اند پنجاه وشش نفر از علماى تهران از رفتن به مسجد اعتراضاً به اين كارها، خوددارى كردند و اعلام كردند كه نمى‏روند به مسجد براى خاطر اعتراض براينها، اينها همه با تذكره قاچاقى از بيرون آمده‏اند! و اين عده آشوبگرند! اخلالگرند! علماى تهران علماى قم، علماى خراسان، علماى آذربايجان، علماى يزد علماى كرمان علماى همه جا، اينها يك مشتى آشوبگر هستند!!

    محمدرضا، مصلحى كه ما را به دروازه تمدن بزرگ مى‏رساند!!!

    آن كه آشوبگر نيست محمدرضاخان است! اين آشوبگر نيست! اين مصلح هست! اين دارد ما را به دروازه تمدن بزرگ وارد مى‏كند! اگر كسى اين كتابى كه براى ايشان نوشته‏اند - خودش كه عقلش نمى‏رسد كه بنويسد، اينها برايش مى‏نويسند، من نمى‏دانم حالا مطالعه هم كرده است كه بفهمد چه جفنگ‏هائى تو اين كتاب هست يا مطالعه هم نكرده اگر كسى اين كتاب را ببيند واقعاً خجالت مى‏كشد كه يك قلمى اينطور اينطور بى بندوبار، اينهمه اختناق اينهمه گرفتارى مردم، اينهمه كشتار اينهمه زدوبند اينهمه فروختن ملت به اجانب، اينهمه خيانت بر ملت مسلم ايران اينها را همه خدمتگزارى بخواند (آزادى است در ايران) يك آزادى‏اى كه هيچ كس نمى‏داند! هر كس اين كتاب را بخواند و از كره مشترى آمده باشد و اين كتاب را بخواند خيال مى‏كند كه اين يك مطلبى است كه همان طرز فكر افلاطون است. معلوم مى‏شود كه ايران يك عالم ديگرى است، يك عالمى ماوراى اين عالم است. اما وقتى كه بيايد در ايران وارد بشود و ببيند طرز حكومت ايران چه جور است و طرز حكومت شاه چه جور است آنوقت مى‏فهمد كه همه‏اش لاف و گزاف، بيخود گفتن، توى كتاب نوشتن هست. بخوانيد اين كتاب را، البته آن كسى كه نوشته آدم مطلعى هم بوده است، حالا نمى‏دانم خودش مطالعه كرده يا نكرده اما آن آدم، آدم مطلعى بوده كه نوشته لكن نشسته و از ماوراى طبيعت، از ماوراى اين عالم چيز نوشته. ايشان هم كه مى‏خواهند ما را، به دروازه تمدن بزرگ برسانند يعنى اين كار انجام شده است، ما در دروازه تمدن هستيم! الان ما وارد شهر ماوراى طبيعت هستيم! در تمدن بزرگ ما الان وارد هستيم! اما چه داريم؟ شما يك چيزى كه ما داشته باشيم، خودمان داشته باشيم، جز دروغ گفتن و گزافه كه از خودمان است، ماوراى ان ما چه داريم؟ جز اين جنايت‏چه داريم؟ جز آدم كشى، جز اختناق، جز دروغگويى، حتى مخبرين روزنامه با آن وضعى كه چهل، پنجاه سال است داشته‏اند، حالا اعتراض كردند كه ما را اينقدر وادار به دروغگويى نكنيد، مخبرين روزنامه‏ها، اينها

    صحيفه نور ج 2 صفحه 54

    اعتراض كرده‏اند كه اينقدر ما را به دروغگويى وادار نكنيد. اساتيد دانشگاه‏ها از قرارى كه گفته مى‏شود، اعتراض كردند كه ما نمى‏رويم سر اين كلاس‏ها و درس‏ها با اين وضعى كه شما پيش آورديد در دانشگاه‏ها، اينها هم لابد يك دسته از اوباش هستند!!

    مخالفين ديكتاتورى در اصطلاح شاه مشتى اراذل بيگانه‏اند

    اين علماى تهران كه الان بنا دارند كه از قرارى كه امروز اطلاع رسيده است كه اعتراضاً دست از جماعت بردارند و اين حوزه قم كه الان در حال تعطيل وانعطال است، اينها همه يك مشتى اوباش هستند كه از خارج مرز با تذكره‏هاى دروغى آمده‏اند در ايران! آذربايجانى‏ها همه‏شان كه همچو قيامى كرده‏اند كه بيسابقه تقريباً بوده است، همچو تعطيلى كردند كه بيسابقه بوده است، اينها هم يك مشتى اراذل بودند! يزدى‏ها هم همين طور، همه ايران، تمام ايران يك مشتى اراذل به اصطلاح اينها هستند كه اينها نمى‏فهمند چى چى مى‏گويند! در اصطلاح اينها هر كس كه مخالف با ديكتاتورى است، مخالف با كسانى است كه به اسلام دارند خيانت كنند، كسانى كه به اين ملت خيانت كرده‏اند، هر كه مخالف اينهاست يك مشت اراذلى است كه از خارج آمده!

    ادعاى پوچ شاه در پشتيبانى ملت از او

    الان هم با اين همه بساطى كه در ايران در آمده است و اينهمه مخالفتى كه از همه شهرها، سى و چند شهر، همه شهرهاى ايران بايد گفت، سى و چند شهر خوب دهاتش هم بوده است، از دهات هم مى‏گويند هست اين مطالب، الان هم با همه اين مسائلى كه اينها روبرو هستند، باز وقتى كه صحبت مى‏كنند ابداً از آن حرفهاى اول دست برنمى‏دارند، (تمام ايران با ما موافقند! تمام اصناف! همين ديشب اين مطلب بوده كه صدوبيست و چند رئيس صنف گفته‏اند. تمام اصناف تهران با شما وفادارند! و به انقلاب شاه و ملت راى دهند! و معترضند به اين آشوبگرها! به اين آشوبگرهااعتراض دارند واز دولت خواسته‏اند كه اينها را مجازات كنند!) اين صدوبيست و چند صنف خارج از ايرانند اينها يا تهرانند و بازار تهرانند؟ اگر تهران است و بازار تهران است، بازار تهران كه حالا مى‏گويند چهار روز است بسته است. حالا امروز را من اطلاع ندارم اما مى‏گويند چهار روز بسته بوده، اعتراض داشته‏اند، هياهو از بازار بلند مى‏شود. مبدا هياهو دانشگاه هست و بازار، دانشگاهى‏ها از خارج آمده‏اند؟ بازار تهران هم از خارج آمده‏اند؟ آن اصناف و صدوبيست و چند صنفى كه همه اظهار وفادارى كرده‏اند اينها زيرزمين، در زير زمين اينها هستند. ما در خارج نمى‏بينيم اينها راحلال زاده اينها را نمى‏تواند ببيند. اينها همه، همه موافقند!! همه سى و چند ميليون جمعيت ايران همه موافقند!! چند هزار، چند نفر معدود، اول كه مى‏گفتند به عدد انگشت هاى مثلاً انسان، كم كم يك قدرى زيادش كردند، حالا رسيده به چند هزار، دوسه هزار جمعيت كه با اينها مخالفند! ديگر چندين ميليون جمعيت همه موافق هستند!! اما اين جمعيت كجاست ما نمى‏دانيم، اين جمعيت در

    صحيفه نور ج 2 صفحه 55

    يزد است؟ در قم است؟ در تهران است؟ در مشهد است؟ آذربايجان است؟ كردستان است؟ اهواز است؟ اينها كجا هستند كه ماوراى اين جمعيتى كه الان در ايران موجود هست، هستند؟ جمعيتى كه در ايران الان موجود است، همه مى‏دانند، همه خبرگزارى‏هايى كه بايد اطلاع بدهند اطلاع دادند و گفته مى‏شود كه بيست و چند (بعضى‏ها 25 شهربعضى‏ها 33) شهر از شهرهاى ايران همه اعتصاب كرده‏اند، همه تظاهر كرده‏اند بر ضد شاه، در راديو هم هست. يك كلمه هم گفته شده است كه اينها، شاه يا دستگاه شاه از فلان طلبه كه من باشم مى‏بينند ولى من مى‏بينيد ولى من مى‏گويم تمامش زير سر خود اوست، تمام اين سى و چند شهر كه قيام كرده‏اند، با تحرك خود ايشان قيام كرده‏اند. دزد اگر بخواهد بگويد كه دست من را حاكم بريده است، بايد به او گفت نه خودت بريدى حاكم اجراى قانون مى‏كند، تو خودت دست خودت را بريدى، تو دزدى كردى و كسى كه دزدى بكند دستش به هدر مى‏رود.

    سقوط حتمى شاه

    تو فكر كن كه (اگر قوه تفكر براى تو ديگر باقى مانده باشد، سقوط خودت را به چشمت دارى مى‏بينى و قوه تفكر از دستت رفته) تو فكر كن كه در اين پنجاه سال بر اين ملت، تو و پدرت چه گذراندى، اين ملت از دست پدرت، بعد از آن از دست تو به آنها چه گذشته است. اينهمه داغ‏ها كه در دل اولياى اين مقتولين هست از آن زمان تا حالا، از زمانى كه در مسجد گوهرشاد آن جنايت را آن مرد جنايتكار كرد لعنه الله تعالى تا امروز كه با دست تو اين جنايات دارد اجرا مى‏شود، با اين ملت شما چه كرديد.

    با اين هرزگى‏ها جلوى انفجار ملت را نمى‏توان گرفت

    مى‏خواهيد انفجار نشود؟ ديگر يك كسى بايد باشد كه راس انفجار باشد و مردم را به انفجار وادار كند؟ اين خود به خود منفجر است اين ايران، ايران خود به خود منفجر است. مگر مى‏شود جلوى انفجار را با اين هرزگى‏ها گرفت كه گروه انتقام يك وقت درست مى‏كنند و كميته پيكار درست مى‏كنند و اين حرف‏هاى نامربوط؟ مجلسشان را وقتى كه مى‏روى گوش مى‏كنى حرف‏هاى اين چهار نفر بيچاره‏اى كه آنجا براى خاطر اينكه سال ديگر هم اينها مجلس بروند خودشان هم گفتند اين را كه سال ديگر هم اينها مجلس بروند ببينيد چه حرفها مى‏زنند، حتى وكيل خود آذربايجان مى‏گويد (اينها آذربايجانى نيستند، آذربايجانى كه با شاه مخالف نمى‏شود) پس اينها كجائى‏اند؟ تبريزى‏ها كجائى‏اند آقاى وكيل؟! آن وضع مجلس ما و آن انحطاطى كه پيدا شده است در مجلس، يك وقت مدرس توى مجلس هست، يك وقت هم اينها كه مى‏بينيد.يك وقت مدرس است كه مى‏ايستد و مقابل همه صحبت مى‏كند و مقابل رضاشاه مى‏ايستد، تا آخر نفس ايستاد بعد هم او را كشتند البته.

    يك وقت هم اينها هستند كه براى خاطر اينكه يك روز ديگرى هم وكيل بشوند، حالا يك همچو حرف‏هايى مى‏زنند كه همه، هم خودشان مى‏دانند دروغ مى‏گويند هم ديگران مى‏دانند كه اينها دروغ

    صحيفه نور ج 2 صفحه 56

    مى گويند. معذالك مى‏گويند، براى جلب نفع خودشان، جلب رضايت رضاشاه محمدرضاشاه سخط خداى تبارك و تعالى را بر خودشان مى‏خرند. اين وضع مجلس ما، آن وضع قوانين ما، آن وضع احكام شرعى ما، آن وضع بازار ما، آن وضع نفت ما، آن وضع استقلال ما.

    خدا مى‏داند كه بعضى از اين صاحب منصب‏ها گاهى همين جا قاچاقى پيش من مى‏آيند، چه خون دلى اينها دارند از اين مستشارهاى آمريكايى كه هر چند وقت يك دفعه يك جبهه‏هاى تازه‏اى مى‏آيد اينجا و با ما چه مى‏كند و چه معاملاتى اين نانجيب‏ها با اينها مى‏كنند.

    چرا صاحب منصب‏هاى ما اينقدر بى‏عرضه‏اند؟

    من نمى‏دانم، واقعاً براى من معماست كه اين صاحب منصب‏هاى ما چرا اينقدر بى‏عرضه‏اند، چرا اينها اينقدر بى عرضه هستند؟ چرا نشستند تو خانه‏شان تا اينطور تحميلات بر آنها بشود؟ چرا مستشارهاى آمريكايى را اجازه مى‏دهند كه با آنها اينطور رفتار كنند؟ چرا اين مردك را بيرونش نمى‏كنند؟ به ما مى‏گويند كه خوب اگر اين برود كى جاى اين بيايد به جايش؟ من گفتم اگر اين برود عبيدالله هم بيايد بهتر از او است براى اينكه هر كس بيايد حالا فكر مى‏كند. يك مقدار اين حالا كهنه كار شده و اواخر عمرش است و عصبى شده و ديوانه شده است و به هر جازند و مى‏كشد و نمى‏دانم به كجا مى‏رسد. اما اگر چنانچه او برود هر كه بيايد، هر كس را شما تصور كنيد بيايد، در اول امر تا يك مدت‏هايى مردم راحت هستند، اگر اين باشد يكساعت راحتى نيست، اگر اين برود هر كس بيايد مردم باز يك مدتى راحت هستند. خيال نكنيد كه حالا اگر اين رفت دنيا به هم مى‏خورد، هيچ چيز به هم نمى‏خورد. اين صاحب منصب‏ها كجا هستند؟ هى ارتشبد كذا و نمى دانم سپهبد كذا و سرلشكر كذا، حرف است اينها، مثل وكلا مى‏مانند، وكيل هستم!!! وكيل كجا و ملت! هر كدام از قول ملت حرف مى‏زنند. مرديكه خودش هست تنهايى، آنوقت گويد ما و همه ملت. آخر اين ملتى كه همه الان بر ضد اين مرديكه قيام كرده‏اند، اين ملتى كه مى‏بينند همه چيزشان را اين آدم از دست داده و برده و از بين برده است، اين ملتى كه مى‏بينند جوان‏هاى آنها را به فساد كشيده دخترهاى آنها را مى‏خواهد به فساد بكشد، اين ملت همه‏شان موافقند با اصل انقلاب؟! انقلاب شاه و ملت؟! باز هم خجالت نمى‏كشند مى‏گويند انقلاب شاه و ملت!! بگويند انقلاب آمريكا راحت كنند خودشان را، بگويند دستور آمريكا، انقلاب آمريكا، چه بايد كرد، همانطور كه خودش در يكى از نوشته‏هايش گفت كه خوب صلاح ديدند كه ما باشيم، آن متفقين صلاح ديدند كه ما باشيم عجالتاً، خدا لعنتشان كند اينها را كه همچو صلاحى براى ما ديدند.

    حكومت نظامى و وحشت رژيم‏

    الان قم حكومت نظامى است از قرارى كه گفته مى‏شود، تبريز حكومت نظامى است، مشهد

    صحيفه نور ج 2 صفحه 57

    حكومت نظامى است يا بدتر از نظامى، حكومت نظامى اينطور نيست كه، حكومت نظامى، يك نظامى هست كه يك نظامى مى‏آيد حاكم مى‏شود و بعضى رفت و آمدها و بعضى اجتماعات را جلو مى‏گيرد، اما بريزند تو خانه مردم، حكومت نظامى است؟ بريزند تو خانه مردم تفتيش كنند؟ همه محله‏هاى قم را مى‏گويند همين طور احاطه كرده‏اند و مشغول تفتيش هستند، دنبال اسلحه مى‏گردند. اينها از سايه خودشان مى‏ترسند بيچاره‏ها، خيال نكنيد اين اشتلم‏ها را هيچ (خيال)، هيچ خيال نكنيد اينها چيزى هستند، اينها الان از سايه خودشان مى‏ترسند. همچو خوف اينها را برداشته كه مثل گربه‏اى كه آن آخر ديگر به همه چيز حمله مى‏كند و با دست و پنجه و چه حمله مى‏كند از خوفش، اينها هم به آن مرتبه رسيده‏اند كه حالا با دست و پنجه و لگد و هر چيز هست مسلسل و تانك و توپ و اينها حمله مى‏كنند به مردم، به مردم بى دفاع، خانه‏هاى قم را مى‏گردند، گفتند در آذربايجان هم بنا دارند اين كار را بكنند، بايد همه ايران را اينها تفتيش بكنند، بايد همه ايران را اينها بگردند.

    اساس انفجارات و انقلابات، خود شاه است.

    تمام اينها با تحريك خود ايشان است، نه تحريك من. من هم يك طلبه‏اى هستم كه مثل ساير آقايان طلاب، مثل ساير آقايان شهرها من هم يك ناله‏اى مى‏كنم از دست اين، آن كه اساس مطلب است، آن كه اساس اين انقلابات است، آن كه اساس اين انفجارهاست خود اين آقاست، خود اين آدم است، اساس خود اين است، آن كه خيانت مى‏كند بايد اگر آمدند گفتند خيانت و داد و قال و آشوب دارند مى‏كنند خيانت مى‏كنند، نگويند محرك دارند. تو محركى، به خيانتت تحرك كردى مردم را، تو به اين مردم خيانت كردى مردم هم در مقابلش ايستادند و حرف مى‏زنند، حرف است. الان بيچاره‏ها چه بكنند، تو همه حيثيت اين مملكت اسلامى را از دست دادى و بردى و الان هم مشغول فعاليتى براى بيشتر از دست دادن و بردن.

    مردم ديگر به تنگ آمده‏اند

    مردم ديگر به تنگ آمده‏اند، مردم از جان خودشان هم به تنگ آمده‏اند، جوانش را مى‏كشند خودش باز مى‏آيد، قم آدم مى‏كشند باز توى محلاتش بچه و بزرگ و آنها حمله مى‏كنند براى اينكه از جانشان هم سير شده‏اند مردم. ديگر با اين وضع، با اين اساسى كه تو بنيان گذاشتى در اينجا، براى كى يك راحتى هست، يك راحتى يك روزه هست؟ يك راحتى يك ساعته هست تا اينكه يك زندگى داشته باشد؟ آخر، زندگى اينطور را مردم ترجيح مى‏دهند كه نباشد اينطورى، پس تقصير از خود توست و ديگر هم نمى‏توانى اصلاحش كنى. توبه تو پيش ملت پذيرفته نيست. ممكن است يك توبه حقيقى بكنى و مال مردم را دستشان بدهى و همه جنايات را جبران بكنى، خدا ممكن است، خدا بزرگ است بپذيرد اما ملت نمى‏پذيرد. ماها نمى‏توانيم توبه تو را بپذيريم، توبه تو مرگ است، توبه گرگ مرگ است. ديگر آن آخرى افتاده به اين كه دستور داده‏ام كه خيلى مردم را چيز نكنند، همين ديشب مى‏گفت كه

    صحيفه نور ج 2 صفحه 58

    (دستور دادم - كه - امر كه ديگر مردم را چيز)، اين همان توبه گرگ است كه مرگ است. تو حالا با يك راه ديگرى مى‏خواهى راه باز كنى براى جنايات، و الا تو ممكن نيست كه دست بردارى از جناياتت. كسى كه اعصابش اينطور خرد شده و خراب شده مى‏بيند همه ملت با او مخالف هستند، ارباب‏ها هم، مى‏ترسد كه اگر ملت مخالفتشان طول بكشد، آنها هم دستشان را از سرش بردارند و خدا مى‏داند كه اگر يك روز دستش را اين آمريكاى خبيث از سر اين بردارد، اين را هيچ برايش نمى‏گذارند بماند، همان اطرافيانش هم خواهند خورد او را.

    هيچ اسلحه‏اى با ايمان و قيام ملت نمى‏تواند مقابله كند

    ولى حالا ملت چه بكند؟ مستشارهاى خارجه ريختند به اينجا و همه چيز دست آنها هست، قدرت دست آنهاست ملت ضعيف است. اين اشخاصى كه از حقوق بشر هى دم مى‏زنند، همين‏ها ملت ما را به اينطور گرفتارى كشاندند. چه بكند يك ملت ضعيفى كه اسلحه ندارد؟ - چيز ندارد - ولى هيچ اسلحه‏اى با ايمان نمى‏تواند مقابله بكند. هيچ اسلحه‏اى با قيام ملت نمى‏تواند مقابله بكند. امروز همه اسلحه‏ها نمى‏توانند مقابله كنند با قيام مردم، هر چه بكشند باز نمى‏توانند. اين مصيبت‏ها كه مى‏بينيد كه همه شهرها الان گرفتار هستند، هر روزى يا گرفتار پليسش هستند يا گرفتار جندى‏ها و لشگرى‏ها هستند با تانك و توپ و مسلسل، يا گرفتار يك دسته‏اى هستند كه مى‏آيند تظاهر مى‏كنند و زنده باد و جاويد باد مى‏گويند و توى خانه بعضى مراجع مرديكه رفته و تفنگش را كشيده و چه كرده كه من همه شما را مى‏كشم اگر نگوييد جاويد كذا، آنها هم نگفتند و به او چه كردند از قرارى كه شنيدم، اينها گرفتار اينها هستند كه بايد جاويد كذا بگوييد. مگر با گفتن جاويد، جاويد مى‏شود؟ گذشت ديگر مطلب، برود سراغ كارش، اگر بتواند جانش را از دست اين ملت نجات بدهد، يواشكى فرار كند. بيخود برنامه حركتش را به خارج از كشور لغو كرد به خيال اينكه خودش در دست بگيرد قدرت را، آدمكشى را خودش در دست بگيرد، نبادا جا را خالى كند ديگرى بيايد جايش، چه بروى چه نروى تو ديگر رفتنى هستى بيچاره و خودت اين كار را كردى، ما اين كار را نكرديم، ملت اين كار را نكرد، تو اين كار، اساس را تو درست كردى. اگر يك حكومت صحيح بود، يك قدرت صحيح بود و يك مجرى قدرت صحيح بود و دلسوز ملت بود، اسلامى بود، ممكن بود اين مسائل پيش بيايد؟ ممكن بود تظاهرى بر خلافش بشود؟ امكان نداشت چنين چيزى، پس اينكه مى‏بينيد كه همه يكدل و يك جهت تظاهر بر ضدتان مى‏كنند، بدان كه زير سرخودت است اين مسائل، تو اين كارها را كردى.

    در همه مصيبت‏ها بشارت پيروزى ملت هست‏

    اينها مصيبت‏هاى ماست و بشارت‏ها، در همه اينها بشارت، بشارت پيروزى ملت، بشارت قطع ايادى اجانب ان شاءالله، بشارت قطع اين دودمان و رفتن اينها از اين مملكت يا از اين عالم، اينها همه بشارت است و مردم بايد قوى، دلخوش، بى‏هراس باشند.

    صحيفه نور ج 2 صفحه 59

    اسلام از اول بر ضد شرك، كفر و بى‏عدالتى قيام كرده‏

    هر انقلاب اسلامى در آن يك مطلبى هست، در آن يك كشتنى هست، يك ناراحتى هست - همچو نيست كه - خوب اسلام را ما بايد ببينيم اولش چه جور به دست آمد، اين اسلام، اين پيغمبر اكرم (ص) آنوقتى كه اجتماعات را درست كرد و توانست قيام بكند بر ضد شرك و كفر و بى‏عدالتى‏ها، با چه مصيبت‏هايى گرفتار بود، چه جنگ‏هايى كرد و چه كشتارهايى داد و خودش چه زحماتى كشيد و چه جراحاتى برداشت. اسلام از اول وقتى زاييده شده است، آن روزى كه اعلام شد به اينكه حالا ديگر بايد قيام كرد در مقابل اينها، از آن روز برنامه‏اش اين بود كه بزند و بكشد و كشته بشود براى اصلاح حال جامعه، براى اينكه اين دزدها و اين خيانتكارها را قطع اياديشان را بكند، قطع حياتشان را بكند، اينها مضر به جامعه هستند، اين باغدارها و اين كاروان‏دارهاى قريش مضر به جامعه هستند، اينها بايد از بين بروند. از اول اسلام وضعش اين بوده، وقتى دست من و شما رسيده، اسلام درآمده به اين صورت كه جز مطالعه كتاب كار ديگر نمى‏كنيم و كار ديگر هم نمى‏گوييم بكنند.

    به داد حوزه نجف برسيد

    خدا مى‏داند كه من براى حوزه‏ها متاسفم، من براى حوزه نجف متاسفم، آقا حيثيتش را دارد از دست مى‏دهد حوزه نجف، حيثيت را پيش مسلمين دارد از دست مى‏دهد، من متاسفم براى اين اشخاصى كه نيستند، من براى يك حوزه متاسف هستم، يك حوزه هزار ساله و هزار و چند صدساله دارد حيثيتش را از دست مى‏دهد. شما ملاحظه كنيد در تمام اين صحبت‏هايى كه در ايران هست از اول تا آخر برويد مطالعه كنيد، تمام اعلاميه هايشان را مطالعه كنيد، اعلاميه چه جناح متدين، چه جناح روشنفكر، چه جناح اهل علم، برويد مطالعه كنيد، اسمى از نجف ديگ نيست، نجف منسى است، يك قدرى به داد اين نجف برسيد شما آقايان.

    حوزه قم حوزه زنده است، كشته مى‏دهد، مى‏كشد، كشته مى‏دهد، عرض مى‏كنم كه اگر بتواند مى‏كشد، الان هم در تحت فشار هست و معذالك زنده است، معذالك ايستاده است. طلبه قم ايستاده است، قمى ايستاده است، ملت قم ايستاده است، كتك مى‏خورد و ايستاده است. طلبه قم كشته مى‏دهد و ايستاده است و لهذا زنده است، اصلاً در اذهان مردم قم است هر چى هست و من براى نجف متاسفم. من قمى هستم اما براى نجف متاسفم. ما علاقه داريم به همه اينها، ما علاقه داريم به يك همچو حوزه هزار و چند صد ساله، نگذاريد اين حوزه از بين برود، نگذاريد اين حوزه منسى بشود.

    به قيامتان سازمان دهيد

    بايد حالا كه ايران قيام كرده است و خداوند توفيق بدهد به آنها بايد نظام داشته باشد، بى نظام نبايد باشد. روابط بايد باشد بين حوزه قم، حوزه تهران و همه شهرستان‏ها روابط مى‏خواهد، سازمان بايد بدهيد به اين قيام، متفرقات نباشد، سازمان داشته باشد كه اگر يك روزى قم ايستاد، تمام ملت بايستد، متفرق نباشد، جناح‏ها همه با هم بشوند.

    صحيفه نور ج 2 صفحه 60

    جناح‏ها بدون روحانيت يك شاهى ارزش ندارند

    اين اشتباه هست كه بعض جناح‏ها از قرارى كه امروز به من كاغذ بعضى از آقايان رسيد اينها ديگر از روحانيت صحبت نمى‏كنند، نمى‏فهمند اينها، اينها نمى‏دانند كه بى روحانيت يك شاهى اينها ارزش ندارند. اگر چنانچه دست ناپاكى در كار نباشد و اينها را وادار نكند به اينكه در نوشته‏هايى كه مى‏نويسند روحانيت را ساقط كنند و اگر مقصود اين نباشد كه جناح‏ها با هم مختلف بشوند و متشتت بشوند و از راه بى فهمى باشد، بى ادراكى باشد و هواى نفس باشد، اصلاح كنند خودشان را، تمام جناح‏ها با هم بشوند، سازمان واحد باشد، يك حزب الهى در مقابل حزب رستاخيز، حزب خدا، حزب‏الله، همه با هم باشيد، همه باهم صحبت كنيد همه با هم قيام كنيد، همه با هم قعود كنيد. هر دسته‏اى عليحده و آن براى خودش، آن براى خودش، غلط است امروز. روحانيين با آنها، آنها با روحانيين، دانشگاهى با شما شما با دانشگاهى، بازارى با همه، كارگر با همه.

    مصيبت مشترك است، همه با هم قيام كنيد

    همه شما يك مصيبت داريد، همه گرفتار يك مصيبت هستيد. مصيبت، مصيبت مشترك است. همه مصيبت زده هستيم. يك امرى نيست كه اختصاص به روحانيت داشته باشد، اختصاص به احزاب داشته باشد يا اختصاص به دانشگاهى داشته باشد. اين مطلبى نيست كه اختصاص داشته باشد، اگر نفت را مى‏برند، نفت همه را دارند مى‏برند، اگر يك مشت آهنپاره بيخود وارد مى‏كنند در مملكت، براى همه هست اين مصيبت، اگر مستشارهاى آمريكا را در اينجا مى‏آورند، اين مصيبت براى همه هست، براى يكى و دو تا نيست، اگر پايگاه براى آمريكا درست مى‏كنند، اين براى همه هست، اگر خيانت به ما مى‏كنند، خيانت به ملت مى‏كنند، خيانت به همه است. همه دست به دست بدهيد، عليحده هر كس براى خودش يك سازى بزند، اين غلط است، اين شكست است. بايد سازمان داده بشود به اين قيام با اين نهضتى كه الان بالفعل موجود است، بايد عقلاى قوم سرهاى قوم سازمان بدهند به اين، يعنى روابط پيدا بشود بين همه جناح‏ها، همه شهرستان‏ها بايد با هم روابط داشته باشند، بايد، مجالس در روز واحد باشد. يكى از اقسام روابط كه من سابق مى‏خواستم در قم ايجاد بكنم و نگذاشتند ايجاد بشود - خداوند اصلاحشان كند انشاءالله من بنابر اين گذاشتم كه در تمام ايران، يك روز تعطيل، يك روز اجتماع باشد، اجتماع اهل علم يعنى فرض كنيد روز شنبه يا شب شنبه تهران يك اجتماع اهل علمى باشد، خراسان اجتماع اهل علمى باشد، فلان ده هم اجتماع اهل علمى باشد، فلان جا هم چه باشد، اين يك سازمان بود، نگذاشتند، نفهميدند.

    حالا آقايان بيدار بشويد، ملتفت باشيد، دشمن شما حالا هم قوى است، حالا با چاقو آمده به ميدان، حالا با تانك آمده به ميدان حالا - عرض بكنم كه با مسلسل آمده به ميدان، لكن نترسيد از

    صحيفه نور ج 2 صفحه 61

    اين مسلسل‏ها، مسلسل‏ها چيزى نيستند، شما حقيد، حق با شماست، خداوند تعالى با شماست، سازمان بدهيد به اين، نهضتى كه الان در ايران پيدا شده است، روابط بايد با هم باشد. آقايان علما با همه جناح‏ها، همه جناح‏ها با آقايان علما، همه ملت با هم سازمان داشته باشد. سران قوم در يك وقت معين اجتماع داشته باشند با هم كه اگر يك روزى يك كلمه‏اى فرض كنيد از يك جايى صادر شد، تمام با هم يك كلمه باشند، يك حركت باشند اهالى ايران. مژده مى‏دهم به همه جناح‏هايى كه در ايران براى اسلام، براى احقاق حق قيام كردند كه (ان الصبح لقريب) نزديك است انشاءالله.

    براى رسيدن به پيروزى، هواهاى نفسانى را بكشيد و همه با هم باشيد

    شما پيروزيد انشاءالله اما به شرط اينكه عوامل مختلف در كار نباشد، به شرط اينكه هواهاى نفسانى، اين براى خودش بكشد و آن براى خودش بكشد، اين نباشد در كار. همه با هم برادريم، من يك طلبه هستم، تو هم يك آقا هستى، آن هم يك كاسب هست، آن هم يك دانشگاهى هست، آن هم يك دكتر هست، آن هم يك مهندس هست آن هم يك روشنفكر هست، همه ما با هم مصيبت واحده داريم، همه با هم بايد بنشينيم و شيون كنيم.

    خداوند انشاءالله به همه جناح‏ها توفيق بدهد، به همه سلامت بدهد. خداوند انشاءالله قطع ايادى اجانب را از مملكت اسلامى بكند و از همه ممالك اسلامى بكند

    والسلام عليكم و رحمه‏الله و بركاته

    
    previos page menu page next page
    

  9. #99
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 62

    تاريخ: 29/2/57

    پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت قيام مردم يزد

    بسم الله الرحمن الرحيم

    براى جنايات پنجاه ساله دوره سياه پهلوى بايد در عزا باشيم

    سلام و تحيت بر مومنين محترم يزد و ساير شهرهايى كه با خون خود بزرگداشت اربعين خونين تبريز را گرامى داشتند. مع الاسف ما بايد در اربعينى بعد از اربعين بلكه در اربعينات پنجاه ساله دوره سياه و عزاى اين ملت بزرگ، در حوادثى كه در اين پنجاه سال از اختناق و قتل و حبس و تبعيد و بالاتر از آن از ورشكستگى اخلاقى و فرهنگى به دست اين دودمان نشاندار كه در عقب نگه داشتن و به فساد گراياندن و به فحشا كشاندن نسل جوان ما نقش بزرگى داشتند و الحق ماموريت را خوب انجام دادند، در سوگ بنشينيم و در هدر دادن مخازن زيرزمينى و از آن مهمتر مخازن روى زمينى كه نسل جوان است در عزا باشيم. در كودتاى انگليس به دست رضاخان و آمريكا به دست محمد رضاخان در سوگ باشيم

    واژه (ايرانى) و (بيگانه) در تعبير شاه

    در منطق شاه و مزدوران وابسته‏اش، اهالى محترم تبريز كه يكپارچه به پا خاستند و با فرياد مرگ بر شاه زمين را لرزاندند تعدادى از بيگانگان بودند كه از خارج مرز به طور قاچاق وارد شده بودند. و شما اهالى محترم يزد كه دلاورانه قيام نموديد و با تعطيل عمومى و شعار متداول مرگ بر شاه، عامل آمريكا را ديوانه تر كرديد معدودى هستيد كه از آن طرف مرز به صورت غير قانونى وارد يزد شديد! اهالى ايران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب كه يكپارچه از شاه متنفرند! اينان همگى به صورت قاچاق وارد ايران شده‏اند! در اين منطق، ايرانى خلاصه مى‏شود در شاه و دار و دسته‏اش و از مستشاران و كارمندان آمريكايى و انگليسى و روسى و صهيونيستى غارتگران بين‏المللى كه اقتصاد ايران را قبضه كرده‏اند.

    تا برپايى حكومت عدالت گر اسلامى از پا نمى‏نشينيم

    ما كه با اين منطق‏ها روبرو هستيم به خواست خداوند تعالى تا برچيده شدن بساط ارتجاعى شاهنشاهى و برپا كردن حكومت عدالت‏گر اسلامى دست از مبارزه بر نمى‏داريم تا حكومت دموكراسى به

    صحيفه نور ج 2 صفحه 63

    معنى واقعى جايگزين ديكتاتورى‏ها و خونريزى‏ها شود. اكنون براى نيل به اين مقصد عالى انسانى و اسلامى بر همه طبقات است كه يكدل و يكجهت به پا خيزند و با درك شرايط زمانى و مكانى شعار دهند و از خواست‏هايى كه در نهايت اثبات نظام شاهنشاهى و زير پا گذاشتن خون‏هاى به ناحق ريخته شده مردم اين مرز و بوم است احتراز كنند. و نقطه اصلى همه جنايات را كه شخص شاه است نشان دهند و گرفتارى ملت را در اين حكومت ارتجاعى گوشزد جهانيان كنند. سران قوم بايد ملت را در مسيرى كه يافته است و دشمن را شناخته تا به قيام دست زده است، هدايت و پشتيبانى كنند و در اين موقع بسيار حساس ملت را از مسير انتخابيش با كجروى‏ها منحرف نكنند.

    عذر تراشى و سكوت در پيشگاه ملت پذيرفته نيست

    امروز ملت شجاع با يافتن راه خود به پا خاسته و به بهانه بهانه جويان خاتمه داده، راه عذرها منقطع شده و در پيشگاه ملت پذيرفته نيست و در پيشگاه مقدس حق تعالى هيچ گاه پذيرفته نبوده است. آيا كسانى كه عذرتراشى مى‏كنند و مهر سكوت را نمى‏شكنند و گاهى به سكوت توجيه مى‏كنند، مى‏دانند چه تحولاتى در شرف تكوين است؟ روزنامه اطلاعات شماره (15575) را ديده‏اند كه نوشته است در عريضه سپاس زرتشتيان در جواب شاه آمده است كه جامعه زرتشتى سراسر جهان نسبت به شاهنشاه آريامهر سپاسگزارى و حق شناسى عميق در خود احساس مى‏كنند زيرا از زمانى كه پارسيان از ايران مهاجرت كردند، هيچ كس ديگر تا اين حد در احيا و حفظ تاريخ، مذهب و فرهنگ زرتشتيان از آنان حمايت نكرده است؟ توجه كرده‏اند كه تغيير تاريخ اسلام به تاريخ گبرها براى احياء زرتشتى گرى و احياء مذهب و آتشكده آنها به رغم اسلام و براى سركوبى آن است؟ آيا مطلع هستند كه در يك مصاحبه‏اى در خارج گفته است مذهب در حكومت نقشى ندارد؟ اكنون با اختناق همه جانبه و سلب آزادى به تمام ابعاد و فشارهاى توانفرسا، ايران بيدار در آستانه يك انفجار عظيم است و به سرعت جلو مى‏رود.

    دستگاه جبار با اعصاب خرد شده و با ادامه قتل و چپاول در بلاد مختلف مثل جهرم و اهواز و با دست زدن به خرابكارى و انفجار منازل آزاديخواهان و دزدى و ضرب و جرح علنى افراد مبارز و حمله سبعانه به جوانان مسلمان در كوه‏ها توسط گروه انتقام ساخته شاه و بستن ماليات هاى كمرشكن به كسبه متعهد به انتقام شركت در اعتصاب همگانى، اجازه تنفس را هم از ايرانيان سلب كرده است‏

    آرامش مردم بدون كناره‏گيرى شاه و انتقام از او خيالى است باطل

    كسانى كه از حال اين ملت رنجديده در اين پنجاه سال آگاهند و به سرنوشت ايران علاقه دارند از جميع طبقات، از كارگر تا دهقان، از دانشجويان قديم تا دانشگاهى‏ها، از لشكرى تا كشورى بدانند به دست آوردن آزادى در بركنار شدن شاه و دودمان اوست كه دشمن سرسخت ملت و نقطه اصلى بدبختى است و تصور آنكه بدون كنار رفتن و انتقام از او آرامش ملتى كه همه چيزش به دست او به باد رفته است به او برگردد، خيالى است باطل.

    صحيفه نور ج 2 صفحه 64

    از خداوند متعال وحدت كلمه مسلمين و خصوص ملت سربلند ايران را خواستار و قطع ايادى اجانب و عمال آنها را اميدوارم‏

    والسلام على من اتبع الهدى

    روح الله الموسوى الخمينى

    
    previos page menu page next page
    

  10. #100
    afsanah82
    مهمان

    پیش فرض

    
    previos page menu page next page
    

    صحيفه نور ج 2 صفحه 65

    تاريخ: 10/3/57

    بيانات امام خمينى به مناسبت سالروز 15 خرداد

    بسم الله الرحمن الرحيم

    تبعيت چنگيز و مغول از قانون ياسا

    ايران يك مملكت نمونه است و من بعيد مى‏دانم كه در تمام ممالك دنيا يك مملكتى مثل ايران و يك ملتى مثل ملت ايران مظلوم گمان ندارم باشد، حتى سابقه هم شايد كمتر داشته باشد. در تاريخ هست كه چنگيز با آن طبع وحشيگرى و صحرايى كه داشته است، با آن خونريزى‏هايى كه كرده است تابع يك قانون بوده است كه به آن قانون مى‏گفتند (ياسا نامه بزرگ) و مغول، چنگيز و ساير مغول تخلف از آن قانون نمى‏كردند، حتى تعبير بعضى اين بوده است كه احترام آن قانون پيش مغول مثل احترام قرآن در صدر اسلام پيش مسلمين بوده است، تخلف از آن قانون مطابق با مرگ بوده است. اين مغول و اين چنگيز كه تابع يك قانونى بوده‏اند، ما ببينيم كه آيا در اين زمان در اين عصر كه ما واقع هستيم، اين رژيم ايران‏اين شاه ايران آيا تابع چه قانونى است؟ آيا هيچ قانونى در ايران حكومت دارد؟ احترام براى قانونى قايل هست؟ اين رژيم و اين سركرده رژيم احترامى براى طبقات ملت قايل هست؟ ما حساب مى‏كنيم، يكى يكى آن‏اندازه‏اى كه مقتضى است، يكى يكى حساب مى‏كنيم.

    آيا رژيم ايران تابع قانون اسلام است ؟!

    ببينيم كه آيا ايران و اين رژيم ايران تابع قانون اسلام است؟ در سرتاسر تهران مشروب فروشى‏ها بيشتر از كتاب فروشى هاست مى‏گويند و امن و آزاد و هر طور دلشان مى‏خواهد آنها عمل مى‏كنند و اگر كسى تعرض به آنها بكند، آنها را تخطئه كنند، ظلم مى‏كنند. كدام يكى از قوانين اسلام در ايران و در محيط رژيم ايران جارى است؟ ظلم كه در آيات قرآن و در احكام اسلام آنقدر نسبت به آن صحبت شده است، راجع به ظالمين صحبت شده است، ايران و رژيم ايران عدالت پروراست؟ عدالت اجتماعى؟ عدالت اسلامى؟ خودشان را بازى مى‏دهند يا ملت را مى‏خواهند بازى بدهند؟ قرآن چه احترامى پيش شاه و دارو دسته شاه دارد؟ احترام قرآن همين است كه از روى سالوس طبعش كنند و به مردم بدهند براى اغفال، نظير احترامى كه معاويه كرد و قرآن را بالاى نيزه كرد كه بياييد با هم به قرآن عمل بكنيم. اينها به قرآن احترام قايل هستند؟ اينها به روحانيت احترام قايل هستند؟ اسلام چقدر از روحانيت تجليل كرده و سفارش كرده، اينها به روحانيت، براى

    صحيفه نور ج 2 صفحه 66

    روحانيت احترام قايل هستند؟ براى مراجع اسلام احترام قايل هستند؟ چند روز پيش ريختند منزل آقايان مراجع، در و پنجره‏ها را شكستند، آدم كشتند، عربده كشيدند، الان هم در منزل بعضى از آقايان هستند كماندوهاگفته مى‏شود كه هستند و مراقبند و اينها را تحت نظر دارند. چه كرده‏اند آقايان كه اينطور مورد اهانت واقع شدند؟

    آيا رژيم شاه به قانون اساسى عمل مى‏كند؟!

    اينها به قانون اساسى عمل مى‏كنند؟ چنگيز به ياسا عمل مى‏كرد و چنگيزى‏ها و مغول‏ها عمل مى‏كردند. اين چنگيز عصر ما، اين مغول‏به قانون اساسى احترام قايل هستند؟ عمل مى‏كنند به قانون اساسى ؟ انتخاباتشان روى موازين قانون است؟ وكلايشان شرايط قانونى دارند؟ مجلسشان يك مجلس روى موازين قانون است؟ كدام يك از كارهاى اينها مى‏شود گفت كه يك بوئى از قوانين دارد، چه قوانين شرعى و چه قوانين عرفى و اساسى ؟

    آيا فرهنگ نزد رژيم معتبر است ؟!

    فرهنگ پيش اينها احترام دارد؟ و اگر فرهنگ پيش اينها احترام دارد چرا اين مدارس ايران تعطيل و نيمه تعطيل است و چرا استادهاى دانشگاه از درس گفتن كنار مى‏زنند براى اين كه محيط دانشگاه را دولت نمى گذارد آرام باشد. چه كردند اين دانشجوها كه بايد محروم باشند؟ چه احترامى اينها براى فرهنگ قائل هستند؟

    آيا براى ارتش احترام قايلند؟!

    چه احترامى از براى ارتش قايل هستند؟ اينها كه ارتش را به خيال خودشان ابزار دست خودشان مى‏دانند چه احترامى براى ارتش قايل هستند؟ ارتشى كه در تحت اسارت مستشارهاى آمريكا باشد، آنها را مصون كنند و اينها را تحت سيطره آنها قرار بدهند، اين چه اهانتى است بر ارتش ايران؟ چه ذلتى است از براى ارتش ايران، از براى صاحب منصب‏ها؟ چرا اين صاحب منصب‏ها اينقدر به ذلت تن دردهند؟ چه شده است كه بيدار نمى‏شوند و كار اين آدم را زار نمى‏كنند و اين رافرستند به محلى كه بايد برود؟ اينها احترام براى چى قائل هستند؟ به چه قانونى اينها عمل مى‏كنند؟ بيايند به قانون چنگيزى با ما عمل بكنند، يك عنوانى توى كار باشد، يك قانونى توى كار باشد هرج و مرج الان ايران با هرج و مرج دارد مى‏گذرد.

    15 خرداد جنايتى به امر شخص شاه

    15 خرداد نيامده، از قبل از اينكه چندين روز مانده به 15 خرداد براى اينكه مبادا در 15 خرداد يك چند نفرى ناله كنند و شكايت كنند از كشتارى كه در 15 خرداد شد، از جناياتى كه با امر خود شاه، با امر خود شاه در 15 خرداد شد و خودش فرمانده نيروها بود براى كشتار مردم، براى اينكه مبادا يك ناله‏اى بكنند مردم، مبادا يك صحبتى بكنند مردم، قبل از اينكه حالا

    صحيفه نور ج 2 صفحه 67

    15 خرداد بيايد مشغول گرفتن مردم هستند. الان تهران عده‏اى را گرفتند، قم عده زيادى را گرفتند از طلاب، از مردم، حتى از جوان هاى كوچك، بچه ها. هر كس را سراغ مى‏گيرند، مى‏گويند مى‏گيرند اينها را و شهربانى قم را مى‏گويند ديگر جا ندارد از بس كه جمعيت در آن هست، انباشته شده است.

    آزادى اعطايى شاه!!

    اين چه وضعى است كه در ايران هست؟ اين چه آزادى است كه اعطا فرموده‏اند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است ؟! خود اين كلمه جرم است، كلمه اينكه اعطا كرديم آزادى را، اين جرم است آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم، (اعطا كرديم) چه غلطى است ؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلش؟ (اعطا كرديم آزادى را بر مردم!!) آزادى اعطايى اين است كه مى‏بينيم، آزادى اعطايى كه آزادى حقيقتاً نيست، اين است كه مى‏بينيد، براى اين است كه مردم را اغفال كنند.

    همه گرفتارى ما از آمريكاست

    اينها نشستند و يك دسته‏اى را - شايد يك دسته‏اى را - درست كرده‏اند كه (اينهااز دارو دسته خودشان هست) گاهى وقت‏ها يك چيزى بنويسند، يك كلمه‏اى بنويسند و ابهام كنند كه نه، آزاد است، قلم آزاد است، قلم‏ها آزادند. البته در بين اينهايى كه مى‏نويسند عده شريفى هستند از همه طبقات كه مى‏نويسند كه الان با همه خطراتى كه هست، هم در قم يك عده كثيرى از فضلا و از مدرسين (ايدهم الله) هست كه مى‏نويسند فجايع را و همه مطالب را تقريباً مى‏نويسند و منتشر مى‏كنند و امضا مى‏كنند و هم در جناح هاى سياسى و حزبى است كه مى‏نويسند، منتشر مى‏كنند، مطالب را مى‏گويند، با جرات مطالب را مى‏گويند ولو اينكه مورد اهانت و خطر واقع مى‏شوند. البته در اينها، در بين اين جناح هاى به اصطلاح سياسى گاهى هم اشخاصى پيدا مى‏شوند و بعيد هم نيست كه خود دارو دسته آنها باشند و مطلب راخواهند منحرف كنند از مجرم اصلى به اين پايين‏ها، به دولت مثلاً، آنها الان از خدا مى‏خواهند كه اينها هر چه مى‏گويند، از دولت بگويند، اعليحضرت را كنار بگذارند، مجرم اساسى و اصلى را كنار بگذارند، هرچه مى‏خواهند از دولت بگويند. يك وقتى كه ما مى‏خواستيم يك صحبتى بكنيم يك نفر را فرستادند كه شما از آمريكايى‏ها صحبت نكنيد ولو از شاه هم بگوييد مانعى نيست. من گفتم ما همه اشكالمان در آمريكايى هاست همه گرفتارى كه ما داريم از دست آمريكا داريم، ما آن مجرم اصلى را بگذاريم و برويم سراغ اينهايى كه تبع هستند و آلت هستند؟! حالا در ايران البته مجرم دست دوم - مجرم دست اول عبارت از آمريكاست، مجر دست دوم عبارت از اين شاه است. ما حالا گرفتار اين مجرمى كه دست دوم هست و ديگران هيچ ديگر و ديگران چيزى نيستند كه چيزى باشند نه نخست وزيرش قابل ذكر است و نه وزرا و نه وكلا هيچ كدام اينها قابل ذكر اصلا نيستند، خودش هم قابل ذكر نيست

    صحيفه نور ج 2 صفحه 68

    لكن چه بكنيم گرفتار شديم. الان علماى ايران گرفتارند آقا، ملت ايران الان گرفتارند نفس نمى‏گذارند بكشند، الان خيابان هاى ايران از كماندوها پر است از قرارى كه براى ما نقل كردند. همين دو سه روز پيش از اين كسانى آمده بودند. كه كماندوها در خانه آقايان هستند، در بين مردم هستند، قبل از اين هم مسلسل بود و تانك بود و از آن حرفها، چه شده؟ اين ملت چه كرده؟ غير از اين است كه مى‏گويد بگذاريد ما هم نفس بكشيم؟

    دروازه تمدن بزرگ و زاغه نشينان!!

    اين آقاى دروازه تمدن بزرگ ملاحظه نكرده خود تهران را، اين محله هاى تهران را آنطورى كه آقايان نوشته‏اند چهل و چند منطقه هست كه در اين چهل و چند منطقه اين زاغه نشين‏ها، اين چادر نشين‏ها، اينهايى كه خانه ندارند اصلاً يا زير زمين يك سوراخى پيدا كرده‏اند و بيچاره‏ها مثل حيوانات زندگى مى‏كنند يا يك چادرى درست كرده‏اند، مناطق زيادى چهل و چند منطقه را اسم بردند، محلشان را ذكر كردند، الان پيش من است صورتش، اين آقاى تمدن بزرگ نگاه نكرده است به‏اين تهران كه جهل و چند منطقه بيچاره محرومند از همه چيزهايى كه آثار تمدن است، آب ندارند، برق ندارند، هيچ ندارند، هيچ چيز ندارند بيچاره‏ها، اينها را از دهات بيرون كرده‏اند و اراضى دهات را گرفتند براى خودشان و اينها آمده‏اند در تهران. تهرانش اينطور است كه چهل و چند منطقه، اينها از چادرنشين‏ها و زاغه نشين‏هايى كه با فلاكت، با زحمت دارند زندگى مى‏كنند، با بيچارگى دارند زندگى مى‏كنند نوشته است كه اينها وقتى آب براى خودشان مى‏خواهند تهيه كنند، از يك محلى كه محل خودشان قريب صد پله يا بيشتر تا محل آب هست اين زن هاى بيچاره بايد بيايند سر آن فشارى آب بردارند كوزه را از اين پله‏ها شما فكر كنيد زمستان ايران را از اين پله‏ها بايد پايين بروند، چقدر زمين مى‏خورند، چقدر بيچارگى مى‏كشند تا يك خرده‏اى آب ببرند براى بچه‏هايشان، اين آقاى تمدن بزرگ كجاست كه اينها را ببيند؟ اينها را نمى‏داند يا چشم هايش را هم مى‏گذارد كه نداند؟ همين دو سه روز، همين سه چهار روز پيش از اين در مشهد رفته در حرم مطهر سالوسى هايش را كرده و بعد هم آمده براى اين بيچاره‏هايى كه خودشان جمع كردند آنجا يك عده‏اى بيچاره را، نطق كرده تمدن بزرگ گفته، ما بعد از چند سال ديگر به كجا خواهيم رسيد و در بين فرمايشاتشان فرموده‏اند كه بعد از چند سال ديگر جمعيت ايران 65 ميليون نفر مى‏شود و نفت هم نيست. آقا نفت را چه كسى دارد از بين مى‏برد؟ هى مى‏گويد نفت نيست، نفت هست تو دارى نفت را از بين مى‏برى، تو دارى نفت را به حلقوم آمريكا و ديگران مى‏كنى، نه اينكه نفت نيست. ما مخازن زياد داريم، شما داريد اين مخازن را از دست مى‏دهيد تا بعد از چند سال ديگر نفتش از بين برود و مردم بيچاره بشوند، بعد ايشان مى‏خواهند از انرژى خورشيد استفاده كنند، آقا چرا؟ اين حرف‏ها چيست مى‏زنى‏آخر خجالت بكش، تو از انرژى خورشيد مى‏خواهى استفاده كنى ؟! بعدها ديگر استفاده از نفت لازم نيست ؟! ما از جاهاى ديگر استفاده مى‏كنيم ؟! آخر اين حرف‏ها را براى چه كسى مى‏زنى ؟

    صحيفه نور ج 2 صفحه 69

    خوب پس بگو ديگر در راديو نگويند اينها را،براى همان رعيت‏ها بگويند ديگر در راديو نگويند كه مرم بشنوند، حتى نجف هم بشنود اين را، اروپا هم بشنوند اين را بخندد. اين زاغه نشين‏هاى ما كه در تهرانش چهل و چند منطقه را نوشتند پيش ما آوردند، الان موجود است پيش من مناطقش با اسم و رسم، تهران و از حضرت عبدالعظيم تا شميران گرفته، اين حومه همه‏اش تهران هست، جاهاى ديگر از تهران بدتر است جاهاى ديگر هست كه بعضى از آقايان كه آمدند پيش من، بعضى از محترمين تجار كه آمدند پيش من گفتند: اجازه بدهيد كه ما اين سهم امامى كه بدهكار هستيم از خودمان هم رويش بگذاريم يك آب انبار درست كنيم براى اين بيچاره‏ها كه زن هايشان بايد از يك فرسخى (ظاهراً تعبيرش اين بود) آب بروند پيدا كنند بياورند براى خانه شان و بچه شايشان را سيراب كنند) ما هم اجازه داديم، و آب انبار را درست كردند يا نكردند من ديگر نمى‏دانم. همه مناطق اينطور است. شما خيال مى‏كنيد كه بله، يك عده وابسته و عرض مى‏كنم پيوسته‏اى هست در تهران كه يك سروصدا و يك شلوغى و چيزهايى هست از خارج و داخل و اينها، اينها را وقتى بعضى غافل‏ها مى‏روند مى‏بينند خيال مى‏كنند كه ايران آباد است. ديگر الحمدلله همه اتومبيل دارند، همه پارك دارند همه چه. آقا اينها دارودسته خود همين اينها هستند و آن چپاولگرهايى كه دارند مردم را غارت كنند، چه وقت مردم عادى اينطور هستند؟ زاغه نشين‏ها را برويد ببينيد، چادر نشين‏ها را برويد ببينيد، برويد جنوب شهر را ببينيد، حتى شمال شهر اينطور هست، در خيابان آيزنهاور هم يكى از مناطقى است كه چادرنشين يا زاغه نشين دارد و برويد نگاه كنيد اينها را، بعد بگوييد كه ترقى كرده است و ما نزديكيم كه به دروازه تمدن بزرگ برسيم و خير همين روزها ديگر جشنش هم خواهيم گرفت!! اين از اين طرف، اين زاغه نشين هاى ما و اين بدبخت‏هايى كه در ايران هست.

    ملى كردن، وسيله‏اى براى غارت ذخاير ايران

    از آن طرف با اسم ملى كردن جنگل‏ها، ملى كردن مراتع، ملى كردن آب ها، ملى كردن رودخانهاها، آب هاى زير زمينى، تمام جاهاى خوب را به شركت هاى بزرگ آمريكايى يا صهيونيستى يا انگليسى دادند دشت‏هايى كه براى مراتع جورى بوده است كه نوشتند (الان نوشته‏اش پيش من است) نوشتند كه وقتى كه شوهر ملكه انگلستان آمد، رفت از دشت ارژن، فقط از دور ملاحظه كرد آنجا را و گفت كه بهترين جايى است كه در دنيا هست، بهترين مرتع است از براى دامپرورى هر جور دامى، اينها ملى كردند و بعد هم به انگليسى‏ها دادند و الان هم آن طور كه به من نوشتند الان نوشته موجود است ملكه انگلستان با يك عده از ثروتمندهاى آنجا و شركت‏هاى آنجا اينجا را دارند چه‏كنند براى دامپرورى كه گوشت درست كنند، حالا براى خارج درست كنند يا به ما هم يك مقدارش را بدهند خدا مى‏داند. دشت عمران كه اطراف قزوين است مى‏گويند بهترين جاست از براى زراعت، تمام مردم آنجا را از آنجا كوچ دادند و آوردند بيرون مى‏دادند دست يهودى‏ها، به اروپا، دادند دست آنها، آنها الان دارند آنجا استفاده مى‏كنند، شركت‏هاى آمريكايى و صهيونيستى دارند در آنجا بهره بردارى مى‏كنند و اين زمين‏هايى كه بهترين زمين‏هاست از براى كشت و زرع در دست آنهاست و اين ملت بيچاره گرسنه مانده است، بيچاره مانده است و

    صحيفه نور ج 2 صفحه 70

    نمى داند چه بكند.اين تمدن بزرگ ماست!! مردم نان ندارند بخورند آقا مى‏فرمايند (تمدن! ما در تمدن بزرگ! شما را به تمدن بزرگ برسانيم) دشت مغان از دشت‏هايى است كه باز ملى كردند و مردمش را بيرون كردند و دامدارها از بين رفتند، اين را هم دادند دست يك دسته ديگرى. اين سد دز را كه هفتصد ميليون براى ساختن آن است و يك ميليارد و دويست ميليون دلار يا تومان هم خرج كردند براى كانالى كه آب برساند به آنجا، اين هم در تقديم اعليحضرت است و دارو دسته ايشان. صدوپنجاه روستا از بين رفت، اينها را از بين بردند و اينجاها را ملى كردند يعنى براى همه ملت لكن مال خود اعليحضرت و دارو دسته ايشان. اينها چيزهايى است كه نوشتند و گفتند شواهد هست در آن.

    15 خرداد بايد سرلوحه قضايا و مبدا تفكر باشد

    ما يك چنين زندگى‏اى داريم، ما يك چنين تمدن بزرگى داريم كه قبل از آمدن 15 خرداد جوان هاى ما را مى‏گيرند حبس مى‏كنند، قانون جنگل هم معلوم نيست اين جور باشد، مغول هم كه اين جور نبوده، حال اينكه آنها هم ياسا داشتند، قانون داشتند، به چه قانونى بايد گرفت فلان را، به چه قانونى بايد كشت فلان را، به چه قانونى بايد چه كرد. شما كه مردم را مى‏كشيد، بى قانون مى‏رويد منزل علماى اسلام، تا يك كسى بلند مى‏شود كه ما كارى نكرديم بعد مرديكه مى‏زند، مى‏كشد يكى هم نيست كه بگويد چرا؟ 15 خردادى كه - جناياتى كه اين مرد در 15 خرداد كرد معلوم نيست در تاريخ نظيرش اتفاق افتاده باشد - الانادر - كه مردم بيگناه را همين طور درو كردند، اشخاصى كه ديده بودند مى‏گفتند، مى‏گفتند كه همين طور مى‏آمدند، اين كاميون‏ها مى‏آمدند، اين زره پوش‏ها همين طور مردم را درو مى‏كردند و مى‏ريختند توى خيابان ها. اين 15 خرداد را نمى‏گذارند يك كسى آه بكشد براى آن، لكن ملت ايران نبايد اين 15 خرداد را از ياد ببرند، خوب 15 خرداد بايد زنده بماند، يك جنايتى است كم آثارش بايد محو نشود. حالا بحمدالله به دست خودشان يكقدرى دارد زنده مى‏شود براى اينكه همين جلوگيرى و همين آدم گيرى و همين‏ها زنده مى‏كند 15 خرداد را. ملت ايران نبايد 15 خرداد را از ياد ببرند و نبايد هيچ يك از جناياتى كه از 15 خرداد به اين طرف شده است و جلوترش به دست پدر اين شده است نبايد ملت ايران آنها را از ياد ببرد، اينها بايد سرلوحه قضاياى آنها باشد براى اينكه مبدا تفكر باشد، بايد سران قوم تفكر كنند در اين امور، 15 خرداد را بايد حفظش كنند، مى‏توانند با جاروجنجال و هياهو و تظاهرات، نمى‏توانند با مقاومت منفى و بيرون نيامدن از منازل، اگر مى‏بينند كه اينها مثل گرگ به جان مردم افتادند و جوان‏هاى اينها را مى‏خواهند بكشند، در منازل بمانند، يك جور تنفر است از اين رژيم و از اين آدم اعتراضاً در منزل بمانند، اگر مى‏توانند تظاهر كنند اما از ياد نبايد برود، بايد اين زنده باشد و انشاءالله از ياد هم نمى‏رود.

    صحيفه نور ج 2 صفحه 71

    حفظ وحدت كلمه يك تكليف الهى است‏

    دنبال اين مطلب آن چيزى كه مهم است اين است كه بايد تمام جناح‏ها تمام جناح‏هايى كه در ايران هست، از جناح مرجعيت و علميت تا جناح ارتش، تا جناح بازارى، تا فرهنگستانى، تا دبيرستانى، تا دانشگاهى، تا بيابان نشين‏ها، تا كوخ نشين‏ها، تمام اينها بايد تفكر كنند و مورد تفكر خودشان قرار بدهند و سران قوم بايد روابط داشته باشند باهم متفرق نبايد باشند. امروز روزى نيست كه شماها با تفرقه كار انجام بدهيد، اگر چنانچه تفرقه داشته باشيد تا آخر همين هستيد و از همين بدتر. تكليف است، تكليف الهى است، بايد با هم باشيد، بايد اين جناح‏ها روابط زيرزمينى با هم داشته باشند بزرگانشان، بايد آشكارا نباشند، زير زمينى باشد روابطشان اما روابط داشته باشند كه اگر يك وقتى بناشد صحبت كنند، همه صحبت كنند، اگر يك وقتى بنا شد كه چنين كنند، همه چنين كنند، اگر يك وقتى بناشد ساكت باشند، همه ساكت باشند، دست واحد باشند، نه متفرقات. كه يكى حزب بخواهد درست كند، آن يكى مثلاً فرض كنيد چه درست كند، اين صحيح نيست، ما همه بايد يد واحد باشيم. مسلمين بايد يد واحد باشند، اگر مسلمين يد واحد باشند كسى نمى‏تواند مقابل اين جمعيت قيام كند، هيچ غلطى نمى‏توانند بكنند، نه اينها ممالك ديگر هم غلطى نمى‏توانند بكنند اگر اينها يد واحد باشند.

    همه مكلفيم كه بر ضد شاه قيام كنيم

    لكن آنها تفرقه مى‏اندازند و ما هم باور مى‏كنيم، بايد اين باورها را كنار گذاشت، بايد اين ظاهر الصلاح بودن اينها را كنار گذاشت، بايد اين سالوسى كه هر سال يك دفعه يا دو دفعه به مشهد مى‏رود و مقابل حضرت مى‏ايستد و (بايد ديد حضرت چه مى‏گويد به اين آدم. خدا مى‏داند اگر حضرت زنده بود از را راهش نمى‏داد. مگر مى‏شود اين فاسد فاجر را حضرت رضا راه بدهد؟ يك آدم قاتل جانى را راه بدهد؟ لكن حالا ايشان كه نيستند) يك آخوندى هم مى‏برند تعريف مى‏كند و هياهو مى‏كند و اينهاكه مردم همه به اعليحضرت چه دارند و فلان و خودش هم رفته در يك جاى ديگر ببين چه كرده. چه حرف هائى!.

    بايد روابط باشد، بايد كارهاى شما روى روابط و ضوابط باشد، بايد روى يك برنامه باشد كارهاى مسلمين، بايد احزاب با هم دست به هم بدهند، اين حزب كذا و آن حزب كذا، هر كه براى خودش كار بكند، نباشد، بايد انگشت روى جانى بگذارند اگر مى‏شود به صراحت، اگر نمى‏شود با تلويح و اگر هم نمى‏شود جنايت را به كسى ديگر متوجه نكنند، همين بگويند جنايت هست. (دولت اين كار را كرده) دولت چيست؟ (شهربانى اين كار را كرده) شهربانى چيست بيچاره؟ همين ديروز، پريروز، ديروز بود كه بعضى آقايان آمده بودند گفتند كه 17 نفر از اينهائى (حالا صاحب منصب بودند يا كسان ديگرى) كه آوردند به قم براى جنايت، 17 نفرشان قايم شدند و از قرار مذكور اين گردشى كه كردند در قم وتفتيش كه از همه جا كردند از براى پيدا كردن اين مسلحين بوده است، اينها با اسلحه قايم شدند. الان در ارتش هم همين طور است شما خيال مى‏كنيد ارتش دل خوشى

    صحيفه نور ج 2 صفحه 72

    دارد از اينها؟ كسى كه زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر آمريكايى، مستشار آمريكايى كه همه جهات در دست آنها باشد، اين بيچاره‏ها همه در تحت فشار باشند اينها دل خوش دارند؟ مگر اصلاً غيرتمند نباشند والا اگر كسى غيرتمند باشد دل خوش نمى‏تواند داشته باشد، نبايد اينها هم ساكت باشند، اينها هم روابط بايد داشته باشند، بين احزاب و لشكرى‏ها، بين لشكرى‏ها و روحانيون همه بايد با هم روابط داشته باشند و نقشه بكشند براى زوال اين آدم. ملت اسلام و ملت ايران با اين آدم آشتى نخواهد كرد، اگر يك كسى بگويد آشتى، اين خائن است آشتى نخواهد كرد با اين، نه هيچ ملائى آشتى با اين مى‏كند و نه هيچ كافرى آشتى مى‏كند و نه هيچ مسلمانى آشتى مى‏كند، راه آشتى نمانده است، خوب چه راهى گذاشتند براى اين؟ اينهمه جوان هاى ما را كشتند، باز هم آشتى؟ اينهمه به مقدسات ما توهين كردند، باز هم آشتى؟ آشتى چيست؟ ما آشتى نداريم، دروغ نسبت مى‏دهند به آقايان عظام دروغ نسبت مى‏دهند، كسى آشتى ندارد با آنها و امكان ندارد يك همچو چيزى. يك ملتى كه همه چيزش به باد رفته است، حيثيت و جهات معنوى و ماديش به باد رفته است و همه را آين آدم به باد داده است، خوب چطور آشتى بكند با اين؟ همان طورى كه يكى از بزرگان سياسيون گفته است كه يكى از دو راه دارند مسلمين، ايرانى‏ها، يا آزادى يا بودن اين، يا بايد اختيار كنند بودن اين را و همين طور تا آخر تحت فشار باشند و يا بايد اختيار كنند آزادى را و اين را بيرونش كنند و چون آزادى را حتماً خواهند اختيار كرد پس اين را حتماً انشاءالله خواهند بيرون كرد. تكليف هست آقا براى همه ما - يك چيزى نيست كه تكليف است، تكليف الهى است، يك ملتى همه چيزش را دارد از دست مى‏دهد و از دست داده است، اهتمام به امور مسلمين از اوجب واجبات است، بايد شما محكم به اين امر باشيد والا (فليس بمسلم). اين از امورى است كه لازم است بر همه ما، همه مكلفيم كه اين كيان اسلام را در ايران حفظ كنيم. اين آدم نه با اسلام خوب است و نه با قرآن خوب است و نه با حضرت رضا خوب است، كسى كه با اسلام آشنايى داشته باشد اين طور، جسارت‏ها نمى‏كند. ما همه مكلفيم كه برضد اين قيام كنيم، قيام قلمى قيام قولى، هر وقت هم شد قيام به سلاح، هر وقت، وقت پيدا كرديم اول كسى كه سلاح را به دوشش بگيرد خود منم اگر توانستم، هر وقت هم نتوانستم حرف مى‏زنم، صحبت مى‏كنم

    همه حيثيات ايران يك حيثيت انگلى است‏

    بعد از اينكه همه اين چيزها، همه مراتع ما را از بين بردند (قريب 40 هزار نوشته است) قريب 40 هزار قنات خشك شده است در ايران براى اينكه اين سدها را كه بستند يا چه كردند، اين قنات‏ها خشك شده است و قهراً وقتى قنات‏ها خشك شد زراعت نمى‏شود، وقتى زراعت نشد مردمش كوچ مى‏كنند و مى‏آيند به فقر و فلاكت در تهران يا در يك شهر ديگرى و تعمد در اين كار هست كه مردم را جمع كنند در شهرها كه مبادا در دهات مخالفت شروع بشود و دهات مشكل است مهارش. آنهايى كه يك نحو شم سياسى دارند، مى‏گويند مسأله اين است كه مى‏خواهند كوچ بدهند دهاتى‏ها را، كوهستانى‏ها را، بختيارى‏ها را كه در كوهستان هستند عرض مى‏كنم كه بلوچ‏ها كه در صحرا

    صحيفه نور ج 2 صفحه 73

    و كوهستانها هستند، اينها را مى‏خواهند كوچ بدهند به شهرها تا بتوانند كنترل كنند اينها را يعنى هر وقت اينها بخواهد صدايشان درآيد با توپ و تانك بتوانند اينها را كنترل كنند، اما اگر چنانچه در جاهاى مرتفعات باشند اينجا نمى‏شود كنترل كرد، يك وقت مى‏بينى تمام قشرها برخلاف قيام مى‏كنند و آن وقت سرايت مى‏كند به همه جا. حالا يا اين است نكته‏اش، يا نكته (استفاده) است كه همه را به دست چپاولگرهاى شرق و غرب بدهند. هر چه هست الان وضع ايران يك وضعى است كه نظير نداشته است يعنى اگر از حيث جنايات، آدمكشى و اينها نظير داشته از حيث اين جور منافع ايران را به باد دادن، شما نمى‏توانيد نظير برايش پيدا كنيد در اعصار سابق برسيم تا هر جا مى‏خواهيد جلو برويد، يك همچو موردى كه تمام مراتع خوب ايران را به غير داده باشند و به شركت‏هاى خارج

صفحه 10 از 208 نخستنخست ... 678910111213142060110 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/