previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 78
مىزنيم، كجاى اين، كجاى اين كهنهپرستى است كه مردك مىگويد كهنهپرستى است، كجاى اين كهنهپرستى است؟
اسلام در اعلامرتبه تمدن است
ما در اعلى مرتبه تمدن هستيم، اسلام در اعلى مرتبه تمدن است، مراجع عاليقدر اسلام در اعلى مرتبه تمدن هستند. خوب، برويد ببينيد آنها را، اينجا موجودند، مشهد موجود است، تهران موجود است، نجف موجود است، بروند ببينند كدام اينها مرتجع هستند؟ آقايان خودشان با طياره اينجا و آنجا ميروند، بعد مىگويند با الاغ ملت برود؟ مگر امسال نبود يكى از مراجع با طياره رفت به مشهد؟ مگر ساير مراجع با اتومبيل راه نمىروند؟ امسال هم مراجع راه افتادند، همه مجتمع شدند (كه بعد تشكر را عرض مىكنم) همه مجتمع شدند در تهران، اينها با الاغ رفتند؟ اينها مخالفند با آثار تمدن؟.
ما مجاناً پشتوانه كشور هستيم
ما مىگوئيم نكنيد اينطور، ما همه از هم هستيم، اولاد يك خانواده هستيم، اهل يك مملكت هستيم، چرا ما را مىخواهيد بشكنيد؟ ما مجاناً پشتوانه اين مملكت هستيم، هيچ هم تحميل بر بودجه شما نداريم. مىسازيم، مىسازيم با اين كتكها، با اين حبسها، با اين زجرها، با اين اهانتها، با اين فحشها و براى اين مملكت يك استوانه اى هستيم، ايستاديم اينجا، اگر خداى نخواسته چيزى، يك خطرى براى اين مملكت پيش بيايد، ما ايستاديم در مقابلش و نمىترسيم. اين آقايانى كه مىگويند كه ما مملكت را مىخواهيم حفظ كنيم، ما چطور هستيم و كذا هستيم، شما يادتان نيست كه وقتى كه متفقين آمدند اينجا، چطور فرار كردند اين بيچارهها از تهران تا به يزد. اگر يك آخوند پيدا كرديد فرار كرده، يك آخوند، يك آخوند. آن روز كه در بالاى تهران طيارهها راه افتاده بود و مردم را مىترساندند، من تهران بودم، خدا رحمت كند مرحوم آشيخ حسين قمى (رضوان الله عليه) با ايشان در آن ميدان شاهپور، آنجاها بوديم، ايشان سبيلش را چاق كرده بود با كمال طمانينه، اصلش كانه خبرى نيست، من هم مثل او (يك كم بدتر) كانه خبرى نيست. اين بيچارهها، اين نظامىهائى كه مىگويند اينقدر ما كذا هستيم و كذا هستيم و براى مملكت چه مىكنيم، اينها وقتى كه پاى استفاده و پاى بردن منافع و پاى زورگوئى هست اينطورند. خدا نكند كه يك روزى يك ورقى برگردد، اول كسى كه فرار كند همين
صحيفه نور جلد 1 صفحه 79
نشاندارها هستند، و ما هستيم الحمدلله اينجا تا آخرش، مگر اينها بيايند بگيرند ما را ببرند، ما باز هستيم.
تاسيس دانشگاه اسلامى، دسيسهاى ديگر از رژيم.
اين دانشگاه اسلامى كه آقايان مىخواهند درست كنند نه اينكه خيال كنيد با اسلام آشتى كردهاند خير، قضيه قرآنى است كه سرنيزه كردند در مقابل امير المؤمنين (سلام الله عليه) با حربه قرآن، معاويه اميرالمومنين را شكست داد، با حربه قرآن والا چند دقيقه ديگر، چند ساعت ديگر اگر مانده بود آثارى از بنى اميهنمى ماند لكن حيله كردند، قرآن آوردند، ما مسلم، شما هم مسلم، اشهد ان لا اله الا الله، اين قرآن اين خوارج بدبخت احمق، مقدس احمق كه امام را نشناخته بودند، هر چه حضرت امير گفت آقا صبر كنيدخير نمىشود، قرآن الحكم الله، نمىشود، نمىشود، نمىشود، مىخواستند بكشند حضرت امير را، همين اصحاب، اين خوارج اصحاب حضرت بودند، انصار حضرت بودند، آنها حيله كردند، قرآن را بالاى نيزهها كردند كه الحكم بيننا و بينكم كتاب الله، الحكم كتاب الله حضرت فرستاد به اصحابش كه جنگ مىكردند كه آقا برگرديد، گفت كه آقا مهلت بدهيد يك ساعت ديگر مانده، حضرت فرمود: مىكشند اينها مرا، ريختهاند دورم، شمشيرها كشيدهاند، اگر نيائيد مىكشند با قرآن، اسلام را شكست دادند. مگر مىشود با دانشگاه اسلامى، اسلام را شكست داد؟ مگر ما مىگذاريم شما دانشگاه اسلامى درست كنيد؟ ما تفسيق مىكنيم آن كه وارد بشود در آن دانشگاه، بين ملت از بين خواهد رفت. مگر اينها مىتوانند كه اسلام و مسلمين و علماى اسلام را تحت وزارت فرهنگ قرار بدهند؟ غلط مىكند آن وزارت فرهنگى كه دخالت در امر ديانت و اسلام مىكند، مگر ما مىگذاريم اين مطالب بشود؟ مگر خمينى بميرد، نعوذبالله مراجع اسلام هم خداى نخواسته از بين بروند، وقتى رفتيم ما ديگر تكليفى نداريم لكن ملت اسلام هست، ملت اسلام باز زنده است، الان زندگى از سرگرفته است. بارك الله فيكم ملت اسلام ديگر بيدار شد، ديگر نمىنشيند، اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمىگردد.
در همان سنگرى كه بوديم هستيم،
اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمىكند. اشتباه نكنيد، ما به همين سنگرى كه بوديم هستيم، با تمام تصويبنامههاى مخالف اسلام كه گذشته است مخالفيم، با تمام زورگوئىها مخالفيم، با تمام فشارهائى كه بر ملت مىآيد مخالفيم، با تمام حبسهائى كه بىجهت حبس كردهاند و با حبس كردن آنها مخالفيم. ما مرتجع هستيم كه مىگوئيم بابا آخر چه كردند اين بيچارهها كه اعدام كرديد؟ چه كردند اينها را كه در بندرعباس فرستاديد؟ چه كردند اينها را كه در حبس قرار داديد؟ اين بيچارهها جز اينكه گفتند بابا به قانون عمل كنيد، بيائيد همه مان، بزرگ هايشان گفتند به قانون، اين بيچارهها، كوچكترها هم كه خوب به تبع مسلمين و به تبع اسلام، فرض كنيد يك
صحيفه نور جلد 1 صفحه 80
كلمه هم گفته باشند، حالا يك كلمه گفتهاند، بايد تا آخر عمر اين بيچاره در بندرعباس سر ببرد؟ آقا يك قدرى اصلاح كنيد خودتان را، يك قدرى از اين حال ارتجاع بيرون بيائيد، يك قدرى از اين حال بربريت بيرون بياييد، يك قدرى از اين كارهاى قرون وسطايى دست برداريد، اينقدر مرتجع نباشيد، متمدن باشيد، مترقى باشيد، مملكت را مترقى، احترام به افراد مملكت بگذاريد، مردم را اينقدر بيچاره بار نياوريد، دانشگاهايتان جورى نشود كه برنامههايش جوانهاى ما را بد بار بياورند. جوانهاى ما را مبارز بار بياوريد، جوانهاى ما را جورى بار بياوريد كه در مقابل استعمار ايستادگى كنند. ماى مرتجع اينها را مىگوئيم.
ايران به اصطلاح مترقى زمان شاه
اگر ما مرتجعيم بفرمائيد. شماى مترقى داريد دسته دسته اين بيچارهها را، اين جوانهاى ما را از بين مىبريد. مدارستان يك مدارس صحيحى نيست كه انسان بتواند به آنها اطمينان داشته باشد، برنامههايتان يك برنامههاى استعمارى است، همهاش بازى، همهاش فوتبال، همهاش چه، ساير ممالك هم اينطورى است؟ پس اين اتمها را كى درست كرده است؟ پس اين طيارهها را كى درست كرده؟ مملكت مترقى!! لوله همين قم، همين قم، اين لولهاى كه براى آب در قم درست كردهاند، چون ايران درست كرده قابل استعمال نيست. مملكت مترقى، تو از لولهنگ سازى هم باز بالا نرفتى، به - رزمآراء گفت: ما به غير لولهنگ سازى چيزى بلد نيستيم او را كشتند. اين مملكت مترقى!! اين مملكت مترقى است كه الان نسبت به هر چيزش احتياج دارد به خارج؟ از اسرائيل كارشناس مىآورد، اى واى، به اسرائيل مىفرستد كه ياد بگيرند، شهردارىها از قم امسال رفتهاند، از قم اشخاصى رفتهاند، يعنى فرستادهاند آنها راكه بروند (مثل اينكه در روزنامه استوار هم بود اين) در آنجا چيز ياد بگيرند. من نمىدانم از يهودىها مىخواهند چه ياد بگيرند؟ از آنها تقلب بايد ياد بگيرند، از آنها بايد خدعه و فريب ياد بگيرند. چه مىخواهند ياد بگيرند؟ اين مملكت مترقى! چه مىگويى؟ چه مىگوئيد شماها؟ مگر با الفاظ مىشود؟ مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقى حاصل مىشود؟ مگر مردها كه تا حالا بودند ترقى براى شما درست كردند تا زنهايتان ترقى درست كنند؟ ما مىگوئيم اينها را فرستادن در اين مراكز جز فساد چيزى نيست، شما بعد تجربه كنيد، ببينيد بعد از ده سال، بيست سال، سى سال ديگر اينها را بفرستند، به خيال خودتان، ببينيد اگر شما جز فساد چيز ديگرى ديديد؟ ما با ترقى زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم، با اين كارهاى غلط مخالفيم. مگر مردها آزادند كه زنها مىخواهند آزاد باشند؟ (آزاد مرد و آزاد زن) با لفظ درست مىشود؟ زنها، مردها آزادند؟ در اين مملكت مردها الان آزادند؟ در چه چيز آزادند؟
صحيفه نور جلد 1 صفحه 81
تشكر از عموم ملت
و من عاجزم از اينكه تشكر كنم از جميع ملتهاى مسلمين، اسلام، تشكر كنم از ملت بزرگ ايران، جميع اصناف، جميع طبقات، اينهائى كه با ما همكارى كردند، اينهائى كه در غم ما غم خوردند، تشكر بزرگ كنم از مراجع تقليد عظيمالشان، زحمت كشيدند، تهران رفتند، اهانتها ديدند در آنجا، زحمتها كشيدند در آنجا. مراجع بزرگ از بلاد جمع شدند در مركز، از مشهد تشريف آوردند، از اهواز تشريف آوردند، از قم اعاظم ما تشريف بردند، مراجع ما تشريف بردند، نجف همراهى كرد، قم آن كسى هم كه اينجا بود همراهى مىكرد، همه، همه با هم دست دادند به هم، فهماندند به اينكه ما ملت زنده هستيم، ما براى آزادى اين ملت به همه جور حاضريم، يكىمان حبس مىرود يكىمان اهانت مىشود، يكىمان فحش مىخورد، ما به همه چيزش حاضريم. حالا هم همين مراجع عظام تشريف دارند، كثرالله امثالهم (آمين جمعيت) همان مراجع نجف تشريف دارند، كثرالله امثالهم. همان مراجع تهران و مشهد تشريف دارند، كثراللهامثالهم. اسلام همچنين نيست كه يك فرد داشته باشد، دو فرد داشته باشد، همه سرباز اسلامند، همه سربازان اسلامند، همه علما جان نثار اسلامند، نمى شود نباشند، همه هستند الحمدلله. همه دست به هم دادهاند، چه آنكه صلاح ديده است كه به ملايمت كار را انجام بدهد، چه آنكه صلاح ديده است با حدت كار را انجام بدهد، همه اينها از ما هستند، من لسانم ضعيف است كه تشكر كنم از اين افراد برجسته، از اين علماى بزرگ، من نمىتوانم تشكر كنم خداى تبارك و تعالى آنها را حفظ كند، خداى تبارك و تعالى سايه آنها را بر سر ما و مسلمين مستدام بدراد (آمين حضار) ما همه يك هستيم، يك، افراد زياد لكن آراء واحده، يك هستيم، همه يك هستيم. گمان نكند كه، كسى گمان نكند كه بشود با پخش يك چيزهاى مسموم بتواند كه بين علماى اسلام جدايى بيندازد، هيچ امكان ندارد اين مطلب، ما همه با هم هستيم، ما براى ذب از اسلام و ذب از ايران و ذب از استقلال ايران و ذب از كيان اسلام، همه يك هستيم، يك حلقوم داريم. گمان نشود كه خداى نخواسته (بچهها خيال كنند) يك اختلافى در كار هست. اهانت به مراجع، اهانت به جامعه اسلامى است. و من يك نصحيت مىكنم به بچههاى طلاب، طلاب جوان كه تازه آمدهاند و حاد و تندند و آن اين است كه: آقايان متوجه باشيد اگر چنانچه شطر كلمهاى به يك نفر از مراجع اسلام، شطر كلمهاى اهانت بكند كسى به يك نفر از مراجع اسلام، بين او و خداى تبارك و تعالى ولايت منقطع مىشود. كوچك فرض مىكنيد؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را كوچك فرض مىكنيد؟ اگر به واسطه بعضى از جهالتها لطمهاى بر اين نهضت بزرگ وارد بشود، معاقبيد پيش خداى تبارك و تعالى، توبهتان مشكل است قبول بشود چون به حيثيت اسلام لطمه وارد مىشود. اگر كسى به من اهانت كرد، سيلى به صورت من زد، سيلى به صورت اولاد من زد، والله تعالى راضى نيستم در مقابل او كسى بايستد دفاع كند، راضى نيستم. من مىدانم، مىدانم كه بعضى از افراد يا به جهالت يا به عمد مىخواهند تفرقه مابين
صحيفه نور جلد 1 صفحه 82
اين مجتمع بيندازند. تفرقه ما بين اين مجتمع معنايش اين است كه در اسلام خلل واقع بشود، استعمار به آرزوى خودش برسد.
ما خودمان را بايد فدا كنيم براى اسلام، آمال و آرزوهايمان را بايد فدا كنيم براى اسلام - اگر بنا باشد - تمام مراجع از شصت به آن طرفند، در عشره مشوومه يا ميمونه، اگر براى خدا در اين عشره از بين برويم، عشره ميمونه است و اگر چنانچه باز به آمال و آرزو باشيم مشوومه همه مراجع از شصت به آن طرف هستند، ديگر مىشود كه اين اشخاصى كه ريششان را در اسلام سفيد كردهاند اينها خداى نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عمل بكنند؟ نمىشود آقا. اگر يك وقت اختلاف اجتهاد در كار باشد، مثل ساير مسائل شرعيه اختلاف اجتهاد در كار باشد، بچهها و جوانها نبايد دخالت بكنند، خطرناك است، دشمن بيدار است، گمان نكنيد كه فحش به يك نفر است، فحش به يك جامعه اسلامى است، اهانت به يك جامعه اسلامى است، و هن وارد شدن بر يك جامعه اسلامى است.
من كه اينجا نشستهام دست تمام مراجع را مىبوسم، تمام مراجع اينجا، نجف، ساير بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همه علماء اسلام را من مىبوسم. مقصد بزرگتر از اينهاست آقا. من دست برادرى دراز مىكنم به تمام ملت اسلام، به تمام مسلمين دنيا، در شرق و غرب عالم هر چه مسلم هستند، من از اينجا دست برادرى دراز مىكنم و دست آنها را مىفشارم. ما خاضع هستيم براى همه علماى اسلام، شما هم خاضع باشيد، همه، همه بايد خاضع باشيد. اين هم امرى است كه به حضرات آقايان تذكر دادم، البته نمىگويم واقعهاى هست، ان شاءالله هيچ ابداً نيست اما جوانند، بچهاند، گاهى وقتها عصبانيتى پيدا كنند از اين امور. آقا، ما اهل يك ملت، اهل يك مملكت، اهل يك ديانت، اهل يك بساط، همه برخوان نعمت خداى تبارك و تعالى نشستهايم، همه بايد شكر اين نعمت را بگزاريم كه يك همچو مراجع بزرگ داريم، متشكر باشيم از خدا كه يك همچو افراد برجسته داريم، قدردانى كنيم از آنها، عزت آنها عزت اسلام است، اهانت به آنها اهانت به اسلام استتوجه داشته باشيد مبادا يك وقت خداى نخواسته يك اهانتى به يك مسلمى يك اهانتى به يك مرجعى، يك اهانتى به يك مومنى بشود كه خداى تبارك و تعالى راضى نيست. من مىترسم كه يك وقت خداى تبارك و تعالى ما را اخذ بكند، اخذ عزيز مقتدر.
مطالب با اين حرف تمام نمىشود، زياد است حرف و من هم كه ديگر قدرتش را ندارم كه صحبت بكنم، از اين جهت توفيق همه علماى اسلام را در خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى درخواست دارم. خداوند تمام مراجع اسلام را در ظل حمايت خودش حفظ كند، (آمين حضار) سايه تمام مراجع اسلام را بر سر مسلمين و بر سر همه ما مستدام بدارد (آمين حضار) ديانت اسلام را تقويت كند، (آمين حضار) دست اشخاصى كه به استقلال مملكت ما، به اقتصاد مملكت ما خيانت كنند قطع كند (آمين حضار).
previos page menu page next page
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)