گریه میكنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی كه خواستن گریه كنن نتونستن. برا ی تمام اون چیزی كه خواستی ونبودم خواستم وبودی.
گریه میكنم برا تو برای خودم برای تموم اونایی كه خواستن گریه كنن نتونستن. برا ی تمام اون چیزی كه خواستی ونبودم خواستم وبودی.
اگر زیبایی را آواز سر دهی ، حتی در تنهایی بیابان ، گوش شنوا خواهی یافت.
شکستی غرورم
اما ،
فرو نریخت .
فرو ریخت
تمام پلهایی که
پشت سرت شکستی .
در آغوش می گیرمت؛
که پایان تنی و آغاز من،
ای مرگ..
کوتاه می نویسم
چون ,
هر چیزی که طولانی میشه
حوصله آدم رو سر میبره
حتی زندگی...
وقتی به خودت می آی
که فقط یه رد پا از من مونده و
یه شاخه گل که پژمرده
و دیگه هیچ حرفی واسه گفتن نداره....
نگاه میکنم ،
و هیچ پیش رو ندا رم
و در حسرت می مانم
به آنچه پشت سر نداشتم .
روزهایم تاریکند
شبهایم در انتظار روشنایی .
چشمهایم خیره بر آرزوهایم
آرزو هایم شرمسار دیده گانم .
نگاه میکنم ... .
آسوده ام ،
و لمیدم ، چرا که من
دیگر بریده ام ،
پُرم از انتظار و غم .
از فکر خالی ام ،
چه کنم ، حاصلی نداشت
آن را که حاصل من بود ،
آه و غم
تمام شد ، تمام آنچه که نامش غرور بود
شبهای من پر غم ، سوت و کور بود
ویرانه کردی و رفتی ، تو را از این رفتن
هزار شکر که شبت ، پر سرور بود
پر پر كه مي زنم
پر ،
كه نمي زنم
گريه گرفته كه گلويم
يعني
هاي مردم !
ناگفته ام را به كدام تان ...
... بگويم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)