صفحه 34 از 46 نخستنخست ... 2430313233343536373844 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 331 تا 340 , از مجموع 455

موضوع: گزیده اشعار سنایی

  1. #331
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر رهی خواهی زدن بر پردهٔ عشاق زن

    من نخواهم جفت را از جفت بگذر طاق زن


    این سخن بگذشت از افلاک و از آفاق نیز

    قصهٔ افلاک را بر تارک آفاق زن


    خواجگی در خانه نه پس آب را در خاک بند

    مهتری بر طاق نه پس آتش اندر طاق زن


    جرعه‌ای درد صفا در ریز بر اصحاب درد

    خرقه پوشان ریا را بر قفا مخراق زن


    این دقیقه دید نتوان کار از آن عالی‌ترست

    لاف دقاقی برو با بوعلی دقاق زن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #332
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن

    در صف مردان قدم بر جادهٔ اهوال زن


    خاک کوی دوست خواهی جسم و جان بر باد ده

    آب حیوان جست خواهی آتش اندر مال زن


    مالرا دجال دان و عشق را عیسی شمار

    چون شدی از خیل عیسی گردن دجال زن


    هر که را درد سرست از دست قیفالش زنند

    گر ترا درد دل‌ست از دیدگان قیفال زن


    ای مرقع‌پوش بی‌معنی که گویی عاشقم

    لال شو زین لاف و قفلی بر زبان لال زن


    تا کی از جور تو ای گندم نمای جو فروش

    رو یکی ره این جو پوسیده را غربال زن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #333
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خیز ای بت و در کوی خرابی قدمی زن

    با شیفتگان سر این راه دمی زن


    بر عالم تجرید ز تفرید رهی ساز

    در بادیهٔ هجر ز حیرت علمی زن


    بر هر چه ترا نیست ز بهرش مبر انده

    وز هر چه ترا هست ز اسباب کمی زن


    جمع آر همه تفرقهٔ خویش به جهدت

    بر ذات دعاوی ز معانی رقمی زن


    از علم و اشارات و عبارات حذر کن

    وز زهد و کرامات گذشته بر می زن


    از کفر و ز توحید مگو هیچ سخن نیز

    پیرامن خود زین دو خطرها حرمی زن


    چون فرد شدی زین همه احوال به تصدیق

    در شاهره فقر و حقیقت قدمی زن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #334
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای رخ تو بهار و گلشن من

    همچو جانست عشق در تن من


    راست چون زلف تو بود تاریک

    بی رخ تو جهان روشن من


    همچو خورشید و ماه در تابد

    عشق تو هر شبی ز روزن من


    دست تو طوق گردن دگری

    عشق تو طوق گردن من


    ماه را راه گم شود بر چرخ

    هر شبی از خروش و شیون من


    گر تو یک ره جمال بنمایی

    برزند بابهشت برزن من


    خاک پایت برم چو سرمه به کار

    گر چه دادی به باد خرمن من


    رنجه کن پای خویش و کوته کن

    دست جور و بلا ز دامن من


    رادمری کنی به در نبری

    بنهی بار خلق بر تن من


    چون درآیی ز در توام به زمان

    بردمد لاله‌زار و سوسن من


    تا سنایی ترا همی گوید

    ای رخ تو بهار و گلشن من

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #335
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای نگار دلبر زیبای من

    شمع شهرافروز شهرآرای من


    جز برای دیدنت دیده مباد

    روشنایی دیدهٔ بینای من


    جان و دل کردم فدای مهر تو

    خاک پایت باد سر تا پای من


    از همه خلقان دلارامم تویی

    ای لطیف چابک زیبای من


    چون قضیب خیزران گشتم نزار

    در غمت ای خیزران بالای من


    رحمت آری بر من و دستم گری

    گر نیاری رحم بر من وای من


    زار می‌نالم ز درد عشق زار

    زان که تا تو نشنوی آوای من

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #336
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر کار بجز مستی اسکندر می من

    ور معجزه شعرستی پیغمبر می من


    با اینهمه گر عشق یکی ماه نبودی

    اندر دو جهان شاه بلند اختر می من


    ماهی و چه ماهی که ز هجرانش برین حال

    گر من به غمش نگرومی کافر می من


    گر بندهٔ خوی بد خود نیستی آن ماه

    حقا که به فردوس همش چاکر می من


    گر نیستی آن رنج که او ریش درآورد

    وی گه که درین وقت چگوید درمی من


    بودیش سر عشق من و برگ مراعات

    گر چون دگران فاسق در کون بر می من


    گر تیر برویی زندم از سر شنگی

    از شادی تیرش به هوا بر پر می من


    گادیم بر آنگونه که از جهل و رعونت

    از گردن خود بفگنمی گر سرمی من


    هر روز دل آید که مگر نیک شود یار

    گر خر نیمی عشوهٔ او کی خر می من


    گر بلفرج مول خبر یابدی از من

    زین روی برین طایقه سر دفتر می من


    پس در غم آنکس که ز گل خار نداند

    عمر از چه کنم یاد که رشک خور می من

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #337
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای دوست ره جفا رها کن

    تقصیر گذشته را قضا کن


    بر درگه وصل خویش ما را

    با حاجب بارت آشنا کن


    در صورت عشق ما نگارا

    بدخویی را ز خود جدا کن


    آخر روزی برای ما زی

    آخر کاری برای ما کن


    ماها تو نگار خوش لقایی

    با ما دل خویش خوش لقا کن


    من دل کردم ز عشق یکتا

    تو رشتهٔ دوستی دو تا کن


    اکنون که تو تشنهٔ بلایی

    راضی شده‌ام هلا بلا کن


    ورنه تو که سغبهٔ جفایی

    تن در دادم برو جفا کن


    در جمله همیشه با سنایی

    کاری که کنی تو بی ریا کن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #338
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن

    پس آنگه خیز و رندان را سحرگاهی زیارت کن


    خرابات ای خراباتی به عین عقل چون دیدی

    نهان از گوشه‌ای ما را به عین سر اشارت کن


    بکش خط بر همه عالم ز بهر رند میخانه

    زیارت رند حضرت را برو مسح و طهارت کن


    جهان کفر و ایمان را ز سوز عشق بر هم زن

    عیار نیک بر کف گیر و یک ساعت عبارت کن


    به سیم و زر خراباتی همی با تو فرو ناید

    تو با رند خراباتی به جان و دل تجارت کن


    حرارت‌های نفسانی بسوزد دینت را روزی

    اگر در راه دین مردی علاج این حرارت کن


    ز دعوی گر کله داری سنایی را کلاهی نه

    ز معنی گر زیان بینی عبارت را کفارت کن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #339
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    این که فرمودت که رو با عاشقان بیداد کن

    دوستانرا رنجه دار و دشمنان را شاد کن


    حسن را بنیاد افگندی چنان محکم که هست

    جز «و یبقی وجه ربک» نقش را بنیاد کن


    ملک حسنت چون نخواهد ماند با تو جاودان

    چند ازین بیداد خواهد بود لختی داد کن


    ای عمل تقدیر کرده بر تو دوران فلک

    ساعتی از عزل معزولان عالم یاد کن


    پیش ما گشت زمانه خرمن غم توده کرد

    خرمن غمهای ما را بر بر آتش باد کن


    از برای این جهان و آن جهان ای دلربای

    دست آن داری به خرما را ز هجر آزاد کن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #340
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای باد به کوی او گذر کن

    معشوق مرا ز من خبر کن


    با دلبر من بگو که جانا

    در عاشق خود یکی نظر کن


    چوبی که ز هجر تو بود خشک

    از آب وصال خویش تر کن


    صد دفتر هجر حفظ کردی

    یک صفحه ز وصل هم ز بر کن


    ور نیک نمی‌کنی به جایم

    با من صنما تو سر به سر کن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 34 از 46 نخستنخست ... 2430313233343536373844 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/