صفحه 27 از 46 نخستنخست ... 1723242526272829303137 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 270 , از مجموع 455

موضوع: گزیده اشعار سنایی

  1. #261
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا به رخسار تو نگه کردم

    عیش بر خویشتن تبه کردم


    تا ره کوی تو بدانستم

    بر رخ از خون دیده ره کردم


    تا سر زلف تو ربود دلم

    روز چون زلف تو سیه کردم


    دست بر دل هزار بار زدم

    خاک بر سر هزار ره کردم


    کردگارت ز بهر فتنه نگاشت

    نیک در کار تو نگه کردم


    گنه آن کردم ای نگار که دوش

    صفت روی تو به مه کردم


    عذر دوشینه خواستم امروز

    توبه کردم اگر گنه کردم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #262
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به دردم به دردم که اندیشه دارم

    کز آن یاسمین بر تهی شد کنارم


    به وقتی که دولت بپیوست با من

    بپیوست هجرش به غم روزگارم


    که داند که حالم چگونست بی تو

    که داند که شبها همی چون گذارم


    خیالش ربودست خواب از دو چشم

    گرفتنش باید همی استوارم


    ز من برد نرمک همی هوشیاری

    کنون با غم او نه بس هوشیارم


    اگر غمگنان را غم اندر دل آمد

    چرا غمگنم من چو من دل ندارم


    چون آن گوهر پاک از من جدا شد

    سزد گر من از چشم یاقوت بارم


    وگر من نپایم به آزاد مردی

    ببینند مردم که چون بی قرارم


    همی داد ندهد زمانه مهان را

    اگر داد دادی نرفتی نگارم


    چو من یادگارش دل راد دارم

    دهد هجر گویی به جان زینهارم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #263
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای یار سر مهر و مراعات تو دارم

    ای دولت دل خدمت و طاعات تو دارم


    طاعات و مراعات ترا فرض شناسم

    جان و دل و دین وقف مراعات تو دارم


    حاجات تو گر هست به جان و دل و دینم

    جان و دل و دین از پی حاجات تو دارم


    یک بار مناجات تو در وصل شنیدم

    بار دگر امید مناجات تو دارم


    هر چند به بد قصد کنی جان و سر تو

    گر هیچ به بد قصد مکافات تو دارم


    گر صومعهٔ خویش خرابات کنی تو

    من روی همه سوی خرابات تو دارم


    ششدر کن و شهمات ببر جان و دل من

    کاین هر دو بر ششدر و شهمات تو دارم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #264
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    روزی که رخ خوب تو در پیش ندارم

    آن روز دل خلق و سر خویش ندارم


    چندین چه کنی جور و جفا با من مسکین

    چون طاقت هجرت من درویش ندارم


    در مجمرهٔ عشق و غمت سوخته گشتم

    زین بیش سر گفت و کمابیش ندارم


    تا سلسلهٔ عشق تو بربست مرا دست

    جز سلسله بر دست دل ریش ندارم


    زان غمزهٔ غماز غم افزای تو بر من

    اسلام شد و قبله شد و کیش ندارم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #265
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    الحق نه دروغ سخت زارم

    تا فتنهٔ آن بت عیارم


    من پار شراب وصل خوردم

    امسال هنوز در خمارم


    صاحب سر درد و رنج گشتم

    تا با غم عشق یار غارم


    قتال‌ترین دلبرانست

    قلاش‌ترین روزگارم


    وز درد فراق و رنج هجرش

    از دیده و دل در آب و نارم


    با حسن و جمال یار جفتست

    با درد و خیال و رنج یارم


    با آتش عشق سوزناکش

    بنگر که همیشه سازگارم


    گر منزل عشق او درازست

    شکر ایزد را که من سوارم


    در شادی عشق او همیشه

    من بر سر گنج صدهزارم


    منگر تو بتا بدانکه امروز

    چون موی تو هست روزگارم


    فردا صنما به دولت تو

    گردد چو رخ تو خوب کارم


    یک راه تو باش دستگیرم

    یک روز تو باش غمگسارم


    تا چند سنایی نوان را

    چون خر به زنخ فرو گذارم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #266
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    می ده پسرا که در خمارم

    آزردهٔ جور روزگارم


    تا من بزیم پیاله بادا

    بر دست زیار یادگارم


    می رنگ کند به جامم اندر

    بس خون که ز دیده می‌ببارم


    از حلقه و تاب و بند زلفت

    هم مومن و بستهٔ زنارم


    ای ماه در آتشم چه داری

    چون با تو ز نار نیست عارم


    تا مانده‌ام از تو برکناری

    جویست ز دیده بر کنارم


    خواهم که شکایت تو گویم

    از بیم دو زلف تو نیارم


    گر ماه رخان تو برآید

    از من ببرد دل و قرارم


    امروز که در کفم نبیدست

    اندوه جهان بتا چه دارم


    مولای پیالهٔ بزرگم

    فرمانبر دور بی‌شمارم


    در مغکده‌ها بود مقامم

    در مصطبه‌ها بود قرارم


    از شحنهٔ شهر نیست بیمم

    در خانهٔ هجر نیست کارم


    هر چند ز بخت بد به دردم

    هر چند به چشم خلق خوارم


    با رود و سرود و بادهٔ ناب

    ایام جهان همی گذارم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #267
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چو آمد روی بر رویم که باشم من که من باشم

    که آنگه خوش بود با من که من بی‌خویشتن باشم


    من آنگه خود کسی باشم که در میدان حکم او

    نه دل باشم نه جان باشم نه سر باشم نه تن باشم


    چه جای سرکشی باشد ز حکم او که در رویش

    چو شمع آنگاه خوش باشم که در گردن زدن باشم


    چو او با من سخن گوید چو یوسف وقت لا باشد

    چو من با او سخن گویم چو موسی گاه لن باشم


    سخن پیدا و پنهان‌ست و او آن دوستر دارد

    که چون با من سخن گوید من آنجا چون وثن باشم


    چو بیخود بر برش باشم ز وصف اندر کنف باشم

    چو با خود بر درش باشم ز هجر اندر کفن باشم


    مرا در عالم عشقش مپرس از شیب و از بالا

    مهم تا در فلک باشم گلم تا در چمن باشم


    مرا گر پایه‌ای بینی بدان کان پایه او باشد

    بر او گر سایه‌ای بینی بدان کان سایه من باشم


    سنایی خوانم آن ساعت که فانی گشتم از سنت

    سنایی آنگهی باشم که در بند سنن باشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #268
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم

    جدا گردید یار از من جدا از یار چون باشم


    به چشم ار نیستم گنج عقیق و لولو و گوهر

    عقیق‌افشان و گوهربیز و لولوبار چون باشم


    کسی کوبست خواب من در آب افگند پنداری

    چو خوابم شد تبه در آب جز بیدار چون باشم


    بت من هست دلداری و زود آزار و من دایم

    دل آزرده ز عشق یار زود آزار چون باشم


    دهانش نیم دینارست و دینارست روی من

    چو از دینار بی‌بهرم به رخ دینار چون باشم


    ز بی‌خوابی همی خوانم به عمدا این غزل هردم

    «همه شب مردمان در خواب و من بیدار چون باشم»

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #269
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    روا داری که بی روی تو باشم

    ز غم باریک چون موی تو باشم


    همه روز و همه شب معتکف‌وار

    نشسته بر سر کوی تو باشم


    به جوی تو همه آبی روانست

    سزد گر من هواجوی تو باشم


    اگر چشمم ز رویت باز ماند

    به جان جویندهٔ روی تو باشم


    اگر زلفین چوگان کرد خواهی

    مرا بپذیر تا گوی تو باشم


    به باغ صحبتت دلشاد و خرم

    زمانی بر لب جوی تو باشم


    نگارینا تو با چشم غزالی

    رها کن تا غزل‌گوی تو باشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #270
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم

    دیده حمال کنم بار جفای تو کشم


    ملک الموت جفای تو ز من جان ببرد

    چون به دل بار سرافیل وفای تو کشم


    چکند عرش که او غاشیهٔ من نکشد

    چون به جان غاشیهٔ حکم و رضای تو کشم


    چون زنان رشک برند ایمنی و عافیتی

    بر بلایی که به جای تو برای تو کشم


    نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم

    نکشم ور بکشم طعنه برای تو کشم


    گر خورم باده به یاد کف دست تو خورم

    ور کشم سرمه ز خاک کف پای تو کشم


    جز هوا نسپرم آنگه که هوای تو کنم

    جز وفا نشمرم آنگه که جفای تو کشم


    بوی جان آیدم آنگه که حدیث تو کنم

    شاخ عز رویدم آنگه که بلای تو کشم


    به خدای ار تو به دین و خردم قصد کنی

    هر دو را گوش گرفته به سرای تو کشم


    ور تو با من به تن و جان و دلم حکم کنی

    هر سه را رقص کنان پیش هوای تو کشم


    من خود از نسبت عشق تو سنایی شده‌ام

    کی توانم که خطی گرد ثنای تو کشم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 27 از 46 نخستنخست ... 1723242526272829303137 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/