صفحه 20 از 46 نخستنخست ... 1016171819202122232430 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 191 تا 200 , از مجموع 455

موضوع: گزیده اشعار سنایی

  1. #191
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زینهار ای یار گلرخ زینهار

    بی گنه بر من مکن تیزی چو خار

    لالهٔ خود رویم از فرقت مکن

    حجرهٔ من ز اشک خون چون لاله‌زار


    چون شکوفه گرد بدعهدی مگرد

    تا مگر باقی بمانی چون چنار


    چون بنفشه خفته‌ام در خدمتت

    پس مدارم چون بنفشه سوگوار


    زان که جانها را فراقت چون سمن

    یک دو هفته بیش ندهد زینهار


    باش با من تازه چون شاه اسپرم

    تا نگردم همچو خیری دلفگار


    از سر لطف و ظریفی خوش بزی

    همچو سوسن تازه‌ای آزاده‌وار


    همچو سیسنبر بپژمردم ز غم

    یک ره از ابر وفا بر من ببار


    چون نخوردم بادهٔ وصلت چو گل

    همچو نرگس پس مدارم در خمار


    ای همیشه تازه و تر همچو سرو

    اشکم از هجران مکن چون گل انار


    حوضها کن گلبنان را از عرق

    تا چو نیلوفر در او گیرم قرار


    زان که از بهر سنایی هر زمان

    بر فراز سرو و طرف جویبار


    بلبل و قمری همی گویند خوش

    زینهار ای یار گلرخ زینهار

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #192
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار

    هین که از عالم برآورد آن دو مار تو دمار


    روی تو در هر دلی افروخته شمع و چراغ

    زلف تو در هر تنی جان سوخته پروانه‌وار


    هر کجا بوییست خطت تاخته آنجا سپاه

    هر کجا رنگیست خالت ساخته آنجا قرار


    آتش عشقت ببرده عالمی را آبروی

    باد هجرانت نشانده کشوری را خاکسار


    تا ترا بر یاسمین رست از بنفشه برگ مورد

    عاشقان را زعفران رست از سمن بر لاله‌زار


    یوسف عصر ار نه‌ای پس چون که اندر عشق تو

    خونفشان یعقوب بینم هر زمانی صدهزار


    ماه را مانی غلط کردم که مر خورشید را

    نورمند از خاک پای تست نورانی عذار


    قیروان عشوه بگذارند غواصان دهر

    گر نهنگ عشق تو بخرامد از دریای قار


    گر براندازی نقاب از روی روح افزای خود

    رخت بردارد ز کیهان زحمت لیل و نهار


    هر که بر روی تو باشد عاشق ای جان جهان

    با جهان جان نباشد بود او را هیچ کار


    عالم کون و فساد از کفر و دین آراسته‌ست

    عالم عشق از دل بریان و چشم اشکبار


    در جهان عشق ازین رمز و حکایت هیچ نیست

    کاین مزخرف پیکران گویند بر سرهای دار


    وای اگر دستی برآرد در جهان انصاف تو

    در همه صحرای جان یک تن نماند پایدار


    بر تو کس در می‌نگنجد تالی الا الله چو لا

    حاجبی دارد کشیده تیغ در ایوان نار


    لاف گویان اناالله را ببین در عشق خویش

    بر بساط عشق بنهاده جبین اختیار


    من نه تنها عاشقم بر تو که بر هفت آسمان

    کشته هست از عشق تو چندان که ناید در شمار


    من شناسم مر ترا کز هفتمین چرخ آمدم

    بچهٔ عشق ترا پرورده بر دوش و کنار

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #193
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هر کرا در دل بود بازار یار

    عمر و جان و دل کند در کار یار


    خاصه آن بی دل که چون من یک زمان

    بر زمین نشکیبد از دیدار یار


    کبک را بین تا چگونه شد خجل

    زان کرشمه کردن و رفتار یار


    بنگر اندر گل که رشوت چون دهد

    خون شود لعل از پی رخسار یار


    در جهان فردوس اعلا دارد آنک

    یک نفس بودست در پندار یار


    در همه عالم ندیدم لذتی

    خوشتر و شیرین‌تر از گفتار یار


    همچو سنگ آید مرا یاقوت سرخ

    بی لب یاقوت شکر بار یار


    باد نوشین دوش گفتی ناگهان

    چین زلف آشفت بر گلنار یار


    زان قبل امروز مشک آلود گشت

    خانه و بام و در و دیوار یار


    رشک لعل و لولو اندر کوه و بحر

    زان عقیق و لولو شهوار یار


    شد دلم مسکین من در غم نژند

    من ندانم پیش ازین هنجار یار


    دست بر سر ماند چون کژدم دلم

    زان دو زلفین سیه چون مار یار


    هوش و عقلم برده‌اند از دل تمام

    آن دو نرگس بر رخ چون نار یار


    مر سنایی را فتاد این نادره

    چون معزی گفت از اخبار یار


    آنچه من می‌بینم از آزار یار

    گر بگویم بشکنم بازار یار

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #194
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چون رخ به سراب آری ای مه به شراب اندر

    اقبال گیا روید در عین سراب اندر


    ور رای شکار آری او شکر شکارت را

    الحمد کنان آید جانش به کباب اندر


    جلاب خرد باشد هر گه که تو در مجلس

    از شرم برآمیزی شکر به گلاب اندر


    راز «ارنی ربی» در سینه پدید آید

    گر زخم زند ما را چشم تو به خواب اندر


    جانها به شتاب آرد لعلت به درنگ اندر

    دلها به درنگ آرد لعلت به شتاب اندر


    هر لحظه یکی عیسی از پرده برون آری

    مریم کده‌ها داری گویی به حجاب اندر


    مهر تو برآمیزد پاکی به گناه اندر

    قهر تو درانگیزد دیوی به شهاب اندر


    ما و تو و قلاشی چه باک همی با تو

    راند پسر مریم خر را به خلاب اندر


    هر روز بهشتی نو ما را بدهی زان لب

    دندان نزنی هرگز با ما و ثواب اندر


    دانی که خراباتیم از زلزلهٔ عشقت

    کم رای خراج آید شه را به خراب اندر


    ما را ز میان ما چون کرد برون عشقت

    اکنون همه خود خوان خود ما را به خطاب اندر


    ما گر تو شدیم ای جان نشگفت که از قوت

    دراج عقابی شد چون شد به عقاب اندر


    ای جوهر روح ما در هم شده با عشقت

    چون بوی به باد اندر چون رنگ به آب اندر


    یارب چه لبی داری کز بهر صلاح ما

    جز آب نمی‌باشد با ما به شراب اندر


    از دل چکنی وقتی در عشق سوال او را

    در گوش طلب جان را چون شد به جواب اندر


    شعری به سجود آید اشعار سنایی را

    هر گه که تو بسرایی شعرش به رباب اندر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #195
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ماهی که ز رخسارش فتنه‌ست به چین اندر

    وز طرهٔ طرارش رخنه‌ست بدین اندر


    افسون لب عیسی دارد به دهان اندر

    برهان کف موسی دارد به جبین اندر


    کز نوک سلیمانی بر طرف کمر دارد

    وز ننگ سلیمان را دارد به نگین اندر


    از طلعت و رخسارش خورشید چو مظلومان

    افتد ز فلک هر دم پیشش به زمین اندر


    خرم بود آن روزی کز بهر طرب دارم

    زلفش به یسار اندر ساغر به یمین اندر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #196
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غریبیم چون حسنت ای خوش پسر

    یکی از سر لطف بر ما نگر


    سفر داد ما را چو تو تحفه‌ای

    زهی ما بر تو غلام سفر


    نظرمان مباد از خدای ار به تو

    جز از روی پاکیست ما را نظر


    دل تنگ ما معدن عشق تست

    که هم خردی و هم عزیزی چو زر


    هنوز از نهالت نرسته‌ست گل

    هنوز از درختت نپختست بر


    ببندد به عشق تو حورا میان

    گشاید ز رشگ تو جوزا کمر


    نباشد کم از ناف آهو به بوی

    کرا عشق زلف تو سوزد جگر


    نگارا ز دشنام چون شکرت

    که دارد ز گلبرگ سوری گذر


    عجب نیست گر ما قوی دل شدیم

    که این خاصیت هست در نیشکر


    بینداز چندان که خواهی تو تیر

    که ما ساختیم از دل و جان سپر


    تو بر ما به نادانی و کودکی

    چو متواریان کرده‌ای رهگذر


    بدین اتفاقی که ما را فتاد

    مکن راز ما پیش یاران سمر


    مدر پردهٔ ما که در عشق تو

    شدست این سنایی ز پرده به در


    که از روی نسبت نیاید نکو

    پدر پرده‌دار و پسر پرده‌در


    دل و جان و عقل سناییت را

    ربودی بدان غمزهٔ دل شکر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #197
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا کی از ناموس هیهات ای پسر

    بامدادان جام می هات ای پسر


    ساغری پر کن ز خون رز مرا

    کاین دلم خون شد ز غمهات ای پسر


    خوش بزی با دوستان یک دم بزن

    دل بپرداز از مهمات ای پسر


    بر نشاط و خرمی یک دم بزی

    وقت کن ایام و ساعات ای پسر


    هر کجا دلدادهٔ آواره‌ای

    بینی او را کن مراعات ای پسر


    چند بر طاعات ما راحت کنی

    نیست ما را برگ طاعات ای پسر


    عاشقان مست را وقت صبوح

    سود کی بخشد مقالات ای پسر


    هر زمان خوانی خراباتی مرا

    چند باشی زین محالات ای پسر


    کاشکی یک دم گذارندی مرا

    در صف اهل خرابات ای پسر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #198
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    راحتی جان را به گفتار ای پسر

    آفتی دل را به کردار ای پسر


    هر چه باید داری از خوبی ولیک

    نیست کردارت چو گفتار ای پسر


    مهر و ماهی گر بدندی مهر و ماه

    سرو قد و لاله رخسار ای پسر


    بشکنی بازار خوبان جهان

    چون فرود آیی به بازار ای پسر


    خلقی از کار تو سرگردان شدند

    تا کجا خواهد شدن کار ای پسر


    همچو یعقوبند گریان زان که تو

    یوسف عصری به دیدار ای پسر


    عشق تو چون پای بند خلق شد

    دست را آهسته بردار ای پسر


    عاشق‌ست اکنون سنایی بر تو زار

    رحم کن بر عاشق زار ای پسر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #199
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    حلقهٔ زلف تو در گوش ای پسر

    عالمی افگنده در جوش ای پسر


    کیست در عالم که بیند مر ترا

    کش بجا ماند دل و هوش ای پسر


    هم تویی ماه قدح‌گیر ای غلام

    هم تویی سرو قباپوش ای پسر


    سرو در بر دارم و مه در کنار

    چون ترا دارم در آغوش ای پسر


    بر جفا کاری چه کوشی ای غلام

    بر وفاداری همی کوش ای پسر


    امشب ای دلبر به دام آویختی

    کز برم بگریختی دوش ای پسر


    بوسهٔ نوشین همی بخش از عقیق

    بادهٔ نوشین همی نوش ای پسر


    کم کن این آزار و این بدها مجوی

    میر داد اینجاست خاموش ای پسر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #200
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ماه مجلس خوانمت یا سرو بستان ای پسر

    میر میران خوانمت یا شاه میدان ای پسر


    آب حیوان داری اندر در و ور جان ای پسر

    در و مرجان خوانمت یا آب حیوان ای پسر


    باغ خندانی به عشرت ماه تابانی به لطف

    باغ خندان خوانمت یا ماه تابان ای پسر


    رامش جانی به لطف و فخر حورانی به حسن

    فخر حوران خوانمت یا رامش جان ای پسر


    درد و درمانی به غمزه شکر و شهدی به لب

    شهد و شکر خوانمت یا درد و درمان ای پسر

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 20 از 46 نخستنخست ... 1016171819202122232430 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/