صفحه 12 از 46 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 455

موضوع: گزیده اشعار سنایی

  1. #111
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آنی که چو تو گردش ایام ندارد

    سلطان چو تو معشوق دلارام ندارد

    چون دانهٔ یاقوت تو گل دانه ندارد

    چون دام بناگوش توبه دام ندارد


    بادی نبرد در همه آفاق که از ما

    سوی لب تو نامه و پیغام ندارد


    دادی ندهد عشق تو ما را که در آن داد

    بی داد تو افراخته صمصام ندارد


    من در نرسم در تو به صد حیله و افسون

    گویی قدم دولت من گام ندارد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #112
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا لب تو آنچه بهتر آن برد

    کس ندانم کز لب تو جان برد

    دل خرد لعل تو و ارزان خرد

    جان برد جزع تو و آسان برد


    کیست آن کو پیش تو سجده نبرد

    بنده باری از بن دندان برد


    زلف تو چوگان به دست آمد پدید

    صبر کن تا گوی در میدان برد


    مردن مردان کنون آمد پدید

    باش تا شبرنگ در جولان برد


    من کیم کز تو توانم برد ناز

    ناز تو گر تو تویی سلطان برد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #113
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    احسنت و زه ای نگار زیبا
    آراسته آمدی بر ما
    امروز به جای تو کسم نیست
    کز تو به خودم نماند پروا
    بگشای کمر پیاله بستان
    آراسته کن تو مجلس ما
    تا کی کمر و کلاه و موزه
    تا کی سفر و نشاط صحرا
    امروز زمانه خوش گذاریم
    بدرود کنیم دی و فردا
    من طاقت هجر تو ندارم
    با تو چکنم به جز مدارا

    | وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) |

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #114
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    جمالت کرد جانا هست ما را

    جلالت کرد ماها پست ما را


    دل آرا ما نگارا چون تو هستی

    همه چیزی که باید هست ما را


    شراب عشق روی خرمت کرد

    بسان نرگس تو مست ما را


    اگر روزی کف پایت ببوسم

    بود بر هر دو عالم دست ما را


    تمنای لبت شوریده دارد

    چو مشکین زلف تو پیوست ما را


    چو صیاد خرد لعل تو باشد

    سر زلف تو شاید شست ما را


    زمانه بند شستت کی گشاید

    چو زلفین تو محکم بست ما را


    | وزن: مفاعیلن مفاعلین فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #115
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا

    چاکر یکتا منم زلف دو تای ترا


    خاک مرا تا به باد بر ندهد روزگار

    من ننشانم ز جان باد هوای ترا


    کاش رخ من بدی خاک کف پای تو

    بوسه مگر دادمی من کف پای ترا


    گر بود ای شوخ چشم رای تو بر خون من

    بر سر و دیده نهم رایت رای ترا


    تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من

    جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا


    بار نیامد دلم در شکن زلف تو

    گر نه به گردن کشم بار بلای ترا


    بنده سنایی ترا بندگی از جان کند

    گوی کلاه ترا بند قبای ترا


    | وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #116
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را

    باز بر خورشید پوش آن جوشن شمشاد را


    باز چون شاگرد مومن در پس تخته نشان

    آن نکو دیدار شوخ کافر استاد را


    ناز چون یاقوت گردان خاصگان عشق را

    در میان بحر حیرت لولو فریاد را


    خویشتن بینان ز حسنت لافگاهی ساختند

    هین ببند از غمزه درها کوی عشق آباد را


    هر چه بیدادست بر ما ریز کاندر کوی داد

    ما به جان پذرفته‌ایم از زلف تو بیداد را


    گیرم از راه وفا و بندگی یک سو شویم

    چون کنیم ای جان بگو این عشق مادرزاد را


    زین توانگر پیشگان چیزی نیفزاید ترا

    کز هوس بردند بر سقف فلک بنیاد را


    قدر تو درویش داند ز آنکه او بیند مقیم

    همچو کرکس در هوا هفتاد در هفتاد را


    خوش کن از یک بوسهٔ شیرین‌تر از آب حیات

    چو دل و جان سنایی طبع فرخ‌زاد را


    | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) |

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #117
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را

    باز آبی بر زن آن روی جهان افروز را


    باز بر عشاق صوفی طبع صافی جان گمار

    آن دو صف جادوی شوخ دلبر جان دوز را


    باز بیرون تاز در میدان عقل و عافیت

    آن سیه پوشان کفر انگیز ایمان‌سوز را


    سر برآوردند مشتی گوشه گشته چون کمان

    باز در کار آر نوک ناوک کین توز را


    روزها چون عمر بد خواه تو کوتاهی گرفت

    پاره‌ای از زلف کم کن مایه‌ای ده روز را


    آینه بر گیر و بنگر گر تماشا بایدت

    در میان روی نرگس بوستان افروز را


    لب ز هم بردار یک دم تا هم اندر تیر ماه

    آسمان در پیشت اندر جل کشد نوروز را


    نوگرفتان را ببوسی بسته گردان بهر آنک

    دانه دادن شرط باشد مرغ نو آموز را


    بر شکن دام سنایی ز آن دو تا بادام از آنک

    دام را بادام تو چون سنگ باشد گوز را


    | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) |
    حاشیه‌ها




    این غزلی است که سعدی هم از آن استقبال کرده.
    ” دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را / تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را”

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #118
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را

    زنده کن در می پرستی سنت پرویز را


    مایه ده از بوی باده باد عنبربیز را

    در کف ما رادی آموز ابر گوهر بیز را


    ای خم اندر خم شکسته زلف جان آمیز را

    بر شکن بر هم چو زلفت توبه و پرهیز را


    چنگ وار آهنگ برکش راه مست انگیز را

    راه مست انگیز بر زن مست بیگه خیز را


    | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) |

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #119
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را

    زنگیان سجده برند آن زلف جان آویز را


    توبه و پرهیز کردم ننگرم زین بیش من

    زلف جان آویز را یا چشم رنگ آمیز را


    گر لب شیرین آن بت بر لب شیرین بدی

    جان مانی سجده کردی صورت پرویز را


    با چنان زلف و چنان چشم دلاویز ای عجب

    جای کی ماند درین دل توبه و پرهیز را


    جان ما می را و قالب خاک را و دل ترا

    وین سر طناز پر وسواس تیغ تیز را


    شربت وصل تو ماند نوبهار تازه را

    ضربت هجر تو ماند ذوالفقار تیز را


    گر شب وصلت نماید مر شب معراج را

    نیک ماند روز هجرت روز رستاخیز را


    اهل دعوی را مسلم باد جنات النعیم

    رطل می‌باید دمادم مست بیگه خیز را


    آتش عشق سنایی تیز کن ای ساقیا

    در دهیدش آب انگور نشاط‌انگیز را


    | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) |

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #120
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    غزل شمارهٔ ۸





    انعم‌الله صباح ای پسرا

    وقت صبح آمده راح ای پسرا


    با می و ماه و خرابات بهار

    خام خامست صلاح ای پسرا


    با تو در صدر نشستیم هلا

    در ده آواز مباح ای پسرا


    خام ما خام تو و پختهٔ تست

    تو ز می دار صراح ای پسرا


    عاقبت خانه به زلف تو گذاشت

    صورت فخر و فلاح ای پسرا


    چشم بیمار تو ما را ببرید

    ز صحیح و ز صحاح ای پسرا


    از پی عارض چون صبح ترا

    به نکورویی و راح ای پسرا


    همه تسبیح سنایی این است

    کانعم الله صباح ای پسرا



    | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف) |

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 12 از 46 نخستنخست ... 2891011121314151622 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/