صفحه 7 از 46 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 61 تا 70 , از مجموع 455

موضوع: گزیده اشعار سنایی

  1. #61
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دوست چنان باید کان منست

    عشق نهانی چه نهان منست

    عاشق و معشوق چو ما در جهان

    نیست دگر آنچه گمان منست


    جان جهان خواند مرا آن صنم

    تا بزیم جان جهان منست


    کیست درین عالم کو را دگر

    یار وفادار چنان منست


    حال ببین پیش بپرس از همه

    تا تو نگویی به زبان منست


    دوش مرا گفت که آن توام

    آن منست ار چه نه آن منست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #62
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا خیال آن بت قصاب در چشم من است

    زین سبب چشمم همیشه همچو رویش روشن است

    تا بدیدم دامن پر خونش چشم من ز اشگ

    بر گریبان دارم آنچ آن ماه را بر دامن است


    جای دارد در دل پر خونم آن دلبر مقیم

    جامه پر خون باشد آن کس را که در خون مسکن است


    با من از روی طبیعت گر نیامیزد رواست

    از برای آنکه من در آب و او در روغن است


    گر زبان با من ندارد چرب هم نبود عجب

    کانچه او را در زبان بایست در پیراهن است


    جان آرامش همی بخشد جهانی را به لطف

    گر چه کارش همچو گردون کشتن‌ست و بستن است


    از طریق خاصیت بگریزد از آهن پری

    آن پریروی از شگرفی روز و شب با آهن است


    هر غمی را او ز من جانی به دل خواهد همی

    پس بدین قیمت مر او را یک جهان جان بر من است


    ترسم آن آرام دل با من نگردد رام از آنک

    کودکی بس تند خوی و کره‌ای بس توسن است


    بر وصالش دل همی نتوان نهاد از بهر آنک

    گر مرا روزی ازو سورست سالی شیون است


    هر چه زان خورشید رو آید همه دادست و عدل

    جور ما زین گنبد فیروزهٔ بی روزن است


    هر زمان هجران نو زاید جهان از بهر من

    خود جهان گویی به هجر عاشقان آبستن است


    جامه‌های جان همی دوزم ز وصلش تا مرا

    تن چو تار ریسمان و دل چو چشم سوزن است


    از پس هجران فراوان چون ندیدم در رهش

    آن بتی را کافت آفاق و فتنهٔ برزن است


    گفتم ای جان از پی یک وصل چندین هجر چیست

    گفت من قصابم اینجا گرد ران با گردن است


    گر چه باشد با سنایی چون گل رعنا دو روی

    در ثنای او سنایی ده زبان چون سوسن است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #63
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای جان جهان کبر تو هر روز فزونست

    لیکن چه توان کرد که وقت تو کنونست

    نشگفت اگر کبر تو هرگز نشود کم

    چون خوبی دیدار تو هر روز فزونست


    عالم ز جمال تو پرآوازه شد امروز

    زیرا که جمال تو ز اندازه برونست


    در زلف تو تاب و گره و بند و شکنجست

    در چشم تو مکر و حیل و زرق و فسونست


    تا من رخ چون چشمهٔ خورشید تو دیدم

    چشمم ز غم عشق تو چون چشمهٔ خونست


    ای رفته ز نزدیک سنایی خبرت هست

    کز عشق تو حال من دل سوخته چونست


    از مهر تو چون نقطهٔ خونست دلم زانک

    بر ماه ترا دایرهٔ غالیه گونست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #64
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست

    بر گرد بنده‌وار به گرد مقام دوست

    گرد سرای دوست طوافی کن و ببین

    آن بار و بارنامه و آن احتشام دوست


    خواهی که نرخ مشک شکسته شود به چین

    بر زن به زلف پر شکن مشکفام دوست


    برخاست اختیار و تصرف ز فعل ما

    چون کم ز دیم خویشتن از بهر کام دوست


    خواهی که بار عنبر بندی تو از سرخس

    زآنجا میار هیچ خبر جز پیام دوست


    خواهی که کاروان سلامت بود ترا

    همراه خویش کن به سوی ما سلام دوست


    بر دانه‌های گوهر او عاشقی مباز

    تا همچو من نژند نمانی به دام دوست


    با خود بیار خاک سر کوی او به من

    تا بر سرش نهم به عزیزی چو نام دوست


    بینا مباد چشم من ار سوی چشم من

    بهتر ز توتیا نبود گرد گام دوست


    گر دوست را به غربت من خوش بود همی

    ای من رهی غربت و ای من غلام دوست


    از مال و جان و دین مرا ار کام جوید او

    بی کام بادم ار کنم آن جز به کام دوست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #65
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دارم سر خاک پایت ای دوست

    آیم به در سرایت ای دوست

    آنها که به حسن سرفرازند

    نازند به خاکپایت ای دوست


    چون رای تو هست کشتن من

    راضی شده‌ام برایت ای دوست


    خون نیز ترا مباح کردم

    دیگر چکنم به جایت ای دوست


    دانی نتوان کشید ازین بیش

    بار ستم جفایت ای دوست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #66
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    روی تو ای دلفروز گر نه چو ماهست

    زلف سیه زو چرا بدر دو تا هست

    روی چو ماه تو گر چه مایهٔ نور است

    موی سیاه تو گر چه اصل گناهست


    شاه بتانی و عاشقانت سپاهند

    ماه زمینی و آسمانت کلاهست


    رسم چنانست که ماه راه نماید

    چونکه ز ماه تو خلق گمشده راهست


    موی سپیدم ز اشک سرخ چو خونست

    روی امیدم ز رنج عشق سیاهست


    حال تو ای ماه روی چیست که باری

    دور ز روی تو حال بنده تباهست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #67
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر تو پنداری که جز تو غمگسارم نیست هست

    ور چنان دانی که جز تو خواستگارم نیست هست

    یا بجز عشق تو از تو یادگارم هست نیست

    یا قدم در عشق تو سخت استوارم نیست هست


    یا بجز بیدادی تو کارزارم هست نیست

    یا به بیداد تو با تو کارزارم نیست هست


    یا سپید و روشن از تو کار و بارم هست نیست

    یا سیاه و تیره بی تو روزگارم نیست هست


    یا بر امید وصالت شب قرارم هست نیست

    یا در اندوه فراقت دل فگارم نیست هست


    یا فراقت را بجز ناله شعارم هست نیست

    یا وصالت را شب و روز انتظارم نیست هست


    گر دگر همچون سنایی صید زارم هست نیست

    یا اگر شیریست او آنگه شکارم نیست هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #68
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست

    بر سر خوبان عالم پادشایی نیست هست


    ور چنان دانی که جان پاکبازان را ز عشق

    با جمال خاکپایت آشنایی نیست هست


    ور گمانت آید که گاه دل ربودن در سماع

    روی و آوازت هلاک پارسایی نیست هست


    ور تو اندیشی که گاه گوهر افشاندن ز لعل

    از لبت گم بودگان را رهنمایی نیست هست


    ور تو پنداری که چون برداری از رخ زلف را

    از تو قندیل فلک را روشنایی نیست هست


    ور چنان دانی ترا روز قیامت از خدای

    از پی خون چو من عاشق جزایی نیست هست


    ور تو بسگالی که با این حسن و خوبی مر ترا

    خوی بد عهدی و رسم بی وفایی نیست هست


    ور همی دانی که بر خاک سر کویت ز خون

    صد هزاران قطره از چشم سنایی نیست هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #69
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست

    زین سبب کار دلم زارست گویی نیست هست

    خصم تو بازار من بشکست و با خصم ای صنم

    مر ترا پیوسته بازارست گویی نیست هست


    تا به خروارست شکر لعل نوشین ترا

    در دلم عشقت به خروارست گویی نیست هست


    طرهٔ طرار تو دل دزدد از مردم همی

    شد یقین کان طره طرارست گویی نیست هست


    ماهرویا تا تو کردی رایت صحبت نگون

    رایت صبرم نگونسارست گویی نیست هست


    بوسه‌ای را زان لب چون لعل نوشینت به جان

    چاکر مسکین خریدارست گویی نیست هست


    نرگس خونخوار تو پیوسته خون ریزد همی

    نرگست بس شوخ و خونخوارست گویی نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #70
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای ساقی می بیار پیوست

    کان یار عزیز توبه بشکست


    برخاست ز جای زهد و دعوی

    در میکده با نگار بنشست


    بنهاد ز سر ریا و طامات

    از صومعه ناگهان برون جست


    بگشاد ز پای بند تکلیف

    زنار مغانه بر میان بست


    می خورد و مرا بگفت می خور

    تا بتوانی مباش جز مست


    اندر ره نیستی همی رو

    آتش در زن بهر چه زی هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 7 از 46 نخستنخست ... 3456789101117 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/