صفحه 27 از 27 نخستنخست ... 172324252627
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 266 , از مجموع 266

موضوع: اشعار و زندگينامه ی وحشــي بافقـــي

  1. #261
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    برزن ای دل دامن کوشش که کاری کرده‌ام

    باز خود را هرزه گرد رهگذاری کرده‌ام


    گشته پایم راز دار طول و عرض کوچه‌ای

    چشم را جاسوس راه انتظاری کرده ام


    می‌کنم پنهان ز خود اما گلم خواهد شکفت

    کز دل خود فهم اندک خار خاری کرده‌ام


    آب در پیمانه گردانیده‌ام زین درد بیش

    در سبوی خود شراب خوشگواری کرده‌ام


    ساقیا پیشینه آن دردی که اندر شیشه بود

    دیگران را ده که من دفع خماری کرده‌ام


    تا چه فرماید غلوی شوق در افشای راز

    برخلاف آن به خود حالا قراری کرده‌ام


    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #262
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم

    زهر تو به سد رغبت جلاب کشیدیم


    این باب محبت همه اشکال دقیقست

    ما زحمت بسیار در این باب کشیدیم


    دوش از طرف بام کسی پرتو مه تافت

    از ظلمت شب رخت به مهتاب کشیدیم


    گر آهن بگداخته در بوتهٔ ما ریخت

    گشتیم سراپا لب و چون آب کشیدیم


    هر چند خسک بود از او در ته پهلو

    در بستر از او محنت سنجاب کشیدیم


    ای دیده به خوابی تو که با اینهمه تشویش

    از غفلت این بخت گران خواب کشیدیم


    وحشی نپسندند به پیمانهٔ دشمن

    آن زهر که ما از کف احباب کشیدیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #263
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    سحر کجاست که فراش جلوه‌گاه توام

    نشسته بر سر ره دیده‌بان راه توام


    هنوز خفته چو بخت منند خلق که من

    برون دویده ز شوق رخ چو ماه توام


    من آن گدای حریصم که صبح نیست هنوز

    که ایستاده به دریوزه نگاه توام


    مرا تو اول شب رانده‌ای به خواری ومن

    سحر خود آمده‌ام باز و عذر خواه توام


    تو بی‌گناه کشی کن که ایستاده به عذر

    به روز عرض جزا حایل گناه توام


    اگر به کشتن وحشی گواه می‌طلبی

    مرا طلب به گواهی که من گواه توام

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #264
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

    امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم


    دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

    از گوشهٔ بامی که پریدیم ، پریدیم


    رم دادن صید خود از آغاز غلط بود

    حالا که رماندی و رمیدیم ، رمیدیم


    کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است

    انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم


    سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن

    گر میوهٔ یک باغ نچیدیم ، نچیدیم


    سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل

    هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم


    وحشی سبب دوری و این قسم سخنها

    آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #265
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    من این کوشش که در تسخیر آن خودکام می‌کردم

    اگر وحشی غزالی بود او را رام می‌کردم


    درین مدت اگر اوقات من صرف ملک می‌شد

    باو در بزمگاه عیش می در جام می‌کردم


    رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد

    اگر می‌داشت پایانی منش یک گام می‌کردم


    به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم

    که تعلیم خلاص بستگان دام می‌کردم


    به اندک صبر دیگر رفته بود این ناز بی‌موقع

    غلط کردم چرا این صلح بی هنگام می‌کردم


    پیامی کرد کز شرمندگی مردم که گفت اورا

    شکایت گونه‌ای کز بخت نافرجام می‌کردم


    چه ننگ آمیز نامی بوده پیش یار این وحشی

    بسی به بود ازین خود را اگر سگ نام می‌کردم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #266
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم

    دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم


    گر چه از دل می‌رود عشق به جان آمیخته

    با وجود این وداع صعب گریان نیستیم


    گو جراحت کهنه شو ما از علاج آسوده‌ایم

    درد گو ما را بکش در فکر درمان نیستیم


    آنچه مارا خوار می‌کرد آن محبت بود و رفت

    گو به چشم آن مبین مارا که ما آن نیستیم


    ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست

    طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم


    یوسف دیگر به دست آریم وحشی قحط نیست

    ما مگر درمصر یعنی شهر کاشان نیستیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 27 از 27 نخستنخست ... 172324252627

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/