غزل 163
شكل مستانه و انكار شرابش نگريد
تا ندانند كه مست است ، شتابش نگريد
آنكه گويد نزدم جام و زد آتش به دلم
چهره افروختن و ميل كبابش نگريد
صد گل تازه شكفته است ز گلزار رخش
گل گل افتاده بر او از مي نابش نگريد
تا نپرسيم از آن مست كه كي مي زده اي
چين بر ابرو زدن و ناز و عتابش نگريد
آنكه مي گفت به وحشي كه منم زاهد شهر
گو بياييد به ميخانه ، خرابش نگريد
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)