گذاري
www.Twilight . ir
« یعنی فقط منم که دارم پیر میشم؟ من هر روز گندي که می گذره دارم پیرتر میشم »
تقریبا لیز خوردم ، دست هایم را در هوا تاب دادم تا تعادلم را حفظ کنم. به یاد آوردم که من پاهاي لاغر و ضعیف
لعنتی! آخه این چه » . چارلی رو به ارث برده ام. احساسات درونی ام با تضاد با حالات ظاهري ام عمل می کردند
« ؟ دنیایه؟ پس عدالت کجاست
« سخت نگیر بلاّ »
« ... خفه شو جاکوب، فقط خفه شو. این انصاف نیست »
« تو واقعا پاتو کوبیدي زمین؟ فکر می کردم دخترا این کارو فقط تو تلویزیون انجام میدن »
با بی قراري ناله اي کردم.
« اینقدرام که فکر می کنی بد نیست. بشین تا واست توضیح بدم »
« ... ایستاده هم می تونی »
« باشه. هر چی تو بخواي، ولی گوش کن، من بزرگ میشم..... یه روزي » : چشمانش را چرخاند
« توضیح بده »
با دست به تنه درخت ضربه زد. چند ثانیه غرغر کردم. اما بعد نشستم. عصبانیتم به همان سرعتی که به وجود آمده بود
از بین رفت و متوجه شدم حرکات احمقانه اي انجام داده ام .
وقتی خودمون بتونیم کنترلمون رو به دست بگیریم و بکشیم کنار ، وقتی تغییر شکل دادن هامون » : جاکوب گفت
سري به نشانه ي محال بودن این امر تکان داد. « . تموم شه، دوباره رشد می کنیم. البته اونقدرام کار آسونی نیست
فکر می کنم یاد گرفتن این نوع خودداري خیلی زمان می بره. حتی سام هم هنوز به این مرحله نرسیده ، دلیلش اینه »
که یه دسته زالو مدام دور و برمون می چرخن. با بودن اونها و نیاز به محافظت شدید ما حتی فکرشم نمی تونیم بکنیم.
« اما تو هم فکر نکنی الان هم خبریه ، همینجوریشم من الان از تو بزرگترم. لااقل از لحاظ جسمی که اینطوره
« ؟ داري راجع به چی حرف میزنی »
« ؟ به من نگاه کن بلا، به نظرت من شانزده سالمه »
« نه دقیقاً ، فکر کنم » نگاهی به قامت عظیمش که مانند یک فیل ماموت بود، انداختم. سعی کردم بیغرض باشم
به هیچ وجه. وقتی ما تبدیل به گرگ می شیم، ژن هاي گرگینه ایمون آزاد میشه و ما در طول چند ماه از داخل رشد »
« می کنیم. یهو خیلی رشد می کنیم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)