مؤ منين برادران هم هستند

در اصول كافى اين داستان نقل شده است چند نفر مسلمان در مسافرتِ بيابان ظاهرا صحراى افريقا بوده در بيابان سوزان مى رفتند.
در اثر بى آبى و عطش و گرما همه از كار افتاده هر كدامشان گوشه اى افتادند آماده مُردن شدند. ناگاه پير مردى كه لباس سفيد پوشيده بالاى سر آنها آمد صدا زد. برخيزيد آب بخوريد، سرهايشان را بلند كردند ديدند بلى اين پير سفيد پوش ظرف آبى آورده . همه آنها آشاميدند و جانى گرفتند.
از او پرسيدند بنده خدا تو كيستى ؟ در اين بيابان بداد ما رسيدى ما از عطش مى خواستيم بميريم . گفت : من يكى از مسلمانان طايفه جن هستم جن هم مانند انس هم كافر و هم مسلمان دارد، هم موزى هم اهل رحم و كمك دارد.
گفت من خودم يكى از مسلمانانم و خودم بگوش خود شنيدم از دو لب پيغمبر خودمان محمد مصطفى (ص) كه فرمود: اَلْمُسْلِمُ اَخٌ الْمُسْلِمْ الايخذل ولايغش مسلمان برادر مسلمان است نبايد برادر مسلمان را واگذارد.(66) و كمك نكند و همچنين باو خيانت نمى كند ديدم برادران دينى من گرفتارند لذا برايتان آب آوردم و بعد از نظرشان غائب گرديد.
خواستم بگويم مسلمانهاى جنّى هم برادرى ايمانيرا باور كردند و عمل مى كنند اما مسلمانهاى آدميزاد آيا شما نبايد اِنَّما المُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ راياد بگيريد عمل كنيد بفرياد برسيد؟
اگر مسلمان مؤ منى گرفتارى دارد پيش شما آمد شما بايد با تمام قوا سعى كنيد گرفتاريش رابرطرف نمائيد براى خدا.