هجا یا سیلاب

هجا عبارت از صوت و آوایی است که به واسطه آن، حرف قابلیت ادا شدن می یابد. یعنی حرف«ب» و «ت» اگر به هم پیوسته شوند کلمه«بت» را به دست میدهند. پیداست که بیان این کلمه مستلزم اختلاط مصوت با آن است. به این ترتیب«بت» به صورت کلمه قابل بیان نیست مگر آن که زیر و زبر و ضمه و فتحه و کسره و جزم و سکون و تشدید بر آن وارد شود، مثلا بُتً. پس آوا و سکون در کلماتند که باعث خوانده شدن آنها میگردند و مجموعه ترکیب یک مصوت بایک یا دو یا سه صامت را هجا می نامند.



انواع صدا در زبان فارسی
در زبان فارسی اصوات به دو دسته تقسیم می شوند :
1-صامت ، مانند : ب ، ش ، ک ، ...
2-مصوت یا حرف صدادار ، مانند : آ
که همین مصوت نیز دو دسته اند
3 مصوت کوتاه ، مانند : اَ
3 مصوت بلند ، مانند : آ

انواع هجا در زبان فارسی
تعداد هجاها در هر کلمه مساوی با تعداد مصوت ها می باشد. هجاهای فارسی سه نوع است :
نوع اول: هجای کوتاه
علامت : U
حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه . مثال: مُ
نوع دوم : هجای بلند
علامت : -
دو حالت دارد :
حالت اول : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند . مثال: یا . سی . بو
حالت دوم : حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه+حرف بی‏صدا . مثال: مُد
نوع سوم : هجای کشیده .
علامت: -u ( معادل یک هجای بلند سپس یک هجای کوتاه )
سه حالت دارد:
حالت اول :حرف بی‏صدا + حرف صدادار کوتاه+حرف بی‏صدا+حرف بی‏صدا . مثال: دُرد . بُرد . خـِشت

حالت دوم : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند+حرف بی‏صدا . مثال: یاد . سیب . بود حالت سوم : حرف بی‏صدا + حرف صداداربلند + حرف بی‏صدا + حرف بی‏صدا . مثال: تافت . ریخت . سوخت

معمولا یک هجای بلند با دو هجای کوتاه برابر است. اما عامل دیگری که دخیل در کمیت هجایی است، تکیه میباشد که سب قوت و ضعف اصوات میگردد و بر وزن تاثیر مینهد. (شیوه نوشتار علائم در این نوشتار از چپ به راست می باشد)

ارکانٍٍٍ ، یادیارها یا ِپایه واژه های عروضی ، مدل افاعیل
ارکان ، یادیارها و پایه واژه ها عروضی ، الگو ها و اساس قرارگیری هجا درکلمات می باشند که مدل افاعیل را بوجود می آورند.
آرایش ارکان عروضی مختلف در کنار یکدیگر اوزان یا بحور عروضی را ایجاد می کند . مثلا این مصراع حافظ :
« که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها»


دارای وزن : « مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن» می باشد که از تکرار رکن « مفاعیلن » ایجاد شده است. تمام ارکان عروضی بر مبنای 3 حرف ف و ع و ل ساخته می شوند .
پرکاربردترین آنها را می توان در جدول مقابل مشاهده نمود . مثالهای زیر از جمله وزنهای پرکاربرد شعر کلاسیک فارسی می باشند :
فـَعـولـُن فـَعـولـُن فـَعـولـُن فَعَل (وزن حماسی شاهنامه ) :
u - - u - - u - - u -
کنون گر به دریا چو ماهی شوی
و یا همچو شب در سیاهی شوی
مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن | مـَفاعیلـُن مـَفاعیلـُن :
u - - - u - - - u - - - u - - -
سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
مـَفاعیلـُن‏مـَفاعیلـُن‏ فـَعو لُن (وزن دوبیتی و فرهادوشیرین از نظامی):
u - - - u - - - u - -
بگفتا جان‏فروشی از ادب نیست
بگفت از عشق‏بازان این عجب نیست
فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلاتـُن فاعـِلـُن :
- u - - - u - - - u - - - u -
بر نیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی‏آشامم هنوز