previos page menu page next page


صحيفه نور ج 22 صفحه 128

تاريخ: 28/7/1357

در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس

قيام ريشه‏دار و بى‏سابقه ملت ايران به منظور احياى احكام اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم

در حال حاضر چند تا از اين اشخاصى كه همه اميد زندگى‏شان را در راه خدا داده‏اند، جوان هاشان را داده‏اند، رنج‏ها را كشيده‏اند و من مواجه بشوم با اين صورت‏هاى انسانى، جز اينكه گاهى خودم يك احساس حقارتى بكنم، نمى‏توانم چيز ديگرى بگويم. من هميشه اين مطلب را در ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مى‏دهند و در مقابل اين ذهنم بوده است كه در مقابل ملت ايران كه الان همه چيزشان را در راه اسلام مى‏دهند و در مقابل اين صورت‏هاى جوان از دست داده من خدمتى نكرده‏ام، نتوانسته‏ام دينم را به اين... اشخاصى كه براى خدا قيام كردند، نتوانسته‏ام دينى به اينها ادا كنم، جز اينكه در پيشگاه حق تعالى عذر تقصير بخواهم كه ما همه بندگان او هستيم، همه تسليم در مقابل اراده او هستيم، همه جان نثار احكام مقدس او هستيم و ملت ايران امروز براى همين معنا كه اسلام را زنده كند و احكام اسلام را زنده كند، قيام كرده است و قيامى كرده است كه در تاريخ اسلام و در تاريخ ايران سابقه ندارد يك همچو قيام ريشه دارى و اساس دارى.

پيوند تمامى جناح‏هاى ايران از الطاف خداوند تبارك و تعالى

هم ابعاد اين قيام همه قشرها را گرفته است، اختصاص به يك دسته‏اى... دسته‏اى ديگرى ندارد. سابق ايام اگر چنانچه يك قيامى مى‏شد، مثلاً يك نهضتى بود، روحانيون مثلاً چيزند، جناح‏هاى سياسى يا از طرف جناح‏هاى سياسى بود، جناح‏هاى ديگر خارج بودند يا بازارها يك امرى را مى‏خواستند انجام بدهند، جناح‏هاى ديگر بى‏تفاوت بودند. امام امروز با دست خداوند تبارك و تعالى، با اراده حق تعالى، ايران تمام جناح‏هايش با هم پيوند كرده‏اند؛ جناح‏هاى سياسى، جناح‏هاى - عرض كنم - روحانى، بازارى، بچه‏هاى دبستانى و / مردهاى / جوان‏هاى دانشگاهى، دبيرستانى همه باهم به راه افتاده‏اند و قيام كرده‏اند و همه يك مطلب را مى‏خواهند. يك همچنين قيامى سابقه ندارد در تاريخ كه تمام قشرها روبه يك جهت باشند. همه يك مطلب را كارش داشته باشند، فريادشان همه بلند باشد

صحيفه نور ج 22 صفحه 129

و بگويند كه ماآزادى مى خواهيم، ما استقلال مى خواهيم مقدمه آزادى/ استقلالى/ استقلال، اينكه اين سلسله خبيثه‏اى كه ما را هميشه از اولى كه روى كار آمده تا حالا جز اينكه براى ايران و براى اسلام ضرر داشته باشد، كارى نكرده است، اين را ما نمى‏خواهيم. همه باهم، بچه‏هاى كوچك الان وقتى كه اين بچه ها از دبستان خارج مى‏شوند يا از دبيرستان خارج مى‏شوند، توى خيابان‏ها كه راه مى‏افتند و بروند منزل‏هايشان، شعارشان، شعار مرگ بر شاه است و اين يك مساله‏اى نيست كه/ ما/ دست بشر بتواند اين طور مردم را با هم مجتمع كند و همه قشرها با هم به يك راه بروند اين يك دست غيبى الهى است كه بايد ما به آن اميدوار باشيم.

فرياد استقلال طلبانه مردم در نفى ارزش‏هاى طاغوتى و اقدامات استعمارگران

و من اميدوارم به اينكه اين اجتماع كه مثل سيل راه افتاده است هر چه در مقابلش هست، اينها را بكند و از بين ببرد. هر قوه‏اى كه باشد، با... ملت وقتيكه قيام كرد و مطلبش هم مطلبى بود كه حق بود، يعنى بر هر يك از جوامع بشر اين مطلب را عرضه بدارند، همه حق مى‏دهند به آنها، مى‏گويند شما چه مى‏خواهيد به اعتصابات را راه انداخته‏ايد؟ چه مى‏خواهيد كه جوانهايتان را داريد مى‏دهيد، چه مى‏خواهيد كه روحانيونتان را در محبس مى‏كنند، تبعيد مى‏كنند؟ چه كارى داريد كه سياسيونتان را مى‏گيرند، حبس مى‏كنند وبازارى‏هايتان را زجر مى‏دهند، شكنجه مى‏دهند؟ چه مى‏خواهيد كه اين قدر فرياد مى‏زنيد؟ مى‏گويند كه ما مى‏خواهيم اسير نباشيم تحت قدرت‏هاى بزرگ. ما مى‏خواهيم كه مملكت خودمان، مال خودمان باشد و مملكت خودمان را خودمان اداره بكنيم. ما مى‏خواهيم آزاد باشيم، نه مثل آزادى كه شاه به ما مى‏دهد، اين آزادى كه شاه به ما مى‏دهد، اين براى خودش خوب است، براى عاء له خودش خوب است اين جور آزادى. اين آزادى كه او مى‏دهد مثل اين... آشتى كه دولت مى‏كند، خوب همه اش خونريزى است، آزادى همه اش حبس است، همه اش زجر است.، اينها همه با هم دست به هم داده‏اند و با يكصدا دارند صدا مى‏كنند كه ما آزادى و استقلال مى‏خواهيم. ما نمى‏خواهيم كه وقتى مى‏رويم سراغ... وقتى كه مى‏رويم سراغ.... امريكايى‏ها بيايند اداره‏اش بكنند/ مستشاران آمريكايى/ تحت نظارت مستشاران امريكايى باشند، يك ارتش انگل درست كنند، يك ارتشى كه مال ايران را صرف در راه او بكنند و او تحت نظارت و تربيت مستشاران امريكايى براى امريكايى‏ها بخواهد كار بكند. وقتى كه نظامش را مى‏بينيد يك همچو نظامى است، وقتى كه اصل آقاى شاهش را مى‏بينيد، او را هم متفقين اينجا گذاشته‏اند. خودش مى‏گويد كه متفقين صلاح ديدند كه من باشم. پدرش را هم كه انگليس‏ها گذاشتند، راديو دهلى هم اعلام كرد اين مطلب را در رابطه با جنگ... راديو دهلى اعلام كرد اين مطلب را كه ما رضا شاه را آورديم و بعد خيانت به ما كرد و مى‏بريمش، بردنش به جزيره موريس و به جهنم فرستادنش.

صحيفه نور ج 22 صفحه 130

وقتى كه فرهنگش را ملاحظه مى‏كنيم، مى‏بينيم كه اين فرهنگ، فرهنگ استعمارى است، يعنى فرمايشى است، يعنى مامور كرده‏اند. ايشان مى‏گويد كه كتابى نوشته است: ماموريت وطنم درست مى‏گويد كه براى وطنش ماموريت دارد، از طرف امريكايى‏ها ماموريت دارد. اما ماموريت دارد اين وطن را، اين جوان‏هاى وطن را ضايع بكند، اينها را عقب بنشاند، مملكت را به حال عقب ماندگى نگه بدارد كه در آن رشد حاصل نشود. در طبقه جوان رشد حاصل نشود كه در مقابل امريكا بايستند و بگويد: آقا چه مى گوييد به جان ما. فرهنگش را كه ملاحظه مى‏كنيد، مى‏بينيد كه ما چقدرها سال است كه مدرسه داريم، هفتاد سال تقريبا / از دارالفنون/ عمر دارالفنون مى‏گذرد تقريبا و چقدر سالهاست كه ما دانشگاه داريم/ اينها/ و حالايك لوزتين كه مى‏خواهد شاه عمل كند و بچه شاه عمل بكند، از آمريكا يا از جاى ديگر باز طبيب مى‏آورند و هر كسى قدرتى داشته باشد مى‏رود خارح عمل مى‏كند. اگر چنانچه يك مريضى باشد، او را در خارج مرضش را معالجه مى‏كنند. پس معلوم مى‏شود كه ما نداشتيم. ما دانشگاه نداريم، اگر ما داشتيم كه بايد خودمان اداره كنيم خودمان را، ما بايد طبيب از خودمان باشد. وقتى هم كه مى‏خواهند يك بنايى را درست كنند، يك سدى درست كنند، حتى يك اسفالتى بكنند، حتى يك جاده‏اى بكشند باز هم كارشناس‏هاى خارجى. اگر ما كارشناس داريم پس چرا از خارج مى‏آورى؟ اگر داريم و مى‏آورى خيانت مى‏كنى. به اينها محول نمى‏كنى، خيانت مى‏كنى اگر نداريم هم خيانت كرديد، براى اينكه به ملت ما خيانت كرديد كه ما بعد از اين همه سال حالا باز بايد يك بنايى كه درست مى‏كنيم، سدى كه درست مى‏كنيم يك محلى كه مى‏خواهيم براى چيزى درست بكنيم، بايد باز از خارج بياوريم، از امريكا و يا از اروپا كارشناس بياوريم. به هر چيزش كه شما نگاه بكنيد، مى‏بينيد كه لنگ است. به اقتصادش نگاه كنيد مصيبت است. الان احتياج مملكت ايران به خواربار در يازده ماه يا يازده ماه، اين طور كه كارشناسان مى‏گويند يا يازده ماه و روز احتياج به خارج دارد، يعنى يا سى روز يا سى و سه روز ايران مى‏تواند كه اداره بكند زراعتش يا كشتش، زراعتش اداره بكند ايران را، مابقى زايد بر سى روز يا سى و سه روز را بايد از خارج بياورند و مى‏بينيد كه دارند از خارج مى‏آورند. اصلاحات ارضى آقا به اينجا منتهى شد كه يك بازارى درست كرد براى آمريكا كه آمريكا چيزهايى كه بايد بريزد دور به ايران بفروشد. نفت ما را كه دارند اين طور مى‏برند، بعد از سى سال ديگر (به قول شاه) بعد از سى سال ديگر تمام مى‏شود نفت. نه اينكه نفت تمام مى‏شود، نخير تمام دارند مى‏كنند، دارند با اين لوله‏هاى بزرگ كه به اندازه اين اطاق شايد بعضى‏هايشان بزرگى‏اش باشد، به اندازه قامت انسان زيادتر بلنديش دورش هست، هيكلش هست، دارند با زور نفت‏هاى ما را در مى‏آورند و مى‏فرستند طرف امريكا، عوضش هم كه بايد به ما بدهند، عوضش هم اسلحه‏اى را كه مى‏خواهد امريكا بيايد در ايران پايگاه داشته باشد در مقابل شوروى، بايد يك چيزى هم به ايران بدهد، اگر چنانچه اجازه‏اش... نبايد اجازه بدهند. لكن حالا اين خيانت را كردند و خواستند اجازه بدهند.

صحيفه نور ج 22 صفحه 131

بايد يك چيزى هم بدهد به ما كه بيايد پايگاه درست بكند. نفت ما را مى‏گيرد پايگاه درست مى‏كند براى خودش، عوض به ما مى‏دهد؟ عوض يعنى پايگاه درست كردن براى آمريكا يا آن اسلحه‏هاى بزرگ؟! حتى از ممالك ديگر، فرانسه مى‏خرند آن چيزهاى بسيار گران قيمت را كه به درد ما نمى‏خورد، به عوضش نفت را دارند مى‏برند، طياره‏هاى 350 ميليون دلارى، 350 ميليون دلارى در ايران مى‏خواهند بياورند.

شما به هر چيزى كه در مملكت ايران فكر بكنيد، اين آدم كه از پدرش بدتر است كه پدرش از شمر هم بدتر بود، اين آدم هر چه را ملاحظه مى‏كنيد به ما ضرر زده، از مذهب گرفته تا سياست ما گرفته تا مسايل اجتماعى گرفته تا مسايل اقتصادى گرفته تا مسايل فرهنگى گرفته، تا مسايل نظامى گرفته، اين خيانتكار است. / ما مى گوييم كه/، ملت ما مى‏گويند كه مرگ بر اين سلطنت، سلطنت خيانتكار و ما اين سلطنت خيانتكار نمى‏خواهيم. اصلش سلطنت از اول خيانتكار بوده، خوب‏هايشان هم بد بودند، آنهايى كه شما يا مردم به واسطه تبليغات برايشان دعا مى‏كنند، آنها هم خبيث بوده‏اند، آنها ديگر بدتر از اينها هستند.

منطق ملت تحقق يك رژيم عدالت پيشه است

منطق ما اين است كه ما يك حكومتى مى‏خواهيم كه اين به حال ملت ما دلسوز باشد. ما يك رژيمى را مى‏خواهيم كه رژيم عدالت باشد و در همه رژيم‏هايى كه ما مطالعه بكنيم جز رژيم اسلام جز حكومت اسلامى، حكومتى نيست كه عدالت داشته باشد. همه براى خودشان است، منتها يك دسته‏اى هستند كه ملايمترند و يك دسته‏اى تندروترند. مملكت ما از آنهاست كه با تندى و با سرعت مى‏خواهد اين مملكت را خراب بكند. شما بدانيد كه اگر اين شخص باقى باشد،- خداى نخواسته - و اگر اين رژيم منحوس اين مرد باقى باشد، اگر اين هيات حاكمى كه به ما حكومت كرده است باقى باشد، براى نسل آينده ما جز فقر هيچ چيز نيست، براى اينكه نفتش را مى‏دهند و تمام مى‏كنند، گازش هم كه دارند به شوروى مى‏دهند و تمام مى‏كنند، مراتعش را، جنگل‏هايش را، همه اينها را كه به اين و او داده‏اند و از بين برده‏اند زراعتش هم كه اصلا ديگر ما زراعتى نداريم كه جوابده اين جمعيت باشد. بعد از /يك/ سى سال ديگر اين مملكت هيچ منابع ثروت ندارد. اگر اين رژيم سركار باشد، منابع ثروت شما به كلى از بين خواهد رفت. فرياد ما، فرياد روحانيون، فرياد سياسيون، فرياد آنهايى كه دلشان به حال اين مملكت مى‏سوزد اين است كه اين مملكت را بگذاريد كه براى نسل آتيه باقى باشد بتوانند در آن زندگى كنند/ اينها /در يك قرن بعد، يعنى سى سال بعد ديگر نمى‏شود در اين مملكت زندگى كرد براى اينكه همه چيزهايش را به باد فنا دادند و خراب دارند مى‏كنند. ايشان گفته است كه من اگر بنا شد - در يكى از مصاحبه‏هايى كه كرده است - شاه گفته است كه اگر من بنا شد بروم، مملكت را يك تل خاك مى‏كنم و مى‏روم. تو حالا كه هستى از يك تل خاك بدترش كردى، تو ديگر چيزى براى ما باقى نگذاشتى. اين شاه براى ما چيزى ديگر نگذاشته و آمريكا بايد از او كمك كند، بايد پشتيبان او باشد براى

صحيفه نور ج 22 صفحه 132

اينكه بهتر از اين نوكر كى، كه همه مملكت ما را دارد تقديم مى‏كند، در ازايش پايگاه براى او درست مى‏كند، هم عوضش / را / در جيب خودش مى‏رود، هم معوضش در جيب خودش مى‏رود، هم نفت در جيبش مى‏رود، هم عوض نفت براى خودش پايگاه اينجا درست مى‏كند. بهتر از اين چه نوكرى مى‏خواست باشد؟ البته بايد بگويد كه شاه آزادى خوب داده است و - عرض مى‏كنم - يك مملكت مترقى دارد درست مى‏كند به منطق آقاى كاتر. آزادى عبارت از كشتارهايى است كه الان در ايران دارد مى‏شود كه هر روز دنبال هم دارد واقع مى‏شود و ترقى اجتماعى عبارت از همين‏هاست كه نصيب ما شده است و همه ابعادش، ابعاد از هم ريخته است. بله براى شما خيلى كار خوبى شده و لقمه چربى است براى خارجى‏ها، الان نفت شرق و خصوصاً نفت ايران و حجاز اينها لقمه چربى است براى / البته بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند. شوروى هم بايد پشتيبانى خودش را اعلام بكند براى اينكه گاز را دارد مى‏برد. منافع دارند اينها.

خواست بحق مردم، قطع يد غارتگران از منابع و ذخاير ايران

صداى مردم كه در آمده مى‏گويند كه مى‏خواهيم اين منابع را كه داريم به طور عقلايى، به طور صحيح استخراج بشود و به طور صحيح فروش برود. ما نمى‏خواهيم كه نفت را توى جيب خودمان كنيم يا ببريم. ما مى‏خواهيم نفت را بفروشيم، اما نمى‏خواهيم غارت بشود. ما نفتمان را مى‏خواهيم بفروشيم، هر مملكتى بهتر خريد آن نفت را به او بدهيم و پول از او بگيريم، ارز بگيريم، نه آهنپاره بگيريم. نه طياره كه به درد ما نمى‏خورد بگيريم. پول را بگيريم و صرف اين ملت بكنيم، ملتى كه آب ندارد. آقا شما ملاحظه تهران را نكنيد يا نمى‏دانم بالاى شهرهاى تهران را / يك / شما قدرى اطراف تهران سوار شويد بگرديد، يك قدر اين چادرنشين‏ها، اين زاغه نشين‏ها را ملاحظه كنيد ببينيد اينها چه زندگى دارند. همين تهران كه پايتخت است و چى هست و به دروازه تمدن نزديكتر است، شما يك روز برويد بگرديد يك وقت صرف كنيد... برويد بگرديد اطراف تهران ببينيد در چند جاى تهران يك محله‏هايى درست شده است كه اينها / با / كه خيلى خوب درست كرده باشند، يك خانه گلى، خودشان باهم دست به هم داده‏اند، يك خانه گلى درست كرده‏اند براى يك عائله‏اى. اينها چرا اينجا جمع شده‏اند؟ براى اصلاحات ارضى. اصلاحات ارضى كه كردند، مردم در دهات خودشان نتوانستند بمانند، به هم خورد اوضاعشان، نتوانستند در آنجا بمانند، هجوم كردند طرف شهرستان‏ها كه بيشترشان طرف تهران آمدند و اين بيچاره‏ها حالا آمده‏اند در تهران در يك زندگى بسيار ناگوار و سخت زندگى مى‏كنند. همه‏شان هم / چه / جوانى نيستند كه بتوانند حالا كه يك حمالى بكنند، بتوانند يك چرخى را پيدا كنند و دور بگردند و چيزى بفروشند. بسيارشان پيرمردند، پيرزنند، بيچاره‏اند، ضعيفند و اينها دارند در اين زاغه‏ها زندگى مى‏كنند. قريب به بيشتر از سى مورد براى من نوشته بودند - كه من الان نوشته‏اش

صحيفه نور ج 22 صفحه 133

هم پيشم نيست و حافظه‏اش را هم كه ندارم - قريب سى مورد يا بيشتر، زياد محله‏هايى است كه در تهران هست از اين بيچاره‏ها در طرف... چند تا در طرف چى، چند تا در بالاى شهر حتى در آن محله‏هاى بالاى شهر درآنجاها همه هست. آنها براى خاطر اصلاحات ارضى از آنجا كوچ كرده‏اند و آمده‏اند اينجا و يك زندگى بيچارگى، آب ندارند، برق ندارند، اينها چيزهايى نيست كه آنها نداشته باشند. در همين تهران در محله‏هاى ديگر هم برق ندارند، چند جايش تاريك است. آب ندارند، برق ندارند، زندگى هيچى ندارند، اينها در يك گودال‏هاى بسيار گودى بعضى‏شان زندگى مى‏كنند كه آب را بايد بروند از آن بالاها كوزه‏ها بردارند بياورند. اين زندگى است كه اينها براى اينها درست كردند؟! در دهاتى كه يك قدرى دورتر است، من خودم سروكار دارم با آن كسانى كه اهل آن دهات هستند كه مى‏آيند از من اذن مى‏گيرند يك قدر پول ما بدهيم، يك قدرى خودشان از خودشان بگذارند، مى‏گويد كه يك فرسخ راه است بين آنجايى كه اين انبارى كه آب هست تا آنجايى كه، اين دهى كه آن بيچاره هست يك فرسخ راه بايد بروند آب بياورند براى خوردن. آنوقت پول مى‏گيرند و يك آب انبار درست مى‏كنند كه باران‏ها بيايد در آنجا جمع بشود و آنها در وقتى كه باران نيست از اين آب استفاده كنند.

شما نگاه نكنيد به اين اتومبيل‏هايى كه 4 نفر در تهران سوار مى‏شوند و چه مى‏كنند. نه يك دسته شان از خود آنها هستند، يك دسته‏شان هم ... شما ساير شهرهاى ايران، ساير دهات ايران، آنجاهاى خود تهران در اين زاغه‏ها، يك نظرى به اينها بكنيد، ببينيد چه مى‏گذرد بر اين ملت. يك ملتى كه اين طور دارد بر او مى‏گذرد، يك نفتى كه بايد اين ملت را اداره كند و اگر چنانچه و به طور امانت، يك هيات حاكمه امين ما داشتيم و به طور امانت اين را خرج و صرف مى‏كردند و مى‏فروختند و مى‏گرفتند و خرج اين ملت مى‏كردند، نبايد ملت اين طور باشد. فرياد ما به اين است كه چرا بايد اين طور باشد كه يك دسته بيچاره‏اى اين طور زندگى كنند، يك دسته هم براى ويلا پنج ميليون دلار بالاخره اين را هم نوشته بودند پنج ميليون دلار براى گلكارى تزيينات، گلكارى ويلاى يكى از خواهرهاى شاه خرج شده. ازكجا آورده‏اند؟ رضا شاه با دست خالى آمد و كودتا كرد، املاك مردم را هم به زور گرفت و بعد هم املاك را، يك مقدارش را رد كردند. از كجا آورده‏اند؟ اين بنياد پهلوى از كجا، از كجا دارد اداره مى‏شود؟ از همين اينها از همين پول ملت. اين ملت بايد نفتش را اين طور از دستش بگيرند و ساير چيزهايش را ازش بگيرند و خودش آن طور زندگى بكند و يك دسته هم آن طور زندگى بكنند، اين طور بچاپند اين ملت را.

همه مكلفيد كه تا آخرين نفس بر عليه دستگاه ظلم تبليغ و افشاگرى كنيد

فرياد من اين است كه نبايد اين طور چاپيدن‏ها باشد. بايد اين رژيم به كلى تبديل بشود. ما تا آن‏

صحيفه نور ج 22 صفحه 134

وقت كه نفس داريم مى‏گوييم و آن وقتى كه نفسمان قطع شد، خوب ديگر عذر داريم پيش خداوند تبارك و تعالى. شما هم مكلفيد آقا! يك ملت است، مصالح يك ملت است، مصالح اسلام است، شما هم مكلفيد، كه هر چه مى‏توانيد تبليغات كنيد به ضد اينها، يعنى مسايل حقيقى واقعى ايران را بگوييد، آنى كه مى‏گذرد بر اين ملت شما بگوييد، آنى كه در دانشگاه‏ها مى‏گذرد، آنى كه در دانشسراها مى‏گذرد، آنى كه در دبستانها حتى مى‏گذرد، دختر كوچولوها را كشتند امسال، نوبت رسيد به اين دختر بچه‏هاى هفت هشت ساله. آنچه كه در زندان‏هاى ايران مى‏گذرد، آنچه كه در ايران كه خودش زندان است مى‏گذرد، اينها را به اين اشخاصى كه آشنا هستيد شما در اينجا، مدارس اينجا ميرويد، در - عرض مى‏كنم كه - جوامع اينها هستيد، به اينها هر كدامتان موظف هستيد بگوييد. اگر احيانا شما به 10 نفر، 20 نفر از اينها مطالب ايران را بگوييد يك موجى پيدا مى‏شود، باز خدمتى است اينها دارند جانشان را مى‏دهند، خدمت مى‏كنند به شماها، شماها هم بايد تبليغات بكنيد، شما بايد حرف بزنيد اينجا مى‏توانيد در مطبوعات اينها طرح بكنيد، حرف‏هايتان را مصاحبه مى‏توانيد بكنيد، مصاحبه بكنيد و بگوييد حرف‏هايتان را. مثل من نيستيد كه ممنوع المصاحبه بشويد، بگوييد حرف‏هايتان را.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه تان را مى‏خواهم و من اميدوارم كه انشاء الله اين سيلى كه از جمعيت ايران به يك طرف متوجه شده است و با عقيده من به دست خدا پيدا شده است اين و بشر نمى‏تواند اين طور كار را بكند من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم و اميدوارم كه اين سيل خروشان ، اين هرزه‏ها و علف هرزه‏ها را ببرد به كنار و مملكت‏تان براى خودتان بشود و خودتان اداره كنيد مملكت‏تان را. انشاء الله همه‏تان موفق باشيد، مويد باشيد. و من عذر مى‏خواهم از اينكه حال مزاجى اقتضاء نمى‏كند كه اينجا بنشينم با شما صحبت كنم.

والسلام


previos page menu page next page