previos page menu page next page


صحيفه نور ج 16 صفحه 104

تاريخ 14/1/61

بيانات امام خمينى در ديدار با دبيركل، مسؤولان و اعضاى دفاتر حزب جمهورى اسلامى در سراسر كشور و اعضاى انجمن اسلامى كاركنان بانك‏هاى تهران‏

راس همه خطاها همين خودخواهى‏هاست

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اميدوارم كه اين سال جديد و سالروز جمهورى اسلامى به همه ملت ايران و ملت‏هاى مستضعف جهان و به شما آقايانى كه در اينجا مجتمع هستيد مبارك باشد و قشر مستضعف انشاءالله پيروز باشد و مستكبران جهان در سراشيب سقوط باشند. و از شما آقايان كه اعضاى حزب جمهورى اسلامى و چه اعضاى بانك و چه اعضاى آن كسانى كه در بانك‏ها و در ساير جاها به عنوان جمعيت اسلامى كار مى‏كنند، من تشكر كنم و اميدوارم كه همه ما و همه شما و همه ملت ما هر چه بيشتر رو به اسلام و تحقق اسلام و انگيزه‏هاى الهى پيش برويم و اين انگيزه‏هاى الهى و اسلامى در همه نقاط جهان متحقق بشود.

آن چيزى كه دنيا را تهديد مى‏كند، سلاح‏هاو سرنيزه‏ها و موشك‏ها و امثال اين نيست. آن چيزى كه دارد اين سياره ما را در سراشيبى انحطاط قرار مى‏دهد، انحراف اخلاقى است. اگر انحراف اخلاقى نباشد هيچ يك از اين سلاح‏هاى جنگى به حال بشر ضرر ندارد آن چيزى كه دارد اين انسان‏ها را و اين كشورها را رو به هلاكت و رو به انحطاط مى‏كشاند، اين انحطاطهائى است كه در سران كشورها و در دست به كارهاى اين حكومت‏ها از انحطاط اخلاقى دارد تحقق پيدا مى‏كند و همه بشر را دارد سوق مى‏دهد به سراشيب انحطاط و نمى‏دانيم كه عاقبت امر اين بشر چه خواهد شد. شما ملاحظه بفرمائيد كه اين سلاح‏هاى بزرگ مدرن كه الان در دست ابرقدرت‏هاست، اين سلاح‏ها در چه امرى از امور به كار مى‏رود؟ آيا براى خير بشر است؟ براى تامين صلح است چنانچه مدعى هستند؟ يا براى هلاكت بشر و براى خودخواهى‏هائى كه اين سران دارند؟

اينكه در روايات ما هست كه حب الدنيا راس كل خطيئه اين يك واقعيتى است و اساس حب دنيا هم ريشه حب دنيا هم حب نفس است كه آن هم حب دنياست. تمام فسادهائى كه در بشريت پيدا شده است از اولى كه بشريت تحقق پيدا كرده است تاكنون و تا آخر، منشاش همين حب نفس است. از حب نفس است كه حب به جاه، حب به سلطنت، حب به مقام حب به مال و حب به همه انگيزه‏هاى شهوانى پيدا مى‏شود و انبيا اساس كارشان اين بوده است كه اين حب نفس را تا آن مقدار كه ممكن

صحيفه نور ج 16 صفحه 105

است سركوب كنند و نفس‏ها را مهار كنند و انبيا هم آنطورى كه مى‏خواستند موفق نشدند و تا آخر هم نتوانستند آنطورى كه دلخواه آنهاست تحقق پيدا بكند. و در حكومت عدل بقيه الله هم عدالت جارى مى‏شود، لكن حب‏هاى نفسانى در بسيارى از قشرها باقى است و همان حب‏هاى نفسانى است كه بعضى روايات هست كه حضرت مهدى سلام الله عليه را تكفير مى‏كنند. حقيقتاً راس همه خطاها، خطيئت‏ها همين خودخواهى‏هاست و تا اين خودخواهى‏ها در بشر هست، اين جنگ‏ها و اين فسادها و اين ظلم‏ها و ستمگرى‏ها هست و انبيا اينكه دنبال اين بودند كه يك حكومت عدلى در دنيا متحقق كنند، براى اين است كه حكومت عدل اگر باشد، حكومتى باشد با انگيزه الهى، باانگيزه اخلاق و ارزش‏هاى معنوى انسانى، يك همچو حكومتى اگر تحقق پيدا بكند، جامعه را مهار مى‏كند و تا حد زيادى اصلاح مى‏كند و اگر حكومت‏ها به دست جباران باشد به دست منحرفان باشد، به دست اشخاصى باشد كه ارزش‏ها را در آمال نفسانى خودشان مى‏دانند، ارزش‏هاى انسانى را هم گمان مى‏كنند كه همين سلطه جوئى‏ها و شهوات است، تا اين حكومت‏ها برقرار هستند بشريت رو به انحطاط است و اگر آمال انبيا در يك كشورى تحقق پيدا بكند آن ولو بعض آمال انبيا، آن كشور رو به اصلاح مى‏رود.

شما مقايسه بكنيد اين جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقايسه بكنيد اين سران جمهورى اسلامى در كشور ما و اين حزب جمهورى اسلامى در كشور ما، مقايسه بكنيد با هر كشورى را كه مى‏خواهيد انتخاب كنيد. شما هر كشورى را كه انتخاب كنيد، من گمان نمى‏كنم كه رويهمرفته مثل اين كشور ايران اينطور كه ملت به حسب نوع و حكومت و مجلس و روسائى كه هستند و در كارها دخالت مى‏كنند و اداره مى‏كنند كشور را شما گمان ندارم كه نظيرى برايش پيدا بكنيد.

من نمى‏خواهم بگويم كه ما نقيصه نداريم، الى ماشاءالله نقيصه داريم و الى ماشاءالله ما هواهاى نفسانى داريم لكن به مقايسه ما مى‏خواهيم حساب كنيم، نه اينكه صددرصد جمهورى اسلامى الان آن خطى را كه انبيا مى‏خواستند، طى‏كنند، يا حزب جمهورى اسلامى يا ساير نهادهائى كه در كشور هست، ما هيچ يكمان مدعى نيستيم كه تمام اينها صددرصد تمام است، لكن مدعى اين هستيم كه يك نسيم روحانى از جانب خداى تبارك و تعالى به اين كشور وزيده است، يك بارقه الهى به اين كشور تابيده است و به واسطه همين نسيم روح‏بخشى كه با عنايت حق تعالى در اين كشور وزيده است، اين كشور را رو به اسلام و آمال انبيا دارد سوق مى‏دهد، ولو اينكه در بسيارى از جاهايش اشتباهات هست و بسيارى از اشخاص ناباب هم در گروه‏ها وارد شده‏اند، لكن ما رويهمرفته مطلب را در هر جامعه‏اى بايد حساب بكنيم. در يك جامعه ما نمى‏توانيم بگوئيم كه افراد همه‏شان سالمند، در تمام دوره دنيا زمان انبيا و بالاترين زمانى كه بشر يك راسى داشته است مثل انبيا و در اسلام مثل رسول اكرم، معذلك وقتى كه حساب مى‏كنند، حساب جامعه را بايد بكنند نه حساب افراد را. ببينيم جامعه، جامعه رو به اصلاح و صلاح هست يا جامعه رو به سوى انحطاط هست.

من نمى‏خواهم بگويم كه جوامع بشرى و افرادى كه در ساير جوامع زندگى مى‏كنند، آنها

صحيفه نور ج 16 صفحه 106

منحطاند، لكن مى‏خواهم عرض كنم تشكيلات را كه بهتر مى‏توانيم به آن اطلاع پيدا بكنيم، وقتى حساب بكنيم تشكيلاتى كه در ايران هست، بدون اينكه در نظر يك عصبيتى در كار باشد، اين تشكيلات از تشكيلاتى كه در ساير كشورها هست بهتر است. اين تشكيلات رو به اسلام دارد مى‏رود و اين تشكيلات مى‏خواهد كه آمال انبيا را متحقق كند و در ساير تشكيلات لااقل ما سراغ نداريم كه اينطور باشد. آنهائى را كه اطلاع داريم، ولو فردى، افرادى در آن پيدا بشود كه صالح باشد، لكن تشكيلات رويهمرفته وقتى حساب مى‏كنيم، تشكيلات رو به انحطاط است.

ما از بعضى موارد محدود و جزئى مى‏توانيم كه مسائل را تا يك حدودى به دست بياوريم. شما ملاحظه بكنيد كه از وقتى كه اين جمهورى اسلامى تحقق پيدا كرده است، كشورهائى كه با اين جمهورى اسلامى مخالفت كرده‏اند چه وضعيتى داشته‏اند تا بفهميم كه انحطاط اخلاقى تا چه اندازه در بشر هست.

اين جمهورى اسلامى از آغاز با ذكر خدا همراه بود

اين جمهورى اسلامى از اول كه نهضت اسلامى اين مردم تحقق پيدا كرد و كم كم انقلاب تحقق پيدا كرد، از همان اول فرياد اين جمعيت‏ها و گروه‏ها در هر جا كه بودند فرياد اين بود كه با الله اكبر پيش مى‏رفتند، خدا و ذكر خدا در فريادهاى آنها بود و تا حالا هم و از اول تا حالا در اين بين‏ها هم، اين ذكرهاى الهى و ياد خدا در اين كشور زنده است و اين اسلام خواهى و اخلاق اسلامى خواهى در اين بشر زنده است. لكن كدام كشور است، الا نادر كه ما را مسلمان بداند حتى. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلام را مى‏خواهيم، بسيارى از اين كشورهاست كه مى‏گويند كه اينها زرتشتى هستند مثلا"، گبر هستند، آتش پرست‏اند، اين جز انحطاط اخلاقى در دستگاه‏هاى دولتى ولو در بسيارى از كشورهاست؟ ما از روز اول و اشخاصى كه توجه به اين مسائل دنيائى، آن چيزى كه بر دنيا مى‏گذرد، داشته‏اند، از اول با اسرائيل مخالف بوده‏ايم. بيشتر از بيست سال است كه صحبتهاى ما هميشه راجع به اين بود كه اسرائيل نبايد كه يك كشور مستقلى باشد و بايد اين ظالم را از اين دنيا برداشت، خطر دارد، خطرناك است. لكن تا حالا هم همين كشورهائى كه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و اسلامى هستيم، تا حالا هم ما را با اسرائيل همدست مى‏دانند! ما كه از اول آمريكا را ظالم مى دانستيم و ستمگر مى‏دانستيم و كشور خودمان را در دامن او به واسطه خيانت حكومت سابق اينجا، در دامن او مى‏ديديم هست، مخالفت كرديم با او، مردم قيام كردند و مرگ بر امريكا گفتند و عمل هم كردند و آن لانه جاسوسى را هم گرفتند و عذرشان را خوب خواستند، همه رفتند سراغ كارشان، تا امروز همه به ما گفته مى‏شود كه اينها با آمريكا همدستند! كانه امريكا و ما هر دو با هم همدست هستيم كه با آمريكا مجادله كنيم! اين جز انحطاط اخلاقى است كه در اين سران كشورها، بسيارى از كشورها رو به سراشيبى دارند مى‏روند؟ صدام را وادار كردند كه به اين كشور اسلامى حمله كند و از زمين و هوا و دريا حمله كرد به ما و بعضى از اشخاصى كه آنوقت سردمدار بودند خيانت كردند به اين كشور و در عين حالى كه اطلاع

صحيفه نور ج 16 صفحه 107

داشتند، چيزى نگفتند. لكن همين صدامى كه حمله كرد به كشور ما، با اسم اسلامى و اينكه با گبرها مى‏خواهم مبارزه كنم، با اين اسم خودش را آرايش مى‏داد، و اين جز يك انحطاط اخلاقى كثيف هست؟ و آنهائى كه از اول تا حالا به صدام اسلحه دادند، پول دادند و ارتش برايش فرستادند، اينها همه مى‏گويند ما مسلمان هستيم و طريقه ما طريقه اسلام است. با كى اينها دارند مبارزه مى‏كنند؟ با آن جمعيتى كه از بچه و بزرگشان، از مرد و زنشان، از حكومت تا مجلس و تا هر جا كه انسان ملاحظه مى‏كند و آنها هم مى‏دانند، همه هر چه دارند هى فرياد اسلام را مى‏زنند. آنهائى كه مى‏گويند ما مسلم هستيم و مسلمان هستيم و طريقه اسلام را داريم، آنها در راديوهايشان، در تبليغاتشان، در تلويزيونشان و در نطق‏هايشان و در ساير چيزها وقتى كه ملاحظه كنيد مى‏بينيد كه همان آثارى است كه زمان شاهنشاهى در اينجا بود، همان وضع است و حالا ما اين بنگاه‏هاى تبليغاتى‏مان، اين مطبوعاتمان و اين راديو و تلويزيونمان و اين ارگانهايى كه هستند و اين قواى ثلاثه‏اى كه هستند، اينها وقتى كه صحبت مى‏كنند يا راديو از آن پخش مى‏شود امور، اكثراً پخش اسلام و احكام اسلام نيست؟ كجاى دنيا شما سراغ داريد كه در راديويش درس فقه باشد، در راديويش درس فلسفه الهى باشد؟ و كجا سراغ داريد كه راديو اكثر وقتش را در تبليغات اسلامى دارد صرف مى‏كند، و همين طور راديو تلويزيون؟ و كدام حزب را سراغ داريد كه سران آن حزب مثل سران حزب جمهورى اسلامى باشد؟ البته من افراد را نمى‏شناسم لكن سران را مى‏شناسم و چيزى كه آنها تصديق بكنند ما هم تصديق مى‏كنيم. من نمى‏خواهم بگويم كه در حزب جمهورى اسلامى افرادى خودشان را وارد نكردند يا افرادى هم نيستند كه اشتباهاتى داشته باشند يا تعمداتى، لكن رويهمرفته را ما بايد حساب بكنيم كه رويهمرفته وقتى كه حساب بكنيم اين حزب را با حزب‏هاى ديگرى مثلا با حزب توده يا احزابى كه در زمان محمدرضا بود، سران آنها با سران اينها، افراد آنها با افراد اينها، طرز عمل آنها با طرز عمل اينها مقايسه بكنيم و انصاف داشته باشيم مى‏بينيم كه اين وجهه، وجهه انسانى و اسلامى است و آنها به حسب نوع اينطور نيستند.

اسلحه‏هاى ما در راه تحقق آرمان‏هاى اسلامى و الهى دارد به كار مى‏رود

اينكه مخالفت مى‏كنند با سران اينها، با خود اينها، با ساير ارگان‏هائى كه در ايران الان هست، اين مخالفت جز اين است كه مخالفت با اخلاق انسانى و ارزش‏هاى انسانى است؟ اسلحه دست سپاه پاسداران ما و همين طور ارتش ما هست، دست صدامى‏ها هم هست، دست اردنى‏ها يعنى حكومت هست و دست آمريكا و شوروى هم هست، همه اينها اسلحه دارند، ما اسلحه‏هاى كوچك داريم آنها اسلحه‏هاى بزرگ دارند، اين اسلحه‏ها وقتى به كار مى‏رود خود اسلحه فى‏نفسه اشكالى ندارد، چيزى نيست، خود شمشير فى نفسه چيزى نيست، شمشير حضرت على ابن ابيطالب با شمشير ابن ملجم يك شمشير، يك جور بودند، شايد شمشير او تيزتر هم بود لكن او كه اين شمشير را به كار مى‏برد، اين ميزان است. آنكه يك ضربت را با عبادت ثقلين مساوى مى‏داند و افضل، با آن ضربتى كه همين

صحيفه نور ج 16 صفحه 108

موجودى كه يك ضربتش افضل از عبادت ثقلين است به خاك و خون مى‏كشد، آن ميزان است، آن كه ضربت‏ها را وارد مى‏كند ميزان است.

از اول اين جنگ تحميلى، ما ببينيم كه سپاهيان ما و ارتش ما اسلحه‏هاى خودشان را در چه كار به كار بردند، در چه جهت به كار بردند و امريكا و آنهائى كه دنبال يعنى صدام را وادار كردند به اين امر، آنها در چه كار. وقتى ملاحظه مى‏كنيم مى‏بينيم كه طياره‏هاى آنها دزفول و آبادان را، اهواز و انديمشك را، امثال اينها را مى‏كوبد و آن مردم را كوبيده است و آنجاها را خراب كرده است و الان يك خرابه‏اى بعد از اينكه بروند، يك خرابه‏اى دست كشور ما هست، و اسلحه‏هاى ما دفاع از اين ملت ضعيف است به كار مى‏رود، در راهى كه خدا فرموده است، اسلحه‏هاى ايران الان غير آن كه دست منحرفين است، آن كه به حسب توده‏هاى مردم ميزان است، به حسب اجتماع ميزان است، اين اسلحه‏ها در راه تحقق آرمان‏هاى اسلامى و الهى دارد به كار مى‏رود و آن اسلحه‏ها در راه تخريب و براندازى اسلام دارد در كار مى‏رود. اينكه من عرض مى‏كنم كه دنيا تهديد به فنا، از راه سراشيبى در اخلاق دارد حركت مى‏كند، براى اين است كه اين دو طايفه‏اى كه يك طايفه حمله كردند و زن و بچه مردم را آواره كردند و همين طور زن و بچه مردم را از عراق هم آواره كردند و كشور ما را آنطور خراب كردند كه ما سال‏ها بايد زحمت بكشيم تا برش گردانيم به حال اول، مى‏بينيم كه كشورهاى مختلفى با يك همچو ستمگر و يك همچو خبيثى دارند كمك مى‏كنند، اسلحه مى‏فرستند و همه چيز، هم افراد مى فرستند، تبليغات مى‏كنند، اكثراً وقت صرف مى‏شود براى اينكه اين جمهورى اسلامى را از بين ببرند. از قرارى كه در اين نوشته‏ها يا در گفته‏ها بود، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه اين جنگ را ديگر بايد به هم يك كارى بكنيم از بين برود، براى اينكه اين جنگ ديگر به نفع آمريكا نيست ، شما ببينيد اين چه اقرارى است كه يك نفر آدم، رئيس جمهور يك كشور ابرقدرت به اصطلاح، همچو اقرار مى‏كند كه جنگ تا حالا به نفع آمريكا بوده است، براى اينكه جنگ براى به هم زدن اين جمهورى اسلامى بوده است، حالا كه مى‏بينيم نمى‏شود اين كار و ممكن است كه جمهورى اسلامى رشد زياد بكند و ساير كشورهاى مسلمان هم بيدار بشوند، پس حالا يك خطرى است براى آمريكا، ديگر به نفع امريكا نيست. حالا تقاضا كرده است از همه اشخاصى كه دست اندركارند كه بيايند و اين جنگ را به يك طورى به صلح برگردانند. و ما كه از اول مى‏گفتيم كه ما جنگ با كسى نداريم، ما با همه عالم مى‏خواهيم صلح داشته باشيم، ما اختلافى با كسى نداريم، ما مى‏خواهيم برويم كشورگيرى كنيم، ما دفاع مى‏كنيم، دفاعى كه اسلام به ما دستور داده، ما تابع اسلام هستيم، هر چه فرموده است عمل مى‏كنيم، اگر فرموده بود كه دفاع هم نكنيد، ما هم مى‏نشستيم و كارى نمى‏كرديم، فرموده دفاع بكنيد، بايد بكنيم، آنها هجوم كردند و ما دفاع. به جاى اينكه اينهايى كه مى‏گويند ما مسلمان هستيم، اين كشورهائى كه مى‏گويند ما اساس كارمان بر اسلام است، اينها به يك آيه‏اى از قرآن عمل مى‏كردند، ما همه قبول داشتيم كه اگر يك طايفه‏اى بغى كردند و طغيان كردند و به طايفه‏اى ديگر از مسلمين چه كردند، همه بايد با او جنگ كنند تا او برگردد به حكم خدا وقتى برگشت آنوقت بنشينند اصلاح كنند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 109

ما همان حرف اولى كه گفتيم، همان حرف اول را همه زديم. در مجلس صحبت شده همان بوده، رئيس جمهور صحبت كردند همان بوده، نخست وزير صحبت كردند همان بوده، رئيس مجلس صحبت كردند همان بود. حرف ما يك حرف منطقى صحيح انسانى است. يك كسى كه تجاوز كرده به ما و اينهمه خسارات به ما وارد كرده است و در كشور ما هست الان هم، خوب، حرف صحيح ما اين است كه خوب، از كشور ما برو. متعدى آن است كه توى كشور ديگرى است و شما اگر چنانچه از اين جوامع بين‏المللى كه ما مى‏شناختيم‏شان (يعنى تا حدودى) بخواهيد دعوت كنيد كه بنشينيد و ببينيد متجاوز كى است، مطمئن باشيد كه اگر از يك كشورهاى صالح (اگر باشد) نخوانيد اشخاص را براى رسيدگى، آنها قبلاً شما را محكوم كرده‏اند، قبلاً آنها ما را متجاوز شايد محسوب كرده باشند و اينها همان انحطاطى است كه من عرض مى‏كنم. رو به انحطاط اخلاقى ما هستيم و ما بايد چه بكنيم و اسلام بايد چه بكند با اينكه با اين اخلاقى كه ديگر به افتضاح كشيده شده است، با اين وضعى كه ديگر آن روزى كه اينها شكست خوردند و رفتند بيرون و زدند ايرانى‏ها آنها را بيرون كردند، آن روز هم باز هى گفته مى‏شود كه صدام افراد خودش را خواسته است ديگر! بعد از اينكه واضح شده اين مساله در همه جا، از خارج آمدند ديدند و گفتند كه مساله چى بوده، حالا هم باز آنجا را نمى‏خواهند به رو بياورند كه شكست خورده، مى‏گويد كه ايشان خواستند افرادش را، لابد صلح جويى بوده اين! اينها همه علائم اين است كه دنيا رو به سراشيبى است، يعنى اين قشرهائى كه دارند دنيا را اداره مى‏كنند اينها رو به سراشيبى هستند و ملت‏ها بايد متوجه به اين معنا باشند كه ملت‏ها را اينها نكشانند همراه خودشان رو به سراشيبى. ملت عراق بايد متوجه اين معنا باشد كه اگر چنانچه صدام در عراق باقى بماند آنها را رو به فساد مى‏كشد، جوان‏ها را رو به فساد مى‏كشد و خدا مى‏داند كه آنقدر لطمه‏اى كه بر عراق وارد شده است، از اين حزب كافر عفلقى و بر جوان‏هاى آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقى بوده كه وارد شده است. آن كه انسان را و كشورها را تهديد مى‏كند اين انحرافات اخلاقى است كه تهديد مى‏كند، و الا سلاح فى نفسه كه چه اشكال دارد.

بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند

يعنى ما از مساله بگذريم، يك چند كلمه‏اى با آقايانى كه در اينجا تشريف دارند عرض كنيم. من اطمينان به اين آقايانى كه مى‏شناسم‏شان كه در راس اين حزب بودند و سابق هم بعضى ديگرى كه بودند، اينها را ما با آنها بوديم و مى‏شناسيم، لكن اين آقايان چند نفر هستند و احاطه به تمام كشور و حزب جمهورى اسلامى در تمام كشور را ندارند. بايد اشخاصى كه در هر جا هستند و متكفل اين امر هستند و اشخاص صالح هستند، با كمال دقت و با كمال وسوسه ملاحظه كنند كه افرادى كه خداى نخواسته انحراف دارد و افرادى كه مى خواهند خودشان را وارد كنند در اين چيزهايى كه به نفع اسلام است و منحرفش كنند، مبادا باشد در آنها. حتى يك فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش. جمعيت زيادى‏اند الان كه در حزب هستند، بايد توجه كرد به اينكه آنهائى كه در راس هستند، خيلى درباره آنها،

صحيفه نور ج 16 صفحه 110

يعنى در هر جا هستند، در راس به طور مطلق نه، رده بالا را نمى‏گويم، آنهائى كه در جاهاى ديگر هستند و اداره مى‏كنند حزب جمهورى اسلامى را بايد توجه كنند كه در همان مركز اداريش و تبليغاتى‏اش و چيزهاى ديگرى كه دارند مبادا يك نفر از اشخاص منحرف با يك صورت بسيار مثلاً اسلامى، وارد نشود. توجه به سوابقشان بكنند، به لواحقشان، به خانواده‏هاشان و به كارهائى كه مى‏كنند، توجه بكنند. يك وقت انسان مى‏بيند كه يك چيزى بسيار خوب است لكن آمدند و منحرفش كردند و لااقل بدنامش كردند. اينها الان به همين قدر كافى‏اند كه يك چيزى كه مورد توجه مردم هست بدنامش كنند. اينها در صدد اين هستند كه هر چه ما داريم بدنام بشود دولت را، مجلس را و جمهورى اسلامى را و حزب جمهورى را. بايد ما توجه بكنيم به اينكه راهى كه خدا پيش پاى ما گذاشته است و ما مى‏خواهيم همان راه را برويم، اشخاصى نيايند وارد بشوند و راه را منحرف كنند. اين شيطان از روز اول خداى تبارك و تعالى را اگر ملاحظه فرموديد تهديد كرده كه من بنده‏هاى تو را، مى‏نشينم و منحرف مى‏كنم. اين تهديدى است از طرف شيطان به خدا. اينها اينطور هستند كه تا آن آخرين نفسشان وقتى نرسيدند به آنى كه بايد برسند، تا آن آخرين نفسشان لااقل اگر دست‏شان نمى‏رسد كه بكشند اينها را، بدنام كنند اينها را و اين چه بهتر كه وارد بشوند در اين جمعيت‏هايى كه به اسم اسلام دارند كار مى‏كنند مثل انجمن‏هاى اسلامى كه در همه جا هست. اين انجمن‏هاى اسلامى، خود انجمن اسلامى يك چيز خوبى است، مطلوبى است و افرادش هم انشاءالله اكثراً خوبند، لكن بايد توجه داشته باشد اين انجمن‏ها كه افرادى كه در اين انجمن وارد مى‏شوند، اينها چكاره هستند و وارد مى‏شوند. يك وقت شما مى‏بينيد كه انجمن اسلامى منحرف شده است و بدنام شده است. اگر چند جا يك خلاف‏هايى را انجام بدهند تعمدى، و بخواهند بدنام كنند اين انجمن‏هاى اسلامى را، يك وقت مى‏بينيد در سطح كشور انجمن‏هاى اسلامى را مى‏گويند اشخاص مخالفى هستند اينها. بايد خود اشخاصى كه تماس دارند با افراد، در هر جا كه هستند خودشان بايد دنبال اين مطلب بروند كه اصلاح كنند قضيه را و افراد با شناسائى، با شناسائى بروند. اگر فرض كنيد يك انجمن اسلامى باشد كه بيايد و كم‏كم بخواهد يك جايى كه هست آنجا را به هم بزند، اداره‏اى را حيثيت اداريش را به هم بزند، بدانيد اين انجمن اسلامى نيست. انجمن اسلامى بايد ناظر به امور باشد و معين هر جا كه هست باشد. اگر چنانچه انجمن اسلامى مثلاً در بانك كه هست بخواهد افراد صالح را هى بگويد چطور است و بيرون كند و افراد ناصالح وارد بكند، اين انجمن اسلامى نيست.

بايد ملتفت باشيد كه اشخاصى كه در بين شما هست انحراف نداشته باشند كه به واسطه انحراف شما را به انحراف بكشند يا لااقل بدنام كنند و بالاخره ما هر چيزى كه در اين مملكت الان داريم، چه مجلس و چه دولت و چه حزب و چه بانك و چه ساير ارگان‏هايى كه داريم بايد ما كوشش كنيم كه اينها بخورد به جمهورى اسلامى. خوب، ما ادعا كرديم كه ما جمهورى اسلامى را مى‏خواهيم، همه ملت هم موافقند با اين، جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، آنهائى كه مخالفند معدودى هستند، خوب، ما كه مى‏گوئيم كه نظام جمهورى اسلامى را در ايران ما متحقق كرديم، آنوقت اگر خداى نخواسته بيايند

صحيفه نور ج 16 صفحه 111

مجلس ببينند كه مجلس را بعضى آوردند خراب دارند مى‏كنند، بروند دولت، دولت هم ببينند همين طور است، همين طور يك وقت بشود شير بى دم و شكم، ما بايد كوشش كنيم كه اينها را تا آن اندازه‏اى كه قدرت داريم به همين چيزى كه اسلام مى‏خواهد مبدل كنيم.

بانك‏هاى ما بايد توجه به اين معنا داشته باشند كه بانك، بانك اسلامى است امروز، نه بانك زمان رضاشاه و محمدرضا شاه. بانك‏ها بايد فكر اين مطلب باشند كه مسائل خودشان را با اسلام تطبيق بدهند و همه جا اينطور بايد باشد. ما از رويهمرفته جامعه مان هيچ نگرانى نداريم. رويهمرفته جامعه ما يك جامعه اسلامى است و دارد رو به اسلام مى‏رود، اما از اين خصوصيات و افراد نادر كه گاهى وقت‏ها اشخاص بسيار خطرناكى هستند، از اينها نگرانى هست كه مبادا در هر جا كه اينها بتوانند، وارد بشوند و با ورود خودشان انحراف ايجاد بكنند و ما نبايد سهل انگارى كنيم كه خوب، يك نفر آمده است فرض كنيد در اين محل، و خرابكارها ديگران نيستند. نه، يك نفر فاسد يك وقت مى‏بينيد كه يك انجمنى را فاسد مى‏كند و يك كشورى را رو به فساد مى‏كشاند، ما بايد توجه به اين مسائل داشته باشيم. اين حدود الهى كه خداى تبارك و تعالى قرار داده و يك فرد اگر در داخل منزلش هم يك كارى بكند كه بيرون منعكس بشود او را تعقيب و مجازات مى‏كنند، براى اينكه اينهائى كه اينطور فسادها را در يك مملكتى مى‏كنند ولو توى خانه‏اى اين كار را مى‏كنند اين كم كم سرايت مى‏كند و جامعه را رو به فساد مى‏برد. خداى رحمان و رحيمى كه با همه بندگانش رحمت دارد و مى‏خواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند، به حسب تشريع اينطور فرموده است. آنوقت يك نفر آدمى كه بيايد در خيابان و شمشيرش را بكشد، چاقويش را بكشد و بخواهد مردم را تهديد كند، بگويند كه اين را بايد بكشيد، اين براى اين نيست كه اين يك آدم يك همچو كارى كرده، يك دشمنى با اين آدم است، اين براى اين است كه اگر اين را رها كنند يك كشور كم كم كشيده مى‏شود به فساد. فساد يك فرد، دو فرد، چهار فرد، اين ور، آن ور، اگر منحصر به خودشان بود حرفى نبود اما فساد سرايت مى‏كند، اخلاق فاسد سرايت مى كند به همه، كم كم مى‏بيند يك وقت يك كشورى فاسد شد. اسلام از اول جلويش را خواسته بگيرد، گفته اين كسى كه اين فساد را كرده بايد با او اينجور رفتار كنيد تا از اول نگذارد رشد پيدا كند اين فساد. شما هم بايد، موظفيد، در بانك موظفند، در انجمن‏هاى اسلامى موظفند، جمهورى اسلامى و حزب جمهورى اسلامى موظف است و دولت و همه موظفند به اينكه نگذارند، يك مورد هم فساد وقتى واقع شد اغماض نكنند، همان يك مورد را تعقيب كنند و همين يك مورد را از بين ببرند تا سرايت نكند، يك وقت يك جمهورى به فساد كشيده بشود يا لااقل به اينطور كشيده بشود كه بدنام بشود در دنيا. به اندازه كافى ما اشخاصى كه، مبلغينى كه بخواهند اين جمهورى اسلامى را به بدنامى بكشند به قدر كافى در دنيا ما داريم. خودمان نبايد يك كارى بكنيم كه كمك بشود، به قدر كافى دنيا با ما دارد مخالفت مى‏كند. ولى شما اگر خودتان را حفظ بكنيد و اگر اخلاق اسلامى در خودتان نفوذ بكند و همه توجه به اين مسائل داشته باشيد كه از اخلاق اسلامى يكى از امور مهمش قضيه تفرقه نداشتن و مجتمع بودن است، همه با هم بودن است و تا حالا هم ما هر چه

صحيفه نور ج 16 صفحه 112

پيشرفت كرده‏ايم از اين معنا بوده. تاكنون اين جمهورى اسلامى از اولى كه انقلاب پيدا شده، چه در آنجائى كه قطع ريشه‏هاى فساد را كردند و از بين بردند تا آنجائى كه در امور كشور كارسازى كردند، بازسازى كردند، در اثر اين وحدتى بوده است كه اينها داشتند كه يكى از اخلاق اسلامى است.

مادامى كه برادرى را حفظ كنيم، در امان هستيم

اين برادرى يكى از امورى است كه در قرآن كريم همه ما را برادر خواندند، مسلمان‏ها را، مومنين را، و برادرها بايد با حسن نيت و برادرى مجتمع باشند و بحمدالله تعالى هستند. ما بايد اين نعمت الهى كه خدا اين هم نعمت حساب كرده، اين نعمت، بزرگ ترين نعمت است، اين نعمت الهى را ما بايد حفظش كنيم. مادامى كه اين نعمت الهى را ما حفظ كرديم، در امان هستيم از همه شياطين و آن روزى كه ما اين نعمت را خداى نخواسته از دست بدهيم، آن روز است كه خلل وارد مى‏شود به كشور ما. و من اميدوارم كه به همين نحوى كه الان دارد پيش مى‏رود و جمهورى اسلامى دارد پيش مى‏رود و همه كسانى كه در ايران يك كارى انجام مى‏دهند، يك فكرى را دارند، همه با هم هستند و موافق با هم هستند و تاكنون هم بحمدالله هر چه توطئه بوده است در اثر همين بيدارى كه ملت ما دارند و بيدارى كه دولت ما دارد و سايرين دارند همه خنثى شده است و انشاءالله از اين به بعد هم خنثى خواهد شد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه كشور، كشورهاى اسلامى، به همه ملت‏هاى مسلمان، آگاهى به مقدارى كه بتوانند به اسلام برگردند و بتوانند خدمت كنند به نوع بشر، انشاءالله توفيقش را عنايت بفرمايد و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى انشاءالله برسد به مقامى كه خودش را برساند به زمان ظهور امام زمان سلام الله عليه. و انشاءالله خداوند ما را در اخلاق خوش، در رفتار خوش، در كردار خوش يارى كند و هواهاى نفسانى ما را انشاءالله با عنايت خودش و قدرت خودش سركوب كند.

والسلام عليكم و رحمه الله


previos page menu page next page