صفحه 10 از 49 نخستنخست ... 6789101112131420 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 482

موضوع: •●♥ دل نوشته های یک عاشق شکست خورده ♥●•

  1. #91
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    گل مــی کنـــد به باغ نگـاهت جـوانیم
    وقــتی بروی دامـــن خـــود می نشانیم
    داغ جنون قـــطره ی اشــکم به چشم تو
    هر چند از دو چـشم خودت می چکانیم
    مـن عابـــر شــکســته دل خـلوت تو ام
    تا بیـکران چشــم خـــودت مــی کشانیم
    یک مشـت بغض یخ زده تفسیر می کند
    انـــــدوه و درد غربــت بــی همــزبانیم
    وقــتی پـرید رنگ تو از پشت قصه ها
    تصــویر شد نهـــایت رنـــگــین کـمانیم
    تو، آن گلی که می شــکفی در خیال من
    پُر می شود زعطر خوشــت زنــدگانیم
    در کـهــکشان چـشم تو گم می شود دلم
    سرگـشتـــه در نــــهایــتی از بی نشانیم
    زیــبـــاترین ردیف غـــزلهای من توئی
    ای یـــــار ســــرو قـــامت ابـرو کمانیم
    حـــالا بیـــا و غــربت ما را مرور کن
    ای یــــادگــــــار وســعت سبـز جوانیم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #92
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    آنروز ..

    تازه فهمیدم ..

    در چه بلندایی آشیانه داشتم...

    وقتی از چشمهایت افتادم...

    هنوز دست و پای دلم درد می کند ..

    چقدر شکستن سخت است ...

    وقتی تو داری نگاه می کنی



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #93
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    شب آمد و دل تنگم هوای خانه گرفت
    دوباره گریه ی بی طاقتم بهانه گرفت
    شکیب درد خموشانه ام دوباره شکست
    دوباره خرمن خکسترم زبانه گرفت
    نشاط زمزمه زاری شد و به شعر نشست
    صدای خنده فغان گشت و در ترانه گرفت
    زهی پسند کماندار فتنه کز بن تیر
    نگاه کرد و دو چشم مرا نشانه گرفت
    امید عافیتم بود روزگار نخواست
    قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت
    زهی بخیل ستمگر که هر چه داد به من
    به تیغ باز ستاند و به تازیانه گرفت
    چو دود بی سر و سامان شدم که برق بلا
    به خرمنم زد و آتش در آشیانه گرفت
    چه جای گل که درخت کهن ز ریشه بسوخت
    ازین سموم نفس کش که در جوانه گرفت
    دل گرفته ی من همچو ابر بارانی
    گشایشی مگر از گریه ی شبانه گرفت



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #94
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    خون از دل زخم تازه ام می آید
    چون کوه به لب گدازه ام می آید
    خورشید به خون خفته بیدارگرم
    بوی سحر از جنازه ام می آید!



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #95
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دلم گرفته آسمون ، نمی تونم گریه کنم

    شکنجه می شم از خودم ، نمی تونم شکوه کنم

    انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده

    باز داره باورم می شه ، خنده به من نیوموده



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #96
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    لحظه ديدار نزديك است .
    باز من ديوانه ام، مستم .
    باز مي لرزد، دلم، دستم .
    باز گويي در جهان ديگري هستم .
    هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ !
    هاي ! نپريشي صفاي زلفم را، دست!
    آبرويم را نريزي، دل !
    - اي نخورده مست -
    لحظه ديدار نزديك است


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #97
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دستای من سرده یعنی که من تنهام
    یعنی ازت دورم یعنی تورو میخوام
    دستای من سرده یعنی که دل تنگم
    یعنی برای تو با گریه میجنگم
    دستای من سرده یعنی که دل کندی
    یعنی که غمگینم اما .. تو میخندی ...


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #98
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    درميان من وتو فاصله هاست

    گاه مي انديشم

    مي تواني تو به لبخندي اين فاصله را برداري

    تو توانايي بخشش را داري

    دست هاي تو توانايي آن را دارد

    که مرا

    زندگاني بخشد

    چشمهاي تو به من مي بخشد

    شورعشق ومستي

    و تو چون مصرع شعري زيبا ،
    سطر برجسته اي از زندگي من هستي



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #99
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دل من می شکند
    چه دل است این دل من؟

    که زیک لرزش اشک

    بر رخ رهگذری

    یا ز نالیدن مادر به فراق پسری

    دل من می شکند

    چه کنم دلم از سنگ که نیست

    گریه در خلوت دل ننگ که نیست
    هر کجا اشک یتیمی رنجور

    می چکد بر سر مژگان سیاه

    هر کجا چشم زنی غمزده با یاد پسر مانده به راه

    در مزاری که زنی ناله کند در عزای پسرش

    یا یتیمی که کند گریه به سوگ پدرش

    جانم آید به خروش

    ور ببینم پر خونین کبوتر را

    یا یکی بچه گنجشک که بشکسته پرش

    دل من می شکند


    حالت دخترکی کوچک و تنها و فقیر

    که به حسرت کند از شیشه اشک به عروسک نگه گاه به گاه

    وز دل تنگ کند ناله و آه

    ناله پیرزنی غمزده و دست تهی

    که ندارد نفسی

    ضجه مرغ اسیر

    که کند ناله به کنج قفسی

    هق هق مرد اسیری که بلا دیده بسی
    حالت دختر زشتی که ز شرم

    رو ندارد به کسی

    دل من می شکند


    هر کجا در نگه تازه نهالانی خرد

    از ستیز پدر و مادر خشم آلوده

    می وزد بوی طلاق

    وز پراکندگی غافله ای برخیزد

    در سرا بانگ فراق

    آن زمانی که بدنبال شهید
    مادر داغ به دل

    سینه می کوبد و می نالد و می گرید زار

    همچنان ابر بهار

    یا زمانی که نشیند در اشک

    بر سر سنگ مزار

    و به فریاد کند نام پسر را تکرار

    دل من می شکند


    چه کنم دلم از سنگ که نیست

    گریه در خلوت دل ننگ که نیست


    چه دل است این دل من

    دلم از ناله مرغان چمن می شکند

    ز خیال غم مردم دل من می شکند

    دلم از داغ شهیدان وطن می شکند


    چه کنم دلم از سنگ که نیست

    گریه در خلوت دل ننگ که نیست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #100
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    می زنم کبریت بر تنهایی ام
    تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام

    می روم تا هر چه غم پارو کنم
    خانه ام را باز هم جارو کنم

    می روم تا موی خود شانه کنم
    خنده را مهمان این خانه کنم

    می روم تا پرده هارا واکنم
    دوست دارم؛ دوست دارم
    عشق را معنا کنم

    شادی ام را رنگ آبی می زنم
    بوسه بر طعم گلابی می زنم

    می دوم خندان به سوی آینه
    باز می خندم؛ به روی آینه

    می زنم یک شاخه گل بر موی خود
    می نشینم باز بر زانوی خود

    می نشانم روی دستم یک کتاب
    تا بخوانم باز هم یک شعر ناب

    آری!آری! این منم این شاد و مست
    دوست دارم عاشقی را هرچه هست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 10 از 49 نخستنخست ... 6789101112131420 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/