صفحه 13 از 47 نخستنخست ... 39101112131415161723 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 464

موضوع: شعر نو

  1. #121
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    نپرس بعد شكستن چرا صدا نرسيد
    سكوت اگرچه صدا بود، تا شما نرسيد
    دلم شبيه خودش بود –يك غريبه لال-
    كه آشناي شما شد به عاشقانه رسيد
    و موج آبي چشم تو اتفاق افتاد
    دلم – غريق تو- كارش به دست و پا...نرسيد
    چقدر توي خودش ابر ربخت، باران شد
    چقدر جاده شد اما به هيچ جا نرسيد
    هزار مرتبه من «تو» شدم تو اما ...نه
    دريغ از آن همه «من» كه به «تو» به «ما» نرسيد
    سلام نقطه پايان آشنايي بود
    چه خوب مي شد از اول به انتها نرسيد
    كلاغ قصه من – عشق- در ته شب ماند
    به خانه اش، به سپيده، به روشنا نرسيد

    سيد وحيد سمناني


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #122
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    برف ها
    کم کم آب می شود
    شب
    ذره ذره آفتاب می شود
    و دعای هر کسی
    رفته رفته توی راه
    مستجاب می شود ...

    عرفان نظر آهاری


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #123
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چگونه درختان را آب داده اند
    که جای میوه ، تخم کبوتر بار می دهند
    چگونه خیابان ها را جارو کرده اند
    که کسی دیگر در خیابان ها پیدا نیست
    چگونه به من گفته اند
    چهار شعر دیگر اگر بنویسم می آیی
    و کسی اکنون می گوید
    باید برگردم
    و ابتدای همین شعر ها
    با تو قراری بگذارم .
    بر نمی گردم
    تو خلاصه شبی یا روزی می آیی
    و بسا از تخم پرنده ای سیمرغی در آید
    و حکایت منطق الطیر را بگوید
    که چگونه
    سی مرغ پریشان به مرغ نمونه بدل می شوند
    و ما
    که یکی بودیم
    این همه تکثیر می شویم

    شمس لنگرودی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #124
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اینک منم

    یگانه فرصت این جهان !

    فرمان می دهم

    دوستم بداری

    ای تنها امتم !

    اگر سعادت امروز و رستگاری رستخیزت را

    در خانه ی من می خواهی .


    شمس لنگرودی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #125
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    نها شدم ، به جاست که بر خیزم

    با خود چو گردباد بیاوزیم

    راهی برم به جایی و آنگاه چون نسیم

    خاموش وار از همه بگریزم


    سیاوش کسرایی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #126
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آمپار !
    با جامه ی سپیدت ،
    در خانه چه تنهایی !

    استوای یاس و سنبل رومی !

    جهش شگفت آب نما های باغ و آواز زرد قناری را می شنوی ،
    در هر غروب
    رقص سرو ها و پرندگان را نظاره می کنی ،
    و حروف را یک به یک
    بر چلوار سفید سوزن می زنی !

    آمپار !
    با جامه ی سپیدت ،
    در خانه چه تنهایی !

    آمپار !
    چه دشوار است که بگویم :
    دوستت می دارم !

    فدریکو گارسیا لورکا


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #127
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بر دفاتر دبستانم ،
    بر نیمکتم ،
    بر درختان ، بر ماسه
    بر برف ،
    نام تو را می نویسم !

    بر برگ ها سفید ،
    بر برگ ها ی خوانده شده ،
    بر سنگ و خون ،
    بر کاغذ و خاکستر
    نام تو را می نویسم
    بر تصاویر مطلا ،
    بر سلاح مردان جنگ ،
    بر تاج شاهان
    نام تو را می نویسم !

    بر جنگل و کویر ،
    بر آشیانه ،
    گل ها ی طاووسی ،
    بر انعکاس کودکی ام
    نام تو را می نویسم !

    بر شگفتی شب ،
    بر نان سفید روز ،
    بر هفته های دل دادگان
    نام تو را می نویسم !

    بر پاره های لاجوردی آسمان ،
    بر خورشید کپک زده ی مرداب ،
    بر ماه زنده ی دریاچه
    نام تو را می نویسم !

    بر دشت ، بر افق ،
    بر بال مرغان ، بر آسیاب سایه ها
    نام تو را می نویسم !

    بر هر دم سحری ،
    بر زورق دریا ، بر کوه مجنون
    نام تو را می نویسم !

    بر کف ابرها ،
    بر خوی کردن طوفان ،
    بر قطره های گس باران
    نام تورا می نویسم !

    بر اجسام نورانی ،
    بر زنگ رنگ ها ،
    بر طبیعت جسم
    نام تو را می نویسم !

    بر کوره راه ها ی بیدار ،
    بر جاده های هر ور آزاد ،
    بر میادین طوفانی
    نام تو را می نویسم !

    بر هر چراغ روشن ،
    بر هر چراغ خاموش ، بر تمامی خانه ها
    نام تو را می نویسم !

    بر میوه های قاچ شده به تساوی ،
    بر آینه ی اتاق خویش ،
    بر بسترم _ای صدف خالی !_
    نام تو را می نویسم !

    بر سگ طماع مهربانم ،
    بر گوش تیز او ، بر پاهای ناتوانش
    نام تو را می نویسم !

    بر درگاه و اشیای آشنا ،
    بر موج مقدس آتش
    نام تو را می نویسم !

    بر اندام بخشوده شده ،
    بین دوستانم ،
    بر هر سپیده که دست می گشاید
    نام تو را می نویسم !

    بر شیشه های مات ،
    بر لب های آماده ی دقیق ، بر فراز سکوت
    نام تو را می نویسم !

    بر جان پناه های ویران شده ،
    بر فانوس های سرنگون ،
    بر چارچوب دل تنگی خویش
    نام تو را می نویسم !

    بر غیبت نا خواسته ،
    بر تنهایی عریان ،
    بر پلکان مرگ
    نام تو را می نویسم !

    بر سلامت باز آمده ،
    بر آسیب گم شده ،
    بر امید بی خاطره
    نام تو را می نویسم !

    و به نیروی یکی واژه
    زندگی را از سر می گیرم !
    من برای شناختن و نامیدن تو
    پا به این جهان نهاده ام !
    ای آزادی !

    پل الوار


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #128
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بر پلک ها ی من ایستاده است !
    مودر موی من
    هم شکل دست ها ی من
    همرنگ چشمانم ...

    چون سنگی پرتاب شده به آسمان ،
    در سایه ی من محو می شود !

    چشمانش همیشه بازند ،
    تا من نخوابم !
    رویاهایم در چشمه ای روشن
    خورشید را تبخیر می کنند !
    مرا می خنداند ،
    می گریاند و می خنداند ،
    به گفتنم وا می دارد
    بی که حرفی
    برای گفتن داشته باشم !

    پل الوار


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #129
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    سیاوش کسرایی


    محروم ز مِهر تو و در ابر ِغمم

    پژمرده ستاره ی تک ِصبحدمم

    شمعم که به ته رسیده ام در شب عمر

    می سوزم و از خویشتن خویش کمم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #130
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بر گلوی صاف اسمان

    پلکان!
    پلکانی که مرا چونان صدایی
    به تو میرساند
    ضرباتی که مرا
    در تو میپیچد
    با طنینش
    در طاقی تصویر
    کلاغی در باد
    بر اخرین دانه نوک میزند
    و تلخی اش را
    ماندگار
    به کام میسپارد...

    *

    پلکان
    پلکانی که مرا چونان سایه ای
    از کنارت
    عبور خواهد داد

    *

    بالا میروم
    بالا
    لاله های گوش زمین
    از تنفس پرنده
    پر میشود

    بالا میروم
    دندانهای شیری شکوفه
    در دهان بهار
    بالا
    قطرات چکیده ی ابر
    بر گلوی صاف اسمان

    *

    پلکان
    پلکانی که مرا به تو میرساند
    مرا
    از تو میرهاند
    و ضرباتی که با ابشاری
    در پیچاپیچ رودخانه ای
    گم خواهد شد...



    افسانه افروز...برگ و باد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 13 از 47 نخستنخست ... 39101112131415161723 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/