•°•(¯`·._ نثرهای کوتاه _.·´¯)•°•

[R A H A]

خسته‌ام از
کابوس افکار ناجور...!
فکرم، چشمام، دهانم، قلبم و آغوشم را
می‌بندم تا از تهاجم
لغات زهرآلود...
احساس تلخ...
نگاه مشکوک...
و قضاوتهای تُرش...
در امان باشم...!!!
زندان دل‌
اَمن تر است...!!!

[R A H A]

عشق مانند شن روان است، اگر به آن چنگ بزنید از میان دستان شما خواهد لغزید



به آرامی پیمانه ای از آن بردارید تا روح شما را لبریز کند.



همچنان که شن در جستجوی پر کردن فضای خالی دستان شماست

[R A H A]

دوباره می نویسم از امروز ودیروز...

دوباره می نویسم ، نه آنکه کسی را منتظر می دانم، مینویسم چون تلنبار می شوم و سنگین

و نیاز به گفتنم را جز نوشتن چیز دیگری خاموش نخواهد کرد...

دوباره مینویسم شما که هستید؟؟؟؟؟

[R A H A]

دوستی با هر که کردم از برای دوستی
دشمنی ها کرد بامن در لباس دوستی

[R A H A]

زدگی اب تنی در حوضچه ی اکنون است.

دریای من ممنون از آرامشت...

[R A H A]

کاش رویای من همان موقع که ارزوی کوچکی بود براورده میشد تا دیگه داغش به دلم نمونه.

کاش حسرتت رو به دل نداشتم رویای من.

[R A H A]

حرف و ناله زیاده برای فریاد

اما این دست ها پیش نمیرن

[R A H A]

خلوتم را نشکن، شاید آنجا من و دل/ خلوتی داریم و با هم راز ها

[R A H A]

تنها با چشم دل است که می توان به درستی دید زیرا همیشه آن چیز که اصل است با چشم نادیدنی است

[R A H A]

بلاتكليفم

مثل كتاب فراموش شده ای

روی نيمكت يه پارک سوت كور

كه باد ديوونه

نخونده ورقش مي زنه !