صفحه 17 از 23 نخستنخست ... 7131415161718192021 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 225

موضوع: دیوان اشعار سیف فرغانی

  1. #161
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عشق را حمل بر مجاز مکن

    جان ده ار عاشقی و ناز مکن


    با خودی گرد کوی عشق مگرد

    مؤمنی بی‌وضو نماز مکن


    دست با خود به کار دوست مبر

    به سوی قبله پا دراز مکن


    با چنین رو به گرد کعبه مگرد

    جامهٔ کعبه بی‌نماز مکن


    چون دلت نیست محرم توحید

    سفر کعبه و حجاز مکن


    از پی تن قبای ناز مدوز

    مرده را جز کفن جهاز مکن


    قدمت در مقام محمودی‌ست

    خویشتن بندهٔ ایاز مکن


    راز در دل چو دانه در پنبه است

    همچو حلاج کشف راز مکن


    به نسیمی که بر دهانت وزد

    لب خود همچو غنچه باز مکن


    باز کن چشم تا ببینی دوست

    چون بدیدی دگر فراز مکن


    تا توانی چو سیف فرغانی

    عشق را حمل بر مجاز مکن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #162
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بپوش آن رخ و دلربایی مکن

    دگر با کسی آشنایی مکن


    به چشم سیه خون مردم مریز

    به روی چو مه دلربایی مکن


    ز من پند بنیوش و دیگر چو شمع

    به هر مجلسی روشنایی مکن


    مرو از بر ما و گر می‌روی

    دگر عزم رفتن چو آیی مکن


    به امثال من بعد ازین التفات

    به سگ روی نان می‌نمایی، مکن


    سخن آتشی می‌فروزی، مگوی

    نظر فتنه‌ای می‌فزایی، مکن


    مرا غمزهٔ تو به صد رمز گفت

    تو نیز ای فلان، بی‌وفایی مکن


    به چشمی که کردی به ما یک نظر

    به دیگر کس ار آن نمایی، مکن


    چو شمع فلک نور از آن روی تافت

    تو روشن‌دلی تیره‌رایی مکن


    گر او را خوهی ترک عالم بگوی

    تو سلطان وقتی گدایی مکن


    محبت وفاق است مر دوست را

    خلافی به طبع مرایی مکن


    چو معشوق رند است و می می‌خورد

    اگر عاشقی پارسایی مکن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #163
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای شکر لب نظری سوی من مسکین کن

    ترک یک بوسه بگو کام مرا شیرین کن


    دهن و قند لبت پستهٔ شکر مغزست

    تو از آن پسته مرا طوطی شکرچین کن


    نرگس مست بگردان، دل و جان برهم زن

    سنبل جعد بیفشان و جهان مشکین کن


    ز آن تنی کز سمن و یاسمنش عار آید

    دم به دم پیرهنی پر ز گل و نسرین کن


    تو ز کار دگران هیچ نمی‌پردازی

    تا بگویم که نگاهی به من غمگین کن


    همه ذرات جهان از تو مدد می‌خواهند

    آفتابا نظری سوی من مسکین کن


    عالمی بیدق نطع هوس وصل تواند

    آخر ای شاه رخ خود سوی این فرزین کن


    با تو در هر ندبم دست عمل جان بازی است

    ببری یا ببرم؟ عاقبتم تعیین کن


    نخوهم دیدن خود آرزویم دیدن تست

    روی چون آینه بنما و مرا خودبین کن


    آستان در تو خواستم از دولت، گفت

    تا برو سر نهم ای بخت مرا تمکین کن


    گفت هیهات که آن خوابگه شیران است

    آن به تو کی رسد از خاک چو سگ بالین کن


    از پی فاتحهٔ وصل دعایی گفتم

    تا برین ختم شود فاتحه را آمین کن


    سیف فرغانی شوریده شد از دیدن تو

    تو به شیرین لب خود شور ورا تسکین کن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #164
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای چشم من از رخ تو روشن

    چشمی به کرشمه بر من افگن


    اکنون که به دیدن تو ما را

    شد چشم چو آب دیده روشن،


    جان و دل و عقل هر سه هستند

    در عشق تو چون دو چشم یک تن


    ای مردم چشم دل خیالت!

    دارم ز تو من درین نشیمن،


    در جامه تنی چو ریسمانی

    در سینه دلی چو چشم سوزن


    دل در طلب تو هست فارغ

    چون مردم چشم از دویدن


    روی تو به نیکویی مه و نور

    چشم من و خواب آب و روغن


    شد چشم بد و زبان بدگوی

    اندر حق تو ز همت من،


    نابینا همچو چشم نرگس

    ناگویا چون زبان سوسن


    ای دلبر دوست تو همی باش

    ایمن پس ازین ز چشم دشمن


    تا چشم بود نهاده در سر

    تا جان باشد نهفته در تن


    از روی تو چشم بر نداریم

    کز روی تو جان ماست گلشن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #165
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای لب لعلت شکرستان من!

    وی دهنت چشمهٔ حیوان من!


    تا سر زلف تو ندیدم دگر

    جمع نشد حال پریشان من


    درد فراق تو هلاکم کند

    گر نکند وصل تو درمان من


    بی‌لب خندان تو دایم چو آب

    خون چکد از دیدهٔ گریان من


    هست بلای دل من حسن تو

    باد فدای تن تو جان من


    من تنم و مهر تو جان من است

    من شبم و تو مه تابان من


    جز تو در آفاق مرا هیچ نیست

    ای همه آن تو و تو آن من


    گر به فراقم بکشی راضیم

    هم نکنی کار به فرمان من


    گر چه فغان می‌نکنم آشکار

    الحذر از نالهٔ پنهان من


    ناله چو بلبل کنم از شوق تو

    ای رخ خوب تو گلستان من


    سیف همی گوید تو یوسفی

    بی تو جهان کلبهٔ احزان من

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #166
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مرغ دلم صید کرد غمزهٔ چون تیر او

    لشکر خود عرض داد حسن جهان گیر او


    باز سپید است حسن، طعمهٔ او مرغ دل

    شیر سیاه است عشق، با همه نخجیر او


    عشق نماز دل است، مسجد او کوی دوست

    ترک دو عالم شناس اول تکبیر او


    هست وضوش آب چشم، روز جوانیش وقت

    فوت شود وصل دوست از تو به تاخیر او


    عشق چو صبح است دید روی چو خورشید دوست

    بر دل هر کس که تافت نور تباشیر او


    خمر الهی است عشق ساقی او دست فضل

    بی خبری از دو کون مبدا تاثیر او


    عشق چو آورد حکم از بر سلطان حسن

    در تو عملها کند حزن به تقریر او


    عشق جوان نورسید تا چو خرابات شد

    خانقه دل که بود عقل کهن پیر او


    مرغ دل عاشق است آن که چو قصدش کنی

    زخم خوری چون هدف از پر بی تیر او


    گر تو ندانی که چیست این همه نظم بدیع

    دوست به حسن آیتی‌ست وین همه تفسیر او


    ورنه تو بیدار دل حال چو من خفته را

    خواب پریشان شمار وین همه تعبیر او


    زمزمهٔ شعر سیف نغمهٔ داودی است

    نفخهٔ صور دل است صوت مزامیر او

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #167
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به رنگ خود نیم زان رو وز آن مو

    که گل را رنگ بخشد مشک را بو


    دو چشمم خیره شد دروی ندانم

    نگارستان فردوس است یا رو


    ندارد هیچ خوبی فر آن ماه

    ندارد پر طاوسان پرستو


    دهان چون پسته و پسته پر از قند

    لبان چون شکر و شکر سخن‌گو


    عجب گر ملک روم و چین نگیرد

    نگار ترک رو با خال هندو


    ز من چون شیر از آتش می‌گریزد

    بلی از سگ گریزان باشد آهو


    نهاده دام اندر حلقهٔ زلف

    فگنده تاب در زنجیر گیسو


    ایا چون ساحری کار تو مشکل

    ایا چون سامری چشم تو جادو


    اگر در گلشن آیی، سرو آزاد

    زند در پیش بالای تو زانو


    کسی را وصل تو گردد میسر

    که جان بر کف بود زر در ترازو


    اگرچه آسمانش پشت باشد

    نیارد با تو زد خورشید پهلو


    کسی کو پیش گیرد کار عشقت

    نهد کار دو عالم را به یک سو


    جفای تو وفا باشد ازیرا

    ز نیکو هرچه آید هست نیکو


    از آن ساعت که تیر غمزه خوردم

    من از دست کمانداران ابرو،


    هماندم سیف فرغانی بدانست

    که جرم عاشقان جرمی است معفو

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #168
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چو هیچ می‌نکنی التفات با ما تو

    چه فایده است درین التفات ما با تو؟


    برای چیست تکاپوی من به هر طرفی؟

    چو در میانه مسافت همین منم تا تو


    ز بس که خلعت عشق تو جان من پوشید

    خیالم است که در جامه این منم یا تو


    به چشم معنی چندان که باز می‌نگرم

    ز روی نسبت ما قطره‌ایم و دریا تو


    پس این تویی و منی در میانه چندان است

    که قطره بحر ببیند تو ما شوی ما تو


    ترا به بردن دلهای خلق معجزه‌ای است

    که دلبران همه سحرند و دست بیضا تو


    اجل به کشتن من قصد داشت، عشقت گفت

    که این وظیفه از آن من است فرما تو


    شب وصال دهان بر لبم نهادی و گفت

    منم به لب شکر و طوطی شکرخا تو


    بدان که هست تو را با دهان من نسبت

    که در جهان به سخن می‌شوی هویدا تو


    فدا کند پس ازین جان و دل به دست آرد

    چو دید بنده که در دل همی کنی جا تو


    ز فرقت تو چو مرده است سیف فرغانی

    توی به وصل خود این مرده را مسیحا، تو!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #169
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای صبا قصهٔ عشاق بر یار بگو

    خبری از من دلداده به دلدار بگو


    از رسانیدن پیغام رهی عار مدار

    به گلستان چو درآیی سخن خار بگو


    چون به حضرت رسی امسال، بدان راحت جان

    آنچه از رنج رسیدست به من پار، بگو


    ور به قانون ادب بر در او ره یابی

    با شفا یک دو سخن از من بیمار بگو


    خبر آدم سرگشته به رضوان برسان

    قصهٔ بلبل شوریده به گلزار بگو


    چون بدان خسرو شیرین ملاحت برسی

    بیتکی چندش ازین مخزن اسرار بگو


    غزلی کز من گوینده سماعت باشد

    به اصولی که در آن طبع کند کار بگو


    ور بپرسد که به رویم نگرانی دارد

    شعف بنده بدان طلعت و دیدار بگو


    خادمانی که در آن پردهٔ عزت باشند

    در اگر بر تو ببندند ز دیوار بگو


    ور بدانی که دوم بار نیابی فرصت

    وقت اگر دست دهد جمله به یک بار بگو


    کای ازو روی نهان کرده چو اصحاب الکهف!

    او سگ تست مرانش ز در غار بگو


    سیف فرغانی بی روی تو تا کی گوید

    ای صبا قصهٔ عشاق بر یار بگو

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #170
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ای رقعهٔ حسن را رخت شاه

    ماییم ز حسن رویت آگاه


    روی تو مه تمام بر سرو

    رخساره گل شکفته بر ماه


    در کوی تو کدیه کردن ای دوست

    نزد همه همچو مال دلخواه


    ما از همه کمتریم در ملک

    ما از همه پس تریم در راه


    کس نور صفا ندید در ما

    کس آب بقا نیافت در چاه


    نی مسند فقر را ز من صدر

    نی رقعهٔ عشق را زمن شاه


    بربسته گلو چو میخ خیمه

    پوشیده نمد چو چوب خرگاه


    از صورت من جداست معنی

    آمیخته نیست دانه با کاه


    زین خرقه بود فضیحت من

    کز پوست بود هلاک روباه


    بر کسوت حال من چنان است

    این خرقه که بر پلاس دیباه


    آلوده به صد دراز دستی

    این دامن و آستین کوتاه


    ای گشته ز یاد دوست غافل

    ذکرش ز زبان حال آگاه


    چندان بشنو که حلقه گردد

    در گوش دل تو های الله


    تا دوست به دامت اوفتد سیف

    از خویش خلاص خویشتن خواه

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 17 از 23 نخستنخست ... 7131415161718192021 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/