پـــارســی را پــاس بــداریـــم | معانی واژگان بیگانه
به جای ثالثا بگو سوم
به جای ثانیا بگو دوم
به جای ثبت نام بگو نام نویسی
به جای ثبت نام کردم بگو نام نویسی کردم
به جای ثروت بگو دارایی
به جای ثقیل بگو سنگین
به جای ثلاثه بگو سه گانه
به جای جاده مواصلاتی بگو راه دسترسی
به جای جاذبه بگو کشش
به جای جاعل بگو برساز
به جای جاعلین بگو برسازها
به جای جالب بگو نغز - دلنشین - دلچسب
به جای جالب توجه بگو نگریستنی
به جای جامع بگو فراگیر
به جای جانبی بگو پهلویی
به جای جاهل بگو نادان
به جای جایزه بگو پاداش
به جای جبار بگو ستمکار - ستمگر
به جای جثه بگو تنه
به جای جدار بگو پوسته
به جای جدال بگو کشمکش
به جای جدیدا بگو به تازگی
به جای جدیدالانتشار بگو تازه چاپ
به جای جدیدالتاسیس بگو نوساز-تازه ساز
به جای جدیدترین بگو تازه ترین
به جای جذاب بگو گیرا
به جای جذابیت بگو گیرایی - گیرایش
به جای جذب دانشجو بگو پذیرش دانشجو
به جای جراید بگو روزنامه ها
به جای جرأت بگو یارا
به جای جرثقیل بگو گرانکش
به جای جرح بگو زخم
به جای جرم بگو بزه
به جای جریمه بگو تاوان
به جای جزء به جزء بگو مو به مو
به جای جزایی بگو کیفری
به جای جزیره بگو آبخوست (abxast)
به جای جزیی از آن بگو پاره ای از آن
به جای جسد بگو پیکر
به جای جسور بگو بی باک - دلیر
به جای جعل بگو برساخت
به جای جعلی بگو برساخته - ساختگی
به جای جعلی بگو دروغین
به جای جغرافیا بگو گیتاشناسی
به جای جلاد بگو دژخیم
به جای جلال و جبروت بگو فر و شکوه
به جای جلسات بگو نشست ها
به جای جلسه بگو نشست
به جای جلسه کارمندان بگو نشست کارمندان
به جای جلوس کردن بگو نشستن
به جای جمع آوری بگو گردآوری
به جای جمعاً بگو رویهمرفته
به جای جمعه بگو آدینه
به جای جمعی بگو گروهی
به جای جنس بگو کالا
به جای جنوب بگو نیمروز
به جای جهل بگو نادانی
به جای جهنم بگو دوزخ
به جای جواب بگو پاسخ
به جای جوابگوبگو پاسخگو
به جای جوار بگو همسایگی
به جای جواز بگو پروانه
به جای جک (در خودرو) بگو خرک
به جای چارت بگو نمودار
به جای چرا زحمت کشیدید؟ بگو چرا رنجه فرمودید؟
به جای چراغ قوه بگو چراغ دستی
به جای چطور بگو چگونه
به جای چه طوری؟ بگو چگونه؟
به جای حائز بگو دارای
به جای حادثه بگو پیشامد
به جای حاذق بگو زبردست
به جای حاصل از بگو برآمده از
به جای حاضر بگو آماده
به جای حال که بگو اکنون که به جای حالا بگو اکنون
به جای حامله بگو آبستن - باردار
به جای حامی بگو پشتیبان
به جای حامیان بگو پیروان
به جای حاوی بگو در بر گیرنده
به جای حبس بگو زندان
به جای حتماً بگو بی گمان به جای حد بگو مرز - کران
به جای حداقل بگو کمینه - دست کم
به جای حداکثر بگو بیشینه
به جای حدس بگو گمان
به جای حدس می زنم بگو گمان می کنم
به جای حدود بگو نزدیک
به جای حدی ندارد از ... بگو مرزی ندارد از ...
به جای حرارت بگو گرما
به جای حرارتی بگو گرمایشی
به جای حراست بگو نگهبانی
به جای حرام بگو ناروا
به جای حرف "سین" بگو بندواژه "سین"
به جای حرف (الفبا) بگو بندواژه
به جای حرف بی ربط بگو سخن نادرست
به جای حرف زدن بگو سخن گفتن
به جای حرفه ای بگو چیره دست
به جای حرفه بگو پیشه
به جای حرم سرا بگو پرده سرا
به جای حرکت بگو جنبش
به جای حرکت کن بگو بجنب
به جای حریف بگو هم آورد
به جای حزن انگیز بگو اندوهبار
به جای حزن بگو اندوه
به جای حساب شده بگو سنجیده
به جای حسابگر بگو دوراندیش
به جای حساس بگو دلنازک
به جای حسب الامر بگو به دستور
به جای حسنه بگو نیک - نیکو
به جای حسود بگو چشم تنگ
به جای حصار بگو دیوار - بارو
به جای حفاظت بگو نگهداری
به جای حفره بگو سوراخ
به جای حفظ کردن (نوشته) بگو از بر کردن
به جای حق التحقیق بگو پژوهانه
به جای حق التدریس بگو آموزانه
به جای حق الزحمه بگو دستمزد
به جای حق السکوت بگو خموشانه
به جای حقارت بگو خواری
به جای حقوق بگیر بگو مزدبگیر
به جای حقوق(پول دریافتی) بگو دستمزد - کارانه
به جای حقیر بگو کوچک
به جای حقیر شد بگو کوچک شد
به جای حقیقت بگو راستی - درستی
به جای حلق بگو گلو
به جای حلقوم بگو خرخره - خشک نای
به جای حلقوی بگو گرد
به جای حماسی بگو پهلوانی
به جای حماقت بگو سبک مغزی
به جای حمال بگو باربر- بارکش
به جای حمام بگو گرمابه
به جای حمایت بگو پشتیبانی
به جای حمل و نقل بگو ترابری