-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 199
تاريخ: 15/10/58
مصاحبه خبرنگار مجله تايم با امام خمينى
سؤال: احساسات ضد امريكائى در ايران وسيع است، امريكائيان هم به نوبت خود از ايران عصبانى هستند، دورنماى روابط دو جانبه را پس از قطعنامه شوراى امنيت چگونه مىبينيد؟
جواب: احساسات ايرانيان عليه ملت امريكا نبوده، بلكه دولت آمريكاست. ما سالها از بىعدالتى فرياد مىزديم و از اختناق شكايت داشتيم. اما امريكا شاه را بر تخت نشاند يعنى در 1941 متفقين او را به جاى رضاخان كه نوكر انگليس بود نشاندند و دولت امريكا در برابر مخالفت مردم ايران پيوسته از او حمايت كرد. شاه همه منابع ما را غارت كرد، شرف ملى ما، سرمايههاى ما، استعدادهاى جوانان ما را بر باد داد، بدين ترتيب ايرانيان نمىتوانند نظر خوبى به دولت امريكا داشته باشند و اخيراً ملت ما به اين نتيجه رسيد كه دولت كارتر، به اصطلاح سفارتخانه خود را به صورت پايگاهى براى جاسوسى و توطئه عليه ايران درآورده است. جاسوسان تحت عنوان مأموران سفارت فعاليت مىكردند و اكنون كه ملت ما اين حقيقت را دريافته، امريكا را دشمن شماره يك خود مىشناسد. به عقيده ما، ملت امريكا به خاطر رفتار دولتشان در ايران، به هيچ وجه قابل سرزنش نيستند. اگر امريكا بخواهد از طريق دخالت نظامى يا محاصره اقتصادى و يا شيوههاى ارعاب، ما را از عدالت محروم كند، هرگز بحران حل نشده و در انديشه مردم باقى خواهد ماند. مردم امريكا نبايد بگذارند كارتر چنين شيوهاى را ادامه دهد، در غير اينصورت ملت ما متدرجاً تصور خواهد كرد كه مردم امريكا هم در سوءنيت كارتر نسبت به ايران سهيمند. راه ديگرى كه در برابر دولت امريكا وجود دارد اين است كه به اقدامات ناصوابى كه در ايران كرده اعتراف كند. از ديدگاه ما راه حل بحران، تحويل شاه مخلوع به ايران و اقداماتى براى جبران ضايعاتى است كه ديكتاتورى او بر ملت وارد آورده است. البته ضايعاتى جبران ناپذير هم وجود دارد منجمله شهادت صد هزار نفر در مبارزه عليه شاه، نيرو و استعدادهاى انسانى كه در راه سرنگونى او به كار گرفته شد قابل اعاده نيست، اما ما انتظار پس دادن ثروتهائى را داريم كه از اين ملت غارت كرده است. در صورتى كه ملت ايران قانع شود كه رئيس جمهور شايستهاى به جاى كارتر مايل به انجام عمل ناروا عليه ما نيست، مىتواند رفتارى عادى با امريكا داشته باشد،
صحيفه نور ج 11 صفحه 200
آن نوع روابطى كه ما با ديگر كشورها داريم.
سوال: اينكه بيشتر كشورهاى عالم گروگان گيرى را محكوم كردهاند، ترديدى در شما در مورد موضعتان پديد نمىآورد؟
جواب: بيشتر كشورهائى كه اين كار را كردهاند، زير فشار امريكا بوده است. ما مىخواهيم به همه دنيا نشان دهيم كه قدرتهاى فائقه را هم مىتوان به نيروى ايمان شكست داد. ما در برابر دولت امريكا با همه قدرتش مقاومت مىكنيم و از هيچ قدرتى نمىترسيم.
سؤال: آيا مىدانيد كه شما ايران را منزوى كردهايد؟ حتى ملتهاى اسلامى هم گروگان گيرى را محكوم كردهاند. شما امريكا را از ايران بيرون كرده ايد ولى چه كسى مىتواند شما را از فشار شوروى رها سازد؟
جواب: ما امريكا را بيرون كرديم كه دولتى اسلام به وجود آوريم، نه اينكه شوروى را جانشين آن كنيم. شعارهاى ملت ما اين حقيقت را جلوه گر مىسازد. ما مرتباً گفتهايم نه غرب و نه شرق. اگر روزى شوروى به ما فشار آورد، با همان نيروئى با آن مقابله خواهيم كرد كه به ما امكان بيرون راندن امريكا را داد يعنى نيروى ايمان.
سؤال: شما بايد قبول كنيد كه امريكا هرگز شاه را تحويل ملت ايران نخواهد داد. اگر ترديدى داريد، معلوم است كه امريكا را نشناخته ايد. اگر سازمان ملل حاضر به تحقيق در شكايات شما شود، گروگانها را آزاد خواهيد كرد؟ در عين حال آيا همه ديكتاتورىهاى عالم بايد مورد تحقيق سازمان ملل قرار گيرند؟
جواب: ما امريكا را خوب مىشناسيم و مىدانيم كه مى توانيم در برابرش مقاومت كرده و از شرفمان دفاع كنيم. مانشان داده ايم كه در برابر بيعدالتى بزرگ او كه پناه دادن شاه است مىتوانيم مقاومت كنيم. ما بايد بر آمريكا غلبه كنيم و او را در همه منطقه شكست دهيم. خروج شاه از امريكا معما را حل نمىكند. يك سازمان بين المللى بايد تلاشهاى جدى را صورت دهد تا امريكا را وادار به تحويل شاه خائن به ايران كند. اين سازمان بايد ثروتى را كه شاه غارت كرده، به صاحبان اصليش كه ملت ايرانند، برگرداند. چنين سازمانى همچنين بايد همه ديكتاتورها را محاكمه كند. ما تسليم بىعدالتى نخواهيم شد و با ستمكاران كنار نخواهيم آمد.
صحيفه نور ج 11 صفحه 201
سؤال: اگر بحران گروگانها حل شود، آيا پيش بينى عادى شدن روابط نظير از سر گرفتن خريد اسلحه و معاملات تجارتى را از آمريكا مىكنيد؟
جواب: ما با هر نوع معاملهاى كه مصالح مسلمين را آسيب رساند مخالفيم. پيوندهاى تجارتى و ديگر مبادلات، مادام كه به مصلحت ملت ما باشد براى ما مورد قبول است. در عين حال دولت مسؤول امضاى چنان موافقت نامههائى است نه من.
سؤال: اقتصاد ايران زنده نشده، فقيران جنوب تهران مثل گذشتهاند، نيروهاى مسلح احتمالاً نمى توانند از ايران در برابر حمله دفاع كنند، فعاليت سياسى عادى به چشم نمىخورد، با توجه به اين خصوصيات نبايد بگويم كه انقلاب موفق نشده است؟
جواب: ممكن است همه اين مشاهدات درست باشد اما انقلاب موفق بوده است، حتى اركان انقلاب محكم تر شده است. اين حقيقتى است كه ملت ما به انقلاب عادت كردهاند و امروز همه انقلابى و آماده شهادت هستند. من جداً اعلام مىكنم كه ماتوانيم به آسانى در برابر تجاوز آمريكا بايستيم. امريكا ممكن است ما را شكست دهد ولى نه انقلاب ما را و به همين دليل است كه من به پيروزى خودمان اطمينان دارم. دولت امريكا مفهوم شهادت را نمىفهمد. ما با چنين روحيهاى است كه همه مشكلات ايران را حل مىكنيم. به شعارهاى مردم نگاه كنيد كه مىگويند، كارتر نمىداند منطق شهادت چيست. بايد به شما بگويم كه ضايعاتى كه با آن روبرو هستيم زائيده پنجاه سال خيانت خاندان پهلوى است و حداقل بيست سال ترميم آن طول مىكشد. آزادى و جمهورى اسلامى برقرار شده اما استقلال كامل نيازمند قطع وابستگى به شرق و غرب است و آن هم هدفى است كه ما به آن خواهيم رسيد.
سؤال: پارهاى اوقات شما با صدور اعلاميههائى به مردم مىگوئيد چه كار بكنند و در عين حال وقتى كه مىخواهيد از مسووليت اجتناب كنيد مىگوئيد من نمىتوانم كارى بكنم، اين در اختيار مردم يا دانشجويان است؟
جواب: اين حقيقتى است كه من هم مثل ديگران نظرم را ابراز كرده و در مورد آنچه كه بايد انجام شود اظهار نظر مىكنم اما شما نبايد ترديدى داشته باشيد كه گروگانها در دست دانشجويانند.
سؤال: آيا هرگز در مورد چيزى اشتباه كردهايد؟
جواب: فقط محمد رسول الله و ديگر پيامبران و ائمه اشتباه نمىكردند، هر كس ديگرى اشتباه مىكند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 189
تاريخ: 14/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اساتيد دانشگاه تهران
دنباله هر انقلابى احتراز از مشكلات امكان ندارد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از توجه شما آقايان دانشمندان به مسائل محل احتياج تشكر مىكنم و اميدوارم كه با همت والاى همه قشرها، خصوصاً دانشگاهىها و دانشمندان، متفكرين، مشكلات كم كم رفع بشود، البته مشكلات زياد است و دنباله هر انقلابى هم احتراز از مشكلات امكان ندارد، لكن من به شما آقايان مژده مىدهم به اينكه اين انقلاب اسلامى از تمام انقلاباتى كه در دنيا اتفاق افتاده است بهتر است و ضايعاتش كمتر و آن چيزى كه به دست آمده و اميد است زودتر به دست بيايد، بيشتر. مهم اين است كه انقلابات ديگر نوعاً از يك قوه جبارهاى منتقل مىشد به يك قوه جباره ديگر، كودتا واقع مىشد يا احزاب، مثلاً يك حزبى تقويت مىشد و به طور كودتا يك رژيمى را از بين مىبردند و يك رژيمى ديگر مىآمد در كار كه هر دو آنها شبيه به هم بودند، يك قدرت طلبى بود.
سرنيزه مىتواند يك مردمى را سركوب كند، لكن نمىتواند مستقر باشد
الان شما مىبينيد كه در افغانستان كه ما الان فعلاً مورد ابتلائمان است، كودتا مىشود، لكن كودتاهايى است كه يك قدرتمندى به وسيله قدرتمند ديگر مىآيد روى كار، بعد او مىرود يك قدرتمند ديگر مىآيد روى كار و ملت هيچ، ابداً رضايت از اين امور ندارد، ملتها كار ندارند به آن. الان ملت افغانستان با اين انقلابى كه در اغتشاشى كه در افغانستان اتفاق افتاده و آنى كه از طرف شوروى تقويت مىشود و اصل كودتا، كودتاى شوروى است، نه كودتاى آن شخص، قبل از سركار آمدن آن شخص، آن قواى شوروى وارد شد به افغانستان و وارد شد و حكومت را از بين برد، نه اينكه حكومت او بيايد، به رغم حكومت، اينها آمدند و افغانستان را گرفتند و قبضه كردند و حكومتش يك حكومت فاسدى بود، آن حكومت فاسد را بردند، يك حكومت فاسدترى به جاى او گذاشتند و الان هم افغانستان در قبضه آنهاست برخلاف ملت و همه اشخاصى كه متفكرند و همه دولتهائى كه وابسته به خود شوروى نيستند اين امر را محكوم كردند و سفير شوروى همان چند ساعت بعد از آن كارى كه كرده بودند آمد اينجا و مانده بود اينجا تا وقتى كه من همين وقتها ملاقاتش كردم، اين گفت: من يك پيامى آوردم و پيامش را ذكر كرد و همين مطالب بود كه اشخاص خارجى آمده بودند و در افغانستان مشغول به مثلاً
صحيفه نور ج 11 صفحه 190
اخلال بودند و مخالف با ملت بودند و دولت افغانستان از شوروى خواست كه بيايد اين كار را بكند و آن هم بنا دارد بيايد، در صورتى كه آمده بودند و از بين برده بودند او را، من از او پرسيدم كه آن خارجى كه شما مىگوييد كى هست؟ كدام خارجىها آمدند؟ با تمجمج گفت: پاكستان، بعد من برايش قصهاى را گفتم كه اساس مسائل ما هم همان قصه است، گفتم اگر شما خيال كنيد كه با سرنيزه بتوانيد يك ملتى را خاضع كنيد و استقرار هم پيدا بشود اين اشتباه است، سرنيزه مىتواند يك مردمى را سركوب كند، بكشد، چه بكند، لكن نمىتواند مستقر باشد، ملت اگر يك چيزى خواستند، نمىشود به خلاف ميل ملت هميشه يك كارى را انجام داد و اگر رژيمش با حكومت با ملت، دو رژيم باشد ملت مسلم باشد، حكومت كمونيست باشد، اين نخواهد درست شد و شما همچو اميدى نداشته باشيد، با بودن يك ملتى به حال نظام اسلامى و آمدن يك حكومتى براى اين ملت به نظام ديگرى مثل كمونيست است اين مىشود اول شماها بريزيد و بكشيد (و چنانچه دارند همين كار را مىكنند) و مردم را سركوب كنيد، لكن اين استقرار نمى تواند پيدا كند.
در دنيا ما نداريم يك همچو انقلابى كه دنبالش آزادى باشد
و عمده اين است كه حكومتها نمىتوانند بفهمند تكاليف خودشان را راجع به ملتها، حكومتها هر چه روى كار آمدند، تقريباً آمدند براى سركوبى ملتها، در صورتى كه حكومت يك ملت (خصوصاً در آنجاهائى كه دعوى دموكراسى و امثال ذلك مىكنند) براى خدمت مردم است نه براى سركوبى مردم، لكن مابينيم حكومتها اينطور نيستند. اين حكومتهائى كه ما با ايشان مواجه بوديم و ديديم كه همه مىدانيد وضعشان چه بوده و اين حكومتهاى همجوار ما هم مىدانيد كه همه اينطور هستند كه يك دسته اقليتى با قدرت و سرنيزه و پشتيبان داشتن از خارج مىآيند و يك ملتى را سركوب مىكنند تا آن اندازهاى كه بتوانند ملتها بيدار بشوند. از آن جمله مسأله ايران بود، كه ايران مبتلا بود به يك حكومتى كه با سرنيزه انگليسىها اول و با سرنيزه اين قواى ثلاثه، اين متفقين و در ادامهاش با سرنيزه امريكا به اين ملت مسلط شد و رساند كار را به آنجاهائى كه همه ديديد. لكن اينطور نبود كه اين نهضت ايران يك قدرتمندى باشد ضد يك قدرتمند ديگر كه آن قدرتمند با سرنيزه بيايد اين قدرتمند را خارج كند و خودش با سرنيزه سركوبى كند، اين يك نهضتى بود كه از متن ملت بپا شد، نهضت، نهضت ملى بود، يعنى ملت از زن و مرد، از بچه و بزرگ همه قيام كردند و اين حكومت جائر را از بين بردند، اين يك امتيازى است بين اين نهضت اسلامى ايران با نهضتهاى ديگر كه اين صددرصد ملى بود، يك شخصى كه سرنيزه دستش باشد، بيفتد جلو، همه مردم را بكشاند با توپ و تانك، يك توپ و تانك ديگرى را بكوبد، اين نبود، ملت در مقابل يك دولت ايستاد و هيچ هم توپ و تانكى نداشت، همهاش فرياد و تظاهر. اتكال به خدا بود، از اين جهت اين امتياز هست كه مال ملت هست اين، اين نهضت نه كودتاست و نه اينكه يك قدرتى قدرت ديگر را از بين برده باشد، يك ملتى يك قدرتى را از بين برده، يك ملتى در صورتى كه نه نظامى بود، نه تعليمات نظامى داشته و
صحيفه نور ج 11 صفحه 191
نه چيزى، دانشگاهى بودند و يا دانشجو بودند و يا طلبه بودند و يا زن بودند و يا مرد، مثلاً بازارى بودند و اينها هيچ كدام تعليمات نظامى نداشتند و ابزار نظامى نداشتند و ابراز نظامى هم دستشان نبود، لكن همه بودند، وقتى همه بودند، يك قدرت ملت، يك قدرت الهى بود و نكته ديگر، اينكه همه هم قيام كرده بودند، يك چيز مىخواستند و آنكه حكومت عدل مىخواستند، حكومت اسلام مىخواستند، اين آمال همه بود، آن بچههائى كه تازه زبان باز كرده بودند از مادرهاشان ياد گرفته بودند و مىگفتند جمهورى اسلامى زن و مرد و آنهائى كه مطلع بودند، همه مىگفتند ما حكومت اسلامى مىخواهيم. پس اين نهضتى كه در ايران شده است به واسطه اين دو نكته كه يكى نهضت از متن ملت و يكى هم عقائد اسلامى و براى اسلام، اين اسباب اين شده كه اين نهضت وقتى جلو رفت ديگر شروع نكرد به سركوبى مثل الان شما وضع افغانستان را ببينيد به مجرد اينكه حكومت حالا، حكومت امين را زده زمين، حالا افتاده به آدمكشى، طيارههاى شوروى بالاى سر ملت افغانستان و قواى چهل و پنجهزار كه مىگويند قواى شوروى مجهز توى شهر ريختند و دارند چه مىكنند البته آنها مقاومت دارند مىكنند و بالاخره پيروزى با ملت است انشاءالله، اينجا اينجور نبود. اينجا بعد از اينكه همه، ديگر اين يك چيزى است كه ما همه شاهد بوديم بعد از اينكه قوا شكسته شد و شاه اول رفت و شاه مخلوع اولى رفت و دنبالهاش هم بعد رفت و اينها بعدش بنا نداشتند به اينكه بريزند تو خانههاى مردم، سركوب كنند مردم را، طياره بيايد و چه، براى آنكه آن ملت بود همه با هم بودند ديگر يك قدرتى نيامده بود روى كار به ضد ملت، ملت بودند همه با هم رفيق و برادر.
بنابراين، اين يك خاصيتى بود در اين نهضت ما كه براى اين خاصيت دنبالش ديگر اين آدمكشىها شروع نشد، كه چند هزار جمعيت، در يكى از اينها در افغانستان گفتند بيشتر از سه هزار در يك محل، بيشتر از سه هزار را كشتند، يك مسجد كه دويست و پنجاه نفر مشغول نماز بودند و افراد ديگرى هم در كار بودند، همهشان را با چيز كشتند اينجا اين حرفها نبود در كار، براى اينكه اينجا يك قدرتى با يك قدرتى مواجه نبود، يك ملتى با يك قدرت مواجه بود، ملت ديگر بعد از اينكه غلبه كرد، براى كى چيز بكند، تا پنج ماه هم تقريباً، يك آزادى در اين مملكت بود كه در هيچ انقلابى در دنيا نبود، فرانسه را مىگويند كه از همه ممالك مثلاً اقدم يا زودتر است به تمدن، فرانسه بعد از اينكه انقلاب در آن پيدا شد اينقدرها آدم كشته شد، الان هم باز معلوم نيست آنطور استقرا پيدا كرده باشد، اينطور آزادى باشد. اينجا بعد از اينكه اين سد شكسته شد، پشت سر سد يك آزادى مطلق، تمام فرودگاهها باز بود، بنابر اين نبود كه يك چيزى كه بشود فرودگاه باز باشد، همه جاها را مى بستند، تمام مخابرات را كنترل مىكردند، قطع مىكردند بين آنجا و همه جا و تمام فرودگاهها بسته مىشد، تمام مطبوعات قدغن مىشد، توقيف مىشد، در كودتاهائى كه بوده است و در انقلاباتى كه بوده، اينطور بوده كه پشتش يك اختناقى بوده است كه بالاتر از هر اختناقى، اختناق دنبال كودتا بوده، دنبال انقلاب بوده و همه ديديد كه دنبال سر اين انقلاب يك آزادى مطلق بوده، يك آزادى بود كه شروع كردند اشخاص مفسد و فاسد استفاده از آن كردند. تا پنج ماه همه چيز آزاد بود، همه روزنامهها و همه مقالات و همه
صحيفه نور ج 11 صفحه 192
گويندگان و همه چيزها و همه راهها هم باز بود، حالا هم كه باز است. بعد از چند ماه معلوم شد كه خوب، اين مطبوعات همچو نيست، يك مطبوعاتى باشد كه مثلاً يك دستهاى يك عقائدى دارند مىخواهند آن عقائد را ذكر بكنند معلوم شد يك توطئههائى دارند اينها و از اسرائيل كه دشمن بشريت است اينها دارند ارتزاق مىكنند و توطئه دارند. بعد از اين هم يك دستهاى از چند تا روزنامه، براى اينكه محاكمه بشوند، ببينند كه اينها چرا اين كارها را مىكنند چيز شد. اما كشتار دستجمعى، و آن مسائل هيچ نبود. چند نفر از اينهائى كه پنجاه سال مشغول هرزگى بودند و مشغول كشتن و وادار كردن به كشتن بودند، يك عده معدودى از اينها را آوردند محاكمه كردند، بعد از اينكه معلوم شد كه اينها اينطور بودند، چند نفر كشتند و چقدرها را چه كردند، اينها را به جزاى خودشان رساندند. در دنيا ما نداريم يك همچو انقلابى كه دنبال سرش اينجورى با انسانيت رفتار شده باشد، آزادى داده شده باشد، نداريم ما يك همچو چيزى و اين براى اين بود كه از ملت بود و براى اسلام بوده، ملت خودش را موظف مىدانست به اينكه كار خلاف نكند، خوب، البته در يك همچو جمعيت سى و چند ميليونى هستند، خوب، يك عدهاى هم هستند كار خلاف مىكنند هميشه بوده و حالا هم هست و از زمان سابق هم بوده تا حالا، اما اينطور نبوده است كه يك كشتار دستجعى، آن اشخاصى كه غلبه كردند يك كشتار دستجمعى بكنند، آن اشخاص كه غلبه كردند يك اختناق فوق العاده پيش بياورند، اين حرفها نبوده در كار و عمدهاش همين بوده كه مال ملت بوده و براى اسلام بود. اين مسألهاى بود كه فرق هست مابين اين نهضت و نهضتهاى ديگر از اين جهت كه نهضت ملى است و اسلامى.
اگر ما به تمدن فاسد غرب پشت كنيم خودكفا خواهيم شد
مىبينيد شما كه همه قشرها الا يك دستههاى كوچكى كه فاسد هستند و آنها از خارج الهام مىگيرند همه مشغول اينها شدند، همه احساس اين معنا را مىكنند كه ما بايد براى كشورمان يك كارى بكنيم، دانشگاه هم مشغول همين كار است، دانشسراها هم مشغول همين كار هستند، رعيتها هم مشغول همين زراعت هستند. در دو روز پيش از اينكه رعيتهاى اطراف قم آمده بودند با بيلهاشان (جالب هم بود) و فرياد هم مىزدند كه ما خودمان مىخواهيم چيز خودمان را درست بكنيم و كشاورزى خودمان را، كشاورزها مشغولند، لكن مىدانيد كه يك مملكتى كه خوب لااقل حالا از سابق بوده، لااقل پنجاه سال كوشش شده در فساد، نه اينكه همين مشغول كار خودشان بودند و كارى نداشتند، به رعيت كارى نداشتند، به ملت، نخير كار داشتند، كوشش كردند كه از همه جهات اين مملكت را به آسيب برسانند، در دانشگاهها يك جور، به يك وسيله، يك دانشگاه استعمارى درست كرده بودند براى ما كه جوانهاى ما وقتى آنجا مىرفتند، وقتى كه بيرون مىآمدند به نفع ديگران بيشتر صحبت مىكردند تا به نفع خودشان، تربيت اينطور مىخواستند بكنند و هر جا را دست گذاشتيد مى ديديد كه خرابى كردند. هر جا به يك قسمى، در اين تودههاى مردم ايجاد اختلافات، كم كارى، نگذارند مردم كار بكنند و مىخواهند وابسته به غير باشند، ما را وابسته به غير ما. عقيده مان اين شده است كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 193
غير از غرب ديگر كسى نيست، جائى نيست كه بشود، ما بايد وابسته باشيم يا به شرق و يا به غرب. آدم خوبهاى ما مىگفتند به غرب وابسته باشيم، براى اينكه اين مقدار ادراكشان نبود كه نه، ماتوانيم خودمان بايستيم كار بكنيم، خودمان مىتوانيم سرپا بايستيم، ما ترجيح مى دهيم به اينكه از اين تمدنى كه ما را فاسد دارد مىكند دست برداريم و برسيم به يك زندگانى بسيط انسانى.
اگر ما يك همچو چيزى پيدا بكنيم واز اين تمدن مفسد و فاسد پشت بكنيم به آن، خودمان كم كم خودكفا خواهيم شد. آن كه ما را نمىگذارد به اينكه در هر قشرى كه داريم خودكفا باشيم، وابستگى است كه ما به آنها داريم. وقتى بنا شد كه قبله يك ملتى غرب باشد، روبه آنجا مىايستد و حرف مىزند. آتاتورك عكسش، من در آنوقت كه در تركيه بودم، من مجسمهاش را ديدم كه مجسمهاش اين بود، دستش را اينطور دراز كرده بودند، گفتند آنهائى كه آنجا بودند، كه دستش را طرف غرب دراز كرده است و مىگفت كه همه چيز از آنجا بايد باشد و يكى از دانشمندان به اصطلاح ما كه در زمان سابق بود و بعد هم فوت شد، او در ايران گفته بود كه ما تا همه چيزمان انگليسى نشود نمىتوانيم درست كنيم خودمان را. يك همچو مغزهائى كه همه چيز را آنجا مىدانند ودامن زده با تمام تبليغاتى كه بوده است در عرض اين سالهاى طولانى به اينكه به ما باور بدهند و تحميل كنند به ما كه خودمان آدم نيستيم، تحميل كردند به ما، تا يكى دلش درد مىگيرد برود اروپا، يكى مىخواهد چند تا كلمه چيزى ياد بگيرد برود اروپا، شما اگر اينهائى كه رفتند اروپا و تحصيل به خيال خودشان كردند بياوريد به آن كسى كه صحيح در اينجا تحصيل كرده باشد (والا اينجا هم تحصيل صحيحى براى ما درست نكردند) اگر مقايسه كنيد مىبينيد كه اينكه رفته اروپا، رفته تفريح بكند، رفته كاغذ بگيرد بيايد اينجا، تحميل مردم بشود اجازه بگيرد، اجازه تحميل به مردم، آن ديپلمى را كه به جوانهاى ما مىدهند خيلى آسانتر و زودتر است از آنكه به خودشان مىدهند، براى اينكه خودشان مىخواهند دانشمند بشوند، ما را مىخواهند نگذارند، ما را همچو كردند كه هر چه هست از آنجاست و خودتان هيچ چيز نيستيد. اين را بايد به خودمان اثبات كنيم كه ما هم آدميم، كه ما هم هستيم در دنيا، كه شرق هم يك جائى است، همهاش غربى نيست، شرق هم يك جائى است كه خزائنش بيشتر از همه جا و متفكرينش بيشتر از همه جا بوده است. تا آنوقتى كه ما را اسير كردند، طب از شرق رفته به غرب، تمدن از شرق رفته به غرب، لكن معالاسف قضايا چه شده است و دسته بندىها چه جور بوده و تبليغات چه بوده است كه ما را به عقب زدند به طورى كه ما خودمان را هيچ مىدانيم. اين را كراراً من گفتم، فاستونى را در كارخانه اصفهان مىبافتند پشتش مىنوشتند انگليسى، براى اينكه تا انگليسى نباشد بازار هم نمىخرد آن را. من و شما هم نمىخريم، بايد انگليسى باشد تا بخريم، خيابانهاى ما اگر مىخواهد چه بشود، خيابان روزولت، آن روزولتى كه ما را به اين مصيبت نشاند و آمدند اين مرد را به قولى كه خودش گفت: من را صلاح ديدند كه باشم اينجاً و خدا لعنتشان كند كه همچو صلاحديدى را كردند، باز خيابان بايد خيابان روزولت، خيابان چرچيل، خيابان كذا. شما برويد بگرديد در همه خيابانهاى غرب، من كه نمىدانم اما من گمان ندارم كه اسم يكى از سلاطين در آنجا باشد، مگر اينكه بخواهند بازى بدهند ما را، گاهى
صحيفه نور ج 11 صفحه 194
اينطورى است كه بخواهند بازى بدهند ما را، يكىآنجا بگذارند. شما بيائيد صد تا اينجا درست كنيد ما ر اينطورى كردند كه بكلى در همه معلومات خودمان را بستيم و معلومات ديگران را نه، معلومات صادراتى، اگر يك معلوماتى، كه معلومات واقعى بود كه ما حالا به اين روز نبوديم. معلومات صادراتى يعنى آنكه نتواند به درد ما بخورد آنى كه نتواند ما را به مرتبه كذا برساند، لكن اسم زياد بود، تبليغات، دروازه تمدن كذا. شما مىدانيد مائى را كه اين آقا به دروازه تمدن رسانده! حالا كه رفته مىبينيد چيست، وضع چيست، وضع ما چيست، هيچى نداريم، همه خزائنمان را بردند، هر چه نفت داشتيم بردند و ايشان هم وعده كرده بود تا بيست سال ديگر ما نفت داريم و از خورشيد استفاده مىكنيم، البته اگر ايشان بودند تا بيست سال ديگر شايد نفت نداشتيم ديگر، ولى بحمدالله داريم نفت، دزدى وقتى در آن نباشد هست.
مطالعات كارشناسان خارجى براى غارت منابع كشور
در هر صورت اين خاصيتى كه در اين انقلاب هست كه اسلامى است و ملى، اين خاصيت اسباب اين شده است كه همه شما آقايان را وادار به كار كرده هر چه كار ازتان بيايد مىكنيد براى اينكه مىبينيد كار براى خودتان است، نه براى غير منزل خودتان. شما الان ايران را منزل خودتان مىدانيد، قبل از اين مىگفتيد براى چه من كار كنم، خوب من كار كنم كه آمريكا ببرد. در صنعت نفت فرض كنيد كه ما كار كنيم كه امريكا ببرد، براى چه بكنيم اما حالا مىبينيد مال خودتان است. بله در همه جا حالا يك ريشههائى از آنها باقى مانده كه مىخواهند ما كار كنيم و امريكا ببرد. اين اشخاصى كه خودشان را معرفى مىكنند كهفرض كنيد براى ملت و براى خلق و براى بساط، اينها دارند كوششكنند به اينكه ما كار كنيم خارجىها ببرند، اينها كوشششان اين است، لكن به اسم اينكه نه اينطور نيست، مىخواهيم ملت چه باشد، ملت،خواهيم چه باشد، يك ملتى كه همه ايستادند رأى به يك قانونى دادند، مخالفت مىكنند، مىگويند كه اين دموكراسى نيست، دموكراسى غير از اين است كه مردم خودشان سرنوشت خودشان را دست بگيرند، كجاى دنيا اينقدر دموكراسى هست كه براى قانون اساسى، دو دفعه مردم رأى بدهند، كجاى دنيا شما سراغ داريد كه براى يك قانون دو دفعه رأى بدهند، يك دفعه رأى بدهند به اشخاص خبرگانى كه بيايند اين را ببينند و چه بكنند، يك دفعه ديگر هم، همهشان رأى بدهند به خود آن قانون، باز هم آقايان مىگويند اين محل اشكال است، ملت يك چيزى يك چيزى را كه خواسته، شما اگر بگوئيد محل اشكال است، شما مىخواهيد تحميل كنيد، شما ديكتاتور هستى كه مىخواهى تحميل كنى، قضيه هم اين نيست كه حالا اينها دلشان مىخواهد يك مجلس كذائى باشد و يك مثلاً رژيم كذايى، قضيه اين است از اين يك رژيم كه به دست خود ملت و با اسلاميت پيش بيايد مىترسند. اين خارجىها همه چيز ما را مطالعه كردند، اينها يك جانورهاى عجيبى هستند، همه چيز ما را مطالعه كردند، يعنى آمدند كارشناسهاشان تمام بيابانهاى ما را آنوقت كه اتومبيل نبود با شتر مىرفتند، با شتر و ساربان مىرفتند، تمام اين بيابان هائى
صحيفه نور ج 11 صفحه 195
بود كه درجاهائى كه مثلاً كاروانها مىرفتند، اينها مىرفتند از بيابانها، از جاهاى ديگر نقشه برمى داشتند و آن چيزهائى كه زيرزمين بود، اينها با چيزهائى كه داشتند مىفهمند اينجا چيست. در همدان كه بودم يكى از دوستان من يك صفحه بزرگى را آورد من ديدم كه گفت نقشه همدان است. نقشه همدان و حومه همدان، بزرگ بود، در نقشه ديدم كه يك نقطههاى زيادى در آن هست، گفت اين نقشه مال خارجىها است، اين نقطههائى است كه يك چيزى در آن هست، اين نقطههائى كه گذاشتند جاهائى است كه اينها كشف كردند يك چيزى در اين محل، يك چيزى پيدا مىشود، اينها علاوه بر اينكه زمينهاى ما را تفحص كردند و همه چيزش را تحت نظر قرار دادند و مىدانند ما چه داريم، علاوه بر اين قشرهاى ملت ما را مطالعه كردند.
در بختيارىها رفتند، آنجا يك نفر آدم رفته چند سال مانده آنجا در بختيارىها مطالعه كرده كه اينها را چطور مىشود رام كرد، چطور مىشود برانگيخت، روحيات اينها چه جور است، در بلوچستان هم رفتند، در كردستان هم رفتند، همه جا، ممكن است يك نفر هم باشد كه كردها ندانند، غير كرد، خيال كنند كرد است. گاهى وقتها يكى از آنها پيدا شده، عمامه سرش بوده، آخوند شده، همه جا رفتند اينها و همه انگيزههائى كه در يك ملتى ممكن است منشا يك امرى بشود، اينها مطالعهاش را كردند، قبلا اينها مطالعه داشتند لكن خارجى، و عينى چيزى به دستشان نيامده بود، آنطورى كه بايد بيايد، مطالعات بود و عمليات بود.
اسلام و وحدت كلمه اقشار مردم، دو نقطه اساسى و مورد حمله اجانب
شما ملت بزرگ، آن مطالعات آنها را عينيت داديد، يعنى آنها بعد از مطالعاتشان به اينجا رسيده بودند كه آن چيزى كه مضر است، اسلام است برايشان و وحدت كلمه ملت، اگر همه ملت يكى بشود و همه اسلامى باشند، اين نمىگذارد آنها زندگى شان درست بشود، اين دو نقطه را اينها به آن حمله كردند زمان رضاشاه به اسلام حمله كردند و به روحانيت حمله كردند، آن كردند، آن كردند كه كسانى اگر يادشان باشد ديدند، كسانى كه نديدند در تاريخ بعدها ببينند، چون تاريخ هم نمىتوانست بنويسد، بعدها شايد بيايد در تاريخ و در زمان ما هم با فرم ديگر، اساس اين بود كه اسلام را ببرند، تاريخ اسلام را به اسم اينكه ما خودمان يك كذائى هستيم، تاريخ اسلام را مىخواست از بين ببرد، موفق نشد، همه چيز را اينها مىخواستند از بين ببرند موفق نشدند. همه چيز را اينها مىخواستند از بين ببرند، اسلام را ضعيفش كنند و مردم را از آنهائى كه كار براى اسلام مىكردند يا كارشناس اسلام بودند جدا كنند، به اسم اينكه اينها مرتجع هستند. از اين طرف هم دانشگاهىها يك دسته فكلى آنجا نشستند براى خودشان چه مىكنند به ما مىآمدند اينطور تزريق مىكردند كه اينها يك دسته بىدين و ريش تراش و فكلى، به شما مىآمدند از آن طرف مىگفتند اينها يك دسته انگليسىاند. اينها، همان عمال انگليسى مىآمدند مىگفتند اينها يك دسته انگليسىاند. اينها، همان عمال انگليسى مىآمدند مىگفتند آخوندها، اين آخوندها انگليسىاند، انگليسىها اين حوزهها را درست كردند، من خودم با
صحيفه نور ج 11 صفحه 196
گوشم شنيدم گفت: انگليسىها نجف و قم را - انگليسىها - درست كردند، مىخواستند وحدت كلمهاى كه امكان داشت بين اين دو قشر متفكر پيش بيايد، نگذارند.
خدا خواست كه در يك برهه از زمان، اين دو قشر با هم شدند، هر دو يك قصد داشتند، هر دو يك مطلب داشتند.
و حالا باز همان قضايا مىخواهند پيش بياورند، باز دانشگاهىها را از مدارس قديمه جدا كنند، حزبها پيش بياورند و گروههاى فراوان كه همه با هم مختلف باشند و معالاسف ملتفت نيستيم، عمق مسائل را نمىتوانيم درك كنيم كه در ظرف يك سال كمتر دويست تا گروه در يك مملكت پيدا شد و دويست تا حزب اظهار وجود كردند، اين يعنى چه! اين چه بوده، چيست اينطور مىشود، دويست تا گروه در اينجا پيدا بشود، هر چه گروهها هم زيادتر بشود اختلافات زيادتر مىشود.
اصل حزب بازى را به نظر من كه در صدر مشروطيت حزب را در ايران درست كردند، حزب بازى را براى همين درست كردند كه نگذارند اين ملت با هم آشتى كند. براى اينكه حزب را مىديدند كه اينجا بناى اينها اين است كه وقتى اين حزب شد حزب عدالت و اين حزب شد حزب دموكرات كه درصدر مشروطه بوده، اينها با هم دشمنند. اين براى آن مىزند، اين براى او مىزند، احزاب در خارج اينجور نيستند، اگر نمايش بدهند كه اينجور هستند براى اينكه كلاه سر ما بگذارند، اگر نمايش بدهند كه اينها اختلاف دارند، اختلاف اساسى ندارند، اينها كلاه سر ما مىخواهند بگذارند تا ما اختلاف پيدا بكنيم، مثل يك بچهاى ما را حساب مىكنند كه يك توپ مىاندازند ميدان كه سرگرم كنند مردم را.
ما با تمدن مخالف نيستيم با تمدن صادراتى مخالفيم
اگر شما آقايان و همه ملت بخواهند استقلال خودشان را، (و مىخواهند) بخواهند آزادى خودشان را، بايد اول افكارشان را آزاد كنند، افكار ما الان در قيد و بند است حالا هم هست انشاءالله بشود الان يك نهضت، يك نهضت فكرى هم شد الان، لكن بايد اين را تتميم كرد، نهضت شماهائى كه در دانشگاه هستيد و دانشمند هستيد و متفكر هستيد، اين جوانهاى ما را يك جورى بار بياوريد كه خودشان بفهمند كه خودشان يك چيزى اند، نگويند كه ما بايد جور غرب باشيم، شرقى باشند، اگر از غرب هم صنعتى مىآيد، ياد بگيرند، اما غربى نشوند، ياد گرفتن مسأله، يك چيزى است و مغز را غربى كردن و از خودش غافل شدن، مسأله ديگر است.
ما با تمدن مخالف نيستيم با تمدن صادراتى مخالفيم تمدن صادراتى ما را به اين روز نشانده است.
آزادى صادراتى! آزادى است كه بچههاى ما را به فحشاء كشاند و مراكز فساد هر چه خواست زياد شد به اسم آزادى، همه مطبوعات ما در خدمت آنها بودند براى اينكه اين بچه هاى ما را، اين جوانهاى ما را از دانشگاه منصرف كنند و به فحشاء بكشند. در عين حالى كه دانشگاه باز يك
صحيفه نور ج 11 صفحه 197
دانشگاه مطبوع نبود، باز همين مقدارش هم دوست نداشتنداينها باشد. اينها جوانهاى ما را از آنجائى كه مركز كار است، براى فعاليت است، بيرون بردند، به مراكزى بردند كه تنبل پرور است، تمام مراكز فحشاء تنبل پرور است، آدم را تنبل مىكند.
يك كسى كه عادت كرد كه شب برود به سينما، آن سينماها، نه سينماهاى آموزنده، آن سينماهائى كه همهاش براى اين بود كه ما را تخدير كند، اين وقتى عادت كرد به آن مراكز يا به آن مراكز فحشائى كه لابد شنيديد كه در تهران چقدر بوده، بين تهران و شميران چقدر بوده است وقتى بنا شد جوانهاى ما كشيده شدند به آنجا، يعنى عضو فعالهاى كه بايد يك مملكت را اداره بكند مهمل بشود، هروئين را اينطور ترويج كردند كه همه قشر مملكت پر از هروئين شده است و شده بود، اين همچو نبود كه خود به خود شده باشد. اين نقشه بود، وقتى بنا شد يك جوانى كه قدرت فعاله يك مملكت هست مبتلاى به هروئين بشود مىشود هيچ، مهمل مىشود، اينها ما را مهمل مىخواستند بكنند كه هر چه از ما ببرند و هر بازى سر ما درآورند ما هيچ نفهميم، اصلاً فكر اين نباشيم كه چرا بايد بشود، آدم هروئينى و آدم ترياكى و آدم مثلاً دنبال فحشاء رفتن، فكرش نمىآيد به اينجا كه نفت ما را چرا مىبرند. كى برد، كى مىخورد، به فكر اينآيد. آن فقط فكرش اين است كه چه وقت، وقت اين است من ترياك بكشم يا چه وقت، وقت اين است بروم در آن مركز، يا چه وقت، وقت هروئين است. اصلا فكر آن قضيه نمىآيد و اينها همين نقشه را داشتند كه جوانهاى ما را از اين افكارى كه بايد با آن افكار ما برسيم به يك مطلبى، بازدارند و آن فعاليتى كه بايد جوان ما، طبقه جوان ما داشتند از دستش بگيرند مهمل بارش بياورند. هر چه بخواهند بكنند و ما حرفش را نزنيم، لكن خدا نخواست به دادشان رسيد، خدا نخواست اينطور بشود و در بين راه، خدا دريافت شما را و شما حفظ كنيد اين را.
همه مملكت بايد مشغول بشوند براى اصلاح خودشان
جوانهاتان را تربيت كنيد به يك تربيتى كه فعال باشد، همه براى اين نباشد كه يك چيرى را بگيرند. آقا اين مصيبت است كه همه دانشگاهها زحمت بكشند براى اينكه هى ميز اشغال كنند، چيست، كار نيست، بروند بنشينند آنجا حقوق بگيرند، خوب سابق اين بود ديگر، ادارات ما الان هم خراب است. اينطور بود كه فرض كنيد ادارهاى كه اين مىشد با صد نفر اداره بشود با پانصد نفر، هزار نفر اداره مىشد. صد نفرش كار او از مىآمد، به طور اهمال هم بازو باقىشان حقوق مىگرفتند و آنجانشستند تفريح مىكردند. يكدفعه هم در تلويزيون نشان دادند، آن وضع اداره را نشان داد، يك دفعه، وضع همين بود، اينها مىخواهند اينطور درست بكنند دانشگاه را، دانشگاه بايد عالم درست بكند نه ادارى، ادارى يك مسأله كوچكى است حالا يك احتياجى هست به او، البته بايد بروند آنجا، اما دانشگاه بايد عالم درست كند، دانشگاه بايد اشخاصى را درست كند كه مملكت خودش را اداره كند از حيث علميت، اداره كند از حيث فرهنگ، نه اينكه غايت آمال اين باشد، يك چيزى دستش بيايد برود در يك ادارهاى بنشيند مهمل، كار هم بود، خوب، اما كار نيست توى ادارات، يك اداره كه نمىتواند
صحيفه نور ج 11 صفحه 198
اينهمه جمعيت را بپذيرد، جز اين است كه آنجا بودجه مملكت را بيخودى صرف بكنند، خودشان هم مهمل بار بيايند. يك قوه فعاله مهمل بار مىآيد و بودجه مملكت را از بين مىبرد. اينها بايد اصلاح بشود. من، آخر عمر من است اما شما جوانيد، اصلاح كنيد اينها را، اصلاح كنيد اينها را اگر بخواهيد مستقل باشيد، اين چيزها را درصدد برآئيد اصلاحش بكنيد. همه مملكت بايد مشغول بشوند براى اصلاح خودشان، اول اصلاح آدمها بكنند كه مقدم بر همه چيز است، دانشگاهها را مركز تربيت قرار دهيد علاوه بر دانش، تربيت لازم است، اگر يك دانشمندى تربيت نداشته باشد مضر است. خيانت مىكند و آن كسى كه با علم خيانت بكند، با دانشمندى خيانت بكند خطرش بيشتر از ساير مردم هست. دانشگاهىها را تربيت بكنيد، دانشگاهىها تربيت بكنند، اين دانش آموزان را، اينها قابل تربيتند، اگر تربيتشان كرديد درست و حسابى، مىتوانند اداره كنند، شما بعدها بايد اين مملكت را با اين جوانها اداره بكنيد. بخواهيد مستقل باشيد و انشاءالله همه خواهيد آزاد باشيد و همه مىخواهيد. بايد شماهائى كه اهل دانشگاه و تربيت اهل تعليم هستيد، جوانها را تربيت كنيد و تعليم، همراه تعليم تربيت باشد. خداوند انشاءالله همهتان را حفظ كند، همه موفق باشيد مويد باشيد. من تاآنقدر كه هستم خدمت مىكنم به شما، آنقدر كه مىتوانم، البته من كه نمىتوانم خدمت صحيح بكنم آنقدر كه مىتوانم مىكنم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 202
تاريخ: 15/10/58
بيانات امام خمينى در ديدار با نمايندگان ارامنه ايران
كارشكنى مستكبرين و سلاطين جور در تحقق مكاتب الهى - توحيدى
بسم الله الرحمن الرحيم
مكتبهاى الهى - توحيدى از اولى كه در بين بشر بوده است معالاسف به واسطه كارشكنىهاى مستكبرين، آنطور كه بايد پياده نشده است. بخصوص مذهب حضرت عيسى سلام الله عليه كه به دست يك طايفه هائى افتاده است، يك تحريفهائى شده است و يك چيزهائى كه سزاوار حضرت مسيح نيست ذكر شده است و بدتر از او سلاطينى كه خودشان را به مذهب مسيح بستهاند و مسيحى نبودهاند، مانع شدند از اينكه تعليمات حضرت مسيح تحقق پيدا بكند. اگر تعليمات انبياء حضرت مسيح در مسيحيين، حضرت موسى در كليميين، حضرت رسول اكرم(ص) در مسلمين، آنطورى كه آنها مىخواستند تحقق پيدا مى كرد، اين گرفتارىهائى كه الان براى همه بشر در همه جا هست پيش نمى آمد. الان شما مىبينيد كه دولتهاى بزرگ با اسم مسيحيت، با اسم انتساب به مكتب حضرت مسيح سلام الله عليه چه جنايتها در عالم مىكنند، چنانچه سران ممالك اسلامى هم با اينكه مسلمان هستند و با اسم اسلام بلكه چه جناياتى كه نمىكنند. شما ديديد كه محمدرضا در اينجا اظهار اسلاميت مىكرد و قرآن طبع مىكرد و اظهار تعهد به اسلام مىكرد، معذلك با اسلام آنطور كه همه ديديد. و امثال كارتر هم، نظير او در مسيحيت مىرود دعا مىخواند، در كليسا مىرود وادار مىكند كه دعا بخوانند، لكن برخلاف تعليمات حضرت مسيح، آنهمه ظلم، آنهمه جنايت در دنيا مىكند. مذهبها از اول گرفتار اين طاغوتها بودند.
رسالت انبيا در به تسليم كشانيدن انسان و رهانيدن از سركشى
از اولى كه مذهبها در عالم پيدا شده است جفتش يك طاغوتى يا طاغوتهائى هم بودهاند و صاحبان مذاهب كوشش كردند براى اينكه مردم را آدم كنند. اين انسانى كه اگر سرخود باشد از همه سركشتر و بدتر است، انبيا از اول خدا فرستاده كه اينها را از آن سركشى بيرون بياورند، مهار كنند، لكن انبيا هم آنطورى كه مىخواستند موفق نشدند، معذلك همان مقدارى هم كه موفق شدند الان سلامت دنيا هر چه باشد به تابع مذاهب است كه هست. الان هم تودههاى مردم آنجاهائى كه كليمى هستند تودههاشان، نه آن سران، آنجائى كه مسيحى هستند تودههاى مردم، نه سران شان، آنجائى كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 203
مسلمين هستند همين طور تودههاى مردم از باب اينكه يك مقدار از تعليمات انبيا را به آن تعهد دارند، باز اين سلامتى كه در دنيا هست كه اگر نبود اين كوشش انبيا، بدتر از همه حيوانات به هم مىريختند، اين سلامتى كه الان در دنيا هست، اين مقدارى كه هست كه اگر سران ... مهار كرد، ساير مردم سلامتند، اين باز هم همين مقدار از سلامت كه هست در اثر كوشش انبياست. كوشش انبيا اسباب اين شده است كه در هر مذهبى و ملتى افراد بسيار زيادى هستند كه ...كردن مذهب انبيا را، از بسيارى از جناياتى كه بشر اگر همين طور بود مرتكب مىشد، آنها مرتكب نمىشوند، اين كوشش انبياء است. اگر اين كوشش از انبيا نبود آنوقت معلوم مىشد چه خبر است اين دنيا. معالاسف در هيچ عصرى نديديم كه مردم با اسلام آنطورى كه هست آشنا باشند.
نابودى ظلم در سايه تحقق جمهورى اسلامى
شما گمان نكنيد كه الان ما باز يك مملكت داريم به معناى حقيقىاش. اسلام اگر چنانچه تحقق پيدا بكند انشاءالله، آنوقت شما خواهيد ديد كه با ساير اقوام چه خواهند كرد و با آنها با چه سلمى، با چه مسالمتى، با چه محبتى رفتار خواهند كرد. خوب، اين رئيس، حضرت امير سلام الله عليه است كه وقتى مىشنود كه يك زن ذمى را كه يهودى شايد بوده است، اين را خلخال از پايش لشكر كذا درآوردند، آنقدر ناراحت مىشود كه مىگويد اگر انسان بميرد در يكى همچو امرى، سزاوار است. يك همچو حكومتى است و اگر چنانچه يك حكومت اسلامى به آنطور كه اسلام مىخواهد، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد در ايران و در ساير جاها تحقق پيدا بكند، ديگر ظلم درش بسته مىشود، تعديات درش بسته مىشود، حكومتها ديگر نمىتوانند ظلم كنند و نمىكنند و ارتشىها و ساير قواى انتظامى همه در خدمت هستند. دعا كنيد كه اينطورى كه ما مىخواهيم بتوانيم موفق بشويم و بتوانيم كه اسلام را عرضه كنيم و ... كه اينهائى كه الان در اطراف مملكت ما به آشوبگرى مشغول هستند و اعتقاد به هيچ مذهبى ندارند، اينها اصلاح بشوند يا از بين بروند تا يك حكومت اسلامى صحيح محقق بشود كه براى همه شما، براى همه بشر اسلام خوب است. خداوند همه شما را توفيق بدهد و مويد باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 204
تاريخ: 15/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزرات صنايع و معادن
وابستگى اقتصادى موجب وابستگى سياسى و نظامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
ايران امروز محتاج به كار است حتى من اين اجتماعاتى كه در اينجا و در بيرون منزل مىشود خيلى صحيح نمىدانم براى اينكه نبايد اينها از كار دست بردارند و همهاش باب تظاهر باشد، تظاهر البته در پيشرفت امور مملكت يك تقويت روحى مىكند لكن دائمى نبايد باشد، بايد كار بكنند مردم، كشاورز مشغول كشاورزى باشد، آنهائى كه كارخانه دارند مشغول توليد باشند، صنايع كوچك و بزرگ مشغول كار باشند، افراد خودشان را موظف بدانند كه امروز مملكت احتياج دارد، يك مملكتى كه الان اقتصادش شكست خورده است محتاج است، نگذارند كه اين احتياج باقى باشد كه ما در هر چيزمان كه آن رژيم ما را مبتلا كرد به وابستگى اين ادامه پيدا بكند. البته يك وابستگى است كه رژيم سابق ايجاد كرد در ايران، به اسم اصلاحات ارضى، زراعت را اوضاعش را به هم زد و با وابستگى در زراعت و در اين چيزها كه ارزاق عمومى است، دامدارى را در اينجا ضايع كردند، از بين بردند، ما محتاج به اين هستيم كه گوشت از خارج بياوريم و هكذا.
اگر ما يك وابستگى اقتصادى داشته باشيم اين موجب اين مىشود كه وابستگى سياسى هم پيدا بكنيم و وابستگى نظامى هم حتى پيدا بكنيم مملكت مان باز برگردد به آن حالى كه سابق بود، ما حالا مىخواهيم مملكت مال خودمان باشد و حالا مملكت مال خود مردم است، در حالى كه مملكت مال خودمان هست، يك عدهاى افتادهاند توى مردم تحريك مىكنند تحريكات زياد مىكنند، كشاورزى را به حال اينكه نگذارند تحقق پيدا بكند، در آوردند، به حال تعطيل دارند در مىآورند، كارخانهها را همين طور، نمىگذارند كه آرام باشد اين مملكت، تا اينكه صنايعش راه بيفتد، كارخانههايش راه بيفتد، زراعتش راه بيفتد و صنعتش ترقى بكند.
تحريكات عناصر خرابكار و مزدور به منظور ايجاد اعتصاب و هرج و مرج در مملكت عمده اين است كه عدهاى كه نمىخواهند اين مملكت
استقرار پيدا بكند و نمىخواهند كه جمهورى اسلامى انسانى در ايران پيدا بكند و نمىخواهند كه جمهورى اسلامى انسانى در ايران پيدا بشود، اينها درصددند كه در هر جا بروند يك خرابكارى
صحيفه نور ج 11 صفحه 205
بكنند. هر جا انسان نظر مىكند يك دسته ديگر را، جوانها هم زود باور، به مجرد اينكه يك نفر آدم مىآيد يك چيزى مىگويد قبول مىكنند از او و نتيجهاش اينكه اعتصاب مىكند، از كار كنار مىرود، اين اعتصاب پشت سر هم ضربه مىزند به اين مملكت، به اين اقتصاد ضربه مىزند، به اقتصاد ما - ضربه مىزند به اقتصاد ما ضربه مىزند به حيثيت مملكت ما، اينها نمىفهمند اين را كه اعتصاب در هر جا، هر كس در هر جا، ارتشروى اعتصاب هست، در كارخانهها مىروى اعتصاب هست، مدرسهاعتصاب مىكنند، دانشجوها اعتصاب مىكنند، همه، هر قشرى، حالا ديگر اين معنى رسم شده است كه هر قشرى اعتصاب كند، اينها نمىفهمند اين معنا را؟ اين اعتصابها حيثيت يك مملكتى را از بين مىبرد و به خارج مىفهماند اين معنا را و آنها كه بايد دامن به آن بزنند دامن مىزنند، ابر قدرتها دامن مىزنند به اين معنا كه بگويند كه يك مملكت متزلزلى است، محتاج به اين است كه اداره بشود، يك نفر بياورند ادارهاش كند، نمىفهمند اينها؟ توجه به اين ندارند كه اينهائى كه مىآيند براشان نطق مىكنند و وادارشان مىكنند به اعتصاب و يك دسته هم دنبالش مىافتند داد و فرياد، اين مملكت را نمايش مىدهند كه يك مملكتى است كه آرامش ندارد، متزلزل است، حكومتى مركزى نيست در كار.
اين چه دستى است كه جوانها را وادار مىكنند تا به علماء اسلام بدگوئى كنند؟
اين چه دستى است در كار؟ اين چه دستى است كه در بين مردم است كه دارد از هر طرف مىكوبد اسلام را؟ اين چه دستى است كه در بين مردم است كه جوانها را وادار مىكند كه به علماء اسلام بدگوئى مىكنند، هر جا مىرويم مىبينيم يك دسته جوان بازيخورده، يك دسته ملا را عقب زده و عرض مىكنم كه چه مىكند، ارتجاع، آنها را مىداند، از اين الفاظ نامعلوم كه پيش آمده، اينها نفهميدند كه چه دستى در كار است كه دارند بين خود شماها در هر شهرى، بين خود افراد شهر دارند به هم مىزنند، نمىفهمند كه اين انعكاسش در خارج از ايران چيست، نمىدانند كه بعد از اينكه منعكس شد كه ايران نمىتواند خودش را اداره كند، يك قلدرى را مىآورند كودتا مىكند، پدر همهتان را در مىآورد، نمىفهمند اين را، چرا بايد اينطور؟ چرا جوانهاى ما اينقدر خوابند؟ چرا ضعيف الادراكند اينها؟ چرا عمق مسائل را درك نمىكنند؟
يك نفر آدم با اسم اسلام و با اسم قرآن و با اسم چه، بدون اينكه اطلاعى از اسلام داشته باشد، بدون اينكه اطلاعى از قرآن داشته باشد مىرود مردم را وادار مىكند به اعتصابات و فحاشى به علماء، فحاشى به مراجع، فحاشى به همه. آخر نمىدانند اينها كه اين اسباب اين است كه در خارج گفته بشود مملكتى است ثبات ندارد بايد ثبات به مملكت داد، نمىدانند، دشمنها احاطه كردند الان به اين مملكت و چون آن منافعى كه مىخواهند از مملكت ببرند نمىبرند احاطه كردند كه نگذارند اين مملكت آرامش پيدا كند، دنبالش يك كودتا بكنند، يك بساط درست كنند، چرا جوانهاى ما اينقدر خوابند؟ چرا گوش به حرف افرادى مىدهند كه اطلاعات از اسلام ندارند به اسم اسلام دارند اسلام را مىكوبند.
صحيفه نور ج 11 صفحه 206
بايد يك قدرى بيدار بشوند، يك قدرى توجه بكنند به مسائل، حالا وقت اعتصاب است؟ يك مملكتى كه از آن طرف گرفتار، از آن طرف گرفتار، تمام مجاورين با ما مخالف، حالا وقت اين است كه هر جوانى، هر دسته برسند يك جا اعتصاب كنند؟
امروز اعتصاب حرام است شرعاً. اينهائى كه اعتصاب مىكنند خائن به اسلامند، دست بردارند از اين الواطىها، دست بردارند از اين بساط، بازى نخورند اينقدر از اين مردمى كه مىخواهند استفاده از شما ببرند - يك نفر آدم - از شما استفاده مىخواهند، از اين اشخاص جوان كه پاكدل هستند، اشخاص صيادى هستند كه مىخواهند استفاده از شما ببرند با اينكه اعتصاب كنيد، با اينكه هياهو كنيد، با اينكه جلو چه بكنيد، اينها مىخواهند استفاده ببرند از شما، اينها مىخواهند از شما استفاده كنند، شما هم غافل از مسائل هستيد، اعتصاب مىكنيد، دعوى مىكنيد، جاروجنجالكنيد، نطق مىكنيد، فحش مىدهيد، يك مملكت بىثبات معرفى مىكنيد، مملكت بىثبات قيم لازم دارد، قيمش يا بايد آن طرفىها باشد، يا بايد آن طرفىها باشد و شما را ببرند بيرون كنند از اينجا، نمىفهمند اينها را. اين چه مصيبتى است كه در اين مملكت پيش آمده، اين چه برنامهاست كه براى شما ريختند از طرفين، از همه طرف برنامه ريختند، مدام شلوغ مىكنند، هر جا يك اعتصاب، هر جا يك جنبش، هر جا يك فساد، هر روز يك اجتماع، يك نطق و چه و چه و چه، فحاشى به اين و آن، بدگوئى به علماء بدگوئى به كسان ديگر، اين چه معنائى است كه ما گرفتارش هستيم در اين مملكت، چرا بايد اوضاع يك مملكت اينطور باشد؟ چرا بايد خود اهل مملكت به جان هم افتاده باشند؟
به خلاف موازين اسلام مال مردم را مصادره مىكنيد
امروزى كه همه بايد با هم باشيد، همه بايد دست به دست هم بدهيد، همه بايد با اجتماع، همه بايد با تعهد به احكام اسلام باشيد، برخلاف موازين اسلام فحاشى مىكنيد، برخلاف موازين اسلام مال مردم را مصادره مىكنيد، برخلاف موازين اسلام مىريزيد توى صحراها كشت مردم را چه مىكنيد، باغات را عرض مىكنم كهمى بريد. همهاش خلاف موازين اسلام هست، شما را وادار مىكنند، جوانها را وادار مىكنند به اين امر، يك دستى پشت پرده است كه شماها را حركت مىدهد به اينطور حركتها و اثبات كند كه ايران قابل نيست كه خودش مستقل باشد. هرج و مرج باشد، هرج و مرج ايجادباشد، الان يك هرج و مرجى است در سرتاسر ايران، انسان مىبيند هرج و مرج است، خوب چرا بايد اينطور باشد، چرا بايد بيدار نشويد، چرا جوانهاى ما سر عقل نيايند؟ امروزى كه ما با يك مملكت، مملكتى با يك قدرت بزرگى مواجه هستيم، بايد در هر شهر بريزيد شماها به جان هم به اسم ارتجاع علماتان را بكوبيد؟! به اسم نمىدانم چه باغات مردم را تصرف كنيد؟! خانههاى مردم را برويد بگيريد؟! زن و بچه مردم را از خانههاشان بيرون كنيد؟! آخر اين چه وضعى است كه شماها داريد؟ چرا بايد شماها به احكام اسلام متعهد نباشيد، اين اسلام بود كه شماها را تا اينجا رساند، اين اسلام بود كه محمدرضا را از خانههاى شما بيرون كرد، از مملكت شما بيرون كرد، حالا برخلاف
صحيفه نور ج 11 صفحه 207
موازين اسلام پشت به اسلام داريد مىكنيد و خدا مىداند كه اگر پشت به اسلام كنيد، همچو سيلى به شما مىزند كه تا ابد بيدار نشويد. يك قدرى به خود بيائيد، برگرديد به احكام اسلام. ما انقلاب كرديم هر چه دلمان بخواهد بكنيم؟! ما انقلاب كرديم گوش نمىدهيم، نه به دولت گوش مىدهيم، نه به ملا گوشدهيم و نه به هيچ كس؟! چون انقلاب كرديم، انقلاب از - غير اسلام به - اسلام به غير اسلام؟! مگر شما از - اسلام به غير اسلام انقلاب كرديد كه الان هر كارى مىخواهيد بكنيد؟ شما از غير اسلام به اسلام انقلاب كرديد، رژيم اسلام پيش بياوريد، گردن بنهيد به رژيم اسلامى.
در نظام توحيدى با توجه به خدا سلسله مراتب رعايت مىشود
در ارتش برويد مى بينيد كه شوراها درست كردند و يك ارتش توحيدى، ارتش توحيدى، آن هم توحيدى اصلاً نمىداند مرد كه يعنى چه. يك كسى، يك كمونيست آمده بيخ گوشش اين را گفته ترويج كرده، ارتش توحيدى يعنى ديگر يك ارتشى كه هيچ نظام نداشته باشد، هيچ نظمى نداشته باشد، هيچ بالا و پائينى نداشته باشد، اين معنايش اين است كه ارتش نمى خواهيم، مسأله نظام توحيدى معنايش اين است كه همهشان دنبال حكم خدا باشند، همه توجه به خدا داشته باشند، هر كس هر كارى بكند براى خدا بكند، اين نظام توحيدى است، يعنى همه يكى است، جوش خوردند به هم. آن نظامى كه اين براى خودش مىكشد، آن براى خودش مىكشد و اين به آن فحش مىدهد، آن به آن بد مىگويد، نظام توحيدى نيست، آن نظامى كه پائين از بالا اطاعت نمىكند، بالا به پائين ظلم مىكند اين توحيدى نيست، اين نظام شيطانى است، نه نظام الهى نظام الهى بايد همه جهاتش محفوظ باشد، لكن همه متوجه به خدا، ارتشش پائين از بالا خدمت بكند، اطاعت بكند، بالا به پائين محبت بكند و ظلم نكند و همه براى خدا باشد، كشاورزش براى خدا باشد، دانشگاهش براى خدا مشغول كار باشد. اين نظام توحيدى است. نه اين نظام توحيدى اين نيست كه چنان هرج و مرج است، درجه دار اطاعت از افسر نكند و سرباز هم اطاعت از درجه دار و از افسر نكند و شهربانى هم هرج ومرج باشد، از رئيس شهربانى هم هيچ كس اطاعت نكند و ژاندارمرى هم همين طور و از دولت هم هيچ اطاعت نكند. يك مملكت وحشى اى، الان اسم يك مملكت وحشى دارند مىگذارند، آخر به داد اين مملكت برسيد اى جوانها! اى متوجهين! اى اشخاصى كه براى ديانت مىخواهيد كار بكنيد و شما را منحرف مىكنند به راه ديگر!
معذلك به شما توصيه مىكنم كه حفظ كنيد وحدت خودتان را، و به شما مژده مىدهم كه معذلك پيروز هستيد، اين خرابكارها به جهنم مىروند و شما جوانهاى عزيز راهتان راه خداست، براى خداست و پيروز خواهيد شد انشاءالله، موفق باشيد.
من از خواهرها، از برادرها تشكر مىكنم و توصيه مىكنم به اينكه هر كارى مىكنيد، خدا را در نظر بگيريد، هر كارى مىكنيد براى خدا باشد و توجه به مبدا خير باشد و خداى تبارك پشتيبان شما خواهد بود انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 208
تاريخ: 15/10/58
بيانات امام خمينى در جمع خواهران فرهنگى استان گيلان
عقب ماندگى فرهنگى و اقتصادى ميراث شوم رژيم پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين مسائل و مشكلاتى كه شما گفتيد، مىدانم و اينطور نيست كه اختصاص به طرف شما داشته. همه جا مشكلات دارد و بعد از هر انقلابى اين مشكلات هست. يك كشورى كه لااقل در اين پنجاه و چند سال كه ما شاهد بوديم آنطور به هم ريخته و خراب و آشفته و همه چيزش عقب مانده و اقتصادش ورشكسته تقريباً و همه چيزش را عقب رانده و فرهنگش يك فرهنگ فاسد استعمارى، يك همچو كشورى الان به دست شما افتاده است و به دست ملت. كشورى كه پنجاه و چند سال لااقل در طول تاريخ از همه اطراف كوشش كردند كه عقب مانده باشد و آشفته، شما اميد اين را هم نداشته باشيد كه به مجرد اينكه آن سد بزرگ شيطانى شكسته شد ما به بهشت موعود برسيم. ما به يك خرابه رسيدهايم، يك خرابهاى كه فرهنگش سالهاى طولانى لازم دارد تا عوض بشود. مغزها كه در آن رژيم تربيت شده است به تربيت خاصى، طول يك نسل مىخواهد تا اينكه تغيير بكند. همه چيز بايد تغيير بكند. فرهنگ هم از امور مهمى است كه در راس امور تقريباً واقع شده است. اينطور نيست كه مطالب معلوم نباشد واينطور نيست كه در استان گيلان تنها مشكلات باشد. هر جا شما برويد همين مسائل هست منتها كم و زياد دارد و از مشكلات خودتان كه مشاهده مىكنيد، اطلاع بيشتر داريد، از مشكلات ديگر كمتر و هر گروهى كه مىآيند همان مشكلات منطقه خودشان كه مشاهدشان هست ذكر مىكنند و گمان مىكنند كه جاهاى ديگر اينطور نيست. اين تبليغاتى كه در طول مدت سلطنت اينها و خصوصاً دومى انجام گرفته است باور براى مردم آورده است كه يك مملكتى كه در آستانه تمدن بزرگ است دست ماست، منتها هر جمعيتى در منطقه خودشان ديدند اينطور نيست لابد خيال كردند منطقههاى ديگر اينطور شده و بعد نوبت مىرسد. عليهذا هر جا مىآيند مشكلاتشان را مىگويند، آن چيزهائى كه در زندگى ابتدائى لازم دارند. حالا شما در گيلان ديگر مبتلاى اينكه آب بايد برويد از يك فرسخ بياوريد و مبتلاى به همين كه در اطراف خود تهران، در حاشيه تهران هست كه اين زنها (آنطورى كه من در نجف كه بودم اين را براى من نوشته بودند كه شايد بيشتر از سى تا محل است در اين حاشيه تهران يعنى از تهران است، از حاشيه هست، بعضىشان هم در خود متن است كه اينها مبتلاى به اين هستند كه اينهائى كه حاشيه هستند نه آب دارند، نه اسفالت دارند، نه فرهنگ دارند، هيچ چيز ندارند) اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 209
زنهاى بيچاره بايد بروند از پلههاى زياد، بيشتر از پنجاه تا بروند بالا كوزههايشان را آب كنند از اين پلهها باز گردند بيايند براى اين بچههائى كه توى آن زاغه نشستهاند. اين ابتلائات همه جا هست. در بعضى از نقاط ايران طورى است كه آب انبار بايد داشته باشند كه اين آب باران جمع بشود در آن و براى تابستانشان آب باران داشته باشند، حتى يك همچو آب انبارى ندارند. نجف كه بودم، بعضى اهل خير مىآمدند و اظهار مىكردند كه اينها لازم دارند و ما هم كمكى، با اجازه كمك مىكرديم و اين كارها را مىكردند. شما گمان نكنيد كه شما فقط مبتلاى به اين نقيصهها هستيد. يك نقيصه عمومى است براى همه كشور و اين نقيصه بايد رفع بشود و اين نقيصه با همت همه ملت بايد رفع بشود، يعنى اگر يك نقيصه در يك جا بود، خوب، دولت قدرت داشت كه آن يك جا را زود درست بكند اما در سرتاسر كشور حتى در مركز، وقتى اين نقيصه در سرتاسر كشورهست يك مملكت وسيع سى و چند ميليونى و فاقد تقريباً همه چيز، بايد اين رفع بشود و اين بايد به دست ملت رفع شود. همانطورى كه پيروزى ملت تحصيل شد، شما همه، مردها، بچهها، بزرگها، كوچكها، شهرىها، دهاتىها، همه با هم مجتمع بشوند و پيروزى را تحصيل كردند، لكن بعد از اينكه پيروزى را تحصيل كردند ديدند همه تبليغات سابق حرف بوده است، هيچ ما نداريم، تمدن بزرگ تمامش صحبت بوده است براى اينكه دلگرم كنند مردم را و اغفال كنند مردم را و همه چيزش را ببرند و اين كار را هم كردند و بردند و خوردند و حالا هم كه اين پيروزى اولى كه اين قدم اول برداشته شده و اينهمه آشفتگىها هست باز مجال نمىدهند.
كارشكنى قدم به قدم توطئه گران در ممانعت از تحقق جمهورى اسلامى
اين ريشههاى فاسدى كه در مملكت هست و اين توطئههائى كه در همه هست مجال نمى دهد كه يك فكر اساسى بشود و آن فكرهاى اساسى كه دارد مىشود پياده بشود. خوب شما ديروز كه آمديد قم مشاهد قم بوديد كه قم مركز علم است و مركز اسلام است، يك وقت مىبينيد كه يك همچو توطئهاى هست كه اين توطئه مربوط به قم تنها نبوده است، در همان حالى كه قم يك همچو مسائلى بوده، تبريز هم در همان حال بوده است و از يك دست بوده، يعنى توطئه بوده و توطئه هم اختصاص به اينجا ندارد، با خارج هم روابط هست. الان ما گرفتار اين هستيم كه اين كشور را از دست ديگران كه بيرون كرديم، بتوانيم حفظش كنيم. همه قوهها بايد دنبال اين معنا باشد، همه افكار دنبال اين معنا باشد كه اين توطئههائى كه هست اينها خنثى بشود و يك استقرارى براى كشور حاصل بشود. شما ديديد كه در هر قدمى كه اين كشور مىخواست براى يك پيشرفت (پيشرفت راجع به اصل تاسيس حكومت كه در درجه اول است) هر قدمى كه مىخواست بردارد، مخالفتها شروع شد و توطئهها و كارشكنىها در همه جا. الان هم اين آشفتگى تازهاى كه در قم و در تبريز تحقق پيدا كرد براى اين است كه آن قدمى كه مىخواهند باز ملت بردارند كه تعيين رئيس جمهور است، اين را نگذارند. يك نقشه حساب شده است كه قدم به قدم هر چه مىخواهند يك كارى را انجام بدهند، در آن قدم كارشكنى مىكنند و الحمدلله
صحيفه نور ج 11 صفحه 210
شكست مىخورند، لكن در قدم بعد هم دست بردار نيستند باز همان مسائل پيش مىآيد. حالا كه رئيس جمهور مىخواهد تعيين بشود و مردم مىخواهند با فكر آزاد، با رأى آزاد يك كسى را تعيين كنند، باز اين توطئهها پيش آمده است، چنانچه قبلاً كه قانون اساسى را مىخواستند طرح ريزى كنند، آن مسائل پيش آمد. آنوقت كه مجلس خبرگان تأسيس شد باز كارشكنى كردند، ديدند كه تصويب شد قانون اساسى، باز كارشكنى مىكنند و باز تعقيب مىكنند و همينها هستند كه روابط با خارج، با ديگران دارند و قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت مىكنند و حالا اين مخالفتى كه، آشفتگى كه تازه ديديد، اين روى زمزمه رياست جمهور است و در اين هم شكست مىخورند، لكن اينها دست بر نمىدارند. بعد از مجلس شورا كه مىخواهند مردم وكيلشان را معين كنند منتظر مصيبتهاى زيادتر باشيد، آنجا ديگر آشفتگى بيشتر خواهد شد، لكن بايد با قدرت، هيچ مايوس نباشيد، هيچ اين آشفتگىها شما را مأيوس نكند. آن روزى كه ما بايد، به آن مسائل اساسى مىرسيم و بعد انشاءالله اين مسائل دوم را شروع مىكنيم.
با اراده مصمم و با تمام قوا در استقرار اصول حكومت اسلامى جديت كنيد
اگر ما بخواهيم حالا قوا را صرف بكنيم، همه قوا را صرف بكنيم براى اين سازندگىها، براى فرهنگ كه در رأس است و براى همه چيز، اين مسائل اساسى آسيب ممكن است به آنها برسد. الان وقتى است كه همه افكار، همه فعاليت ها، همه ارادهها مصمم باشد و فعاليتها شروع بشود براى اينكه اين سنگر هم ما پيش ببريم و يك رئيس جمهور به آنطورى كه قانون اساسى تعيين كرده است و شرائطش را ذكر كرده است، خوب آنطور تعيين كنيم و بعدش هم آنوقتى كه مقتضى بشود، مجلس شوراى ملى تاسيس بشود كه اركان حكومت مستقر باشد. حالا يك حكومت لغزان داريم، يك حكومت كه باز استقرار ندارد، براى اينكه قانون اساسى مان مورد تأييد ملت شد، لكن باز رئيس جمهور و مجلس شورا لازم داريم. الان اگر بخواهيد افكار را متوجه بكنيد به اين مسائلى كه دست دوم است و از آن مسائل غفلت بكنيد، خوب، احتمال اين است كه يك رئيس جمهور، يك وقتى آنها كه در صددند و اشخاصى منحرف كه درصددند كه يك منحرفى را مثلاً فرض كنيد تعيين كنند و جا بزنند، يك منحرفى كه شايد در طول مدت حياتش هم خودش را ملى جازده، چنانچه ديديد مثل بختيار كه در جبهه ملى و نمىدانم از طرفدارهاى دكتر مصدق و اينها ده بيست سال اينجا حفظش كردند و ملى، بعد هم ديديد چه جنايتكارى از كار درآمد و الان هم مشغول هست. يك آدمى كه به آمريكا چيز مىكند كه دخالت نظامى مثلاً بكن (شايد گفته است) و قضيه اقتصادى را روى قاعده گفته است كه نه، بايد ايران را در چيز اقتصادى قرار بدهى آدمى كه مىگويد ملى، خودش را ملى حساب مىكند آنوقت تاييد مىكند كه امريكا اين كار را بكند. اينها دارند، يك همچو اشخاصى ذخيره دارند، يك اشخاصى خودشان را اگر ما غفلت بكنيم جا بزنند و يك مقامى را بگيرند، يا در مجلس شورا اشخاصى وارد بشوند كه آن اهميتش خيلى بيشتر است و اصل اساسى رااز بين ببرند. حالا بايد همه شماها، همه خواهرها،
صحيفه نور ج 11 صفحه 211
همه برادرها، همه قوا بايد مجتمع بشوندبراى اينكه اين دو مرحله را بگذرانيم مرحله تعيين رئيس جمهور و بعد هم انشاءالله مجلس شوراى ملى كه يك حكومت مستقرى، اسكلت حكومت تحقق پيدا بكند و بعد برويم سراغ اينكه محتواى اين چه بايد باشد. محتوا الان يك محتواى غربى تقريباً بايد گفت هست، نه غربى غربزدگى، يك غربى وارداتى كه اين اجناس كه خودشان نمىخواهند صادر مىكنند، فرهنگى كه خودشان نمىخواهند و نمىپذيرند براى ما صادر مىكنند، يك همچو چيزهائى است الان در كار. لكن ما بايد حكومتمان را اساسش را درست كنيم بعد برويم سراغ محتوا در درجه دوم، نه اينكه حالا نبايد اصلاً در اين كارها دخالت بكنيم، لكن نبايد از آن اصل و آن اساس غافل باشيم. گاهى وقتها است كه براى خاطر توجه به فروع، آدم از اصل عقب مىماند. بايد كارى بكنيم كه از آن اصل عقب نمانيم، اصل قضيه كه عبارت از استقرار يك حكومت مستقر تامى است اسلامى و صحيح اين تحقق پيدا بكند، آنوقت بعد از اينكه اصل تحقق پيدا كرد برويم سراغ فروعش. همانطورى كه در اسلام هم از اول كه اسلام را آوردند و يا انبياء ديگر، اديان خودشان را آوردند، اول دنبال اين بودند كه مشركها را متوجه بكنند به اصول، اصول را اول پيشنهاد مىكردند بعد كه اصول را پا بر جا مىكردند مىرفتند سراغ فروعش، آن چيزهائى كه شاخههاى او هست. الان هم ما مبتلاى به اين مسأله هستيم كه راجع به اصل دارند كارشكنى مىكنند. همين توطئه ديروز قم (كه دنباله هم دارد) همين توطئه به نظر مىرسد كه براى اين است كه اين قضيه اصلاً پيش نرود و بعد هم منتظر اين هستيم كه توطئههاى زيادتر در قضيه شوراى ملى، مجلس شوراى ملى باشد. اينكه عرض مىكنم، نه اينكه مىگويم نبايد حالا فرهنگ هيچ دست به آن زد، الان هم بايد جديت كرد و مشغول هم هستند، مشغول طرح ريزى و مشغول اين مسائل هستند، نه اينكه خيال كنيد نيستند، لكن خوب اين مجال مىخواهد، لكن اينكه من عرض مىكنم اين است كه تمام فكرتان را متوجه.....
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 212
تاريخ: 16/10/58
بيانات امام خمينى در جمع معلولين انقلاب اسلامى و پرستاران آنان
چيزى كه براى خدا از دست داديد، پيش خدا محفوظ است
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا! تو مىدانى كه من در چه حالى هستم كه اين منظره را مىبينم. من چطور اين منظرههائى كه برادرهاى ما، خواهرهاى ما، بچههاى ما، براى اسلام اعضاى خودشان را از دست دادهاند، سلامت خودشان را از دست دادهاند، چطور اين منظرهها را من تحمل كنم؟ من چطور اين بچه را كه اينجا ايستاده و معلول است، در اول بچگى معلول شده است، ما چطور تحمل كنيم؟ خدايا! آنها كه براى ما اين مصيبتها را بار آوردند به جزاى خودشان برسان، خدايا! اين ابرقدرتها كه براى رسيدن به قدرت، ولو چند سالى ديگر، اين جنايتها را در دنيا ببار آوردند تاديبشان كن. با دست قدرت خود آنها را به جاى خود بنشان. برادرهاى من! خواهرهاى من! بچههاى عزيز من! من مىدانم كه شما در رنج هستيد و من هم شريك شما در رنج هستم. من هم مثل يك برادرى كه برادرش و خواهرش در رنج است، مثل يك پدرى كه اولادش در رنج است، من هم شريكم، با شما در رنج، لكن آنچه كه رنجها را آسان مىكند، دردها را تخفيف مىدهد، آنچه كه بر همه ما آسان مىكند اين مسائل را، اين است كه اين امور براى خدا انجام گرفت. شما براى خدا قيام كرديد و براى خدا مجروح شديد و بسيارى از برادرها و خواهرهاى شما هم براى خدا مقتول شدند. آن چيزى كه براى خدا از دست داديد جائى نمىرود، پيش خدا محفوظ است دنيا وسيله است براى عالمهاى ديگر و خداوند براى شما مهيا مىكند مقامهائى كه اگر ديگران ببينند آنها هم آرزو مىكنند كه مثل شما بودند.
ملت مهيا باشد در مقابل شياطينى كه مانع رشد نهضت ما هستند
ملت ما الان در حال حركت است باز به منزل نرسيده است. انقلاب ما در حال رشد انقلابى است لكن به مقصد نرسيده است. ملت ما با مشكلاتى روبروست كه بايد با قدرت و با هم پيوستگى و با حفظ ايمان و تصميم و اراده، اين مشكلات را بركنار بزند. مشكلات سابق زياد بود و با قدرت شما ملت عزيز عقب رفت و حل شد، مشكلات ديگرى هم كه هست انشاءالله حل خواهد شد. اين امورى كه واقع مىشود و از اول تا حالا واقع شده است، از اشخاصى واقع مىشود كه نمىخواهند ببينند نهضت ما به ثمر رسيده است و نمىخواهند بگذارند كه به ثمر برسد. اينها اشخاصى هستند كه قدم به قدم با اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 213
نهضت مخالفت كردند و كارشكنى كردند و حالا هم كه قضيه تعيين رئيس جمهور در دست اجر است، باز مشغول همان توطئهها هستند و نمىخواهند رئيس جمهور تعيين بشود و بعد هم كه شكست در اينجا خوردند و رئيس جمهور تعيين شد، راجع به تعيين وكلا باز هم همين بساط هست، شما مهيا بشويد ملت ما مهيا باشند كه در هر قدمى كه براى اصلاح و براى پيشبرد اسلام و نهضت اسلامى بر مىدارند، شياطينى كه نمىخواهند اسلام به ثمر برسد و نمىخواهند جمهورى اسلامى برقرار بشود به مخالفت خودشان ادامه مىدهند. عازم باشيد، مجهز باشيد براى اينكه مقابله كنيد با اين قشرهائى كه مانع از رشد نهضت ما هستند، مهيا باشيد كه تحمل بكنيد. با صبر و بردبارى انقلابى تحمل بكنيد اين مصيبتها را، تحمل بكنيد اين توطئهها را و به پيش برويد كه خداى تبارك و تعالى با شماست و پيروزى نصيب ملت ايران است انشاءالله.
ما مىخواهيم يك حكومت عدل اسلامى شبيه صدر اسلام پيدا بشود
ما چيزى نمىخواهيم، ما حرفى نداريم الا اينكه يك ملتى كه در طول تاريخ در شكنجه و اختناق بوده است و در اين سنوات اخير، آخر مرتبه شكنجه و اختناق و جنايتكارى و چپاولگرى خارجىها و داخلىها بر اين ملت سايه افكنده است، ما مىخواهيم اينها نباشند، ما مىخواهيم مردم ما آزاد باشند، تحت فشار و تحت سلطه ديگران و داخل و خارج نباشند، ما مىخواهيم مملكتمان از خودمان باشد، مستقل باشد و تحت رهبرى ديگران نباشد، ما مىخواهيم مخازن مملكت ما از خودش باشد، ما مىخواهيم در اين مملكت خودمان كار بكنيم و خودمان نتيجه كار را ببريم، ما مىخواهيم يك حكومت عدل اسلامى، يك حكومت شبيه حكومتهاى صدر اسلام پيدا بشود و ما مىخواهيم كه ملت ما در رفاه و آسايش باشند. اينهائى كه در قدم به قدم مخالفت مىكنند، آنها چه مىگويند؟ به اسم اينكه ما طرفدار ملت هستيم، با اين مسائل مخالفت مىكنند، در عين حالى كه اينها مصالح ملت ماست، شما بيدار بشويد اى ملت عزيز كه دشمن در كمين است و ما بين راه هستيم. ما اين گردنهها را هم بايد طى كنيم و انشاءالله دشمن را تا آخر به عقب برانيم و كشور شما مال خود شما، خداوند انشاءالله به اين مجروحين، به اين معلولين شفا عنايت كند و خداوند اجر و صبر عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 214
تاريخ: 16/10/58
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان ارشد ارتش جمهودى اسلامى
لزوم عمل نمودن مسوولين به وظائف خود، جهت حفظ نهضت از آسيب
بسم الله الرحمن الرحيم
شما امروز از قواى انتظامى جمهورى اسلامى هستيد، با ديروزتان فرق دارد، ديروز خواه ناخواه از رژيم طاغوت بوديد و حالا از رژيم اسلام هستيد و بين اين دو تا همانطورى كه به حسب واقع فرق دارد يكى رژيم شيطان است، يكى رژيم الله. آنهايى هم كه منتسب به اين دستگاه هستند با آنهائى كه پيشتر بود فرق مىكند، فرق اين است كه امروز بايد همه گروههائى كه مربوطند به جمهورى اسلامى، چه دولت و دستگاههاى ادارى و چه ارتش و ژاندارمرى و شهربانى و پاسدارها و اينها كه قواى انتظامى هستند كه اشخاصى هستند، گروههائى هستند كه بالاصاله مربوط به جمهورى اسلامى هستند، اينها بايد اعمالشان هم، افعالشان هم، عقائدشان هم و اخلاقشان هم مناسب باشد با جمهورى اسلامى، آن اخلاقى كه سابقاً مثلاً بعضىها داشتند كه مناسب بود با طاغوت، اگر خداى نخواسته از او در نفوس آثارى هست اين آثار را بايد مجاهده كنند تا زدوده بشود، يعنى الان شما آقايان مسؤوليت زياد داريد و عملتان هم يك عمل شريف است، عمل شريفى است كه اسكلت جمهورى اسلامى بسته بوجود شماهاست و مسووليتتان زياد است، براى اينكه اگر سابق يك كارى از شما خداى نخواسته انجام مىگرفت مىگفتند در رژيم طاغوتى بايد اينجورى باشد، اما اگر حالا خداى نخواسته يك مسألهاى كه بر خلاف رويه اسلام است انجام بگيرد گفته مىشود كه ارتش اسلامى هم همين است و شما مىدانيد كه قلمها و زبانهاى خائنى هستند و با آن چشمهاى خيانتكار مراقب هستند كه يك چيز پيدا بكنند از يك گروهى، از گروههاى اسلامى و اين را زيادش كنند و كم كم برسند به اينكه خوب، اين رژيم هم رژيم طاغوتى است مثل آن رژيم. همين امروز صبح من در يك مجلهاى كه مربوط به بختيار بود اينجا آورده بودند من ديدم كه ايشان مىگويد اين رژيم هم رژيم طاغوتى است و مشغول چپاولگرى و مشغول كذا هست و در يكى از نوشتهها بود كه الان در ايران بعضى جاها حكومت نظامى است براى اينكه از اين رژيم برگشتند و حالا دارند با فشار و زور و با چيز مردم را دارند رام مىكنند. خوب، اينها چيزهايى است كه در خارج ايران اينها منعكس مىكنند. حالا كه چيزى دستشان نيست اينطور مىگويند، اگر يك وقت يك بهانهاى به دستشان بيايد، ما آنطورى كه بايد عمل كنيم عمل نكنيم، اين بهانه اسباب اين مىشود كه آن قلمهائى كه مىخواهند بشكنند اين نهضت را و نمىتوانند
صحيفه نور ج 11 صفحه 215
ببينند كه يك رژيماسلامى در كار هست، آنها مشغول فعاليت مىشوند و آلوده مىكنند اين نهضت را. ما بايد اين مكتب خودمان را حفظشان بكنيم، يعنى الان اين مكتب اسلام دست ماها و شماست و اين مكتب بايد محفوظ باشد. ماها كارى نكنيم كه به مكتبمان ايراد بگيرند، آنهائى كه مىخواهند ايراد بگيرند به مكتب ايراد مىگيرند براى اينكه با مكتب بد هستند. يك مكتبى كه مىبينند اين قابل دوام است، وقتى هرج و مرج بود و مكتبى تو كار نبود، اين چيزى نبود، اما اينها كه يك مسأله مكتبى دارند مىبينند هست و قابل دوام، به مكتب ايراد مىگيرند و ما موظفيم كه اين مكتب را حفظش كنيم كه اگر حفظ نكنيم آسيب بر مىدارد. بايد كارى بكنيم كه آسيب برندارد و آن كار اين است كه اگر چنانچه در هر جا هستيم به وظائفى كه آنجا هست عمل بكنيم. اگر يك كشورى همه اشخاصى كه در آنجا هستند وظيفه شناس بودند و به آن وظيفه و كارى كه به او محول است، خوب انجام بدهد، آن كشور زود اصلاح مىشود. اگر ارتش افرادش وظيفه شناس باشند، يعنى بدانند كه اين وظيفه اين است، خصوصاً حالا كه براى اسلام است، وظيفه اسلامى اين است و اگر ژاندارمرى هم همين طور و پاسدارها هم همين طور، پاسبانها هم همين طور، اين زود اصلاح مىشود و اگر چنانچه خداى نخواسته از زير باز وظيفه بخواهند در بروند، خيال كنند كه حالا كه آزاد شد هر كارى آدم دلش بخواهد بكند، هر كارى از دستش آمد و بخواهد بكند، روى وظايف عمل نكند، اين منتهى به هرج و مرج مىشود و آسيب مىبيند.
تبليغات اجانب جهت بد جلوه دادن انقلاب ايران در افكار عمومى دنيا
آنها الان در صددند كه اثبات كنند به خارج كه ايران استقرار ندارند، ايران هرج و مرج است، و مىخواهند كه يك وقت بخواهند يك دخالتى بكنند، افكار عمومى دنيا را مهيا كرده باشند براى آن كار، الان مشغول همين هم هستند و همه تبليغاتشان براى همين معناست كه منعكس بكنند كه ايران الان به وضع هرج و مرجى دارد مىگذرد، در هيچ جا يك نظمى نيست، در هيچ جا وظيفه شناسى نيست، هر كه هر كارى دلش بخواهد بكند. اين براى ما بسيار وظيفهآور است، براى ما بسيار سنگين تمام مىشود كه ما را جورى معرفى بكنند در دنيا كه به آنها حق بدهند كه با قواى انتظامى بيانيد براى تربيت ما، كانه ما يك جمعيتى هستيم كه تربيت نداريم، يك جمعيتى هستيم كه هرج و مرج طلبيم، يك جمعيتى هستيم كه نظمى تو كارمان نيست و لا علاج بايد يك قيمى بيايد براى اينكه ما را تربيت كند، اين دردناك است براى يك كشورى كه نهضت اسلامى كرده، از اين جهت وظيفه اسلامى است و سنگين ولى بايد عمل كرد. انشاءالله خداوند شما را تاييد كند، موفق باشيد و من اميدوارم كه سالم و سعادتمند و با قدرت جلو برويد، انشاءالله پيروز هستيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 216
تاريخ: 17/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى اردستان و قم
ملت با يارى كردن دولت، در امر سازندگى كشور تلاش مىكند
بسم الله الرحمن الرحيم
من بعد از اين نهضت و انقلابى كه نسبتاً الحمدلله به پيروزى رسيد و قدم اول را ملت بزرگ ما برداشت، در اين كارهائى كه به دست ملت انجام گرفت، از جهاد سازندگى خيلى خوشم مىآيد. هر وقت كه تلويزيون نشان مىداد كه خواهرها و برادرها از همه طبقات مشغولند به يك عملى براى كشور خودشان، من خوشحال مىشدم. بايد شماها توجه داشته باشيد كه نگاه نكنيد هى به اينكه اداره چه مىكند، دولت چه مىكند. آنها مشغولند منتها نمىتوانند آنقدرى كه ايران احتياج دارد آنها عمل كنند. ايران مال خود شماست و خود شما بايد او را بسازيد و اگر همه ملت در اين امر سازندگى همت نكند، كارها زمين مىماند. انتظار اينكه يك دستهاى انجام بدهند تا ما انجام بدهيم، يا كارشكنى كسى نكند البته حالا در هر گوشه و كنارى براى كارشكنى مهيا هستند، اين ملت است كه بايد اين كارها را انجام بدهد. مثلاً ملاحظه كنيد كه سابق، در رژيم سابق كه همهاش حرف بود، يكى هم راجع به بيسوادى و اينها وقتى رفتند معلوم شد كه مبارزهاى نكردند، بله آن كارى كه كردند اين است كه با سوادى را نگذاشتند ترقى بكند، نه بيسوادها را سواددار كردند. اين هم اگر منتظر بشوند آقايان، منتظر اين بشوند كه دولت اين كار را انجام بدهد، نمىتواند انجام بدهد. الان تقريباً در صد شايد هشتاد (من اطلاع درست ندارم) بيسواد ما داريم، يا شايد مثلاً شصت، شصت و پنج، همچو چيزهائى مىگويند. من اطلاعى ندارم، اما مىدانم كه بيسواد زياد هست. افغانستان و ايران بايد به حسب اينطور امور جلو باشد. بيسواد در آن كم هست، سوادى كه مىگويم يعنى همين خواندن و نوشتن و اين چيز، آن هم كه ما مىخواهيم كه همه ايران انشاءالله سواد پيدا بكنند، نمىخواهيم همه دكتر بشوند، خوب چيز غير معقولى است، يا همه مهندس بشوند، مىخواهيم يك مملكتى همه بتوانند آن مقصود خودشان را بنويسند، امضاء كنند، چه بكنند. من گاهى در نجف كه بودم گاهى حرم مشرف مىشدم، كه افغانىها آمده بودند براى زيارت خواندن، مىديدم همه از رو مىخواندند، كتاب دعا را باز مىكردند از رو مىخواندند، شايد مثلاً از سى چهل نفر كه آنجا بودند يك نفرشان شايد از رو نمىخواند، شايد هم او خواندنش را تمام كرده بود، اما همهشان از رو مىخواندند، اينجور نبود كه، آن هم طبقه پايين بودند به اصطلاح اينها، و ما هنوز داريم كه اين هم به همت همه واقع بشود. اگر منتظر باشيد به اينكه دولت با سواد بكند،
صحيفه نور ج 11 صفحه 217
نمىتواند باز همان حرفهاى سابق. دولت هم حالا اقدام كردهاند، وزارت آموزش اقدام كردند و خوب هم اقدام كردهاند. اما مسأله، مسأله نيست كه بتوانند اينها چه بكنند.
تبليغات سوء اجانب عليه استقرار جمهورى اسلامى
همين طور در جهاد سازندگى، سازندگى يك مملكتى كه از دست رفت و خراب است، اين نمىشود با دست دولت انجام بگيرد يا دست يك قشرى انجام بگيرد. اين را، همه مردم بايد مملكت را امروز از خودشان بدانند و همه با هم همت كنند، يك مملكتى انشاءالله درست بكنند به دست خودشان. لكن چيزى كه الان مهم است اين است (اين را من از باب اينكه نگران هستم برايش كراراً هم گفتم اين را به اشخاصى كه اينجا آمدند، باز هم عرض مىكنم) كه الان دستهائى در كار هست، اكثراً از طرف امريكا و ديگران هم همين طور، از شوروى و از ساير جاها هم همين طور، يعنى اينهائى كه به اين مملكت ما طمع استفاده دوختهاند، دارند و چشم اين دارند كه ما كارى بكنيم، اينها ببرند و مخازن ما را ببرند و حالا هم دستشان كوتاه شده است و انشاءالله تا آخر هم كوتاه هست. اينها الان در فكر اينند كه نگذارند اين ايران يك استقرارى پيدا بكند، يك نظام صحيحى پيدا بكند، در هر جا مثلاً دقت كنيد، در جهاد سازندگى هم از اين قشرها پيدا مىشوند كه خودشان را جا مىزنند و در دانشگاه هم هستند، در همه جا هستند، در كارخانهها هم زياد هستند. اين به نظر من مىآيد كه يك نقشه و توطئهاى است كه براى اينكه استقرار در ايران و نظم در ايران پيدا نشود. در ارتش مىروند نمىگذارند كه انتظامات صحيح پيدا بشود، در ژاندارمرى مىروند، آنجا را هم مانع مىشوند، در شهربانى هم همين طور، در سپاه پاسداران هم پيدا مىشود، در دانشگاه زيادند و همه جا اينها هستند، حاضرند و اينها براى اين جهت نقشه دارند. به نظر من اينطور مىرسد كه اين است كه در داخل ما را، اين ضربه را به ما بزنند كه ما اغتشاش در خودمان پيدا كنيم، يك انتظامى...... اختلافات باشد و يك هرج و مرجى باشد، بريزند خانه هر كس را غارت كنند، بريزند زمين هر كس را غارت كنند، اموال هر كسى را ببرند، نگذارند يك استقرارى پيدا بكند، از آن طرف دشمنهاى اين ملت، دشمنها با قلمهاى خودشان و با افكارى كه دارند و طرحهائى كه دارند در مطبوعات خارجى و رسانههاى گروهى خارجى، اغتشاشات ايران را، اختلافات ايران را، اينها را يكىاش را چند مقابل كنند و در خارج منعكس كنند كه ايران مثل يك بچه صغيرى مىماند كه محتاج به قيم هست، باز نرسيده به بلوغ كه خودش، خودش را نگه دارد. نقشه محتمل است اين معنا باشد كه در خارج منعكس بكنند كه ايران هرج و مرج است و همه به جان هم ريختند و همه گروهها در هر جا بروى يك اختلافات هست اين را اسباب دست قرار بدهند كه ايران قابل اين نيست كه خودش را اداره كند، بايد يكى ديگر ادارهاش كند. اگر خداى نخواسته يك دخالت نظامى بخواهند بكنند، يك كودتا بخواهند بكنند، موجه نشان بدهند به خارجىها، به دنيا موجه نشان بدهند كه ما براى خاطر حفظ ملت، ملت نمىتوانست خودش را نگه دارد، ما بايد حفظش كنيم، اين صغير را ما بايد قيم برايش تعيين كنيم.
صحيفه نور ج 11 صفحه 218
آزادى مطبوعات و احزاب، دستآورد ماهيت اسلامى انقلاب است
در عين حالى كه تمام انقلاباتى كه در دنيا پيدا شده هيچ كدام بهتر از ايران نبوده، دنبال سر انقلابات، ميليون، ميليون و نيم كشته مىشوند (براى من صورتش را آوردهاند) اين انقلاباتى كه واقع شده است، دنبال سرش يك ميليون، يك ميليون و نيم كشتار، دو ميليو حبس، در كشور را مىبستند به همه جا. الان هم هر جا كه شما نگاه كنيد كه يك انقلابى واقع شده است و يك كودتائى واقع شده، يك چيزى واقع شده، در كشورشان را به خارج بستند، همه فرودگاهها را ممنوع كردند، تمام مطبوعات را قدغن كردند كه نبايد منتشر بشود. براى مردم اختناق پيش آوردند، اختناق فوق آن اختناقهائى كه سابق بوده و گاهى هم به مجردى كه اين پيروز شده، قتل عام ايجاد كردند، شروع كردند به كشتن مردم، هر كه احتمال مىدادند كه يك چيزى باشد مىكشتند، نه اينكه يك كسى را، يك شهرى را قتل عام مىكردند. و انقلاب ما از باب اينكه اسلامى بود، از باب اينكه از ملت بود، انقلابى نبود كه يك قدرتى به يك قدرت غلبه كند، يعنى يك قدرت نظامى، يك كودتائى شده باشد، اين حرفها نبود، متن نهضت از خود مردم جوشيد، از خود مردم، بين زن و مرد و انقلاب هم اسلامى بود، اسلام اينها را وادار كرد كه يك همچو انقلابى بكنند، همچو انقلاب اسلامى كه از متن ملت بجوشد، دنبالش ديگر اين مسائل كم است، هست، اما كم است و لهذا ديديد كه دنبال اين انقلاب، تمام راهها و همه جاها هم باز بود، هيچ - يك - جائى را جلويش نگرفتند، تمام روزنامهها و احزاب آزاد شد، آزاد آزاد و كشتار نسبت به مردم هيچ نبود در كار، آنطورى كه آنجا بساط درست مىكردند نبود، بله آنهائى كه كشتار كرده بودند گرفتند بعضىشان را محاكمه كردند و بعد از محاكمه به جزاى خودشان رساندند، اما اينطور نبود كه همين طور درو كنند مردم را، يك ميليون جمعيت را بكشند، اين حرفها نبود در كار و اينطور مسائل در عين حالى كه در ايران نبوده است و بايد گفت ايران آرامترين انقلاباتى كه در دنيا واقع شده. انقلابات ديگر با يك سال و دو سال و سه سال اينها درست نمىشود، جنگ بايد بشود، اينقدر خونريزى، چه، چه، يك سال، دو سال جنگ بشود تا بعد يك قدرتى بر قدرت ديگر پيروز بشود. اينجا آنجائى بود كه انقلاب بود، واقعاً انقلاب بود. مرحوم قرنى به من گفت كه سه ساعت و نيم، سه ساعت و نيم غلبه كرد ملت بر رژيم. يعنى آنوقتى كه آنها كودتا مىخواستند بكنند در تهران ما بوديم و آنها بنا داشتند كودتا بكنند و جلويش گفتند روز هم بايد بيرون نيائيد، حكومت نظامى را روز قرار دادند. آن حكومت نظامى روز را خدا خواست كه شكسته شد. آنها به من بعد گفتند كه اينها بنا داشتند كه كودتا بكنند و خيابانها را وقتى كه مردم نيستند، خيابانها را همه را بگيرند و شبش كودتا بكنند، مردم كه ريختند در خيابانها اينها اين طرحى كه داشتند خنثى شد و ايشان مىگفت كه آنكه جنگ بين ملت و دولت واقع شد و رژيم واقع شد سه ساعت ونيم بود، در صورتى كه جاهاى ديگر الان شما مىبينيد كه افغانستان چند سال است كه همه مسائل هست و حالا هم معلوم نيست كى ختم بشود براى اينكه آنجا يك كودتائى است. كودتا يك نفر آدم بخواهد انجام بدهد، يك قدرتى مىخواهد يك ملتى را از بين ببرد، اما يك ملت خودش آمده است و خودش آمده و حريفش را بيرون كرده، ديگر خود ملت
صحيفه نور ج 11 صفحه 219
ما با خود ملت كه كارى ندارد.
ملت متوجه توطئهها و كارشكنىهاى دشمنان باشد
حالا هم اشخاصى در بين اين ملت هست كه الهام از خارج مىگيرند البته اقليت هم هستند، لكن اشخاصى هستند كه با هر زبانى با مردم مىتوانند صحبت بكنند و شيطنت بكنند. بايد ملت ما توجه به اين توطئه داشته باشد كه توطئهاى كه محتمل اين است كه ما را به هم بريزند، حتى در جهاد سازندگى بروند يك كارهائى بكنند كه آنجا هم يك اختلافى بشود، نگذارند كار عمل بشود، در دبيرستان بروند در چيز بروند دانشگاه بروند، هر جا بروند و ما را به هم بريزند، دائماً شلوغى و دائماً اعتصاب و دائماً راهپيمائى و دائماً كارشكنى براى دولت و ملت، تا منعكس بكنند در خارج كه اينها نمىتوانند خودشان را اداره بكنند، بايد يك كسى برود اداره كند اينها را. ملت بايد توجه داشته باشد به اين توطئه و از اختلافات دست بردارند. آخر براى چى ما با هم اختلاف داشته باشيم، سر چى اختلاف داشته باشيم، براى چى به جان هم بريزيم، چرا ما خودمان، خودمان را از بين ببريم. بايد ملت متوجه باشد كه چيزهائى كه اسباب اختلاف هست اصلاً ايجاد نكنيم، اشخاصى كه مىخواهند ايجاد اختلاف بكنند موعظهشان كنند، نصيحتشان كنند، اگر گوش نكردند آنها را طردشان بكنند، نگذارند اختلاف حاصل بشود، نگذارند جورى وانمود بشود كه اين ملت ملتى نيست كه قابل اين باشد كه آزاد باشد، حالا كه آزاد شده ببينيد به جان هم ريختند، قابل آزادى نيست - چيزى كه - ملتى كه قابل آزادى نيست، بايد يكى بيايد، يك رضاخانى را پيدا كنند (و اينها دارند، از اين چيزها دارند) يك رضاخانى را پيدا بكنند. امروز به اسم اينكه اين آدم ملى هست، به اسم اينكه يك آدم از اين چيزها، از اين عنصرها، اينها دارند كه بيست سال، سى سال اين را با يك صورت مليت و با يك صورت دلسوزى نگه دارند، آن روزى كه مىخواهند كار را انجام بدهند، به صورت مليت، به صورت چه انجام بدهند و توجه به اين معنا را بايد داشته باشند ملت ما. امروز كه روز حساسى است براى اينكه ما مىخواهيم رئيس جمهور تعيين بشود، امروز مىبينيد كه با اين حساسيت باز مشغول شدند به توطئهها و مشغول شدند به خرابكارىها، در قم ديديد، در آذربايجان هم هست، در جاهاى ديگر هم هست. فردا كه شما مىخواهيد انشاءالله وكلاى خودتان را تعيين بكنيد، بدانيد كه اغتشاشات بيشتر ايجاد مىكنند، بساط بيشتر در مىآوردند. بايد توجه داشته باشد ملت به اينكه مبادا منعكس بشود، كارى بكنيم كه منعكس بشود اينها با هم نمىتوانند بسازند، اينها به جان هم ريختند و بايد يكى برود.... كارها بگيرد، تربيتشان بكند. اين به اين است كه از كارهائى كه، از حرفهائى، از نوشتههائى ....، از نطقهائى، از شعارهائى كه اسباب اختلاف مىشود، از اينها پرهيز بكنند. نبايد امروز شعار بدهند بر ضد اين، بر ضد او، بر اينطور چيزها، اين شعارها صحيح نيست، نبايد بكنند، بايد كارى بكنند كه مستقر بشود. اين حكومت، بر قرار بشود و ما اين دو قدم هم كه اسكلت يك حكومتى است، اين دو قدم هم برداريم، قدم تعيين رئيس جمهور انشاءالله و قدم دوم وكلا. و بايد ملت متوجه باشد كه من چون بناى دخالت ندارم،
صحيفه نور ج 11 صفحه 220
متوجه باشند خودشان كه اشخاصى كه صحيحاند، اشخاصى كه متدينند، اشخاصى كه ملى هستند، اشخاصى كه چپ و راستى نيستند، از افراد، اينها را تعيين بكنند در رئيس جمهور همانطورى و در وكلاشان هم همين طور و مهم الان اين است كه از اين اختلافات و از اين شعارها و از اين - عرض مىكنم كه - چيزهائى كه موجب اختلاف مىشود دست بردارند، مشغول بشوند به اينكه همين طور بسازند ايران را و ايران امروز محتاج به كار است، كارخانهها احتياج به كار دارند، محتاج به سازندگى است.
هر قدمى كه براى كشور اسلامى برمى داريد پيش خدا محفوظ است
خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند، شما جوانها را حفظ كند كه همچو همت والائى داريد كه مىرويد در جهاد سازندگى و زحمت مىدهيد به خودتان، لكن براى خداست اين. شما هر قدمى كه الان برداريد براى كشور اسلامى پيش خدا محفوظ است، خيال نكنيد كه اين قوههاى شما هدر مىرود. قواى انسانى وقتى هدر مىرود كه براى خدا نباشد وقتى كه قوا براى خدا كار بكند هدر نمىرود، پيش خداست و اين سازندگى شما انشاءالله خودتان ساخته مىشويد به آنطورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است و انبيا را براى او فرستاده كه هم اين جهاد، جهاد نفسى باشد و هم سازندگى براى ملت. خداوند همه شما را موفق و مويد بدارد و من دعاگوى همهتان، خدمتگزار همه هستم. سلامت باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 221
تاريخ: 17/10/58
بيانات امام خمينى در جمع راهپيمايان كفنپوش اليگودرز
آمريكا از اسلام سيلى خورده است
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز شنيدم كه آقايان از اليگودرز پياده تشريف آوردند و اظهار كردند كه ما حاضريم كه - اينها - براى حفاظت تو پاسدارى كنيم. من متشكرم از عواطف آقايان، و از زحمات شما تقدير مىكنم لكن راضى نيستم كه آقايان اينجا تشريف داشته باشند. تشريف ببرند و انشاءالله مشغول كارشان بشوند. آمريكا نه دخالت نظامى مىكند در ايران و نه حصر اقتصادى مىتواند بكند، توطئه امريكا اين است كه در داخل كشور ما كارى بكند كه ما نتوانيم اين راهى را كه گرفتهايم برويم، توطئه داخلى و به دست اشخاصى كه در داخل كشور هستند و از كاركنان آنها هستند. نقشه اين است كه ايران را جورى نمايش به خارجىها بدهند كه نه دولت مىتواند اداره كند آنجا را و نه ملت قابل اين است كه آزاد باشد. در هر جا غائله بپا مىكنند اين شياطين و در همه كشور چه در دانشگاه و چه در شهرستانها و چه در دادسراها، چه در مراكز قدرت، مراكز انتظامى، همه جا با يك توطئه مىخواهند آشوب بپا كنند و نگذارند استقرار پيدا كند حكومت. الان كه وقت اين است ملت با هم مجتمع باشد و اين دو مرحله ديگرى كه اساس حكومت اسلامى است به طور شايسته انجام بدهد، يكى قضيه تعيين رئيس جمهور و يكى هم قضيه مجلس شوراى ملى، باز توطئهها اوج گرفته است، توطئهها براى اينكه نگذارند رئيس جمهور تعيين بشود و بعد هم توطئه براى اينكه نگذارند مجلس شوراى ملى بر قرار بشود، براى اينكه با بر قرار شدن اين دو مرحله هم اسكلت حكومت اسلامى تحقق پيدا مىكند و اينها از حكومت اسلامى مىترسند. امريكا ضربه از اسلام خورده است و از اسلام مىترسد، ضربه از اين جوانهائى كه براى اسلام قيام كردند و جان دادند و فداكارى كردند و از اسلام اين ضربه مىترسد از اين جهت، تفرقه افكنى دارد مىكند كه نگذارد اجتماعى كه با وحدت كلمه، مقاصد خودشان را تا اينجا پيش بردند، بين راه آنها را فلج كند. نقشه اين است. صحبت از دخالت نظامى و حصر اقتصادى صحبت است و بعيد نيست براى اين باشد كه اذهان را منصرف كند از آنى كه اساس است. شماها بايد توجه داشته باشيد و اين توطئه شيطانى كه از همه توطئهها بالاتر است و او اين است كه مىخواهند ما را به جان هم بريزند و در داخل نگذارند يك استقرارى پيدا بكند اين نظام اسلامى.
شما جوانها كه زحمت كشيديد و از راههاى دور، در اين سرما و در آن سرماهائى كه در محل
صحيفه نور ج 11 صفحه 222
خودتان هست آمديد و از اطراف آمديد، از همه جا اينجا آمديد، من تشكر مىكنم و شما را هشيار مىكنم به اينكه از تفرقه به هر صورتى كه هست پرهيز كنيد، هر چيزى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد، هر شعارى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد، هر تحصنى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد، هر راهپيمائى كه موجب تفرقه مىشود از او پرهيز كنيد. شما امروز احتياج داريد به وحدت كلمه، امروز بيشتر از ديروز احتياج داريد به فردا بيشتر از امروز. اين وحدت كلمه خودتان را حفظ كنيد، از خداى تبارك و تعالى تبعيت كنيد كه فرموده است: واعتصموا بحبل الله جميعاً ولا تفرقواً همه به ريسمان بزرگ الله كه اسلام است بپيونديد و تفرقه نكنيد. تفرقه موجب اين مىشود كه نتوانيد مملكت خودتان را به رشدى كه بايد برسد برسانيد، نتوانيد حكومت اسلامى را به طورى كه شايسته است در دنيا، در كشور خودتان متحقق كنيد و آنها در صدد همين معنا هستند. آنهائى كه نمىخواهند اسلام تحقق پيدا بكند، آنهائى كه مىخواهند جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا كند. كشورهائى كه از اسلام مىترسند، از جمهورى اسلامى مىترسند، از صدور اين جمهورى اسلامى از اين كشور به كشورهاى ديگر مىترسند، آنها در صددند كه شما را در بين راه متوقف كنند و نگذارند پيش برويد. شما به هوشيارى، بيدارى از تفرقه بكلى پرهيز كنيد.
براى نيل به خودكفائى تلاش كنيد
و امر ديگر اينكه مملكت شما احتياج به كار دارد، مملكت خرابى است كه محتاج به اين است كه ساخته بشود و ساختن مملكت به دست شماهاست. هر كس در هر جا هست اشتغال به كار پيدا كند و كار را خوب انجام بدهد. نبايد ما در ارزاقمان محتاج به خارج باشيم. مملكت وسيعى كه براى صد و پنجاه ميليون جمعيت كافى است (به حسب آنطورى كه گفته مىشود) الان سى و پنج ميليون نفر زندگى مىكند و مملكت بيشتر از اين گنجايش دارد، زمينهاى وسيع داريد، آب داريد، بركات آسمانى داريد، قدرت داريد، قوه داريد، جوان هستيد، جوان داريد، عيب است از يك مملكت اسلامى كه محتاج باشد در ارزاقش، آن هم به دشمنهاى خودش. امريكا كه دشمن ماست ما اگر محتاج به او باشيم براى ما سرشكستگى است. كارى بكنيد كه خودكفا بشويد و خودتان را از اين زمين خدا و از اين آب خدا ارزاق خودتان را بيرون بياوريد و اميد است انشاءالله كه صادرات داشته باشيد شما.
خداوند انشاءالله شما را حفظ كند و من باز از زحمات شما تشكر مىكنم و دعا مىكنيم براى شما و خدمتگزار شما هستم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 223
تاريخ: 18/10/58
بيانات امام خمينى در ديدار با راهپيمايان كفنپوش لاهيجان و همدان
توطئهها و كارشكنى قدم به قدم عوامل فساد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شما جوانان كه در اين هواى سرد و راههاى سرد پياده آمديد تا از نزديك با هم ملاقات كنيم. من از زحمات شما برادران متشكرم و به شما دعا مىكنم. خداوند شماها را براى اسلام حفظ كند و اسلام با قدرت شما به پيش برود.
برادرها! امروز روز حساسى است براى كشور ما، مشكلاتى براى كشور ما پيش آمده و در دست پيش آمدن است. در اين موقع كه براى ملت ايران طرح تعيين رئيس جمهور شده است، باز عوامل فساد توطئه مىكنند كه اين قدم را نگذارند پيش برويم چنانچه قبلاً در قدمهائى كه مىخواستيم برداريم توطئه مىكردند و كارشكنى مىكردند.
امروز هم همان عناصرى هستند، كارشكنى مىكنند و بعد هم كه مىخواهيد وكلاى خودتان را به مجلس شورا بفرستيد تا استقرار تام جمهورى اسلامى محقق بشود، باز هم مىخواهند اين تفالههاى رژيم سابق و الهام بگيرهاى از امريكا و غير امريكا باز فعاليت كنند و نگذارند. شما برادرها بيدار باشيد و همانطور كه از اول با قدرت كامل و با توجه به خدا و با مشت محكم سد را شكستيد و تا اينجا با پيروزى آمديد، از اينجا به بعد هم با همان مشت محكم، با همان اراده مصمم اين راه با بايد برويد و انشاءالله جمهورى اسلامى را با محتواى جمهورى، با احكام اسلام در ايران، و اميد است كه در ساير جاها برپا كنيد و بيرق توحيد را بر فراز مملكت خودتان و ساير ممالك افراشته كنيم.
شما خودتان بايد پاسدار اسلام باشيد
توجه به توطئهها داشته باشيد، توجه به نفاق افكنىها، توجه به امورى كه اسباب تفرقه مىشود، خصوصاً در اين دهه آخر صفر بايد بسيار متوجه باشيد كه مبادا اينها از اين اجتماعات سوءاستفاده كنند و مبادا خداى نخواسته تفرقه بين شما، درگيرى بين شما ايجاد كنند كه هر تفرقهاى امروز و هر ندائى كه بر خلاف مصلحت شماها باشد، بر خلاف مصلحت اسلام است. شما خودتان بايد پاسدار اسلام باشيد، همانطورى كه تحمل اين زحمت را كرديد و از راههاى دور و هواى سرد پياده آمديد، بايد تحمل زحمت كنيد و تا رسيدن به پيروزى نهائى همه با هم باشيد و با هم فكر كنيد و با هم راجع به اين
صحيفه نور ج 11 صفحه 224
مسائل مشورت كنيد.
در خودكفائى كشور بكوشيم
خداوند همه شما را انشاءالله نصرت بدهد و با پيروزى انشاءالله پيش ببريد و مملكت را خودتان در دست بگيريد و براى خودتان خدمت كنيد و من اميدوارم كه همانطور كه اين آقا گفتند سطح كشاورزى را بالا ببريد تا محتاج به دشمنها نباشيم. احتياج به دشمن دردناك است، ما محتاج باشيم كه در گندممان، در برنجمان در ساير غذاهامان به دشمنهاى خودمان مثل امريكا، اين امر دردناكى است كه بايد ملت ما اين امر را طورى كنند كه انشاءالله خودكفا شويم و انشاءالله صادرات هم داشته باشيم.
والسلام عليكم و رحمةالله
previos page menu page next page