-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 160
تاريخ: 10/10/58
بيانات امام خمينى در جمع گروه بانوان دوازده فروردين شماره 2 كن و حومه
تحقق جمهورى اسلامى يك ضربهاى است به شرق و غرب
بسم الله الرحمن الرحيم
من هر وقت بانوان محترم را مىبينم كه با عزم و اراده قاطع در راه هدف، حاضر به همه طور زحمت بلكه شهادت هستند مطمئن مىشوم كه اين راه به پيروزى منتهى مىشود.
ملتى كه تمام قشرهايش، خانمهاى محترمش و مردان معصومش با هم هستند و يك راه مىروند، اين راه آسيب نخواهد ديد، شما نگران آسيبهاى خارجى نباشيد، از خارج نمىتوانند شما را آسيب برسانند مادامى كه خودتان منسجم هستيد. نه دخالت نظامى از آن كارى ساخته است و نه حصر اقتصادى و اين مسائل كه آنها پيش مىآورند آنها ازشان كارى ساخته نيست و شايد آنها هم كه اين حرفها را مىزنند و ظاهراً جدى هم نيست براى اينكه ما را از اين حرفهاى ديگر اغفال كنند. آن مسائلى كه ممكن است از آن مسائل، آسيب ببينيم، آن مسائل داخلى است. توطئهها اينطور است، از خارج يك چيزهائى گفته مىشود تا اذهان متوجه به خارج بشود مثل همين حصر اقتصادى و مداخله نظامى كه دولت آمريكا تهديد مىكند ملت را، به نظر مىرسد كه اين يك توطئه باشد كه اذهان را از داخل كشور متوجه به خارج بكند، غافل بشوند از توطئه، غافل بشوند از شيطانى داخل. بعيد به نظر نمىرسد آن چيزى كه پيش اجانب اهميت دارد و به آن اصرار دارند آن توطئهاى است كه در داخل حاصل مىشود. اگر ما را از خارج اغفال نكنند و توجه ملت ما به داخل كشور و توطئههاى داخلى باشد، ممكن است كه ما بتوانيم و انشاءالله مىتوانيم كه آن توطئهها را خنثى كنيم. لكن آنها از خوف اينكه مبادا ملت همه قوايش را صرف داخل بكند و اين توطئههائى كه اصيل است پيش آنها، اين توطئهها را خنثى بكند، يك طرحهاى خارجى مىريزد، يك مسائل خارجى پيش مىآورد، مثلاً بعض از اقشار را متوجه مىكنند كه در انگلستان توطئهاى است در فلان محل، يك توطئهاى است، در فرانسه يك توطئهاى است و مىخواهند از آنجا توطئهاى را بجا بياورند كه بيايند ايران چه بكنند. خود اين هيچ اساس ندارد، محتمل هم هست كه همين صحبتهائى كه با تناقضگوئىهاى مختلف و تضادگوئىهاى مختلف از دولت امريكا صادر مىشود راجع به اينكه گاهى دخالت نظامى ما مىكنيم، آن يكى مىگويد نه نمىشود دخالت، دوباره دخالت مىكنند، دوباره مىگويند نه، نمىشود دخالت، دوباره دخالت مى كنند، دوباره مىگويند نمىشود دخالت و از اين حرفها، حصر اقتصادى مىكنيم، حالا چند
صحيفه نور ج 11 صفحه 161
روز صبر كنيد به سازمان ملل مىبريم خوب حالا يك قدرى صبر كنيد، به شوراى امنيت مىبريم، يك قدرى مهلت بدهيد، اين حرفهائى كه به نظر مىرسد براى مقصد ديگر است نه براى خودش، نه حصر اقتصادى مىكنند و مىتوانند، نه دخالت نظامى مىكنند و مىتوانند، اما مىتوانند با اين حرفها ما را، اذهانمان را متوجه به آن طرف كنند. و از خودمان غافل بشويم.
در عين حالى كه ملت ما بايد هوشيار باشد راجع به همان مسائلى كه در خارج هم طرح مىشود و غفلت از او هم نكند، بيشتر نظر بايد به توطئههاى داخل باشد، توطئههائى كه در داخل انجام مىگيرد خيلى زياد است و اينها در اين توطئهها فنهاى زيادى دارند، ذوفنون هستند! يك قسمش همين شلوغىهائى است كه راه مىاندازند. در آذربايجان اين بساطى كه درست مىكنند و دامن به آن مىزنند يك قسم اينهاست، در سيستان، در زاهدان، در كجا، يك قسم ديگرش اين اختلافاتى كه در شهرها و در دهات و در ساير جاها ايجاد مىكنند گروههاى مختلف، اختلافات زياد ايجاد مىشود، او جمهورى اسلامى مىگويد، آن يكى چيز ديگر مىگويد، آن يكى چيز ديگر مىگويد، مقابل اسلام هى طرحهاى متعدد مىدهند در عين حالى كه مىدانند پيش نمىرود، لكن مىخواهند ناراحت كنند. همانطورى كه خارجىها طرح مىدهند براى دخالت نظامى يا حصر اقتصادى و خودشان مىدانند كه يك چيز صحيحى اين نيست، اين طرح براى مقصد ديگرى ممكن است باشد و آن اينكه ما را از اين آشفتگىهاى داخلى متوجه به آن بكنند، به نظرمان بيايد كه آن مشكل است، اينها ديگر مشكلات ندارد، احتمال اين معنا هست.
ما در عين حالى كه بايد توجه به آن مشكل داشته باشيم و با تمام قوا متوجه به آنجا باشيم، اما از اين مشكلات داخلى كه شايد پيش آنها اصيل باشد، از اين غفلت كنيم، اين اختلافاتى كه از اول تا حالا ايجاد كردند، از آن روزى كه يك پيروزى نسبى براى اين ملت حاصل شد و اين سد را شكستند و دست اجانب قطع شد از اين كشور، از آنوقت شروع كردند به ايجاد اختلافات و توطئهها، يك راهش اين بود كه در هر قدمى كه ملت بر مىدارند يك اختلاف ايجاد كنند، راجع به اصل جمهورى اسلامى حرفها بزنند و مقالهها بنويسند و نطقها بكنند، راجع به مجلس خبرگان صحبتها بكنند كه حالا هم دارند مىكنند، راجع به قانون اساسى مسائل بگويند و حالا هم دارند مىگويند كه قضيه رئيس جمهور است. تاكنون از قرارى كه گفتند صد و بيست نفر خودشان را كانديد كردند. نه اينكه نمىدانند كه كانديدى است كه اثرى ندارد براى اينكه رئيس جمهور بشود فلان آدم، بيشتر اينها الا نادرشان مىدانند كه موفق نمىشوند، لكن يك مقصد ديگرى در كار است غير از رياست جمهور و آن اين است كه همان ايجاد يك تشنج و اختلاف و اين چيزها براى آنها مطلوب است كه كشور ما مشغول باشد، هميشه مشغول باشد به چيزهاى داخلى خودش و اين شلوغىهائى كه در داخل هست و متوجه توطئه نباشد و متوجه علاج نباشد و فلج بشود، بعد هم راجع به مجلس شورا مصيبت زيادتر است، آنجا ديگر از همه زيادتر است. در هر صورت تمام اين مسائل دور مىزند به اينكه اين جمهورى اسلامى آنطورى كه بايد تحقق پيدا نكند، اگر تحقق پيدا بكند، براى آنها ضرر دارد و دست آنها تا آخر كوتاه مىشود و
صحيفه نور ج 11 صفحه 162
اين يك ضربهاى است بر غرب، بر شرق و آنها مىخواهند كه نشود همچو مطلبى. و ملت ما بايد آنقدرى كه بايد توجه به اين آشفتگىهاى داخلى داشته باشد توجه به چيزهاى ديگر نداشته باشد، همه ما بايد اين را تحت نظر بگيريم، لكن آنكه صدمه بيشتر به ما مىزند همين اختلافات داخلى است، او براى يك طرف مىكشد، او براى طرف ديگر، همين هواهاى نفسانى است كه در انسان هست، همين خودخواهى و خودپسندىها در انسان هست، همين گروه ديدن و خودگرائى به گروه و اينهاست كه در انسانهائى كه براى خدا مىخواهند كار بكنند هست.
يك ملت وقتى همه با هم منسجم شدند ديگر قابل آسيب نيست
ملت ما اگر بخواهد از اين اسارت در طول تاريخ بيرون بيايد و خودش، خودش را اداره كند و استقلال پيدا كند، آزاد باشد، اگر ملت ما بخواهد اينطور بشود، بايد از يك راه پيش برود، آن راهى كه ملت دارد پيش مىرود. ملت اين توده جمعيت است. اين زن و مرد توده جمعيت كه خودشان را عليحده نكردند و جدا نكردند از ملت، اگر بخواهند اين مملكت سر و سامان پيدا بكند باز از اين گروهگرائى و از اين اختلافات كه او براى خودش بكشد، او براى خودش بكشد دست بردارند، همه همان راهى كه ملت دارند مىروند، همه همان راه را بروند، ديگر آسيب نمىبينند. يك ملت وقتى همه با هم منسجم شدند ديگر قابل آسيب نيست، اما اگر چنانچه خداى نخواسته در بين خودشان اختلاف حاصل بشود، بين خودشان يك دشمنىها پيدا شود، هواهاى نفس نگذارند كه يك راه بروند، آنوقت است كه آسيب ممكن است.
لكن من اميد اين را دارم كه با اين تحولى كه حاصل شده است، من در جامعه زنها يك جور تحول عجيبى مىبينم كه بيشتر از تحولى است كه در مردها پيدا شده و آنقدرى كه اين جامعه محترم به اسلام خدمت كردند در اين زمان، بيشتر از آن مقدارى است كه مردها خدمت كردند، خدمت مردها هم بسيارش مرهون خدمت زنهاست. در مردها يك حسى است كه اگر ببينند زنها بيرون آمده از خانهها براى يك مقصدى، اگر قوهشان يكى باشد، ده تا مىشود و در مملكت ما اينطور شد كه بانوان همدوش بلكه جلوتر از مردها از خانهها بيرون آمدند و در اين راه اسلامى زحمت كشيدند و رنج ديدند، جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند معذلك رنج كشيدند، عمل كردند، پشتيبانى از اسلام كردند و مردها هم بسيارى به تبع زنها اين كار را كردند و من اميدوارم كه اين وحدت كلمه و اين انسجامى كه ملت ما دارند، محفوظ باشد و اين اشخاصى كه افكار متعدده دارند اينها، خداوند آنها را برگرداند به فكر واحد و ملت ما را منسجم كند با هم به طورى كه از آسيب مصون باشند. خداوند انشاءالله به شما عمر و سلامتى بدهد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 163
تاريخ: 10/10/58
بيانات امام خمينى در جمع كفن پوشان شهركرد و بابل
تحمل مصائب و مشكلات در راه رضاى خدا آسان است
بسم الله الرحمن الرحيم
اين عواطفى كه من از اقشار ملت مىبينم، عواطفى كه آنها را وادار مىكند از راههاى دور، از بختيارى، از شمال اينجا آمدند، تحمل زحمات كردند در اين هواى سرد، در اين راههاى دشوار، اين عواطف، يك بارى است بر دوش من. من نمىدانم چطور از زير بار اين عواطف بيرون بيايم. امروز يك عكسى پيش من از يك جوانى فرستادند كه او نزديك دانشگاه شهيد شده بود و وصيت كرده بود كه اگر من، فلانى را نديدم، اين عكس را براى او بفرستيد و من از ديدن اين عكس و باز عكسهاى ديگرى كه از جوانهاى ما در اين راه شهيد شدند باز احساس يك سنگينى مىكنم. بر دوش من سنگين است اين عواطف و آن چيزى كه همه سنگينىها را سبك مىكند، اين است كه ما از خدا هستيم و به سوى او مىرويم. راه، راه خداست، شما از بختيارى كه حركت كرديد تا اينجا براى خدا بوده است، من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده و آن آقايان كه از شمال آمدهاند، آنها هم راه را كه طى كردهاند، راه خدا بوده است، براى خدا بوده است. آن چيزى كه سهل مىكند مشكلات را، اين است كه ما براى اسلام تحمل زحمت مىكنيم. ما تبعيت از موالى خودمان، از آقايان خودمان، از اولياء خودمان، از معصومين خودمان تبعيت مىكنيم، ما از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم تبعيت مىكنيم، آنها هم تحمل مشاق زياد كردند، مشقتهائى كه براى ما شايد ممكن نيست كه تحمل كنيم. اينقدرى كه پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم تحمل مشقت براى خدا كرد، ماها نمىتوانيم، لكن ما هم كه قطرهاى هستيم از اين درياى بىپايان، به اندازه يك قطره، يك ذره مىتوانيم فداكارى كنيم، بايد فداكارى كنيم.
برچسبهاى ارتجاعى به ملت استقلال طلب و فداكار ايران
اين اسلام است و قرآن است و خدا، هر چه در راه اسلام بدهيم و هر چه در راه خدا بدهيم و هر چه در راه قرآن بدهيم فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است. بگذار باطلها هر چه مىخواهند
صحيفه نور ج 11 صفحه 164
بگويند، بگذار باطلها شما را مرتجع بدانند، بگذار آنهايى كه مىخواهند براى ديگران زحمت بكشند، از ملت خودشان غافلند، از كشور خودشان غافلند، پشت كردند به ملت و كشور و براى شرق و غرب زحمت مىكشند، بگذار آنها، كسانى را كه در كشور خودشان و براى خودشان و براى استقلال خودشان زحمت مىكشند، مرتجع بدانند. دنيا بايد حكومت كند و در اين امر توجه كند و نظر بدهد كه آيا ملتى كه دشمنها را، دشمنهاى كشور را، جنايتكارها را از صحنه بيرون رانده است و مىخواهد آزادى براى خودش به دست بياورد، مىخواهد استقلال براى خودش به دست بياورد، اين ملت مرتجع است، يا آنهائى كه الان هم كه جنايتكارها بيرون هستند و رفتند، براى آنها كار مىكنند، براى آنها در مدارس مىروند و تبليغات سوء مىكنند، براى خارجىها آنها زحمت مىكشند. آيا آنهائى كه استقلال ملت ما را مىخواهند سلب كنند، آزادى كشور ما را و ملت ما را مىخواهند از دستش بگيرند، آنها مرتجع هستند، يا آنهائى كه مىخواهند از زير بار ظلم خارج بشوند و مستقل باشند. آيا كسى كه مىخواهد پيوسته به شرق و غرب نباشد و با مشت محكم در مقابل شرق و غرب ايستاد و ملت خودش را نجات داد اين مرتجع است، يا اين كه از اول تا حالا به اسم خلق مىخواهد فدا بشود، براى دشمن خلق فداكارى مىكند. به طرف چپ مىكشد، به طرف راست مىكشد.
بگذار دشمنها هر چه مىخواهند بگويند، شما راه خدا را پيش بگيريد، شما راهتان واضح است. راه شما، راه خداست، راهى است كه انبياء خدا رفتند. انبيا را اينها مرتجع مىدانند، اينها قرآن را هم كتاب ارتجاعى مىدانند، لكن مطلب اينها نيست. اينها براى ديگران دارند زحمت مىكشند جوانهاى روشنفكر ما عواقب امور را ملاحظه كنند و از اينها سؤال كنند شما چه مىگوئيد؟ شمائى كه براى خلق مىخواهيد فداكارى كنيد چرا مانع مىشويد از اينكه اين خلق مشغول زراعت باشد؟ چرا مانع مىشويد از اينكه كارخانههاى مردم راه بيفتد؟ چرا خرمنهاى حاصل يك سال عمر يك خانواده را آتش مىزنيد؟ شمائى كه براى خلق هستيد و ديگران را مرتجعدانيد، حساب كار خودتان را بكنيد. اينها براى ملت دارند زحمت مىكشند و شما براى ديگران.
من بار ديگر از شما، از شما جوانها، از پيرمردهائى كه تحمل اين زحمت را آنطورى كه آقا مىگويند كشيدند، از كسانى كه بچه هستند و تحمل زحمت كردند، از كسانى كه معلول هستند و تحمل زحمت كردند و از كسانى كه به وسيله شما براى ما پيغام فرستادند، از همه شما تشكر مىكنم و به همه شما دعا مىكنم. خدمتگزار همه شما هستم و اميدوارم كه شماها سعادتمند باشيد و سعادت دنيا و آخرت نصيب شما بشود.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 172
تاريخ: 11/10/58
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از بانوان آذربايجان
اينها (اخلالگران) با وسائل مختلف اغفال مىكنند
بسم الله الرحمن الرحيم
اشكال اين است كه آنهائى كه آشنا نيستند به وضع آذربايجان و به حالات مردم غيور تبريز، آنهائى كه نمىدانند تبريز و آذربايجان هميشه طرفدار اسلام و كشور بودند كه قشرهائى از خارج كشور و مردم بيرون هستند، اشكال اين كارها اين است كه در خارج منعكس مىشود كه آذربايجان اينطور شد، تبريز اينطور اختلافات شد. شما خودتان كه آگاهيد و ماها آگاه هستيم، مىدانيم كه اين جمعيتى كه در اينجا اينطور شرارتها را مىكنند، اينها يك اشخاصى هستند كه هر جا يك صدائى بلند مىشود، از اطراف جمع مىشوند آنجا و آنوقت يك دسته اشخاصى كه آگاه نيستند، مردمى هستند، خوب هستند، لكن از روستاها، از اهل دهات كه توجه ندارند به عمق مسائل كه اينها چه نقشهاى دارند، اينها مىروند اينها را با وسائل مختلف اغفال مىكنند، آنوقت يك آشوب بپا مىكنند، يك كارهائى كه برخلاف اسلام است، برخلاف نهضت اسلامى است، آنها را وادار مىكنند آن كارها را بكنند و در خارج منعكس كنند به اينكه آذربايجانىها اينطورند يا آذربايجان اينطور است. اگر مرزهاى خودشان را مشخص مىكردند كه ما چه اشخاصى هستيم و چه مىخواهيم، اين اشكال خيلى نداشت، چه مىخواهيمشان.
دشمنان از اسلام ضربه ديدند و سيلى خوردند
ما از اول انقلاب تا حالا فهميديم كه اين اشخاص چه مىخواهند، اين اشخاص مىخواهند كه اسلام نباشد. يك دستهاى هستند كه از اول انقلاب اينها در فكر اين بودند كه اين جمهورى اسلامى در ايران تحقق پيدا نكند و لهذا ديديد كه از آراء مردم جلوگيرى مىكردند. يك دستهاى بعضى صندوقها را آتش زدند، با اسلحه جلوگيرى كردند از رأى دادن بعض جاها و بعد هم قدم به قدم با جمهورى اسلامى مخالفت كردند و حالا هم مخالفند. مطلبشان معلوم است كه اين است و چرا اينطور است، آنها هم باز معلوم است، براى اينكه آن اشخاص از ريشههاى آنها هستند و همدست با آنها هستند، آنها از اسلام ضربه ديدند، سيلى خوردند از اسلام، نمىخواهند كه اسلام در خارج تحقق پيدا بكند، لكن مرز خودشان را معين نمىكنند كه ما كى هستيم، ما چه جور اشخاص هستيم، از اين جهت اين خطر براى
صحيفه نور ج 11 صفحه 173
آذربايجان هست كه در خارج بگويند كه آذربايجان اينطورى است و اين را بايد جوانهاى آذربايجانى، آقايان از آذربايجان كارى بكنند كه اين خطر مخالفت با اسلام برداشته شود. آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بوده، براى هر قضيهاى پيشقدم بوده، براى رفع ظلم پيشقدم بوده است، آذربايجانى كه در صدر مشروطيت ستارخان و باقرخانش آن زحمات را كشيد، بعد خيابانى آن كارها را كرد، در زمان ما از آذربايجان قيام شد و بر ضد رضاخان. مرحوم آميرزا صادق آقا مرحوم انگجى و بعضى ديگر از علماء آذربايجان قيام كردند، تبعيد شدند، مدتها تبعيد بودند در خارج، شايد در سنقر بود يا سقز بود، يك همچو جائى. آذربايجان هميشه در صف اول واقع بوده است براى مخالفت با اشرار، براى پيشبرد اهداف اسلام. آنوقت يك دستهاى، خوب، اشرار هم، در هر طايفهاى چند نفر از اشرار هم هست، لكن از اطراف جمع مىشوند، اعلام مىكنند كه ما هم ملحق شديم، آنوقت گروه فرقان مثلاً، يك گروهى كه تروريست هستند و مثل آقاى مطهرى را مىكشند و اعلام مىكنند، آقاى قاضى را مىكشند و آن چريكهاى كمونيست وقتى بنا شد كه يك همچو جمعيتى باشند كه رفقاشان اينها باشند، آنهائى كه متصل به آنها مىشد اينها باشند، يعنى اينهائى كه اسلام به خودش راه نمىدهد، اسلام راه نداده به خودش، اسلام به اين راه نداده، اينها آمدند در قبال جمهورى اسلام، يك جمعيتى كه محل نماز جمعه را آتش مىزنند. يك وقت مخالفت يك دسته با دسته ديگر است، از آثار هر كارى معلوم است اينكه چكارهاند اينها، آن كه محل خطبه امام جمعه را، محل عبادت مسلمين را آتش بزند، به نمازگزارها حمله مىكند و زخمى مىكند و چه مىكند، خوب، اينها معلوم است كه وضع روحىشان چيست. كارهاى آدم انعكاس روحش است. از اينطور كارها، اينطور شرارت كه به عبادتگاه خدا حمله بكنند، آتش بزنند محلى را كه نماز خدا در آنجا انجام مىگيرد، حمله كنند به عبادتگاه مردم، به جائى كه مردم نماز مىخواهند بخوانند، خوب اينها، از اينها معلوم مىشود كه اينها سنخ روحشان چه است و عقائدشان چه است. بايد آذربايجان خودش را از اين لكهاى كه مىخواهند به او بچسبانند مبرا كند، تبرئه كند خودش را از مردمى كه با اين اسمها، اسمهائى كه اصلاً مربوط به انسانيت و اسلام نيست، دارند يك همچو كارى مىكنند كه خلق آذربايجان را آلوده كنند. اين يك مسأله مهمى است براى آذربايجان، آذربايجانى كه در طول تاريخ مخالفت كرده است با اينها. زمان سابق كه ايران را گرفته بودند و پيشهورى آن بساط را درست كرد، آذربايجانى نجات داد ايران را، يك جمعيتى كه هميشه خدمتگزار اسلام بودهاند.
جوانهاى آذربايجان بايد نگذارند كه اين لكه به دامن آنها بچسبد
حالا براى خاطر اينكه يك دستهاى به هواهاى نفسانى خودشان دارند آنها را لكهدار مىكنند، آذربايجان بايد خودش را از اينها نجات بدهد، بايد خودش را از اين عيبى كه برايش درست مىكنند، لكهاى كه برايش مىچسبانند، بايد نجات بدهد خودش را. جوانهاى آذربايجانى بايد نگذارند كه اين لكه به دامن آنها بچسبد و در خارج اشخاصى كه نمىدانند، به اسم آذربايجان يك همچو مسائلى تمام
صحيفه نور ج 11 صفحه 174
بشود و ما اميدواريم كه اينهائى كه براى رسيدن به مقاصدى كه طرحش از خارج دارد ريخته مىشود، خارج است كه اينها را راه مىبرد، راهنمائى مىكند، آذربايجان از خارج بايد به اين توجه داشته باشد و ما اميدواريم كه خداوند تأييد كند مسلمانها را و تأييد كند شماها را و من بايد از شما بانوان محترم تشكر كنم كه از راه دور در هواى سرد آمديد و در اين منزل محقر در زحمت واقع شديد. خداوند شماها را انشاءالله در پناه خودش حفظ كند و به سعادت و رفاه و سلامت برساند و دشمنهاى اسلام را محو كند و آثار آنها را از بين ببرد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 165
تاريخ: 11/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانوادههاى شهدا و امدادگران شهرهاى شيراز و تهران و كاركنان شركت هپكو
تا قطع تمام ريشههاى فاسد، ملت نبايد آرام بگيرد
بسم الله الرحمن الرحيم
تقريباً هر روز مواجه هستيم با اين مادرهائى كه بچههايشان را از دست دادند و اين پدرهائى كه عزيزانشان را از دست دادند و اين معلولين و اين مجروحين و اين گرفتارىهائى كه در رژيم سابق براى ملت مهيا شده بود. ما هر روز تأثرات زيادى در اين مسائل داريم، لكن خودمان را تسليت مىدهيم به اينكه ملت ما به صورت مجاهدين صدر اسلام در آمدند، همين طور كه در صدر اسلام در ركاب رسول الله و اميرالمؤمنين سلام الله عليه عده كثيرى از فرزندان اسلام از دست رفتند، لكن اسلام را حفظ كردند. امروز هم كه ما در يك موقعيتى واقع هستيم كه اسلام روبروى كفر ايستاده است و احتياج به فداكارى دارد، ملت ما بحمدالله مردانه ايستاده و فداكارى مىكند، نه مردها، زنها و نه زنها و مردها، بچهها همه ايستادهاند و اسلام عزيز را مىخواهند كه به پيش ببرند. امروز روزى است كه ما مواجه با قدرتهاى شيطانى بزرگ هستيم و آنها هم از توطئهها ننشستهاند، مشغول توطئه هستند، توطئههاى زيادى در داخل دارند، مهم آن توطئههاى داخلى است، آن حرفهاى خارجى كه مثلاً انحصار اقتصادى، مداخله نظامى، اينها مهم نيست خيلى، چيزى نيست كه قابل اعتنا باشد و امريكا هم در اين اعلام كردند كه شكست خورد. لكن توطئههاى داخلى كه عمال اجانب و بيشتر از همه عمال امريكا در داخل مشغول توطئه هستند، آنها هستند تا حالا آن شكست نهائى را نخوردند، آن مقدارى را كه ملت ما شكست داد آنها را، اين است آن عمال ظاهريشان را كه در رأسشان محمدرضا بود، آنها را دستشان را كوتاه كردند و از ايران راندند و دستهاى خيانتكار اجانب هم آنها كه ظاهر بود قطع شد، لكن ريشههاى زيرزمينى، توطئههاى دامنهدار همه جانبه در همه قشرها مشغولند. ملت ما گمان نكند كه پيروزى نهائى را پيدا كرده است. بين راه هستيم، در حال انقلابيم، تا تمام اين قشرها، تمام اين ريشههاى فاسد از اين مملكت قطع نشود ملت ما نبايد آرام بگيرد. همان نهضت را كه بحمدالله با قدرت تا اينجا رسانده است، بايد با قدرت هم پيش ببرد و من اميدوارم كه با اين روشنى كه پيدا شدهاست اين، با نورى كه در دل همه فرزندان اسلام روشن شده است و راه خودشان را پيدا كردهاند و فهميدهاند كه دشمنها كى هستند و دوستها كى و توطئهگرها چه صنف مردمى هستند. اميد هست كه انشاءالله
صحيفه نور ج 11 صفحه 166
پيروزى را شماها در آغوش بگيريد.
عوامل پيروزى انقلاب و انگيزه مردم براى جنبش
لكن مهم دو مطلب است، يكى كه بسيار مهم است، اين است كه جوانهاى ما در هر رشتهاى كه هستند و خصوصاً آنهائى كه در رشته خدمت به نهضت هستند، چه آنهائى كه در كميتهها هستند و چه آنهائى كه پاسدار هستند و چه قواى انتظاميه و همه قشرها، توجه كنند كه اسلام كه ما را پيروز كرده است همان فرياد الله اكبر و تقاضاى شهادت كه در همه قشرها پيدا شده است. پدرش كه فرزندش را از دست داده افتخار مىكند كه شهيد شده است، مادرى كه چند تا فرزند داشته و بعضىاش را از دست داده و آرزو مىكند، مىگويد، دعا مىكند، آنهاى ديگر هم شهيد بشوند. و اين دنبال اين است كه نهضت اسلامى بوده است. اگر چنانچه يك نهضت غيراسلامى بود، براى دنيا بود، معنا نداشت كه يك كسى بگويد. من بچههايم را مىدهم براى دنيا، چون براى خداست و نهضت براى خدا بوده است. در آنوقتى كه همه شما توجه داشتيد به اينكه پيش ببريد، هيچ راجع به خودتان ديگر توجه نداشتيد و بايد گفته بشود كه از خود گذشته و به خداى تبارك و تعالى پيوسته بوديد پيروزى را به دست آورديد، آن هم يك پيروزى كه در تاريخ نظير بايد گفت ندارد.
در طول تاريخ بسيار كم است انقلابى كه از متن مردم جوشيده باشد
تقريباً تمام انقلاباتى كه پيدا شده است به توسط يك قشر نظامى، يك حزبى كه پيوند با نظامى داشته است، يك اشخاصى كه از غير، از خارج تقويت مىشدند واقع شده است. شما همين كودتائى كه در افغانستان در اين چند روز واقع شد يك شخص كه اعلام كرده است من كمونيست هستم، از سران كمونيست بوده است، با نظامى كشور شوروى اين كودتا را كرده است، آن هم الان معلوم نيست كه بتوانند به آخر برسانند، ملت افغانستان هم يك ملتى است كه بپا خاستهاند، لكن كودتاهايى كه در آنجا هى پيدا شده است، هى يكى بعد از ديگرى، حكومتهاى نظامى بوده است و به وسيله خارجىها بوده است. ساير كودتاها هم اينطور بوده است، انقلاباتى هم كه پيدا شده است، آن مقداريش كه نظامىها دخالت داشتند و احزاب دخالت داشتند، ملت آنقدر دخالت نداشت. شما شايد در طول تاريخ كم پيدا كنيد يك انقلابى كه از متن خود مردم جوشيده باشد و هيچ اتكائى به قوه نظامى، به قدرت خارجى نداشته باشد، اسلحه نداشته باشد، تعليمات نظامى در كار نباشد، همين توده مردم، دانشگاهى كه شغلش تحصيل بوده، طلبه كه شغلش تحصيل بوده، بازارى كه شغلش كسب بوده، كشاورز كه شغلش معلوم بوده است و آنهائى كه در كارخانهها كار مىكردند، همه يك شغلهاى خاصى داشتند و اصل نظامى در كار نبوده، نه تعليمات نظامى ديده بودند، نه سازوبرگ نظامى داشتند، با يك قدرت معنوى يك تبديل از انسان مادى به انسان معنوى پيشبرد شد.
آنها مجهز به همه قوا، به همه آلت تجهيز، داراى همه جور ساز و برگ جنگى و افراد نظامى كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 167
تعليمات نظامى ديده و پشت سرشان تمام قدرتها، ابرقدرتها بود، پائينتر از آنها و شما اتكا به خود و از باطن خود جمعيت جوشيده اين نهضت، و اتكا به خدا، اين شما را پيش برد. اين را بايد حفظش كنيد.
پيروزى انقلاب به واسطههاى رها كردن جهات مربوط به خودتان و توجه به خدا بود
اگر بخواهيد كه نهضتتان انشاءالله به آخر برسد و همه احكام اسلام انشاءالله پياده بشود و يك مملكت اسلامى، يك مملكت الهى پيدا بشود، بايد اين رمزى كه شما را به پيروزى رساند حفظش كنيد و اين توجه به خدا، همين ايمانى كه شما را پيش برد و بىاعتنائى به آن چيزهائى كه خود آدم مىخواهد، بلا اشكال شما توجه به اين داشتيد. همه خواهرها، برادرها، كه آن روزى كه تو خيابانها مىآمديد و فرياد مىزديد كه اين رژيم را ما نمىخواهيم و جمهورى اسلامى را مىخواهيم، توجه داشتيد كه هيچ كدام فكر اين نبوديد كه لباستان چى است، خانهتان چى است، زندگىتان چى است، مدرسهتان چه جورى است، هيچ ابداً اين فكر در مغز شماها نبود. اگر اين فكر بود پيروز نمىشديد. اگر هر كدام فكر اين بوديد كه زندگيم بايد چه جورى باشد، پيروز نمىشديد براى اينكه هر كس فكر خاصى دارد و دنبال اوست. همه جهات مربوط به خودتان را رها كرديد و وجهه قلبتان خدا بود و اينكه اسلام را مىخواهيد زنده كنيد، از ظلم و از بيدادگرىها به تنگ آمده بوديد، توجه كرده بوديد به عدالت الهى و آن روزى كه پيش مىرفتيد هيچ در فكر خود نبوديد، همه به فكر آن مقصد بوديد. اين معنا اگر چنانچه از دست شما گرفته بشود و حالا هى مربوط باشد به كارهاى خودتان، اگر ما به آخر رسيده بوديم آنوقت وقت اين بود كه بنشينيم راجع به اينگه چه بايد بكنيم، سازندگى. اما ما به آخر نرسيديم ما الان نظير همان وقتهاست كه توى خيابانها فرياد مىزديد، حالا آن جهت خيابانش رفته است لكن مواجهه با يك قدرت بالاتر و آن قدرت امريكا و ديگران.
اگر خودمان را پيروز حساب بكنيم همين جا متوقف مىشويم
اگر ما خودمان را پيروز حساب كنيم و برويم دنبال اينكه بايد ما حالا كه پيروز هستيم برويم ببينيم كى چى دارد، چى ندارد برگرديم به خودمان و به حال خودمان، اين پيروزى همين جا توقف مىكند، اگر توقف هم بكند خوب است، عقب مىرود. آنها توطئه مىكنند و با هم مجتمع مىشوند، شماها وقتى كه برگشتيد به حال خودتان، با هم متفرق مىشويد. آنوقت شما مجتمع بوديد و آسيب ناپذير و اينها نمىتوانستند كارى بكنند، آنها، حالا شياطين با هم اجتماع مىكنند و با هم پيوند مىكنند و شما اگر چنانچه از حالى كه داشتيد برگرديد به حال خودتان، هر كدام آن چيزى را كه مربوط به خودتان هست توجه به آن پيدا بكنيد متفرق مىشويد و آسيب پذير، در صورتى كه بين راه هستيد. اگر به مقصد رسيده بوديد، اشكال خيلى نداشت، لكن بين راه هستيد الان، يك قافلهاى كه يك گردنه را گذرانده است و مجهز رفته است، گذرانده، اگر خيال كند كه تمام شد قضيه و گردنههاى ديگر را به فكرش
صحيفه نور ج 11 صفحه 168
نباشد، با چند نفر دزد از بين مىرود، اما اگر همانطورى كه در گردنه اول مجهز و خودش را براى مقابله با سارق مهيا كرده، در گردنههاى بعد هم به همانطور مجهز باشد نمىتواند آسيب ببيند، شما حالا يك گردنه را گذرانديد، آن گردنه شاهنشاهى است اين را گذرانديد، اما گردنههاى ديگر هست الان، بايد هم بگذرانيد و مىتوانيد اگر آن معنائى كه در ميان حاصل بود كه آن گردنه را از آن گذشتيد آن را نگهش داريد، محكم نگهش داريد، همه گردنهها را خواهيد گذراند.
علت اساسى مخالفت ضدانقلاب با جمهورى اسلامى و عملكردهايشان در مخالفت
امروز چيز مهم اين است كه اختلافات بكلى از بين برود، آنهائى كه مىخواهند اين جمهورى به آخر نرسد و ضربه ديدند از جمهورى اسلامى، ضربه ديدند از ملت ايران، و مىدانند اين ضربه را از اسلام ديدند، آنها قدم به قدم مخالفت با اسلام مىكنند و مىخواهند نگذارند، نمىخواهند كه جمهورى اسلامى پيدا بشود. اول راجع به جمهورى اسلامىاش، اسلامىاش را مىگفتند لازم نيست، بعداً نمىخواستند بگذارند بدهند، بعد هم در مجلس خبرگان بساط درست كردند تا رسيد به اينجا كه حالا مىخواهيد رئيس جمهور معين كنيد، اينجا هم باز همين مسائل پيش مىآيد، بعد هم در مجلس شورا همين مسائل پيش مىآيد. اينها نمىخواهند كه يك مملكتى با رژيم اسلامى تحقق پيدا بكند براى اينكه ضربه را از اسلام خوردهاند. توطئههاى يك قسم زيادش به وسيله آنهائى كه وابسته به آن قدرتهاى بزرگ، وابستگى به قدرتهاى بزرگ دارند. يك مقدار زيادش صرف مىشود فعاليتها در اينكه، نگذارند جمهورى اسلامى پيدا بشود، نگذارند يك رئيس جمهور متعهد و مسلمان دلسوز براى ملت، غير وابسته به شرق و غرب پيدا بشود، اين يك قضيه هست كه شما با قدرت اسلامى پيش رفتيد و خودتان چيزهايى كه احتياجات شخصى بود كنار گذاشته بوديد. حالا هم بايد همين طور جلو برويد و تا آنجائى كه انشاءالله مستقر بشويد انشاءالله.
يك قضيه هم كه دنبال اين مطلب است و آنها باز جديت در آن دارند اين است كه بار راههاى مختلف، گروههاى مختلف درست كنند و اين يك گروهى كه شما داشتيد، همه يك حزب كانه بوديد همه حزب خدا بوديد، آن را مىخواهند از دستمان بگيرند. اين وحدت را مىخواهند از دستمان بگيرند، يك جمعيتى هر چه افرادش زياد باشد، اگر جمعيت با هم منسجم نشوند يك نحو وحدت پيدا نكند، آسيب برمىدارد، اصلاً خودشان آسيب خودشان مىشوند.
اگر يك جمعيتى در يك كشورى، در يك استانى، در يك شهرى با هم يك وحدتى نداشته باشند، اينها به جان هم مىريزند، بعداً خود باطنشان آسيب مىبيند و اگر چنانچه وحدت داشته باشند هر چه وحدت زيادتر باشد، آسيب كمتر مىشود. در راه كه ما بوديم اين نهضتى كه داشتيم در اول راه، اين وحدت و اين انسجام زياد بود، محكم بود، يعنى اصل فكر اينكه كى دشمن من است نبود تو كار، همه يك نظر بود، اگر هم يك فكرى بود خيلى در اقليت بود، يك انسجامى بين ملت حاصل شد كانه از يك حلقوم صدا در مىآيد، شما اگر در تهران مىآمديد همان معنا راشنيديد، در تظاهرات كه در
صحيفه نور ج 11 صفحه 169
آخر ايران مىشد، مىشنيديد همان مطلبى كه ايران، همان فريادى كه از حلقوم تهرانىها در مىآمد از حلقوم آبادانىها هم در مىآمد، بندرعباسىها هم در مىآمد، مشهد هم همين طور، همه جاى ايران يك صدا داشتند مثل اينكه يك حلقوم دارد صدا مىكند. اينطور منسجم شده بوديد، يك جامعه توحيدى ايجاد كرده بوديد كه همه يكى بوديد. آنها هم اين جهت را ديدند كه سيلى كه خوردند از اين حيث خوردند، از دو حيث بود: يكى اسلامش بود، يكى هم اين حيثيتى كه، انسجامى كه شما با هم داشتيد، اين دو تا هر دو مورد نظر بوده است. اينجا را كوشش مىكنند با قلمها و با قدمها، با تبليغات، اسلام را از دستمان بگيرند، نگذارند حكومت اسلامى پيدا بشود. از اين طرف هم انسجام را مىخواهند از دست شما بگيرند، اين وحدت و جهت جامعه توحيدى كه عبارت از اين بود كه همه با هم يك مقصد داشتيد و كانه از يك حلقوم صدا در مىآيد، يك اراده كانه دارد عمل مىكند. اين را مىخواهند از دستمان بگيرند، متفرق كنند همه را از هم. طرحهاى مختلف در اين دارند، ايران را از دست شما بگيرند، اين وحدت را از دست شما بگيرند، راههاى مختلفى دارد در هر جا.
عمل نكردن به موازين اسلامى، خلاف بيعت با اسلام است
آن لشكرهاى شيطان، جنود ابليس، الان در همه جاى ايران رفتند و هستند، هر جا هم كه صدائى در مىآيد از همينهاست، از همين شيطانهائى است كه تابع همان شيطان بزرگها هستند. از اينها هر جا يك صدائى در مىآيد و تفرقهافكنى مىشود، از همينهاست. هر جا صحبت اين است كه ما مىخواهيم چه بشود در مقابل نهضت، در مقابل اين جمهورى اسلامى يك قدى علم مىكنند، از اين تبليغات اينهاست، توى شهرها، بيشتر توى دهات، حالا توى روستاها. حالا بيشتر با اسمهاى مختلف، با فرمهاى مختلف مىروند و اين اشخاص خوب را، اشخاصى اسلامى را گولشان مىزنند، اينها شيطانند و اينها يك مردم سالمى هستند، مىآيند به اسم اسلام آنهائى كه مىخواهند اسلام را بشكنند، با اسم اسلام اينها را گول مىزنند، اوراقى مىنويسند متفرق مىكنند در همه جا كه چه و مىخواهند تفرقه بيندازند بين قشرها، دانشگاه مىروند يك چيز مىگويند، بازار يك چيزى مىگويند، در پيش كشاورزها مىروند يك چيز مىگويند، در كارخانهها مىروند به كارگرها يك چيزى مىگويند، هر جا به يك فرم وارد مىشوند، در شهرها هم الى ماشاءالله تفرقه مىخواهند بيندازند و اينها بين همه قشرها مىخواهند همانطورى كه تا حالا زحمت كشيده شد و دانشگاهى را به اهل علم و به طلبههاى مدرسه نزديك كرد و با همشان كرد و همفكرشان كرد، مىخواهند اين را از هم جدا كنند باز. بازارى و دانشكدهاى هم رفيق شده بودند، دانشگاه و بازار كانه يك موجود بودند، با هم عمل مىكردند اينها مىخواهند حالا جدا كنند از هم. در همه قشرها يك همچو كارى توطئه هست و در صددند كه بشود تا ببينيم كه ملت ما تا چه اندازهاى بيدار هست، آيا دستهاى اينها را خوانده است؟ آيا توطئههاى اينها را توجه به آن كرده است؟
بايد بگوئيد، همه ما مكلفيم كه اين مسائل را تبليغ كنيم، اهل علم و اهل منبر بيشتر، روشنفكر و
صحيفه نور ج 11 صفحه 170
اهل قلم بيشتر. ديگران هم بايد بگويند به همه، به طور توصيه از هم، به هم، سفارش كنند به هم كه گول اين شياطين كه مىخواهند جدا كنند شماها را از هم، گول اينها را نخوريد. با اسلام اسلام هم مىآيند، با اسلام مىخواهند جدا كنند از هم. اين، بايد اين دو تا مطلب در نظر گرفته بشود كه يكى حفظ وحدت ما، يكى هم اين جهت اسلاميت كه توجه به مقصد اسلام بود، نه توجه به خود و يكى از مسائل ديگرى هم كه باز شياطين دارند دنبال مىكنند و ما بايد توجه داشته باشيم اين است كه كارهائى كه انجام مىگيرد، چه از دولت و چه از ملت، چه از پاسدارها و چه از كميتهها، چه از دادگاهها و چه از نظامىها، از هر طائفهاى كه انجام مىگيرد، توجه داشته باشيد كه روى موازين اسلام انجام بگيرد، ما انقلاب كه كرديم، انقلاب از تقريباً رژيم طاغوت و كفر به رژيم اسلام و عدل است. نبايد به اسم انقلاب ما خلاف كار انقلابى بكنيم. انقلاب اسلامى است، انقلابات ديگر دنيا اسلامى نبوده دنبالش هزار جور فسادها بوده است اما انقلاب ما انقلاب اسلامى است، همه شما به جمهورى اسلامى رأى داديد يك عده معدودى نه، رأى ندادند اما ملت رأى به جمهورى اسلامى، رأى داد به جمهورى اسلامى، يعنى پذيرفت كه نظام، نظام اسلامى باشد، اين را ملت پذيرفته است و رأى به آن داده است، بايد وفادار باشد به اين رأى، وفادار باشد به اين تعهد
شما با اسلام يك تعهدى الان كرديد، همه مان متعهديم براى اسلام، اما تازه يك تعهد خاصى با اسلام بستيم و ما بيعت كرديم با اسلام، بيعت ما اين است كه جمهورى اسلامى و نظام اسلامى مىخواهيم و رأى به اين داديم و بيعت كرديم با اين. اگر ما بنا باشد بگوئيم كه ما بيعت كرديم با اسلام، با جمهورى اسلامى، رأى داديم به جمهورى اسلامى، لكن به احكام اسلام عمل نمىكنيد، اين خلاف بيعت است، اين خلاف معاهده است، بايد همه چيز، همه چيزها اسلامى باشد، اگر مصادره مىشود بايد روى موازين اسلامى باشد، اگر مال ديگرى را، هر چه باشد، مال او باشد از او به اسم مصادره بگيرند اين خلاف بيعتى است كه شما با اسلام كرديد، اگر يك دادگاهى مال يك شخصى را كه احراز نكرده است كه اين مال از طريق حرام آمده پيش او، از چپاول آمده پيش او، بخواهد او را مصادره كند با آن بيعتى كه كرده است كه من اسلامى هستم، مخالفت كرده است، اگر يك وجب زمين مصادره بشود و از مردم گرفته شده باشد بدون ميزانهاى شرعى، خلاف معاهدهاى است كه با اسلام ما كرديم، اگر يك نفر آدم ظلم به او بشود، برخلاف موازين به او يك تعدى بشود هر كه اين كار را بكند، اين معاهدهاى كه كرده است، مخالفت كرده.
در اسلام، قانون خدا حكم مىكند
ما همه چيزمان بايد اسلامى باشد، نباشد آنطورى كه اسم اسلام را رويش بگذاريم، در واقع طاغوت باشد. يك وقتى ما توجه به اين نكنيم كه ما از طاغوت سر در آورديم با اسم اسلام. آنها طاغوت بودند و اسم اسلام هم تو كار نبود، ما مىگوئيم اسلام، لكن يك وقت سر از طاغوت در مىآورد، طغيان بكنيد به مردم، پاسدار مردم را اذيت كند، پاسبان مردم را اذيت كند، دادگاهها برخلاف حكم
صحيفه نور ج 11 صفحه 171
بكنند، بايد همه چيز اسلامى بشود. اگر همه چيز اسلامى بشود يك جامعهاى پيدا مىشود غير قابل فساد، آسيب ديگر نمىبيند آن جامعه، و اگر بنا باشد كه اگر باز يك جامعهاى هرج و مرج باشد آسيب بردار هست، همه چيزش بايد سرجاى خودش محكم باشد و موازين بايد موازين الهى باشد و مملكت يك مملكت اسلامى باشد، قانون اسلام باشد. در اسلام يك چيز حكم مىكند و آن قانون است، زمان پيغمبر هم قانون حكم مىكرد، پيغمبر مجرى بوده، زمان اميرالمؤمنين هم قانون حكم مىكرد، اميرالمؤمنين مجرى بود. همه جا بايد اينطور باشد كه قانون حكم كند، يعنى خدا حكم بكند، حكم خدا. حاكم يكى است، خدا، قانون، قانون الهى، ديگران مجرى او، اگر بخواهند از خودشان يك چيزى بگويند، پيغمبر اكرم كه رأس همه عالم هست، خدا به او خطاب مىكند كه اگر چنانچه يك چيزى برخلاف آن چيزى كه من گفته بودم بگوئى، قطع و تينت را مىكنم، اخذت مىكنم و رگ كمرت را پاره مىكنم براى اينكه اجرا بايد بكنى آنى كه اسلام گفته، آنوقت تو مجرى او هستى. البته معلوم بود كه او مجرى است و هيچ وقت تخلف نمىكند، لكن سرمشق است اين، به آن فرد اول اين اخطار را مىكند تا من و شما بفهميم مطلب را، تكليفمان را بفهميم، به فردى كه معلوم است، خدا هم مىداند اين را كه اين تخلف كن نيست، اين قدم آن طرف نخواهد گذاشت لكن به او به طور اينكه اگر اين كار را بكنى به او مىگويد تا همه مردم تكليفشان را بفهمند كه اگر پيغمبر هست، ديگران هم همين طور و اگر ما تخلف كنيم از قوانين الهى، تا يك حدودى خداى تبارك و تعالى مهلت مىداد، لكن يك وقت هم اگر از مهلتش گذشت ديگر معلوم نيست چه خواهد شد. حالائى كه ما همه فرياد مىزنيم و بر ضد اين اشخاص كه همه چيز ما را بردند اين صداها را مىكنيم كه امريكا كذا، اگر خودمان يك وقت تخلف بكنيم و توجه نداشته باشيم به اينكه نبايد تخلف كنيم، اعتنا نكنيم به قوانين اسلام، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا از ما سلب مىشود، خودمان را به خودمان واگذار مىكند اگر اينطور شد، بكلى از بين خواهيم رفت. بايد همه توجه داشته باشيم و همه دعا كنيم، از خدا بخواهيم كه ما پيرو اسلام و پيرو قوانين اسلام باشيم.
خداوند انشاءالله همهتان را حفظ كند. موفق باشيد و من متشكرم از اينكه در اين هواى سرد از راههاى دور تشريف آورديد اينجا و اميدوارم كه همهتان با سعادت و سلامت، خواهرها همين طور، برادرها همين طور و مؤيد و منصور باشيد.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 175
تاريخ: 12/10/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جهاد سازندگى تبريز
برگرداندن قدرت فعاله جوانان به رخوت و بىتقاوتى، از توطئههاى اجانب
بسم الله الرحمن الرحيم
اين تحولى كه در جوانهاى ما، در انسانها، آنهائى كه متعهد هستند پيدا شده است، اهميتش بيشتر از آن تحولى است كه در مملكت پيدا شده است. اين بود كه با همت شما جوانان، همه قشرها، زن و مرد، بزرگ و كوچك اين سد باطل را، سد شيطانى را شكستيد و شيطانها را از حريم اسلام بيرون كرديد. اين تحولى است كه در كشور پيدا شد و رژيم طاغوتى به رژيم اسلام آن هم به همت همه برگشت. لكن آن چيزى كه بسيار مهم است، آن چيزى كه اجانب روى آن بيشتر كار مىكردند و كردند، آن انسانهاست. در سالهاى طولانى كه اخيراً هى قوه پيدا كرد، اينها درصدد بودند كه اين انسانها را از آن حالى كه به حسب طبع خودشان و فطرت اسلامى خودشان هست برگردانند به يك حال ديگر و نگذارند نيروى انسانى اين كشور بلكه نيروى انسانى شرق نگذارند كه - پيش برود. با شيوههاى مختلف، در هر جا به يك شيوه خاصى و طرح خاصى انجام اين كار را مىخواستند بدهند كه جوانهاى ما از آن قدرت فعاله كه دارند برگردند به يك حال رخوت و بىتفاوتى. اينهمه مراكز فحشا كه اينها درست كردند و دامن به آنها زدند، تبليغات كردند، روزنامهها و مجلاتشان، راديو و تلويزيونشان دامن زد به اين مراكز و به اين فساد، اينها همچو نبود كه بدون توطئهاى باشد. اينكه به نظررسد اين بود كه يك توطئهاى بود براى اينكه جوانها را وارد كنند به اين مراكز و از آن قدرت فعالهاى كه دارند اينها را خلع سلاح كنند. شما مىدانيد كه خوب، جوانها در آن غرور جوانى كه دارند به دام يك مراكز شهوانى و مراكز فساد كشيده مىشوند و باز با تجربه معلوم است كه اشخاصى كه عادت كردند به اينكه در اين مراكز بروند و مشغول باشند، اينها مىتوانند آن قوه فعالهاى كه بايد، داشته باشند. هروئين و ترياك و مواد مخدر و مشروبات يك باب است كه كسانى كه عادى بشوند به اينها، ديگر از آن كار نمىآيد. شما اگر توجه داشته باشيد در همين جهاد سازندگى كه شما جوانها (خداوند حفظتان كند) وارد شديد اگر شخصى باشد كه عادت به هروئين داشته باشد نمىتواند اينجا كار كند. آنهائى كه از اين فعاليت بر كنار باشند، آنهائى كه عادت كردند به اينكه در اين مركزهائى كه براى به خيال خودشان تفريح، به حسب واقع براى فاسد كردن جوانها درست كردند، آنهائى كه عادت كردند به آن، نمىآيند دنبال اين كارها. اينهائى كه وارد شدند در جهاد سازندگى از همه قشرها، از
صحيفه نور ج 11 صفحه 176
دكترها، از مهندسين، از محصلين، از بازرگانان، از همه قسمها، كارگرها، همه آمدند، اينها غير از آنهائى هستند كه آن عادت را دارند. البته در اين نهضت آن چيز مهمى كه باز اسلام دريافت، اين بود كه جوانهاى بسيارى از آن مراكز كشيده شدند به ميدان، رها كردند آنها را. همين ديروز پريروز بود يك كسى گفت كه اين خيابان كجا و كجا كه يك مراكزى بود براى يك مسائلى، الان هيچ در آن نيست.
تبديل خوف ملت به قدرت، از كارهاى خدا بود
اين نهضت براى اينكه اسلامى بود و براى خدا بود، خداى تبارك و تعالى كمك كرد در همه مراحلش، كمك كرد در مراحل ابتدائى راجع به شكست دشمنتان، اين تأييد خدا بود والا ماها كه اسلحه نداشتيم و اسلحه را بلد هم نبوديم چطور بايد مثلاً چى كرد، لكن يك تفنگ هم داشتيم مىتوانستيم كه تفنگ بيندازيم، ما تعليمات نظامى نداشتيم، آنهائى كه تعليمات نظامى داشتند، خوب، ابتدائاً با آنها بودند. ملت ما تعليمات نظامى و بىساز و برگ، با قدرت ايمان به ميدان رفت و در مرحله اول آنها را شكست داد و اين نبود جز تأييد خداى تبارك و تعالى و قدرت اسلام.
يعنى آن تحولى كه در ملت پيدا شد كه از حال خوف برگشت به حال قدرت، از حال ضعف برگشت به حال قدرت، اين تحول، تحول الهى بود، دست بشر امكان ندارد برايش كه بتواند در يك ملتى اينطور تحول ايجاد كند، هيچ امكان ندارد. اگر كسى بخواهد پاى خودش حساب كند، آدم جاهلى است يا آدم خودخواهى است. اين قدرت، قدرت خدا بود كه از بچه كوچك تا پيرمرد و جوانها، همه، زنها و مردها، همه با يك قدرتى، با يك قوهاى ريختند در خيابانها و با دست خالى دشمن را به همه جهازى كه داشت از صحنه بيرون كردند و باز اين قدرت الهى بود كه آنها را بك رعبى در دلشان افكند كه نتوانستند حتى آن سلاحهائى كه دارند به كار بيندازند و باز قدرت الهى بود كه وقتى شماها به ميدان رفتيد، فوج فوج سربازها به شما متصل شدند. اينهائى كه بايد تحت فرمان آنها باشند نبردند فرمان آنها را، متصل شدند به شماها. اين يك تحول روحى بوده براى ملت ما كه فوق پيشبرد ما و فوق اين پيروزى است كه در او پيدا شده، يعنى غلبه كرد هر انسانى بر آن حالات نفسانيهاى كه داشت كه خوف داشت، احتمال اينكه بشود مثلاً ما يك همچو قدرتى را از بين ببريم، اول نمىداد، بعد يكدفعه خدا خواست و متحول شد به يك موجودى كه مصمم و فرياد اينكه بايد ديگر اين جرثومه فساد نباشد، و يك تحول ديگرى كه اميدوارى براى انسان مىآورد، اين حس تعاون كه پيدا شده است در ملت.
بوجود آمدن حس تعاون در ملت از معجزات خداست
شما را يك قدرت غيبى وادار كرده است كه برويد مشغول بشويد به اين كارهائى كه براى ملتتان فايده دارد. يك قدرت غيبى، ملائكه الله، آنها شما را وادار كردند كه برويد اين كارها را انجام بدهيد. شماها و همه جوانهاى ما كه در همه قشرهاى ملت و كشور دارند زحمت مىكشند و گاهى از
صحيفه نور ج 11 صفحه 177
خارج مىآيند در ايران و زحمت مىكشند، اينها يك قدرت الهى است كه اينها را وادار كرد به اين كار. اين يك امر بسيار مهمى است كه براى جوانهاى ما حاصل شده، حس تعاون، احساس، همه احساس مىكنند يك وظيفه الهى است داريم انجام مىدهيم، همه با محبت و عشق عمل مىكنند وقتى مىرند در من گاهى وقتها در تلويزيون ديدم كه اين زنها، اين مردها، اين جوان ها، اين بچهها توى اين بيابان مشغول هستند و معلوم است با يك اشتياقى مشغولند، اينطور نيست كه يك امرى تحميل به خودشان كرده باشند يك امرى است كه نفسشان كانه عاشق اين مطلب هست.
و آن تحولى كه پيدا شده است كه جوانهاى ما فرياد مىزنند كه ما مستعديم براى شهادت، كفن مىپوشند، اينها يك تحولاتى است كه بشر نمىتواند اين كارها را بكند، اينها كار خداست. من ديروز يك عقدى اينجا كردم بين يك جوانى و يك دخترى، اين دختر بعد كه مىخواست برود يك كاغذى داد كاغذ را كه من خواندم ديدم كه خوب، بعد از اينكه، شما دعا كنيد كه اين جوانهاى ما چه، چه، چه، آخرش نوشته من عاشق شهادتم و از اين قبيل زيادند. اينها يك تحول انسانى است كه خدا ايجاد كرده در شما، قدرش را بدانيد كه از ناحيه خدا اهداء شده به شما.
و اين حس تعاونى كه شما الان احساس مىكنيد كه ميل داريد برويد كار بكنيد و مىدانيد كه كشور ما الان محتاج به كار است يعنى كشور ما به تبليغات به اينجا رسيده، هى تبليغ كردند، هر چه صرف تبليغ كردند، همه چيز ما را دادند به غير و همه نيروهاى جوانى ما را از بين بردند و همه جا را خراب كردند با تبليغات، هى تبليغ كردند به اينكه به تمدن بزرگ مىخواهيم برسيم، بعد از مثلاً همين زودى ما در عرض ممالك پيشرفته، جلو رفته، چه شده، مىرسيم باز اين سال ديگر. مثلاً از اين حرفهائى كه اغفال مىخواستند بكنند كشور ما و جوانهاى ما را و اينكه توجه نداشته باشند به اينكه دارد سرشان چه مىآيد. من و شما باز اطلاع نداريم كه به سر ما چه آمده، مسائلى بوده است كه بين خود اين شخص با اجانب، شايد اين را بروز هم ندادند به كسى. قراردادهائى كه اين رژيم كرده، اين رژيم فاسد كرد و همه چيز ما را داده است، وابستگى كه از همه جانبه پيدا كرده است، ايران را وابسته كردند و از آن طرف بوق و كرنا به اينكه مملكت چه و چه و چه، از آن طرف همه چيزش را تهى كردند و با تبليغات انسانها را هم تهى كردند از آن واقعيتى كه بايد داشته باشند.
خودتان را به خدا، آن مبداء قدرت متصل كنيد
و خدا خواست كه به داد اين مملكت رسيد، به داد اين كشور رسيد. اگر يك چند سال ديگر ادامه پيدا مىكرد اين خيانتها و جنايتها، ديگر معلوم نبود كه بشود اصلاحش كرد. خدا خواست كه اين ملت را برگرداند از حالى كه داشت به يك حال ديگرى، بيدارشان كرد. يكدفعه ما ديديم سرتاسر كشور بيدار شدند و همه هم آنهائى كه تا آنوقت از پاسبان مىترسيدند حالا از تانك نترسيدند، آنهائى كه از باتوم مىترسيدند از مسلسل ديگر نترسيدند. اينها يك مسائل غيبى است، الهى است. دلها را به آن مبداء قدرت متصل كنيد، گمان نكنيد كه خودمان يك چيزى هستيم، از اين وابستگىهاى دنيائى
صحيفه نور ج 11 صفحه 178
بيرون برويد و وابسته كنيد خودتان را به آن مبداء قدرت. قطرهها خودتان را به دريا برسانيد. ماها قطرهايم، از قطره هم كمتر، اما اگر متصل بشويم به آن دريا، كار ازمان خيلى مىآيد. خدا با جماعت است. ايران همه بايد مشغول كار بشوند تا نجات پيدا بكنند. كشور خودتان را نجات بدهيد.
نگذاريد يك عده مفسد سابقه درخشانتان را آلوده كنند
من متأسف مىشوم از اينكه مىبينم در محيط آذربايجان كه محيطى بوده است كه هميشه طرفدار اسلام، هميشه طرفدار استقلال كشور، يك اشخاصى پيدا بشوند، يك ريشههاى فاسدى پيدا بشوند كه بخواهند بدنام كنند آذربايجان را. اين اهميت داشته باشد پيشتان، شما سرافراز در ايران و در دنيا بوديد براى اينكه همه توطئههائى كه واقع مىشد، مىشكستيد، شما در صف اول بوديد در مشروطه و در بعد از مشروطه در صف اول مجاهده بوديد، شما مجاهدين خيلى داريد، شما خيابانى داريد و ستارخان داريد و باقرخان داريد، علما داريد، مرحوم آقاميرزا صادق آقا از مجاهدين بود و مرحوم انگجى كه اينها از تبريز در زمان ما بودند. شايد شماها خيلىها يادتان نباشد، اين ديگر در زمان ما بود كه اينها را گرفتند آوردند، تبعيد كردند در يكى از شهرستانها و بعد هم مرحوم آقاميرزا صادق آقا آمد قم، ديگر نرفت به تبريز، همين جا فوت شد و قبرشان هم همين جاست. شما مردها داشتيد، مردهاى بزرگ داشتيد از همه طبقه، نگذاريد شما را آلوده كنند و اين نشان الهى كه در پيشانىهاى آذربايجانى است اينها بكنند و به جاى او يك چيز ديگر بچسبانند. الان اين مفسدين، اين فاسدها درصدد اينند كه هر جا يك بساطى درست كنند، در آذربايجان هم مشغولند به اسم اسلام، به اسم اينكه ما مسلمانيم، به اسم اينكه ما چطور هستيم، حمله مىكنند به معبد مسلمانها، جماعت مسلمانها را به كتك مىگيرند. اين با اسلام مىسازد؟ اين جز اين است كه در خارج گمان بكنند كه يك دستهاى از آذربايجانبين دارند اين كار را مىكنند؟ در صورتى كه معلوم نيست اينطور باشد، يك دسته فاسد هستند، يك دسته را هم اغفال كردند، يك دسته اشخاص فاسد اغفال كردند يك دسته جوانهاى ما را اينها را از اين غفلت بيرون بياوريد، بسازيد اين جوانهاى خودتان را كه براى اسلام باشند، آبروى آذربايجان را حفظ بكنيد شماها.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 179
تاريخ: 12/10/58
بيانات امام خمينى در جمع كارگران كارخانه ذوب آهن
امروز ضدانقلاب كسى است كه در كارها سستى و اخلال كند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا تشكر مى كنم از همه گروههائى كه زحمت كشيدند و آمدهاند در هواى سرد اينجا و ما اعلام هم كرديم كه زحمت نكشند عجالتاً تا هوا خوب بشود اگر عمرى بود آنوقت تشريف بياورند. از همه شما جوانها تشكر مىكنم و دعا مىكنم به همه شما. شما مىدانيد كه امروز آنهائى كه مىخواهند نگذارند اين نهضت، نهضت اسلامى به ثمر برسد، با طرحهاى مختلف، با فرمهاى مختلف در بين قشرهاى ملت ايجاد تشنج، ايجاد اختلاف بكنند. مسأله كم كارى و بيكارى در ادارات، در كارخانهها خصوصاً كارخانههائى كه جهت حياتى براى يك كشور دارد، مثل ذوب آهن كه شما آقايان هستيد، مثل نفت، اين عناصر بيشتر آنجا مىخواهند نفوذ كنند براى اينكه هر جا كه خدمتش به ملت زيادتر باشد، اينها مىخواهند آنجا را فلج كنند كه استقرار پيدا نشود در اين كشور و نتواند حكومت مستقر پابرجا تعيين كند. امروز ضدانقلاب كسى است كه آن كارى كه مشغول هست، در آن كار سستى كند، در آن كار بيكارى كند يا وادار كند اشخاصى را كه آنها كم كارى كنند، از زير بار شانه خالى كنند كه اين ضربهاى است به كشور خودشان و آنها همين معنا را مىخواهند كه جاهائى كه محيط كار است نگذارند كار انجام بگيرد، بين كشاورزها بروند و نگذارند كشاورزى كنند، با اسمهاى مختلف بريزند و جلوگيرى كنند از كشاورزى، در محيط كار بيايند و نگذارند شما آقايان كار كنيد، يا وسوسه كنند كه منتهى به كم كارى يا بيكارى يا تحصن يا راهپيمائى و اينطور مسائل بشود. بايد توجه كنيد كه تمام اينها توطئه است، از اشخاصى كه از اسلام ضربه خوردند و از وحدت شما آسيب ديدند.
اگر چنانچه يك ملتى نخواهد آسيب ببيند بايد اين ملت اولاً با هم متحد باشد و ثانياً در هر كارى كه اشتغال دارد او را خوب انجام بدهد. امروز كشور، محتاج به كار است. يك كشورى كه فقير است، يك كشورى كه همه چيزش را غارت كردند و بردند و شما هم مىخواهيد كه محتاج به اجانب نباشيد، محتاج به دشمنهاىتان نباشيد، بايد كار بكنيد. شمائى كه در ذوب آهن هستيد (و خداوند توفيقتان بدهد) كار بكنيد و براى خدا هم اين كار را بكنيد، يك نحو عبادتى است براى شما. و آنهائى كه در كشاورزى مشغول كشاورزى هستند، آنها هم كار بكنند كه ما در كشاورزى در ارزاقمان خودكفا باشيم. براى ما ننگ است كه در ارزاقمان دستمان را پيش آمريكا دراز بكنيم. ما بايد جديت كنيم. خداوند به
صحيفه نور ج 11 صفحه 180
ما هم زمين داده، هم آب داده است و هم بركات آسمانى هست. بايد كار كنيم تا خودكفا باشيم، بلكه انشاءالله صادرات هم داشته باشيم. شما برادرها الان عبادتتان اين است كه كار بكنيد. اين عبادت است. همانطورى كه فرض كنيد آمدن به زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها عبادتى است، كار كردن هم يك عبادتى است و شايد از بسيارى از مستحبات بالاتر باشد.
همه مكلفند كه در امور با جديت و اتكال به خدا پيش بروند
توجه داشته باشيد كه با اينطور وسوسهها، با ايجاد اختلاف، با ايجاد ياس، با ايجاد بيكارى مىخواهند نتيجه بگيرند. اينها يك مسائلى است كه حساب كردند روى آنها و در كشور ما مىخواهند پياده كنند. اينكه مىبينيد كه در هرجا يك صدائى در مىآيد، اين همين صداهائى است كه از حلقوم اجانب بيرون مىآيد و اينهائى كه در داخل هستند، عمال آنها هستند. شما اشخاصى كه در بينتان مىآيند و وسوسه مىكنند راجع به اين امور و مىخواهند كه شما را از كار بازدارند، از پيش خودتان آنها را بيرون برانيد، راه ندهيد پيش خودتان. اگر اشخاصى در آنجا هستند كه مىخواهند نگذارند كه كارها انجام بگيرد معرفى كنيد به آن اشخاصى كه متصدى كارند آنها را كنار بگذارند و خودتان بايد كمك بكنيد. الان خود ملت بايد در همه امور كمك بكند. در يك وقت انقلابى ملت خودش بايد قيام كند تا اينكه كارها را انجام بدهد. اگر ملت بنشيند كنار و بخواهد دولت يك كارى را بكند، دولت همچو قدرتى ندارد. در مواقع انقلاب كه همه دشمنها، آنهائى كه چپاولگر بودند و دستشان كوتاه شده است، در توطئه هستند، نمىتواند يك قشر كار را انجام بدهد، اين به عهده خود ملت است. همه ما مكلف هستيم كه در امورمان با جديت و اتكال به خدا پيش برويم. خداوند شما را انشاءالله مؤيد و منصور قرار بدهد و همه آقايانى كه از اطراف آمدند و اينجا هستند، از همه تشكر مىكنم و به همه دعا مىكنم و خدمتگزار همه هستم.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 181
تاريخ: 12/10/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مردم آذربايجان
امروز تمام اسلام با تمام كفر مواجه است
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شما جوانان عزيزى كه از راه دور و از مركز قدرت در اين منزل كوچك كه نتوانست اين منزل كه تمام رفقاى شما را جا بدهد مىفرستم. درود بر ملت ايران! درود بر اهالى غيور آذربايجان درود بر مردم غيرتمند تبريز و سلام بر همه مومنان و عبادالله الصالحين!
ما امروز محتاج به قدرت هستيم. امروز كه اسلام مواجه با دشمن است و تمام اسلام با تمام كفر مواجه است، احتياج به قدرت داريم، قدرت با توجه به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه حاصل مىشود. آذربايجان هميشه سد محكمى در مقابل دشمنان اسلام بوده است و آسيب پذير نبوده است. آذربايجان آسيب پذير نبوده است و نخواهد بود. آذربايجان طرفدار اسلام و پشتيبان اسلام است. آذربايجان با ملت ايران يكى است و ملت ايران ملت آذربايجان و ملت ايران، دو نيست، همه يك هستند. اسلام به همه ما حق دارد، ما بايد حق اسلام را ادا كنيم. ادا كردن حق اسلام به اين است كه تفرقه در بين خودمان نباشد. آنهائى كه مىخواهند ايجاد تفرقه كنند، از خود برانيد. توطئههائى كه از شرق و غرب در ايران دارد نضجگيرد، نگذارند كه نضج بگيرد. اهالى آذربايجان نگذارند اختلاف در ميان ملت حاصل بشود، اختلاف در بين خودشان حاصل بشود. اسلام بين همه افراد مسلمين عقد اخوت بسته است، مؤمنين را برادر خوانده است. شما برادرها پشتيبان هم باشيد، نكند كه اعداء اسلام بخواهند با طريقهاى مختلف تفرقه بيفكنند بين شماها و ديگران. نگذاريد قشرهائى كه الهام از خارج مىگيرند و از دشمنان اسلام مىگيرند بين جوانان شما نفوذ كنند و نگذارند وحدت حاصل بشود، تفرقه ايجاد كنند.
هر ندائى بر خلاف دولت اسلامى، به ضرر اسلام و به نفع اجانب است
امروز هر ندائى برخلاف انقلاب اسلامى، برخلاف جمهورى اسلامى بلند بشود به نفع اجانب است، به ضرر اسلام، جمهورى اسلام. جمهورى اسلامى، جمهورى است كه بر آن احكام اسلام بايد جارى بشود و مخالفت با جمهورى مخالفت با اسلام است. كسانى كه نغمه مخالفت باجمهورى اسلام دارند، مىخواهند اسلام را نگذارند در ايران پياده بشود.
صحيفه نور ج 11 صفحه 182
شما برادرها بيدار باشيد و هوشيار، توجه داشته باشيد كه اجانب و توطئه گران ننشستهاند و از همه طرف مشغول توطئه هستند. جوانان عزيز آذربايجانى را نگذاريد آنها اغفال كنند، نگذاريد با شيوههاى مختلف اغفال بشوند. عزيزان آذربايجانى شما هميشه طرفدار اسلام و هميشه سد بزرگ بوديد و اين سد بزرگ را حفظ كنيد. شما مديون اسلام هستيد. امروز اسلام در موضع حساسى واقع است و كشور شما در موضع حساسى واقع است در مقابل قدرتهاى بزرگ و توطئههاى داخلى و خارجى، اينها كه موجب تفرقه مىشوند آلت دست خارج هستند، آنها در بين اقشار ملت ايجاد نفاق مىكنند. ملت ما هوشيار باشد و بيدار. آن روز كه مىخواستيد رأى به جمهورى اسلامى بدهيد،مخالفت كردند و آن روز كه مىخواستيد خبرگان خودتان را تعيين كنيد، مخالفت كردند و آن روز كه قانون اساسى را رأى داديد، مخالفت كردند و امروز كه مىخواهيد رئيس جمهور تعيين كنيد، مخالفت خواهند كرد و فردا كه مىخواهيد مجلس شوراى ملى را تاسيس كنيد، مخالفت خواهند كرد. اينها مخالفت با اسلام است، آنها از اسلام ضربه خوردند و با اسلام آشتى نمىكنند. شما پاسداران اسلام هستيد و با مشت محكم بايد در مقابل آنها بايستيد.
همه در صف واحد، ما همه در يك صف، در مقابل اجانب، در مقابل توطئهها ايستادگىكنيم و نخواهيم گذاشت كه اجانب به وسيله عمالشان نفوذ كنند و به خواست خداى تبارك و تعالى استقلال را در كشورمان ايجاد مىكنيم و برنامههاى اسلامى را و احكام اسلام را در همه جا پياده خواهيم كرد. خداوند همه ملت ايران را از شر اجانب حفظ كند. خداوند آذربايجانىهاى غيور را از شر اجانب حفظ كند. خداوند به شماها عزت و سعادت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 183
تاريخ: 12/10/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان دانشجويان دانشكده حقوق و دانشجويان اردبيل
وابستگى فرهنگى اساس و منشا گرفتارىهاى ملل محروم
بسم الله الرحمن الرحيم
در عين حال كه هم وقت گذشته است و هم هوا سرد است و هم شما دوستان در يك منزل مرطوبى به هم فشرده نشستيد و موجب تاثر است، معذلك چند كلمه عرض مىكنم. هيچ ملتى نمىتواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد، مادامى كه خودشان را گم كردند و ديگران را به جاى خودشان نشاندند، استقلال نمىتوانند پيدا كنند.
كمال تأسف است كه كشور ما كه حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد، اين فرهنگ را، اين حقوق را ناديده گرفته است و دنبال غرب رفته است، غرب در نظر يك قشرى از اين ملت جلوه كرده است كه گمان مىكنند غير از غرب هيچ خبرى در هيچ جا نيست و اين وابستگى فكرى، وابستگى عقلى، وابستگى مغزى به خارج منشا اكثر بدبختىهاى ملتهاست و ملت ماست. در هر امرى كه پيش مىآيد، از باب اينكه مغزهاى آنهائى كه در راس بودند به طورى بار آمده بوده است كه از خودشان بكلى منصرف و قبلهشان غرب شده بود، يكى از روشنفكرهاشان، متفكرينشان به اصطلاح گفته بود كه ما تا همه چيزمان را انگليسى نكنيم نمىتوانيم يك رشدى بكنيم. يك همچو مغزهائى در رأس كارها واقع شد و از آن طرف هم تبليغات دامنه دارى كه غربىها و غربزدگان شروع كردند و شايد حالا هم باز باشد، اسباب اين شد كه مغزهاغربى شد، قبله غربى شد و تا بيايد اين غربزدگى و اجنبى زدگى از اين قلبها و از اين مغزها زدوده بشود، وقت طولانى لازم است، در اين پنجاه سال قبل هم بوده است، لكن در اين پنجاه سال اخير و خصوصاً در اين زمانى كه شخصى فاسد، اين محمدرضاى فاسد، زمامدار اين كشور بود، اين مسائل به رشد خود رسيد، غربزدگى به كمال خودش رسيد، در همه جهت وابستگى پيدا شد، در عين حالى كه قضايمان، قضاى حقوقى مان و مسائل حقوقىمان و مسائل فرهنگى مان يك مسائل پيشرفته و از ساير جاها جلوتر هست، لكن در هر امرى دستشان را دراز كردند از جاى ديگر گرفتند حتى آنوقتى كه در صدر مشروطيت كه باز اين مسائل كمتر بود، باز دست يك غربزده گاهى آنوقت هم در كار بوده است كه قانون اساسى آن زمان را از غرب گرفته بودند تا اين ملت به خود نيايد و فرهنگ خودش را پيدا نكند و توجه به اينكه فرهنگى دارد، فرهنگ غنى دارد، نمىشود اصلاح بشود. الان در مدرسههائى كه
صحيفه نور ج 11 صفحه 184
دانشگاهها و دانشسراها اينها كه ما داريم، فرمهايش فرم غرب است، دادگاههاى دادگسترى هم همين طور است، مراحل دادگاهى هم از غرب گرفته شده است و همه چيز را از غرب گرفته اند، فرهنگ به اين غنىاى كنار زده شده است و چسبيدهاند به فرهنگ غرب، آنهم نه فرهنگ اصيل غرب، فرهنگ استعمارى غرب. غرب همه چيز استعمارى دارد، طب استعمارى دارد، فرهنگ استعمارى دارد، صادر مىكند براى كشورهائى كه عقب افتادهاند به اصطلاح آنها آن چيزى كه مناسب با آنجاست به طورى كه وابستگى داشته باشد، آنها مىخواهند ما وابسته باشيم و چيزهائى كه به ما مىدهند چيزهائى است كه وابستگىآورد، استقلال نمىخواهند ما داشته باشيم، استقلال فرهنگى نمىخواهند داشته باشيم، استقلال فكرى نمىخواهند داشته باشيم، عمالى كه آنها تربيت كردهاند در پيش خودشان و صادر كردند براى ما، آنها هم كمك كردند به آنها و طرز فكر جامعه را طورى عوض كردند كه اگر يك مطلبى غربى نباشد جامعه نمىپذيرد اين را، حالا شايد در اين نهضت كم شده باشد، لكن شما مىدانيد كه قبلاً تا يك اسم غربى روى دوائى، روى يك فاستونى، روى چيز ديگرى نبود، مردم هم نمىپذيرفتند. خيابانها، خيابانهاى ما بايد يك اسم غربى داشته باشند،از همان اشخاصى كه ما را آنطور ناتوان كردند و آنطور چپاولى كردند و آنطور ستمها را به ما كردند، بعض از خيابانهاى ما به اسم همانهاست، همانهاى غربى، همانهاى آمريكائى، خيابانهاى روزولت. مثلاً اگر جنسى رويش اسم غربى نمىبود، آن را درست نمىپذيرفتند، اگر يك دوائى نمىگفتند از غرب آمده است نمىپذيرفتند، چيزهائى كه خود ملت درست مىكرد بايد با اسم غرب فروش برود.
اين غربزدگى است، يعنى بازار ما هم غربزده هست، يعنى ملت ما الان باز هم غربزده هست، و تا از زير بار اين در نيائيد و تا اين وابستگى مغزى و فكرى از بين نرود، رشد حقيقى پيدا نمىشود و شما نمىتوانيد مستقل بشويد، شما اگر بخواهيد از همه وابستگىها خارج بشويد، اول اين وابستگى مغزى را، قلبى را كنار بگذاريد، گمان نكنيد كه هر چه آنها دارند خوب هست، اگر يكى فرض كنيد كه يك پيشرفتى داشته باشد در صنعت، اين دليل اين نيست كه پيشرفت دارد در فرهنگ، گاهى اشتباهات مال همين جاهاست كه آن كه مثلاً فرض كنيد فلان طياره را درست مىكند به خورد ما اينطور مىدهند كه همه چيزش اينطورى است و حال آنكه نيست اينطور، فرهنگشان مثل فرهنگ ما نيست، علم حقوقشان مثل ما نيست، علومشان مثل ما نيست، علم فلسفهشان مثل ما نيست، طب هم از شرق اخذ كردهاند. كتب شرقى در دانشگاههاى آنجا تا آن اواخر، شايد حالا هم باشد تدريس مىشده است، ما اگر بخواهيم از اين بيچارگى بيرون برويم، بايد اين وابستگى مغزى را كنار بگذاريم، بايد دانشگاههاى ما يك دانشگاههائى باشد كه تا مدتها زحمت بكشند اين جوانها را از آن حال سابق رژيم شاهنشاهى برگرداند به يك حال سالم رژيم اسلامى.
بايد زحمت بكشند، جوانهاى ما هم بايد جديت كنند در اين معنا كه خودشان را گم كردند، پيدا بكنند، تا اسم غرب مىآيد، خودشان را نبازند. شما ديديد كه در مقابل غرب ايستاديد، آنهم در آن چيزى كه غرب جلو افتاده است، در نظامى، در تجهيزات عرض مىكنم كه با سلاح و امثال ذلك، شما در مقابل
صحيفه نور ج 11 صفحه 185
اينها كه زورمند بودندايستاديد و با دست خالى هم ايستاديد و پيش برديد. اگر قبلاً به ما گفتند كه ما مىخواهيم يك حرفى بزنيم كه آمريكا خوشش نيايد،ترسيديم، سابق هم اينطور بود كه اگر يك مسألهاى مىشد تا سفيرى كه اينجا داشتند چه سفير انگلستان بود يا شوروى بود يا امريكا بود، مىآمد اخطارى مىكرد همه عقب مىنشستند، لكن شما ديديد كه قيام كرديد و در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستاديد و حريف خودتان را در عين حالى كه همه جديت داشتند كه باشد، عقب زديد، معلوم شد، مىشود مقابل غرب ايستاد، مىشود حتى جلو قدرتهاى غرب ايستاد، در اين قضيه خودتان را پيدا كرديد، ديديد كه ما خودمان هم مىتوانيم با مشت خالى جلو برويم، در فرهنگ هم بايد خودتان را پيدا كنيد.
آنها الان در صددند كه با هر جهتى كه شده است شما را باز به خودشان متوجه كنند، همه كوشششان اين است كه شما را وابسته قرار بدهند، وابسته كنند، نگذارند اين وابستگى از بين برود و شما دانشجوهاى عزيز خودتان درصدد اين باشيد كه از غربزدگى بيرون بيائيد، اين گمشده خودتان را پيدا كنيد، گمشده شما خودتان هستيد، شرق خودش را گم كرده و شرق بايد خودش را پيدا بكند. آنها درصددند كه با هر ترتيب شده است خودشان را به ما تحميل كنند و شما بايد مقاومت كنيد. شمائى كه خواهيد مستقل باشيد، مىخواهيد آزاد باشيد، همچو خودتان سرپاى خودتان ايستاده باشيد، بايد همه قشرها در اين مملكت، همه قشرهاى بناى بر اين بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزها بناى بر اين بگذارند كه خودشان از زمين روزى خودشان رابيرون بياورند و مملكت را خودكفا كنند و بايد كارخانههاى ما خودكفا بشود و بايد صنايع را خود مردم، خود اين تودههاى مردم صنايع را رشد بدهند و بايد دانشگاهها خودكفا بشوند كه احتياج به دانش غرب نداشته باشند.
جوانان ما از غرب نترسند و اراده كنند، در مقابل غرب قيام كنند
بنا از اول هر امرى اين است كه انسان اراده كند يك مطلبى را همچو نترسانندش كه نتواند اراده بكند. قبلاً ما را همچو از دستگاه سلطنت ترسانده بودند كه اراده نمىكرديم مخالفت را، نمىتوانستيم اراده كنيم كه مخالفت كنيم، احتمال نمىداديم كه ما بتوانيم مخالفت بكنيم لكن خداى تبارك و تعالى خواست و شما اراده كرديد، شد، حالا هم همين طور است، نترسيد از غرب، اراده كنيد، دانشمندهاى ما نترسند از غرب، اساتيد دانشگاه ما نترسند از غرب و جوانان ما نترسند و اراده كنند، در مقابل غرب قيام كنند و شرق اراده كند كه در مقابل غرب قيام كند.
خداوند انشاءالله شما جوانها را براى اسلام نگه دارد و اشخاصى كه در بنياد مستضعفين هستند و همه دانشجوهاى عزيز و همه قشرهاى ملت را خداوند حفظ كند. با قدرت انشاءالله به پيش برويد و پيروز هم خواهيد بود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 186
تاريخ: 13/10/58
بيانات امام خمينى در جمع گروههاى مختلف مردم
لازمه استقلال، زدودن غربزدگى و يافتن فرهنگ اصيل شرق است
بسم الله الرحمن الرحيم
هيچ ملتى نمىتواند استقلال پيدا بكند الا اينكه خودش، خودش را بفهمد و تا زمانى كه ملتها خودشان را گم كردهاند و ديگران را به جاى خودشان نشانده اند، نمىتوانند استقلال پيدا كنند. كمال تاسف دارد كه كشور ما حقوق اسلامى و قضاى اسلامى و فرهنگ اسلامى دارد و اين فرهنگ و حقوق را ناديده گرفته به دنبال غرب است. چنان غرب در نظر يك قشرى از اين ملت جلوه كرده است كه گمان مىكنيم غير از غرب، ديگر هيچ چيز نيست. اين وابستگى فكرى، عقلى و مغزى غربى، منشاء اكثر بدبختىهاى ملتها و ملت ما نيز هست و تا اين غربزدگى از ملتها و مغزهاى ملت زدوده شود، وقت طولانى لازم است و اگر شما ديديد كه غربىها در صنعت پيشرفتى دارند، اشتباه نشود، خيال نكنيد كه در فرهنگ هم پيشرفت دارند. شما دانشجويان عزيز خودتان درصدد باشيد كه از غربزدگى بيرون بيائيد و گمشده خود را پيدا كنيد. شرق، فرهنگ اصيل خود را گم كرده است شما كه مىخواهيد مستقل و آزاد باشيد بايد مقاومت كنيد و بايد همه قشرها بناى اين را بگذارند كه خودشان باشند. بايد كشاورزان درصدد باشند كه روزى خودشان را از زيرزمين بيرون بياورند و كارخانهها خودكفا باشند تا صنايع كشورمان رشد پيدا كند. همچنين دانشگاهها خودكفا و مستقل باشند تا نياز به غرب نداشته باشيم. جوانان ما، دانشمندان ما، اساتيد دانشگاههاى ما از غرب نترسند، اراده كنند در مقابل غرب قيام كنند و نترسند.
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 11 صفحه 187
تاريخ: 14/10/58
پيام امام خمينى در آستانه انتخابات رياست جمهورى
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين موقع كه به خواست خداوند متعال يكى ديگر از مراحل استقرار نظام جمهورى اسلامى در دست تحقق است و ملت مبارز بيدار ايران درصدد تعيين انتخاب رئيس جمهور مىباشد، لازم است تذكراتى داده شود:
1 - با اينكه در اين دوره به حسب قانون اساسى مصوب از ناحيه ملت، تصديق صلاحيت رئيس جمهورى و واجد بودن شرايط او به عهده اينجانب است، به واسطه بعضى مصالح و جهات لازم المراعات، از آن جمله وضع استثنائى كه كشور دارد، لازم است در اين امر مهم حياتى تأخير نشود، از طرفى شناسائى بيش از يكصد و بيست نفر محتاج به زمانى طولانى است و تاخير در اين حال استثنائى به صلاح ملت و كشور نيست، به اين جهت و جهات ديگر انتخاب امر صلاحيت و اينجانب را به ملت واگذار نمودم كه خود سرنوشت خويش را تعيين نمايند.
2 - در دورههاى آينده كه انشاءالله استقرار كامل حاصل شد، به حسب قانون اساسى بايد اين امر به وسيله شوراى نگهبان عمل و آنان هستند كه بايد تشخيص صلاحيت رئيس جمهور را به حسب موازين قانونى بدهند.
3 - اينجا از ملت شريف ايران تقاضا مىكنم كه در اين امر مهم حياتى سستى و بىتفاوتى نشان ندهند و انتظار دارم همانطورى كه با شور و شعف به پاى صندوقهاى رأى براى تصويب جمهورى اسلامى رفتند، در اين امر با جديت و علاقه به اسلام شركت كنند كه خداوند متعال با آنان است و پيروزى نصيب ملت شريف مسلمان است.
4 - ملت شريف با كمال هوشيارى و توجه به توطئهها و بند و بستها كه در دست اجرا است و مىخواهند نگذارند ملت در اين مرحله مهم پيروز شود و درصدد ايجاد انحراف مىباشند و مراعات شرايطى را كه در قانون اساسى ذكر شده است با كمال دقت بنمايند.
5 - از آقايان كانديداها و دوستان آنان انتظار دارم كه اخلاق اسلامى انسانى را در تبليغ براى خود، كانديداهاى خويش مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل كه موجب اختلاف و هتك حرمت باشد خوددارى نمايند كه براى پيشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتكاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگيزههاى غير اسلامى است.
صحيفه نور ج 11 صفحه 188
6- اينجانب بنا ندارم از كسى تأييد نمايم، چنانكه بنا ندارم كسى را رد كنم و از تمام احزاب و گروهها و افراد مىخواهم از نسبت دادن كانديداى خود به من كه از آن استفاده تأييد و يا تعيين و يا رد شود، ندهند. من بسيار مايل هستم كه گروههائى كه متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتى كمال آرامش را در تبليغ كانديداهاشان رعايت نمايند و نسبت به يكديگر تفاهم و صميميت و اخوت اسلامى داشته باشند و از تفرقه و كدورت شديداً احتراز كنند كه تفرقه و تشتت دوستان را نگران و دشمنان را كامياب مىكند و موجب تبليغات سوء مىشود. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page