-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 276
تاريخ 9/11/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى
سؤال: آيا بختيار را قبل از استعفا خواهيد پذيرفت؟
جواب: من مكرر گفتهام كه اصولاً شاه سابق قانونى نبود، مجلسين قانونى نيست، بختيار قانونى نيست، پس كسى را كه قانونى نيست نخواهم پذيرفت. من به ملت ايران توصيه مىكنم كه در اين وقت حساس درست بيدار باشند، متوجه باشند كه توطئهاى بايد در كار باشد. من مىبينم كه همان كسانى كه از شاه سابق طرفدارى مىكردند، حالا از بختيار پشتيبانى مىكنند. هم دولت انگلستان و هم دولت آمريكا از او پشتيبانى مىكنند. اگر چنانچه اين شخص ملى است، همانطور كه خودش اظهار مىكند، چرا آنها از او پشتيبانى مىكنند؟ اگر ملى است چرا بدون مجوز قانونى و برخلاف ميل ملت پست نخست وزيرى را اشغال كرده است؟ اگر احترام به آراى عمومى مىگذارد چرا كنار نمىرود؟
ملت ايران بايد بداند كه من در كنار آنان تا آخرين نفس براى حفظ قوانين اسلام و مصالح مملكت به مبارزه خود ادامه مىدهم و بر همه ملت واجب است تا در اين امر پايدارى كنند و سستى و سردى به خود راه ندهند. مطمئن باشيد كه ما پيروزيم و مطالب ما مطالب حق است و حق لاجرم پيروز است.
سؤال: در صورتى كه بختيار استعفا بدهد يا ندهد و كودتاى نظامى بشود چه خواهيد كرد؟
جواب: ما از كودتاى نظامى ترسى نداريم. ملت ايران به كودتاهاى نظامى عادت كرده است. ما پنجاه سال است زير بار كودتا هستيم، كودتاى رضاخان، كودتاى محمدرضا. ما با فشارهاى اينها عادت كردهايم. ما از كودتا هيچ ترسى نداريم. من تعجب مىكنم كه ما مىخواهيم ارتشى را از شر استعمار خارج كنيم و آنها خودشان نمىخواهند. بعضى از بلندرتبهها مىخواهند نوكر باشند. اصولاً ارتش با ماست. خلاصه ما از كودتاى نظامى هيچ ترسى نداريم براى اينكه ملت ايران مهياست تا آخرين نفس به قيام و نهضت خود ادامه دهد. ملت ايران تا پيروزى نهائى را به دست نياورد، دست از نهضت خود بر نمىدارد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 277
سؤال: چرا تصميم رفتن به ايران را به تاخير انداختيد؟
جواب: تصميم من همانطور كه بوده است، هست ولى دولت غيرقانونى براى حفظ منافع اجانب مانع ورود من به ايران شده است و من در اولين فرصت به ايرن خواهم رفت و حقوق ملت ايران را خواهم گرفت. آنهائى كه به ملت ايران خيانت مىكنند، بايد كنار بروند و من چون گذشته در تصميم خود باقى هستم و ملت ايران بايد در تصميم خود باقى باشد. براحدى از افراد ملت جايز نيست كه در اين موقع حساس كه امر بين موت و حيات است بنشيند و ساكت باشد.
ملت ايران! به نهضت خود ادامه دهيد كه قدرت با شماست. از قدرتها نترسيد. شما مىتوانيد با قدرت ملى خود كشور خود را نجات دهيد و سرنوشت خود را خودتان در دست بگيريد. به هياهوى اين و آن گوش ندهيد. به توطئههاى زير پرده توجه كنيد. خداوند شما را حفظ كند. انشاءالله تعالى.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 278
تاريخ 9/11/57
پيام امام خمينى به ملت شريف ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
باز كشتارها و قتل عامهاى دستجمعى را در تهران و شهرستانها شروع كردند، باز دژخيمان محمدرضا با مسلح شدن به ادعاى قانون و استقلال كشور و سرپوش مليت به جان مردم بىپناه افتادهاند. باز دست ناپاك خيانتكار عمال بيگانه از آستين نوكرهاى محمدرضا پهلوى درآمد و ملت را به جرم آزاديخواهى و استقلال طلبى به عزا نشاند.
تا ديروز محمدرضاى خائن، ارتش را با آتش گشودن روى ملت و برادران و خواهران خود ننگين كرد، اكنون نوكر يا نوكران خائنش، اين خدمت به استعمار را به عهده گرفتند. هر روز مواجه با يك دسته نيرنگ باز هستيم كه مىخواهند منافع اجنبى را تامين كنند، اگر چه به كشتار هزاران نفر از اين ملت رنجديده شجاع بيانجامد. ملت دلير با خون جوانان عزيز خود محمدرضا را از صحنه خارج كرد، لكن اجانب يك مهره ديگر را با نقاب مليت به صحنه آوردند. اينان از اين مهرهها فراوان دارند كه سالها با ماسك فريبنده در خدمت هستند و به مجرد رفتن مهره اى، مهره ديگرى را مورد تائيد قرار دادهاند و نمىدانم پس از اين چه خواهند كرد ولى بايد بدانند كه ملت هوشيار، از اين نيرنگها غافل نيست و يكى پس از ديگرى را مدفون خواهد كرد.
ملت عزيزم! دوستان من! نه به وعدههاى پوچ دولتهاى غيرقانونى اعتنا كنيد و نه از هياهوى دژخيمان بهراسيد. نهضت مقدس را به پيش برانيد و به آخر رسانيد و دست اجانب و نوكرهاى از خدا بىخبرشان را از كشور عزيز قطع كنيد. خائن اصلى را با خفت بيرون كرديد، همت كنيد و اين تتمه كه حاشيهاى بيش نيستند از صحنه خارج كنيد. خداوند با شماست.
اكنون بر جميع جناحهاى ملى و دولتى است كه چون گذشته دولت غيرقانونى را محكوم كنند و اطاعت از آن نكنند كه اطاعت طاغوت حرام و مخالف رضاى خداست. من از طبقه شريف ارتش كه دستشان به خون جوانان آلوده نشده است مىخواهم كه ننگ اطاعت از جنايتكاران را تحمل نكنند و با قاطعيت آنان را از مقابل با ملت باز دارند. ملت از خود شماست، براى منافع اجانب برادركشى نكنيد و با پشتيبانى از اسلام و ملت نام خود را در تاريخ جاويد كنيد.
من از كارمندان وزارتخانهها مىخواهم كه زير بار ننگ اطاعت از غاصبان حقوق ملت نروند، كمك به اين ياغيان و اطاعت از آنان حرام و مخالف شرع و عقل است.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 279
من از ملت ايران كه تحمل اينهمه مصيبت و زحمت را كرده و مىكنند، تشكر صميمانه مىكنم و از خداوند تعالى سلامت آنان را خواهانم. من در اولين فرصت خودم را نزد شما مىبينم تا در شادى و غم با شما سهيم باشم و با هم در صف واحد به اعمال عمال اجانب خاتمه دهيم. من اميدوارم به فوز احدى الحسنيين نائل شوم. يا پيشرفت مقصود و اقامه عدل و حق، يا شهادت در راه آنكه راه حق است. از خداوند تعالى غلبه حق بر باطل را خواهان و پيروزى ملت شريف ايران را خواستارم.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 280
تاريخ 12/11/57
بيانات امام خمينى در فرودگاه مهرآباد
من از عواطف طبقات مختلف ملت تشكر مىكنم. عواطف ملت ايران به دوش من بارگرانى است كه نمىتوانم جبران كنم. من از طبقه روحانيون كه در اين قضاياى گذشته جانفشانى كردند، تحمل زحمات كردند، از طبقه دانشجويان كه در اين مسائل مصائب ديدند، از طبقه بازرگانان و كسبه كه در زحمت واقع شدند، از جوانان بازار و دانشگاه و مدارس علمى كه در اين مسائل خون دادند، از اساتيد دانشگاه، از دادگسترى، قضات دادگسترى، وكلاى دادگسترى از همه طبقات، از كارمندان، از كارگران، از دهقانان،از همه طبقات ملت تشكر مىكنم. آن زحمتهاى فوقالعاده شماست كه با وحدت كلمه پيروز شديد، البته در قدم اول. پيروزى شما يك قدم است الان و آن اينكه خائن اصلى را كه محمدرضا نام دارد، از صحنه كنار زدهايد. گرچه گفته مىشود كه در خارج از كشور به دست و پا افتاده است و حالا كه اربابها هم دست رد بر سينه او زدهاند و او را راه نمىدهند حالا متوسل شده به بعضى هم جنسهاى خودش شايد بتواند باز راهى پيدا كند و اين يك خيال خامى است كه بعد از پنجاه سال خيانتهاى اين سلسله و بعد از سى و چند سال جنايات و خيانات اين شخص خائن به اين مملكت كه مملكت ما را به عقب راند، مملكت ما را فرهنگش را فرهنگ استثمارى كرد، زراعتش را به باد فنا داد، خزائنش را به باد فنا داد، مملكت را ويران كرد، جندى او و ارتش او را تابع ارتش غير كرد، تابع مستشاران غير كرد و اينها تاسفاتى است كه ما داريم و ملت ما دارند. ما پيروزىمان وقتى است كه دست اين اجانب از مملكت مان كوتاه شود و تمام ريشههاى رژيم سلطنتى از اين مرز و بوم بيرون برود و همه رانده بشوند و اين كارها و چيزهايى كه اخيراً واقع مىشود و دست و پا مىزنند عمال اجانب كه يا شاه را برگردانند يعنى شاه سابق و يا رژيم ديگرى و يا رژيم سلطنتى را حفظ كنند، اين مطلب را بايد بدانند كه گذشته است مطلب و اينطور مسائل را كه شما پيش مىآوريد دست و پايى بيش نيست و اگر چنانچه تسليم ملت نشويد، ملت، شما را به جاى خودش مىنشاند. ما بايد از همه طبقات ملت تشكر كنيم كه اين پيروزى تا اينجا به واسطه وحدت كلمه بوده است، وحدت كلمه مسلمين، همه، وحدت كلمه اقليت مذهبى با مسلمين، وحدت دانشگاه و مدرسه علمى، وحدت طبقه روحانى و جناح سياسى. بايد ما همه اين رمز را بفهميم كه وحدت كلمه رمز پيروزى است و اين رمز پيروزى را از دست ندهيم و خداى نخواسته شياطين بين صفوف شما تفرقه نيندازند. من از همه شما تشكر مى كنم و از خداى تبارك و تعالى سلامت و عزت همه شما را طالب و از خداى تبارك و تعالى قطع دست اجانب و ايادى بسته به آنها را خواهان هستم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 281
تاريخ 12/11/57
بيانات امام خمينى در بهشت زهرا
بسم الله الرحمن الرحيم
تسليت و تشكر از ملت مصيبت ديده
ما در اين مدت مصيبتها ديدهايم، مصيبتهاى بسيار بزرگ و بعضى پيروزها حاصل شد كه البته آن هم بزرگ بوده، مصيبتهاى زنهاى جوان مرده، مردهاى اولاد از دست داده، طفلهاى پدر از دست داده.
من وقتى چشمم به بعضى از اينها كه اولاد خودشان را از دست دادهاند مىافتد، سنگينى در دوشم پيدا مىشود كه نمىتوانم تاب بياورم. من نمىتوانم از عهده اين خسارات كه بر ملت ما وارد شده است برآيم، من نمىتوانم تشكر از اين ملت بكنم كه همه چيز خودش را در راه خدا داد، خداى تبارك و تعالى بايد به آنها اجر عنايت فرمايد.
من به مادرهاى فرزند از دست داده تسليت عرض مىكنم و در غم آنها شريك هستم. من به پدرهاى جوان داده، من به آنها تسليت عرض مىكنم. من به جوانهائى كه پدرانشان را در اين مدت از دست دادهاند تسليت عرض مىكنم.
اصل رژيم سلطنتى، خلاف قانون، قواعد عقلى و حقوق بشر
خوب، ما حساب بكنيم كه اين مصيبتها براى چه به اين ملت وارد شد، مگر اين ملت چه مىگفت و چه مىگويد كه از آنوقتى كه صداى ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اينها ادامه دارد؟ ملت ما چه مىگفتند كه مستحق اين عقوبات شدند؟ ملت ما يك مطلبش اين بود كه اين سلطنت پهلوى از اول كه پايه گذارى شد برخلاف قوانين بود. آنهائى كه در سن من هستند، مىدانند و ديدهاند كه مجلس موسسان كه تاسيس شد، با سرنيزه تاسيس شد، ملت هيچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنيزه تاسيس كردند و با زور، وكلاى آن را وادار كردند به اينكه به رضاشاه راى سلطنت بدهند. پس اين سلطنت از اول يك امر باطلى بود، بلكه اصل رژيم سلطنتى از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلى است و خلاف حقوق بشر است. براى اينكه ما فرض مىكنيم كه يك ملتى تمامشان راى داند. كه يك نفرى سلطان باشد، بسيار خوب، اينها از باب اينكه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، راى آنها براى آنها قابل عمل
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 282
است لكن اگر چنانچه يك ملتى راى دادند (ولو تمامشان) به اينكه اعقاب اين سلطان هم سلطان باشد، اين به چه حقى ملت پنجاه سال از اين، سرنوشت ملت بعد را معين مىكند؟ سرنوشت هر ملتى به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائيد كه زمان اول قاجاريه نبوديم، اگر فرض كنيم كه سلطنت قاجاريه به واسطه يك رفراندمى تحقق پيدا كرد و همه ملت هم ما فرض كنيم كه راى مثبت دادند، اما راى مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطينى كه بعدها مىآيند. در زمانى كه ما بوديم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هيچ يك از ما زمان آقامحمدخان را ادراك نكرده، آن اجداد ما كه راى دادند براى سلطنت قاجاريه، به چه حقى راى دادند كه زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پيش از اين، صدوپنجاه سال پيش از اين، يك ملتى بوده، يك سرنوشتى داشته است و اختيارى داشته ولى او اختيار ماها را نداشته است كه يك سلطانى را بر ما مسلط كند. ما فرض مىكنيم كه اين سلطنت پهلوى، اول كه تاسيس شد به اختيار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختيار مردم تاسيس كردند و اين اسباب اين مىشود كه بر فرض اينكه اين امر باطل صحيح باشد، فقط رضاخان سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصى كه در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر اين جمعيتى كه الان بيشتر شان، بلكه الا بعض قليلى از آنها ادارك آنوقت را نكردهاند، چه حقى داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در اين زمان معين كنند؟ بنابر اين سلطنت محمدرضا اولاً كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنيزه تاسيس شده بود مجلس، غير قانونى است، پس سلطنت محمدرضا هم غير قانونى است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بكنيم كه قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند كه براى ما سرنوشت معين كنند؟ هر كسى سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهاى ما ولى ما هستند؟ مگر آن اشخاصى كه درصد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مىتوانند سرنوشت يك ملتى را كه بعدها وجود پيداكنند، آنها تعيين بكنند؟ اين هم يك دليل كه سلطنت محمدرضا سلطنت قانونى نيست. علاوه بر اين، اين سلطنتى كه در آنوقت درست كرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض كنيم كه صحيح بوده است، اين ملتى كه سرنوشت خودش با خودش بايد باشد، در اين زمان مىگويد كه ما نمىخواهيم اين سلطان را. وقتى كه اينها راى دادند به اينكه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژيم سلطنتى را نمىخواهيم، سرنوشت اينها با خودشان است. اين هم يك راه است از براى اينكه سلطنت او باطل است.
غير قانونى بودن شاه، مجلس و دولت منبعث از آن
حالا مىآئيم سراغ دولتهائى كه ناشى شده از سلطنت محمدرضا و مجلسهائى كه ما داريم. در تمام طول مشروطيت الا بعضى از زمانها آن هم نسبت به بعض از وكلا، مردم دخالت نداشتند در تعيين وكلا. شما الان اطلاع داريد كه در اين مجلسى كه حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ايران هستيد، شما ملتى هستيد كه در تهران سكنى داريد، من از شما مردم تهران سؤال مىكنم كه آيا اين وكلائى كه در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 283
در مجلس شورا شما اطلاع داشتيد كه اينها را خودتان تعيين كنيد؟ اكثر اين مردم مىشناسند اين افرادى را كه به عنوان مجلس و به عنوان وكيل مجلس سنا يا مجلس شورا در مجلس هستند؟ يا اين هم با زور تعيين شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسى كه بدون اطلاع مردم است و بدون رضايت مردم است، اين مجلس، مجلس غيرقانونى است. بنابر اين اينهائى كه در مجلس نشستهاند و مال ملت را گرفتهاند به عنوان اينكه حقوق هر فرض كنيد كه وكيلى اينقدر است، اين حقوق را حق نداشتند بگيرند و ضامن هستند. آنهائى هم كه در مجلس سنا هستند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتى كه ناشى مىشود از يك شاهى كه خودش و پدرش غير قانونى است، خودش علاوه بر او غيرقانونى است، وكلائى كه تعيين كرده است غيرقانونى است، دولتى كه از همچو مجلسى و همچو سلطانى انشاء بشود، اين دولت غيرقانونى است. اين ملت حرفى را كه داشتند در زمان محمدرضاخان مىگفتند كه اين سلطنت را ما نمىخواهيم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم مىگويند كه ما اين وكلا را غيرقانونى مىدانيم، اين مجلس سنا را غيرقانونى مىدانيم، اين دولت را غيرقانونى مىدانيم. آيا كسى كه خودش از ناحيه مجلس،از ناحيه مجلس سنا، از ناحيه شاه منصوب است و همه آنها غير قانونى هستند، مىشود كه قانونى باشد؟ ما مىگوئيم كه شما غير قانونى هستيد بايد برويد. ما اعلام مىكنيم كه الان دولتى كه به اسم دولت قانونى خودش را معرفى مىكند، حتى خودش قبول ندارد كه قانونى است، خودش تا چند سال پيش از اين، تا آنوقتى كه دستش نيامده بود اين وزارت، قبول داشت كه غيرقانونى است، حالا چه شده است كه مىگويد من قانونى هستم؟ اين مجلس غيرقانونى است، از خود وكلا بپرسيد كه آيا شما را ملت تعيين كرده است؟ هر كدام ادعا كردند كه ملت تعيين كرده است، ما دستشان را مىدهيم دست يك نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابيهاش، در حوزه انتخابيهاش از مردم سؤال مىكنيم كه اين آقا آيا وكيل شما هست، شما او را تعيين كرديد؟ حتماً بدانيد كه جواب آنها نفى است. بنابر اين آيا يك ملتى كه فرياد مىكند كه ما اين دولت مان، اين شاه مان، اين مجلس مان برخلاف قوانين است و حق شرعى و حق قانونى و حق بشرى ما اين است كه سرنوشت مان دست خودمان باشد، آيا حق اين ملت اين است كه يك قبرستان شهيد براى ما درست بكنند، در تهران، يك قبرستان هم در جاهاى ديگر؟
اصلاحات شاه، افساد مملكت
من بايد عرض كنم كه محمد رضاى پهلوى، اين خائن خبيث براى ما رفت، فرار كرد و همه چيز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد، قبرستانهاى ما را آباد كرد. مملكت ما را از ناحيه اقتصاد خراب كرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ريخته است كه اگر چنانچه بخواهيم ما اين اقتصاد را به حال اول برگردانيم، سالهاى طولانى با همت همه مردم، نه يك دولت اين كار را مىتواند بكند و نه يك قشر از اقشار مردم اين كار را مىتوانند بكنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمىتوانند اين به هم ريختگى اقتصاد را از بين ببرند. شما ملاحظه كنيد، به اسم اينكه ما مى خواهيم زراعت را، دهقانها را دهقان كنيم، تا حالا رعيت بودند و ما مىخواهيم حالا دهقانشان
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 284
كنيم،اصلاحات ارضى درست كردند، اصلاحات ارضى شان بعد از اين مدت طولانى به اينجا منتهى شد كه بكلى دهقانى از بين رفت، بكلى زراعت ما از بين رفت و الان شما در همه چيز محتاجيد به خارج يعنى محمدرضا اين كار را كرد تا بازار درست كند از براى امريكا و ما محتاج به او باشيم در اينكه گندم از او بياوريم، برنج از او بياوريم، همه چيز را، تخم مرغ از او بياوريم يا از اسرائيل كه دست نشانده امريكاست بياوريم.
بنابراين كارهائى كه اين آدم كرده به عنوان اصلاح، اين كارها خودش افساد بوده است. قضيه اصلاحات ارضى يك لطمهاى بر مملكت ما وارد كرده است كه تا شايد بيست سال ديگر ما نتوانيم اين را جبرانش بكنيم مگر همه ملت دست به هم بدهند و كمك كنند تا سال بگذرد و جبران بشود اين معنا. فرهنگ ما را يك فرهنگ عقب نگه داشته درست كرده است، فرهنگ ما را اين عقب نگه داشته به طورى كه الان جوانهاى ما تحصيلاتشان در اينجا تحصيلات تام و تمام نيست و بايد بعد از اينكه يك مدتى در اينجا يك نيمه تحصيلى كردند آن هم با اين مصيبت ها، آن هم با اين چيزها، بايد بروند در خارج تحصيل بكنند. ما پنجاه سال است، بيشتر از پنجاه سال است دانشگاه داريم و قريب سى و چند سال است كه اين دانشگاه را داريم لكن چون خيانت شده است به ما، از اين جهت رشد نكرده، رشد انسانى ندارد، تمام انسانها و نيروى انسانى ما را از بين برده است اين آدم.
ما با مراكز فحشاو فساد مخالفيم، نه با تمدن و مظاهر آن
اين آدم به واسطه نوكرى كه داشته، مراكز فحشا درست كرده، تلويزيونش مركز فحشاست، راديويش بسياريش فحشاست، مراكزى كه اجازه دادند براى اينكه باز باشد، مراكز فحشاست، اينها دست به دست هم دادند. در تهران مركز مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است، مراكز فساد ديگر الى ماشاءالله است . براى چه؟ سينماى ما مركز فحشاست. ما با سينما مخالف نيستيم ما با مركز فحشا مخالفيم. ما با راديو مخالف نيستيم ما با فحشا مخالفيم. ما با تلويزيون مخالف نيستيم ما با آن چيزى كه در خدمت اجانب براى عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نيروى انسانى ماست، با آن مخالف هستيم. ما كى مخالفت كرديم با تجدد، با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتى كه از اروپا پايش را در شرق گذاشت خصوصاً در ايران، مركز چيزى كه بايد از آن استفاده تمدن بكنند ما را به توحش كشانده است. سينما يكى از مظاهر تمدن است كه بايد در خدمت اين مردم، در خدمت تربيت اين مردم باشد و شما مىدانيد كه جوانهاى ما را اينها به تباهى كشيدهاند و همين طور ساير اين جاها. ما با اينها در اين جهات مخالف هستيم. اينها به همه معنا خيانت كردهاند به مملكت ما.
و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غير دادند، به آمريكا و غير از امريكا دادند، آنى كه به امريكا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، اسلحه براى پايگاه درست كردن براى آقاى امريكا. ما، هم نفت داديم و هم پايگاه براى آنها درست كرديم. امريكا با اين حيله كه اين مرد هم دخالت داشت، با اين حيله نفت را از ما برد و براى خودش در عوض پايگاه درست كرد يعنى اسلحه آورده اينجا كه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 285
ارتش ما نمىتواند اين اسلحه را استعمال بكند، بايد مستشارهاى آنها باشند، بايد كارشناسهاى آنها باشند. اين هم از ناحيه نفت كه اين نفت ما را اگر چند سال ديگر خداى نخواسته اين عمر پيدا كرده بود، عمر سلطنتى پيدا كرده بود، مخازن نفت ما را تمام كرده بود، زراعت مان را هم كه تمام كرده، اين ملت بكلى ساقط شده بود و بايد عملگى كند براى اغيار. ما كه فرياد مىكنيم از دست اين، براى اين است. خونهاى جوانهاى ما براى اين جهات ريخته شده، براى اينكه آزادى مىخواهيم ما. ما پنجاه سال است كه در اختناق بسر برديم. نه مطبوعات داشتيم، نه راديوى صحيح داشتيم، نه تلويزيون صحيح داشتيم، نه خطيب توانست حرف بزند، نه اهل منبر مىتوانستند حرف بزنند، نه امام جماعت مىتوانست آزاد كار خودش را ادامه بدهد، نه هيچ يك از اقشار ملت كارشان را مىتوانستند ادامه بدهند و در زمان ايشان هم همين اختناق به طريق بالاتر باقى است و باقى بود و الا هم باز نيمه حشاشه او كه باقى است، نيمه حشاشه اين اختناقى هم باقى است. ما مى گوئيم كه خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اينها غير قانونى است واگر ادامه به اين بدهند اينها مجرمند و بايد محاكمه بشوند و ما آنها را محاكمه مىكنيم.
اجانب و اشرار، تنها حاميان دولت غير قانونى شاه
من دولت تعيين مىكنم، من تو دهن اين دولت مىزنم، من دولت تعيين ميكنم، من به پشتيبانى اين ملت دولت تعيين مىكنم، من به واسطه اينكه ملت مرا قبول دارد (تكبير حضار) اين آقا كه خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقايش هم قبولش ندارد، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط امريكا از اين پشتيبانى كرده و فرستاده به ارتش دستور داده كه از او پشتيبانى بكنيد، انگليس هم از اين پشتيبانى كرده و گفته است كه بايد از اين پشتيبانى بكنيد. يك نفر آدمى كه نه ملت قبولش دارد نه هيچ يك از طبقات ملت از هر جا بگوئيد قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند كه مىآورند توى خيابان ها، از خودشان هست اين اشرار، فرياد هم مىكنند، از اين حرفها هم مىزنند لكن ملت اين است، اين ملت است (اشاره به حضار). مىگويد كه در يك مملكت كه دو تا دولت نمىشود. خوب واضح است اين، يك مملكت دو تا دولت ندارد لكن دولت غيرقانونى بايد برود، تو غيرقانونى هستى، دولتى كه ما مىگوئيم، دولتى است كه متكى به آراء ملت است، متكى به حكم خداست، تو بايد يا خدا را انكار كنى يا ملت را. بايد سرجايش بنشيند اين آدم و يا اينكه به امر امريكا و اينها وادار كند يك دستهاى از اشرار را اين ملت را قتل عام كند.
در برابر نقشه هاى اجانب بيدار باشيد
ما تا هستيم نمىگذاريم اينها سلطه پيدا كنند، ما نمىگذاريم
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 286
دوباره اعاده بشود آن حيثيت سابق و آن ظلمهاى سابق، ما نخواهيم گذشت كه محمدرضا برگردد، اينها مىخواهند او را برگردانند، بيدار باشيد. اى مردم! بيدار باشيد، نقشه دارند مىكشند، ستاد درست كرده مرديكه در آن جائى كه هست، روابط دارند درست مىكنند، مىخواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدى كه همه چيزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستى ما به كام امريكا برود. ما نخواهيم گذاشت، تا جان داريم نخواهيم گذاشت و من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض مىكنم بر همه ما واجب است كه اين نهضت را ادامه بدهيم تاآنوقتى كه اينها ساقط بشوند و ما به واسطه آراء مردم، مجلس سنا درست بكنيم و دولت اول را، دولت دائمى را تعيين بكنيم.
نصحيت و تشكرى به ارتش
و من بايد يك نصحيت به ارتش بكنم و يك تشكر از يكى از اركان ارتش، يك قشرهائى از ارتش. اما آن نصحيتى كه مىكنم اين است كه ما مىخواهيم كه شما مستقل باشيد، ماها داريم زحمت مىكشيم، ماها خون داديم، ماها جوان داديم، ماها حيثيت و آبرو داديم، مشايخ ما حبس رفتند، زجر كشيدند، مىخواهيم كه ارتش ما مستقل باشد. آقاى ارتشبد! شما نمىخواهيد؟ شما نمىخواهيد مستقل باشيد؟ آقاى سرلشكر! شما نمىخواهيد مستقل باشيد، شما مىخواهيد نوكر باشيد؟
من به شما نصحيت مىكنم كه بيائيد در آغوش ملت، همان كه ملت مىگويد بگوئيد، ما بايد مستقل باشيم، ملت مىگويد ارتش بايد مستقل باشد، ارتش نبايد زير فرمان مستشارهاى آمريكا و اجنبى باشد، شما هم بيائيد، ما براى خاطر شما اين حرف را مىزنيم، شما هم بيائيد براى خاطر خودتان اين حرف را بزنيد، بگوئيد (ما مىخواهيم مستقل باشيم، ما نمىخواهيم اين مستشارها باشند.) ما كه اين حرف را مىزنيم كه ارتش بايد مستقل باشد، جزاى ما اين است كه بريزيد توى خيابان خون جوانهاى ما را بريزيد كه چرا مىگوئيد من بايد مستقل باشم ما مىخواهيم تو آقا باشى.
و اما تشكر مىكنم از اين قشرهائى كه متصل شدند به ملت، اينها آبروى خودشان را، آبروى كشورشان را، آبروى ملت شان را اينها حفظ كردند. اين درجه دارها، همافرها، افسرهاى نيروى هوائى، اينها همه مورد تشكر و تمجيد ما هستند و همين طور آنهائى كه در اصفهان و در همدان و در ساير جاها، اينها تكليف شرعى، ملى، كشورى خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتيبانى از نهضت اسلامى ملت را كردند ما از آنها تشكر مىكنيم و به اينهائى كه متصل نشدند مىگوئيم كه متصل بشويد به اينها، اسلام براى شما بهتر از كفر است، ملت براى شما بهتر از اجنبى است. ما براى شما مىگوئيم اين مطلب را، شما هم براى خودتان اين كار را بكنيد، رها بكنيد اين را، خيال نكنيد كه اگر رها
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 287
كرديد ما مىآئيم شما را به دار مىزنيم. اين چيزهائى است كه شماها يا كسان ديگر درست كردهاند والا اين همافرها و اين درجهدارها و اين افسرها كه آمدند و متصل شدند، ما با كمال عزت و سعادت آنها را حفظ مى كنيم و ما مىخواهيم كه مملكت، مملكت قوى باشد، ما مىخواهيم كه مملكت داراى يك نظام قدرتمند باشد، ما نمىخواهيم نظام را به هم بزنيم، ما مىخواهيم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشى از ملت در خدمت ملت، نه نظامى كه ديگران سرپرستىاش را بكنند و ديگران فرمان به آن بدهند.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
previos page menu page
-
menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 3
تاريخ سخنرانى:12/11/57
بيانات امام خمينى در بهشت زهرا
تسليت و تشكر از ملت مصيبت ديده
بسم الله الرحمن الرحيم
ما در اين مدت مصيبتها ديدهايم، مصيبتهاى بسيار بزرگ و بعضى پيروزها حاصل شد كه البته آن هم بزرگ بوده مصيبتهاى زنهاى جوان مرده، مردهاى اولاد از دست داده، طفلهاى پدر از دست داده.
من وقتى چشمم به بعضى از اينها كه اولاد خودشان را از دست دادهاند مىافتد، سنگينى در دوشم پيدا مى شود كه نمىتوانم تاب بياورم. من نمىتوانم از عهده اين خسارات كه بر ملت ما وارد شده است برآيم، من نمىتوانم تشكر از اين ملت بكنم كه همه چيز خودش را در راه خداداد، خداى تبارك و تعالى بايد به آنها اجر عنايت فرمايد.
من به مادرهاى فرزند از دست داده تسليت عرض مىكنم و در غم آنها شريك هستم. من به پدرهاى جوان داده، من به آنها تسليت عرض مىكنم. من به جوانهائى كه پدرانشان را در اين مدت از دست دادهاند تسليت عرض مىكنم.
اصل رژيم سلطنتى، خلاف قانون، قواعد عقلى و حقوق بشر
خوب، ما حساب بكنيم كه اين مصيبتها براى چه به اين ملت وارد شد، مگر اين ملت چه مىگفت و چه مىگويد كه از آنوقتى كه صداى ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اينها ادامه دارد؟ ملت ما چه مىگفتند كه مستحق اين عقوبات شدند؟ ملت ما يك مطلبش اين بود كه اين سلطنت پهلوى از اول كه پايهگذارى شد برخلاف قوانين بود. آنهائى كه در سن من هستند، مىدانند و ديدهاند كه مجلس موسسان كه تاسيس شد، با سرنيزه تاسيس شد، ملت هيچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنيزه تاسيس كردند و با زور، وكلاى آن را وادار كردند به اينكه به رضاشاه راى سلطنت بدهند. پس اين سلطنت از اول يك امر باطلى بود، بلكه اصل رژيم سلطنتى از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلى است و خلاف حقوق بشر است براى اينكه ما فرض مىكنيم كه يك ملتى تمامشان راى دادند كه يك نفرى سلطان باشد، بسيار خوب، اينها از باب اينكه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، راى آنها براى آنها قابل عمل است
صحيفه نور ج 5 صفحه 4
لكن اگر چنانچه يك ملتى راى دادند (ولو تمامشان) به اينكه اعقاب اين سلطان هم سلطان باشد، اين به چه حقى ملت پنجاه سال از اين، سرنوشت ملت بعد را معين مىكند؟ سرنوشت هر ملتى به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائيد كه زمان اول قاجاريه نبوديم، اگر فرض كنيم كه سلطنت قاجاريه به واسطه يك رفراندمى تحقق پيدا كرد و همه ملت هم ما فرض كنيم كه راى مثبت دادند، اما راى مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطينى كه بعدها مىآيند. در زمانى كه ما بوديم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هيچ يك از ما زمان آقامحمدخان را ادراك نكرده، آن اجداد ما كه راى دادند براى سلطنت قاجاريه، به چه حقى راى دادند كه زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پيش از اين، صد و پنجاه سال پيش از اين، يك ملتى بوده، يك سرنوشتى داشته است و اختيارى داشته ولى او اختيار ماها را نداشته است كه يك سلطانى را بر ما مسلط كند. ما فرض مىكنيم كه اين سلطنت پهلوى، اول كه تاسيس شد به اختيار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختيار مردم تاسيس كردند و اين اسباب اين مىشود كه بر فرض اينكه اين امر باطل صحيح باشد، فقط رضاخان سلطان باشد آن هم بر آن اشخاصى كه در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر اين جمعيتى كه الان بيشترشان، بلكه الا بعض قليلى از آنها ادراك آنوقت را نكردهاند، چه حقى داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در اين زمان معين كنند؟ بنابراين سلطنت محمدرضا اولا كه چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنيزه تاسيس شده بود مجلس، غير قانونى است، پس سلطنت محمدرضا هم غير قانونى است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بكنيم كه قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند كه براى ما سرنوشت معين كنند؟ هر كسى سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهاى ما ولى ما هستند؟ مگر آن اشخاصى كه در صد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مىتوانند سرنوشت يك ملتى را كه بعدها وجود پيدا مىكنند، آنها تعيين بكنند؟ اين هم يك دليل كه سلطنت محمدرضا سلطنت قانونى نيست. علاوه بر اين، اين سلطنتى كه در آنوقت درست كرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض كنيم كه صحيح بوده است، اين ملتى كه سرنوشت خودش با خودش بايد باشد، در اين زمان مىگويد كه ما نمىخواهيم اين سلطان را. وقتى كه اينها راى دادند به اينكه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضا شاه را، رژيم سلطنتى را نمىخواهيم، سرنوشت اينها با خودشان است. اين هم يك راه است از براى اينكه سلطنت او باطل است.
غير قانونى بودن شاه، مجلس و دولت منبعث از آن
حالا مىآئيم سراغ دولتهائى كه ناشى شده از سلطنت محمدرضا و مجلسهائى كه ما داريم. در تمام طول مشروطيت الا بعضى از زمانها آن هم نسبت به بعض از وكلا، مردم دخالت نداشتند در تعيين وكلا. شما الان اطلاع داريد كه در اين مجلسى كه حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ايران هستيد، شما ملتى هستيد كه در تهران سكنى داريد، من از شما مردم تهران سوال مىكنم كه آيا اين وكلائى كه در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا، شما اطلاع
صحيفه نور ج 5 صفحه 5
داشتيد كه اينها را خودتان تعيين كنيد؟ اكثر اين مردم مى شناسند اين افرادى را كه به عنوان مجلس و به عنوان وكيل مجلس سنا يا مجلس شورا در مجلس هستند؟ يا اين هم با زور تعيين شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسى كه بدون اطلاع مردم است و بدون رضايت مردم است، اين مجلس، مجلس غيرقانونى است. بنابراين اينهائى كه در مجلس نشستهاند و مال ملت را گرفتهاند به عنوان اينكه حقوق هر- فرض كنيد كه - وكيلى اينقدر است، اين حقوق را حق نداشتند بگيرند و ضامن هستند. آنهائى هم كه در مجلس سنا هستند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتى كه ناشى مىشود از يك شاهى كه خودش و پدرش غير قانونى است، خودش علاوه بر او غيرقانونى است، وكلائى كه تعيين كرده است غيرقانونى است، دولتى كه از همچو مجلسى و همچو سلطانى انشاء بشود، اين دولت غيرقانونى است. اين ملت حرفى را كه داشتند در زمان محمدرضاخان مىگفتند كه اين سلطنت را ما نمىخواهيم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم مىگويند كه ما اين وكلا را غيرقانونى مىدانيم، اين مجلس سنا را غيرقانونى مىدانيم، اين دولت را غيرقانونى مىدانيم. آيا كسى كه خودش از ناحيه مجلس، از ناحيه مجلس سنا، از ناحيه شاه منصوب است و همه آنها غيرقانونى هستند، مىشود كه قانونى باشد؟ ما مىگوئيم كه شما غيرقانونى هستيد بايد برويد. ما اعلام مىكنيم كه الان دولتى كه به اسم دولت قانونى خودش را معرفى مىكند، حتى خودش قبول ندارد كه قانونى است، خودش تا چند سال پيش از اين، تا آنوقتى كه دستش نيامده بود اين وزارت، قبول داشت كه غيرقانونى است، حالا چه شده است كه مىگويد من قانونى هستم؟ اين مجلس غيرقانونى است، از خود وكلا بپرسيد كه آيا شما را ملت تعيين كرده است؟ هر كدام ادعا كردند كه ملت تعيين كرده است، ما دستشان را مىدهيم دست يك نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابيهاش، در حوزه انتخابيهاش از مردم سوال مىكنيم كه اين آقا آيا وكيل شما هست، شما او را تعيين كرديد؟ حتما بدانيد كه جواب آنها نفى است. بنابراين آيا يك ملتى كه فرياد مىكند كه ما اين دولتمان، اين شاهمان، اين مجلسمان برخلاف قوانين است و حق شرعى و حق قانونى و حق بشرى ما اين است كه سرنوشتمان دست خودمان باشد، آيا حق اين ملت اين است كه يك قبرستان شهيد براى ما درست بكنند، در تهران، يك قبرستان هم در جاهاى ديگر؟
اصلاحات شاه، افساد مملكت
من بايد عرض كنم كه محمدرضاى پهلوى، اين خائن خبيث براى ما رفت، فرار كرد و همه چيز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد، قبرستانهاى ما را آباد كرد. مملكت ما را از ناحيه اقتصاد خراب كرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ريخته است كه اگر چنانچه بخواهيم ما اين اقتصاد را به حال اول برگردانيم، سالهاى طولانى با همت همه مردم، نه يك دولت اين كار را مىتواند بكند و نه يك قشر از اقشار مردم اين كار را مىتوانند بكنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمىتوانند اين به هم ريختگى اقتصاد را از بين ببرند. شما ملاحظه كنيد، به اسم اينكه ما مىخواهيم زراعت را، دهقانها را دهقان كنيم، تا حالا رعيت بودند و ما مىخواهيم حالا دهقانشان كنيم،
صحيفه نور ج 5 صفحه 6
اصلاحات ارضى درست كردند، اصلاحات ارضىشان بعد از اين مدت طولانى به اينجا منتهى شد كه بكلى دهقانى از بين رفت، بكلى زراعت ما از بين رفت و الان شما در همه چيز محتاجيد به خارج يعنى محمدرضا اين كار را كرد تا بازار درست كند از براى امريكا و ما محتاج به او باشيم در اينكه گندم از او بياوريم، برنج از او بياوريم، همه چيز را، تخم مرغ از او بياوريم يا از اسرائيل كه دست نشانده امريكاست بياوريم.
بنابراين كارهائى كه اين آدم كرده به عنوان اصلاح، اين كارها خودش افساد بوده است. قضيه اصلاحات ارضى يك لطمهاى بر مملكت ما وارد كرده است كه تا شايد بيست سال ديگر ما نتوانيم اين را جبرانش بكنيم مگر همه ملت دست به هم بدهند و كمك كنند تا سالهائى بگذرد و جبران بشود اين معنا فرهنگ ما را يك فرهنگ عقب نگه داشته درست كرده است، فرهنگ ما را اين عقب نگه داشته به طورى كه الان جوانهاى ما تحصيلاتشان در اينجا تحصيلات تام و تمام نيست و بايد بعد از اينكه يك مدتى در اينجا يك نيمه تحصيلى كردند آن هم با اين مصيبتها، آن هم با اين چيزها، بايد بروند در خارج تحصيل بكنند. ما پنجاه سال است، بيشتر از پنجاه سال است دانشگاه داريم و قريب سى و چند سال است كه اين دانشگاه را داريم لكن چون خيانت شده است به ما، از اين جهت رشد نكرده، رشد انسانى ندارد، تمام انسانها و نيروى انسانى ما را از بين برده است اين آدم.
ما با مراكز فحشا و فساد مخالفيم، نه با تمدن و مظاهر آن
اين آدم به واسطه نوكرى كه داشته، مراكز فحشا درست كرده، تلويزيونش مركز فحشاست، راديويش بسياريش فحشاست، مراكزى كه اجازه دادند براى اينكه باز باشد، مراكز فحشاست. اينها دست به دست هم دادند. در تهران مركز مشروب فروشى بيشتر از كتابفروشى است، مراكز فساد ديگر الى ماشاءالله است. براى چه؟ سينماى ما مركز فحشاست. ما با سينما مخالف نيستيم ما با مركز فحشا مخالفيم. ما با راديو مخالف نيستيم ما با فحشا مخالفيم. ما با تلويزيون مخالف نيستيم ما با آن چيزى كه در خدمت اجانب براى عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نيروى انسانى ماست، با آن مخالف هستيم. ما كى مخالفت كرديم با تجدد، با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتى كه از اروپا پايش را در شرق گذاشت خصوصا در ايران، مركز چيزى كه بايد از آن استفاده تمدن بكنند ما را به توحش كشانده است. سينما يكى از مظاهر تمدن است كه بايد در خدمت اين مردم، در خدمت تربيت اين مردم باشد و شما مىدانيد كه جوانهاى ما را اينها به تباهى كشيدهاند و همين طور ساير اين جاها ما با اينها در اين جهات مخالف هستيم. اينها به همه معنا خيانت كردهاند به مملكت ما.
و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غير دادند، به آمريكا و غير از امريكا دادند، آنى كه به امريكا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، اسلحه براى پايگاه درست كردن براى آقاى امريكا. ما، هم نفت داديم و هم پايگاه براى آنها درست كرديم. امريكا با اين حيله كه اين مرد هم دخالت داشت، با اين حيله نفت را از ما برد و براى خودش در عوض پايگاه درست كرد يعنى اسلحه آورده اينجا كه
صحيفه نور ج 5 صفحه 7
ارتش ما نمىتواند اين اسلحه را استعمال بكند، بايد مستشارهاى آنها باشند، بايد كارشناسهاى آنها باشند. اين هم از ناحيه نفت كه اين نفت ما را اگر چند سال ديگر خداى نخواسته اين عمر پيدا كرده بود، عمر سلطنتى پيدا كرده بود، مخازن نفت ما را تمام كرده بود، زراعتمان را هم كه تمام كرده، اين ملت بكلى ساقط شده بود و بايد عملگى كند براى اغيار. ما كه فرياد مىكنيم از دست اين، براى اين است. خونهاى جوانهاى ما براى اين جهات ريخته شده، براى اينكه آزادى مىخواهيم ما. ما پنجاه سال است كه در اختناق بسر برديم. نه مطبوعات داشتيم، نه راديوى صحيح داشتيم، نه تلويزيون صحيح داشتيم، نه خطيب مىتوانست حرف بزند، نه اهل منبر مىتوانستند حرف بزنند، نه امام جماعت مىتوانست آزاد كار خودش را ادامه بدهد، نه هيچ يك از اقشار ملت كارشان را مىتوانستند ادامه بدهند و در زمان ايشان هم همين اختناق به طريق بالاتر باقى است و باقى بود و الا هم باز نيمه حشاشه او كه باقى است، نيمه حشاشه اين اختناقى هم باقى است. ما مى گوئيم كه خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اينها غير قانونى است و اگر ادامه به اين بدهند اينها مجرمند و بايد محاكمه بشوند و ما آنها را محاكمه مى كنيم.
اجانب و اشرار، تنها حاميان دولت غيرقانونى شاه
من دولت تعيين مىكنم، من تو دهن اين دولت مىزنم، من دولت تعيين مىكنم، من به پشتيبانى اين ملت دولت تعيين مىكنم، من به واسطه اينكه ملت مرا قبول دارد (تكبير حضار) اين آقا كه خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقايش هم قبولش ندارد، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط امريكا از اين پشتيبانى كرده و فرستاده به ارتش دستور داده كه از او پشتيبانى بكنيد، انگليس هم از اين پشتيبانى كرده و گفته است كه بايد از اين پشتيبانى بكنيد. يك نفر آدمى كه نه ملت قبولش دارد نه هيچ يك از طبقات ملت از هر جا بگوئيد قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند كه مىآورند توى خيابانها، از خودشان هست اين اشرار، فرياد هم مىكنند، از اين حرفها هم مىزنند لكن ملت اين است، اين ملت است (اشاره به حضار). مىگويد كه در يك مملكت كه دو تا دولت نمى شود. خوب واضح است اين، يك مملكت دو تا دولت ندارد لكن دولت غيرقانونى بايد برود، تو غيرقانونى هستى، دولتى كه ما مىگوئيم، دولتى است كه متكى به آراء ملت است، متكى به حكم خداست، تو بايد يا خدا را انكار كنى يا ملت را. بايد سرجايش بنشيند اين آدم و يا اينكه به امر امريكا و اينها وادار كند يك دستهاى از اشرار را اين ملت را قتل عام كند.
در باب نقشههاى اجانب بيدار باشيد
ما تا هستيم نمىگذاريم اينها سلطه پيدا كنند، ما نمىگذاريم اينها سلطه پيدا كنند، ما نمىگذاريم
صحيفه نور ج 5 صفحه 8
دوباره اعاده بشود آن حيثيت سابق و آن ظلمهاى سابق، ما نخواهيم گذاشت كه محمدرضا برگردد، اينها مىخواهند او را برگردانند، بيدار باشيد. اى مردم! بيدار باشيد، نقشه دارند مىكشند، ستاد درست كرده مردى كه در آن جائى كه هست، روابط دارند درست مىكنند، مىخواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدى كه همه چيزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستى ما به كام امريكا برود. ما نخواهيم گذاشت، تا جان داريم نخواهيم گذاشت و من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض مىكنم بر همه ما واجب است كه اين نهضت را ادامه بدهيم تا آنوقتى كه اينها ساقط بشوند و ما به واسطه آراء مردم، مجلس سنا درست بكنيم و دولت اول را، دولت دائمى را تعيين بكنيم.
نصيحت و تشكرى به ارتش
و من بايد يك نصيحت به ارتش بكنم و يك تشكر از يكى از اركان ارتش، يك قشرهائى از ارتش. اما آن نصيحتى كه مىكنم اين است كه ما مىخواهيم كه شما مستقل باشيد، ماها داريم زحمت مىكشيم، ماها خون داديم، ماها جوان داديم، ماها حيثيت و آبرو داديم، مشايخ ما حبس رفتند، زجر كشيدند، مىخواهيم كه ارتش ما مستقل باشد. آقاى ارتشبد! شما نمىخواهيد؟ شما نمىخواهيد مستقل باشيد؟ آقاى سرلشكر! شما نمىخواهيد مستقل باشيد، شما مىخواهيد نوكر باشيد؟
من به شما نصيحت مىكنم كه بيائيد در آغوش ملت، همان كه ملت مىگويد بگوئيد، ما بايد مستقل باشيم، ملت مىگويد ارتش بايد مستقل باشد، ارتش نبايد زير فرمان مستشارهاى آمريكا و اجنبى باشد، شما هم بيائيد، ما براى خاطر شما اين حرف را مىزنيم، شما هم بيائيد براى خاطر خودتان اين حرف را بزنيد، بگوئيد ما مىخواهيم مستقل باشيم، ما نمىخواهيم اين مستشارها باشند. ما كه اين حرف را مىزنيم كه ارتش بايد مستقل باشد، جزاى ما اين است كه بريزيد توى خيابان خون جوانهاى ما را بريزيد كه چرا مىگوئيد من بايد مستقل باشم؟ ما مىخواهيم تو آقا باشى.
و اما تشكر مىكنم از اين قشرهائى كه متصل شدند به ملت، اينها آبروى خودشان را، آبروى كشورشان را، آبروى ملتشان را اينها حفظ كردند. اين درجهدارها، همافرها، افسرهاى نيروى هوائى، اينها همه مورد تشكر و تمجيد ما هستند و همين طور آنهائى كه در اصفهان و در همدان و در ساير جاها، اينها تكليف شرعى، ملى، كشورى خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتيبانى از نهضت اسلامى ملت را كردند ما از آنها تشكر مىكنيم و به اينهائى كه متصل نشدند مى گوئيم كه متصل بشويد به اينها، اسلام براى شما بهتر از كفر است، ملت براى شما بهتر از اجنبى است. ما براى شما مى گوئيم اين مطلب را، شما هم براى خودتان اين كار را بكنيد. رها بكنيد اين را، خيال نكنيد كه اگر
صحيفه نور ج 5 صفحه 9
رها كرديد ما مى آئيم شما را به دار مىزنيم. اين چيزهائى است كه شماها يا كسان ديگر درست كردهاند و الا اين همافرها و اين درجهدارها و اين افسرها كه آمدند و متصل شدند، ما با كمال عزت و سعادت آنها را حفظ مىكنيم و ما مىخواهيم كه مملكت، مملكت قوى باشد، ما مىخواهيم كه مملكت داراى يك نظام قدرتمند باشد، ما نمىخواهيم نظام را به هم بزنيم، ما مىخواهيم نظام محفوظ باشد لكن نظام ناشى از ملت در خدمت ملت، نه نظامى كه ديگران سرپرستىاش را بكنند و ديگران فرمان به آن بدهند.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 10
تاريخ 12/11/57
بيانات امام خمينى در ميان جمعى از روحانيون
نابودى نيروهاى خادم و فعال انسانى از بزرگترين جنايات سلسله پهلوى
بنده در اين مدت كه از ايران خارج بودم و دعاگوى همه آقايان بودم و حالا كه برگشتم به خدمت آقايان براى خدمتگزارى، خدمت به روحانيت، خدمت به آقايان علماء و فضلاء، خدمت به جامعه ايرانيها، حالا مىبينم كه رفقائى كه ما داشتيم، با ريش سياه اينجا گذاشتيم با ريش سفيد تحويل مىگيريم. مااشخاصى در زندان داشتيم كه وقتى كه از پيش ما رفتند در زندان، سالم بودند، قوى بودند، وقتى كه از زندان بيرون آمدند، آنهائى كه زنده ماندهاند و از زندان بيرون آمدهاند، ضعيف شدهاند، پيرمرد شدهاند، مريض شدهاند.
اين نيروهاى انسانى كه از دست ما رفته است، اين از همه چيزها بالاتر بود. جناياتى كه سلسله پهلوى در جامعه ما كرد، شايد هيچ جنايتى بالاتر از اين جنايت نبود كه نيروهاى فعاله انسانى ما را يا از بين بردند يا فعاليت آنها را خنثى كردند براى مدتها ى زياد. آنهائى كه بايد به اين امت خدمت كنند مثل علماى اعلام و اشخاص روشنفكر، اينها را در زندان بردند، ده سال پانزده سال، پنج سال در زندان اينها را بردند، صرف نظر از آن زجرهائى كه به اينها كردند، آن خلاف انسانيتهائى كه با اين اولياء خدا كردند، اين نيرو را هدر دادند، يعنى نيروئى كه بايد در جامعه فعال باشد اگر مدرس است، عدهاى را تربيت بكند، اگر محصل است خودش تربيت بشود، اگر فعاليتهاى سياسى دارد، فعاليت سياسى بكند، فعاليتهاى مذهبى دارد فعاليتهاى مذهبى بكند، تمام اينها را اينها به هدر دادند.
اداى حق الناس، شر ط قبولى توبه شاه
گاهى گفته مىشود، گفته مىشد به اينكه خوب، شاه مىآيد توبه مىكند و توبه هم كرد، خوب، ديگر چه مىگوييد؟ خدا كه توبه را قبول مىكند، شماها چه مىگوييد ديگر؟ اين را من كرارا عرض كردم كه اولا توبه شرايطى دارد كه تا آن شرائط تحقق پيدا نكند، خداى تبارك و تعالى قبول نمىكند. آنچه بى شرط، خداى تبارك و تعالى قبول مىكند، آن چيزهائى است كه مربوط به حقوق الله است كسى نماز نخوانده، كسى روزه نگرفته، كسى حج نرفته است، اينها چيزهائى است كه اگر توبه بكند شرطى ندارد، توبهاش را قبول مىكند. و اما حقوق ناس، حقوق ناس را توبهاش را تا اين حق رد نشود قبول
صحيفه نور ج 5 صفحه 11
نمىكند. شما بفرمائيد كه حالا اين شخص كه آمده توبه كرده - فرضاً عرض مىكنم - اين راضى است به اينكه بيايد اموالى را كه از مردم برده پس بدهد و كارهائى كه از قبيل چپاول هست اينها را جبران بكند، فرضا كه يك همچو كارى بكند و او مالى داشته باشد تا بتواند جبران كند، مال ملت را كه نمىشود به خود ملت داد، براى جبران مالهائى كه اينها دارند. همهاش مال ملت است، مال خودشان نيست، برداشتند و فرار كردند و در بانكهاى خارجه انبار كردند و اگر چنانچه ما دستمان رسيد محاكمهاش مىكنيم، توانستيم كه او را بياوريم به اينجا و محاكمه بكنيم، يعنى تحويل ما دادند، محاكمهاش مىكنيم، محاكمه حضورى و اگر تحويل ندادند او را ما محاكمه غيابى مىكنيم و او را محكوم مىكنيم و آن مقدارى كه در ايران دارد از او مىگيريم، آنى كه در بانكها دارد اعلام مىكنيم كه اين محكوم است و مال ملت است، حق ندارد بانك به محمدرضا بدهد چيزى را كه از مردم خورده است. حالا ما فرض مىكنيم كه خير ايشان اموال شخصى دارد و آن اموال شخصى را به ارث از پدرش فرض كنيد رسيده به او و آن اموال شخصى را مىدهد و جبران مىكند. خوب، اين ده سال حبسى كه كرده و اين قدرت انسانى را تلف كرده كى جبران مىكند؟ كى مىتواند جبران كند اين ده سال حبس، پنج سال حبس اين علما، اين دانشمندان، اين رجال سياسى كه اينها را به به هدر داده است يعنى در يك محفظهاى نگه داشته اينها را تا قوايشان هدر رفته، فعاليت هايشان هدر رفته، اينها ديگر جبران نمىخواهد؟! اگر يك كسى را هدر دادند همه زندگيش را، اينها را جبران كى ميكند؟ اينهمه جراحت كه بر اشخاص، بر قلوب مومنين، بر قلوب پيرزنها، پيرمردها، جوانها وارد كرده است، اينها را كى جبران مىكند؟
يك نفر آدم يك شخص را اگر كشت، اين قصاصش به اين است كه اين يك نفر را در مقابل او بكشند اگر يك نفر آدم هزاران آدم را كشت، حالا ما چطور آن را جبران بكنيم؟ اين كه هزاران نفر از بهترين اولاد اين وطن را، بهترين اولاد اين اسلام را در اين حبس -ها كشته پاهايشان را اره كردند. ما اطلاع از داخل زندان نداريم، يك مقدار كمى را اطلاع داريم، آن چيزى كه در زندان مىگذرد و مىگذشته است بر مردم، ما اطلاع نداريم، ما فقط مىبينيم كه يك نفر از علما را پايش را اره كردند، بعض اشخاص را توى تاوه گذاشتند بو دادند يعنى برق را متصل كردند به اين سطح اين شيئى و اين را خواباندندش روى آنجا او را بو دادند. حالا ما فرض مىكنيم كه يك جان دارد اين وما يك جان را در مقابل يك جان گرفتيم، بقيهاش چه؟
ما چطور قبول بكنيم از يك آدمىتوبه را و بگوئيم كه اين سلطان باشد و حكومت نكند، همان سلطنت بكند. آخر ما جواب اين پيرزنى كه چهار تا از اولادش رفته، ديشب سر سفره، خودش و شوهرش و چهار تا اولاد بوده، امشب خودش و شوهرش، جواب اين را ما چه بدهيم بگوئيم حالا ايشان اعليحضرت باشند و آن بالاها بنشينند و مراسم عيدهم علماى دربارى بروند سراغش - و عرض مىكنم - كه اين نظامىها و اين تمام اشخاصى كه در اين مراسم مىرفتند بروند و او را به اعليحضرت بشناسند و - عرض ميكنم كه - در مملكت هم ياكل ويمشى هر كارى دلش ميخواهد بكند.
صحيفه نور ج 5 صفحه 12
دوران حقه بازى و فريبكارى بسر رسيده است
فرض مىگيريم كه اين آدم توبهاش از روى حقيقت است، والا شما وما همه مىدانيم كه اين بيش از اينكه يك نيرنگى هست، نيست چيز ديگرى، اين نيرنگ براى اين بود كه ما را بازى بدهد و ما راضى بشويم به اينكه اين آقاسلطان باشد و حكومت نكند، تا اين بخوابد، انقلاب كه خوابيد، شمشيرش را بكشد پاى همه شما را قطع بكند يعنى نه عالم دينى ديگر بگذارد، نه رجل سياسى، نه دانشگاهى بگذارد، نه مدرسه فيضيهاى. اين نقشه است نقشه بوده، حالا هم كه الان ما مبتلا به يك نقشه ديگرى هستيم شما از اول ديديد چند جور اينها حقه بازى كردند، خدعه ميخواستند بكنند، يكى آمد مقابل مردم، اى علما!مراجع عظام! اى علماء اعلام! اى چه! اى چه! ما يك كارهائى كرديم واشتباهاتى كرديم و حالا از اين اشتباه برگشتيم. همين علماى اعلام و مراجع عظامى كه در آنجا مىگويد كه اينها مثل حيوان نجس مىمانند، از ايشان احتراز كنيد همين علماى اعلامى كه اين آقا مىگويد كه اينها مثل كرمهائى مىمانند كه توى نجاست مىلولند، آن روز منطقش آن بود، حالائى كه دمش را گرفتند و گير افتاده، حالا روباه بازى درآورده، علماء اعلام و مراجع عظام مىگويد. اين جز خدعه چيزى هست همين آدمى كه در همان حال علما اعلام و مراجع عظام مىگويد و در مقابل مردم و ملت مىايستد و چه مىكند، همين آدم دولت نظامى مىگذارد در همان روز. اين ماها را مثل اينكه خيلى نادان مىداند، يا خودش احمق است كه خيال مىكند همه مثل خودش مىمانند. در همان روز، همان روز وشبى كه آن دستش را به توبه نامه گرفته، آن دستش را به سرنيزه گرفته و مردم را با سر نيزه مىكوبد، اين توبه است؟! اين حالا توبه كرده ؟! ما از او قبول كنيم كه آقا حالا ديگر توبه كردند و - عرض مىكنم - عابد و مسلمان شده است؟!
مردم فريبى شاه با حربه مليت و آزاديخواهى
حالا هم بعد از اين كهاين آدم اين حرف را زد وقبلش هم همين طور حكومت آشتى درست كرد، دولت آشتى، دولت آشتى او همان بود كه آنقدر جمعيت جوانهاى ما را به خون و خاك كشيدند، اين آشتى آنها حالا هم يكى ديگر را آوردند توى كار، نه او آورده، امريكاست آقا. همه بدبختى ما از اين امريكا و شوروى و انگلستان است. حالا هم يكى ديگر را روى كار آوردند كه با حربه مليت، مليت، با حربه آزاديخواهى همان آزاديخواهى كه خود مردك گفت آزادزنان و آزادمردان، همان آزادى را مىخواهند بدهند، همان آزادى كه مىگفت من آزادى دادم به ملت در صورتى كه پشتش مسلسل بود و توپ بود و تانك بود.
غير قانونى بودن سلطنت شاه ودولت منبعث از آن
آقا يك دولتى كه منشعب مىشود، منشاش عبارت از يك شاهى است كه مخلوع است، يك شاهى است كه خائن است، يك شاهى است كه پسر رضا شاه است كه مجلس موسسان سر نيزهاى
صحيفه نور ج 5 صفحه 13
فرمايشى درست كرد، اين را كه من يادم هست ديگر، مجلس موسسانى كه درست كرد، با سرنيزه مجلس موسسان را درست كرد، وقتى با سر نيزه مجلس موسسان درست شود، اين مجلس موسسان قانونى است؟ اين يك دليل بر اينكه اين مرد سلطنتش قانونى نيست و اما دليل ديگرش بر اينكه قانونى نيست، اين است كه به حسب قانون اساسى، سلطنت يك موهبتى است الهى (حرف مفتى است كه حالا من نقل مىكنم، حرف مزخرفى است) يك موهبتى است الهى كه ملت مىدهند به شخص اعليحضرت. اگر موهبت الهى است، ملت ميدهد يعنى چه؟ چطور ممكن است كه يك موهبت الهى، به يك ظالم خدا موهبت بكند؟ چطور امكان دارد كه خدا يك كسى كه فوجها از مسلمانها را از بين برده، اينهمه خيانت (به) اسلام و مسلمين كرده، خداى تبارك و تعالى او را تاييدش كند؟ موهبت به او بكند؟ عنايت به او داشته باشد؟
از اينهم كه شما صرف نظر بكنيد، موهبتى است الهى كه ملت داده است به يك كسى، اين ملت است كه داريد مىبينيد مىگويد نه، تمام شد. اين ملت اول كه نداده بود. خوب، حالا مىگوييم داد، از اول كه ملت اصلا اينها را نمىخواستند. رضا شاه با زور سر نيزه آمد وبا زور سر نيزه مجلس موسسان درست كرد و با زور سر نيزه مجلس درست مىكردكى مجلس، مجلس ما بود؟ همين مردك گفت كه اين مجلسهائى كه درست كردند اينها، از سفارتخانهها مىآوردند وليستش را مىدادند منتها حالا ديگر نه، اينطور نيست، حالا ديگر مملكت خيلى قدرتمند شده، ديگر اينطورها نيست !! خودش را مسخره مىكند.
اين مجلسى كه ما الان داريم، مجلس شورا و مجلس سنا، يكى از اين وكلا بيايند ادعا كنند كه من وكيل ملتم، تا م
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 19
تاريخ: 14/11/57
بيانات امام خمينى در جمع عدهاى از روحانيون
قدرت سازنده ديانت، عامل خصومت زورمداران
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان علما و افاضل بايد تشكر كنم. پيروزى ملت مرهون اقدامات علما اولا و ساير طبقات ثانياً بوده است. شما علما همانطور كه وظيفه شرعىتان هست كه امام امت باشيد، پيشقدم باشيد در مسائل امت، دفع كنيد مفاسد را از ملتها، بحمدالله قيام به امر فرموديد و من از قبل ملت شريف ايران از شماها تشكر كنم. خداند انشاءالله روحانيت را كه ذخيره ملت است، پشتوانه ملت است حفظ كند و قوت به او بدهد. دشمنهاى اسلام - و شماها - هم اسلام را بد معرفى كردهاند و هم شما را. دشمنهاى بشريت، اديان را مطلقا مىگويند كه براى اين است كه افيون باشد براى مردم، براى ملت ها. اينها چون ديدهاند كه آن چيزى كه در مقابلشان مىايستد ديانت است، و آن جمعيتى كه در مقابلشان مىايستد جمعيت روحانى است، از اين جهت با اين دو نيرو به مخالفت برخاستند واز زمانهاى بسيار سابق اين دو نيرو را كوبيدهاند. نيروى اسلام را كه بزرگترين نيروست، كوبيدند از جهت اينكه كوشش كردند تا اسلام را بد معرفى كنند، كوشش كردند تا اينكه اسلام را بگويند اگر چيزى هم باشد، يك دعا و يك وردى است، يك آدابى است بين بشر و خدا، آنطورى كه در مسيحيت هست. مسيحيت هم، اين مسيحيت منسوخ اينجور است مسيحيتى كه نسخ شده است، مسيحيت حضرت عيسى نمىتواند اينطور باشد. مسيحيتى كه نسخ شده است، مسيحيت حضرت عيسى نمىتواند اينطور باشد. اينها با اسلام و با ساير اديان مخالفت كردند و اديان را افيون بشر حساب كردند. يعنى گفتهاند كه اديان يك چيزى است كه ثروتمندها و قلدرها درست كردهاند كه مردم را ساكت كنند، تودهها را ساكت كنند به وعده دادن و اين تبليغات تا آنجا رسيده است كه بعد به صورت ديگر به ما هم تزريق كردهاند.
مسئله جدا بودن دين از سياست، مسئلهاى كه با كمال تزوير و خدعه طرح كردند حتى ما را هم مشتبه كردند. حتى كلمه آخوند سياسى يك كلمه فحش است در محيط ما، فلان آخوند سياسى است در صورتى كه آقايان خواندند در دعاهاى معتبر ساسه لعباد معذلك از بس تزريق شده است، از بس اشتباه كارى شده است، ما خودمان هم باورمان است كه دين از سياست جداست. آخوند در محراب برود و شاه هم مشغول دزديش باشد!! هر كس اسلام را مطالعه كرده باشد، قرآن كريم را مطالعه كرده باشد كافى است كه بفهمد اسلام و قرآن كريم تربيت مىكند يك جامعه را در همه چيز. فرق ما
صحيفه نور ج 5 صفحه 20
بين اسلام و ساير قوانينى كه در دنيا هست، (قوانين الهى را نمىگويم آنها الان منسوخ است، آنها هم همانطور بوده كه اسلام بوده) فرق ما بين اسلام و آن چيزهاى كه از جانب خدا براى تربيت بشر آمده است با آن چيزهايى كه به دست بشر درست شده است، يك فرق اساسى اين است كه آنچه بشر درست كرده است يك جنبه ضعيف را ملاحظه كرده است. مثلاً قوانينى وضع كردهاند از براى اينكه حفظ نظم بكنند، حفظ انتظامات بكنند، قوانينى وضع كردهاند كه مال همين معاشرت دنياست و كيفيت سياست دنيوى. ابعاد ديگرى كه بشر دارد هيچ مورد توجه قواعدى كه يا قوانينى كه بشر درست كرده است هيچ متوجه او نيست.
تنها قوانين انبياء در برگيرنده تمامى جنبههاست
شما وقتى اسلام را ملاحظه مىكنيد به حسب ابعاد انسانيت او، طرح دارد، قانون دارد، از قبل از اينكه انسان به اين دنيا بيايد قبل از اينكه پدر و مادر انسان ازدواج كند، طرح دارد براى اينكه اين بذر را خوب تربيت كند، طرح دارد اسلام زن را چه جور انتخاب كنيد، شوهر را چه جور انتخاب كنيد، در وقتى كه ازدواج مىكنيد چه وضع باشد، با چه آداب باشد، در وقت لقاح چه آداب باشد، در وقت حمل چه آداب باشد، مثل يك زارعى كه يك تخم زراعت را مىكارد و مواظبت مىكند كه زمين خوب باشد، آب، آب سالم باشد، به موقع برسد، ساير تربيتها تربيتهاى نباتى باشد كه درست تربيت بشود. اسلام براى تربيت انسان از قبل ازدواج پدر و مادر شروع كرده است، زمين را يك زمين سالم مطهر مىخواهد باشد، زوج را يك زوج سالم صحيح انسان صفت انتخاب بكند. بعد هم آداب ديگر تا وقتى كه متولد مىشود و آداب رضاع و آداب حمل و رضاع و تربيت در دامان مادر و تربيت در پيش پدر و تربيتهاى بعدى كه دنبال اين مىآيد. هيچ يك از قوانين بشر تكفل اين امر را ندارد، اين امر مختص به قوانين انبياست. ابعاد ديگرى كه بشر دارد و اصلاً قواعد ديگر دنبالش نبوده است، آن قواعدى است كه براى تهذيب نفس است، براى اينكه انسان يك موجود انسانى - الهى بشود. قرآن كتاب انسانسازى است، مكتب اسلام، مكتب انسانسازى است، انسان بله همه ابعاد، نه فقط يك انسان مادى مىخواهد درست بكند يك انسان الهى مىخواهد درست بكند، همه ابعاد انسان مورد نظرش هست. در اين امور اصلاً ساير قواعد و قوانين كه در دنياى ما هست آنطور مسائل طرح نيست، هر كس هر جور مىخواهد تربيت بشود، توى بازار نرود عربده بكشد، اين را جلويش را مىگيرند، توى منزلش هر غلطى مىخواهد بكند، خلوت را كار ندارند كه در خلوت چه كرد، به شما چه اسلام خلوت و جلوت ندارد. خودت تنها باشى تحت مراقبت هستى، يك نفر همراهت باشد باز همين طور تا آخر.
تامين مسائل دنياى مادى انسان از ابعاد مهم اسلام است
يكى از ابعاد انسان، بعدى است كه در اين دنياى مادى مىخواهد معاشرت بكند، در اين دنياى مادى مىخواهد تاسيس دولت بكند، در اين دنياى مادى مىخواهد تاسيس مثلاً ساير چيزهايى كه
صحيفه نور ج 5 صفحه 21
مربوط به ماديتش هست بكند. اسلام اين را هم دارد. آنقدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است، در عبادت وارد نشده است. شما از پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه مىكنيد، هفت، هشتتايش كتابى است كه مربوط به عبادات است، باقيش مربوط به سياسات و اجتماعيات و معاشرات و اينطور چيزهاست. ما همه آنها را گذاشتيم كنار و يك بعد را، بعد ضعيفش را گرفتيم. اسلام را همچو بد معرفى كردهاند به ما كه ما هم باورمان آمده است كه اسلام به سياست چه. سياست مال قيصر و محراب مال آخوند!! محراب هم نمىگذارند براى ما باشد. اسلام دين سياست است، حكومت دارد. شما بخشنامه حضرت امير - كتاب حضرت امير - به مالك اشتر را بخوانيد ببينيد چيست. دستورات پيغمبر و دستورهاى امام (ع) در جنگها و در سياسات ببينيد چى دارد. اين ذخاير را ما داريم، عرضه استفادهاش را نداريم. ذخيره موجود است، همه چيز داريم عرضه استفاده نداريم. مثل اينكه ايران همه چيز دارد اما مىدهند به غير. ما كتاب و سنتمان غنى است، همه چيز در آن هست لكن بد معرفى كردند به ما، يعنى كارشناسها از آنوقتى كه راه اروپا باز شد به آسيا و به شرق، كارشناسها دور افتادند و مطالعه كردند آنها بيدار بودند و من و شما توى مدرسهها خواب بوديم. آنها مطالعه كردند، وجب به وجب زمينهاى ايران تحت مطالعه قرار گرفته، هر جا نفت بوده نقشه دارند از آن، هر جا مس بوده نقشه دارند از آن، در اين بيابانهاى بى آب و علف با شتر آمدند اين كارشناسها، رفتند گرديدند مخازن را، جاهايى را هر چه دارد پيدا كردند و ثبت كردند، مطالعاتشان راجع به ماها هم همين بوده است كه ديدهاند آن چيزى كه بتواند جلوى اينها را بگيرد عبارت از اسلام است و خدمتگزار به اسلام. اسلام را از آن راه كوبيدند، جدا كردند اسلام را حتى از خود ملت اسلام، حتى از خود خدمتگزاران به قرآن. خود خدمتگزاران به قرآن هم اين مطلب را نمىشود حاليشان كرد بعضى از آنها را كه اسلام دين سياست است، اين را شايد عيب مىدانند براى اسلام، اسلام سلطنت دارد، نه سلطنت اينطورى، حكومت دارد، اسلام امامت دارد، خلافت دارد، پيغمبر اسلام حكومت تشكيل كرده بود، حضرت امير سلامالله عليه حكومت داشت، استاندار داشت، فرماندار داشت، همه اينها را داشت، اينها ارتش داشتند، قواعد ارتش داشتند، همه چيز داشتند. ما مطالعه آنها را كرديم لكن از بس به ما تزريق شده است از آن طرف كه آقا برو سراغ كارت، آقا برو تو نمازت را بخوان چه كار دارى به اينكه اينها چه مىكنند، هى چه كار دارى، چه كار دارى، كار ما را به اينجا رساند كه حالا ما اينجا بايد مجتمع بشويم عزا بگيريم. از آن طرف كارشناسها ديدند كه از مردم، روحيات مردم را ملاحظه كردند، ديدند كه روحيات مشرق خصوصاً مسلمين و خصوصاً در مسلمين شيعه خصوصياتشان اين است كه به روحانيتشان ارج قائل مىشوند، تبع روحانيت هستند. چه بكنند كه روحانيت را از مردم جدا كنند؟ نقشه كشيدند كه روحانيت را مبتذل كنند پيش ملت.
شما در زمان رضاشاه نبوديد اكثرتان، من ادراك كردهام، كسانى كه به سن من بودند و پيرمرد هستند الان، ادراك كردهاند زمان او را. آقا اينها به واسطه نقشهاى كه خارج ريخته بود، آخوند را همچو كرده بودند كه آخوند نمىتوانست نفس بكشد. آخوند در نظر مردم همچو شده بود كه سوار
صحيفه نور ج 5 صفحه 22
اتومبيلش نمىكردند. جدا كردند از مردم روحانيت را، منتها نقشهشان نگرفت. خواستند بكنند هر چه كردند خداوند والله خير الماكرين لكن يك جائى نقشهشان گرفت و آن جدا كردن روحانيت از دانشگاهها، يك روحانى حق نداشت، پيش خودمان حق نداشت كه از يك دانشگاهى يك صحبتى بكند دانشگاهى هم آخوند را به نظرش مىآمد كه يك موجود مضرى است كه انگليسها آوردند گذاشتند اينجا. من خودم اين را شاهد بودم، با دو نفر از آقا زادههاى محترم قم ما سوار اتوبوس بوديم در چندين سال پيش از اين مىرفتيم چند نفر ديگر هم سوار همان اتوبوس بودند يكىشان به ديگرى گفت كه من حالا سالهاست كه از اين هيكلها ديگر نديدم (اشاره به ماها) بعد گفت اينها را انگليسها آوردهاند در نجف و آنجاها گذاشتند براى اينكه مردم را چه بكنند. در نظر دانشگاهى آخوند يا دربارى است يا برگزيده انگليس. در نظر شما هم اين آدم دانشگاهى، نمىدانم چه. جدا كردند ملت را بعضىاش را از بعضى، استفاده بردند از اين جدايى.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 25
تاريخ: 14/11/57
بيانات امام خمينى در جمع كادر ادارى و اعضاى كميته برگزارى استقبال از امام خمينى
در اين مرحله حساس و پرفتنه لحظهاى غفلت جايز نيست
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمىدانم چطور از عهده اين مراتب اين، زحمات برآيم. من خدمتى كه مورد پسند باشد نكردم و من از خدا مىخواهم كه توفيق بدهد كه همه ما خدمت بكنيم به اين كشور، خدمت بكنيم به احكام اسلام.
امروز روزى است كه اين مرحلهاى كه ما طى كرديم، به مرحله حساسى رسيده است بطورى كه براى همه ما تكليف الهى ايجاد شده است، همه ما مكلف هستيم كه در اين مرحلهاى كه بين موت و حيات هست كه از اول تا آخر استقلال است، ما بايد در آن موقع هيچ غفلت نكنيم، غفلت يك آن براى ما گران تمام مىشود، الان وقتى است كه حيلهها براه افتاده است و از هر راهى مىخواهند ما را بازى بدهند، ملت ايران را بازى بدهند.
امروز دوباره از سر، راجع به اينكه ما مىخواهيم آزادى بدهيم و ما مىخواهيم، نمىدانم چه بكنيم، مهلت به ما بدهيد، از اين حرفهائى كه هميشه شاه مىگفت و خدعه مىكرد و ما به آن گوش نكرديم، حالا نوكر شاه دارد اين حرفها را مىزند. اينها مىخواهند همان قدرت را برگردانند، اينها نوكرها آمريكا هستند، اينها هستند كه باز منافع آمريكا را به اسم مليت، به اسم اسلام، به اسم قوميت، به اسم ملت، به اسم نمىدانم خدمتگزارى، مىخواهند منافع آمريكا را حفظ بكنند، مىخواهند منابع شما را به اجانب بدهند، مىخواهند شما را تحت اسارت قرار بدهند.
الان وقتى است كه غفلت در آن مصادف با انتحار و خودكشى است، غفلت نبايد كرد، بايد اين نهضت را ادامه داد، بايد خيابانها را پر از جمعيت كرد، بايد همه مردم آگاهانه بريزند توى خيابانها و اين بنيان فاسد را از بين بردارند، چيزى ديگر از آن نمانده است جز يك حشاشهاى، چيز مختصرى، اين هم بايد با همت شما مردم مسلمان با همت ملت ايران بايد اين هم از ميان برداشته بشود تا ما برسيم به يك حكومت اسلامى، به يك حكومت عدل، به يك حكومتى كه منافع شما را، نه حكومت مىتواند بخورد، نه مىتواند به غير بدهد، ما يك همچو حكومتى مىخواهيم، يك حكومت ملى و اسلامى، يك جمهورى كه متكى بر راى خود مردم باشد، مردم آزادانه راى بدهند، نه مثل اين 50 سال كه هيچ كس در هيچ چيز آزاد نبود، نه مثل اين سى و چند سال كه ما به اسارتها كشيده شديم، به زحمتها كشيده شويم،
صحيفه نور ج 5 صفحه 26
منافع ما، چيزهاى كه ما داشتيم، مخازن ما را بردند، خوردند، الان هم در بانكهاى خارجى اينهايى كه مال مخازن ما هستند موجود است به اسم محمدرضاخان، به اسم عائله او، به اسم مثلا آنهائى كه وابسته به او هستند. همه چيز ما را آنها بردهاند، يك ملتى را فقير كردند و از اينجا رفتند و فرار كردند.
من خدمتگزار ملت هستم
ما از همه شما جوانها تشكر مىكنيم كه در اين موقع همه با قدرت، همه با اراده، همه با خواستهاى الهى بپا خاستيد و كارهاى خودتان را زمين گذاشتيد و اين كار بزرگى كه به عهده همه ماست دنبال كرديد و رمز پيروزى شما وحدت كلمه و اينكه همهتان يك مطلب را مىخواهيد. الان همه ملتها، ملت ايران در هر شهرى، در هر دهى، در هر قصبهاى همين مطلب را مىخواهد. نبود شاه كه نيست انشاءالله، نبود رژيم كه نيست انشاءالله، (انشاءالله) نبود دولت غاصب كه نيست انشاءالله، (انشاءالله) ايجاد حكومت اسلامى و جمهورى اسلامى كه خواهد بود انشاءالله. (انشاءالله).
من از همه شما آقايان تشكر مىكنم كه در اين موردها زحمت كشيديد، لكن زحمتى بوده است كه براى خالق خودتان كشيديد، زحمتى بوده است كه براى خدمتگزار خودتان كشيديد، من خدمتگزار شما هستم، من مىخواهم كه شما عزيز باشيد، من خدمتگزار ملت هستم، من مىخواهم ملت اسلام سربلند باشد، مستقل باشد، نه مثل حالا كه ما بايد همه چيزمان از جاى ديگر باشد و همه مسائل سياسىمان را ديگران نقشهاش را بكشند، همه مسائل اجتماعيمان را ديگران نقشهاش را بكشند، فرهنگ ما را ديگران برنا
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 27
تاريخ: 15/11/57
متن حكم نخست وزيرى دولت موقت كه توسط حجت الاسلام رفسنجانى قرائت گرديد
جناب آقاى مهندس مهدى بازرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
بنا به پيشنهاد شوراى انقلاب، بر حسب حق شرعى و حق قانونى ناشى از آراء اكثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران كه طى اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران نسبت به رهبرى جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادى كه به ايمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعى كه از سوابقتان در مبارزات اسلامى و ملى دارم، جنابعالى را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبى بستگى به گروهى خاص، مامور تشكيل دولت موقت مىنمايم تا ترتيب اداره امور مملكت و خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومى ملت درباره تغيير نظام سياسى كشور به جمهورى اسلامى و تشكيل مجلس موسسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسى نظام جديد و انتخاب مجلس نمايندگان ملت بر طبق قانون اساسى جديد را بدهيد. مقتضى است كه اعضاى دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرايطى كه مشخص نمودهام تعيين و معرفى نمائيد. كارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همكارى كامل نموده و رعايت انضباط را براى وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان يافتن امور كشور خواهند نمود. موفقيت شما و دولت موقت را در اين مرحله حساس تاريخى از خداوند متعال مسئلت مىنمايم.
روح الله الموسوى الخمينى
سپس امام امت سخنان كوتاهى ايراد فرمودند بدين مضمون:
بسم الله الرحمن الرحيم
من بعد از تشكر از ملت ايران كه در اين مدتهاى طولانى رنج و زحمت بردهاند و با دادن خون خودشان، براى اسلام خدمت كردند، مطلبى را كه مىخواهم به عرض ملت برسانم اين است كه نظر خودشان را راجع به دولت آقاى مهندس بازرگان كه الان يك دولت شرعى اسلامى است اعلام كنند، هم بوسيله مطبوعات و هم به تظاهرات آرام در شهرها و در دهات و در هر جايى كه مسلمان هست، نظر
صحيفه نور ج 5 صفحه 28
خودشان را راجع به دولت اسلامى آقاى مهندس مهدى بازرگان اظهار كنند.
پس از فرمايشات فوق، امام خمينى در پاسخ به سوالهاى خبرنگاران داخلى و خارجى حاضر در جلسه، چنين فرمودند:
سئوال: حضرت آيتالله فرمودهايد كه كسانى كه اين دولت را نپذيرند، اطاعت نكنند، تنبه مىدهم كه آنها مجازات سخت خواهند شد. اگر ارتش نپذيرند، چه پيشبينى مىكنيد و چه خواهيد كرد؟
جواب: ارتش چنين عملى را نخواهد كرد و اگر چنانچه بكند، اولا از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانيا در مواقع مقتضى، جزائى را كه قانون اسلام تعيين كرده است اجرا مىكنيم و از حالا هم اگر خداى نخواسته چنين كردند اعلام مىكنيم.
سئوال: حضرت آيتالله..با توجه به تماس نزديك كه با آقاى مهندس بازرگان و..داشتند و همچنين با آقاى بختيار، آيا بختيار چه موضعى در برابر اعلام اين جمهورىاسلامى خواهد داشت يا دارد و همچنين چه عكسالعملى يا موضعى در برابر اين امر خواهد داشت يا دارد؟
جواب: اگر هر دو عاقل باشند و علاقه به مملكت داشته باشند، بايد مصلح باشند و اگر خائن باشند و بخواهند به مملكت خيانت بكنند، اين امرش با خودشان نيست.
سئوال: آيا به نظر حضرتعالى، قانون اساسى 1906 غير قانونى است يا اينكه، اين قانون اساسى 1906 مىتواند چهار چوبى باشد براى دوره انتقالى؟
جواب: اين قانون غير از بسيارى از موادش كه به زور در او وارد شده است، تا ملت راى بر خلاف نداده است، به قوت خودش باقى است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 29
تاريخ: 15/11/57
بيانات امام خمينى در جمع خبرنگاران داخلى و خارجى در مورد معرفى مهندس بازرگان
ملت خواستار برپايى حكومت عدل اسلامى است
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان آشفتگى چند ساله ملت ما را مىدانند، مطلعند كه تمام دستگاههاى ملى و دولتى فلج شده است، وضع اقتصادى ما رو به نابودى رفته است، وضع فرهنگ ما خراب است، دانشگاهها تعطيلند، مدارس علمى ما تعطيل است و بازارها تعطيل است. تمام اينها مضافاً به خونريزىهاى كه تاكنون شده است و آشفتگىهايى كه در مملكت ما هست، از اينها اطلاع دارند و كسانى كه مربوطند به اين، دست بردارند از شلوغكارى و با تعقل اشياء را فكر كنند و كنار بروند. ما همه اين مسائل را انشاءالله با پشتيبانى ملت حل خواهيم كرد.
شما خبرنگارها در اين مدتها ملاحظه كرديد كه ملت ما از مركز تا هر جا كه چشم انداز باشد، شهرستانهاى بزرگ و كوچك، دهكدهها، قراء، قصبات، همه با هم يك فكر و يك نظر و با اراده مصمم از ما مىخواهند كه رژيم سلطنتى كه يك رژيم پوسيده غير عقلائى است، غير عقلى است و رژيم سلطنت محمدرضا خان، همه مردم گفتند كه اينها بايد سراغ كارشان بروند و همه مردم يكدل و يك جهت جمهورى اسلامى را مىخواهند. ملت ما مسلم است، علاقهمند به اسلام است، عدل اسلامى را ديده است، تاريخ ما از حكومتهائى كه در صدر اسلام بوده است خبر به ما داده است كه وضع حكومتها چه بوده است، وضع حاكم چه بوده است. حضرت اميرالمومنين على ابن ابيطالب كه حاكميت بر يك صحنه بزرگ، يك ممالك بزرگ از عربستان سعودى گرفته تا مصر، ايران، عراق و سوريه و ساير جاها را داشته است، همين قاضى كه خودش قرار داده براى قضا، وقتى كه يك نفر يهودى به او دعوى كرده است و ادعا كرده است چيزى را، قاضى او را خواسته و او هم آمده است در محضر قاضى و با يهودى در عرض هم نشستهاند و دادخواهى شده است و قاضى حكم بر خلاف حضرت امير سلام الله عليه يعنى حكومت وقت كرده است و تسليم بوده است. يك همچو وضع حكومتى در بشر معلوم نيست تحقق پيدا كرده باشد و ما آرزوى يك همچو حكومتى داريم، يك حكومت عادل كه نسبت به افراد رعيت علاقه
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 32
تاريخ: 16/11/1357
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از اهالى خوزستان
رمز پيروزى، وحدت كلمه بود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بوسيله حضرات علماى اعلام و حجج اسلام به همه اهالى آن طرف، اهواز و خرمشهر و - ساير - آبادان، ساير جاها سلام مىفرستم و از همه آنها مىخواهم كه به تبع علماى اعلامشان در اين مسائل، در اين نهضت شركت كنند و پافشارى كنند و تاييد كنند از اين كارهائى كه در مركز مىشود براى به اتمام رساندن اين نهضت.
من از همه آنها خواهانم كه دست از اين نهضت بر ندارند، وحدت كلمه را حفظ كنند. رمز موفقيت شماها تا اين حد كه يك سلطنت 2500 ساله قلدرى را شكستيد و منهدم كرديد و رمز اين پيروزى، وحدت كلمه ملت ايران بود يعنى اين وحدت كلمه باعث شد كه نه شاه با تمام قوائى كه داشت و نه آنهايى كه پشتيبانى از او مىكردند مثل قدرت آمريكا، شوروى، چين، انگلستان، همه اينها پشتيبانى مىكردند لكن بواسطه همين قدرت ملت، همه آنها هم پشتيبانىشان را از او - دست - برداشتند، خودش هم فرار كرد و معالاسف كه فرار كرد و نتوانست ملت او را گير بياورد و كارهايى را كه كرده بود، لااقل يك مقداريش را بتواند جبران بكند، براى اينكه او اينقدر جنايات كرده است كه هيچ بشر نمىتواند جبران آنها را بكند، جزاى آنها را بدهد. آن، هزاران شخص را بىخانمان كرده است، هزاران شخص را در بدر كرده است، هزاران جنايات كرده است. آنقدرى كه از براى يك آدم است، مقابل يك آدم مىشود كشتش، مقابل صدها هزار آدم كه نمىشود، او جزايش بايد در آن عالم باشد كه ابدى است و عالم جزاست و انشاءالله جزاى خودش خواهد رسيد. (انشاءالله) ما تكليفمان الان اين است كه دنباله اين نهضت را بگيريم و همه با هم در صف واحد بدون اينكه اصلاً امتيازى در كار باشد، الافى مقام الهدايت و اين راه را طى بكنيم و به آخر برسانيم كه اين سعادت اين ملت را، سعادت اين ملت كه اجراى احكام اسلام و اجراى عدل اسلامى است، بلكه انشاءالله تهيه بكنيم. (انشاءالله، انشاءالله به رهبرى حضرتعالى)
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 33
تاريخ: 16/11/57
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و ارتشيان و وكلاى مستعفى مجلس شوراى ملى رژيم طاغوت
نصيحت به دولت غير قانون در ترك مناصب غاصبانه و حركت در مسير ملت
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه حال ندارم، معذلك چند جمله را بايد عرض بكنم. ما هميشه گفتهايم كه ملت سعادتمند باشد و با آرامش زندگى خودش را بگذراند و اين انقلاباتى كه تا حالا پيش آوردهاند، اين انقلاباتى كه براى ما مصيبت بار مىآورد و براى آنها نكبت، ما هرگز ميل نداشتيم كه بشود لكن بىعقلى كردند و شد. اگر نصيحتهاى اولى ما را پذيرفته بودند مطلب به اينجاها نمىرسيد. حالا هم ما باز نصيحت مىكنيم آنهائى را كه غاصب هستند، نصيحت مىكنيم دولت غيرقانونى را، نصيحت مىكنيم ارتش را به اينكه اگر شما مايليد كه اين مملكت آرام بشود و ثابت باشد، دست برداريد. آن كسى كه غير قانونى است برود سراغ كارش، برود سراغ كسب و كارش، ارتش هم برگردد به دامن ملت، ملت او را مىپذيرد. اگر به اين نصيحت عمل بكنند، مسائل حل است، آرامش در مملكت پيدا خواهد شد و اوضاع فرهنگى و اقتصادى و ساير چيزها، با تدريج البته، اينها يك وضع خاصى، يك وضع صحيحى پيدا مىكند.
به اسم ترقى و تمدن، فرهنگ و اقتصاد مملكت را عقب راندند
گرچه اين مرد كه محمدرضا پهلوى اسمش است، اين رفت و همه اوضاع مملكت را خراب كرد، يك مملكت خرابى براى ما گذاشت و هر جايش را دست بگذاريد خرابى است، اقتصاد از هم ريخته است، زراعت ما را به كلى از بين بردند، به اسم اصلاحات ارضى، فاسد كردند كشاورزى ما را، و بازار درست كردند براى خودشان، به اسم تمدن و ترقى ما را عقب بردند، فرهنگ ما را عقب راندند، تمام اوضاع ايران را خراب كردند جز قبرستانها را كه آباد شد، يعنى قبرستانهاى ما كه عددش چند بود، عدد زيادتر پيدا كرد، آباد شد اما اوضاع مملكتمان همه خراب شد. اينها اگر چنانچه به نصيحت روحانيون گوش بدهند و آنچه كه صلاح ملت است ما به آنها مىگوييم آنها هم انقياد كنند، ديگر اين اوضاع پيش نمىآيد. نه ديگر قبرستانهاى ما دوباره آبادتر مىشود و نه مملكت خرابتر، نه خون عزيزهاى ما مىريزد، نه مادرهاى جوان مرده به عزا مىنشينند. من نصيحت مىكنم اين دولت و
صحيفه نور ج 5 صفحه 34
ارتش را به اينكه شما دست برداريد از اين لجاجت، شما خاضع بشويد به راى ملت، راى ملت اين است كه مىبينيد. ملت عبارت از مركز تا آخر و هر جا كه اسمش ايران است، شما در يك ده برويد و ببينيد كه يك دهى داريد كه اين صداها در آن نباشد؟ يك شهرى پيدا مىكنيد كه فريادشان بلند نباشد كه ما استقلال و آزادى و حكومت اسلامى مىخواهيم و ما اين رژيم را نمىخواهيم.
اطاعت از دولت موقت به حسب ولايت شرعى واجب است
احترام به راى ملت بگذاريد، احترام به آراء علماء اسلام بگذاريد، احترام به آراء اقشار مختلفه ملت بگذاريد. زيادتر از اين مردم را به خاك و خون نكشيد. ما دولت را تعيين كرديم به حسب آنكه هم به حسب قانون ما حق داريم و هم به حسب شرع حق داريم. ما به حسب ولايت شرعى كه داريم و به حسب آراء ملت كه ما را قبول كرده است، آقاى مهندس بازرگان را مامور كرديم كه دولت تشكيل بدهد، دولت موقت. براى اينكه آراء ملت را با رفراندم راجع به رژيم استفسار كند ولو اينكه من احتياج به اين نمىديدم براى اينكه آراء ملت اينهمه گفته شده است و فرياد كردهاند، اينقدر فرياد اينكه ما حكومت اسلامى مىخواهيم و ما رژيم شاهنشاهى را نمىخواهيم، كه ديگر احتياج نيست. لكن براى اينكه بهانهها تمام بشود و ثابت بشود به اينكه مطلب اينطور است، ملت ايران مسلم است، ملت ايران يك رژيمى كه بر خلاف اسلام است نمىخواهد، ملت اسلام حكم اسلام را مىخواهد، حكومت اسلامى را مىخواهد، حكومت عدل را مىخواهد، براى اثبات اين، ايشان را مامور كرديم به اينكه رفراندم بكند و مقدماتش را فراهم كند كه آراء عمومى را - عرض مىكنم - ما استفسار كنيم و مردم هم حالا، من عرض مىكنم به آنها كه مردم هم اگر نظرى راجع به اين حكومت دارند، اعلام كنند. فردا مردم همه جا در ايران، در همه شهرهاى ايران، در تهران، در همه محلات تهران نظر خودشان را راجع به اين دولتى كه ما تعيين كرديم اعلام كنند و تظاهرات كنند، نظر خودشان را بگويند. يا نظرشان اين است كه ما دولت اسلامى نمىخواهم، خوب، داد كنند كه نمىخواهيم. يا نظرشان اين است كه اين دولتى كه تعيين شده است و به ولايت شرعى تعيين شده است و يك حكومت شرعى است، نه، فقط حكومت قانونى باشد يعنى حكومت شرعى لازمالاتباع، همه كس واجب است بر او كه از اين حكومت اتباع كند، نظير اينكه مالك اشتر را كه حضرت امير سلامالله عليه مىفرستاد يك جائى و منصوبش مىكرد، حاكم واجب الاتباع بود يعنى حاكم الهى بود، حاكم شرعى بود. ما هم ايشان را حكومت شرعيه داديم به او و حكومت قانونى هم كه هست، بنابراين واجب الاتباع است.
قيام بر عليه حكومت عدل اسلامى جزاى سختى دارد
قيام بر خلاف حكومت اسلامى، قيام بر خلاف حق است و مجازات دارد اما مخالفت با اين رژيم و يا هر رژيمى، مخالفتش معصيت الهى است، لكن مجازات به آن معنا كه يك جزاء عرفى هم داشته باشد ندارد، به خلاف قيام بر ضد حكومت، قيام بر ضد حكومت جزاء دارد در شرع ما و خيلى هم
صحيفه نور ج 5 صفحه 35
سخت است آن جزا. از اين جهت ما سفارش مىكنيم به حكومتها به حكومتهاى جائر، به استاندارهاى همه جا، به ژاندارمرىهاى همه جا، به ارتش، هر جا كه هست، به اجزاء ادارات، به نخست وزيرىها، به كذا، به همه اينها ما اعلام مىكنيم كه آقاى مهندس بازرگان حكومت شرعيه دارد از قبل من، و بر همه واجب است كه اطاعتش را بكنند و شما آقايان هم كه از اهل علم و از علما هستيد، مردم را ارشاد كنيد و اگر بناست كه به جاهاى ديگر هم برويد، برويد به همه جا و مردم را ارشاد كنيد و به آنها بفهمانيد كه مساله مساله حكومت عدل است. مساله، مساله حكومت اسلامى است و م
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 36
تاريخ: 17/11/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از طلاب، روحانيون و كاركنان هواپيمائى و شركت نفت
ضرورت حفظ وحدت كلمه براى نيل به پيروزى نهايى
بسم الله الرحمن الرحيم
من از همه طبقات ملت تشكر مىكنم. من اين اشتراك مساعى كه بين دولت ما، بين ملت ما حاصل شده است از ملت تشكر مىكنم. موفقيت شما مرهون پيوستگى بعضى به بعض است. من از اينكه روحانيون با دانشگاهى، روحانيون با كاركنان نفت، روحانيون با كاركنان هواپيمائى با هم اينجا آمدند و اتصال خودشان را به هم اعلام به همين معنا كرده تشكر مىكنم.
آقايان روحانيون كه در حوزه علميه قم و در ساير حوزه هاى مقدسه و در مراكز ايران، تهران و ساير جاها همه هم پيوستهاند و در راه اسلام يك تشريك مساعى مىكنند مأجورند. خداوند تعالى همه شما را عزت و عظمت عنايت فرمايد. خداى تعالى دست اجانب را از مملكت شما كوتاه كند. اينجا مملكت امام عصر سلام الله عليه است، بايد اجانب در او دست نداشته باشند، بايد كسانى كه پيوند با امام عصر سلام الله عليه ندارند كنار بروند.
ما گرفتارىهاى زياد داشتيم و گرفتارىهاى زياد هم در راه داريم. تاكنون آنقدر كه عمل شده است و پيروزى بحمدالله حاصل شده است، رمز اين پيروزى وحدت كلمه است. وحدت كلمه ايرانىها، همه اقشار ايران موحب شد كه ابرقدرتها را به زانو در آورد، آن قدرت شيطانى را رفض كرد، قدرتهاى بزرگ شيطانى كه پشت سر او بودند، همه را رفض كرد، همه را كنار زد. اين رمز وحدت كلمه است، اين وحدت كلمه را بايد حفظ كنيد و با حفظ وحدت كلمه تا آ خر انشاءالله خواهيد رفت.
بايد همه آقايان، همه اقشار، همه كسانى كه علاقهمند به اسلام هستند، علاقهمند به مسلمين هستند، علاقهمند به امام زمان سلام الله عليه هستند، بايد همه در صف واحد به مبارزه ادامه دهند، در صف واحد به نهضت ادامه دهند. اين نهضت مقدس هست تا آنوقتى كه به نهايت ما برسيم، به پيروزى نهائى كه عبارت از رفتن همه قواى شيطانى و جانشين شدن قواى رحمانى در مملكتى كه تعلق به امام دارد، تعلق به امام زمان دارد، تعلق به خدا دارد، تعلق به پيغمبر اسلام دارد، همه باهم، هم كلمه بايد بشويم تا اينكه رفض كنيم اين قواى شيطانى را، اين قواى شيطانى را كه الان ديگر در حال تزلزل
صحيفه نور ج 5 صفحه 37
هستند وحشاشهاى بيشتر از آنها باقى نمانده است.
باز هم گاهى يك صحبتهائى غير صحيح مىكنند. اگر اينها به ملت احترام قائل شدند، اگر اينها احترام به آراء ملت مىگذارند، آراء ملت اين است كه الان در خيابانها فرياد مىزند، در تمام شهرستانها فرياد مىزند، وحدت ملت و آراء ملت آن است كه فردا در تمام شهرهاى ايران، در تهران، در ساير شهرهاى ايران همراهى خودشان را يا اين معنايى كه ما عرض كرديم. پيوند دادند و همراهى خودشان را اعلام مىكنند. آن كسى كه قائل است به اينكه ما تابع ملت هستيم، اگر صحيح مىگويد بايد بپيوندد به ملت.
اعلام پشتيبانى از ارتش واظهار پيوستگى با اقليتهاى مذهبى واهل تسنن
ارتش بايد بپيوندد به ملت. ارتش از ملت است، ملت از ارتش است. ما پشتيبانى ارتش را اعلام مىكنيم، روحانيت پشتيبانى خودشان را از ارتش اعلام مىكنند. ارتش هم بايد مثل ساير مسلمانها بيايند در صف مسلمين و ارتش امام زمان سلام الله عليه باشند، نه ارتش دشمنان امام زمان. اى ارتش محترم! شما مسلم هستيد، شما تابع پيغمبر و قرآن هستيد، شما تابع پيغمبر اسلام و امام زمان سلام الله عليه هستيد، بايد شما هم در صفوف مسلمين با هم همصدا باشيد. ما با همه مسلمين همصدا هستيم، ما با همه ملت همصدا هستيم.
ما پيوستگى خودمان را به اقليتهاى مذهبى اعلام مىكنيم. ما برادرى خودمان را به برادران اهل سنت اعلام مىكنيم، دشمنان اسلامند كه ميخواهند ما را با برادرهاى خودمان مختلف كنند، دشمنهاى اسلام يا گول خوردههاى از آنها هستند كه در اينوقت اعلام مىكنند مخالفت ما بين دو دسته را. اعلام مىكنيم وحدت كلمه مسلمين را. اگر مسلمين وحدت كلمه داشتند، امكان نداشت اجانب بر آنها تسلط پيدا بكنند. اين تفرقه در بين مسلمين است كه باعث شده است كه اجانب بر ما تسلط پيدا بكنند، اين تفرقه مسلمين است كه از اول با دست اشخاص جاهل تحقق پيدا كرد و الان هم ما گرفتار هستيم. واجب است بر همه همسلمين كه باهم باشند. يك زمان حساسى است. ما بين حيات وموت مردد هستيم. ما الان مملكتمان يا بايد تا ابد زير يوغ استعمار و استبداد باشد يا بايد الان از اين يوغ خارج بشود. اگر وحدت كلمه را حفظ نكنيد تا آخر بايد مبتلا باشيد.
حضرات آقايان! همه ما مسئول هستيم. روحانيون در درجه اول داراى مسئوليت هستند. روحانيون بايد بروند در بلاد و در جاهائى كه در دوردست هستند، لازم است كه بروند در دهات و قصبات و اعلام كنند مسائلى را كه ما مىگوئيم. در جاهاى دور افتاده ممكن است كه يك اغفالهائى باشد، يك تبليغات سوئى باشد. اينها در مراكز مثل تهران يا ساير بلاد عظيم نمىتوانند تبليغات خلاف بكنند لكن - در دور افتادههاى در قراء و قصبات دور افتاده، يك حرفهاى غير ناظاهر مىزنند، غير صحيح مىزنند، مثلا مىگويند كه اقليتهاى مذهبى در حكومت اسلام بايد از بين بروند. اين خلاف اسلام است، اسلام اقليتهاى مذهبى را احترام گذاشته است، اسلام اقليتهاى مذهبى را در
صحيفه نور ج 5 صفحه 38
مملكت ما محترم مىشمرد و همين طور در اسلام بين شيعه وسنى ابدا تفرقه نيست، بين شيعه و سنى نبايد تفرقه باشد. بايد وحدت كلمه را حفظ كنيد.
ائمه اطهار ما سفارش كردند به ما كه بپيونديد با هم و با هم اجتماعمان را حفظ كنيم و كسى كه اين اجتماع را بخواهد كه بهم بزند، يا جاهل است و يا مغرض و نبايد به اين حرف گوش بكنند. برادران سنى ما نبايد به يك تبليغاتى كه از طرف دشمنان اسلام مىشود ترتيب اثر بدهند. ما با آنها برادر هستيم، آنها با ما برادر هستند. اين مملكت مال همه ما هست، مال همه ما، مال اقليت هاى مذهبى، مال مذهبيون ما، مال برادران اهل سنت ما. همه ما باهم هستيم و آن چيزى كه الان بر شما آقايان اهل علم و طلاب محترم و فضلاء معظم عظم الله اجرهم آن چيزى كه بر شما هست اين است كه بايد متفرق بشويد در بلاد و مسائل ما را به بلاد تبليغ بفرمائيد، در بلاد و آنجاهاى دور افتاده اين مسائل را تبليغ بكنيد كه اين اختلافات رفع بشود و اين اشتباهات بر كنار برود.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه علما را ميخواهم. از قرارى كه گفتند خدمه محترم قم هم در اينجا تشريف دارند، من از آنها هم تشكر مىكنم، آنها هم از ما هستند، ما هم از آنها هستيم، آنها هم برادران اسلامى ما هستند، آنها هم خدمتگزار به فاطمه، به حضرت فاطمه معصومه هستند و بزرگند پيش ما و من خدمتگزار همه شما هستم. خداوند همه را توفيق بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 39
تاريخ 17/11/57
بيانات امام خمينى در جمع صادركنندگان خشكبار و دانههاى كشاورزى
نابودى سرمايههاى انسانى ومادى در طول پنجاه سال حكومت سياه پهلوى
بسم الله الرحمن الرحيم
عرض كنم كه شما آقايان شايد بهتر از من مطلع باشيد كه در اين پنجاه سال حكومت سياه پهلوى، براى ايران تقريبا بايد گفت هيچ نگذاشتند، يعنى سرمايههاى انسانى را و سرمايههاى مادى ما را اينها از بين بردند. دانشگاهها كه بايد سرمايه انسانى براى ما درست كنند، اينها به وضع عقب افتادهاى نگه داشتند و دستور داشتند كه نگذارند آنجاها كه يك انسان كامل و خدمتگزارى بار بيايد و سرمايههاى ماديمان آنكه زيرزمينى بود نفت بود، دادند به اين و آن و در ازاء آن چيزهائى گرفتند كه به درد ما نمىخورد، بلكه پايگاه درست كردند براى آمريكا يعنى نفت ما را دادند و به اسم اينكه ما اسلحه مىخواهيم، مىخواهيم كه در مقابل همه دول چه بكنيم، با اين اسم اسلحههائى آوردند كه در مملكت ما كارشناسى ندارد نسبت به اين مسائل و بايد خود آنها باشند و اين براى اين بود كه اگر شوروى يك ايرادى مىكرد كه چرا پايگاه درست كرديد، اينها بگويند كه پايگاه مال خود ايران است و اسلحه هم پول نفت است، لكن واقع مطلب اين بود كه اسلحهها پول نفت نبود بلكه نفت را بردند و به ازاء او براى خودشان كار درست كردند، اين يكى از خيانتها بود كه در تاريخ بايد ثبت بشود و وضع اقتصادى مملكت هم، شما بهتر مىدانيد كه چطور به چه زمينهاى رساندهاند.
مملكت ما را خراب و قبرستانهاى ما را آباد كردند
عمده چيزى كه در ايران، خاصيتى كه در ايران بود كشاورزى بود، كشاوزى ايران غنى بود و محصولاتش زائد بود بر آن مقدارى كه احتياج داشت و بايد صادر كننده باشد و ما امروز وارد كننده هستيم و هرچه داريم بايد از غير، از خارج بياوريم. مراتع ما را، مراتعى كه بسيار مراتع عالى است، به غير دادند. يكى از مراتعى كه كارشناسان گفتند كه بهترين مراتعى است كه در دنيا از حيث تربيت دام، آن را آنطورى كه به من نوشته بودند به ملكه انگلستان و آن شركتى كه او شريك بوده است به آنها واگذار كرده است و جنگلها را منع كردند از مردم، لكن دادند به غير، به خارجىها، بالاخره مملكت ما را به صورت مفتضحى درآوردند كه من كرارا گفتم كه مملكت ما را خراب كردند، لكن قبرستانهاى ما را آباد كردند، جوانهاى ما را در قبرستانها بردند و مخازن ما را به خارج به غارت
صحيفه نور ج 5 صفحه 40
بردند، حالا هم كه فرار كردند، با جيب پر فرار كردند. چه خودش، چه كسانى كه مربوط به خودش بود، جيبها را پر كردند و در خارج رفتند و مملكتى كه الان دست شما افتاده است، يك مملكتى است كه از همه چيز وارفته است، حالا بايد بسازيد و يك مملكتى است كه اجنبى زده بايد گفت جنگ زده، زلزله زده، اين بايد ساخته بشود نه اينكه خيال كنيد كه يك قشرى بتواند، نه يعنى نه حكومت مىتواند اين كار را بكند، نه بازرگان مىتواند اين كار را بكند، نه كشاورز مىتواند، همه بايد دست به هم بدهيد، جامعه ملى انسانى ايران كه انشاءالله از زير بار اين اختناق و اين گرفتاريها بيرون بيايد، دست به دست هم بدهند و اين وظيفه ملى را انجام بدهند كه مملكت خودشان را از اين انهدامى كه دارد پيدا مىكند، نجات بدهند، از جمله اشخاصى كه (يعنى اصنافى كه) در اين امر خيلى چيز دارند، بازرگانها هستند، اينها هم بايد در حد خودشان تشريك مساعى بكنند، ماها موعظه بكنيم و صحبت بكنيم و آنها هم فعاليتهاى ديگرى، ديگر از ما كار ديگرى كه ساخته نيست. ما بايد همان - صحبت بكنيم و اينها، آقايان هم فعاليت بكنند و اميدوارم انشاءالله كه ما اگر هيچ پيروزى پيدا نكرده بوديم الا رفتن اين طايفه، اين سلسله كافى بود بر ايمان، لكن البته كافى الان نيست بايد ما دنبال بكنيم تا اينكه نهضت را به آخر برسانيم و يك حكومت عادل در اينجا باشد، يعنى يك حكومتى باشد كه نخواهد جيب خودش را پر بكند، يك حكومتى باشد كه خودش را از ملت بداند و خدمتگزار بداند، نه خودش را آقاى ملت بداند اين حكومتهايى كه داشتيم سلاطين هميشه اينطور بودند كه اينها عقيدهشان اين بوده است كه همه اينها عبد ما هستند، همه اين ملتها عبيد ما هستند، اين بر خلاف سنت انبياء بوده است برخلاف سنت اولياء بوده است، بر خلاف عقل انسانى است، بر خلاف حقوق بشر است، بر خلاف قوانين دنياست و اينها هيچ وقت عمل نمىكردند.
اميدواريم كه سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد
بايد حالا انشاءالله حكومتى پيش بيايد كه مسئول باشد پيش ملت، مجلسى باشد كه از خود ملت باشد. مادر 50 سال، مجلسى كه از خودمان باشد نداشتيم. هميشه مجلسى بوده است كه ديگران، حالا يا خارجى براى ما افرادى را تعيين مىكردند، چنانچه محمدرضا خان گفت كه ليست مىفرستادند، يا اينكه نه، اگر آنها هم نمىكردند، خود اينها، سر نيزه اينها بود كه تعيين مىكردند. ما سرنوشتمان سرنوشت سر نيزه بود و ما اميدواريم كه سرنوشتمان سرنوشت قرآن باشد. انشاءالله خداوند انشاءالله همه شما را موفق كند و همه ما را موفق كند به خدمتگزارى.
سئوال يكى از حضار: خيلى متشكريم عوض همگى استدعا مىكنم در تاييد فرمايشاتتان اگر مصلحت باشد، عين همين كميتههايى كه هست يا هر كس ديگرى را كه تعيين كنيد، صلاح بدانيد يك نقر را تعيين بفرمائيد كه به امر صادرات اين مملكت برسد و ما بتوانيم با او تماس بگيريم و انشاءالله به حول وقوه خداوند صادرات مملكت را سر و صورت بدهيم. يك وضع خيلى بدى
صحيفه نور ج 5 صفحه 41
در آمده در اثر حكومتهاى فاسد.
پاسخ امام: انشاءالله اميدواريم كه اين كار درست بشود و آقاى مهندس بازرگان را ما انتخاب كرديم براى اينكه دولت تشكيل بدهد، يعنى دولت موقت و ايشان را من مىشناسم و مرد صالحى است و آقايان هم بايد پشتيبانى كنند از او و در روزنامه پشتيبانى خودشان را اعلام بكنند و ايشان انشاءالله دولتشان را تشكيل مىدهد و مجارى امور انشاءالله اميدواريم به خواست خدا به حال اول برگردد واين طور مسائل، اين طور مشكلات انشاءالله حل بشود، البته
يكى از حضار: خيلى متشكريم البته انتخاب ايشان مورد تائيد همه هست و واقعا همانطور كه اول حضورتان عرض كردم، به طور كامل تبريك مىگوئيم به همه ملت و ما صددرصد پشتيبان ايشان هستيم و هرچه بتوانيم تا سر حد جانمان از اين حكومت آتى كه انتخاب فرموديد حكايت مىكنيم، چشم امر فرموديد، در روزنامهها و هر وسائل ديگرى كه بتوانيم در تاييد و پشتيبانى از ايشان كوشا باشيم.
امام :موفق باشيد.
يكى از حضار :فقط مطلب اين بود كه بعضى آقايان در اين چند روزى كه من مىخواستم خدمتتان شرفياب بشوم و اينها، يك چند تا آقايان كه به من مراجعه كردند، راجع به يك امر خير بود كه اگر يك وقتى از حضرت آيت الله يك غيبتى شده، ايشان حلال بفرمايند.
امام: من همه را بخشيدم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 42
تاريخ 17/11/57
بيانات امام خمينى در ميان گروهى از پرسنل در دبستان علوى
جديت طاغوت براى انهدام مملكت و غارت اموال ملت
شما تا حالا در خدمت طاغوت بوديد. متاسفانه اين جمعيتى كه بايد به ايران خدمت بكنند و يك ايران صحيح براى ما بسازند در خدمت كسى بودند كه جديت براى انهدام اين مملكت داشت. ما پنجاه سال يود مبتلا بوديم به حكومت رضاخان و محمد رضاخان كه در اين 50 سالى كه او بود خيانت خيلى زيادتر شده از آن پنجاه سال اول و اين 28 سال و 38 سال دوم كه زمان ايشان بود خيانت زيادتر شد تا آنوقت. اين شخص براى ما هيچى نگذاشت، اينها فرار كردند، اموال اين ملت را برداشتند و رفتند. به من نوشته بودند، حالا يادم نيست جائى كه مجله بود يا در يك جائى كه اين را براى من فرستادند كه يك ويلائى يك خواهر ايشان (كدام خواهر است آن را هم نمىدانم) خريدهاند به فلانقدر و اين فلانقدر هم يادم نيست. اينكه يادم هست اين است 6 ميليون دلار خرج گلكارى، مىفهميد؟ تصور مىتوانيد بكنيد؟ ما مىتوانيم بفهميم يعنى چه؟ 6 ميليون دلار، 37 ميليون تومان خرج گلكارى اين ويلاى خانم شده. از مال كى؟ پدر ايشان كه آمد كودتا كرد چه چيز داشت سيصدعباسى از مال اين ملت بود و از مال ماها بود ديگر. اين ملت را اينها فقير كردند و برداشتند. اين مال خودش اين مال عائله خودش كه در چيز بود كه 3 بيليون دلار بود نمىدانم ياتومان، 3بيليون و چند صد دلار آنها كه اتباعشان بودند آن سر لشكرها و آن ارتشبدها و آن كذا و كذا آنها هم برداشتند و رفتند. شماهائى كه خدمت كرديد به مملكت شماها محروم، آنهائى كه آن بالا بودند و خيانت مىكردند به اين مملكت، آن بالائىها خوردند و برداشتند و رفتند.
حالا، از حالا به بعد شما در خدمت ملت باشيد، ملت خودتان را خدمت بكنيد. اين آب و خاك مال شماست، اينجا مال خودتان بايد باشد، دست اين اجانب بايد كوتاه بشود، چقدر آمريكا بايد از اين مملكت ببرد و بخورد يا انگلستان يا ساير جاها؟ ما بايد يك وقت هم زنده بشويم، بيدار بشويم، ملتفت بشويم، آزادى را بگيريم. حق را بايد گرفت با سرنيزه، با مسلسل بايد حق را گرفت از اينها، خودشان كه نمىدهند، بايستيد در مقابل اينها، شما ديديد كه اين ملت، همين پا برهنهها ايستادند در مقابل توپ، تانك نمىدانم مسلسل، ايستادند و پيش بردند كارشان را. اين ابرقدرتها همه پشتيبان شاه بودند و اين مردم پابرهنه با مشت ايستادند در مقابل تانك، خون دادند و عقب زدند آنها را كه ديگر نتوانست اين بماند خودش اينجا، آنها هم كه رفتند.
صحيفه نور ج 5 صفحه 43
وظيفه اقشار ملت اتحاد براى اصلاح امور و بازسازى خرابى هاست
شما از اين به بعد يك قدرى توجه داشته باشيد، رفقايتان را متوجه كنيد، همقطارانتان را متوجه كنيد، بگوئيد آقا، ما خير شما را مىخواهيم، ما فرياد مىكنيم كه بايد ارتش ما مستقل باشد يعنى نوكر نباشد، اين خير شماست، يا اينكه خير ما؟ بايد ارتشمان تحت نظر آمريكا باشد و بدتر از او اسرائيل؟ بايد اينها اصلاح بشوند. اينها را بايد همهتان دست به دست هم بدهيد و اين كارها را اصلاح بكنيد، درست بكنيد. مملكت را بايد بسازيد از سر. اينها خراب كردند و رفتند و حالا بايد بسازيم. اينها يك كارى كه كردند قبرستانهاى ما را خوب آباد كردند، جوانهاى ما را، همه را زير خاك كردند و رفتند. ما حالا بايد بنشينيم و بسازيم و همه دست به هم بدهيم، آنهائى كه در ارتشند و پاكدامنند ارتش را بسازند، آنهائى كه بيرونند در اداراتند و پاكانند ادارات را درست كنند، مردم بازار را درست كنند، زراعت را درست كنند. اينها به كلى كشاورزى ما را از بين بردند. شما مىدانيد كه ايران يك جائى بود كه صادر مىكرد، حالا براى همه چيز دستش به دنبال يا آمريكاست يا جاى ديگر.
انشاالله خدا همه تان را حفظ كند، موفق باشيد، مويد باشيد. انشاالله.
سوالات ارتشيان وپاسخهاى امام به آنان
يكى از حضار: مىبخشيد، البته من مى دانم كه خسته هستيد، مىخواهيم مزاحمتان نشويم اما راجع به ارتش مطالبى داريم: مىخواستم به عرضتان برسانم كه اينكه شما فرموديد در خدمت طاغوت بوديد، اگر خداوند قبولمان كند با وجود اينكه بنده به سهم خودم 25 سال توى ارتش بودم، لباس خدمت طاغوتى تنم بود، اگر مورد قبول خداوند باشد خيانت نكردم.
پاسخ امام: درخدمت معنايش اين است كه در جائى بوديد كه طاغوت سر وكار داشت والا البته من مىدانم كه در جمع ارتش ما مردم محترم هستند، مردم متعهد هستند، مردم صحيح هستند، پاكدامن هستند، ما دلمان به همين ارتش خوش هست كه پاكدامنها زيادند و انشاالله اصلاح مىشود مملكت ما به واسطه همينها. اينكه گفتم همه در طاغوت - در چيز - بوديد يعنى در يك
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 45
تاريخ 17/11/57
بيانات امام خمينى در جمع كثيرى از پزشكان و داروسازان و گروههائى از مردم 0
لزوم اصلاح تباهىها وبازسازى ويرانگرىهاى رژيم سابق
بسم الله الرحمن الرحيم
من از عواطف شما متشكرم، انشاءالله خداوند شما را سعادتمند كند. من اميدوارم كه در اين وقت حساسى كه مملكت ما گرفتارى عظيم دارد همه آقايان، همه اقشار، همه اصناف مردم بهم كمك كنند، همه بهم كمك كنند و اين مملكتى را كه اينها خراب كردند و گذاشتند و رفتند، اين مملكت - را بهمت همه انشاءالله دوباره نو ساخته بشود.
الان مملكت ما همه چيزهايش خراب است از همه كشور، از اين طرف دانشگاه را عقب نگه داشتند، نگذاشتند كه درست تربيت بشود، از آنطرف ساير اقشار فرهنگ را بعقب راندند، مطبوعات را بوجهى درآوردند كه بعضى از آنها ورقهاى پخش فحشا بود و ساير جهاتى كه در اين مملكت بود از قبيل اقتصاد، از قبيل ارتش، هر چيزى كه ما داشتيم، اينها از بين بردند. آن چيزى كه مهم است، يكى نيروى انسانى است كه بهدر دادند براى آنكه آنچيزهاى اعتيادى را از قبيل ترياك و هروئين و اينها منتشر كردند و اينها را كشاندند به آنجاها، مراكز فحشاء درست كردند و جوانهاى ما را بردند آنجا، سينماها را به صورت مبتذل درآوردند و جوانهاى ما را بردند آنجا، جوانهاى ما را بكلى خراب كردند، و از آن طرف اقتصاد ما را خراب كردند، زراعت الان ما نداريم، نفت ما را بهدر دادند و بعوض او يك آهن پارههايى بنفع خود آنها آوردند براى ما.
ما بايد از سر، يك مملكتى را از سر بسازيم و اين، نه دولت همچو كارى مىتواند بكند نه بعضى اقشار ملت، بايد همه با هم دست به هم بدهند، اگر انشاءالله همه دست به هم دادند اين مملكت از اين آشفتگى خارج مىشود، چنانچه ديديد كه همه دست به هم داديد و بحمدالله بر قدرتهاى دنيا غلبه كرديد.
معاوضه با يك ملت محال است
شما بدانيد كه دنبال سر اين مرد كه خودش هم در اينجا ديگر قدرتمند شده بود و ارتشش كذا و فلان، پشت سر اين تمام قدرتهاى دنيا واقع شده بود: شوروى، امريكا، منتها بعضىها تصريح مىكردند، بعضى تلويحاً، انگلستان چين، ممالك عربى، تمام اينها پشت سر اين ايستاده بودند، لكن ملت
صحيفه نور ج 5 صفحه 46
مشتهايش را گره كرد و ايستاد، همه را عقب زد و يك آدمى كه اگر مهلتش داده بودند دعوى فرعونيت والوهيت هم مىكرد، همچو شد كه آمد مقابل ملت، با كمال ذلت ايستاد استغفار كرد و ملت قبول نكرد، گفت خير، نمىشود، بايد بروى، حالا هم رفته، آمريكائىها هم قبولش نكردند، الان در رباط است، كجاست، كه نشسته دست و پائى مىزند لكن همه اعصابش از بين رفته، يعنى شما خرد كرديد اعصابش را، مشت زديد تا اعصابش را خرد كرديد، حالا همين مشتها را گره كنيد و فرو بياوريد به مغز اينهايى كه اين تتمه را مىخواهند نگه دارند و حال آنكه اين تتمه ديگر چيزى نيست، بايد اينها عاقل باشند، آخر مگر ميشود با يك ملتى معارضه كرد؟ يك ملت است، يك آدم و دو آدم كه نيست، يك حزب و دو حزب كه نيست، يك ملت يك چيزى را مىخواهد، مگر ممكن است كه يك چيزى را كه ملت خواست، نتواند اخذ كند و نگيرد از اينها.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را مىخواهم، موفق باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 47
تاريخ 17/11/57
بيانات امام خمينى در ديدار با قضات و وكلاى دادگسترى
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
تضعيف مذاهب راهى براى غارت خزائن و تخدير تودهها
من از جهتى بايد اظهار تاسف بكنم و از جهتى بايد اظهار شادمانى. آنكه موجب اظهار تاسف است، اين است كه طبقات ملت ايران به واسطه فعاليتهاى اجانب همچو از هم دور شدند كه ما در تمام عمر مواجه با اين وجوه كريمه نشديم و هر كدام، هر صنفى در يك طرف واقع شدند، دانشگاهى در يك طرف بود، روحانى در يك طرف بود، قضات دادگسترى در يك طرف بودند، علماء روحانى در يك طرف بودند و وكلاى دادگسترى همين طور و اين دستى بود كه از اجانب در اين مملكت فعاليت ميكرد. كارشناس هاى آنها از سابق الايام مطالعه كردند اين ممالك شرق را و زمينهاى اينجا را، وجب به وجب رفتند و گردش كردند و چيزهاى مادى كه در آن بوده است كشف كردند. روحيات ما و طوائف ما را و آن چيزهائى كه ما به آنها متمسكيم اينها را مطالعه كردند و در اثر اين مطالعهاى كه كه اينها كردند، يافتند كه اگر چنانچه مذهب در بين اين مردم باشد و همه تحت يك لوا باشند نمىتوانند بر اينها غلبه كنند و اين خزائن را ببرند و كوشش كردند اينها براى اينكه تضعيف كنند مذاهب را واصل مذهب را بگويند كه اينها چيزهائى بودند كه قدرتمندها درست كردند، اينها افيون جامعه است، اصل ديانت افيون جامعه است. و اين براى اين بود كه مىخواستند كه مذهب را در نطر مردم و در نظر روشنفكرها نازل كنند و از دست بدهند اينها اعتصام به مذهب را در صورتى كه كسى كه به تاريخ انبياء توجه بكند، مىبيند كه انبياء از تودهها در آمدند و حمله كردند به قدرتمندها، از بين همين تودهها. حضرت موسى يك شبانى بود با يك عصا از همين تودهها و بر ضد فرعون قيام كرد و تا آنجا رساند. پيغمبر خودمان كه تاريخش نزديك است و همه آقايان لابد مىدانند، اين يك شخصى بود كه از همين تودهها و جمعيتها بود و با همينها بود و از بدو بعثت تا آخر، با قدرتمندها و باغدارها و مكنت دارها سرمايه دارها هميشه در جدال بود. پيغمبرها از اين تودهها بودند و قدرتمندها را مىترساندند، نه از قدرتمندها بودند براى اينكه تودهها را چه بكنند. اين يك مطلبى است كه واضح است لكن دست تبليغات اجانب خيلى قوى است.
صحيفه نور ج 5 صفحه 48
تفرقه ميان احزاب و كوبيدن روحانيت از جمله دسائس اجانب
از آنطرف ديدند كه خوب، بين خود اقشار ملت اگر اينها با هم متحد باشند، باز هم آن منافعى كه مىخواهيم ببريم، نمىتوانيم ببريم، بين اقشار اين ملت را ما اختلاف بيندازيم. اول متوجه شدند به روحانيت، در زمان رضاخان (اگر چنانچه كسى يادش باشد، آقايان هر كدام يادشان باشد) همچو روحانيت را كوبيدند كه ديگر نه خطيبى براى ما گذاشتند، نه امام جماعتى، تمام را كوبيدند، نه مجلس خطابهاى براى ما ماند و در بين ملت آنطور اينها را ذليل كردند كه حتى شوفرها، ملاها را به اتومبيلها گاهى نمىنشاندند، مىگفتند نمىنشانيمت در اتومبيل. ملا را نمىنشاندند در اتومبيل، تضعيف كردند روحانيت را از يك طرف، از يك طرف اختلاف بين احزاب درست كردند واين هم يك راه اختلافى شد كه اينها به سر هم زدند و اين هم يك بساطى شد.
دانشگاهى را با دانشگاههاى ما از هم جدا كردند، آنها، اينها را يك جور طرد ميكردند و اينها كه تفصيلش زياد است و من هم حالم مقتضى نيست. خود آقايان بايد متوجه باشند كه همه اينها عواملى بود كه اين ملت كه بايد يكپارچه در تحت يك لوا مليت خودشان را حفظ كنند، اين يكپارچگى را اينها بگيرند و اينها را با هم مختلف كنند، بلكه دشمن كنند با هم. اين جهتى است كه موجب تاسف است و لهذا قبل از اين نهضت، ما هيچ وقت با شما آقايان مواجه نبوديم و با يك طائفه ديگر مواجه بوديم.
نهضت اسلامى ايران مايه نقصان و نابودى اختلافات
آنچه اسباب خوشحالى است اين است كه اين نهضت اسلامى ايران موجب شد كه اين اختلافات رو به نقصان گذاشت ورو به نابودى، دانشگاه با دانشجوهاى ما با هم شدند. الان اين مجلس كه از آقايان قضات، آقاى وكلاى دادگسترى هست، هيچ وقت براى ما نبوده است، حالا ما با شما مواجهيم و درد دلها را با شما مىخواهيم بكنيم
عدم آزادى و استقلال در امور مملكتى طى 50 سال سلطنت پهلوى
ما زياد درددل داريم آقا، و آن درددلى است كه شماها داريد. ما پنجاه سال است كه هيچ چيز آزاد نداشتيم، همه شما مىدانيد، از آنوقتى كه رضا شاه آمد تا به الانى كه من اينجا نشستهام ما غير از اينكه حالا، اخيرا شده است، ما هيچ چيز آزاد نداشتيم، نه مطبوعات آزاد داشتيم، نه يك دادگسترى مستقل داشتيم، نه يك كانون وكلاى مستقل داشتيم، همهاش آنها تصرف داشتند، نه يك دانشگاه داشتيم، نه مىتوانستند جوانهاى ما را تربيت صحيح بكنند اينها، اينها را عقب نگه داشتند. فرهنگ ما، يك فرهنگى است كه بر مىگرداند بچهها را به طرف عقب. يك باب مفصلى است اينكه راجع به فرهنگ اينها چه كردند. از آنطرف مراكزى كه براى فحشاء درست كردند در تمام كشور خصوصا در تهران، اين همه مراكز فحشاء در تهران و اطراف تهران درست شد، جوانهاى ما را كشيدند به اين مراكز و در آن مراكز اين نيروى انسانى ما را از بين بردند. از آنطرف اقتصاد ما را به آنطور كه مىبينيد
صحيفه نور ج 5 صفحه 49
رساندند. كشاورزى ما را آنطور كه ملاحظه مىكنيد، عقب بردند و از بين بردند و همه چيز ما الان از بين رفته است. از آنطرف ارتش ما يك ارتشى است كه بر آن حكومت مىكند مستشارهاى آمريكائى و مستشارهاى اسرائيلى. اينها مصيبتهائى است براى اين مملكت و براى ما.
اين ملت الان ايستاده است و مىگويد كه ما مىخواهيم آزاد باشيم. اين يكى از حقوق بشر است كه همه عالم اين معنا را قائلند و مىگويند ما مىخواهيم مستقل باشيم. اين هم يكى از حقوقى است كه هر كسى سرنوشت خودش بايد دست خودش باشد و مىگويد ما يك حكومت عدل مىخواهيم، حكومت عدل اسلامى مىخواهيم. اين هم آرزوى هر آدمى است كه يك حاكمى باشد براى آن حكومت بكند كه بعد از چند وقتى جيبهايش را پر نكند و از اين مرز برود. شما ملاحظه بكنيد كه بعد از سى و هفت سال كه اين آدم حكومت داشته است در اينجا، حكومت غير قانونى داشته در اينجا، چقدر اينها از منافع ما بردند و خوردند و از بين بردند. الان بانكهاى آمريكا و انگلستان و سوئيس و كذا پر است از مالهاى ملت ما كه به دست اينها ثبت شده است، در اسم اينها ثبت شده و ما اميدواريم كه يك وقت دادگسترى ما به عرض ملت برسد و محاكمه كند اين آدم را، اگر شد بخواهيم او را در اينجا و محاكمهاش كنيم، از او بگيريم و اگر اين معنا نشد، محاكمه غيابى كنيم و اموالش را توقيف كنيم در بانكهائى كه هست.
بايد همه با هم اين مملكت را از سر بسازيم
لكن شما آقايان بدانيد كه آنها رفتند و يك مملكت خراب براى ما گذاشتند، يك مملكتى كه همه چيزش ريخته است، هر جادست بگذاريد فساد است و خيال نكنيد كه اين با يك سال، دو سال و با يك قشر، دو قشر بشود تعمير كرد، نمىشود. براى همه ما الان تكليف ست كه اولا راجع به اين نهضتى كه شده است و تا حالا اين نتائج را داشته و ما اميدواريم تا آخر برسد، بر همه ماست كه كمك كنيم به اين نهضت.
شماها اهل قلم هستيد، بنويسيد، بحث كنيد - عرض مىكنم - صحبت بكنيد، تبليغات بكنيد، اين نهضت را بزرگ كنيد، پشتيبانى كنيد، از اين دولت پشتيبانى كنيد، اظهار كنيد، در روزنامهها اعلام كنيد و بعد هم كه انشاءالله يك دولت حقى برقرار شد، آنوقت بايد همه بنشينيم و مع الاسف يك خرابه را بسازيم. اين مملكت را اينها خراب كردند و رفتند و خوردند و بردند و حالا بايد شماها و ماها همه دست به دست هم بدهيم و اين مملكت را از سر بسازيم. بايد اين زلزلهاى كه آمده است بايد بسازيم از سر.
انشاءالله اميدوارم كه خداوند اين قشرها را، همه را به هم نزديك كند، نه من به شما بدبين باشم و نيستم و نه شماها به ماها بدبين باشيد و انشاءالله نيستيد. خداوند همه شما را توفيق دهد، تائيد كند. متشكرم از اينكه تشريف آورديد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 56
تاريخ 19/11/57
بيانات امام خمينى به مناسبت راهپيمائى روز 19/11/57
تظاهرات عظيم ملت در پشتيبانى از دولت اسلامى و اظهار تنفر از مخالفين
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از عموم ملت ايران كه در اين سالهاى طولانى زحمات كشيدند و صفوف خود را فشرده كردند و براى مبارزه با دستگاه ظلم رنجها بردند، مصيبتها كشيدند تشكر مىكنم.
از اين اجتماع عظيم ملت ايران در اين روز كه براى پشتيبانى از دولت جناب مهندس بازرگان كه دولت شرعى و دولت امام زمان سلام الله عليه است تشكر مىكنم.
بايد همه خبرگزارىها بدانند كه اين اجتماع عظيمى كه در ايران، از مركز گرفته است تا آخر شهرستانها و قصبات براى پشتيبانى از اين دولت بوده است، اين كافى است براى جواب آنها كه گفته مىشود و مىگويند بايد ملت بگويد ملت با چه زبانى بگويد؟ ملت فرياد زند، ملت چندين وقت است، چندين سال است كه در اين امورى كه دارد فرياد مىزند. امروز هم با فريادها، با شعارها پشتيبانى خودشان را از دولت اسلامى اعلام كردند و اظهار تنفر از مخالفين كردند.
خوب است كه اين مخالفين دست از اين خطاها بردارند، دير نشده است، اينها برگردند به دامن ملت، باز هم توبه آنها قبول است، اينقدر با اين ملت لجاجت نكنند، اينقدر اين ملت را اذيت ندهند. الان به من اطلاع دادند كه در گرگان و بعضى جاهاى ديگر در اين روزها كشتارها شده است، چرا اينطور كارها مىشود؟ اين چماقدارها كىها هستند؟ اينها از چه سازمانى هستند؟ آخر چرا با ملت اينطور عمل مىكنيد؟ چرا اينقدر خونريزى راه مىاندازيد؟ چرا اينقدر با مردم لجاجت مىكنيد؟ ما مىخواهيم كه اين مملكت آرامش داشته باشد، ما صلاح همه ملت را مىخواهيم، ما مىخواهيم كه يك ارتش مستقل داشته باشيم، يك ارتشى كه مربوط به غير نباشد؟ مربوط به ملت باشد. ارتش بايد برگردد به دامن ملت، همانطورى كه عده كثيرى، گروههاى كثيرى برگشتند و ما با آغوش باز آنها را پذيرفتيم، شما هم برگرديد و همه ارگان دولت برگردند.
صحيفه نور ج 5 صفحه 57
مخالفت با طاغوت و پشتيبانى از دولت اسلامى يك تكليف شرعى است
من اعلام مىكنم كه موافقت كردن با اين دولتى كه ما فراهم آورديم، تكليف شرعى هم هست و مخالفت كردن بر همه محرم است. ما اعلام مىكنيم كه خدمت كردن به اين دولت طاغوتى، خدمت به طاغوت است، خدمت به كفر و شرك است، نبايد خدمت بكنيد، خدمت به اجانب است، نبايد خدمت به اينها بكنيد. من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه ايران يك ايران آزاد و مستقل باشد.
رمز پيروزى وحدت كلمه است
من از ملت مىخواهم كه همين طور كه ادامه دادند تاكنون نهضت خودشان را، باز هم ادامه بدهند تا اينكه انشاءالله به پيروزى نهائى واصل شويم. پيروزى انشاءالله نزديك است و رمز پيروزى وحدت كلمه است. بايد همه كلمه خود را واحد كنيد، بايد همه پشتيبان هم باشيد تا اينكه به پيروزى برسيد. و اخيراً چيزى به من اطلاع دادند كه موجب تأثر شد و آن اينكه در بعضى از مناطق اشخاصى كه از اهالى آنجاست، حمله كردند به اين جنگلها و جنگلها را خراب مىكنند. اين جنگلها مال ملت است، نبايد در او خرابى كرد. بايد به نظر ولى امرش، به نظر حاكم باشد. جايز نيست بر آنها كه بروند و جنگلها را ببرند و خرابى كنند. بايد برادرهاى ما نصيحت كنند آنها را، جلوگيرى كنند، نگذارند كه اين چيزهائى كه تاكنون هست و ديگران بردند، حالا ما خرابى بكنيم. اينها خرابى است، نبايد اين خرابىها بشود، چنانكه نبايد اشخاص را بيخود و بىجهت مورد شتم و مورد آزار قرار داد. اينها يك موازينى دارد، موازين شرعى دارد، موازين قانونى دارد و هرج و مرج نبايد واقع بشود. خودتان را معرفى نكنيد به اينكه يك مردم هرج و مرج طلب هستيد.
شما مردم، ملت شريف ايران ثابت كرديد كه با يك قدم راسخ و با يك نظم و يك اراده مصمم كارها را داريد پيش مىبريد و يكى پس از ديگر، اين قواى شيطانى را منهدم مىكنيد. خداوند انشاءالله به شما همه توفيق بدهد و به ما توفيق اين را بدهد كه خدمتگزار همه باشيم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 58
تاريخ: 19/11/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل نيروى هوائى و زمينى
امروز سربازان در خدمت امام عصر و زير بيرق قرآن كريم هستند
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله عليه. همانطور كه فرياد زديد، تاكنون در خدمت طاغوت بوديد، طاغوتى كه تمام هستى ماها را ساقط كرد، طاغوتى كه خزائن ما را تهى كرد، طاغوتى كه ما را برده خارجىها كرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله عليه و در خدمت قرآن كريم هستيد. قرآن كريمى كه سعادت همه بشر را بيمه كرده است، قرآن كريمى كه هر كس در زير بيرق او واقع بشود، در دنيا و آخرت سعيد است، قرآن كريمى كه آزادى و استقلال را توصيه كرده است. ما همه تابع قرآن كريم و تابع موازين اسلام و قواعد اسلام هستيم. ما همه از شماها، روحانيت از شما تشكر مىكند.
ما اميدواريم كه با پيوستگى به هم بتوانيم اين طاغوتها را تا آخر از بين ببريم و بجاى آن يك حكومت عدل اسلامى كه مملكت ما براى خودمان باشد و همه چيزمان به دست خودمان باشد. ما مىخواهيم كه سرنوشتمان را خودمان تعيين كنيم، نه سفارت آمريكا و سفارت شوروى. ما مىخواهيم كه مملكت خودمان را خودمان تعيين كنيم، نه يهوديان و اسرائيل. ما مىخواهيم مملكتمان را آزاد كنيم، اختناق در مملكت ما نباشد. ما مىخواهيم ارتش ما آزاد باشد، اسرائيل در آن تصرف نكند، امريكا در آن تصرف نكند.
نهضت را حفظ كنيد تا بر پائى حكومت عدل انسانى - اسلامى
درود بر شما كه قدر نعمت خدا را دانستيد و به دامن قرآن پيوستيد. درود بر شما كه ترك كرديد حكومت طاغوت را و به حكومت الله پيوستيد.
من اميدوارم كه ساير اشخاصى كه در امور خدمت هستند آنها هم وظيفه خودشان را بفهمند و به ملت بپيوندند. ما صلاح همه شما را مىخواهيم، ما مىخواهيم كه شماها آزاد باشيد، ما مىخواهيم كه مملكت را شما مستقل كنيد و ما مىخواهيم كه ديگران، كسانى ديگر كسانى كه مىخواهند بر شما تصرف بكنند، اينها نباشند، دست اجانب كوتاه باشد. خداوند نصرت به همه شما عنايت كند. بايد اين نهضت را حفظ كنيد تا انشاءالله به آخر نقطه و نهايت كه قيام يك حكومت عدل انسانى اسلامى است به جاى يك حكومت طاغوتى.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 61
تاريخ: 19/11/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از معلمان كشور
اينكه ما براى خدا كار كنيم، خود پيروزى است
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من با اينكه حالم مقتضى نيست لكن چند كلمه به شما خانمها و آقايان عرض مىكنم. خداى تبارك و تعالى مىفرمايد كه، به پيغمبر اكرم امر مىفرمايد (قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا الله) مىفرمايد كه به اين امت بگو كه من فقط يك موعظه به شما دارم و آن موعظه اين است كه قيام كنيد براى خدا، نهضت كنيد براى خدا، اگر چنانچه نهضت، نهضت الهى باشد اين پيروزى در آن هست، چه به حسب ظاهر ما شكست بخوريم باز پيروزيم، اگر شكست نخوريم هم پيروزيم، براى اينكه ما براى خدا كار كرديم، وقتى براى خدا چيزى شد، اين پيروزيست خودش و اگر چنانچه قيامى كه بكنند قيام شيطانى باشد، روى هواهاى نفس باشد، روى هواهاى شيطانى باشد، اين شكست است چه به حسب ظاهر پيروز بشود يا نشود. مثل آن مقابله حضرت امير با معاويه است، اين دو لشگر مقابل هم ايستادند يكى طاغوت و لشگر طاغوت بود، يكى لشگر خدا بود، اگر پيروز شده بود حضرت امير و كسانى كه همراه او بودند، پيروز بود، اگر شكست مىخورد باز پيروز بود. در صفين حضرت امير، بايد گفت كه شكست نخورد، براى اينكه با حيلههائى كه كردند نتوانستند كار را پيش ببرند ولى تا آخر اين جند، جند الهى پيروزمند بود، سيدالشهدا (سلام الله عليه) كشته شد شكست نخورد، لكن بنىاميه را همچو شكست كه تا آخر نتوانستند ديگر كارى بكنند، همچو اين خون، آن شمشيرها را عقب زد كه تا الان هم كه ملاحظه مىكنيد باز پيروزى با سيدالشهداست و شكست با يزيد و اتباع اوست.
بدانيد كه لشگر خدا هميشه پيروز است
در اين نهضتى كه شما ملت ايران زن و مرد، همه قائم به آن هستيد، اين نهضت براى خداست مىخواهيد كه طاغوت را از بين ببريد، مىخواهيد كه كسانى كه ملت شما را تضعيف كردهاند و ملت شما را در تحت اختناق و فشار و چپاول در آورده نجات بدهيد، مىخواهيد كه حكومت خدا را در ايران ايجاد كنيد، چه شكست بخوريد و چه شكست بدهيد پيروز هستيد. ما اگر كشته بشويم به بهشت مىرويم انشاءالله اگر براى خدا باشد و اگر بكشيم هم به بهشت مىرويم، آنها اگر كشته بشوند جهنم مىروند اگر بكشند هم جهنم
صحيفه نور ج 5 صفحه 62
مىروند. آن ميزان، خدايى بودن يك امر و شيطانى بودن است، شيطان و جنود شيطان هميشه در شكستند و قرآن و خدا و لشگر خدا هميشه پيروز هستند.
دنيا يك جزء بسيار كمى است از عالم، دنيا يعنى آن چيز خيلى پست، عالم يك مركبى است از ماوراء اين طبيعت، اين طبيعت در آخر مرتبه وجود واقع شده است، پائينتر از همه مراتب است. اگر انسان با جهاد براى خدا از اين دنيا برود يعنى از عالم پست به عالم بالا مىرود، به عالم مىرود كه فوق اين عوالم است و اگر شيطانى باشد، به اسفلالسافلين مىرود يعنى از اين دنيا پستتر و از جهنم چاه عميق است در چاه عميق فرو مىرود. اينهائى كه لشگر شيطان هستند و تبع شيطان هستند، دارند پله پله طرف اسفلالسافلين مىروند. آنهائى كه لشگر خدا هستند و براى خداست، دارند طرف بالا مىروند، هر چه عمل بكنند عمل آنها، آنها را به بالا مىبرد و هر چه اين طرف عمل بكند و شيطانى عمل بكند، عمل آنها، آنها را به پائين مىبرد.
تربيت كنيد بچهها را به تربيت الهى
مواظب باشيد كه اعمالتان، اعمال صالح باشد، قيامتان براى خدا باشد، اعمالتان براى خدا باشد. هر كدام بچه داريد تربيت كنيد، تربيت الهى بكنيد، تربيت شيطانى نكنيد. هر كدام مدرسه مىرويد، چه به مدرسه كه مىرويد تربيت الهى بشويد. هر كدام معلم مدرسه هستيد، تربيت كنيد بچهها را به تربيت الهى، تربيتهاى شيطانى را از آن دست برداريد.
من از شما كه در اينجا آمدهايد و زحمت كشيديد با اين حالى كه دارم تشكر مىكنم و به شما دعا مىكنم. اميدوارم كه با اين تشكلى كه داريد، اين وحدت كلمهاى كه داريد كه همه را با هم در يك محل جمع كرده است، ما را با شما در يك محل جمع كرده است، اميدوارم كه وحدت روحى و وحدت عقيدتى داشته باشيم و همه در صف واحد به جلو برويم به سوى حكومت عدل الهى خداوند هم شما را حفظ كند و موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 63
تاريخ: 19/11/57
تلگرام امام خمينى به آيتالله در مورد پاسخ به پيامهاى تبريك مردم بافق
بسمه تعالى
خدمت ذى شرافت حضرت مستطاب حجه الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ محمد صدوقى دامت بركاته:
به عرض عالى مىرساند، گروههاى زيادى از كاركنان و كارمندان دولتى و غير دولتى از اهالى محترم شهرستان بافق، نامهها و طومارهائى در مورد تبريك ورود اينجانب به كشور ارسال داشتهاند كه با مشاغل و گرفتاريهاى زيادى كه اكنون دارم، از دادن پاسخ به يكايك آقايان محترم معذورم. حضرت مستطاب عالى مراتب تشكر و سلام حقير را به عموم ايشان ابلاغ فرمائيد و يادآورى كنيد. همبستگى خود را كماكان با ساير طبقات ملت حفظ نموده از تفرقه و اختلاف پرهيز نمائيد. از خداى تعالى عظمت اسلام و مسلمين و ادامه توفيقات همگان را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمهالله وبركاته
به تاريخ دهم ربيع المولود 1399
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 64
تاريخ: 19/11/57
نطق تلويزيونى امام خمينى درباره سوءاستفادههاى نامشروع رژيم فاسد از وسائل ارتباط جمعى
امام خمينى در اين نطق كوتاه تلويزيونى كه مستقيماً از شبكه تلويزيونى كاركنان اعتصابى راديو تلويزيون پخش شد فرموند:
بسم الله الرحمن الرحيم
دستگاههايى در اين مملكت بوده و هست كه بايستى در خدمت مردم مىبودند ولى رژيم غاصب و فاسد در گذشته از آنها در راه هدف نامشروع خود و گسترش فساد استفاده كرده است. امام خمينى در پايان براى راديو تلويزيون و مطبوعات ملى آرزوى موفقيت و خدمت بيشتر در راه مردم كردند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 65
تاريخ: 20/11/57
بيانات امام خمينى در حضور نماينده شوارى هماهنگى اعتصاب
ترميم اين مملكت در هم ريخته امكان ندارد مگر به تشريك مساعى همه اقشار
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان و خانمها تشكر بكنم كه زحمت كشيدند و اينجا تشريف آوردند و ما بحمدالله در اين نهضت اين برخوردارى را داريم كه با امثال شماها مواجه مىشويم كه شما مسائل خودتان را به ما بگوئيد ما هم دردهاى خودمان را به شماها.
شما مىدانيد كه الان ما پس از اينكه انشاءالله دولت انقلابى هم تحقق پيدا بكند راه بسيار دورى داريم براى ترميم خرابيهايى كه در اين پنجاه و چند سال در مملكت ما به اسم تمدن بزرگ، به اسم آزادى كذا تحقق پيدا كرده است . اينها رفتند و فرار كردند و خزائن مملكت ما را يا به باد دادند يا همراه بردند و ما وارث يك مملكت در هم ريخته هستيم كه تحقق صحت آن و ترميم آن امكان ندارد الا به تشريك مساعى همه قشرهاى ملت، اگر چنانچه هر كس در هر مقامى هست در اين مسئله كوشش نكند و بخواهد به عهده قشر ديگر بگذارد اين بار زمين خواهد ماند. خرابى اندازهاى نيست كه دولت بتواند ترميم بكند، يا قشر يا اقشارى از ملت بتواند ترميم بكند، اين خرابىها بسيار است در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ در جهت ارتش، در جهات ديگر و اين با كوشش همه جانبه همه اقشار ملت بايد ترميم بشود.
لهذا با اينكه شما سهم بزرگى داريد، اين آقايان فرهنگىها و آقايان اعتصابيون و ديگران سهم بزرگى در اين نهضت دارند و اين نهضت را اين اعتصابات خيلى ثمربخش كرد لكن ما حالا قدم اول را برداشتهايم مثل اينكه يك مملكتى جنگ زده باشد و اجانب در آن باشد، كوشش كنيد اجانب را بيرون كنيد. اين قدم اول است، قدم دومى كه قدم سازندگى است، مهمتر از قدم اول است. قدم سازندگى از حالا به بعد شروع مىشود و هر جاى اين مملكت شما دست بگذاريد خرابى هست. اين ادارات دولتى را بواسطه اينكه اشخاصى كه در راس بودند بسيارشان اشخاص غير صحيح بودند و همين طور وزارتخانهها و اشخاصى كه در راس بودند اشخاصى نبودند كه ملى باشند، ادارات دولتى را تقريباً بايد گفت اينها خراب كردند و همين طور شما ملاحظه مىكنيد كه وضع زراعت ما كه يكى از چيزهاى بزرگ مملكت است و اقتصاد مملكت ما بسته به اوست، اينها به اسم اصلاحات ارضى از بين
صحيفه نور ج 5 صفحه 66
بردند و الان كشاورزى شما ورشكسته است و شما محتاجيد به اينكه از خارج همه چيزها را بياوريد و همين طور مراتع ما را از بين بردند و به غير دادند به اسم ملى، ملت را از آن محروم كردند و دامدارهاى ما از بين رفتند. اين دامدارها، اين كشاورزها كه در محال خودشان نتوانستند زندگيشان را ادامه بدهند رو به شهرستانها آوردند كه اينجا يك كارى پيدا كنند، اينجا هم كارى صحيح نبوده است، خير، از قرارى كه من شنيدهام در خود تهران محلههاى بسيارى هست كه اين محلهها، محلههاى زاغهنشين، چادرنشين و امثال اينها است كه اين بيچارهها در آنجا به وضع فلاكت بارى زندگى مىكنند.
بايد همه اين آقايان دست به دست هم بدهند، همه اقشار با هم اتحاد پيدا بكنند و با كمال دلسوزى در اين خرابه مشغول ساختمان بشوند. هر كس اهل اداره است مواظب باشد كه در آن اداره مفاسدى كه بوده تذكر بدهد به دولت، هر كس هر جا هست مفسدههاى آنجا را يادداشت كند تذكر بدهد تا بلكه انشاءالله با كوششهاى زياد اينها هم رفع بشود.
بپرهيزيد از اختلاف كه به نفع دشمن است
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را خواستارم و اميدوارم كه همه با وحدت كلمه، همه با هم اين مسائل را حل بكنيد و اختلاف نظر، اختلافات صنفى، اختلافاتى كه در ايران آنها انداختند بين مردم، اختلافات را و اينها را، توجه كنيد كه برداشته بشود كه دشمن شما از اختلاف شما نتيجه مىگيرد و شما ملاحظه كرديد كه با اين اتفاق كلمهاى كه ايران پيدا كرد، اين قدرتهاى بزرگ را به زانو در آورد به طورى كه نتوانستند آنها شاه را هم نگه دارند.
خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد و مؤيد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صحفه 67
تاريخ: 19/11/57
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان و كاركنان بيمارستان سوم شعبان
همه چيز در نظر خدا محفوظ است
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايانى كه در بيمارستانها هستند بيشتر از ساير مردم مصيبتها را ديدهاند، حتى از آنهايى كه در خيابانها بودهاند. آنهائى كه در خيابان بودهاند، ديدهاند كه جوانى تير خورد و افتاد لكن آنها بالاى بستر او بودهاند، ديدهاند چه گذشته است، پدر و مادر او آمدهاند لابد، اگر گذاشته باشند بيايند، آمدهاند در بيمارستان و شما حال آنها را ديدهايد، مصدومين را، مجروحين را، آنهائى را كه كشته شدهاند و بردهاند كه شما هم نديدهايد، همه در نظر خدا محفوظ است.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صحفه 67
تاريخ: 19/11/57
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان و كاركنان بيمارستان سوم شعبان
همه چيز در نظر خدا محفوظ است
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايانى كه در بيمارستانها هستند بيشتر از ساير مردم مصيبتها را ديدهاند، حتى از آنهايى كه در خيابانها بودهاند. آنهائى كه در خيابان بودهاند، ديدهاند كه جوانى تير خورد و افتاد لكن آنها بالاى بستر او بودهاند، ديدهاند چه گذشته است، پدر و مادر او آمدهاند لابد، اگر گذاشته باشند بيايند، آمدهاند در بيمارستان و شما حال آنها را ديدهايد، مصدومين را، مجروحين را، آنهائى را كه كشته شدهاند و بردهاند كه شما هم نديدهايد، همه در نظر خدا محفوظ است.
گناه اين ملت اين بود كه مىخواستند كه اجانب در مملكتشان تصرف نكند، گناهشان اين بود كه مىخواستند آزاد باشند، اختناق نباشد، مىخواستند غارتگرها را بيرون بكنند، اينها گناه اين ملت بود كه به روى آنها اينطور مسلسلها را كشيدند و حالا هم دست بر نمىدارند، همين چند روز هم باز در شهرستانها از اين كارها بوده است.
سركوبى ملت با حربه مليت!
اينها هر روزى با يك صورت، يعنى عمال اجانب در پردهها و در چهرههايى هستند، اينها عمالشان را ممكن است بيست سال، سى سال به صورت يك آدم ملى در آورند و بر ملت معلوم نباشد كه اين چه كاره است، وقتى كه چهره، چهره واقعى پيدا شد آنوقت ملت مىفهمد چه بوده. يك نفر سى سال، بيست سال در چهره مليت بوده است، در چهره ديانت بوده است آنوقتى كه آن محفوظ بوده است اين و نگه داشتهاند اين را براى يك روزى، يك روزى كه احتياج دارند كه با حربه مليت، ملت را بكوبند مثل امروز. امروز با حربه مليت و رفتن سر قبر دكترمصدق ملت را دارند مىكوبند، چنانچه شريف امامى با حربه صلح آمد و ملت را كوبيد. اينها با اين حربه آمدند و اين ملت كه الان دارد صدايش ديروز سر تا سر مملكت، تمام مملكت، يك صدا مىگفتند كه ما دولت جديد را مىخواهيم، اينها را ملت حساب نمىكنند، ملت اين است كه امريكا بشناسد كه او ملت است، اگر آمريكا تثبيت كرد مليت يك كسى را، آن هم تثبيتش به اين است كه منافع او را تامين بكند، والا آن اشخاصى كه مىگويند ما ملى هستيم و ما مطيع ملت هستيم و به آراء ملت احترام مىگذاريم، ديروز اين آراء ملت
صحيفه نور ج 5 صفحه 68
نبود؟ ديروز چند ميليون مردم فرياد كردند، اينها ملت نيستند باز هم آن ملتى كه بايد در نظر آمريكا و عمال آمريكا باشد، اينها نيستند. اين ملت آنهائى هستند كه مىگويند بايد همه چيز را داد به آمريكا، همه چيز را داد به خارجيها.
خزائن اين ملت را خالى و مملكت را تباه كردند
شما كه در بيمارستانها بوديد مىدانيد كه به اين ملت چه گذشت، شما يك گوشهاش را مىدانيد، بيمارستانهاى ديگر هم گوشههاى ديگرش را مىدانند، بسياريش هم از چشم شماها و ساير برادرهاى شما مخفى بوده است، چنانچه دزديهائى كه اينها كردند، خيانتهائى كه اينها كردند از چشم ماها اكثرش مخفى است و ما نمىدانيم اينها چه كردند.
آقا من يك قصهاى را برايم نوشتند يا در مجله ديدم يادم نيست الان، كه يكى از خواهرهاى اين محمدرضا در خارج يك ويلائى خريده است كه قيمت او را من الان نمىدانم چقدر بود لكن نوشته بود كه شش ميليون دلار خرج گلكارى آن ويلاست، اينها يك همچو كارهائى كردهاند و ما بىاطلاعيم و نمىدانيم چيست. شش ميليون دلار يعنى تقريبا 32 ميليون تومان خرج گلكارى!! اينها برداشتند هر چه ما داشتيم رفتند، ارتشبدهايشان چقدر بردند و خودش و عائلهاش چقدر بردند و خزائن ملت را خالى كردند و يك مملكت خراب و ويران گذاشتند و رفتند.
خداوند انشاءالله شماها كه زحمت كشيديد براى اين ملت و تعب كشيديد، خوب من مىدانم كه كسى بالاى سر يك كسى كه مظلوم است و كتك خورده است و مجروح شده است دارد مىميرد (شايد در حضور شما بسيارشان مردهاند) من مىدانم به شما چه گذشته است، خدا هم مىداند، شما اجرتان با خداست، خدا مىداند كه شما چه كشيدهايد و خداوند جبران خواهد كرد. انشاءالله خداوند به همه شما سلامت بدهد. رفقا همه تشريك مساعى كنيد در اين امور، در اين نهضت متحد بشويد. اگر در اين نهضت شكست بخوريد، تا آخر شكست خوردهايد. همه با هم باشيد، همه با هم تشريك مساعى بكنيد تا اينكه پيروزى برايمان حاصل بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 69
تاريخ: 21/11/57
پيام امام خمينى ايران درباره لغو حكومت نظامى
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شجاع ايران!! اهالى محترم تهران بطورى كه مىدانيد اينجانب بنا دارم كه مسائل ايران بطور مسالمتآميز حل شود، لكن دستگاه ظلم و ستم چون خود را به حسب قانون محكوم مىبيند، دست به جنايتزده و در شهرهاى گرگان و گنبد كاووس به مردم شجاع مسلمان حمله كرده و كشتار نموده است و در تهران لشگر گارد بطور ناگهانى به نيروى هوائى كه به ملت پيوسته است، حمله نموده و نيروى هوائى به كمك مردم شجاعانه آنان را شكست دادهاند. من اين تعرض غيرانسانى و عمل گارد را محكوم مىكنم، اينان با اين برادركشى مىخواهند دست اجانب را در كشور ما باز نگهدارند و چپاولگران را به موضع خود برگردانند، من با آن كه هنوز دستور جهاد مقدس ندادهام و نيز مايلم تا مسالمت حفظ و قضايا موافق آراى ملت و موازين قانون عمل شود، لكن نمىتوانم تحمل اين وحشيگريها را بكنم و اخطار مىكنم كه اگر دست از اين برادركشى بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش بر نگردد و از طرف مقامات ارتشى از اين تعديات جلوگيرى نشود، تصميم آخر خود را به اميد خدا مىگيرم و مسئوليت آن با متجاسرين و متجاوزين است. من از مردم شجاع تهران مىخواهم در صورتى كه قواى متجاوز عقبنشينى كردند، با حفظ آمادگى و هوشيارى از خدعه دشمن، آرامش و نظم را حفظ كنند ولى مجهز و مهيا براى دفاع از اسلام و قوانين مسلمين باشند. اعلاميه امروز حكومت نظامى خدعه و خلاف شرع است و مردم به هيچوجه به آن اعتنا نكنند. برادران و خواهران عزيزم! هراسى به خود راه ندهيد كه به خواست خداوند تعالى حق پيروز است. از خداوند تعالى پيروزى ملت اسلام را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 70
تاريخ: 22/11/57
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شجاع ايران! خواهران و برادران آگاه تهران! اكنون كه به خواست خداوند متعال پيروزى نزديك است و نيروى ارتش عقبنشينى و عدم دخالت خودشان را در امور سياسى ابراز و پشتيبانى خودشان را از ملت اعلام كردهاند، ملت عزيز و شجاع با كمال مراقبت از اوضاع و در عين حفظ آمادگى براى دفاع احتمالى در صورتى كه نيروى ارتش به پادگانهاى خود رفتهاند، آرامش و نظم را حفظ نمايند.
اگر اخلالگران بخواهند با آتشسوزى و خرابكارى فاجعه به بار آورند، آنان را به وظيفه شرعى و انسانيشان آگاه گردانند و نگذارند اين قبيل كارها موجب هتك حرمت ملت شود و به سفارتخانهها حمله نكنند و اگر خداى نخواسته ارتش باز به ميدان آمد، واجب است آنان را با شديدترين وجه دفع كرده با تمام نيرو و قدرت از خود دفاع نمايند.
اينجانب به امراى ارتش اعلام مىكنم كه در صورت جلوگيرى از تجاوز ارتش و پيوستن آنان به ملت و دولت قانونى ملى اسلامى، ما آنان را از ملت و ملت را از آنان مىدانيم و مانند برادران با آنان رفتار مىنمائيم.
از خداوند متعال پيروزى مردم دلاور ايران را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 71
تاريخ: 22/11/57
پيام امام خمينى خطاب به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ايران! در اين لحظه حساس كه به لطف خداوند تعالى مبارزات قهرمانانه شما سدهاى استبداد و استعمار را يكى پس از ديگرى مىشكند و انقلاب اسلامى شما شكوفهها و ميوههاى خود را آشكار مىسازد، لازم مىدانم ضمن اظهار تشكر و قدردانى از يك يك شما برادران و خواهران چند نكته را يادآورى نمايم: شما در جريان مبارزات گذشته رشد اسلامى و انقلابى خود را آشكار كردهايد و اكنون بيش از پيش لازم است كه اين رشد را به جهانيان نشان دهيد تا جهانيان بدانند مردم مسلمان ايران مىتوانند بدون قيمومت اين و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمايند. لهذا از شما مىخواهم كه اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشويد و نگذاريد آشوبگران مغرض به عملياتى از قبيل غارت، آتش سوزى، مجازات متهمان و از بين بردن آثار علمى و فنى و صنعتى و هنرى و اتلاف اموال عمومى و خصوصى دست بزند. دشمن براى خراب كردن چهره نهضت از طريق نفوذ دادن افراد مفسد مغرض در ميان توده مسلمان دست به چنين كارها مىزنند تا نهضت ما را ارتجاعى و وحشيانه قلمداد نمايند. من اكيداً اعلام مىكنم كه هر كس دست به چنين عملياتى بزند از جامعه انقلابى ملت مطرود و در پيشگاه خداوند متعال مسئول است.
ثانياً توجه داشته باشيد كه انقلاب ما از نظر پيروزى بر دشمن هنوز به پايان نرسيده است. دشمن از انواع وسايل و دسائس بهرهمند است و توطئهها در كمين ماست. تنها هوشيارى و انضباط انقلابى و اطاعت از فرمانهاى رهبرى و دولت موقت اسلامى است كه همه توطئهها را نقش بر آب مىسازد.
ثالثاً افرادى از دشمن كه به عنوان اسير در اختيار شما قرار مىگيرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهيد. همچنان كه سنت اسلامى است به اسيران محبت و مهربانى كنيد و البته دولت اسلامى به موقع آنها را محاكمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد كرد.
از همه شما برادران و خواهران عزيزم مىخواهم كه با دولت موقت انقلابى اسلامى كه وارث يك سلسله خرابىهاى دولتهاى فاسد گذشته است همكارى نمائيد تا به حول و قوه الهى هر چه زودتر با همكارى يكديگر ايران اسلامى آباد و آزاد را مورد غبطه جهانيان بسازيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 72
تاريخ: 22/11/57
پاسخ امام خمينى به استفتاى گروهى از افراد نيروهاى مسلح درباره عدول از سوگند
استفتاء از محضر حضرت آيتالله العظمى نائب الامام خمينى
مسلماً خاطر مبارك از اين سنت معموله مستحضر است كه همه افراد ارتش در موقع اخذ سردوشى يا اخذ درجه، در مورد حفظ تاج و تخت رژيم سلطنتى به خداوند و قرآن كريم قسم ياد مىكنند، مستدعى است نظر و فتواى خودتان را در مسئله عدول از اين قسم و پيوستن به نهضت عظيم اسلامى بيان فرمائيد.
از طرف جمعى از افراد نيروهاى مسلح
فتواى امام:
بسمه تعالى
قسم براى حفظ قدرت طاغوتى صحيح نيست و مخالفت با آن واجب است و كسانى كه اين قسم خوردهاند بايد به خلاف آن عمل كنند.
والسلام عليكم ورحمهالله وبركاته
13 / ع 1 / 99
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 73
تاريخ: 23/11/57
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت معظم ايران! اهالى سلحشور تهران!
در اين موقع كه پيروزى نهائى ملت عزيز نزديك است، لازم است به تذكرات زير به طور تكليف شرعى الهى و تعهد ملى توجه نمايند، متخلف از آن مخالف خداوند تعالى و خائن به كشور و نهضت اسلامى است.
اكنون كه دستگاه ديكتاتورى و ستمكارى برچيده شد، بايد از هر نوع خرابكارى و چپاول و آتش سوزى و ظلم احتراز شود و بر عموم است كه از اينگونه اعمال غير اسلامى و غير انسانى به شدت جلوگيرى نمايند. آنان كه دست به اين اعمال وحشيانه مىزنند خائن به مملكت و مخالف نهضت اسلامى هستند.
بايد ملت تا بر قرارى نظم از طرف دولت موقت، نظارت در حفظ مراكز عمومى از قبيل وزارتخانهها و بانكها و ديگر مراكز دولتى و ملى بنمايند و اموال ملت را نگذارند هدر برود.ملت عزيز! نگذاريد بدخواهان منعكس كنند كه با به هم خوردن رژيم فاسد، هرج و مرج و خرابكارى جاى آن را گرفته است.
به فرصتطلبانى كه مىخواهند با ماسك انقلابى از رژيم منقرض پشتيبانى كنند و نهضت را بدنام نمايند، مهلت فعاليت ندهيد و ملت مسلمان بايد ابتكار را به دست بگيرد.
مامورينى كه از طرف جناب آقاى نخست وزير اسلامى ماموريت دارند، سربازان انقلابند و بايد با آنان همكارى كنيد و اگر مخالفين مردم مسلمان خواستند كارشكنى كنند از آنها جلوگيرى كنيد.
لازم است مردم هر چه زودتر از خيابانها به مساجد و مراكز عمومى تشريف برده و مردم را دعوت به صلاح و سداد كنند و از اعمال خلاف شرع و خلاف مسير نهضت به شدت جلوگيرى نمايند و با بيانى رسا مردم را از هرج و مرج و خرابكارى باز دارند و حكم شارع مقدس را ابلاغ نمايند.
اكنون كه قواى انتظامى از قبيل ارتش و ژاندارمرى و شهربانى به ملت پيوستهاند، بر عموم ملت لازم است كه به هيچ وجه تعرض به آنان نكنند و آن را چون برادر نگهدارى كنند و بر علماء اعلام
صحيفه نور ج 5 صفحه 74
است كه مردم را ارشاد كنند كه از قواى انتظامى كه تحت لواى حكومت اسلامى آمدهاند، حمايت نمايند.
والسلام عليكم ورحمهالله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 75
تاريخ: 23/11/57
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
من از ملت شريف و مبارز ايران تشكر مىكنم. من از اين وحدت كلمهاى كه بين اقشار ملت بوجود آمده است سپاسگزارى مىكنم. من به اين پيروزى كه از براى ملت ايران پيدا شده است تبريك مىگويم. بايد ملت ايران بداند كه اين انقلاب ايران با ساير انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است فرق دارد. اين انقلاب از باب اينكه انقلاب اسلامى و انسانى بود ضايعات كمى به بار آورد. در انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است ضايعات بسيار زياد بوده است و ما بحمدالله با كمى ضايعات به پيروزى بزرگ نايل شديم. يك شاهنشاهى ظالم دو هزار و پانصد ساله را شما ملت ايران با مشت و با همتى بزرگ و ايمانى راسخ سرنگون كرديد و توجه به پشتيبانىهايى كه از او مىشد نكرديد.
خداوند شما را پايدار نگه دارد. خداوند اسلام را عظمت بدهد. پيروزى شما پيروزى بزرگ اسلام است و از اين به بعد توجه بسيارى از امور لازم است كه عمده آن توجه به حفظ وحدت كلمه است. ما در بين مبارزه هستيم و باز محتاج به وحدت كلمه هستيم، باز بايد همه اقشار با هم برادروار و در كنار هم آماده باشند براى مبارزه و جلوگيرى از تشتتات و اختلافات. اگر خداى ناخواسته اختلافات پيدا شوند، معلوم نيست كه ما به پيروزى نهايى برسيم. من به همه ملت توصيه مىكنم كه به همين نحو كه تاكنون به وحدت كلمه خودشان ادامه دادهاند از اين به بعد هم ادامه دهند. همين طور كه حس انسانيت و مليت و اسلاميت در آنها بيدار شده، آن را بيدارتر نگه دارند و نگذارند اين شعله الهى خاموش شود. تمسك به اسلام و حبل متين اسلام و قرآن كريم و امام اعظم امام عصر سلام الله عليه بكنند و با همت والاى خود تمام مشكلات را رفع كنند.
ملت عزيز من! اشكالات و مشكلات زياد است و ما وارث يك مملكت آشفته هستيم. مملكت ما را خراب كردهاند و رفتهاند و ما وارث يك مملكت مخروبه هستيم. بايد به خواست خدا تمام ملت براى ساختن ايران قيام كند. ايران يك مملكت زلزله زده، يك مملكت اجنبى زده و يك مملكت دشمن زده است. اينك ما بايد ايران را بسازيم، از نو بسازيم ولى مشكلات دارد، مشكلات فقط با دولت رفع نمىشود، مشكلات با يك قشر يا دو قشر از ملت رفع نمىشود. همه ملت بايد دست به هم دهند و هر كس در هر شغل، مقام و مكانى كه هست، دست به دست ملت بدهد و با هم اين بناى جديد را به پايان برسانيم و يك ملت جديد و يك دولت جديد و يك بناى جديد كه همه اسلامى باشد و همه
صحيفه نور ج 5 صفحه 76
انسانى باشد ما از سر بنا كنيم.
ما بايد متوجه باشيم كه در چنين روزى كه روز انقلاب است دستهاى خائن و غير منزه در كار است و ممكن است خيانتكارها بخواهند بين شما تشتت بيندازند، بايد جدا از خرابكارى اجتناب و مراقبت كنيد كه اگر كسانى خواستند خرابكارى و آدمكشى كنند يا به مراكز دولتى و ارتشى و كاخها و ديگر جاها حمله نمايند بايد مانع بشويد چون ايجاد تشتت خواهد كرد. اينها به اسلام و مملكت اسلامى خيانت است و بايد از اين قبيل خيانتها جلوگيرى شود. بايد تمام اسلحههايى كه در دست مردم است جمع شوند. هر كس اسحهاى پيدا كرد بايد به مسجد محله خود ببرد و به امام جماعت مسجد تحويل بدهد و بعد اين اسلحهها از مساجد به كميته آورده مىشود و كميته اين اسلحهها را در اختيار سربازان اسلامى كه براى دفاع از اسلام و مسلمين تدارك ديده شده مىگذارد. فقط بايد اين سربازان مسلح باشند و ديگران نيازى به اسلحه ندارند. تسليحات بايد زير نظر كميته باشد. توجه داشته باشيد كه اسلحه فروشى حرام است، مال غير است، مال ملت است، نه كسى بايد بخرد و نه كسى بايد بفروشد. كسانى كه خريدهاند بايد اسلحهها را به مساجد يا كميته برگردانند. اين اسلحهها ذخاير ملت هستند، نبايد از بين بروند و اگر اشخاصى را ديديد كه مىخواهند اين اسلحهها را ببرند جداً ممانعت كنيد و نگذاريد كه اسلحهها دست افراد منحرف بيفتد، نگذاريد اسلحهها دست دشمن ملت و دشمن اسلام بيفتد. همه ما موظفيم و تكليف شرعى در اين زمينه داريم. امروز حساسترين روزهايى است كه بر اسلام و مسلمين مىگذرد، بايد همه مواظب باشيد و نگذاريد دشمن در صفوف شما وارد شود و نگذاريد اين اسلحهها دست دشمن بيفتد و اگر خواستند به جاهايى كه اسلحه در آن جاست حمله كنند موظفيد كه عموماً مخالفت كرده و دست آنها را كوتاه سازيد. همچنين بايد اگر اسلحهاى در دست مردم عادى ديديد آنها را هدايت كنيد كه اسلحهها را تحويل دهند و اگر مطلع شديد كه در دست اشخاصى اسلحه هست و نمىخواهند بدهند مكلف هستيد كه اسم و آدرس آنها را به كميته بدهيد تا تكليف آنها هم روشن شود. به اين مطلب بايد در سرتاسر ايران توجه شود. يك مطلب ديگر اينكه بايد اين آشفتگىها و تظاهرات خوددارى كنيد، شلوغكارى نشود، مردم خيال نكنند اينك كه پيروز شدهاند بايد شلوغكارى كنند. بايد با نظم و ترتيب و انسانيت و اسلاميت رفتار كنيد و به دنيا بفهمانيد كه شما ملت مسلم به حقايق اسلام آگاهيد و به دستورات اسلام پايبند هستيد. بايد از اينگونه چپاولگرىها جدا احتراز كنيد. علماء اسلام مكلف شرعى هستند كه مردم را از اينگونه اغتشاشات باز دارند و نگذارند مردم به اشخاص و مراكز هجوم آورند. بايد علماء اسلام كه راهنماى مردم هستند مردم را در اين لحظات حساس راهنمايى كنند و نگذارند كه اختلافاتى و اغتشاشاتى در مملكت واقع بشود.
حالا روزى است كه بايد مملكت حفاظت شود. در هر شهر و محلهاى بايد با نظر علما و معتمدين كميتههايى تشكيل بشود و حفاظت از شهرها را به عهده بگيرد، بايد به مراكز شهربانى و ژاندارمرى و ارتشى حمله نشود اينها ديگر برگشتهاند و از خود ما هستند، ارتش و ژاندارمرى و شهربانى از خود ما هستند و تمام قواى انتظامى از ما و ما از آنها هستيم، همه هوادار اسلام هستيم. بايد
صحيفه نور ج 5 صفحه 77
از اغتشاشات جلوگيرى شود.
در خصوص همافران هم سفارش مىكنيم كه اينها جوانهايى هستند كه در موقع حساس به ما كمك كردند و زحمت كشيدند و با ملت همبستگى اعلام كردند همه نيروها را بايد حفظ كنيد. ما با مسلمين اهل تسنن يكى هستيم، واحد هستيم كه مسلمان و برادر هستيم. اگر كسى كلامى بگويد كه باعث تفرقه بين ما مسلمانها بشود، بدانيد كه يا جاهل هستند يا از كسانى هستند كه مىخواهند بين مسلمانان اختلاف بيندازند. قضيه شيعه و سنى اصلاً در كار نيست، ما همه با هم برادريم. اقليتهاى مذهبى هم خاطر جمع باشند كه ما اطمينان مىدهيم به آنها كه در اين مملكت زندگى عادلانه و مرفهى خواهند داشت و مورد پشتيبانى ما هستند. اسلام از اهل ذمه پشتيبانى مىكند. اگر كسانى چيز ديگرى مىگويند براى تفرقه انداختن است. فقط خرابكارها بايد بدانند كه اين خرابكاريها خيانت به ملت و مملكت است، دست از خرابكارى بردارند و زير دولت اسلام و كلمه لا اله الا الله باشند. آنها چه مىخواهند جز اينكه همه مردم درجه سه و زارع و كارگر همه مرفه باشند؟ ما همه اينها را تامين خواهيم كرد. من از همه اقشار ملت تمنا دارم كه اينك وقت غارتگرى و اختلاف نيست. اينك بايد همه شما با جديت اين نهضت شريف را به آخر برسانيد. خداوند با شماست. خداوند همه شما را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 78
تاريخ: 25/11/57
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسمالله الرحمن الرحيم
ملت شريف و مبارز ايران لازم است به تذكرات زير توجه فرمائيد:
1- سلاحهائى كه به دست مردم افتاده از بيتالمال مسلمين است و احدى حق خريد و فروش آنها را ندارد و تصرف در آنها بدون اجازه مقام مسئول، حرام و موجب ضمان است.
2- اسلحه و آنچه از اموال دولت در دست اشخاص است مستقيماً يا توسط امام جماعت يكى از مساجد به كميته مخصوص كه از طرف نخست وزير تعيين شده است تحويل دهند و قبض رسيد بگيرند. تخلف حرام و موجب تعقيب است.
3- كسانى كه اسلحه به دست آنان است و تحويل نمىدهند، بر عموم ملت است كه مراقبت از آنان كنند و آنان را به همان كميته معرفى نمايند.
4- از تيراندازىهاى بىمورد و هدردادن فشنگها شديداً احتراز كند كه موجب نارضايتى مردم و اتلاف اموال عمومى است.
5 - هر كسى به يكى از اماكن دولتى يا غير آن حمله كند، مورد تعقيب واقع مىشود.
6- مردم موظفند از حمله به شهربانىها و كلانترىها و ژاندارمرىها و پادگانهاى ارتش و اماكن دولتى و ملى و كاخها جلوگيرى كنند و با برادران نيروهاى هوائى و زمينى و دريائى و ساير قواى دولتى برادرانه رفتار نمايند كه آنان به ملت پيوستهاند.
اهالى محترم ايران! جنود اسلامى ولى امر عجلالله تعالى فرجه! نگذاريد اسلحه به دست مخالفان اسلام بيفتد، فرصت به دشمنان خدا و ملت ندهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 79
تاريخ: 25/11/57
پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت وقايع تبريز
بسم الله الرحمن الرحيم
به اهالى شجاع و مبارز سرتاسر كشور، پس از تشكر از مساعى جميله آنان كه با همت خود و انقلاب اسلامى پيروز شدند، لازم است تذكر بسيار مهمى را بدهم:
ملت شجاع ايران! محمد رضا پهلوى، شكست نهائى را خورد و در كشور پايگاهى ندارد. ارتش و ساير قواى انتظامى به ملت پيوستند و وفادراى خود را اعلام نمودند لكن بعضى عناصر فاسده و منحرفه، دست و پا مىكنند كه شايد بتوانند با ايجاد اغتشاش و هرج و مرج به مقاصد شوم خود كه باز بودن دست ستمگران و رواج چپاول بيت المال و برگرداندن قدرت اجانب براى سلطه بر مقدرات كشور است، برسند. اينان كه بر خلاف مسير انقلاب اسلامى راهى در پيش گرفته و قيام عليه حكومت اسلامى نمودهاند، خائنانى هستند كه با ماسكهاى فريبنده دست به ايجاد اخلال نمودهاند.
بر ملت مسلم شجاع است كه اينان را با قدرت الهى خود دفع كنند و مجال معارضه را از آنان سلب نمايند. از قرار مسموع در تبريز بعضى وابستگان به رژيم فاسد دست به اخلال نظم زدهاند. بر اهالى محترم آذربايجان و خصوصاً تبريز است كه با تمام قوا براى سركوبى آنان قيام كنند و همانند تهران به اين حركات مذبوحانه خاتمه دهند. البته ارتش و ساير نيروهاى انتظامى با ملت است و بر همه است كه دست به دست داده، اين زبالهها را كه پس مانده رژيم پهلوى است دفع نمايند.
عزيزان من! همت شجاعانه نمائيد و قدرت اسلامى الهى خود را به اين بىخبران از خدا و خائنين به ملت نشان دهيد كه حق پيروز است و خدا با شماست.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 80
تاريخ: 25/11/57
پيام امام خمينى به امت مسلمان ايران براى پايان دادن به اعتصابات
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت شريف و شجاع ايران! اكنون كه به فضل الهى و به يمن مقاومتها و پايدارىهاى سرسختانه شما مردم غيور، پايگاههاى رژيم سلطنت استبدادى و حكومت ضداسلامى خاندان پهلوى و پايههاى استعمار نو و كهنه، يكى پس از ديگرى درهم ريخته شدهاند و دولت موقت انقلاب اسلامى به عنوان اولين قدم در راه تحقق اهداف انقلاب مقدس اسلامى، مستقر گرديده است، لازم مىداند كه از عموم مردم ايران، از كارگران، كارمندان، بازاريان، پيشهوران دانشگاهيان و فرهنگيان دعوت نمايد كه از روز شنبه 28 بهمن 57 (19/ع 1/99) اعتصابات خود را پايان داده و فعاليتها و كارهاى خود را آغاز نمايند.
وضع مملكت در اثر وسعت بىسابقه فساد گردانندگان رژيم محمدرضا پهلوى، خيانتها و غارتگرىها و همچنين به دليل ضرورت استمرار اعتصابات همگانى به عنوان حربهاى در دست ملت براى در هم شكستن قدرت مقاومت رژيم سابق، به جائى رسيده است كه بايد بلافاصله دست به كار سازندگىهاى اساسى زد. ادامه اعتصابات و تاخير در انجام يك سلسله اقدامات سياسى و اقتصادى ضرورى و فورى، احتمالاً شرايطى را ممكن است بوجود بياورد كه دشمنان داخلى انقلاب اسلامى و اجانبى كه با از بين رفتن رژيم سابق، منافع خود را از دست رفته مىيابند، دست به تحريكات زده و احياناً بهرهبردارىهاى ضد اسلامى و ضد ملى بنمايند. لذا مملكت بايد از دوران اعتصاب و سرسختى و محروميتهائى كه به منظور سرنگونى نظام استبدادى بر خود تحميل كرده بود بيرون آمده، چرخهاى حياتى و اقتصادى و انتظامى خود را با قدرت و سرعت و بازدهى چندين برابر در جهت توليد و اصلاح به راه اندازند و به ترميم خرابىها و احياى بركات و توليدات بپردازد.
دخالتهاى خودسرانه و كارشكنى در دستورات و نظامات دولت موقت انقلاب اسلامى، باعث هرج و مرج مىباشد. لذا بايد با كمال دقت و هوشيارى و صحبت، با دولت موقت اسلامى همكارى همه جانبه نموده و از دستورات و رهنمودها اطاعت و از اقدامات دولت پشتيبانى قاطع نمائيد. عدم تمكين از دولت موقت، كارشكنى در اجراى برنامههاى دولت انقلابى به منزله مخالفت با انقلاب اصيل اسلامى محسوب شده و محركين و عاملين آن به عنوان عناصر ضد انقلابى به مردم معرفى خواهند شد تا خود ملت همانطور كه رژيم ضد انقلابى شاه را سرنگون ساخت، تكليف اين عناصر ضد انقلابى را معلوم نمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 81
تاريخ: 26/11/57
بيانات امام خمينى در جمع بازرگانان و اصناف و پيشهوران اعتصابى
حفظ اسلام و سرنگونى رژيم شاهنشاهى، دو خصيصه قيام ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر ملتى كه در انقلابش چنان حفظ نظم كرد كه چشمهاى دنيا را خيره كرد. انقلاباتى كه در دنيا واقع شده است به قدرى شديد است و به قدرى خونريزى در آن شده است كه نمىتوان ناديده گرفت. در اين انقلاب مذهبى شما، در اين انقلاب اسلامى انسانى شما بحمدالله ضايعات بسيار كم بود براى اينكه حفظ ايمان و شما را وادار كرده بود با ظلم مخالفت كنيد، شيطان از اين عمل شما دور بود، نظر خداى تبارك و تعالى با شما بود، نظر امام زمان سلامالله عليه با شما بود. من از شما ملت عظيم تشكر مىكنم كه در مواقعى كه گرفتارى اسلام زياد بود و در خطر واقع بود از براى اسلام و مسلمين، قيام كرديد، نهضت كرديد، زحمت كشيديد، خون داديد، جوان داديد و شر ظلم را از سر خودتان كوتاه كرديد، دستگاه ظلم دو هزار و پانصد ساله را منهدم كرديد، قواى بزرگ عالم كه طرفدارى و پشتيبانى مىكردند از اين رژيم فاسد، عقب نشانديد و نتوانستند كارى بكنند. تا اينجا كه آمديد جوانمردانه و شجاعانه، تمام قشرها در اين مطلب سهيم بودند و الان قدم ثانى است كه شما بايد برداريد و آن قدم سازندگى است، قدمى است كه در اين قدم بايد همه با هم شركت نمايند و ايران خراب را آباد كنند. بايد دست به دست هم بدهيد.
تعرض به قواى انتظامى و دولت اسلامى تعارض با خداست
الان كه قواى انتظامى ملحق شد به ملت اسلام و در پناه اسلام واقع شد، چه قواى ارتشى و چه شهربانى و چه ژاندارمرى و چه ساير قوايى كه ملحق شده به ملت و در پناه اسلام واقع شدند، احدى از مردم حق تعرض به آنها ندارند، تعرض به آنها، تعرض به دولت اسلامى است، تعرض به دولت اسلامى، تعارض به خداست.
آنهايى كه مشغول خرابكارى هستند و تعرض مىكنند به مراكز عمومى، به سفارتخانهها، به جاهاى ديگر و به منازل اشخاص، اينها خائن هستند، از اينها بايد جلوگيرى كرد و اگر سرجاى خود ننشستند، من ملت را آگاه مىكنم كه به آنها چه بكنند. اسلحههائى در دست مردم است بايد به كميته برگردد تا با يك نظم خاصى بين اشخاصى معين پخش شود. اگر ديديد كه شلوغ كارىهايى مىشود در
صحيفه نور ج 5 صفحه 82
مملكت، هر كسى هر جايى هست موظف است جلوگيرى كند، از خرابيها جلوگيرى كند. اگر حمله شد به يكى از منازل مردم، چه منازل شخصى و چه منازلى كه مربوط به دولت است، شما موظفيد كه جلوگيرى كنيد. نبايد بگذاريد هرج و مرج بشود. شياطين مىخواهند منعكس كنند كه ايران قابل دموكراسى نيست، ايران قابل عدالت نيست، ايران قابل آزادى نيست، بايد اى برادران من نگذاريد كه اين مسايل پيش بيايد و اين گفتارهاى نامربوط گفته بشود بايد آرامش را حفظ كنيد. همه شما موظفيد براى حفظ شهر، الان كه يك شهرى است انقلابى، بايد همه شهر، همه افراد مومنين و مسلمين با هم تشريك مساعى كند و از اين اشرارى كه مىخواهند شلوغ كارى بكنند، مىخواهند منازل مردم را غارت كنند، جلوگيرى كنند، نگذارند كه چهره ملت ما تحريف و ملت ما پيش ملتهاى ديگر خجل بشود. الان تمام ملتهاى دنيا، تمام دول دنيا چشمشان به ايران دوخته شده كه ايران در اين انقلاب چه مىكند، آيا بعد از انقلاب و سرنگونى رژيم منحط چه خواهد شد؟ آيا يك مرتبه هرج و مرج خواهد شد؟ آيا تجزيه خواهد شد؟ نگذاريد كه اين حرفها را بزنند، نگذاريد كه اين هرج و مرجها واقع بشود همه مردم موظفند در اين معنى كه اسلحهها را اگر در دست اشرار است بگيرند از آنها، ولو به كشتن آنها باشد، اشرار را راه ندهيد به خودتان.
از امروز شكستن اعتصابات خدمت به ملت است!
اعتصابات از روز شنبه بايد شكسته بشوند، نه اجازه، حكم است. بعضى از شلوغ كارها مىخواهند بعضى اعتصابات را حفظ كنند كه نهضت را زمين بزنند، تا الان اعتصابات در خدمت نهضت بود از حالا به بعد شكستن اعتصابات در خدمت ملت است. اگر كسى وسوسه كرد و گفت كه اعتصاب فلان بايد باقى باشد خائن است، تو دهنى بايد بخورد. از روز شنبه تمام اعتصابات سرتاسر كشور بايد شكسته بشود. مردم بروند مشغول كارشان بشوند ولى مواظب باشند هوشيار باشند، در عين حالى كه هر كس سر كار خودش است، هوشيار باشد كه شلوغ كارها، چپاولچى كه الان افتادهاند و اشرارى كه الان در بين شهر شما و ساير شهرستانهاى ايران آمدهاند و چپاول مىكنند، هوشيار باشيد و از آنها جدا جلوگيرى بكنيد. من ثانياً سفارش قواى انتظامى را تكرار مىكنم، قواى شهربانى بايد برگردند به محل خودشان، آنها كه در اين انقلاب رفتهاند برگردند به محل خودشان، در امان هستند و كسى حق ندارد به آنها تعرض كند. قواى نيروى هوايى، همافرها، همه اينها، تمام ارتش و قواى انتظامى، ژاندارمرى همه برگردند به محل خودشان و مردم پشتيبان آنها باشند، چنانچه آنها هم از مردم هستند و نظم را، هم شما و هم قواى انتظامى با هم برادرانه بايد حفظ بكنيد.
من از خداى تبارك و تعالى صحت و سلامت شما را و عظمت اسلام و مسلمين را خواهان هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 83
تاريخ: 27/11/57
بيانات امام خمينى در جمع استادان دانشگاه ابوريحان بيرونى و پرسنل نيروى هوائى
تلاش و تبليغات اجانب به منظور تضعيف روحانيت و وارونه جلوه دادن حقيقت اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبل از هر چيز تشكر مىكنم از آقايان اساتيد و دانشجويان كه تشريف آوردند و مامواجه با هم واقع شديم. مع الاسف در اين دوران گذشته وضع را طورى كرده بودند كه بين ما و دانشگاه و همه دانشگاهها جدائى انداخته بودند و لهذا در اين مدتهاى طولانى ما با اين وجوه كريمه مواجه نشده بوديم و حالا تقريبا اول امراست و من اميدوارم كه تا آخر رابطه بين روحانيت و دانشگاه كه آن هم روحانيت است برقرار باشد.
شما آقايان مىدانيد كه اين اختلافى كه بين جناح در ايران واقع شد و واقع مىشود اگر فرصت داده بود، اينها چيزهائى بوده است كه اجانب با مطالعات خودشان به آنجا رسيده بودند كه بايد جاهائى كه مىتواند انسان تربيت كند آنجاها را بكوبند. آنها بعد از مطالعاتى كه كردند هم در ماديات ما و هم در معنويات ما و هم در انسانها مطالعات زياد كردند و كارشناسهايشان از شايد دويست سال پيش از اين مشغول به اين كارهابودهاند و همه زمينهاى ايران را اينها گرديدهاند و هر چه بوده است در اينجا نقشه برادرى كردند و مطالعات راجع به وضع فرهنگ مملكتهائى كه مىخواهند آنها ازشان بهره بردارند، در وضع دانشگاههاى ما، در وضع دانشگاههاى دينى ما مطالعات زياد اينها كردند و به آنجا رسيدند كه چند چيز مانع از استفاده آنهاست يكى اسلام است. آنها فهميدند كه اگر چنانچه اسلام با آن وضعى كه دارد و با آن تعليمات واقعى كه دارد، اسلام در اين ممالك پياده بشود، براى آنها هيچ حظى و هيچ بهرهاى نخواهد بود و آنها را قطع مى كنند دستشان را و لهذا يك افرادى را چه از داخل و چه از خودشان وادار كردند كه اسلام را وارونه نمايش بدهند. اسلامى كه از اول قيام كرده است بر ضد طاغوت، آنها مىگويند اسلام در خدمت طاغوت است. وقتى كه شما تاريخ را مىبينيد و ملاحظه مىكنيد، از آن اول كه رسول اكرم قيام كردند، با همين مردم فقير، با همين مردم مستضعف ايشان قيام كردند. در مقابل آن قلدرها و آن زورگوها و آن باغدارها و آن مكنت دارها و قافلهدارها كه در آنوقت مظهر طاغوتى بود، اسلام قيام كرد و بعد هم تمام عمر، اسلام و ائمه ما د ر مقابل طاغوت هميشه ايستاده بودند. اين معناكه گفته بشود كه اسلام در خدمت طاغوت است ، اسلام افيون
صحيفه نور ج 5 صفحه 84
است، اين چيزى است كه آنها القاء كردند و آنهائى كه دنبالهرو آنها بودند و از خدام آنها بودند، آنها هم تعقيب كردند در ايران. اينها مشغول شدند، آنها هم از خارج مشغول شدند به طورى كه شايد در بين بسيارى از مردم يك همچو چيزهائى در ذهنشان بيايد و حال اينكه كسى كه (سند اسلام قرآن است) قرآن را مطالعه كند و ببيند كه وضع قرآن چه بوده است و كسى كه شارع اسلام را، رسول اكرم را ملاحظه كند و تاريخ او را ببيند و وضع زندگى او را ببيند مىداند كه قرآن در مقاتله با قلدرها آيات زياد دارد و رسول اكرم (ص) سيرهاش اين بود كه از اول مقاتله مىكرد با اين اشخاص كه مىخواستند مردم را استثمار كنند، مىخواستند مردم را استخدام كنند، بر اينها قيام كرد. بنابراين يك رشته تبليغات آنها اين بوده است و شما دانشمندان بايد در كتابها و در مسائلى كه مىنويسيد، اين مسائل را طرح بكنيد و نقاط ضعف را بگوئيد.
يك مسئله ديگر اين بوده است كه روحانيون را كه مىديدند كه اشخاصى موثر هستند و در تاريخ ديده بودند كه در مقابل قدرتها اينها قيام مىكنند، اينها را بشكنند پيش ملت و لهذا گفتند روحانيون دربارى هستند، آنها اصلاً عمال دربار هستند، اينها اشخاصى هستند كه مىخواهند مردم را خواب كنند و ديگران از اين مردم استثمار كنند و حال اينكه كسى كه تاريخ را ديده است مىبيند كه روحانيون هم هميشه در هر عصرى، آن كه قيام كرده بر ضد طاغوت روحانيون بودند. در زمان مشروطه روحانيون قيام كردند، زمان تحريم تنباكو روحانيون قيام كردند، در اين زمان هم كه شما مشاهده مىكنيد كه قشر روحانى قيام كرد و هم خون داد، هم حبس رفت، هم زجر كشيد، هم تبعيد كشيد، همه اين كارها را كشيد، لكن قيام كرد.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 89
تاريخ: 27/11/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كارمندان دولت
پيروزى نهضت با وحدت همه جانبه ملت و اراده الهى
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان تشكر مىكنم كه در اين موقع حساس همه احساس مسئوليت كرديد. تا اينجا كه مسائل رسيده است، رمز رسيدنش تا اينجا وحدت همه جانبه ملت بود. اقشار ملت همه با هم بستگى پيدا كردند و از مركز تا دور افتادهترين قصبات و دهات اينجا تهران و ساير شهرها تا آخرين قصبات، تا آخرين دهات همصدا بودند. من در پاريس كه بودم يك نفرى كه آشنا بود آمد گفت كه من رفتم به دهات جاپلق و بختيارى و آن حدود كمره، آن حدود و بعضى از قراء را اسم برد يعنى قلعهاى را اسم برد كه اين قلعه در نزديك يك كوه واقع است و هيچ هم اطرافش چيزى نيست و من آنجا را ديدهام، گفت من در آن قلعه رفتم ديدم كه در آن قلعه حرفها همان است كه در مركز هست و همان. آن شخص گفت كه در دهات اينجاها كه رفتم صبح كه مىشد آن آقاى ده جلو مىافتاد و دهاتىها دنبال او راهروى مىكردند، پياده روى كردند. رمز اين پيروزى اين وحدت كلمه است و اين وحدت كلمه را خدا ايجاد كرد يعنى من نمىتوانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سى و چند ميليونى را در مدت كوتاهى اينطور همزبان بكند، هم قلب بكند كه بچه دو سه ساله زبان باز مىكند و همين مسائل را مىگويد، آن پيرمرد 80 ساله هم همين را مىگويد. زن و مرد و بچه و صغير و كبير همه يك روال حركت كردند، اين جز اراده الهى نمىشود باشد و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم اميدوار شده بودم به اين نهضت. نهضتى كه ملت به خواست خدا وحدت پيدا كرده است پيروز خواهد شد. رمز پيروزى همين وحدت كلمه بود و ما بايد همين را حفظ كنيم يعنى هر كس در هر مقامى كه هست، من كه يك طلبه هستم آقايان كه از علماى اعلام هستند، شما و چيز است - كه از روشنفكران و متفكرين هستيد، همه ما الان مسئول هستيم براى آتيه اين كشور.
سلطنت پهلوى مظهر جنايت، چپاول و وابستگى فرهنگى
تا حالا ما دزدها را يك مقدارشان را بيرون كرديم يعنى آنهائى كه جنايتكار بودند و مملكت ما را خراب كرده بودند و شايد بدتر از آن جنگند ههائى بودند كه به ممالك مىزدند، آنها مىآمدند و زود رد مىشدند و مىرفتند اما ايران ما تقريبا بعد از اينكه زير يوغ دو هزار و پانصد سال سلطنت بوده و
صحيفه نور ج 5 صفحه 90
همه سلاطين بى استثناء تقريبا، تقريبا بى استثنا، مردم خونخوارى بودند، حتى آنهائى كه به عدالت معروفند، كسانى كه اهل تاريخ هستند، مىدانند كه همان انوشيروان عادل چه آدمى بوده است و چه آدم ظالمى بوده است تا رسيد نوبت به زمان ديكتاتورى رضاخان و بعد از او هم بدتر از او: اين پسر كه حقيقتا خلف صدق او بود،اينها از مغول به ما بدتر كردند براى اينكه مغول به فرهنگ ما ديگر كار نداشت. مغول آمد يك چپاولى كرد و گذشت و رفت، بعد مردم مشغول شدند به كار خودشان. اينها 50 سال بر ما حكومت كردند، حكومت جابرانه كردند و همه چيزمان را از دست داديم به واسطه آنها. پنجاه سال خرابكارى آن هم با فريادهاى تمدن بزرگ، 50 سال بى فرهنگى، آن هم با فرياد فرهنگ كذا، 50 سال جنايت، آن هم با فرياد عدالت اجتماعى، 50 سال اختناق، آن هم با فرياد آزادى، آزاد زنان! و آزاد مردان! اينها همه چيز ما را شكستند و از بين بردند، خزانه ما تهى شد از جواهرات ايران، يك مقدار آن را رضا خان برد، يك مقدار آن را اين پسر برد و اموال اين ملت را برداشتند و بردند در خارجه و يلاها درست كردند - عرض مىكنم - الان هم در آنجاها ويلاها دارند، در آن بانكها خصوصاً بانك سوئيس اينها زياد از اموال ملت دارند و ما انشاالله در آتيه نزديكى بررسى در اين امر را خواهيم كرد و انشاالله خود او را خواهيم، اگر تحويل ندادند، محاكمه غيابى مىكنيم و اموالى كه اينجا دارد، مصادره مىكنيم. اموالى كه در بانكهاى خارجى دارد، اموال آنها را هم توقيف مىكنيم انشاالله.
وظيفه همه اقشار ملت شركت در نوسازى ويرانههاست
در هر صورت اين مقدارى كه تا حالا شده است و به وحدت كلمه شده است، خيانتكارها و دزدها و خرابكارها را بيرون كرديم. براى ما الان يك مملكتى گذاشتند، وارث يك مملكتى هستيم كه نه يك فرهنگ مستقل مترقى دارد، نه يك ارتش مستقل دارد، نه يك كشاورزى دارد. كشاورزى را ديديد كه به چه حالى در آوردند و ايران را بازار قرار دادند براى جاهاى ديگر و همه چيزهاى اين مملكت تقريباً به هم ريخته است الان از حالا به بعد وقت ساختن اين خرابه است. در وقت ساختن اين خرابه ما همه موظف هستيم، من كه يك طلبه هستم موظفم، آقايان علماى اعلام در بلاد و مراجع موظفند، شما آقايان هم كه اهل علم و جز علما هستيد شما هم موظف هستيد، روشنفكرها هم موظف هستند، همه اقشار ملت، يعنى يك مسالهاى است كه نه روحانيت به تنهائى مىتواند، نه دولت به تنهائى مىتواند، نه وكلاى عدليه مىتوانند، نه دادگسترى مىتواند، هيچ كس به تنهائى نمىتواند اين كار را انجام بدهد - تا - همين طورى كه به تنهائى نمىشد رفع فساد كرد و ملت با هم شدند تا رفع فساد را تا حدودى كردند و انشاالله كنند، براى ساختن ايران هم همه ملت بايد شركت كنند، كشاورز در حد كشاورزى، زارع در حد زارع بودن، اهل صنعت در حد صانع بودن و همه اقشار ملت از دولت و غير دولت گرفته، اينها بايد با هم همكارى بكنند و برادرانه دست به هم بدهند و اين خرابهاى كه براى ما گذاشتند، از سر بسازند و آبادش كنند.
صحيفه نور ج 5 صفحه 91
تنها موعظه خداوند قيام لله است
من از خداى تبارك و تعالى خواهم كه به همه شما، به همه ما توفيق خدمت بدهد و عمده اين است كه يك قيام الهى باشد و من احساس كردم كه اين آيه شريفهاى كه دارد: (انمااعظكم بواحده ان تقوموا الله مثنى فرادى) قيام بايد لله باشد، خداى تبارك و تعالى مىفرمايد كه يك موعظه من فقط دارم، فقط يك موعظه و آن است كه قيام كنيد، نهضت كنيد براى خدا، قيام وقتى براى خدا باشد و من احساس كردم كه اين قيامى كه ملت ايران كرد قيام براى خدا بود براى اينكه شكوفا شد در آنها يك حالات نفسانى، يك انسانيت در بين مردم شكوفايى پيدا كرد و اين نيست جز اين كه يك نحو ايمان بود، يك نحو خداپرستى بود، خدا نمونهاى بود.
ممانعت از دخالت اجانب با اتكال به خداى متعال
در هر صورت بايد همه ايمانمان را راسخ كنيم و اتكال به خداى تبارك و تعالى بكنيم و با اتكال به خداى تبارك و تعالى نگذاريم از اين به بعد اجانب در اين مملكت دخالت بكنند، منافع ما را مفت و مجان ببرند، همين طورى كه ديديد نفت ما را بردند و اگر چند سال ديگر اين مانده بود، همانطورى كه خودش گفت ديگر نفت تمام مىشد، در ازاء آن به ما چه دادند، در ازاء آن پايگاه درست كردند براى امريكا. يعنى هم نفت ما را بردند، هم به نفع آنها پايگاه درست كردند. وصف مصيبت ما زياد است و بعدها مطلعين، اشخاصى كه اطلاع از حقايق دارند، بعدها خواهند نوشت، در تاريخ خواهد ثبت شد، ما همه آن را اطلاع نداريم. آن چپاولهائى كه اينها كردند، آن خيانتهائى كه اينها كردند ما نمىتوانيم الان شرح بدهيم، اطلاعش را هم نداريم، مطلعين كم كم خواهند اينها را گفت. در هر صورت از اين به بعد ما احتياج داريم كه همه با هم باشيم براى خداى تبارك و تعالى با ايمان راسخ همان طورى كه ايمان راسخ ملت ما ابر قدرتها را زد كنار.
سرانجام شاه، محاكمه و مجازات در محكمه عدل الهى
شما ديديد كه اولى كه اين نهضت پيش آمد، آمريكا با آن شدت دنبال اينكه خير، من چه خواهم كرد، چه خواهم كرد و ديگران، انگلستان هم همين طور، شوروى هم با ملايمت ولى واقعش هم همين بود، چين هم كه همين طور بو د. اينها همه اول آنطور چيز كردند، بعد كه ملت پافشارى كرد، كم كم اينها يكى يكى عقب زدند، به قدرى عقب زدند كه الان شاه و اين محمد رضا الان مانده در رباط است، حالا نمىدانم كجاست كسى راهش نمىدهد، ممالك يكى يكى مىآيند گويند ما نمىتوانيم ترا حفظت كنيم، به اينجا رسيد كه راهش نمىدهند. انشاءالله راهش ندهند، ما خودمان راهش مىدهيم (خنده حضار). بگذار بيايد و در يك محكمه عدلى محاكمه بشود و اموال مردم را بدهد. اول هم كه آمد نبايد بكشند او را، بايد اموال را از او بگيرند ، اموال مردم را بدهد، بعد هم اگر مجازات قتل است، مجازاتش كنيد وهست حتما. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق همه آقايان راخواهم و اميدوارم كه با هم، همه با هم اين كشتى غرق شده را نجات بدهند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 92
تاريخ: 29/11/57
بيانات امام خمينى در ديدار با هيأت فلسطينى به سرپرستى ياسر عرفات
قواى شيطان در برابر نيروى ايمان و وحدت كلمه ملت تاب مقاومت نياورد
بسم الله الرحمن الرحيم
انقلاب ما هر چه هم كه قوههاى ماديش كم باشد، اين معنويت اسباب پيشرفت مىشود و لهذا يك قدرت شيطانى عظيمى كه پشتوانه او و پشتيبان آن ابرقدرتها بودند و آنها مجهز به همه جهازات شيطانى بودند و ملت ما مشت داشت و خون، اين مشت و اين خون غلبه كرد بر تمام اين قدرتهاى شيطانى و برابرقدرتها كه قبل از اين غلبه، به شاه پشتيبانى مىكردند و اظهار وفادارى مىكردند واين قوت ايمان ملت بما باعث شد كه با مشت و خون بر همه اينها غلبه كرد و رمز اين پيروزى بعد از اينكه قوت ايمان در كار بود و همان قوت ايمان باعث شد كه آن رمز حقيقى كه عبارت از وحدت كلمه ملت ما در اين امر بود، موجب غلبه شد. اين ثوره چون اسلامى بود و انسانى، به مثل برق در تمام اقطار ايران از آن دهكدههاى دور افتاده تا مركز سرايت كرد و همه اقشار ايران. و به واسطه همين وحدت كلمه بود كه نتوانست اين قواى شيطانى مقاومت كند و سنگر را يكى پس از ديگرى تحويل داد. و البته الان مشكلات ما خيلى زياد است، مملكت ما را غارت كردند و همه آثار تمدن را اينها واژگونه در اين مملكت پياده كردند، با اسم تمدن بزرگ فرهنگ ما را عقب زدند و به اسم پيشرفت، كشاورزى ما را بكلى از بين بردند و به اسم آزادى، آزادىهاى تمام مطبوعات ما و محل تبليغاتى ما را مختنق كردند ويك مملكت آشفته اى الان به ارث به ما رسيده است كه همه جاى آن خراب است و بايد از سر از نو ساخت لكن به فضل خدا چون مطلب، مطلب الهى است و آنطور كه من احساس مىكنم خداوند اراده اش تعلق گرفته است كه مستضعفين را غلبه بدهد تمام اقشار ملت همراهند كه با مشكلات ما مبارزه كنند و ما مشكلاتمان را انشاءالله به واسطه همت ملتمان رفع خواهيم كرد.
ما همواره در كنار ملت فلسطين خواهيم بود
و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه ملت برادر ما فلسطين را بر مشكلات خودش غلبه دهد. ما با آنها برادر هستيم و من از اولى كه اين نهضت قبل از 15 سال كه ابتداى اين نهضت بود، راجع به فلسطين هميشه درنوشتهها و گفتهها راجع به فلسطين و راجع به جناياتى كه اسرائيل در آن حدود كرده است، هميشه متذكر مىشدم و الان هم انشاءالله بعد از اينكه ما از اين غائله فارغ بشويم
صحيفه نور ج 5 صفحه 93
همانطورى كه آن وقت در كنار شما بوديم و حالا هم در كنار شما هستيم و اميدواريم كه همه با هم مثل برادر با مشكلات مقابله كنيم. من از خداى تبارك و تعالى عزت اسلام و مسلمين و رجوع قدس به برادران خودمان را مىخواهم.
ياسر عرفات خطاب به امام: من از بدبختى آنجا متولد شدم يا از خوشبختى آنجا متولد شدم و آنجا وطن من است، اين جزء تقدير بوده كه در آنجا متولد شدم. اين معنايش اين نيست كه بيت المقدس من مسئولش هستم، مسئول آزاد كردنش، همه شما هستيد. مسئوليت شما بعد از اين پيروزى بزرگ در ايران بيشتر از مسئوليت من است كه در بيت المقدس متولد شدم. من غير از خونى كه دارم چيزى ندارم كه در راه آزادى قدس بدهم ولى شما با اين پيروزى بزرگ، همچون امكانات، سيل عظيمى را در اختيار داريد و شما بايد كار كنيد تا همه در قدس نماز بخوانيد. (انشاءالله )پرچم فلسطين چنانكه در ايران بر افراشته شد، هرگز نخواهيم گذاشت كه در فلسطين بر افراشته نگردد. از پيروزى شما مطلب مهمى گفت بگين كه: دوران تاريكى در اسرائيل پيش آمده.
امام :انشاءالله
ياسر عرفات :اينك زلزله در گرفته و زلزله به ما نزديك شده و يا رسيده و مارميت اذرميت ولكن الله رمى من در جواب دايان و بگين به آنها گفتم كه تو مىتوانى بروى يك پشتيبانى انتخاب بكنى و تكيه به آمريكا بدهى ولى من هم مىتوانم پشتيبان پيدا كنم و اين پشتيبان را پيدا كردهام و تكيه به ملت ايران به رهبرى حضرت آيت الله العظمى موسوى الخمينى دادم.
خدا تكيه گاه است
امام :شاه هم تكيه كرده بود به آمريكا و انگليس و چين و اسرائيل و همه اينها. لكن تكيه گاهها سست است. آن تكيه گاهى غير سست و سنگين است و مستحكم است كه خدا باشد. خدا تكيه گاه است و من به ايشان و به ملت خودم و به ملت ايشان اين توصيه را مىكنم به اينكه هميشه خدا را در نظر داشته باشند و نظر به اين قدرتها نداشته باشند، اعتماد بر ماديات نكنند بلكه اعتماد بر معنويات بكند. قدرت خدا فوق همه قدرتهاست و لهذا ما ديديم كه يك ملتى كه مستضعف بود و هيچ نداشت بر تمام قوا غلبه كرد و انشاءالله مىكند و ما از هيچ چيز نمىترسيم وقتى كه با خدا باشيم براى اينكه اگر كشته بشويم و با خدا باشيم سعادتمنديم و اگر بكشيم هم سعادتمنديم.
ياسر عرفات :در سال گذشته نيروهاى بزرگ اسرائيل به جنوب لبنان فرستاده شد براى كوبيدن
صحيفه نور ج 5 صفحه 94
مردم فلسطين و مردم مسلمان جنوب لبنان. جنگجويانى كه در برابر اين واحدهاى جنگى بزرگ مقاومت كردند از دو هزار تجاوز نمىكردند، در برابر آنها 65 هزار سرباز اسرائيلى بود، چه نيروهاى ذخيره پشت جبهه ونيروهائى كه وارد معركه كردند معتقد بودند كه در 2 ساعت اينها را از بين مىبرند. خيلى به تنگنا افتاديم. من در نهايت شدت گفتم يا خدا اگر اين مردم، اين دسته از مردم كشته شوند تو را در اين منطقه پرستندهاى نخواهد ماند و ديدم كه پيروزى فرا رسيد. آن آقاى برژينسكى كه گفت خداحافظ سازمان آزاديبخش تو رفتنى هستى، رفتى، ديديم كه خدا پيروزى بزرگى به ما عطا كرد، پيروزى در جنوب لبنان و يك سال از آن پيروزى نگذشته بود كه پيروزى ما در جنوب لبنان پيروزى ساده و كوچكى بود، پس از گذشت يك سال بزرگترين پيروزىها را به دست آورديم اينجا جاءالحق و ذهق الباطل ان الباطل كان ذهوقا. ما ترس به دل دشمن افكندهايم. وقتى بگين اين حرف را مىگويد كه دوره تاريكى بر ما آغاز شده، خيلى معنا دارد، اين دليل وحشتشان است. كيسينجر وقتى گويد :بزرگترين حادثهاى كه بعد از جنگ جهانى دوم اتفاق افتاده، اين پيروزى انقلاب ايران بود. حالا اين خطرناك بودن پيروزى انقلاب اسلامى ايران براى آمريكا در چه رابطه است. اگر آمريكا در ايران اقداماتى را كه در ويتنام انجام داده انجام ندهد، جنبش انقلابى ايران امتداد پيدا مىكند تا به اسرائيل برسد. ديروز اين را كيسينجر گفته. از اين حرف مىتوانيم بفهميم كه چقدر خطرناك است براى مصالح آمريكا در منطقه و از زبان خود دشمن مىشود فهميد كه حقايق وضع ما چگونه است.
وقتى كه من به بغداد آمدم، به سران كشورهاى عربى در بغداد، حكام عرب گفتم كه كمترين حرفى كه از حكام عرب من شنيدم اين بودكه شما چكار داريد به كار ايران، شما چكار داريد به آيت الله العظمى خمينى. اين كمترين حرفى بوده كه زدند. ديگران مىگفتند كه مصالح شما با وجود شاه تامين مىشود. شاه را داشته باشيد مصالحتان شايد بهتر شود.آخرين بار در يك ديدار از كشورهاى در خليج چند روز پيش از پيروزى، شما در اينجا، در خليج، حكام خليج مىگفتند كه اطلاعاتى كه به ما رسيده اين است كه بختيار پيروز مىشود و آمريكائىها بختيار را مىتوانند نگاه دارند در مقابل ايران.
امام خمينى: همه حسابهائى كه دولتهاى بزرگ كردهاند، همه خطا از كار در آمد براى اينكه يك مساله الهى بود.
ياسر عرفات: و مكروا و مكرالله خيرالماكرين.
امام: و اين حسابها كه مىكنند و بعدها مىخواهند بكنند، آنها هم خطا از كار در مىآيد. (انشاءالله ).
صحيفه نور ج 5 صفحه 95
ياسر عرفات: آنها مىگويند زلزلهاى به وجود آمده، ما مىگوئيم كه انفجار نور ظاهر شده. ما مىگوئيم دورانى كه امت ما و منطقه ما آزاد و مستقل باشد فرا رسيد. مشكلات زيادى هست در پيش، ولى در عين حال خوشبين هستم به آينده و در برابر شما جهاد بزرگتر و كوشش خسته كنندهترى در پيش است. جنگيدن و پيروز شدن. تجديد بناى جامعه سختتر است. شاه اينجا را خراب كرده.
امام :ما اميدمان به خداست و مايوس از خدا نيستيم و بر مشكلات به اميد خدا غلبه مىكنيم و به ماديات اين نظر را نداريم. غلبه را با ماديات نمىدانيم، غلبه با معنويات است و ما دامى كه شعب ما به خداى تبارك و تعالى اتكال بكنند پيشرفت خواهند كرد و اگر خداى نخواسته انحراف پيدا شد زوال براى همه هست.
ياسر عرفات: من فكر نمىكنم كه توطئههاى دشمن پايان يافته باشد. وقتى كه سيل حوادث را در نظر مىگذرانيم به يقين مىيابيم كه دشمن ول نمىكند اينجور دژى به اين آسانى سقوط بكند.
امام :او خواهد نكند لكن خدا بر خلاف او انشاءالله عمل مىكند.
ياسر عرفات :اگر چه من الان مىخندم، خنده بر لب دارم ولى قلبم خون چكد به علت كشتارهايى كه در ايران شده.
امام :انشاء الله قلب شما هم فراخ مىشود.
ياسر عرفات: خدا شاهد است كه من در عمرم هيچ شاديى به خودم نديدم مثل شاديى كه به خودم ديدم وقتى كه شما پيروز شديد.
امام خمينى: انشاءالله خداوند حفظ كند مسلمين را انشاءالله.
ياسر عرفات: در لبنان چون ممنوع است تير هوايى زدن به عنوان شادمانى، بيش از يك سال است كه در لبنان ممنوع است و مخصوصاً فرمانده كل نيروهاى آزاديبخش فلسطين دستور دادهاند هيچ كس هيچ فشنگى رابه هدر ندهد، به هيچ منا سبتى و همه لبنان سراسر آتش شد و ابوعمار براى اولين بار خودش 5 تير به هوا زد و اين قانون را شكست به عنوان شادمانى. دهكدههاى جنوبى لبنان، منطقههاى شيعهنشين بىشك در بمباران هوائى، اين دهكدههاى شيعهنشين را خواهند كوبيد. بگين غمزده و غمگين است به علت حوادث ايران. خداوند انشاءالله جنوب را در برابر بمباران مهاجمان اسرائيل حفظ بكند. دولتهاى عرب نيروهايش را حفظ بكند.
صحيفه نور ج 5 صفحه 96
انشاءالله حضرت آيت الله العظمى خمينى و ملت ايران آنها را حفظ مىكند.
امام: اميدواريم كه خداوند حفظ كند.
عرفات: اسرائيل درست است كه دوستانى دارد، ما هم برادران و دوستانى داريم.
امام خمينى: ما اعتمادمان به خداى تبارك و تعالى است.
ياسر عرفات: هفته گذشته دوران تازه اى بود.
امام: انشاءالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 97
تاريخ: 29/11/57
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان زرتشتيان ايران
رفتار اسلام با اقليتها، انسانى و عادلانه است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان تشكر مىكنم و آقايان، چنانچه همه اقليتها، مطمئن باشند كه اسلام با اقليت هميشه بطور انسانى، بطور عدالت رفتار كرده است و همه در رفاه هستند و اينها هم مثل ساير اقليتها جزئى از ملت ما هستند و ما و آنها با هم در اين مملكت زندگى مىكنيم انشاءالله. و رفاه همه حاصل خواهد شد و رمز اين پيروزى كه وحدت كلمه است بايد حفظ بشود. ما در محل خودمان، شما هم در محل خودتان، ساير طبقات همين طور و همه كوشا باشيم كه اين ايرانى كه الان دست ما دادهاند و خرابه اى است همه با هم و با فعاليت همه دست به هم بدهيم و اين ايران خراب را از سر بنا بكنيم.
شاه را محاكمه و بيت المال غارت شده توسط وى را ضبط خواهيم كرد
اينها تمام ذخائر ما را بردند، جواهرات ما را يك مقداريش را آن پدر برد و بيشترش را هم اين پسر و اتباعش بردند و همينطور پولهاى اينجا را به بانكهاى خارج كه ميلياردها پول از اينجا به بانكهاى خارج منتقل كردند كه انشاءالله آنها پس گرفته خواهد شد، و شاه را خواهيم خواند به ايران يا محاكمه خواهيم كرد او را غيابا و اموالش را ضبط خواهيم كرد براى اينكه آنها اموال نداشتند، اين اموال، اموال ملت است. شما هم كه زرتشتى هستيد و هميشه و هميشه خدمتگزار اين ملت و اين مملكت بوديد، بايد به كار خودتان ادامه بدهيد و وحدت كلمه را حفظ كنيد. از خداوند تعالى توفيق همه ملت ايران را خواهانم.
والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 98
تاريخ: 30/11/57
پيام امام خمينى به مناسبت بازگشائى مدارس
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه مدارس كشور پس از يك مبارزه بزرگ اسلامى دوباره گشوده مى شود، از دانش آموزان و دانشجويان و معلمان و دبيران و استادان عزيز (وفقهم الله تعالى) تشكر مىكنم و از كارمندان و كاركنان آموزش و پرورش سپاسگزارم. يادآورى اين نكته ضرورى است كه اين انقلاب تا رسيدن به نتيجه نهائى كه قطع يد آمريكا، شوروى، انگلستان، و ساير دول استعمارگر است ادامه دارد.
فرزندان عزيزم! ديگر اين شمائيد كه بايد هر چه بيشتر كوشش كنيد تا نهال آزادى و استقلال كشور را آبيارى كنيد. فرداى شما فرداى دشوارى است كه اگر مجهز به علم و تقوا و شعورانقلابى - اسلامى شديد، پيروزىتان حتمى است و اگر خداى نكرده در اين مرحله كوتاهى كنيد، مسئوليت آن به عهده خود شماست. هرگز اجازه ندهيد كه عدهاى معدود چون گذشته تلخ روزهاى استبداد بر شما حكومت كنند، اصل دموكراسى اسلامى را فراموش نكنيد.
امروز ملت ايران بدون گرايش به چپ و راست قيام نموده است و موفقيتهائى را به دست آورده است كه تمام خائنين داخلى و خارجى را به لرزه انداخته است و آنان در كميناند تا هر آن، چون گذشته شما را نابود گردانند به همين جهت بايد سعى كنيد تا با اتحاد خويش جامعه اسلامى بوجود آوريد، جامعه اسلامى كه در آن همه آزادانه عقائد خود را ابراز دارند.
اكنون خوشوقتم كه شرائط به سود ملت ستمديده ما دگرگون شده است و همان مسئوليت و تعهدى كه در ماههاى گذشته ايجاب مىكرد تا دست به اعتصابات و تظاهرات بزنيد امروز ايجاب ميكند تا كار تحصيلى خود را با كمال جديت و در محيطى آرام از سر گيريد. ديروز عوامل بيگانه در پى شكستن اعتصابات بودند و امروز كه مىبينند كه جريان كشور در جهت حكومت عدل اسلامى در حركت است با شعارهائى ظاهرا انقلابى رو در روى نهضت اصيل اسلامى - انقلابى قرار گرفتهاند.
من از همه شما مىخواهم كه از امروز اول اسفند 1357 به كلاسها رفته و براى فرداى خود سربازانى انقلابى و اسلامى باشيد، خدا يار شما و ياور شما باد. لازم است تذكرات زير را بدهم :
1- رمز پيروزى ما وحدت كلمه يوده است. اكنون با كمال خضوع مىخواهم تا از اختلافات دست برداشته و براى فرداى خود فكر اساسى كنيد و از هر گونه اختلاف بپرهيزيد كه چون موريانه خوب و بد را نابود مىكند.
صحيفه نور ج 5 صفحه 99
2- كتابهاى درسى راچه دبستانى و چه دبيرستانى و چه دانشگاهى تغيير اساسى داده و آنچه از عكس و مطالبى كه به نفع استعمار و استبداد است تصفيه كنيد و دروس انقلابى - اسلامى كه بچههاى ما را بيدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بار آورد جايگزين آن كنيم.
3- بايد در سراسر ايران با پاكسازى آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعمارى، محيطى بوجود آوريد كه اطفال ما را شير بچگانى كه هميشه پشت جبهه مقاومت عليه آمريكا و صهيونيست و ساير چپاولگرىهاى شرق و غرب نشستهاند، تربيت كنيد و مطمئن باشيد كه خمينى تا قطع ريشههاى استعمارى چپ وراست همسنگر شماست و رسالت اسلامى هر فرد مسلمان تا مرگ ادامه دارد. من چشم اميدم به شماست.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page