-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 110
تاريخ: 11/8/58
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت آيت الله قاضى طباطبايى
بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
با كمال تاسف ضايعه ناگوار شهادت عالم مجاهد حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد محمد على قاضى طباطبائى رحمه الله عليه را به عموم مسلمانان متعهد و علماى اعلام مجاهد و مردم غيور مجاهد آذربايجان و خصوص بازماندگان اين شهيد سعيد تسليت عرض و از خداوند متعال صبر انقلابى براى مجاهدين راه حق و اسلام خواستارم.
ملت عزيز برومند ايران و آذربايجانيان غيرتمند عزيز بايد در اين مصيبتهاى بزرگ كه نشانه شكست حتمى دشمنان اسلام و كشور و عجز و ناتوانى و خود باختگى آنان است، هر چه بيشتر مصمم و در راه هدف اعلاى اسلام و قرآن مجيد بر مجاهدات خود افزوده و از پاى ننشينيد تا احقاق حق مستضعفين از جباران زمان بنمايند. عزيزان من در انقلابى كه ابر قدرتها را به عقب رانده و راه چپاولگرى آنان را از كشور بزرگ بسته است، اين ضايعات و ضايعات بالاتر اجتناب ناپذير است. ما بايد از كنار اين وقايع با تصميم و عزم و خونسردى بگذريم و به راه خود كه راه جهاد فى سبيل الله است، ادامه دهيم. شهادت در راه خداوند، زندگى افتخار آميز ابدى و چراغ هدايت براى ملتهاست.
ملتهاى مسلمان از فداكارى مجاهدين ما در راه استقلال و آزادى و اهداف توسعه اسلام بزرگ الگو بگيرند و با پيوستن به هم سد استعمار و استثمار را بشكنند، به پيش به سوى آزادگى و زندگى انسانى بروند. از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و رحمت و مغفرت براى شهداى راه حق و شهيد سعيد طباطبائى خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 111
تاريخ: 11/8/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از زندانيان سياسى رژيم گذشته
سعادت از آن كسانى است كه تكليف خويش را ادا كردند
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه بود گذشت و سعادت را آنها بردند كه تكليف خودشان را ادا كردند، چه در حبس چه در زير شكنجه و چه بيرون از حبس. بايد مهيا باشيد براى مصيبتها، يكى بعد از ديگرى. شما يك انقلابى كرديد و يك سدى را شكستيد كه در دنيا نظيرش كم يا نبوده است، منتظر نباشيد كه بعد از شكستن اين سد و كوتاه شدن دست ابرقدرتها از خزائن شما و رفتن خائنين از اين كشور و كوتاه شدن دست استفاده جوها همين طور به اين سادگى مطلب بگذرد.
به دنبال شهادت مردان بزرگ بايد ارادهها مصمم تر گردد
ما بايد مهيا باشيم كه باز شهيد بدهيم. چنانچه ديروز، ديشب يكى را داديم، مرحوم آقاى قاضى رحمه الله به شهادت رسيد و قبل از او هم بوده است و بعد از او هم خواهد بود، لكن اين شهادتها ارادههاى شماها را بايد مصمم تر كند. شما در يك راهى قدم بر مىداريد كه در اين راه شهادتهاى بسيار از مردان بزرگ واقع شده. راه اسلام است، براى اسلام قيام كرديد و براى حق قيام كرديد و كسى كه براى حق قيام كند، براى اسلام قيام كند، همه چيز بايد پيش او سهل و آسان باشد. شهادت يك هديهاى است از جانب خداى تبارك و تعالى براى آن كسانى كه لايق هستند و دنبال هر شهادتى بايد تصميمها قوىتر بشود و بفهمانيد به اينهائى كه اينطور كارهاى ناجوانمردانه كنند كه ديگر نمىتوانند با يك همچو كارهائى اعاده بدهند آن مسائل سابق را، بلكه اين نحو كشتن كه به طور ناگهانى و دزدكى مىكشند اين دليل بر شكست آنها است. اگر اينها قدرتى داشتند در ميدان مىآمدند، تا آن وقتى كه يك قدرتى داشتند در ميدان بودند و شما هم در ميدان و ملت ما آنها را عقب زد، ديگر اين آشفتگىهاى جزئى و اين دست و پازدنهائى كه گاهى يك كسى را به شهادت مىرسانند، گاهى يك دزدى كنند، سرگردنهها دزدى مىكنند، اين دغلبازىها دليل بر اين است كه اينها ديگر مايوس هستند و شكست خورده هستند.
صحيفه نور ج 10 صفحه 112
براى پياده كردن محتواى مترقى اسلام، مردانه در ميدان باقى بمانيد
شما هم قويدل باشيد و از اين شهادتها هيچ ابدا باكى نداشته باشيد و مردانه همانطورى كه تا حالا قيام كرديد و نهضت كرديد و اين سد عظيم را شكستيد، مردانه در ميدان باقى باشيد و جلو ببريد اين نهضت را تا اينكه انشاءالله اسلام با آن محتواى مترقىاش پياده بشود و مملكت ما يك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود يعنى تمام قشرهايش اسلامى بشود يعنى هم دولت يك دولت اسلامى باشد هم وزارتخانهها يك وزارتخانههاى اسلامى باشد، هم ادارات، ادارات اسلامى باشد هم استاندارىها استاندارىهاى اسلامى باشد، هم بازار و دانشگاه و امثال ذلك.
بايد ما كوشش كنيم براى اين مقصد بزرگ يعنى اين مقصدى كه انبيا دنبال اين مقصد بودند و تا آخر هم دنبال اين مقصد بودند و به پيش رفتند، ماها بايد به تبعيت از انبياء خدا، به تبعيت اولياء خدا اين مكتب را به پيش ببريم و انشاءالله اين مملكت را يك الگوئى قرار بدهيم از براى ساير كشورهاى اسلامى و بلكه ساير كشورهائى كه مستضعفين گرفتار مستكبرين هستند و اميدوارم كه موفق بشويد.
در انجام كارها توجهتان به خدا باشد كه عمل براى خدا باخت ندارد
شما در اين كارهائى كه انجام مىدهيد، چه در جهاد سازندگى، چه در پاسدارى و چه در دادگاهها و هر جا هستيد، ادارات، توجهتان به خدا باشد. كى كمك به من مىكند كى نمىكند خيلى مطرح نباشد پشتيبان. شما داريد يك عمل انسانى - اسلامى براى خدا انجام مىدهيد، توانستيد انجام بدهيد كه به آن نتيجه هم رسيديد، اگر نتوانستيد هم انجام بدهيد باز شما برد داريد، براى اينكه پيش خداست، مطلب الهى است. كسانى كه براى خدا كار مىكنند هيچ وقت باخت در آن نيست آنهائى كه براى دنيا كار مىكنند باخت دارند كه اگر نرسيدند خوب، باختند و عمرشان هم هدر دادند، اگر برسند هم باخت دارند لكن آنهايى كه براى خدا قيام مىكنند، اطاعت امر خدا را مىخواهند بكنند، نهضت براى خدا، قيام براى خدا، عمل براى خدا، اين هيچ وقت شكست ندارد. در ظاهر هم اگر خيال بشود كه ما نتوانستيم عمل بدهيم پس شكست خوردهايم، به حسب واقعش شكستى نخورديم، براى اينكه ما براى خدا كار كرديم و كسى كه براى خدا كار بكند همين دنيا نيست قضيه، جاهاى ديگر ما داريم، برد آنجا است. البته دولت مكلف است، استاندارها مكلف هستند كه همراهى كنند و اين جهاد سازندگى كه جوانها مشغول هستند يا ساير كارهائى را كه جوانها مشغول هستند، به قدر احتياجى دارند، احتياجات آنان را برآورند به مقدارى كه مىتوانند. دولت مسامحه نشود و آنها هم بايد عمل بكنند. يعنى همه ما موظفيم به اينكه يك كشوررى كه از گلوى استعمار بيرون كشيديم، حالا خودمان ادارهاش كنيم به طورى كه ديگر محتاج به آنها نباشيم. اين احتياج به دشمن تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد يك وقت انسان احتياج دارد به برادرهاى خودش، اينهم خوب نيست لكن يك وقت احتياج داشته باشد به دشمن خودش، يعنى آنى كه در طول تاريخ ما را استضعاف كرده، در طول تاريخ به ما خيانت كرده، جنايت كرده است، حالا ما محتاج به او باشيم در ارزاقمان، دستمان را پيشش دراز
صحيفه نور ج 10 صفحه 113
كنيم كه گندم بده، دستمان را پيشش دراز كرديم كه مستشار بده، اين به نظر انسان تلخترين چيزهائى است كه در ذائقه انسان بايد باشد كه پيش دشمنش، پيش آنكه همه چيزش را از بين برده، دست دراز كند كه به من ارزاق ما را بده. بايد ملت ما اين تحول را پيدا كند كه عارش بيايد كه به آمريكا بگويد گندم به ما بده يا مستشار به ما بده، خودش بايد دنبال كار خودش باشد، خودش بايد قيام كند و حوائج خودش را برآورد.
همه اقشار ملت قيام كنند براى رسيدن به خودكفائى و رفع حوائج خويشتن
همه بايد با هم كمك بكنيم، يعنى ملت، همه قشرهاى ملت بايد در صدد اين باشند كه خود كفا باشند، محتاج نباشند. آنوقت قشر كشاورز، كشاورزيش بايد توسعه بدهد و زياد توسعه بدهد. الحمدلله در اين سال توسعه پيدا كرده بود بلكه در جائى ديدم كه راجع به قم و اطراف قم بود كه چهار مقابل قم و اطراف قم زياد شده است امسال از سالهاى سابق. ما اميدواريم كه سالهاى بعد زياد جورى بشود كه ما صادر كننده باشيم و آنها محتاج به ما باشند، نه جورى باشد كه ما پيش كسانى كه به ما آنطور رنج دادند برويم و بگوئيم شما به ما گندم بدهيد. بعدش هم بايد در همه امور اينطور باشد.
اگر يك مملكتى بخواهد مستقل باشد، اول شرط اين است كه احتياج نداشته باشد به غير اگر احتياج داشت كه نمىتواند مستقل باشد، احتياج خودش يك وابستگى است. اگر يك روزى آن كسى كه ما به او محتاج فرض كنيد باشيم، يك روزى جلويش را بگيرد، خوب ما بايد تسليمش بشويم. ما بايد كارى بكنيم كه مستقل بخواهيم بشويم، كارى بكنيم كه محتاج نباشيم. اين هم به اينكه دانشگاهى بنايش را بر اين بگذارد در دانشگاه خودش كارى بكند كه آن مقدارى كه مملكت خودش محتاج است بتواند آن مقدار را درست بكند. اطبا، عار است براى يك مملكتى كه خارج از طب او استفاده كرده، حالا هم هر كس هر چيز مىشود از اينجا پا شود و برود به لندن پيش دشمنهاى ما، پيش آن كه الان دشمن ما را در آنجا دارد حفاظت مىكند، آمريكا، پيش آن كه دشمن بزرگ ما را دارد حمايت مىكند و پشتيبانى از او مىكند و توطئه گرى مىكند. عار است براى ما كه مريضهاى ما بروند در يك چنين مملكتى كه آنطور هستند. ما بايد اطباءمان هم در خود مملكت ما تربيت بشوند هى مايوس نباشند از اينكه ما نمىتوانيم اينقدر خودشان را نبازند. خوب پيش هم هى مىگفتند: خوب نمىشود با اين قدرتها، نمىشود با اين قدرتها در افتاد، بيائيد بسازيم، بيائيد بسازيم لكن شما ديديد وقتى ملت خواست شد. وقتى يك ملتى يك چيزى را مىخواهد بشود، خدا همراهش است. همانطورى كه آن وقت مىگفتند نمىشود اين قدرت را به هم زد و شما عمل كرديد و شد، حالا هم كه مىگويند ما نمىتوانيم مثلا خود كفا بشويم راجع به چيزها، خير مىتوانيم و بايد همت كنيم و بشويم. بايد طبيب از خود ما باشد، مهندس از خود ما باشد، همه چيز از خود ما باشد، احتياج به اين نداشته باشيم كه ما از خارج وارد كنيم، مغز از خارج وارد كنيم، ما خودمان بايد داراى مغز صحيح باشيم. اين مغزهائى هم كه مىگذارند مىروند، اينها هم به درد ما نمىخورند. خودتان بايد حالا از اول بسازيدخودتان را براى
صحيفه نور ج 10 صفحه 114
اينكه كشور خودتان را خودتان اداره بكنيد خيلى هم دنبال اين نباشيد كه حالائى كه داريد كار مىكنيد خير بايد حتما همه ادارات هم با شما همراهى كنند، شما براى خدا كار بكنيد البته آنها بايد اين كار را بكنند لكن اگر يك وقتى يك لنگى پيدا شد هيچ ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و ياس به خودتان راه ندهيد. خودتان قدرتمنديد، خودتان مىتوانيد عمل بكنيد.
كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد
من اميدوارم كه خداوند همه شما را توفيق بدهد و همه ما را توفيق بدهد كه براى خدا كار بكنيم تا شكست در آن نباشد. اين از همه توفيقها بالاتر است كه ما خودمان طورى بكنيم كه كارهايمان براى او باشد. خدمت به ملت خدمت به او است. خدمت به مملكت خود شما خدمت به خداست. مملكت، مملكت خداست. خدمت كردن براى اينكه ما محتاج به اجانب نباشيم، اين خدمت بزرگى است، خدمت الهى است، براى خداست اين. كوشش كنيد كه كارتان براى خدا باشد وقتى براى خدا باشد از هيچ چيز باك نداشته باشيد، خدا همراه شماست و كسى كه خدا همراهش است از هيچ نبايد باك داشته باشد.
اميدوارم كه خداوند همه شما را تاييد كند و موفق باشيد و اگر مطالبى هم هست ممكن است بنويسيد چون من وقت اينكه حالا بنشينم يك مدتى صحبت كنم ندارم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 115
تاريخ: 11/8/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان عربستان سعودى مقيم ايران
نهضت اسلام نمىتواند محصور در يك كشور باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
مع الاسف آقايان وقتى آمدند كه ظهر است و من وقتى ندارم لكن چند كلمه عرض كنم. اين نهضت ايران نهضت مخصوص به خودش نبوده و نيست، براى اينكه اسلام مال طائفه خاصى نيست، اسلام براى بشر آمده است، نه براى مسلمين و نه براى ايران. انبياء مبعوثند بر انسانها و پيغمبر اسلام مبعوث بود بر انسانها، خطاب به ناس يا ايها الناس و ما كه نهضت كرديم براى اسلام نهضت كرديم. جمهورى، جمهورى اسلامى است. نهضت براى اسلام نمىتواند محصور باشد در يك كشور و تواند محصور باشد در حتى كشوررهاى اسلامى نهضت براى اسلام همان دنباله نهضت انبياست. نهضت انبيا براى يك محل نبوده است، پيغمبر اكرم اهل عربستان است لكن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است.
براى مناديان حقوق بشر سياست و موجوديت شان مطرح است، نه جان انسانها
انبيا آمدند كه انسان را بسازند. انسان يك موجودى است در ابتدا مثل ساير حيوانات است، اگر رشد بكند يك موجود روحانى مىشود كه بالاتر از ملائكه الله مىشود و اگر طرف فساد برود يك موجودى است كه از همه حيوانات پستتر است الان شما در اين انسانهائى كه در دنيا هستند و ادعاى انسانيت مىكنند، ادعاى طرفدارى از بشر مىكنند، ادعاى حمايت از حيوانات مىكنند، شما الان اين اشخاص را كه بك همچو ادعاهايى دارند ملاحظه مىكنيد، كه گمان ندارم در تمام حيوانات يك حيوانى به درندگى اينها پيدا بشود، يك حيوانى كه، يك موجودى كه تمام اين بشر و بشريت را براى نفع خودش مىخواهد، ميليونها آدم را مى كشد براى اينكه يك نفعى ببرد. حيوانات اگر چنانچه حيوانخوار باشند، به اندازه شكم شان وقتى سير شدند رها مىكنند، و عده ديگر سراغ كار، اما اين انسانى كه انسان كه از حيوانات است و بدترين حيوان است براى يك منفعت جزئى حاضر است كه فوج فوج اين انسانها را بكشد، انسانهاى ديگرى، آنهائى كه سر راه نفع او ايستادهاند يا لااقل به نفع او عمل نمىكنند، اين انسانها پيش آنها اصلا موجوديت شان مطرح نيست. آنها حاضرند كه چند صد هزار، چند صد ميليون جمعيت را بكشند تا اينكه يك جائى را براى سياست خودشان
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 118
تاريخ: 12/8/58
بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و گروهى از اهالى مردم قزوين
لزوم احساس مسووليت و هميارى كليه اقشار ملت در آباد ساختنكشور طاغوت زده
بسم الله الرحمن الرحيم
من خوشحالم كه با شما ورزشكارهاى عزيز، ورزشكارهائى كه براى ملت ما پشتوانه هستيد، امروز مواجه هستم. من به شما دعا مىكنم، به همه ملت و به شما ورزشكارها كه قدرت جسمى و انشاءالله قدرت روحى هم داريد. البته مشكلات هست و مشكلات دنبال هر انقلابى اجتناب ناپذير است لكن مشكلاتى نيست كه نشود جبران كرد، مشكلاتى است كه با يك فرصتى قابل جبران است لكن بايد اين احساس در ملت ما باشد كه بعد از آنكه طاغوت رفت، يعنى قدرتى كه هر چه مىخواست براى خودش مىخواست و همه ثروت ما و ذخائر ما را به نفع خودش و اربابهاى خودش چپاول كرد، بعد از رفتن يك همچو طاغوتى كشور به دست خود شما افتاده است، يعنى مال شماست، هر جائى ديگر مال خود اهالى آنجاست، بايد اهالى هر ناحيهاى، اهالى هر شهرستانى، اهالى هر روستائى كوشش كند براى ساختن همان جائى كه هستند. اگر همه دست به هم ندهيد و همه قشرها كمك نكنيد، به اين زودى نمىشود اين كشور را كه پنجاه سال اقلاً درخرابيش كوشيده شده است آباد كرد.
تبليغات مفسده جويانه شياطين با سمپاشى و ايجاد ياس در ميان مردم
الان دستهائى، قلمهائى، زبان هائى در كار است كه ملت ما را مايوس كند، اشكالاتى مىتراشند و نقل مى كنند و مىنويسند و مىگويند. همهاش براى اين است كه روح ياس در شما، در جوانهاى ما، در قشرهاى ملت ما ايجاد كنند. اگر روح ياس پيدا بشود در يك جامعهاى، آن جامعه سست مىشود و اگر سست شد، نمىتواند به پيروزى برسد. آنها هم چون به حسب شناخت روانشناسى خود به اينجا رسيدهاند كه بايد اين ملت را مايوس كرد، هر چه بشود، هى مىگويند هيچ نشد. همين كه تبليغات و بوقهاى تبليغاتىشان در صدد اين است كه بگويند خوب، انقلاب شد و هيچ كارى نشد، اين براى اين است كه شما را از اين انقلاب مايوس كنند. اين يك مطلبى است كه شياطين الهام به اينها كردهاند كه اين ملتى كه با عزم راسخ خودش يك همچو قدرت بزرگى را شكست در صورتى كه هيچ در دستش نبود و با ايمان راسخ خودش و اجتماع و وحدت كلمه اين سد را شكست، آنها يك همچو قدرتى از كشور ما و جوانهاى ما ديدند و اين خوف درشان پيدا شد كه اگر اينطور
صحيفه نور ج 10 صفحه 119
پيش برود، ديگر امكان ندارد كه آنها بتوانند باز آن چپاولگرى خودشان را اعاده بدهند، پس چه بكنند؟ از طريقهاى مختلف شروع كردند به سمپاشى، هر جا توانستند عملاً هم خرابكارى كردند مثل كردستان، خوزستان، اينجاها عملاً هم مشغول به فساد و مفسده شدند، چنانچه مىدانيد اخيراً هم جنايت بزرگى كردند و عدهاى را از سربازها به شهادت رساندند و همين طور باز جنايت دومى را كه اشاره كرديد كه مرحوم آقاى قاضى طباطبائى رحمه الله كه از دوستان سابق من هستند و سوابق دارم با ايشان، ايشان حبسها رفته است، مجاهدات كرده، تبعيدها شده است، آنها اينطور اشخاص را يكى يكى ترور مىكنند و منظور اين است كه مايوس كنند شما را، آنجا هم كه عملاً دست به كار توانند بشوند، شروع مىكنند با تبليغات.
شرح خدمات و تحولاتى كه پس از پيروزى انقلاب اسلامى به وقوع پيوسته است
هر روز ما مشاهد اين مطلب هستيم كه يك دستهاى مىآيند اينجا شكايت مىكنند كه مثلاً فرض كنيد كه در بلد ما، در طرفهاى ما كارهائى نشده است و پيشرفتهائى نكردهاند و گاهى هم به طور كلى مىگويند كه اين انقلاب شد اما چيزى به دست نيامد. از اين جهت من بايد به شما عرض بكنم كه انقلاب هشتماهه - حدود هشت ماه است علىالظاهر - بايد شما ببينيد كه در اين انقلاب هشتماهه بايد چى به دست ما بيايد، چه آمده است تا شكايت از آنهائى كه نيامده است بكنيم. آمدهها را هيچ اصلاً اين نويسندهها توجه به آن نمىكنند، يعنى توجه دارند لكن براى ايجاد روح ياس در مردم آنها را اصلاً ذكر نمىكنند، هى از آن چيزهائى كه بايد بشود و حالا نشده، هى آن را به رخ مىكشند و آن چيزهائى كه شده اصلاً از آن ذكرى نمىكنند، هى مىگويند چه شده. حالا من عرض مىكنم كه آن چيزى كه به تصديق همه ملت شده است و آن اينكه دزدها را بيرون كرد، اشخاصى كه سرمايههاى اين مملكت را مىدزديدند و به خارج بردند و نفت ما را، گاز ما را و ساير معادن را به خارج مىفرستادند در ازايش هم چيز مختصرى مىگرفتند آن هم براى خودشان، به ملت كارى نداشتند، خوب، اين كار شده است. اين را كسى مىتواند بگويد كه اين كار نشده است و محمد رضا باز مشغول به خرابكارى است يا آمريكا باز در ايران مستشار دارد و مشغول به بردن و خوردن است؟ يك همچو كار بزرگى كه سابقه در دنيا ندارد كه يك ملت بدون هيچ ساز و برگى مثل آمريكا كه اينجا را در حلقومش بلعيده بود، از حلقومش بيرون كشيدند، اين را هيچ ذكر نمىكنند كه يك همچو كارى شده است. مىتوانند بگويند نشده است؟ نمىتوانند بگويند، اما اصلاً اين را هيچ حرفش را نمىزنند، حرف نمىزنند كه ما امروز يك وضعيتى داريم كه مملكتمان دست خودمان است. شما اين آزادى كه الان داريد شما مىتوانستيد در پنج سال پيش از اين، پيش من بيائيد؟ اگر يك همچو اجتماعى قاچاقى مىآمد بيرون، سرنوشتش جز اين بود كه بايد برود حبس؟ خوب، اين يك نعمتى نيست كه براى ما حاصل شده است كه حالا ما با هم كه سالهاى طولانى شايد هيچ وقت هم ما خدمت شما نرسيده باشيم حالا در يك مجلس نشستهايم با هم صحبت مىكنيم، مسائل كشورمان را، مسائل مملكتمان را داريم مىگوئيم؟ اين كار شده
صحيفه نور ج 10 صفحه 120
است، اين شدهها را اصلاً ذكرى از آن كنند، گويند انقلاب چه كرده، انقلاب اسلامى چه كرده است. اين انقلاب اسلامى براى خاطر اسلامى بودنش با انقلابهائى كه در دنيا واقع شده است، فرقها دارد. يك فرقش اين است كه در انقلابهائى كه مىشده در كودتاهائى كه مىشده (همين چند روز كودتائى كه شده است در يك جائى، تمام مطبوعات و تمام احزاب و تمام اجتماعات را قدغن كردند) انقلاباتى كه شده است گاهى يك ميليون، دو ميليون جمعيت كشته شده است. بعد از انقلاب كشتار دستجمعى مىشود. اين انقلاب، اسلامى چون بود، هيچ بعد از انقلاب كشتارى كه مردم را بكشند و مثلاً اينهايى كه حالا غلبه كردهاند، مردم چون غلبه خود ملت بود، آن هم ملت اسلامى، آن هم با اسم اسلام. دنبال اين نه مطبوعات قدغن شد و نه اجتماعات قدغن شد و نه احزاب قدغن شد، تا چند ماه بعد بعضىها را ديدند مشغول توطئه اند، الان هم مشغولند، بعضىها را ديدند كه از خارج چيز اخذ مىكنند و دارند توطئه مىكنند، بعضى مجلات اينطورى و بعضى مطبوعات اينطورى را دادگاه جلو گرفت براى اينكه ملت را داشت به تباهى مىكشيد اما باز همه مطبوعات هستند سر جايشان، احزاب هم هستند سرجايشان و درهاى اين مملكت هم باز به همه جا. اين يك نعمتى است كه ما از اسلام داريم و از اين انقلاب اسلامى، نعمت بزرگ آزادى. شما الان ديگر نمىترسيد از اينكه سازمان امنيت شب بيايد بهانه بگيرد، شما را بگيرد ببرد و حبس كند و اصلاً معلوم نشود كه چه شد. چقدر جوانهاى ما در حبس رفتند كه معلوم نشد چه شد. آنهائى كه معلوم شد و ماها مطلع از آن هستيم چقدر زياد هست و چقدر جوانهاى برومند ما را كشتند و چه كردند، اما عده كثيرى اصلاً اطلاع از آنها حاصل نمىشد. عده زيادى را اينها آنطورى كه آنوقتها كه حمله مىكردند به هر طرف، مىگفتند نشاندند آنها را توى هليكوپتر يا چى، مىبرند بالاى دريا باز مىكنند و مىريزند آنجا. اينها حالا هست ديگر؟ اينها از آثار اين انقلاب نيست؟! اين بى انصافها كه مىگويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، اينها را نمىبينند؟ كورند اينها؟ يا مىبينند و خائنند؟ اشكالتراشىهاى ديگر كه برق، آب، خرابى، چه، چه، چه. خوب، اولاً ما به آنها مىگوئيم كه اينها در انقلاب حاصل شده يا از اول بوده؟ آيا آنهائى كه آسفالت نداشتند، آنهائى كه آب آشاميدنى نداشتند، آنهائى كه بهدارى نداشتند، آنهائى كه حمام نداشتند، اين از چيزهائى است كه در انقلاب اين نادارى حاصل شده است يا نداشتند؟ قبلاً نداشتند. ما از هر كس مىپرسيم كه خوب، شما كه اسفالت مىگوئيد نداريم، از كى ندارى؟ مىگويند از اول هيچ براى ما آسفالت درست نكردهاند. راست هم مىگويند. خوب، آنها نكردند و خراب گذاشتند و رفتند، از ناحيه انقلاب اين ضرر وارد نشده منتها شما مىگوئيد بايد انقلاب اين كار را بكند. انقلاب مال همه شماست، انقلاب را همه شما كرديد، مملكت هم مال همه شماست. همه بايد كمك بكنيد، دولت هم يكى است، ننشستيم ما به اينكه همه كارها را دولت بكند. آن كارهائى كه شده است كه از ناحيههاى مختلف باز مىآيند به ما مىگويند كه فلان كارها شده است، چقدر عمارت ساخته شده، چقدر خانه براى مستضعفين ساخته شده، چقدر زمينها آسفالت شده است، چقدر زمينها را درو كردهاند، چقدر اين جهاد سازندگى خدمت كرده، اينها را هيچ ذكر كنند، اينها را جزء اينكه چيزى نشده ذكر مىكنند. همين پريروز از
صحيفه نور ج 10 صفحه 121
جهاد سازندگى قم آمدند پيش من و آنها گفتند كه الان در تمام اطراف قم و چيزهائى كه مربوط به قم است ديگر ما نقيصه نداريم، همه را درست كرديم. اينها را هيچ ذكر نمىكنند. چقدر حمام، چقدر اسفالت، چقدر عرض بكنم كه درو، چقدر فلان، اينها را اصلاً ذكر نمىكنند. اين بركتى كه از ناحيه انقلاب پيدا شده است كه خود ملت مشغولند، اين احساسى كه در ملت ما پيدا شده است كه بايد تعاون كند، بايد اعانت كند، اين از بركات اين انقلاب است، اينها را اصلا ذكر نمىكنند مىگويند چى شده، هيچى نشده، اما فرض كنيد كه يك نفر آدم يا چند نفر آدم حالا داراى قرض هستند، داراى نمىدانم چى هستند، مىگويند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب كه مىشود بايد قرضها ادا بشود؟ بتوانند، ادا مىكنند. اگر بتوانند قرض هم ادا مىكنند اما اين بهانهگيرىها براى اين است كه شماها را، جوانهاى ما را مايوس كنند، اگر مايوس كردند جوانهاى ما، اين نهضت پيش نرود. كار زياد شده است و خدمت به مملكت زياد شده است و اين خدمتهايى كه شمردم در راس همه خدمتهاست. بالاترين خدمت بيرون كردن اين دزدها از مملكت بود كه شده است اين، اين را انقلاب كرده، نشده يعنى چى؟ چه چيز نشده؟ اينها مىگويند كه باز سازمان امنيت ما داريم؟! باز اويسى و نمىدانم كذا هستند سر كار؟! نصيرى و امثال اينها؟! خوب، همه اينها از بين رفتند، كى اين كار را كرد؟ ملت اين كار را كرد براى انقلاب اسلامىاش، اين انقلاب است كه اين كارها را انجام داده است و مشغولند الان به كار، هم ملت مشغول است و هم دولت مشغول است. اين جهاد سازندگى كه مىروند براى خدمت به مردم، گاهى وقتها من در تلويزيون مىبينم خيلى من خوشحال مىشوم از اين روحيه اينها، البته اين خانمهاى ضعيف البنيه البته نمىتوانند بروند يك زمين بزرگى را درو بكنند لكن حضور آنها در اين مزرعهها موجب اين مىشود كه اين، خود صاحبان آنجا تقويت مىشوند و كارهاشان دو چندان مىشود. اين دكترها و مهندسين و تحصيلكردهها و اينها كه وارد مىشوند در يك جائى مشغول مىشوند به ساختمان يك چيزى و مشغول مىشوند به كار يك چيزى، اينها اسباب اين مىشود كه خود آن اهالى آنجا هم به كار واداشته مىشوند. كار زياد شد، اينها كارهائى است كه در سطح مملكت دارد مىشود و شده است لكن اين بى انصافها مىخواهند مايوس كنند شما را، ايجاد ياس كنند تا اينكه به واسطه ايجاد ياس هى كم كم دست بردارند از كار و بگويند كه كارى نشده. خوب، تبليغات تاثير دارد در انسان، خوب، تبليغ، تبليغ كه كارى نشده، اين كارهائى كه شده را آدم يادش مىرود.
توصيه به ملت در حفظ كيان مملكت و هدم اخلالگران
شما قوى باشيد چنانچه هستيد، شما ورزشكاريد و ورزشكارها قويند و مومن. ايمانتان را حفظ كنيد و از اين حرفهائى كه اينها مىزنند و گفتگوهائى كه مىكنند ابداً خوف به خودتان راه ندهيد و توجه به اين داشته باشيد كه مملكت مال خود شماست و مال خودتان را خودتان بايد حفظ بكنيد و كسانى كه در هر جا هستند بايد مملكت را به عنوان اينكه مال خودشان است خودشان حفظ بكنند و
صحيفه نور ج 10 صفحه 122
اينهائى كه شلوغكارى مىكنند بايد به آنها يا بى اعتنائى كرد يا مشت توى دهانشان زد و از بين برد اينها را تا مملكت آرامش پيدا كند و با آرامش، آنوقت ساختن حسابى نهائى خواهد شد. مادامى كه آرامش در يك مملكتى نباشد و شلوغكارها و آن اشخاصى كه ريزه خوار آن رژيم سابق بودند و خدمتگزار به آن رژيم سابق بودند مشغول شدند به اينكه شلوغكارى بكنند و نگذارند آرامش پيدا بشود، وقتى آرامش نباشد نمىشود سازندگى صحيح بشود. در يك شهرى كه آرامش نيست نمىشود در آن شهر ديگر ساختمان بشود و در آن شهر آسفالت بشود يا در آن ناحيه آسفالت بشود بايد آرامش حفظ بشود تا به دنبال اين كارها بروند و من اميد وارم كه شماها با قدرت جسمى و روحى كه داريد در اين نهضت پيش برويد و ابداً به خودتان هيچ ياس راه ندهيد كه ياس از جنود شيطان است. يكى از جنود شيطان ياس است و اين شياطين كه دارند ياس ايجاد مىكنند اينها هم از جنود شيطانى هستند و شما ياس به خودتان راه ندهيد، اميدوار باشيد، پشتوانه شما خداى تبارك و تعالى است و مملكت، مملكت امام زمان است و شما انشاءالله پيروز خواهيد بود. و به خدا خداوند شما ورزشكارها را و اهالى قزوين را كه سوابق دارند و سوابق دينى دارند، خداوند همه را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 123
تاريخ: 12/8/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميتهها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى استان خراسان
هراس منحرفين از تحقق اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
عتبه بوسى مولا على ابن موسى (ع) از آرزوهاى من است. كراراً هم از خراسان اظهار لطف كردند آقايان و دعوت كردند و من اگر فرصتى پيدا بكنم، آرزو دارم كه بيايم خدمت ايشان و خدمت همه ملت خودم خراسان، لكن شما مىدانيد كه الان من گرفتارىهائى دارم و در يك اجتماعات بزرگى هم براى من ميسور نيست كه رفت و آمد كنم، از اين جهت عجالتاً، موقتاً معذور هستم و اميدوارم كه دعا بفرمائيد من موفق بشوم به يك همچو توفيق بزرگ.
اسلام يك خار بزرگى شده است در چشم اشخاصى كه از اول نمىتوانستند اسلام را ببينند، منتها قبل از انقلاب از باب اينكه دولت طاغوت بود، قلمها و قدمها و گفتارها به اسلام خيلى توجه نداشت، حالا كه دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژيم جمهورى اسلامى شد، اينهائى كه اسلام مثل استخوانى در گلوى آنهاست در صدد برآمدند كه نگذارند اين حقيقت تحقق پيدا بكند. تمام اين اختلافاتى كه مىبينيد با شماها دارند، با كميتهها دارند، با دادگاههاى انقلاب دارند، با روحانيون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است. آنهائى كه نمىتوانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مى بينند كه اسلام پيش آمده است و انشاءالله با مختواى خودش تحقق پيدا مىكند، آنها را خوف بر داشته است كه اگر اين حقيقت تحقق پيدا كند، شياطين طرد خواهند شد. از اين جهت با تمام قوائى كه دارند، با اسماء مختلف، با اسم اسلام، با اسم خدمتگزارى به مردم، با اسم فدائى خلق، با اسمهاى مختلف، اينها به ميدان آمدند، يعنى به ميدان خدا آمدهاند و اينها نمىفهمند به اينكه اگر همه اينها مجتمع بشوند و براى ملت خدمت بكنند، زود اين ملت و اين كشور به نتيجه كه خواهد مىرسد، و اگر همه اينها مخالفت بكنند مخالفت شان به جائى نمىرسد، لكن مشكلاتى ايجاد مىكند. اگر در كردستان اين مشكلات را ايجاد نكرده بودند، حالا مثل ساير جاها آرام بود و توانستند مسلمين كه در آنجا هستند، دولت و ملت، آنجا را آباد كنند لكن آنها كه نمىخواهند اين آرامش پيدا بشود و حقيقت مطلب اين است كه اسلام را نمىخواهند، در آنجا به يك طورى فتنهگرى مىكنند و در هر مركزى با يك اسمى. همانها باز اسلام را نمىخواهند، بعضىشان هم اگر اسلام را بخواهند يك اسلام وارونه مىخواهند. آن اسلامى كه اسلام پيغمبر اكرم است و آن اسلامى كه به وحى الهى آمده
صحيفه نور ج 10 صفحه 124
است، وحى را هم در آن تصرف مىكنند و به صورت ديگر در مىآورند.
اشاعه ماديت، هدف شوم منحرفين در برداشت مغرضانه از اسلام
من كراراً اين مطلب را در نجف هم گفتم و اينجا هم گاهى گفتهام كه ما در يك مدتى گرفتار بوديم به يك قشر از مردم و به قشرى از اهل علم كه اينها اسلام را از آن طرف نگاه كردند. عرفا اسلام را قبول داشتند لكن تمام مسائل را برمى گرداندند به آن معانى عرفانى، مسائل روز قائل نبودند و حتى اگر روايتى يا آيهاى در جهاد مىآمد آنها همان جهاد نفس را مىگفتند هست و اسلام را با يك صورت ديگرى غير از آن صورت واقعى كه جامع است، جامع همه اطراف است نظر مىكردند. من گفتم ما يك مدتهائى مبتلاى به آنها بوديم كه البته مردم صالحى بودند لكن اسلام را با يك صورت مىديدند، يك بعد اسلام را نظر مىكردند. و يك مدتى اخيراً ما مبتلا شديم به يك عدهاى كه اينها عكس آنها هستند، تمام معنويات را اينها به ماديات برمى گردانند. مىگويند مسلميم، لكن نه توحيدشان توحيد اسلامى است و نه بعثتشان بعثت اسلامى است و نه نبوتشان نبوت اسلامى است و نه امامتشان و نه معادشان، همهاش بر خلاف اسلام است، نه اينكه تازه، يعنى ده سال، پانزده سال است پيدا شدهاند. در وقتى كه اوائل شايد حوزه علميه قم بود، بعضى از همين سنخ آدمها كه معمم بودند يك روزى آمدند بعضىشان پيش من و گفتند كه اينطور فهميدم كه معاد همين عالم است، جزا هم همين عالم است. اين آدمها بودند، از سابق هم بودند، حالا زياد شدند. من نجف كه بودم يك آدمى آمد از طرف يك گروهى و بيشتر از بيست روز، بعضىها مىگويند بيست و چهار روز آنجا ماند، هر روز هم آمد پيش من، من يك ساعت يا بيشتر به او مهلت دادم كه صحبت كرد، تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهجالبلاغه، تمام صحبتش، من سوءظن به او پيدا كردم و يادم آمد قصهاى كه مرحوم سيد عبدالمجيد همدانى داشته است كه نقل مىكنند كه يك نفر يهودى آمده بود پيش ايشان و مسلمان شده بود، بعد از يك چند وقتى ايشان ديده بود ايشان خيلى مسلمان شده خواسته بودش، گفته بود تو من را مىشناسى؟ گفت بله شما از علمائيد. مىدانيد كه من مثلاً اولاد پيغمبر هستم؟ مىدانيد كه من پدرانم مسلمان بودند؟ (اينهمه چه، چه) حالا هم عالم هستم در اين جمعيت؟ بله همه اينها را مىدانم. خودت را هم مىشناسى؟ بله، يهودى زادهام. همه پدرهايت يهودى بودند خودت هم يهودى و تازه مسلمان شدى، من يك معمائى پيشم هست و او اين است كه چطور تو از من بيشتر مسلمان شدى، چه شده است كه تو اظهار اسلامت بيشتر از آنى است كه ما هستيم. شنيدم كه بعد رفته و ديگر ايشان را نديده بود. معلوم شد حيلهاى بوده براى يك كارهائى. از اين حيلهها هست. من ديدم كه اين خيلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهجالبلاغه و فلان و در خلال حرفهايش ديدم كه روى اعوجاج دارد مسائل را، حرفهائى را مىزند. من هيچ حرف با او نزدم، جوابش را ندادم، فقط گوش كردم كه بفهمم چه آدمى است، فقط يك كلمهاى كه او گفت كه ما مىخواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم قيام مسلحانه حالا وقتش نيست، براى اينكه نيروى خودتان را از بين مىبريد و كارى ازتان نمىآيد. يك دستهاى از اينها كه حالا شما
صحيفه نور ج 10 صفحه 125
مى بينيد كه اظهار اسلام مى كنند، از شما هم بيشتر دارند اظهار اسلام مىكنند، از اين سنخ جمعيت هستند كه اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است كه پيغمبر اكرم فرموده است، يك چيز ديگرى، وارونهاش مىخواهند بكنند به يك صورت ديگرى، در ارتش همه چيزش را مىخواهند وارونه كنند. در بين اين افراد خيلى از اينها هستند كه بسيار اسم اسلام را مىبرند و بسيار هم دلسوزى براى اسلام مىكنند، اما اگر دلسوزى بكنند، براى آن اسلام خودشان، نه براى اسلام ما. بعضى ديگر هم هستند كه اصلاً نه، اعتقادى به اسلام هم ندارند چنانچه به اين انقلاب هم اعتقادى نداشتند ولى حالا صد در صد اسلامى شدند و انقلابى. حالا شما توانيد يك كسى را پيدا كنيد كه بگويد من انقلابى نيستم . همه هم مىگويند ما از اول بوديم. الان همه اينهائى كه مىآيند، مىگويند ما حبسها رفتيم، چه كرديم، مخالفتها كرديم در زمان طاغوت. حالا ديگر اسم آن رژيم پيش آنها هم طاغوت شده است در صورتى كه در دلشان اين نيست. اينها الان از اسلام مىترسند، سخت هم مىترسند، در صورتى كه اسلام براى همه خوب است، لكن اينها وحشتشان زد، البته براى خيانتكار، اسلام هم خوب نيست، هيچ دين توحيدى براى اسلام خوب نيست، اسلام مخالف با خيانتهاست، مخالف با اين است كه اين جوانهاى ما را به تباهى بكشند به اسم اسلام يا به اسم ترقى و تعالى و اين مملكت ما را به آنطور كه ديديد كشيدند، به اسم تمدن بزرگ. اينها هم كه مىگويند اسلام، نظير تمدن بزرگ آن مردك است كه با اسم تمدن بزرگ مملكت ما را به اينجا رسانيد كه الان همه جمع شدند و نمىتوانند اصلاحش كنند. اينها هم با اسم اسلام مىخواهند بكلى اسلام را كنار بگذارند و يك چيز مادى جاى او بگذارند كه همه چيزش مادى باشد. به اسم اسلام، ترويج ماديت را مىكنند بعضىشان. ما بايد يك اسلامى كه براى همه خوب است، اين اسلامى كه هم معنويات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است، مادياتش هم سالم ترين ماديات، بيايند در همين با ما، همراه با مسلمانها، همراه با جوانها، همراه با اين روحانيون عزيزى كه همه چيزشان را الان گذاشتند براى همين كار اين آقائى نيست كه مىبينند. يك وقتى است كه بايد رفت، وظيفه است.
لزوم بقاى كميتهها و دادگاههاى انقلاب جهت حفظ نظام كشور
اين كميتهها بايد باشد. غلط مىكند كسى كه مىگويد كميته نه. كميتهها اگر نباشند، پاسدارها اگر نباشند، اين دادگاهها اگر نباشند، كى مىتواند اين مملكت را اداره كند؟ كى اداره كرد اين مملكت را آن روزى كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همين روحانيون اطراف همه ولايات و اين جوانهائى كه براى خدا قيام كرده بودند و اين مردم متعهدى كه براى خدا قيام كرده بودند، اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست كردند آشفتگىها را. اگر نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچى نبود. حق ندارد كسى نسبت به اينها يك تعدى بكند و يك فرمانفرمائى. اين كميتهها بايد باشند، اين پاسدارها بايد باشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگسترى غلط مىكند كه به اينها حرفىزند. دادگسترى روى موازين خودش برود، آن هم موازين غلطى كه بايد اصلاح بشود. اين بعضى از اين
صحيفه نور ج 10 صفحه 126
روساى دادگسترى از همان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروند سراغ كار خودشان، نبايد بنشينند و حكمفرمائى كنند و به دادگاههاى ما يا به سپاه پاسداران ما يا به اهل علم ما كه در كميتهها هستند حرفى بزنند. غلط مىكنند اينها، اينهائى كه بايد بروند گم بشوند از اين مملكت، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مىزنند. همين طور اشخاص ديگرى كه در استانها هستند، در جاهاى ديگر هستند، اينها نمىتوانند و نبايد يك وقتى اهانت كنند راجع به مسلمانها، راجع به اين اهل علمى كه مشغول براى خدمت به اين خلق هستند، براى پاسدارها كه مشغول خدمت هستند، براى كميته ها كه مشغول خدمت هستند، براى دادگاهها كه مشغول خدمت هستند. اگر اينها نباشند، كه تو نمىتوانى هى حرف مفت بزنى. اينها اصلاً كارى كردند كه مجال دادند به شما كه مىتوانيد حرف بزنيد و هر چه دلتان هم مى خواهد بگوئيد.
قدرتمند باشيد، شما خراسانىها قدرتمند هم هستيد الحمدلله و قدرتمند باشيد. شما يك پناهگاه داريد، پناهگاه اسلامى و آن بقعه مطهر على ابن موسى (ع) است كه كسى كه يك همچو پناهگاهى دارد اين قدرتمند است. كميتهها قدرتمند باشند، دادگاهها قدرتمند باشند، علمائى كه در آنجا در كميتهها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نكنند به اين حرفهاى مفتى كه بعضىها كه مخالف با اين انقلاب هستتند و اسلام در چشمشان مثل خارى فرو رفته است، اعتنا به اينها نكنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم كرد و اميدوارم كه با قدرت و قوه و ايمان همانطورى كه تا اينجا آمديد و همه چيز را رفتند آنها، تمام شد، اين ريشههاى گنديده هم زير خاك گندند، اگر يك وقت هم بخواهند بيرون بيايند قيچىشان مىكنند تمام مىشود. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند، موفق باشيد. من دعاگوى همه هستم و شما احتمال اين را بدهيد كه اگر به من بگويند كه خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبرى مطرح نيست، خدمتگزارى مطرح است. اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم، خدمتگزارى مطرح است. ما همه با هم، همه مجتمعاً با هم دست به دست هم، از پاسدارهاى عزيز تا اهل علم عزيز، تا اهل منبر عزيز، تا اهل كميتهها، تا اهل همه، ما همه ملت با هم. يك مملكتى است مال همه، يك مملكتى مال همه است، همه موظفيم اين مملكت را خودمان اداره بكنيم. حال ديگر مال خودمان، منافع مملكت ما را ديگر امريكا نمىتواند ببرد، منافع مال خودتان است، مملكت هم مال خودتان، خودمان بايد زحمت بكشيم و كشت بكنيم و منافعش مال خود ملت ما باشد. انشاءالله خداوند تاييدتان كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 127
تاريخ: 13/8/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشآموزان و دانشجويان در دبيرستان حكيم نظامى قم به مناسبت روز دانشآموز
تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز آمدهام در ميان شما دانشجويان عزيز به دو منظور: يكى بزرگداشت روز شهادت جوانهاى عزيز در دانشگاه در اثر هجوم وحشيانه مامورين جبار و يكى براى پيوند بين قشر روحانى و قشر دانشگاهى و دانشجويان، من اين پيوند را تبريك عرض مىكنم به روحانيون و تبريك عرض مىكنم به دانشگاهيان. من آمدهام تا پيوند خدمتگزارى خودم را به شما عزيزان عرضه كنم كه تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم، خدمتگزار ملتهاى اسلامى، خدمتگزار ملت بزرگ ايران، خدمتگزار دانشگاهيان و روحانيون، خدمتگزار همه قشرهاى كشور و همه قشرهاى كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان.
همه گروهها در يك معنى مجتمع شوند و آن حفظ كشور و كيان اسلام است
يك پيوند بايد بين اين دو قشر مترقى و اين دو مغز متفكر باشد، يعنى روحانيون عزيز و دانشگاهيان عزيز و يك پيوند بايد بين روشنفكران، نويسندگان، تمام كسانى كه منور الفكر هستند، با قشرهاى ملت، با اين دو قشرى كه قبلاً ذكر كردم باشد، برادران ما در هر جا كه هستند و به هر شغل كه اشتغال دارند و به هر لباس كه هستند و به هر مرتبهاى كه از دانش و علم هستند بايد بدانند كه اگر چنانچه با هم اجتماع نداشته باشند، اجتماع فكرى نداشته باشند، براى اين ملت مستضعف خدمتگزار نباشند، براى اين كشور اسلامى خدمتگزار نباشند، كار اين كشور و بار اين كشور به منزل مشكل رسد، مىرسد لكن مشكل مىرسد و اگر چنانچه اين قشرهاى متفرق، اين گروههاى متفرق، اين آراء متفرق، اين مسلكهاى متعدد در يك معنا با هم مجتمع بشوند و آن حفظ كشور و حفظ كيان اسلام، با تحقق يك همچو معنا ما به مقاصد عاليه اسلامى كه همان مقاصد عاليه ملتها و همان مقاصد مستضعفين است به زودى خواهيم رسيد.
مقصد ما، استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى است
ما اينهمه جوان داديم، در دانشگاهها جوان داديم، در مدرسههاى قديمى جوان داديم، در مدارس
صحيفه نور ج 10 صفحه 128
علمى و اسلامى و فرهنگ جوان داديم، در خيابانها و بازارها و كوچهها شهيد داديم كه به مقصد برسيم، براى مقصد بود و آن مقصد همان بود كه ملت ما فرياد كشيدند و آن را خواستند: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى.
برادرهاى عزيز من، برادرهاى روشنفكر، برادران نويسنده و صاحب قلم، برادران دانشگاهى، دانشجويان محترم، روحانيون معظم، بازاريان محترم، كارگران عزيز، كارمندان محترم بيائيد به هم بپيونديد، بيائيد تمام قلمها و تمام قدمها و تمام گفتار ما بر منافع اين قشر مستضعف باشد، نگذاريد خون اين شهيدان هدر برود، نگذاريد زاغهنشينان ما باز ادامه بدهند به زاغهنشينى، نگذاريد ابر قدرتها باز به طمع بلعيدن ما بيفتند، نگذاريد توطئههاى ابر قدرتها و خائنين رشد پيدا كنند.اى قشرهاى روشنفكر واى قشرهاى نويسنده، قلمها و گفتار خودتان را در راه اين مستضعفين صرف كنيد، اى دانشمندان ما، اى دانشجويان ما،اى فرهنگيان ما،دانشگاهيان ما، اجتماعات خودتان را براى راه اين مستضفين تقويت كنيد، شما بوديد كه اينهمه خدمت كرديد و اينهمه خون داديد و اينهمه حبس رفتيد و اينمه زجر كشيديد براى خلاصى از يوغ دشمنان، خلاصى از چپاولگرى چپاولگران، نگذاريد زحمات خودتان هدر برود، قلمها را در راه خدمت به اين خلق به كار بيندازيد، گفتار را در راه خدمت به مستضعفين و اعمال را در خدمت به مستضعفين.
با وحدت، اعجاز بزرگ تاريخ يعنى شكست همه ابرقدرتها را ايجاد كرديد
اى دوستان من!اى برادران من! از تفرقه بپرهيزيد و همانطور كه امروز روز پيوند روحانى و دانشگاهى و دانشجويان است، ادامه بدهيد به اين پيوند و روشنفكران و نويسندگان، تمام قشرها به اين دو پيوند عزيز بپيوندند. شما ديديد با پيوند قشرهاى مختلف اعجاز بزرگ تاريخ را ايجاد كرديد و آن شكست همه ابرقدرتها بود، امروز آنها از كار ننشسته و مشغول توطئه هستند، شما را به روى هم بازى مىدادند، وا مىدارند و از اجتماع باز مىدارند، هر قشر شما با قشر ديگر تفرقه افكنى مىكنند، آنها بين اقشار تفرقه افكنى مىكنند، كمك نكنيد به اين تفرقه افكنىها كه اين، كمك به دشمنان كشور است، به دشمنان اسلام است انتقاد اينقدر نكنيد بدون جهت، بهانهگيرى نكنيد بدون جهت كه اين به نفع دشمنان ماست. هر روز نگوئيد انقلاب شد و هيچ نشد اين خيانت به ملت است. ملت همه چيز داد و بزرگترين چيز را به دست آورد و آن آزادى و كوتاهى دست دشمنان و براى همين فرياد مىكرد و اين را به دست آورد، نگوئيد چيزى نشد، شد و معجزه شد، آنهائى كه مىگويند نشد، براى تضعيف روحيه ملت است، براى سست كردن اراده ملت است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به استعمار است، اين دانسته يا ندانسته خدمت به رژيم منحط شاهنشاهى است. كارهاى بزرگى شد، كارهاى معجزه آسا، شكست طاغوت، شكست ابرقدرتها، امروز مملكت ما مستقل است احدى در او تصرف نمىتواند بكند و اجازه نمىدهيم كه چپ و راست در اين مملكت دخالتى بكند، اجازه دهيم كه ذخائر ما را به چپاول ببرند، از اين چيز بهتر چه مىخواستيد از يك انقلاب؟ همان كه ملت مىخواست، آزادى را
صحيفه نور ج 10 صفحه 129
مىخواست، حاصل است، همه الان آزاد نشستهايد و در همه جا آزاد مجتمع هستيد و در پنج سال پيش هيچ توانستيد يك همچو اجتماعى را ايجاد كنيد. آزاديد، اين چيزى بود كه ملت مىخواست و شد، مستقل هستيد، هيچ قدرتى به شماتواند حكومت كند، مستقل هستيد و اين مطلبى است كه شد، اين چيزى است كه ملت مىخواست و شد. رژيم را ساقط كرديد و جمهورى اسلامى را ايجاد كرديد و اين امرى است كه شد، اين سه مطلب را ملت ما مىخواست و هر سه مطلب شد.
اشكال تراشى براى تضعيف ملت است
اى كوتاه فهمان! اى خيانتگران! اينقدر تزوير نكنيد كه چه شد، همان كه ملت مىخواست شد. ملت ما براى شكم قيام نكرده بود، ملت ما براى اين امور منحط قيام نكرده بود، ملت ما براى آنچه قيام كرده بود، شد، چطور مىگوئيد نشد؟ و از اين به بعد هم تمام خواستهاى دست دوم ملت انجام خواهد گرفت. و نه قدرتهاى خارجى و نه توطئههاى داخلى و نه قلمها و نه گفتارها نمىتواند جلوگيرى كند از اين سيل خروشان. برادران من بدانيد كه اين مسائلى را كه طرح مىكنند و اين اشكالاتى كه مىتراشند همه براى تضعيف شماست، همه براى اين است كه شما را مايوس كنند، مىخواهند شما را از اسلام مايوس كنند، آنهائى كه منافع خودشان را از دست دادهاند يا در خطر مىبينند خواهند شما را مايوس كنند، مىخواهند شما را از قدرت خودتان مايوس كنند تا سست بشويد و آنها به مقاصد خودشان برسند لكن بايد بدانند كه ملت ما ديگر نه سست خواهد شد و نه شما ديگر به مقاصد خودتان مىرسيد.
اى ملت عزيز، قوى باش كه پشتيبان تو خداست
اين اشخاصى كه طرفدارى مىكنند از قدرتهاى بزرگ ولو به واسطه تضعيف ملت، اينها هستند كه فرانسهشان آنطور است كه بختيار را پناه داده است و جوانان ما را به حبس كشيده و آمريكايشان آن است كه جرثومه فساد را در پناه خودش دارد حفظ مىكند اگر دست برندارند از اين شيطنتها، اگر او بختيار را بخواهد حفظ بكند و او محمد رضاى مخلوع را، ما با آنها به طور ديگر معامله مىكنيم، ما نخواهيم گذاشت كه توطئههاى آنها به ثمر برسد و ما با وضع ديگر با آنها معامله خواهيم كرد، ملت ما براى همه چيز حاضر است، توطئهها را مىشكنيم و اين جرثومههاى فساد را يا اصلاح مىكنيم و يا طرد.اى ملت عزيز! قوى باش كه پشتيبان تو خداست، با اراده مصمم به پيش برو كه نگهدار تو خداست، تو براى خدا و براى جمهورى اسلامى قيام كردى، قويدل باش كه پيروز خواهى شد.
خداوند انشاءالله جوانها را براى ما حفظ كند، همه طبقات را براى ما حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 130
تاريخ: 13/8/58
بيانات امام خمينى در جمع مسوولين امور تربيتى نواحى نوزدهگانه و دانشآموزان مدارس تهران
قيام ملت ايران جهت مطالبه حق و آزادى و استقلال بود
بسم الله الرحمن الرحيم
شما برادرها و خواهرها چه فكر مىكنيد راجع به امور انقلاب و چه تزريقاتى به شما مى كنند راجع به اين نهضت؟ من بايد به شما عرض بكنم كه نهضت ما با پيروزى آمده است و با پيروزى جلو مىرود و هيچنگران اين معنا نباشيد براى اينكه يك ملتى وقتى كه يك مطلبى را خواست آن هم مطلبى كه حق است، حق ملتهاست، يك ملتى كه تمام قشرهايش نهضت كرد و بپا خاست و اين قيام هم قيامى بود كه حق خودش را مطالبه كرد، آزادى را مطالبه مىكرد، استقلال را مطالبه مىكرد و چون مسلم است جمهورى اسلامى را، يك همچو ملت بپاخاسته براى مطالبه حق خودش، همين اسباب اين شد كه نتوانستند. اين ابرقدرت ها سالهاى دراز اين حق را از اين ملت سلب كرده بودند و آزادى به هيچ وجه نبود، استقلال نبود، رژيم، رژيم غير قانونى سلطنتى بود، نتوانستند كه حفظ كنند آن رژيم را و نتوانستند آن اختناقى كه سابق بود و سابقه داشت در اين مملكت، باز نگهش دارند و نتوانستند وابستگى ما را به غير حفظ كنند.
توطئه دشمنان جهت مايوس نمودن ملت از انقلاب اسلامى
ما الان مستقليم، مملكت مال خود شماست، نه شرق، نه غرب، نه قدرتهاى بزرگ، هيچ كدام تصرف در اينجا ندارند و توانند داشته باشند. با همان قدرتى كه شما بيرونشان كرديد، با همان قدرت حفظ مىكنيد استقلال خودتان را، حفظ مىكنيد اين آزادى خودتان را، حفظ مىكنيد رژيم حاضر كه جمهورى اسلامى است. هيچ نگرانى نداشته باشيد، من به شما اطمينان مىدهم كه با اين روحيهاى كه در ملت ما پيدا شده است و با اين قيام مردانهاى كه ملت ما كرد، شكست داد قدرتهاى بزرگ جهانى را، قضيه، قضيه محمد رضا تنها نبود، قضيه، قضيه آمريكا بود، شوروى بود، انگلستان بود، قضيه اينها هم نبود، قضيه همه ممالك، دولتهائى كه يك روابطى با اينجا داشتند، همه دولتها مخالفت مىكردند، منتها بعضىها به صراحت مخالفت مى كردند و بعضىها به كنايه. در عين حال كه شما يك طرف بوديد همه قدرتها يك طرف و نبايد به حسب حسابهائى كه اين حسابگرها كنند، نبايد ما پيروز بشويم، نبايد اين سد را ما بشكنيم براى اينكه ما چه دستمان بود، حالا چهار تا
صحيفه نور ج 10 صفحه 131
تفنگ شما مىبينيد دستتان است اينها از غنائم جنگى است، شما قبل از اين دستتان چيزى نبود، آنها تا دندان مسلح بودند، همه چيز داشتند و شما با دست خالى لكن با قلب پر از ايمان، قلبهاى نورانى پر از ايمان و فريادهاى الله اكبر، در مقابل فرياد الله اكبر نمىتواند كسى بايستد. يك ملت سرتاسر، يك بچه اينقدرى كه تازه زبان باز كرده، با ساير مردم هم صدا الله اكبر و مرگ بر شاه، اين سيل خروشان خراب كرد همه سدهائى كه در مقابل شما بسته بودند و الان شما پيروز هستيد منتها آنها حالا به دست و پا افتادند كه ناراضى درست كنند در صورتى كه شما از اين پيروزى خودتان راضى هستيد، شما همانها را كه مىخواستيد دستتان آمد. اين فريادها چه بود؟! اين بود، آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى، الان دست شماست. چطور اين خانه خرابها مىگويند چيزى گير ما نيامده، اينهائى كه خواهند شما را باز مايوس كنند، سست كنند، اينها مىگويند چيزى نشده است. مگر ملت چه مىخواست كه بشود. شما هيچ وقت صدا، فرياد كرديد كه نان مىخواهيم؟! فرياد كرديد منزل مىخواهيم كى همچو فريادى؟ همهتان با هم جمع شديد، زن و مرد، بچه و بزرگ فرياد كرديد آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى. همانى كه ملت ما خواست دستش آمد، چطور اينها مىگويند كه جمهورى اسلامى، انقلاب شد چيزى دست ما نيامد. مگر انقلاب براى چه شده بود. انقلاب براى اين سه تا مقصد، سه تا مطلب بود كه اساس مطلب است. آقا شما آزادى را كم چيزى فرض مىكنيد. از بالاترين نعمتهائى كه در عالم هست آزادى انسان است. انسان حاضر است همه چيزش را فداى آزادى خودش بكند. اين حبس سى و پنج ميليونى شكست و شما آزاد شديد. انقلاب شما كارى ازش نيامد؟ اينها اينطور تحقير مىكنند ملت ما را، اين نويسندههاى ما اينطور تحقير مىكنند ملت را كه ملت انقلاب كرد چيزى گيرش نيامد.
خائنين تلاش مىكنند براى اينكه مردم را بازى بدهند
ملت هر چه خواست گيرش آمد. ملت گندم نمىخواست، آن هم گيرش مىآيد، اما هيچ كس فرياد كرد در اين فريادها - كه ما فرياد كنند - كه ما گندم مىخواهيم؟ فرياد كرد كه ما خانه مىخواهيم؟ ما اجاره خانه مى خواهيم؟ ما منفعت مىخواهيم؟ اينها اصلاً مطرح نبود پيش ملت ما، ملت ما هر چيزى كه خواست به تمام عيار گيرش آمده، البته رژيم جمهورى اسلامى آمده است، لكن خوب، بايد محتوايش هم به تدريج گير بيايد. هيچ از اين صحبتهائى كه اين گويندهها مىكنند، از اين مقالاتى كه اين نويسندهها مىنويسند و از اين شب نامههائى كه اين چپىها منتشر مىكنند هر روز منتشر امروز شايد هفت، هشتتايش پيش من آمد، اين خانه خرابها مىگويند كه حالا بدتر از زمان محمد رضا شد، براى اينكه الان زندانى سياسى بيشتر از آن وقتها، سرتاته بگرديد اگر يك زندانى سياسى آدم پيدا كرديد كه توى حبس باشد، بله، زندانى سياسى به آن معنا كه مىخواهد اين مملكت را به عقب براند، هست در حبسهاشان از همان رژيم سابق، از همان رژيم سابق باز هم هست، اما آنى كه آن وقت بود، با اينى كه حالاست مقايسه بكنيد، آنى كه آن وقت بود، بهترين فرزندهاى اسلام و بهترين
صحيفه نور ج 10 صفحه 132
فرزندهاى ايران زير شكنجه بودند و زير ظلم بودند و در حبس بودند و حالا بدترين خيانتكارها آنجا هستند. اينها فكر نمىكنند، مىدانند اما براى اينكه مردم را بازى بدهند، جوانهاى ما را بازى بدهند اين را نويسند كه حالا هم با آن وقت فرقى نكرده، آن وقت زندانى سياسى داشتيم حالا هم زندانيان سياسى. اولاً دروغ مىگويند كه اين سرتاسر مملكت پر زندانى، خوب، حالا كه مىگوئيم كه صحيح، اما كىها آن وقت زندان بودند، كىها حالا زندان هستند، آن وقت امثال طالقانى و امثال اينها زندان بودند، حالا امثال نصيرى زندان است. حالا فرقى نكرده با آن وقت؟! حالائى كه تمام آزادگان از زير بند ستم بيرون آمدند و آزادند الان، الان همه مان با هم آزادانه نشستيم صحبت مىكنيم كه پيشتر امكان نداشت بر ايمان، اينها آزاد، خائنها در حبس، آن وقت خادمها به ملت، خادمهاى به انسانيت، به اسلام در زندان بودند، خائنها بيرون بودند اشتلم مىكردند، حالا خادمهاى ملت، دوستهاى ملت، خدمتگزارهاى به ملت بيرون هستند، خيانتكارها، آن هم يك مشتشان، خيانتكارها بيش از اينهاست بسيارشان فرار كردند، بسياريشان هم اين زيرها گم شدند و بسياريشان هم خودشان را جا زدند كه اينها بايد به تدريج درست بشود. پس فرقى مابين آنوقت و حالا نيست؟! در نظر توى بىاطلاع از همه چى يا بااطلاع و خائن فرق نيست. تو فرقى مابين طالقانى و نصيرى چون نمىگذارى، از اين جهت نصيرى در حبس باشد يا طالقانى، پيشت فرق نمىكند بلكه بعكس است، تو مىخواهى او آزاد باشد و او در حبس باشد. حالا كه امثال اينها بيرون آمدند و دارند - و دارند - خدمت مىكنند و امثال آن خيانتكارها يا فرار كردند يا چيز كردند، اين فرق كرده است. البته جنابعالى و امثال شما و امثال شبنامهنويسها و امثال آنهائى كه مىخواهند باز رژيم سابق را يا امثال او را به ميدان بياورند، به اين معنا مىگوئيد فرقى نكرده شما، البته پيش شما هم باز فرق كرده، شما متأسفيد از اينكه اين جمعيت خدمتگزار بيرون بيايند و آن جمعيت در حبس باشند، براى اين حبسى حالا دارد فرياد مىزند كه اى حبسىهاى ما چه، اى حبسىهاى ما چه. اين حبسىهائى كه الان هستند، اين آقاى نويسندهاى كه به يك گروهى هستند، نمىدانم چه گروهى، زهر مارى هستند، اين اظهار تأسف مىكند بر اينهائى كه حالا در زندان هستند مثل اظهار تأسف امريكا بر قتل نصيرى و هويدا و امثال اينها. البته همه از اين سنخ هستند همه چون باهمند، برادرها! با هم باشيد، جوانها خواهرها! عزيزان من! همهتان با هم باشيد. اين حرفهائى كه اينها مىزنند درست تامل كنيد در آن كه اساس چه است كه مىگويند چيزى نشده است، مىگويند آنجا هم حالا حبسى هست، اين اساس مطلب درد اينها ببينيد چه است، نمىفهمند اينها كه آنى كه ملت مىخواهد، شد. نشد يعنى چه؟ يعنى حالا باز رژيم سلطنتى است؟ حالا باز امريكا در اينجا حكومت مىكند؟ حالا باز مستشارهاى آمريكا در اينجا حكومت مىكنند؟ حالا باز ما در توى حبس و تبعيد - عرض مىكنم - اينها هستيم؟ حالا مملكت ما مال خودمان نيست، ديگران مىبرند؟ حالا باز آن ظالمهائى كه آنقدر ستم به ما مىكردند باز مشغول همان كارها هستند؟ اينها نيست در كار، همه چيز تحقق پيدا كرد يعنى آنى كه ملت مىخواست، ما خواست ملت را از فريادش بايد بفهميم، خواست ملت، يعنى همه ملت خواستشان اين بود كه داد مىزدند، خواستشان اين بود كه - مىتوانستند -
صحيفه نور ج 10 صفحه 133
مىگفتند، فرياد مىزدند روز و شب در پشت بامها و در توى خيابانها به فرياد مىنشستند و فرياد مىكردند، سر تا ته فريادشان هر چه بپرسيد جز اين سه تا كلمه نبود، ما در هيچ يك از اين فريادها نشنيديم كه خانه ما مثلاً خانه خوبى نيست، حتى اين زاغهنشينها به فكر اين نبودند كه توى زاغه نشستند، تمام نظر، تمام خواست، اين سه تا مطلب بود و اين سه تا مطلب تمامش حاصل است.
لزوم تحول فرهنگى در همه شؤون كشور براى نيل به پيروزى نهائى
چطور جمهورى، انقلاب واقع شد و هيچ چيز نشد؟ انقلاب براى آن كه واقع شد، شد، انقلاب براى چيزهاى ديگر نبود، براى اين بود. بله، جمهورى اسلامى شده است اما محتوايش الان محتاج به يك زمانى است كه اسلامى بشود. شما توقع داريد كه دو هزار و پانصد سال تعليمات غلط، حالا ما از آن دو هزار و پانصد سال و اينها را گذاشتيم، پنجاه سال در مرئى و منظر ما بود، شما توقع داريد كه يك جمعيتى كه پنجاه سال جوانهايش با اين تبليغات بزرگ شدند، بچهها از سن كوچكى كه چشمشان را باز كردند تا وقتى كه به دانشگاه رفتند، تا وقتى كه به بازار رفتند، تا وقتى كه به كارگرى رفتند، به دهقانى رفتند، هى در گوششان خواندند كه تمدن بزرگ و آريامهر كذا، و يك رژيمى كه تمام اداراتش اداراتى بود كه برخلاف مصالح كشور بود، از همهاش، حتى هر جايش بگرديد، مصالح كشور مطرح نبود، مصالح خود آنها يا مثلاً فرض كنيد كه اربابها. اگر دانش به ما مىخواستند به جوانهاى ما دانش بياموزند، يك دانش استعمارى مىآوردند، اگر تعليم و تربيت بود، تعليم و تربيتى بود كه به نفع آنها باشد، تعليم و تربيتى كه به نفع خود كشور باشد، در كار نبود. شماها توقع داريد كه اينها كه پنجاه سال در اين اداره كار خلاف كردند، فورا متبدل بشود يك شيطان به يك ملائكه؟ امكان ندارد، تدريج لازم دارد، بخواهند اينها را، ادارات را خالى كنند از اين جمعيتى كه اينقدر تربيت شدند، خوب، اداره نمىشود، اين بايد به تدريج هى فرد خوب پيدا بشود جاى اين بگذارند، فرد بد را بگذارند كنار بايد بشود، هيچ چاره ندارند. اگر مملكت بخواهد يك مملكت مستقل براى خودتان باشد، بايد اين تحولات حاصل بشود، يك فرهنگ استعمارى برگردد به يك فرهنگ استقلال، مستقل. همه چيز بايد عوض بشود، مغزهاى استعمارى برگردد به يك مغزهاى مستقل، تا اين نشود، ما نمىتوانيم به آن پيروزى نهائى برسيم. به اين پيروزى رسيديم كه اين پيروزى يعنى آنى كه ملت خواست اولش بود و از دلش فرياد مىكرد، به او رسيد، خدا به او داد، لكن خوب، تتمه دارد. حالا خواستهاى ثانى هست، خواستهاى ثانى اين است كه همه ادارات ما اسلامى باشد - بشود - بازار ما يك بازار اسلامى باشد، در كشاورزى كه مىرويم، ببينيم كه اسلامى است، در ادارات مىرويم در كارخانهها مىرويم، هر جا برويم ببينيم كه قدم اسلام در آنجاست. خواست دوم هر مسلمانى است - و تو نگويد، اگر صحبتش نكند او خواست است، - هر مسلمانى مىخواهد كه اسلام كه يك مذهب مترقى است و ابعادش تمام اينجاها را مىگيرد به همان تربيت و تعليم اسلامى كه با آن تربيت و تعليم انسانى يك جوانهائى رشد بكنند، يك ملتى رشد بكند و به آن تربيت تمام چيزهايش درست مىشود، ديگر از
صحيفه نور ج 10 صفحه 134
استعمار بوئى پيدا نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد شد، از استعمار بوئى نخواهد بود، از اين اشتباهاتى كه مىشود و از اين غلطاندازىهائى كه مىشود و از اين كاغذ بازىهائى كه مىشود و از اين رفتن توى عدليه، در اين گير و بندىهاى عدليه، از اينها هيچ اسمى نخواهد بود. اين خواست ماست، خواست ملت است لكن خواست دومى است كه اولش حاصل شد، آنى كه ايستاد و گفت مىخواهم، او شد. بيخود اين را مىگويند كه انقلاب شد و چيزى نشد، مىدانند هم، بعضى از اينها شياطينند مىدانند، لكن مىخواهند اينطورى بگويند براى اينكه شماها را، مردم را سست كنند. جوانهاى ما بايد متوجه اين معنا باشند كه اين شياطين را بشناسند و اين وسوسهها، وسوسههاى خناس است، اينها را بشناسند و به خدا پناه ببرند از وسواس خناس كه در رأسشان آمريكاست و اذناب او تا برسد به آنهائى كه در بين قشرهاى ما هم از اذنابشان موجود است.
خداوند همه شما را انشاءالله حفظ كند، موفق باشيد، مؤيد باشيد و همه با هم باشيد و من هم به خدمتگزارى قبول كنيد كه من خدمتگزار هستم و تا آخر خدمتگزارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 135
تاريخ: 14/8/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از دانشجويان اصفهان
محكوم كردن اقدامات اسلامى - انقلابى با استفاده از انگ ارتجاع
بسم الله الرحمن الرحيم
چاره نيست كه ما تحمل كنيم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعى هستيم كه دست خائنان را از مملكت قطع كرديم و ما ارتجاعيون آزادى را به مملكت برگردانديم و ما ارتجاعيون استقلال را به مملكت خودمان برگردانديم و ما ارتجاعيون دزدها را كه بر ذخائر ما سلطه داشتند، از مملكت خودمان خارج كرديم و ما ارتجاعيون آزادى به همه قشرها داديم و بعد از اينكه توطئه معلوم شد، از بعضى دادگاهها به واسطه توطئهاى كه شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما بايد تحمل كنيم اين مسائل را و بايد هم از همينهايى كه در ايران هستند و به اسم روشنفكر يا به اسم نويسنده و امثال ذلك هستند و خرابكار هستند، اين برچسبها را قبول كنيم.
شرايط مالكيت مشروع و چگونگى مصادره اموال طبق موازين شرعى
مسائل اسلام مسائلى نيست كه الان بشود در يك مجلسى يا چند مجلس مسائل اقتصاديش را، مسائل اجتماعىاش را، مسائل سياسىاش را طرح كرد. مساله مالكيت به يك معنا، مالكيت هم مشروع، هم مشروط، محترم است، لكن معنا اين نيست كه هر كس هر كارى مىخواهد بكند و مالكيت از هر جا مىخواهد پيدا بشود. مشروع بودن معنايش اين است كه روى موازين شرعى باشد، ربا در كار نباشد، مال مردم استثمار بىجهت نباشد. اگر به من نسبت دادند كه حد و مرزى ندارد، اگر مقصودشان اين است كه حد و مرزى ندارد يعنى نه قيدى دارد و نه حدى دارد، اين غلط نسبت دادند. من نمىدانم اين كسى كه گفتيد نسبت داده است، چه كسى است و چرا نسبت داده است؟ مالكيت در صورتى كه مشروع باشد، روى موازين باشد، محترم است، چه ما مرتجع باشيم، چه نباشيم، و مالكيت غير مشروع محترم نيست. اينهائى كه اندوخته كردند و هيچ حسابى نداشتند و هيچ موازينى نداشتند، مالهاى مردم را اينها اندوخته كردند، مالهاى مردم مصادره بايد بشود لكن اين معنا بايد معلوم بشود كه مصادره اموال روى موازين ادارى، روى موازين قانونى بايد باشد، اگر بنا باشد كه هر كس برسد، بريزد و مصادره كند، اين هرج و مرج است، هرج و مرج نبايد - در يك مملكتى، حالا كه شما انقلاب كرديد پس بايد هرج و مرج هم باشد؟ - هرج و مرج نبايد باشد، بايد روى موازين باشد. دادگاههاى
صحيفه نور ج 10 صفحه 136
انقلاب هستند، وقتى كه مراجعه كنيد به آنها، كه اين سرمايهها كه اينها پيدا كردند، آنها كردند، از غيرمشروع بوده، آن رسيدگى مىكند، اگر چنانچه غير مشروع بوده مصادره مىكنند اما به مجرد اينكه فرض كنيد كه كسى بگويد كه مال زاغهنشينهاست، ما هم حالا مىگوييم كه مملكت اولى هست به زاغهنشينها تا ديگران، اما معنايش اين نيست كه الان زاغهنشينان بريزند و مردم را از خانهشان بيرون كنند يا بگيرند جاها را معنايش اين است كه روى موازين بايد عمل بشود به طورى كه زاغهنشينها هم - عرض بكنم كه - خانهنشين بشوند و مرفه باشند. در هر صورت ملاحظه اين معنا بايد بشود كه الان از هر جوى استفاده مىكنند اين اشخاصى كه دشمن با شما هستند، از هر تربيتى، از هر جوى استفاده و استفادهها مىكنند. يكىاش همين است كه بريزند مردم را به هم، آنها بريزند بگيرند و آنها بريزند اخراج كنند و اين خودش يك اغتشاشى مىشود. موازين بايد داشته باشد، اسلام اينطور نيست كه هرج و مرج را بگويد كه نه، هرج و مرج جايز است، اسلام حدود دارد و بايد روى حدودش عمل بشود. اگر اشخاصى باشند كه مال مردم را بردند، هر كس نمىتواند برود مال را از او بگيرد كه اين مال مردم است، بايد روى موازين باشد، روى موازين قانونى باشد. يا فرض كنيد مالى يا زمينى يا آپارتمانى يا هتلى مال مردم باشد و يك كسى از مال مردم درست كرده باشد، اين هم بايد روى موازين قانونى باشد و به طور هرج و مرج نباشد. مساله مصادره، يك مساله است، مساله هرج و مرج، يك مساله ديگر.
آقايان بايد توجه داشته باشند كه به مجرد اينكه يك چيزى به گوششان خورد و مطلب را هم درست نفهميدند چيست، بريزند و بشكنند - و عرض بكنم - كه مصادره كنند و بعد هم اعلام كنند كه ما با قوه قهريه مقابله خواهيم كرد؟! خوب اين معنايش هرج و مرج است، همانى است كه مىخواهند يك عدهاى كه اين مملكت اينطورى بشود، به هرج و مرج كشيده بشود، آرامش نباشد تا نتوانند مسائل را حل بكنند.
نصيحت به اقشار ملت در حفظ حدود و ثغور اسلام و جلوگيرى از هرج و مرج
شماها كوشش كنيد كه مسائل را روى موازين عمل بكنيد، شما كوشش كنيد كه آرامش محفوظ باشد و روى موازين پيش برود. وقتى كه آرامش شد و روى موازين پيش رفت، ظلم به كسى نخواهد شد و اما اگر بنا باشد كه روى موازين نباشد، اين بالاخره وقتى دست يك دسته اشخاص جوان افتاد كه آدمهاى خوبى هستند، بين آنها هم يك دسته اشخاص مفسد افتادند، اين كمكم مىرسد به هرج و مرج و كمكم به زد و خورد و كمكم به كشت و كشتار و يك شهرى را، يك مملكتى را ناآرام مىكند وقتى ناآرام كرد ديگر نمىشود كارهاى اصلاحى را كرد. شما هميشه بايد توجه به اين بكنيد كارها اصلاحى باشد، نه كارها روى موازين فساد باشد. كار اصلاحى هم بايد روى آرامش باشد، نه اينكه هر كس هر كارى دلش مىخواهد بكند و بگويد كه ما انقلابى هستيم، حالا كه انقلابى هستيم ديگر نه دادگسترى و نه قوانين شرع و نه هيچ چيز ديگر در كار نيست، ما خودمان هر كارى دلمان مىخواهد بكنيم. نخير مساله اينطور نيست، در هيچ حكومتى، در حكومت على بن ابىطالب هم اينجور نبوده كه
صحيفه نور ج 10 صفحه 137
هرج و مرج باشد، هر كس هر كارى دلش بخواهد بكند. اگر يك كار خلاف مىكرد، حضرت امير مىآورد و حدش مىزد. اينطور است مسأله.
شما خيال نكنيد كه حالائى كه انقلاب شده پس ما هر كارى دلمان مىخواهد بكنيم. ضد انقلابىها جزء شماها مىشوند، شما هم نمىشناسيد آنها را، تحريك هم مىكنند، مىريزيد مىشكنيد و يك مملكت را اينطورى نمايش مىدهيد كه اينجا هرج و مرج است، يك مملكت هرج و مرجى است، هر كس هر كارى دلش مىخواهد بكند، هر كس هم هر خانهاى را مىخواهد بگيرد و هر هتلى را هم مىخواهد بگيرد. اينها صحيح نيست، اينها را من نصيحت مىكنم به شما كه متوجه باشيد كه كارى نكنيد كه دنيا به ما بگويند يك دسته وحشى جمع شدند در شهرها و در ايران و هر كارى هر كسى دلش مىخواهد مىكند، نه موازين قانونى هست، نه موازين شرعى هست، نه رجوع به دادگاهها هست، نه رسيدگى هست و هر كس، هر كى را تشخيص داد به اينكه فرض كنيد كه ناباب است، بدون اينكه مراجعه به مواردش بكند، خودش برود عمل بكند. يك همچو چيزى حكومت جنگل است. كارى نكنيد كه ايران را متهم كنند به اينكه حكومت جنگل دارند، حكومت وحشيگرى دارند. بايد شما الان همه جهات را حفظ كنيد و بيشتر آداب اسلامى را بايد حفظ بكنيد. آداب اسلامى اين است كه هر كسى موظف بداند خودش را به اينكه حفظ حدود و ثغور را بكند، نه اينكه هركس هر كارى، هر كميتهاى دلش مىخواهد هر كارى بكند، از او بپرسند چرا، مىگويد انقلاب است. هر پاسدارى هر كارى دلش مىخواهد بكند از او بپرسند، مىگويد اين انقلاب است. هر جوانى هر كارى مىخواهد بكند، بگويد انقلاب است، معنايش اين است كه اصلاً انقلاب آن هم انقلاب اسلامى هرج و مرج است، انقلاب اسلامى حكومت جنگل است. اين غلط است بايد موازين داشته باشد، روى موازينش، همانطورى كه ديديد مال بسيارى از اين اشخاصى كه ثابت شده است كه اينها اموالشان، اموال غير مشروع بوده است، مصادره شده است و به بيتالمال برگشته است، آنجا هم همين طور است. اگر چنانچه شما اطلاعاتى داريد به اينكه اين آدم مال مردم را مصادره كرده، بايد برويد بگوئيد و چيز بكنيد تا ثابت بشود كه روى موازين نبوده و اينها البته يك مساله ديگر هم هست و آن اين است كه حساب آنها كشيده خواهد شد ولى با يك صبر، با يك حوصله حساب اين سرمايهدارهايى كه بزرگند و معلوم است كه اين سرمايهدارها روى مشروعيت به اين زيادى نمىشود، اينها را حسابشان را مىكشند و آن مقدارى را كه غير مشروع است، ازشان مصادره مىكنند. اما نه معنايش اين است كه شما بگوئيد كه حالائى كه بنا شد چه باشد پس تا يك هتلى ما ديديم از يك كسى است، بريزيم و بگيريم، ديگر هيچ موازين نداشته باشد. بايد موازين داشته باشد نه اينكه هر كسى هر كارى دلش مىخواهد بكند و هر كس هر طورى عمل بكند و اسمش هم اين است كه انقلاب است. انقلاب اسلامى معنايش اين است كه متحول شده است يك مملكت طاغوتى كه هر كس مىخواست ظلم بكند، مىكرد به اتكال سرنيزه، مبدل شده است به يك مملكت اسلامى كه روى موازين اسلامى عمل مىشود. موازين اسلامى اين است كه اگر فرض كنيد كه يك كسى جرمى كرده است، خودش نمىتواند برود آن جرم را عوض كند،
صحيفه نور ج 10 صفحه 138
بايد برود به محكمه، محكمه عرض حال بدهد اثبات بكند، وقتى كه ثابت شد، كار را بكند. يا فرض كنيد كه يك مالى را غير مشروع مىداند از كسى يا طلبى از كسى دارد، مال غير مشروعى دست كسى هست، بايد برود به محكمه عرض بكند به اينكه مساله اينطورى است كه اين آدم اموالش چطور است، آنها تحقيق بكنند، محاكم هم تحقيق بكنند، اگر چنانچه اموال چى هست مصادره بكنند.
اين يك عرضى است كه مىكنم كه اگر شما بخواهيد مملكتتان استقلال داشته باشد، آزادى در آن باشد، مملكت، يك مملكت اسلامى باشد، اول چيزى كه بر همه ما لازم است اين است كه از هرج و مرج جلوگيرى بكنيم. نبايد هر كس صبح از خواب بلند شد، هر كارى دلش بخواهد بكند. اين معنايش اين است كه اصلاً حد و مرزى براى هيچ چيز نيست و اين غلط است و بايد از آن جلوگيرى بشود و خود جوانها و خود اشخاص كه متعهد به اسلام هستند، اينها بايد جلوگيرى بكنند از اين معانى و شما بدانيد كه اشخاصى كه با اسم اسلام توى شما وارد مىشوند، با اسم تعهد به انقلاب توى شما وارد مىشوند و آنها مىخواهند نگذارند اين انقلاب به ثمر برسد، يك كارهايى را انجام مىدهند، يك درگيرىها را درست مىكنند، يك تظاهرات درست مىكنند - عرض مىكنم - مدارس را به هم مىزنند، همه جهات را به هم مىزنند براى اينكه مقصد خودشان كه عبارت از آن است كه ارجاع بشود باز همان مسائل اول، آن عمل بشود. شماها با يك هوشيارى، با توجه بايد اين كار را بكنيد.
دخل و تصرف در حدود مالكيتها از اختيارات ولى فقيه است
اسلام با مستمندان بيشتر آشنايى دارد تا با آن اشخاصى كه چه هستند. اين اشخاص هم اموالشان همانطورى كه گفتيد اين اموال بسيار مجتمع اينها از راه مشروع نيست، اسلام اينطور اموال را به رسميت نمىشناسد و در اسلام اموال مشروع و محدود به حدودى است و زائد بر اين معنا ما اگر فرض بكنيم كه يك كسى اموالى هم دارد، خوب اموالش هم مشروع است، لكن اموال طورى است كه حاكم شرع، فقيه، ولى امر تشخيص داد كه اين به اينقدر كه هست نبايد اينقدر باشد، براى مصالح مسلمين مىتواند غصب كند و تصرف كند و يكى از چيزهايى كه مترتب بر ولايت فقيه است و معالاسف اين روشنفكرهاى ما نمىفهمند كه ولايت فقيه يعنى چه، يكىاش هم تحديد اين امور است. مالكيت را در عين حال كه شارع مقدس محترم شمرده است، لكن ولى امر مىتواند همين مالكيت محدودى كه ببيند خلاف صلاح مسلمين و اسلام است، همين مالكيت مشروع را محدودش كند به يك حد معينى و با حكم فقيه از او مصادره بشود.
انشاءالله خداوند همه شما را محترم و معظم كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 139
تاريخ: 14/8/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان بيمه مركزى ايران
اينها مىخواهند شايعه درست كنند و روحيه شما را تضعيف كنند
بسم الله الرحمن الرحيم
در يك روايتى است كه رسول خدا كه مبعوث شد، آن شيطان بزرگ فرياد كرد و شيطانها را دور خودش جمع كرد و اينكه مشكل شد كار بر ما. در اين انقلاب شيطان بزرگ كه آمريكاست شياطين را با فرياد دور خودش دارد جمع مىكند و چه بچه شيطانهائى كه در ايران هستند و چه شيطانهائى كه در خارج هستند، جمع كرده است و هياهو به راه انداخته است.
شما مىدانيد كه ايران در مدت حكومت اين دو خبيث كه حكومتشان هم برخلاف قانون بود، يك برههاى از زمان گرفتار انگلستان بود و بعد هم گرفتار آمريكا يعنى عمدهاش آمريكا. رضاخان را انگليسها آوردند و مامورش كردند براى ما و محمدرضا را متفقين كه آمدند ايران (به حسب گفته خودش) صلاح ديدند كه محمدرضا باشد. البته آنها صلاح ملت را كه نمىديدند صلاح خودشان را مىديدند. در طول اين مدت هم گرفتارىهاى همه جانبه ملت ما را، چه زنها و چه مردها همه مىدانيد، شايد بسياريش را يادتان نباشد كه من يادم است كه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پردهها دريدند از اين مملكت، چه زورگوئىها كردند و چه بچهها سقط شد در اثر حملههايى كه اينها مىكردند به زنها كه چادر را از سرشان بكشند. آن زمان گذشت با تلخى و همان متفقينى كه اين را آورده بودند يعنى انگليسها كه آورده بودند، همانها او را از اينجا بردند و اعلام هم كردند. راديوى دهلى آنوقت دست اينها بود، اعلام كردند كه ما اين را آورديم و بعد كه خيانت كرد، برديم. و بعد هم جواهراتى كه جمع كرد و چمدانها را بست و برد و در كشتى گذاشت كه همراهش ببرد، بين راه آنطورى كه يكى از همراهانش نقل كرده بودند، بين راه يك كشتى مخصوص حمل دواب آوردند متصل كردند به آن كشتى رضاخان را آنجايى كه جايش بايد باشد، آنجا بردند و او گفته بود كه چمدانها، گفتند چمدانها بعد مىآيد. او را بردند به آن جزيره و چمدانها را هم آنها بردند و خوردند. بعد نوبت غارتگرى به اين دومى رسيد كه آن را اكثرا يادتان است، يعنى اواخرش را كه همه يادتان است، از اولش هم بسياريتان يادتان است كه اينها چه كردند و چه جناياتى در اين مملكت كردند با چه اسماء فريبنده. معالاسف از اين تبليغات همه جانبهاى كه اينها كردند بعضى از افراد باورشان آمده است و بعضىها هم كه شريك جرمند با آنها و حالا هم مشغول فعاليت هستند.
صحيفه نور ج 10 صفحه 140
اينها همان شياطينى هستند كه حالا به فرياد آمريكا مشغول انجام عمل هستند، مشغول شيطنت هستند و بايد ملت ما با هوشيارى، با بيدارى اين توطئهها را خنثى كند. و مهم توطئهها اين دروغ پراكنىهائى كه، شايعهسازىهائى است كه الان متعارف است، شايعههاى زياد براى تضعيف روحيه ملت، فرض كنيد كه چند تا دزد در يك جايى چند نفر را مىكشند، يكوقت مىبينيم كه خبر مىرسد كه صد نفر را كجا كشتند، 25 نفر را سر بريدند، در خبر دومش چهارصد نفر آنها را كشتند و حال آنكه اينها نبوده است. اينها مىخواهند شايعه درست كنند براى تضعيف. تمام پاسگاهها از بين رفت، تمام چه شد همهاش براى اين است كه يك شيطنتى بكنند و تضعيف كنند روحيه شما را، روحيه ما را. از جمله حرفهايى كه هى زده مىشود و هى پراكنده مىشود از اطراف كه يك انقلابى شده است اما چيزى نشده است فقط يك انقلابى شده است و از فرم شاهنشاهى به فرم آخوندى برگشته است اصلاً چيزى نشد.
جوانهاى ما بايد با تمام قدرت اين توطئهها را از بين ببرند
اين يك مطلبى است كه من ديروز هم باز گفتهام، حالا هم عرض مىكنم كه آنكه ملت مىخواسته همه آن شده است. چه ملت مىخواست؟ ملت آن فرياد كه مىكرد چه مىگفت؟ نمىگفت كه آزادى و استقلال و جمهورى اسلامى؟ كدام يكيش نشده است؟ الان آزادى هست، به طورى كه من و شما مىتوانيم اينجا بنشينيم صحبت كنيم، پنج سال پيش از اين مىتوانستيم؟ استقلال هست. الان اين بساطى كه آمريكا درآورده است و اين هياهويى كه اين شيطان بزرگ فرياد مىزند و شياطين را دور خودش جمع مىكند اين، براى اين است كه دستش كوتاه شده است، دستش از ذخاير ما، از منافعى كه در اينجا داشت كوتاه شده است و ترس اين را دارد كه ديگر تا آخر اين كوتاهى باشد، از اين جهت توطئه مىكند و آن مركزى هم كه جوانهاى ما رفتند گرفتند آنطور كه اطلاع دادند مركز جاسوسى و مركز توطئه بوده است. آمريكا توقع دارد كه شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پايگاهى هم اينجا براى توطئه درست كنند و جوانهاى ما بنشينند و تماشا كنند؟! باز ريشههاى فاسد به فعاليت افتاده بودند كه ما هم يك دخالتى بكنيم و جوانها را بگوئيم كه شما بيرون بيائيد از - چيز - آنجائى كه رفتند. جوانها يك كارى كردند براى اينكه ديدند، خوب ناراحت كردند اين جوانها را، يك شاهى كه در طول 50 سال اين مملكت را به غارت كشيده است و به چپاول برده است و داده است و داده خوردند و خودش خورده است و بالاتر از اين آنقدر قتل نفس كرده است، كشتار عمومى كرده است، پانزده خرداد آنطورى كه معلوم شد، پانزده هزار نفر كشته شده است در روز پانزده خرداد و از آنوقت تا حالا شايد صد هزار نفر ما مقتول داشتهايم و چند صد هزار نفر ما معلول داشتهايم كه ما هر روز مواجه با اين معلولها هستيم. الان به من گفتند كه معلولينى كه در اينجا هستند معلولين يك دستهاى از اينهاست، بسيارى از اينها همان معلولين زمان اين انقلاب است و به دست آنها شده. گفتند كه روز عيد غدير خم جلسهاى دارند شما هم بيائيد، البته من هم مىروم آنجا. توقع دارند كه يك كسى كه پنجاه سال به اين ملت آنطور كرده است و حالا آمريكا با يك بهانه بيخود او را برده است نگه داشته است در پناه
صحيفه نور ج 10 صفحه 141
خودش و برايش وسائل آرامش تهيه كرده است و به اسم مريض بودن يا به واقع مريض بودن (فرقى نمىكند) او را برده در آنجا و نگه داشته و جوانهاى ما كه آنجا اظهار مخالفت مىكنند، آنها را يا متفرق مىكنند يا حبس مىكنند، به همين دو، سه روز كه در اين مجسمه آزادى كه يك دروغ شاخدارى است در آمريكا آزادى، جوانهاى ما رفتند به آنجا متوسل شدند و يك پارچه بستند به آنجا كه شاه را بايد بدهيد، پليس رفته و آنها را متفرق كرده و چند نفر از آنها را گرفته است. توقع اين هست كه جانى دست اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمايت از او بكنند و اينجا هم مركز توطئه درست كنند و مركز پخش چيزهايى كه توطئهگرى است درست بكنند - و تربيت - نمىدانم همه چيزهايى كه مىخواهند بكنند و ملت ما و جوانهاى ما و جوانهاى دانشگاهى ما و جوانهاى روحانى ما بنشينند تماشا كنند تا خون اين صدهزار نفر تقريبا (يا كمتر يا بيشتر) هدر برود براى اينكه احترامى قائل بشوند به آقاى كارتر و امثال اينها!! توطئهها نبايد باشد. البته اگر توطئه نبود، اگر اين خرابكارىها نبود، اگر آن كار فاسد نبود، همه مردم آزادند در اينجا موجود باشند، اما وقتى توطئه است در كار، وقتى كه آنطور كارهاى فاسد انجام مىگيرد، ناراحت مىكند جوانهاى ما را، جوانها توقع دارند در اين دنيا كه مملكتشان كه آنقدر برايش زحمت كشيدند، دستشان باشد. وقتى مىبينند توطئه است كه مىخواهند كه دوباره برگردد به حال سابق و دوباره همه چيزشان به باد برود، نمىتوانند بنشينند. توقع نبايد باشد كه اينها بنشينند تماشا كنند و آنها چپاولگرىهايشان را كردند حالا توطئههاشان را بكنند و رشد پيدا بكند اين توطئه و چه بشود جوانهاى ما بايد با تمام توجه و با قدرت اين توطئهها را از بين ببرند.
با انقلابى بزرگتر از انقلاب اول ريشه غارتگران را قطع خواهيم كرد
امروز روزى نيست كه ما بنشينيم و نگاه كنيم. امروز، حال از آنوقتى كه محمدرضا بود يكقدرى عميقتر است، بدتر است. آنوقت معلوم بود كه اين خائن ايستاده در مقابل ملت، ملت هم مىشناخت او را و مقابل ايستاده بود. امروز خيانتهاى زيرزمينى است، يك توطئههاى زيرزمينى است كه توطئههاى زير زمينى در همين سفارتخانهها كه هست، دارد درست مىشود كه مهمش و عمدهاش مال شيطان بزرگ است كه آمريكا باشد و نمىشود بنشينيد و آنها توطئهشان را بكنند. يك وقت ما بفهميم كه از بين رفت يك مملكتى و با حرفهاى نامربوط دموكراسى و امثال ذلك ما را اغفال كنند كه مملكت دموكراسى است و هر كسى حق دارد در اينجا بماند، هر كس حق دارد توطئه بكند. اين حرفهاى نامربوط را بايد كنار گذاشت و ملت ما همانطورى كه تا حالا پيش آمده، از اينجا به بعد هم بايد پيش برود و قطع كند دست اينها را و اگر چنانچه اينها آدم نشوند و شاه را كه خزائن ما را در برده است و در بانكها مقادير بسيار زيادى كه ما حالا شايد بعضى از آن را مطلع باشيم در بانكها سپرده است و همه مال ملت است، تا اين را برنگرداند و اگر اين را برنگردانند ما طورى ديگرى با آنها رفتار مىكنيم، با انگلستان هم طورى ديگر رفتار مىكنيم. اينها خيال نكنند كه همين طور نشستيم گوش مىكنيم كه هر غلطى اينها مىخواهند بكنند. نخير، اينطور نيست. مسأله، مسأله - باز - انقلاب است.
صحيفه نور ج 10 صفحه 142
يك انقلاب زيادتر از انقلاب اول خواهد شد. بايد سر جاى خودشان بنشينند و اين خائن را او برگرداند و آن خائن، بختيار خائن را هم او برگرداند. نه اينكه بختيار خائن را ببرند آنجا و بنشيند و توطئه كند و افراد دور خودش جمع كند و - عرض بكنم - روزنامه بنويسد و اطلاعات درست بكند و جوانهاى ما را دولت انگلستان توقيف كند و بگيرد براى خاطر اينكه تظاهر بر ضد شاه يا بر ضد بختيار كردهاند. اگر دست برندارند از اينها و اين جانىها را تحويل ندهند يا لااقل بيرون نكنند از مملكت خودشان، ما تكليف ديگرى داريم و عمل مىكنيم به آن تكليف.
تضعيف روحيه ملت با نشر مطالب خلاف واقع به منظور شكست نهضت اسلامى
بايد به قدرت پيش برويم. اگر اظهار ضعف، اگر احساس اين را بكنند كه ما ضعيف شديم - احساس بكنند - اگر اين تضعيفهايى كه اين نويسندههاى بىانصاف ما از اين ملت مىكنند، احساس بكنند اينها كه اين نوشتهها در ما تأثير كرده است، اين احساس را اگر بكنند، جرى خواهند شد و حمله خواهند كرد، كارهاى خودشان را بدتر خواهند كرد. احساس ضعف در خودتان نكنيد، هر چه اين نويسندهها بنويسند كه چيزى نشده است و اين مملكت به همان حال سابق هست و همانطور در يك نوشتهاى كه من پريروز ديدم نوشته است كه در رژيم سابق سياسيون در بند بودند، در حبس بودند، حالا هم سياسيون در حبسند، هيچ فرقى نكرده در رژيم سابق آن اختناق و كذا بود، حالا هم همانطور است. خوب اين براى اين است كه روحيه را تضعيف كنند. حالا ما حساب مىكنيم اين را، در رژيم سابق عدهاى محبوس بودند، عدهاى گرفتار بودند، حالا هم عدهاى محبوسند، اين شك ندارد، اما چه كسانى هستند؟ در رژيم سابق جه كسانى حبس بودند و در رژيم حالا چه كسانى حبس هستند؟ چه گروهى در رژيم سابق اعدام مىشدند؟ - در رژيم حالا هم اعدام - ما ببينيم در رژيم سابق كى اعدام مىشد و در اين رژيم كى اعدام مىشود؟ اين را ديگر حساب نمىكنند اينها. سربسته مىگويند، كه خيال مىكنند جوانها بازى مىخورند از اين حرفها. در رژيم سابق آنهائى را كه مىكشتند، بهترين جوانهاى ما و متعهد و مسلم، براى اينكه مىگفتند كه خلاف نكنيد، مىگفتند كه مملكت ما را به باد ندهيد. علماى اسلام بودند. اين آقاى منتظرى مدتها در حبس بود، آن مرحوم آقاى طالقانى مدتها در حبس بود و امثال اينها زياد. آنهايى كه اعدام شدند چه اشخاصى اعدام شدند؟ مرحوم سعيدى اعدام شد و امثال اينها. از همين علمايى كه در همه اطراف اينها گرفتند و در بعضى وقتها در حبس، اين آقاى لاهوتى كه الان در - چيز - پاسداران هست، ايشان مدتها حبس بود و چه زجرهايى اين مرد ديده است و چه اهانتهايى ديده است. در تبعيد فضلاى اين حوزه، علماى اين حوزه، دانشمندهاى اين حوزه در تبعيد بودند، اين طرف، آن طرف اينها را مىبردند و تبعيد مىكردند. آنهايى كه حبس بودند در آنوقت اين صنف مردم بودند، آنها هم كه اعدام شدند آنجور اشخاص بودند، آنها هم كه تبعيد شدند، آنجور اشخاص بودند. حالا بيائيم اين طرف قضيه را ببينيم كه فرقى ما بين حالا و آنوقت نيست. اعدام شده است هويدا، نصيرى، اينها براى او دارند سينه مىزنند. اينهايى كه الان دارند مىنويسند كه فرقى نكرده، اينها
صحيفه نور ج 10 صفحه 143
همينهايى است كه در آمريكا صحبتش را مىكنند كه چرا؟ چرا؟ و آن بىانصافهاى طرفدار حقوق بشر صدايش را درآوردند كه چرا اعدام مىشود. همانهائى كه در آنوقتى كه دارد مىنويسد چرا در ايران اعدام مىشود؟ در جاهاى زيادى از قبيل همين آمريكاى فاسد قتل عام دارد مىشود، يك كلمه راجع به آن نمىگويند، اما اين طرفش را كه هويدا را اعدام كردند يا نصيرى را اعدام كردند يا اين اشخاص فاسد را، صداى هياهوشان در آمده و اينها هم كه در اينجا و از عمال آنها هستند مىنويسند كه فرقى نكرده است، حالا هم اعدام هست، آنوقت هم اعدام بود. حبسىها چه كسانى هستند؟ آنوقت چه كسى بودند؟ شما حالا يك دانه حبسى پيدا مىكنيد كه اين يك آدم صحيح باشد و حبس باشد؟ يك آدمى پيدا مىكنيد يك آدم متدين، يك آدم ملى يك آدم باشد؟ آنوقت كه حبس بودند، همه مليون حبس بودند - و همه عرض بكنم كه - امثال ذلك و حالا كى حبس هست؟ اينهايى كه جنايت زياد كردند و آنهمه جنايات را كردند اينها حبس هستند. آنوقت وضع حبس حالا را با اين جنايتكاران ببينيد، با وضع حبس آنوقت را با آن جنايتكاران. با آن مردم صحيح، وضع آنوقت آنطور بود، كه بايد از آنهايى كه حبس بودند بشنويد چى شده است. اينها را تا آن حدودى كه ما اطلاع داريم، كه مهمش تهران است، اشخاصى كه در آنجا هستند و مكررا ما هم سفارش كردهايم، ابدا تعدى به كسى نمىكنند. از حبسها، حبسهايى نيست كه نارضايتى داشته باشند، حبس هستند، اما اين بىانصافها مىنويسند كه در حبس بدتر مىگذرد از آنوقتى كه در آنجا در آن حبسها، آن حبسها پاى يكى از علماى ما را اره كردند (اينطورى كه نقل كردهاند) اين حبسهاى حالا بدتر از آن حبسها هست؟! اينها همه همان شياطينى هستند كه به فرياد كارتر، دور خودش جمع شده است براى اينكه از اين، همانطور كه آن شيطان بزرگ از قرآن و اسلام مىترسيد، حالا اينها هم از اين نهضت كه يك نهضت اسلامى است مىترسند و دنبال همان شيطان بزرگ مشغول شيطنت هستند و تضعيف مىكنند روحيه ملت ما را. بايد ملت ما، جوانهاى برومند ما بايد با كمال قدرت پيش بروند و از اين توطئهها اصلاً نترسند، اينها قابل آدم نيستند كه انسان ازشان بترسد و اين شلوغىها هم كه گاهى وقتها همين شياطين ايجاد مىكنند و همين طرفدارهاى اين فاسدها ايجاد مىكنند، اينها هم حلش اشكالى ندارد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 10 صفحه 144
تاريخ: 14/8/58
بيانات امام خمينى در جمع شهرداران سراسر كشور
لزوم توجه به قشر مستضعف و منطقه غير مرفه
بسم الله الرحمن الرحيم
من ميل دارم كه عمل ما بيشتر از قولمان باشد يا موافق با قولمان. الان شهرها و روستاهاى ايران و حتى شهر تهران گرفتار كمبودهائى بوده و هست و اين به عهده شهردارى ماست كه با كمك مردم اقدام كنند و شهرها و روستاهاى اطراف را آباد كنند و آنچه كه مهم است اين است كه آن قشر مستضعف بيشتر مورد نظر باشد، آن حاشيههاى اطراف تهران، آن زاغهنشينها و آن چادرنشينهاى اطراف تهران بيشتر مورد نظر باشند تا قسمت شمال شهر و در شهرهاى ديگر، روستاهاى ديگر توجه به اين قشر مستضعف از توجه بر قشر مرفه بيشتر باشد.
معالوصف در رژيم سابق اين قشر اصلاً مورد عنايت نبود و اگر كارى مىكردند براى همان قشر مرفه مىكردند و لهذا در شمال تهران شهرى است غير از جنوب شهر است، اصلاً آنجا يك شهر ديگرى است اين هم يك شهرى ديگرى و اين غير مطابق بودن دو طبقه به اين شديدى، خداى نخواسته سبب مىشود انفجارى حاصل بشود كه كسى نتواند مهارش كند. شما شهردارىهاى محترم بايد توجه كنيد كه امروز شهرها و دهات و روستاها همه مال خود ملت است و در تصرف ديگرى نيست و حتى مال خود ملت شده. خود ملت و خود شهردارها كه از ملت هستند بايد در آباد كردن اين مملكت كوشش كنند خصوصاً آن طرفهائى كه خرابى داشته و به آنها نرسيده بودند. دهات و شهرهائى كه دو طرف دارند يك طرف مرفه و يك طرف غير مرفه شروع كنيد وقتى به درجه مرفه رسيد آنوقت يك كار اساسى شما كرديد. من اميدوارم خداوند همه شما را تاييد كند و در راه خدمت به اين كشور و خدمت به اسلام همه موفق باشيد و همه ما موفق باشيم در اين خدمت.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page