-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 182
تاريخ: 19/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار تلويزيون بىبى سى
سؤال: اگر شاه ايران را ترك گويد، آيا حضرتعالى فكر مىكنيد وقت مناسبى براى بازگشت شما به ايران خواهد بود؟
جواب: بايد مطالعاتى بكنيم، هر وقت مقتضى شد مىرويم.
سؤال: چه نوع حكومت يا دولتى را حضرت آيتالله انتظار دارند كه تا پايان سال جارى مسيحى (دسامبر 79) در ايران روى كار آيد؟
جواب: ما اميد اين را داريم كه همين حكومتى را كه پيشنهاد كرديم كه حكومت جمهورى اسلامى است در اين سال روى كار آيد.
سؤال: و اين حكومتى خواهد بود كه شما شخصاً منصوب خواهيد كرد؟
جواب: ما به حسب آنطورى كه تاكنون گفتيم رجوع به آراء مردم مىكنيم ولى به حسب واقع، مردم با رفراندمى كه مكرر كردند اين حكومت را قبول كردند.
سؤال: دولت بريتانيا هنوز هم به فرستادن سلاح خود مثل تانكها، راكتها و ديگر سلاحهاى نظامى براى شاه ادامه مىدهد، از نظر حضرت آيتالله معناى اين فرستادن اسلحه چيست؟
جواب: ما سالهاى طولانى است كه گرفتار اين چيزها هستيم كه دولت انگيس به حكومت جائر ما همراهى مىكند. از اول، دولت انگليس پدر اين شاه را بر ما تحميل كرد و بعد هم كه او خيانت به آنها كرد، او را اخراج كردند. متفقين كه يكىشان انگلستان بود، محمدرضاشاه را بر ما تحميل كردند و تحميلات دولت انگليس و ظلمهايى كه به ملت ضعيف كه يكى از آنها ملت ماست كردهاند سابقه زيادى دارد و اينكه حالا هم به فرستادن سلاح و پشتيبانى از
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 183
شاه ادامه مىدهد، مىخواهد سلطنت اين شاه ادامه پيدا كند و اين ادامه جرمها و جناياتى است كه او مرتكب شده و مىشود و اينها مىخواهند دولت شاه را هر چه بيشتر نگه دارند و هر روزى كه بر سلطنت باقى بماند، روز مصيبت بزرگ ملت ماست.
سؤال: گفته شده است كه حضرت آيتالله از ليبى و فلسطينىها كمكهائى دريافت مىكنيد و همچنين گفته شده است كه بعضى از وابستگان نزديك به حضرتعالى، كسانى كه اينجا به شما كمك مىكنند، وابسته به حزب سابق توده هستند و يا عقايد كمونيستى دارند، آيا اين اتهامات درست است؟
جواب: خير، اينها تبليغات دار و دسته شاه است. ما از هيچ دولتى استمداد نكرديم و نخواهيم كرد. ما به نيروى ملت اتكا داريم و احتياج به دولت ها نداريم و كسانى كه با من ارتباط نزديك و يا دور دارند، از مسلمان خالص هستند و به هيچ حزبى وابستگى ندارند. اينها تبليغاتى است كه شاه و دار و دسته او مىكنند، آن هم براى اينكه نهضت ما را آلوده كنند.
سؤال: بسيارى از ملتهاى مسلمان را ما امروز شاهد هستيم كه يك نهضت جديد اسلامى در آنها رشد مىكند، مثل تركيه و پاكستان و اينها قيامهاى اسلامى مىكنند، به نظر حضرتعالى دليل اين قيامها چيست؟
جواب: در سالهاى طولانى، تبليغات دامنهدار دولتهاى شرق و غرب موجب اين شد كه ملتهاى مسلم از آنان يارى بخواهند و گمان كنند كه ترقيات اين كشورهاى ضعيف، در گرايش به يكى از اين دو ابرقدرت است لكن به هر طرف كه تمايل پيدا كردند، بعد از مدتى فهميدند كه آنها جز اسير كردن اينها و بردن خزائن و غارت كردن مخازن آنها كار ديگرى نمىكنند. در عصر ما ملت يافت كه شاه به واسطه پيوندى كه با غرب مخصوصاً با امريكا دارد و همين طور با شرق، تمام مخازن ما را به باد داده است، بلكه نيروهاى انسانى ما را نيز به هدر داده است و فهميدند جنايات فوقالعادى كه مرتكب مىشود به واسطه پيوندى است كه شاه با ابرقدرتها دارد، از اين جهت ملت ما بپاخاست و ساير ممالك از جمله ممالك اسلامى نيز به اين حقيقت تلخ، توجه پيدا كردند و با مطالعه تاريخشان درك كردند كه تمام گرفتارىهائى كه ملتها پيدا كردند، از دست اين ابرقدرتهاست، ناچار از آن ابرقدرتها رويگردان شدهاند و اسلام كه تمام آرزوهاى بشر را به طور شايسته در دسترس آنها خواهد گذاشت و مىگذارد و قوانين اسلام، چه قوانين اقتصادى و سياسى و چه قوانين فرهنگى و معنوى آن قوانين غنىاى است كه هر كس به آنها توجه پيدا كند، ناچار به اسلام گرايش پيدا خواهد كرد
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 184
و مسلمين بعد از سالهاى طولانى كه در غفلت بودند، حالا مقدارى رو به بيدارى گذاشتند و مقدارى توجه به اسلام پيدا كردند و اميد اين هست كه توجه آنها به اسلام بيشتر بشود و اسلام را آنطور كه هست بشناسند و در صورت شناخت صحيح، گرايشات آنها به شرق و غرب بكلى منقطع خواهد شد و براى پياده كردن احكام اسلام جانفشانى خواهند نمود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 185
تاريخ: 19/10/57
مصاحبه امام خمينى با لوموند
سؤال: شما اعلام كردهايد كه دولت بختيار غيرقانونى است، چرا؟
جواب: به دو دليل، يكى اينكه اين دولت از طرف رژيم شاه تعيين شده است، اين رژيم قبل از تظاهرات تاسوعا و عاشورا خود غيرقانونى بود و تظاهرات مزبور كه در واقع نوعى رفراندم بودند، غيرقانونى بودن رژيم را تعيين كردند، دليل ديگر اين است كه نه مجلس شورا و نه محلس سنا هيچ پايگاه ملى ندارند و نمايندگان اين دو مجلس را كه دولت از آنها راى اعتماد مىخواهند، ملت انتخاب نكرده است.
سؤال: در صورتى كه بختيار شكست بخورد، شما وقوع يك كودتاى نظامى كه شاه را كنار بگذارد و روى واحدهاى برگزيده ارتش نظير كماندوهاى نيروى هوائى و ژاندارمرى تكيه داشته باشد، ممكن مىدانيد؟
جواب: وقوع چنين كودتاى ممكن است. در اين حال اين آخرين سنگى خواهد بود كه رژيم به سوى ملت مىافكند و ملت مصمم است با استقرار يك حكومت اسلامى به مبارزه ادامه دهد و هر نوع رژيم ديگرى با مخالفت ملت روبرو خواهد شد.
سؤال: اگر شما پيروز شويد، از نظر بنيادهاى اساسى چه در نظر داريد؟
جواب: ما كميتهاى را مأمور خواهيم كرد كه به منظور تشكيل يك مجلس به مشورتهاى لازم اقدام كند. ملت يك بار اراده خود را به داشتن يك حكومت اسلامى اعلام كرده است ولى اگر از نظر حقوقى رفراندمى هم لازم باشد، ما مخالف آن نخواهيم بود. اين كميته از افراد مومن تشكيل مىشود و ممكن است علما هم به صورت عضو كامل و يا عضو ناظر درآن شركت كنند.
سؤال: شما به عنوان رهبر غير قابل انكار مخالفان تجلى يافتهايد، شما گفتهايد كه نمىخواهيد زمام
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 186
امور را به دست گيريد، بنابراين يك حكومت اسلامى را به چه صورت در نظر گرفتهايد؟
جواب: ما نامزدى براى رياست جمهورى معرفى خواهيم كرد كه بايد به وسيله ملت انتخاب شود، وقتى او انتخاب شد از او پشتيبانى و حمايت خواهيم كرد. قوانين حكومت اسلامى، قوانين اسلام خواهد بود. من شخصاً رئيس جمهورى نخواهم شد و هيچ پست دولتى هم نخواهيم پذيرفت. من مانند گذشته به هدايت ملت اكتفا خواهم كرد.
سؤال: بسيارى از مردم در ايران و بخصوص در بين روشنفكران با وجود اعتقاد، به فرائض مذهبى عمل نمىكنند و يا اصولاً به مذهب عقيده ندارند، روش حكومت اسلامى در برابر آنها چه خواهد بود؟
جواب:ما سعى مىكنيم به اين افراد راه سلامت و نجات را نشان دهيم، اگر نخواهند اين راه را بپيمايند، در زندگى يوميه خود آزاد خواهند بود مگر اينكه بخواهند توطئههاى زيانبخشى عليه ملت و كشور تدارك بينند.
سؤال: شما اخيراً گفتيد كه اگر امريكا سياست تسلطجوئى خود را در برابر ايران تغيير دهد، شما حاضر خواهيد بود در روابط خود با امريكا تجديد نظر كنيد، منظور شما از اين مطلب چيست؟
جواب: اگر امريكا به نحو صحيح رفتار كند و در امور داخلى ما مداخله نكند و مشاوران خود را كه در امور كشور ما دخالت دارند فرا خواند، ما نيز آنها را را احترام خواهيم گذاشت.
سؤال: آيا فكر مىكنيد كه امريكائىها با توجه به اهميت موضوع و عواقبى كه جنبش ملت ايران در كشورهاى عرب و مسلمان منطقه مىتواند داشته باشد، به آسانى از ايران دست خواهند كشيد؟
جواب: البته امريكا مىخواهد كه همه كشورها را زير نفوذ خود داشته باشد ولى ما چنين تصورى را نمىتوانيم بپذيريم و ملت از آن خسته شده است. ملتهاى ديگر نيز با پيروى از ملت ما خود را از دستاندازى استثمار رهائى خواهند داد.
سؤال: نفت مساله دشوار و پر دردسرى است، در اين زمينه چه سياستى مورد نظر شماست؟
جواب: ما نفت را به هر كس كه از ما بخرد مىفروشيم مشروط بر اينكه به قيمت عادلانه و برمبناى
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 187
تراضى طرفين باشد. ارزهائى را كه از اين راه بدست خواهيم آورد به مصرف آبادى و عمران مملكت خواهد رسيد.
سؤال: آيا به اسرائيل و آفريقاى جنوبى نفت خواهيد فروخت
جواب: خير، براى اينكه اين كشورها همانطور كه قبلاً هم گفتهام راهى برخلاف حق و عدالت در پيش گرفتهاند.
سؤال: از چند روز پيش مسكو نسبت به ايران تغيير لحن داده و از جنبش ملى حمايت مىكند، نسبت به اين تحول چه فكر مىكنيد؟
جواب: تبليغات روزنامههاى شوروى مداخله در امور داخلى محسوب نمىشود و در واقع تمام روزنامههاى جهان بايد از ما عليه رژيم شاه حمايت كنند. اتحاد شوروى در رديف كشورهائى است كه وضع ملت ايران را درك كرده و رفتار خود را بر همين اساس بنا نهاده است. ما با شوروى مانند همه كشورهاى ديگر، مادام كه نخواهند در امور داخلى ما مداخله كنند، روابط دوستى خواهيم داشت. بايد به روابط حسن تفاهم و دوستى بر پايه احترام متقابل استوار بود.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 188
تاريخ:19/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار روزنامه ايتاليائى لوتاكو نتينوا
سؤال: تصور مىكنم كه آنچه امروز در حيات يك جنبش تودهاى در ايران اتفاق مىافتد، ريشههايش در يك نوع رنسانس (تولد دوباره) شيعه يافت مىشود. ممكن است شرح دهيد كه چه فعاليتها و بحثها و مبارزاتى در 30 سال اخير فعاليت شما را تشكيل داده است
جواب: يكى از خصلتهاى ذاتى تشيع از آغاز تاكنون مقاومت و قيام در برابر ديكتاتورى و ظلم است كه در تمامى تاريخ شيعه به چشم مىخورد، هر چند كه اوج اين مبارزات در بعضى از مقطعهاى زمانى بوده است. درصد سال اخير، حوادثى اتفاق افتاده است كه هر كدام در جنبش امروز ملت ايران تاثيرى داشته است. انقلاب مشروطيت، جنبش تنباكو و... قابل اهميت فراوان است. تاسيس حوزه علمى دينى در بيش از نيم قرن اخير در شهر قم و تاثير اين حوزه در داخل و خارج كشور ايران و نيز تلاش روشنفكران مذهبى در داخل مراكز دانشگاهى و قيام سال 42-41 ملت ايران به رهبرى علماء اسلامى كه تا امروز ادامه دارد، همه عواملى هستند كه اسلام شيعى را در سطح جهانى مطرح مىكند.
سؤال: اين فعاليتها و بحثها، اين مدرن شدن (انطباق با زمان) شيعه از چه راههائى رشد كرد؟ آيا يك كار محدود به روحانيت شيعه بوده است يا در راههاى ديگرى هم رشد كرده است؟ و مدارس اسلامى (حوزههاى علمى) در اين رشد چه نقشى داشتند؟
جواب: اساساً اسلام (كه تشيع چيزى جز اسلام اصيل نيست) نه تنها جلو رشد علمى و فكرى بشر را نمىگيرد، بلكه خود زمينههاى اين حركت را آمادهتر مىكند و به اين حركت جهت انسانى و الهى مىدهد و تكامل علمى و فرهنگى بشر بعد از ظهور اسلام، محققين تاريخ را خيره ساخته است. بله، چيزى كه بايد اضافه كنم اينست كه فساد اخلاق و انسان مصرفى شدن و تمام تلاش انسان براى لذتجوئى بيشتر و تمام ارزشها را با پول سنجيدن، مفهومى غير از مدرنيزه كردن كشور دارد و تشيع با آنها مخالف است، نه با مدرنيزه كردن كشور. در مورد كار روحانيت بايد بگويم كه مطالعه و تحقيق در بحثهاى اسلامى و شناختن فقه شيعه به علت
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 189
گسترش زمينههاى آن، به صورت تخصصى در آمده است كه قهراً ايجاب مىكند كه هميشه عدهاى از مردم خود را براى درك و سپس ابلاغ اين مسائل آماده كنند و كسانى كه اين مسووليت را به عهده گرفتهاند، روحانيون هستند كه بر اساس دريافتهاى اسلامى خود، هميشه در حركتهاى اجتماعى و مبارزات سياسى در سطح پيشتاز بودهاند.
سؤال: ممكن است معنى و مفهوم حزبالله را براى ما تشريح كنيد؟
جواب: هر مسلمانى كه موازين و اصول اسلام را پذيرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقيق شيعى برخوردار است يك عضو از اعضاء حزبالله مىباشد و تمامى دستورات اين حزب و خط مشى آن را قرآن و اسلام بيان كرده است. اين حزب غير از حزبهاى متداول امروز دنياست. امروز تمام مردم ايران در هر سنى كه هستند از زن و مرد كه با شعارهاى اسلامى مبارزه مىكنند جزء حزبالله هستند.
سؤال: ممكن است معنى دقيق (امام) را تشريح كنيد؟ در معنى كلى آن و در موقعيت خود شما لقب (امام) كه در تظاهرات ميليونها ايرانى در ماه محرم به شما داده شده چيست؟ رابطه (امام) با حزبالله چيست
جواب: امام به معنى پيشوا و كسى كه جمعى را در جهتى هدايت و رهبرى مىكند. امام، بيان كننده خط مشى شيعه و حزبالله و رهبرىكننده اين تشكيلات بزرگ است كه تمامى وظايف آنان را از قرآن و سنت پيامبر اسلام در زمانهاى مختلف و شرايط مختلف، اجتهاد و استنباط مىكند و به آنان ابلاغ مىنمايد.
سؤال: حكومت مدرن چگونه مىتواند در يك جامعه اسلامى وجود داشته باشد؟
جواب: اسلامى كه بيشترين تاكيد خود را بر (انديشه) و (فكر) قرار داده است و انسان را به بازدارى از همه خرافات و اسارت قدرتهاى ارتجاعى و ضدانسانى دعوت مىكند، چگونه ممكن است با تمدن و پيشرفت و نوآورى مفيد بشر كه حاصل تجربههاى اوست سازگار نباشد؟!
سؤال: با در نظر گرفتن اينكه هر حكومتى در خود حداكثر تمركز قدرت را جمع مىكند، چگونه حكومت اسلامى مىتواند وجود داشته باشد و قدرت در آن تمركز نيابد و رابطه مسلط و زير سلطه برقرار نشود؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 190
جواب: اسلام در رابطه بين دولت و زمامدار و ملت ضوابطى و حدودى معين كرده است و براى هر يك بر ديگرى حقوقى تعيين نموده است كه در صورت رعايت آن هرگز چنين رابطه مسلط و زير سلطه بوجود نمىآيد. اساساً حكومت كردن و زمامدارى در اسلام يك تكليف و وظيفه الهى است كه يك فرد در مقام حكومت و زمامدارى، گذشته از وظايفى كه بر همه مسلمين واجب است، يك سلسله تكاليف سنگين ديگرى نيز بر عهده اوست كه بايد انجام دهد. حكومت و زمامدارى در دست فرد يا افراد، وسيله فخر و بزرگى بر ديگران نيست كه از اين مقام بخواهد به نفع خود حقوق ملتى را پايمال كند. هر فردى از افراد ملت حق دارد كه مستقيماً در برابر سايرين، زمامدار مسلمين را استيضاح كند و به او انتقاد كند و او بايد جواب قانع كننده دهد و در غير اينصورت اگر برخلاف وظايف اسلامى خود عمل كرده باشد، خودبخود از مقام زمامدارى معزول است و ضوابط ديگرى وجود دارد كه اين مشكل را حل مىكند.
سؤال: در جامعه اسلامى چه ارگانيسمهاى اجتماعى مردمى بايد تصميمگيرى سياسى و برابرى بين افراد را تضمين كند و از برقرارى روابط مسلط وزير سلطه ما بين مردم جلوگيرى نمايد و همچنين كسانى را كه در دستگاه حكومتى تصميمگيرى مىكنند كنترل نمايد؟ تجربه تاريخ به ما مىآموزد كه قدرت مردم كه توسط پارلمان اعمال مىشود (حتى اگر پارلمان آزادانه انتخاب شده باشد) خيلى محدود است و رو به كم شدن مىنهد.
جواب: در دنياى امروز كه گفته مىشود دنياى صنعت است، رهبران فكرى مىخواهند جامعه بشرى را نظير يك كارخانه بزرگ صنعتى اداره كنند. در حاليكه جامعهها از انسانها تشكيل شده است كه داراى بعد معنوى و روح عرفانى است و اسلام در كنار مقررات اجتماعى، اقتصادى و غيره، به ترتيب انسان بر اساس ايمان به خدا تكيه مىكند و در هدايت جامعه از اين بعد، بيشتر براى هدايت انسان به طرف تعالى و سعادت عمل مىكند. اگر ايمان به خدا و عمل براى خدا در فعاليتهاى اجتماعى و سياسى و اقتصادى و ساير شؤون زندگى بشر وارد شود، پيچيدهترين مشكلات امروزى جهان به آسانى حل مىشود. امروز دنيا، هم در اين بن بست گرفتار شده است و هم نمىخواهد به نوع هدايت انبيا تسليم شود ولى سرانجام چارهاى جز تسليم ندارد.
سؤال: از چه راههائى فكر مىكنيد كه بشود تمركز قدرت اقتصادى را از بين برد؟ نه فقط بين فقرا و ثروتمندان بلكه حتى بين تيپهاى مختلف پروسه توليدى (كارگر و كارفرما)؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 191
جواب: جامعه بدون خدا و بدون ايمان و عمل براى خدا، آنچنان با مشكل رابطه كارگر و كارفرما گرفتار شده است كه وقتى هم مىخواهد اين مشكل را حل كند، مشكل بزرگترى ايجاد مىكند كه در حل آن خود را در بن بست مىبيند ولى در جامعه اسلامى كه همه چيز بر اساس و معيار اسلام و ايمان سنجيده و عمل مىشود هرگز مشكلى پيش نخواهد آمد.
سؤال: فكر مىكنيد كه بعد از سرنگونى رژيم پهلوى بشود بلافاصله حكومت اسلامى برقرار كرد يا احتياج به يك حكومت موقت براى رسيدن به حكومت اسلامى باشد؟
جواب: بديهى است هر اندازه ملت و حكومت طبق موازين اسلامى و براى خدا عمل كنند، تدريجاً نقائص خود را بيشتر برطرف مىكنند و دائماً در تعالى و ترقى بيشترى قرار خواهند گرفت و در مجموع جامعه به ارزشهاى خدائى بيشتر نزديك مىشود و اين سير نهايت ندارد.
سؤال: براى دادن يك مثال مشخص چه پر نسيبهائى (اصولى) بايد (در) يك حكومت اسلامى به كار برد براى از بين بردن اقتصاد وابسته به نفت شاه و استفاده متفاوت از اين ماده اوليه؟
جواب: ايران امكانات و ظرفيتهاى مختلف و فراوانى براى رشد اقتصادى دارد كه اگر نفت هم نباشد بتواند به رشد خود و از بين بردن فقر نائل شود. از قبيل معادن مختلف كه در صنايع اهميت زيادى دارد و همچنين امكانات كشاورزى و دامدارى و مهمتر از همه وجود استعدادهاى سرشار و خلاق انسانى. نفت را در ضمن اينكه به هركس كه مشترى باشد و با رعايت عدل و انصاف از ما بخرد و پول آن را بدهد مىفروشيم سعى هم خواهيم كرد كه از خود نفت در صنايع مختلف استفاده كنيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 192
تاريخ: 20/10/57
مصاحبه امام خمينى با راديو تلويزيون لوگزامبورگ
سؤال: حضرت آيتالله! شاه مىرود بدون آنكه استعفاء بدهد، آيا به نظر شما شرايط تغيير كرده است؟
جواب: خير، با رفتن شاه هيچ چيزى تغيير نمىكند، بايد تمام اين سلطه كه در ايران است از بين برود، براى اينكه همه اينها غيرقانونى است، هم دولت غير قانونى است و هم مجلسين و هم شوراى سلطنت و تا اينها تحقق پيدا نكند، آرامش در ايران پيدا نخواهد شد.
سؤال: آيا فكر مىكنيد نبرد و نهضتى را كه ايجاد كردهايد، موجب بروز جهادى در ايران و در جاهاى ديگر مثل تركيه و ساير كشورها بشود؟
جواب: آن مربوط به ما نيست. ملت ما در سراسر كشورهاى اسلامى اثر مىگذارد و ملتها را به فكر رهائى از چنگال شرق و غرب مىاندازد.
سؤال: آيا حكومت اسلامى، حكومتى قهقرا گراست؟ شاه مىخواهد يك كشور مدرن برقرار كند، كشورهاى عربى نيز به دنبال پيشرفت هستند، ولى اسلام با رفرم و تغييرات اجتماعى مثل آزادى زنان مخالف است، نظر شما در اين باره چيست؟
جواب: دولت شاه با رشد اجتماعى ما مخالف بود و تمام آزادى و استقلال كشور ما را از دست داده بود. دولت اسلامى قهقراگرا نيست و با همه مظاهر تمدن موافق است، مگر آنچه كه به آسايش ملت لطمه وارد آورده و با عفت عمومى ملت منافات داشته باشد. اسلام با آزادى زن نه تنها موافق است، بلكه خود پايهگذار آزادى زن در تمام ابعاد وجودى زن است.
سؤال: آيا روابطى با حزب توده ايران و در نتيجه مسكو داريد؟
جواب: خير، به هيچ وجه روابطى نداشتهام و ندارم و نخواهم داشت.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 193
سؤال: حضرت آيتالله! ايران منطقه بسيار حساسى در جهان است، آيا بيم آن نداريد كه با اين نهضتى كه شروع كردهايد، به طور جدى تعادل منطقه را به خطر اندازيد و در نتيجه جنگى درگير شود؟
جواب: ما اميدواريم كه تعادل دنيا به خطر نيفتد، براى اينكه ما به هيچ طرفى از دو طرف شرق و غرب تمايلى نداريم و ما با همه روابطى علىالسواء داريم و با همه رفتارى عادلانه داريم، البته در صورتى كه آنها عدالت را در رابطه با ما رعايت كنند. اميدوارم تزلزلى در منطقه بوجود نيايد، البته شما غربىها تزلزل منطقه را در عدم منافع خودتان مىدانيد، اگر اين تزلزل است، مطمئن باشيد بزرگترين تزلزل در منطقه صورت مىگيرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 196
تاريخ: 20/10/57
پيام امام خمينى به ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و تحيت به عموم ملت ايران ايدهم الله تعالى. مطالبى از ايران مىرسد كه از توطئهاى خطرناك حكايت مىكند. گفته مىشود اعلاميههاى بدون امضاء در تهران و شهرستانها منتشر مىشود و اشخاص بسيارى را به اسم ساواكى و يا عمال شاه تهديد به قتل مىكنند و خانههايى را با همين بهانهها سوزانده و به زن و فرزندان آنان اهانت نموده و آزار دادهاند. به طورى كه از ايران اطلاع دادهاند اعمالى برخلاف اسلام و انصاف بدون رعايت حقوق شرعى انجام مىگيرد كه شاهد بر آن است كه دستهاى ناپاكى در كار است كه با هرج و مرج و ايجاد رعب و وحشت نهضت مقدس اسلامى را متهم نموده و خداى نكرده به شكست بكشند. ملت محترم ايران بايد بداند كه ديانت مقدس اسلام جان و مال انسانها را محترم شمرده و تجاوز به آن را از محرمات عظيمه مىداند و كسانى كه دست به اين نحو جنايات زده و موجب ارعاب مردم مىشوند به نظر مىرسد از جناحهاى منحرفى باشند كه مى خواهند در پناه هرج و مرج، يا شاه را حفظ كنند و يا كشور را با ايجاد كودتاى نظامى به تباهى بكشند.
مردم مسلمان ايران در مبارزات بحق خود از اين روشهاى غير انسانى استفاده نمىكنند و موظف شرعى هستند كه به اعلاميههاى مشتمل بر قتل و غارت و اعلاميههاى بىامضاء به هيچ وجه ترتيب اثر ندهند و از اشخاصى كه مىخواهند به خانههاى مردم تجاوز كنند و آتش سوزى نمايند جلوگيرى نمايند كه به نظر مىرسد توطئهاى در دست اجراست كه بايد از آن جلوگيرى كرد.
ملت شريف در تهران و شهرستانها و قصبات به راهپيمائى و تظاهرات و اعتصابات خود ادامه دهند تا اين توطئه با رفتن شاه خنثى شود.
بر حضرات علماى اعلام ايران است كه مردم را با اطلاعيهها بيدار كنند و آنان را به وظايف شرعيه خود آگاه نمايند كه مجازات اشخاص جنايتكار و مجرم بعد از اثبات جنايات با محاكم صالحه است، نه با اشخاص متعارف. از خداوند تعالى قطع دست جنايتكاران را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 197
تاريخ: 20/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار روزنامه نيويورك تايمز
سؤال: روابط آتى ايران با ايالات متحده چگونه خواهد بود؟
جواب: مادامى كه آنها روابط حسنه داشته باشند، روابط حسنه است. اگر چنانچه دولت امريكا دست از پشتيبانى شاه بردارد و دست از دخالت در مملكت ما بكشد و ما را به حال خود بگذارد، با او روابط حسنه خواهيم داشت.
سؤال: آيا حكومت آينده ايران حكومتى متمايل به غرب خواهد بود مانند عربستان سعودى؟ و يا حكومتى مشكوك به غرب مثل حكومت ليبى؟
جواب: خير، حكومت ما حكومت مستقل است و در صورتى كه كشورها دخالتى در امور داخلى ما نداشته باشند، ما با آنها روابط دوستانه داريم.
سؤال: آيا حضرت آيتالله پس از رفتن شاه به ايران باز خواهند گشت؟
جواب: تاكنون تصميمى نگرفتهام. رفتن و نرفتن شاه ربطى به رفتن يا نرفتن من ندارد. در هر موقع صلاح دانستم به ايران مىروم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 198
تاريخ: 20/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگار تلويزيون اسپانيا
سؤال: شما عمل آمريكا را كه خواسته است تا شاه به تعطيلات برود چگونه برآورد مىكنيد؟
جواب: ناآرامىها وقتى رفع مىشود كه رژيم شاه از بين برود و خارجىها در امور داخلى ما دخالت نكنند.
سؤال: چگونه مىتوانيد وضع فعلى را كه سياست كلى به بن بست رسيده است، از بن بست در آوريد؟ به نظر جنابعالى بن بستى كه بوجود آمده چگونه از بين خواهد رفت؟
جواب: با رفتن رژيم سلطنتى، بن بست هم از بين خواهد رفت و ملت تكليف همه چيزها را خودش معين مىكند.
سؤال: وقتى كه جنابعالى مراجعه كرديد به ايران، در نظر داريد كه در مسائل سياسى شركت مستقيم داشته باشيد؟
جواب : از اجزاء حكومتى نخواهم بود لكن دخالت در امور مملكت و هدايت دولت را بايد بكنم.
سؤال: سياست حضرتعالى راجع به منابع زير زمينى مملكت، به بهترين وضعش چگونه است؟
جواب: منابع زيرزمينى تابع سياست اقتصادى است. در شرايط فعلى ما ناچار به فروش منابعمان هستيم البته با سياستى مستقل.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 199
تاريخ: 20/10/57
مصاحبه امام خمينى با مجله اكسپرس
سؤال: شما در كتاب خودتان مطابق ترجمه روزنامه امريكايى هرالد تريبون فرمودهايد جايى براى عقيده و احساسات در حكومت آينده وجود ندارد. آيا شما تصور مىكنيد كه حكومت شما از نظر آزادى با حكومت فعلى فرقى خواهد داشت؟ آيا رژيم مورد نظر شما يك استبداد مذهبى نخواهد بود؟
جواب: رژيمى كه ما مىخواهيم، رژيم جمهورى اسلامى است و در اسلام آزادى به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و كشور ضرر داشته باشد و موجب مفسدهاى باشد.
سؤال: رفتن شاه در روزهاى آينده حتمى است. آيا تصور مىكنيد به هدفتان نزديك شدهايد؟ آيا مجمع سلطنتى مرحلهاى قابل قبول و ممكن از نظر شما هست يا خير؟
جواب: منظور ما از اين مبارزه رفتن شاه از ايران نبود، بلكه سقوط شاه يعنى دست برداشتن از اين سلطنت. در رفراندم تاسوعا و عاشورا بار ديگر ايران ثابت كرد كه اين رژيم قانونى نيست و بايد اين رژيم به هم بخورد و الان هيچ جهت قانونى براى شاه و براى كسانى كه جاى او مىخواهند بنشينند، قانونى نيستند و ما او را قانونى نمىدانيم و بعد از آنكه آنها دست از آن سلطه غيرقانونىشان برداشتند، ما حكومت را به طور عادلانه و با اتكاء به آراء مردم پا برجا مىكنيم. بنابراين نه خود سلطنت، نه شوراى سلطنت اساسى ندارد و از نظر ملت مردود است.
سؤال: آيا تصور مىكنيد كه برقرارى حكومت اسلامى موجب به هم زدن تعادل شرق و غرب در اين منطقه از جهان گردد؟
جواب: حكومت اسلامى، حكومتى است آزاد و مستقل و روابطش با شرق و غرب به يك نحو است و اگر آنها روابط حسنه داشته باشند، دولت اسلام هم با آنها روابط حسنه دارد و اجازه نمىدهيم كسى در مقدرات مملكتمان دخالت كند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 194
تاريخ :20/10/57
مصاحبه امام خمينى با آژانس سيگما
سؤال: آيا تودههائى كه در بازاراند و پيروان شمايند پشتيبانىشان از شما به علت عقايد مذهبىشان است؟ به علت اعتقادشان به شماست؟ و يا به علت اين است كه شما شانس تظاهرات عليه شاه را براى ايشان فراهم آوردهايد؟
جواب: بله، به دليل عقايد مذهبىشان است كه آنها را وادار مىكند عليه ظلم و ديكتاتورى قيام كنند و اساساً اسلام مذهبى است كه همه به آنان مبارزه با ظلم و نابرابرىها را مىآموزد و هم اينكه چگونه بايد يك جامعه سالم، مترقى و پيشرو بنا كنند و چون ما را بيانكننده عقايد و خواستههاى خود مىدانند از ما پشتيبانى مىكنند.
سؤال :مردمى كه در بازار كار مىكنند چه كسانى هستند؟
جواب: مسلمانانى هستند كه واسطه انتقال اجناس و كالاهاى مورد نياز مردم به دست آنان هستند كه البته بسيار هم اتفاق افتاده كه به علت نظام فاسد و غير اسلامى، رژيم شاه در همه زمينهها از جمله زمينه اقتصادى، شكل روابط تجارتى را هم از حدود اسلامى آن بيرون برده است ولى به هر حال ايمان به اسلام و كشور اسلامى ايران را با فداكارىهاى بىدريغ ثابت كردهاند.
سؤال: موقعيت بازاريان در جامعه ايرانى چگونه است
جواب: بازار و بازاريان هميشه از احترام خاصى در جامعه ايرانى برخوردارند و تصميمات آنان در مبارزات سياسى نقش بسيار موثر و گاهى تعيين كنندهاى داشته است و نيز هميشه منشا خدمات اجتماعى فراوان بودهاست و در حوادث هميشه از بهترين كمككنندگان به مردم ضعيف و محروم بودهاند.
سؤال: آيا بازار هميشه منشا مخالفت با شاه بوده است؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 195
جواب: بازار هيچگاه تا به حال حمايت از شاه نكرده است و اگر گاهى چنين چيزى به آن نسبت داده شده است، صرفاً تهمت است.
سؤال: آيا فكر نمىكنيد كه فرمانهاى مكرر شما براى اعتصابات، منجر به خرابتر شدن اوضاع اقتصادى در ايران گشته و مشكلات مالى براى مردم فقير توليد كند؟
جواب: بديهى است كه جنايات شاه ضربههاى هولناكى به مردم ايران وارد آورده است، چه در زمان قدرت او و چه امروز كه ملت مىخواهد او را كنار بزند، ولى ملت ايران پايدارى خود را در مقابل اين مشكلات ثابت كرده است. بازاريان خوب دريافتهاند كه ضررهاى ناشى از اعتصابات به مراتب بهتر است از زير يوغ استعمار رژيم كنونى بودن.
سؤال: آيا شما يك برنامه مشخص داريد كه پس از بازگشتتان به ايران اعمال شود؟
جواب: مسلم است كه ما هميشه راهنمائىهاى خود را مىكنيم و برنامه براى آينده هم داريم كه در اختيار حكومت آزاد و اسلامى آينده قرار مىدهيم و آنها هستند كه تصميم مىگيرند و ملت هم هميشه بر كارهاى خود نظارت مىكند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 200
تاريخ: 21/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى
سؤال: شانس موفقيت دولت بختيار چيست؟ و آيا حضرت آيتالله دعوت او را براى بازگشت به ايران مىپذيريد؟
جواب: دولت بختيار، هم غير قانونى و هم شانسى ندارد. رفتن من به ايران ربطى به دعوت كسى ندارد، هر موقع صلاح باشد به ايران مىروم.
سؤال: آيا قدرت مذهبى قوىتر است از قدرت سياسى و نظامى در ايران؟ آيا آقاى سنجابى كانديداى شما خواهد بود؟
جواب: هيچ قدرتى به اندازه مذهب نخواهد بود و نظامىها و سياسىها اكثراً تحت نفوذ مذهب هستند. و اما راجع به آقاى سنجابى بعد مطالعه مىشود.
سؤال: آيا ايران جديد، يك دولت بيطرف خواهد بود؟ روابطش با فرانسه چه خواهد بود؟ آيا شما در صورت ادامه تشنجات، ترس دخالت خارجى را نداريد؟
جواب: دولت آينده نسبت به همه دولتها بيطرف خواهد بود و با تمام دولتها به طور عادلانه رفتار مىكند، مادامى كه روابط متقابل حسنه باشد. با دولت فرانسه به طور صحيح رفتار خواهد كرد و با حفظ همان شرايط. خوف از دخالت مستقيم نداريم و از دخالت غير مستقيم هم جلوگيرى خواهيم كرد.
سؤال: سياست دولت جمهورى اسلامى در مورد آزادى زنان، پيكار با بيسوادى و سينماها چه خواهد بود؟
جواب :شاه كار مثبتى در ايران انجام ندادهاست، جبران خرابىهاى او تا مدتها طول خواهد كشيد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 201
شاه نه آزادى به زنان دادهاست و نه به مردان، ما به همه آزادى خواهيم داد. سينماها در رژيم شاه در خدمت فساد بودند در حالى كه در جمهورى اسلامى بايد خدمت، صلاح ملت باشد. ما مبارزه با بيسوادى را به نحو احسن اجرا خواهيم كرد.
سؤال: آيا در جمهورى اسلامى، مذاهب آزادى عمل دارند خصوصاً در مورد يهوديان؟ و آيا شما ضد نژاد سامى و يهود هستيد؟
جواب: همه اقليتهاى مذهبى در اسلام محترم هستند و همهگونه آزادى براى انجام فرائض مذهبى خود دارند. ما با هيچ بشرى ضديت نداريم. آنان ايرانىاند و مثل ساير ايرانيان همهگونه حق دارند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 202
تاريخ: 21/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران ژاپنى، سنگاپور و سوئيسى
سؤال: من در يكى از گزارشهاى مطبوعات خواندم كه حضرتعالى فرمودهايد كه ژاپن دشمن مردم ايران است، آيا چنين گفتهاى درست است؟ و اگر چنانچه چنين مطلبى از طرف حضرتعالى عنوان شده است، چه دلائلى براى آن وجود دارد؟
جواب: چنين مطلبى دروغ است و مطلقاً چنين چيزى صحت ندارد.
سؤال: حضرتعالى روابطى را در آينده با دولت ژاپن پيشبينى مىفرمائيد؟ چه نوع؟
جواب: روابط ما مى تواند حسنه باشد بر اساس احترامات متقابل.
سؤال: نفت ژاپن به مقدار زيادى وابسته به صدور نفت ايران است و همانطور كه مىدانيد به دليل قطع جريان نفت و استخراج نفت در ايران، صدور نفت به ژاپن قطع شده است. چه آيندهاى براى صدور نفت ايران به ژاپن پيشبينى مىفرمائيد؟
جواب: در آينده نزديكى كه رژيم شاه از بين برود و حكومت مورد نظر مردم روى كار بيايد، جريان نفت دوباره به كار خواهد افتاد و به همه كسانى كه مشترى نفت ما باشند و به طور عادلانه به ما ارز بپردازند، نفت به آنها فروخته خواهد شد.
سؤال: آيا چنانچه حكومت اسلامى روى كار بيايد آيا حكومت شما به ساير كشورهاى اسلامى نظير مالزيا، اندونزى و يا مشابه به آن كمك خواهد كرد يا نه خصوصاً ايران كه داراى درآمد نفت سرشارى است.
جواب: اين امر محتاج مطالعه است و در موقع خود مطالعه و بررسى خواهد شد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 203
سؤال: حضرت آيتالله! موقعيت شما درباره سياست فرانسه نسبت به خودتان چيست؟ و آيا از چنين سياستى كه به شما اجازه داده است كه در اينجا بمانيد تعجب نمىكنيد؟ و آيا اين روابط تاثيراتى در روابط آينده ايران با فرانسه خواهد داشت يا خير؟
جواب: نه، مورد تعجب نيست. فرانسه قوانين خودش را اجرا مىكند، نه خلاف قوانينش، البته ممكن است اين برخوردها در روابط آينده ايران و فرانسه اثر بگذارد. به هر حال روابط ما در آينده احتمالاً حسنه خواهد بود. ملت ايران از ملت فرانسه در اين مورد تشكر خواهد كرد.
سؤال: آيا در تشكيل كميته يا شورايى كه براى مرحله انتقال مورد نظر حضرتعالى است ايرج اسكندرى را هم در نظر داريد كه دعوت كنيد؟
جواب: خير.
سؤال: آيا در دولت انتقالى آينده، حزب توده شركت خواهد داشت؟
جواب: خير.
سؤال: آيا حزب توده و عناصر آن با شما در ارتباط هستند؟ آيا ايرج اسكندرى با شما در رابطه است؟
جواب: خير.
سؤال:با توجه به وضعيت روسيه شوروى و دخالتش در حوادثى كه در افغانستان و يمن جنوبى و حبشه (اتيوپى) در شاخ افريقا رخ داده است، آيا شما نگران دخالتهاى روسيه شوروى در ايران نيستيد؟
جواب: خير، ما با هر نوع دخالت خارجى به هر شكل در سرنوشت ملتهاى ديگر مخالفيم و با اين دخالتها مبارزه خواهيم كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 204
تاريخ: 22/10/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون آمريكا
سؤال: حضرت آيتالله! شاهپور بختيار مخالف شاه است، چرا مخالف شاهپور بختيار هستيد؟
جواب: اولاً بختيار مخالف شاه نيست، او مىخواهد شاه را نگه دارد، ايشان با آمريكا بند و بست دارد و ثانياً بر فرض اينكه مخالف شاه باشد، خودش مخالف قانون است. مجلسين مخالف قانونند و شاه هم مخالف قانون است، از اين جهت ما مخالف او هستيم.
سؤال: به نظر مىرسد كه سياست آمريكا در ايران تغييرات عمدهاى پيدا كرده و امروز معتقدند كه شاه بايد بروند. با توجه به اين تغيير عمدهاى كه در سياست امريكا در مورد وضع شاه پيش آمده است، آينده روابط آمريكا و ايران را چهجور مىبينيد و نظرتان چيست؟
جواب: تا رژيم بكلى از بين نرود و ما حكومت اسلامى را آنطور كه مىخواهيم مستقر نكنيم نمىتوانيم راجع به روابط با آمريكا به طور قطع صحبت كنيم لكن احتمال مىدهيم كه اگر آمريكا با ايران روابط حسنه داشته باشد ايران هم با او روابط حسنه خواهد داشت.
سؤال: شما هم احساس مىكنيد كه شرايط فعلى خط سياست آمريكا در جهتى است كه شما را راضى كند؟
جواب: تاكنون احساس نكردهام.
سؤال: تحت يك حكومت اسلامى به نظر شما باز هم ايران مىتواند به آمريكا نفت بفروشد؟
جواب: در صورتى كه آمريكا دست از كارهايش بردارد و ايران را به حال خودش بگذارد و به هيچ وجه دخالت در سرنوشت مملكت ايران نداشته باشد، آمريكا هم يكى از مشترهائى است كه نفت به او داده مىشود.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 205
سؤال: لطفاً نظرتان را در مورد دولت اسلامى مشخصتر بيان كنيد.
جواب: دولت اسلامى كه ما مىخواهيم يك جمهورى است كه به آراء ملت درست مىشود و احكام اسلام هم در او اجرا مىشود. قانون اساسى همان قانون اسلام است و قانون اسلام مسبب آزادىها و دموكراسى حقيقى است و استقلال كشور را نيز تضمين مىكند.
سؤال: مطالبى گفته شده است در اين مورد كه نظرات حضرتعالى مخالف ساير مذاهب خصوصاً يهودىها و مسيحيان است. ممكن است نظرتان را راجع به ساير مذاهب، چه داخل اسلام، چه خارج اسلام بيان كنيد (خصوصاً يهوديان و مسيحيان)؟
جواب: ما كراراً اين مطلب را گفتهايم كه اسلام نسبت به اقليتهاى مذهبى احترام قائل است و آنها در مملكت ما آزادند و حتى حق راى دارند، حق تعيين وكيل دارند و آنچه گفته شده است كه ما مخالف با آنها هستيم، تبليغاتى است كه شاه به راه انداخته است. اسلام هميشه با آنها به طور مسالمت رفتار كرده است و حتماً زندگى آنها در حكومت اسلامى بهتر از الانشان است.
سؤال: در اين نهضت، حضرتعالى كه در خارج از ايران بودهايد يك قدرت بىنهايت زيادى را كسب كردهايد و اين قدرت كاملاً بزرگ است و ما مىخواستيم بدانيم كه اگر در ايران بوديد آيا همين قدرت را كسب مىكرديد؟
جواب: اين قدرت مذهبى است و ما اگر ايران هم باشيم به عنوان يك نفر آدم مذهبى ما را مىشناسند. كه خدمتگزار اين مردم هستيم و فرقى نيست بين داخل و خارج.
سؤال: محبوبيت شما حتى در بين كسانى است كه به مذهب چندان علاقه نداشتهاند و بيشتر تغيير و تبديلات در مسائل اجتماعى را مىخواستند، آيا فكر نمىكنيد همين تبعيد شما به خارج موجب شده كه يك حالت رمزى بوجود بياورد كه آنها علاقهمند شوند؟
جواب:آنها هم كه علاقه دارند، علاقه ملى دارند چون ما با مصالح ملى آنها موافق هستيم و كسانى كه به كشور آنها خيانت كردهاند و استقلال آنها را از بين بردهاند، ما با آنها مخالفيم. در نهاد تمام ملت اين مسائل هست، از اين جهت با ما حتى قشرهاى غير مذهبى هم موافقند.
سؤال: ابهاماتى در مورد نقش شما در آينده وجود دارد. ممكن است نقش خود را در آينده بفرمائيد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 206
جواب: من درآينده هم همين نقشى را كه الان دارم خواهم داشت، نقش هدايت و راهنمائى و در صورتى كه مصلحتى در كار باشد اعلام مىكنم و اگر چنانچه خيانتكارى در كار باشد با او مبارزه مىكنم لكن من در خود دولت هيچ نقشى ندارم.
سؤال: آيا يك شوراى علماى مذهبى خواهد بود كه شما در راس آن قرار بگيريد؟
جواب: بعد بايد ببينم چه خواهد شد.
سؤال: شما فكر مىكنيد در خارج از ايران مدت زيادى خواهيد ماند؟
جواب: من هر وقت مصلحت ديدم برمىگردم.
سؤال: حضرت آيتالله! چه موقع به فكرتان رسيد كه مىتوانيد بر شاه غالب شويد؟
جواب: اين امرى است كه نمىتوانم دقيقاً بگويم ولى مدتهاست كه مىدانم شاه رفتنى است ولى اين را هم نمىتوانم دقيقاً بگويم.
سؤال: مردم زيادى در دنيا فكر مىكردند كه شاه رمز ثبات است، حالا در آينده ايران بعد از رفتن شاه مشكلترين مساله شما چه خواهد بود؟
جواب: مشكلترين مسائل ما ترميم خرابىهاى شاه است و اين ناثباتىهائى كه او از هر جهت براى ما به ارث مىگذارد، مساله بيكارى، مساله مسكن، مساله كشاورزى، مساله صنايع مونتاژ، مساله كارخانهها، بايد ابتدا اين مسائل از هم پاشيده را در طول اين پنجاه سال ترميم كنيم تا چرخ ايران به حركت درآيد. بعد اصولاً بايد يك اساس نو ديگرى را پايه ريزى كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 207
تاريخ: 22/10/57
پيام امام خمينى به ملت ايران درباره تشكيل شوراى انقلاب اسلامى و احتمال كودتاى نظامى شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام و تحيت بر ملت قهرمان و شريف ايران. سلام بر شهداء راه حق. اكنون كه روز پيروزى ملت شجاع نزديك مىشود، اكنون كه خون پاك عزيزان بىگناهى كه براى دفاع از حق و حقيقت به دست جلادان خونآشام شاه بر زمين ريخته شده است بارور مىگردد، لازم مىدانم مراتب ذيل را به اطلاع ملت ايران و مردم جهان برسانم:
1- به موجب حق شرعى و بر اساس راى اعتماد اكثريت قاطع مردم ايران كه نسبت به اينجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامى ملت، شورائى به نام شوراى انقلاباسلامى مركب از افراد با صلاحيت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتاً تعيين شده و شروع به كار خواهند كرد. اعضاء اين شورا در اولين فرصت مناسب معرفى خواهند شد. اين شورا موظف به انجام امور معين و مشخصى شده است، از آن جمله ماموريت دارد تا شرائط تاسيس دولت انتقالى را مورد بررسى و مطالعه قرار داده و مقدمات اوليه آن را فراهم سازد. دولت موقت در اولين فرصت كه مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفى و شروع به كار خواهد نمود. دولت جديد موظف به انجام مراتب زير است:
الف - تشكيل مجلس موسسان از منتخبين مردم به منظور تصويب قانون اساسى جديد جمهورى اسلامى.
ب - انجام انتخابات بر اساس مصوبات مجلس موسسان و قانون اساسى جديد.
ج - انتقال قدرت به منتخبين جديد.
2- دولت كنونى كه منصوب شاه مخلوع و مجلسين غير قانونى مىباشد هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود. همكارى با اين دولت غاصب به هر شكل و به هر نحوى شرعاً حرام و قانوناً جرم است. همانطورى كه كارمندان محترم و مبارز بعضى از وزارتخانهها و ادارات دولتى عمل كردهاند بايد از اطاعت وزراى غاصب سرپيچى نموده و در صورت امكان آنان را به وزارتخانهها راه ندهند. خواست ملت مظلوم ايران تنها رفتن شاه و برچيده شدن بساط نظام سلطنتى نيست، بلكه مبارزه ملت ايران تا استقرار جمهورى اسلامى كه متضمن آزادى ملت و استقلال كشور و تامين عدالت اجتماعى باشد ادامه خواهد داشت. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است كه آرامش به كشور عزيزمان باز خواهد گشت. تنها با استقرار حكومت عدل اسلامى مورد تائيد و پشتيبانى مردم و با شركت فعالانه همه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 208
ملت است كه مىتوان خرابىهاى عظيم فرهنگى و اقتصادى و كشاورزى را كه رژيم فاسد شاه بوجود آورده است جبران نموده و نوسازى مملكت را به نفع طبقات زحمتكش و مستضعف آغاز نمود.
3- احتمال اين هست كه شاه خائن كه در حال رفتن است، دست به يك جنايت بزرگترى بزند و آن يك كودتاى نظامى است كه كراراً تذكر دادهام كه اين آخرين ضربه اوست ولكن ملت دلير مىداند كه در ارتش به جز تنى چند سرسپرده و خونخوار كه از قرار مذكور در پستهاى مهم مستقر شدهاند و به من نيز معرفى كردهاند، جناحهاى شريف ارتش به اين سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنين جنايتى كه مخالف با مليت و مذهب آنان است بزنند. من بر حسب وظيفه الهى و ملى خود به ارتش ايران هشدار مىدهم و از صاحب منصبان و درجهداران مىخواهم كه در صورتى كه چنين توطئهاى در كار باشد شديداً از آن جلوگيرى كنند و راضى نشوند چند نفر خونخوار، ملت شريف ايران را به خاك و خون كشند، اين وظيفه الهى شما ارتش محترم است كه در صورت فرمانبردارى از خائنان بالفطره پيش خداى تبارك و تعالى مسوول و در جوامع بشريت محكوم و مورد نفرين نسلهاى آتيه خواهيد بود. بر ملت شجاع ايران است كه خود را در مقابل چنين توطئهاى به هر وسيله ممكن مجهز كنند و با اتكاء به خداى تعالى از اشخاصى كه به جز سودطلبى چيزى در نظر ندارند نهراسند كه مبارزات پرشور ملت ايران نشان داده است كه نمىهراسند و مىدانند كه اينان هم مثل آن خائنين كه فرار را اختيار و با مال ملت در خارج زندگى را انتخاب كردهاند، استقامت را از دست دادهاند. ملت ايران موظف است كه به درجهداران و افسران و صاحب منصبان شريف احترام بگذارند. بايد توجه داشته باشند كه چند نفر ارتشى خائن نمىتوانند اكثريت ارتش را آلوده كنند، حساب اين چند نفر ارتشى خونخوار معلوم و از حساب ارتش ايران جداست. ارتش از ملت است و ملت از ارتش، با رفتن شاه خائن خللى بر آن وارد نخواهد شد.
4- ملت شريف بايد تا نتيجه نهائى دست از مبارزات پرشور خود بر ندارند كه نمىدارند. بايد به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتى كه چماق به دستان و يا مفسدين به آنان حمله كردند، مىتوانند دفاع از خود كنند اگر چه منتهى به قتل آنان شود. از خداوند تعالى نصرت اسلام و مسلمين و نابودى مخالفين ملت شريف را خواهانم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 209
تاريخ: 23/10/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون ايتاليا
سؤال: چرا با دولت بختيار مخالف هستيد؟ حكومتى را كه شما مىخواهيد چيست؟
جواب: حكومت بختيار غيرقانونى است، شاه او را تعيين كرده است و شاه خلاف قانون است، شاه نيست و مجلسين او را تاييد كردهاند، مجلسين هم غيرقانونى هستند، بنابراين ما با او مخالف هستيم. آن حكومتى كه ما اختيار مىكنيم يك جمهورى است كه متكى به آراء ملت است و قانون اساسىاش اسلام است.
سؤال: شكل حكومت اسلامى شما در ايران چگونه است و نقش شما در آن چه خواهد بود؟
جواب: حكومت جمهورى است مثل ساير جمهورىها و احكام اسلام هم احكام مترقى و مبتنى بر دمكراسى و پيشرفته و با همه مظاهر تمدن موافق و من هم نقشى در خود حكومت ندارم، همان نقش هدايت را دارم.
سؤال: نقش غير مذهبىها در حكومت آينده چيست؟ آيا دولتى متشكل از غير مذهبىها خواهيد داشت؟
جواب: دولت ما اسلامى است و غير مذهبىها در دولت راهى ندارند چون راى نمىآورند، چرا كه جامعه اسلامى است.
سؤال: آيا شانسى براى كودتاى نظامى در حال حاضر در ايران به نظر شما وجود دارد.
جواب: احتمال كودتاى نظامى را مىدهم وليكن اينطور كه يك شانسى داشته باشد و بتواند ملت را آرام كند، احتمال نيست بلكه من احتمال يك انفجار عظيمى مىدهم كه جلوگيرى از آن بسيار مشكل مىباشد و من توصيه مىكنم به كسانى كه مىخواهند اين كودتا را بپا كنند، چه عاملين
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 210
داخلى و چه عاملين خارجى اين كار را نكنند كه هيچ نفعى به حال آنها ندارد و من اشخاصى كه در داخل در اين فكر هستند مىشناسم، به من معرفى شدهاند وآنها بايد ملاحظه كنند كه براى آنها بسيار خطرناك است و آمريكا هم اگر چنانچه دستى در اين كار داشته باشد، بايد خوددارى كند كه اگر چنين چيزى بشود، ملت ايران آن را از ناحيه آمريكا مىداند و اين براى آمريكا بسيار مضر است.
سؤال: آيا با كشورى كه به شاه اجازه اقامت دهد، مخالفت خواهيد كرد؟
جواب: خير، مخالفت نمىكنيم لكن شاه را كه بايد محاكمه بشود، ممكن است از آن كشور بخواهيم و اگر چنانچه بعداً خواستند كه تسليم نكنند، آنوقت يك فكرى خواهيم كرد.
سؤال: اخيراً شما نماينده دولت ليبى را به حضور پذيرفتهايد، گفته مىشود به شما كمك مالى كردهاند، آيا صحيح است؟ اگر صحيح نيست، چه دليلى داريد؟
جواب: نماينده ليبى آمده است اينجا لكن در مسائل ديگرى با من صحبت كرده است و اصلاً صحبت مالى نشده است. نه ليبى و نه كشورهاى ديگر به من كمك مالى نكردهاند و من احتياج به كمك مالى ندارم. من با شاه، با يك قلم و چند صفحه كاغذ مبارزه مىكنم و اگر يك وقت محتاج به كمكى باشم، ملت من به من كمك خواهد كرد.
سؤال: چه موقعى شما به ايران مراجعه مىكنيد؟
جواب: احتمال مىدهم كه نزديك شده باشد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 211
تاريخ:23/10/57
پيام امام خمينى به ملت ايران درباره توطئه حمله به مؤسسات دولتى
بسم الله الرحمن الرحيم
برادران و دوستان من! ملت عزيز ايران! خبرى موثق دريافت نمودم كه لازم است شما را مطلع كنم. توطئهاى از خارج كشور و به دست نفعجويان در دست اجراء است كه بايد ملت ايران با كمال هوشيارى و شجاعت آن را خنثى كنند، مىخواهند به مجرد رفتن شاه دستههائى از مزدوران و اشرار را وادار كنند كه به اسم ملت مسلمان حمله به ارتش و سربازها و شهربانىها و ديگر موسسات دولتى و نظامى كنند و با تبليغاتى كه براى نيروهاى نظامى و انتظامى كردهاند، به عنوان دفاع آنان را به قتل عام مردم بيدفاع وادار نمايند. بدخواهان كه مىخواهند براى چپاول بيشتر مال ملت مظلوم، شاه خائن را حفظ و يا برگردانند از يك سو دربين سربازان و نظاميان و ساير قواى انتظامى دست به اشاعه دروغ مىزنند كه ملت مىخواهد همه شما را از بين ببرد و از سوى ديگر اشرار و اجيرانى را به اسم ملت وادار به هجوم به دستگاههاى نظامى و انتظامى مىكنند تا ملت را در مقابل نيروى ارتش و انتظامى قرار داده و نتيجه مطلوب خود را بگيرند.
من به ملت شريف و جميع جناحهاى قواى نظامى و انتظامى به حكم تلكيف الهى و ملى هشدار مىدهم كه با بيدارى و شجاعت اخلاقى يكى ديگر از آخرين توطئهها را خنثى كنيد. مردم موظفند به نيروهاى انتظامى و ارتش بابرادرى و مهربانى رفتار كنند و اگر اشرارى قصد حمله به آنان را داشتند از برادران خود دفاع كنند. ارتش و ساير نيروهاى انتظامى موظفند كه با ملت به طور برادرى رفتار كنند و اگر اشرار به آنان حمله كردند بدانند كه اين ملت نيست بلكه اين عمل عمال اجانب و نفعطلبان است كه مىخواهند فساد كنند. برادران عزيز و شجاع من بدانند كه با رفتن شاه پيروزى نهائى حاصل نشده است، متانت را از دست ندهند و با هوشيارى به مسائل روز و توطئهها بنگرند. از خداوند تعالى پيروزى ملت مسلمان و انهدام اساس ستمكارى را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 212
تاريخ: 23/10/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه تمپو از اندونزى
سؤال: اندونزى بزرگترين كشور مسلمان است، جمعيت آن 125 ميليون است كه 80 درصد آن مسلمان هستند، به همين جهت (جمهورى اسلامى) كه شما در ايران در نظر داريد، براى اندونزى مورد توجه است. شكل اين جمهورى چطور خواهد بود؟ جاى كسانى كه مسلمان نيستند يا به خدا اعتقاد ندارند در اين جمهورى كجاست؟
جواب: آنچه مهم است ضوابطى است كه در اين حكومت بايد حاكم باشد كه مهمترين آنها عبارت است از اينكه اولاً متكى به آراء ملت باشد به گونهاى كه تمامى آحاد ملت در انتخاب فرد و يا افرادى كه بايد مسؤوليت و زمام امور را در دست بگيرند، شركت داشته باشند و ديگر اينكه در مورد اين افراد نيز خط مشى سياسى و اقتصادى و ساير شؤون اجتماعى و كليه قواعد و موازين اسلامى مراعات شود. در اين حكومت به طور قطع بايد زمامداران امور دائماً با نمايندگان ملت در تصميمگيرىها مشورت كنند و اگر نمايندگان موافقت نكنند، نمىتوانند به تنهائى تصميم گيرنده باشند. افرادى كه به عنوان نمايندگان يا مسوولين دولت در جمهورى اسلامى انتخاب مىشوند شرايطى دارند كه با رعايت آن شرايط حقيقتاً نمايندگان واقعى مردم انتخاب مىشوند، نه نمايندگان طبقه خاصى كه به ضرر اكثريت ملت عمل كنند. خطوط اصلى در قانون اساسى اين حكومت را اصول مسلم اسلام كه در قرآن و سنت بيان شده تشكيل مىدهد.
سؤال: مفهوم اقتصادى شما در رژيم اسلامى چيست؟ براى مثال در بخش بانكى آيا ربا از بين خواهد رفت؟ حق مالكيت را در رابطه با اصلاحات ارضى چطور مىبينيد؟
جواب: ربا در اسلام حرام است و به هيچ شكل در اقتصاد اسلامى وارد نبايد بشود و مالكيت در اسلام پذيرفته شده است و لكن اسلام در چيزهائى كه حق مالكيت به آنها تعلق مىگيرد و نيز در شيوه و شرايط پيدا شدن اين حق دستوراتى داده است كه نظام اقتصادى اسلام را و نيز روابط اقتصادى در جامعه اسلامى را از روابط و نظام اقتصادى سرمايهدارى امروز دنيا جدا
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 213
مىكند و اگر اين حدود و شرايط مراعات شود، جامعه نه مشكلات و نابرابرىهاى دنياى سرمايهدارى امروز را پيدا مىكند و نه دولت اسلامى به بهانههاى مختلف هر گونه آزادى را از انسانها سلب مىكند. در اينجا بايد نظام اقتصادى اسلام را در مجموعه قوانين و مقررات اسلامى در كليه زمينهها و شؤون فردى و اجتماعى ملاحظه كرد. اين مسلم است كه از نظر اسلامى حل تمامى مشكلات و پيچيدگىها در زندگى انسانها تنها با تنظيم روابط اقتصادى به شكل خاص حل نمىشود و نخواهد شد، بلكه مشكلات را در كل يك نظام اسلامى بايد حل كرد و از معنويت نبايد غافل بود كه كليد دردهاست. ما معتقديم تنها مكتبى كه مىتواند جامعه را هدايت كند و پيش ببرد اسلام است و دنيا اگر بخواهد از زير بار هزاران مشكلى كه امروز با آن دست به گريبان است نجات پيدا كند و انسانى زندگى كند، انسان گونه بايد به اسلام روى بياورد.
سؤال: آيا حقيقت دارد كه در مفهوم دولت، بين شما و آيتالله شريعتمدارى اختلاف هست؟ به چه بخشى اين اختلاف مربوط مىشود؟ آيا لازم است كه احتمالاً يك شوراى علما (متشكل از آيت اللهها) تشكيل شود و دولت به همان شكل قديمى خود باقى خواهد ماند؟
جواب: بيش از يك سال است كه ملت ايران مكرراً خواستههاى خود را حتى در برابر آتش مسلسل و توپ و تانك بيان كرده است. در رفراندم تاسوعا و عاشورا با اكثريتى كه در تاريخ راىگيرىهاى دنيا كم نظير است، خواستار سرنگونى سلسله پهلوى و از بين رفتن رژيم سلطنتى و استقرار جمهورى اسلامى شده است. بنابراين در اين خواستها هر كه ترديد كند خود را از ملت جدا كرده است و بديهى است كه اگر شورائى از علما و دانشمندان اسلامى كه آشنائى كامل به موازين و قواعد اسلامى دارند بر دولت جمهورىاسلامى نظارت نكنند، معيارهاى اسلام ممكن است ولو به علت عدم توجه و آگاهى به آنها رعايت نشود.
سؤال: قوانين اسلامى كه شما مايليد در ايران اجرا كنيد شبيه عربستان سعودى و ليبى خواهند بود؟
جواب: آنچه را كه ما به نام جمهورى اسلامى خواستار آن هستيم، فعلاً در هيچ جاى جهان نظيرش را نمىبينيم.
سؤال: با كدام يك از جناحهاى مخالفين، خود را نزديكتر مىدانيد؟
جواب: شعارها و خواستههاى نهضت اسلامى ايران آنچنان مورد قبول اكثريت قاطع ملت است كه
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 214
هيچ جناحى كه به جز اين خواستهها چيزى مخالف آنها بگويد در ميان ملت جائى ندارد. نهضت ملت ايران حدود و چهار چوبهاى حزبى را درهم شكسته است و به صورت يك حزب در آمده است و آن حزب ملت مسلمان ايران يعنى حزباسلام و حزبالله است. در مبارزات ايران كسى جرأت نمىكند از ملت دور باشد، من هم يكى از افراد ملت هستم.
سؤال: ماده پنج قرارداد ايران و روس به دولت روسيه حق مىدهد كه در صورت تهديد به سرزمين روسيه، آنها مىتوانند ارتش خود را به ايران روانه كنند، نظر شما چيست؟ به خاطر اين نااطمينانى آيا شاه مىتواند از اين امر به عنوان يك بهانه استفاده كرده و مخالفان را تحت اين عنوان كه دستاويز روسها قرار گرفتهاند، از بين ببرد؟ نظر شما درباره اين ماده در رابطه با استقلال ايران چيست؟
جواب: جمهورى اسلامى در كليه قراردادها از اساس تجديد نظر مىكند زيرا قراردادهاى گذشته با حكومتى بوده است كه متكى به آراء ملت نبوده و در اين قراردادها خود را موظف به حفظ منافع و مصالح ملت ايران نمىديده است. همين شاه بود كه تا ديروز هميشه از سياست مستقل ملى دم مىزد و مىگفت ما از آنچنان قدرتى برخورداريم كه هيچ دولت خارجى نمىتواند كمترين دخالتى در ايران بكند و حالا امروز مدعى است كه روسها در ايران نفوذ كردهاند و حتى نوكران او احمقانه ادعا مىكنند كه صدها هزار نفر كه در تبريز شعار مرگ بر شاه مىدادند خارجيانى هستند كه به طور قاچاق از آن طرف مرز وارد شده اند!! چون امروز همه ملتها فهميدهاند كه اين ملت نبوده است كه حمايت از شاه مىكرده بلكه اين ابرقدرتها بودهاند كه براى منافع خودشان از شاه حمايت مىكردهاند و معنى سياست مستقل ملى شاه، اين بوده است كه او سياستى مستقل و جدا از ملت ايران داشته است و دارد. ديگر اين اين بهانهجوئىها نفعى به حال شاه نخواهد داشت و او و حاميانش خوب فهميدهاند كه با اين بهانهها نمىتوانند مخالفانشان يعنى تمامى ملت ايران را سركوب كنند.
سؤال: موضع شما در برابر كارتر كه از شاه حمايت مىكند چيست؟ و عقيده شما درباره نفوذ روسها در ايران چيست؟
جواب: دشمن شماره يك ملت ايران كارتر و ديگر همفكران او در دولت امريكاست والا همه مىدانند كه شاه متكى به آنهاست و بدون حمايت آنها چيزى نيست ولى اين وظيفه ملت امريكاست كه رئيس جمهورى خود را استيضاح كنند كه چرا تا اين حد از يك آدمكش حمايت مىكند و حيثيت ملىشان را برباد مىدهد و آتش خشم ايرانى را نسبت به آنها شعله ور
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 215
مىكند. و اما وضع روسها ايران اجازه نفوذ به هيچ كس و هيچ قدرتى را نمىدهد انشاءالله.
سؤال: بنا به نوشته روزنامه لوموند به تاريخ 3 و 4 دسامبر 78، مقامات ايرانى اظهار كردهاند كه آيتالله خمينى امسال 25 ميليون دلار دريافت كرده است و اين پولها صرف تعمير مساجد و امامزادهها و مدارس و يتيمخانهها و موسسات مىشود، آيا حقيقت دارد؟ اگر حقيقت دارد، آيا مسخره نيست كه در واقع اين دولت ايران است كه با كمك مالى خود به شما باعث پيدايش شورش در ايران مىشود؟ در غير اين صورت طى شانزده سال تبعيدتان امكانات ديگرى براى ادامه فعاليتهايتان داشتهايد؟
جواب: اين مطالب از اساس دروغ است و اساساً جعل، افترا، تحريف و قلب حقايق، و در منطق شاه و دار و دستهاش از مهمترين پايههاى سياستشان مىباشد.
سؤال: حقيقت قضيه با عراق چه بود كه شما آنجا را ترك كرديد؟ چرا شما فرانسه را انتخاب نموديد؟ و موضع شما در مقابل رئيس جمهورى فرانسه بعد از تذكر 21 نوامبر مبتنى بر اينكه فرانسه نمىتواند سرزمينى باشد كه از آنجا بتوان مردم را به خشونت دعوت كرد چيست؟ و اگر دولت فرانسه به شما اجازه اقامت ندهد، مقصد بعدى شما كجاست؟
جواب: دولت عراق زير فشار شاه فعاليتهاى مرا در جهت خدمت به اسلام و مسلمين نمىتوانست تحمل كند و لذا ناچار به ترك آن كشور شدم و عازم كويت شدم و با اينكه ويزاى كويتى داشتم مانع از ورود به خاك كويت شدند. ناچار به فرانسه آمدم تا در اينجا تصميم به اقامت در يك كشور اسلامى را بگيرم و هرگاه در مدت اقامت موقتى خودم در فرانسه احساس محدوديت در انجام وظائفم بكنم، خاك فرانسه را ترك خواهم كرد و مهم نيست كه كجا باشم، زمين خدا وسيع است.
سؤال: نتيجه ملاقات شما با پادشاه اردن چه بوده است؟
جواب: چنين ملاقاتى انجام نشده است.
سؤال: اگرشاه استعفا بدهد و شما به عنوان رهبر جمهورى اسلامى ايران انتخاب شويد، آيا اين وظيفه را قبول خواهيد نمود؟ آيا ممكن است جنگى بين گروههاى نسبتاً مهم مثل طرفداران شريعتمدارى، سنجابى يا ارتش به دليل اختلاف اهداف و جاه طلبى در گيرد؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 216
جواب: من شخصاً چنين مقامى را نمىپذيرم و من به هوشيارى و نيز يكپارچگى ملت آنچنان اميدوارم كه به خواست خداى تعالى هيچگونه جنگ داخلى بوجود نخواهد آمد.
سؤال: رابطه شما با آيتالله منتظرى چگونه است؟ آيا وى به عنوان يكى از مخالفين رژيم، براى پيوستن به شما به فرانسه خواهد آمد.
جواب: من ايشان را ساليان درازى است كه مىشناسم. ايشان امروز از علماء بزرگ ايران و مورد احترام مردم مسلمان است.
سؤال: فعاليتهاى شما در تبعيد نشان داده است كه شما بيشتر يك رهبر سياسى هستيد تا يك رهبر مذهبى.
جواب: اين حرفها كه دين از سياست جداست و امثال اين حرفها در منطق اسلام نيست. فعاليت سياسى يكى از وظائف مذهبى مسلمانان است.
سؤال: بهترين آرزويتان براى ايران چيست؟
جواب: بزرگترين آرزوى من اين است كه مردم ايران از چنگال ظلم نجات پيدا كنند و صاحب كشورى باشند آزاد و مستقل، داراى نظامى اسلامى كه در آن حقوق انسانها آنچنان كه اسلام دستور داده است رعايت شود و در راه پيشرفت و ترقى و سعادت انسانى، سرمشق براى همه ملتها باشند.
سؤال: بهترين خاطرات شما در مدت زندگى در تبعيد چه بوده است؟ امام در جواب اين سؤال سكوت كردند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 217
تاريخ: 24/10/57
پيام امام خمينى به مردم كردستان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت علماى اعلام و خطباى كرام و عموم اهالى محترم كردستان ايدهم الله تعالى.
پس از اهداء سلام و تحيت، در اين موقع كه وطن ما حساسترين مراحل تاريخ را مىگذراند و ملت مسلمان ايران با وحشىترين دژخيمان روبرو هستند بر تمام طبقات محترم كشور است كه با وحدت كلمه از كشور و اسلام عزيز دفاع كنند و دست خائنان و جانيان را از آن قطع كنند كه غفلت از وظيفه، موجب سستى نهضت اسلامى و خداى نخواسته شكست آن مىشود.
اينجانب از اهالى محترم آن ناحيه كمال تشكر را دارم كه دين خود را به اسلام و مسلمين به نحو شايسته ادا نمودهاند و در اين نهضت عظيم سهم بسزائى داشتهاند. خداوند تعالى به آنان خير عنايت فرمايد. از قول اينجانب به دهقانان و كشاورزان محترم تذكر دهيد كه گول تبليغات بىاساس را نخوريد. اسلام و حكومت اسلامى براى شما احترام زياد قائل است و با شما به بهترين وجه رفتار مىكند و حتماً بدانيد كه حال همه طبقات در حكومت اسلامى مثل زمان طاغوت نيست كه در آن همه را از هستى ساقط نمود. از خداوند تعالى پيروزى مسلمين و ملت مظلوم را خواهانم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 218
تاريخ: 24/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى
واشنگتن - خبرگزارى فرانسه - حضرت آيتالله العظمى خمينى اظهار داشتند كه تا چند روز ديگر يك دولت تازه تشكيل خواهند داد كه جايگزين دولت بختيار خواهد شد و تولد يك حكومت اسلامى در ايران نزديك است.
حضرت آيتالله خمينى در پاسخ اين سؤال كه ايشان مرد نيرومند ايران خواهند شد، تصريح كردند كه اختيارات شاه را نخواهند داشت و نخست وزير هم نخواهند شد اما نقش ارشاد و هدايت خود را حفظ خواهند كرد.
حضرت آيتالله تاكيد كردند كه اعضاى دولت آينده را پيشبينى كردهاند و همه آنها اكنون در ايران به سر مى برند و پذيرفتهاند كه در دولت جديد شركت كنند. با وجود اين، حضرت آيت الله خمينى حاضر نشدند نام آنها را فاش كنند.
رهبر شيعيان توضيح ندادند كه پس از خارج شدن شاه از ايران، به چه ترتيب دولتى كه با فكر ايشان تشكيل مىشود، جايگزين دولت بختيار خواهد شد، آيا اين كابينه را واژگون خواهند كرد و يا يك دولت در موازات دولت بختيار تشكيل خواهند داد؟ همين قدر گفتند كه دولت بختيار همانند همه دولتهائى كه در دوران خاندان پهلوى تشكيل شدهاند، غيرقانونى است و از پشتيبانى ملت برخوردار نيست.
حضرت آيت الله العظمى خمينى اضافه كردند: وظيفه من نخستوزيرى نيست بلكه رهبرى و هدايت مردم است. نكات ديگرى كه رهبر شيعيان به آنها اشاره كردند از اين قرار است:
كشور اسلامى ايران داراى يك مجلس كه اعضاى آن از طريق آراى عمومى مردم انتخاب خواهند شد، خواهد بود و تنها به احزاب و گروههائى اجازه شركت در انتخابات داده خواهد شد كه به منافع ملى احترام بگذارند. در اينجا حضرت آيتالله خمينى اشاره كردهاند كسانى كه هنوز از شاه حمايت مىكنند به خاطر وجود (دست خارجى) است و پس از آنكه وى از كشور خارج شود، نظاميان ديگر از خائنين پشتيبانى نخواهند كرد. يك ارتش نيرومند در كشور حفظ خواهد شد اما اين ارتش از عناصر فاسد تصفيه خواهد شد. در مورد امريكا وقتى كه واشنگتن از حمايت شاه و دولت بختيار دست بردارد، همه عداوتها نسبت به امريكا از ميان خواهد رفت
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 219
در مورد ماركسيسم، هيچ گونه رابطهاى بين جنبش اسلامى و ماركسيسم خدا نشناس وجود ندارد و نمىتوان در عين حال هم مسلمان بود و هم ماركسيست. روابط با شوروى حسنه خواهد بود به شرط آنكه اين كشور و كشورهاى ديگر از مداخله در امور ايران خوددارى كنند. هر گونه روابط با اسرائيل قطع خواهد شد اما يهوديان آزاد خواهند بود كه در ايران بمانند و در محيط آزادتر از دوران سلطنت شاه زندگى كنند، چرا كه اسلام به همه مذاهب احترام مىگذارد. + چون به متن اصلى اين مصاحبه دسترسى نداشتيم به ناچار از متن روزنامهها استفاده شده است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 220
تاريخ: 1024/57
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ايرانيان در پاريس
پشتيبانى آمريكا از دولت براى حفظ رژيم پوسيده شاه
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
حالا كه امريكا پوسيدگى شاه را فهميده است و به اصطلاح آنقدر شور بوده است كه خان هم فهميده است، حالا راههاى ديگرى را پيش گرفته است. تا حالا تاييد از شاه مىكرد و پشتيبانى از شاه را اعلام مىكرد، اخيراً پشتيبانى از دولت را اعلام كرده است و مىخواهد از راه پشتيبانى از دولت، رژيم را حفظ كند و بالاخره خيال دارند كه اينها همين نوكر كهنه را برگردانند كه مردم را آرام كنند به خيال خودشان، شاه را ببرند و بعد، بعد از يك مدتى دوباره، او را برگردانند با يك زور بيشتر و با يك درندگى بالاتر.
امر بر قيام يكپارچه ملت بر عليه انتصابات غيرقانونى
اينها يكى از راههايشان اين است كه اين دولت را پشتيبانى كنند و ما قبلاً هم گفتيم، حالا هم مىگوئيم كه اين دولت به تعيين شاه آمده است و شاه به حسب رفراندمى كه شد قانونيت ندارد و غاصب است و ياغى است و شاه نيست، بنابراين دولتى كه به تعيين او آمده باشد قانونى نيست و به پشتيبانى از مجلسين آمده و مجلسين هم از باب اينكه برگزيده ملت نيستند و ملت اصلاً از اين وكلا اطلاعى ندارد و آنها را تعيين نكرده است، مجلسين هم قانونى نيستند و دولت برگزيده مجلسين هم نمىتواند قانونى باشد. بنابراين، اين نقشهشان كه بخواهند دولت را يك دولتى حساب بكنند و يك مشروعيتى به آن بدهند، اين پيش ملت ايران به جايى نمىرسد و ملت ايران بايد تظاهر كنند بر ضد اين دولت و بر آنها لازم است كه برخلاف اين دولت مثل دولتهاى سابق قيام كنند و تظاهرات را بكنند و اين دولت را ساقط كنند، چنانچه ساقط است و اين دولتى نيست كه بتواند آرامش را در مردم ايجاد كند. مردمى كه در مقابل دولت نظامى ايستادند و در مقابل حكومت نظامى ايستادند، در مقابل يك دولتى كه اين نحوه است، ديگر نمىنشينند و معطل بشوند كه اين چه مىكند.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 221
وعدههاى پوچ دولت مبعوث شاه خائن
وعدههايى كه اين دولت داده است مثل وعدههائى است كه دولتهاى سابق دادهاند. دولت سابق يعنى اسبق خيلى وعدهها داد، وعده صلح داد و با تفنگ و مسلسل اين صلح را مىخواست برقرار كند. اين هم وعده اين را مىدهد كه ما اشخاصى كه استفاده غير مشروع كردند محاكمه مىكنيم. ما از ايشان مىپرسيم كه خوب شاه چطور؟ شاه اين اموالى را كه الان دارد، اين اموالى را كه به خارج منتقل كرده است، اينها همه مشروع است؟! يا استفاده غيرمشروع است؟ اگر استفاده مشروع مىدانيد، خود شما مجرمتر از همه مجرمها هستيد (و تا ديروز هم اين را نمىگفت، امروز شروع كرده) و اگر غيرمشروع مىدانيد، شاه را مجرم مىدانيد، به اقرار شما شاه مجرم است، يك شخصى است كه استفادههايى از ملت كرده است، دزدىهايى از ملت كرده و غارتگرىهايى كرده است و خيانت به ملت كرده است و شاه به حسب قوانين اگر خائن باشد، شاه نيست. بنابراين شما مقر به اين هستيد كه از طرف شاهى مبعوث شديد كه خائن به مملكت است و اموال مملكت را چپاول كرده است. خوب شما وعده مىدهيد كه من محاكمه مىكنم اين اشخاصى كه خيانت كردهاند، خوب شاه را بگيريد، شما كه چنين قدرتى داريد شاه را بگيريد، نگذاريد فرار كند، محاكمه كنيد اموال مردم را از او بگيريد. هيچ يك از اين دزدهايى كه اسمشان ثبت شده است درآن ورقهاى كه بانك يك جزئى آن را ابراز كرده است، قلم هيچ كدام به بزرگى قلم خود ايشان نيست. شمايى كه مىگوئيد ما اين خائنها را مىگيريم، خوب راس خائنها ايشان هستند، اگر خائن نمىدانيد شما و همه ملت مىدانند كه خلاف مىگوئيد و اگر خائن مىدانيد شما و همه ملت مىدانند كه مبعوث از طرف خائن هستيد، مبعوث از طرف خائن يا كنار برود، خودش كنار برود، خوب مردم كه كنارش مىكنند، يا خودش زود عاقل باشد و كنار برود، يا خائن است.
اين يك نقشه بوده است كه يك دولتى بياورند كه وعده به مردم بدهد كه ما محاكمه مىكنيم اينها را، ما اوقاف را برمىگردانيم به علما. علما چه احتياجى به اوقاف دارند كه مىخواهى رشوه بدهى به علما. علما احتياج به اوقاف دارند؟ علما اگر اوقاف را به دست بياورند مىدهند به آنهايى كه بر آنها وقف شده است، به صاحبان وقف مىدهند. تو با اين كلمه مىخواهى علما را بازى بدهى كه ما اوقاف را بر مىگردانيم به علما، ما ساواك را منحلش مىكنيم، يك اداره اطلاعات درست مىكنيم. يعنى اين عبارت را بر مىداريم آن عبارت را به جايش مىگذاريم. كلمه ساواك را بر مىداريم كلمه ديگرى مىگذاريم و مطالب همان مطالب من حتى باور نكردم كه اين دزدهائى كه گرفتند و الان به خيال خودشان توى محبس ولى شايد به حسب واقع يك جاى خيلى خوبى برايشان هم باشد، من تا حالا باز باورم نيامده است كه اين شركاء شاه را، شريك جرمهاى شاه را، اينها به قاعده بخواهند حبسشان كنند ولى بعيد نيست، خوب شاه اين كاره است، بعيد نيست لكن باز من باور نكردم كه اينهايى كه 15 سال شريك جرم بودند، مثل نخست وزير سابق و رئيس امنيت سابق كه از رفقاى شاه بودند و رفقاى جرم شاه بودند، اينها را بخواهند واقعاً محاكمه كنند و قضيه محاكمه باشد.اين هم مثل
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 222
همه حرفهاى آنهاست كه اصلاحات مىخواهند بكنند، مثل اصلاحاتى است كه شاه مىخواست بكند. باورش نمىآيد آدم از اينها كه يك قدمى بخواهند بردارند، بر فرض اينكه اگر قدم هم بر دارند ديگر از آنها قبول نيست.
دولت و شاه برحسب قانون و شرع غيرقانونى هستند
ما اگر فرض بكنيم كه شاه يا دولت شاه بخواهند يك مملكت مثل بهشت براى ما درست كنند، ما بهشتى كه به دست شاه درست بشود نمىخواهيم، ما بهشتى كه به دست نوكر شاه درست بشود نمىخواهيم، با اينكه خوب، نخواهد شد لكن اگر بشود هم ما نمىخواهيم براى اينكه شاه برحسب قوانين و بر حسب شرع مطهر غير قانونى است و اصلاً سلطنت ندارد، دولت هم همين طور. بنابراين همه كارهائى كه اينها بكنند، چه بهشت درست كنند و چه جهنم درست كنند مقبول ملت نيست و مقبول ماها نيست.
انجام كودتاى نظامى ديگر امكان ندارد
يك راه ديگرى كه به ما رسيده است، از طريقهاى مختلف گفتهاند (ولو اينكه من خيلى باورم نيامده است) قضيه اين است كه اينها مىخواهند كه كودتا بكنند. اين را چند جور تا حالا گفته شده، يك جور اينكه اين چند نفر از اين قصابها را آوردند و جاهاى حساس به آنها دادند، اين اشخاص خيلى خونخوار را سر چند تا از اين مقامهاى حساس گذاشتهاند و بنا دارند كه به مجرد اينكه شاه برود اينها كودتا كنند و كودتاى خشن و چه كنند و چه كنند. اين را من تا حالا باورم نيامده است براى اينكه اگر شاه بخواهد اين كار را بكند، شاه يك آدم پوسيدهاى است ديگر اين هيچ هويتى ندارد كه ارتش از او عرض كنم كه طرفدارى بكند يا چى، اينكه مىبينيد الان برقرار است، براى اين است كه اين صاحب منصبان كه شريك جرم او هستند مىبينند كه اگر او برود ممكن است براى خودشان بد بشود، چسبيدند دو دستى اين بهانه را نگه داشتهاند (مثل اينكه يك مردهاى را توى يك تابوتى نگه داشته باشند) اينطور نيست كه شاه يك چيزى باشد حالا و از او تصميم دفاع بگيرند.
و اينكه ارتش بىاذن امريكا آن كار را بكند، آنها هم همه نوكرند يعنى آنهايى كه سركار هستند، اين چند نفرى كه مجرمند و تا حالا خوردند و مال مردم را بلند كردند و حالا مىخواهند فرار كنند، آنها هم خودشان مستقلاً اين كار را نمىتوانند بكنند. باقى مىماند كه كار را آمريكا به گردن آنها بخواهد بگذارد. اين به نظر من بعيد مىآيد، اينكه امريكا يك همچو كارى را بكند، براى اينكه كارشناسهاى امريكا مطالعه اين معنا را كردند ولو اينكه فهمشان خيلى كم بود، ذره ذره جلو رفتند و مرتب شكست خوردند. آنها از اول شاه را تقويت كردند و دنبال شاه رفتند (شاه چه و شاه چه) و حكومت نظامى گذاشتند و ديدند كه با كمال شدت حكومت نظامى عمل كرد و مردم به آن اعتنا نكردند. او اعلام مىكرد كه از دو نفر بيشتر اگر بيرون بيايند، چه خواهد شد، مردم يك ميليون جمعيت بيرون مىآمدند، قاعده
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 223
هم همين است، اين يك معنايى است كه بايد ملت ما به آن توجه كنند. ما اگر يك روزى گفتند كه اگر اهل منبر مثلاً فلان مطلب را بگويند، راجع به اسرائيل اگر حرفى بزنند چه خواهيم كرد و چه خواهيم كرد. اگر اهل منبر بخواهند اين را فلج كنند، اين حرف را فلج كنند، همه آنها بروند بالاى منبر و بگويند، هيچ غلطى نمىكنند. اينها استفاده از اختلافات هميشه مىكنند، يك دسته را مىترسانند اينها نروند منبر، يك دسته ديگرى كه اقليت هستند اگر بروند منبر، آنها هم مىبينند همه نرفتند، چيزى نمىگويند. دو تا، سه تا هم اگر بگويند مىگيرند آنها را. اگر اينها بگويند كه اگر دانشگاهها را ببنديد ما چه خواهيم كرد، همه دانشگاهها با هم باز كنند، هيچ كارى نمىكنند ولى اگر اختلاف بين آنها بيندازند، با اختلاف آنها استفاده مىكنند. آنها مىگويند كه حكومت نظامى است اگر دو نفر زيادتر با هم توى كوچهها راه بروند، چه خواهيم كرد و اگر شب كسى بيرون بيايد ولو يك نفر هم باشد چه خواهيم كرد. ملت ما يك ميليون جمعيت آمد بيرون، هيچ غلطى هم نكردند. شبها ماندند در خيابان راه بندان كردند براى اينكه بمانند در خيابانها ماندند در خيابانها. جمعيت كه زياد شد كارى نمىتوانند بكنند. بر فرض اينكه يك كارى هم بكنند، يك كار جزئى مفتضحانهاى اينها مىكنند، نه اينكه يك كار عاقلانهاى كه از آن يك نتيجهاى بتوانند ببرند. اينها از حكومت هاى نظامى كه در 12 تا شهر حكومت نظامى گذاشتند هيچ استفادهاى نتوانستند بكنند، در همه اين شهرها انقلاب شد، حالا هم هست. حالا هم كه اين دولت مىگويد ما حكومت نظامى را بر مىداريم، ولو درست نمىگويد لكن بر داريد و بر نداريد على السواءاست. مردم ديگر نه اعتنائى به حكومت نظامى دارند، نه اعتنائى به نظامى دارند. اين معنا كه ديدند آمريكائىها كه حكومت نظامى كه اثرى نكرد و مردم همان مردم هستند، بعد آمدند دولت نظامى درست كردند كه دولت نظامى باشد، حكومت نظامى هم باشد. يك مدتى هم با دولت نظامى سركوبى خواستند از مردم بكنند باز مردم مقاومت كردند، مقابل دولت نظامى هم ايستادند. همان شعارهائى كه سابق مىدادند، دادند، همان كارهائى كه سابق مىكردند، كردند، همان كشتههائى كه سابق مىدادند، دادند. اين هم اثر نكرد.
خوب، وقتى كه چندين ماه است كه مردم مواجه با نظامى هستند، با حكومت نظامى سابق هم بودند منتها باز مردم رشد فكريشان شكوفائى پيدا نكرده بود، آن وقت ساواك در نظرشان يك چيز مهمى بود، شاه در نظرشان ديگر شاه بود لكن اين مطلب شكست يعنى ملت شكست اين بساط را، اين بت را شكست اين ملت. اين ديگر حيثيت از خودش ندارد، نه خودش حيثيت دارد، نه آنهايى كه مربوط به او هستند، نه صاحب منصبهاى بالاى دستشان حيثيت دارند. اگر حيثيتى پيش ملت الان باشد، براى صاحب منصبهائى هست كه دستش به خون ملت آغشته نشده است و اكثر، آنها هستند. آنهايى كه خونخوارى كردند و دستشان تا مرفق به خون ملت ما آلوده است، اينها يك چند تا معدود هستند كه مردم هم مىشناسند آنها را، به ما هم معرفىشان كردهاند، انشاءالله براى بعد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 224
ملت با شاه مخالف است، نه با ارتش
اما اينطور نيست كه ملت ما با ارتش مخالف باشد، با صاحب منصب ها، با درجه دارها، با افسرها، اينها همه برادرهاى ما هستند، ما مخالف با اينها نيستيم، ما با خونخوارىها مخالفيم، قواى انتظامى بايد باشد و ما آنها را با آغوش باز، برادرانه آنها را مىبوسيم. ارتش خيال نكند كه اگر اعليحضرت نباشد، ارتش هم نباشد، ايران هم نيست. نه اين حرفها نيست در كار. شما ديديد كه اعليحضرت الان پوسيده است و ايران هم سرجاى خودش هست شما هم سرجاى خودتان هستيد، اين چهار تا آدم دزد هم كه حالا به شما دارند حكومت مىكنند، اين چهار تا دزد هم بعد از چند روز ديگر پولها را برمى دارند و فرار مىكنند. اگر ملت بگذارد و بيعرضگى بكند، فرار مىكنند. شما سرجاى خودتان هستيد، ملت شما را مىخواهد، شما هم ملت را مىخواهيد، شما ارتش شاه نيستيد، شما ارتش ملت هستيد. اين دروغ است كه مىگويند ارتش شاه، شاه چكاره است كه ارتش بخواهد، ملت است كه ارتش مىخواهد، شاه هم بايد از ملت باشد لكن احمقى مىكند و خودش را از ملت جدا كرد.
ايستادگى ملت در برابر تمام قواى پشتيبان دولت
اگر اينها پيوسته بودند به ملت اين بساط پيش نمىآمد، نه من اينجا بودم حالا نه اين آقايان. اينها خودشان را از ملت جدا كردند، خيال كردند كه مىتوانند تا آخر ملت را سركوب كنند، خودشان را از ملت جدا كردند، افتادند به اين وضعى كه ملاحظه مى كنيد. تمام قواى عالم جمع شد پشتوانه اين، پشت سرش ايستاد، چون ملت نمىخواست، نشد. همه قوا جمع شدند، از آن طرف شمال تا آن طرف جنوب، از آن طرف شرق تا آن طرف غرب، همه قدرت جمع شدند گفتند بايد باشد، ملت مىگويد نه، وقتى ديدند كه ملت مىگويد نه، آنها هم فهميدند كه بايد بگويند نه، گفتند نه. حالا راجع به شاه مىگويند نه. قدم دوم را برداشتند كه اين دولت آره، اين بله، اين باشد، اين كارى مىكند كه ميانه رو است، چه است. ملت مىگويند نه، تمام قدرتهاى عالم جمع بشوند دنبال اين، وقتى ملت گفت نه، نمىشود. وزرا را مىگويند راه ندادند توى وزارتخانه. خود ملت، خود دستگاه، خود دستگاه مخالف است، نه اينكه بازارى تنها مخالف است، نه اينكه دانشگاهى تنها مخالف است، نه اينكه دهقان و كشاورز تنها مخالف است، ادارات دولتى هم خون دل ديدند. آنها بيشتر اطلاع دارند كه چه كثافت كارىهايى شده است، آنها هم مىگويند وزرا را راه ندادند، عذر خواستند، گفتند شما وزير نيستيد، ما قبولتان نداريم. يك دولتى كه وزراء آن را راه نمىدهند، مىتواند وزرات بكند؟ خيالات است اينها، اگر اين مجلس (مجلس كه نيست) يا اگر اين آدمهايى كه اينجا مسوول درست كردهاند و نشاندند آنجا به عنوان وكيل، اگر اينها عاقل باشند، اين وقتى كه آمد توى كار مىگويد بابا مردم دارند توى وزارتخانه، تو را راه نمىدهند، تو آمدى مىگوئى من وزيرم؟! من اصلاحات مىخواهم بكنم؟! كجا را مىخواهى اصلاح كنى؟ آنها راهت نمىدهند توى وزارتخانه. شما وزرا را راه نمىدهند، كجا مىخواهى وزارت كنى و حكومت كنى؟ آمريكا فهميده است اين مطلب را كه نظامى فايده ندارد، با ملت، نظامى نمىتواند،
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 225
ارتش نمىتواند. اين ارتش هم كه مخالف ملت نيست، اين چهار نفر، چند نفر آدمى كه در راس حالا واقع شدهاند و آنها را در راس قرار دادهاند و سايرين، ساير قشرهاى نظامى محترم خون دل مىخورند از اينها، اينها هم نمىتوانند كارى انجام بدهند، حتى راجع به اين قتلهايى كه شد، به ما گفته بودند كه از اسرائيل آمده ولى من سند درست نداشتم. در چند روز پيش از اين يك نفر آمد اينجا گفت كه فلان آدم (يك شخصى را كه من حافظهام حالا نمىتواند ضبط كند، گفت كه) آمده است پيش من گفته است كه ما مىخواستيم برويم براى آبادان و براى كجا، در بين راه يك جايى ايستاديم كه بپرسيم راه از كدام طرف است، ديديم يك سرباز آنجا ايستاده، صدا كرديم ديديم كه او زبان فارسى نمىداند، عربى با او صحبت كرديم (عربى يكى بلد بود با او صحبت كرد) ديديم كه عرب است و عربى، عرب اسرائيلى است و اين آدم هم خودش اعتراف كرد كه من را از اسرائيل آوردهاند اينجا، يك اتوميبل هم آنجا بود كه پر بود از سربازها كه از همين سنخ بودند. اينها اين ملت ما را با سربازهاى اسرائيل كشتهاند ولى معذلك ملت ايستاد و كشته داد، جوان داد و ايستاد گفت كه نمىخواهيم. (نه) ملت يك همچو نهاى است. آخر يك وقت اين است كه يك شهر است، يك محله است، يك استان است، اين قابل اين است كه انسان بگويد كه خير مىشود كه اين از بين برود. يك وقت يك مملكت است. الان يك مملكت است كه دارد مىگويد شاه نه، رژيم سلطنتى نه، اسلام آره. يك مملكت است، با يك مملكت نمىتواند هيچ قوهاى طرف بشود و لهذا مىبينيد كه هى مهره مهره مىآورند مى گذارند كه بلكه بتوانند يك كارى بكنند، نمىشود. اين كارشناسهاى آمريكا ديدند كه حكومت نظامى كار را بدتر كرد، دولت نظامى كار را از آن هم بدتر كرد، حالا مىخواهند فرض كنيد طرح بدهند كه كودتاى نظامى. كودتاى نظامى مگر غير از نظامى است؟ كودتاى نظامى معنايش اين است كه باز يك نظامى مىآيد سركار و باز يك خرده زيادتر مردم را مىكشند. مردم كه ايستادند برايش، مقابلش، اينها بايد، اين كودتاچىهائى كه احتمال من مىدهم كه بكنند (احتمال است ولى بعيد به نظر من مىآيد) اينها بايد بدانند كه ما اينها را شناختيم، اينها بايد بدانند كه نمىتوانند خودشان را هيچ جا غايب كنند، اگر يك همچو غلطى بكنند نمىتوانند اينها فرار كنند، هر جا بروند، انتقام مىگيرند. اين را بدانند، عاقل بشوند، عقل داشته باشند دست خودشان را آلوده نكنند به همچو كثافت كارى. تا حالا هر چى كثافت كارى كردند، كردند، از اين به بعد اينطور نكنند. خيال نكنند كه نمىدانيم چه كسانى هستند، اينها را ما مىشناسيم، ملت هم خواهد شناخت. بعيد مىدانم كه آمريكا اينقدر بىعقل باشند كارشناس هايش، اين قدر بىعقل باشند كه آنجا سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند، دوباره سرشان به سنگ بخورد، باز دوباره بروند. نمىشود اين. اين هم يك نقشه است كه مىگويند اينها دارند كه به نظر من بعيد است.
نقشه امريكا براى جداسازى ارتش از مردم
نقشه ثالثى كه شيطنتش بيشتر است و احتمالش هم بيشتر است اين است كه مىگويند اينطورى امريكا طرح را داده است كه اگر شاه
برود، يك دستهاى را از آن اشرارى كه دارند اينها، اينها را
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 226
بياورند به اسم ملت و هجوم كنند به ارتش و به ارتشىها بگويند ملت مىخواهد شما را بكشد، ارتشىها را در مقابل اينها وادارند. اين دسته هم از خودشان است، حالا به صورت بيايند، مردم بازى بخورند از اينها و دنبال كنند اينها را، آنها غيبشان بزند و مردم را به مسلسل ببندند و كشتار زياد بكنند. يك نقشه آخرى است اين تقريباً كه به اين صورت مردم را قتل عام كنند كه به اسم اينكه اگر شاه برود، ملت ارتش را خواهد از بين برد و همه صاحب منصبها را خواهد قتل عام كرد. مردمى را كه خودشان تهيه كردهاند، اشرارى را كه خودشان تهيه كردهاند، از كماندوها و از كولىها و از اينجاهائى كه دارند و مزدورهايى كه دارند يك عدهاى را تحريك كنند و بياورند كه اينها هجوم كنند طرف شهربانىها و طرف پادگان و ستادها و طرف اينها هجوم كنند، به آنها بگويند كه، به آنهايى كه بىاطلاعند بگويند كه اعليحضرت كه رفت ملت مىخواهد شما را قتل عام كند. خوب آنها مىخواهند از خودشان دفاع كنند و دفاع آنها را مشروع كنند در دنيا كه اينها خوب، مىخواستند بكشند آنها را، خوب دفاع كردند از خودشان. يك كشتار عظيمى بكنند به عنوان دفاع از جان خودشان كه ملت مىخواهند آنها را بكشند و لهذا ما به ملت هشدار داديم كه توجه به اين معنا داشته باشند و به سربازخانهها و به صاحب منصبها و به افسرهاى جوان و سايرين كه متوجه اين توطئه باشند. اين محتمل است، متوجه اين توطئه باشند و گول نخورند. صاحب منصبها و افسرها و سربازها و ارتشىها خيال نكنند، يا شهربانىها، همه، ژاندارمرىها خيال نكنند كه ملت با اينها دشمن است، ملت با آن مرديكه دشمن بود كه او هم رفت، مىرود انشاءالله. ملت نه با ژاندارمرى مخالف است، نه با شهربانى مخالف است، نه با هيچ كدام، نه با ارتشى مخالف است، نه با نظامىها مخالف است، اينها همه از خود ملت هستند و ملت هم از اينها. اين را ملتفت باشند كه يك نقشه اى است كه از طرف شياطين كشيده شده است كه دو قشر از ملت را به روى هم وادار كنند و برادر كشى راه بيندازند يعنى قشر صاحب منصب و افسر و عرض مىكنم اينها را و سربازها را گول بزنند به اينكه ملت به شما حمله كرده، با اينكه اينها از خود اينها بودهاند. اگر يك همچو كارى كرد، اين صاحب منصبها و افسرها، اين بزرگترها را كه وادار كردند مردم را اينطور بكشند، بكشند اينها را، از بين ببرند. ببينند كه ملت با اينها خوب است، دوست است، برادر است و اينها مقاماتشان محفوظ است و كارشان هم همانطورى بوده است كه هست، به استثناء تعدياتى كه به آنها مىشده و مىكردند و كارشناسهاى آمريكا به آنها تحميل كردهاند، هيچ آن تحميلات ديگر نيست و مستقل مىشود ارتش و مىشود ارتش ملى، نه ارتش امريكائى، يك ارتش ملى مىشود كه مال ملت است، ملت آنها را مىخواهد، آنها هم ملت را مىخواهند. آن هم يك راهى بوده است كه اينها چنين مىكنند.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 228
تاريخ: 24/10/57
پاسخ امام خمينى به آيت الله جليلى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت جناب مستطاب عمادالعلماى اعلام و حجت الاسلام آقاى جليلى دامت افاضاته به عرض مىرساند: مرقوم شريف كه حاكى از سلامت مزاج عالى و حاوى تفقد از اينجانب بود موجب تشكر گرديد. در اين موقع حساس كه مبارزات ملت مظلوم ايران مراحل بسيار حساس خود را طى مىكند و امر آن داير بين موت و حيات است، هيچ چيز كوبندهتر از اختلاف نيست. اينجانب از جنابعالى و همه حضرات علماى اعلام كرمانشاه انتظار دارم كه وحدت كلمه را حفظ فرمايند و با هم در اين نهضت مقدس تشريك مساعى نمايند كه اگر خداى نخواسته در اين امر شكست شود تا آخر ملت مسلم ما در رنج و عذاب و زير بار ظلم و ستم خواهند ماند. مطلب ديگر آنكه چون از قرار معلوم اهالى آن حدود در اين نهضت شركت بسزائى دارند، جنابعالى از قبل اينجانب به جميع اهالى محترم سلام برسانيد و تشكرات اينجانب را ابلاغ فرمائيد و نيز از طوايف محترم اهل حق، ايل سوله، سنجابى، جوانرود، پاوه و ولدبيگى و ساير خانوادههاى عشاير تشكر فرمائيد. از جنابعالى اميد دعاى خير دارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 229
تاريخ: 25/10/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون لندن
سؤال: حضرت آيت الله! اهداف شوراى انقلاب چيست؟
جواب: هدف اين است كه شوراى انقلاب يك حكومت موقتى ايجاد كند كه آن حكومت موقت، مجلس موسسان را تاسيس كند براى تصويب قانون اساسى و بعد بقيه كارها.
سؤال: حضرت آيت الله! بعد از رفتن شاه سياست خارجى ايران چگونه خواهد بود؟
جواب: سياست خارجى ايران با همه دول برحسب احترام متقابل است و هيچ فرقى بين دول در اين باره نيست.
سؤال: حضرت آيت الله! آيا شما خواهان قطع تمام روابط ايران با قدرتهاى خارجى هستيد؟ يا اينكه مايل به ادامه اين روابط مىباشيد؟ و در صورت قطع اين روابط آيا سياست شما بسيار شديد و مخالف خواهد بود؟
جواب: خير، ما خواهان قطع روابط نيستيم، ما خواهان قطع وابستگىهاى ايران به دول خارجى هستيم كه اكنون شاه، ايران را وابسته به آمريكا و ساير دول كرده است.
سؤال: حضرت آيت الله! از ارتش ايران چه انتظار داريد؟
جواب: انتظار دارم كه به ملت بپيوندد و به حكومت اسلامى كمك كند و در آينده نزديك ارتشيان اين كار را خواهند كرد.
سؤال: اخبار حاكى بر اين است كه شما شاه را محكوم كردهايد، آيا خواستار محكوم كردن او هستيد يا محاكمه كردنش ؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 230
جواب: شاه محكوم است برحسب حكم ملت لكن هر وقت ملت او را پيدا بكند او را محاكمه مىكند و اموال خودشان را از او مىگيرند. شاه بايد در مقابل ملت محاكمه شود وبه سزاى جناياتى كه كرده است برسد.
سؤال: يك تقاضاى خيلى خصوصى دارم و آن اينكه اجازه بدهيد همراه شما به ايران بيايم.
جواب: من حالا كه نمىتوانم چيزى بگويم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 231
تاريخ: 25/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى
سؤال: بختيار نخست وزير، ديروز طى يك مصاحبه مطبوعاتى اظهار داشت كه مذهبيون بايد به مذهب بپردازند و سياست را به سياستمداران واگذار كنند. وى همچنين اظهار داشت كه شما قادر به واژگونى حكومتش نيستيد، نظر شما در اين باره چيست؟
جواب: مطلب اولى كه گفته است، مطلبى است كه هميشه اجانب براى بردن منافع ما اين تز را داشتهاند كه مذهب از حكومت جداست و ايشان هم بلندگوى همان هاست و آنكه ما قدرت برهم زدن حكومت او را نداشته باشيم، در آينده معلوم مىشود. حكومت او محكوم به فناست و پيروزى از آن ملت رنج كشيده ايران است.
سؤال: شما پيامى به ارتش فرستاديد، ديروز ارتش با مردم پيوندى برقرار كرد. آيا كماكان به پيوستن ارتش به صفوف خود ايمان داريد، يا بيم يك كودتاى نظامى داريد؟
جواب: من اميدوارم كه ارتش، البته آنهايى كه مال ملت را نچاپيدند و آنهايى كه به شرافت ارتشى خود باقى ماندهاند به ملت بپيوندند تا آن اقليت ناچيزى كه خائن هستند نتوانند كارى كنند.
سؤال: وضع شوراى انقلاب اسلامى به كجا رسيده است؟ اعضاى آن بيشتر مذهبيون هستند يا اشخاص عادى؟
جواب: بعداً اعلام مىشود.
سؤال: چه موقع و تحت چه شرايطى به ايران باز خواهيد گشت؟
جواب: بايد مطالعه شود.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 232
سؤال: برژينسكى پيامى فرستاده است كه كودتاى نظامى نكنند. آيا اين براى شما نشانهاى از رفتار مساعد امريكا در مورد حكومت بختيار باشد؟
جواب: شايد امريكا بخواهد پشتيبانى از حكومت فعلى بكند لكن حكومت فعلى هم قادر بر حل مشكلات نيست و بعلاوه غيرقانونى است و ملت او را طرد مىكند. پيروزى مطمئناً از آن ماست.
سؤال: آيا برنامهاى براى تغيير قانون اساسى داريد؟
جواب: بله.
سؤال: آيا برنامه اى براى تغيير اوضاع داخلى و وزارتخانهها هم داريد
جواب: بعد از اين معلوم مىشود.
سؤال: نقش زن در حكومت اسلامى آينده چيست؟
جواب: زنان آزاد هستند در بسيارى از امور شركت كنند. آزادى به معناى واقعى، نه آنطور كه شاه مىخواست. زنان ما عدهاى زندانند و آنهايى كه در بيرون زندانند، از عده كثير قريب به اتفاق در تظاهرات و مبارزات شركت دارند ولى دستهاى ناچيز آزادند. البته آنطورى كه شاه مىخواهد كه ما حتماً با آن آزادى مخالف هستيم.
سؤال: برنامه شما براى توليد نفت و استخراج نفت تحت نظر رژيم جديدى كه بعد از رفتن رژيم شاه درآينده روى كار خواهد آمد، چيست؟ بعد هم اينكه ژاپن سرمايه گذارىهاى زيادى در توسعه توليد نفت در ايران داشته، آيا شما براى ادامه اين برنامهها در تحت رژيم آينده آمادگى داريد و موافق ادامه برنامه خواهيد بود؟
جواب: اينها امورى است كه بايد حكومت آينده درآن مطالعه كند و هر چه مصالح كشور است عمل نمايد.
سؤال: گزارشاتى رسيده كه مقامات دولت آمريكا با حضرت آيتالله تماس گرفته اند، آيا ممكن است
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 233
بفرمائيد تماس در چه فرم و شكلى بوده؟ آيا در آينده همكارىهاى مستقلى بين دولت شما و دولت آمريكا وجود خواهد داشت؟
جواب: با من تا به حال تماسى شخصاً نگرفتهاند و روابطى كه برمبناى احترام متقابل است انشاءالله برقرار مىشود ولى ما كاملا مستقل هستيم و زير بار هيچ كشورى نخواهيم رفت.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 234
تاريخ: 25/10/57
مصاحبه امام خمينى با مجله محلى ل، اكو
سؤال: حضرت آيت الله! در پيامهاى قبلى خودتان اظهار فرمودهايد كه جمهورى اسلامى، دمكراتيك خواهد بود و هر كسى آزاد خواهد بود. آيا صحبت كردن از دموكراسى در رژيمى كه فقط بر مبناى يك مرام و يك مذهب يعنى اسلام باشد ممكن است؟ در چنين رژيمى سرنوشت غير مسلمانان و غير معتقدين به مذهب چه خواهد بود؟
جواب: در اسلام دموكراسى مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در بيان عقايد و هم در اعمال، مادامى كه توطئه در كار نباشد و مسائلى را عنوان نكنند كه نسل ايران را منحرف كنند.
سؤال: آيا حضرت آيت الله در روابط ايران با دول خارجى، خصوصاً با فرانسه تجديد نظر خواهيد نمود؟
جواب: روابط ما بر اساس احترام متقابل است و محفوظ خواهد ماند. با فرانسه هم مثل ساير كشورها عمل مىكنيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 235
تاريخ: 26/10/57
پيام امام خمينى به ملت مسلمان ايران به مناسبت فرا رسيدن اربعين
بسم الله الرحمن الرحيم
اربعين سيد مظلومان و سرور شهيدان صلوات الله و سلامه عليه رسيد و برملت رشيد و آگاه ما اربعينهاى سودمندى گذشت. ما در اين سال به دنبال بيش از 50 سال سلطنت غاصبانه سلسله پهلوى با چه مصيبت هائى و بىفرهنگىهاى خانمانسوزى مواجه بودهايم، سالهائى بس تلخ و رنجآورتر دراين 50سال و تلختر و رنجآورتر در اين يكى دو سال اخير كه ملت شجاع ما را عليه استبداد و استعمار به حركت درآورد.
امسال اربعين امام امت در خلال اربعينهاى پيروان و شيعيان آن بزرگمرد اسلام واقع شده و گوئى خون شهيدان ما امتداد خون پاك شهيدان كربلاست و اربعين اخير برادران ما، بازتاب اربعين آن دلاوران مىباشد. خون طاهر آنان به حكومت طاغوتى يزيد خاتمه داد و خون پاك اينان سلطنت طاغوتى را به هم پيچيد. اربعين امسال استثنائى و نمونه است، راهپيمائى و تظاهرات پرشور در اين اربعين، وظيفه شرعى و ملى است.
ملت بزرگ در سراسر ايران با راهپيمائى و تظاهرات خود، اين نظام را دفن مىكند و مخالفت خود را با شوراى سلطنت غيرقانونى اعلام مىنمايد و پشتيبانى خود را براى چندمين بار از جمهورى اسلامى اعلام مىكند.
لازم است توجه ملت دلير ايران را به مطالبى چند جلب نمايم:
1- از قرار اطلاع، مامورين دولت شبها گندم انبارها و سيلوها را با كاميون مىبرند و مىخواهند قحطى مصنوعى بوجود آورند، وظيفه حتمى مردم تهران و شهرستان هاست كه از اين عمل شديداً جلوگيرى كنند و عدهاى از معتمدين را به نظارت بگمارند كه اين عمل غير انسانى دولت را خنثى كنند. غفلت از اين امر مسووليت شرعى دارد.
2- از قرار اطلاع، دولت آمريكا در صدد است كه اسلحه و مهماتى را كه در ايران است و در مقابل نفت به مردم ايران تحميل كرده است، يا به سرقت ببرد (اگر تاكنون نبرده باشد، چنانچه بعضى از خبرگزارىها افشاء كردهاند) و يا منفجر كند، بر افسران و درجه داران ارتش و ساير نيروهاى سه گانه است كه از آن جلوگيرى كنند و بر ملت است كه با ارتش در اين امر همكارى كنند و نگذارند بيش از اين مال ملت را نابود و يا چپاول كنند. افسران محترم بدانند كه مسامحه در اين امر خيانت به كشور و
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 236
اسلام است. 3- كشاورزان محترم همت كنند و از اقدام براى كشت، خصوصاً كشت ديمى غفلت نكنند. ممكن است مفسدين قحطى مصنوعى ايجاد كرده و كشور را در مضيقه قرار دهند.
4- بانكهاى اسلامى به كشاورزان به منظور ادامه كشاورزى، قرض الحسنه بدهند و مسلمانان در اين امر حياتى با اين بانكها تشريك مساعى نمايند تا جلوى توطئه شيطانى گرفته شود.
5- به جميع بانكهاى خارجى كشور اعلام مىشود كه سپردههاى شاه و بستگان او و ساير دزدان اموال ملت محروم را كه صورت اسامى بعضى از آنان تهيه شده است، از آن ملت است كه اينان اختلاس نموده و از كشور خارج كردهاند، بانكها اين وجوه سپرده شده را نبايد به آنها تحويل دهند كه به زودى مقامات صالحه عليه آنان اقامه دعوى خواهند كرد.
6- به وكلاى غير قانونى مجلسين اخطار مىشود كه از رفتن به مجلسين احتراز كنند و در صورت تخلف، مورد مواخذه ملت شريف قرار خواهند گرفت.
7- از دانشگاهيان محترم انتظار دارم اكنون كه دانشگاهها، اين دژهاى مبارزات دانشجويان فداكار را باز كردهاند، به شعارهاى ضد رژيم فاسد و تظاهرات عليه دولت غاصب و شاه و عليه شوراى غير قانونى سلطنتى ادامه دهند و استادانى را كه با دستگاه ظلم و اختناق رابطه دارند يا طرفدار رژيم فاسد هستند، نپذيرند.
8 به كسانى كه در شوراى سلطنتى غير قانونى به عنوان عضويت داخل شدهاند، اخطار مىكنم كه اين عمل غير قانونى و دخالت آنان در مقدرات كشور جرم است و بىدرنگ از اين شورا كنارهگيرى كنند و در صورت تخلف مسوول پيش آمدها هستند.
9- اعضاى شوراى انقلاب اسلامى در داخل كشور هستند و به زودى معرفى خواهند شد. از خداوند تعالى خواستارم كه با مرحمت واسعه خود، ملت ما را از شر اشرار داخلى و خارجى نجات دهد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 237
تاريخ: 27/10/57
پيام امام خمينى به ملت به مناسبت فرار شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت عموم ملت شريف و شجاع ايران اعلى الله كلمتهم و وفقهم الله تعالى
فرار محمدرضا پهلوى را كه طليعه پيروزى ملت و سرلوحه سعادت و دست يافتن به آزادى و استقلال است به شما ملت فداكار تبريك عرض مىكنم. شما ملت شجاع و ثابت قدم به ملتهاى مظلوم ثابت كرديد كه با فداكارى و استقامت مىتوان بر مشكلات هر چه باشد غلبه كرد و به مقصد هر چه دشوار باشد رسيد. گرچه اين ستمگر با دست آغشته به خون جوانان ما و جيب انباشته از ذخاير ملت از دست ما گريخت ولى به خواست خداوند متعال به زودى به محاكمه كشيده خواهد شد و انتقام مستضعفين از او گرفته خواهد شد لكن قطع دست ستمكار از ادامه ظلم، به دست ستمديدگان فورى است. او رفت و به هم پيمان خود اسرائيل دشمن سرسخت اسلام و مسلمين پيوست و جرائم و آشفتگىهائى را به جاى گذاشت كه ترميم آن جز به تاييد خداوند متعال و همت همه طبقات ملت و فداكارى اقشار كاردان و روشنفكر ميسر نخواهد شد. اكنون در اين طلوع فجر سعادت و پيروزى، توجه عموم را به مطالبى جلب مىكنم:
1- بر جوانان غيور در سراسر كشور لازم است براى حفظ نظم با آن دسته از قواى انتظامى كه اكنون به آغوش ملت بازگشتهاند با تمام نيرو همكارى كنند و با كمال قدرت و جديت نگذارند كه بدخواهان و منحرفين آشوب و ناامنى ايجاد نمايند.
2- به تظاهرات و شعارهاى پرشور عليه رژيم سلطنتى و دولت غاصب ادامه دهند و اگر منحرفين و مخالفين اسلام بخواهند اخلالى بوجود آورند و نظم را به هم زنند، از آنان جداً جلوگيرى كنند. بايد ملت بداند كه هر انحرافى و هر شعارى كه مخالف مسير ملت است به دست عمال شاه مخلوع و عمال اجانب تحقق مىيابد. من از جميع اشخاصى كه انحرافى داشتهاند و يا گرايش به بعضى از مكتبهاى انحرافى داشته تقاضا دارم كه به آغوش اسلام كه ضامن سعادت آنان است برگردند كه ما آنان را برادرانه مىپذيريم. در اين موقع حساس كه كشور جنگزده ما بيش از هر زمانى به اتحاد و اتفاق احتياج دارد بايد سعى شود كه از هر اختلافى احتراز شود.
3- دولت موقت براى تهيه مقدمات انتخابات مجلس موسسان به زودى معرفى مىشود و به كار مشغول خواهد شد. وزارتخانهها موظفند كه آنان را پذيرفته و با آنان همكارى صميمانه كنند.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 238
اينجانب به صلاح وزراء غير قانونى مىدانم كه بركنارى خود را اعلام كنند و خود را در مسير ملت قرار دهند.
4- به جميع نيروهاى انتظامى و زمينى و هوائى و دريائى و صاحب منصبان و درجه داران ارتش و ژاندارمرى و غير آنان توصيه مىكنم كه دست از حمايت محمدرضا پهلوى كه مخلوع است و به كشور برنمىگردد و در خارج نيز با نفرت مردم مواجه است، بردارند و به ملت بپيوندند كه صلاح دنيا و دين آنان در آن است. اينجانب از همه طبقات خصوصاً حضرات علماى اعلام در اين مواقع حساس تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همگان را از خداوند متعال خواستارم و وحدت كلمه را براى هميشه خصوصاً تا برانداختن رژيم شاهنشاهى و استقرار حكومت جمهورى اسلام اميدوارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 239
تاريخ: 27/10/57
مصاحبه امام خمينى با خبرنگاران خارجى پس از خروج شاه از كشور
سؤال: اقدام سياسى حضرت آيت الله بعد از خروج شاه چيست
جواب: خروج شاه اولين مرحله پيروزى ملت ماست و ما مشكلات زياد در پيش داريم. ملت ما بايد بداند كه مجرد رفتن شاه پيروزى نيست، بلكه طليعه پيروزى است. البته اين طليعه را من به ملت ايران تبريك عرض مىكنم و بايد توجه داشته باشند كه همانطورى كه طليعه پيروزى است، طليعه خلع سلطه اجانب است و اين تبريكش بيشتر از تبريك رفتن شاه است. ما الان مسائل بسيار مشكل در پيش داريم و وارث يك مملكت از هم پاشيده كه در ظرف 50 سال سلطنت پهلوى و بيشتر از 30 سال سلطنت محمدرضا آنقدر خرابى وارد شده است در مملكت ما كه ما بايد با همت جميع طبقات ملت قيام كنيم براى ترميم. اولين قدمى كه ما بايد برداريم ترميم اين خرابى هاست كه به وسيله شاه كه از عمال خارجى بود بوجود آمده و اين ممكن نيست الا به كمك كردن جميع طبقات. من از جميع طبقات ملت با كمال تواضع تقاضا دارم كه در اين مشروع اسلامى و در اين مشروع ملى همه با هم كمك كنند، همه دست به دست هم بدهند و اختلاف حزبى و مسلكى را كنار بگذارند، اختلافات قديمى و جديدى را كنار بگذارند، اختلافاتى كه مربوط به احزاب است كنار بگذارند و همه با هم، با صداى واحد، با يد واحد قيام به امر كنند، قيام به امر مهمى كه نجات دادن كشور است، نجات دادن اين كشتى متزلزل است. و ما از خداى تبارك و تعالى مىخواهيم كه ملت ما را بيشتر از اين هوشيار و بيدار كند.
من از ملت مىخواهم كه خودشان مواظب نظم مملكت باشند و جوانان غيور ما كنترل كنند شهرستانها و دهات و قراء را و نگذارند كسانى كه آشوب طلبند در اين قراء و قصبات و شهرستانها يك وقت شلوغى كنند. و من اخطار مىكنم به اين اشخاصى كه شلوغ مىكنند و تبليغات سوء در اين زمينهها مىكنند و مىخواهند با فرصتطلبى آشوب بپا كنند و بر ضد ملت ايران يك تبليغاتى بكنند و در نفع اشخاص خارج و دولت ابرقدرت يك كارهائى بكنند من اخطار به آنها مىكنم كه اگر يك همچو كارى بكنند سرنوشت سختى خواهند داشت و مجازات بزرگى خواهند داشت ولى اگر چنانچه توبه كنند، خداى تبارك و تعالى توبه همه را قبول مىكند و بايد اينها
برگردند به آغوش ملت و ملت آنها را خواهند پذيرفت.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 240
سؤال: آيا حضرت آيت الله تصور مىفرمايند كه اگر با دولت بختيار همكارى نكنند، احتمال مىرود ديكتاتورى نظامى روى كار بيايد؟
جواب: ديكتاتورى نظامى كه وقتش گذشت. اگر چنانچه كسى دست به ديكتاتورى و كودتاى نظامى بزند، خواهيد فهميد كه موفق به هيچ چيز نخواهد شد و براى خودش و براى كسانى كه مربوط به خودش هست ذلت به بار خواهد آورد. بايد همه اشخاصى كه مىخواهند در ايران براى منفعت طلبى يك خطايى بكنند، يك شلوغى بكنند، يك تبليغاتى بكنند، بايد همه بدانند كه وقت اينها گذشته است ديگر. ملت ايران ديگر آن ملت سابق نيست كه در آن بتوانند نفوذ بكنند. همه تبليغات سوء بركنار بايد بشود و ملت به راه خودش برود و آن چيزى را كه مىخواهد ملت، آن چيز عمل بشود و ديكتاتورى بكلى منقطع است و يك مملكت آزاد كه همه طبقات و احزابش آزاد و يك مملكت مستقل كه هيچ قدرتى در آن نتواند دخالت كند، انشاءالله تحقق پيدا مىكند و ما دولت را به همين زودى معرفى خواهيم كرد.
سؤال: موقعيت زنان در دولت آينده شما چگونه خواهد بود؟
جواب: موقعيت يك انسان صحيح و يك شخصيت آزاد، به خلاف اين زمانها كه بر ما گذشت كه نه زنهاى ما آزاد بودند و نه مردهاى ما. ملتى كه زن و مرد آن آزاد نبود و در خفقان بود، از زير بار بيرون آمد و از اين به بعد زنها و مردها آزادند ولى اگر چنانچه بخواهند كارهاى خلاف عفت بكنند يا خلاف مصلحت مملكت بكنند البته جلوگيرى خواهد شد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 241
تاريخ: 27/10/57
مصاحبه امام خمينى با اكسپرس
سؤال: موضع شما در مقابل دو اردوگاه شرق و غرب چگونه خواهد بود؟
جواب: دولت اسلامى ما آزاد و مستقل خواهد بود و تعادل قوا در اين منطقه از جهان به هيچ وجه نبايد تغيير يابد. ما نه به سوى غرب و نه به طرف شرق گرايش نخواهيم داشت و مىخواهيم يك جمهورى بىطرف و غير متعهد باشيم. ما مىخواهيم روابط دوستانه با همه كشورها داشته باشيم مادام كه آنها در امور داخلى ما مداخله نكنند.
سؤال: با وجود اين، قصد در مورد قطع نفت به اسرائيل و افريقاى جنوبى نشان مى دهد كه شما از هم اكنون يك انتخاب سياسى به عمل آوردهايد.
جواب: خير، ما به اين ترتيب در برابر كشورهائى كه حق و عدالت را زير پا گذاشتهاند، عكس العمل نشان مىدهيم. راجع به اسرائيل ما در منازعه آن كشور با دول عرب با اقدام خود موضع نمىگيريم، ما تنها كشورى را به اين ترتيب مجازات مىكنيم كه مشاورينش به پليس و ارتش شاه براى زجر و شكنجه ملت ما كمك كردند. در جاهاى ديگر فروشهاى ما عادى خواهد بود. ما پول نفت را براى مصلحت ملت و نه به خاطر تجهيزات نظامى ويران كننده خرج خواهيم كرد.
سؤال: راجع به روش امريكا چه قضاوتى داريد؟
جواب: دولت و رئيس جمهور آمريكا در جريانات اخير به صورت دشمن ملت ايران رفتار كردند. حضور پايگاههاى نظامى و حضور مستشاران امريكائى كشور ما را فقير كرده است. امريكا در كشتار فجيع ملت ما توسط رژيم شاه، از اين رژيم حمايت كرد و شريك جرم شناخته مىشود. اكنون با ملت امريكاست كه هيات حاكمه خود را تحت فشار قرار دهد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 242
سؤال: آيا شما از ليبى كمكى دريافت داشته ايد؟
جواب: اين مطلقاً مسخره است. ما از هيچ كشورى كمك دريافت نداشتيم. ملت ما با دستهاى برهنه با تانك و مسلسل روبرو شدند اگر قدرتهاى استعمارى به حمايت جنايتكاران ايران ادامه دهند كه شاه در صدر آنها قرار دارد، ما راه ديگرى انتخاب خواهيم كرد.
سؤال: در مجموعهاى از نظريات شما كه در سال 1970 زير عنوان (دولت اسلامى) به زبان انگليسى انتشار يافته، شما نظريه مربوط به استقرار رژيم خشك و سختى را كه برمبناى رعايت اصول قرآن پى ريزى شده شرح دادهايد و اضافه كردهايد كه در اين نظام جائى براى عقايد و احساسات وجود نخواهد داشت و صرفاً تعاليم قرآن ملاك عمل خواهد بود و افراد مردم فقط از خدا و قانون او اطاعت خواهند كرد، آيا مردم حاضر خواهند شد كه تا اين حد آزادى هايشان محدود شود؟
جواب: در يك رژيم اسلامى، آزادى صريح و كامل خواهند بود. تنها آزادىهائى به ملت داده نخواهد شد كه برخلاف مصلحت مردم باشد و به حيثيت فرد لطمه وارد سازد. حمايت عظيمى كه ملت از چند ماه پيش از ما به عمل مىآورد نشان مىدهد كه مردم به قدر كافى افكار ما را درك كرده و متوجه آينده شدهاند. همين حمايت ضمناً ثابت مىكند كه اين ملت (كه سعى كردند آن را از مذهب به وسيله وسوسههاى مادى دور سازند) خوشوقت است كه بار ديگر در راه آسمانى قدم نهد و روح واقعى خود را بازيابد. ما با حيف و ميل مبارزه خواهيم كرد. ثروتهايى را كه عده معدودى استفادهجو ربودهاند، باز خواهيم گرفت. شرايط زندگى افراد محروم را بهبود خواهيم بخشيد و ملت را در راه شرافت و فداكارى و به سوى ساختمان يك جامعه آزاد و نوين رهبرى خواهيم كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 243
تاريخ: 28/10/57
پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد راهپيمائى روز اربعين
بسم الله الرحمن الرحيم
به عموم ملت ايران با تواضع و احترام هشدار مىدهم:
از قرارى كه به اينجانب اطلاع دادهاند در روز اربعين توطئهاى است براى ايجاد تفرقه در صفوف مسلمين، دستگاه شكست خورده شاه به فكر اين است كه با اين حيله خود را نجات دهد. من اعلام مىكنم كه اگر به اينجانب و يا عكس اينجانب هر سب و لعن و اهانتى بشود مقابله و ايجاد تشنج حرام و مخالف رضاى خداست و اعلام مىكنم كه اهانت به مراجع معظم و تمثال شريف آنان حرام و مخالف رضاى خداست و اعلام مىكنم كه اگر كسى اين عمل شنيع را بكند از ملت نيست و از عمال اجانب و دستگاه جبار است. بايد عموم ملت هشيار باشند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 244
تاريخ: 28/10/57
فرمان امام خمينى به دكتر ضرابى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى جليل ضرابى
به طورى كه مسبوق هستيد، سفير فاسد و غير قانونى طرفدار محمدرضا پهلوى خيانتكار كه متصدى غاصبانه سفارت ايران در آمريكاست حاضر نشده حتى بعد از خلع شاه از سلطنت و فرار وى از ايران، دست از تلاشهاى مذبوحانه خود بردارد و كارمندان محترم سفارت ايران در واشنگتن و كنسولگرىهاى ايران در مراكز مختلف امريكا حسب وظيفه قانونى و ملى خود وى را نپذيرفتهاند. لهذا بدين وسيله به جنابعالى و آقايان دكتر طباطبائى، رضا صدر، احمد عزيزى، شهريار روحانى ماموريت داده مىشود تا با همكارى كارمندان سابق و علاقه مند به حيثيت و شرافت اسلامى و ملى بر امور سفارتخانه و كنسولگرىها سرپرستى نموده تا در حفظ اسناد و مداركى كه به ملت ايران تعلق دارد به هر ترتيب كه مقتضى مىدانيد عمل فرمائيد. البته كارمندان محترم با جنابعالى و هيات تحت نظر شما همكارى خواهند نمود.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 245
تاريخ: 28/10/57
فرمان امام خمينى به دكتر سحابى در باره كميته تقويت و تنظيم اعتصابات
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى دكتر يدالله سحابى
به طورى كه اطلاع داريد ملت مسلمان و غيور ايران و جمع كثيرى از كارمندان و كارگران در استخدام دولت به منظور در هم شكستن مقاومت لجوجانه نظام استبدادى كهن، از چهار ماه قبل به اين طرف با قبول انواع محروميتها و فداكارىها دست به اعتصابهاى عمومى زده و تدريجاً قدرت عمل را از شاه مخلوع و دولتهاى زير فرمانش گرفته است. رجاء واثق داريم كه به فضل الهى و به همت مبارزين آگاه، بساط ننگين فساد و ظلم شاهنشاهى به زودى از سرزمين ما برچيده شده و جاى خود را به حكومت عدل و رحمت اسلامى دهد. نظر به اينكه بعضى از اعتصابها و متوقف بودن وسائل حمل آذوقه و مواد غذائى مورد نياز مردم خصوصاً گندم و يا تعطيل برنامههاى نگهدارى و تعميرات دستگاههاى صنعتى ممكن است سبب محروميتهاى مشقت بار و فلج كننده براى مردم زير ستم يا ركود فعاليتهاى اقتصادى و سبب خسارتهاى غير قابل جبران گردد و نيز دستاويز تبليغاتى و حربه جنگى به دست حريف بدهد، بايد سعى شود كه ضمن ابراز انزجار و به زانو درآوردن دستگاه غاصب حاكم كه هدف اصلى اعتصاب است، زيانهاى ناشيه كمتر متوجه ملت شجاع و مردم بيدارى كه سربازان اين كارزار مىباشند، گردد. بدين وسيله به جنابعالى ماموريت داده مىشود كه به اتفاق جناب آقاى حجه الاسلام شيخ محمد جواد باهنر و جناب آقاى مهندس على اكبر معين فر و دو نفر ديگر كه با مشورت آقايان تعيين خواهيد كرد، هياتى براى تقويت و تنظيم اعتصابات تشكيل دهيد. اين هيات با كسب نظر و همكارى گروههاى شرافتمند در حال اعتصاب، تدابير و ترتيباتى اتخاذ نمايند كه تا سقوط نهائى نظام استبداى حاضر، اعتصابها در حد ضرورت ادامه يافته و ضمن حداكثر فشار بر دستگاه غاصب، حداقل خسارت را براى ملت و مملكت در زمينه احتياجات ضرورى و گردش چرخ اقتصادى و حفظ سرمايههاى انسانى و صنعتى با رعايت الاهم فاالاهم فراهم آورد. از عموم اعتصاب كنندگان محترم تشكر مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 246
تاريخ: 29/10/57
پيام امام خمينى به ملت ايران در مورد مراحعت به ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام بىپايان و درود بىحد به عموم اهالى غيور ايران. ملت شريف و شجاعى كه با وحدت كلمه خواست خود را كه برچيده شدن نظام شاهنشاهى و استقرار حكومت جمهورى اسلامى است، در اربعين امام امت سلام الله عليه براى چندمين بار اعلام نمود. نهضت مقدس اسلامى شما گرچه با خون پاك شهيدان و مصيبتهاى جانگداز توام بود لكن آزاديخواهى و استقلال طلبى شما در جبين تاريخ ثبت شد. دشمن اساسى خود و كشور خود را از صحنه بيرون رانديد و بزرگترين خائن و جانى كشور را در گورستان تاريخ دفن نموديد. شما با قيام و استقامت خود به ملتهاى مستضعف ثابت كرديد كه اسلحهمدرن و قدرتهاى شيطانى نمىتوانند در مقابل خواست ملتى كه براى دفاع از عقيده و حق خود دلاورانه بپا خاسته است دوام داشته باشند و نيز ثابت كرديد كه قدرت ملتى آگاه، بر تمامى سلاحهاى ابرقدرتها پيروز است.
شاه رفت و رژيم شاهنشاهى فرو ريخت .دزدان بيتالمال سرمايهها را خارج كردند و يكى پس از ديگرى گريختند. ملت شجاع در اولين فرصت به حساب آنان خواهد رسيد. اينان رفتند و آشفتگىها و خرابىهاى بسيارى را برجاى گذاشتند كه با خواست خدا و همت ملت بايد ترميم شود، گرچه سالها طول خواهد كشيد.
اينجانب با تقديم تشكرات صميمانه به ملت عزيز تذكراتى را لازم مىدانم:
1- اينجانب انشاءالله تعالى به زودى به شما مىپيوندم تا در خدمت شما باشم و با همت شجاعانه شما به رفع مشكلات كوشا بوده و با همصدا و هم قدم شدن همه اقشار ملت بر فسادها غلبه كنيم. دوستان عزيزم! خود را براى خدمت به اسلام و ملت محروم مهيا كنيد، كمر به خدمت بندگان خدا كه خدمت به خداست ببنديد. من با توفيق خداوند تعالى پس از چند روزى در خدمت شما خواهم بود و در پشت سر شما به سربازى خود ادامه خواهم داد.
2- به نمايندگان محمدرضا پهلوى كه مجلسين را غصباً اشغال كردهاند اخطار كنيد كه خانه ملت را خالى كنند تا نمايندگان مردم پس از پنجاه سال كه ملت از حق خود محروم بود، به خانه خود بيايند و انشاءالله همه خواهيد ديد كه انتخابات آزاد و مجلس سالم يعنى چه. من به آنان اخطار مىكنم كه در صورت ورود مجدد به مجلس مسوول هر گونه پيشامدى خود آنان هستند.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 247
3- بار ديگر به اعضاى شوراى سلطنتى كه شاخهاى است از ريشه غير قانونى، اخطار مىشود كه از شورا كناره گيرى كنند و بيش از اين با ملت مخالفت نكنند.
4- بار ديگر به قواى انتظامى و نيروهاى زمينى، هوائى، دريائى توصيه مىشود كه در حفظ انتظامات بكوشند و ملت شريف و بيدار با آنان همكارى كنند. ملت آگاه ايران بايد از اشخاص و يا گروههاى منحرف كه در اين موقع حساس به فكر آشوب افتاده و مىخواهند به نفع اجانب خيانت به كشور كنند، جداً جلوگيرى كنند و به آشوبگران هشدار دهند كه از اعمال ضدانسانى و اسلامى و ملى اجتناب كنند و به ملت بپيوندند.
از خداوند متعال پيروزى ملت ايران را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 248
تاريخ: 1/11/57
بيانات امام خمينى پيرامون افشاى جنايات شاه و ترسيم رؤوس كلى حكومت عدل اسلامى
اعوذبالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
سقوط ديكتاتورى شاه با همت و وحدت كلمه اقشار مردم
من قبل از اينكه چند كلمه با آقايان صحبت كنم بايد از عموم اين جوانها و برادران و خواهرانى كه در خارج كشور هستند و در اين مدت من موجب زحمت آنها شدم، هم تشكر كنم و هم عذر بخواهم، من از خداى تعالى سلامت همه شما را و عزت و سعادت همه را خواهانم و اميدوارم كه (در) ايران يك محيط صحيحى كه تحقق پيدا كند، شما همه برگرديد و به ملت خودتان و به كشور خودتان خدمت كنيد.
شما ديديد كه در اثر وحدت كلمه در جامعه ايرانى يك قدرتى كه خودش را ابرقدرت حساب مىخواست بكند و دنبال او ابرقدرتها بودند، همه ابرقدرتها از او تاييد كردند بلكه مع الاسف دول اسلامى هم قاطبتاً تقريباً با او همراهى كردند، ديديد كه با وحدت كلمه ملت، تمام كنگره هاى قصرش فرو ريخت يكى بعد از ديگرى. آن حزب رستاخيزى كه آنقدر براى آن مديحه سرائى كردند، هم خود او و هم عمال خبيث او آنقدر درباره آن مبالغهها كردند، مدحها خواندند و خود ايشان گفت كه اگر كسى داخل اين حزب نشود او را ما تذكره مىدهيم و مىگوئيم برود بيرون، آنقدر پافشارى راجع به اين حزب كرد لكن ملت ايران مقابل حزب و مقابل حزبها و مقابل تانك و توپ و مسلسل ايستاد و مجبور كرد اين آدم ديكتاتور را به اينكه از حزبش صرفنظر بكند و حزب را كان لم يكن طرح كند. و اين خيانتى كه كرده بود راجع به تغيير تاريخ اسلام، با شرف ترين تاريخ ها، سازنده ترين تاريخ ها، اين تاريخى كه انسان را، مستضعفين را بيدار كرد و تمام قلدرهايى كه در آنوقت بودند خاضع كرد و انسان به تمام معنا، با همه ابعاد، هم ابعاد معنوى و هم ابعاد مادى ساخت و اين شخص مىخواست اين شرافت را از ايران سلب كند و اصل اسلام را پايكوب كند و تاريخ جاهليت شاهنشاهى را به جاى آن بگذارد و ديديد كه به واسطه همت مردم ايران همه قشرها قيام كردند و اين مطلب را هم ملزم شد كه از دست بدهد و ديديد كه به واسطه اتفاق كلمهاى كه شما ايرانىها داشتيد اين آدم با اينهمه مداحىهايى كه خودش از خودش مىكرد و ديگران از او و آنهمه حرفها كه درباره او مديحه سراها مىگفتند، ملزم شد كه بيايد در مقابل ملت و توبه كند و عذر بخواهد (براى اينكه مردم را فريب بدهد البته، لكن ملزم
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 249
شد به اينكه عذر بخواهد) و ديديد كه اتفاق كلمه شما ملت ايران موجب شد كه تمام ابرقدرتها عقب زدند و اول كه از او حمايتها كردند، هر كدام حرفها زدند (دخالت نظامى مىكنيم، تجزيه مىشود ايران) از اين حرفها و شعرهائى كه هميشه مىخوانند خواندند و شما ديديد كه با اينكه همه ابرقدرتها دنبال سر او بودند و مىخواستند از او حمايت كنند ملزم شد كه از ايران بيرون برود و حالا هم بيرون ايران است و مع الاسف فرار كرد از چنگ مسلمين و از چنگ جوانهاى ما و ليكن در آتيه نزديكى او را به ايران خواهند خواست انشاءالله و او ذخايرى كه از ملت ما برده است و در اين آخر هم حمل كردند به خارج از ايران، اين ذخاير را و اين مالهائى كه از ايران برد انشاءالله از او گرفته خواهد شد و به سزاى اعمالى كه كرده است و ظلمهائى كه كرده است انشاءالله مىرسد.
خيانتها و جنايتهاى شاه تنها در ماوراء عالم قابل جبران است
گرچه قبلاً هم عرض كردم كه ما قدرت اين را، يعنى اصلاً از بشر همچو قدرتى ساقط است كه بتواند سزاى اعمال اينطور جنايتكارها را بدهد. آنقدرى كه در قدرت انسان است همين مقدار است كه اگر مثلاً يكى را كشت، به جاى او يكى را بكشند اما اگر يك كسى يك ملتى را به اين وضعى كه الان ملاحظه مىكنيد كشاند، قتل عامها كرد، حبسهاى طولانى، جوانهاى ما را در حبس برد و به پيرى به ما برگرداند، در بين اينهائى كه در حبس بودند و پانزده سال حبس بودند، بعضى وقتها كه با من مصافحه مىكردند، آنوقت دست يك پهلوان بود و حالا كه مصافحه مىكند دست آدم عادى شده. آن زجرها و ناراحتىهايى كه به جوانهاى ما، به روشنفكرما، به علماى ما، به دانشگاهىهاى ما، به بازرگانهاى ما، آن زجرها و تبعيدها و آنقدر زحماتى كه به آنها دادند و آنها متحمل شدند، اينها را نمىتوانيم جبران كنيم. يك جان بيشتر ندارد، شما همه تان هم جمع بشويد همان يك جان را از او مىگيريد. اين صدها جان از بهترين فرزندان اسلام گرفته است، حالا كه ما يك جان از يك نفر آدمى كه ارتباطش به اجانب بيشتر از ارتباطش به ملت ماست بگيريم، اين مىشود جبران؟ شما فرض بكنيد كه يك وقت دست شما بيايد، دست و پاى او را ببريد، چشمهايش را بيرون بياوريد، از اين كارها بكنيد (فرض كنيد) باز هم جبران نمىشود. اين دليل بر اين است كه يك عالم ديگرى است كه جبران اينطور چيزها در آنجا مىشود، براى هر كشتنى، كشتن و زنده كردن، كشتن و زنده كردن ممكن است. براى زجرهائى كه به جوان ما داده، زجرهاى طولانى و تا ابد ممكن است باشد. نمىشود آقا كه يك كسى بيايد و سى وچند سال به اين مردم آنجور حكومت جائرانه بكند و مامورينش در همه اطراف بلاد با زن و فرزند و جوان و پير ما، عالم و غير عالم ما آنطور رفتار بكنند و ما هم نتوانيم جبران بكنيم (اصلاً اگر دست ما هم برسد نتوانيم جبران بكنيم) نمىشود خداى تبارك و تعالى يك همچو كارى را اجازه بدهد كه يك نفر آدم اين كارها را بكند و بعد هم جزايش همين باشد كه او را بكشند، جزايش همين باشد كه مالش را بگيرند. در بين جوانهاى ما اشخاصى بودند كه در جوانى رفتند و پانزده سال عمرشان را هدر دادند، او مىتوانست در بيرون اگر از علما هست كتابها بنويسد، هدايتها بكند، اگر
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 250
از روشنفكران هست كتابها بنويسد و روشنفكرىها بكند، روشنگرىها بكند، اگر از اطبا هست جمعيت زيادى را از مرگ نجات بدهد. تمام اين قشرهايى كه از ما آنها در زندان كردند، اينها حياتشان را از دست دادند، اينها زندگىشان را، بيشتر زندگىشان را از دست دادند يعنى يك زندگى توى محبسى كه هيچ كارى نمىتواند بكند، از همه كارها او را باز داشتند. (آنها مىدانند چيست) اينها با كشتن محمدرضا درست مىشود؟! جبران مىشود؟! او تمام عياشىها و ظلمهايش را كرده و حالا هم تقريباً اواخر عمرش هست. يك كسى كه تمام آن جنايات را كرده، حالا مىشود كه من و شما بگوئيم كه خوب، حالا پولهايش را از او بگيريم (اگر دست ما برسد، دست ما كه به همه ذخاير او نخواهد رسيد) اين جواهراتى كه پدرش برد نمىدانم الان در خزينه كدام كشور هست (انگلستان گمان مىكنم) اين جواهراتى هم كه ايشان حمل كردند حمل كردند چمدانهاى پر از جواهر اين ملت و حمل كردند و بردند، علاوه بر پولهاى بسيار گزافى كه صورتها دارد، حالا يك مقدارى از آن را فاش كردند، شما فرض كنيد كه بتوانيد كه همه اينها را از او بگيريد لكن مىتوانيد اين هدرى كه داده است او، نيروى ملت را كه به هدر داده جبران كنيد؟ اين دانشگاههاى ما را به صورتى در آورد كه نيروى انسانى ما را هدر داد، كارش هدر بود، نيروهاى انسانى ما را منهدم كرد به نيروهاى غير انسانى. اين سينماهائى كه در زمان ايشان مشغول فعاليت بودند، اين مراكز فحشائى كه اينها درست كردند، مراكز فحشائى كه موجود كردند براى اينكه جوانهاى ما را بكشند به اين مراكز و غافل كنند از مسائل حياتى خودشان، از مسائل زندگى بخش خودشان. اين مراكز اسباب اين شد كه اين نيروى انسانى كه بايد در خدمت كشور ما باشد علاوه بر اينكه معطل شد، منقلب شد به يك نيروى غير انسانى. چطور ما مىتوانيم جبران كنيم اين جنايات را؟ قابل جبران به دست بشر نيست. اين به دست ماوراى اين عالم جبران مىشود و بدانيد كه جبران مىشود. اين قرآن است كه هر كس هر ذره كارى كه بكند مىشمرند. آنجا يك همچو عالمى است، (و من يعمل مثقال ذره خيراًيره و من يعمل مثقال ذره شراً يره.) خودش را مىبيند. قرآن اينطور مىفرمايد و مطالب هم همين است، صورت اين عمل در آنجا منعكس است و در آنجا خودش را مىبيند و اينها جبران خواهد شد و شما دلتان محكم باشد كه اگر دستتان نرسد به او و اگر هم برسد نمىتوانى جبران كنى اما اين جنايات جبران خواهد شد در آنجا.
اصل رژيم سلطنتى مغاير با عقل، حقوق بشر و قانون اساسى است
اينها همه تا اينجا كه رسيده است باز نصف راه يا كمتر از آن را پيموديم. اتفاق كلمه، اجتماع يك امت در يك امر موجب اين شد كه اين كنگرههائى كه تا (به قول خودشان) عرش كشيده شده بود، اينها يكى يكى ريختند، وارفتند مثل يخى كه آب بشود لكن باز ما راه زياد داريم، اين اولش است، مقصد ما تنها رفتن او نيست، اين يكى از مطالب است. ما رژيم سلطنتى را اصلاً غلط مىدانيم، از اول اين غلط بوده، خلاف قوانين انسانى بوده، رژيم سلطنتى ازاول خلاف قوانين عقلى انساناست. يك كسى حالا در مجلس به او راى بدهند(حالا فرض بفرمائيد صحيح راى بدهند. فرض باطل را من
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 251
نمىگويم) شما فرض كنيد كه يك مجلس موسسان ملى، صد در صد ملى تاسيس بشود و اين يك كسى را با اعقابش به حكومت برساند، خودش و سلسله بعد، ما به اين مجلس موسسان كه از جانب ملت است و به اين ملت مىگوئيم بسيار خوب، شما زمانى كه خودتان تشريف داشتيد حق داشتيد كه سرنوشت خودتان به دست خودتان باشد، سرنوشتمائى كه دويست سال بعد از شما به اين دنيا مىآمديم به چه مناسبت شما تعيين كرديد آقاى پدربزرگ؟ شما با چه قانون، با چه حق سرنوشت ماهائى كه در اين زمان هستيم تعيين مىكنيد؟ شما حق داريد كه، اين حرفى است كه همه عقول با آن موافقند منتها آنقدر تعميه مىكنند بين مردم و تبليغات سوء مىكنند كه مردم باور مىكنند، گاهى وقتها آنقدر شور است كه خان هم مىفهمد.
عقل اين است، حقوق بشر اين است كه سرنوشت هر آدمى به دست خودش باشد، هر ملتى سرنوشتش به دست خودش باشد، اين صحيح. ملت ايران حالا سرنوشتش بايد به دست خودش باشد، الان اگر بخواهد يك كسى را تعيين كند براى وكالت، تعيين كند براى رياست جمهور، حق دارد كه خودش قرار بدهد. ما حالا فرض كنيد اجتماع كرديم و يك نفر را رئيس جمهور كرديم، اين صحيح، حالا اگر ما همهمان مجتمع شديم و يك مجلس موسسان درست كرديم، مجلس موسسان از ناحيه ما حق دارد كه سرنوشت اين ملتى كه الان موجود هست تعيين كند، نه آنى كه الان نيست و بعدها موجود خواهد شد، براى اينكه الان ملت ايران نيست. اين گروههائى كه در صد سال ديگر در اعقاب شماها مىآيند، اينها ملت ايران الان نيستند، من نمىتوانم سرنوشت آنها را تعيين كنم. ما چه حقى داريم كه سرنوشت ديگران (را) تعيين كنيم؟ آنها ديگرانند. به مجرد اينكه ما همه در ايران هستيم، به مجرد اينكه ما همه مسلمان هستيم نمىتوانيم سرنوشت يك جمعيتى كه الان موجود نيستند تعيين كنيم كه بعدها ملزم باشند اين اعقاب ما به اينكه اين آقا را به اعليحضرتى بشناسند.آخر به چه مناسبت تو همچو كارى مىكنى؟ به من و شما چه ربط دارد اين؟ پس سلطنت اصلاً، اصلاً قضيه سلطنت يك مطلب خلاف عقلى است، خلاف شعور انسان است. اين در صورتى كه يك موسسان صحيح صد در صد ملى باشد، اين است كه براى اعقاب هيچ خطرى نبايد داشته باشد. اما ما رجوع كنيم به تاريخ، ما كه شاهد خود قضيه بوديم، شما جوانها آنوقت نبوديد، ما شاهد قضيه بوديم كه قضيه چه جور بود و چه جور تحقق پيدا كرد. با سرنيزه مجلس درست كردند، با سرنيزه راى درست كردند. مگر كسى جرات مىكرد راى ندهد، جرات مىكرد نفس بكشد. درست كردند، البته يك عدهاى آنوقت از جان گذشتند و مخالفت كردند لكن مابقى همه سرنيزه بالاى سرشان بود، يك مجلس سرنيزهاى درست كردند و بعد با سرنيزه به ما تحميل كردند يك همچو موجوداتى را. اگر هم صحيح بود، غلط بود. اگر صحيح بود نسبت به آن كسى كه در آن زمان بود صحيح، اما نسبت به كسى در آن زمان نبود غلط. ماهائى كه، شماهائى كه در آنوقت نبوديد، رفراندم آنوقت نمىدانم مجلس موسسان آنوقت هيچ دخالت نمىتواند داشته باشد در سرنوشت شما.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 252
رمز پيروزى ملت، حفظ وحدت كلمه و اتكال به خدا
ما يك قدم جلو رفتيم تا اينكه اين شخص را از مملكت بيرون كرديم، او مىخواست كه ماها را بيرون كند و مىگفت كه هر كه وارد حزب رستاخيز نشده است بايد از اين مملكت بيرون برود. شما بحمدالله با هم متحد شديد و اتفاق كلمه شما باعث شد كه آن كارى كه مىخواست سر شما بياورد شما سر او آورديد، بيرونش كرديد. بعدها هم كسى نمىتواند او را بياورد. اگر مىتوانستند نگهش مىداشتند. نگه داشتن آسانتر از بيرون رفتن و برگشتن است، البته آنها به فكر هستند. گفته مىشود كه در طياره كه داشته مىرفته اين خبيث امر مىكرده كه كودتا كنيد. طياره در هوا بوده و باز از هواى نفسش دست بر نداشته. از آنجا (اينجور گفته مىشود) امر كرده كه كودتا كنيد. در همين چند روز هم مىگويند در يكى از پادگانها (امروز هم باز براى من نوشتهاند) دستور داده بودند به اينكه برويد شهر همدان را - كودتا كنيد و بمباران كنيد و بساط درست كنيد. گوش ندادند، اعتصاب غذا كردند و گوش ندادند و الان هم اين پادگان در بست مال ملت است. اينها براى چى بود؟ براى دو مطلب: يك مطلب اين اتفاق كلمهاى كه در ايران پيدا شد. يك مطلب ديگر، اين پشتوانهاى كه عبارت از حق و حقيقت خدا بود. براى خدا و اسلام داد زديد گفتيد ما اسلام را مىخواهيم، آزادى مىخواهيم، استقلال مىخواهيم. حكومت اسلام، حكومت اسلامى همين آزادى و استقلال را به شما مىدهد منتها شما تشريح كرديد مطلب را والا حكومت اسلامى يعنى آزادى، يعنى استقلال. اين پشتوانه داشتن اجتماع شما به اراده الله تعالى موجب پيروزى شما تا اينجاست و اگر اين دو جهت محفوظ بماند كه قيامتان بحق باشد. (اعظكم بواحده ان تقوموالله) براى خدا قيام كنيد، نه براى شهوات نفسانيه. اگر انسان براى شهوات نفسانيه قيام بكند و براى خدا نباشد اين به جائى نمىرسد كارش، اين بالاخره فشل مىشود كارش چيزى كه براى خدا نيست دوام نمىتواند داشته باشد.
فقط براى خدا قيام كنيد.
كوشش كنيد كه قيام شما، اين نهضتى كه داريد نهضت الهى باشد، لله باشد. من نمىتوانم باور كنم كه كسى مبادى معنوى نداشته باشد و براى مردم كوشش كند. من اصلاً باورم نمىآيد. اينهائى كه مبادى معنوى دارند، اينهائى كه خدا قائلند، آنهائى كه جزا قائلند، آنهائى كه عطا قائلند، اينها تعقل دارد كه يك كسى جان خودش را بدهد يك جان بالاتر بگيرد، همه چيزش را بدهد و از خدا زيادتر، آنقدرى كه هيچ چشمى نمىتواند ببيند و هيچ گوشى نمىتواند بشنود بگيرد. اين معقول است كه ما يكى بدهيم صد تا بگيريم. يك جانى كه توى اين كالبد محبوس است بدهيم، آزاد بشويم به جانى كه الهى است، آزاد است، محيط است، همه چيز است، ارادهاش فعال است، مىگويد بشو، مىشود، هر چه و هر كه بخواهد مىشود، يك همچو چيزى بگيرد، اين معقول است كه انسان در اينجا فداكارى كند و جانش را بدهد اما آن كسى كه اين مبادى را ندارد، يا بسيار احمق است يا دروغ است مطلب. من مىگويم دروغ است مطلب، تعميه است. اينكه (من براى مردم، براى توده دارم زحمت مىكشم)، از او مىپرسيم
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 253
خوب، حالا خودت را كشتند چه؟ تو همچو آدمى هستى كه براى توده؟
انسان هر چه مىخواهد براى خودش مىخواهد، انسانى كه براى خودش نخواهد، در تمام بشر چند تا دانه نمىتواند پيدا بشود. تا مبادى روحى و الهى در كار نباشد نمىشود كه دوام داشته باشد. عليهذا خداى تبارك و تعالى مىفرمايد من يك موعظه به شما مىكنم. (در تمام موعظههائى كه همه مىكنند مىفرمايد كه من فقط يك موعظه به شما مىكنم. موعظه كن خداى تبارك و تعالى است، آن كه موعظه را رسانده رسول خدا (ص) است، اين كتابى كه در آن اين موعظه ثبت شده است قرآن است) مىفرمايد من فقط يك موعظه مىكنم و آن اين است كه براى خدا قيام كنيد، هم قيام كنيد، هم قيامتان براى خدا باشد. اگر بخواهى قيام شما يك قيام مثمر باشد، نتيجه داشته باشد قيامتان، منتهى به تفكيك و تجزيه و امثال ذالك نشود. تمام هم شما يك نقطه باشد و آن هم يك نقطه ماوراى عالم طبيعت، يك نقطه غير متناهى، در همه چيز همه توجه به او داشته باشيد. اگر يك همچو مطلبى شد آنوقت قيام شما و نهضت شما يك نهضت اسلامى سالم، دوامدار (مىشود) براى اينكه پشتوانهاش دائم است، چيزى كه پشتوانهاش دائم است، دائم است.
من اين موعظه خداى تبارك و تعالى به لسان قرآن را دارم به شما مىرسانم. اين موعظه به ما مىفهماند به اينكه بايد وحدت كلمه داشته باشيم، وجهه ما يكى باشد: الله. (ان تقوموالله) قيام لله، ديگر نمىتواند كه يك كسى يك طرف برود يك كسى يك طرف ديگر. اگر ديديد كه در يك قيامى دسته دسته و حزب حزب و جبهه جبهه شد بدانيد كه خدا در كار نيست. اگر همه با هم متوجه به يك نقطه باشند دعوت به وحدت كلمه است، به وحدت عقيده است. وحدت عقيده وحدت كلمه مىآورد، وحدت عمل مىآورد. (انما اعظكم بواحده) يك موعظه، فقط يك موعظه. توى اين موعظه همه چيز است. شما اين يك موعظه را گوش كنيد، عمل كنيد، همه چيز شما در اين يك موعظه هست موعظه خداست، آنهم فقط يك موعظه. همه چيزهائى كه شما تصور بكنيد توى اين يك كلمه هست. اينكه قرآن معجزه هست براى اين چيزهاست كه سه تا چهار تا كلمه تمام حيثيات بشر را اداره مىكند. (اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى) قيام اگر قيام لله شد همه چيز متمركز مىشود در همان الوهيت و اين قيام شما چون يك بوئى از الوهيت مىداد تا اينجا رسيده است كه قدرتهاى بشرى را زير پا گذاشت، يعنى مشت غلبه كرد بر تانك، مشت غلبه كرد بر توپ، توپها و تانكهائى كه در ايران آورده بودند و متمركز كرده بودند و اينها، مشتهاى جوانها و پيرها و زنهاى ما در مقابلش ايستاد و گفت كه ديگر اثر ندارد. چرا اثر ندارد؟ براى اينكه لله است. مگر با خدا مىشود معارضه كرد؟ مگر مقابله مىشود با خدا كرد؟ اين كار خدائى است، لله است، براى خداست. همه اين دعوىهائى كه اينها داشتند پيچيد و كنار گذاشت.
تاكيد بر جديت اقشار ملت در رفع نقائص و خرابىهاى مملكت
اما حالا باز اول كار است. شما خيال نكنيد كه ما رسيديم به مقصدمان، برويم بخوابيم
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 254
سر جايمان. خير قيام لله الان اول كار است به حسب آن چيزى كه اهل معرفت مىگويند منزل اول است نهضت. ما خيلى راه داريم الان. آقا ما وارث يك مملكت هستيم كه همه چيزش را اين مرد به باد فنا داد، همه چيزش را. شما روى هر مطلبى كه دست بگذارى، روى هر مظهرى از مظاهر تمدن كه دست بگذارى اين به باد داده است. به باد داد و فرياد زد كه من تمدن بزرگ آوردم. دانشگاه ما را به باد فنا داد، زراعت ما را به باد فنا داد، نفت ما را همهاش تقريباً داد (مىگويد بيست سال ديگر مانده تمام بشود، اينطور كه شما مىدهيد بله) همه چيز ما را به باد فنا داد. جوانهاى ما را فانى كرد و به باد فنا داد. از همه جنايتها بالاتر از دست دادن نيروهاى انسانى است. انسان است كه مىتواند كار بكند و ارزش دارد و الا آب و خاك و اينها ارزش ندارد. انسان ارزش دارد، اين انسانيت را سلب كردند اينها، جوانها و نيروهاى جوانهاى ما را به باد فنا داد. اين جوانهائى كه الان در آلمان آمدند براى نيروى اتمى، از آنها بپرسيد (آمدند به من گفتند، شما هم از آنها بپرسيد، خودشان هم مىدانند) مىگويند ما را پائين نگه داشتند، نمىگذارند و هيچ اثر هم ندارد كار ما. كار بىاثر و نگه داشتن نيرويى كه استعداد دارد و بايد ترقى بكند، در يك حدى خفهاش مىكنند و نگهش مىدارند. همه چيز اين مملكت را به باد داده است. ما اگر موفق هم بشويم و اين تتمه لاشه را بيرون بريزيم باز ده، بيست سال لازم است كه همه اقشار ملت فعاليت كنند تا بتوانند اين نقيصهها را رفع بكنند. شما بخواهيد زراعت ما را برگردانيد به حالى كه قبل از اين افسادات ارضيه بود ده بيست سال زحمت لازم دارد، همه مردم بايد دست به هم بدهند، بايد زارعين و دهقانها و كشاورزها مشغول كار بشوند و ديگران كمك كنند به آنها. تنها با يك قشر، با يك دولت اصلاح نمىشود.
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 257
تاريخ: 2/11/57
پيام امام خمينى به عشاير بوير احمد
بسمه تعالى
توسط جناب مستطاب حجه الاسلام آقاى حاج سيد كرامتالله ملك حسينى دامت افاضاته عموم طوائف و ايلات سلحشور و شجاع بويراحمد ايدهم الله تعالى
از عواطف اسلامى شما سلحشوران مسلمان و طرفداران جمهورى اسلامى متشكرم. اميد است در پرتو حكومت عدل و افراشته شدن پرچم اسلام آزادى و امنيت و استقلال نصيب ملت محترم ايران شود. اينجانب از طوائف بوير احمد و ساير طوائف شجاع ايران تقاضا دارد كه در حفظ نظم و امنيت منطقه خودشان كمال مراقبت را بنمايند و در اين موقع حساس كه به وطن ما مىگذرد، نگذارند اشخاص ماجراجو به بدخواهان دين و كشور بهانه دهند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 258
تاريخ: 3/11/57
مصاحبه امام خمينى با روزنامه اطلاعات
سؤال: نخستين اقدام شما در بازگشت به ايران كه روز جمعه آينده پيش بينى شده چه خواهد بود؟ و آيا اعضاى كميته انقلابى حكومت اسلامى قبلاً اعلام خواهد شد يا نه؟
جواب: اولين اقدام من نصيحت به ملت عزيز ايران است و انشاالله اگر امكان باشد در بهشت زهرا راه خودمان را اعلام مىكنيم و كارهائى را كه مقدمتاً بايد انجام داد اعلام خواهم كرد.
سؤال: شكل طبقاتى شورا آيا از طبقات كارگر، روشنفكر انقلابى اسلامى خواهد بود و دهقانان در آن خواهند بود يا اكثر اعضاى اين شورا روحانيون مىباشند؟
جواب: خير، اكثر از روحانيون نخواهند بود بلكه روحانيون هم مثل ساير طبقات نماينده خواهند داشت.
سؤال: ممكن است خطوط اساسى حكومت اسلامى را در زمينه اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى به طور خلاصه بفرمائيد؟
جواب: اينها امورى نيست كه بتوانم الان براى شما تشريح كنم.اسلام، هم آزادى خواهد داد و هم توجه به اقتصاد خواهد كرد و هم توجه به ساير احتياجات كشور كه بايد كارشناسان در اين موارد به موقع اقدام كنند.
سؤال: منظور اين است كه در حكومت اسلامى، ملى شدن صنايع قطعى خواهد بود يا نه؟
جواب: اين مساله هم بايد مورد مطالعه قرار گيرد؟
سؤال: ممكن است بفرمائيد اقليتهائى كه در ايران وجود دارند، در حكومت اسلامى چه وضعى خواهند داشت؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 259
جواب: اقليتهاى مذهبى در اسلام احترام دارند و آنها هم مثل ساير اقشار ملت با رفاه در آنجا زندگى خواهند كرد و هيچ گرفتارى براى آنها نخواهد بود.
سؤال: در مورد آزادى بيان و عقيده، شما چه حدودى را در نظر داريد؟ آيا فكر مىكنيد بايد محدوديتهائى قائل شد يا نه؟
جواب: اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بيان همه چيز آزاد است. چيزهائى آزاد نيست كه مضر به حال ملت ما باشد.
سؤال: آيا فكر مىكنيد كه گروههاى چپ و ماركسيست كه در ايران هستند، آزادانه فعاليت خواهند داشت؟
جواب: اگر مضر به حال ملت باشد جلوگيرى مىشود، اگر نباشد و فقط اظهار عقيده باشد مانعى ندارد.
سؤال: يعنى منظورتان اين است كه احزاب آزاد خواهند بود يا نه؟
جواب: همه مردم آزادند، مگر حزبى كه مخالف با مصلحت مملكت باشد.
سؤال: نقش زنان در حكومت اسلامى چگونه خواهد بود؟ آيا مثلاً در امور كشور هم شركت خواهند داشت براى مثال وكيل و وزير خواهند شد؟ البته اگر استعداد و لياقتى نشان دهند.
جواب: در مورد اينگونه مسائل، حكومت اسلامى تكاليف را معين مىكند و الان وقت اظهار نظر در اين زمينهها نيست. زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامى فردا شركت دارند، آنان از حق راى دادن و راى گرفتن برخوردارند. در مبارزات اخير ايران، زنان ايران نيز سهمى چون مردان دارند. ما همه گونه آزادى را به زن خواهيم داد، البته جلوى فساد را مىگيريم و در اين مورد ديگر بين زن و مرد فرقى نيست.
سؤال: يكى از خبرنگاران زن: چون مرا به عنوان يك زن پذيرفتهايد، اين نشان دهنده اين است كه نهضت ما يك نهضت مترقى است، اگر چه ديگران سعى كردند نشان دهند كه عقب مانده است. فكر مىكنيد به نظر شما آيا زنان ما بايد حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلاً چيزى روى سر داشته باشند يا نه؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 260
جواب: اينكه من شما را پذيرفته من، من شما رانپذيرفتهام، شما آمدهايد اينجا و من نمىدانستم كه شما مىخواهيد بيائيد اينجا و اين هم دليل بر اين نيست كه اسلام مترقى است كه به مجرد اينكه شما آمديد اينجا، اسلام مترقى است. مترقى هم به اين معنى نيست كه بعضى زنها يا مردهاى ما خيال كردهاند. ترقى به كمالات انسانى و نفسانى است و با اثر بودن افراد در ملت و مملكت است، نه اينكه سينما بروند و دانس بروند و اينها ترقياتى است كه براى شما درست كردهاند و شما را به عقب راندهاند و بايد بعداً جبران كنيم. شماها آزاديد در كارهاى صحيح، در دانشگاه برويد و هر كارى را كه صحيح است بكنيد و همه ملت در اين زمينهها آزادند اما اگر بخواهند كارى خلاف عفت بكنند و يا مضر به حال ملت، خلاف مليت بكنند جلوگيرى مىشود و اين دليل بر مترقى بودن است.
سؤال: شكل مالكيت در حكومت اسلامى و بخصوص مالكيت اراضى چگونه خواهد بود؟
جواب: اينها بعداً روشن خواهد شد.
سؤال: به نظر شما وضع روزنامهها چگونه بايد باشد؟
جواب: روزنامههائى كه مضر به حال ملت نباشد و روزنامههائى كه نوشتهشان گمراه كننده نباشد، آزادند.
سؤال: دولى كه در جريان انقلاب كنونى ايران، آشكارا از شاه حمايت كردند، در صورتى كه اظهار ندامت كنند آيا مناسبت خود را با آنها ادامه مىدهيد؟
جواب: بلى، مگر اسرائيل، اسرائيل مستثنى است، همچنين افريقاى جنوبى و كشورهائى كه از تبعيض نژادى پشتيبانى مىكنند.
سؤال: شما در بياناتتان فرموديد كه اسرائيل دشمن اسلام است، آيا حكومت اسلامى ممكن است به اين كشور اعلان جنگ بدهد؟
جواب: بسته به مقتضاى زمان است.
سؤال: آيا در جهان اسلام كشورهائى كه بخواهند به پيروى از ايران، جمهورى اسلامى تشكيل دهند،
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 261
الزاماً بايد مذهب شيعه را بپذيرند يا نه؟
جواب: خير، الزام در مذهب نيست.
سؤال: بعضى از گروههاى كوچك طى نامه و تلفنى به ما مىگويند كه ما از زير چكمه استبداد به زير نعلين استبداد مىرويم.
جواب: آنها عمال شاه هستند. آنهائى كه اين حرفها را مىزنند، سال هاست كه مىزنند و اينها را هم شاه به آنها ديكته كرده است و آنها هم براى شما مىگويند براى اينكه مىخواهند شاه را برگردانند. به آنها بگوئيد شاه ديگر بر نمىگردد و شما اگر حكومت اسلامى را ببينيد، خواهيد ديد كه ديكتاتورى در اسلام اصلاً وجود ندارد. سؤال: در بازگشت به ايران احياناً اگر مواجه با يك كودتاى نظامى شديد چه خواهيد كرد؟ جواب: هيچ، مبارزه خواهيم كرد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 262
تاريخ: 3/11/57
مصاحبه امام خمينى با تلويزيون فرانسه
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت اللهالعظمى امام خمينى در آخرين مصاحبه خود با تلويزيون فرانسه گفتند: براى تغيير رژيم، فشار افكار عمومى به معنى قانون است. ما به استناد همين قانون قدرت را به دست مىگيريم و حكومت را مستقر مىكنيم.
امام خمينى در پاسخ پرسشى در پيرامون ميزان وفادارى ارتش به قيام ملت اظهار داشتند: ما اميدواريم كه ارتش با تمام افسران آن برگردد. البته در حال حاضر قشرهائى در ارتش رو به ملت هستند ولى من صلاح ارتش مىدانم كه همه برگردند به طرف مردم و با شاهى كه كنار رفت و ديگر برگشتى ندارد، تماس نداشته باشند و توهم نكنند كه بايد تماس داشته باشند. ارتش بايد ارتش ملت باشد. ما ارتش را از خودمان مىدانيم، اگر چند نفرى جنايتكارند، حسابشان جداست و اميدواريم همه افراد ارتش به آغوش ملت باز گردند و از آنها پذيرائى خواهيم كرد.
در پاسخ اين پرسش كه براى تغيير رژيم و سپردن قدرت به دوستانتان از طرق قانونى استفاده مىكنيد و يا با توسل به افكار عمومى؟ آيتالله العظمى خمينى گفتند: فشار افكار عمومى همان قانون است. در آنوقت كه در ايران رژيم سلطنتى بود، به خيال آنها سلطنت با نظر مردم بوجود آمده بود، در حالى كه از اول هم چنين نبود. اكنون آراء عمومى شاه را خلع كرده است ما به استناد همان فشار افكار عمومى كه قانون واقعاً همان است، بايد قدرت را به دست بگيريم و حكومت را مستقر كنيم.
خبرنگار تلويزيون فرانسه از امام خمينى پيرامون شايعه ثروتمند بودن روحانيت و همچنين گرفتن كمك از كشورهاى ديگر و احتمال بازگشت به نظام قرون وسطى سؤال كرد و ايشان پاسخ دادند: قضيه ثروتمند بودن روحانيون در ايران مطلب كذبى است، كمك از جاهاى ديگر نيز تكذيب مىشود. از هيچ مملكتى و از هيچ جائى، روحانيون ايران پشتيبانى و كمك مالى نمىگيرند. مردم ايران علاقه اسلامى دارند به روحانيون و هر كمكى روحانيون بخواهند به آنها مىدهند و احتياجى به كمك خارجى ندارند. اينكه گفتهاند مىخواهيم مملكت را به عقب برگردانيم، مطلبى است كه شاه منتشركرده براى اينكه دست و پا بزند و خلاص شود از اين گرفتاريهائى كه دارد. ما با آثار تمدن موافقيم. مايليم كه مملكت ما مجهز شود به همه آثار تمدن ولى نه آنطور كه شاه عمل كرد. شاه تمام آثار تمدن را به صورت فاسد كننده در آورد. سينما به صورت ترويج فساد شد، اخلاق جوانها را فاسد كرد، مراكز
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 263
فحشا را زياد كرد و وسائل اعتياد جوانان را فراهم ساخت، جوانهاى ما را به هروئين مبتلا كرد. ما با اينها مخالفيم، با آثار تمدن و پيشرفت مخالف نيستيم، با پيشروىهاى شاه مخالفيم كه ما را به عقب رانده. حالا ملت ايران سالها بايد زحمت بكشد كه ايران را ترميم كند و خساراتى را كه شاه در ايران ايجاد كرده و خرابىهائى را كه به بار آورده جبران نمايد. + چون به متن اصلى اين مصاحبه دسترسى نداشتيم به ناچار از متن روزنامه استفاده شده است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 264
تاريخ: 4/11/57
بيانات امام خمينى در مورد لزوم نظارت مردمى بر امور جارى كشور و حفظ وحدت كلمه
اصلاح ويرانىهاى كشور در گرو وحدت اقشار ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
من از همه آقايان متشكرم كه در اين موقعى كه ما گرفتار اين مسائل هستيم كمك كردند و كارها را انجام دادند و بايد بگويم كه كار، كار خودشان بوده و منزل، منزل خودشان بوده و اين معنا را تنبه بدهم كه در يك منزل محقرى كار محقرى ما بايد با اجتماع كار بكنيم يعنى دسته جمعى هر كسى يك كارش را بكند و ميسور نيست براى يك نفر يا دو نفر همه كارها را انجام بدهد. آنوقت راجع به كار يك كشورى كه الان تقريباً بايد گفت مصائب هست و تا حالا خرابكارى بوده، كار يك كشورى نمىشود انجام بگيرد الا اينكه همه اجزاء كشور، همه افراد كشور در آن همكارى كنند. اگر چنانچه همه ملت ايران، هر كس در هر جا هست اقدام به ساختمان اين مملكت نكند مملكت به حال خرابه يا نيمهخرابه باقى خواهد ماند و مسوول خواهيم بود همه. هر كس هر كارى را مىتواند بايد به طور مقتضى، با صبر و تحمل و تحمل مزاحمات، تحمل زحمات اقدام بكند. اگر همچو چيزى شد يك مملكت آباد و صحيح و خوب محقق خواهد شد.
ضرورت دقت و نظارت مردم در كليه امور و شوونات مملكت
و باز همه اجزاى مملكت بايد نظارت در امور بكنند كه نتوانند شياطين باز رخنه بكنند. در ادارات دولتى اشخاصى كه رفت و آمد مىكنند، اينها بايد نظارت بركارهاى آنها بكنند يعنى مثل سمت بازرسى و تفتيش و اينطور چيزها كه اگر خطائى آنها مىكنند، تعمدى مىكنند عرض مىكنم كه خيانتى مىكنند، به دستگاه قضائى اطلاع بدهند تا اينكه آنها تعقيب بكنند.
همه مصيبتهائى كه در اين سالها واقع شده است براى اين بوده است كه دستگاهها سرخود بودهاند. از آن دستگاه اول گرفته، آن شخصى كه به اسم شاه در مملكت حكومت كرده سر خود حكومت كرده، مقيد به قوانين نبوده. وقتى كه اين سر خود حركت كرده كسانى هم كه دنبال او هستند از او ياد مىگيرند، اينها هم سر خود مىشوند. وقتى يك مجلسى را به طور سر خودى و بدون رعايت قوانين بوجود آوردند، نمايندگان اين مجلس هم سر خود خواهند شد، پايبند قوانين نخواهند شد. بايد خاتمه پيدا بكند اين مسائل، بايد ايران يك مملكتى بشود كه مترقى به معناى واقعى باشد نه اينكه لفظى و
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 265
همين گفتن ترقى. معنويات يك مملكتى را بايد در صدد بود كه اصلاحش كرد يعنى بايد دست خيانت را كوتاه كرد، دست جنايات را كوتاه كرد. همه جاهائى كه يك عضوى از اعضاى ادارات دولتى يا دولت، عضوى از اعضاى دولت تكفل مىكنند، مردم موظفند كه نظارت كنند كه نظارت كنند در آن. آنهائى كه مىروند آنجا براى گرفتاريهائى كه مثلا دارند، محاكماتى كه دارند، مىروند در كلانترىها، مىروند در نظميه، مىروند در عرض مىكنم دادگسترى و امثال اينها، خودشان بايد ناظر باشند كه چه مىگذرد و خودشان مكلفند (اگر بخواهند مملكت اصلاح بشود مكلفند) كه چيزهائى كه گذشته است اگر چنانچه خلاف بوده است، به جاهائى كه براى اين امر تاسيس مىشود اطلاع بدهند تا تعقيب بشوند. اگر يك ملتى يك همچو جهتى پيش بيايد كه يك محاكم صالحهاى تصرف بكند در همه امور، يعنى برسد به داد مردم، همچو نباشد كه مثل حالا باشد كه دادگسترىها كارى به اين حرفها ندارند يا نمىتوانند داشته باشند - عرض مىكنم كه كلانترىها كه بخواهند مردم را چه بكنند، لخت بكنند، امثال اينها، اگر اينطورها باز ادامه پيدا بكند فرض كنيد كه اين دزد بزرگ رفت، كوچكها جاى او مىنشينند و كارها را انجام مىدهند. بايد همهتان، همهمان در اين امور دقت كنيم و دنبال كنيم و فداكارى بكنيم تا اينكه انشاءالله يك مملكت صحيحى بار بيايد.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه شما را مىخواهم و من از اينكه اين مدت شما زحمت كشيديد عذر مىخواهم. خداوند شما همه را حفظ بكند و سلامت بدارد و ما حالا مىرويم به اين مملكت ببينيم كه آيا چه مىشود. هر چه كه بشود همين است. ما بنا داريم كه برويم، حالا چه از بين راه برگرديم و باز هم خدمت شما باشيم و چه برويم و پياده بشويم و آنجا چه بشود. و من اين (را) هم بايد بگويم به شما آقايان كه به آقاى يزدى و بعضى از آقايان گفتم كه من بيعتم را از شماها برداشتم عرض مىكنم كه ممكن است كه آنطورى كه اينها تهيه ديدند در اين سفر خطر در كار باشد و من ميل ندارم كه به خاطر من شماها خداى نخواسته در خطر بيفتيد. من سنم ديگر گذشته، شما حالا جوانيد.
يكى از حضار: من به خانمها عرض كردم كه آقا فرمودند احياناً خانمها در هواپيما نباشند. آنها گفتند كه من خدمتتان عرض كنم مگر امام حسين حضرت زينب و خواهران خويش را همراه نبردند.
امام: خوب، حالا امام حسين، امام حسين بود. ما يك جور ديگر است وضعمان. نخير من ميل دارم زحمت خانمها نباشم، آقايان هم همين طور. گمان مىكنم كه اگر اينطور بشود كه من بروم عليحده و بعد آقايان بيايند بهتر است.
خداوند عمر شما را زياد كند، موفق باشيد انشاءالله. در هر صورت براى من ناگوار است كه براى خاطر من كسى به زحمت بيفتد. من براى خودم مانعى ندارد اما ناگوار است برايم كه ببينم يكى از برادرهاى من براى خاطر من گرفتار شده است. انشاالله خداوند همهتان را حفظ كند و موفق باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 266
تاريخ: 5/11/57
بيانات و مصاحبه امام خمينى پس از ممانعت از بازگشت ايشان به ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
من از ايرانيانى كه با من همراهى كردهاند متشكرم. من مىخواستم كه فردا را در ميان ملت باشم و هر رنجى كه آنها مىبرند من هم با آنها باشم لكن دولت خائن از اين امر مانع شده و همه فرودگاههاى ايران را بست. من پس از باز شدن فرودگاهها بلافاصله به ايران خواهم رفت و به او خواهم فهماند كه شما غاصب هستيد و خائن به ملت ما و ملت ما ديگر تحمل شما نوكرهاى خارجى را نخواهد كرد. بارى اينها بايد بدانند كه وقت آنكه قلدرى بكنند گذشت. من ملت ايران را به ادامه نهضت دعوت مىكنم و دعوت مىكنم تا اين قلدرها را سرجاى خودشان بنشانند لكن آرامش را از دست ندهند. من از همه ملت ايرن تشكر مىكنم و در اولين فرصت پيش مردمم به ايران خواهم رفت تا با آنها يا كشته شوم و يا حقوق ملت را بگيرم كه به ملت برگردانم. خداوند همه شما را توفيق بدهد.
ملت ايران بايد بداند كه اين شخص كه متكفل حكومت شده است، به ايل خودش خيانت مىكند. آن ايلى كه پشتوانه ايران بودند و رضاشاه آنها را از پاى در آورد. اين شخص به ايل خودش، به ملت خودش خيانت مىكند. بايد ايل بختيارى بداند كه اين اشخاصى را كه به آنها خيانت مىكنند از جلو راه ملت بردارند. بايد ارتش بداند كه اينها خيانتكارند و به آنها كمك نكنند. بايد همه ايران بدانند كه توطئهاى در كار است. از اين توطئه بايد جلوگيرى شود. اين آخرين قدمى است كه اين خائنين بر مىدارند و ما انشاءالله اين قدم را هم مىشكنيم و پيش شما مىآئيم و آنها را به جاى خودشان خواهيم نشاند.
سؤال: چه وقت تصور مىكنيد كه خواهيد توانست به ايران برويد؟
جواب: هر وقت كه منع برداشته شود و فرودگاهها باز شود من به ايران خواهم رفت و اگر بنا باشد خون من بريزد، در پيش رفقاى خودم و همراه جوانهاى ايران بريزد. ما از اين هيچ باكى نداريم و سرافرازى اسلام و ايران را مىخواهيم.
سؤال: آيا توصيه مىكنيد كه مردم با برداشتن سلاح فرودگاه را براى بازگشت شما باز كنند؟
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 267
جواب: عجالتاً بنا ندارم كه امر به برداشتن سلاح بكنم. هر وقت صلاح ديدم اين امر را مىكنم و به آنها مىفهمانم كه چه بايد بكنند.
سؤال: ممكن است به يك فرودگاه كشور نزديك به ايران برويد و از آنجا عازم ايران شويد؟
جواب: بايد مطالعه شود.
سؤال: با توجه به اينكه بازگشت شما ممكن است باعث خونريزىهاى بيشتر شود، آيا باز هم اصرار به بازگشت خواهيد داشت؟
جواب: من بايد پيش برادرهايم باشم.
سؤال: آيا اين آغاز يك جهاد جديد است.
جواب: ممكن است.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 268
تاريخ: 5/11/57
پيام امام خمينى به ملت ايران به مناسبت به تعويق افتادن بازگشت ايشان
بسم الله الرحمن الرحيم
من از ملت ايران خصوصاً اهالى شهرستانها و روستاهاى كشور كه متحمل زحمت شده و از نقاط دور و نزديك به تهران آمدهاند، تشكر مىكنم. اميدوارم تا با ميزبانان خود، اهالى محترم و آگاه تهران همگامى كرده و در راهپيمايى آنان شركت كنم و مظالم دولت حيلهگر و غيرقانونى را افشاء نمايم. از اينكه ايادى اجانب فرودگاههاى سراسر ايران را به روى من بستهاند، به ناچار تصميم گرفتم كه روز يكشنبه 29 صفر به كشور برگشته و چون سربازى در كنار شما به مبارزه عليه استعمار و استبداد تا پيروزى نهايى ادامه دهم. مردم دلير ايران آگاهند كه اين حركات مذبوحانه و غير انسانى از دولت غاصب و متظاهر به قانون اساسى، نمىتواند راه ملت را منحرف نمايد. دولتى كه برخلاف تمام موازين اسلامى و انسانى كراراً مطالبى به دروغ به اينجانب نسبت داده است كه شديداً تكذيب مىكنم. من هرگز با دولتهاى غير قانونى مذاكره نكرده و نمىكنم. اينان عمال اجانب هستند كه در زير پوشش قانون اساسى خيانت خود را پنهان مىكنند. اينان اگر به قانون اساسى و آراء عمومى ارج مىگذاشتند، بايد هر چه زودتر كنار مىرفتند. ملت شريف و آگاه بايد بداند كه دولت فعلى با كمال بيشرمى تصميم دارد شاه مخلوع و فرارى را چون گذشته برگرداند و حكومت جابرانه اين دودمان ننگين را بار ديگر بر ما تحميل كرده و براى هميشه ما را در اختناق و زير سلطه اجانب قرار دهد ولى ديگر دير شده است و اراده آهنين ملت به خواست خداى تعالى اين آخرى را نيز درهم خواهد شكست. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمين را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 269
تاريخ: 8/11/57
پيام امام خمينى درباره شرط پذيرش بختيار
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرات حجج اسلام تهران و ساير شهرستانها دامت بركاتهم آنچه ذكر شده است كه شاپور بختيار را در سمت نخست وزيرى من مىپذيرم، دروغ است بلكه تا استعفا نداده است او را نمىپذيرم چون او را قانونى نمىدانم. حضرات آقايان به ملت ابلاغ فرمائيد كه توطئهاى در دست اجراست و از اين امور جاريه گول نخورند. من با بختيار تفاهمى نكردهام و آنچه سابق گفته است كه گفتگو بين من و او بوده، دروغ محض است. ملت بايد موضع خود را حفظ كند و مراقب توطئهها باشد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 270
تاريخ: 8/11/57
بيانات امام خمينى در مورد نقش شوم اجانب در ايجاد وابستگى و چگونگى رهائى از سلطه ابرقدرتها
تاثر و تاسف از مصيبتهاى وارده بر ملت ايران
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من هر چه مصيبت بر برادرهاى ايرانى وارد بشود، يا تحمل زحمتها بكنند، اين به منزله يك بار سنگينى است كه بر دوش من واقع مىشود و من از عهده جواب اين نمىتوانم برآيم. همين دو سه روز باز كشتارهائى در ايران واقع شده است كه موجب تاثر ماست و اهالى ايران از شهرهاى مختلفه ايران به تهران آمدند و تحمل زحمات كردند و در اين سرماى زمستان رجوع كردند به طرف تهران و اين هم موجب تاثر من است و تمام آنها يك بارى است به دوش ما كه سنگينى مىكند. من از خداى تبارك و تعالى توفيق ملت ايران را و مردم ايران را خواستارم و من سلامتى همه آنها را از خداوند تعالى خواستارم. من بنا داشتم كه بروم پيش رفقاى ايرانى و در صف آنها خدمت بكنم و ميل داشتم كه اگر چنانچه آنها برايشان غمى وارد بشود من هم شريك باشم، اگر چنانچه خداى نخواسته خون آنها بريزد من هم با آنها شريك باشم لكن دست خيانتكارها باز از آستين در آمد و به توهم اينكه اگر ما برويم به ايران، براى آنها مثلاً بد مىشود يا براى ارباب ها... از رفتن من ممانعت كردند و راهها را بستند و من انشاءالله در فرصت اول همان برنامهاى را كه براى رفتن داشتم دارم.
رهايى از وابستگى و نيل به سعادت و استقلال سرلوحه قيام ملت ايران
در نقلى است كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم ديدند كه عدهاى از آن كفار را دارند مىآورند، دستگير كردند مىآورند و عبور مىدهند، فرمودند كه آنها را ما (قريب به اين معنا) مىخواهيم به بهشت ببريم و آنها را با زنجير مىكشند به طرف بهشت. انبيا عليهم السلام كه براى سعادت بشر مبعوث شدند يعنى سعادت همه جانبه بشر، سعادت دنياى بشر، سعادت حيات ديگر بشر، آنها مىخواستند كه انسانها را به كمال لايق به انسانيت برسانند. بشر زير اين بار (بسياريشان) نمىروند و نرفتند. ما هم به تبع نبى اكرم صلى الله عليه و آله وسلم قيام كرديم براى اينكه اين ملت محروم را به كمال لايق خودش برسانيم. اين ملتى كه در طول رژيم سلطنتى از اول و در طول اين پنجاه سالى كه ما يادمان هست از جهت ظلم اينها، از همه جهت محروم و گرفتار بودند، همه چيزشان به باد مىرفت
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 271
و همه ثروتشان را دشمن مىبردندو مىبرند و همه نيروهاى ما را به باد دارند مىدهند، ايران نهضت كرد و ما هم به تبع ايران، دنباله ايرانىها، ماهم يك چند كلمهاى، چند قدمى مىرويم براى اينكه اين ملت را نجات بدهيم.
ما مىخواهيم دولتهائى (را) كه حكومت بر ايران مىكنند، نجات بدهيم. ما مىخواهيم ارتش را از اين انگل بودن نجات بدهيم. ما از اول كه مستشارهاى امريكا آمدند و ارتش ما را در دست گرفتند، با اين مخالف بوديم. ما از مصونيت دادن به اتباع امريكا تنفر داشتيم و اظهار تنفر كرديم. ما مىخواهيم اين دولتها را مستقل كنيم و راضىشوند. ما مىگوئيم شما خودتان مستقلاً در مملكت خودتان، در مقدرات مملكت خودتان بايد دخالت داشته باشيد، اينها مىگويند ما مىخواهيم نوكر باشيم، (لفظاً نمىگويند، عملاً اينطور است) ما مىخواهيم ارتش را از اين مستشارهاى امريكائى، آقا بالا سرها نجات بدهيم، اين گردن كلفتهاى ارتش راضى نمىشوند به اين، مىخواهند زير بار باشند. اين همان آن چيزى است كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود كه: با زنجير ما اينها را داريم مىكشيم به طرف بهشت، طرف سعادت. ما بايد اين گردن كلفتها را با زنجير بكشيم طرف سعادت.
ما مىخواهيم شما آقا باشيد، شما مىگوئيد مىخواهيم نوكر باشيم!! ما مىگوئيم شما بايد خودتان كشور خودتان را اداره بكنيد، خودتان كشور خودتان را اداره بكنيد، منافع مملكت مال خودتان باشد، ذخائر مملكت براى آن بيچاره باشد كه در زاغهها نشستهاند، شماها راضى نمىشويد، راضى نمىشويد كه خودتان هم آدم بشويد!! ما مىخواهيم شما را آدم كنيم، شما آدم نمىخواهيد بشويد!!
نقطه اصلى جنايات را فراموش نكنيد
شما با ادعاى از اول ما مبتلاى به ادعاها بوديم، زمانى كه محمدرضا خان بود اينجا ادعاها پشت سرهم، راديو فرياد مىكرد و تلويزيون اعلاميهاش را مىداد و مطبوعات هم دنبالش و هر وقت آدم روزنامه را باز مىكرد، اولش اعليحضرت آريامهر چه فرمودند، عليا حضرت چه فرمودند، ملكه چه، شهبانو چه فرموده. هر وقت راديو را باز مىكرديد همين حرفها بود، هر كس صحبت مىخواست بكند مىبايست همين حرفها را بزند، خودشان هم دائما از اين حرف مىزدند كه (مملكت را ما چه وضعى كرديم، ما به تمدن بزرگ مىخواهيم برسانيم، ما چه مىخواهيم بكنيم، ما چه مىخواهيم بكنيم) وقتى ردش كردند و رفت فهميديم كه هيچ كارى نكرده، هيچ غلطى نكرده. شما دست روى هر يك از مظاهر تمدن بگذاريد مىبينيد خراب است و اين خرابش كرد. يادتان نرود محمدرضا را، همه بدبختىهايش مال اين خبيث بود، اين را يادتان نرود، ذكرش كنيد. اينطور نيست كه حالائى كه از ايران خارج شده حالا شما بگوئيد كه ديگر گذشت، او رفت ديگر حرفش را نزنيد. خير، اين بايد ذكرش زنده بماند تا آنوقتى كه خودش و اربابش و ديگران رفتند، آنوقتى كه مدفون شدند، ديگر بعد از دفنش ما كارى نداريم.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 272
مردم فريبى و غارتگرى تحت لواى مليت
تا حالا صحبت از شاهنشاهى و (مردم ايران، ملت ايران شاه دوستند، از اول اصلاً شاهدوستند، بدون شاه زندگى نمىتوانند بكنند). حالا ما بدون شاه چرا زنده نشستيم؟ آنها هم همه دارند زندگى مىكنند. همين آقا گفت كه اگر شاه نباشد كمونيست مىشود. خوب حالا شاه نيست، كمونيست شد؟ الان شاه هست؟ كسى نيست. رژيم شاهنشاهى، كمونيستى را از بين برده است؟ رژيمى هم دركار نيست، نه رژيم شاهنشاهى الان در كار است، نه شاهنشاهى در كار است، نه شاهى در كار است. شما مىگوئيد كه اگر من نباشم (محمدرضاخان اينجور مىگفت كه اگر من نباشم) تجزيه مىشود مملكت، يك تكهاش را انگليسها مىبرند، يك تكهاش را هم روسها مىبرند، يك تكهاش هم امريكا مىبرد. ما آنوقت هم مىگفتيم كه آقا تو كه هستى اينطورى است، تو برو اين حرفها نمىشود. الان هم رفته، الان مملكت ما تجزيه شده است؟! يكى از اين طرف رفته، يكى از آن طرف رفته؟! خوب رفت او تمام شد. تا حالا ما گرفتار لافها و گزافهاى محمدرضاخان بوديم به صورت شاهنشاهى، اعليحضرتى، آريامهرى، حالا گرفتار مليت و آزادى و اين حرفها هستيم، سرقبر دكتر مصدق برويم و عرض كنم از اين حرف ها. ما نه آنها را باور كرديم، نه اينها را باور مىكنيم. ما خوش باور نيستيم، چه كنيم. ما مىبينيم همان بساطى كه در زمان محمدرضا خان، شاه سابق بود حالا همان دارد اجرا مىشود، همانها آنوقت آدم مىكشتند، حالا هم آدم مىكشند، آنوقت غارت مىكردند، حالا هم غارت مىكنند، آنوقت از اجتماعات جلوگيرى مىكردند، حالا هم جلوگيرى مىكنند. زورشان نمىرسد حالا والا دو نفر آدم نمىگذاشتند با هم جمع بشوند، شاه كه مىگويد بيش از دو نفر نبايد باشد، يك نفر هم شايد نمىگذاشتند. زورشان نمىرسد حالا، ديگر مردم اعتنا به آنها نمىكنند. همان برنامه است، همان بساط است. تحميلى است منتهى آن يكى اسمش شاهنشاهى ميشود، اين مليت و جمهورى دموكراتيك و اين حرف ها. اينها با اسلام بد هستند، با جمهوريش خوبند، آن تكه دومش كه جمهورى اسلامى است با اين بد هستند، آنها دشمن اسلامند. اگر نيستيد، چرا وقتى برنامهتان را مىدهيد مىگوئيد جمهورى دموكراتيك؟ اسلام چه گناهى كرده، اسلام به شما چه كرده؟ شما خوب نيستيد با اسلام براى اينكه اسلام است كه جلو منافع شخصى راگير، اسلام است كه نمىگذارد اين گردن كلفتها زندگى اشرافى بكنند، يك زندگى آنجور كه دلشان مىخواهد بكنند، اسلام تعديل مىكند، اسلام است كه نمىگذارد اجانب بر مسلمين حكومت بكنند، اسلام است كه جلو زور را مىگيرد، جلو ديكتاتورى را مىگيرد. آن اسلامى كه جلو ديكتاتورى را مىگيرد، حالا آنها مىگويند كه ما از ديكتاتورى محمدرضاخان فارغ شديم به ديكتاتورى آخوندى رسيديم! آخر كدام ديكتاتورى آخوندها دارند؟ چه كردند اينها؟ ما مىگوئيم ديكتاتورى نكنيد، ما مىگوئيم ديكتاتورى بكنيد؟ ما مىگوئيم ديكتاتورى نكنيد. ما جز از فساد، جلوگيرى از هيچ چيز نمىكنيم. آزادند مردم، شماها نمىگذاريد آزاد باشند.
هر روزى در يك اسمى، همانهائى كه از محمدرضاخان تقويت مىكردند، حالا از اينها دارند تقويت مىكنند. (اسم تغيير كرده، محمدرضا رفته يكى بدتر آمده، والا مطلب همان است) ملت بايد
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 273
ملتفت باشند، توجه داشته باشند، خيال نكنند كه ما غلبه كرديم تمام شد. محمدرضا را بيرونش كرديم، بسيار خوب، اين صحنه عوض شد، حالا صحنه دوم پيش آمده، يك وقتى با اسلحه زور و قلدرى، ديكتاتورى، يك وقتى با اسلحه آشتى و با روى خوش و ملايمت، يك وقتى، هم آشتى و هم قلدرى، حالا (دموكراتيك اسلامى) دموكراتيك، از آن طرف (دين مبين اسلام). همان است و همان بساط كه آن مردك داشت، او هم مىگفت دين اسلام، آن كه اصلاً نمىداند كه دين اسلام چه چيز هست، مىگويد دين مبين اسلام. از آن طرف مىگويند دين مبين اسلام، از آن طرف اساسش را دارد از بين مىبرد، از بين برده. اسلام مى گويد كه تو برو كنار، اسلام حكومت جائر را قبول ندارد، شما جائريد. اسلام با ظلم مخالف است. پيغمبر اسلام بيست و سه سال جنگيده با ظلم، يك وقت با موعظه يا خطابه و اينها در مكه، يك وقت با شمشير در مدينه. شما داريد ظلم را ترويج مىكنيد، شما پريروز جوانهاى ما را كشتيد، شما خونريزيد، شما خونخواريد.
ما مىخواهيم شما را از زير بار استعمار بيرون كنيم، شما مىگوئيد كه ما مىخواهيم زير بار استعمار باشيم!! عقلتان نمىرسد، ما بايد تو سرتان بزنيم تا بيرون بيائيد، ما زنجيرتان بايد بكنيم تا از ذلت بيرونتان بكشيم، دستتان را بگيريم با زور بيرونتان بكشيم، شما عقلتان نمىرسد. ارتشىهاى ما بدانند ما مىخواهيم آنها را مستقل شان كنيم، اين دوسه نفرى كه در راس واقع شدند نمىگذارند، اين دو سه نفر را بگيريد، آنها را بيرونشان كنيد. دولتىما بدانند ما مىخواهيم دولت مستقل ايجاد كنيم، اين نوكرها نمىگذارند، بيرونشان كنيد، الزمشان كنيد كه كنار بروند.
تاسيس دولت مبتنى بر احكام اسلام و راى ملت
من در اول فرصتى كه پيدا كنم به خواست خدا مىروم ايران و اول قدمى كه برمى دارم تاسيس مىكنم يك دولت اسلامى مبتنى بر احكام اسلام، مبتنى بر راى مردم، پيشنهاد مى كنيم به مردم و راى از اينها مىگيريم و يك حكومت اسلامى تاسيس مىكنيم.
همه ايران مسلمند و من گمان ندارم جز چند نفرى كه خيال مىكنند كه اسلام مخالف با ظلم آنها هست و تشخيص اين را دادهاند، مردم ايران مخالف باشند. ما مىبينيم كه مردم ايران، ديروز در تهران چه اجتماعى بوده است، تبريز هم بوده. ملت اين را مىخواهد، آنها نمىخواهند كه زير بار حكومتهاى جائر باشند، آنها مىخواهند يك حكومت عادل داشته باشند. شما خيال نكنيد كه (جمهورى اسلامى يك چيزى است كه ما نمىفهميم) اينها خودشان را به نفهمى مى زنند. چرا نمىفهميد؟ جمهوريش را كه همه مىدانيد، اگر نمىتوانيد، ياد بگيريد، اسلاميش هم محتواى اسلام. با اسلام مخالفيد؟ با احكام اسلام مخالفيد؟ اسلام احكام دارد، در سياست احكام دارد، در اجتماعات احكام دارد، در همه چيز احكام دارد. قانون اساسى نه، قانون اسلام. با جمهوريش مخالف نيستيد، با اسلامش مخالفيد؟ اگر اينطور است، باطن ذاتتان ايمان ندارد، اسلام ندارد، مسلم نيستيد.
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 274
ارتشيان جوان،ارتش و مملكت را از دست سران وابسته نجات بدهند
ما مىخواهيم كه اين ارتش ما يك ارتش مستقلى باشد كه يك سرهنگى از امريكا نيايد اينجا ارتشبد را بكوبد. ارتشبد! ما مىخواهيم تو را نجاتت بدهيم، تو اينجور نمىخواهى؟ عقلت نمىرسد، به زور بايد نجاتت بدهيم.
جوانهاى ما در نظام حيثيت شان باقى مانده، مثل بعضى از اين بزرگهايشان نيست كه فطرت را از دست دادند از بس آدم كشتند، از بس ظلم كردند ديگر به صورت سبع درآمدند، جوانها اينجور نيستند. جوانها! به داد مملكت تان برسيد، به داد ارتش تان برسيد، نگذاريد اين چهار تا پيرمردى كه پول ما را جمع كردند و فرستادند به خارج، اينها باز بگذارند اين وضع باقى باشد، اين وضع را بزنيد به هم.
مصلحت شما در توبه و اعلام استعفاست.
من گفتم كه اگر دولت بيايد اينجا، يعنى رئيس دولت به قول خودشان بيايد اينجا، تا استعفايش را قبلاً ننويسد و اعلام نكند، با من ملاقات نمىتواند بكند. اين هم كه من مىگويم استعفا، نه اينكه اين معناى قانونى استعفا را دارد، اين نيست، اين نخست وزير نيست، نه اينكه نخست وزير است و استعفا كند، لكن براى حفظ ظاهرى است كه حالا كلمه استعفا را ما هم ذكر مىكنيم، و الا استعفا يعنى چه، اصلاً نخست وزير كه تو نيستى. اعلام بكند من نخست وزير نيستم. اگر اين را كرد و چون مثل بعضى از اينها كه بودند كه خيلى جنايت شان فوق العاده بود و نمىتوانستم من حتى با استعفا يا با چيز هم قبولشان بكنم، خوب به آن اندازه هنوز نرسيده، اگر عاقل باشد استعفا مىكند و مىآيد اينجا توبه مىكند، شود مثل ساير مردم. اگر صفتش را آن هم از دست داده، آن ديگر با خودش است. ما اگر چنانچه بيايد توبه كند، ما مىپذيريم از او و اگر سرسختى كند همين است كه بود و پشيمان خواهد شد. من به او الان مىگويم كه پشيمان مىشوى، ديدى چطور اربابت پشيمان شد آمد التماس كرد و مردم نپذيرفتند. نرسى به اينجا كه التماس كنى و نپذيرند. شرافت... را، آبروى خودت را از دست نده، خراب نكن خودت را...تو خراب خواهى شد.
ما صلاح جامعه را مىخواهيم، ما تبع پيغمبرهائى هستيم كه آمدهاند براى اصلاح جامعه، آمدهاند براى اينكه جامعه را به سعادت برسانند، آنهائى كه كورند و نمىفهمند، آنها را با زور مىخواهد به سلامتى و سعادت برساند، آنها كه بينا هستند مىروند دنبالش. ما به تبع اينها مىخواهيم جامعه خودمان را سعادتمند كنيم، ما از اين گرفتارهائى كه ايران دارد و جامعه ما دارد متاثريم، متاسفيم. جامعه روحانيت مىخواهد نجات بدهد شما را، شما را با موعظه مىگويد كه تبعيت كنيد از اسلام و قواعد اسلام. اگر چنانچه پذيرفتيد، آنهائى كه جنايت تان زياد نيست، از ما هستيد توبه اگر كرديد و اگر چنانچه نپذيرفتيد، با زور به شما تحميل مىكنيم كه بپذيريد، يعنى حق را بپذيريد، يعنى از جنايت دست برداريد. به زور، به فشار ملت، به فشار فرياد ملت، همانطورى كه فرياد ملت اين انگل را بيرونش كرد،
صحيفه نور، جلد چهارم، صفحه 275
فرياد ملت شما (ريشه او) را(كه چيزى هم نيستيد) بيرونتان مىكند. آدم بشويد، زودتر توبه كنيد، مصلحتتان اين است، من مصلحت شما را مىخواهم. بر ملت ايران است، بر ملت ايران در اين زمان كه حساس است لازم است كه پافشارى كنند و دست از نهضتشان برندارند كه پيروزى آنها انشاءالله نزديك است.
من از خداى تبارك و تعالى سلامتى همه شما را خواستارم، خداوند همه شما را حفظ كند، موفق باشيد. ايدكم الله انشاء الله.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
previos page menu page next page