-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 235
تاريخ: 25/5/58
بيانات امام در ديدار با وزير خارجه كشور سوريه
اتفاق بر اسلام قدرت مافوق طبيعت مىآورد
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام مرا به رئيس جمهور برسانيد و از ايشان تشكر كنيد. نسبت به ما عواطف دارند. اميدوارم كه مسلمين و ملتهاى اسلامى همانطور كه دستور اسلام و قرآن مجيد است با هم برادر باشند و نسبت به دشمنان انسانيت، كشورهاى اسلام با شدت و قدرت رفتار كنند. و اين حاصل نمى شود الا به اينكه از اختلافات جزئى كه بين دولتها هست دست بردارند و مثل برادر هم باشند.اين اختلاف موجب بهره بردارى دشمن اسلام و مسلمين است. بايد از اين بهره بردارى جلوگيرى بشود به وحدت اسلامى و اينكه همه در تحت لواى اسلام و قرآن مجيد مجتمع بشوند، زيرا آنطور كه قرآن دستور داده است رحماءبينهم واشداء بر كفار باشد. در اسلام اساساً نژاد مطرح نيست، عربى و عجمى و ساير گروه ابدا مطرح نيست. اسلام براى تربيت انسان آمده است. مطلب در برنامه اسلام، انسان است و تربيت انسانى. آنچه مطرح است تقوا و اخوت بين مسلمين و دوستى و دفع اختلافات است. و اگر مسلمين بخواهند اين عزت و عظمتى را كه در صدر اسلام بين پيغمبر اكرم (ص) و اصحاب بود، و ساير اقشار مسلمين آن سيره را متابعت كنند تا اينكه عظمت خودشان را بيابند و آن سيره همان اتفاق بر اسلام كه قدرت مافوق طبيعت مىآورد، و شجاعت مافوق الطبيعه. آنچه كه ملت ما با اينكه در حال ضعف و تشتت بود دريافت، همين مطلبى بود كه در صدر اسلام مسلمين دريافته بودند، اتكاء به ايمان و اسلام و وحدت كلمه. جوانهاى ما در حال انقلاب و حالا هم باز تقاضا مىكنند كه ما دعا كنيم تا آنها شهيد بشوند.اين تحول بزرگى كه به اراده خداى تبارك و تعالى در اين ملت پيدا شد، موجب پيروزى آنها بر يك قدرت شيطانى بزرگ كه پشتيبان او همه ابرقدرتها بودند گرديد و اين پيروزى از خداى تبارك و تعالى و عمليات خاصه او بود. و من اميدوارم كه اين اخلاق در ملت ما باقى بماند و همه ملتها و مسلمين همين اخلاق را و همين سير را داشته باشند، عظمت صدر اسلام را باز يابند. اگر مسلمين مجتمع بودند، هر كدام يك سطل آب به اسرائيل مىريختند او را سيل مىبرد براى من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همه دول اسلاميه و ملتهاى اسلام
صحيفه نور ج 8 صفحه 236
مىدانند كه درد چيست، مىدانند كه دستهاى اجانب در بين است كه اينها رامتفرق از هم بكند، مىبينند كه با اين تفرقهها ضعف و نابودى نصيب آنها مىشود، مىبينند كه يك دولت پوشالى اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده كه اگر مسلمين مجتمع بودند، هر كدام يك سطل آب به اسرائيل مىريختند او را سيل مىبرد، معذلك در مقابل او زبون هستند. معما اين است كه با اينكه اينها رادانند، چرا به علاج قطعى كه آن اتحاد و اتفاق است روى نمى آورند؟ چرا توطئههايى كه استعمارگرها براى تضعيف آنها به كار مىبرند ،آنها توطئهها را خنثى نمى كنند؟ آيا اين معما چه وقت بايد حل شود؟ و پيش كى بايد حل بشود؟ اين توطئهها راكى بايد خنثى كند غير از دولتهاى اسلام و ملتهاى مسلمين؟ اين معمايى است كه شما اگر جوابى داريد و حل كرديد،اين معما رابه ما هم تذكر بدهيد.
عامل ضعف و فساد در ممالك اسلامى از حكومتهاست
ميل داشتم كه اين حقيقت را از شما بشنوم و اين حقيقتى است كه ما هم بر او مطلع هستيم كه هر چه ضعف در مسلمين وفساد در ممالك اسلامى است، از حكومتهاست. حكومتها به واسطه خودخواهى كه دارند معالاسف براى اجانب به طور نوكرى عمل مىكنند و براى ملت خودشان آقايى مىكنند وتمام مفاسد را همين نوكرى و آقايى در ممالك مسلمين ايجاد كرده است و راه حل همان است كه شما گفتيد. راه حل اينها به دست ملت است. ملتها بايد دولتهائى كه بر خلاف مصالح اسلامى و مصالح ملتها عملكنند، باآنها همان معامله كنند كه ملت ايران با شاه مخلوع كرد. و اگر اين مطلب در آنجاهائى كه دولتها بر خلاف مسيرملتها عمل مىكنند عمل بشود، حل مشكلات مىشود و دست اجانب از ممالك اسلام كوتاه مىشود. و من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم كه يا حكومتها را به هوش بياورد كه موافق اسلام و مصالح مسلمين عمل كنند يا ملتها را بر آنها غلبه بدهد كه آنها را قلع و قمع كند. سپس برادر عبدالحليم خدام گفت: از حضرت امام نهايت تشكر را دارم كه چنين فرصتى را به اينجانب عنايت فرمودند تا بتوانيم فرمايشات معظم له را به حضرت حافظ اسد رئيس جمهورى بازگو كنم. حافظ اسد با علاقه فراوان و شوق بسيار،اميد به ملاقات حضرت آيت الله در دمشق را دارد. براى ملت ايران و شخص آن حضرت آرزوى سلامت و سعادت را مىنمايم.
امام در پاسخ گفتند: من از ايشان و شما تشكر مىكنم وسعادت همه را از خدا مىخواهم و غلبه شما را بر اسرائيل و فتح قدس را از خداى تبارك وتعالى آرزو مىكنم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 237
تاريخ: 26/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى سمينار آموزشى انجمن اسلامى معلمين كشور
مكتبهاى توحيدى و مادى
بسم الله الرحمن الرحيم
از امتيازات مكتب توحيد با تمام مكتب هائى كه در عالم هست، اين است كه در مكتبهاى توحيد، مردم را تربيت مىكنند و آنها را از ظلمات خارج مىكنند و هدايت به جانب نور مى كنند. تمام مكتبهائى كه مكتب غير توحيدى هستند، مكتب مادى هستند و اين مكتبهاى مادى مردم را از عالم نور بر مىگردانند به سوى عالم ظلمت و دعوت مىكنند به ماديگرى و ماده و از عالم نور منصرف و منحرفشان مىكنند يا آنها راهمان دعوت به ماده مى كنند و ديگر آن طرفش را كار ندارند. نسبت به عالم نور، و در ارجاع مردم به عالم نور بيطرف هستند و على ايحال هر دو مكتب، چه آن مكتبهاى ضد توحيدى و چه آن مكتبهائى كه نسبت به توحيد كارى ندارند، بيطرفند نسبت به توحيد، اينها كارهائى كه مىكنند، تعليم و تعلمهائى كه دارند، تعليم و تعلمهائى است كه مربوط به ماده است و مردم را در ماديات و در ظلمات منغمس مىكنندواز توحيد و از نور آنها را باز مىدارند لكن مكتبهاى توحيدى كه در راس آنها مكتب اسلام است در عين حال كه به ماديات و با ماديات سر و كار دارند،لكن مقصد اين است كه مردم را طورى تربيت كنند كه ماديات، حجاب آنها براى معنويات نباشد، ماديات را در خدمت معنويات مىكشند، به خدمت معنويات مىكشند، در عين حالى كه نسبت به ماديات نظر دارند، نسبت به زندگى دنيا نظر دارند، در عين حال مردم را متوجه به معنويات مىكنند و از ظلمت ماده نجات مىدهند. توجه به ماده و به ماديات به طورى كه تمام توجه به ماديات باشد، ظلمت است، ظلمات است و انسان را به ظلمات مىكشد و به چيزهائى مىكشد كه شما مشاهده مىكنيد كه در همه مكتبهائى كه هست، مردم را مىكشند به جنگ ها، به خونريزىها. مكتب كمونيسم، مكتب خونريزى است، مكتب اختناق است، تمام اختناق در آنجا حكمفرماست و خونريزى در آنجا هست به طورى كه سران آنها در اول امرى كه سلطه پيدا كردند، هزاران نفر،بلكه صدها هزار نفر را به قتل رساندند و ماديتى كه در آمريكا و امثال آن ممالك غربى غير كمونيستى است، آنها هم تمام جدال و نزاعشان سر ماديات است و با ماديات سر و كار دارند و مردم را به خاك وخون مىكشند. الان در تمام دنيا كه ملاحظه مى كنيد،
صحيفه نور ج 8 صفحه 238
اين دو مكتب و اين دو فرقه دست دارند و مردم را به خاك و خون مىكشند. يك طايفه در افغانستان و امثال اينها، يك طايفه ديگر در جاهاى ديگر. مكتبهاى توحيدى اينطور نيست، مكتبتوحيدى نمى خواهند فتح كنند بلاد را و نمى خواهند با مردم با خشونت رفتار كنند، آنها مىخواهند مردم را از ظلمتهاى ماده به نور بكشند، به طرف خدا بكشند، توجه به خدا بدهند ولهذا تا آنجا كه امكان دارد در مكتب هاى غير مادى مدارا هست، خوشرفتارى هست، دعوت هست، تا آنجائى كه ممكن است با دعوت مردم را بر مىگردانند به عالم نور وهيچ وقت در صدد جنگ و جدال نيستند مگر اينكه احساس كنند توطئه هست،اگر احساس توطئه كردند، به حسب دستور قرآن و به حسب دستور اسلام با آنها با شدت رفتار مىكنند، تا احساس توطئه نشده است همه را آزاد مىگذارند براى هر چهمىخواهند اختيار كنند، وقتى احساس توطئه شد، با شدت رفتار مىكنند.
عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمنهاست
در مملكت ما هم وقتى كه اين فتح بزرگ به دست شما زنها ومردهاى محترم انجام گرفت، همه چيز را آزاد گذاشتند، تبليغات را آزاد گذاشتند، مكتبها را آزاد گذاشتند و اين است كه در چند ماه، تقريبا حدود دويست تا شايد، گروههاى مختلف اظهار وجود كردند. حتى كمونيستهائى كه فاسد و مفسدند اظهار وجود كردند لكن بعد از آن ما احساس كرديم كه اينها اظهار وجودشان فقط براى تبليغ نيست، فقط براى اين نيست كه مىخواهند مكتب خودشان را عرضه كنند بلكه مسأله، مسأله توطئه است . عرضه مكتب غير از سوزاندن خرمنهاست، غير ريختن به دانشگاه است و جلوگيرى از اينكه دانشگاهيان مشغول كار باشند، غيراز ريختن به كارخانههاست و مانع شدن از اينكه كارخانهها عمل بكنند، غير از اين است كه با رفراندمى كه مردم و مردمى است و مربوط به مصلحت مردم است مخالفت كنند و تحريم كنند ياآتش بزنند صندوقها را يا با اسلحه جلوگيرى كنند از اينكه مردم رأى بدهند يا در راهپيمائى كه كرده، خودشان غائله درست كردند و عده كثيرى از جوانهاى ما را زخمى كردند، قريب سيصد نفر زخمى شد كه اكثرشان شايد مربوط به ما بود، خودشان غائله درست مىكردند و حالا كه مىبينند كه نزديك است كه مجلس خبرگان تحقق پيدا بكند، حالا افتادند به دست و پا كه در هر جا يك غائلهاى ايجاد كنند و ما تا حالا كه صبر كرديم و صبر انقلابى كرديم تا حالا براى اين بود كه به مردم معلوم بشود كه اينها چه هستند، اينها چه مرا مىدارند. اينها نمىخواهند مكتب خودشان را عرضه كنند، اينها نمى خواهند با منطق صحبت كنند،اينها مىخواهند كه همه مكتبها را سركوب كنند، اينها براى سركوبى مكتب اسلام است، اينها از اسلام ترسند، اينها از قوانين اسلام مىترسند، اينها مىخواهند كه اسلام نباشد ولو هر چه باشد ولهذا توطئه است.
الان وقتى كه توطئه شد، ديگر نمىتوانيم ما تا آخر تحمل كنيم و توطئهها را بپذيريم. مسأله، مسأله اسلام است، مسأله مصالح مسلمين است، با مصالح مسلمين و اسلام ما نمى توانيم مسامحه كنيم. بنابراين من اعلام كردم كه اگر چنانچه اينها باز يك چنين كارهائى بكنند، ما تمام ملت را بسيج
صحيفه نور ج 8 صفحه 239
مىكنيم، ما تمام پاسدارانى كه هستند بسيج مىكنيم، ماتمام زن و مرد ايران را بسيج كنيم و ريشه آنها را در مىآوريم، اينها بايد برگردند به ملت و اگر مكتبى هم دارند با اينكه برگشت به ملت كردند،از روى عقل، از روى منطق صحبت بكنند. اينها را در راديو خواستند كه با ايشان صحبت بكنند، حاضر نشدند، اينها در مكتب شكست خوردهاند، اينها يك دسته اشرار هستند، نه مكتب دارند، اينها اشرار هستند. بنابراين اشرار را ما بايد سر جاى خودشان بنشانيم و با آنها با خشونت رفتار كنيم لكن من باز مهلت دادم به آنها كه باز سر عقل بيايند و برگردند به دامن ملت و با ملت همراهى كنند. اين مربوط به اين قضايا.
نقش معلم در جامعه نقش انبياء است
و اما معلم، نقش معلم در جامعه، نقش انبياء است. انبياء هم معلم بشر هستند،نقش بسيار حساس و مهمى است و مسئوليت بسيار زيادى دارد. نقش مهمى است كه همان نقش تربيت است كه اخراج من الظلمات الى النور است آنهائى كه الله ولى الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الى النور، همين سمت معلمى است. خداى تبارك و تعالى اين سمت را به خودش نسبت مىدهد كه خداى تبارك و تعالى، ولى مومنين است و آنها را از ظلمات اخراج مىكند به سوى نور. معلم اول، خداى تبارك و تعالى است كه اخراج مىكند مردم رااز ظلمات به نور و بوسيله انبياء و به وسيله وحى مردم را دعوت مىكند به نورانيت، دعوت مىكند به كمال، دعوت مىكند به عشق، دعوت كند به محبت، دعوت مىكند به مراتب كمالى كه از براى انسان است. دنبال او انبياء هستند كه همان مكتب الهى را نشر مىدهند و آنها هم شغلشان تعليم است، معلمند، معلم بشرند، آنها هم شغلشان اين است كه مردم را تربيت كنند و انسان را تربيت كنند كه از مقام حيوانيت بالا برود وبه مقام انسانيت برسد. انسان مقامهائى دارد كه مقام اولش بعد از اينكه مراتبى را سير كرد، همين مقام حيوانيت است، يك حيوانى است مثل ساير حيوانات بلكه خطرناكتر. خطر حيوانات به اندازه خطر انسان نيست، آنقدرى كه انسان جنايت وارد مىكند به همنوع خودش، هيچ حيوانى حتى سبع هم آنقدر جنايت وارد نمى كند.اين چيزى است كه انسان است، اول مقامى است كه بعد از اينكه مراحلى را طى كرده، به مرتبه حيوانيت رسيده، يك حيوانى است كه هيچ افسارى ندارد، يك حيوانى است كه اگر رهايش كنند، خونخوارترين موجودات است. انبياء آمدهاند اين انسانى كه در اين مرحله رسيده است و يك مرحله خطرناك است هم براى خودش و هم براى همنوع خودش، آنها را نجات بدهند و متوجه به نور بكنند، متوجه به مبادى نور بكند، آنها را از اخلاق فاسد، از آن اخلاق، خوىهاى حيوانى بيرون بياورند و به خوىهاى انسانى و به اخلاق انسانى برسانند، از مقام حيوانيت بالا ببرد به مقام انسانيت برساند،ماده را تابع عالم غيب بكنند، عالم طبيعت را تابع عالم الوهيت بكنند و بعد از او معلمينى كه در بشر هستند كه الان شما هم انشاءالله موفق باشيد از آن طايفه هستيد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 240
شغل معلم اخراج بچهها و كودكان است از ظلمت به نور
شغل شما اخراج بچهها و كودكهاست از ظلمتها به نور. تعليم و تربيت انسانى، تعليم و تربيت اسلامى، آنها را از اخلاقى فاسد نجات بدهيد، آنها را از اين آمال و آرزوهائى كه بواسطه آن به فسادكشيده مىشوند، بر حذر داريد، بچهها را تربيت كنيد. شما معلمين يك شغل بسيار شريف داريد كه همان شغل الله است، همان شغل انبياءاست و يك مسئوليت بسيار بزرگ داريد كه همان مسئوليت انبيا است، منتها انبيا از مسئوليت بيرون مى آيند براى اينكه عمل مىكنند به آنچه فرمودهاند، به آنچه مأمور هستند، ماها هم بايد عمل بكنيم، اگر چنانچه خداى نخواسته بچههائى از دامنهاى شما و از كلاسهاى شما بيرون بيايند كه بر خلاف تربيتهاى انسانى اسلامى باشد، شما مسئول هستيد ،مسئوليت بزرگ است. يك انسان درست ممكن است يك عالم را تربيت كند، يك انسان غير سالم و يك انسان فاسد عالم را به فساد مىكشد. فساد و صلاح از دامنهاى شما و از تربيتهاى شما و از مدارسى كه شما در آنجا اشتغال داريد، از آنجا شروع مىشود.
اينها مىخواهند بچهها را از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاهها بفرستند
اينهامىخواهند بچههارا از دامن مادرشان جدا كرده و به پرورشگاهها بفرستند براى خانم يك مطلب بالاتر است و آن مطلب، تربيت اولاد است. شما گمان نكنيد اينها كه هميشه از مادر بودن و از اولاد داشتن و از تربيت اولاد داشتن، اينها تكذيب مىكنند و مطلب را يك مطلب خيلى سستى مىگيرند و مطلب را يك مطلب بسيار پائينى مىگيرند،اينها غرض صحيحى دارند. اينها مى خواهند از اين دامن كه بچه خوب مىخواهد در آن تربيت بشود، بچهها را از اين دامنها دور كنند، بچهها را از همان اول به پرورشگاهها بفرستند، زير دست ديگران، زير دست اجانب بچهها را تربيت كنند،آنهامىخواهند انسان درست نشود،دامنهاى شما دامنهائى است كه انسان درست مىكند. اينهامىخواهند بچهشما را راازاينجا نگذارند با شما باشند و نگذارند انسان درست بشود. بچههائى كه از دامن مادر جدا شدهاند و در پرورشگاهها رفتند، اينها چون پيش اجنبى هستند و محبت مادر نديدهاند، عقده پيدا مىكنند، اين عقدهها منشاء همه مفاسدى است يا اكثر مفاسدى است كه در بشر حاصل مىشود. اين جنگهائى كه پيدا مىشود از عقدههائى است كه در قلوب اين خونخوارها هست. اين دزدىها اين خيانتها،اينها اكثرا از عقدههائى است كه در انسان است. بچههاى شما را اگر از شما جدا كردند، به واسطه نداشتن محبت مادر، عقده پيدا مىكند،به فساد كشيده مىشود. مأمور بودند اين دستگاه به اينكه بچههاى مارا به فساد بكشند،از آن اول نگذارند در يك دامن محبت بزرگ بشود، تربيت بشوند، تا عقده پيدا بشود. بعد هم زير دست معلمهائى كه خودشان تعيين كردند و بعد هم در دانشگاهى كه خودشان تأسيس كردند، از اين پائين تا آن بالا فساد، اخراج من النور الى الظلمات، نگذاشتند اينكه يك تربيت انسانى پيدا بشود. دامن مادر بزرگترين مدرسهاى است كه بچه در آنجا تربيت مى شود، آنچه كه بچه از مادر مىشنود غير از آن چيزى است كه از معلم مى شنود، بچه از مادر
صحيفه نور ج 8 صفحه 241
بهتر مىشنود تا از معلم، در دامن مادر بهتر تربيت مىشود تا در جوار پدر، تا در جوار معلم. يك وظيفه انسانى است، يك وظيفه الهى است، يك امر شريف است، انسان درست كردن است. اينهائى كه مىخواهند انسان درست نشود از انسان مىترسند. اين رژيمها از انسان مىترسند ، در هر رژيمى يك انسان اگر پيدا بشود، متحول مىكند كارها را. رضا شاه از مدرس مىترسيد، آنقدرى كه از مدرس مىترسيد، از دزدهاى سرگردنه نمى ترسيد، از تفنگدارها نمى ترسيد. از مدرس مىترسيد ،مدرس مانع بود از اينكه يك كارهاى زشتى را انجام بدهد و آخر مدرس را گرفت و كشت. اينها از روحانى مىترسند براى اينكه روحانى تربيت مىكند انسان را و آنها انسان نمى خواهند پيدا بشود. اينها نمىخواهندانسان پيدا بشود از اين جهت اينقدر تربيت اولاد را پيش مادر مبتذل كردند و اينقدر تبليغات كردند كه حتى خود مادرها هم شايد باور كردند، آنهائى كه تحت تأثير اينها واقع شدند، آن بچههاى عزيز را به پرورشگاهها فرستادند و از دامنهاى خودشان جدا كردند و در آنجا تربيتهاى شيطانى شدند.
موظفيم ما كه انسان درست كنيم. انسان است كه مىتواند جلوى مفاسد را بگيرد، انسان است كه به حال مستضعفين نظر دارد، انسان است كه از حال مستضعفين متأثر مىشود، پيغمبر اكرم (ص) است كه از حال مستضعفين متأثر است، اميرالمومنين سلام الله عليه است كه از حال مستضعفين در رنج و عذاب است.
دشمنان، مهلت خدمت كردن به دولت نمىدهند
اين رژيمها همه مستضعفين را زير بار مىخواهند بكشند و از آنها استثمار كنند. آنها دنبال اين نيستند كه براى مستضعفين كارى بكنند، نكردند، ديديد كه پنجاه و چند سال كه ما شاهد قضايا بوديم براى مستضعفين كارى نكردند، باز زاغهنشينان در اطراف تهرانند و اين دولت هم كه مىخواهد كارى بكند، نمىتواند به اين زودى. اين دولت هم كه مىخواهد يك خدمتى به مردم بكند نمىگذارند،اين اقشار نمىگذارند كه دولت توجه داشته باشد به اين مسائل از بس غائله پيش مىآورند. هر روز يك غائله پيش مىآورند كه مبادا مهلت پيدا بكند دولت و كارهاى اساسى انجام بدهد و اساس اينها از بين برود و ما خواستيم كه مفسده نكنند، زحمت ايجاد نكنند و ما مىخواهيم كه اينهابه فساد نكشند جوانهاى ما را و من اميدوارم كه موفق نشوند و به خود بيايند و به ملت برگردند و به سوى جامعه انسانى بيايند.
خداوند شما همه را موفق كند و من از زحمت شما كه در اين هواى گرم آمديد اينجا و در اين اطاق گرم تشريف داريد عذر مىخواهم و من هم يكى از خدمتگزارهاى شماها هستم و اميدوارم خداوند اين خدمت را از ما قبول كند. سلام بر همه شما.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 242
تاريخ: 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان
اغتشاشات عمال اجانب هنگام تحقق جمهورى اسلامى به منظور انحراف اذهان عمومى
بسم الله الرحمن الرحيم
من مىخواستم اظهار تأسف كنم از اوضاعى كه پيش آوردند و هميشه اين اوضاع، اينطور خرابكارىها قبل از يك كارى كه بنا بود انجام بگيرد، انجام مىدهند. وقتى كه رفراندم مىخواست بشود،يك شلوغىهائى ايجاد مىكردند. آنجا كه شكست خوردند بعد در هر مورد اينها با شكست مواجه مىشدند و حالا هم كه بناست اين مجلس محترم تحقق پيداكند، اين خرابكارىها را پيش آوردند براى اينكه اذهان را متوجه كنند به جاى ديگر و شايد به خيال خودشان نتوانند آقايان به كار خودشان ادامه بدهند، بعد هم كه اين كار درست شد، بعد كه بخواهيم مجلس شوراى ملى درست بشود و رئيس جمهور، باز هم منتظر هستيم كهاين مسائل پيش بيايد، لكن ملت راه خودش را پيدا كرده است و ملت ودولت و همه قشرها به اين راه ادامهدهند، چه اين شلوغ كارىها را اينها بكنند و چه نكنند و سركوبى اينها هم خيلى دشوار نيست، ما مىخواهيم حتى الامكان با ملايمت با اينها رفتار بكنيم، خونريزى نشود. در هر صورت ما منتظر اين هستيم كه اين خرابكارىها به دست اين خرابكارها و به دست اين اجانب كه اينها را آلت قرار دادند بشود. اينها براى مقاصد خودشان با اين اسماء مختلف، مثل حزب دمكرات،دمكرات كذا، حزب فدائيان خلق و اينطور الفاظ بى معنا به اين كارهاى خلاف انسانى ادامه دارند مىدهند، با قلم گاهى، با عمل گاهى، و اين همانطور كه من پريروز عرض كردم اين گناهش گردن ماست، انقلاب نبايد اينطور باشد، ما مىخواستيم كه آقايان خواستند كه بعد از انقلاب هم خيلى باملايمت رفتار كنند، آزاد كردند، مرزها را باز گذاشتند، آزاد كردند همه را، قلمها را آزاد كردند، گفتارها را آزاد كردند، احزاب را آزاد كردند، به خيال اينكه اينها يك مردمى هستند كه لااقل اگر مسلمان نيستند، آدم هستند، براى يك مملكتى كه براى خود آنها ملت زحمت كشيده است، لااقل آنقدر ادراك دارند كه اگر دوباره اوضاع برگردد، براى همه بد است لكن معلوم شد خير، قضيه اين حرفها نيست و اينها عمال خارجىها هستند، حالا يا عمال آمريكا هستند يا عمال جاهاى ديگر هستند، حالا براى ملت ماهيت اينها ،ماهيت اين نويسندهها، ماهيت اين احزاب، ماهيت اين الفاظ فريبنده بى معنا براى ملت حالا روشن شد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 243
اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم هر كس هر توطئهاى خواهد بكند
اگر ما الان ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى توانند بگويند كه شما آزادى نداديد.ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و آزادى نخواهيم ديگر داد. آزادى به آن معنا كه اينها بخواهند خرابكارى بكنند،اين آزادى نخواهد داده شد. آزادى در حدودى كه قوانين اقتضاءكند، در حدودى كه اسلام به ما اجازه مىدهد، اسلام اجازه نمى دهد كه ما آزاد بگذاريم كه هر كس هر غلطى بخواهد بكند، هر توطئهاى مىخواهد بكند، هر كارى مىخواهد بكند كه بكشد به خاك و خون. ما بايد از دولت و از وزير كشور هم بايد گلايه كنيم كه در آن روزى كه اينها سيصد نفر را (آنطور كه گفتند) زخمى كردند، از طرف دولت جز اظهار تاسف، ما چيزى نديديم،از راديو هم نديديم چيزى. اگر بنا بود اينها با يك اظهار تاسفى، با يك مثلاً نصيحتى از كارهاى خلاف خودشان دست بر مىداشتند، حالا چند ماه است نصيحت شده است، توصيه شده است، التماس شده است، همه چيز با اينها رفتار شده است و اينها اهل اين نيستند كه با نصيحت دست از كار خودشان بردارند. بايد با شدت با آنها عمل كرد و من شايد امروز و فردا بسيار از اين احزاب را ممنوع اخطار و اعلام كنم و نگذاريم هيچ نوشتهاى از اينها در هيچ جا و هيچ اثرى از اينها در هيچ جاى مملكت نگذاريم كه خروج كند، تمام نوشتههايشان را از بين مىبريم براى اينكه وقتى ملت فهميد كه اينها خرابكارند،اينها اشخاصى نيستند كه بشود با آنها با ملايمت رفتار كرد. حزب دمكرات كردستان يك جمعيت خرابكار هستند، يك جمعيت فاسد هستند، يك جمعيت مفسد هستند، اينها را ما نمىتوانيم بگذاريم كه همين طور هركارى كه دلشان مىخواهد بكنند، حالا هم اعتراض كردهاند كه خود شماها داريد اين كارها را مىكنيد. نظير آنها كه در پريروز و در چند روز پيش، آن خرابكارى را كردند و بعد گفتند كه خود مردم اين كارها را كردند. خودشان ايجاد غائله مىكنند، بعد گردن اينها مىگذارند. حالا هم در روزنامه ديدم كه آنجا عزالدين حسينى فاسد و همين طور قاسملوى فاسد (كه نيست لابد اينجا) اينها مىگويند خود پاسدارها كه آمدند، اينها مردم را چه كردند، در صورتى كه سر پاسدارها رابريدند، سر مردم را بريدند، بچههارا چه كردند. يك همچو مردمى هستند اينها،با اينها نمى شود با آشتى و مصالحه و با اين چيزها با اينها نمى شود رفتار كرد،با اينها بايد با شدت رفتار كرد و با شدت رفتار مىكنيم انشاءالله.
سوء استفاده جنايتكاران مدعى خلق از نعمت آزادى
البته حتى الامكان، حالا ما هم دلمان مىخواهد كه كسانى كه قلم دارند، كسانى كه - عرض مىكنم كه به خيال خودشان روشنفكر هستند، كسانى كه جبههها تشكيل دادند، آنها باز ما ميل داريم كه باملايمت با آنها رفتار كنيم لكن بايد دست از كار خودشان بردارند. مسير ملت معلوم است، يك چيزى نيست كه مجهول باشد. همه كسانى كه بر اوضاع ايران مطلع هستند، همه ميدانند كهاين ملت چه خواهد، بر كسى پوشيدهنيست، بهخارجىها، به داخلىها، به احزاب، به همه پوشيده نيست كه اين ملت آنى را كه مىخواهد، جمهورى اسلامى است. اسلام را مىخواهد اين ملت. چند نفر آدم
صحيفه نور ج 8 صفحه 244
فاسد بيايند بگويند كه نخير، اسلام نه، همان جمهورى بخواهند و چند نفر آدم به يك ملت تحميل كنند و بعد بگويند كه ما آزاد نيستيم. آزادى اين است كه شمائى كه در اقليت هستيد (نه آن اقليتى كه حزبها بعضى شان اقلند وبعضى اكثرند)، آن اقليتى كه شما همه گروهها را با هم جمع كرديد، همه كارها را انجام داديد و همه خرابكارىها را هم كرديد و از صد، يك ونيم فوقش دو، همه رويهمرفته دو،مخالف با قضيه بود. يك همچو رفراندمى در دنيا سابقه نداشته كه اينطور رفراندم باشد، يك چنين رفراندم آزادى كه همه مردم را آزاد گذاشتند و با آزادى مردم رأى دادند، ولى بعضىها هم جلو گرفتند ،بعضى از همين شياطين جلو گرفتند. اينها نمى خواهند كه اين مملكت به حال خودش باقى بماند و اين مملكت و اين نهضت پيش برود،اينها منظورشان اين است كه نگذارند پيش برود، والا خرمن سوزى و كارخانهها را از كار بازداشتن و مردم را از رأى دادن باز داشتن ودر وقتى كه مردم مجلس خبرگان را مىخواهند تهيه كنند، اين بساط را درست كردن و وقت رأى گرفتن آنطور و وقت تشكيل اينطور (بعدها هم كه خواهد شد) اينها مسير ملت است ؟! شمائى كه مىگوئيد ما براى ملت و براى تودهها و براى خلق داريم كار مىكنيم، اينها مسير ملت است؟! به نفع خلق است سوزاندن حاصل رنج يك جمعيت، يك سال حاصل رنجشان را شما با يك كبريت آتش مىزنيد، اين مسير ملت است؟! اين به نفع تودهها و خلق است؟! مىخواهند تودهها و خلق رأى بدهند جلو مى گيريد اين به نفع خلق است؟! به نفع تودههاست؟! كه شما ادعا كنيد ما به نفع تودهها هستيم، به نفع خلق هستيم و اين عمامه و نعلين است كه بر خلاف است. اين عمامه و نعلين چه مىكنند، اين عمامه و نعلين حالا پنج ماه است كه به شما مهلت داده در صورتى كه همه قدرت دستش بوده است، قدرت در همه جا دست عمامه و نعلين بوده، چه كردهاينها؟ شما جز خرابكارى كرده ايد؟ بله ،اشكال به عمامه و نعلين است كه به شما مهلت دادند، اين اشكال وارد است. اگر بنا بود كه از اول مثل ساير انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود، انقلاباتى كه واقع مىشود، پشت سر هر انقلاب يك چند هزار از اين فاسدها را در مراكز عام دار مىزنند و آتش مىزنند، تمام مىشود قضيه، نمىگذارند كه يك روزنامهاى چيز بشود الا آن روزنامهاى كه خودشان مىخواهند.
الان انقلاب اكتبر كه اينقدر وقت از آن گذشته، باز روزنامهاى مردم ندارند، باز حزبى در كار نيست، يك حزب بيشتر نيست. اينها دارند براى آنها سينه مىزنند.اگر در اينجا از يك حزب فاسد جلو بگيرند مىگويند شد يك حزبى، شد رستاخيز. ما مىخواهيم رستاخيز بشود، ما يك حزب را، يا چند حزب را كه صحيح عمل مىكنند مىگذاريم عمل بكنند و باقى همه را ممنوع اعلام مىكنيم و همه نوشتجاتى كه اينها كردهاند و بر خلاف مسير اسلام و مسير مسلمين است، ما همه اينها را از بين خواهيم برد. ما بعد از اينكه فهمانديم به اينها كه شماها ديكتاتور هستيد، ما آزاديخواه بوديم و شما نگذاشتيد، ما آزادى داديم و شما نگذاشتيد اين آزادى باقى بماند، حالا كه اينطور شد ما انقلابى با شما رفتار مىكنيم، هر چه مىخواهند روزنامههاى خارج بنويسند، هر چه مىخواهند توابع صهيونيستها و امثال اينها هر چه دلشان مىخواهد فرياد بزنند. اينها هم اگر چنانچه هر چه دلشان مىخواهد توى
صحيفه نور ج 8 صفحه 245
خانههايشان بروند فرياد بزنند لكن بيرون ديگر نمى توانند،اينها بايدمنزوى بشوند.
ما شرعاً موظفيم به حفظ مصالح اسلام و مسلمين
بعد از اين هم ما گرفتارى داريم، فردا قضيه رئيس جمهور است، همين بساط و همين خونريزى و اينها در قضيه مجلس شورا بدتر از اين خواهد شد، ديگر خيلى بدتر از اين خواهد شد. ما بايد جلوى مفاسد را بگيريم، ما موظفيم از طرف اسلام كه مصالح مسلمين را حفظ كنيم، همه موظفيم، همه ما موظفيم كه مصالح اسلام را حفظ كنيم و اين طوايف دارند مصالح اسلام را از بين مى برند. بنابراين در كمال تاسف ما ديگر نمىتوانيم آن آزادى كه قبلاً داديم، بدهيم و نمى توانيم بگذاريم اين احزاب به كار خودشان و به فسادهائى كه داشتند مىكردند و مىكنند ادامه بدهند. مرديكه سرمايه دارى كه چه است (كه حالا من نمى خواهم اسم كثيفش را ببرم) يك مرديكه سرمايه دارى، همه اين غائلهها را ايجاد كرد در آن چند روز پيش از اين و بعد هم حالا فرار كرد، ما نمى توانيم مهلت بدهيم، شرعاً جايز نيست براى ما ديگر مهلت. تا آنجائى كه ما توانستيم و خطا هم كرديم و من تصديق مىكنم كه خطا كرديم، هم ما خطا كرديم، هم دولت خطا كرد، هم شوراى انقلاب خطا كرد، همه ما خطا كرديم. ما خيال مىكرديم كه ما با انسان سر و كار داريم، پس با انسانيت رفتار مىكنيم، معلوم شد كه نه، ما با انسان سر و كار نداريم، ما با حيوانات درنده سر و كار داريم. نمىشود با حيوانات درنده،ما ملايمت بكنيم و نمىكنيم ديگر ملايمت و من اميدوارم كه اين فريادهاى اينها و اين دست و پا زدنهاى اينها، اين شايعه پخش كردن اينها، حالا هم باز شايعه پخش كردهاند كه 28 مرداد شاه مىآيد، بسيار خوب بيايد، ما از خدا مىخواهيم كه شاه بيايد آنجا، اين شايعهها چيزى نمى شود.
طرح مسائل غير اسلامى بر خلاف حدود وكالت است
و من اميدوارم كه بدون اينكه يك ذره آقايانى كه انشاءالله با سلامت (و مىدانم ديگر گفتن من زيادى است لكن براى اينكه گفته بشود باز هم) بدون يك ذره ملاحظه از غرب، از شرق، از نمى دانم حزب كذا، حزب دمكرات، از چه و چه بدون يك ذره ملاحظه، بايد اين قانون اساسى ما مطابق با شرع، در چهار چوب شرع. اگر يكى يكى از وكلا يا همه وكلا بخواهند دست از اين چهارچوب خارج بشود، اصلاً وكيل نيستند براى ما. شما آقايان وكيل هستيد كه زنهاى مردم راهم طلاق بدهيد؟ زن موكلتان را؟ نيستيد. اگر طلاق بدهيد، صحيح است؟ نه. از باب اينكه شما وكيل هستيد براى رسيدگى به قانون جمهورى اسلامى. الان اگر چنانچه شما بخواهيد، يا بعضى از شما بخواهند كه اسم جمهورى اصلاً نباشد، بحث را ببرند روى رژيم سلطنتى، شما حق داريد رسيدگى بكنيد؟ شما حق رسيدگى نداريد. براى اينكه جمهورى اسلامى را شما حق رسيدگى داريد. همانطورى كه براى طلاق دادن زن مردم،شما و ما، هر كس كه وكيل شده است براى طلاق دادن زن مردم وكالت ندارد، وكالتش محدود است. در مسائل غير اسلامى، اگر يك مسأله غير اسلامى در اينجا بيايد،طرحش
صحيفه نور ج 8 صفحه 246
مردود است. طرح مسأله غير اسلامى بر خلاف وكالت شما ست. مثل يك مباحثهاى مىماند كه شما، يك مسأله علمى بحث بكنند، مانعى ندارد بحث بكنيد،اما بر خلاف وكالت شما است. همانطور كه طلاق دادن زن موكلين تان بر خلاف وكالت شماست. طرح كردن يك مسأله غير اسلامى هر چه باشد، هر چه مترقى باشد، شما نمى توانيد طرح بكنيد. يك دسته ديگرى درست كند، ملت خودش اختيار دارد يك دسته هم درست كند كه در مسائل غير اسلامى بحث بكند در چهار چوب مسائل اسلامى. البته مسائل ادارى راجع به اداره امور، اينها مسائل ديگرى هست. اما مطالبى كه مربوط به اسلام است، اگر يكى بخواهد طرحى كند،بر خلاف او، بر خلاف مسير ملت است و علاوه بر خلاف حدود وكالتش است، حد وكالت بيشتر از اين نيست. اگر رأى هم بدهد، رأيش، اگر خداى نخواسته همه آقايان هم رأى بدهند به يك مسأله غير اسلامى، بر خلاف وكالتشان است، مردم وكيلشان نكردهاند براى آن. وقتى بر خلاف وكالت شد، مثل طلاق دادن زن آنها مىماند.
بدون هراس از ياوه سرائى دشمنان اسلام به طى مسير خويش ادامه مىدهيم
ما از هيچ چيز باك نداريم، نه باك داريم كه شرق ما را يكوقت اشخاص مثلاً غير آزادى طلب يا ديكتاتور حساب بكند، نه باك از اين داريم كه غرب يك همچو چيزى بكند. البته منافعشان كه در معرض خطر است، بايد همه تهمت ها را به ما بزنند و ما همه تهمتها را قبول مىكنيم. هر چه آنها مىگويند بسيار خوب، اما ما مسير خودمان را طى مىكنيم. ما جمهورى اسلامى را به آنطورى كه دستور از خداى تبارك و تعالى داريم و به آنطورى كه مصالح مملكت ما، ملت ما اقتضاء مىكند، ما اين مسير را خواهيم رفت و آقايان هم همين مسير را خواهند رفت و هر چه كه بگويد هيچ مورد اعتماد و اعتنا نيست وباكى هم از اين نيست كه چه بگويند. البته بخواهيد كه همه مردم براى شما خوب بگويند، بايد برويد توى خانه هايتان بنشينيد و هيچ كس شما را نبيند. براى حضرت امير هم هزاران چيز گفتند، براى پيغمبر اكرم گفتند، حالا هم دارند مىگويند. ما باكى از اين نداريم. غربى براى پيغمبر ما بدتر از اين مىگويد كه براى شما و ماها مىگويد. براى همه خلفاى اسلام، براى همه آنها مىگويند،براى اينكه الان در معرض خطر است كارشان. وقتى در معرض خطر شدند يعنى منافعشان در معرض خطر است. البته آنهابايد بر عليه ما حرف بزنند لكن ما مسير خودمان را طى مىكنيم، تا آنجائى كه بتوانيم مسير خودمان را طى مىكنيم و آقايان هم مسير خودشان را طى مىكنند بدون اينكه هيچ باكى از حرفهاى اين ور و آن ور داشته باشيم. و جاهت ما نمى خواهيم براى خودمان درست بكنيم. نه شما خواهيد وجيهالمله بشويد با مردم، اگر كسى شما را مىشناسد وجيه است، نمىخواهيد حالا درست كنيد، نمىخواهيد در اين مجلس وجاهت درست بكنيد. شما اين مجلس را مىخواهيد برويد و مطابق آنطورى كه ملت شما را وكيل كرده است و مطابق آنكه اسلام شما را موظف كرده است،به آنطور عمل كنيد و همين طور عمل خواهيد كرد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 247
سفارش به وكلاى مجلس در پيمودن مسير ملت
و من سفارش مىكنم به آنهائى كه خداى نخواسته يك آرائى دارند بر خلاف مسير ملت، من سفارش مىكنم به آنها كه طرحشان راو آرايشان را بگذارند براى يك وقت ديگرى و يك وقتهاى ديگرى اين كارها را بكنند،حالا وقت اين نيست كه آرائى كه خلاف مسير ملت است اظهار بكنند و حيثيت خودشان را در بين ملت از بين ببرند. من ميل ندارم حيثيت آقايان از بين برود در بين ملت. خلاف در اين مجلس يك چيزهايى و يك حرفهائى زده بشود كه بر خلاف مسير ملت است،اينها وجاهت خودشان را در بين ملت مىبرند و خداى نخواسته بعدها برايشان خيلى نفع ندارد. همان مسيرى كه ملت داشتند، همين چيزى كه اگر مىخواهيد مطابق به قول خودتان دموكراسى عمل بكنيد، دموكراسى اين است كه آراء اكثريت و آنهم اينطور اكثريت معتبر است، اكثريت هر چه گفتند آرايشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد. شما ولى آنها نيستيد كه بگوئيد كه اين به ضرر شماست ما نمى خواهيم بكنيم. شما وكيل آنها هستيد، ولى آنها نيستيد. بر طبق، آنطورى كه خود ملت مسيرش است، خواهش مىكنم از اشخاصى كه ممكن است يك وقتى يك چيزى را طرح بكنند كه اين طرح بر خلاف مسير ملت است، طرحش نكنند ازاول، لازم نيست، لازم نيست هر مطلب صحيحى را اينجا گفتن. شما آن مسائلى كه مربوط به وكالتتان است و آن مسيرى كه ملت ما دارد، روى آن مسير راه برويد ولو عقيدهتان اين است كه اين مسيرى كه ملت رفته، خلاف صلاحش است. خوب باشد، ملت مىخواهد اينطور بكند، به من و شما چكار دارد؟ خلاف صلاحش را مىخواهد انجام بدهد. ملت رأى داده و رايى كه داد، متبع است. در همه دنيا رأى اكثريت آن هم يك همچو اكثريتى، آن هم يك فرياد چند ماهه و چند ساله ملت، آن هم اين مصيبتهائى كه ملت ما در راه اين مقصد كشيدهاند انصاف نيست كه حالا شما بيائيد يك مطلب بگوئيد كه بر خلاف مسير است ،يعنى انصاف نيست كه نمى شود،پيش هم نمىرود، اگر چنانچه يك چيزى هم گفته بشود، پيش نمىرود براى اينكه اولا مخالف با وضع وكالت شما هست و شما وكيل نيستيد از طرف ملت براى هر چيزى و ثانياً بر خلاف مصلحت مملكت است، بر خلاف مصلحت ملت است، بر خلاف مصلحت خود آقايان است.
اسلام مترقى ترين مكتب هاست
و من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه آقايان انشاءالله با سلامت و موفقيت اين راه را طى بكنند و يك قانونى كه مطابق با اسلام و مترقى و همه چيزش تمام باشد، و ما اسلام را مترقى ترين مكتبها دانيم و هر مكتبى هر چه مىخواهد بگويد، بگويد. ما اسلام را مكتب مترقى مى دانيم و شما فرض كنيد كه مكتب مترقى نيست، ما اين را مىخواهيم. ما اين را مىخواهيم. مترقى اسمش را مىگذاريد، بگذاريد، غير مترقى هم اسمش را مىگذاريد، بگذاريد، ما را وحشى هم بدانيد، بدانيد. ما اين را مىخواهيم. ملت ما هم اين را مىخواهند و من معذرت مى خواهم از آقايان كه در اين هواى گرم تشريف آوردند. مويد باشيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 248
تاريخ: 27/5/58
فرمان امام خمينى به دولت، ارتش و ژاندارمرى در رابطه با غائله پاوه
بسم الله الرحمن الرحيم
از اطراف ايران گروههاى مختلف ارتش و پاسداران و مردم غيرتمند تقاضا كردهاند كه من دستور بدهم به سوى پاوه رفته و غائله را ختم كنند، من از آنان تشكر مىكنم و به دولت و ارتش و ژاندارمرى اخطار مىكنم اگر با توپها، تانكها، قواى مجهز تا 24 ساعت ديگر حركت به سوى پاوه نشود، من همه را مسؤول مىدانم. من به عنوان ريسات كل قوا به رئيس ستاد ارتش دستور ميدهم كه فوراً با تجهيز كامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگانهاى ارتش و ژاندارمرى دستور مىدهم كه بى انتظار دستور ديگر و بدون فوت وقت با تمام تجهيزات به سوى پاوه حركت كنند و به دولت دستور مىدهم وسائل حركت پاسداران را فوراً فراهم كند. تا دستور ثانوى، من اين كشتار وحشيانه را قواى انتظامى مىدانم و در صورتى كه تخلف از اين دستور نمايند، با آنان عمل انقلابى مىكنم. مكرر از منطقه اطلاع دهند كه دولت و ارتش كارى انجام ندادهاند. من اگر تا 24 ساعت ديگر عمل مثبت انجام نگيرد، سران ارتش و ژاندارمرى رامسؤول مىدانم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 249
تاريخ: 27/5/58
فرمان امام خمينى به رئيس ستاد ارتش، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
به رئيس ستاد ارتش و رياست كل ژاندارمرى جمهورى اسلامى و رئيس پاسداران انقلاب اكيداً دستور مىدهم كه به نيروهاى اعزامى به منطقه كردستان دستور دهند كه اشرار و مهاجمين را كه در حال فرار هستند تعقيب نمايند و آنان را دستگير نموده و با فوريت به محاكم صالحه تسليم كنند و تمام مرزهاى منطقه را با فوريت ببندند كه اشرار به خارج نگريزند و اكيدا دستور مىدهم كه سران و اشرار را با كمال قدرت دستگير نموده و تسليم نمايند. اهمال در اين امر،تخلف از وطيفه و مورد مواخذه شديد خواهد شد.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 250
تاريخ: 27/5/58
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم
ضرورت تشكيل حزب مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
من از ملتها ودولتهائى كه در اين نداى اسلامى با ما موافقت كردند و لبيك به نداى اسلام دادند تشكر مى كنيم و سلامت و تأييد همه را از خداوند تعالى خواستاريم.
روز قدس يك روز اسلامى است و يك بسيج عمومى اسلامى بود و اميدوارم كه اين امر، مقدمه باشد از براى يك حزب مستضعفين بر تمام دنيا و من اميدوارم كه يك حزب به اسم حزب مستضعفين در تمام دنيا بوجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مشكلاتى كه سر راه مستضعفين است از ميان بردارند و قيام در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مستضعفين عالم ظلم كنند، و نداى اسلام را و وعده اسلام را كه حكومت مستضعفين بر مستكبرين است، و وراثت ارض براى مستضعفين است متحقق كنند. تاكنون مستضعفين متفرق بودند و با تفرقه، كارى انجام نمى گيرد. اكنون كه نمونهاى از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تحقق پيدا كرد، اين نمونه بايد به يك سطح وسيعترى در تمام قشرهاى انسانهاى تاريخ تحقق پيدا كند به اسم حزب مستضعفين كه همان حزب الله است و موافق اراده خداى تبارك و تعالى است كه مستضعفين وارث ارض بايد بشوند.
ما از جميع مستضعفين عالم دعوت مىكنيم كه با هم در حزب مستضعفين وارد بشوند و مشكلات خودشان را با دستجمع و اراده مصمم عمومى رفع كنند و هر مسألهاى كه در هر جا و در هر ملتى پيش مىآيد، بوسيله حزب مستضعفين رفع بشود.
ما مكرر گفتهايم كه اسرائيل اين جرثومه فساد، اكتفا به بيتالمقدس نخواهد كرد
من بايد با كمال تأسف عرض كنم كه يك اشتباه دولتها و ملتهاى اسلام و خصوصاً دولتها و ملتهاى عرب كردند و يك اشتباه هم در ايران، ما كرديم. اشتباهى كه همه مسلمين و خصوصاً ملتها و دولتهاى عرب كردند اين بود كه مهلت دادند كه اسرائيل به، اغراض شخصيه دولتها مانع شد از اينكه صداى اسرائيل را در همان اول خفه كنند و نگذارند قدرت پيدا بكند و معالاسف به نصيحتهاى ما كه در طول بيست سال يا قدرى كمتر فرياد زديم و آنها را دعوت كرديم به اتحادبر ضد
صحيفه نور ج 8 صفحه 251
اسرائيل، اغراض مانع شد از اينكه اجابت كنند. مهلت دادند تا اينكه مطلب به اينجا رسيد كه الان دست تعدى او دراز شده است و جنوب لبنان را به آتش مىكشد و فلسطين را مىخواهد عقب بزند و ما گفتهايم مكرر كه اسرائيل اين جرثومه فساد اكتفا به قدس، اكتفا به بيتالمقدس نخواهد كرد و اگر مهلت داده شود، تمام دول اسلامى در معرض خطر است. اشتباه سابق بايد جبران بشود به اتحاد مسلمين و تشكيل حزب مستضعفين بر ضد مستكبرين كه در رأس آنها آمريكاى جانى است و نوكر بسيار فاسد او كه اسرائيل است. اين اشتباه دول اسلامى و اعراب خصوصاً بود و بايد جبران كنند اين اشتباه را و در پيشگاه خداى تبارك و تعالى توبه كنند.
ما نمىخواهيم در خارج از كشور وجاهت پيدا كنيم، ما مىخواهيم به امر خدا عمل كنيم
و اما اشتباهى كه ما كرديم اين بود كه به طور انقلابى عمل نكرديم و مهلت داديم به اين قشرهاى فاسد، و دولت انقلابى و ارتش انقلابى و پاسداران انقلابى، هيچ يك از اينها عمل انقلابى نكردند و انقلابى نبودند. اگر ما از اول كه رژيم فاسد را شكستيم و اين سد بسيار فاسد را خراب كرديم، به طور انقلابى عمل كرده بوديم، قلم تمام مطبوعات را شكسته بوديم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطيل كرده بوديم و رؤساى آنها را به محاكمه كشيده بوديم و حزبهاى فاسد را ممنوع اعلام كرده بوديم و رؤساى آنها را به سزاى خودشان رسانده بوديم و چوبههاى دار را در ميدانهاى بزرگ برپا كرده بوديم و مفسدين و فاسدين را درو كرده بوديم، اين زحمتها پيش نمىآمد.
من از پيشگاه خداى متعال و از پيشگاه ملت عزيز عذر مىخواهم، خطاى خودمان را عذر مىخواهم. ما مردم انقلابى نبوديم، دولت ما انقلابى نيست، ارتش ما انقلابى نيست، ژاندارمرى ما انقلابى نيست، شهربانى ما انقلابى نيست، پاسداران ما هم انقلابى نيستند، من هم انقلابى نيستم. اگر ما انقلابى بوديم، اجازه نمىداديم اينها اظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام مىكرديم. تمام جبههها را ممنوع اعلام مىكرديم، يك حزب و آن حزب الله حزب مستضعفين، و من توبه مىكنم از اين اشتباهى كه كردم و من اعلام مىكنم به اين قشرهاى فاسد در سرتاسر ايران كه اگر سر جاى خودشان ننشينند ما به طور انقلابى با آنها عمل مىكنيم. مولاى ما اميرالمؤمنين سلامالله عليه آن مرد نمونه عالم، آن انسان به تمام معنا انسان، آن كه در عبادت آنطور بود و در زهد و تقوا آنطور و در رحم و مروت آنطور و با مستضعفين آنطور بود، با مستكبرين و با كسانى كه توطئه مىكنند - شمشير را - مىكشت هفتصد نفر را در يك روز (چنانچه نقل مىكنند) از يهود بنىقريضه كه نظير اسرائيل بود و اينها از نسل آنها شايد باشند، از دم شمشير گذراند.
خداى تبارك و تعالى در موضع عفو و رحمت، رحيم است و در موضع انتقام، انتقامجو، امام مسلمين هم اينطور بود، در موقع رحمت، رحمت، و در موقع انتقام، انتقام. ما نمىترسيم از اينكه در روزنامههاى سابق، در روزنامههاى خارج از ايران براى ما چيزى بنويسند ما نمىخواهيم وجاهت در ايران در اسلام در خارج از كشور پيدا بكنيم، ما مىخواهيم به امر خدا عمل كنيم و خواهيم كرد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 252
مىآيم تهران و رؤسائى كه مسامحه مىكنند، با آنها انقلابى عمل مىكنم
اشداء على الكفار رحماء بينهم اين توطئهگرها در صف كفار واقع هستند، اين توطئهگرها در كردستان و غير آن در صف كفار هستند. با آنها بايد باشدت رفتار كرد. دولت با شدت رفتار كند، ژاندارمرى با شدت رفتار كند، ارتش با شدت رفتار كند. اگر با شدت رفتار نكنند، ما با آنها با شدت رفتار مىكنيم. ما با خود همينها اگر مسامحه بكنند، با شدت رفتار مىكنيم. مسامحه حدودى دارد، جلب وجاهت حدودى دارد. مصالح مسلمين را نمىگذارند به اين امور از بين برود. دادستان انقلاب موظف است مجلاتى كه بر ضد مسير ملت است و توطئهگر است تمام را توقيف كند و نويسندگان آنها را دعوت كند به دادگاه و محاكمه كند. موظف است كسانى كه توطئه مىكنند و اسم حزب روى خودشان مىگذارند، رؤساى آنها را بخواهد و آنها را محاكمه كند. ما باز تا چندى مهلت مىدهيم به اين قشرهاى فاسد و اين اعلام آخر است و اگر چنانچه در كار خودشان تعديل نكنند و به ملت برنگردند و دست از توطئهها برندارند، خدا مىداند انقلابى عمل مىكنم. مىآيم تهران و رؤسائى كه مسامحه مىكنند، با آنها انقلابى عمل مىكنم. قشرهائى از ارتش كه اطاعت از بالاترها نمىكنند و امر آنها را اطاعت نمىكنند، بايد بدانند كه من با آنها اگر آمدم، انقلابى عمل مىكنم. عذرها را كنار بگذاريد، برويد فاسدها را سركوبى كنيد، برويد توطئهگرها را سركوبى كنيد، مسامحه نكنيد. دولت مسامحه نكند، ارتش مسامحه نكند، ژاندارمرى مسامحه نكند، پاسداران مسامحه نكنند.
از گذشتهها عبرت بگيريد و در مسير اسلام و ملت عمل كنيد
من باز از همه قشرهاى ملت، از همه روشنفكران، از همه احزاب، از همه دستجات و گروه (گروهها كه معالاسف تاكنون شايد دويست گروه پيدا شده باشد) تقاضا مىكنم كه مسيرتان، مسير ملت و مسير اسلام باشد، به ملت بپيونديد، صلاح شما در اين است كه به ملت بپيونديد. اگر خداى نخواسته اين نهضت عقب بزند، شماها هم فداى غلط كارى خودتان خواهيد شد لكن نهضت ما عقب نخواهد زد و نهضت ما به پيش مىرود و بايد ساير ملتها از نهضت ما عبرت بگيرند و حكومتها از حكومت سابق ما و از وضعى كه براى او پيش آمد، عبرت بگيرند. ملت افغانستان از ايران عبرت بگيرد و اين فاسدها را كه مردم را به خون و خاك مىكشند به سر جاى خودشان بنشانند. ارتش افغانستان به ملت بپيوندد، حكم اسلام است. ادارات دولتى افغانستان همانطورى كه ادارات ما به ملت پيوستند، به ملت بپيوندند، ژاندارمرى آنجا به ملت بپيوندد و اين فاسد را بيرون كند. ما اميدواريم كه با وحدت كلمه مسلمين، مسائل اسلام، مسائل فلسطين، مسائل افغانستان حل بشود. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق مسلمين را خواستارم و از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه مستضعفين را بر مستكبرين غلبه بدهد و زمين را به آنها به ارث عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 253
تاريخ: 28/5/58
فرمان امام خمينى به كليه قواى انتظامى در مورد غائله سنندج
بسم الله الرحمن الرحيم
الساعه خبر رسيد كه در سنندج حزب دموكرات، ارتشىها و سازمانهاى آنان را محاصره كردهاند و اگر تا نيم ساعت ديگر كمك نرسد اسلحهها را مىبرند. و از مسجد سنندج به ما اطلاع دادهاند كه حزب دموكرات زنهاى ما را به گروگان بردهاند. اكيداً به كليه قواى انتظامى دستور مىدهم به پادگانهاى مراكز ابلاغ كنند كه با قدرت كافى به طرف سنندج حركت كنند و با شدت اشرار را سركوب نمايند. پاسداران انقلاب در هر محلى هستند به مقدار كافى به طرف سنندج و تمام كردستان با پل هوائى بسيج شوند و با شدت تمام، اشرار را سركوب نمايند.
تأخير ولو به قدر يك ساعت، تخلف از وظيفه و به شدت تعقيب مىشود. از ملت ايران مىخواهيم كه مراقب باشند هر يك از مأمورين تخلف كردند فوراً اطلاع دهند. من انتظار دارم كه تا نيم ساعت ديگر از قواى انتظامى به من خبر بسيج عمومى برسد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 254
تاريخ: 28/5/58
پيام امام خمينى در مورد غائله پاوه
بسم الله الرحمن الرحيم
پيرو مسائل پاوه، گروههاى بسيار زيادى از اطراف و اكناف كشور آمادگى خود را براى حركت به منطقه و سركوبى اشرار اعلام نمودند، من از مردم غيرتمند و برادران عزيزم تشكر و امر مىكنم پيرو مسأله سنندج كه به اطلاع رسيد و به قواى انتظاميه دستور بسيج فورى دادم، از قواى انتظامى اطلاع رسيد كه اقدام مؤثر و فورى شده است.
هم اكنون مطلع شدم كه اهالى دستجمعى پياده به طرف سنندج حركت كردهاند، ضمن تشكر فراوان از آنان تقاضا دارم به منازل خود مراجعت كنند. به قواى انتظاميه و سپاه پاسداران دستور اكيد دادهام كه غائله كردستان را ختم نموده و مردم شريف آن منطقه را از دست ضد انقلابيون نجات دهند و آن منطقه را از لوث اشرار خارج و داخل پاك نمايند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 255
تاريخ: 28/5/58
پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه با عنايت خداوند متعال و تأييد حضرت ولىالله اعظم اجلالله فرجه و بايمن و بركت، مجلس رسيدگى پيشنويس قانون اساسى كار خود را شروع مىكند، بجاست تذكراتى به ملت شريف و حضرات علماى عظام و ساير وكلاى محترم بدهم.
1- بر هيچ يك از آنان كه از انقلاب اسلامى ايران اطلاع دارند، پوشيده نيست كه انگيزه اين انقلاب و رمز پيروزى آن اسلام بوده و ملت ما در سراسر كشور از مركز تا دور افتادهترين شهرها و قراء و قصبات با اهداء خون و فرياد الله اكبر جمهورى اسلامى را خواستار شدند و در رفراندم بيسابقه و اعجابآور، با اكثريت قريب به اتفاق به جمهورى اسلامى رأى دادند و دولتهاى اسلامى و غير اسلامى، رژيم و دولت ايران را به عنوان جمهورى اسلامى به رسميت شناختند.
2- با توجه به مراتب فوق، قانون اساسى و ساير قوانين در اين جمهورى بايد صد در صد بر اساس اسلام باشد و اگر يك ماده هم بر خلاف احكام اسلام باشد، تخلف از جمهورى و آراء اكثريت قريب به اتفاق ملت است. بر اين اساس هر رأى يا طرحى كه از طرف يك يا چند نماينده به مجلس داده شود كه مخالف اسلام باشد، مردود و مخالف مسير ملت و جمهورى اسلامى است و اصولاً نمايندگانى كه بر اين اساس انتخاب شده باشند، وكالت آنان محدود به حدود جمهورى اسلامى است و اظهار نظر و رسيدگى به پيشنهادهاى مخالف اسلام يا مخالف نظام جمهورى، خروج از حدود وكالت آنهاست.
3- تشخيص مخالفت و موافقت با احكام اسلام منحصراً در صلاحيت فقهاء عظام است كه الحمدلله گروهى از آنان در مجلس وجود دارند و چون اين يك امر تخصصى است، دخالت وكلاى محترم ديگر در اين اجتهاد و تشخيص احكام شرعى از كتاب و سنت، دخالت در تخصص ديگران بدون داشتن صلاحيت و تخصص لازم است. البته در ميان نمايندگان، افراد فاضل و لايقى هستند كه در رشتههاى حقوقى و ادارى و سياسى تخصص دارند و صاحبنظرند كه از تخصصشان در همين جهات قوانين استفاده مىشود و در صورت اختلاف متخصصان، نظر اكثريت متخصصان معتبر است.
4- من با كمال تأكيد توصيه مىكنم كه اگر بعضى از وكلاى مجلس تمايل به مكاتب غرب يا شرق داشته يا تحت تأثير افكار انحرافى باشند، تمايل خودشان را در قانون اساسى جمهورى اسلامى
صحيفه نور ج 8 صفحه 256
دخالت ندهند و مسير انحرافى خود را از اين قانون جدا كنند، زيرا صلاح و سعادت ملت ما در دورى از چنين مكتبهائى است كه در محيط خودشان هم عقب زده شده و رو به شكست و زوال است.
از گفتهها و نوشتههاى بعضى از جناحها به دست مىآيد افرادى كه صلاحيت تشخيص احكام و معارف اسلامى را ندارند، تحت تأثير مكتب انحرافى، آيات قرآن كريم و متون احاديث را به ميل خود تفسير كرده و با آن مكتبها تطبيق مىنمايند و توجه ندارند كه مدارك فقه اسلامى بر اساسى مبتنى است كه محتاج به درس و بحث و تحقيق طولانى است و با آن استدلالهاى مضحك و سطحى بدون توجه به ادله، معارض و بررسى همه جانبه معارف بلند پايه و عميق اسلامى را نمىتوان به دست آورد و من انتظار دارم محيط مجلس خبرگان از چنين رويهاى به دور باشد.
5- علماى اسلام حاضر در مجلس اگر مادهاى از پيشنويس قانون اساسى و يا پيشنهادهاى وارده را مخالفت با اسلام ديدند، لازم است با صراحت اعلام دارند و از جنجال روزنامه و نويسندگان غربزده نهراسند، كه اينان خود را شكست خورده مىبينند و از مناقشات و خردهگيرىها دست بردار نيستند.
6- نمايندگان محترم مجلس خبرگان بايد همه مساعى خويش را به كار برند تا قانون اساسى جامع و داراى خصوصيات زير باشد:
الف - حفظ و حمايت حقوق و مصالح تمام قشرهاى ملت دور از تبعيضهاى ناروا.
ب - پيش بينى نيازها، منافع نسلهاى آينده آنگونه كه مد نظر شارع مقدس در معارف ابدى اسلام است.
ج - صراحت و روشنى مفاهيم قانون به نحوى كه امكان تفسير و تأويل غلط در مسير هوسهاى ديكتاتورها و خودپرستان تاريخ در آن نباشد. د - صلاحيت نمونه و راهنما قرار گرفتن براى نهضتهاى اسلامى ديگر كه با الهام از انقلاب اسلامى ايران در صدد ايجاد جامعه اسلامى بر مىآيند.
در خاتمه از خداوند متعال، توفيق و تأييد همگان را خواستارم و اميدوارم به بركت تلاش آقايان، قانون اساسى واقعاً اسلامى و مترقى به تصويب برسد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 257
تاريخ: 29/5/58
پيام امام خمينى به مردم كردستان
بسم الله الرحمن الرحيم
اهالى محترم كردستان! دوستان معظم من! پس از پيروزى انقلاب و اعلام جمهورى اسلامى، گروههايى كه با اسلام دشمن هستند و از وابستگان اجانب مىباشند شروع به فعاليت بر ضد نهضت اسلامى و بر ضد جمهورى اسلامى نمودند حتى بعضى از آنها علنى مخالفت كرده و رفراندم را تحريم نمودند و شما برادران ديديد كه حزب دموكرات كردستان وابستگى مستقيم با امريكا و صهيونيزم دارد. در آستانه تشكيل مجلس خبرگان و پس از راهپيمائى عظيم مسلمين براى قدس، سر كردگان خائن اين حزب، جوانان را اغفال نموده و به برادر كشى كشاندند. برادران مسلمان من! شما به تبليغات فريبنده اين مخالفين اسلام كه مىخواهند كشور مسلمان ما را به كفر بكشند گوش ندهيد و نگذاريد جوانان عزيز به دام اين منحرفين بيفتند. من از اهالى محترم كردستان تشكر وافر مىكنم كه به تعهد انسانى و اسلامى خود باقى هستند و از آنان تقاضا مىكنم كه از قواى انتظامى اسلامى پشتيبانى كنند و سران اين حزب و مفسدين را در اين منطقه بگيرند و تحويل مأمورين دهند و بدانند كه با اين عمل رضاى خداوند تعالى و پيغمبر عظيمالشأن اسلام را به دست آورده است. حزب دموكرات كردستان غير رسمى و غير قانونى اعلام شد و چون حزب شيطان است بايد تمام اهالى كردستان به وظيفه شرعيه عمل و جوانان خود را از عضويت در اين حزب منحل ممنوع نمايند و با قاطعيت تمام از توطئه اين جنايتكاران جلوگيرى و مخفى گاههاى سران آنان را به دولت و ارتش اسلامى معرفى كنند. اميد است اين عمل شما موجب قبولى عبادات در درگاه حق تعالى بشود. در خاتمه تأكيد مىكنم كه اسلام تنها پناهگاه همه ماست و در زير پرچم پرافتخار آن، همه گروهها به حقوق خود مىرسند. عوامل اجانب كه منافع خود و اربابانشان را در خطر مىبينند براى تحريك برادران اهل سنت و دامن زدن به برادر كشى، قضيه شيعه و سنى را طرح نموده و مىخواهند با شيطنت بين برادران اختلاف ايجاد كنند. در جمهورى اسلامى، همه برادران سنى و شيعه در كنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوى هستند. هر كس خلاف اين را تبليغ كرد دشمن اسلام و ايران است و برادران كرد بايد اين تبليغات غير اسلامى را در نطفه خفه كنند. از خداوند تعالى وحدت كلمه مسلمين و نابودى منافقين را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page