-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 202
تاريخ:31/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى نهضت راديكال ايران
شعار وحدت اگر با عمل همراه نباشد ريا كارى است
بسم الله الرحمن الرحيم
الان مردم همه دارند راجع به اين مسأله فرياد مىزنند كه مااسلام را مىخواهيم. همه اين را مىخواهند.آقا! شما مىگوئيد نه، و مىخواهيد چه كنيد ؟ همه با هم مجتمع بشويد تحت يك بيرق و وكلايتان را تعيين بكنيد. همه به يك وكلاى اسلامى كه اعتقاد به مسائل دارد، آنى كه ايمان دارد، آنى كه اعتقاد دارد كه اگر خلاف بكند، ولو در اينجا مچش گير نكند جاى ديگر مچش گير مىكند. امروز روزى است كه كلمه وحدت براى ما فايده ندارد، عمل وحدت لازم است. من هم هى مىگويم وحدت، اگر بنا شد كه من مخالفت كنم بااين، خوب اين كلمهاى است ديگر، يك ريايى بيشتر نيست. فكر اين مطلب را بكنيد، خودتان بنشينيد فكر بكنيد. رفقاى ديگر، آنهائى كه اعتقادشان اين است كه مىخواهند خدمت بكنند به كشور، با آنها تفاهم بكنيد، بگوييد اگر خدمت مىخواهيد بكنيد، چرا گروه گروه مىشويد؟ همه خدمت بكنيد. گروه گروه شدن معنايش اين است كه من مىخواهم براى خودم بكشم، آن مىخواهد براى خودش بكشد، اظهار وجود بكنند. آقا نمىتوانيم در مقابل اسلام اظهار وجود بكنيم، در اشتباه هستيم. جز اين معنى كه يك تشتتى پيدا بشود و يك اختلافاتى پيدا بشود و يك عرض مى كنم تأخيرى نهضت را عقب بيندازد. شما خيال نكنيد اين پيش نمىرود، پيش مىرود انشاءالله، لكن عقب مىشود. با اختلافاتى كه پيدا بشود و اشخاص روشنفكر، اشخاص صاحب قلم، اشخاص صاحب اطلاع و فكر، اينها دنبالش را مىگيرند كه، قلمها را بر مىدارند، هر چه دلشان مىخواهد مىنويسند و موجب تشتت مىشوند. همين هم كه مى گويند وحدت، وحدت، وحدت، همينها وقتى كه قلم دستشان مىگيرند و مطلب مىنويسند، يك وقت ديديم كه حمله كردند به يك مسألهاى از مسائلى كه مردم به آن مسأله علاقهمند هستند، و ايجاد اختلاف مىكنند. چرابايد اينطور باشد؟ اگر اينها و اقعار است مىگويند كه ما مملكت را ميخواهيم و ملت را مىخواهيم، استقلال را مىخواهيم، چرا بايد اينطور باشد كه قلمهايشان بر خلاف مسائلى است كه ادعا كنند. اول كلام مىگويند كه مملكت بايد با هم متحد باشد، آخر كلامشان مىبينيد كه يك كلمهاى گفته است كه اسباب تشتت مىشود. اين اطراف دريا بود كه جهات اطراف دريا را يك مرد (نمىدانم، حالا من كه نمى شناسم) در مجله گفته جدا بودن زنها از مردها افتضاح است . تمدن اين است كه پسرها و دخترها توى دريا به هم ور بروند !! اين تمدن
صحيفه نور ج 8 صفحه 203
است؟!! اين تمدنى است كه پنجاه سال حالى ما كردند؟!! اين معنىاش تمدن است ؟!
تهى نمودن مغزهاى جوانان با ايجاد مراكز فحشا
پنجاه سال به مغزهاى ما تزريق كردند كه تمدن عبارت از اين است كه چيز كردند، سينمايش برويد تمدنش عبارت از اين است كه آن دستگاه وقاحت، مجلاتش اينطور و روزنامههايش اينطور، راديو و تلويزيونش اينطور، همه اينطور بودند و ما از اين ضرر ديديم، همه مان از اين ضرر ديديم، ديديم كه زندگى ما را به هم زدند، نيروى انسانى ما را عقب زدند. نيروى انسانى، ما الان كم داريم. براى چه ؟ براى اينكه پنجاه سال ما را كشيدند به مراكز فحشا، جوانهاى ما را كشيدند به مراكز فحشا، كشيدند به مراكزى كه مغزهاى آنها را تهى كردند. به آدمى كه در اين نحو سينماهائى كه پيش بود (حالا من نمى دانم وضعش چه جورى است. آنوقت سينماهائى كه بود همه آن دستگاه فساد بود) ديگر يك جوانى كه مىرفت در آنجا، پنج روز، ده روز مىرفت عادت مىكرد به اين، اين ديگر نمىتوانست جدى يك عملى بكند، اين ديگر نمىتوانست فكرش را متوجه بكند به اينكه نفت شما را دارند مىبرند و همه چيز ما را دارند، حيثيت ما را دارند برند و ما مشغول اينكه سينما را تماشا بكنيم، ستاره سينما را. مجلاتمان اينطور، سينماهايمان اينطور، همه چيزمان اينطور شده بود و ما را خودمان را از بين بردند كه هيچ، يكى ديگر را جاى ما نشاندند و مملكت ما متبدل شده بود به يك چيز ديگرى. الان كه در اين نهضت بسيارى از قشرها آن وضع سابقشان را رها كردهاند، متوجه شدند.
اين اسلام بود كه شما روشنفكران را از انزوا خارج كرد
اين حقوقدانها، اين روشنفكرها،اين عرض مىكنم كذاها، اينها چرا نمىآيند ملحق بشوند به همين جمعيتها؟ و با همينها كارشان، چرا همه دست به هم نمىدهند؟ نوشتههايشان جورى باشد كه وحدت كلمه ايجاد كند، گفتههايشان جورى باشد، جمعيتهايشان اينطور باشد. چرا مىروند توى مجلس نمىدانم وكلا و مىگويند كه اسلام ديگر به درد نمىخورد ؟ جز اين است كه مىخواهند فساد كنند ؟ ولو يك كلمه مفتى كه به يك كسى بگويد، كه در كسى تأثير نمى كند، اما خود اين معنى نشان اين را مىدهد كه اين رشد نيست. الان اگر اين تميز مىداد كه اين اسلام بود كه همه شما را از خارج كشيد اينجا و حالا آزاد شديد، اين اسلام بود كه شما را از انزوا بيرون آورد، شما همه توسرى خور سازمان امنيت بوديد، شما همه نمىتوانستيد اظهار وجود كنيد، حالا كه اسلام آمده و شما را از زاويه بيرون كشيده و از خارج وارد كرده در ميدان عمل، حالا بر ضد همان اسلامى كه همچو خدمتى براى شما كرده است، قيام كرديد ؟ ! اين را بايد اسمش را چى گذاشت ؟ اين را اسمش را مىگوييد تشخيص نمىدهند ؟ اينقدر با اسلام بد هستند كه حتى حاضرند كه امريكا و شوروى براينها حكومت كنند و اسلام روى كار نيايد. چه جورى است وضع؟ اصلاح كنند مردم خودشان را. بايد اين طبقه روشنفكر و اين طبقهاى كه عرض مى كنم كه كار آمد هستند، خودشان را اصلاح بكنند .اين
صحيفه نور ج 8 صفحه 204
طبقه مردم زود سالم مىشوند، دست نخوردهاند اينهاما هر چى داريم از اين طبقهاى كه ادعا كنند كه ما روشنفكريم و ماحقوقدانيم و ما نمىدانم طرفدار چه هستيم و اينها، ما هر چه داريم از اينها داريم صدمه مىخوريم. چرا دست به هم نمى دهند كه اين كار را بكنند؟ چرا جلوگيرى مىكنند از اين سيلى كه راه افتاده است و مىخواهد كارها را اصلاح بكند ؟ اين دردهايى است كه هست و شماها بايد درمان بكنيد و دست به هم بدهيد كه درمان بكنيد. حالا شماها كه آمديد، اين عمل را بكنيد تا ببينيم سايرين چه مىكنند. اگر من ديدم شماها كرديد آنوقت... و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 205
تاريخ: 1/5/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام شاهرخى
بسمه تعالى جناب مستطاب ثقه الاسلام و المسلمين آقاى سيد محمد تقى شاهرخى دامت افاضاته
با توجه به حساسيت وضع موجود و احتياج به تسريع در كارهاى دادگاهها و رسيدگى به وضع زندانيان و اصلاح امور مردم بدين وسيله جنابعالى به سمت قاضى شرع در دادگاه انقلاب اسلامى بروجرد منصوب مىشويد كه انشاءالله تعالى زودتر به پروندهها رسيدگى و حكم الهى را درباره متهمان اجرا نمائيد و افرادى را كه مشمول عفو عمومى مىشوند از زندان آزاد كنيد و در مورد اصلاح امور مذهبى و اجتماعى شهر نيز با همكارى و مشورت علماى اعلام محل و مؤمنين محترم اقدام نمائيد. از خداى تعالى توفيقات همگان را در راه خدمت اسلام و مسلمين خواستارم.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 206
تاريخ: 1/5/58
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل شهربانى همدان
تفاوت مابين قواى انتظاميه در رژيم طاغوتى و جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
فرق مابين قواى انتظاميه در نظام و در رژيم طاغوتى و قواى انتظامى در رژيم اسلامى اين است چون رژيم طاغوتى مبنايش بر استفادههاى شخصى و رساندن انتفاع به كسانى كه ارتباطات خارجى با آنها دارد و مىخواهد حفظ كند او را، ناچار آن رژيم به ملت خيانت مىكند، مىخواهد از چنگ ملت بر بايد و به جيب خودش و اربابهايش بكند چنانچه مشاهده كرديد و كرديم. از اين جهت قواى انتظامى كه آن رژيم خواهد اين است كه جورى تربيت بشود كه حفظ همان منافع او را بكند و چون خيانتكاراست از ملت مىترسد و چون مىترسد مىخواهد كه يك قوائى درست كند كه ملت را بترساند. اينكه قواى انتظامى در رژيمهاى غير انسانى و غير توحيدى كوشش دارند كه مردم را سركوب كنند وبترسانند،اين براى اين است كه خودشان از مردم مىترسند و چون خيانتكارند مىترسند، از اين جهت ارتش را جورى درست مىكنند، تربيت مىكنند كه در مقابل ملت بايستد. ملت را از ارتش جداكنند، ژاندارمرى را، شهربانى را، اينها را طورى تنظيم مىكنند كه از ملت جدا باشد و با ملت مخالف باشد. اين براى اين است كه چون دستگاه از ملت مى ترسد و مىخواهد كه اينها با ملت روابط نداشته باشند و مخالف ملت باشند و ملت هم مخالف اينها ولهذا قواى انتظامى در امثال ايران، نه در خود ايران تنها در امثال اين كشورها طورى هستند كه با مردم در دو جهت واقع هستند. مردم از قواى انتظامى بيزارند و قواى انتظامى هم مردم را مىخواهند سركوبى كنند و تمام اساس اين است كه آنها براى اينكه خودشان را حفظ كنند يك قوائى تربيت مىكنند كه اين قوا آنها را حفظ كند و از ملت هم جدا باشند. شما مىدانيد كه اگر چنانچه اين محمدرضا مىخواست از يك خيابانى در چند روز ديگر عبور كند، آن جاهائى كه در مسير او بود كنترل مىشد. خانههاى اطراف خيابان بايد يا خالى بشود يا مأمور انتظامى بروند آنجاها پاس بدهند براى اينكه در يك عبورى مىترسيد، از مردم مىترسيد مردم را هم مىترسانند از باب اينكه مىترسيدند از مردم، مىترسيدند از باب اينكه خيانتكار بودند. خيانت منشاء اين شد كه يك شخص خائن، اسباب اين شد كه تمام قواى انتظاميهاى كه بايد در خدمت مردم باشد اينها راكشيدند به ضد مردم، مردم از شما جدا بودند، متنفر هم بودند، شما هم از مردم جدا بوديد و خيال مىكرديد بايد تو سر مردم بزنيد. اما رژيم اسلامى اينطورى
صحيفه نور ج 8 صفحه 207
نيست براى اينكه آن كسى كه مبداء امر است ، خيانتكار نيست وقتى خيانتكار نيست از ملت نمى ترسد، ملت به او وفا دارند، قواى انتظامى در آن رژيم براى حفظ ملت است و براى اين است كه به مردم خدمت بكنند. وقتى كه قواى انتظامى اينطور تربيت شد كه به مردم خدمت بكند،آنها خدمتگزار ملت مىشوند، ملت هم خدمتگزار است از او پشتيبانى مىكند. اينكه در آن رژيم شهربانىها مثل وقتى كه مردم اسم شهربانى مىشنيدند يا اسم سازمان امنيت را مىشنيدند مىلرزيدند به خودشان و مىترسيدند از اينها و از شما روگردان بودند اين براى اين بود كه وضع را اينطورى پيش آورده بودند. در اين ممالكى كه اينها همه مىخواهند مردم را بچاپند، خزائن مردم را ببرند و خدمت بكنند به اربابهاشان، اينها ناچارند كه براى اين كار يك قوائى تهيه كنند مناسب با اين كار و اينطور تربيت مىكردند، قهرا آن كسى وارد مىشد در شهربانى يا وارد مىشد در ژاندارمرى يا وارد شد در ارتش، به اين ترتيب وارد مىشد، از آن طرف شاهدوستى را بايد خيلى تزريق كنند كه هر روز بخوانند به گوش سربازهاى جوان و از آن طرف مردم را از اينها جدا بكنند. حساب مردم حساب عليحده، شهربانى با مردم هيچ رابطهاى نداشت مگر اينكه اين رابطه كه يكى را بياورند آنجا وكتكش بزنند و حبسش بكنند و آن ترتيب.
مردم با طبقات ارتشى و ژاندارمرى و شهربانى، خودشان را از هم جدا ندانند
شما امروز در رژيم اسلامى واقع هستيد يعنى رژيمى كه اساسش بر اين است كه مردم با طبقات ارتشى و ژاندارمرى و شهربانى خودشان را از هم جدا ندانند. شما خودتان را از آنها بدانيد آنها هم خودشان را از شما بدانند و با آغوش باز از شما، پذيرائى كنند، شما كوشش كنيد كه اين معنى را در ذهن مردم با اعمالتان وارد كنيد شما پنجاه سالهايد، شما كه سنتان جوانيد مردم ملت پنجاه و چند سال از اين لباس بدى ديدهاند، از وقتى كه شهربانى را ديدند، ديدهاند كه اين شهربانى معنايش اين است كه آدم را بزند و بگيرد و حبس كند و زجر بدهد و از او چيز بگيرد، از ارتش هم همين طور، از ژاندارمرى هم همين طور، پنجاه سال ملت ما اينطور ديده قبلاً هم اينطور ديده. اما حالا آنكه ما واردش هستيم اين را تا بخواهيد از ذهن مردم بيرون كنيد يك قدرى طول دارد لكن مىتوانيد كه شما اين چيزى كه در ذهن آنها در اين پنجاه سال رفته است از آنوقتى كه چشمش را باز كرده است از سازمان امنيت ترساندنش و از ارتش ترساندنش و از ژاندارمرى ترساندنش، اين را بايد با عمل كارى بكنيد كه از قلب او بيرون بيايد و بفهمد كه امروز غير ديروز است.
قواى نظامى در صدر اسلام با وجود تجهيزات ناقص برد و امپراطورى بزرگ غلبه كردند
امروز روزى است كه ملت با اين قشرهاى انتظامى رفيقند و دوستند و برادرند. آنها مىخواهند حفظ كنند اين انتظامات را براى ملت، ملت وقتى ديد كه اين طايفه خدمتگزار او هستند و محبت به او
صحيفه نور ج 8 صفحه 208
مىكنند، نسبت به كسى كه خدمت به او مىكند، حفظ مىكند نظم مملكتش را، قهراً علاقهمند مىشود. شما كوشش كنيد كه همين معنائى كه الان هست كه بنا اين است كه رژيم جمهورى اسلامى رژيم مردمى باشد، همه با هم باشند. قواى انتظامى مردم همانطور كه در صدر اسلام بوده است كه از خود اين مردم بودند، اينطور نبوده است كه آن كسى كه استاندار يك جائى مىشده، مىخواهد برود مردم را بچاپد، در آن زمانها اينطور بودند. اين را يادم هست، كه حالا در چه وقتش بود نمىدانم، اگر يك كسى را استاندار آذربايجان مثلاً مىكردند، اجاره مىدادند به آنها، يعنى اين آدم بايد مثل پنجاه هزار تومان يا ده هزار تومان آنوقت بدهد به آن كسى كه بايد اين را سر آن كار بگذارد (نخست وزيرش، خودش يا صدر اعظمش) بايد اينقدر بدهد كه برود استاندار آذربايجان بشود. اين به آنجا كه مىرفت چون اجير است و اينقدر گرفته بايد دو مقابل، آنجا بگيرد يا بيشتر تا اينكه خوب، هم ماللاجاره را بدهد، هم نفع ببرد. وضع اينطور بود كه اجاره بندى بود، آذبايجان چون بزرگتر بود زيادتر، همدان چون كوچكتر بود كمتر، همه روى يك اجاره بندى خاصى بود كه روى اين اجاره بندى استاندار تعيين مىشد يا فرض كنيد كه فرماندار تعيين مىشد، اين وضعها در اسلام نيست، اين بساط در اسلام نيست، آن هم كه در صدر اول است و بالاتر از همه به حسب نظامش هست، با سايرين در يك طبقه نشستهاند، با هم دوستند، رفيقند، صحبت مىكنند و تفاهم دارند با هم و لهذا يك لشگر و يك ارتش، آنوقت كه اسمش را نمىشد ارتش بگذاريد يك عده عرب بودند كه اينها چندتاشان يك شمشير داشتند، چندتاشان يك اسب داشتند، اينها غلبه كردند بر اين دو تا امپراطورى بزرگ كه امپراطورى روم بود و ايران، بزرگترين امپراطورها آنوقت اينها بودند. اين يك مشتى عرب از باب اينكه قوى بودند، ايمان داشتند و از ملت بودند و اينطور نبود كه بخواهند براى استفاده يك كارى بكنند، مىخواستند خدمت بكنند اينها، در مقابل آنها ايستادند و از آن طرف با اينكه عدد زياد بود و تجهيزات زياد بود و - عرض مىكنم كه - اسبها كذا وزين اسبها طلا و اينها لكن روحيه نداشتند، اينها را در يكى از جنگها مىبستندشان در ذوالسلاسل ديگر، مىبستند اينها را كه مباد فرار كنند، با زنجير مىآوردند كه جنگ بكنند. عربها شمشير را كشيده بودند و ريختند همه اينها را از بين بردند و يك عدد كمى با تجهيزات ناقص، يعنى ناقص كه نمىشود اصلاً اسم تجهيزات روى آن بگذارى يك چند تا شمشير و يك چند تا اسب و يك چند تا شتر و اينها براى اينكه روحيه اينها روحيه مادى بود، ضعيف، روحيه آنها روحيه معنوى بود و قوى.
به مملكت رسول خدا و صاحبالزمان خدمت كنيد
شما امروز شهربانى دولت جمهورى اسلامى هستيد، افرادتان يكى يكى بايد ملاحظه اين را بكند كه من در شهربانى اسلامى دارم كار مىكنم رئيس شهربانى هم بايد همين معنا را در ذهنش بياورد، جمعيتتان هم بايد همين معنا در ذهنش باشد كه ما در يك مملكتى مىخواهيم شهربانى بكنيم كه اين مملكت مال امام زمان سلامالله عليه است، مال حضرت امير سلامالله عليه، مال پيغمبر است. ما
صحيفه نور ج 8 صفحه 209
داريم خدمت به پيغمبر و اسلام مىكنيم، ما نبايد به مردم حالا عرض كنم كه قدرت فروشى بكنيم، خيال بكنيم ما يك قدرتمندى هستيم و مردم چيزى نيستند، اگر اين كار را بكنيد محبوب مردم نيستيد، دلهاتان مطمئن، آرام، وقتى شب مىرويد منزل با دل آرام منزل مىخوابيد هيچ تشويشى در كار نيست، اما اگر يك رژيمى باشد كه مخالفت بخواهد بكند حتى آن كسى كه ظالم است به حسب نوع مردم، مگر بعضىشان كه ديگر متبدل به يك حيوانى شدهاند آنها ناراحتند از اينكه اذيت كنند مردم را، اين يك چيز جبلى است، آدم وقتى هم به يكى اذيت بكند خودش هم ناراحت مىشود. اما در اين رژيم بايد همه با دل راحت انشاءالله و با قدرت، اما قدرت براى اشخاصى كه فساد مىكنند، و با رحمت براى دوستان خودتان، اشداء على الكفار رحماء بينهم دستور خداست كه وصف مؤمنين اين است كه در مقابل اجانب ايستند قوى، بين خودشان دوست و رفيق و رحيم و اينها.
انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند. موفق باشيد به اينكه خدمت بكنيد به اين مملكت.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 210
تاريخ: 1/5/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان كاشان
هدف عمده رژيم طاغوت انحراف نيروهاى جوان به طرف فحشا بود
بسم الله الرحمن الرحيم
شما خودتان در ضمن بيان گفتيد كه فرهنگ دو هزار و پانصد ساله، دو هزار و پانصد سال فرهنگ غلط رژيم طاغوتى و پنجاه و چند سال رژيمى كه ما ادراك كرديم و ده پانزده سال هم رژيمى كه شماها كه جوانيد ادراك كرديد، تمام همشان در انحراف بود، نيروى جوانى را و نيروى انسانى را مىخواستند كه منحرف كنند و يا مشغول كنند به چيزهائى كه مربوط به زندگى نيست. اينهمه مراكز فحشا، اينهمه مخدرات، اينهمه مراكزى كه بايد آموزشى باشد، بر خلاف آموزش و فاسد كننده، اينها همين طور من باب اتفاق واقع نشده است، اينها نقشه داشته است و با آن نقشه عمل شده است، نقشه اين بوده است كه نگذارند نيروى فعال اين مملكت رشد كند و به فعاليت انسانى خودش ادامه بدهد و لهذا از طريقهاى مختلف با برنامههاى بسيار وسيع و مختلف كوشش كردند كه نيروى انسانى ما را نگذارند رشد بكند. آنها از نيروى انسانى مىترسند، اصلاً از انسان مىترسند آنها تجربه كردهاند كه در دوران سابق گاهى يك نفر آدم وقتى پيدا شد در مقابلشان ايستاد و منافعشان را مانع شد كه درست به آزادى ببرند ولذا برنامه آنها (خارجىهائى كه مىخواهند استفاده از ما ببرند) برنامه اين است كه نگذارند انسان پيدا بشود و بهتر از همه چيز اين است كه نيروى جوانى را منحرف كنند از آن راهى كه بايد برود، بكشندش به طرف فحشا، بكشندش به طرف سينمائى كه آن برنامههاى فحشائى را داشت. اين از صبح كه بيدار بشود تا پيچ راديو را چيز بكند، موسيقى، تا تلويزيون را نگاه بكند، آن مناظر بد و باز گوشش و چشمش را مشغول كند تا از منزل بيرون بيايد، راهش راه اين باشد كه يا اطراف دريا برود و آن وضع يا دنبال مراكزى كه مهيا شده و آسانش كردهاند و ارزانش كردهاند برود و عادتش بدهند به اين مسائلى كه شهوى است، به اين مسائلى كه مغز انسان را فاسد مىكند و همه مطلب اين است كه نگذارند تفكر كند در امورى كه احتياج به آن دارد. اگر جوانهاى ما اينطور عادت كردند كه دائماً اذهانشان مشغول شد به آن چيزهائى كه در سينما به آنها نشان دادهاند و آن چيزهائى كه از راديو شنيدهاند و آن چيزهائى كه در خارج برايشان مهيا كردهاند، اينها تمام افكارشان متوجه به همان مسائل مىشود، مسائل شهوى، شب كه توى منزلش مىرود و فكر همان مسائل، در رختخوابش مىرود و شب هم اگر خواب ببيند همان مسائل را خواب مىبيند وقتى هم بيدار مىشود اول چيزى كه در ذهنش وارد
صحيفه نور ج 8 صفحه 211
مىشود همان مسائل است، وقتى هم مىرود سراغ يك كارى و اشتغالى، حواسش به آنجاست تا كى وقتش بشود كه برود سراغ آن مسائل، يك همچو موجودى نمىتواند در مسائل جدى فكر كند، فكرش نمىآيد دنبال مسائل جدى. يك مغزى را كه اينطور تربيت كردهاند، اين مغز اصلش وارد بشود در يك فكر روز و فكر مسائل حياتى و جدى، تمام افكارش متوجه به آن مسائل شهوانى و حيوانى است. اين يك برنامه بوده، همين طور اتفاق نيفتاده است كه در اين ممالك ما اينطور به خودى خود شده باشد كه جوانها اين كارها را كرده، فكر اين يك مسألهاى بوده است كه روى يك نقشهاى كه از خارج دادهاند به اينها و طرح كردهاند و اينها هم در خارج اينها را عمل كردهاند. اين يك باب واسعى است كه علاوه بر آن مسائل ديگرى كه دارند، يك باب واسعى است كه از همه اطراف چشم و گوش جوانهاى ما را به روى مسائل حياتى ببندند، به مسائل ديگر منحرف كنند. قضيه روزنامهها عليحده، قضيه مجلات با آن وضعى كه مىدانيد عليحده و همين طور هر جا گوشت را باز بكنى مىبينى يكى از آن مسائل است، يك وقتى بود كه در تهران من گاهى عبور مىكردم همين طور كه آدم مىرفت موسيقى بود، در تمام دكانها صداى موسيقى كه پخش شد همانطور تا آخر موسيقى بود، اين مغز را اينطور متزلزل مىكردند، حواس را مىبردند دنبال اين مسائل كه مبادا راجع به آن مسائلى كه مربوط است به زندگىشان، مربوط به آن مسائل انسانىشان هست، مربوط به استقلال مملكتشان است مبادا متوجه به او بشوند و همين طور هم هست، توفيق هم يافتند كه اصلاً در طول اين پنجاه و چند سال الا كمى از اوقات آنهم كمى از مردم، توجه به اين مسائل اصلش نداشتند.
پيدا شدن روزنامه در منزل يك روحانى را نقصش مىدانستند
از آن طرف تبليغات دامنهدار كه طبقه روحانى را جدا كنند از مسائل روز، آنچنان تبليغ كرده بودند كه اوائلى كه من همان سال اول، دومى كه من آمدم به قم، در قم وضع جورى بود كه يكى از روحانيون كه رئيس بود، در اينجا مورد طعن مردم بود، مىگفتند در منزلش روزنامه پيدا مىشود، روزنامه پيدا شدن در منزل يك روحانى را نقصش مىدانستند. فلان آخوند، سياسى است و طعن مىزدند آخوند سياسى است به اينكه فلان آخوند سياسى است جدا مىكردند روحانيون را، محدودشان مىكردند به همان مسائل شخصى و از مسائل اجتماعى و مسائل سياسى جدا كردند و تبليغات همچو بود كه يك آخوندى اگر چنانچه مىخواست در اين امور دخالت كند مىترسيد از مردم، مطعون مىشد، كنار گذاشته شد. اينطور درست كرده بودند اين هم يك باب واسعى بود براى جدا كردن روحانيون از مسائل روز. يك باب واسع هم جدا كردن روحانيون از دانشگاه بود كه اين هم نقشه بود، براى اينكه من باب اتفاق اينها به نظر نمىآيد باشد، همه اينها طرحهائى بود كه درست كرده بودند براى اينكه استفادهها را ببرند و كسى حرف نزند. جدا كردن روحانيون از دانشگاه، پيش روحانيون اينطور منعكس مىكردند كه دانشگاهىها يك دسته فكلى نمىدانم كذا و كذا، پيش آنها هم مىگفتند آخوندها اصلاً دربارى هستند. اين دو تا قشر را از هم جدا مىكردند، نه فقط جدا، دشمن اين به او بد
صحيفه نور ج 8 صفحه 212
مىگفت، اين به او بد مىگفت، درگيرى تبليغاتى جدا مىكردند اين دو طايفه را از هم. طرحها بود براى اين جدائى در قبل از ماه رمضان كه وقت اجتماعات است و قبل از ماه محرم كه وقت اجتماعات است اينها يك طرحى درست مىكردند ماها غافل و بيچاره طرحى درست مىكردند كه تمام ماه مبارك مردم در منابر سر آن طرح با هم دعوا مىكردند. دانشگاهى به اينها حمله مىكرد، اينها به دانشگاهى، تمام ماه مبارك را به يك مسائلى كه ربطى نداشت به مسائل روز و زندگى سر اينها را گرم مىكردند و آن كنار مىنشستند و به ماها مىخنديدند. ما اينطور بىاطلاع از مسائل روز و بىاطلاع از نقشههاى شوم آنها. اين هم يك باب واسعى بود كه اينطور چيز كرده بودند و همين طور امثال اينها.
امروز بايد همه اقشار هوشيار و مجهز باشند در مقابل نقشههاى شيطانى
حالا بايد ما فكر اين مسائل باشيم هم طبقه روحانيون و هم طبقه دانشگاهى و دانشجويان و ساير طبقات به فكر اين مطلب باشيم كه الان اينها احساس كردهاند، لمس كردند كه اتصال مردم به هم آنها را شكست داد و نتوانستند مقاومت كنند، روى يك وحدت كلمه جامعه نتوانستند مقاومت كنند، با تمام جديتى كه آمريكا به صراحت و انگلستان به صراحت و شوروى هم براى حفظ اين جرثومه فساد مىكردند نتوانستند حفظش كنند و فهميدند كه اين براى اين بود كه قشرهاى مختلف با هم مجتمع شدند و مقصود همه هم اين بود كه يك حكومت عدل اسلامى. مجتمع شدند در اين مسأله حق. الان بيشتر ما احتياج به اين داريم كه خودمان را حفظ كنيم و مجهز باشيم. پيشترها اينها همه كارها را البته مىكردند لكن مسائل كلى در نظرشان بود، آنكه شايد اينها با هم مجتمع بشوند، شايد اين دو قوه متفكر روحانى و دانشگاهى با هم بشوند، شايد تودههاى مردم با اينها بشود، شايدها بود و روى شايدها اين همه نقشهها بود. حالا احساس كردند، در اين نهضت عينا ديدند كه مسأله چه بود، ديدند كه همه قدرتها در مقابل قدرت ايمان و اجتماع مردم بر امر اسلامى، فشل شده است. الان بيشتر نقشهها، نقشه شيطانى در كار است و الان بيشتر ما بايد هوشيار باشيم گمان نكنيم به اينكه ما حالا ديگر اين سد را شكستيم و تمام شد.
الان اينها مشغول تجيهزند. اجتماعات، اتصالات و اشخاصى كه با هم اصلش دوستى نداشتند، گروههائى كه با هم هيچ ابدا ارتباط نداشتند حالا پيوند كردند، پيوند مىكنند، شما روزنامهها را بخوانيد قضيه قانون اساسى و خبرگان، ببينيد چه گروههائى با هم مجتمع شدند براى اينكه كانديد بدهند.
مهم اين است كه خبرگان بايد خبرگان اسلامى باشد
توجه داشته باشيد كانديدهايتان اسلامى باشند. ما مىخواهيم يك مملكت اسلامى درست بكنيم، يك مملكت غربى نمىخواهيم درست بكنيم. مملكت اسلامى قانونش بايد اسلامى باشد، بايد آن كسانى را كه تعيين مىكنيد براى بررسى، خبره اسلامى باشند، مثل اين مىماند كه - مثلاً - ما
صحيفه نور ج 8 صفحه 213
بخواهيم يك كسى را معالجه كنيم برويم يك فقيه را چون فقيه است بياوريم براى معالجه - يك يك - اين را بايد طبيب باشد تا معالجه كند، فقيه هم هرچه فقيه باشد عقلش نمىرسد راجع به طب. ما مىخواهيم يك قانون اسلامى، يك جمهورى اسلامى. اين جوانهاى ما در خيابانها ريختند و غلبه كردهاند بر اينها، روى آن حس اسلاميتشان بود و الا اگر كلمه اسلام را بر مىداشتيم كنار مىگذاشتيم، مردم مگر بىعقلند كه بروند جلوى توپ و تانگ، مردم براى اسلام روند. صدر اسلام، سربازهاى اسلامى براى اسلام جانشان را به خطر مىانداختند يعنى خطر نمىديدند، خطر براى خودشان نمىديدند براى اينكه مردن را خطر نمىدانستند. جوانهاى ما اينطور شده بودند و الان هم هستند. الان هم بعضى وقتها شايد هر چند روزى يك دفعه يكى مىآيد بيخ گوش من مىگويد دعا كنيد من شهيد بشوم. جوان اينطور آمده است الان به ميدان. اين حس، حس انسانى و حس اسلامى ما را پيروز كرده است و روى اين حس است كه مردم خون خودشان را دادند. حالا بعد از اينكه رسيديم به اينجا بيائيم يك قانون آمريكائى درست كنيم، يك قانون اروپائى درست كنيم، يك قانون اساسى غربى درست كنيم، خون جوانهامان را هدر بدهيم، اين الان دست خودتان است. اين قانون پيشنويس است. پيشنويس هيچ چيز نيست. بايد رأى بدهيد. بايد نظر بدهيد و مهم اين است كه خبرگان بايد خبرگان اسلامى امين، مسلمان، متوجه غرب و شرق، تحت تأثير غربى و شرقى نباشند، تحت تأثير مكتبهاى انحرافى نباشند. اينهائى كه مىخواهيد قرار بدهيد اينطور نباشد كه تحت تأثير مكتب ماركس يا امثال اينها باشند، اينها بايد اسلامى باشند، مجلس خبرگان را كه مىخواهيد درست بكنيد بايد افراد خبير و دانشمند به احكام اسلام و اشخاصى كه امين هستند و اشخاصى كه تحت تأثير مكتبهاى انحرافى نيستند و اشخاصى كه با اين ملت هستند و اشخاصى كه دلسوز به اسلام هستند يك همچو اشخاصى را، البته اشخاص خبير مطلع و مطلع بر اوضاع روز، اينها را بايد تعيين بكنيد تا بررسى بكنند و يك قانونى كه مطابق با ميل همه ملت است كه آن عبارت از قانون غير مخالف با قانون اسلام است، هيچ چيزش مخالف با اسلام نباشد انشاءالله درست بشود و بعدش آنوقت به نظر همه مردم گذاشته بشود، مردم رأى به آن بدهند و آن قانون تصويب شده باشد. انشاءالله كه خداوند همه شما را حفظ كند، موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 214
تاريخ: 2/5/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى اميرآباد و جواديه تهران
پاسدارى در دولت اسلامى داراى شرافت زياد و مسئوليت بزرگ است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه همه ما سرباز اسلام باشيم و گوش به فرمان خداى تبارك و تعالى و من اميدوارم كه شما پاسداران همانطور كه پاسدار اسلام الان هستيد، پاسدار جمهورى اسلام هستيد، پاسدار خودتان هم باشيد. شما امروز با سمت پاسدارى در جمهورى اسلامى يك شرافت زياد و بزرگ داريد و يك مسئوليت بزرگ. اما شرافت براى اينكه خدمتگزار به اسلام، خدمتگزار به دين اسلام شريف است و اما مسئوليت براى اينكه شمائى كه براى اسلام هستيد و سرباز اسلام هستيد بايد همه چيزتان را اسلامى كنيد. خداى نخواسته اگر چنانچه از سربازهاى اسلام به مردم يك تعدى بشود، يك چيزى واقع بشود، يك مكروهى واقع بشود، اين پاى اسلام حساب مىشود. در رژيم طاغوتى هر كارى كه سازمانىها مىكردند و ديگران و قواى انتظامى، پاى طاغوت حساب مىشد. امروز اين رژيم رفت و رژيم اسلامى است شما هم پاسدار رژيم اسلامى هستيد. اگر خداى نخواسته از بعضى جوانهاى شما يك تندى، يك چيز مكروهى، يك چيزى واقع بشود كه مردم مثلاً خوششان نيايد، حالا ديگر نمىگويند رژيم طاغوتى، گويند در رژيم اسلامى هم اين مسائل هست و نمىگويند آن آدم اين كار را مىكند، مىگويند پاسدارها اين كار رامىكنند. اگر يك پاسدار قدمش را كج بگذارد، مىگويند پاسدارها اينجورى هستند چنانچه اگر يك روحانى پايش را كج بگذارد، مىگويند روحانىها اينطورى هستند. اين يك مسئوليت بزرگى است كه براى ما هست و براى شما. براى ما هست براى اينكه ما خودمان را منتسب به اسلام مىكنيم. ما هم مثل شما پاسدار اسلام هستيم انشاءالله. و براى شما هست براى اينكه شما الان پاسدار اسلام هستيد.
در رژيم اسلامى دولت و ملت از هم جدا نيستند با همند
خيلى مواظب باشيد كه صحيح رفتار بكنيد. با مردم برادر باشيد. فرق ما بين رژيم طاغوتى و رژيم اسلامى اينست كه در رژيم طاغوتى مردم جدا بودند از قواى انتظاميه، از رژيم. هر كدام مقابل هم ايستاده بودند. ملت هر چه مىتوانست كار شكنى مىكرد براى دستگاه دولتى. دولت هم هر چه ميكرد براى استفاده خودش و براى فشار به ملت بود. اما در رژيم اسلامى دولت و ملت از هم جدا نيستند،
صحيفه نور ج 8 صفحه 215
باهمند. دوست و برادرند. برادر باشيد با مردم. همين قواى انتظامى كه شما هم الان از اين قوا هستيد، اينها بايد در خدمت مردم باشند مردم احساس كنند كه شما در خدمت آنها هستيد، وقتى اين احساس بشود آنها مثل برادر با شما رفتار مىكنند، دعا به شما مىكنند، پشتيبان شما هستند. سرباز در دولت اسلامى مثل سربازان صدر اسلام با خداست اينكه در آن رژيمها تا يك صدائى بلند شد همه رها كردند و متصل شدند به ملت، براى اينكه كار، كار شيطانى بود، ملت هم پشتيبان نبود، خودشان هم از باطن پوسيده بودند. اما در رژيم اسلامى كار، كارخدائى است و سرباز، سرباز خداست و قوى است. چنانچه در صدر اسلام با يك عده كمى آن فتحها و پيروزىها نصيبشان شد، ايران را، روم را شكست دادند. شما هم الحمدلله با روحيه قوى، ايمان به خدا، اين طاغوت را شكست داديد و طاغوتى كه در باطن خودتان هست شكست بدهيد.
مهم اين است كه آن طاغوت را شكست بدهيد. اميدوارم كه انشاءالله با سلامت و سعادت و در تحت رهبرى آقا اين راه را طى بكنيد و اين نهضت را به آخر برسانيد كه يك حكومت اسلامى با محتواى اسلامى كه تمام جاها كه انسان پا مىگذارد ببيند كه اسلامى است. خداوند همه شما را موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 216
تاريخ: 2/5/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام جبل عاملى
بسمه تعالى
خدمت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى شيخ عبدالجواد جبل عاملى دامت بركاته
اميد است وجود محترم از بليات محفوظ و به وظايف الهى مشغول باشيد. ضمنا با توجه به لزوم تسريع در كار دادگاههاى انقلاب و رسيدگى به پرونده متهمان، لازم است جنابعالى در شهر سده (خمينى شهر) و توابع، دستور رسيدگى و اقدام در مورد پروندهها را بدهيد و به همين جهت جنابعالى به سمت قاضى شرع منصوب مىشويد تا مستقيماً در دادگاهها شركت و قضاوت نموده و احكام صادره را اجرا نماييد و در اصلاح كارهاى محول و مشكلات اهالى نيز به هر نحو مصلحت دانيد اقدام نمائيد.
از خداى متعال ادامه توفيقات جنابعالى را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 217
تاريخ: 2/5/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران ملكان آذربايجان
ايمان و وحدت،اين رمز پيروزى را حفظ كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
آذربايجانىها هميشه در نهضتهاى اسلامى پيشرو بودهاند و هميشه چشم ما به جوانهاى آنها و جوانهاى ساير ملت ايران روشن است. شما مىدانيد كه اين نهضت با قدرت اسلامى و با قوت ايمان پيش برد، وگرنه ما در مقابل آنها چيزى نداشتيم و آنها همه چيز داشتند و شما جوانان با قدرت ايمان اين نهضت را تا اينجا آورديد و به پيروزى رسانديد. اين قدرت ايمان را حفظ كنيد. اگر خداى نخواسته سستى يا تفرقهاى پيش بيايد يا مخالفت قشرها با يكديگر پيش بيايد، خوف آن است كه دشمنهاى شما با هم متحد بشوند و بر ما غلبه كنند آنوقت است كه اسلام را كنار زنند و بر ما حكومت مىكنند، همان حكومتهاى جابرانه، ليكن اگر اين ايمان و اين وحدت را حفظ كنيد و همه به سوى اسلام باشيد هيچ قدرتى بر شما پيروز نخواهد شد.
آنها الان در صددند كه با هم ارتباط پيدا بكنند و شما را از هم جدا كنند. اين گروهها، اين منطقهها را با تبليغات غلطشان از هم جدا كنند، با اسمهاى فريبنده. در حاليكه ما مىخواهيم به ملت خدمت بكنيم در صورتى كه آنان دشمن ملت هستند.
اينها كسانى هستند كه در طول مدت رژيم منحوس شاهنشاهى به او كمك مىكردند و در خدمت او بودند، الان هم براى خدمتگزارى به آن رژيم است يا خدمتگزارى به اربابهاى رژيم اين فساد را مىكنند، مىروند در كردستان يك جور تبليغ مىكنند، در خوزستان جور ديگر، پيش شماها يك جور، در دهات طور ديگر، در شهرستانها از طريق ديگر، در كارخانهها پيش زارعين طورى ديگر. مقصد اين است كه نگذارند جمهورى اسلامى به معناى واقعىاش تحقق پيدا كند، براى اينكه از اسلام مىترسند، اينها مىدانند كه اگر عدل اسلامى محقق شود، براى توطئه گرها، براى طاغىها، براى چپاولگرها ديگر راهى باقى نمىماند و لهذا دست و پا مىزنند كه نگذارند جمهورى اسلامى آنطور كه ميل ماست تحقق پيدا بكند. ولى انشاءالله به قدرت شماها و با قدرت اسلام و به پشتيبانى ولى عصر سلام الله عليه ما پيروز هستيم و شما جوانها انشاءالله موفق و مويد باشيد. انشاءالله خداوند به شما توفيق عنايت كند و اين را با هم برويد و به مقصد برسيد تا دنيا بفهمد كه حكومت عدل على يعنى چه.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 218
تاريخ: 3/5/58
پيام امام خمينى به مناسبت حلول ماه مبارك رمضان
بسم الله الرحمن الرحيم
باحلول ماه مبارك رمضان، ماه عبادت و سازندگى، ماه تجديد قواى معنوى، شهرالله الاعظم كه در آن عموم مسلمانان در صف واحد متوجه به موضع قدرت لايزال و تجهيز در مقابل قواى طاغوتى هستند، لازم است با توحيد قدرت و قدرت واحده در مقابل طاغوتهاى زمان و چپاولگران بين المللى بپا خيزند و از ممالك اسلامى دفاع كنند، دست خائنان را كوتاه و اميد آنان را قطع نمايند. اكنون عموم مسلمانان و مستضعفان و خصوصاً ايران عزيز و لبنان و فلسطين مغصوب، مراحل حساسى را در پيش دارند. ايران با اخلالگران وابسته به رژيم و منحرفين و صهيونيسم جهانى و لبنان و فلسطين با اسرائيل دشمن اسلام و مسلمين و مفسد آدمخوار روبروست. اكنون برادران مسلمان ما در فلسطين و لبنان گرفتار تجاوزات غير انسانى اسرائيلاند و اگر خداى نكرده اسرائيل در آن ميدان پيروز شود، دامنه تجاوزاتش را به ساير كشورها نيز خواهد كشيد. مقتضى است در اجتماعات ماه مبارك به برادران فلسطينى و لبنانى دستجمعى دعا شود.
لازم است در آستانه فرا رسيدن ماه مبارك رمضان مطالبى را تذكر دهم:
1- در اين موقع حساس كه بيش از هر وقت ديگر احتياج به اجتماعات اسلامى داريم، لازم است ملت مسلمان ما در تمام بلاد به مساجد روى آورند و نهضت را از راه مساجد كه دژهاى محكم اسلامند، زنده نگه دارند و با شعارهاى اسلامى نهضت را پيش برند.
2- خطباء محترم و اهل منبر، مردم را به وحدت كلمه و ادامه نهضت و تقوى و صبر انقلابى دعوت كنند و از اختلاف و تفرقه كه اساس شكست و عقبماندگى است بترسانند و با ياد آورى جهاد سيد مظلومان و مصيبات وارده بر آن حضرت، ملت را به مجاهدت تا پيروزى نهائى و رسيدن به حكومت اسلامى در تمامى ابعادش فرا خوانند. ذكر فداكارىها و مجاهدات مجاهدين صدر اسلام، نه تنها در امروز، بلكه تا ابد اسلام را زنده نگه مىدارد.
3- لازم است علماء جميع بلاد، از مركز تا دورترين استانها و شهرستانها براى رسيدن به هدف اسلامى تشريك مساعى نمايند و براى انتخاب مجلس خبرگان، همه مجتمعاً در انتخاب كانديدا مشترك باشند و هر يك يا هر محل كانديداى جداگانه نداشته باشند، كه در اين تفرق، خوف شكست و مخاطره عقب راندن اسلام و احكام مترقى آن است. امروز، چنانچه ملاحظه مىنمائيد بعضى
صحيفه نور ج 8 صفحه 219
از گروههائى كه با هم اتحاد نداشتهاند، در اين امر متحد شده و كانديداى مشترك تعيين نمودند. من بيم آن دارم كه شما از حق خود متفرق شويد و خداى نخواسته سستى در انقلاب پديد آيد. لازم است در اين امر حياتى، براى مصالح اسلام از مقاصد ديگر دست برداشته و همه علما و قشرهاى علاقهمند به اسلام، خصوصاً جوانان پرشور اسلامى در تعيين خبرگان، متحد شوند. در اين صورت خداوند تعالى با شماست. اميدواريم كه در اين چند روز، كانديداهاى مشترك همه علماء بلاد و علاقهمندان به اسلام را در رسانهها بشنوم و بخوانم. از خداوند تعالى قدرت اسلام و پيروان را خواهانم.
4- من با پشتيبانى ملت عظيم مسلمان، از موضع قدرت به بدخواهان نهضت اسلامى و به توطئهگران راست و چپ اخطار مىكنم كه دست از افساد و توطئه برداريد و براى مصالح كشور به ملت بپيونديد و از نفاق و خدمت به اجانب بپرهيزيد و گمان نكنيد با اين حركات جاهلانه مىتوانيد ملت را از مسير خود باز داريد و نيز به مطبوعات و رسانههاى جمعى همين اخطار را اكيداً مىكنم، آزادى غير از توطئه است. از توطئههاى خلاف مصالح عاليه اسلام و كشور و ملت جدا جلوگيرى مىشود و من در صورت احساس خطر جدى، مسائل را با ملت عزيزم در ميان مىگذارم تا ملت دلير، خود تصميم لازم را بگيرد، كه تا به حال در مسائل مختلف، تصميم قاطعانه گرفته است.
5- اينجانب به برادران اسلامى، در همه كشورها خصوصاً به برادران عرب و ملت عظيم عرب كه پيشتازان اسلامند، خطر عظيم اجانب، خصوصاً صهيونيسم را كراراً اعلام كردهام. لازم است در شهر رمضان كه ماه اجتماعات اسلامى است، مومنين در مجامع عمومى پرده از توطئههاى اين غول جهانخوار برداشته و خطرات دشمن انسانيت را بر ملا كنند.
6- لازم است از متفكرين بزرگ جهان اسلام دعوتى به عمل آيد تا ابعاد مختلف انقلاب كبيراسلامى ايران تشريح گردد و ضرباتى كه اين انقلاب بر پيكر جهانخواران بين المللى زده است ارزيابى گردد تا تبليغات سوء دشمنان انقلاب اسلامى ما نقش بر آب گردد. از خداوند متعال عظمت اسلام و كشورهاى اسلامى را خواستارم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 222
تاريخ: 10/5/58
پيام امام خمينى به آيتالله دستغيب
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرت مستطاب حجت الاسلام و المسلمين آقاى حاج سيد عبدالحسين دستغيب دامت بركاته، مرقوم محترم كه حاكى از صحت مزاج شريف بود واصل گرديد طومارى هم از اهالى محترم شيراز وسيله حامل نامه رسيد كه خواستار شده بودند جنابعالى دعوت آقايان را جهت اقامه نماز جمعه بپذيريد و بدين ترتيب مناسب است جنابعالى اقدام فرموده و نماز جمعه را در شيراز بخوانيد، از خداى تعالى ادامه توفيقات و سلامتى آنجناب را خواستارم.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 220
تاريخ: 8/5/58
پيام امام خمينى به ملت ايران در آستانه انتخابات مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه انتخابات خبرگان براى بررسى پيشنويس قانون اساسى جمهورى اسلامى لازم است با ملت شريف و مبارز مطالبى را در ميان گذارم:
1- ملت شريف با نهضت عظيم خود و قيام مردانه، با ايثار جان و خون و از دست دادن دهها هزار شهيدان ارجمند و به جا گذاشتن دهها هزار معلول و معدوم، كشور را از لوث وجود خيانتكاران و اجانب پاك و با رفراندم بىمانند خود به جمهورى اسلامى رأى مثبت داد كه حكومت عدل اسلامى برقرار و احكام مترقى اسلام اجرا شود و از اين جهت جمهورى صد در صد اسلامى است و قانون اساسى آن بايد به هيچ وجه مخالف با احكام اسلام نباشد و براى رسيدن به اين مقصود لازم است با شور و شعف همانند رفراندم، زن و مرد و بزرگ و كوچك به صندوق آراء هجوم برده و آراء خود را در آن بريزند و هر چند ماه مبارك است و زحمت دارد لكن اين امر از عبادات بزرگ محسوب خواهد شد.
2- خبرگانى كه براى رسيدگى به قانون اساسى جمهورى اسلامى انتخاب مىشوند بايد آشنا به مسائل اسلام و خبره در آن باشند و نيز معتقد به اسلام و متعهد و امين و ملى و مورد اعتماد و بىگرايش به چپ و راست و پرهيزكار باشند. ملت عزيز! سرنوشت خود را به كسى دهيد كه در مسير شماست كه مسير اسلام است. در هر شهرستان و حوزه انتخاباتى علماى اعلام و معتمدين محل منتخبين خود را با وحدت كلمه تعيين و ملت را دعوت به انتخابات آنان كنند و من اميدوارم كه ملت شريف از ارشاد علماى اعلام خود بهرهمند شده و اسلام و مصالح كشور اسلامى را با اين عمل انسانى - اسلامى حفظ نمايند.
اينجانب راجع به قانون اساسى و خبرگان مطالبى دارم كه انشاءالله بعد از اين بيان مى كنم.
3- اين روزها در بعضى مصاحبات و مطبوعات مطالبى مبنى بر نزديكى خطر منتشر مىشود كه جز جنگ اعصاب و تبليغات بى سرو پا چيزى نيست. ملت ما كه قدرت شيطانى عظيم دشمن را از دست او گرفت و رژيم شاهنشاهى را از تاريخ محو كرد از اين تبليغات بىمايه نمىهراسد. امروز به خواست خداوند متعال قدرت در دست ملت است و جوانان برومند ايران چون سدى عظيم در مقابل دسيسهها و توطئهها ايستادهاند و ما هيچ باكى از اين ريشههاى گنديده نداريم و تمام توطئهها را در نطفه خفه
صحيفه نور ج 8 صفحه 221
مىكنيم. من به ملت مبارز اطمينان مىدهم كه خطرى ما را تهديد نمىكند و توصيه كنم كه از موضع قدرت هوشيارانه مراقب توطئهها باشند و راه را بر خائنان به ملت و كشور ببندند و وحدت خود را حفظ كنند و از تبليغات منحرف رسانهها نترسند كه خداوند متعال پشتيبان ماست.
4- من ارباب جرايد و رسانهها و گويندگان رانصيحت مىكنم كه دست از اين شايعه افكنىها بردارند و مسائل بيهوده و مطالب دروغ را براى زياد شدن تيراژ پخش نكنند، كه اگر احساس توطئه و فساد شود ملت با آنها به طورى ديگر عمل مىكنند.از آزادى سوء استفاده نكنيد و مسير ملت را رها ننمائيد و از بزرگنشان دادن و قايع كوچك بپرهيزيد كه صلاح ملك و ملت در آن است. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page