-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 115
تاريخ: 23/4/58
پيام امام خمينى به حجتالاسلام توحيدى
شاهرود - حضرت مستطاب حجتالاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ على توحيدى دامت بركاته تلگراف تسليت آقايان علماى اعلام شاهرود در مورد رحلت مرحوم حجتالاسلام و المسلمين آقاى مهدوى قدس سره و اصل و موجب تأثر گرديد. مراتب تأثر و تسليت اينجانب را به آقايان محترم و بازماندگان ابلاغ فرمائيد. سلامتى و توفيق شما را از خداى تعالى خواستاريم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 116
تاريخ: 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرهنگيان شهرستان شهرضا
بسم الله الرحمن الرحيم
آموزش تنها اثر ندارد و پرورش پهلوى آموزش بايد باشد، يعنى جوانها وقتى كه در دانشگاهها و دانشسراها بروند براى تحصيل، اگر همان تحصيل محض باشد، گاهى وقتها شايد مضر هم باشد به حال كشور. بسيارى از ضررهايى كه به كشور ما وارد شده است، از همين تحصيلكردهها وارد شده است. طرحهاى منافى با كشورما بسيارش به دست همين تحصيلكردهها شده است، تحصيلكردههايى كه آموزشى داشتهاند لكن پرورش نداشتهاند، تحصيلكردههايى كه فقط براى منافع شخصى خودشان كارها را انجام مىدادند. كسى كه پرورش صحيح ندارد و آموزش هم صحيح فرض كنيد دارد، خيلى هم آموزشش به سطح عالى است، اين ضررش به كشور از مردم عادى بيشتر است. مردم عادى نمىتوانند آنطور ضرر به كشور بزنند، اينها تحصيلكردهها هستند كه مىتوانند يك طرحهايى بريزنند براى استفاده ديگران.
اشخاصى كه در اطراف اين پدر و پسر بودند، اينها از همان تحصيلكردههايى بودند كه در اروپا و آمريكا تحصيل كرده بودند لكن فقط آموزش بود، پرورش اسلامى، پرورش انسانى نداشتند و لهذا آن ضررى كه به كشور ما از ناحيه دانشمندان اين كشور وارد شده است، آن ضرر از ناحيه ديگران وارد نشده است، حتى ساواكى هم مثل آنها به ما ضرر نزده است. آنها افكار را ضايع كردند، آنها جوانهاى ما را فاسد كردند.
از اين جهت فرهنگ در كنار آموزش بايد پرورش داشته باشد. همان اسم نباشد كه آموزش و پرورش، واقعيت باشد، هم تحصيل باشد به مدارج عاليه و هم همراه تحصيل تربيت باشد و جوانهاى ما تربيت بشوند به يك تربيتهاى انسانى، به يك تربيتهاى اسلامى كه همان تربيتهاى انسانى است. اگر چنانچه تربيت انسانى بشوند جوانهاى ما، اينها ديگر خيانتكار به كشور خودشان نمىشوند، اينها ديگر طراح نيستند براى اينكه منافع كشور ما را به ديگران بدهند.
عمده اين است كه فرهنگ، يك فرهنگ متحول بشود، يك فرهنگى كه از آن غربزدگى بيرون بيايد. همه چيزمان بايد اينطور بشود، استقلال فكرى، استقلال باطنى داشته باشد، علاوه بر اينكه استقلال بايد داشته باشد و كسى در فرهنگ دخالت نبايد بكند، بايد استقلال فكرى داشته باشد. خودش را مستقل و آزاد و روى پاى خودش باشد. اينطور نباشد كه توجهش به اين باشد كه غرب چه
صحيفه نور ج 8 صفحه 117
مىكند ما هم دنبال آن، آنها چه مىگويند و ما هم دنبال او.
اين مصيبت بزرگى كه بر ايران و ممالك شرقى مطلقاً وارد شده است كه گوششان به اين است كه غربىها چه كنند و چه مىگويند و چه عمل مىكنند و خودشان را از دست بكلى دادهاند، استقلال فكرى خودشان را، محتواى خودشان را از دست دادهاند، اين ضررى است كه بالاتر از ضرر نفت و - نمىدانم - امثال اينهاست. اين را بايد فرهنگ جبران بكند كه فرهنگ ما طورى باشد كه بعد از انشاءالله چند سال ديگر افرادى كه از فرهنگ بيرون مىآيند يك افرادى متكى به نفس كه خودشان را ببينند، نه تبع ببينند، نه دنباله ببينند و گمان كنند كه هر چه آنها كردند، ما بايد دنبال آنها باشيم. بايد مملكت خودشان را و خودشان را مستقل ببينند و خودشان اداره بكنند مملكتشان را، خودشان با استقلال فكرى خودشان دنبال مملكت و مصالح مملكت باشند.
من انشاءالله اميدوارم كه همه شما موفق باشيد و همه ما موفق باشيم به اينكه انسانها ساخته بشوند در اين مملكت، انسان سازى باشد مملكت. چنانچه برنامه اسلام انسان سازى است فرهنگ انشاءالله انسان ساز باشد. خداوند همه شما را تأييد كند انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 118
تاريخ: 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كانون دارالتعليم مهدويه قزوين
بسم الله الرحمن الرحيم
سورهاى را كه اين خانم خواندند، اين مىتواند برنامه باشد از براى مسلمين و برنامه اسلام باشد. مىفرمايد: اقراء بسم ربك الذى خلق قرائت را شروع مىكند كه اول امر، قرائت را شروع مىكند كه اول امر، قرائت است اما قرائت به اسم خداى تبارك و تعالى. برنامه اين است كه قرائت اول رشد انسانى است و براى رشد انسانى است، قرائت تنها نباشد، آموزش تنها نباشد، آموزش تنها ممكن است كه براى يك كشورى مضر هم باشد، آموزش باشد با تربيت كه در آيه مىفرمايد: اقراء بسم ربك قرائت كن، به اسم رب قرائت كن، با اسم رب شروع كن به قرائت. اگر قرائت با اسم رب شروع شد اين هم پرورش است و هم آموزش. قرائت پرورش است، آموزش است و با اسم رب وقتى كه شد آموزش است، پرورش است. هم پرورش را و هم آموزش را در آيه شريفه مىفرمايد بلكه دستور كليه همه كارهاى انسانى در اين آيه شريفه هست كه فقط قرائت نيست كه بايد به اسم رب باشد، قرائت هم يكى از مصاديقى است كه بايد به اسم رب باشد و با توجه به خدا باشد. همه كارهائى كه شما انجام مىدهيد، همه تحصيلاتى كه مىكنيد، همه اقداماتى كه مىكنيد تمام اينها با اسم رب شروع بشود، اگر همه با اسم رب شروع بشود، آموزش ممكن است مفيد باشد از براى اينكه آموزش توام با پرورش است. تمام صدماتى كه، بيشتر صدماتى كه به بشر وارد مىشود از طريق آموزش بىپرورش است. تمام اين آلاتى كه درست شده است، تمام اين آلات جنگى كه درست شده است، آلات منهدم كنى كه درست شده است، به دست اشخاصى بوده است كه آموزش داشته لكن پرورش صحيح نداشتهاند و لهذا با علم خودشان طرح فناى برادرهاى خودشان و همجنسهاى خودشان را مىريزند.
در مملكت ما هم، آن مقدار كه از دست آموزش و آموزش خواهان و آنهائى كه آموزششان زياد بوده است صدمه ديدهاند ملت ما، از دست ديگران نديدهاند براى اينكه اين متفكران و اين دانشمندان بودهاند كه طرحهاى تخريبى را، طرحهاى فنا كننده ملت را مىريختند براى اينكه آموزش داشتند لكن آموزش در كنار پرورش نبود. شماها كه مربى هستيد يا خواهيد تربيت بكنيد فرزندان خودتان را يا جامعه را، بايد توجه به اين آيه شريفه داشته باشيد كه اقراء بسم ربك مىخواهيد آموزش بدهيد و مىخواهيد آموزش پيدا كنيد، قرائت كنيد، با اسم رب باشد، با توجه به خدا باشد، با تربيت الهى باشد. اگر يك انسانى، هم علم داشت و هم تربيت الهى داشت اين مفيد خواهد شد براى مملكت
صحيفه نور ج 8 صفحه 119
خودش و هرگز يك مملكتى از دست آن كه آموزش و پرورش دارد صدمه نمىبيند. صدمههائى كه وارد مىشود بر مملكت غالبا از اين متفكرين بىپرورش، آموزشهاى بىپرورش واقع مىشود، علم را تحصيل مىكنند لكن تقوى ندارند، لكن پرورش باطنى ندارند، از اين جهت عمال خارجى مىشوند، از اين جهت نقشهها را براى فناى مملكت خودشان مىكشند.
خداوند انشاءالله شما بانوان را كه مركز پرورش بچههاى كوچك هستيد، تا آخر موفق كند شما را به اينكه اين بچهها را خوب آموزش و پرورش بدهيد و پرورش از دامن شما شروع مىشود. دامن بانوان است كه بچههاى خوب را پرورش دهد. ممكن است كه يك بچهاى كه شما خوب تربيت بكنيد يك ملت را نجات بدهد و توجه داشته باشيد كه بچهها را خوب تحويل جامعه بدهيد و آموزشتان با پرورش باشد. خداوند به همه شما توفيق بدهد و سلامت بدهد، سعادت بدهد. سلام بر همه شما.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 120
تاريخ: 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه ورزشى اصفهان
تلاش دامنهدار ابرقدرتها جهت سركوب و انحراف نيروهاى مبارز و مؤمن
بسم الله الرحمن الرحيم
نقشه اين بود كه همه نيروها را يا متوقف كنند و يا منحرف. نقشه اين بود كه هر جايى كه احتمال بدهند كه در مقابل اجانب يك نيرويى باشد، يا سركوب كنند يا منحرف. اين يك نقشهاى بود كه با اين نقشه رضاخان آمد روى كار و ادامه داد به جنايات خود و با اين نقشه محمدرضا آمد براى تكميل كار و خدمت به خارجىها. رضاخان را آنوقت انگليسىها آوردند، چون آنوقت زور آنها بيشتر بود. آنها رضاخان را آوردند، چنانچه جنگ عمومى كه پيدا شد، در راديو دهلى انگليسىها اعلام كردند به اينكه ما رضاخان را آورديم و به سلطنت رسانديم و چون خيانت كرد او را برديم. و محمدرضا را متفقين روى كار آوردند به اعتراف خودش كه در يك كتابى نوشت (ولو بعد او را محوش كردند) نوشت كه متفقين كه آمدند صلاح ديدند كه من باشم، سلسله ما باشد. و اين يك نقشهاى بود كه، اين يك نقشهاى بود كه خارجىها و آنهايى كه نقشهكش هستند براى چاپيدن اين ممالك اسلامى، ممالك شرق مثلها، اينها نقشه داشتند كه در همه جا نيروهايى كه احتمال مقاومت در مقابل اجانب در آنها مىدادند اين نيروها را يا خفه كنند و يا منحرف كنند از آن راهى كه دارند. و لهذا ديديم و شماها اكثراً يادتان نيست، بعضى از شما يادتان هست كه زمان رضاخان نقشه را به اينطور پياده مىكردند كه روحانيت را سركوب مىكردند، سركوب كردند سخت و مجالس وعظ و خطابه و مصيبت را قدغن كردند به طورى كه شايد در تمام ايران يك مجلس علنى نبود، اگر بود سرى. در قم من يك مجلس سراغ داشتم كه سرى، قبل از آنكه صبح بشود يا قبل از آفتاب تمام بود و آن هم مثل اينكه گرفته شد. براى اينكه اينها اينطور تشخيص داده بودند كه روحانيت يك قوهاى است و اين مجالس وعظ و مجالس خطابه و مجالس سيدالشهدا سلامالله عليه يك قدرتى است كه ممكن است يك وقتى از اين قدرت استفاده بشود و جلوى آن چپاولگرىها را بگيرد. آنها با اطلاع كامل از وضع خزائن زيرزمينى كه اين دولتها، اين ملتها، اين كشورها، كشورهاى شرقى دارند و بالخصوص ايران زياد مورد نظرشان بود و قدرتى را كه احتمال مىدادند آنوقت كه بتواند يك مقاومتى بكند و ديده بودند كه در طول تاريخ همين قدرتها مقاومت كردهاند، اين قدرت را سركوب كردند با دست رضاخان و پليس آنروز و سازمانهاى آن روز. منتها بعد نقشه عوض شد. نقشه اين شد كه با تبليغات، علاوه بر فشارهايى كه مىآورند، تبليغات
صحيفه نور ج 8 صفحه 121
بر ضد آن قدرتهايى كه ممكن است يك وقتى بر خلاف آنها يك خودنمايى بكنند و نقشه اينها را بشكنند و تبليغات را شروع كردند. و در زمان رضاشاه هم تبليغات زياد بود به طورى كه مردم را (آنهايى كه آگاه نبودند) از روحانيت تقريباً بسيارشان را برگرداندند.
در زمان اين پسر كه بدتر از آن پدر در يك دهاتى بود، در اين زمان تبليغات زياد شد به طورى كه اين تبليغات در دانشگاه هم، جوانها هم كه جوانهاى خوبى بودند، تبليغات در آنها هم اثر كرد. چه حيف كه يك وقتى بود كه در دانشگاه اسم يك معمم را شايد نمىشد ببرند، بلكه در دانشگاه بعضى از آيات قرآن را در ديوار مىنوشتند و مسخره كردند، براى اينكه آنها كه منحرف مىكردند اينها را از راه حق نقشهشان اين بود كه مبادا يك وقت اسلام قدرت پيدا بكند در جامعه و روحانيت كه خدمتگزار اسلام است آن هم قدرت پيدا بكند و جامعه را بكشد به طرف مخالفت با دستگاهها و مخالفت با اجانب.
در همه قشرهايى كه يك احتمالى مىدادند كه شايد مقاومتى در اينها باشد، به يك وضعى وارد مىشدند و يا آنها را منحرف مىكردند و يا سركوب مىكردند. قشر شما پهلوانان هم مستثنى نبوده، قشر ورزشكارها هم مستتثنى نبوده از اين، براى اينكه اينها هم يك جمعيت متدين بودند، علاقهمند به اسلام بودند و قدرتمند. اينها را هم به يك جورى سرگرم مىكردند، نمىتوانستند از اسلام منحرفشان كنند، گوش نمىدادند به حرف اينها در آن باب اما منحرف مىكردند از مسائل اصلى. يك بساطى درست مىكردند كه سرگرم بشوند به آن بساط و از مسائل اساسى مملكت غفلت بكنند. در همه قشرها اين مسائل پيش مىآمد، مستقيماً يا سركوبى مىكردند، اگر نمىتوانستند انحراف ايجاد كنند، سركوبى مىكردند و يا اگر سركوبى را صلاح نمىدانستند يا او را انحراف را بهتر مىدانستند به تبليغات منحرفشان مىكردند از آن راه و اگر اين هم نبود، سرگرمشان مىكردند به يك كارهاى ديگر. قشر روحانى را سركوب كرد رضاشاه و با بهانههاى مختلف كه شايد اكثراً يادتان نباشد كه چه بساطى بود و بعد كه دانشگاه پيدا شد و دانشگاه هم يك قدرتى به نظر آنها بود كه در مقابل ممكن است بايستند شروع كردند تبليغات انحرافى در ايجاد يك انحرافات كه اذهان جوان را با تبليغات كه زود مىشود برگردانيد او را، تبليغات دامنهدار از اصل مذهب شروع كردند تا اسلام اصل و اساس را تبليغات دامنهدار به خلاف كردند. و بعد هم جدا كردند روحانيت را از دانشگاه، هر كدام را مفقود كردند. آنها را هم بسيارشان منحرف كردند، البته در آنها، آنهايى بودند كه بسيارى منحرف نبودند لكن نمىتوانستند، چون قدرت در دست آنها بود و بعضى از آنها هم منحرف كردند به طورى كه ايجاد دشمنى بين دانشگاه و روحانى كردند. مىديدند كه اگر اين دوبار مستمر شوند، خطرناك است. بنابراين چند جور اينها نقشه داشتند. يكى نقشه سركوبى كه آنى را كه نمىشود الا به سركوبى، سركوبش كنند، حبس ببرند، زجر بدهند، به بهانههاى مختلف بگيرند (زمان رضاشاه بدتر بود در قضيه، گرفتار شديم، زمان اين هم بود) و آنكه را مىشود منحرفش كرد، منحرفش كنند، آنكه نه، انحراف عقيدتى مىتواند در او تأثير بكند، آنها را بيايند و سرگرمشان كنند به يك مسائلى كه سراغ همان مسائلى را كه خودشان است
صحيفه نور ج 8 صفحه 122
سرگرم كنند و به دستجات زيادى را، شماها را سرگرم كنند به همان محيطى كه خودتان داريد و جورى وضع راپيش بياورند كه شما به مسائل سياسى كم توجه كنيد يا نكنيد. يك دستههاى زيادى هم از جوانهاى ما را براى اينكه منحرفشان كنند از اساس، به مراكز فحشا كشيدند كه بيشتر جوانهاى ما از اين راه انحراف پيدا كردند. مراكز فحشا در همه جا و خصوصاً در شهرهاى بزرگ و بالاخص در تهران مراكز زياد براى فحشا و براى آن كارهايى كه مىدانند، درست كردند، دامن زدند، آسان كردند رسيدن به شهوات را. راديو و تلويزيونى كه بايد مربى جوانها باشد منحرف كننده شد، سينما و تئاتر كه بايد مربى جامعه باشد منحرف كنند شد. با تمام قوا كوشش كردند كه اين ملت را اولاً از هم جدا كنند، تكه تكهاش كنند، صنف دانشگاهى عليحده براى خودش يك مطلبى باشد، روحانى عليحده باشد، ورزشكار عليحده باشد، بازارى عليحده باشد، همه را تكه تكه كنند، آنقدرى كه مىتوانند منحرف كنند و نيروى جوانى را به باد بدهند.
تبليغات سوء اجانب در شستشوى مغزى و از خود بيگانه ساختن ملت
و يك راه ديگر هم قضيه تبليغات دامنهدارى براى ترقياتى كه در غرب هست كه جوانهاى ما را غربزده كنند، اعتماد به كشور خودشان را از آنها بگيرند، اينها ديگر اتكال به خودشان نداشته باشند، هر صحبتى كه مىشود صحبت از غرب پيش بيايد، خيابانها را به اسم آنها اسمگذارى كنند، ميدانها را به اسم آنها اسمگذارى كنند، مراكز علم را با اسم آنها چه بكنند، جورى تربيت كنند اين ملت را كه خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد، بجاى آن يك آدم غربى بنشيند. يك آدم اسلامى شرقى كه بايد متكى به خودش باشد، متكى به مكتب خودش باشد اين را شستشو كنند، شستشوى مغزى به اصطلاح بكنند و به جاى يك آدم شرقى، يك آدم غربزده درست بكنند كه هر چه صحبت بكنند، از آنها. گويندههايشان بگويند كه ما همه چيزمان را انگليسى مىسازد، ما اگر بخواهيم به تمدن برسيم، همه چيزمان بايد انگليسى باشد. گوينده معروفشان، اينطور. الان هم ملاحظه مىكنيد كه اين مسأله هست تا يك كسى مريض مىشود بايد برود اروپا. طبيب نداريم ما؟ داريم طبيب، اما جورى تربيت شدهاند اينها كه حتى خود طبيبها هم اتكاء به نفسشان از دست رفته، خود طبيب هم وقتى بروند، مىگويد ديگر گذشته بايد برود به جاى ديگر، مىرود آنجا هم اكثراً نتيجه معلوم نيست حاصل بشود. ما را از خودمان جدا كردند. آن شجاعت انسانى كه در انسان بايد باشد و همه چيز را طرد كند و بگويد من هستم در مقابل همه، از او گرفتهاند، مىگويد من هيچ هستم و همه آنها هستند. در صورتى كه اين اشكال در كار نيست و آنها ترقيات مادى زياد كردند، ما اين را در آن اشكالى نداريم لكن اشكال سر اين است كه ما آدابمان را هم از آنها مىخواهيم بگيريم، قوانينمان را هم مىخواهيم از آنها بگيريم، آنوقت هم كه قانون اساسى را نوشتند، از بلژيك و بعضى جاهاى ديگر گرفتند و نوشتند. همه چيزمان را خيال مىكنيم آنها مقدمند، در صورتى كه در تمدن مقدم نيستند بلكه بسيار عقب افتادهاند، آنى كه جلو هستند اين است كه آلاتى درست كردند آدمكش. دنيا را به آتش مىزنند اينها. اخيراً هم مىگويند يك چيزى درست كردهاند، يك بمبى
صحيفه نور ج 8 صفحه 123
درست كردهاند، كه پنج مقابل زيادتر از آنى است كه در آن 200 هزار نفر را در يك بمب كشتند. افتخارشان به اين كه دنيا را متبدل كردهاند و مىخواهند بكنند. يك جمعيت آدمكش و آدمخوار، اگر تمدن اين است، همه عالم بايد از تمدن بيزار باشند. مجرد اينكه طياره درست كنند، ما قبول داريم خوب جهت ماديش صحيح است، اما جهت انسانيش، آن چيزى كه بشر را به آرامش مىكشد، آن چيزى كه انسان را متمدن مىكند، در غرب از آن خبرى نيست. اگر باشد، در شرق است. آنكه ضامن اين است كه يك كشورى درست بكند كه متمدن باشد، آزاديخواه به معناى حقيقيش باشد، استقلال داشته باشد به معناى حقيقيش، آن مكتب انسانيت است، غير از او هيچ نيست. آنكه مىتواند آزادى به مردم بدهد، آن آزادى كه در غرب است يك قدرى فحشاست كه هر جورى دلشان مىخواهد عمل كند در شهوات، هيچ قيد و بندى نباشد، آزادند هر طورى دلشان مىخواهد در فحشا غوطهور شوند. يك مقدارش هم كلاه سر ما گذاشتن است كه ما آزادى مىدهيم. در زمان رژيم سابق مىگفتند كه آزادى زياد دادند كارتر مىگفت كه زياد آزادى دادند به اين ملت، اين فريادى كه از مردم بلند مىشود، براى اينكه آزادى زياد است!! اين حبس و اين زجر و اين بساطى كه در ايران بود و يك حبس بود مملكت ما كه 35 ميليون جمعيت توى حبس بودند، نه يك مطبوعات ما آزاد بود، يك كلمه نمىتوانستند بنويسند، نه راديو آزاد بود، يك كلمه نمىتوانستند خلاف بگويند، همه آن ديكته بود و از طرف سازمان امنيت درست مىكردند و دست اينها و از طرف بالاترها هم درست مىكردند و دست آنها هم مىدادند. يك وكيل را ملت تعيين نكرده، اينكه حالا فلان جمعيت مىگويند كه نخير ما آزادى داشتيم و وكيل خودمان است، براى اينكه مىخواهند اين را از آن چيزى كه دادگاهها دارند مطالعه مىكنند، مىخواهند نجات بدهند نه اين است كه وكيل را خودشان تعيين كردند، خودى در كار نبود كه تعيين كند. آزادى به اين معنا كه مردم در انتخابشان آزاد باشند، در اقوالشان آزاد باشند، مطالبى كه دارند بتوانند بگويند، هيچ اصلاً نبود.
جديت در تحقق محتواى اسلام در داخل و خارج
آنى كه آزادى به مردم مىدهد، آزادى در حدودى كه فحشا نباشد، آنى كه مخالف با شخصيت انسانى است، نباشد، اين را مكتبهاى توحيدى مىدهند كه در رأس آنها اسلام است. گرايش بايد پيدا كرد به اين مكتب. اگر بخواهيد سعادتمند بشويد، جديت كنيد كه اين مكتب تحقق پيدا كند در خارج. حالا يك اسمى هست، در عين حالى كه اسمى هست، از همه آن رسمىها بهتر است. همين حالايش هم از آنها بهتر است، دليلش اين است كه ما اشخاص مختلف كه آن روز نمىتوانستيم در يك مجمعى در يك مجلسى با هم مجتمع بشويم، اگر شما مىآمديد اينجا وقتى بيرون رفتيد بايد برويد حبس، الان آزاد نشستهايد، قلمها هم آزاد است. حتى آنهائى كه بر خلاف نهضت هم هستند، به آنها حرفى نمىزنند، دارند مىنويسند و مىگويند و مزخرفات خودشان را مىگويند. الان هم كه باز ما يك اسمى از جمهورى اسلامى داريم و باز محتوايش به آنطورى كه دلخواه است تحقق پيدا نكرده است، باز نه
صحيفه نور ج 8 صفحه 124
قانون اساسى جمهورى اسلامى درست شده است و نه رئيس جمهورى ما داريم و نه مجلس شوراى ملى داريم و يك دولت انتقالى است، معذلك خدمت همين دولت انتقالى در همين پنج ماه از خدمتهايى كه آنها كردهاند (بگويم كه خدمتى نكرده بودند) خدمتهائى كه اينها كردهاند ارزشمند است، منتها قلمهاى مسموم است كه هى مىگويند چه شد، چه شد.
چه مىخواهيد بشود آقا؟ يك قدرت بزرگى كه همه چيز شما را به باد داده بود اين نهضت برد از بين. اگر هيچ چيز نشود الا اين، بس است ديگر، باقىاش را خودتان درست كنيد. اگر ما هيچ نداشتيم الا اينكه دست مفتخوارها را از نفت قطع كرديم، نفت مال خودتان است الان، دست جنايتكارها از خزينه دولت قطع شد، اينها همه نفت را، آنقدرش را كه به آنها مىدادند عوضش هم به خودشان دادند، پايگاه درست مىكردند برايشان، آنقدرى هم كه تو جيب اين ملت بايد بيايد، خود اينها مىخوردند. به صورت حسابهايشان برسيد، هر فردشان از اين نفت مىبردند، برسيد به حسابهايشان و مىرسند به حسابهايشان. همين چهار، پنج ماهى كه اين دولت انتقالى هست، باز يك دولت مستقر ما نداريم، همين چهار، پنج ماهى كه يك بويى از جمهوريت اسلامى هست و باز آنقدرى كه بايد بشود، نشده است و طولانى است باز راهمان، همين قدرش هم نمىشود مقايسه كرد حتى با مملكتهاى ديگر اين چيزى كه الان هست، اين كارهائى كه الان شده، مقايسه با آنها نمىشود كرد. ممالك ديگر الان تحت سيطره همين ابرقدرتها هستند و اينجا سيطره آنها را شكست در هم اين نهضت و از بين برد. باز گرفتار آنهايى هستند كه مىكشند و مىبرند و مىزنند و همين امروز يك آقايى كه آمده بود گفت كه من و بچههايم و بچه شيرخوارم و زنم و همه را در حبس بردهاند از يك مملكت ديگر آمده بودند. اين حرفها نيست الان، الان آن كه مىترسد، جنايتكاران هستند كه مىترسند. مردم عادى ديگر چه ترسى دارند؟ براى اينكه بناى بر ظلم نيست، بناى بر اين نيست كه مردم را غارت كنند، در اين پنج ماه اگر يكى پيدا شد كه بگويد دولت اينجا به ما ظلم كرد ما را غارت كرد، پيدا نمىشود همچو چيزى. بله صاحب قلمهايى كه مىخواهند انتقاد بكنند، انتقاد مىكنند منتها انتقاداتشان راههاى ديگر است. آنها كه نمىگويند دزدى كردند، آنها هم چيزهاى ديگر مىگويند. همين دست دزدى از خزاين يك مملكت كوتاه شدن، اسباب اين مىشود كه انشاءالله بعد از يك چندى اقتصاد ما اقتصاد صحيحى بشود، انتساب به ساير ممالك را احتياج نداشته باشيم. يك مملكتى خودش خودكفا بشود، خودش بتواند ارزاق خودش را اداره بكند. اين خانه خرابها به اسم اصلاحات ارضى بكلى از بين بردند زراعتها را، بكلى كشاورزى را از بين بردند و يك بازارى درست كردند براى خارجىها.
برادرها! به اسلام روى بياوريد، همه. توجه به اسلام بكنيد. از تفرقه دست برداريد. توجه كنيد وحدت كلمه، اينى كه رمز پيروزى شما شد، اسلام و وحدت كلمه، اين دو تا مطلب را نگهش داريد محكم. خداوند انشاءالله شما پهلوانها را پهلوانتر كند و ما معممين را هم معممتر كند. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 125
تاريخ: 24/4/58
بيانات امام خمينى در جمع علما و لشگر 16 زرهى قزوين
ترسيم چهره ارتش در رژيمهاى فاسد و حكومت اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
حالا كه ما در اين اتاق كوچك مىبينيم كه جمع شده است بين علما و ارتشيان، اين بهتر است يا آنوقت كه ارتشى يك طرف بود و علما يك طرف و ملت جداى از ارتش و ارتش جداى از ملت؟ رژيمهاى فاسد با حكومت اسلامى يكى از فرقهايش هم همين است كه در رژيم فاسد از باب اينكه خيانتكارند به ملت، از ملت مىترسند و براى اينكه مبادا يك وقت ملت كه ناراضى از آنهاست قيامى بكند، يك ارتشى درست مىكند كه اين ارتش ملت را بترساند. در رژيمهاى فاسد، ارتش براى ارعاب ملت ايجاد مىشود و ملت هم ارتش را دشمن خودش مىداند، ارتش هم ملت را. از اين جهت اينها هميشه از هم جدا هستند و بدخواه هم هستند. شايد آنهايى كه مسجد مىروند عوض اينكه دعا بكنند نفرين مىكنند آنها هم كه در ارتش هستند، ارتش رژيم فاسد به جاى اينكه حفاظت كنند از ملت، ملت را به تفنگ مىكشند. اين مال رژيم فاسدى كه ايجاد ارتش براى اين است كه خودش مىترسد و مردم را مىترساند كه مبادا مردم بر ضدش قيام كنند. در حكومت اسلام اين مطلب مطرح نيست براى اينكه حاكم اسلام و رئيس دولت اسلام از مردم هيچ نمىترسد چون خيانتكار نيست، از خود مردم است و توى مردم است.
شما شايد شاهد اين مطلب بودهايد يا شنيدهايد كه همين محمدرضا وقتى كه مىخواست از خيابانى عبور كند برود مثلاً به يك جايى، يكى دو روز قبل اين مأمورين ساواك مىآمدند و اين خانههايى كه سر راه بودند همه را تحت نظر مىگرفتند و كنترل مىكردند و مأمور مىگذاشتند و اشخاص را از خانه بيرون مىكردند، خيابانها را تحت نظر قرار دادند و از مأمورين خودشان آنجا مىگذاشتند، براى چه بود؟ براى اينكه او خائف بود، آدم خائن خوف دارد، مىترسد، مىترسد كه از اينجا كه عبور بكند، مردم با او بد هستند، چه چون مردم بدند شايد او را ترور كنند، شايد بريزند سر او. اما حكومت اسلامى از مردم نمىترسد به مردم چون خيانتى نكرده و لهذا در صدر اسلام همان مسجدى كه عالم در آن بود، همان مسجد هم ارتشى بود و سردارهاى سپاه هم همانجا بودند و با هم نماز مىخواندند و با هم اطاعت مىكردند و با هم، هم جنگ مىكردند. يك همچين وضعى داشت.
صحيفه نور ج 8 صفحه 126
اجتماع اقشار مختلف در كنار يكديگر و در كمال آرامش، از بركات نهضت است
شما قبل از اينكه اين نهضت بشود هيچ وقت با اين آقايان مجتمع نمىشديد يك جائى و هيچ وقت هم پيش ما نمىآمديد. ماها با هم گاهى هم مجتمع مىشديم، شما هم با هم و هر دو از هم جدا. اين نهضت اسباب اين شد كه ما همه با هم حالا هستيم، نه من از شما مىترسم، نه شما از من و نه آقايان از شما فرار مىكنند و نه شما از آقايان فرار مىكنيد، همه رفيق و دوستيد. اين آرامش خاطرى كه الان در ما هست و در شما كه شما آرامش داريد از اينكه نمىترسيد از ملت و آرامش دارد ملت از اينكه نمىترسد از شما اين، يكى از بركات اسلام است كه به ما رسيده است و اين ارزشمند است خيلى. آنهائى كه در رژيم سابق، همين ساواكىها و امثالشان كه در رژيم سابق مردم را اذيت مىكردند آنطورها، وجدانشان ناراحت بوده است. بله، گاهى مىشود كه انسان ديگر وجدانش هم تغيير مىكند اما اكثراً ناراحت مىشدند از اينكه يك همچنين كارهايى را مىكردند با وحشت بودند توى مردم وقتى كه همچين كارهايى مىكردند آرامش خاطر، اطمينان خاطر كه از نعمتهاى بزرگ است نداشتند. الان آرامش خاطر است، همهمان حالا با اينكه نيمه راه هستيم، اگر انشاءالله راه را به آخر برسانيم و اين ريشه فاسدى كه خيال مىكنند با مثلاً سوء قصد به كسى، با ترور يك كسى ديگر كارشان انجام مىگيرد و حال آنكه نه، ديگر گذشته وقتش. لابد شنيديد كه امروز هم يكى از علماى تهران را سوء قصد به او كردهاند، آقاى آقارضى را به اصطلاح سوء قصد كردند، سه تير هم به ايشان زدند لكن به جايى نشده است، ايشان نجات پيدا كردند. اينها خيال مىكنند كه با اين مسائل مىشود ديگر برگرداند يك ملتى كه جوانهايش مىآيند پيش من يك دفعه و دو دفعه نه، زياد و از من تقاضا مىكنند كه تو دعا كن كه ما شهيد بشويم. اين از ترور ديگر نمىترسد، اين شهادت هم مىخواهد، با آغوش باز دنبال شهادت مىرود. اين تعليم اسلامى اينطورى است. رمز پيروزى ملت ما همين بود كه ديگر نمىترسيدند از اينكه بروند توى خيابان بكشندشان، مىرفتند، خيلى هم كشته مىشدند، بالاخره هم با همين فريادها و دادها و الله اكبرها پيروز شدند. رژيم اسلامى اينطور است كه افرادش از مسجد هستند، از مسجد نهضت مىشد و از مسجد مىرفتند به ميدان، به ميدان جنگها. در جمعهها كه خطابه مىخواندند يا غير جمعه كه مىرفت آن سردارشان منبر و صحبت مىكرد، از آنجا راهش را مىانداخت براى اينكه بروند مبارزه كنند و يك همچين روحيهاى كه از مسجد تحقق پيدا مىكند، اين ديگر نمىترسد از اينكه حالا من بروم شايد چه بشود، اين مسجدى است، الهى است، آدم الهى نمىترسد از اينكه حالا شايد من هم بكشند. بهتر، ما جاى بهترى داريم، آنها بايد بترسند از مردن كه خيال مىكنند وقتى مردند تمام شد، يا اگر تمام نشده، آنجا كه بروند چه خواهند كرد با آنها، اما آنهايى كه راهشان و حسابشان درست است با خالق خودشان، اينها چرا بترسند؟ نمىترسند.
در هر صورت حالا از بركات اين نهضت همين اجتماع ما در اينجاست. ما و علماى بزرگ و محترم قزوين و شما آقايان ارتشىها همه با هم اينجا مجتمع و همه برادر و دوست و با آرامش خاطر اينجا نشستهايم و با آرامش خاطر هم مىرويم و اين يكى از بركاتى است كه از اسلام به ما رسيده است.
صحيفه نور ج 8 صفحه 127
تلاش در عرضه محتواى اسلام به عالم، به عنوان يك مكتب نمونه
اميدوارم كه اين راه را همه با هم طى كنيم و آن حكومتى را كه اسلام خواهد (حالا باز نشده است، اول مطلب است، يك نسيمى از اسلام آمده و الا الان باز نشده است) آن حكومتى را كه اسلام مىخواهد و آن رژيمى را كه اسلام مىخواهد متحقق باشد، انشاءالله متحقق بشود به طورى كه شما هر جا برويد، بازار برويد ببينيد بازار اسلامى است، ديگر اجحاف نمىشود، زيادفروشى بيجا نمىشود، كمفروشى نمىشود، ربا نمىشود، مفتخورى نيست، در ارتش برويد ببينيد كه اسلامى هست، همهشان توجه به اسلام دارند، نماز مىخوانند، روزه مىگيرند ماه رمضان و هكذا در مسجد برويد مىبينيد كه همه چيز درست است، در ارتش برويد مىبينيد كه مثل اين است كه توى مسجد رفتهايد و همه جاى مملكت، وزارتخانههايش، اداراتش همه اسلامى بشود. اگر انشاءالله آنى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است بشود، كه تحقق پيدا بكند، آنوقت يك نمونهاى است كه در عالم عرضه بشود به اينكه آنكه ما مىخواستيم اين است و الان هم كه تا اينجا رسيديد، كارى انجام گرفته است كه دنيا باورش نمىآيد، اين كار را اسلام كرد. مردم چون فرياد كردند اسلام، تودههاى مردم داد زدند اسلام، وقتى كه از پهلوى ارتش رفتند ارتش هم به اينها متصل شد، وقتى از پهلوى ژاندارمرى رفتند ژاندارمرى هم به اينها متصل شد، همه متصل شدند به هم و اين مطلب اعجازآميز را متحقق كردند و اميدوارم كه اين تتمهاش هم، همه مجتمعاً با هم انشاءالله برسيد. و قضيه، قضيه قانون اساسى را هم با آن مجلس خبرگان كه بايد اشخاص بسيار خبير و اسلامى باشند، آنها هم متحقق بشود، كه قانون اساسى اسلامى، يك مجلس شوراى اسلامى، يك رئيس جمهور اسلامى، همه اينها تحقق پيدا بكند و بعد كه اينها تحقق پيدا كرد، كارهاى اصلاحى آسان پيش رود. انشاءالله خدا همه شما را حفظ كند و موفق باشيد به اينكه همهمان خدمت كنيم به اين. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 128
تاريخ :24/4/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان دانشكده داروسازى دانشگاه تهران
طرح مسائل غير اصولى، توطئهاى براى انحراف از مسائل اصلى
بسم الله الرحمن الرحيم
مسائلى كه شما حالا طرح كرديد بسياريش را يا اكثرش را و يا همهاش را من مىدانم و مشكلات تحصيلىتان را هم مىدانم لكن من حالا احساس مىكنم اين اجتماعاتى كه در اين چند روز اينجا مىشود و مسائل غير اصولى طرح مىشود دنباله يك توطئهاى است كه اين گروههائى كه مىآيند توجه به آن ندارند. الان ما بعضى از مسائل اصولى داريم كه اگر از طرف همه قشرهاى ملت، چه بانوان و چه آقايان به آن توجه نشود، اصل مسائلمان و اصل استقلال مملكتمان ممكن است به خطر بيفتد. ما امروز بايد تمام توجهمان را به طرح قانون اساسى و انتخاب خبرگان منعطف كنيم، كه در قانون اساسى كه طرح شده است و كسانى كه صاحب رأى هستند رأى بدهند و انتقاد كنند، چيزى بايد اضافه بشود اضافه كنند، چيزى بناست كسر بشود كسر كنند، قيدى بايد در آن اضافه بشود، شرطى بايد اضافه بشود، اينها را بررسى كنند و بنويسند و به مجلس خبرگان كه الان براى اين كار مهياست تسليم كنند و دنبال آن هم توجه كنند به اينكه سرنوشت مملكت ما و سرنوشت اسلام به اين خبرگانى است كه بايد تعيين شوند و توجه بكنيد به اينكه چه جور اشخاص بايد تعيين بشوند، اشخاصى كه متدين باشند، اشخاصى كه اسلام را قابل انطباق بدانند و نگويند اسلام مال هزار و چهار صد سال پيش از اين است و ديگر حالا به درد نمىخورد، چپى نباشند، راستى نباشند، امين باشند و امثال ذالك، عالم به اوضاع باشند، عالم به اسلام باشند اسلامشناس باشند، از اين قبيل اشخاص تعيين كنيد تا اينكه بروند و مطالعه كنند در قانون اساسى و اين طرحى كه داده شده است تصحيح كنند و بعد به آراء عمومى گذاشته بشود.
توطئه جهت انحراف اذهان
الان توجه به مسائل فرعى كه بايد بعد از اساس مسائل طرح بشود، اين الان صلاح نيست. بلكه من در اين چند روزى كه صحبت قانون اساسى است و مىبينم كه اشخاص مختلف و گروه مختلف مىآيند شكاياتى دارند از همه اطراف و بعد يك مسائل ديگرى در روزنامهها و در مجلات طرح مىشود كه همه اينها به نظر من مىآيد يك توطئهاى در كار باشد كه بخواهند اذهان ملت ما را منحرف
صحيفه نور ج 8 صفحه 129
كنند و توجهشان را از قانون اساسى كه اساس است منصرف كنند به جاهاى ديگر، چه حق باشد و چه باطل، به آنجاها سوق بدهند و آنها نتيجه بگيرند و ماها مشغول بشويم به يك مسائل و اختلافهائى كه خودشان ايجاد مىكنند و به يك مسائل جزئى كه يك احتياجات محلى، ذهنمان ار از اصل قانون اساسى، از انتخابات خبرگان و بعد هم از مجلس شوراى ملى كه بعد بايد تعيين بشود و رئيس جمهور كه بايد تعيين بشود كه اينها اساس مملكت هستند منحرف كنند. اگر غفلت از اينها بشود ممكن است كه ما دوباره برگرديم به وضعى كه اميدواريم برنگرديم. بنابراين من الان از همه شماها كه مسائلتان هم صحيح است، حق است، از همه شماها من خواهش مىكنم كه يك قدرى صبر كنيد در اين امور و مهلت بدهيد در اين امور و الان تمام ذهنتان را، تمام قوايتان را متوجه به اين مسائل اصلى بكنيد. اين مسائل اصلى كه اگر درست شود و ما يك مجلس شوراى ملى داشتيم، نه مجلس شوراى فرمايشى مثل سابق، يك مجلس شورائى كه اشخاص آن صحيح، اسلامى هستند، اسلام را كهنه نمىدانند، اشخاصى كه چپ و راستى نيستند، اگر يك همچو مجلسى درست شود، اين مسائل همه حل شود. من مىدانم كه الان در همه قشرهاى مختلف اشخاص مختلفى هستند كه صلاحيت ندارند، لكن حالا وقت اين نيست كه ما صدا در بياوريم، حالا وقت اين نيست كه ما اختلاف ايجاد بكنيم، از همه اطراف هم دارند اختلاف ايجاد مىكنند، در شهرها، در مرزها، در كردستان، در جاهاى ديگر و الان اشخاصى كه نمىخواهند اين نهضت درست بشود، دارند اختلافات ايجاد مىكنند. همين امروز اگر شنيده باشيد راديو اعلام كرد كه در مريوان يك جنگى واقع شده است و تقريبا بيست و چند نفر كشته شدند. اينها توطئه است. اينها را ايجاد مىكنند آن كسانى كه مىخواهند كه اين نهضت به آخر نرسد و قانون اساسى ما درست نشود، در آنجا به يك جور، در مركز به يك جور، در كارخانهها به يك جور، در مركز هر جا به يك طور. الان توطئهها در كار است براى اينكه نگذارند اين نهضت به آخر برسد و نگذارند كه ما قانون اساسى را به طور صحيح درستش كنيم و يك دولت مستقر و مستمرى كه همه امور را اصلاح بكند درست بشود.
لزوم انتخاب اشخاص متعهد و امين كه گرايش به چپ و راست ندارند
الان به نظر من كارهاى ديگر هر چه باشد دست دوم است، دست اول همين كارى است كه الان بالفعل هست كه هر كدام شما كه اهل نظر هستيد به قانون اساسى، مطالعه كنيد قانون اساسى را و نظر بدهيد و بعد از اين هم توجه به اين نكته بكنيد كه آرائى كه مىدهيد، راجع به اشخاص متعهد، اشخاص صحيح، اشخاص اسلامى، اشخاصى كه بشناسيد كه اينها مسلمانند و متعهدند و امين هستند، گرايش به چپ و راست ندارند، اين اشخاص را تعيين كنيد تا آنها آن قانون را بررسى كنند و بعد از بررسى و پيدا شدن استقرار و دادن رأى بر آن و اين مرحله را طى كرديم و داراى قانون اساسى شديم و دنبالش هم مجلس شورا است كه انشاءالله بعد به همت همه ملت، ملى و صحيح و با اختيار تام، مردم منتخبينشان را تعيين كنند كه در امورات نظر بدهند و آنوقت هم ما بايد بگوئيم كه منتخبين چه جور
صحيفه نور ج 8 صفحه 130
اشخاصى بايد باشند. در هر صورت الان وقت اين است. من مىدانم مشكلات هست و مشكلات نه اينكه شما تنها داشته باشيد، ما هم مشكلات داريم همه قشرها مشكلات دارند، از همه اطراف مىآيند مشكلاتشان را مىگويند، لكن اين مشكلات را حالا بايد يك قدرى پائين بياوريم، حالا بايد قدرى صرفنظر كرد، اين اشكالات را بايد يك قدرى صرفنظر كرد تا انشاءالله اين مسائل درست بشود، بعد برسيم به آن مسائلى كه بايد چه بكنيم، تحصيل بايد چه بشود. در تحصيل ما هم اشكال هست، نه در تحصيل شما فقط. انشاءالله من اميدوارم كه همه موفق و سالم باشيد و اين عرضى را كه كردم عمل بكنيد و الان كه پا مىشويد در نظرتان اين باشد كه اشخاصى كه بايد تعيين بشوند و صالح هستند در نظر بگيريد، ممكن هم هست كه از علماى تهران اشخاصى منتخب بشوند يعنى پيشنهاد بشوند كه اينها را تعيين كنيد و اينكه علماى تهران اگر تعيين كردند صحيح است. انشاءالله سلامت و موفق باشيد. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 131
تاريخ: 24/4/58
پيام امام خمينى به حجتالسلام رضى شيرازى
بسمه تعالى
خدمت جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج آقا رضى شيرازى دامت افاضاته
خبر ناگوار سوءقصد به جنابعالى از طرف عناصر فاسد رژيم منحط سابق موجب نگرانى و تاثر گرديد. در اين موقع كه نهضت اسلامى با قاطعيت به راه خود ادامه مىدهد و بدخواهان رابه ياس و نوميدى مىكشد، با اين حركات مذبوحانه مىخواهند به خيال فاسد خودشان ايجاد وحشت در ملت مسلم كنند غافل از آنكه ملتى كه جوانان نورسشان از شهادت در راه هدف كه همان اسلام است استقبال مىكنند، از سوءقصدها و ترورها نمىهراسند. سوءقصد به اشخاصى كه در طول عمر به خدمت خالق و خلق اشتغال داشتهاند، اراده آنان را مصممتر و حقانيت مكتب را واضحتر مىنمايد. گروهى كه به اسم اسلام، فرزندان اسلام را ترور مىكنند و به اسم خلق، زندگى خلق را به تباهى مىكشند، مىتوان آنها را جز هواخواهان اجانب و خيانتكاران به اسلام و خلق مسلمان دانست؟ از خداوند تعالى سلامت و بهبودى جنابعالى را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 132
تاريخ: 24/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن اسلامى كاركنان وزارت كشور و استادان و دانشگاهيان اصفهان
اقدامات عمال اجانب اعم از ترور يا تخريب نمايانگر ياس و نابودى جبهه باطل است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اينطور احساس مىكنم كه باقيمانده رژيم مأيوس شدند، مأيوس شدند از اينكه بتوانند ديگر يك كارى انجام بدهند. دليل مأيوس شدن، اين دست زدن به اين ترورها و به اين كارهاى خرابكارى است. خوب لابد شنيديد كه امروز هم يكى از علماى تهران را ترور كردند لكن موفق نشدند كه بكشند، سه تا گلوله اصابت كرده است به يكى از علماى تهران. اينها دليل بر ضعف است، كسى كه خودش را ديگر ضعيف مىداند و از بين رفته مىداند به اين امور تخريبى دست مىزند و در اطراف كشور مىخواهد يك شلوغكارىهائى بكند و اذهان را مشوش كند و به خيال خودشان ارعاب كنند، در صورتى كه ملت ما ديگر نمىترسند از اينها. خود آنها كه بودند با همه قوايشان ملت از آنها نترسيد، در خيابان رفت، در خيابانها از بچههاى كوچك تا مردهاى بزرگ، زنها مردها رفتند در كوچهها و در خيابانها و فرياد كشيدند و با فرياد الله اكبر و اسلامى شكست دادند اينها را. بنابراين يك خيال باطلى است كه اينها مىكنند كه با يك ترور يك شخصى يا فرض كنيد كه يك پايگاهى را يك وقت يك تخريبى بكنند ديگر كارى مىتوانند انجام بدهند. اينها مأيوس از اين مسائلند از اين جهت يك همچو خرابكارىهايى مىكنند و بايد ملت قوى باشد و با قوت نفس، با اراده مصمم پيش برود و بايد ما يك سؤالى از اينهائى كه، بعضى از اين طايفههايى كه دست به اين شلوغكارىها مىزنند و خودشان را اسلامى معرفى مىكنند يا طرفدار خلق و توده و امثال ذلك، طرفدار آنها حساب مىكنند، ما يك سوالى از اينها بكنيم كه خوب و شما اگر اسلامى هستيد و مسلمان هستيد، چطور بر خلاف اسلام اقدام مىكنيد؟ و كشتن يك شخصى كه در عمرش هميشه مشغول به ترويج اسلام بوده است، به تائيد از مكتب اسلام بوده است مثل مرحوم آقاى مطهرى يا سوء قصد به عالمى كه در تمام عمرش مشغول به خدمت بوده است، هيچ كس از او يك چيزى كه بر خلاف مصلحت اسلام باشد نديده است، مثل آقاى، آقا سيد رضى كه الان هم در بيمارستان خوابيدهاند، اين باكجاى اسلام (اين) جور در مىآيد؟ شما مدعى هستيد كه ما مسلمان هستيم و براى اسلام مىخواهيم خدمت كنيم و علماى اسلام را، اولاد پيغمبر را مورد اصابه قرار مىدهيد.اگر آن دسته باشند، و اگر آن دستهاى باشند كه مىگويند ما طرفدار تودهها و خلق و اينها هستيم، مىگوئيم شما در اين پنج ماهى كه جمهورى اسلامى متحقق شده است،
صحيفه نور ج 8 صفحه 133
جز خدمت به مردم در اين پنج ماه چيزى ديديد كه حكومت فعلى، مأمورينش ريخته باشند منزل يك كسى و يك آدم بيگناهى غارتى كرده باشند، بيگناهى را گرفته باشند جز اينكه آن اشخاص فاسد را محاكمه مىكنند و كسانى كه فوج فوج مردم را كشتند يا امر به كشتن كردند. آيا شما زراعتهاى مردم را آتش مىزنيد نمىگذاريد كه زراعت كنند و كشت كنند، وقتى هم كشت كردند، نمىگذاريد برداشت كنند وقتى هم خرمن كردند، خرمنها را مىسوزانيد، اين خدمتى است به ملت؟ خدمتى است به توده مردم؟ آن رفراندمى كه همه مردم با آن موافق بودند و رأى دادند و صد، نود و هشت، نود و هشت و نيم رأى دادند، شما اگر چنانچه توده مردم را مىخواهيد، مصالح مردم را مىخواهيد، خوب اين مردم مىخواهند همهشان، چه شد كه خرابكارى كرديد؟ چه شد كه تحريم كرديد بعضى شماها؟ صندوقهائى كه، بعضى صندوقها را آتش زديد با اسلحه مانع شديد از اينكه بعضىها رأى بدهند، اين موافق با مصلحت تودهبود؟ حالا كه دارند براى اين مردم خدمت مىكنند، خانه سازى مشغولند الان، پاكسازى مشغولند الان، مردم دارند خدمت مىكنند، شما در مقابل اينها اينطور دست به هرج و مرج مىزنيد، اينها موافق با مصلحت مردم است؟ و ما از اين كارهائى كه اينها مىكنند هميشه در دادگاهها، همين است كه در دادگاهها اگر يك كسى يك كارى مىكرد، مىروند دنبال اينكه چه شخصى از اين نفع برده، آن كسى كه صاحب نفع است كى هست تا اينكه راه پيدا كنند بر اينكه از چه طريقى اين جرم واقع شده است. ما هم در اينجا وقتى كه ملاحظه مىكنيم كه اين خرابكارى مثلاً خرمنسوزىها، نگذاشتن اينكه مردم زراعت كنند، جلوگيرى از كارمندانى كه مىخواهند كار بكنند، جلوگيرى از كارخانههايى كه مىخواهد به راه بيفتد، بايد ببينيم اين به نفع كه تمام مىشود، تا ما برويم سراغ آن كه اينها از عمال آن طايفهاند كه به نفع آنها تمام مىشود و به نظر مىآيد كه در باب زراعت كه حتماً به نفع آمريكاست. آمريكاست كه عرضه دارد، زراعتهاى خودش را زيادى دارد و اگر چنانچه مشترى نداشته باشد، بايد بسوزاند يا بايد به دريابريزد. ساير كشورها اينطور نيستند. آنها هم محتاج (هستند) به شوروى هم از آمريكا صادر، مىشود.اين خرمنسوزى و جلوگيرى از كشاورزى به نفع آمريكاست و اما، حدسى كه ما مىزديم كه اين اشخاصى كه خودشان را چپى معرفى كنند يا به نفع خلق به خيال خودشان معرفى مىكنند اينها عمال آمريكا هستند، نه اينكه مربوط به آن طايفه ديگر باشند. مىشود به آنها هم باشند اما بيشتر احتمالش اين است كه اينها آمريكائى باشند، ساخته آنها باشند چنانكه اساس حزب توده را من يادم است، آن كسى كه حزب توده را در ايران ايجاد كرد سليمان ميرزا بود. سليمان ميرزا همسفر من بود در مكه، آدم نمازخوان و آدم مؤمن. دو تا هم، بچه از سر راه برداشته بود كه معامله اولادى با آنها مىكرد، آن هم برداشته بود آورده بود مكه، اين توده به آن معنا كه اينها مىگويند نبود كه اعتقاد هيچ نداشته باشد. اصلا اين از طريق انگليسها اين طرح را ريخته بود. آنوقت، در آنوقتى كه سليمان ميرزا بود. زمان سابق بود، آمريكائىها خيلى در اينجا چيز نداشتند بلكه هيچ، اين كه زياد دست داشت انگليسها بودند ولهذا رضاشاه (را) هم انگليسها آوردند، به طورى كه خود آنها در راديو گفتند، گفتند ما اين را آورديم و بعد كه خيانت كرد بيرونش كرديم. حالا ديگر انگليسها نيستند، هر چه هست
صحيفه نور ج 8 صفحه 134
آمريكاست كه زيادتر، در اينجاها، هم نفع و طمع زيادتر است هم نفوذش در اين ممالك شرقى بيشتر است و انشاءالله اين نفوذ در ايران ديگر قطع شد و قطع مىشود.
از اين جهت به نظر آدم مىآيد كه اين شلوغكارها به نفع آمريكا دارند كار مىكنند. اگر مدعىاند كه به نفع ملت و آنطور كه ادعا مىكنند كه ما مىخواهيم ملت چه بشود، خوب اينها مىبينند كه الان كارهاى زيادى براى اين ملت شده است، كارهائى شده است كه همهاش به نفع ملت مىبوده، اگر واقعاً اينها ملى هستند، خوب چيزى كه به نفع ملت است بايد بيايند كمك بكنند، همانطورى كه مىبينيد كه در جاهايى كه الان دارند زراعت بر مىدارند اجزاء ادارات و عرض مىكنم كه دكترها و مهندسين و زنها و مردها توى بيابان مىروند و با مردم كمك مىكنند كه اين سابقه ندارد در ايران يك همچو وضعى، خوب، وقتى يك همچو وضعى در ايران حالا پيش آمده كه دكترها هم مىروند توى كشتها و براى مردم كمك مىكنند، معممين هم، علماى بلاد هم بعضى وقتها مىروند كمك مىكنند به مردم، در تلويزيون من ديدم كه اشخاصى كه آنجا بودند، اشخاص، خلاصه ازاين صنف جمعيت بودند، رعيتها نبودند كمك مىكردند، زن بود، مرد بود. اگر اينها راست ميگويند كه رأى ملت اينها مىخواهند خدمت بكنند، خوب آنها هم بيايند بااينها شريك بشوند در برداشتن زراعت، در كشت و زراعت، چرا جلوگيرى از كشت مىكنند؟ بعد هم كه كشت كردند مردم، زحمت يك ساله يك كشاورز يا چند كشاورز كه يك خرمن است آن را آتشش مىزنند. اين صحيح است كه يك كسى ادعا بكند كه من موافق با خلقم، من خدمتگزار به خلقم، خدمتگزار به توده هستم لكن خرمنش را آتش مىزنم، زراعتش را به باد فنا مىدهم؟ اينها، آدم بايد ازشان بپرسد، آن طايفه را ازشان بپرسد كه شما مىگوئيد من مسلمانم، آدم مسلمان، مىشود كه يك كسى مسلم باشد و اينطور شلوغكارى بكند و آدمكشى بكند و اينها؟ يا تودهاى هستيد و اهل مثلاً طرفدارى از خلق به قول خودتان، آدمى كه طرفدار است، مىشود كه يك آدم طرفدار مردم و ضعفا و مستمندان برود دم چيزها بايستد بگويد كه كار نكنيد، بيائيد حقوق را از ما بگيريد و كار نكنيد؟ اين پول از كجا مىآيد كه اينها مىدهند به كارمندان كه كار نكنند و حقوق بگيرند؟ براى كار نكردن حقوق بگيرند؟ اين جز اين است كه مىخواهند اختلال (پيدا بشود؟)، آن پول مبدأش آن خزانههاى ديگران است و مىخواهند هم اختلال پيدا بشود در امر مملكت بلكه دوباره آن اربابها بيايند و اينها هم به نوائى برسند؟ لكن بايد بدانند كه نه، ديگر مسأله از اينها گذشته، راه طى شده تا نيمه راه و اين باقىاش هم طى خواهد شد.
تأكيد بر گسترش تحول اسلامى در كليه دستگاههاى مملكتى
شما همه مى بينيد كه يك نهضت اسلامى در همه جا پيدا شده، يك تحول اسلامى پيدا شده. اين تحول اسلامى كه در مردم پيدا شده است و همه يك علاقهاى پيدا كردهاند به اسلام و توجه كردهاند كه با اسلام مىشود پيشرفت كرد، اين علاقه رابه اين زودى نمىشود ديگر از مردم گرفت. مردم ديدند كه اسلام كار از آن مىآيد، اين هم كه مىبينيد كه اينها الان جديت مىكنند كه مثلاً اشخاص مبرزى را چه
صحيفه نور ج 8 صفحه 135
بكنند، براى اينكه اينها هم از اسلام ترسيدهاند، اينها ديدهاند به اينكه اسلام از آن همچو كارى آمده است كه يك ملتى كه هيچ نداشت بر همه چيز مقدم شد، فقط ايمان داشت، فقط فرياد مىكرد الله اكبر و با فرياد الله اكبر بيرون كردند اينها را، دست همه اينها را قطع كرد. الان همه چيز مال خودتان هست منتها از بس كه خرابى به جا گذاشتهاند، دولت تا آمده بيايد يك خردهاى ترميم بكند خرابىها را، يك مقدارى البته طول دارد و البته بايد همه وزارتخانهها، همه ادارات، همه دستگاهها بايد يك تحول اسلامى پيد ابكند. يعنى ما كه حالا مدعى هستيم همهمان به اينكه رژيممان رژيم اسلامى است، جمهورى اسلامى داريم، انجمنهاى اسلامى بپا مىكنيم، بايد كوشش كنيم به اينكه فرمهائى كه در وزارتخانههاست اسلامى بشود كه كسى كه وارد مىشود در وزارت مثلاً كشور، ببيند كه وارد شده در يك جايى كه همه چيزش اسلامى است و همه، همهشان اسلامى هستند، يك چيزهاى غير اسلامى به چشمش نخورد. نمىشود كه ما مدعى بشويم كه جمهوريمان اسلامى است لكن وقتى برويم در اين اداره، باز همان مسائل سابق باشد، در آن اداره. هم اين نمىسازد با هم، تناقض (است) اين، من مدعى باشم اسلامى هستيم، رژيممان اسلامى است لكن محتوايش نباشد. بايد با كوشش شما آقايان كه انجمن اسلامى درست كرديد آنجا و اميدوارم كه همه ايران يك انجمن اسلامى باشد. انجمن اسلامى انشاءالله با كوشش شما جوانها، با كوشش همه زن و مرد ايران، يك مملكت اسلامى بشود كه آنطورى كه احكام اسلام همه جا برود و بدانند مردم كه يك همچو رژيمى هم مىشود در دنيا باشد كه در آن ظلم نباشد، در آن خلاف عدالت نباشد، در آن دزدى نباشد، در آن فحشا نباشد، بازارش بازار اسلامى باشد. البته اينها يك مقدارى كوشش لازم دارد، يك مقدار تعقيب لازم دارد، يك مقدارى رنج مىخواهد اين چيزها، اين مملكت از خودتان است، مثل اينكه براى منزل خودتان شما زحمت مىكشيد حالا بايد براى مملكتتان زحمت بكشيد. يك روزى بود كه اين منطق بود كه خوب ما زحمت بكشيم و ديگران ببرند، چرا؟ امروز آنطور نيست كه يك ديگرى داشته باشيم كه زحمتهاى شما را ببرد، اين عايد خود مملكتمان مىشود، عايد خود كشور مىشود و زحمتها هدر نمىرود و آنچه باز من بايد حالا عرض كنم به شما قضيه كوشش كردن در اين قانون اساسى و خبرگان است كه وقتى كه بنا شد خبرگانى تهيه بشوند، بايد كوشش كنيد كه يك اشخاصى كه متعهد باشند، مؤمن باشند، چپ و راستى نباشند، امين باشند، يك همچو اشخاصى را (كه) مطلع از اسلام باشند، اسلامى باشند، ما مىخواهيم يك قانون اسلامى را رسيدگى بكنيم و آن اسلام را كه بخواهيم رسيدگى بكنيم بايد يك اشخاصى باشند كه اسلام را بدانند چه است، احكام اسلام را بفهمند چه است، معتقد باشند كه اسلام يك رژيمى است كه لازم است كه در مملكت ما باشد. الان بايد همه قوا را روى هم بگذاريد براى اينكه اين قدم، قدم كه دارد نهضت پيش مىرود در هر قدم همان قدم راتعقيب كنيد كه انشاءالله پيش برويد و اميدوارم كه خداوند همه شما را حفظ كند و موفق باشيد و به خدمتگزارى، همه ما انشاءالله به خدمت به اين مردم، خدمت به اين مستمندان موفق باشيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 136
تاريخ: 24/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اساتيد و علماى اصفهان
جدا كردن دو قدرت روحانى و دانشگاهى از مأموريتهاى رژيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين چند روز كه شنيدم و خواندم كه دانشگاهىهاى اصفهان با علماى اصفهان مجتمع شدهاند، بسيار از همه متشكرم و اميدوارم كه ادامه پيدا كند اين وحدت. اين اختلافى كه بين دانشگاه، روحانى، معالاسف در زمان رژيم بود يك چيز من باب اتفاق نبود، يك مطلب حساب شده بود كه هم روحانى از او بىخبر بود و هم دانشگاهى.
به دانشگاه كه مىرفتند، دستگاهى كه بايد مأمورند كه اين دو را از هم جدا كنند، راجع به روحانيين مطالبى مىگفتند كه مع لاسف جوانهاى ما باورشان آمد. پيش روحانيون هم كه مىرفتند مطالبى از دانشگاهگفتند كه آنها هم باور مىكردند و هر دو قشر غالباً غافل از اين بودند كه دارند آنها را به كجا مىكشند. هر دو قشر توجه نداشتند كه آنها قصد اين ندارند كه يك دانشگاه خوبى درست بشود و يا يك روحانى خوبى، آنها دنبال اين بودند كه اين دو قدرتى كه قدرت متفكر ملت هست و ممكن است كه ملتها را اينها بيدار بكنند، اينها را از هم جدا بكنند، نه فقط جدا، طورى بكنند كه مقابل هم بايستند، صف آرائى بكنند. آنها به اينها مطالبى بگويند، آنها به اينها، اينها سرگرم خودشان باشند و غافل از مسائل اصلى كه بر ملت و مملكت مىگذرد چنانچه حالا هم، كه من اين را بايد تكرار كنم و اين را گفتم كه ما از اين تكرار هيچ اشكالى نمىبينيم براى اينكه يك مريضى اگر چنانچه سرش درد بكند پيش صد تا طبيب كه برود مىگويد سرم، نبايد بگويد كه چون تكرار مىشود و يك دفعه بگويد سرم، يك دفعه بگويد پايم، يك دفعه بگويد دلم كه مبادا تكرار بشود.
درج مطالب تحريك آميز، توطئهاى براى انحراف از مسائل اساسى
ما الان حكم يك مريضى را داريم كه بايد آن مرض خودمان را افشا كنيم، بگوئيم، هر دستهاى كه آمدند همان مرض كه هست بايد بگوئيم. براى شما، براى ديگران هر چه كه هست، هر واقعى كه هست ما بايد بگوئيم. دردى كه بالفعل ما دچارش هستيم بايد بگوئيم. آن دردى كه دچارش هستيم الان اين است كه در اين حالى كه قانون اساسى دارد، طرح شده است و مىخواهد تصويب بشود تا مراحل نهائىاش، در اين حال من مىبينم كه قشرهاى مختلفى مىآيند و يك مسائل ديگرى طرح مىكنند و
صحيفه نور ج 8 صفحه 137
گاهى هم يك مسائلى كه دنبال او ممكن است كه برخوردها باشد و در روزنامهها و مجلات هم بعضى مطالب را مىنويسند كه اين مطالب محرك است، تحريكآميز است. و اين روى يك (آنطور كه به نظر آدم مىرسد) نقشه و حسابى است، يك توطئهاى است كه الان ماها را يا متوجه كنند به يك مسائلى غير از مسائل اصلى كه ما داريم، يا منحرفمان كنند به طورى كه تا آخر منحرف بشويم از مسائل، يا به جان هم بيندازند، دعوامان بيندازند كه آن هم اسباب انحراف است و آنها نگذارند كه ما اين مراحلى كه الان داريم: يكى بررسى در قانون اساسى، يكى انتخاب خبرگان، دنبالش مجلس شوراى ملى، دنبالش يا همراه او رئيس جمهور كه اينها اساس يك مملكت است كه بايد اين اساس درست بشود، بعد كه اين اساس درست شد روى او و مسائل ديگر بايد حل بشود.
ايجاد استقلال و جمهورى اسلامى از اهداف ماو ملت
و ما الان آنى كه گرفتارش هستيم اين اساس است و الان بالفعل هم آنكه گرفتارش هستيم، قضيه بررسى قانون اساسى است. شماها دانشگاهى هستيد و اهل نظر، مطالعه كنيد قانون اساسى را، هر نظرى داريد بنويسيد و به مجلس سناى تهران بفرستيد تا آنها بعد كه خبرگان آمدند تا رسيدگى بكنند و دنبالش آنوقت كه اعلام مىشد كه انتخاب بكنيد خبرگان را، شما ببينيد كه چه اشخاصى بايد انتخاب بشوند، اشخاص مطلع از اسلام. ما اسلام را خواهيم درست بكنيم، ما نمىخواهيم يك مطلب اروپائى درست كنيم تا برويم سراغ كارشناسهاى اروپا، نمىخواهيم يك مسأله حقوق اروپائى و غربى درست كنيم تا برويم سراغ حقوقدان اروپائى فهم، ما مى خواهيم يك مسائل اسلامى. همه اين ملت فرياد زدند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، اين فرياد ملت بود. آنهايى كه مخالف با اين بودند، آنوقت نفسشان هم در نمىآمد آنها رفته بودند، يا خارج از اين مملكت بودند و هيچ كاره، يا داخل در مملكت بودند و آن كنار نشسته بودند و تماشا مىكردند و شايد به شهيدهاى ما هم مىخنديدند. اينها اهل اين نيستند كه اسلام را بدانند چى هست تا اينكه قوانين را وقتى نگاه مىكنند ببينند به اسلام مربوط هست يا نه. شمابايد اشخاص را تعيين كنيد كه علاقهمند به اسلام باشند. اينطور نباشد كه فرض كنيد يك جايش كه راجع به اسلام است يك قلمى رويش بكشند و آن هم كنارش بگذارند. علاقهمند باشند به اينكه اسلام بايد در اين مملكت، در اين كشور تحقق پيدا كند. از اينور و از آنور هم نرفته باشند كه بخواهند منافع غرب را يا منافع شرق را تأمين بكنند، مستقل در نظر باشند، مستقل در روحيه و فكر باشند، امين باشند، شناخته شده باشند. يك آدم مجهول را هر چه هم به شما بگويند خيلى آدم خوبى است، تا خودتان نشناسيدش اين را تعيين نكنيد. اشخاصى كه مىشناسيد كه مسلمانند، مطلع بر اسلامند و گرايش نداشتند در عمرشان به اين طرف و آن طرف، گرايششان، گرايش اسلامى بود، مشىشان، مشى اسلامى بود، مطلع هستند از اوضاع كشورشان، يك همچو اشخاصى را بايد تعيين بكنيد كه انشاءالله اين قانون اساسى را آنها مطالعه كنند و بر طبق آنكه مصلحت ملت ما هست.
صحيفه نور ج 8 صفحه 138
اسلام تا ابد زنده است
اين را شما بدانيد، همه بايد بدانيد كه آنچه مصلحت ماست كه از زير بار خارجىها و افكار خارجىها و اعمال خارجىها اين ايران را بيرون بكند و يك مملكت عدل به تمام معنا آزاد، آزادى صحيح، نه آزادى غربى، و عرض كنم كه اقتصادش صحيح باشد، همه چيزش صحيح باشد، آنكه بتواند يك همچو كارى بكند اسلام است، اسلامى است كه خدا قوانينش را وحى فرموده و بهتر ميداند كه براى اينها تا ابد چى لازم است. خيال نشود كه اسلام سابقاً شده است پياده بشود، حالا نه، ديگر نمىشود يا بعدش نمىشود. اينها انحراف است بىتوجهى است، نفهمى است، بايد شما اشخاصى كه صد در صد معتقد باشند كه اسلام كهنه نيست،الان تا ابد زنده است.
اين نهضت شما ثابت كرد به اينكه اسلام الان متحرك است و كوبنده است. الان هم ظلم را دستگاه ظلم را اسلام مىكند. اگر شما پيوند به اسلام نداشته بوديد و اشخاصى بوديد كه هر كس براى مقصد خودش يك حرفىزد، حالا هم باز زير همان بارها بوديم و محمدرضا هم اينجا باز سلطنت مىكرد و فرياد مىكرد تمدن بزرگ و ما را به آتش مىكشيد.
اين وحدت كلمه شما و همه توجهتان به اسلام، جوانها توجهشان به اسلام كه الان هم آيند مىگويند شما دعا كنيد ما شهيد بشويم و من مىگويم دعا كنم كه شما ثواب شهيد داشته باشيد ديگر ما حالا انشاءالله مىدانى پيدا نمىكنيم تا شهادتى باشد ما حالا ديگر دزدها را و كلاهبردارها را داريم چه مىكنيم در هر صورت يك همچو روحيهاى كه متحول شده بود از آن ترس به اين شجاعت، از آن فرار به اين هجوم، يك همچو روحيهاى شما را پيروز كرد و اين روحيه، روحيهاى بود كه اسلام به ما داده يعنى مردم حالا متحول شدهاند به همان اشخاصى كه در صدر اسلام، سى هزارتاشان يك روم و يك ايران را به هم كوبيد و عرض كنم كه فتح كرد. آنها هم براى همين بود كه اسلام را سعادت مىدانستند، چه زنده باشند چه نباشند، شهادت را براى خودشان زندگى ابدى دانستند. اين روحيه در جوانهاى ما، من مىبينم كه پيدا شده است و جدا مىآيند و از من تقاضا مىكنند كه من دعا كنم شهيد بشوند. اين اسباب اين شد كه ما پيروز شديم.
الان كه وظيفه فعلى ما اين است كه همه مسائلى كه بعدها بايد درست بشود، همه گرفتارىهائى كه بعدها بايد درست بشود، همه را كنار بگذاريم و همه متوجه به اين باشيم كه اين قانون اساسى كه بناست تصويب بشود، چى هست، اشكالاتش چى هست، اشكالات را بگوئيد، كى بايد اين را بررسى بكند و چه اشخاصى بايد بررسى بكنند، همان اشخاص را تعيين بكنيد.
انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند وهمه مسائل بعد از تحقق يك دولت غير انتفاعى، يك دولت مستقر و مستمر، بعد از او و يك قانون اساسى و يك مجلس شورائى كه ملى باشد، نه فرمايشى، انشاءالله همه اين مسائل حل مىشود و به دست خود ملت همه اينها واقع مىشود. خداوند همه شما را حفط كند و موفق.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 139
تاريخ: 25/4/58
فرمان امام خمينى به دادستان دادگاههاى انقلاب
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى دادستان دادگاههاى انقلاب اسلامى كشور
نظر به اينكه در نيمه شعبان معظم 99، روز ميلاد مسعود حضرت ولى عصر (عج) كليه متهمين كه در رژيم سابق مرتكب تقصيراتى شدهاند، به استثناى اشخاصى كه ذيلاً ذكر خواهد شد، مورد عفو قرار گرفته، لازم است دستور دهيد تمام دادگاههاى انقلاب اسلامى سرتاسر كشور در اسرع وقت به پرونده متهمين رسيدگى نموده و بخشوده شدگان را فوراً آزاد نمايند. استثناشدگان عبارتند از:
1- كسانى كه شخصاً مبادرت به قتل شخص يا اشخاصى نمودهاند.
2- آنهائى كه دستور قتل شخص يا اشخاصى راصادر كردهاند.
3- افرادى كه زندانيان را شكنجه داده و يا دستور آن را دادهاند.
4- اشخاصى كه به نحوى از انحاء از بيتالمال سوء استفاده نمودهاند.
ضمناً توجه داشته باشيد كه بخشودگى مذكور شامل كسانى كه قبل از عفو 15 شعبان 99 حكم دادگاه درباره آنها صادر شده است نمىشود و نيز بعد از حكم عفو اگر كسى مرتكب جرمى شد بايد تعقيب و مجازات شود و اكيداً اعلام كنيد كه هيچ كس حق ندارد مستقيماً متعرض قواى انتظامى، ارتش، ژاندارمرى و شهربانى بشود و متهمان در اين دستگاهها بايد بوسيله رؤساى خود آنان تسليم دادگاه شوند و متخلفين از اين امر مورد تعقيب و مجازات قرار گيرند.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page