-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 91
تاريخ: 18/4/58
پيام امام خمينى به مناسبت نيمه شعبان، ميلاد حضرت سلام الله عليه
بسم الله الرحمن الرحيم
ميلاد شكوهمند امام امت و عصاره خلقت، وارث نبوت ولى عصر عجل الله تعالى فرجه الشريف را به عموم مسلمين و مستضعفين تبريك عرض مىكنم. سال قبل در چنين ايامى براى مصيبات وارده بر اسلام و مسلمين عيد مبارك به صورت تعطيل در آمده، گرچه وابستگان به رژيم شاهنشاهى كوشش مىكردند كه ملت را براى مراسم اسلامى، از مصالح اسلامى باز دارند بحمدالله موفق نشدند ولى در اين سال جشنهاى توام با پيروزى هر چه شكوهمندتر بر پاست و مراسم عظيم مذهبى، مشتى محكم به دهان بدخواهان، شرق وغرب را مأيوس نموده و خط بطلان بر نقشههاى تار عنكبوتى آنان كشيد و بايد اين ريشههاى گنديده بدانند كه حركات مذبوحانه آنان جز به رسوائى خود و اربابان تبهكار تمام نمىشود و ملت حماسه آفرين ما كه با مشت خالى و قدرت ايمان قدرتهاى شيطانى را به خاك سپرد، اين ريشههاى پوسيده را دفن خواهد كرد. من به اين منحرفين كه باصورتهاى مختلفه رو در روى ملت ايستاده و به نفع اجانب به خرابكارى مشغولند، اخطار مىكنم كه تا وقت نگذشته و جرمها و خيانتها ثابت نشده به صفوف فشرده ملت بازگرديد و از روز انتقام حق تعالى كه به دست تواناى ملت انجام مىگيرد، بهراسيد. اكنون اينجانب با تشكر وافر از همت والاى ملت بزرگ ايران از بد و نهضت عظيم اسلامى تا بزرگداشت با شكوه جشن ميلاد مسعود ولى الله الاعظم ارواحنا فداه لازم است تذكراتى بدهم :
1- بارها تذكر داديم كه بايد ايرانى بسازيم كه بتواند بدون اتكاء به امريكا و شوروى و انگلستان، اين جهانخواران بين المللى، استقلال سياسى، نظامى، فرهنگى، اقتصادى خويش را به دست گيرد و روى پاى خود بايستد و هويت اصيل خويش را به جهان عرضه كنند افسوس كه هنوز عدهاىاز روشنفكران نمى توانند دست از غرب و يا شرق بكشندواين دو را سر مشق كارهاى خود قراردادهاند اميدواريم با تحول فرهنگ حاكم اسلامى، اين گروه به خود مشغول و از مردم بريده به خود آيند و اصالت خويش را دريابند و از وابستگى نجات پيدا كنند.
2- كليه متهمين كه در رژيم سابق مرتكب تقصيراتى شدهاند بخشوده مىشوند به استثناى اشخاصى كه مبادرت به قتل مردم نموده يا دستورآن را صادركردهاند يا زندانيان انقلابى ما را شكنجه دادهاند تشخيص جرائم فوق را بايد هياتى مؤمن به انقلاب اسلامى به عهده بگيرند.
صحيفه نور ج 8 صفحه 92
3- حفظ استقلال و امنيت و بقاء جنبههاى سياسى و اجتماعى و اقتصادى هر كشور مستقيم يا غير مستقيم وابسته به قواى انتظامى ارتش، ژاندارمرى و شهربانى آن است و در كشور ما كه در حال انقلاب به سر مى برد، در كنار قواى انتظامى پاسداران انقلاب نيز موجود و به حفاظت انقلابى اشتغال دارند و بايد ملت محترم با تمام قوا كوشش در حفظ اين قواى انتظامى و فعال نمايند و از پشتيبانى آنها دريغ ننمايند كه اين قوا در خدمت اسلام و از جنود اسلامند كه مولا اميرالمؤمنين درباره آنها فرموده : فى الجنود باذن الله حصون الرعيه وزين الولاه و عزالدين و سبل الا من و ليس تقوم الرعيه الا يحم و چون اين قواى انتظاميه كه در خدمت خالق و خلق هستند، بايد با روحيه قوى سربازى و در امن و امان به سر ببرند و نيز در چنين حالى كه سربازان اسلامند، مورد نظر مقدس ولى عصر عجل الله فرجه هستند، قواى سه گانه مورد عفو هستند و اينجانب و ملت شريف آنها را عفو نموديم و البته موارد استثناء شده در بند يك در اينجا نيز جارى است لكن تا جرم آنها به ثبوت شرعى نرسيده است احدى حق تعرض به آنها را ندارد و متهمين به جرمهائى كه بخشوده نشده، بايد از طريق ارتش و ژاندارمرى و شهربانى تسليم دادگاه انقلاب شوند و ديگران حق هيچ گونه تعرض به آنها را ندارند.
4- چون ملت مبارز رمز پيروزى را يافته است و با هوشيارى دريافته كه بسيج عمومى از سنگرهاى الهى مساجد و منابر و محافل دينى گرديد، لازم است اين سنگرهاى اسلامى را حفظ نمائيم و در اين موقع حساس سرنوشت ساز كه با ماه مبارك رمضان نيز مصادف است، بايد اجتماعات در مساجد و محافل مذهبى هر چه بيشتر و با شكوهتر بر پا شود و اهل منبر و خطباء محترم به روشنگرى و سازندگى هر چه بيشتر قيام و اقدام نمايند و توطئه خيانتكاران و وابستگان به اجانب را خنثى نمايند و نهضت اسلام عظيم را حفظ نموده و به پيش ببرند. و ملت شريف با اجتماعات خود قطع طمع اجانب و مفتخوار را بنمايند.
5- لازم است ملت بدانند كه ما در نيمه راه پيروزى هستيم و پيروزى نهائى وقتى است كه ريشههاى گنديده رژيم سابق طرفداران آن قطع و دندان طمع چپاولگران از كشور ما كنده شود و جمهورى اسلامى وقتى متحقق مىشود كه محتواى آن صد در صد اسلامى شود. در كشور، احكام قرآن و خداوند تعالى اجرا شود و از قوانين طاغوتى و انحرافى بكلى تصفيه شود و عناصر انحرافى از توطئه مأيوس شوند و اين به خواست خداوند تعالى و همت والاى ملت انجام خواهد گرفت و خداى تعالى با شماست.
6 - از جمله چيزهائى كه محتمل است توطئه باشد براى تضعيف دولت اسلامى، مطالبى است كه در بين ملت پخش مىشود و در رسانهها تعقيب مىشود و از دولت انتقادهاى غير صحيح مىشود و كوشش مىشود دولت را در نظر مردم بد جلوه دهند. دوستان از اين توطئه غافل و دشمنان در كمين هستند. من نمىگويم دولت صد در صد موفق است لكن مىگويم خدمتگزار است و كوشش دارد انجام خدمت بدهد. لكن خرابىها به قدرى است كه با فوريت قابل ترميم نيست. انتقادهاى بيجا سوء استفاده از
صحيفه نور ج 8 صفحه 93
آزادى است و كسانى كه به كشور و اسلام علاقه دارند در موارد صحيح دولت را هدايت كنند و از او پشتيبانى نمايند و تحت تأثير تبليغات دشمنان نروند و دولت اسلامى خدمتگزار را تضعيف نكنند.
7- آنچه اينجانب را نگران مىدارد آن است كه ملت ما چون لشكر فاتحى است كه پس از فتح مغرور شود و از داخل رو به پوسيدگى و تشتت گذارد و حريف و يا حريفان لشكر بزرگ شكست خوردهاى است كه با حساب و توطئه مشغول به انسجام و بسيج قواست. درست به عكس آنچه قبل از پيروزى بود و عاقبت اين امر تكان دهنده است. من از تمام قشرهاى مذهبى و ملى و اسلامدوست و ملت و كشور خواه اكيداً و با تواضع مىخواهم كه به انجام قبل از پيروزى برگردند و از تفرق و گروه گروه شدن در اين موقع حساس بپرهيزند كه اين تفرقهها به منزله انتحار است و ممكن است خداى نخواسته نهضت را به عقب براند.
دوستان عزيز امروز همه چيز ما در معرض خطر است، خطر از جانب دوستان نادان تفرقه افكن و يا با نقشه حساب شده از ناحيه دشمنان توطئه گر. بيدار شويد كه حفظ پيروزى و نهضت بسيار مشكلتر از اصل آن است. از خداوند متعال عزت اسلام و مسلمين را خواهانم.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 81
تاريخ: 17/4/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان جامعه اسلامى وزارت امور اقتصاد و دارائى
هدف خداوند از بعثت انبيا و نقش سازنده تعاليم آنان
بسم الله الرحمن الرحيم
كوششهايى كه انبيا مىكردند و جنگهايى كه با مخالفين راه حق مىكردند و خصوصاً جنگهايى كه در صدر اسلام واقع شد، مقصد جنگ نبوده است و مقصد كشورگشايى هم نبود، مقصد اين بوده است كه يك نظامى عادلانه كه در آن نظام عادلانه، احكام خدا جارى بشود. انبيا آنهمه زحمت كشيدند نه فقط براى اينكه طرف را از صحنه خارج كنند و خودشان صحنه را دست بگيرند، بلكه مقصد اصلى اين بوده است كه اين انسانهائى كه انسانيت ندارند، اين اشخاصى كه در راه خلاف دارند سير مىكنند و آنها مىديدند كه اين راه خلاف، راه شقاوت است،راه ضلالت است، راهى است كه مردم را در اين دنيا به شقاوت و در آن دنيا هم به مهلكه مىكشاند، انبيا از طرف خداى تبارك و تعالى مأمور شدند براى نجات مردم. مردم را اگر به حال خودشان مىگذاشتند جز يك حيوانى كه خوردن و خوابيدن را و شهوات را ادراك بكند و در راه آن عمل بكند، چيز ديگر را نمى توانستند بفهمند، از باب اينكه ورق ماوراى طبيعت برمردم پوشيده است. اينكه مردم مىدانند، همين عالم را عالم طبيعت را، آنهايى كه علمشان ديگر زياد هست، يك خصوصيات طبيعت را زيادتر مىفهمند، لكن همه آنها همين است كه از طبيعت بهرهور مىشوند و به طبيعت توجه دارند و انسان را هم به همين جنبه طبيعى مىشناسند و براى همين جنبه طبيعى انسان هم زحمت مى كشند. تمام زحمات ماديين كه مربوط به مكتب الهى نباشد صرف ادراك طبيعت و خصوصياتى كه در طبيعت است مىشود و استفاده از طبيعت، آنهم طبيعت انسان از طبايع عالم. هر چه نگاه بكنيد از اين تمدنهاى بزرگ، جديد، از اين پيشرفتهاى عظيم انسانى مىبينيد كه همه آن مربوط به همين طبيعت است و مربوط بهاستفاده انسان از طبيعت است، آنهم استفاده انسان طبيعى از عالم طبيعت. از عالم طبيعت به آن طرف اين موجودات طبيعى نمىتوانند بفهمند و لهذا اينها راهى به آن عالم ندارند مگر از راه وحى كه همه عالم را در تحت سيطرهاش هست و چون اين انسان مثل ساير حيوانات نيست كه همان حيات طبيعى و دنيايى باشد بلكه انسان يك طور خلق شده است كه علاوه بر حيات طبيعى، حيات مابعدالطبيعه هم دارد و آن حيات مابعدالطبيعه، حيات صحيح انسان است، اينجا همان حيات حيوانى است، از اين جهت مردم محتاج شدهاند به اينكه در پيدا كردن راه صحيح از طريق وحى به اينها گزارش داده بشود و خداى تبارك و
صحيفه نور ج 8 صفحه 82
تعالى هم منت بر مردم گذاشت و انبيا را مبعوث فرمود تا اينكه راه را به اينها نشان بدهند. تمام تعليمات انبيا براى مقصد، نشان دادن راهى است كه انسان ناچار از اين راه بايد عبور كند. ناچار انسان از اين عالم طبيعت به يك عالم ديگرى عبور مىكند،اگر سر خود باشد يك حيوانى است كه از اين عالم به عالم ديگر مىرود و اگر چنانچه به راه انبيا برود انسانيتش كامل مىشود و هر چه بيشتر اطاعت كند بيشتر انسانيتش رشد مىكند. تمام كوشش انبيا براى اين بوده است كه انسان را بسازند، تعديل كنند، انسان طبيعى را مبدل كنند به يك انسان الهى، در همين عالم كه هست هم، باز اينطور باشد. نظر انبيا به اين عالم بانظر اشخاص ديگر فرق دارد، آنهامىخواهند اين عالم را الهى كنند، يعنى به هر چه نگاه مىكنند آثار الهيت در آن ملاحظه كنند. ساير قشرها چه فلاسفه باشند و چه ساير دانشمندان باشند خصوصاً دانشمندان طبيعى، اينها تمام نظرشان به اين است كه آثار طبيعت را كشف كنند و استفاده از طبيعت بكنند. انبيا طبيعت را قبول دارند لكن طبيعت را مهار مىكنند به طورى كه در تحت الوهيت مهار بشود،در تحت عالم بالاتر باشد. همان استفادهاى را كه ماها كه اطلاعى از آن واقعيات نداريم از اين عالم طبيعت مىكنيم آن آدمى كه از ما عداى طبيعت هم اطلاع دارد همين استفاده را مىكند با فرق اينكه، اين كه استفاده مىكند نظرش به همين طبيعت است و او كه استفاده ميكند طبيعت را آثار آن عالم مىبيند و حق تعالى را در طبيعت مشاهده مىكند.
اينهمه جنگهايى كه در اسلام شده است و زحماتى كه اولياء خدا كشيدهاند و اينها براى اينكه اسلام را پابرجا كنند، احكام اسلام را پياده كنند آنهم براى اينكه انسانها را هدايت كنند به يك واقعياتى كه اطلاع بر آن ندارند، راه را نمىدانند، آنها مى دانند راه را اينطور بايد بروند.
تكليف بر تحقق عملى احكام اسلام در كليه امور فردى و اجتماعى
ما تا حالا كه اين جمهورى اسلامى را، همه شماها زحمت كشيديد و همه قشرهاى ملت متحد شدند با هم و خونها را دادند و زحمتها كشيدند و زجرها را كشيدند و اين سد را شكستند و رأى به جمهورى اسلامى هم دادند، اين براى اين نبود كه فقط حريف را از ميدان در بكنند و خودشان به جاى او بنشينند، اين براى اين بود كه يك رژيم فاسد راتبديل كنند به يك رژيم صحيح، رژيم عادل كه وقتى رژيم عادل تحقق پيدا كرد و احكام اسلام آنطورى كه بايد تحقق پيدا كرد، آنوقت افراد اگر عمل كنند، راه صحيح واقعيت را پيدا مى كنند و رژيم هم اگر چنانچه اسلامى باشد و عمل، عمل اسلام باشد و همه نظام، نظام اسلام باشد، يك نظام عادلانهاى كه به هيچ يك از افراد تعدى نشود، در هر ادارهاى برويد آنجا اسلام را ببينيد، در هر بنگاهى برويد آنجا هم ببينيد اسلام هست، اينكه حكومت مىكند اسلام حكومت بكند،غير اسلام در كار نباشد. ما تا حالا نرسيديم به اين. ما رأى داديم به اينكه جمهورى اسلامى باشد، حالا هم رژيم ما جمهورى اسلامى است اما اينطور نيست كه ما تا رأى داديم، جمهورى اسلامى، يك جمهورى اسلامى شده باشد، فقط نظام الان نظام جمهورى اسلامى و دنيا هم شناخته ايران را به اينكه اينجا رژيمش جمهورى اسلامى است اما اسلام كه اين را نمىخواسته كه ما
صحيفه نور ج 8 صفحه 83
يك رأى بدهيم و بگوئيم جمهورى اسلامى، اسلام مىخواسته كه در رژيمش اينطور باشد كه هر جا پا بگذارى احكام اسلام باشد،غيرش نباشد. اگر ما با همه زحمتها با همه خون دادنها به اين جا رسيديم كه جمهورى اسلامى، و باز رهايش بكنيم تمام كارهايمان هدر رفته،يعنى طاغوت فرق نمى كند كه محمدرضا باشد يا من و شما. حيطه شعاع عمليات مختلف است يك كسى طاغوت است در خانواده خودش، يك كسى طاغوت است در خودش و همسايههايش، يك كسى طاغوت است در محلهاش، يك كسى در شهر، يك كسى هم در يك استان، يك كسى هم در سطح كشور. در طاغوتى فرقى نيست، در شعاع عمل فرق است. همين طاغوتى كه در خانواده خودش طاغوت است، اگر دستش برسد در محله هم طاغوت است، اگر دستش برسد، در همه سطح كشور طاغوت است، براى اينكه خودش وقتى طاغوت هست ديگر شعاع عمل كم و زيادش پيش او فرقى ندارد، دستش نمىرسد، دستش برسد همان كارهايى كه محمد رضا مىكرد، اين آدم هم همان كارها را مىكند تا تربيت اسلامى و انسانى و تحت تربيت انبيا كسى نباشد، دستش نمىرسد و الا وقتى دستش برسد همه آن كارها را مىكند حالا هم خيال مىكند نمى كند. اين آدمى كه در منزل خودش ظلم مىكند،در منزل خودش تعدى بر اولادش،بر فرزندش، بر خادمش مىكند اين اگر زيادتر بشود خدمهاش ،زيادتر بشود اولادش، زيادتر بشود تابعش همان قدر كه آنها زيادتر شوند اين وسعت ظلمش زياد مىشود، براى اينكه آدم ظالم است. ظالم اگر ده نفر تحت سيطرهاش باشند، ظلمش به اندازه ده نفر است، اگر سى و پنج ميليون جمعيت هم باشند، ظلمش به اندازه سى و پنج ميليون نفر است،آدم، همان آدم است براى اينكه آدم نشده است، يك موجودطاغوتى شيطانى است. اين موجود طاغوتى شيطانى اگر تحت سيطره انبيا نرود، تحت تعليم و تربيت انبيا نرود هيچ فرقى مابين اين فرد با آن فردى كه يك عالم را دارد مىچاپد، در روحيات نيست، در عمل هست از باب اينكه اين دستش نمىرسد، او دستش مىرسد. اينهايى كه مثلاً فرض كنيد در ايران سيطره داشتندمثل محمد رضا اگر در عراق هم سيطرهاش مىرفت همين ظلمهايى كه اينجا مىكرد آنجا هم كرد،اگر در همه ممالك اسلامى هم سلطه پيدا مىكرد همين كارهايى كه اينجا كرد در همه مىكرد اگر در همه عالم هم سلطه پيدا مىكرد همان مطلب بود. مى بينيد كه اين ابرقدرتها كه دستشان را همه جا دراز كنند، دستشان را همه جا دراز مىكنند براى چاپيدن، آن آدمى كه چاپيدنش يك حدود خاص داشت وقتى كه شد رئيس، يك قدرى وسعت پيدا مىكند و همان كارها را هم آنجا مىكند. گمان نكنيد كه من و شما اگر دستمان برسد به آنها نكنيم، تا آدم نشويم همان حرف هست، بايد همه فكر اين معنا را بكنيم كه رژيممان را رژيم اسلامى بكنيم. رژيم اسلامى به اين است كه اين افرادى كه در كار هستند، اين افرادى كه در اين رژيم سر كار هستند، مشغول به فرض كنيد كه خدمتگزارى هستند، كارمندهاى دولتى همهشان، هر كدام آنجا كه كار مىكنند كارشان كار اسلامى باشد، اين فكر نباشد كه حالا كه اين اداره آنجايش خراب است خوب، بگذاريد اينجايش هم خراب باشد، حالا كه آن آدم آنجا خلاف مىكند خوب، بگذار اينجا هم خلاف كند. همه ملكفيم، همه ما. اگر همه عالم خلاف بكنند،يك آدمى كه تربيت شده تحت مكتب
صحيفه نور ج 8 صفحه 84
انبياست او خلاف نمى كند، تمام عالم وقتى كه به هم بخورد و ظلم بشود، حضرت موسى خلاف نمىكند. از اينكه حالا همه دارند مىچاپند پس بايد من هم اين كار را بكنم، نه، در تربيت انبيا اينجور نيست، على بين ابيطالب سلام الله عليه همه عالم اگر كافر مىشدند به حال او فرقى نمى كرد جز غصه خوردن به اينكه چرا اينها دارند خلاف مىكنند و الا در مشى او هيچ تغييرى نمىكرد آن روزى كه تو خانه نشسته بود با آن روزى كه يك خلافت داراى آن وسعت كه ايران يك جزئش بود تا مصر و در حجاز و همه اينها تحت سيطره بود و از اروپا هم يك مقدارى، هيچ فرقى در حال روحىاش نبود كه حالا كه من داراى يك همچو چيزى هستم،بايد مثلاً چه بشود، هيچ ابداً در روح او هيچ فرقى نمى كرد براى اينكه روح، روح الهى بود. روح الهى در آن فرقى نمى كند كه يك جمعيت كمى تحت نظر او باشد يا يك دنيا باشد، در حال روحى او فرقى نمى كند، او موظف است عدالت كند، مى تواند با اين چهار تا كه هست عدالت بكند، اگر توانست با همه جا و همه جا عدالت را گسترش مىدهد. همه ما الان كه اسم جمهورى اسلامى روى خودمان گذاشتيم و رژيم سابق را فرستاديم بحمدالله به خارج و دفنش كرديم و ديگر هم زنده نخواهد شد انشاءالله، همه ما الان مكلفيم كه اين رژيمى كه ادعا داريم كه تحقق پيدا كرده، واقعيتش تحقق پيدا كند، از حد لفظ به حد معنا بيايد، از حد رأى به حد خارج بيايد. شما كه مأمورين يك وزارتخانه هستيد يك طور بايد عمل بكنيد، آنها هم كه در وزارتخانه ديگرند يك طور، همه بايد يك مأمورين اسلامى باشند. هر فرد بايد خودش را موظف بداند به اينكه اين كارى كه الان، اين كار جزئى كه پشت ميز نشسته به او محول است، اين كارى كه به او محول است به عدالت عمل كند، منتظر نشود كه وزير عادل بشود. وزير عادل باشد يا نباشد، شما بايد عادل باشيد. نخست وزير عادل باشد يا نه، براى خودش ضرر دارد و نفع دارد، آن حسابش عليحده هست، شما هم حسابتان عليحده است، پيش خدا حسابش عليحده است، پيش ملت هم حسابش عليحده است. شما كه اين كار جزئى، پيشخدمتى كه اين كار جزئى دستش هست، اين عدالت در آن كارش بايد بكند. آن رئيس اداره هم كه در آنجا نشسته آن هم عدالت در همان كار بايد بكند، منتظر نشود ديگران عادل بشوند تا او عادل بشود. مثل اين است كه من منتظر بشوم ديگران نماز بخوانند تا من نماز بخوانم، يا منتظر بشوم ديگران ناهار بخورند تا من ناهار بخورم. چطور وظايف طبيعى را آدم اينطورى عمل مىكند، وظايف طبيعى را هر كسى شخصى عمل مىكند. شما هيچ وقت انتظار كشيديد ديگران نفس بكشند تا شما بكشيد؟ ديگران نگاه كنند تا شما نگاه كنيد؟ هيچ همچو نيست. شما به حسب طبيعتتان وظايف طبيعى را شخصا عمل مىكنيد، وظايف الهى را هم همينطور است همانطور كه وظايف طبيعى را شخصا عمل مىكنيد وظايف الهى را شخصا شما موظفيد عمل كنيد بعلاوه موظفيد كه ديگران را هم وادار كنيد كه به اين كار در اين جا موظف نيستيد كه ديگران را وادار كنيد كه نگاه كن اما در آنجا موظفيد كه تعديل كنيد ديگران را هم تربيت كنيد. هر كدام ما موظفيم خودمان عمل كنيم و موظفيم ديگران را هم وادار كنيم، اگر يك همچو روحيهاى در يك ملتى پيدا بشود كه انشاءالله اميدوارم پيدا بشود، اگر يك همچو روحيه تعاون معنوى همانطورى كه در اين برههاى كه انقلاب بود يك تعاون مادى پيدا شده بود،اين هم
صحيفه نور ج 8 صفحه 85
معنا بود، امامعاونت راجع به اين بود كه اينهائى كه مىآمدند در خيابانها تظاهر مىكردند، خانهها به آنها آب مىدادند، غذا مىدادند عرض كنم مردم كمك مىكردند و معاونت مىكردند، اگر يك روحيه معاونت معنوى پيدابشود در انسان، در همه، كه هر كس خودش را موظف بداند به اينكه علاوه بر اينكه خودش يك آدمى است كه مىخواهد عدالت بكند، وظيفه شناس است، پشت ميز كه نشسته كار خودش را كه مىكند و كار مردم را كه مىخواهد انجام بدهد، روى وظايف است، نه روى طمع است،نه روى ترس و خوف است، روى وظيفه است، آنطورى كه وظايف شخصى خود راآدم عمل مىكند براى خودش وظيفه مىداند كه براى بچههايش لباس بخرد، اين يك وظيفهاى است پيش آدم، نه خوف است و نه طمع. اگر انسان، آن كسى كه متصدى يك كار ياست، وظيفه بداند اين را كه من حقوق مثلاً مىگيرم وظيفهام اين است، نخيز، حقوق هم نمى گيرم وظيفه انسانىام اين است، وظيفه اسلامىام اين است كه حالا كه متكفل يك امرى شدم و يك دستهاى به من محتاجند كه كار آنها را راه بيندازم، كارها را تعويق نيندازم، همانقدرى كه مىتوانم ،به هر ترتيبى كه جريان دارد، جريان بدهم با رفاقت، جلو وعقب انجام ندهم، خلاف عدالت نكنم، اگر جلو و عقب انجام بدهم اين همان كارهاى طاغوت است، طاغوت در يك چيز كم، در يك شعاع كم. چنانچه هر كداممان توجه به همين معنا داشته باشيم، هر كسى به خودش متوجه باشد، خودش را درست كند، ادارهاى كه داراى پانصد نفر مأمور است، هر مأمورى آن كارى را كه به او محول است سرش را زير بيندازد و كارش را انجام بدهد، يك اداره درست مىشود، يك وزارتخانه درست مىشود، باقى درست مىشود، همه كشور درست مى شود.اگر يك همچو چيزى در يك كشورى پيداشد، اين كشور مترقى است كشور مترقى اين نيست كه سينماهاى كذا داشته باشد و آن كارهايى كه در آن مىشد، يا مترقى آن است كه مراكز فحشا آن قدر زياد باشد، مشروب خورى آنقدر زياد باشد اين انحطاط است، كشور مترقى اين است كه افرادش مترقى باشند، فرد مترقى آن است كه وظيفه شناس باشد، وظايف ادارىاش، وظايف الهىاش، اگر انسان وظيفه شناس شد يك انسان مترقى است، يك انسان عادل است. يك مملكتى اگر انشاءالله موفق بشويم، موفق بشويد به اينكه اين مملكت، همه وظيفه شناس بشوند و جمهورى اسلامى بشود. جمهورى اسلامى اين است كه اداره مالى آن هم اسلامى بشود، اداره عدليهاش هم اسلامى بشود. تحول بايد پيدا بشود،تحول در نظام و تحول در افراد كه اين نظام را مىخواهند پيش ببرند. به مجرد اينكه تحول در نظام هم باشد و تحول در افراد نباشد، فايده ندارد براى اينكه وقتى تحول در افراد نباشد،اگر حالا هم يك كسى، يك تحولى در نظام درست كند، فردا همين افرادند كه اين نظام را مىخواهند پيش ببرند، همين افراد، نظام را معوجش كنند، بر خلاف مىكنند.
تحول در افراد، در روحيه افراد ميزان است و اين با اين است كه همه آقايان بناى بر اين بگذارند كه كارهايشان را روى وظيفهشان عمل بكنند، خودشان را ببينند در يك جمهورى اسلامى، ببينند در يك مملكتى هستند كه رأس اين مملكت امام زمان سلام الله عليه مراقبشان هست، مأمورهاى مخفى دارد، ملائكه الله مأمورند، خودش را تحت مراقبت ببيند، بگويد كه ما يك مملكتى الان هستيم
صحيفه نور ج 8 صفحه 86
كه يك مراقبى داريم معصوم و ماتحت مراقبت هستيم،اعمالمان بايد يك اعمالى باشد كه يك وقتى به عرضايشان رسيد، راضى از ما باشند. در هر جا كه كار مىكنيد، شما براى مسلمانها مى خواهيد خدمت بكنيد. دولتها خدمتگزار مردم هستند، نه فرمانفرما. اين رژيم طاغوتى است كه مثلاً يك نخست وزيرش، يك رئيس جمهورش فرمانفرمايى بخواهد بكند. اين طاغوت، همين است. بله،اين مقدارى كه وظيفه هست كه امر و نهى بكند وظيفه است بكند، اما بخواهد زايد بر آن وظيفه فرمانفرمايى بكند، حالا كه رسيده به اينجا سوء استفاده بكند،اين همان رژيم طاغوتى است حالا دستش به زيادتر نمىرسد يا خوف دارد از اينكه مردم به او اشكال بكنند، اگر دستش باز بشود، همان كارهايى كه محمد رضا مىكرد شايد من هم بكنم اگر دستم برسد. تا تربيت يك تربيت صحيح نباشد، فايده ندارد. و شما آقايان انشاءالله من اميدوارم و از خودتان، رفقايتان، ديگران، سفارش كنيد همه كه ما الان در يك نظامى واقع شدهايم كه ما مىگوئيم ما اسلامى هستيم،شما يك گروه اسلامى هستيد الان. يك گروه اسلامى اگر همان ادعا باشد، خوب، همه عالم مىتوانند ادعا كنند، مگر محمدرضا نمى گفت من مسلمانم، قرآن هم طبع مىكرد، خدمت حضرت رضا همرفت و مىايستاد و برايش زيارت نامه هم مىخواندند و نماز هم مىخواند و همه اين كارها را مىكرد اما نبود اينطور. ما اگر بخواهد رژيممان اسلامى باشد و اين ادعايى كه مىكنيم كه ما مسلم هستيم و ما طرفدار اسلام هستيم و طرفدار رژيم اسلامى هستيم بايد اين قدم راهم برداريم كه مهمش اين قدم است كه محتواى يك مملكتى اسلامى باشد، هر جايش برويم در مملكت اسلامى رفتيم، نه اينكه وقتى رفتيم، بازار ببينيم بازار همان بازار و همان رباخورى و همان اجحاف و همان گرانفروشى بيجا و همانها و بعد هم فرياد مىكنند كه اسلام، بعد هم چراغانى مىكنند. خيال مىكنند با اين مىشود امام زمان را بازى داد، نمىشود. تا يك نورى در قلب ما پيدا نشود فايده ندارد، هر چه هم از اين اعمال بكنيم اعمال است. خير، از اين اعمال همه مىكنند بايد اين اعمال بشود، نه اينكه اينها نشود، اين اعمال بشود، پيوند با قلب داشته باشد، با قلبمان يك كارى كنيم كه اين عمل را قلب ما آورده باشد.
در هر صورت ما الان در يك جمهورى لفظى اسلامى هستيم، نه جمهورى اسلامى، جمهورى، طرح جمهوريت است، حالا طرحش هست، طرحش هم حالا تمامى باز نيست. وقتى مملكت ما جمهورى اسلامى است كه همه چيزش اسلامى باشد. هر چه ناقص باشد جمهورى اسلامى ناقص ما داريم، حالا جمهورى اسلامى لفظى داريم. اگر چهار تا ادارهمان درست بشود،يك جمهورى اسلامى ناقصى باندازه اين اسلامى شده، اگر انشاءالله همه آن اسلامى بشود آنوقت مدعى هستيم، ادعاى ما اين است كه جمهورى اسلامى و اين ادعا صحيح است و از ما مىپذيرند اين را و اين را هم نبايد هر يك فكر كند كه ديگران بشوند تا من بشوم، هر كس بايد آن كارى را كه مىكند، آن كار را خوب انجام
صحيفه نور ج 8 صفحه 87
بدهد. شما شبيه خوانهاى سابق راديدهايد، اين شبيه كه مىخواندند، شمر خوب آن بود كه خوب شمر باشد، اگر آن شمر بنا بود كه يك كارى بكند كه سيدالشهدا بايد كند،اين خوب شمرى نيست، سيدالشهدا بر حسب شبيه هم آن است كه آن عمل را خوب انجام بدهد، اگر آن عمل را خوب انجام بدهد يك شبيه خوان خوبى است. هريك ما بايد آن عملى كه دستش مىدهند خوب انجام بدهد،نرود سراغ اينكه ديگران چه مىكنند، بخواهد دخالت كند در كار ديگران. نه، دخالت در كار ديگران نكنيد، شما آن كارى كه به آن موظف هستى همان كار را خوب انجام بده، برادرت هم كه پهلويت نشسته اگر انجام خواست بدهد، ديدى يك خلافى مىخواهد بكند به او بگو كه آقا ما جمهورىمان اسلامى است. جمهورى اسلامى معنايش اين است كه عدالت باشد عدالت اين است كه اين آدمى كه الان احتياج به من دارد،از خارج آمده الان، از راه دور آمده،به اين اداره احتياج دارد، زود رسيدگى بشود به احتياج اين. اينطور نباشد كه يك كسى كه آشناى ما هست، جلو كارش را انجام بدهيم، يك كسى كه خير، غريبه هست، عقبتر انجام بدهيم و هكذا چيزهايى كه شما مىدانيد شود،اين چيزهايى كه مىشد، ديگر نگذاريد بشود.
خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند، توفيق بدهد و اميدوارم كه همه ما با هم بتوانيم كه يك جمهورى اسلامى درست كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 98
تاريخ: 20/4/58
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب اسلامى سپيد دشت
بسم الله الرحمن الرحيم
شما برادران پاسدار كه از سپيد دشت آمدهايد، من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه سفيد رو باشيد. انشاءالله همه ما در اين نهضت، كارى بكنيم كه پيش خداى تبارك و تعالى سفيد رو باشيم. امروز ملتفت هستيد كه هر جا يك نغمههاى ضعيف البته، اما ناراحت كننده هست و پاسدارها بحمدالله همه جا قدرت دارند و همه جا جلوگيرى مىكنند از اين ريشههاى فاسدى كه در صدد توطئه هستند و با هوشيارى، ما از زحمات هوشيارانه شماها تشكر مىكنيم.
و اميدوارم كه اين خدمت را كه خدمت به اسلام است و خدمت به امام زمان سلام الله عليه است به آخر برسانيد و برسانيم و همه با هم اين منزل را طى بكنيم و انشاءالله وكلائى كه، اشخاصى كه براى اهل خبره هستند، خوب تعيين بشود و قانون را خوب، به طورى كه با اسلام موافق باشد و با مصلحت مسلمين موافق باشد بررسى بكنند و انشاء الله تصويب بشود اساس مملكت كه عبارت از قانونش است. درست بشود و در اين مدت كه اين قانون بايد تصويب بشود و بعدش يك رئيس جمهور تعيين بشود و مجلس شورا تعيين بشود، از موارد حساسى است كه پاسداريش با شما آقايان است. همه بايد پاسدارى بكنيم لكن يك پاسدارى است كه از قوه جوان بر مىآيد، يك پاسدارى است كه از ماها كه با صحبت بايد، من از خدا مىخواهم كه شماها انشاءالله همانطورى كه اسمتان پاسدار است و در اين زيب شرافتمندانه وارد هستند، پاسداران امام زمان سلام الله عليه باشيد و خداى تبارك و تعالى شما را حفظ كند و سعادتمند كند، قدرت و قوه بدهد و همه در همين راهى كه نهضت باشد، در اين راه برويم و حفظ كنيم اين نهضت را و نگذاري
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 94
تاريخ: 19/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از نمايندگان كشورهاى اسلامى
ايمان به اسلام و روحيه شهادت طلبى رمز پيروزى مسلمين در صدر اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
من ابتدائا تشكر مىكنم از اينكه آقايان آمدند اينجا و از شعب آنها هم تشكر مىكنم. و بعد ما بايد ببينيم كه چه شد كه اسلام در صدر اول با يك جمعيت كمى و با يك دست خالى كه هيچ ساز و برگ جنگى نداشتند قريب نيم قرن گذشت و معموره را فتح كردند، و چه شد كه مسلمين بعدها با اينكه جمعيتهايشان خيلى زياد و ساز و برگ جنگى هم دارند و از حيث ذخاير هم غنى هستند و معذلك همه چيزشان را از دست دادهاند. اين چه شد كه آنها آنطور و ما اينطور. علت اين است كه در صدر اسلام افرادى كه بارسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بيعت كردهاند و بودند، اينها افراد كمى بودهاند لكن متعهد به مسلك خودشان و معتقد به اسلام و براى آنها طرح نبود اينكه زندگى بكنند ولو با هر ذلت و زحمت، اينها شهادت را براى خودشان سعادت دانستند و اين روحيه كه در آنها بود آنها را غلبه داد بر روم و ايران دو امپراطورى بسيار بزرگ، كه آن دو امپراطورى روم و ايران هر دو قويتر از حالاى اين دو معموره است و بعدها مسلمين كم كم آن قدرت ايمان را از دست دادند و وارد شدند در شوون دنيا و دلبستگى به همين ماديات و آنهائى هم كه مىنشستند و صحبت مىكردند و حالا هم كه ما اجتماع مىكنيم و صحبت مىكنيم، بحثهاى عددى است، يك بحثهائى نيست كه سازنده باشد. در اين ممالك اسلامى كه ممالك بسيار وسيعى هستند و قدرتهائى هم دارند وقتى كه انسان ملاحظه مىكند، مىبيند كه مسئله شعر و خطابه و فلسفه و آنهائى كه ديگر خيلى چيز هستند، عرفان و امثال اينها مطرح است و آن چيزى كه در صدر اسلام رمز پيروزى بود مطرح نمىشود.اگر آنكه در صدر اسلام در اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و لشكر اسلام بود، عشر او در اين مملكت اسلامى بود، قدرتى بودند كه از تمام ابرقدرتها مقدم بودند لكن بكلى آن روحيه ايمان را از دست دادند و آن كه خيلى مؤمن بود آن بود كه به مسجد برود و از مسجد برگردد منزل و دعا بخواند، ديگر آن جهاتى كه در صدر اسلام مطرح بود اصلاً در بين ممالك اسلامى مطرح نيست، الان هم مطرح نيست. الان هم وقتى كه مجالسى كه تهيه مىشود براى اينكه ببينند بايد چه بكنيم، از حدود نطق (و هر كه بهتر نطق بكند) معلوم نيست بيشتر باشد، همچو نيست كه واقعاً رسيدگى بكنند به اينكه چرا ما عقب افتاده هستيم و چرا و چه چيز ممكن است كه ما را از اين عقب افتادگى نجات بدهد، طرح بكنيم و دنبالش
صحيفه نور ج 8 صفحه 95
برويم، عمل بكنيم. نه در هر سالى، هر چند سال يك جلسهاى درست بكنيم و هر كس هم از هر جا بيايد يك مقدارى خطابه و شعر و يك مقدار هم از مسائل اسلامى و احتياجات مسلمين و بعد هم كه از آن مجلس خارج شدند ديگر اصلش همه چيزها مغفول عنه بمانند. بايد بگوئيم كه دشمنهاى اسلام، ممالكى كه به اسلام سلطه پيدا كردند و به مسلمين، آنها مرد عمل بودند، نه حرف، و مسلمين در اين بعد از صدر اول مرد حرف بودند، نه عمل. خيلى خوب شعر مىگفتند، خيلى خوب خطابه مى خواندند وقتى هم مطرح مشكلات مىشد، خيلى هم خوب طرح مىكردند امااز حدود گفتار خارج نمىشد، به عمل نمىرسيد. اگر از حدود گفتار خارج مىشد نمىتواند انسان باورش بيايد كه بيشتر از صد ميليون عرب در مقابل اسرائيل آنطور زبون باشند و انسان نمىتواند باور كند كه با داشتن همه چيز، و احتياج غرب در بسيارى از امور به ممالك اسلامى، اينها همه تحت سلطه آنها باشند با داشتن جمعيتهاى زياد و ذخاير زياد. اين نيست جز اينكه آن روحيهاى كه در صدر اسلام بود و منشاء غلبه شد، آن روحيه را ما از دست داديم. دليل بر اينكه يك همچو روحيهاى مىتواند غلبه كند بر مشكلاتش، قصه ايران است. اگر در ايران هم مثل سابق، مثل سالهاى گذشته تمام مسائل بر مىگشت به اينكه مشكلات گفته بشود و هيچ عمل نشود، مصيبتها را ذكر بكنند و بروند منزلشان بخوابند، اگر اينطور بود الان هم زير بار همان رژيم و همان گرفتارىها بوديم لكن خداوند خواست كه اين ملت از حد حرف به حد عمل بيايد و آن روحيهاى كه در صدر اسلام بين مسلمين بود، تا حدودى در اين ملت پيدا شد و همان رمز پيروزى يك مشت فاقد همه چيز بر يك قدرتهاى شيطانى بزرگ، همان روحيه كه در صدر اسلام بود و مسلمين دنبال شهادت مىرفتند، جنگ مىرفتند و اگر از جنگ بر مىگشتند شايد پيش خودشان معلوم بودند، اين تا يك حدودى در ايران پيدا شد به طورى كه جوانهاى برومندى كه اول جوانىشان بود و هست چه در آنوقتى كه من نجف بودم و چه حالا كه ايران هستم و چه قبل از اين پيروزى و چه بعد، اينها از من مىخواهند كه دعا كنم شهيد بشوند و جدا دعا ميخواهند و بعضىها تأسف مىخورند، اظهار تأسف مىكنند كه ما نشديم. اين روحيه تا در مسلمين پيدا نشود همينند كه هستند، مجلسها اثرى ندارد، اجتماعات اثرى ندارد، كنفرانس دولتهاى مختلف و اجتماعاتشان اثرى ندارد، صحبت است. دل خوش كردن به اين چيزها موجب تنفر ما شده است و مىشود. مسلمين فكرى بكنند كه اين تحول در آنها حاصل بشود، تحول از خوف به شجاعت و تحول از توجه به دنيا به ايمان به خدا. منشاء همه پيروزىها همين كلمه است، ما متحول بشويم به يك موجودى اسلامى انسانى با ايمانى كه خداوند تبارك و تعالى از ما خواسته است، والا شما تشريف مىآوريد اينجا با ما صحبت مىكنيد ما هم با شما صحبت مىكنيم دردها را گوئيم و درمانش هم گاهى گفته مىشود لكن شما كه ميرويد و ما كه اينجا هستيم هيچ ديگر در فكر اين نيستيم كه يك عملى انجام بگيرد.
منشاء مصائب و گرفتارىهاى مسلمين
اضافه بر همه اين مسائل قضيه دولتهاى اسلامى است كه مصيبت مسلمين بسيارش از
صحيفه نور ج 8 صفحه 96
دولتهاى اسلامى سرچشمه مىگيرد. دولت اسلامى كه بايد با هم همصدا باشند، همفكر باشند، همه از يك ديانت، صاحب يك كتاب، و همه هم مىبينند كه با اختلافاتى كه بينشان هست ديگران نتيجه مىگيرند، درد را مىدانند لكن دنبال دوا نمىروند، بلكه هر روز اختلافاتشان بيشتر مىشود و جدائى از هم بيشتر پيدا مىكنند و دولتهاى بزرگ هم حرفشان همين است كه ماها از هم جدا باشيم و با هم بلكه دشمن باشيم و اشتغال پيدا كنيم به حال هم و آنها استفاده كنند. بايد مسلمين فكر اساسى براى خودشان بكنند و دولتهاى اسلامى فكر اساسى بكنند. فكر اين نباشند كه چند روزى كه هستند مرفه باشند و داراى سلطه بر كشور خودشان، و اين درد تفرق را خودشان دوا كنند، والا هيچ علاجى ديگر نيست در كار و هيچ مجلس و هيچ كنفرانس و هيچ اجتماعى اثرى نخواهد گذاشت. من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه مسلمين را عموماً و دولتهاى اسلامى را خصوصاً بيدار كند و بر مشكلات خودشان غالب بشوند و اسلام آنطور كه هست در ممالك اسلامى تحقق پيدا بكند، آنطور كه در صدر اسلام بود.
(آنگاه يكى از نمايندگان سخنانى را به زبان عربى معروض داشت و امام در پاسخ وى فرمودند:)
بله يكى از مشكلات كه باز مسلمين، من گرفتارش هستم و مشكله دولت و ملت است، و دولتها در آن قدرى كه ما اطلاع داريم و شما هم مطلع هستيد، دولتها، دولتهائى هستند كه با ملتشان تفاهم ندارند، معامله دولتها با ملتها، معامله دشمن بادشمن است، ملت پشت مىكند بر دولت و دولت مىخواهد تحميل كند بر ملت از اين جهت ملتها پشتوانه دولتها نيستند بلكه معامله دشمن با دشمن مىكنند و اين موجب ضعف دولتهاست. ما ديديم كه اين پدر و پسر كه در ايران حكومت كردند، حكومت جابرانه، هم در زمان پدر همچو ملت پشت به او كرده بود كه وقتى متفقين آمدند و همه جهات مملكت ما در خطر بود، وقتى كه رضا شاه رفت مردم شادى كردند و شكست او را در جنگ با شادى تلقى كردند براى اينكه او را هم دشمن خودشان مىدانستند و محمدرضا وقتى كه با قدرت مردم بيرون رفت، مردم در روز رفتن او مثل عيد رفتار مىكردند و عيد گرفتند و اين يك مطلبى است كه در اكثر دولتهاى اسلامى (اگر نگويم در همه) هست كه دولتهاى اسلام ما با ملتشان هيچ تفاهم ندارند، معامله دشمن با دشمن است، ملت از آنها فرار مىكنند آنها مىخواهند به ملت تحميل كنند. و اين هم يكى از مشكلاتى است كه در ممالك ما هست و شايد حلش به اين زودىها امكان نداشته باشد. ما الان كه يك دولتى داريم كه با مردم تفاهم دارد، الان تظاهرات مردم در خيابانها له اوست در عين حالى كه خيلى نتوانستند تاكنون براى ملت كارى بكنند لكن ملت با او موافق است، با دولتشان موافقند، پشتيبان آن هستند يعنى يك دولت ملى است، يعنى دولتى است كه يك ملت پشت سرش هست، و اما اگر حساب بكنيد در ساير ممالك اكثراً (اگر همه نباشند) مسأله اينطور نيست، مردم با رضاى نفس از آنها پشتيبانى ندارند، آنها هم مصالح مردم را نمىخواهند مصالح خودشان رامىخواهند و تا اين مشكل هست باز ما به همين حال هستيم و باز من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه اين مشكل حل بشود.
صحيفه نور ج 8 صفحه 97
دولتها توجه بكنند به اينكه چه شد كه اين قدرت شيطانى از بين رفت و ملت ما غلبه كرد. اين براى اين بود كه ارتش او هم وقتى كه ملت را ديد يك طرف مىرود، پشت به او كرد، قواى خودش بر خود او پشت كرد چون كه ديدند كه ملت يك راهى دارد و آنها راه مخالف. از اين جهت اينها غلبه كردند و دولتها اگر چنانچه با مردم تفاهم كنند و خدمتگزار مردم باشند، مردم پشتيبان آنها هستند و شكست براى آنها ديگر نيست لكن مع الاسف، هم دستهاى خارجى نمىگذارند و هم عدم رشد خودمان.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 100
تاريخ: 20/4/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان پالايشگاه تبريز
تغيير روحى ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
ما بايد فكر بكنيم كه چه كرديم و بعد از اين كار چه بايد بشود و بعد ما چه تكليف داريم. آنكه ملت ما انجام داده است يك امر اعجاز آميزى است كه به حسب قواعد طبيعى نمىشد يك همچو امرى واقع بشود، براى اينكه يك ملتى بود اولاً خيلى ترسناك از سازمانها و اينها، كه وقتى اسم سازمان را مىشنيد، هر كس مىشنيد شايد به خودش مىلرزيد و ثانياً نداشت هيچ چيزى كه مقابله كند با يك قدرت بزرگ. معذلك، هم در روحيه متبدل شد به يك موجود ديگرى و يك موجود ترسو به يك موجود شجاع، يك موجودى كه از سايه پليس مىترسيد، متبدل شد به يك موجودى كه با شاه در افتاد و بيرونش كرد و ثانياً هيچ نداشت و آنها همه چيز داشتند و يك كارى انجام داديد.
نياز به مهلت و صرف وقت برا اصلاح آشفتگىهاى پس از انقلاب و پاكسازى دستگاههاى دولتى
خوب حالا يك انقلابى شما كرديد و يك پيروزى بسيار مهمى به دست آورديد. پشت هر انقلابى يك آشفتگىهاى بسيار زيادى هست و بحمدالله آشفتگىهايى كه در اين انقلاب ماست خيلى كم است اما خودش فى نفسه زياداست، اما وقتى كه مقايسه بشود با آشفتگىهايى كه در انقلابات دنيا واقع شده است اين كم است نسبت به آنها. و بعد از اين انقلاب و هر انقلابى كه اين آشفتگىهست و خصوصاً انقلاب ما كه خرابكارى اينها كردند و رفتند، قرضهاى زياد گذاشتند، نيروى انسانى ما را عقب زده بودند، اقتصاد ما را ورشكسته كرده بودند، ارتش به يك صورت ديگر در آمده بود همه قوا و همه جهات در هم و بر هم، همه وزارتخانهها يك جاهاى بسيار ناراحت كننده. و حالا كه انقلاب حاصل شد و مىخواهيد همه چيز منقلب بشود ديگر، همه چيز بخواهد منقلب بشود نمىشود كه يكدفعه بشود. شما فرض مىكنيد كه ما مىخواهيم همه وزارتخانههايى كه هستند اينها اشخاصى كه در آنجامثلاً طاغوتى بودند، اينها عوض بشوند و يك اشخاص ديگرى بيايند. اينها پنجاه سال زحمت كشيدند كه ما آدم نداشته باشيم حالا دولت به زحمت افتاده است كه چه بكنند. گردش مىكنند اين طرف، آن طرف يكى را بردارند، يكى را مىگذارند. بخواهند يكدفعه در را باز كنند و بگويند همه برويد، خوب به هم
صحيفه نور ج 8 صفحه 101
مىخورد اوضاع، با تدريج اينها دارند عمل مىكنند، دولت شب و روز زحمت مىكشد، حسن نيت دارند، زحمت مىكشند لكن امورى است كه با تدريج بايد درست بشود. به اين زودى نبايد ما توقع داشته باشيم كه يك رژيمى رفته و همه چيز را هم خراب كرده و اينهمه هم قرض گذاشته براى اين مملكت، حالا تا اين پايش را بيرون گذاشت تمام كارها درست بشود. و البته آنهايى كه طمع به اين مملكت دارند به اين زودى دست بردار نيستند، آنها توطئه مىكنند، اسباب فساد ايجاد مىكنند، اسباب شلوغى و ناراحتى ايجاد مىكنند، نمىگذارند كشت بشود، وقتى كشت شد نمىگذارند بر دارند، وقتى برداشتند مىسوزانند. اينها همه امورى است كه بعد از انقلاب هست در كار شما نبايد قدرت ايمانىتان را هيچ در آن تزلزل ايجاد كنيد. شما قوى باشيد، شما پيروز هستيد، اينها رفتنى هستند منتها تحمل زحمت مىخواهد. شما پنجاه سال ظلم كشيديد و حرف نزديد، نتوانستيد هم حرف بزنيد. پنجاه سال از شهربانى و از ارتش و ازژاندارمرى و از سازمان بالخصوص همه ما رنج برديم، همه ما زحمت كشيديم، حبس رفتند رفقاى شما، شكنجه ديدند رفقاى شما پنجاه سال اينطور بود، حالا پنجاه سال اين كارها شده است و شما هيچ وقت خطابه نخوانديد كه چرا اينجورى مىشود، حالا پنج ماه است، پنجاه ماه هم نيست، پنج ماه است كه اينها رفتهاند، آنوقت هم خرابى كردهاند و رفتهاند، شما با آن قدرت و قوه الهى كه خدا به شما داده به پيش برويد. دولت از يك طرف و شماها از يك طرف و ماها از يك طرف همه با هم مجتمع اين نهضت را پيش ببريم و انشاءالله همه چيز درست بشود و همه اين چراها جواب داده مىشود. اشكالات وارد است اما وقت دارد.
ارجحيت تدوين قانون اساسى و انتخاب نمايندگان مؤمن و اهل علم بر ساير امور
الان شما بايد همه قدرتتان راصرف بكنيد براى اينكه الان قانون اساسى بايد، اساس مملكت بايد درست بشود، اساس مقدم بر اينطور چيزهاست. الان قانون اساسى را بايد درست بكنيد، اشخاص خبره را فكر بكنيد چه اشخاصى بايد انتخاب بكنيد، اشخاص سالم، اشخاصى كه نه شرقى باشند نه غربى باشند، اعتقاد به جمهوريت اسلامى داشته باشند، ايمان به خدا داشته باشند، اهل علم باشند، امثال ذلك، انشاءالله وقتى مجلس درست شد و قانون اساسى درست شد و رئيس جمهور درست شد، اينها هم بتدريج درست شود. قدرت الان دست خود شماست و اينها هم هيچ آدمى نيستند كه بتوانند كارى بكنند.
خدا انشاءالله همهتان را حفظ كند. موفق باشيد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 102
تاريخ: 21/4/58
بيانات امام خمينى در جمع برادران اهل مريوان و سنندج و پرسنل گران 62
بسم الله الرحمن الرحيم
شما مىدانيد كه الان موقع حساسى است كه بايد ما اين مراحلى كه پيش داريم، جلو برويم و بايد در اين مراحل اوليه كه قانون اساسى و خبرگان و مجلس شوراى ملى و رئيس جمهور و اينهائى كه اساس يك مملكت است، اينها را ما الان جلو داريم و بايد همه برادرها با هم متحد باشيم و اين مسائل را پيش ببريم. در يك همچو موقع حساسى دشمنهاى شما و ما در صدد هستند كه نگذارند اين مراحل پيش برود و لهذا ديديد كه در رفراندم شلوغكارى كردند و الان هم مىخواهند شلوغ بكنند و نگذارند مسائل اسلامى پيش برود.
اينها از اسلام مىترسند براى اينكه اسلام دين برابرى و برادرى است و در آن اصلاً نژاد مطرح نيست. كرد و فارس، ترك و عرب و فارس ابداً در اسلام مطرح نيست و آن چيزى كه در اسلام مطرح هست تقوا و صفا و برادرى و برابرى است. و اينها مىدانند كه اگر اسلام به آنطورى كه هست، در اين مملكت تحقق پيدا بكند، دستشان كوتاه خواهد شد. آنها مىخواهند كه همان قلدرىهائى كه در سابق مىكردند، همان چپاولگرىهائى كه مىكردند همانها را ادامه بدهند يا برگردانند و تنها اسلام است كه مىتواند جلو اينها را بگيرد از اين جهت اينها مىخواهند يك شلوغىهائى بكنند، يك نفاقهائى ايجاد كنند، يك اختلافهائى ايجاد كنند كه اين مراحل ابتدائى نگذرد و منعكس كنند در خارج كه ايران نمىتواند خودش را اداره كند. با تبليغاتى كه در خارج و در خارج از مرزها و در داخل هم يك مقدارى بكنند اين است كه اينها رشد ندارند. ايران باز رشد اينكه خودش. خودش را اداره بكند ندارد محتاج به اين است كه يك كسى، يك قيمى بيايد او را اداره بكند، و مىخواهند همان مسائل را برگردانند. امروز روزى است كه ما، همه برادرها، برادرهاى مرزنشين و مركز نشين با هم همانطورى كه در ابتداء نهضت همه با هم بوديد و همه با هم اين نهضت را پيش برديد از حالا به بعد هم اين نهضت را پيش ببريد به طورى كه يك حكومت اسلامى مستقر شود. الان يك حكومت انتقالى است، بايد قدرت را انتقال بدهد، يك حكومت اسلامى مستقر ما پيدا بكنيم با قوانين اسلام آنوقت خواهيد و خواهند دنيا فهميد كه آن رژيمى كه عدالت پرور است، آن رژيمى كه براى دهقان بيشتر مقام قائل است تا براى بالاترىها آن رژيم اسلام است. آن رژيمى كه اصلاً در آن گروهها و زبانها هيچ در آن مطرح نيست اسلام است. ما بايد كوشش كنيم كه اين مطلب را به دنيا ثابت كنيد كه مملكت ما يك مملكتى است كه
صحيفه نور ج 8 صفحه 103
متحول شد از رژيم طاغوتى به رژيم اسلامى انسانى و محتوايش، واقعش تغيير كرده، تحول واقعى. فقط اسم نبود كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى، نه ما مىخواهيم تمام قواعد اسلامى همانطور كه در صدر اسلام بوده است در ايران تحقق پيدا بكند و ما ارائه بدهيم به دنيا كه اسلام اين است، اسلام مترقى اين است، احكام مترقى اسلام اين است. آن كه به حال مستمندان و ضعفا بيشتر عنايت دارد تا به حال ديگران، آن كه طرفدار مستضعفين است، آن رژيمى كه مىخواهد مستضعفين را از قيد و بند آن گرفتارىها بيرون بياورد آن اسلام است. آن كه پيشش اصلاً مطرح نيست مرزنشينى و مركز نشينى، بالانشينى و پائين نشينى پيشش مطرح نيست اسلام است آن كه وقتى حكومتش، راسش مثل رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) وقتى كه با اينكه راس بود، بااينكه اداره يك كشور ميكرد وقتى كه مىآمدند در يك مجلسى كه نشسته بودند اصحاب حضرت و حضرت نشسته بودند، بالا و پائين معلوم نبود چيه. مىآمد مىگفت كدام يكىتان پيغمبر هستيد ؟ از باب اينكه دور مىنشستند اصحابشان با خودشان، همه با هم دور هم مىنشستند. يكى بالا و يكى پائين، يكى اين زيرش باشد نبوده است، روى همان زمين و اگر هم يك بوريائى بوده، بورياى آنوقت براى مسجد بوده روى آن بوريا همه مىنشستند دور هم و از همان مسجد كه اينطور زندگى مىكردند تجهيز قوا مىكردند و ممالك را مىگرفتند. يك همچون حكومتى ما مىخواهيم كه اينطور باشد كه اين طبقات مختلفهاى كه چپاولگرند يك دسته شان ،اينها نباشد و اين دهقانها به حالشان رسيدگى بشود، اين مستمندها، اين زاغهنشينها. شما بدانيد كه در خود تهران الان زاغهنشينهائى هست كه در كردستان شبيهش را نمىبينيد، در اطراف خودتان شبيهش را نمىبينيد، آنقدر اينها مستمند هستند و همه اينهارا اين شاه مخلوع ايجاد كرد، به اسم اصلاحات ارضى همه اين گرفتارىها را براى اين مستمندها پيش آورد. من اميدوارم كه بعد از اينكه ما الان بنا بگذاريم همانطور كه تا حالا بوده است كه الان صف خودمان را محكم نگه داريم، شما كه در مرز هستيد و اميدوارم كه مرزها را شما خودتان باقدرت خودتان حفظ كنيد و ماها كه در اينجا هستيم همه يك كلام داشته باشيم و او اسلام، جمهورى اسلامى، برگشت به صدر اسلام. وقتى كه اين را داشته باشيم اين مسائل خود به خود حل مىشود ديگر آن مسائلى كه اينها بخواهند پيش بياورند، وقتى قوانين اسل
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 104
تاريخ: 21/4/58
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام موسوى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمد موسوى دامت افاضاته مقتضى است جنابعالى تشريف ببريد در سازمان راديو و تلويزيون باهمكارى جناب آقاى قطب زادهامور و برنامههاى آنجا را تنطيم كنيد كه موجب شكايت مردم نباشد. البته توجه داريد كه اين دستگاه اسلامى است و بايد جدا از برنامههاى انحرافى احتراز شود. توفيق جنابعالى را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 112
تاريخ: 22/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروه كثيرى از اقشار مختلف مردم
هوشيارى در مقابل وقوع توطئهها در آستانه تعيين سرنوشت ملت واسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه بررسى قانون اساسى، در آستانه تعيين خبرگان براى بررسى از قانون اساسى، در آستانه تعيين سرنوشت ملت ما و سرنوشت اسلام، در آستانه سرنوشت استقلال ايران، توطئههايى را در كار بينم. در اين موقع كه از هر وقت حساستر و سرنوشت ملت ما در اين موقع بايد تعيين شود و اساس مملكت ما بايد تعيين شود، توطئه در دست اجر است. ملت هوشيار باشد. حملههايى مستقيماً بر بعضى قوانين اسلام، حملههائى بر من، اهانتهايى بر من براى اينكه اغتشاش ايجاد كنند.من به ملت ايران اخطار مىكنم و تاكيد مىكنم كه اگر چنانچه هر كس با هر عنوان در اين موقع حساس به من اهانت كند و بخواهد تفرقه ايجاد كند نبايد در اين موقع عكس العمل نشان دهيد. در اين دو روز بعضى مراجعات شد كه براى بعضى مجلات كه اهانت كردهاند، عكس العمل نشان دهند و من در اين موقع حساس جايزنمى دانم. بدخواهان گمان نكنند كه بتوانند صفوف فشرده ملت ما را با اين دسيسهها به تفرقه بكشند. ملت ايران بايد با هوشيارى اين مراحلى را كه داريم طى كند.اگر فر ضا به من سب كنند يا عكس مرا بسوزانند يا به من حمله كنند، در اين موقع حساس كسى حق ندارد عكس العمل نشان بدهد. دشمن در كمين است و در توطئه، مىخواهند اذهان شما را از طريقى كه داريد و از راهى كه براى نجات اسلام است و داريد طى مىكنيد منحرف كنند. مىخواهند نهضت را از طريق خودش منحرف كنند. مىخواهند شما را سرگرم كنند به مسائل ديگرى غير از مسائل اساسى . در اين چند روز من مىبينم كه گروههاى مختلفى مىآيند و شكايات مختلفى دارند، اين را من، من باب اتفاق نمى دانم. اهانت به بعضى از احكام اسلام و اهانت به من و شكايات متعدد از امورى كه در كشور گذرد، من باب اتفاق نيست، نقشه است، توطئه است. نقشه براى اينكه شما را از راه مستقيمى كه داريد، از اين نهضتى كه داريد منحرف كنند و به امور ديگر غير از اين امر مهم منصرف كنند. ملت ايران بايد با هوشيارى اين توطئهها را خنثى كند. در اين روزها اجتماعاتى مىشود ، از طرق مختلفه مىخواهند ايجاد نفاق كنند، ايجاد هياهو كنند. ملت بايد با كمال خونسردى اين توطئهها را و اين شيطنتها را خنثى كند. اگر شما سرگرم كارهاى ديگر بشويد، اگر راجع به مسائل جزئى، راجع به مسائل تفرقه افكن توجه كنيد، از مسائل اصلى باز مىمانيد.
صحيفه نور ج 8 صفحه 113
بررسى قانون اساسى و تعيين خبرگان مسئله اصلى است
مسأله اصلى ما طى كردن اين راه است، تعيين خبرگان است، بررسى قانون اساسى است و بعد از اين قدم، قدمهاى ديگر، بايد در هر قدمى همان مطلب را توجه بهش كرد ولو شياطين مىخواهند شما را به واسطه احساسى كه از بعضى از امور داريد شما را متوجه به مسائل ديگر بكنند و ايجاد اختلاف بين شما بكنند، توجه به اين كارها نداشته باشيد. تمام توجه، تمام توجه شما به بررسى از قانون اساسى و هر اشكالى كه در قانون اساسى داريد طرح كنيد و به مجلس سنا بفرستيد و بعد هم نمايندگان خودتان را تعيين كنيد، خبرگان را تعيين كنيد تا بررسى كنند از قانون اساسى. من توصيه مىكنم كه خبرگان خودتان را اشخاص متدين، اشخاص عالم، علماى بزرگ بلاد، اشخاصى كه نه به راست و نه به چپ انحراف دارند، اشخاصى كه به صراط مستقيم انسانيت، به صراط مستقيم اسلام، در صراط مستقيم اسلام هستند، اشخاص معتبر ، اشخاص امين، اشخاص و طنخواه، اشخاصى اسلام خواه، اين اشخاص را تعيين كنيد براى تعيين سرنوشت خودتان. امروز سرنوشت شما در دست خود شماست.
لزوم حفظ خونسردى و احتراز از هرگونه تشنج و اختلاف كلمه
امروز هر تشنج و هر اختلاف كلمه براى هر چيز كه باشد، بر خلاف مسير نهضت و انقلاب است، از آن احتراز كنيد. بى جهت نيست كه در يك همچو موقع حساس شياطين دست به هم دادهاند تا اختلاف ايجاد كنند، بيخود نيست كه در بعضى مجلات اهانت به اسلام مىكنند. در اين موقع نبايد از خونسردى خودتان غفلت كنيد. خونسرد باشيد، ترتيب اثر به اين حرف شياطين ندهيد. انشاءالله در موقع خودش، ملت سرنوشت اين اشخاصى كه توطئه گرند تعيين خواهد كرد. شياطين بدانند كه در اين موقع ملت ما آرام است هر چه فحش بدهيد ملت خونسردى خودش را حفظ مىكند و بايد حفظ كند ، هر چه اهانت به اسلام بكنيد، در اين موقع حساس بايد ملت خونسردى خودش را حفظ كند و هيچ ترتيب اثر ندهد. من از قشرهاى مختلفى كه در اين هواى گرم، در اين مكان ضيق، با اين فشار و با اين زحمت مجتمع شدهاند تشكر مىكنم و از خداوند تعالى سلامت و سعادت همه شما را خواستارم. خداوند همه شما را به سعادت ابدى برساند. خداوند دست شياطين را از اين مملكت قطع بكند. خداوند توطئهها را خنثى بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 114
تاريخ: 23/4/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت اعزامى از كشور يوگسلاوى
بسم الله الرحمن الرحيم
من از ملت و دولت و اين هيأتى كه از آنجا آمدهاند تشكر مىكنم و سعادت همه را از خداوند مىخواهم. نهضت ايران نهضت اسلامى است و نهضت اسلامى نهضتى است انسانى كه اگر اطلاع بر عمق آن پيدا بكند بشر، همه طرفدار او خواهند بود مگر آنها كه از انسانيت به دور هستند. برنامه دولت اسلامى آنست كه همه بشر به سعادت برسند و همه در كنار هم به طور سلامت و رفاه زندگى كنند. اسلام با همه كشورهايى كه در جهان هستند مىخواهد كه دوست باشد و دولت اسلامى با همه ملتها و با همه دولتها مىخواهد كه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد در صورتى كه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامى را مراعات كنند. برنامه جمهورى اسلامى اينست كه يك دولتى بوجود بيايد كه با همه قشرها به عدالت رفتار كند و امتياز بين قشرها را ندهد مگر به امتيازات انسانى كه خود آنها دارند. ما اگر موفق بشويم و جمهورى اسلامى را با محتواى اسلام پياده كنيم و يك حكومت اسلامى به تمام معنا در ايران بپا كنيم اين الگو خواهد شد از براى همه كشورها كه معنى دمكراسى را به آن معناى حقيقى، نه به آن معناى طرحى بدون حقيقت، و معنى آزادى را به آن معناى حقيقى، نه به آن معنايى كه براى اغفال ديگران است، انشاءالله پياده بشود. ما اميدواريم كه با همه ملتها و دولتها با حسن جوار، با حسن نيت و با حسن رفتار و با ارتباطات حسنه رفتار كنيم و دولت ما با همه دولت روابط حسنه متقابله داشته باشد. سلامت و توفيق همه بشر را و همه مستضعفين را از خداوند مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 8 صفحه 105
تاريخ: 21/4/58
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان كاركنان روزنامه جمهورى اسلامى
كوشش رژيم شاهنشاهى در انحراف نيروى انسانى و از بين بردن اتكاء به نفس
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا يك قصهاى را عرض كنم كه شايد شماها هيچ كدام يادتان نيست. در اين جنگ عمومى دوم كه هيتلر پيش برد و فرانسه را گرفت و خيلى جاهاى ديگر و حمله كرد به شوروى و اينها، چرچيل آن سياستمدار انگليسى آمد در مجلس انگلستان و شروع كرد راجع به ضعف خودشان و راجع به گرفتارىها و راجع به شكست خوردنها ما كجا را از دست داديم و كجا را از دست داديم كار ما چطور است، مملكت ما چه خواهد شد، زندگى ما چه خواهد شد خيلى طولانى شكايت و اينكه ما از بين رفتيم، آخرش يك كلمه گفت، گفت لكن پيروزى مال كسى است كه روى موجهاى نفت سوار است وحدسش هم درست بود و پيروزى هم مال اينها شد كه نفتهاى ما را بردند من هم حالا اين معنا را عرض مىكنم كه الان كه بعد از انقلاب است و در همه انقلابات يك آشفتگىهاى فراوان هست، ما هم مبتلاى به آشفتگى هستيم، مضافا به اينكه در طول، اگر نگوييم دو هزار و پانصد سال رژيم شاهنشاهى، لكن آنقدرى كه ما مشاهده كرديم در طول پنجاه و چند سال رژيم پهلوى كوشش شده است كه مملكت ما را از هر جهت عقب بزنند، از جهت نيروى انسانى كه از همه بالاتر است كه الان بايد بگرديد، شما درسى و پنج ميليون جمعيت بگرديد اين طرف و آن طرف چند نفر پيدا كنيد كه دولت تشكيل بدهند. يك نفر بخواهيد پيدا كنيد رئيس جمهور بشود، بايد شمع برداريد و دور همه جا بگرديد و چه بكنيد. اينها يك نيروى انسانى را بكلى نه به باد دادند، منحرف كردند. يك وقت اين است كه نيروى انسانى به باد داده شده، يك وقت يك نيروى مقابل با نيروى انسانى درست كردهاند، يعنى انسانى كه بايد متكى به خودش باشد، متكى به ملتش باشد، متكى به عقايدش باشد، اين را متحول كردند به يك نيروئى كه متكى به غرب است، به يك نيروئى كه خودش را از دست داده، به خيال خودش، خودش هيچ نيست، هر چه هست خارجىها هستند. نه اينكه نيرو را ما از دست دادهايم، نيروى متضاد با نيروئى كه ما بايد داشته باشيم به جاى آن نيرو نشسته. درست يك انسانى كه بايد متكى به خودش باشد و به فرهنگ خودش باشد و به رژيم خودش باشد اين را متحولش كردند به يك آدمى كه بدبين شده است راجع به فرهنگ خودش، راجع به نيروى ملت خودش، راجع به همه اينها بدبين شده است، خودش را از دست داده و به جاى يك انسان شرقى، شده يك آدم غربى. مصيبت اينجا اين
صحيفه نور ج 8 صفحه 106
است كه طولانى سالها مىخواهد تا اين غربزدهها برگردند به حال طبيعى، نه به حال يك انسان مترقى، به حال يك انسانى كه هيچ نيست حالا مىخواهد از سر شروع كند. اين خيلى طولانى است يك شستشوهاى مغزى داده بشود به اين ملت كه يعنى آنهائى كه در اين امور وارد بودند، كه اينها برگردند به آن حالى كه در اول قبل از اينكه غربزده بشوند داشتند. اين يك مشكله است كه شايد از همه مشكلهاى ما زيادتر باشد و خيلى هم از اين مشكلات داريم، لكن ما هم حرف چرچيل را نظيرش را مىگوئيم، ما به نفت اتكاء نداريم، ما اتكاء داريم به اينكه مىگوئيم پيروزى مال آن كسى است كه ملت با او موافق است و ملت با اسلام و با سعادت اسلامى، با جمهورى اسلامى موافق است. بنابراين ما هيچ خوفى از اين ريشههايى كه حالا دارند انقلابات مىكنند نداريم منتها اگر خوفى باشد، براى اين است كه شلوغ مىكنند، ناراحت مىكنند، دولت را ناراحت مىكنند، ملت را ناراحت مىكنند عرض بكنم كه اينطور چيزها والا اينها يك چيزى كه ما بتوانيم بگوئيم مشكلى است و نمىشود حلش كرد نيست.
استقرار حكومت و محدود شدن هرج و مرج با بررسى قانون اساسى و تشكيل مجلس
و آنچه مىخواهم عرض بكنم اين است كه اصل اين قضايا را، اصلاح اين قضايا را به نظر من آسان است و آن در وقتى است كه ما يك مجلسى داشته باشيم. اگر مجلس شورا آنطورى كه ما بخواهيم ملى و اسلامى باشد، همه اين مطبوعات اصلاح خواهند شد، همه اين راديو تلويزيونها اصلاح خواهند شد، همه اين ادارات تصفيه خواهند شد، يعنى ملت بايد تصفيه كند به وسيله اشخاصى كه مىفرستد. انشاء الله در اين دوره بر خلاف دروههائى از زمان، يكى دو دوره شايد بعد از مشروطه تا حالا و يا از زمان رضا شاه تا حالا ديگر آنطورها نخواهد شد كه يك كسى به قول محمدرضا ليست را از چيزها، سفارتخانهها بفرستند و ما هم مأمور اجرا باشيم. ايشان خودشان اين مطلب را به صراحت گفتند منتها خواست تعريف از خودش بكند كه ما حالا ديگر آنطور نيست. از پدرش تكذيب كرد و از خودش ماقبل اينوقت را، اصلش هم دروغ گفت. انشاءالله ما اميدواريم كه ديگر ليستى در كار نباشد كه يكى ليستى بدهد و شما ملزم باشيد، بله ليست بدهيد كه هدايت كند ملت را به اينكه اينها افراد خوبى هستند، اما الزام كند ملت را كه اينها را تعيين كنيد يا اصلاً به ملت كارى نداشته باشد، خودش تعيين كند و ببرد مجلس چون اصلش از خيلى وقتها اينطور بود، اينها ديگر پيش نمىآيد و انشاءالله وقتى كه يك مجلسى ملى اسلامى به همت همه ملت تهيه شد اين مسائل كه حالا يك قدرى هرج و مرج است و يك قدرى از اين آزادى سوء استفاده مىكنند، اينها محدود خواهدشد و مجلس اصلاح خواهد كرد اينها را. الان شما بخواهيد كه در اين مسائل وارد بشويد، من چون مىبينم كه حالا كه صحبت قانون اساسى است هى طرحهاى زياد مىآيد كه بسيارش انقلاب آميز است و بسياريش شلوغ بازى و بر هم كردن است، مخالف ايجاد كردن است. در همين چند روزى كه صحبت قانون اساسى است، زيادتر اين هجوم به اينجا شود، مشكلات را مىگويند، من هم قبول دارم مشكلات
صحيفه نور ج 8 صفحه 107
هست، از اطراف مىآيند و مشكلات خودشان را مىگويند و من هم به همه آنها اين سفارشى را كه به شما حالا عرض مىكنم به همه شان عرض كردهام كه ما يك مسائل اصلى داريم كه الان به آن مبتلاييم و آن اينكه تدوين قانون اساسى شده منتشر هم كردهاند و بايد نظر داده بشود. الان وقتى است كه ما همه قوايمان را صرف كنيم در اينكه طرح بدهيم، اشكالاتى كه راجع به قانون اساسى داريم بكنيم و بدهيم به مجلس سنا كه بعدها خبرگان بيايند و نظر كنند و بالاتر از آن اينكه همه قوا را صرف كنيم در انتخاب اشخاص صحيح، اشخاصى كه غربى نباشند كه بعد ما را بكشانند به طرف غرب، شرقى نباشند كه ما را بكشانند از آن طرف، به صراط مستقيم اسلام باشند و مسلم باشند، متعهد باشند، عالم به اوضاع وقت، عالم به اسلام و عرض مى كنم كه امين در كارهايشان، اينطور باشند. يك همچو اشخاصى با همت همه قشرهاى ملت تعيين بشود تا اينكه اين قانون اساسى بررسى بشود و عرض مىكنم كه نقايصى اگر دارد رفع بشود و اگر يك چيزى بايد به آن زياد بشود، زياد بشود و چيزى بايد كم بشود، كم بشود و بعد هم به دسترسى ملت بدهند و ملت نگاه كند و رأى بدهد، يا آرى يا نه. آنوقت اساس مملكت ما يك پايهاش درست شده و آن پايه قانون اساسى است. دو پايه ديگر مانده و آن اينكه مجلس شورا را بايد ملت خودش وكلا تعيين كنند وكلا هم همين جورى كه عرض كردم وكلاى ملى، وكلائى كه مردم در بلاد خودشان شناختند كه اينها مردم صالحى هستند، اينها مردم اسلامى هستند، اينها گرايش به شرق و غرب، گرايشى به مكتبهاى فاسد ندارند، اينها را تعيين كنند. يك مجلس شورا داشته باشيم، آنوقت رئيس جمهور هم انشاءالله تعيين بشود و مملكت ما رسمى، يك دولت مستقر رسمى داشته باشد با قانون اساسى، با آن جهاتى كه اساس مطلب است، بعدش بيائيم برسيم به قضيه مطبوعات كه مىدانيم مطبوعات صحيح نيستند، راديو تلويزيون اشكال در آن هست عرض كنم ادارات در آنها اشكال هست، در وزارتخانهها اشكال هست، در بازارخيلى اشكال هست، در همه جا اشكالات زياد است اما ما الان بخواهيم برويم سراغ آن اشكالات فرعى، ممكن است كه نقشه باشد كه ذهن ما را به آن طرف منحرف كنند و خودمان هم متوجه نباشيم ، ذهن ما را برگردانند به يك طرف ديگرى و آنهائى كه مىخواهند نتيجه بگيرند، ما كه الان مىخواهيم نتيجه بگيريم نتيجهاش را آنها بگيرند ، يعنى آنها در قانون اساسى طرح بدهند. من اشخاص مختلفى كه از علماى بلاد و از اشخاصى آمدهاند اينجا صحبت شده است گفتم آقا ننشينيد تا دشمنهاى شما طرح بدهند، شما خودتان طرح بدهيد ، خودتان صحبت كنيد، نيائيد پيش من بگوئيد، طرح را بنويسيد بدهيد به آنجاهائى كه بايد بررسى بشود و بعد هم خودتان بايد، ملت خودش بايد انتخاب كند اشخاصلى الله عليه وآله را، البته يك معرفى هم از طرف اشخاصى كه مطلع بر اوضاع هستند و مطلع بر افراد هستند، يك معرفى هم از آنها خواهد شد لكن ملت خودش بايد نظر بدهد. ما الان مىترسيم كه در اينوقتى كه وقت نتيجه گرفتن از اين نهضت است و بايد ما جديت كنيم كه اساس را درست بكنيم، بخواهند ذهن ما را از اين مطلب منصرف كنند به يك مشكلاتى كه همه اينها مشكلات صحيح است، مشكل است همه اينها ذهن ما را منصرف كنند و خود آنها مسائل اصلى را خود آنها تصرف در آن بكنند. از اين جهت به نظر من مىآيد كه بايد ما همانطورى
صحيفه نور ج 8 صفحه 108
كه اقلا شماها تا آنوقتى كه چشمتان باز شد و توجه پيدا كرديد، زير مشكل بوديد و زير بار - عرض كنم كه انحرافات بوديد يكى دو ماه ديگر، دو سه ماه، ديگر بايد تحمل كنيد و اذهانتان متوجه باشد به اين مسائل اصلى كه قدم به قدم پيش برود. بايد انسان هر وقت به آن مسألهاى كه راجع به آنوقت است توجهش را بكند اين مسائل، مسائل دست دومند و اين مسائل دست دوم انشاءالله حل مىشود و انشاءالله كم كم هم روزنامه ها ترتيبش حل مىشود و هم سايرچيزهائى كه هست، انشاءالله درست مى شود، لكن اين نكته را من هر وقت و هر آن مىگويم از باب اينكه خوب، دردى است كه بايد گفت و نبايد اينكه ترسيد كه چرا هى گوئيد اين راه ما، هى بايد اين را بگوئيم، يك نفر آدم كه سرش درد مىكند، براى اينكه تكرار نشود، يك دفعه هم بگويد دلم درد مىكند؟! خوب سرم درد مى كند، بترسد از اينكه تكرار مىكند؟! اين طبيب مىآيد، به طبيب بايد بگويد سرم درد مىكند، اگر يك طبيب ديگرى آمد، به او بگويد دلم درد مىكند كه مبادا آن دفعه گفتم سرم درد مىكند اين دفعه بگويم دلم ؟! نه ما الان سرمان درد مىكند، هر كس را مىبينيم بايد اين ناله را بزنيم كه آقا آه سرم درد مىكند، هر كسى را مىبينيم بايد بگوئيم الان وقت اين است كه راجع به اين قدمى كه الان پيش داريم ما الان طرحى كه هست نظر بدهيم و راجع به وكلايى كه مىخواهيم تعيين كنيم و اشخاصى كه مى خواهيم تعيين كنيم كه خبره مسأله هستند ، چشممان را باز كنيم كه مبادا يك اشخاصى نابابى وارد بشوند ولا اقل اشكال توليد كنند، نتوانند ولو اينكه يك كارى بكنند، لكن اشكال و هياهو و بساط براى ما درست بكنند. انشاءالله من اميدوارم كه همه مسائل با توجه به خدا، با حفظ وحدت كلمه، با حفظ اين انقلابى كه در خود روحيهها شد كه روحيه را متبدل كرد به يك روحيه صحيح اسلامى، اين مسائل انشاءالله با قدرت خودتان حل بشود و حل مىشود انشاءالله وخواهد شد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
صحيفه نور ج 8 صفحه 109
تاريخ: 21/4/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بازاريان تهران
پرداختن به قانون اساسى و مجلس خبرگان از مسائل ضرورى و تعيين كننده كنونى
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالب شما دو بخش بود: يكى راجع به امور بازرگانى و بازار و برگرداندن بازار را به يك بازار اسلامى كه اشخاصى كه بر خلاف موازين اعمالى مىكنند جلوگيرى بشود، يكى هم راجع به قانون اساسى و وضع قانون اساسى. من حالا اعتقادم اين است كه آن قسمت اول يك قدرى ما صبر بكنيم و قسمت ثانى كه الان اولويت دارد، در آن صحبت بكنيم و بعد مربوط به آن اقدام بكنيم. الان چيزى كه مطرح است آن چيزى است كه اساس اسلام و اساس مذهب مبتنى بر آن است و آن قانون اساسى مملكت است. در قانون اساسى مملكت، يك صحبت در اين است كه شما گفتيد كه بايد روى موازين شرعيه باشد. شك نداريد اين، لكن شماها مطالعه كنيد، همين قانونى كه منتشر شده است و هر جا كه نظر داريد يا اصحاب نظر، نظر دادهاند نظرتان را بنويسيد و به مجلس سنا كه بناست همه نظرها مجتمع بشود آنجا بدهيد تا انشاءالله بعد آن خبرگانى كه آنجا مىروند، آنجا روى هم بريزند و اصلاح كنند و يك مسأله ديگر كه مهم است قضيه خبرگان است. در قضيه خبرگان اهميت خيلى زياد است براى اينكه ممكن است كه يك وقتى اگر ماها، شماها غفلت كنيد يا سستى كنيد يا انظارتان را متوجه به يك مسائل ديگر بكنيد، اشتغال به مطالب ديگر پيدا بكنيد، اشخاصى كه با مسير شما مخالف هستند چند نفرى بفرستند در مجلس و موجب زحمت بشوند. از اين جهت در اينوقت بايد همه توجه به آن دو تا مطلب باشد: يكى تدوين قانون اساسى يعنى نظر در قانون اساسى كه شماها هر كس صاحبنظرند نظر بدهند و يكى هم انتخاب اشخاصى كه بايد بشود ، اشخاصى كه متدين باشند، اشخاصى كه اهل نظر باشند، شرقى و غربى نباشند، مورد اطمينان جامعه باشند. اين چند نفرى كه در تهران شده است بايد يك همچو اشخاصى باشند، كه البته يك معرفى هم بعضى اشخاص صاحبنظر مىكنند. در هر صورت الان طرح همه چيزها (چون طرحهاى زيادى الان هى مىآيد) طرح همه چيز الان يك قدرى با مسير مخالفت دارد. آن چيزها قدم قدم بايد پيش رفت، يعنى هر چى در هر وقتى كه موقعش هست. يك مسائلى است كه حالا موقعش است، يك مسائلى است كه بعد موقعش است، يك مسائلى است كه متاخرتر.
صحيفه نور ج 8 صفحه 110
خدشه در اصول قانون اساسى مايه ضربه به پيكر يك جامعه
آن كه الان مطرح است آنهايى است كه اساس حكومت ماست اگر در اساس قانون اساسى ما يك خدشهاى بشود، يك اشتباهاتى باشد يا عمدى يا خطئى ، اين سرنوشت يك مملكتى را عوض مىكند. بنابراين الان راجع به اصناف و گرفتارىهائى كه در اصناف است و چيزهائى كه در بازار واقع مى شود، الان طرح اين مسأله يك قدرى زود است. اين، طرح اين مسأله بايد بشود كه همه نظر بدهيد راجع به قانون اساسى، قوايتان راصرف اين مطلب بكنيد. الان ما احتياجمان به اين مسأله است، نه احتياجمان به بازار. الان اگر راجع به ما همه احتياجات داريم، خوب مدارس ما نواقص دارد بايد رفع بشود، دانشگاه هم نواقص دارد، دادگسترى هم نواقص دارد، همه اينها بايد رفع بشود، اما اگر ما حالا از اين مطلبى كه الان اساسى است براى ما، دست برداريم و برويم سراغ آن مسائل ، خداى نخواسته رخنه مىكنند در اين مسأله اساسى ما، بعد هم اگر خداى نخواسته آنها غلبه بكنند، ديگر نه بازارى براى شما مىماند و نه مدرسهاى براى ما. پس حالا بايد اين دو تا مسألهاى كه الان موقعش است، دو مسأله ديگر هم بعد از اين موقعش است: يكى انتخابات است ، يكى انتخاب رئيس جمهور. انتخابات مجلس شوراست كه امسال غير سالهاى سابق است، غير دورههاى سابق است. دورههاى سابق فرمايشى بود، هيچ كدامتان هم اطلاع نداشتيد كه كى وكيل مىشود و كى مى شود. چه بخواهيد چه نخواهيد مىشود، اما حالا اينطور نيست. خود شما بايد تعيين بكنيد ودر آنجا هم آن قدم بعد بايد برداشته بشود و وكلايى كه آنجا تعيين مىشود هم بايد بعد نظر همهتان بدهيد كه و بعد از اينكه اين مسائل تمام شد ويك استقرارى در حكومت پيدا شد ، آنوقت اين مسائل بايد به طور دقيق بررسى بشود. پس حالا همه ما، نه من به احتياجات خودم و نه شما به احتياجات خودتان الان نظر نكنيد ، خيال كنيد كه، كه دو سال ديگر هم خداى نخواسته اين حكومت آن بود. يك چند ماهى است. انشاءالله با يك چند ماهى تمام مىشود مسأله و اين چند ماه هم روى همان سالهاى طولانى كه گذشت است.
ايجاد اختلاف، حركتى است در مقابل پيشرفت نهضت
و مهم اين است كه يك اختلافاتى الان ايجاد مىكنند يعنى اشخاصى كه مىخواهند نگذارند كه نهضت ما نتيجه بگيرد. ما يك نهضتى كردهايد شما، يك قدرت بزرگى را شكست داديد لكن نتيجه اين نبوده است كه فقط به قدرت برسيد. اگر عوض آن قدرت، يك قدرتى نظير آن بيايد، خوب همان است كه بود پس عمده اين است كه ما بعد از رفتن آن قدرت نتيجهاى كه اسلام مىخواهد نتيجهاى كه صلاح مسلمين است بگيريم. در همين حالى كه براى نتيجه مشغول بررسى و اقدام است، يك دستهايى از خارج و داخل مشغول ايجاد اختلافاتند، يك اختلافاتى بين مردم به جهات مختلفه، به اسماء مختلف، به جهات مختلف، خيلى توجه به اين معنا بكنيد و به دوستانتان و بازارىها هم بعداز اينكه سلام من را رسانيد اين مطلب را بگوئيد كه توجهتان به اين معنا داشته باشيد كه هر كس
صحيفه نور ج 8 صفحه 111
بخواهد ايجاد اختلافى بكند، بدانيد كه يا آدم نادانى است، تحت تأثير واقع شده است، يا آدم شيطانى است كه مىخواهد نگذارد نهضت درست بشود. الان اختلاف سر هيچ نكنيد. من در آن صحبتهاى طولانى هم كه كردم سفارش كردهام اين مطلب را. شما هم رفقايتان، دوستانتان، خودتان توجه به اين معنا را داشته باشيد كه الان اختلاف ايجاد نشود، يكى بيايد بگويد كتاب كى چطور است، كى بگويد چطور است اينها. الان اختلافات اسباب اين مىشود كه ما نتوانيم اين قدم را كه الان لازم است برداريم.
استمداد از افراد خير براى جلوگيرى از اجحاف و گرانفروشى و كوشش براى آبادانى
بنابراين، اين مسأله اول شما انشاءالله بعد از يك مدتى كه يك استقرارى پيدا بكند، لااقل يك حكومت چه مستقرى پيدا بكنيم و اين نقيص و خيلى نقايص ديگر ، يكى، دو تا نيست براى اينكه 50 سال، اقلاً پنجاه و چند سال و 25000 سال هم جلوتر كوشش كردهاند تا اينكه خراب كنند، براى اينكه آبادى كوششى نكردهاند، منتها يك كسى خراب مىكرد و نمى گفت كه من دارم آباد مىكنم، اين محمد رضا خراب مىكرد و فرياد مىكرد كه ما خواهيم به تمدن بزرگ برسيم. ما را عقب راندند، فرهنگ ما عقب است الان، اقتصاد ما سالم نيست، درست انشاءالله مىشود و همه چيز ما خراب است، همه جا را خراب، هى وعده دادند. الان از هر طرفى كه از ايران مىآيند اينجا پيش ما، تقريبا هر چند روز يك دفعه يك گروهى از اطراف مىآيند، همه شكايت از اينكه ما هيچى نداريم، نه بهدارى داريم، نه آسفالت داريم، نه چى داريم. من گاهى به آنها مىگويم كه آقا ، شما خيال نكنيد كه شما هيچى نداريد، تهران هم ندارد. تهران اين زاغهنشينها را برويد ببينيد كه اينها هيچ ندارند، يك تكهاى از تهران است كه چيز دارد. اين بيچارهها و مستضعفينى كه اطراف تهران الان خيمه دارند و نمىدانم كپر دارند و امثال ذلك، آنها هم هيچى ندارند. اينها كوشش كردهاند به اينكه نگذارند يك مملكتى آباد بشود، با اسم اينكه مىخواهند تمدن بزرگ درست كنند بكلى خراب كردند. انشاءالله اينها بايد بعداً زاينكه اساس مطلب درست بشود به اينها رسيدگى بشود. يكىاش هم قضيه بازار است، يكىاش هم كه حالا هم خوب ، صحبتش هست قضيه گرانفروشىهاى زياد. آخر فكر نمىكنند اينهايى كه اجحاف اينقدر مىكنند، گرانفروشى اينقدر مىكنند كه اين برادرهايشان، اين بيچارهها، اين سراپا برهنهها كه فرياد كردند توى اين خيابانها و خونشان را دادند، حالا بايد اينطور باهاشان معامله كنند كه يك كس كه هيچ ندارد نتواند هندوانه بخرد و در تابستان يك فقيرى كه چند تا بچه دارد نتواند هندوانه بخرد، نتواند يك ميوهاى براى زن و بچهاى ببرد براى اينكه وضع گرانى آنطور است و ما نمىدانيم بايد چه بكنيم. آيا مىشود كه در بازار يك خيرمندانى باشند يك دكانهايى باز كنند عمومى براى مردم با يك قيمت مناسبترى رويش بگذارند تا اين گرانفروشى تمام بشود؟ اين را كه نمىدانم حالا. على ايحال خداوند همهتان را تاييد كند و موفق باشيد كه يك بازار اسلامى، يك مملكت اسلامى پيدا بكنيد كه اين الگو بشود براى همه جا انشاءالله.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
previos page menu page next page