-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 149
پاسخ امام خمينى به نامه آقاى محمد رضا حكيمى
بسمه تعالى
جناب مستطاب ثقة الاسلام محمدرضا حكيمى دامت افاضاته
گر چه جناب آقاى آزرم را ملاقات نكردهام لكن تا اندازهاى از روحيات ايشان اطلاع دارم، قبلاً هم پس از انتقال به عراق قطعه شعرى كه حاكى از افكار ايشان تا اندازهاى بود ملاحظه نمودهام. اينك نيز پيام بلندپايه را ديده و از ايشان تقدير مىكنم. اينجانب روزهاى آخر عمر را مىگذرانم و معالاسف نتوانستم خدمتى به اسلام عزيز و مسلمين بنمايم، ملت هائى كه با جمعيت بسيار انبوه و اراضى بسيار وسيع و ذخائر بسيار گرانبها و سوابق بسيار درخشان و فرهنگ و قوانين آسمانى در تحت اسارت استعمار با گرسنگى و برهنگى و فقر و فلاكت و عقبماندگى دست به گريبان و در انتظار مرگ نشستهاند. دولتها كه به دست استعمار تشكيل مىشوند جز در خدمت آنهانمى توانند باشند.
اختلافات موجوده در بين سران دول اسلامى كه ميراث ملوك الطوايفى و عصر توحش است با دست اجانب براى عقب نگاه داشتن ملتها ايجاد شده است، مجال تفكر در مصالح را از آنها سلب نموده است، روح يأس و نااميدى كه به دست استعمار در ملتها حتى در رهبران اسلامى دميده شده است آنها را از فكر در چارهجوئى باز داشته است. اميد است طبقه جوان كه به سردىها و سستىهاى ايام پيرى نرسيدهاند با هر وسيلهاى كه بتوانند ملتها را بيدار كنند، با شعر، نثر، خطابه، كتاب و آنچه موجب آگاهى جامعه است حتى در اجتماعات خصوصى از اين وظيفه غفلت نكنند، باشد كه مردى يا مردانى بلند همت و غيرتمند پيدا شوند و به اين اوضاع نكبتبار خاتمه دهند. بايد جوانهاى تحصيل كرده از اين هياهوى اجانب خود را نبازند و سرگرم بساط عيش و نوشى كه به دستور استعمار براى آنها و عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند. بايد اشخاص بيدار توليد مثل كنند و هر چه بيشتر همفكر و همقدم پيدا كنند و صفوف خود را فشرده كنند و در ناملايمات پايدار و جدى و قوى الاراده باشند و از تواصى به حق و تواصى به صبر كه دستورى است الهى، غفلت نكنند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمين را خواهانم. سلام اينجانب را به آقاى آزرم و هر كس كه در فكر چاره است ابلاغ نمائيد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 150
تاريخ: 11 / 10 / 1348
پاسخ امام خمينى به نامه اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان گروه فارسى زبان در اروپا
بسمه تعالى
اتحاديه انجمن هاى اسلامى دانشجويان گروه فارسى زبان در اروپا ايدهم الله تعالى
مرقوم مورخ 23 شهر رمضان المبارك واصل گرديد و از مضمونش مطلع شدم، جاى تقدير و تشكر است كه طبقه جوان تحصيل كرده توجه به اين مسائل دارند و در صدد چاره هستند. معالاسف تاكنون دست خيانت استعمار به وسائل مختلفه فاصله عميق بين طبقه جوان و مسائل ارجمند دين و قواعد سودمند اسلام ايجاد نموده، طبقه جوان را به روحانيين و اينها را به آنها بد معرفى نموده و در نتيجه وحدت فكرى و عملى از بين رفته و راه را براى مقاصد شوم اجانب باز نموده است و تاسف بيشتر آنكه همين دستگاههاى مرموز نگذاشتهاند طبقه تحصيل كرده به احكام مقدسه اسلام بخصوص قوانين تشكيلاتى و اجتماعى و اقتصادى آن توجه كنند و با تبليغات گوناگون وانمود نمودهاند كه اسلام جز احكام عبادى مطلبى ندارد، در صورتى كه قواعد سياسى و اجتماعى آن بيشتر از مطالب عبادى آن است. اينجانب اكنون روزهاى آخر عمر را مىگذرانم و اميد دارم كه خداوند تعالى به شما طبقه تحصيل كرده توفيق دهد كه در راه مقاصد اسلامى كه يكى از آن قطع ايادى ظالمه و برانداختن ريشه استبداد و استعمار است كوشش كنيد و قوانين آسمانى اسلام را كه براى تمام شؤون زندگى از مبدا وحى نازل شده است و عملىتر و سودمندتر از تمام فرضيههاست مطالعه كنيد و در تحت تاثير تبليغات مغرضانه اجانب واقع نشويد. از خداوند تعالى توفيق شما و عظمت اسلام و مسلمين را خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نورجلد 1 صفحه 152
تاريخ: 10 / 3 / 1349
پاسخ امام خمينى به نامه اتحاديه انجمنهاى اسلامى دانشجويان گروه فارسى زبان در اروپا
بسمه تعالى
پس از اهداى سلام، پيام ششمين كنگره سالانه اتحاديه واصل شد. توجه نسل جوان به شناسائى و شناساندن چهره واقعى اسلام موجب تقدير است. ما امروز قبل از هر چيز وظيفه داريم تبليغات چند صد ساله اجانب و عمال استعمار را خنثى كنيم. كارشناسان استعمار با كمال تزوير و حيله، با اسم اسلام دوستى و شرقشناسى پردههاى ضخيمى بر چهره نورانى اسلام كشيده و اسلام را با معمارىها و نقاشىها، ابنيه عاليه و هنرهاى زيبا معرفى نموده و حكومتهاى جائرانه ضد اسلام اموى و عباسى و عثمانى را به اسم خلافت اسلامى به جامعهها تحويل دادهاند و چهره واقعى اسلام را در پشت اين پردهها پنهان نگاه داشته، به طورى كه امروز مشكل است ما بتوانيم حكومت اسلام و تشكيلات اساسى و سياسى و اقتصادى و اجتماعى آن را بر جوامع بشرى حتى مسلمين بفهمانيم. بايد كوشش كرد و پرده از تبليغات مسموم چند صد ساله اجانب برداشت. شما نسل جوان موظف هستيد غربزدهها را از خواب بيدار كنيد و فجايع حكومتهاى ضد انسانى آنها و عمال آنها را بر ملا نمائيد و طرز حكومت اسلام را كه مع الاسف بسيار عمر كوتاهى داشت و در همان چند صباح راه و روش اسلام را در ولايت و والى روشن كرد، به جوامع عموماً و به فرزندان اسلام خصوصا گوشزد كنيد و صفوف خود را فشردهتر نمائيد.
از خداوند متعال توفيق همه را براى خدمت به اهداف اسلام خواستار است.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 154
تاريخ: مرداد 1349
متن تلگراف امام خمينى در پاسخ به تسليت نامه فضلا و محصلين علوم اسلامى در مورد شهادت حجة الاسلام سعيدى
هجوم سرمايهداران شرق و غرب براى اسارت ملت مظلوم ايران
بسمه تعالى
خدمت عموم فضلا و محصلين حوزههاى عليمه ايدهم الله تعالى
حوادث اخير ايران كه قتل فجيع مرحوم سعيدى مترتب بر آنهاست، موجب كمال تاثر است. اين تنها مرحوم سعيدى نيست كه با اين وضع اسفانگيز در گوشه زندان از پاى در مىآيد بلكه چه بسا افراد مظلوم و بىگناه به جرم حقگوئى در سياهچالهاى زندان مورد ضرب و شتم و شكنجههاى وحشيانه و رفتار غيرانسانى قرار مىگيرند. اين خوان يغما كه مدتهاست مورد هچوم چپى و راستى قرار گرفته و گاهى با صراحت تقسيم گرديده، اكنون با عناوين ديگر با كمال عوامفريبى نقشهكشى شده و مورد تقسيم قرار گرفته است. از طرفى كارشناسان چپى كه مقصود آنها اسارت شرق و ملل اسلامى است به اسم تاسيس كارخانه ذوب آهن ( كه نفع آن براى استعمار و كسب وجهه دستگاه جبار بيشتر از نفعى است كه به ملت مىرسد) و از طرف ديگر كارشناسان و سرمايهداران بزرگ آمريكابه اسم عظيمترين سرمايهگذارى خارجى براى اسارت اين ملت مظلوم به ايران هجوم نمودهاند، سرمايهدارانى كه بنا به نوشته بعضى از روزنامهها هر لحظه از عمرشان دهها هزار دلار قيمت دارد، بايد ديد براى چه منظور در تهران اجتماع مىكنند؟ آيا براى غمخوارى و انساندوستى است؟! كسانى كه دنيا را به خاك و خون كشيدهاند و دهها هزار انسان را براى شهوات به زير خاك كردهاند در اينجا دوست صميمى ما هستند؟!! يا نفوذ دولت ايران و عظمت شاه موجب اين امر است؟! (اين را هم همه مىدانند) يا سودجوئى سياسى و اقتصادى با دامنه وسيع آن كه پايگاهش ايران و دنبال آن ساير ممالك اسلامى و ديگر ممالك شرقى است از يك طرف و خودباختگى دستگاه ننگين ايران در مقابل استعمار چپ و راست از طرف ديگر موجب اين بدبختى هاست؟
صحيفه نور جلد 1 صفحه 155
ادامه حيات دستگاه جز فقر و فاقه براى ملت چيزى نخواهد گذاشت
ملت ايران بداند كه اگر خداوند متعال به اين دستگاه خودباخته در مقابل اجانب و جبار در مقابل ملتها مهلت دهد، اين آخرين چوب حراج نيست كه به مخازن زيرزمينى و روى زمينى اين كشور زده شده است، بايد منتظر بالاتر باشند، اگر بالاترى باشد. اكنون زراعت، صنعت، معادن، منابع جنگلى و حتى توزيع متاع در سراسر كشور و جلب سياحان را در اختيار آنان خواهند گذاشت و براى ملت ايران جز باربرى و كارگرى براى سرمايهداران و ذلت و فقر و فاقه چيزى نخواهد ماند.
بر عموم است كه مخالفت ملت با قراردادهاى استعمارى را به دنيا برسانند.
شما از خوابهايى كه براى اين كشورها ديدهاند اطلاع نداريد، اينجانب كرارا خطر دولت اسرائيل و عمال آن را به ملت گوشزد كردم كه بايد مقاومت منفى كنند و از معاملات با آنها احتراز جويند، اكنون راه را براى مصيبت بزرگترى باز كردهاند و ملت را به اسارت سرمايهداران مى خواهند در آورند. بر رجال دينى و سياسى و جوانان مدارس دينى و دانشگاه و بر همه طبقات لازم است كه قبل از اجرا شدن اين واقعه و نتايج مرگبار آن اعتراض كنند، به دنيا برسانند كه اين قراردادها مخالف راى ملت است. اينجانب اعلام مىكنم هر قراردادى كه با سرمايهداران امريكا و ديگر مستعمرين بسته شود، مخالف خواست ملت و مخالف احكام اسلام است، وكلاى مجلسين ايران چون منتخب ملت نيستند راى آنها قانونى نيست و مخالف قانون اساسى و خواست ملت است در اين قضايا بايد با نظارت مقامات بيطرف جهانى رفراندم شود تا خواست ملت معلوم گردد. من قتل فجيع اين سيد بزرگوار و عالم فداكار را كه براى حفظ مصالح مسلمين و خدمت به اسلام جان خود را از دست داد، به ملت اسلام عموماً و خصوص به ملت ايران تعزيت دهم و از خداوند متعال رفع شر دستگاه جبار و عمال كثيف استعمار را مسئلت مىنمايم.
والسلام على من اتبع الهدى
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 156
تاريخ: 10 / 3 / 1349
پيام امام خمينى به زائرين بيت الله الحرام
بسمه تعالى
خدمت عموم زائرين بيت الله الحرام ايدهم الله تعالى
بعد از ابلاغ سلام و تحيات وافره:
بر ملت اسلام است كه در مراسم حج براى حل مشكلات مسلمين چاره جويند
اكنون كه به واسطه سستى و سهلانگارى ملتهاى اسلامى چنگال خبيث استعمار تا اعماق سرزمينهاى بزرگ ملت قرآن فرو رفته و تمام ثروت و مخازن بزرگ ما زير قشر ملى بودن به كام آنان فرو مىريزد، فرهنگ مسموم استعمار تا اعماق قصبات و دهات ممالك اسلامى رخنه كرده فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بيگانگان و مستعمرين در مىآورد و هر روز با نغمه تازه، با اسامى فريبنده جوانان ما را منحرف مىكند بر شما ملت عزيز اسلام كه براى اداء مناسك حج در اين سرزمين وحى اجتماع كردهايد لازم است از فرصت استفاده كرده به فكر چاره باشيد، براى حل مسائل مشكله مسلمين تبادل نظر و تفاهم كنيد، بايد توجه داشته باشيد كه اين اجتماع بزرگ كه به امر خداوند تعالى در هر سال در اين سرزمين مقدس فراهم مىشود شما ملت مسلمان را مكلف مىسازد كه در اهداف مقدسه اسلام، مقاصد عاليه شريعت مطهره و در راه ترقى و تعالى مسلمين و اتحاد و پيوستگى جامعه اسلامى كوشش كنيد، در راه استقلال و ريشهكن كردن سرطان استعمار همفكر و هم پيمان شويد، گرفتارىهاى ملل مسلم را از زبان اهالى هر مملكت شنيده و در راه حل مشكلات آنان از هيچ گونه اقدامى فروگذار نكنيد، براى فقرا و مستمندان كشورهاى اسلامى فكرى كنيد، براى آزادى سرزمين اسلامى فلسطين از چنگال صهيونيسم، دشمن سرسخت اسلام و انسانيت چاره انديشى كنيد، از مساعدت و همكارى با مردان فداكارى كه در راه آزادى فلسطين مبارزه مىكنند غفلت نورزيد. بر دانشمندانى كه در اين اجتماع شركت مىكنند، از هر كشورى كه هستند لازم است براى بيدارى ملتها بيانيههاى مستدلى با تبادل نظر صادر كرده و در محيط وحى بين جامعه مسلمين توزيع نمايند و نيز در كشورهاى خود پس از مراجعت نشر دهند و در آن بيانيهها از سران كشورهاى اسلامى بخواهند كه اهداف اسلام را نصب عين خود قرار داده، اختلافات را كنار گذاشته براى خلاصى از چنگال استعمار چاره بيانديشند.
صحيفه نور جلد 1 صفحه 157
اختلافات سران كشورهاى اسلامى عامل اصلى ايجاد مشكله فلسطين
اگر سران كشورهاى اسلامى از اختلافات داخلى دست بردارند و با اهداف عاليه اسلام آشنا شوند و به سوى اسلام گرايش پيدا كنند، اين گونه اسير و ذليل استعمار نمى شوند، اين اختلافات سران كشورهاى اسلامى است كه مشكله فلسطين را بوجود آورده نمى گذارد حل شود. اگر هفتصد ميليون مسلم با اين كشورهاى عريض و طويل رشد سياسى داشتند وبا هم متحد و متشكل شده در صف واحد قرار مىگرفتند، براى دولتهاى بزرگ استعمار ممكن نبود كه در ممالك آنها رخنه كنند، تا چه رسد به مشتى يهود كه از عمال استعمارند.
كوشش عمال استعمار در ايجاد تفرقه بين مسلمين
در اين اجتماع بزرگ حج كه بايد به نفع اسلام و مسلمين بهرهبردارى شود، با كمال تاسف ديده مىشود كه بعضى قلمهاى مسموم عمال استعمار براى تفرقه صفوف مسلمين سالها است كه بر خلاف مقاصد صاحب وحى در مركز وحى اوراقى را به اسم الخطوط العريضه و امثال آن نشر مىدهند و به مستعمرين كمك مىنمايند و مىخواهند با دروغ و افتراء يك جمعيت قريب صد و پنجاه ميليون نفرى را از صفوف مسلمين جدا كنند. جاى تعجب است كه حكومت حجاز چگونه اجازه مىدهد اين اوراق گمراه كننده در مركز وحى پخش شود. بر ملتهاى اسلامى لازم است كه از اين گونه كتابها و نشريات تفرقه انگيز و استعمارى اجتناب كنند و اين اشخاص مخالف وحدت مسلمين را طرد نمايند و در اين اجتماع مقدس حج اولا در مسائل اساسى اسلام و ثانياً در مسائل خصوصى كشورهاى اسلامى تبادل نظر كرده، ببينند كه در داخل كشورها با دست استعمار و عمال آن بر برادران مسلمان آنان چه مىگذرد، اهالى هر كشورى بايد در اين اجتماع مقدس گرفتارىهاى ملت خود را به مسلمين جهان گزارش دهند.
شمهاى از گرفتارىهاى ملت مظلوم ايران
اينك اينجانب به حكم وظيفه، شمهاى از گرفتارىهاى ملت مظلوم ايران را تذكر دهم تا مسلمين جهان بدانند كه به مردم بىپناه اين كشور اسلامى چه مىگذرد: آثار شوم استعمار در اين مملكت از ساير ممالك اسلامى بيشتر به چشم مىخورد، اسرائيل كه امروز دشمن شناخته شده اسلام و مسلمانهاست و مدتهاست كه با ملل مسلم در حال جنگ است، به دست دولت خبيث ايران در تمام شؤون اقتصادى، نظامى و سياسى دخالت دارد و بايد گفت ايران به صورت پايگاه نظامى اسرائيل و در واقع امريكا درآمده است. اجانب در اين كشور به تمام معنى مصونيت دارند ولى علماء، دانشمندان، فرهنگيان و ساير طبقات از هيچ ظلمى مصون نيستند، بازرگانان محترم يكى پس از ديگرى ورشكست شده، ظلم و فشار دستگاه حاكمه به شدت هر چه تمامتر گلوى اين ملت مظلوم را مىفشارد. اختناق، حبس و زجر قرون وسطائى حكومتكند، با اسم سپاه دانش و سپاه بهداشت و ديگر اسامى فريبنده
صحيفه نور جلد 1 صفحه 158
مقاصد شوم استعمار همزمان با اشاعه فحشا در اعماق قصبات و دهات در جريان است، مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بيشتر ادامه دارد و مىخواهند ملت بدبخت را به دستور استعمارگران عقبمانده نگه دارند. با ادعاى اسلام و تظاهر به مسلمانى كمر به نابودى اسلام بسته و احكام مقدسه قرآن را يكى پس از ديگرى محو و نابود مىكنند. علماى اعلام و محصلين علوم اسلامى در تحت فشار عمال استعمار دست و پا زنند. مدارس علوم دينيه، مساجد و محافل اسلامى را مىخواهند قبضه كنند و اين برنامه را مقدارى عملى كردهاند. با بهانههاى بىاساس به دانشگاهها حمله مىكنند و جوانان ارجمند را از دانشگاه به زندان و سربازخانه مىكشانند حوادث اخير دانشگاههاى ايران و يورش وحشيانه و بىرحمانه دستگاه جبار به دانشجويان، سخت ما را متاسف ساخته، اين روش غير انسانى نمونه ديگرى از نقشههاى استعمارگران براى سركوبى دانشگاهها و دانشجويان مىباشد. من اين اعمال چنگيزى و قرون وسطائى را شديدا تقبيح مىكنم و اطمينان دارم كه دانشجويان غيور وطنخواه هرگز عقبنشينى نكرده تسليم نخواهند شد.
ثمرات شوم انقلاب سفيد
اين انقلاب ننگين و خونين به اصطلاح سفيد كه در يك روز با تانك و مسلسل پانزده هزار مسلمان را آنطور كه معروف است از پاى در آورد، روزگار ملت را سياهتر ساخت. زندگى دهقانان و زارعين اسير را بيشتر تباه كرد. اكنون در بسيارى از شهرستانها و اكثر روستاها درمانگاه، دكتر و دارو وجود ندارد. از مدرسه، حمام و آب آشاميدنى سالم خبرى نيست و به حسب اعتراف بعضى از مطبوعات در بعضى از دهات كودكان معصوم را از گرسنگى به چرا مىبرند ولى دستگاه جبار صدها ميليون تومان از سرمايه اين مملكت را صرف جشنهاى ننگين مىكند، جشن تولد اين و آن، جشن بيست و پنجمين سال سلطنت، جشن تاجگذارى و از همه مصيبتها بالاتر جشن منحوس دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهى كه خدا مىداند چه مصيبت و سيهروزى براى مردم و چه وسيله اخاذى و غارتگرى براى عمال استعمار به بار آورده است. بودجه هنگفت و سرسامآورى كه در اين امر مبتذل صرف مىشود اگر براى سير كردن شكمهاى گرسنه و تامين زندگى سيهروزها خرج مىشد، تا اندازهاى از مصيبتهاى ما كاست ليكن استفادهجوئى و خودكامگى نمىگذارد كه اينها به فكر ملت باشند. دستگاه جبار با پول ملت مسلمان براى شاهانى كه در هر عصر ملتها را در زير چكمههاى نظامى خود خرد كردهاند، شاهانى كه هميشه با مذاهب حقه دشمنى داشتند، شاهانى كه دشمن سرسخت اسلام بوده و نامه مبارك حضرت رسول (ص) را پاره كردند، شاهانى كه نمونه آنان در عصر حاضر پيش چشم همه است، جشن مىگيرد و چراغانى مىكند. دنيا بداند كه اين جشنها و عياشىها مربوط به ملت شريف و مسلمان ايران نيست و دائر كننده وشركت كننده اين جشنها خائن به اسلام و ملت ايران مىباشند.
من دست عموم ملت اسلام و آزاديخواهان جهان را در راه قطع ريشه استعمار و استعمارگران،
صحيفه نور جلد 1 صفحه 159
استقلال ممالك اسلامى و گسستن زنجيرهاى اسارت مىفشارم و از خداوند متعال دفع شر دستگاههاى جبار و عمال كثيف استعمار را مسالت نموده، قبولى اعمال و مناسك عموم را خواستار است.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 160
تاريخ: 1350
متن تلگراف امام خمينى به رئيس جمهور عراق در دفاع از حقوق ايرانيان مقيم ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
آقاى رئيس جمهور
پس از اهداى سلام لازم است تذكراتى بدهم كه اميد است به صلاح مسلمين و خصوصاً دولت عراق باشد. در اين عصر كه تمام دولتها حتى دول بزرگ كوشش مىكنند كه جلب انظار ملتها را بنمايند و براى خود و ملت خود وجاهت تحصيل كنند و صوت عدالت خود را به اسماع عالميان برسانند، مصلحت نيست كه دولت عراق دست به كارى بزند كه در بين ملتهاى آزاد جهان خصوصاً مسلمين انعكاس ناروايى داشته باشد. در عصرى كه دولت ها به انواع تبليغات مىخواهند برمتحدين و متفقين خود بيفزايند و ملتها را به بلوك خود منتقل كنند، صلاح نيست دولت عراق ملتهاى بزرگ را از خود برنجاند و موجب تبليغ بر ضد خود شود.
ملت ايران خود را از ملت عراق جدا نمىداند و در مشكلاتى كه براى اين مملكت اسلامى پيش آمده در رأس مدافعين و مجاهدين بوده است. از مجاهدات علماء ايران و در رأس آنها مرحوم آيت الله سيد محمد كاظم يزدى و مرحوم آيت الله آقا ميرزا محمد تقى شيرازى - قدس سرهما - مدت زيادى نمىگذرد. مسلمين به حكم اسلام بايد يد واحد باشند كه بتوانند دست اجانب و مستعمرين را از دخالت در كشور خود قطع كنند. قطع نظر از جهات سياسى ايرانيان از لحاظ اقتصادى نيز به عراق يارى مىرسانند. به نظر اينجانب اين عمل با اين شدت و خشونت كه مامورين انجام مىدهند در اين سرماى مرگبار كه زنان و اطفال در معرض هلاك هستند، به حيثيات سياسى و به اقتصاد مملكت صدمه مى زند. با توجه به اين جهات و جهات ديگر انتظار مىرود كه در اين امر تجديد شود و مراعات اخوت اسلامى كه مورد سفارش اكيد خداوند و حضرت رسول اكرم - صلى الله عليه و آله - است، بشود. والسلام
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 161
تاريخ 6/2/50
پاسخ امام خمينى به نامه دانشجويان مسلمان مقيم اروپا
بسم الله الرحمن الرحيم
مرقوم مورخ ششم ارديبهشت پنجاه واصل، نظر اينجانب را درباره جلسه ساليانه گروه فارسى زبان در اروپا خواسته بوديد. قبلاً لازم است از توجه نسل جوان تحصيلكرده به امورى كه با دست خيانتكار عمال ارتجاع و استعمار، ساليان دراز مدفون بوده تقدير كنم. اميد است ان شاء الله تعالى اين وسمه عار كه بر جبين غربزدگان در طول مدت تبليغات كليسا نقش بسته است زدوده شود.
پيوند روحانى و دانشگاهى
اين جانب با آن كه دوران نقاهت پيرى را مىگذارنم و اميدهائى كه داشتم به هيچ يك به دلخواه نائل نشدم لكن از نهضتى كه در سالهاى اخير به تاييد خداوند متعال به پا شد و موجب نزديكى قشرهاى تحصيلكرده با علماى دين شد، اميد واثق دارم كه اين نور به خاموشى نگرايد واين شكافهائى كه به دست خائنان سوداگر غرب و شرق براى استعمار ملل اسلام حاصل شده است، با جنبش دنيائى و همه جانبه طبقات تحصيلكرده اعم از روحانى و دانشگاهى از بين برود و با اطلاع از دردها و نابسامانىها به علاج و سازندگى بپردازند.
فرهنگ استعمارى را عقب زده، فرهنگ اسلامى - انسانى را جايگزين آن سازيد.
آنچه مىتوان گفت ام الامراض است، رواج روزافزون فرهنگ اجنبى استعمارى است كه در سالهاى بسى طولانى جوانان ما را با افكار مسموم پرورش داده و عمال داخلى استعمار برآن دامن زدهاند و از يك فرهنگ فاسد استعمارى جز كارمند و كارفرماى استعمار زده حاصلنمى شود. بايد كوشش كنيد مفاسد فرهنگ حاضر را بررسى كرده و به اطلاع ملتها برسانيد و با خواست خداوند متعال آن را عقب زده و به جاى آن فرهنگ اسلامى - انسانى را جايگزين كنيد تا نسلهاى آينده با روش آن كه انسانسازى و عدلپرورى است، تربيت شوند.
جهت حكومت اسلام را روشن سازيد.
بايد كوشش كنيد تا طرز حكومت اسلام و رفتار حكام اسلامى را با ملتهاى مسلمان به اطلاع دنيا برسانيد تا زمينه فراهم شود كه
صحيفه نور جلد 1 صفحه 162
حكومت عدل و انصاف به جاىاين حكومتهاى استعمارزده كه اساس آن بر ظلم و چپاول است، برقرار شود. اگر قشرهاى جوان از هر طبقه كه هستند جهت حكومت اسلام را كه با كمال تاسف جز چند سالى در زمان پيغمبر اسلام (ص) و در حكومت بسيار كوتاه امير المومنين عليه السلام جريان نداشت، بفهمند، اساس حكومت ظالمانه استعمارى و مكتبهاى منحرف كمونيستى و غيره خود به خود برچيده مىشود. اين كاخهاى مجلل آسمانخراش و آن كامجوئى رويائى سلاطين جور و حكومتهاى باطل كه با دسترنج ملتها فراهم شدهاست مردم را به سوى حزبهاى منحرف مىكشاند. اگر حكومت اسلام كه رئيسش با رعيت يكسان و دارالحكومهاش مسجد روى خاكهاى گرم و سلطانش با كفش و جامه كهنه حكومت مىكند و ملت در پناه آن با آرامش و در سايه عدل زندگانى مىكند روى كار آيد، اساس انحرافات چپ در اصل بر باد مىرود.
حفظ استقلال روحىبررسى حوادث و احتراز از اختلاف.
بايد كوشش كنيد آنچه را از دست دادهايد در طول مدت حكومتهاى دستنشانده كه مهمتر از همه استقلال روحى است كه لازمهاش احساس حقارت در مقابل حكومتهاى جور است، باز يابيد.
لازم است حوادثى كه در ممالك اسلامى با دست عمال استعمار مىگذرد بررسى دقيق كنيد و بعد از تجزيه و تحليل، ملتها را از نتايج فاسده آنها مطلع نمائيد. بايد حادثهسازىها و شايعهپردازىهائى كه در ممالك اسلامى براى تحكيم اساس حكومت استعمارى است، بررسى دقيق كنيد. لازم است از اختلافات داخلى كه به نظر مىرسد اكثرش با دست سازمانهاى خيانتكار ايجاد مىشود تا با خيال راحت به زندگانى كثيف ظالمانه خود ادامه دهند جدا احتراز كنيد و كسانى كه به اين نحو اختلافات دامن مىزنند تقبيح كنيد. بايد فداكارى كنيد در ارجاع مجد و عظمت اسلام كه رأس عظمت معنوى آن است تا در پناه حكومت عدل الهى همه طبقات در رفاه و آسايش زندگى كنند.
از خداوند متعال توفيق و تأييد آقايان محترم را در خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 165
تاريخ: 6/3/50
بيانات امام خمينى به مناسبت جشنهاى 2500 ساله
بسم الله الرحمن الرحيم
من احساس تكليف مىكنم كه در بعضى از فرصتها تذكراتى راجع به گرفتارى مسلمين به آقايان بدهم، شايد آقايان هم براى خودشان احساس تكليف كنند و شايد در صدد برآيند كه آن اندازهاى كه مىتوانند، كمك كنند به برادران مسلمشان ولو كمك به نحو تبليغ باشد، كمك به نحو تلگراف و كاغذ باشد.
هواهاى نفسانى، سرچشمه گرفتارىهاى مسلمين.
از اول مسلمين و اسلام گرفتار هواهاى نفسانيهاى بوده اند و اين گرفتارىها كه ماالان داريم سرچشمهاش همان هواهاى نفسانى بود كه بعد از رسول اكرم (ص) به واسطه آن هواها نگذاشتند كه حكومت حق تشكيل بشود. اگر گذاشته بودند كه حكومتى كه اسلام مىخواهد، حاكمى را كه خداى تبارك و تعالى امر به تعيينش فرموده است،رسول اكرم(ص) تعيين فرمود،اگر گذاشته بودند كه آن تشكيلات پيش بيايد، حكومت، حكومت اسلامى باشد حاكم، حاكم منتخب منصوب من قبل الله تعالى باشد،آن وقت مردم مىفهميدند كه اسلام چيست و معنى حكومت اسلامى چيست. مع الاسف بعد از رسول الله (ص) منحرف كردند مردم را از آن چيزى كه پيغمبر امر فرموده بود و اتكاء به انحراف در زمان خود هم نبود بلكه زمينه فراهم كردند از براى اين كه تا آخر نشود يك حكومت اسلامى تشكيل بشود.
حكومت امير مومنان، درس عبرتى براى اسلام و مسلمين.
قضيه معاويه از چيزهايى بود كه با دست سابقين، آن مشايخ سابق اين زحمت براى مسلمين و اسلام پيش آمد و از اين اختلاف داخلى كه بدتر از هر نحو اختلافى بود پيش آمد و حضرت امير (ع) مبتلا شد به اين اساسى كه آنها درست كرده بودند و بعد از ايشان هم حكومت از صورت اسلامى به كلى خارج شد و به صورت ملك الملوكى يا شاهنشاهى بيرون آمد و تا آخر هم، تا حالا هم، اسلام به خودش يك حكومت اسلامى مگر يك چند صباحى كه حضرت امير سلام الله عليه - بعد از رسول الله و بعد از آن حرفها متصدى امر شدند، نديد، آن هم با آن همه گرفتارىهايى كه پيدا كرد، گرفتارى جنگ جمل،
صحيفه نور جلد 1 صفحه 166
گرفتارى صفين، گرفتارى جنگ خوارج، آن همه گرفتارىها كه بود. معذلك اين چند صباحى كه حضرت امير - سلام الله عليه - حكومت كردند و برنامه حكومتى خودشان را تعيين كردند، همين چند صباح هم براى مسلمين و براى اسلام يك درس عبرتى شد، يك مطلبى شد كه فهميدند كه اسلام يعنى چه، تا اندازهاى، همين چند صباح. اگر گذاشته بودند كه در پناه حكومت اسلامى و در پناه اسلام حكومت تشكيل بشود و مردم در پناه حكومت اسلامى باشند، اين همه گرفتارىهايى كه از براى ماها الان هم پيش آمده، اينها هم شايد پيش نمىآمد. حاكمى كه از طرف خداى تبارك و تعالى تعيين شد از براى امت، آن شخصى بود كه وقتى كه به حكومت رسيد، وقتى كه با او جمع شدند و بيعت كردند بعد از آن خرابكارىهايى كه شده بود تا آن روز و بعد از آن مصيبتهايى كه براى اسلام پيش آوردند و تا حالا هم فساد آن باقى مانده است، آن شخصى بود كه وقتى كه به حكومت رسيد در حال حكومتش زندگيش از جميع زندگى امثال ماها و شماها طلاب علوم دينيه يا امثال اين بقالها و اين كاسبها، زندگى او پستتر بود، يك تكه نان جو بود كه در آخر عمر مباركشان (از قرارى كه گفته شده است) از بس خشك بود حضرت با دستشان نمىتوانستند بشكنند، با زانو مىشكستند آن نان را، با آب تناول مىكردند، اين حكومت اسلام بود. مىفرمود كه (به طورى كه نقل شده است) من مىترسم كه در يكى از حوالى مملكت من يك وقت يك گرسنهاى باشد، يك وقت باشد كه گرسنه در كار باشد، چطور من بخوابم سير و رعيت من يك نفرشان ولو در بعضى از اجزاء مملكت، اينها گرسنه باشد.
آغاز حكومت مولاء على، جشن بسط عدالت.
بالاترين مصيبتى كه بر اسلام وارد شد، همين مصيبت سلب حكومت از حضرت امير سلام الله عليه - بود و عزاى او از عزاى كربلا بالاتر بود. مصيبت وارده بر امير المومنين و بر اسلام بالاتر است از آن مصيبتى كه بر سيدالشهدا - سلام الله عليه - وارد شد. اعظم مصيبتها اين مصيبت است كه نگذاشتند بفهمند مردم، اسلام يعنى چه؟ اسلام حالا هم به حال ابهام دارد زندگى مىكند، الان هم مبهم است، الان هم نمىدانند مردم كه معنى اسلام چيست؟ حكومت اسلامى چيست؟ اسلام چه مىخواسته بكند؟ چه برنامهاى اسلام داشته است در حكومتش؟ اين 5 سال حكومت يا 5، 6 سال حكومت حضرت امير، اين با همه گرفتارىهايى كه بوده است و با همه زحمت هايى كه از براى حضرت امير فراهم شد، سلبش عزاى بزرگ است و همين 5 ساله و 6 ساله، مسلمين تا به آخر بايد برايش جشن بگيرند جشن براى عدالت، جشن براى بسط عدالت، جشن براى حكومتى كه اگر چنانچه در يك طرف از مملكتش، در يك جايى از مملكتش، براى يك معاهد، يك زن معاهد، يك زحمتكش بيايد، يك خلخال از او، از پاى او درآورد، حضرت، اين حاكم، اين رئيس ملت آرزوى مرگ مىكند كه مرگ براى من مثلا بالاتر از اين است كه در مملكت من يك نفر زنى كه معاهد هست خلخال را از پايش در آورند. اين حكومت، حكومتى است كه در رفتنش مردم بايد به عزا و سوگوارى بنشينند و براى همين 5 سال و 5 روز حكومتش بايد جشن بگيرند، جشن براى عدالت، جشن براى خدا، جشن
صحيفه نور جلد 1 صفحه 167
براى اين كه اين حاكم حاكمى است كه با ملت يكرنگ است، بلكه سطحش پايينتر است در زندگى و سطح روحيش بالاتر از همه آفاق است و سطح زندگيش پايينتر است از همه ملت.
معاء مومن و كافر.
ان الذين كفروا يتمتعون و ياكلون كما تاكل الانعام و النار مثوى لهم اين ميزان است، هر كس كه ملاحظه كرد كه در تمتعاتش، در اكل و استفادهها و لذائذش به افق حيوانى نزديك است يعنى مىخورد و لذت مىبرد بدون اينكه تفكر كند كه از چه راهى بايد باشد، حيوان ديگر فكر اين نيست كه حلال است يا حرام است، فكر اين نيست كه امت در گرفتارى هستند يا نيستند، آنهايى كه بدون اين تفكر، بدون يك قانونى، بدون قانون اسلامى تمتع مىكنند و مىخورند، اينها اكلشان اكل حيوانى است و النار مثوى لهم در روايتى است كه از براى كافر هفت تا معاء است و از براى مومن معاء واحد است. مومن يك معاء بيشتر ندارد و آن معاء قانون است، شكمش را، ساير لذائذش را تطبيق مىكند با قانون اسلام، تخلف از قانون اسلام نمىكند اما آن كسى كه مؤمن نيست، از راه شهوت مىخورد بدون اين كه تطبيق با قانون بكند، اين يك معاء، از راه غضب مىخورد بدون اينكه تطبيق بكند با قانون، اين هم يك معاء، از روى هواى نفس مىخورد، اين هم يك معاء، مزدوج است بين هواى نفس و لذت و شهوت، بين هواى نفس و غضب، بين غضب و هواى نفس، اين هم سه تا، اين شش تا، مزدوج است از هر سه هواى نفس و غضب و شهوت، مزدوج شد و از راه اينها اكل كرد، اين هفت تا، هفت معاء دارد.مؤمن بيش از يك معاء ندارد و آن معاءش از راه قانون است، اسلام هر چه فرموده است همان يك راه است، اين جور نيست كه به غضب خودش، به شهوت. همه اينها به دست مؤمن ايمان آوردند، همه قوا تابع قوه عقل شدند و عقل هم تابع شرع است. براى يك همچنين حكومتى كه حكومت عقل است. حكومت عدل است، حكومت ايمان است، حكومت الهى است، در رفتنش عزا لازم است و در برقراريش براى همان چند سال حكومت حضرت امير، مسلمين بايد جشن بگيرند.
برپائى جشنهاى شاهنشاهى با كمك اسرائيل عليرغم فقر و گرسنگى ملت.
آقا اينهايى كه من عرض مىكنم مطلب تصورى نيست، مع الاسف براى من كاغذهايى از ايران مىرسد و شكاياتى از ايران راجع به اوضاع مىرسد كه دائماً روح من را در عذاب دارد. از شيراز يكى از علماى محترم شيراز سلمه الله نوشتهاند به اين كه اين جا قحطى واقع شده است در جنوب و عشاير اين جا به قدرى در قحطى و در گرسنگى هستند كه بچه هايشان را در معرض فروش قرار دادند. از فسا يكى از علماى آن جا به من نوشته است به اين كه، باز همان وضع را نوشته است لكن اين تكه آخر را ننوشته است راجع به گرفتارىهاى آنها واين كه من (كه يك مثلاً اهل علمى هست ايشان) در فكر افتادم كه با يك زحمتى براى اينها يك نانى، يك لباسى، يك چيزى تهيه كنم، بنده هم اجازه دادم كه از سهم امام اين كارها را انجام بدهند. از تهران به من نوشتهاند كه در بلوچستان و سيستان و اطراف
صحيفه نور جلد 1 صفحه 168
خراسان، آنجا يك قحطى و گرسنگىاى شده است كه مردم هجوم آوردند به شهرهاى بزرگ و از گرسنگى نه حيواناتى دارند و نه حيوان خويش را مىتوانند ذبح كنند و از گرسنگى اين طور هستند، اطراف مملكت ايران در اين مصيبت گرفتار هستند و ميليونها تومان خرج جشن شاهنشانى مىشود.
از قرارى كه يك جايى نوشته بود براى جشن خود شهر تهران 80 ميليون تومان اختصاص داده شده است، اين راجع به خود شهر است. كارشناسهاى اسرائيل براى اين تشريفات دعوت شدند. به طورى كه خبر شدم و نوشتند به من، كارشناسهاى اسرائيل مشغول به پاداشتن اين جشن هستند و اين تشريفات را آنها دارند درست مىكنند. اين اسرائيل كه دشمن با اسلام است و الان در حال جنگ با اسلام است، اين اسرائيل كه مسجد الاقصى را خراب كرد و ديگران مىخواستند ترميم كنند و روپوشى كنند جرم اسرائيل را، براى اين اسرائيل نفت از ايران رفته است. از قرارى كه گفته شده است و در راديوهاى بزرگ دنيا گفته شده است كشتى نفت ايران براى اسرائيل كه در حال جنگ با مسلمين است رفته است، اينها كارهايى است كه برايشان بايد جشن گرفت!
مسلمين بايد براى جنايات پادشاهان عزا بگيرند نه جشن.
شاهنشاهى ايران از اولى كه زاييده شده است تا حالا روى تاريخ را سياه كرده است. جنايات شاههاى ايران روى تاريخ را سياه كرده است، برج از سر درست مىكردند، سر مردم را مىبريدند، قتل عام مىدادند بعد برج درست مىكردند با آن براى اين شاهان، ما بايد، ملت اسلام بايد جشن بگيرد! - بايد بازار تهران، حتمى است - بازار تهران بايد از سرمايه خودشان بدهند براى اين جشن ها. جشن براى آنى بايد گرفت كه در پناه او مسلمين راحتند، جشن براى آنى بايد گرفت كه براى اينكه يك خلخالى از پاى يك نفر معاهد، معاهده در مىآيد، آرزوى مرگ مىكند، نه كسى كه اگر يك دفعه يك شعارى برخلاف هواى نفس او داده بشود، بفرستد بريزند در دانشگاه. آقا نوشتهاند كه دخترها را آن قدر زدهاند كه پستانهاى آنها محتاج به جراحى است، در همين چند وقت واقع شده است و نجف بىاطلاع است (گريه حضار) چه فضاحتهاى ديگرى كه كردند، قابل ذكرنيست. چرا؟ براى اين كه شعار دادند كه: ما جشن 2500 ساله را نمىخواهيم، ما گرسنه هستيم، گرسنگى مسلمانها را حل كنيد، جشن نگيريد، روى مردهها جشن نگيريد. آقا برسانيد به دنيا، چرا نجف اين قدر خواب است؟ ما مسؤول نيستيم؟ تمام كار ما براى مسلمين درس است، فقط همين كه ما درس بخوانيم؟ ما نبايد به درد مسلمانها برسيم؟ ما نبايد اعتراض كنيم كه چرا نفت ايران و اسلام را براى مملكتى كه در حال جنگ با مسلمين است مىفرستيد؟ اين اعتراض ندارد؟ نبايد اين گفته بشود؟ براى چه سلاطينى، براى چه سلاطينى جشن بگيريم؟ مردم چه خوشى از سلاطين دارند،براى آقا محمد خان قجر ما جشن بگيريم؟! در زمان خود ما، زمان خود من بوده است اين روسياهىهايى كه به بار آوردند. براى كسانى كه در مسجد گوهرشاد مسلمين را آن طور قتل عام كردند كه خونهايش به ديوار تا مدتى بود و مسجد را درش را بسته بودند كه كسى نبيند، ما جشن بگيريم؟ براى اينكه 15 خرداد را پيش آورده و به طورى كه
صحيفه نور جلد 1 صفحه 169
گفتهاند و يكى از علماى قم به من گفت كه در قم 400 نفر را كشتهاند و روى هم رفته گفته مىشود كه 15 هزار مردم را قتل عام كردهاند، ما جشن بگيريم؟! براى اينها ما بايد جشن بگيريم؟! خوبهاى اينها شقاوت داشتند، يكى از آنهايى كه جزو خوبها حسابش مىكنند و شايد فواتح برايش خوانده مىشود، براى خاطر اينكه يك وقت به كالسكه او جسارت كرده بود يك فوج گرسنه، در بين راه حضرت عبدالعظيم يك فوج گرسنهاى نان خواسته بودند، گرسنه بودند، بيچاره بودند، يك سنگى هم پرت شده بود يا كرده بودند به طرف كالسكه او، گفته بود ايشان كه اينجا فوج را طناب بيندازيد. بردند به طناب انداختند عده كثيرى رابا طناب خفه كردند و يكى از وزراء بزرگ، اطراف ايران رفت اعتراض كرد كه آقا اينها بنده خدا هستند، چرا اين طور مىكنيد؟ اين خوبهايشانند بدهايشان كه وا مصيبت است ما داريم مىبينيم.
اينها با هفت معاء مىخورند با هفت معاء، اصلا اعتنا به اين كه يك ملتى است كه اين ملت بايد زندگى بكند، ندارند، هر روز - هر روز نه البته، بسيارى از اوقات به ما مىنويسند كه (اجازه بدهيد فلان جا حمام درست كنيم). پس چه شد اين حرفهاى شما كه مىگوئيد همه ايران در رفاه هستند؟ همه ايران در رفاه هستند و بچههايشان را مىفروشند؟ براى گرسنگى در رفاهند همه ايران؟! چه رفاهى الان براى ايران هست؟ بازار ايران را دارند الان چپاول مىكنند كه يك مقداريش را خرج اين جشن مفتضحانه بكنند، باقيش هم خودشان مصرف كنند يا مامورين مصرف كنند. سرمايه مردم و مسلمين بيچاره را صرف اين مىكنند و از بودجه خود مملكت چقدرها، چقدر ميليونها، دهها ميليون خرج يك همچنين ملعبهاى، يك همچنين مضحكهاى مىكنند، براى چه؟ براى هواى نفس، همين كه گفته بشود كه ما آنيم كه جشن گرفتيم و ما مفاخرمان اين است كه آقا محمد قجر داشتيم، مفاخرمان اين است كه نادر قلى داشتيم. يك آدم مزخرف سفاك اين آدم بود كه خدا مىداند چهها بود. اينها جشن دارند؟ مسلمين بايد عزا بگيرند براى اين طور حكومتها، جشن براى او بايد بگيرند كه وقتى كه احتمال اين را مىدهد كه در آخر مملكت يك گرسنهاى باشد، به خودش گرسنگى مىدهد كسى كه كنار مسجد، دارالامارهاش و دكة القضاة او، همين مسجد كوفه يك گوشهاى از مسجد كوفه دكة القضاة او در آن هست و روى زمين مىنشيند و ياكل كما ياكل العبيد ويمشى كما يمشى العبيد.
وقتى هم پيراهن گيرش مىآيد پيراهن نو را به قنبر مىدهد، پيراهن كهنه را خودش برمىدارد و آستينش هم كه بلند است پاره مىكند همان طور مىپوشد و مىرود خطبه مىخواند، يك مملكتى هم دارد كه ده مقابل مملكت ايران است، اين جشن دارد.
تكليف علما و روحانيون براى نجات اسلام و مسلمين.
آقا به هوش بياييد، نجف را بيدار كنيد اعتراض كنيد. اگر صد تا تلگراف از نجف برود كه با كمال ادب، آقاى كذا و كذا، اعلى كذا، با كمال ادب، بگويد كه آقا اين گرسنهها را سير كنيد، اين مقدار خرجى كه براى اين امور مىخواهى بكنى خرج اين ملت بيچاره گرسنه بكن. خرج اين ورشكستههاى
صحيفه نور جلد 1 صفحه 170
بيچاره بكن كه بعضى از آنها فرار كردند از ايران، در همين جا بعضى هستند، در نمىدانم جاهاى ديگر هم بعضى. اگر يك صد تا تلگراف از اينجا، از علماى اينجا، از فضلاى اينجا و از طلاب اينجا برود، اجتماع را تاثير دارد، لكن كو كه يك همچنين چيزى بشود؟ اگر اعتراض نكنند كه چرا اعتراض مىكنيد خيلى ما متشكر هستيم. ما تكليف نداريم واقعا؟ ما باز به حال اين ملت بنشينيم نگاه كنيم هر چه سر ملت مىآيد، همان برويم حرم حضرت امير و يك دعايى بكنيم، همين مقدار كافى است براى ما؟ يا مايى كه داريم در پناه اسلام و با بودجه اسلام، اين بودجهاى كه يك جزئى، جزئيش را به ما مىدهند معذلك با بودجه اسلام داريم زندگى مىكنيم، براى اسلام يك قدم نبايد برداريم؟ ترته اسلام است؟ خوب آن هم بسيار خوب سر جاى خودش، اما كافى است همين؟ كفايت مىكند كه ما جمع بشويم در مسجد كذا و كذا و فقه بخوانيم و اصول بخوانيم لكن غافل باشيم از همه جهات مسلمين؟ غافل باشيم از اينكه اين يهود مى خواهد ممالك اسلامى را قبضه كند تا اين جا برسد، تا همه جا برسد. اين امور را مىخواهد خراب كند؟ ما بايد غافل باشيم از اين؟ آن وقت اين كسى كه نفت به اين آدم مىدهد مسلم است؟ اين اعتراض ندارد كه آقا نفت، نفت مسلمين را چرا به كفار مىدهيد؟ نفت مسلمين را چرا به كسى كه در حال جنگ با مسلمين است مىدهيد؟ او جواب دهد (من نوكرم، اين طور فرمودند بايد اطاعت كنم.) نوكر بايد اطاعت كند چاره ندارد. خودش گفت كه مرا، مرا نصب كردند، خود متفقين آمدند در اين جا، در يكى از نطق هايش گفت، گفت متفقين آمدند در ايران و صلاح اين ديدند كه من باشم، كه خاندان كذا باشد. خدا لعنتشان كند با اين صلاحشان.
بر ملت است كه با جشنهاى 2500 ساله مبارزه منفى كنند.
كسى كه دستنشانده ديگران است، خدمت بايد بكند، نمىتواند نكند. هواى نفس است، همهاش هواى نفس است. ريختن به دانشگاه جز هواى نفس هيچى نيست، ريختن به مدرسه فيضيه و آن فضاحتى كه در مدرسه فيضيه آورد كه شما خوابش را نديديد، آن بساطى كه در مدرسه فيضيه دادند، سيد جوان را از پشت بام انداختند پائين كه آوردندش منزل ما با كمر افسرده و شكسته، آن قدر عمامه سر تفنگها كردند، آتش زدند، به جعفر بن محمد جسارت كردند، به قرآن جسارت كردند، ما براى اينها بايد جشن بگيريم؟! جشنى براى ما نمانده است، براى ملت ايران چه جشنى مانده است؟ ملت ايران موظف است كه با اين جشن مبارزه منفى بكند، مثبت نه، لازم نيست، از خانه بيرون نيايند وقتى كه اين جشنها هست، شركت نكنند در جشن ها، جايز نيست شركت كردن در اين جشنها، هر چه مىتوانند از زير بار اين طور چيزها بيرون بروند.
اگر علماى ايران دسته جمعى اعتراض كنند، همهشان را مىگيرند؟! همه علماى ايران را مىگيرند واعدام مىكنند يا تبعيد مىكنند؟! اگر از تمام مملكت ايران، علماى ايران كه اقلاً 150 هزار نفر معمم در ايران دارد و آن همه ملا و مرجع و حجت الاسلام و آيت الله دارد، اگر اينها اعتراض كنند و اين مهر سكوت را بردارند و اين امضاء را كه به سكوت آنها امضاء حساب مىشود، اين مهر را
صحيفه نور جلد 1 صفحه 171
بردارند، سكوت را بردارند، همه آنها را از بين مىبرند؟! آنها اگر خواستند از بين ببرند اولش خوب بود مرا از بين ببرند، نبردند از بين صلاحشان نمى دانند، ايكاش صلاحشان بود، من مىخواهم چه كنم اين زندگى را، مرگ بر اين زندگى من. آنها خيال مىكنند كه من از اين زندگى خيلى خوشى دارم مىبرم كه تهديد به من مىكنند، چه زندگى است كه من دارم، هر چه زودتر بهتر، بيايند، هر چه زودتر بهتر، خوب. عند اكرم الاكرمين انسان مىرود، آنجا كريم است، خدا كريم است، لااقل گوش انسان اينطور چيزهايى كه مىشنود، هر روز مى شنود، هر روز ناله مردم را مىشنود، هر روز اطلاع مىدهند كه دخترها را چه كردند، دخترها را كشتند، بعضىشان را سر ناهار ريختند آن قلدرها و چماقكشها، ريختند سر ناهار، ديگ -نمىدانم - جوش را ريختند به سر اين بيچارها، چه، نمى شنود. چه شده است؟ گفتند مثلا مرده باد زيد، زنده باد زيد،اين آدم كشتن دارد؟! گفتند ما جشن 2500 ساله را مىخواهيم چه كنيم جشن را آنها بايد بگيرند كه زندگى دارند، آنها بايد بگيرند كه يك حكومتى دارند كه در تحت نظر آن حكومت در رفاه هستند، در پناه هستند. جشن براى حضرت امير بايد بگيرند كه در زير شمشير او مردم در پناه هستند، مردم در امان هستند، هيچ كس نمىترسد در حكومت او الا از خودش، از حكومت نمىترسد.آن روز، حكومت، حكومت عدل است، حكومت عدل ترس ندارد. از خودش انسان بايد بترسد. اما اين جا اين طورى نيست مملكت ما اين طور است كه مردم از خودشان بترسند و همه در فكر اين هستند كه چه وقت مأمور در خانه بيايد، بيگناه است اما خوب چه بكند؟ با احتمال، با احتمال ضعيف، همان طورى كه در زمان حجاج و ابن زياد و اينها بود كه همان احتمال اين معنا را كه شيعه على عليه السلام باشد كافى بود، همان يك احتمال ضعيفى بدهند كه اين مثلا چطور است، اين كافى است براى اين كه او را بگيرند، او را زجر كنند، او را چه بكنند. يك كلمه نصيحت كسى مىكند و يك كلمه نصيحت يك كسى منتشر مىكند و مىگيرند او را حالا معلومى هم نيست از كجا هست. يك كسى يك كلمه در سر منبر حرف مىزند، يك كلمهاى كه اصلا خيلى هم برخورد ندارد، وآن يك كلمه همان و او را گرفتن و حبس كردن همان، ما موظف نيستيم كه اين جنايات را لااقل ذكرش بكنيم؟!
تا صدا و قلم من مى رسد وظيفه دارم كه بگويم و منتشر كنم
من وظيفه مىدانم، چه بكنم من وظيفه مى دانم، وظيفه خودم مىدانم كه تذكر به شما بدهم، تا آن اندازه كه صداى من مىرسد فرياد كنم، تا آن اندازهاى كه قلم من مىرسد بنويسم، منتشر كنم. اگر آقايان هم صلاح دانستند، اين امت اسلامى را امت خودشان دانستند، شيعه خودشان دانستند، آنها هم بكنند اگر صلاح دانستند، ان شاء الله خداوند حفظ شان كند. گرفتارىهاى مااينهاست، من چه كنم؟ من حالا به شما اخلاق بگويم؟! اساس مسلمين و اسلام را دارند از بين مىبرند، من براى شما حالا بنشينم تهذيب نفس بگويم؟! مهذب نيستيم كه در فكر نيستيم، اگر مهذب بوديم در فكر بوديم.
صحيفه نور جلد 1 صفحه 172
از حكومت بخواهيد از اين جشن دست بردارد.
شماها راه داريد و آن اين است كه يكى يك كاغذ بنويسيد، كاغذ كه آن قدر تمبرش پولش زياد نيست ولو مقوله شما كم است لكن يك كاغذ براى خاطر خدا بنويسيد، به حكومت ايران بگوئيد كه آقا اين جشن را دست از آن برداريد، مردم گرسنهاند، گرسنهها را سير كنيد.از آقايان خواهش كنيد كه آنها هم خواهش كنند، من نمىگويم آنها صحبت بكنند، آنها هم خواهش بكنند، به طور تمنا و خواهش بخواهيد از آقايان، از افاضل اين جا، از علماء اين جا، از مراجع اين جا كه آقا نصحيت كنيد اين حكومت را، اين دارد پدر مردم را در مىآورد و اگر به اين افسارگسيختگى باشد مصيبتهاى بعد بالاتر است. هر روز اينها كار درست مى كنند، كارشناس دارند براى اين كه ايجاد كنند يك مطلبى را، هر روز جشن درست مىكنند و هر روز بساط درست مى كنند، آنچه كه در ذهن من و شما نمىآيد بعدها درست مىكنند اينها، اگر اعتراض بشود، خواهش بشود، تمنا بشود، به ممالك ديگر اسلام، به اينهايى كه مى خواهند در اين جشن زهر مارى شركت كنند و در خون ملت ايران شركت كنند، به اينها نوشته بشود كه آقا نرويد در اين جشن، اين جشن، جشن كثيفى است، نرويد در اين جشن، شايد تاثير بكند.
به اين ممالك اسلامى بگوئيد كه نرويد در اين جشنى كه اسرائيل دارد بساط جشنش را بپا مى كند يا درست مىكند، كارشناسهاى اسرائيل در اطراف شيراز دارند بساط جشن را درست مىكنند، در اين جشنى كه كارشناس اسرائيل دارند اين عمل را مى كنند، نرويد.
دشمنى اسرائيل با اسلام و قرآن.
اين اسرائيلى كه همين چند وقت پيش از اين، همين اخيرا به قرآن كريم نسبت داد به اين كه جنايت بعضى از امراض در آلمان گردن قرآن است براى اين كه قرآن دستور داده است، در سوره پنجم آيه ششم دستور داده است كه مسلمين وقتى كه مستراح مىروند حق ندارند با صابون بعدش دست خودشان را بشويند، بايد حتما با دست محل را چه بكنند و بعدش هم حق ندارند جز با آب بشويند، از اين جهت ميكروب سرايت مى كند به دست و كذ. آن آيه ششم سوره پنجم چه است؟ آيه وضوست و آيه غسل است. اينها، اين هستند، در آلمان يك بساطى درست كرد اين مطلب آن طورى كه نوشتند به بهدارىها، به چه، به چه و اسرائيل نقل كرد اين مطلب را كه به قرآن يك همچنين نسبتى داده است، بعد هم كه اعتراض كردند بعضى از روزنامهها و بعضى از مطبوعات دستنشانده آنها درست قبول نكردند، بعضىها هم كه قبول كردند خيلى منتشر نكردند. اسرائيل يك همچنين كسى است كه با اسلام اين طور دشمنى دارد. چند وقت پيش از اين، پارسال بود كه قرآن را تحريف كرده بود، امروز هم كه - در چند وقت پيش ازاين هم - يك همچنين نسبتى به قرآن داده و آن هياهو را بار آورده، خداوند ان شاء الله تائيد كند اين دانشجوهايى كه در خارج هستند، آنها با كمال جديت تكذيب كردند اين معنا را و نوشتند و نشر كردند و ملاقات كردند و با عرض مىكنم - سران آنها ملاقات كردند كه مطلب يك مطلب دروغى بوده است و در مطبوعات آنها منتشر كردند. خوب حالا يك همچنين خدمتى چقدر
صحيفه نور جلد 1 صفحه 173
ارزنده است، ببينيد ما تا حالا يك همچنين خدمتى كرديم؟ آنها دانشجوهاى علوم جديده هستند منتها دانشجوى مسلم بيدار، من و شما هم دانشجوى قديم هستيم لكن خواب و گرفتار. اوضاع اين جا كه نبايد يك كلمه صحبت كرد! اصلا صحبت، با مرجعيت منافات دارد! صحبت، با آخوندى اصلاً منافات دارد! آخوند نبايد صحبت كند!
روحانيت بايد در كار دولت دخالت كند.
حضرت امير ملا نبود خطبههاى به آن طولانى داشت؟! حضرت رسول خودشان خطبههاى به آن طولانى دارند، ايشان ملا نبودند؟! وقتى نوبت به ماها مىرسد عذرها درست مىكنيم براى اين كه ما مىخواهيم از زير بار در برويم. شما اين طور تربيت نشويد آقا، شما موظفيد براى اين كه به اسلام خدمت بكنييد موظفيد، خدمت همين نيست كه درس بخوانيد،اين هم يك شعبه است، موظفيد كه گرفتارىهايى را كه براى مسلمين پيش مىآيد، شما دخالت در آن بكنيد، موظفيد دخالت بكنيد. هى به گوش ما خواندند كه آقا شما چكار داريد با كار دولت، دولت است، نمى دانم چه است، هى به گوش ما خواندند ما هم باورمان آمد كه نبايد دخالت در كار دولت بكنيم، نبايد معارضه بكنيم.
مخالفت اولياء الله با حكام جائر.
از اول تاريخ بشر تا حالا، دولتهاى جائر را مقابلشان انبيا ايستاده بودند و علما ايستاده بودند، آنها عقلشان نمى رسيد؟! خداى تبارك و تعالى كه موسى را مىفرستد كه اين شاهنشاه را از بين ببر، خداى تبارك و تعالى مثل من و شما نمىدانست قضيه را كه نبايد با شاه مخالفت كرد؟! در روايت است كه، طبرى نقل مىكند كه ملك الملوك را پيغمبر فرموده است كه منفورترين كلمات است پيش من، يعنى شاهنشاه، اين جزء كلمات منفور است كه به كسى از بشر نسبت داده شده، اين مال خداست. از اولى كه بساط انبيا بوده است تا زمان رسول اكرم تا بعدها زمان ائمه (عليهمالسلام) مرتب مقابله كردند، توى حبس هم بودند مقابله كردند، موسى بن جعفر توى حبس هم مقابله مىكرد، حضرت ابى عبدالله با آن تقيه كذائى و كذائى، آن روايت معموله را مى فرمايد و مقابله مىكند با آنها، مقابله مىكند با كلام، با تبليغ، تبليغ بر ضدشان مىكند، مردم را سوق مىدهد به خلاف آنها، معاويه يك سلطانى بود در آن وقت، حضرت امام حسن بر خلافش قيام كرد در صورتى كه آنوقت همه با آن مردك بيعت كرده و سلطانش حساب مى كردند، حضرت امام حسن قيام كرد تا آنوقتى كه مىتوانست، وقتى كه يك دسته علاف نگذاشتند كه كار را انجام بدهد، با آن شرايط صلح كرد كه مفتضح كرد معاويه را، آن قدر كه حضرت امام حسن معاويه را مفتضح كرد به همان قدر بود كه سيدالشهدا يزيد را مفتضح كرد.
مقابله هميشه بوده است بعدها هم علماى بزرگ هميشه، هميشه علماى بزرگ مخالفت مىكردند باقدرتها، هميشه علماى بزرگ مخالفت مىكردند براى اين كه مىديدند كه اين مخالفين، قلدرها، بودجه مملكت را خرج عياشىهاى فرنگشان و كذا مىكنند، قرض مىكنند به عهده اين ملت و مىروند
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 176
تاريخ: 21/8/50
پيام امام خمينى به ملت شريف ايران در مورد سپاه دين
هدف اصلى دولتهاى استعمارگر، محو اسلام و علماى اسلام.
بسمه تعالى
خدمت عموم طبقات ملت محترم ايران - ايدهم الله تعالى - پس از اهدا سلام و تحيات كرارا" تذكر دادهام كه تنها چيزى كه مىتواند سد راه اجانب و دول استعمارگر باشد و نگذارد سلطه بر ذخائر ممالك اسلامى پيدا كنند اسلام و علماء جليل اسلام است و اين حقيقتى است كه در طول تاريخ براى دول استعمارگر ثابت شده است. از نخست وزير اسبق خبيث دولت استعمارگر انگلستان نقل شده است كه تا قرآن بين مسلمين است ما نمىتوانيم در مقاصد خود پيشرفت كنيم. هدف اصلى دولتهاى استعمارگر محو قرآن، اسلام و علماء اسلام است و براى وصول به اهداف استعمارى خود هر چند نغمهاى را به وسيله عمال خبيث خود آغاز مى كنند و چهره ضد اسلامى و ضد ملى آنها را ظاهرتر مىسازند، چنانكه اخيرا نغمه سپاه دين را از حلقوم كثيف يكى از عمال سرسپرده خود آغاز كردهاند.
سپاه دين، عامل استعمار براى كنار زدن علما و محو احكام اسلام.
نغمه سپاه دين در شرائطى ساز مىشود كه دستگاه جبار هر روز ضربههاى پيگيرى به پيكره اسلام وارد مى كند و دست جنايتكار اسرائيل را در تمام شؤون اقتصادى سياسى و نظامى ايران باز گذاشته است. بسيارى از علماء اعلام، خطباء عظام، محصلين علوم اسلامى و ملت شريف ايران در زندان، تبعيد و تحت شكنجه به سر مىبرند و جوانان غيور وطنخواه اعدام و تيرباران مىشوند و يا مقدمات محاكمه و اعدام آنها فراهم مىشود. اينحانب به ملت محترم ايران اعلام خطر مىكنم كه اگر خداى نخواسته ايادى اجانب و دشمنان اسلام در اين مقصد شوم و كمرشكن توفيق پيدا كنند،اولا" علماء اعلام و وعاظ و مروجين اسلام را كنار زده و ثانياً اسلام و احكام آسمانى آن را محو و نابود مىنمايند. خطر اين سپاه ناميمون كه بايد در خدمت استعمار، جميع حقائق اسلام را به نفع آنها توجيه و تاويل كند بزرگترين خطرى است كه مسلمين و در راس آنها علماء اعلام با آن مواجه شدهاند. آنها در تجربههاى طولانى خود فهميدند كه علماء معظم اسلام و وعاظ محترم با مجاهدات پيگير خود ملتها را به نفع اسلام و قرآن سوق داده هيچگاه با تهديد و تطميع به نفع دستگاه جبار و اجانب چپاولگر قدمى
صحيفه نور جلد 1 صفحه 177
برنداشتهاند و با كمال قدرت پستهاى خود را حفظ كرده و مساجد و مجامع را در خدمت قرآن كريم و اسلام عزيز در دست دارند و اگر چند نفر معمم بىحيثيت و از خدا بىخبر به نفع دستگاه جبار قدمى بردارد، مطرود جامعه علميه و جوامع اسلامى است، لهذا اين نقشه خطرناك را كشيدهاند تا به خيال باطل خود دست علماء اعلام و مبلغين را كوتاه كرده و اسلام را به وسيله عمال خود بازيچه قرار دهند و اساس ديانت را برچينند تا به مقصد خود كه قبضه كردن تمام ذخائر كشور است برسند و ملت مسلم را عقب مانده و استعمار زده نگه دارند.
حوزههاى علميه حافظ استقلال و تماميت ممالك اسلامى.
بايد ملت اسلام بدانند خدمتهائى كه علماء دين به كشورهاى اسلامى در طول تاريخ كردهاند قابل شمارش نيست. در همين اعصار اخير، نجات كشور از سقوط قطعى مرهون مرجع وقت (مرحوم ميرزاى شيرازى) و همت علماى مركز بود. حوزههاى علميه و علماء اعلام هميشه حافظ استقلال و تماميت ممالك اسلامى بودهاند، خدمتهائى راكه با الهام از اسلام براى آرامش و حفظ انتظامات كشورها كردهاند عشرى از اعشار آن را دولتها و قواى انتظامى نكردند، با آنكه هيچ تحميلى بر بودجه مملكت نداشتهاند. در نظر اجانب و عمال خائن آنها بايد اين سنگر شكسته شود تا با خيال راحت به تاخت و تاز و چپاول و عياشى به زندگانى ننگين خود ادامه دهند.
وظيفه مسلمين بخصوص علماى اسلام مخالفت با سپاه دين است.
اينك بر مسلمين غيور و خصوص نسل جوان روشنفكر است كه با كمال جديت از اين نغمه ناموزون خانمانسوز اظهار تنفر كنند و مساجد و محافل دينى را هر چه بيشتر گرم كنند و علاقه خود را به اسلام و علماء اعلام و وعاظ و خطباء محترم دامت بركاتهم بيش از پيش ابراز نمايند و با اين اظهار علاقه مشتى محكم به دهان عمال استعمار خذلهم الله بكوبند.
بر كافه علماء اعلام و وعاظ محترم است كه اگر گلايههائى از هم دارند، ناديده گرفته و خود را مجهز نموده، صفوف خود را فشردهتر كرده و در صف واحد در اين امر حياتى چارهجوئى كنند و بر آنان و ساير دانشمندان و علاقهمندان به اسلام و استقلال كشور است كه ملت مسلمان خصوصاً ساكنين قراء و قصبات را از اين فكر شيطانى كه با نام فريبنده سپاه دين مى خواهند دين و استقلال كشور را پايمال كنند، آگاه سازند و با هر وسيله ممكن مفاسد اين نغمه شوم را به مردم برسانند.
اينجانب از نسل جوان اهل علم و منبرى تقاضا دارم به طبقه بزرگان و علما احترام شايسته نمايند و از حضرات اعلام تقاضا دارم كه با نسل جوان با مهر و عطوفت رفتار فرمايند. رجاء واثق است كه با خواست خداوند متعال عمال خبيث اجانب در اين امر نيز مثل ساير كارهاى ضد اسلامى و ضد انسانى در پيشگاه ملت با شرافت ايران ايدهم الله تعالى مفتضحتر شوند. خداوند تعالى حافظ دين
صحيفه نور جلد 1 صفحه 178
و حوزههاى دينى است انا نحن نزلنا الذكر و اناله لحافظون از خداوند متعال قطع ايادى استعمار و عامل خائن آن را خواهانم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور جلد 1 صفحه 179
استفتاء از محضر امام خمينى درباره كمك به خانواده زندانيان سياسى
محضر مبارك حضرت آيت الله العظمى خمينى دام جهاده
بعد عرض التحيه و السلام
با توجه به فتاوى حضرت آيت الله در رساله شريفه توضيح المسائل در ابواب جهاد و امر به معروف و نهى از منكر و با توجه به بيانات آن حضرت در موارد عديده راجع به وظيفه شرعى و عرفى همگان از محضر مبارك استفتاء مىشود كه آيا مىتوان از وجوه شرعيه براى كمك به مخارج خانواده زندانيان سياسى استفاده كرد يا خير؟ و در صورت اجازه وجوه شرعيه مذكور در كدام صنف از اصناف قرار خواهند داشت و حدود اين اجازه تا چه ميزان است .
والسلام عليكم و على عبادالله الصالحين
فتواى امام:
بسم الله الرحمن الرحيم
اشخاصى كه به حسب وظيفه شرعيه الهيه و براى حفظ اسلام و احكام مقدسه آن و صيانت كشورهاى اسلامى از سلطه اجانب خذلهم الله تعالى، قيام به امر به معروف و نهى از منكر با شرائط مقرره آن نمودهاند و براى آنها در اين انجام وظيفه گرفتارى از قبيل حبس يا قتل پيش آمده است و خانواده آنها محتاج به كمك و سرپرستى هستند، مومنين از هر طبقه موظفند كه با كمال حفظ احترام آنها به كمك و پشتيبانى آنها قيام كنند و حاضر نشوند به خانواده برادران غيرتمند خود سخت بگذرد و مجازند تا ثلث از سهم مبارك امام عليه السلام را در اين مورد صرف كنند.
از خداوند تعالى قطع ايادى اجانب و عمال خائن آنها را خواستار است و توفيق مومنين را در خدمت به اسلام و مسلمين مسئلت مىنمايد. انه ولى النعم.
تاريخ :28 شهر رمضان مبارك 1391
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page