-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 135
تاريخ:26/3/58
بيانات امام خمينى به ملت ايران در مورد تشكيل جهاد سازندگى
بسم الله الرحمن الرحيم
ما در مشكلات بايد متوسل بشويم به ملت، ملتى كه بحمدالله مهيا براى كمك و فداكارى بوده و هستند. با فداكارى ملت بحمدالله مراحلى را بسيار اهميت داشت پشت سر گذاشتيم. موانع مرتفع شد، خائنين رفتند و اگر تتمهاى هم باشد با همت ملت خواهند رفت، لكن اين ديوار شيطانى بزرگ كه شكست، پشت آن ديوار خرابىهاى زياد هست و ما بايد به همت ملت آن خرابىها را ترميم كنيم. ناچاريم كه به ملت متوجه بشويم براى سازندگى براى اينكه ترميم كنيم اين خرابى كه در طول مدت حكومت جائر پهلوى در مملكت ما حاصل شده است و بحمدالله ملت ما راجع به سازندگى اين مهيا بودن خودشان را اعلام كردهاند. دانشجوهاى عزيز، متخصصين، مهندسين و بازارى، كشاورز، همه قشرهاى ملت داوطلب براى اين است كه ايرانى كه به طور مخروبه به دست ما آمده است بسازند، از اين جهت بايد ما بگوئيم يك جهاد سازندگى، موسوم كنيم اين جهاد را به جهاد سازندگى كه همه قشرهاى ملت، زن و مرد، پير و جوان، دانشگاهى و دانشجو، مهندسين و متخصصين، شهرى و دهاتى همه با هم بايد تشريك مساعى كنند و اين ايران را كه خراب شده است بسازند و البته آن جاهائى كه بيشتر خرابى هست مثل آنجاهايى كه روستاها، جاهائى كه مساكن عشائر هست، دهات دور افتاده كه تقريبا هر كدام از گروهها مىآيند شكايت از وضعشان دارند مىگويند برق نداريم، خانه نداريم، آب نداريم، اسفالت نداريم، بهدارى نداريم و همه هم صحيح مىگويند، بنابراين بوده است كه اينطور ايران را خراب كنند و الان كه بحمد الله آن سد شكسته شد، براى مرحله ثانى كه مرحله سازندگى است، ما دستمان را پيش ملت دراز مىكنيم و از ملت مىخواهيم كه همه در اين نهضت شركت كنند و همه دست برادرى به هم بدهند و اين سازندگى و جهاد سازندگى را شروع كنند و البته مأمورين دولت در هر جا آنها هم مردم با آنها تشريك مساعى كنند در تحت نظر اشخاص كارشناس، دولت كارها را انجام بدهند و روحانيونى كه در همه جا در بلاد بحمدالله هستند، در اين امر آنها هم تشريك مساعى كنند، نظارت كنند و من به همه ملت، به همه اشخاص كه در اين روستاها و دهات بسر مىبرند، پس از اينكه به همهشان دعا مىكنم و عرض ارادت، يك سفارش دارم و آن اينكه توجه كنند كسانى كه براى ساختن و براى سازندگى و براى جهاد سازندگى در دهات مىآيند در روستاها مىآيند، توجه كنند كه مبادا خداى نخواسته در بين آنها يك اشخاصى باشد كه بر خلاف رويه ملت،
صحيفه نور ج 7 صفحه 136
بر خلاف اسلام مسائلى داسته باشند. اگر يك همچو اشخاص ديدند، فورا آنها را از ده كنار بگذارند و نگذارند در بين جوانهاى ما، در بين روستائيان ما تبليغات سوئى بكنند. انشاءالله خداوند به همه ملت و به همه كسانى كه در اين راه تشريك مساعى مىكنند و اين وظيفه اخلاقى شرعى را ادا مىكنند، به همه توفيق عنايت كند. همه موفق باشند كه در اين جهاد شركت كنند و آن خرابهها را بسازند و برادران خودشان را كمك كنند كه شايد هيچ عبادتى بالاتر از اين عبادت نباشد. بلكه من مىخواهم از اشخاص كه براى زيارتها، براى مكه معظمه، براى مدينه منوره مىخواهند بروند لكن به طور استحباب مىخواهند بروند، من مىخواهم از آنها هم تقاضا كنم كه شما براى ثواب مىخواهيد برويد مكه مشرف بشويد، مىخواهيد برويد مدينه منوره، عتبات عاليات مشرف بشويد، امروز ثوابى بالاتر از اينكه به برادرهاى خودتان كمك كنيد و اين سازندگى را همه با هم شروع كنيد كه ايران خودتان درست ساخته بشود و برادرهاى خودتان نجات پيدا بكنند خداوند به همه شما اجر عنايت مىكند و همان ثوابى را كه شما از زيارتها مىخواهيد، خداوند به شما در اين جهاد خواهد داد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 137
تاريخ: 27/3/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم تهراننو، نمايندگان كاركنان كشتارگاه اصفهان و عشاير كرد
توجه كنيد كه ما مسلمانيم و فقط قانون اسلام را مىخواهيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از بركات اين انقلاب است كه برادرها همه دور هم جمع شدهاند، شما آقايان كه از كردستان، از اصفهان و از جاهاى ديگر همه با هم جمع شديد تا مطالبى را كه داريم در ميان بگذاريم.
شما همه مىدانيد كه در اين پنجاه و چند سال در مملكت ما به جوانهاى ما چه گذشت و خزائن اين مملكت چطور به باد رفت و نيروهاى اين ممكلت چطور عقب ماند. حالا كه بحمد الله به واسطه اجتماع همه اين سد بزرگ شكسته شد و قشر خائن يا كشته شد و يا فرار كرد، حالا ما بايد در اين فكر باشيم كه الان تكليفمان چيست. همانهائى كه رفراندم را تحريم كردند، همان مىخواهند كه نگذارند قانون اساسى را به تصويب برسانيم چون اين قانون اساسى اسلام و جمهورى اسلام است و اينها از اسلام مىترسند و لذا مىخواهند نگذارند جمهورى اسلامى در ايران مستقر بشود. قبلا مىگفتند كه ما جمهورى مىخواهيم و به اسلام هيچ كارى نداريم ما جمهورى دموكراتيك يا جمهورى غربى مىخواهيم. ولى ما مسلمان هستيم و مسلمان نمىتواند از اسلام بگذرد. مسلمان از همه چيز مىتواند بگذرد اما از اسلام نمىتواند بگذرد. اين عده قليلى كه مىگفتند كه ما جمهورى و يا جمهورى دموكراتيك مىخواهيم، آنها در اقليت بسيار ضعيف واقع شدند. ما كه مىخواهيم قانون اساسى جمهورى اسلامى را بگذرانيم اينها به فكر افتادند كه اين را هم نگذارند تحقق پيدا كند و لذا مىگويند بايد مجلس مؤسسانىنظير مجلس غرب در اينجا باشد و ششصد يا هفتصد نفر عضو داشته باشد. اولاً چند ماه طول بكشد تا عضوها تعيين بشوند و ثانياً چند سال طول بكشد تا تصويب بشود و اين تأخير بدان جهت است كه شايد بتوانند ريشه گنديده دور هم جمع بشوند و يك مفسدهاى بار بياورند. شما آقايان بايد توجه داشته باشيد كه طرحى كه دولت داده است طرح صحيحى است و بايد زودتر مطلب را تمام كرد كه مبادا اينها دوباره اجتماعى بكنند و همان مفاسد سابق را پيش را پيش بياورند. بعضى از اين افراد در كردستان باز همين معنا را تحريم كردهاند كه ما مجلس مؤسسان مىخواهيم و الا تحريم مىكنيم. آنوقت هم رفراندم را تحريم كرده بودند و الان هم همانها هستند آنهائى هستند كه با اسلام مخالفند. ما به مردم مىگوئيم شما نمايندههاى خود را تعيين كنيد و حدود هفتاد و پنج نفر بنا شده است تعيين شوند تا بيايند اين قانون را بررسى كنند. تمام مردم نمايندههاى خود را بفرستند، بعد از
صحيفه نور ج 7 صفحه 138
اينكه اين نمايندهها قانون را قبول كردند آنوقت به رأى مردم گذارده مىشود و يك روز مطلب تمام مىشود و تمام جريان، دو ماه بيشتر طول نمىكشد، نه سه سال و چهار سال طول بكشد تا از آن طرف مرزها به اين طرف و از داخل هم ايادى آمريكا و انگلستان و جاهاى ديگر دست به هم بدهند و غائلهاى بپا كنند.
شما عشاير محترم خرابكاران را در بين خود راه نداده هدايتشان كنيد
ما مىخواهيم هر چه زودتر مملكت ما مملكت اسلامى بشود و همه شما همين معنا را مىخواهيد. شما هم كه به كردستان مىرويد سلام را به همه دوستان برسانيد و بگوئيد اساس اين است كه مىخواهند همان رژيم سابق يا نظير آن را پيش بياورند و آنها را بايد در بين خود راه ندهيد، از آنها اعراض بكنيد يا هدايتشان بكنيد. شما هم براى ملت مىخواهيد كار بكنيد، بيائيد كمك كنيد، چرا كارشكنى مىكنيد؟ رفراندم مىخواهيم بكنيم، شما كارشكنى مىكنيد خرابكارى مىكنيد قانون اساسى اسلامى مىخواهيم درست كنيم باز هم شما خرابكارى مىكنيد. پس شما يك دسته خرابكار هستيد، نه يك دسته ملى. شما مىخواهيد همان مسائل را دوباره برگردانيد و ما هم انشاءالله نمىگذاريم. انشاءالله همه شما سالم باشيد، همه موفق باشيد، همه مويد باشيد و سلام من را به همه دوستان در همه جا برسانيد. خداوند همه را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 139
تاريخ: 28/3/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن نداى اسلام قم
بايد تمامى هم و غمتان متوجه مسائل اصولى مثل تصويب قانون اساسى باشد.
بسم الله الرحمن الرحيم
عرض مىكنم كه اول بايد تشكر كنم از شماها كه در جنوب شهر يك همچو فعاليتها را مىكنيد واين يك جهاد بزرگى است براى شما و خداوند شمارا انشاءالله تأييد مىكند. قضيه اينكه براى رفاه آنجا، براى چى آنجا، اينها همه در نظر گرفته شده است و شايد زود هم اين كارها بشود. بنابراين است كه در همين جهاد براى ساختن، جهاد سازندگى، به قشرهاى پائينتر بيشتر توجه بشود و جنوب شهرىها و روستاها و اينها، بيشتر به آن توجه بشود، اينطور نيست كه از آن غفلت بشود.
البته خوب يك قدرى معطلى دارد، يك قدرى مسائل مشكلتر كه اساسىتر است الان در كار است. شما مىدانيد كه الان قضيه قانون اساسى در كار است، قضيه قانون اساسى، اساس حكومت اسلام است. ما اساس حكومت را بايد درست بكنيم و بعد برسيم سراغ اينكه كارهاى حكومت بايد چه باشد. و غالباً البته در هر انقلابى وقتى كه يك پيروزى حاصل شد، آنوقت مردم متوجه به گرفتارى خودشان مىشوند. قبل از پيروزى توجه دارند به اينكه برسند به پيروزى وقتى كه فهميدند حالا پيروز شدند يك سستى پيدا مىشود، توجه به گرفتارىها زياد مىشود، نظير اينكه يك قافلهاى وقت كه از اين منزل مىخواهد به يك منزل ديگرى برود مثلاً چهار فرسخ مثل قوافل سابق تا توى راه بودند خستگى نبود همچو كه مىرسيدند به منزل، آنجا خستگى حاصل مىشود، خستگى توى منزل حاصل مىشود. آنوقت ديگر اگر به آنها مىگفتند كه پا شويد يك نيم فرسخ ديگر برويد نمىتوانستند، آنجا چون رسيدند به منزل سستى مىكنند. قضيه انقلابات هم اينطورى است كه وقتى كه همه داريم با هم حركت مىكنيم كه آن سد را بشكنيم خسته نمىشويم، سستى پيدا نمىشود، هر چه جلو مىرويم قويتر مىشويم. وقتى كه رسيديم به يك جايى كه سد را شكستيم و اعتقادمان اين شد كه الحمدالله پيروز شديم، آنوقت بر مىگرديم سراغ اينكه زاغه نشينان وضعشان چه جورى است؟ ادارهاىها وضعشان چه جورى است؟ارتشها وضعشان چه جورى است؟ مردم كوچه و بازار را بايد چه كرد؟مدارس را بايد چه كرد؟ اينها براى اين است كه ما خودمان را پيروز فرض كرديم. حالا بر مىگرديم به مسائل خودمان. اگر در اين انقلاب درست دقت كنيم پيروزى ما در آنوقتى است كه آن مسائل اصلى ما لااقل درست تحقق پيدا بكند. از مسائل اصلى ما يكيش تحقق پيدا كرده است و آن رفراندم براى جمهورى اسلامىاست، اما
صحيفه نور ج 7 صفحه 140
قانون اساسى كه اساس يك ممكلت است و بعد هم مجلس شورا كه بايد باشد در يك مملكتى، رئيس جمهور بايد باشد، اين مراحل باز برايمان مانده است. اگر بنا باشد كه ما حالا به خيال خودمان پيروز شده باشيم، آنوقت من كه طلبه هستم بروم سراغ طلبگى خودم و شما آقايان هم برويد هر كدام سراغ كارهاى خودتان، گرفتارىهاى خودتان، اين مسائل اصلى ممكن است يك وقت خلا به آن وارد بشود و خطرناك است به نظر من مىآيد كه شما، همه آقايان، همه قشرها، زنها، مردها،دانشمندها، غير دانشمندها، همه الان همشان را صرف اين بكنند كه اين قانون اساسى به تصويب برسد. يعنى كسانى كه مىخواهند مخالفت با اين بكنند الان زيادند، زيادند كه مخالفت مىخواهند بكنند و عمده مخالفتشان هم همين است كه نمىخواهند اسلام تحقق پيدا بكند آنها مىترسند از اسلام چنانچه اربابانشان هم از اسلام مىترسيدند. الان همه ما تكليفمان اين است كه گرفتارىهاى خودمان را كه زياد است، من مىدانم گرفتارى زياد است، گرفتارى زاغهنشينان را مىدانم چقدر زياد است، گرفتارىهاى خودمان را عجالتاً تا يكى دو سه ماهى كه اين قانون اساسى بايد تصويب بشود و مجلس شورا درست بشود و رئيس جمهور تهيه شود، عجالتاً اينها را يك قدرى سبك بگيريم، خيال نكنيم مطالب اينهاست. اصول را بايد ما حفظ بكنيم، وقتى اصول تحقق پيدا كرد اينها فروعش است. بايد هم اينها بشود، شكى نداريم كه بايد بشود. در عين حالى كه اينطور است، معذلك خوب دولت بنا گذاشته است كه اين كار را بكند اما حالا آنى كه به نظر من بسيار اهميت دارد و شياطين دارند كارشكنى مىكنند اين است كه همين جورى كه طرح كرده دولت و صحيح هم هست، اين قانون اساسى را منتشر كنند، بعد هم يك عده 75 نفرى را تعيين كردند كه مردم آنها را خودشان انتخاب كنند. آنها هم بررسى كنند در قانون اساسى بعد هم به رفراندم مردم بگذاريم و آنها هم رأى بدهند كه قانون اساسىمان درست بشود چون اساس است. دنبال آن مجلس شورا درست بشود آن ديگر آسان مىشود كارها. وقتى ما اين اساس را درست كرديم، آنوقت بياييم سراغ اينكه بايد چه بكنيم راجع به جهات ديگر. البته نمىگويم حالا اين فعاليت نشود، اينها هم بايد بشود اما تمام هممان صرف اين نشود كه ما مثلاً زاغهنشينانمان چطور است، يا مثلاً مدارسمان چطور است، يا محلهمان چطور است، همه هم ما صرف اين نشود. و مهممان اين قضيه باشد كه اساس مسأله اصل باشد، ما اساس مسأله را درست بكنيم و بعد بيائيم سراغ اين متفرعاتش. حالا هم اين فعاليتها مىشود، مشغول هستند، از اين طرف خانهسازى شروع كردند ديگر براى خانهسازى، منتها از بيرون،از كنارهاى ايران مىآيد جلو، از اين طرف هم براى اين جهادى كه هست اين هم انشاءالله دارند عمل مىكنند و همه قوا بحمدالله بسيج مىشوند براى اين كار و اين كارها اميد است كه زود هم درست بشود. اما چيز مهم اين اصول است، قانون اساسى مهم كه يك دسته الان افتادند تو دور كه نه، مجلس بايد مجلس مؤسسان باشد، چون در غرب مجلس مؤسسان بوده، آقايان هم ميل دارند مجلس مؤسسان باشد و اينها هم نه اينكه براى مجلس مؤسسان دلشان سوخته، اينها مىخواهند مطلب را به تعويق بيندازند، معطل كنند بلكه آن ريشههاى گنديدهاى كه دارند به هم متصل مىشوند قوه پيدا
صحيفه نور ج 7 صفحه 141
كنند بيايند اساس را از كار بيندازند.
تكليف بر گسترش مساجد، اين مراكز تبليغات اسلام و بسيج قشون
الان ما بايد همه هممان را صرف اين قضيه بكنيم. اينها البته مورد توجه هست، هميشه مورد توجه بوده و ما اميدواريم كه همه مسائل بعد از اينكه يك استقرارى حكومت اسلامى پيدا كند و ما بتوانيم انشاءالله حكومت اسلامى آنطور كه اسلام مىخواهد چه بشويم، اول نظر راجع به مستمندان، اول نظر، همانطور كه اسلام اينطور مىگويد، اسلام براى مستضعفين آمده است و اول نظرش به آنهاست.
سخنگوى انجمن: اگر اجازه بفرمائيد مسأله مهمىكه مطرح است كه اول خدمتتان عرض كردم، آن مسأله تبليغاتى است كه در جنوب شهر خيلى كم است.
امام: خوب، اينها هم بايد در مقابلش بشود، اينها هم بايد بشود. مىدانم بايد مساجد، انشاءالله در يك طرحى مىشود كه، بايد بروند سراغ مساجد. مساجد بايد مركز، همانطور كه صدر اسلام مركز سياست بوده مساجد، مساجد مثل اينها نبوده است كه فقط مركز چه باشد. خطبه نماز جمعه، خطبه سياسى بوده هميشه. مساجد مركز بسيج قشون بوده، مركز تبليغات اسلام بوده است.
اينها انشاءالله تدبير مىشود.
سخنگوى انجمن: چون به اصطلاح ضد انقلاب،از همين مسأله سوء استفاده مىكند.
امام: بله مىدانم اينهارا، مىدانم اينها را.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 142
تاريخ: 28/3/58
پيام امام خمينى به ژيستكار دستن رئيس جمهور فرانسه
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى رئيس جمهور
براى پذيرائى و مهمان نوازى كه در مدت اقامت در فرانسه از من به عمل آورديد تشكر مىكنم.
از كشور شما بود كه من توانستم نداى حق و حقيقت را به ملت ستمديده ايران برسانم و انقلاب استثنائى ايران را رهبرى كنم. انقلابى كه سالهاى متمادى در حال تكوين بود و دليل نضج آن فساد و ظلمتى بود كه در تمام كشور حكفرما وعلت اصلى آن وجود سلطنتى بود كه از خارج حمايت مىشد.
روابطى كه ما را به فرانسه پيوند مىدهد همواره بر مبناى اخلاقى و تمدنهاى ما احترام متقابل پايهگذارى شده است. بنابراين تعجب كردم وقتى دريافتم بعضى از محافل فرانسوى براى محكوميت جنايتكاران، غارتگران و فاسدان رژيم منحله گذشته كه مرتكب جنايات عظيمى نسبت به مردم كشور شدند و طبق اصول اسلامى و قرآن مجيد مقصر شناخته و محاكمه شدند دخالت مىكنند. آنان بايد احساس همدردى و توجه بيشترى نسبت به انقلاب ما از خود نشان دهند. انقلابى كه ما را از يوغ امپرياليسم و ستم پادشاهى مستبد كه جنون عظمت و خود بزرگبينى داشت رها كرد.
اين قادر متعال است كه به ما كمك كرد و مارا از چنگال عامل بدبختىها و نابسامانىها رهائى بخشيد. ما دست شما را مىفشاريم و اميدواريم كه روابط دوستىمان بيش از پيش توسعه يابد و استحكام يابد.
آقاى رئيس جمهورى خواهشمندم مراتب حقشناسى من و آرزوهاى مرا براى سعادت ملت فرانسه بپذيريد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 143
تاريخ: 28/3/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پاسداران مسجد نبى اكرم (ص)تهران
به غير اسلام نبايد فكر كنيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه همه ما پاسداران اسلام باشيم. من اميدوارم كه همه مسلمين از پاسداران قرآن كريم باشند و همه مسلمين از پاسداران امام زمان باشند. من از شما پاسدارها كه لباس پاسدارى پوشيدهايد تشكر مىكنم. در هر جا هستيد پاسدارى كنيد از اين نهضت طرفدارى كنيد و از آقاى بطحائى هم تشكر مىكنم كه زحمت كشيدند و با شما آمدند اينجا.
ما آنچه مقصدمان است اسلام است، به غير اسلام نبايد فكر كنيم، به غير قوانين اسلام نبايد فكر كنيم. مقصود ما اين است كه هر جاى اين مملكت برويم اسلام را ببينيم، اينطور نباشد كه رأى بدهيم به جمهورى اسلامى لكن هر جا برويم از اسلام خبرى نباشد. جمهورى اسلامى معنايش اين است كه يك جمهورى باشد و قوانينش همان قوانين اسلام. تمام قوانينى كه غير از قانون اسلام است، قانون نيست، مورد رضاى ما و ملت ما نيست. ملت ما كه به خيابانها ريختند، به پشت بامها رفتند و شب و روز زحمت كشيدند، جوانهايشان را دادند، خونشان را دادند، براى اسلام بود، اگر اسلام نبود همچو كارى نمىكردند.
اين تحولى بود كه به دست خدا واقع شد
اسلام بود كه شما را راه انداخت و به شما همچو قدرتى داد كه در مقابل اين قدرتهاى شيطانى بزرگ ايستاديد و نترسيديد، اين غيرتى بود كه خدا به شما داد و الا ما كه بندگان ضعيفى هستيم و چيزى نداريم، همهمان در مقابل اين تفنگ عاجزيم و همين ما كه در مقابل يك تفنگ عاجز بوديم و از يك پاسبان مىترسيديم، همين ملتى كه از پاسبان مىترسيد، خدا يك قدرت به همه ما داد كه بيائيم در خيابان و فرياد بزنيم كه ما اين رژيم را نمىخواهيم. اين قدرتى بود كه خدا به شما داد و بايد از خدا تشكر كنيم، اين قدرتى بود كه ايمان به خدا بعداً به شما داد، اين تحولى بود كه به دست خدا واقع شد. الان هم باز جوانهائى مىآيند پيش من و مىگويند دعا كنيد كه ما شهيد بشويم، ما شهادت را مىخواهيم.
اين يك تحولى بود كه براى اين ملت پيدا شد و گرايش زندگى اين دنيا خيلى مطرح نبود، شهادت را مىخواستند. اگر چنانچه دنيا و اين امور مادى و اين زندگى مطرح بود نمىرفتند در مقابل توپها و در
صحيفه نور ج 7 صفحه 144
مقابل تانكها و مسلسلها. آنان در مقابل توپ و تانك رفتند، از بچه كوچك گرفته تا بزرگها، از دانشگاهى تا علماى مذهب، از بازارى تا كارگر و ارتشى.
حفظ عنايت خدا منشأ تمام پيروزىهاست
ارتشى كه سالهاى طولانى اينها براى خودشان درست كرده بودند، ديديد كه در ظرف مدت كمى پشت به آنها كرد و رو به شما آورد. اين قدرت خدا بود، اين چيزى بود كه خدا به شما عنايت كرد و بايد اين عنايت خدا را حفظ كنيد. حفظ اين عنايت خدا كه منشأ همه پيروزىهاست به اين است كه قدمهاى ديگرى هم برداريد، همه با هم پشتيبانى كنيم، همانطورى كه در اول، اين نهضت با ايمان پيش رفت و اجتماع همه شما به واسطه ايمانى كه در دلتان بود سبب شد كه يك همچو قدرت شيطانى را درهم كوبيديد. اين يك عنايتى بود، عنايت خاصى بود از خداى تبارك و تعالى و لذا حساب همه اشخاصى كه به ماديات فكر مىكردند، آن اشخاصى كه توجه به معنويات نداشتند هم حسابهايشان باطل شد، ولى حسابهائى كه روى دنياست و به معنويات نظر ندارد، روى آن حساب، حق با آنها بود كه به معنويات نظر نداشتند امكان ندارد اين قدرت از بين برود اين را مكرر مىگفتند، خصوصاً اين آخر كه در پاريس دستجات مىآمدند و بعضىها نه اينكه سوء نيت داشتند، خيرخواه بودند لكن اشتباه داشتند و روى حساب ماديت، روى حسابهاى دنيا و اهل دنيا، نبايد يك ملتى كه هيچ ندارد، حالا چهار تا اسلحهاى كه داريد قبل از انقلاب كه هيچ چيز نداشتيد، اين غنيمت است كه قبلاً نداشتيد، جز يك مشت خالى، يك ملتى كه زنهايش هميشه در پرده بودند و پايشان را بيرون نمىگذاشتند، يك ملتى كه حاضر نبودند يك قدم براى امرى بردارند، در آنها يك تحولى واقع شد. تحول الهى كه همين ملت با اينكه هيچ نداشتند، بر آنها كه همه چيز داشتند مقدم شدند مشتهاى شما با ايمانى كه دنبالش بود، بر اين تانكهاى غول پيكر غلبه كرد. خونهاى جوانان ما بر مسلسلها غلبه كرد. اين چيزى بود كه خدا به شما داد و بايد اين را حفظ كنيد. الان به فكر اين نباشيد كه به ما پاسدارها حقوق نمىدهند و يا كم مىدهند. همانطورى كه سابق درحال انقلاب بوديد و در حال جلو رفتن و شكستن، يك كدام مىنشستيد فكر كنى كه ما اگر شب به منزل برويم شام چى هست؟ نه، اين فكر در ذهن هيچ كسى نبود و مىدانم نبود اگر بود نمىآمدند جان بدهند. آن روزى كه شما راه افتاديد به ميدان و توى خيابانها، آنها با ابزار غول پيكر و شما با مشت، هيچ به فكر آن نبوديد كه حقوقم كم است، حقوق مطرح نبود، جان مطرح نبود. اين روحيه شما را غلبه داد، اين چيزى كه شما را غلبه داد مادامى كه او هست شما پيروزيد دعا كنيد كه باشد، جديت كنيد كه نگهش داريد. خدا به شما يك عنايتى كرده است كه اين عنايت را حفظ كنيد، نگهش داريد. تا آن قدمهاى اصولى و مسائل اصلى درست نشود، تا آن كارها درست نباشد به فكر اينكه من حقوقم كم است ويا من رتبهام كم است به اين فكرها نباشيد. حالا بايد همه همانطورى كه از اول مقصد را نگاه مىكرديد و به مصائب خودتان توجه نداشتيد، حالا هم مقصد را نگاه كنيد، به مطالب خودتان توجه نكنيد. بازارى حالا نبايد به فكر منفعت بردن باشد، كارگر به فكر اين
صحيفه نور ج 7 صفحه 145
نباشد كه حقوقش كم است، دهقان به فكر اين نباشد كه امسال زراعت چطور است، باران آمده يا نه، اينها فكرهائى است كه شما را از اين قدرت الهى باز مىدارد. شما قيام لله كرديد.
شما كه موعظه خدا را پذيرفتيد حافظ آن باشيد آن وصيتى كه خداى تبارك و تعالى به پيغمبر اكرم فرمود اين بود كه به مردم بگو من يك حرف دارم، يك موعظه دارم، هيچ ديگر من نمىگويم، يك موعظه دارم قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله نهضت كنيد براى خدا. يك نفرى براى خدا نهضت كن، همه با هم براى خدا نهضت كنيد. شما براى خدا نهضت كرديد، دليلش اين است كه جان را گذاشتيد كف دست و راه افتاديد در خيابانها و فرياد كرديد اسلام، اين دليل بر اين است كه شما براى خدا كار كرديد، اگر اينكار براى خدا نبود، كسى جانش را نمىداد. ميدانى كه گلوله تفنگ دارد، مسلسل مىبندند، توپ مىآيد، تانك مىآيد، سرباز مسلح است، اين دليل بر اين است كه براى خدا كار انجام داديد. همين وصيتى كه خدا، موعظهاى كه خدا كرده است عمل شد اعظكم بواحده اين يكى انما اعظكم بواحده به ايشان بگو كه من فقط يك موعظه دارم و آن اينست كه نهضت شما، قيام شما براى خداباشد. توى اين همه چيز هست، در اين يك كار و يك موعظه همه چيز هست. شما اين موعظه خدا را پذيرفتيد تا حالا، نگذاريد از دست برود،قيام شما لله باشد، براى خدا، از حالا به بعد هم جديت كنيد. شما شبها خيلىهاتان تا صبح بيداريد و آنوقتى كه جوان بايد بخوابد و درها بسته است، شما ايستادهايد و شما به دوشتان تفنگ است، اين اگر براى خدا نباشد، براى كيست؟ كسى زور به شما نگفته است. يك وقت اين است كه يك صاحب منصبى ايستاده آنجا و تفنگش را كشيده و مىگويد بايد بايستد، آن براى خدا نيست براى صاحب منصب است، براى تفنگ است. كسى حالا به شما فشارى نياورده كه پا شويد بايستيد تا صبح.
اين لله است، كار شما براى خداست. جوانى كه بايد در دل شب بخوابد و اقتضاى جوانى است كه بخوابد، نمىخوابيد تفنگ را به دوش كشيديد، خودتان را در معرض هلاكت گذاشتيد، شياطين باز به دنبال هستند كه خداى نخواسته بزنند و شما ايستادهايد و داريد از اسلام طرفدارى مىكنيد، اين براى خداست. اگر براى خدا نبود، اين چه كارى بود كه انسان خوابش را كنار بگذارد كه بيايد در جائى كه معرض خطر است و از معرض اطمينان و از معرض آمال دست بردارد و بيايد در معرض اين خطر و خواب عزيزش را از دست بدهد، اين نمىشود مگر براى خدا. زور هم كه نيست، هيچ كس هم به شما نگفته، فقط يك قدرت ايمان است. اين را حفظ كنيد، اين همان است كه شما را تا اينجا پيروز كرده است و همه حرفهاى ماديين را باطل كرده است. حرفهاى كمونيستى با همين كارها باطل مىشود.
اگر فقط دنياست و فقط همين است، اين قدرت زمين زدن آن قدرتهاى بزرگ را ندارد، اگر دنيا بود معقول نيست كه شما بتوانيد قدرتبزرگ را از بين ببريد.
صحيفه نور ج 7 صفحه 146
بايد قانون اساسى را به نفع اسلام تحكيم بخشيم
ما حالا بايد قانون اساسى را آنطورى كه براى اسلام باشد، تحكيم كنيم، تصويب كنيم و اين هم بايد زود تصويب شود. اين طرحى است كه دولت داده است، همين طرح صحيح است و اگر بخواهد آنطورى كه اين غربزده مىگويند مبنى بر اينكه شما مطابق چيزهاى دنياپسند يك مجلسى درست كنيد با پانصد، ششصد نفر آدم و پانصد، هشتصد نفر آمدند يكى يكى بنشينند آنجا، اين معانى اش آن است كه ما تا دو سه سال ديگر بنشينيم و عزا بگيريم و آنان قوت پيدا كنند، طرحى است كه يا از غرب ريخته شده است و يا از آنجائى كه شاه در آنجاست. اين طرح وارداتى است، آيا اين طرح قبول است؟ ما مىگوئيم زود كلك قضيه كنده شود و اسلامى بشود و الان همه ما بايد در دنبال همان معنا باشيم و همين طرحى را كه دولت گفته است، صحيح است. دشمنانتان مىخواهند كه جيبهايشان پر بشود و اسلام جيب پر كن نيست، اسلام با ضعفا است. اسلام آن است كه اميرش مىفرمايد كه من مىترسم در آن طرف مملكت يك كسى گرسنه باشد، شايد آنجاها چيزى نداشته باشد بخورد من بايد زندگيم اين باشد، خودم دلم آرام نباشد كه اگر آنجا گرسنه است من هم اينجا گرسنهام. اسلام اين است، البته خودش مىفرمايد شما قدرت نداريد و صحيح مىفرمايد، ماها قدرت نداريم مثل او باشيم. اما اينقدر قدرت داريم كه جيبهايمان را ديگر پر نكنيم براى املاك بيابانها قصرهاى روى هم انباشته، اين را قدرت داريم كه از مال اين فقرا از مال اين ضعفا جيبمان را پر نكنيم اين پولهاى نقد زيادى كه ما نمىتوانيم تصورش را بكنيم، اكثرش به جيب اين خانواده رفته، اكثرش جيب اينها رفته، به همان مقدار هم به جيب امريكا رفته، ما مىخواهيم اين لقمه را از دهن اينها بيرون بياوريم به فقرا بدهيم. اين كارگرهاى صنعت نفت ما با آن زحمت و با آن بيچارگى كار بكنند، آنوقت برود توى شكم اين خارجى ها و اين پولدارها، آنهائى كه در خارج براى خودشان املاك درست كردند، براى خودشان پارك درست كردند. اين صحيح است ؟!
ما مىخواهيم از توى شكم اينها بيرون بياوريم و بين همين ملت پخش كنيم، همينهائى كه اين انقلاب را بپا كردند. و من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت شما را مىخواهم و دلم به شماها خوش است. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 147
تاريخ: 28/3/58
بيانات امام خمينى در جمع بانوان مكتب الزهرا و اعضاى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم
بانوان ايران در اين نهضت پيشقدم بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما بانوان محترم تشكر مىكنم كه از راه دور آمديد و با من ملاقات كرديد. من دعا به شما مىكنم كه خداوند همه را سعادتمند كند و تشكر مىكنم كه در اين نهضت پيشقدم بوديد. بانوان ايران در اين نهضت پيشقدم بودند و مثل بانوان صدر اسلام بودند و نهضت ما به واسطه آنها به پيش رفت و اميدوارم كه اين نهضت به واسطه شما به پيش برود.
اين قدرت ايمان بود كه شما را به خيابانها كشيد
چيزى كه هم به بانوان و هم به آقايان برومند كه عمرتان، وقتتان را، جوانىتان را صرف داريد مىكنيد در راه اسلام و اين اسلام است شما را در نيمههاى شب كه جوان بايد بخوابد شمارا بيدار نگه مىدارد و اين ايمان است كه جوانى كه از مورد مطمئن بيايد در مورد خطرناك، از رختخواب منزلش كه هم مطمئن است و هم محل خواب است بيايد در كوچهها، در خيابان پاسدارى كند در صورتى كه هم خواب از چشمش رفته است و هم احتمال خطر است، اين يك خدمت ارزشدارى است كه شما الزامى به اين معنا نداريد، خودتان آمديد. ارزش اين خدمت اين است كه بدون اينكه كسى شما را الزام بكند به اينكه اين خدمت را كنيد خودتان انتخاب كرديد كه خدمت را بكنيد، چنانچه بانوان هم در همين معنا شريكند كه در وقتى كه همه خطرها بود، هم شما در خيابان رفتيد، هم آن بانوان محترمه و هيچ كس هم شما را الزام نكرده بود كه بيائيد بريزيد در خيابان و برويد پشت بامها الله اكبر بگوئيد و مورد اصابه گلوله مثلاً بعد واقع شويد. اين قدرت ايمان است كه شماها را به خيابانها كشيد و بانوان را به خيابانها و ارزش عمل همين است. يك وقت اين است كه يك سازمانى است كه اين سازمان الزام دارد انسان به اينكه برود بيرون خودش را به خطر بيندازد، يك وقت اين است كه نه، يك سازمانى كه او را ملزم كند نيست، داوطلب است براى اينكه برود و خدمت كند. اينكه ارزش به خدمت و عمل زياد مىدهد همين معناست كه با همه مشكلات و با همه خطرها در اول نهضت همهتان به خيابان رفتيد و مقابل توپ و تانك بدو ن اينكه كسى شما را الزام كرده باشد و حالا هم همه به همين حاضريد و داريد شما پاسدارى مىكنيد و ارزش اين پاسدارى خيلى زياد است و من اميدوارم كه همه ما و همه شما را
صحيفه نور ج 7 صفحه 148
خداوند از پاسداران اسلام قرار بدهد، خدمت امام زمان باشيد.
قدرت ايمان را براى رسيدن به جمهورى اسلامى حفظ كنيد
همه چيزى كه الان مهم است اين است، همين پاسدارى كه شما مىكنيد و بانوان هم همين پاسدارى كه كرديد و نهضت را رسانديد به اينجا و يك امر اعجازى را، معجزهآميزى را تحقق كرديد و قدرت بزرگى را شكستيد. همين قدرت ايمان بايد باز هم محفوظ بماند.
اگر چنانچه بخواهيد روى آن مقصدى كه شما از اول آمديد و اسلام را خواستيد، جمهورى اسلام را خواستيد، اگر بخواهيد جمهورى اسلامى به همه معنا كه دارد، با همه محتوا كه دارد، در خارج تحقق پيدا بكند بايد كه ا ز حالا به بعد هم همان ايمان را، همان قدرت ايمان را حفظ كنيد، با هم باشيد. همه فكرها، همه فكر اينكه جمهورى اسلامى محقق بشود. جمهورى اسلامىفقط به اين نيست كه بگوئيم ما جمهورى اسلامى مىخواهيم رأى بدهيم. رأى دادن اسباب اين نمىشود كه جمهورى اسلامى تحقق داشته باشد. بله، البته الان رسماً ايران جمهورى اسلامىاست، لكن جمهورى اسلامى، احكام اسلامى بايد در او جارى بشود، يعنى در هر جاى ايران، در اداراتش، در وزارتخانهها، در بازارش، در محلههايش، در دانشگاهش، در دادگسترى، همه جا بايد اسلام باشد.
آنكه ملت ما مىخواهند و خداى تبارك و تعالى مىخواهد كه ما باشيم اين است كه ما همه جاى مملكت را به صورت اسلامى در بياوريم، در صورتى كه در زمان طاغوت همه جا خراب بود، حالا هم باز خرابى هست. بنابراين ما الان باز بين راه هستيم، باز به مقصد نرسيديم. كسى كه بين راه است بايد تمام نظرش به اين باشد كه به مقصد برسد. من مىدانم كه در بين همه قشرها يك اختلالاتى هست، يك نابسامانىهائى هست، اينطور نيست كه نه، من ندانم. خوب هر روز آنطور كه شما آمديد و مشكلاتتان را مىگوئيد، تقريبا ماهر روز مبتلا هستيم و از اطراف مىآيند و مشكلات را مىگويند و ما مىدانيم كه مشكلات زياد است و در بين ارتش مشكلات زياد است، در بين ژاندارمرى مشكلات زياد است، در شهربانى زياد است، در خود پاسدارها زياد است، در كميتهها زياد است، در راديوها زياد است، همه اينها چيزى نيست كه معلوم نباشد، ما مىدانيم كه اشكالات زياد است و بعد از هر انقلابى اين اشكالات هست، نمىشود كه يك انقلابى واقع بشود آن هم يك همچو انقلاب بزرگى، يك همچو انقلابى كه در غرب مىگويند كه اين اعجاز واقع شده است حساب اين انقلاب حسابها را از هم باطل كرد، يك همچو انقلابى واقع بشود. آنوقت پنجاه و چند سال هم دستهاى ناپاك خارج و داخل خراب كرده باشند، هر چه منفعت داشته به جيب زدند و يك مملكت خرابهاى گذاشتند. بعد از انقلاب با اين خرابى مملكت توقع اين نيست كه همچو كه شد و اينها رفتند همه چيزها درست بشود.
اگر هر كسى در هر پستى هست آنجا را خوب اداره كند مملكت خوب مىشود
الان همه ما دست به هم بدهيم همه با هم دست به هم بدهيم و با هم اين خرابهها را آبادش كنيم و
صحيفه نور ج 7 صفحه 149
اينكه مىگويم همه ما با هم، براى اين است كه هر كس در هر پستى است آنجا خوب اداره كند. شما متوقع اين نباشيد كه همه كارها را من بكنم، من هم متوقع نباشم كه شما همه كارها را بكنيد. من به اين طلبگى كه دارم اين شغل خودم را خوب اداره كنم، شما هم كه پاسبان هستيد هر يكتان پاسبانى خودتان را خوب انجام بدهيد، اين خانمها كه شغل ديگرى دارند، اين شغل خودشان را خوب انجام بدهند، وزارتخانهها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند، دهقانها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند، كارگرها هم شغل خودشان را خوب انجام بدهند. وقتى بناشد همه قشرها اسلامى باشند، همه فكرشان اين باشد كه يك مملكت اسلامى را اداره بكنند، يك كشور اسلامى كه حالا جمهورى اسلامى است ادارهاش بكنند، خرابىها را ترميم بكنند. ما يك قشرمان نمىتواند خرابىها را ترميم بكند، همانطورى كه شما نمىتوانيد همه ايران را پاسدارى بكنيد ما هم نمىتوانيم همه ايران را مثلاً صحيح اداره بكنيم . همه ما بايد همه جمعيت ايران، همه ايران را، شما در قم هستيد پاسدار هستيد، هر كس اين پاسدارى را كه مىكند خوب انجام بدهد، با صداقت انجام بدهد، با امانت انجام بدهد، براى خدا انجام بدهد. من هم كه يك طلبه هستم طلبگى خودم را همين طور، آقا هم كه آقا هستند آقائى خودشان را و همه قشرها وقتى كه آن كارى كه دستشان هست خوب انجام بدهند، يك مملكت خوب مىشود. مملكت عبارت است از اين آب و خاك، جمعيتش هم عبارت از اين ملت است اين آب و خاك است، اين ملت است. اين ملت وقتى همهشان دست به هم دادند، يعنى هر كدام در آن محلى كه هست آنجا را خوب اداره بكند، باغبان باغ است باغ را خوب اداره بكند، كشاورز هم در صحرائى كه هست كشاورزيش خوب اداره بكند، نخست وزير هم در نخست وزيريش خوب اداره بكند، وزراء ديگر هم همين طور، اداره ديگر هم همين طور، پاسبان هم همين طور، همه اگر بنا شد كه با چنين نظرى تو كار باشند و همانطورى كه همهتان با يك فرياد الله اكبر كنديد يك كوه بزرگ را و ساقط كرديد يك امپراطورى دو هزار و پانصد ساله را و اين ايمان بود كه اين كار را كرد و اين اسلام بود كه اين كاررا كرد، اينجا راهم مىتوانيد.
بعد از متمركز شدن اصول، همه امور به جاى خود عمل شود
الان مملكت دست خودتان است، خودتان مىتوانيد ادارهاش بكنيد به شرط اينكه الان كه اصول، يعنى قانون اساسى الان بناست درست بشود بايد بعدش مجلس شوراى ملى درست بشود، رفراندم درست بشود، الان كه اين اصول در دست است و شياطين دنبال اين هستند كه هر كسى را وادار كنند كه اشكالاتى درست بكنند، اشكالاتش توجهش مىدهند، مىروند پيش دهقانان مىگويند كه كو اينكه، حالا هم جمهورى اسلام، اسلام شد كه براى شماكارى نكرد. مثل اينكه همچو كه گفتند جمهورى اسلامىيك خرابىهائى يكدفعه خودرو سبز مىكند. يا بيايند به پاسدارها بگويند (كه گفت) خوب حالا جمهورى اسلامى شد، الان اين چيزها ى مختلفى كه اينجا هستند، اين اشخاص بدى كه هستند، انتصابات بدى كه هست، همه را متوجه كنند به يك چيزهائى كه غير آن مسأله است كه الان ما دنبالش
صحيفه نور ج 7 صفحه 150
برويم. اين نظير اين مىماند كه آن روزى كه شما كه همه با هم داشتيد اللهاكبر مىگفتيد و مىخواستيد بشكنيد اين سد را بيايند به شما بگويند كه مثلاً اداره فلان رئيسش چه جورى است. بگو حالا وقت اين حرف نيست، حالا وقت اين است كه برويم و بشكنيم. حالا همين است. الان وقت اين است كه نه اين خانمها به اشكالات خودشان، داخلى خودشان توجه كنند و نه شما برادرها به اشكالات خودتان و داخلى خودتان توجه كنيد و نه من و نه آقا و نه ديگران. الان تا اين اصول مستقر نشده، يعنى ما يك مملكتى مىخواهيم تا باشد، آنوقت بگوئيم كه پاسدارش كى و ملايش كى و بانوانش كى و چه. الان وقت اين است كه ما مىخواهيم اين مملكت را مستقلش، آزادش، قانون اسلامش، همه چيزها درست بشود. وقتى كه تا دو سه ماه ديگر انشاءالله اين مطلب پيش رفت، جمهورى يعنى رئيس جمهور هم درست شد، قانون هم تصويب شد، رفراندم هم شد، مجلس شوراى ملى هم درست شد كه ديگر تزلزل توى كار نباشد، الان يك حكومتى است كه انتقالى است، حكومت آمده است كه انتقال قدرت را بدهد به كس ديگرى كه اين قدرت متمركز بشود، وقتى متمركز شد، همه اين امور به جاى خودش عمل مىشود. حالا هم الان در عين حال كه حكومت انتقالى است بايد خوب يك كارهاى اساسى دارند مىكنند، حالا همين سازندگى كه بناست مىكنند، همين خانهسازى كه بناست بكنند، همين پلسازى و خيابانها و همه اينها را مشغولند.
شياطين درپى آنند كه نگذارند قانون اساسى تصويب شود
اما الان آنى كه مهم است اين است، آن اصل را فراموش نكنيم، اصل اين است كه الان مىخواهند قانون اساسى درست بكنند، شياطين افتادند كه نگذارند. همه بايستيم در مقابلشان كه ما نخير، مىخواهيم. اين طرح خوبى است، همين را مىخواهيم. ما مجلس مؤسسانى كه غربىها مىگويند، نمىخواهيم. ما همين معنائى كه دولت گفته است و زود انجام مىگيرد، نه آنى كه يك سال، دو سال، سه سال شايد طول بكشد كه خداى نخواسته يك وقت اين تزلزل اسباب اين بشود كه به هم بخورد اينها. الان وقت اين معناست و من مىدانم كه چيزهائى كه شما گفتيد كه ما تنها نيستيم، همه هستند كه ناراحتى دارند، اما ناراحتى را بگذارند براى يك وقت ديگر، يك قدرى تأمل كنيد و بگذاريد براى وقت ديگرى.
الان هر كدام هر پستى كه داريد محكم دنبالش را بگيريد و محكم انجام وظيفه بكنيد و اين وظيفه، وظيفهاى است كه براى خداست، نه كسى شما را الزام كرده و نه خيلى چيزى است كه شما به طمع آن باشيد. چيزى تو كار نيست، يك مشت فقرا، يك مشت از مستمندها، الان مسائل الهى اهميتش زياد است و ما انشاءالله اميدواريم كه همه مان با هم اسلام را پياده كنيم و همه قشرها اسلامى شوند. وقتى بشود عدالت اسلامى، عدالت اسلامى براى همه است، يك فردى اين نيست كه به فرد ديگر تقدم داشته باشد، مگر اينكه تقوا داشته باشد. خدا همه شما را انشاءالله حفظ كند، موفق كند. من به همه شما دعا مىكنم و من خدمتگزار همه شما هستم. خدا همهتان را انشاءالله حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 151
تاريخ: 30/3/58
فرمان امام خمينى به حجة الاسلام نورى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب آقاى حجت الاسلام حاج ميرزا حسين نورى دامت افاضاته
لازم است جنابعالى مسافرتى به كشورهاى اروپائى بنمائيد و از نزديك با دانشجويان عزيز و برادران ايرانى آشنا شويد و نيازمندىها و مشكلات مذهبى آنان را بررسى نموده و در حدود امكاناتى كه در اختيار داريد در رفع آنها بكوشيد و به وظايف خطيرى كه در اين موقع حساس به عهده دارند آنان را آشنا سازيد و از تفرقه و اختلاف بر حذر داريد و نسبت به تقويت معتقدات مذهبى ايشان در برابر دشمنان اسلام سعى كافى مبذول داريد و سلام اينجانب را به عموم آنان ابلاغ نمائيد. از خداى تعالى ادامه توفيقات همگان را خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
روح الله الموسوى الخمينى
25 رجب الخير 99
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 152
تاريخ: 30/3/58
بيانات امام خمينى در جمع وعاظ خراسان
درباره قانون اساسى اسلام، اسلامشناس بايد نظر بدهد نه روشنفكران خارجى
بسم الله الرحمن الرحيم
مسأله مهم فعلا اين است كه پيشنويسى از قانون اساسى شده است و آن به معرض افكار عمومى گذاشته شده است و الان بايد همه قشرها و همه روحانيون بلاد و همه روشنفكران متفكرين اسلامى با ديد اسلامى، براى جمهورى اسلامى اين قانون را بررسى كنند و نظر بدهند.
اين قانون كه پيشنويس شده است براى اين است كه همه نظر بدهند. شما آقايان، شما علماى اعلام، شما متفكرين اسلامى، شما اشخاصى كه علاقه به ديانت مقدسه اسلام داريد و عقيده داريد به اينكه هيچ حكومتى مثل حكومت اسلام نيست و هيچ رژيمى مثل رژيم اسلام نيست، بايد نظر كنيد به يكيك مواد اين قانون. يك ماه مهلت داريد كه هرچه به نظرتان رسيد براى اسلام مفيد است و موافق جمهورى اسلامى است و در اين قانون به آن توجه نشده است، تذكر بدهيد و بنويسيد و در روزنامههائى كه هست منتشر كنيد. آقايان ننشينند كه ديگران قلمها را بردارند و قانون را بررسى كنند و به خيال خودشان آن را اصلاح كنند. اين حق شماست، درباره قانون اسلام، بايد اسلامشناس نظر بدهد. قانون اساسى جمهورى اسلامى يعنى قانون اساسى اسلام. حق اين مطلب با شماست، با علماى اعلام و با مراجع عظام است، با همه روشنفكران اسلامى است. ننشينيد تا اينكه روشنفكران خارجى، روشنفكرانى كه به اسلام عقيده ندارند اظهار نظر بكنند و اين حرفهائى كه مىنويسند، بنويسند. شماها قلم را برداريد، در همه مساجد، در همه منابر، در همه كوچه و بازار مسائلى را كه به نظرتان مىرسد بايد دراين قانون اساسى باشد، طرح كنيد.
علما مسائل را مطرح كنند، ننشينيد ديگران براى شما تكليف معين كنند خودتان تكليف را معين كنيد. خودتان قانون اساسى را بررسى كنيد، خودتان نظر بدهيد، روزنامهها را از مقالات خودتان پر كنيد. ننشينيد ديگران و دشمنان شما براى شما مقاله بنويسند و مسائلى را كه خداى نخواسته بر خلاف مسائل اسلامى و بر خلاف شؤون اسلام باشد مطرح كنند. همه موظفيم كه اين كار را انجام بدهيم. همه حق نظر داريم و شما علماى اعلام بيشتر حق نظر داريد. آنهائى كه اسلام را مىشناسند و علاقه به اسلام دارند در اين امر بيشتر جديت كنند و پيشقدم باشند.
صحيفه نور ج 7 صفحه 153
لزوم انتخاب علماى اسلامشناس و آشنا به مسائل روز جهت نمايندگى مجلس
مسأله بعد كه بسيار مهم است، مسأله انتخاب اشخاصى است كه بايد بعد از اينكه همه ايشان و مطلبشان را گفتند، نظر بدهند اين عده تعدادشان هفتادوپنج نفر مىباشد كه بايد بنشينند و اين قانون اساسى را با توجه به آرائى كه از همه مىآيد مورد بررسى قرار دهند كه بعد به رفراندم گذاشته شود.
مهم اين است كه ملت بفهمند چه اشخاصى بايد براى بررسى قانون اساسى تعيين بشوند. بفهمند كه مسأله اسلامىاست، نه مسأله غربى و نه مسأله شرقى است. ما نمىخواهيم قانون اساسى نه غربى و شرقى را بررسى كنيم. مامىخواهيم قانون اساسى جمهورى اسلامىرا بررسى كنيم و لازم است اشخاصى را كه مردم انتخاب مىكنند و آقايان روحانيون و مراجع پيشنهاد مىكنند اشخاصى باشند مردمىو علاقمند به اسلام و اشخاصى باشند كه بدانند اسلام يعنى چه.
در اين زمان كه بناست اين قانون اساسى بررسى شود و مطلب به دست خود شما افتاده است، ملت علما را تعيين كنند. البته اختيار ملت دست خودش است لكن پيشنهاد مىشود علمائى را كه از قانون اسلام و مسائل روز اطلاع دارند تعيين كنند و علما هم بايد از رفتن به مجلس خوددارى نكنند براى اينكه مجلس، مجلسى است كه در آن سرنوشت اسلام تعيين مىشود. وقتى سرنوشت اسلام بايد در يك مجلس تعيين شود، حق علما است كه بروند و اين سرنوشت را به دست مبارك خودشان تعيين كنند. پس مطلبى كه مهم است دو مطلب است : يكى بررسى از قانون اساسى كه همه قشرها بايد بررسى كنند و من توصيه مىكنم كه علماى اعلام بررسى كنند و نظر بدهند و بعد از اينكه مردم آراء خودشان را گفتند و طرحهاى خودشان را دادند، اين كار بايد انجام پذيرد. حرف ما اين است كه براى اسلام بايد مردم اشخاص اسلامشناس و كسانى را كه مسائل اسلام را مىدانند و علاقه به اسلام دارند انتخاب كنند و ما انشاءالله بعد از اين هم اوصاف چنين اشخاصى را خواهيم گفت و خواهيم نوشت.
خداوند شما را براى كمك به اسلام و جامعه اسلامى موفق كند و بتواند اسلام را آنطورى كه دلخواه اسلام است در خارج پياده كنيد. من از همه شما و از همه علماى بزرگ مشهد و همه خطبا و فضلا كه در اينجا هستند تشكر مىكنم و خدمتگزار همه شما هستم و دعاگوى شما مىباشم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 154
تاريخ: 30/3/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از طلاب حوزه علميه مشهد
اصل حركت روحانيت و ساير اقشا ر ملت، جايگزين نمودن اسلام به جاى طاغوت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من ميل نداشتم كه آقايان فضلا در اين آفتاب گرم، در اين خانه محقر با اين هواى گرم زير آقتاب، اينجا تشريف داشته باشند و گمان داشتم - كه - و گفتم به بعضى آقايان كه از آقايان بخواهند كه در سالن مدرسه فيضيه تشريف داشته باشند تا من آنجا خدمتشان برسم لكن بعد مثل اينكه اينطور مقرر فرمودند آقايان كه اينجا تشريف داشته باشيد و من از اينكه شما الان در زحمت هستيد، هم خواهران، هم برادران، هم علماى اعلام در زحمت هستيد بسيار معذرت مىخواهم و اين زحمت را هم جزء خدمتهاى به امام زمان سلام الله عليه و به اسلام عزيز بايد محسوب بداريد. مسائل زياد است مطالبى كه پيش خواهد آمد زياد است لكن ما بايد در مسائل، هر مسألهاى كه پيش آمد و جلو پيش آمد آن مسأله را بررسى كنيم و در آن مسأله، فعاليت. تا كنون مسائل بزرگى را با همت همه قشرهاى ملت و خصوصا روحانيت عظيمالشأن پشت سر گذاشتيم و بحمدالله موفق شديد شما آقايان و ملت بزرگ و همه قشرها بر اينكه اين خدمت بزرگ را به اسلام كرديد و اين اشخاصى كه به اسلام خيانت كردند و بناى خيانت بزرگتر داشتند و كسانى كه آنها را تأييد مىكردند و بناى تأييد بيشتر داشتند، آنها را شكست مفتضح
داديد و رفتند و دست خيانتشان كوتاه شد، چنانچه دست چپاولى ابرقدرتها هم كوتاه شد.
آنچه كه پشت سر گذاشتيم، بحمدالله موفقيتآميز بود لكن ما نبايد به همين معنا قناعت كنيم و مسرور باشيم كه مطالب تمام شده است. مطالب تمام نشده است و مسائل اصولى هم باقى مانده است براى اينكه اصل حركت روحانيت و حركت همه قشرهاى ملت براى جانشين كردن اسلام در محل طاغوت بود.
البته براى مقدمه اين جانشينى، اول بايد طاغوت برود و رفت، حالا وقت اين است كه ما به جاى آن طاغوت يك حكومت عدل اسلامى، يك حكومت انسانى، يك حكومت قرآنى به جاى آن جايگزين كنيم و اين حالا اول كار است. البته اصل تغيير رژيم و برقرار شدن جمهورى اسلامى الان هست يعنى اصل رژيم تغيير كرد و الان رسما ايران جمهورى اسلامى است و همه هم شناختند ايران را
صحيفه نور ج 7 صفحه 155
به اين معنا لكن ما فقط اين معنا را نمىخواهيم كه جمهورى اسلامى رأيى باشد، لفظى باشد. مهم همه ما، همه شما و همه ملت و همه علماى اعلام اين است كه اسلام به همه ابعاد تحقق پيدا بكند به طورى كه هر كس وارد اين مملكت مىشود، از سرحد كه وارد شد آثار اسلام ببيند تا مركز كه آمد آثار اسلام، دانشگاه رفت اسلامى، وزارتخانه رفت اسلامى، ادارات دولتى رفت اسلامى، بازار آمد اسلامى، در كشاورزها و پيش كارگرها رفت اسلامى. آنكه مقصد ما هست اين معنا هست، نه فقط رفتن چپاولگرها و ما راجع به اين معنا در اول قدم هستيم و مسائل پشت سر است. بعضى مسائل الان آنوقت است كه ما تمام همتمان را به آن مسأله بگماريم و با تمام قوا توجه بكنيم و بعضى مسائل بعد از اين است و بعضى مسائل هم مسائل فرعى است كه دنباله اينها بايد تحقق پيدا بكند.
اظهار نظر در مورد قانون اسلام بر عهده اسلام شناس است نه روشنفكران خارجى!
آنكه الان محل ابتلاء همه ما هست اين است كه يك پيشنويسى از قانون اساسى شده است و اين پيشنويس به معرض افكار عمومى گذاشته شده است، الان بايد همه قشرها و شما روحانيون و همه روحانيون همه بلاد و همه روشنفكران اسلامى و همه متفكرين اسلامى، با ديد اسلامى، براى جمهورى اسلامى، اين قانون را بررسى كنند و نظر بدهند، اين قانونى كه پيشنويس شده است براى اين است كه همه نظر بدهند.
شما آقايان، شما علماى اعلام، شما متفكرين اسلامى، شما اشخاصى كه علاقه به اسلام و علاقه به ديانت مقدسه اسلامى داريد و عقيده داريد به اينكه هيچ حكومتى مثل حكومت اسلام نيست و هيچ رژيمى مثل رژيم اسلامى نيست، بايد نظر كنيد به اين قانون، يكىيكى موادش را، يك ماه مهلت داريد، يكىيكى موادش را در نظر بگيريد و هر چه به نظرتان رسيد كه براى اسلام مفيد است و موافق با جمهورى اسلامى است و در اين قانون ناقص است، در آن جهت تذكر بدهيد و بنويسيد و در روزنامههائى كه هست منتشر كنيد. آقايان! ننشينيد كه ديگران قلمها را بردارند و بررسى از قانون بكنند و به خيال خودشان، آنها را به خيال خودشان اصلاح بكنند. اين حق، حق شماست. قانون اسلام را، اسلام شناس بايد نظر بدهد. قانون اساسى جمهورى اسلام يعنى قانون اساسى اسلام. حق اين مطلب با شماست، با علماء اعلام است، با مراجع عظام است، با همه روشنفكران اسلامى است، ننشينيد تا اينكه روشنفكران خارجى، روشنفكرانى كه به اسلام عقيده ندارند اظهار نظر بكنند و اين حرفهائى كه مىنويسند، بنويسند. شماها قلم را برداريد، در همه مساجد، در همه مدارس، در همه كوچه و بازار، مسائلى را كه به نظرتان مىرسد بايد در اين قانون اساسى باشد طرح كنيد. علماء طرح كنند و مردم دنباله، ننشينيد ديگران براى شما تكليف معين كنند. خودتان تكليف را معين كنيد، خودتان قانون را بررسى كنيد، خودتان نظر بدهيد، خودتان روزنامهها را پر كنيد از مقالات خودتان. ننشينيد ديگران براى شما مقاله بنويسند و مسائلى طرح بكنند كه يك وقت خداى نخواسته بر خلاف مسائل اسلامى و بر خلاف شؤون اسلام باشد. همه موظفيم، همه بايد اين كار را انجام بدهيم و نظر بدهيم و همه
صحيفه نور ج 7 صفحه 156
حق نظر داريم و شما علماء اعلام بيشتر حق نظر داريد. آنهائى كه اسلام را مىشناسند، آنهائى كه علاقه به اسلام دارند آنها بيشتر بايد در اين امر جديت كنند و پيشقدم باشند.
لزوم جديت ملت در انتخاب علماء مطلع براى تدوين قانون اساسى و تعيين سرنوشت
و بعد آن چيزى كه بسيار مهم است، قضيه انتخاب اشخاصى است كه بايد نظر كنند به اين قانون و بايد بعد از اينكه همه رأى خودشان را دادند و همه مطالب خودشان را گفتند اين عده 75 نفرى مثلاً اين عده بنشينند و اين قانون اساسى را با آرائى كه از همه مىآيد نگاه كنند و جرح و تعديل كنند و بنويسند كه بعد به رفراندم واقع بشود.
مهم اين است كه اشخاصى كه براى بررسى اين قانون تعيين مىكند ملت، بفهمد چه اشخاصى بايد تعيين كند. بفهمد كه مسأله، مسأله اسلامى است، نه مسأله، مسأله غربى، نه مسأله مسأله شرقى، ما نمىخواهيم قانون اساسى غربى يا نمىخواهيم قانون اساسى شرقى را بررسى كنيم، ما مىخواهيم قانون اساسى جمهورى اسلامى را بررسى كنيم و اين لازم است كه اشخاصى كه انتخاب مىكنند، مردم انتخاب مىكنند، آقايان روحانيين پيشنهاد مىكنند، مراجع پيشنهاد مىكنند، اشخاصى را پيشنهاد كنند، مردم را پيشنهاد كنند كه اينها علاقمند به اسلام باشند، اينها بدانند اسلام يعنى چه. در مجلسى كه سابقاً با اينكه طاغوت آن مجلس را بر پا كرد، مجلس مؤسسانى كه در زمان رضاخان در ايران تحقق پيدا كرد علماى اول، طراز اول علماى ايران در آن مجلس بودند البته آنوقت با سرنيزه بود لكن علماى درجه اول بودند. در اين زمان هم بناست اين قانون اساسى بررسى بشود و دست ظالم كوتاه شده است و مطلب به دست خود شما افتاده است، ملت علما را تعيين كنند، اختيار هست، الزامى نيست لكن پيشنهاد است، علمائى كه اطلاع دارند از قانون اسلام، اطلاع دارند از مسائل روز، آنها را تعيين كنند و علماء هم ابا نكنند از رفتن در مجلس براى اينكه مجلس، مجلسى است كه سرنوشت اسلام در آن تعيين مىشود وقتى سرنوشت اسلام در يك مجلسى بايد تعيين بشود حق علماست كه بروند و اين سرنوشت را به دست مبارك خودشان تعيين كنند.
پس مطلبى كه الان مهم است دو مطلب است يكى بررسى از قانون اساسى كه همه قشرها بايد بررسى كنند و من توصيه مىكنم كه علماى اعلام بررسى كنند و نظر بدهند، بعد از اين تعيين اشخاصى كه بايد بعد از رأى، بعد از اينكه مردم آراء خودشان را گفتند و طرحهاى خودشان را دادند آن اشخاصى كه بايد تعيين بشود و مردم تعيين مىخواهند بكنند براى بررسى كردن همه آراء اين اشخاص، ملت ما بداند كه بايد اين اشخاص، اشخاصى باشند كه علاقه به اسلام داشته باشند، طرح ما اين است لكن ملت مختار است. طرح ما اين است كه براى اسلام بايد اسلامشناس، كسى كه اسلام را مىداند چه است، كسى كه مصالح اسلام را مىداند چه است، كسى كه علاقه به اسلام دارد، كسى كه علاقه به قرآن مجيد دارد، كسى كه علاقه به كشور اسلامى دارد، يك همچو اشخاصى را تعيين كنند و ما انشاءالله تعالى باز هم راجع به اوصاف اين اشخاص، راجع به اشخاصى كه وصفشان چه باشد باز هم خواهيم
صحيفه نور ج 7 صفحه 157
گفت و نوشت.
و خداوند همه ما را و همه شما را موفق كند كه خدمت كنيم به اين جامعه و خدمت كنيم به اسلام و اسلام را به آنطورى كه دلخواه اسلام است در خارج محقق كنيم و من از همه شما تشكر مىكنم و از همه علماى بزرگ مشهد، آيت الله (اشاره به يكى از حضار)، همه آيات عظام را كه الان در اينجا تشريف دارند و همه علماى اعلام كه اظهار تفقد مىكنند به من و همه خطبا و همه اعاظم از فظلاى مشهد مقدس كه در سنگر جلو هست راجع به مسائل دينى، من از همه شما تشكر مىكنم و دعاگوى همه شما و خدمتگزار همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 7 صفحه 158
تاريخ: 30/3/58
بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و فرهنگيان بابل
دو قوه مادى و معنوى انسان وقتى ارزش دارد كه در خدمت خدا باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
انسان دو جنبه دارد يكى جنبه معنوى و يكى جنبه ظاهرى و مادى، انسانها در جنبههاى معنوى يك نحو تعلميات دارند و در جنبههاى ظاهرى و مادى يك نحو ديگر، و اگر اين دو تا با هم جمع بشوند يك انسان به تمام معنى بوجود خواهد آمد.
من از اين خوشحالم كه كسانى جهت معنوى را تقويت مىكنند و اشخاصى هم جهت مادى را، و اميد است هر دوى آنها دو جنبه مادى و معنوى را جمع بكنند. شما معلمان محترم و آقايان ورزشكاران عزيز اگر اين دو جنبه را تقويت كنيد و همچنين در همه قشرهاى كشور اگر اين دو جنبه تقويت بشود، جنبه معنوى با آن تعليمات معنوى كه اسلام آورده است و جنبههاى مادى با آن طرزهائى كه لازم است، اين ملت سعادتمند مىشود. آنها كه جنبه ورزشكارى و مادى را دارند، آنها جوانهائى هستند كه قواى جسمىشان به خاطر همين ورزش نشاط و آمادگى پيدا مىكند، آنوقت روح آنها معنويات و ايمان را زودتر قبول مىكند. يك وقت است كه ورزشكارى و تعليم و تربيت در خدمت طاغوت است كه اين جز خسران براى يك كشورى به بار نمىآورد، ولى وقتى اين دو قوه و نيروى بزرگ در خدمت خداست، آنوقت ايمان در آنها تقويت شده و براى پيشبرد مقاصد اسلام نيروى عظيمى پيدا مىشود كه هيچ نيروئى نمىتواند جلويش را بگيرد. چنانچه به عيان ديديد كه اجتماعات با قواى مادى و معنوى و نيروى ايمان پيش رفتند تا اينجا و اين نهضت عظيم را بپا كردند و آن قدرتهاى شيطانى را شكستند و آن قدرت طاغوتى و بزرگ كه مجهز به همه سلاحهاى مدرن بود و پشت سر او هم تمام قواى مادى و تمام ابرقدرتها بود و از او حمايت مىكردند و البته امريكا بيشتر حمايت مىكرد، با اين حال با همه قدرتها نتوانستند اين قدرت ايمان را كه در كشور ما و در ملت ما پيدا شد از بين ببرند و نتوانستند خود و منافع خود را حفظ كنند. ما در آنوقت اسلحه نداشتيم، حالا كه چهار تا اسلحه در دست پاسداران قرار دارد، اينها غنائم جنگى است. قبل از انقلاب و در حال انقلاب ما اسلحه نداشتيم ولى آنها همه چيز داشتند. بنابر حسابهائى كه ماديون مىكردند امكان نداشت يك قدرتى به آن بزرگى كه همه قوا دنبال آن بود و حتى حكومتهاى به اصطلاح اسلامى پشت سر او ايستاده بودند شكست بخورد.
صحيفه نور ج 7 صفحه 159
ممالك به اصطلاح اسلامى تمامشان مشترك المنافع و پشتيبان يكديگر هستند
ابر قدرتها مثل آمريكا، شوروى، چين، انگلستان، اينها همه پشتيبان قدرت طاغوتى بودند. بىجهت نبود كه من وقتى خواستم از كويت عبور كنم اجازه ندادند، بيخود نبود كه دولت عراق جديت كرد كه يا ما ساكت باشيم و يا آنجا نباشيم، براى اينكه همه با هم بودند، قواى شيطانى با هم بودند. و من در آنجا وقتى ديدم حتى از رفتن من به كويت مانع شدند و گفتند از هر جا كه آمدهاى برگرد، و ما مجبور شديم به عراق برگرديم. مهم مسأله اين نيست كه فقط كويت اينچنين باشد، اين ممالك به اصطلاح اسلامى تمامشان با هم مشتركالمنافع و همه پشتيبان يكديگر هستند. اينها نخواهند گذاشت ما در آنجا بمانيم و بدين خاطر بنا گذاشتيم به مملكتى برويم كه ديگر تحت تأثير نباشد. ما فرانسه را انتخاب كرديم و آنجا رفتيم و آنها هم پشيمان شدند، هم عراق و هم دولت ايران، چرا كه در پاريس دست ما براى تبليغات باز بود. ما مطالب و مسائل ايران را به همه جاى دنيا رسانديم و با بعضى كه از آمريكا مىآمدند مصاحبههاى تلويزيونى انجام مىشد و در تمام آمريكا (آنطور كه مىگفتند) و در بسيارى از مناطق مثل كانادا پخش و مطالب ما در آمريكا هم پخش مىشد. آنهائى كه خودشان را منتسب به اسلام مىدانستند و هم آنهائى كه از اسلام خارج بودند به پشتيبانى طاغوت پرداختند، اما ملت ما با قدرت پيش رفت. آيا در آنوقت ملت تفنگ داشت؟ مسلسل داشت؟ تانك داشت؟ توپ داشت؟ هيچ نداشت، لكن يك چيز ديگر بود و آن معنويات و ايمان به خدا بود و ايمان آنچنان قدرت به ملت داد كه افرادى كه قبلاً از صداى تفنگ مىترسيدند ديگر از تانك هم هراسى در دل راه ندادند.
قدرت الهى باعث جمع شدن قواى روحانى و قواى مادى شد.
آن كه در دو سال قبل از سايه يك پاسبان مىترسيد حالا از سپهبد هم نمىترسد. يكى از دوستان ما گفت چند تا بچه در شيراز دور يك صاحب منصبى جمع شدند و به او گفتند كه بگو زنده باد فلانى و مرده باد فلانى. صاحب منصب همين طور كه ايستاده بود و مىگفت برويد، وقتى مرا ديد، گفت آقا بيا و مرا از دست اينها نجات بده و بعد ايستاد و همان را كه بچهها به او مىگفتند با فرياد بلند گفت. ملت ما همه با هم يك مطلب مىگفتند و اين باعث شد كه قواى روحانى و قواى مادى با هم جمع شوند. اين كار از غير خدا بر نمىآمد. اين قدرت، يك قدرت الهى بود. در پاريس شخصى پيش من آمد، از دهات اطراف خود كه رفته بود تعريف كرد و مىگفت صبح كه مىشود آن عالم ده جلو مىافتد و مردم دنبال او تظاهرات مىكنند. گفت همه دهات اينطور شده است و يكى را اسم برد كه من به يكى از دهات آنجا رفتم. يك قلعهاى است در بيابان در نزد يك كوه، ديدم اينها هم همان معنى را مىگويند. من در همان جا اعتقادم اين شد كه يك دست غيبى در كار است، و الا كارهاى بشرى يك شعاع خاصى دارد. اين همان عقيده و ايمان است كه در صدر اسلام هم بوده است. در آنوقت مسلمانان 10 تا 15 نفرشان يك شتر داشتند، لشكرهاى رسول الله و لشكر مسلمين هر چند نفرشان يك شمشير داشتند آن هم يك شمشير كهنه، اما با اين حال بر امپراطورى ايران و روم غلبه كردند. عده پيشقراول روم 60 هزار نفر و
صحيفه نور ج 7 صفحه 160
دنبال آن 700 نفرند 830 هزار نفر بودند. يكى از سرداران اسلام گفت كه 30 نفر با من بيايند تا با اين 60 هزار نفر مقابله نمايم، ولى بر حسب تاريخ بنابراين شد كه 60 نفر باشند كه يك نفر مقابل هزار نفر برود و بعد هم رفتند و پيروز شدند و اين به اين خاطر بود كه ملائكه پشت سرشان بودند و خداوند به آنها توجه كرد. خداوند شما را موفق كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page