-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 168
تاريخ: 24/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مسلمانان پاكستانى و هندى
تكليف بر گسترش نهضت مستضعف در مقابل مستكبر
بسم الله الرحمن الرحيم
ما اميدواريم، ما اميد آن داريم كه همه اقشار ملتهاى مستضعف به هم بپيوندند. ما از خداى تبارك و تعالى مىخواهيم در تمام اقشار عالم بيدار شوند. مسلمين از تفرقه، از اختلاف دست بردارند. من اميدوارم كه شما جوانان پاكستانى كه به ديدار من آمديد و هم پيوستگى خود را با نهضت ما اعلام داشتيد، همه موفق و سالم باشيد. بايد اين نهضت در تمام عالم، نهضت مستضعف در مقابل مستكبر در تمام عالم گسترده شود. ايران مبداء و نقطه اول و الگو براى همه ملتهاى مستضعف، ملتهاى مستضعف ببينند كه ايران با دست خالى و با قدرتايمان و با وحدت كلمه و تمسك به اسلام در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستاد و قدرتهاى بزرگ را شكست داد. ساير اقشار ملتها به اين رمز اسلامى، به اين رمزايمانى اقتدا كنند. در تمام اقشار عالم مسلمين بپا خيزند بلكه مستضعفين بپا خيزند وعده الهى كه مستضعفين را شامل است و فرمايد كه ما منت بر مستضعفين مىگذاريم كه آنها امام بشوند در دنيا و وارث باشند، امامت حق مستضعفين است، وراثت از مستضعفين است، مستكبرين غاصبند، مستكبرين بايد از ميدان خارج بشوند. ما مستكبرين ايران را از صحنه بيرون كرديم و به جاى آن مستضعفين نشستند.
وحدت كلمه و اتكال به خدا رمز نيل به پيروزى نهائى
قشرهاى كمى كه هست و مشغول توطئه هستند، انشاء الله به همين زودى منقطع خواهند شد. آنها گمان باطل كردند كه مىتوانند در مقابل يك ملت بپاخاسته توطئه كنند، توطئه آنها مدفون خواهد شد لكن به شرط اينكه مستضعفين وحدت كلمه را از دست ندهند اقشار با هم باشند. همانطورى كه تا اينجا همه باهم بودند و نهضت را با وحدت كلمه و اتكال به خداى عالم به اينجا رساندند و سدهاى بزرگ را شكستند، از اين به بعد هم با هم باشند، رمز را حفظ كنند، كليد پيروزى را حفظ كنند. اگر اين رمز كه وحدت كلمه اتكال به خداى عظيم، توجه به اسلام بزرگ باشد، محفوظ بماند، اگر اين رمز را حفظ كنند، پيروزى با آنهاست، پيروزى نهائى.
صحيفه نور ج 6 صفحه 169
خداوند، ولى و خارج كننده مومنين از ظلمات به نور
پيروزى نهائى وقتى است كه اسلام به همه ابعاد و به همه احكامش در ايران پياده شود و پيروزى بالاتر آنكه در همه اقطار عالم، اسلام حكومت كند. اسلام مايه سعادت بشر است. اسلام براى انسان سازى آمده است، براى اين آمده است كه انسانها را، آدمها را از ظلمات بيرون كند و به نور برساند. خداوند ولى مومنين است و آنها را از ظلمات خارج مىكند و به درياى نور وارد مىكند آنهائى كه كافر هستند، طاغوت پيشواى آنهاست، آنها را از نور بيرون مىبرد و به ظلمت فرو مىبرد. شما مومنين، شما جوانان مومن ايرانى، پاكستانى ساير اقشار كهايمان داريد، خداوند وعده فرموده است كه شما را از همه ظلمتها، از همه گرفتارىها خارج كند و به نور برساند آن هم نور الهى الله نور السموات و الارض. الله ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النور. الله نور السموات و الارض .
از همه ظلمتها، از همه گرفتارىها خارجتان مىكند و به نور الهى مىرساندتان، آن نورى كه روشن كننده همه ابعاد انسانهاست، آن نورى كه تابش او تمام عالم را بوجود آورده است. شما توجه به اسلام و تعليمات اسلامى داشته باشيد، اقشارى كه در بين شما مىخواهند اختلاف بيندازند دست رد به سينه آنها بزنيد، اينها عمال طاغوت، اينها مىخواهند شما را از نور خارج كنند و به ظلمات وارد كنند، اينها مخالف خدا هستند، طاغوت هستند، عمال طاغوت هستند، اين ريشههاى گنديده را بكنيد. خداوند همه شما را تأييد كند. خداوند مسلين را آشناى به وظائف اسلامى خودش بكند، خداوند تمام مسلمين را ائمه عالم قرار بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 170
25/2/58
بيانات امام خمينى در جمع كارگران و صاحبان كوزهپزخانههاى تهران و حومه
اهداف مزدوران خائن از دسيسهسازى ميان كارگران كارخانهها
بسم الله الرحمن الرحيم
حالا ما از اين جمعيتى كه با صورتهاى مختلف افتادهاند توى مردم نمىگذارند شما كارتان را انجام بدهيد، ما از اينها مىپرسيم كه خوب، ما مىخواهيم براى ضعفا، براى آنهائى كه خانه ندارند، براى آنهائى كه نمىتوانند خانه تهيه كنند، براى اين زاغهنشينهاى اطراف تهران كه وضعشان اينطورى است مىخواهيم خانه درست كنيم، آقايان هم خواهند كه كمك كنند (آنقدرى كه بتوانيد تخفيف بدهيد و كمك بكنيد) اينها چه مىگويند؟ اينها دلسوز ملتند؟! اينها فدائى ملتند؟! اينها براى ملت مىخواهند كار بكنند؟! خوب، اگر براى ملت بخواهند كار بكنند بيايند و كمك بكنند.
فخارها دارند عمل مىكنند و تخفيف مىدهند، خوب، شما بيائيد كمك كنيد، بيائيد تبليغ كنيد، بيائيد به اين كارگرها بگوئيد كه خوب، حالا كه مىخواهند براى مستمندان كار كنند شما زيادتر كار بكنيد، كمتر مزد بگيريد.
اينها خائنند آقا، اينها دستشان، دست اربابانشان از مملكت ما كوتاه شده، مىخواهند كه دست آنها را باز بكنند والا يك مساله ملى، يك مسالهاى كه براى طبقه ضعيف است، خانهسازى براى طبقه ضعيف است، براى ثروتمندها كه كسى خانه نمىسازد، براى اين زاغهنشينهاى اطراف تهران و اطراف شهرستانهاى ديگر، براى كارگرهائى كه خانه ندارند و بيچارهاند، خانهسازى براى اينهاست، عوض اينكه اينها هم بيايند كمك كنند، بيايند اينها هيچ تبليغ كنند، كمك كنند و هماهنگ كنند تا اين بيچارهها به اين خانه برسند، نمىگذارند كه اين كار انجام بشود. البته مىخواهند نگذارند، ولى غلط مىكنند و انجام مىگيرد اين كار، اما من مىخواهم معرفىشان بكنم، شما از آنها بپرسيد كه آقايان كه آمدهايد توى اين كارخانهها و به اين كارگر مىگوئيد كار نكن، پول مىدهى كه كار نكند (مى گويند پول هم مىدهند كه كار نكنند) اين پول كه در جيب تو است، از همانى است كه از آمريكا آمده يا از شوروى آمده است. اين پول از آنهاست كه به جيب تو كردند كه مىكنى به جيب اينها، تو كه پول ندارى، تو براى پول دارى مىدوى. تو كه پول ندارى اگر پول داشتى كه اين كارها را نمىكردى.
اين پولى است كه آنها مىدهند كه شما نگذاريد اين كارخانهها كار بكنند، نگذاريد اين مسكينها خانه پيدا بكنند تا صدا بلند بشود، اين انقلاب بشود، تا ما دوباره بيائيم و همه نفتهاى شما را ببريم و همه
صحيفه نور ج 6 صفحه 171
جواهراتتان را ببريم و همه معادن زيرزمينىتان را ببريم و جنگلهايتان را ببريم و مراتعتان را ببريم و همه چيزتان را ببريم.
اينها خائنند، اينها بدتر از اين خائنهائى هستند كه آدم كشتند، اينها دارند حيثيت اين ملت را از بين مىبرند لكن اگر اين حس انسانيت، اين حس مقاومت در شما موجود باشد كه براى اين ضعفا دلسوز باشد و ملاحظه بكنيد، آن روزى كه توى خانهتان راحت نشستهايد ملاحظه بكنيد كه آن فردى كه با هفت هشت نفر عائله توى اين زاغه نشسته است، در سرماى زمستان بر او چه مىگذرد، در گرماى تابستان بر او چه مىگذرد، يك خردهاى فكر اين معنا را بكنيد و براى اينها و براى خداى تبارك و تعالى، رضاى خداى تبارك و تعالى، براى اينها تخفيف بدهيد، براى اينها زحمت بكشيد. انشاء الله با حفظ اين انسانيت و تعاون پيش مىبريد، پيروز مىشويد.
من انشاءالله اميدوارم كه اگر حفظ بشود اين نهضت ما، اين حس تعاون، نيفتند يك دسته استفاده جو، حالا كه مثلاً يك وقتى يك قدرى آرام شده، اينها بيفتند استفاده كنند، گرانفروشى و - نمىدانم - قاچاقگرى و اين حرفها، اگر نكنند اينطور و روى موازين انسانى و روى انصاف عمل بكنند من اميدوارم كه حكومت عدل اسلامى آنطورى كه ما مىخواهيم، آنطورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد تحقق پيدا بكند و براى همه رفاه و سعادت، هم در اينجا و هم در آنجا فراهم بشود.
مدرس قدرتمند بود براى اينكه الهى بود
اين عكسى كه ملاحظه مىكنيد، شخصى است كه ملك الشعرا گفته است كه از زمان مغول تا حالا مثل اين شخص در عالم نيامده، يعنى مرحوم مدرس. اين حرف اوست. آنى كه ما خودمان ديديم تنها آدمى كه در مقابل رضاخان قلدر ايستاد اين است، اين شخص است، يك روحانى كه لباسش از ساير اشخاص كمتر بود و كرباس به تن مىكرد، آنوقت وقتى كه شعر گفته بودند، براى تنبان كرباس مدرس، آن فاسد شعر گفته بود، او در مقابل قدرت بزرگ رضاخان ايستاد و آن كه هجوم كرده بود به مجلس كه مجلس را چه بكند و زنده باد زنده باد رضاخان مىگفتند ايستاد و گفت كه مرده باد او و زنده باد من.
يك چنين مرد قدرتمندى بود براى اينكه الهى بود براى خدا مىخواست كار بكند، نمىترسيد. خداوند انشاءالله او را رحمت كند و شما را هم توفيق بدهد كه اين اشرار را عقب بزنيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 172
تاريخ: 25/2/58
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت بازرگانان ايرانى
مدافعان دروغين حقوق بشر، چشم خود را بر جنايات رژيم سابق بستهاند
بسم الله الرحمن الرحيم
البته آنهائى كه منافع خودشان را در خطر مىبينند يا منافع اربابهاى خودشان را، از اين نهضت به هر صورتى كه باشد شكايت دارند و با هر توطئهاى مىخواهند اين نهضت را خاموش كنند. گاهى به بهانه حقوق بشر از اين اعدامهائى كه در ايران شده است انتقاد مىكنند و اين را يك امر خشونت آميز مىدانند. اينها در ايران نبودند ببينند چه شد و در پنجاه سال و بيشتر بر ايران چه گذشت و بر جوانهاى ما اخيراً چه گذشت، لكن اطلاع دارند، همچو نيست كه اينها بىاطلاع باشند. اينها مطلع هستند كه شاه سابق و شاه جلوتر با ايران چه كرد و جنايات اين دو تا مرد يا نامرد به ايران چه بود، خيانات اينها را اينها اطلاع دارند. اين جمعيتى كه ادعا مىكنند جمعيت حقوق بشر و حالا براى حقوق بشر دارند سينه مىزنند كه چرا اين عده را كه تا حالا كشته شده است چرا كشته شد، اين يك خشونتى است اينها خشونتهائى كه در عصر اين پدر و پسر بود ناديده گرفتند، آن قتلهائى كه به دست عمال اينها واقع شد و گاهى هم به دست خود محمدرضا واقع شد آنها را اصلش نظرى به آن ندارند. نه آنوقت كه ملت ايران آنجور ابتلاء داشت و آنطور اينها غارت و قتل مىكردند يك كلمه گفتند و از حقوق بشر اسم بردند و نه در آخر كه تمام جناياتى كه در ايران واقع مىشد در ظرف تقريباً دو سال آخر كه همه ملتها اطلاع بر آن پيدا كردند و ملت ايران آنطور گرفتار شد كه جوانهاى ما را در خيابانها و دستجمعى كشتند. پانزده خرداد را اينها اصلش ذكرى از آن نمىكنند. پانزده خرداد به طورى كه گفتهاند (من در حبس بودم لكن آنطورى كه براى من بعد از بيرون آمدن گفتند) قريب پانزده هزار نفر را آنها كشتند و از قرارى كه باز گفتند خود محمد رضا با هليكوپتر عامل قتل هم بوده است خودش. اينها، اين طرفدارىهاى حقوق بشر، اين پانزده هزار جمعيتى كه در يك روز كشته شد اينها را مثل اينكه بشر نمىدانند يا بشر مىدانند و براى آنها حقوق قائل نيستند. اگر اينها بشر هستند و حقوق دارند و اين شصت هزار نفر يا بيشترى كه در اين چند صباح در اين چند ماه از ايران كشته شد، از بهترين جوانهاى ما كشته شد، از همه طبقات، طبقه روحانيين، طبقه دانشگاهى، طبقه تجار، ادارى، همه جور جمعيتى، دهقان، كارگر كشته شد اينها اصلش به روى خودشان نمىآوردند كه اين كارها شده است، هيچ ما نديديم كه فريادى از اينها در آيد كه خير، چرا حقوق بشر را ملاحظه نمىكنيد، چرا اينقدر
صحيفه نور ج 6 صفحه 173
آدم مىكشيد، حالا كه ما اين جنايتكارها را كه هر كدامشان، بعضى از اينها چندين نفر آدم را كشتهاند يا آنطور اينها را شكنجه دادهاند كه در زير شكنجه مردند يا پاهاى آنها را اره كردند يا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند، از همه طبقات، در زندانها آنطور عمل كردند كه يك شب را من در آن حبس كه بودم صداى ضجه و ناله اشخاصى كه چه مىكردند خودم مىشنيدم كه بعد كه آمدند اين حبسىها يعنى صاحبان حبس پيش من آمدند، اعتراض كردم و گفتم زندانها بايد جاى تربيت باشد نه جاى اينطور وحشيگرىها. گفتند نه، اين چيزى نبوده، اين يك سربازى بود كه فرار كرده بود يك سيلى به او زدند. در صورتى كه شايد بيشتر از يك ساعت، شايد شكنجه مىكردند و من فرياد مىشنيدم.
آنها كه تاكنون مجازات شدهاند قتال و مفسد فىالارض بودهاند
اين طرفدارهاى حقوق بشر، اين حقه بازها كه مىخواهند همه منافع ماها را بدهند به اربابهايشان، آن روز خفه شده بودند قلمهايشان شكسته بود. حالا كه ما اينها را پيدا كرديم و چند تايشان را كشتيم، محاكمه كردهاند و اقرار كردهاند به اينكه چه كردند و چه كردند (پروندههايشان معلوم است كه چه كردند) حالا صدايشان در آمده. در عين حال كه مساله اينطور است و آنهائى كه تاكنون كشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسياريشان قاتل و قتال و مفسدالارض بودند، معذلك ما اخيراً يك قدرى تضييق كرديم دائره اين جنايات را، يك قدرى تخفيف داديم، كه كسانى كه ثابت شده قاتل هستند يا كسانى كه شكنجه كردند و به قتل منتهى شده است، يا كسانى كه امر كردهاند كه دستجمعى مردم را بكشند، اينها را گفتيم حالا از اين به بعد اينها مورد اعدام باشند، ديگرانى كه شكنجه كردند و اينها، البته آنها هم اعدام نمىشوند لكن به جزاى خودشان مىرسند، به حبس يا تعزيز و اينطور چيزها، يك كسى كه پاى كسى را اره كرده لكن نمرده، آن كه پايش اره كرده، اين را نمىشود ما بگوئيم كه تو بسم الله تشريف ببريد و اهلاً وسهلاً خوب اين بايد به مجازات برسد. اگر آن آدمى كه پايش را اره كردند پيدا بشود، پاى او را به حسب حكم شرع بايد اره بكند، قصاص. اگر آن آدمى را كه آنجور شكنجه كردند الان ما پيدا كنيم و ببينيم كه مىخواهد اين هم تقاص كند، ما به او اجازه مىدهيم كه برود تقاص بكند.
اين براى حقوق بشر است. خوب، اين بشر حق دارد آن بشر هم حق دارد. اين بشر سلامت اين را سلب كرده است، حق اين است كه سلامت او را سلب كند. اين بشر يكى را كشته است، حق ورثه او اين است كه او را بكشند. ما ورثه را پيدا نكنيم، حق حاكم است كه او را بكشد. ما تا حالا كه اين عدهاى كه كم هم بودند تعداد زيادى نبودند، اين عده را دادگاههاى انقلابى كشتهاند، اينها براى احقاق حقوق بشر اينها را كشتهاند. اينهائى كه ادعاى حقوق بشر مىكنند و براى القانيان هياهو مىكنند و يا براى هويدا هياهو مىكنند، اينها هستند كه حقوق بشر را پايمال دارند مىكنند.
پانزده سال اين هويدا يا سيزده سال تقريبا اين هويدا نخستوزير بود و تمام جنايات گردن نخست وزير است. ما هر نخست وزيرى كه در آن عصر پيدا شد، اگر پيدا كنيم، مثل شريف امامى، مثل
صحيفه نور ج 6 صفحه 174
بختيار، محكوم به قتلند اينها. بختيار خودش اقرار كرد كه به امر من قتل واقع شد. اينها عامل قتلند به اينطور كه وادار كردند جمعيت را به قتل عام. اينها مفسدند، اينها فاسدند. ما براى حقوق بشر اين كار را داريم انجام مىدهيم و اين جمعيتى كه صدا مىكنند كه حقوق بشر، حقوق بشر، اينها عمال استعمارند. اصل اين جمعيتهائى كه در آمريكا يا در جاهاى ديگر درست شده است به عنوان جمعيت حقوق بشر، جمعيت كذا و كذا اينها را همه آنها درست كردهاند براى اينكه حقوق بشر را ضايع كنند. اين همهخيانت اين مرد نانجيب به ايران كرده است و اين همهقتل و غارت كرده است، حالا كه مىگويند اين بايد به قتل برسد (حالا هم كه حكمى صادر نشده براى قتل محمد رضا لكن صادر مىشود، اگر چنانچه ما پيدايش بكنيم، او بايد كشته بشود) اينهائى كه مىگويند حقوق بشر، حالا صدايشان در آمده و اظهار تاسف مىكنند.
اظهار تاسف آمريكا و اسرائيل براى محمدرضا و القانيان
البته آمريكا بايد اظهار تاسف بكند، براى اينكه محمد رضا يك نوكر بسيار خوبى براى آمريكا بود كه همه منافع ما را به كام آمريكا كرد، ايران را فقير كرد و همه را داد به آمريكا و به رفقاى او، او البته بايد اظهار تاسف بكند. البته بايد اسرائيل اظهار تاسف بكند از مرگ القانيان براى اينكه القانيان، اين مردى كه اينقدر جنايت كرده در اينجا و اينقدر خيانت كرده و اموال اين ملت را به اسرائيل داده، اين البته بايد اظهار تاسف بكند لكن بايد واقعيت را ببينيم چيست، آيا واقعيت اين است كه ما داريم حقوق بشر را ضايع مىكنيم؟
ما در حبسها سفارش كردهايم كه حتى به اين اشخاص شكنجهگر يك كلمه درشت نگويند
ما در تمام اين مدتى كه اين حكومت ما، اين حكومت ايران الان هست، در تمام اين مدتى كه چيز است و تمام مدت بعد از انقلاب، آن بعد از انقلابى كه در انقلابها آنقدر مىكشتند، يك نفر آدمى كه بىجرم كشته شده باشد، بيايند و بگويند، بيايند بگويند اين جرم نداشت، يك آدمى. آنطورى كه فوج فوج جوانهاى ما را مىگرفتند به عنوان اينكه كتاب توى خانه تو است، به عنوان اينكه اعلاميه تو خانه تو است، به عنوان اينكه با كسى كه اعلاميه دارد يا در كتابفروشى تو يك دانه كتاب رساله پيدا مىشود، با اين عنوانها مىگرفتند، مىبردند، شكنجه مىدادند، مىكشتند.
شما در تمام اين مدتى كه اين نخست وزير، نخست وزير اسلامى آمده است روى كار، يكى را پيدا بكنيد كه در اين دادگاه انقلاب يا در نخست وزيرى يا در ارتش يا در جاى ديگر در اين حكومت بدون جرم يك نفر را گرفته باشند يك روز حبس كرده باشند، به يك كسى فحش داده باشند. اين جمعيت حقوق بشر متوجه نيستند اينها را، يا مىدانند و خودشان را به كرى مىزنند؟ خائنند اينها، اينها مىخواهند ما را باز زير بار همان چيزهائى كه سابقها بود بكشند. ما به اين حرفها گوش نمىدهيم. ما
صحيفه نور ج 6 صفحه 175
براى احقاق حق بشر، براى حقوق بشر، تا حالا اين جمعيتى كه كشته شده است براى احقاق حقوق بشر بوده است و دادگاههاى ما با دقت و با همه جور چيزى كه بودند و اشخاص امين بودهاند اين كار را كردهاند از اين به بعد باز يك قدرى تخفيف داده شده است كه، يك قدرى مثلاً ما به آن حدت نباشد، بعدها هم زيادتر تخفيف داده مىشود لكن ما با همين، همين اشخاصى كه اينطور شكنجه كردند، اينطور آدم كشتند، ما در حبسها سفارش كرديم كه حتى به اين يك كلمه درشت نگويند. من اعلام كردم اين را، اعلاميه دادهام كه حبسى را در حكومت اسلامى ولو هر چه مجرم باشد، حبسى را حق ندارند با اينكه گرسنگى بدهند، حق ندارند به اينكه او را شكنجه بكنند، حق ندارند كه يك كلمه درشت به او بگويند، آنقدرى كه حقش اين است كه محاكمهاش بكنند، هر طور جرمى كه دارد به آن جرم چيزش بكنند، جزاء به او بدهند، بيشتر از اين نه، زائد بر اين نه. يك حبس اينطورى كه اين شكنجهگرها را اگر يكى از ماها گرفتار آنها مىشد و نسبت به آنها يك تو گفته بوديم آنطور با ماها رفتار مىكردند. اين شكنجهگرها الان در حبس ما موجودند، الان در حبس ايران اينها موجودند، آمدند ديدند از خارج و گفتند مطابق با تمدن است اينطور چيز، اينطور حبس.
اينها (جمعيتهاى حقوق بشر) مزدورانى هستند كه مىخواهند حقوق بشر را پايمال كنند
بيايند و ببينند. همان جا در خارج نشستهاند و اجرت مىگيرند و فرد مىگيرند و قلم را برداشتند و همين طور دارند چيز مىنويسند به عنوان حقوق بشر. اينها اشخاصى هستند كه مىخواهند حقوق بشر پايمال بشود، نه اينكه مىخواهند حقوق بشر را استفاده كنند و بگويند حقوق بشر. اينها، جوانهاى ما اين همهكشته شدند، اين همهزجر ديدند، برايشان هيچ حق قائل نيستند، براى ما، ما را انسان اينها مىگويند نيستند، اينها ما را بشر مثل اينكه نمىدانند، آنوقت چهار نفر را ما اعدام كرديم براى اينكه پانزده سال، ده سال زجر دادهاند، كشتهاند، قتل عام كردند، ريختند توى خيابانها به قتل عام، خوب شما همه ديديد اين را و همه ديدند اين را، آنها مطلعند از اين معنى، نه اينكه آنجا نشستهاند و بىخبر هستند، همين طورى كه جزئيات حالا را مطلعند، جزئيات سابق هم مطلع بودهاند، مطلعند لكن خيانتكارند، بىانصافند، بشر نيستند اينها، اينها يك مزدورانى هستند كه مىخواهند حقوق بشر را پايمال كنند. تا حالا اينطور شده است و بحمدالله - ما - تا يك قدرى جزاى بعضى از آنها (البته هستند باز هم) داده شده است، لكن الان توطئهها هست، الان همان اشخاصى كه اهل اين كارها بودهاند يك مقدارىشان هستند و مشغول توطئه هستند مىخواهند دوباره كار را از سر بگيرند، اينهائى كه مشغول توطئه هستند، اينهائى كه مىخواهند دوباره مسائل را به حال اول برگردانند، دوباره يك ملت را به زير بار بكشند. دوباره يك ملت را ذليل كنند، دوباره حقوق يك ملت را به باد فنا بدهند، اينها را ما اگر پيدايشان بكنيم البته به جزا مىرسانيم و انشاءالله پيدايشان مىكنيم.
صحيفه نور ج 6 صفحه 176
چه شد اين حقوق بشرىها راجع به (شهادت) آقاى مطهرى يك كلمه ننوشتهاند و نگفتهاند؟
اين وضع حقوق بشرىهاى مادى است، اينهائى كه مثل آقاى مطهرى كه اذيتش به يك مور نرسيده است، من قريب بيست سال اين مرد را مىشناسم، يك آدم به آن سالمى، يك آدم به آن ادب، به آن انسانيت، اين را محكوم به قتلش مىكنند. چرا؟ چه كرد آقاى مطهرى؟ كى را كشته؟ چه كرده؟ اين بشر نيست؟! اين انسان فيلسوف، عالم، فقيه، اين بشر نيست؟ اين بشر را اينطور مىكشند بدون اينكه يك جرمى داشته باشد. جرم آقاى مطهرى چه بوده؟ چه كرده بود؟ جرم قرنى چه بود؟ اينها چه جرمى كرده بودند كه مستحق قتل بودند؟ حالا هم ليست دارند براى كشتن يك عدهاى. خيال مىكنند كه با كشتن آقاى مطهرى يا با كشتن امثال آقاى مطهرى اين نهضت خاموش مىشود و دوباره حقوق ملت ما پايمال مىشود و دوباره چه، چه شد. خوب، راجع به آقاى مطهرى اين حقوق بشرىها يك كلمه ننوشتهاند و نگفتهاند، ما كه نشنيدهايم كه بگويند، اين بشر نيست؟! اعتراض نكردند، هيچ نگفتند، محكوم نكردند آن كسى را كه كشته است، حالا نمىشناسندش آقا، خوب آن طائفهاى كه اين كار را كرده است. چرا محكوم نكردهاند. حالا اگر ما قاتل آقاى مطهرى را پيدا بكنيم او را مجازات بدهيم، قصاص بكنيم، آنوقت صدايشان در مىآيد كه خشونت است. اين خشونت نيست كه شب بدون جهت؟! آخر يك وقت يك آدمى بود كه كارى كرده بود، جز تعليم و تعلم اين مرد كارى نداشت، يك آدمى كه من قريب به بيست سال است او را مىشناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و مىدانم كه اذيت به كسى نكرده، يك آدمى كه زحمت براى اين ملت كشيده است، يك آدمى كه كتابنويس بوده است، يك آدمى كه فيلسوف و متفكر بوده مستحق قتل است كه اين را كشتند؟! اين جمعيت حقوق بشر كجا هستند كه يك كلمه نمىگويند. حالا ما اگر آن كسى كه اين را كشته است پيدا كنيم و بكشيم، يكدفعه سر قلم حقوق بشر باز شود و شروع مىكنند به نوشتن و به چيز كردن كه خشونت است، ايران خشونت است، حقوق بشر را ملاحظه نمىكند. اينها چه جمعيتى هستند، من نمىدانم چه تربيتى اينها دارند، چه حيواناتى اينها هستند. اين وضع دنياى مادى است، اين وضع، اين حقوق بشرىها مادىاند، اين وضع دنياى مادى است كه غير از منافع مادى و غير از منافع اربابهاى خودشان هيچ چيز را ملاحظه نمىكنند چون مطلع بر هيچ چيزى نيستند، همه را غمض عين مىكنند تا آنجائى كه منفعت خودشان را در خطر مىبينند فريادشان بلند مىشود. اين خاصيت تربيتهاى مادى است و اين نحو حكومتى كه الان هست، خاصيت تربيتهاى اسلامى است، معنوى است.
حدود الهى براى حفظ حقوق بشر است
تربيت است، جامعه بايد تربيت بشود، حدود الهى براى تربيت جامعه است، نه براى انتقامجوئى اگر قاتل را نكشند، قتل زياد مىشود و فى القصاص حيوه در قصاص زندگى است. اگر ما در قصاص را ببنديم، هر كسى بكشد كارش نداشته باشيم، قتل زياد مىشود، زندگى مردم از بين
صحيفه نور ج 6 صفحه 177
مىرود، هركس دلش خواست هر كسى را مىكشد. قصاص براى اين است كه زندگى بشر تامين بشود، تربيت است، براى مصلحت جامعه است، تمام حدود الهى براى مصلحت جامعه است. اگر آن آدمى كه فلان كار را مىكند و در شرع برايش فلان جزا را قرار دادهاند، اگر اين جزا نباشد، امثالش زياد مىشود.آن كسى كه رفته مثلاً با زن كسى چه كرده است، اگر چنانچه اين را جزا به او ندهند اين فحشا زياد مىشود. جلو فحشا را بايد گرفت. دزدها را مىگرفتند و مىبردند توى حبس آنجا تعليم دزدى مىكردند مىگفتند كلاس باز شده براى كيفيت جيب برى، چگونه و چه جور جيب برى، چه جور بهتر است. اگر چهار تا دزدى كه روى موازينى كه البته هست، بگيرند و جزاى آنها را بدهند، دست دزدى از ايران قطع مىشود، از عالم قطع مىشود. چهار نفر دزد را به آنطورى كه شارع فرموده است، آن شارعى كه راضى نيست به يك بشر، به يك بشر، به يك بشر كه هيچ به يك حيوان ظلم بشود امر مىكند كه بايد اين كه اين جرم را كرده است اين حد را هم بخورد، اين براى اين است كه مصلحت بشر را دارد ملاحظه مىكند، براى حفظ حقوق بشر است. حدود الهى براى حفظ حقوق بشر است. بشر همه حق حيات دارند.اگر نكشند آن آدم جانى را و آن آدمى كه آدم كشته است آدمكشى زياد مىشود. اگر جرم دزدى، به جرم دزدى چهار نفر را كه دزدى كردهاند و رفتند منزل مردم را بردهاند و از بين بردهاند مالش را، جزا به آنها ندهند، اين، اين جنايت زياد مىشود. گرفتن و بردن توى حبس نگه داشتن و چيز به آنها دادن، در همان جا هم باز جيب برى را تعليم و تعلم كردن، اين اسباب زياديش مىشود. اين را حبس نبايد كرد بايد همان جرمى كه گفتند بكنند و رهايش كنند برود، ديگر نمىشود. اگر آن كسى كه به نواميس مردم چيز كرده است، با آن شرايطى كه دارد بياورند بكشندش، زياد نمىشود ديگر اين. حق بشر را دارد اسلام ادا مىكند. شما كه فرياد حقوق بشر را مىزنيد مىخواهيد حقوق بشر را ضايع كنيد و پايمال كنيد. شما اين همهبشر كشته شده است، حق ندارند؟! دو تا بشرى كه اين همه را كشته حالا كشتن خلاف حق بشر است؟! آخر اين حرف است در عالم، منطق است اين منطق؟ ما اميدواريم كه يك حكومت اسلامى عدل بتوانيم ايجاد كنيم، دعا كنيد بشود انشاء الله آنوقت مردم عالم مىفهمند كه حكومت اسلامى يعنى چه، چى هست. الان ماهيتش مجهول است الان نمىدانند كه وضع حكومت اسلامى چه جورى است خيال مىكنند كه نه، اگر اسلام آمد ديگر همه زنها را مىكنند توى اتاق و درش را مىبندند، ديگر همه مردم را. خوب، تبليغات است.
اگر حكومت اسلامى تحقق پيدا كند، دست اجانب از ممالك اسلامى قطع مىشود
پيش از اين يهودىها آمده بودند اينجا. گفته بودند به اين يهودىها، به اينها، به اين جمعيتى كه اگر چنانچه اين نهضت پيش برود و حكومت، حكومت اسلامى بشود، همه يهودىها را از بين مىبرند، همه را مىكشند. به آنها گفتم كه خوب، نهضت پيش برد، الان هم پيش برده، به شما يهودىها تا حالا يك كسى تو گفته؟ اذيت كرده شما را؟ خوب اينها مىخواهند كه با اين حرفها، و با اين مفتگوئىها نهضت را نگذارند برسد و حكومت اسلامى تحقق پيدا نكند، براى اينكه اگر حكومت اسلامى تحقق
صحيفه نور ج 6 صفحه 178
پيدا كند، ديگر دست اجانب از ممالك اسلامى قطع مىشود و آنها خواهند كه دستشان باز باشد، ديگر امثال محمد رضاى پهلوى نمىتواند سلطنت و رياست بكند و آنها مىخواهند اين باشد تا اينكه براى آنها هر جورى دلشان مىخواهد عمل بكند. انشاءالله اين حكومت تحقق پيدا بكند و مزه حكومت اسلامى را كه چند صباحى در صدر اسلام بوده است (كم بوده است نگذاشتند آنوقت هم) مزه حكومت اسلامى را مردم بفهمند يعنى چه.
با وحدت كلمه و حفظ اسلاميت نهضت، ما پيروز هستيم
و حالا تكليف ما چيست؟ تا حال اين شكايتهائى است كه ما از حقوق بشرىها داريم. الان تكليف ما چيست؟ تكليف ما، الان زياد تكاليف ما داريم، طبقات مختلف تكاليف مختلف دارند. يك تكليف عمومى هست و آن اينكه همه ما با همه قدرت و قوت كه داريم سعى كنيم كه اين نهضت محفوظ بماند، اين وحدت كلمه محفوظ بماند، اين خدائى بودن نهضت محفوظ بماند كه همه براى اسلام كار بكنند. همين كه ما را تا حالا آورده و پيروز كرده است كه چون براى اسلام بود، وحدت كلمه بود، همه ملت براى اسلام قيام كردند و پيروز شدند، خداوند تأييد كرده. الان تكليف همه ما اين است كه سعى بكنيم و هر چه قدرت داريم، هر فردى هر مقدارى كه قدرت دارد سعى بكند كه اين وحدت كلمه و اين اسلاميت نهضت محفوظ بماند، اگر اين محفوظ ماند ما پيروزيم، هيچ شك نكنيد. اگر ما وحدت كلمهمان و اسلاميت، اين دو تا اگر محفوظ بماند، فساد مىكنند و توطئه مىكنند همه را از بين مىبريم اما شرط همين است كه همه مردم، همه ملت با هم دست به هم بدهند و اين نهضت را حفظش بكنند. اين يك هديهاى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است، ما اين هديه و امانت را اگر چنانچه حفظ كرديم و خيانت به آن نكرديم پيروزيم. اگر خداى نخواسته خيانت به اين معنا كرديم آنوقت خوف اين است كه خداى نخواسته برگردد حالمان به حال اول و بدتر.
مملكت احتياج به كار دارد
اقشار مختلف از مردم تكاليف مختلف دارند. الان ما مىبينيم كه گفته مىشود در ادارات كم كارى است، در كارخانهها كم كارى است. اين خيانت به يك مملكتى است. الان وقت اين است كه كار را زياد بكنند، نه كار را كسر بكنند. ما الان مواجه با يك مشكلاتى هستيم در اين مملكت. اقتصاد ما يك اقتصاد ضعيفى است. الان همه اموال را برداشتهاند و غارت كردند و رفتند. كشاورزى ما الان كشاورزى صحيح نيست. الان وقت اين است كه اين ملت كه تا الان رنج ديده است و با رنج به دست آورده است اين هديه الهى را كار را زياد كنند، نه كار را كم بكنند. در ادارات كم كارى چرا الان مملكت ديگر براى خودتان است بايد كار بكنيد. در كارخانهها كار كم كردن چرا، سستى چرا، بيكارى چرا، مال خودتان است بايد كار بكنيد. در زراعت چرا كم كارى بشود. كسانى كه در اين قشرها هستند
صحيفه نور ج 6 صفحه 179
بايد كار بكنند، هر مقدارى كه مىتوانند كار بكنند. اگر بتوانند، زيادتر از سابق كار بكنند و كسر نگذارند. مملكت احتياج به كار دارد، احتياج به كشاورزى دارد وزارتخانهها احتياج دارند كه كار بكنند، كار بشود، معطل نكنند مردم را.
گرانفروشى، خيانت است به مملكت اسلامى
بيائيم سراغ تاجر و بازرگان و كاسب و اين سنخ جمعيت. الان روزى است كه بايد به اين ملتى كه در طول زمان تاريخ زندگى اين پدر و پسر و بعد هم در حال انقلاب كه بازارها تقريباً حدود يك سال و نيم يا چقدر يا تعطيل بود يا نيمه تعطيل بود و بسيارى از مردم ضعيف، ضعيفتر شدند، امروز روزى نيست كه استفادهچىها راه بيفتند و بخواهند استفاده كنند. روز حمايت است امروز. از برادرانشان بايد حمايت كنند نه اينكه يك جنسى را كه به ده تومان مىخرند به صد تومان بفروشند. گرانفروشى امروز خيانت است به يك مملكت اسلامى، اين خيانت را نكنند اينها، يك قدرى با مردم ملايمت كنند. برادران خودتان هستند، با اين برادرهائى كه خون دادهاند، شما تاجرهاى محترم كه نبوديد در اين ميدانها، من كه مىدانم شماها نبوديد، آنهائى كه بودند اين كاسب جزء بود و اين حمال بود و اين كارگر بود و اين طلبه بود و اين عرض مىكنم دانشگاهى بود كه همه فقيرند، اين طبقه بودند كه اين نهضت را پيش بردند و خون خودشان را و جوانان خودشان را دادند و اين نهضت را پيش بردند. حالا انصاف است كه يك تاجر معتبرى كه داراى يك كارخانه كذاست، داراى كذا و كذاست و آن بالاها نشسته و تماشا كرده و اينها خون خودشان را دادهاند و پيش بردهاند، حالا همراهى نمىكند؟ اجحاف كند با اين طايفه؟ يك قيمت اجناس را همچو بالا ببرد كه اين ضعفا نتوانند بخرند، زندگىشان مختل بشود؟ خوب، بايد اينها برادرهاى خودشان، با آنهائى كه در اين راه زحمت كشيدهاند، اهل وطنشان هست، اهل دينشان هست، با اينها بايد همراهى كنند، گرانفروشى نكنند، نگذارند يك وقتى ما روى تكليفهاى الهى باهاشان عمل بكنيم، خودشان جلوگيرى كنند از مسائل. يك روز اگر ما يك تكليف الهى عمل بكنيم، كارشان زار است، نگذارند اينطور بشود. اين هم يك باب است كه مال يك طايفه. يك طايفه هم اين قاچاقچىها، هروئين فروش و قاچاقچى و اسلحه قاچاق مىآورد، اين هم يك درد و بلائى است كه به جان اين ملت الان افتاده است و اينها درجه اول خائنين هستند به اين مملكت. ترياك آوردن و پخش كردن بين مردم، هروئين آوردن و پخش كردن بين جوانهاى ما، ملت ما را اين از بين خواهد برد. اينها خودشان قبل از اينكه اين عذاب الهى برايشان بيايد، قبل از اينكه آن شلاق الهى به آنها بخورد، خودشان ملاحظه بكنند و نكنند و ترك كنند. اين جنايت است، اين كشيدن جوانهاى برومند ماست به از بين رفتن، اين فساد نسل است، نسل را فاسد مىكند. كاسبى مگر قحط است كه انسان هروئين فروشى بكند. كاسبى ديگر بكن، قاچاقچى باشد، برو كار ديگرى بكن، آن هم قاچاق هروئين و ترياك و قاچاق اسلحه از خارج كه يك وقت به دست دشمنها بيفتد و مملكت را به
صحيفه نور ج 6 صفحه 180
هم بزند. اين هم يك باب است. يك باب هم قضيه زراعت است كه بايد آن كسانى كه زراعت مىكردند و حالا به حسب يك جهاتى فرار كردند از آنجا و آمدند و بازيشان دادند و آوردند و در اطراف شهرها اسكانشان كردند با آن وضع، برگردند سراغ زراعت خودشان، زمينهاى خودشان. اينها الان ديگر آزادند زراعت بكنند و دولت هم به قيمت خوب ازشان مىخرد.
اينها بايد، ما الان وضعمان طورى است كه همهمان بايد كمك بكنيم به اين كشور، همه بايد دلسوزى بكنيم براى اين ملت. ملتى است كه مثل ملت جنگزده، جنگزده است واقعاً، ملتى است كه در خيابانها جنگ كردند، مگر جنگ غير از اين بود منتها آنها توپ و تانك داشتند اينها مشت داشتند و اراده قوى. يك ملت جنگزده، يك ملت خيانت زده، يك ملت جنايت زده، يك ملتى كه فقيرش كردند و رفتند، انصاف نيست كه حالا اقشار مختلفى كه دستشان به دهنشان مىرسد با اين ملت باز همان كارى را بكنند كه آنها مىكردند به صورت ديگر، همان خيانتهائى كه آنها كردند، آنها مىبردند مىكشتند تو حبسها و اينها، اينها با هروئين مىكشند، اينها بدتر از قبل است. بايد ما بيدار بشويم آقا، بايد موافق اسلام عمل كنيم، انسان باشيم و بايد انصاف داشته باشيم. دردها زياد است و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همانطورى كه تا حالا با رحمت خودش با ما عمل كرده است، باز هم با رحمت خودش عمل بكند كه ما بتوانيم اين نهضت را به آخر برسانيم و مملكت خودمان را از چنگال اجنبىها نجات بدهيم و اشخاص خائن را هم به سزاى خودشان برسانيم. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند، موفق باشيد، سلامت باشيد، براى مملكت خودتان خدمت بكنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 181
تاريخ: 26/2/58
پيام امام خمينى در جمعى از بانوان مشهد
بسم الله الرحمن الرحيم
اختناقى كه در زمان اين پدر و پسر بود در طول تاريخ ايران سابقه نداشت من قبلاً بايد از شما بانوان محترمه كه در اين آفتاب گرم، زير آفتاب سوزان نشستهايد عذر بخواهم و تشكر كنم. من در خارج كه بودم و همين طور داخل، آن فعاليتهاى ارزنده بانوان مشهد را مىشنيدم و بايد فخر كنم به همچو خانمها، به همچو بانوان. من در عين حال كه مىبينم شما در زحمت گرما هستيد مختصراً دو سه كلمه با شما عرض مىكنم. ما از كارهائى كه دولتها يا صاحبان قدرت انجام مىدهند آن چيزهائى كه نقطه ابهام ممكن است داشته باشد كشف مىكنيم. رضا شاه آمد، كودتا كرد و ايران را، دولت ايران را ساقط كرد و خودش جانشين شد، بعد هم محمدرضا. اينها كارهائى كردند كه بعضى از آن كارها ابتدائاً شايد به نظر اشخاص غافل يك كار مثبت مفيد بود و كارهاى ديگرى كردند كه با اسم اصلاح، با اسم تمدن انجام دادند، كارهائى را كه فسادش كشف شد مثلا اصلاحات ارضى. اصلاحات ارضى ابتدائاً خيلى سر و صدا كردند كه (ما مىخواهيم براى دهقانان چه، ديگر رعيت و اربابى از بين رفت، دهقان شدند، همه چه) از اين حرفهائى كه در روزنامهها نوشتند، در راديوها گفتند در نطقها پخش كردند كه مردم را گول بزنند لكن حالا ما فهميديم، قبلاً هم مىدانستيم، حالا ملت فهميد كه قضيه اصلاحات نبود نمىخواستند دهقان را آزاد كنند، نمىخواستند دهقان و طبقه مستمند را به نوائى برسانند بلكه مقصد اين بود كه ايران را بازارى كنند از براى آمريكا و كشاورزى ايران را تباه كنند تا محتاج بشود ايران به آمريكا در همه چيز كه الان باز اين احتياج به خارج هست. صحبت از اصلاحات ارضى بود لكن فهميديم كه به فساد كشيدند مملكت را. يا مثلاً (آزادى براى قشرها، براى زنها، براى مردها، آزاد زنان، آزاد مردان!!) ما و شما همه ديديد كه در زمان اين پدر و پسر آن اختناقى بود كه شايد در طول تاريخ ايران سابقه نداشت، نه مرد آزاد بود و نه زن، همه در اختناق بودند، همه در رنج بودند. يك روز جشنها بر پا مىشد كه ما كاپيتولاسيون را لغو كرديم (زمان رضاخان) يك روز حرفها زده مىشد و در روزنامهها، در نطقها براى اينكه مملكت پيش رفته است، يك وقتى همان معنا را باز برقرار مىكردند و مصونيت مىدادند به آمريكائىها. اين تابع اين بود كه قدرتمند چه بكند، هر چه آن قشر قدرتمند يك كارى مىكرد ديگران دنبال او هياهو مىكردند، در مجلس دست نشانده هياهو مىشد و مداحى مىشد.
صحيفه نور ج 6 صفحه 182
قضيه (كشف حجاب) قضيهاى نبود كه اينها بخواهند براى خانمها خدمت بكنند از جمله چيزهائى كه در زمان رضاخان به تبع آتا ترك انجام گرفت يكى اتحاد شكل بود و يكى كشف حجاب. آنوقت اين اتحاد شكل و اين كشف حجاب را در بوق و سرنا، بلند گوهاى آنها چه تعريفهائى كردند، چه مداحىهائى كردند. از آخوند كه مخالف با اين مسائل بود چه تكذيبهائى كردند، چه شعرهائى گفتند، شايد شعرهايش را بعضىاش را شنيده باشيد، چه شعرهاى هجوى مىگفتند و گفتنى نيست. بعد ديديم كه قضيه كشف حجاب قضيهاى نبود كه اينها بخواهند براى خانمها خدمت بكنند، اينها مىخواستند كه براى اين طبقه هم با زور آزمائى و با فشار، با زور اين قشر را هم نابود كنند، آن ماثرى كه اينها دارند، آن خدمتهائى كه اين قشر مىخواهند به ملت بكنند، آن خدمتهاى ارزندهاى كه بانوان ما عهدهدار آن هستند، آن از دستشان گرفته بشود و نگذارند اينها آن خدمت اصيلى كه بايد بكنند و آن تربيت بچهها كه بعدها مقدرات مملكت به دست آنهاست اينها نگذارند كه اين خدمت انجام گرفته بشود، مبادا بچهها در دامن اينها تقوا پيدا بكنند، در دامن اينها تربيت اسلامى بشوند، تربيت ملى بشوند و بعد در دبستانها كه آمدند و بعد در دبيرستانها كه رفتند نتوانند آنها با تبليغاتى كه آنجا مىكنند و استادهائى كه از خودشان آنجا مىگذارند و مبلغينى كه در آنجا دارند نتوانند اينها را برگردانند، از اين جهت نقشه اين بود كه اين بانوان را از آن مقام اصيل بزرگى كه دارند كنار بزنند و به خيال خودشان نيمى از اين جمعيت ايران را آزاد كنند. ديديد كه چه جور آزاد كردند، من ديدم كه، شماها شايد اكثراً يادتان نباشد، من ديدم كه چه كردند با اين بانوان محترم ايران، چه فشارها آوردند، با چه سرنيزهها اين كار بيجا را انجام دادند و بعد هم خواستند نتيجه بگيرند كه كار اصيل را از دست اينها بگيرند و تربيت اولاد را اينها نتوانند بكنند. اينها اگر وارد بشوند در شغلهاى مثلاً ديگر، شغلهاى غير اساسى نمىتوانند به طور اصالت رفتار كنند. البته شغل براى زن، شغل صحيح براى زن هيچ مانعى ندارد لكن نه آنطورى كه آنها مىخواستند، آنها نظرشان به اين نبود كه زن يك اشتغالى پيدا بكند، نظرشان به اين بود كه زن را مثل مردها هم، زنها را و مردها را از آن مقامى كه دارند منحط كنند نگذارند يك رشد طبيعى از براى قشر زن پيدا بشود يا يك رشد طبيعى از براى قشر مرد، نگذارند بچههاى ما تربيت صحيح بشوند و لهذا از آن اول جلويش را گرفتند، دامن بانوان كه مركز تربيت اطفال است محروم شد بسياريش از اين. بعد در دبستانها بچهها رفتند آنجا هم با تبليغات سوئى، با كتابهاى منحرفى آنها را منحرف كردند بعد در دانشگاه كه رفتند عمال خود آنها نگذاشتند رشد صحيح بكنند، نگذاشتند دانشمندان صحيح تربيت بشود، اشخاص ملى صحيح، اشخاص اسلامى صحيح تربيت بشود. ما از آن كارهائى كه اينها كردند كه ديديم برضد مليت ما، برضد مصالح كشور ما بود مثل قضيه كاپيتولاسيون، مثل قضيه عرض مىكنم كه كشاورزى، مثل ساير قضايا، مىفهميم كه اصل اساس بر اين بود كه انحراف درست كنند، اساس بر اصلاحات نبود اساس اين بود كه نگذارند يك مملكتى رشد بكند و لهذا از آن مىفهميم كه آن كشف حجابى كه رضاخان به تبع تركيه و به تبع غرب و به ماموريتى كه داشت، آن بر خلاف مصلحت مملكت ما بود و ما ديديم كه عضو فعالى كه
صحيفه نور ج 6 صفحه 183
كار از او مىآيد، آن كه در اين نهضت خدمت كرد شماها بوديد، شما بوديد كه با همين وضعى كه الان اينجا حضور داريد با همين وضع در خيابانها ريختيد و به نهضت ما كمك كرديد. آنهائى كه تربيت شده آنها بودند اگر هم دخالت كردند، باز يك قشرىشان بود كه نزديك بودند به آنطورى كه شماها هستيد، آنهائى كه تربيتشان آنطور بود، آنها كارى به اين مسائل نداشتند همانطورى كه بعضى از مردها در اين نهضت هيچ دخالت نداشتند حالا آمدهاند خواهند كه استفاده كنند. حالا كه اين طبقه مستضعف، اين طبقهاى كه ديگران ضعيف مىشمردند و بحمد الله قوى بودند، اين طبقهاى كه اينها مىگويند طبقه سوم و اينها طبقه اول هستند و آنها طبقه جهنمى سوم بلكه هفتم، اينها بودند كه براى كشور كار كردند، اينها اين سد بزرگ را شكستند، اين طبقه بودند كه راه را باز كردند، حالا آقايان از آمريكا و اروپا سرازير شدند به اينجا و مىخواهند استفاده كنند. بعضى بانوان هم كه هيچ دخالت در اين مسائل نداشتند حالا سر اين خوان يغما خيال خودشان اين است كه استفاده كنند. الان هم شما طبقهاى كه خداوند حفظتان كند، خداوند سعادت به شما بدهد شما هيچ توقعى نداريد شما همان خدمتگزار براى اسلام بوديد، حالا هم هستيد هيچ كدام توقع نداريد به اينكه چه بشويد و چه بشويد، خدمت را شما كرديد و بعد هم شما مىكنيد، آن توقع دارهاى بيجا كه هيچ به اين امور كار نداشتند يك نفر كشته ندادند آنها حالا آمدند يكى مىخواهد وزير بشود، يكى مىخواهد وكيل بشود، يكى مىخواهد چه بشود. اين يك خيال خامى است به سر اينها. خوب است كه در كارهاى خودشان تجديد نظر بكنند.
اين طبقه محروم بودند كه اين نهضت را به پيش راندند
اين يك خيال باطلى است كه ديگران زحمت بكشند و شما آرام باشيد و در محل خودتان يا در خارج و حالا بيائيد و بخواهيد زحمت ديگران را از آن منفعت، شما ببريد. اول كسى كه حق به اين ملت پيدا كرد همين جمعيت هستند كه الان اينجا نشستند و آن جمعيتى كه اينها نماينده آنها هستند از بانوان محترم مشهد و ساير بانوان ايران. در مردها هم همان طبقه كارگر و همان طبقه كشاورز و همان كاسبهاى جزء و همان اشخاصى كه در دانشگاهها هستند و محروم، در قشرهاى ما هستند و محروم، اينها بودند كه اين نهضت را به پيش راندند و حالا هم اينها توقع شان اينقدرها نيست كه آنها هست. آن توقع دارها آنهائى هستند كه هيچ كارى نكردند، آنها حالا آمدهاند مىخواهند مثلاً فرض كنيد رئيس جمهور بشوند، آنها حالا آمدهاند مىخواهند نخست وزير بشوند، آنهائى كه بلندگوى همين دستگاه بودند حالا مىخواهند كه يك كارى انجام بدهند دوباره در اينجا بيايند. انقلابى شدهاند همه، امروز هر كس مىآيد پيش ما مىگويد كه ما مبارزبوديم من مىبينم، مىدانم دروغ دارد به من مىگويد لكن خوب من چه بگويم به اين آدم. (ما در آن زمان مبارز بوديم ما حبسها ديديم چه ديديم) از اين گزافگوئىها، خيال مىكنند كه من بى اطلاعم. خوب من اطلاع دارم كه شما آنوقت همهتان يا بسياريتان نوكر بوديد، بسياريتان كارهايتان براى آنها بود حالا آمدهايد انقلابى شدهايد. خير شما انقلابى نيستيد و نخواهيد بود. هر روزى كه خداى نخواسته يك تقى بلند بشود و يك شكستى خداى
صحيفه نور ج 6 صفحه 184
نخواسته پيدا بشود شما از آن اشخاصى هستيد كه فوراً جلو مىآئيد و مىگوئيد زنده باد كذا. ما شماها را مىشناسيم، خودتان را اصلاح كنيد، يك قدرى توجه داشته باشيد. ما بايد براى اين طبقه كارگر و كارمند كه طبقه ضعيف هستند، طبقهاى هستند كه شماها اينها را پائين مىدانيد و اينها از همه شما بالاتر و بلند مقامتر هستند، بايد دولتها براى اينها كار بكنند. شما كه آلات والوف داريد و در بانكها داريد و در خارج داريد و در داخل داريد و شركتها داريد و تجارتها داريد، شماها چه گوئيد؟ اينهائى كه هيچ چيز ندارند و در اين امور دخالت كردند، خدا مىداند آن روزى كه من در تلويزيون ديدم كه نمايش مىداد اين زاغهنشينان تهران را، وقتى پرسيد از يكىشان كه خوب شما اينجا چه مىكنيد گفت ما صبحها كه مىشود با بچههامان مىرويم به تظاهر. اين زاغهنشين بيچاره تظاهر كرده است و اين پيروزى را آورده است، دولتها براى اين زاغهنشين يك كارى بكنند، شماها كه كنار نشسته بوديد حالا آمديد خواهيد كه استفاده كنيد، استفادهچىها بروند سراغ كارشان. خداوند انشاء الله اين طبقه را حفظ كند، خداوند شما بانوان عزيز محترم را حفظ كند، خداوند به شما سعادت عنايت كند. شما از قبل من به همه بانوان مشهد كه از طرف آنها نمايندگى داريد سلام برسانيد. من خدمتگزار همه شما هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 185
تاريخ: 26/2/58
پيام امام خمينى به مناسبت روز زن
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
فردا روز تولد صديقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله عليهاست، روز زن است. تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى يك انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام الله عليها جلوه كرده و بوده است يك زن معمولى نبوده است، يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان. او زن معمولى نيست، او موجود ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است، بلكه موجود الهى جبروتى در صورت يك زن ظاهر شده است. پس، فردا روز زن است. تمام هويتهاى كمالى كه در انسان متصور است و در زن تصور دارد، تمام در اين زن است. و فردا همچو زنى متولد مىشود كه تمام خاصههاى انبيا در اوست، زنى كه اگر مرد بود نبى بود، زنى كه اگر مرد بود به جاى رسول الله بود. پس، فردا روز زن است. تمام حيثيت زن و تمام شخصيت زن فردا موجود شد. معنويات، جلوههاى ملكوتى، جلوههاى الهى، جلوههاى جبروتى، جلوههاى ملكى و ناسوتى همه در اين موجود مجتمع است. انسانى است به تمام معنا انسان، زنى است به تمام معنا زن. از براى زن ابعاد مختلفه است، چنانچه براى مرد و براى انسان. اين ورق صورى طبيعى نازلترين مرتبه انسان است و نازلترين مرتبه زن است و نازلترين مرتبه مرد است. لكن از همين مرتبه نازل حركت به سوى كمال است. انسان موجود متحرك است، از مرتبه طبيعت تا مرتبه غيبت، تا فنا بر الوهيت. براى صديقه طاهره اين مسائل، اين معانى حاصل است. از مرتبه طبيعت، شروع كرده است، حركت كرده است، حركت معنوى، با قدرت الهى، با دست غيبى، با تربيت رسول الله (ص) مراحل را طى كرده است تا رسيده است به مرتبهاى كه دست همه از او كوتاه است، پس، فردا تمام جلوه زن تحقق پيدا كرده است، و زن به تمام معنا متحقق است. فردا روز زن است. معالاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است: يكى در جاهليت. در جاهليت، زن مظلوم بود و اسلام منت گذاشت بر انسان، زن را از آن مظلوميتى كه در جاهليت داشت بيرون كشيد. مرحله جاهليت مرحلهاى بود كه زن را مثل حيوانات بلكه پائينتر از او، زن در جاهليت مظلوم بود. اسلام زن را از آن لجنزار جاهليت بيرون كشيد در يك موقع ديگر در ايران ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق بود و شاه لاحق بود، با اسم اينكه زن را مىخواهند آزاد كنند ظلم كردند به زن. ظلمها كردند به زن، زن را
صحيفه نور ج 6 صفحه 186
آن مقام شرافت و عزت كه داشت پائين كشيدند، زن را از آن مقام معنويت كه داشت شئى كردند. به اسم آزادى، آزاد زنان و آزاد مردان، آزادى را از زن و مرد سلب كردند. زنها و جوانان ما را فاسد الاخلاق كردند. شاه براى زن اين خاصيت را قائل بود كه گفت، زن بايد فريبا باشد، البته با آن نظر حيوانى كه او داشت، با آن نظر جسمانى، مادى، حيوان پست كه او داشت زن را نظر مىكرد بايد فريبا باشد. از مقام انسانيت زن را فرو كشيد به مرتبه يك حيوان. به اسم اينكه براى زن مىخواهد مقام درست كند زن را از مقام خودش پائينتر آورد. زن را مثل يك عروسك درست كرد، در صورتى كه زن انسان است، آن هم يك انسان بزرگ. زن مربى جامعه است. از دامن زن انسانها پيدا مىشوند. مرحله اول مرد و زن صحيح، از دامن زن است. مربى انسانها زن است. سعادت و شقاوت كشورها بسته به وجود زن است. زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مىكند و با تربيت صحيح خودش كشور را آباد مىكند. مبداء همه سعادتها از دامن زن بلند مىشود. زن مبدا همه سعادتها بايد باشد و معالاسف زن را بصورت يك لعبه در آوردند اين پدر و پسر و خصوصاً اين پسر، آنقدر جنايات كه به زن كردند به مردان نكردند. زن مبدا همه خيرات است. شما ديديد، ما ديديم كه زن در اين نهضت چه كرد. تاريخ ديده است كه چه زنهايى در دنيا بوده است و زن چيست. تاريخ دور است، ما خود ديديم كه چه زنهايى تربيت كرده است اسلام، چه زنهايى در اين عصر اخير قيام كردند و آنها كه قيام كردهاند همين زنهاى محجوبه جنوب شهر، قم و ساير بلاد اسلامى بودند، آنها كه به تربيت آريا مهرى تربيت شدند ابداً در اين امور دخالت نداشتند، آنها تربيتهاى فاسد شده بودند، از تربيتهاى اسلامى آنها دور نگه داشتند. اينهايى كه تربيت اسلامى داشتند خون دادند، كشته دادند، به خيابانها ريختند، نهضت را پيروز كردند. ما نهضت خودمان را مديون زنها مىدانيم. مردها به تبع زنها در خيابانها مىريختند، تشويق مىكردند زنها مردان را، خودشان در صفهاى جلو بودند. زن يك همچو موجودى است كه مىتواند يك قدرت لايزال، يك قدرت شيطانى را بكشد. اين زن را در اين دوره رضاخان و محمد رضاخان منحط كردند از مقام خودش، مرد را هم منحط كردند، جوانها را هم منحط كردند. مراكز فحشا الى ما شاء الله براى جوانهاى ما درست كردند. به اسم آزادى، به اسم پيشرفت، به اسم تمدن، جوانهاى ما را به فحشا كشيدند. به اسم آزادى، همه آزادىها را از ماها سلب كردند. آنهايى كه زمان رضاخان را درك كردهاند مىدانند چه مىگويم، آنها ديدند كه چه كردند با ما و چه كردند با زنهاى محترمه ما. آنها كه زمان محمدرضا را درك كردند، آنها هم مىبينند. با اسمهاى فريبنده، با الفاظ بزك كرده مملكت ما را رو به خرابى بردند. بالاتر از همه، بالاتر از همه جوانهاى ما را فاسد كردند. نيروى انسانى ما را به عقب نشاندند. زن در زمان محمدرضا و رضا پهلوى عنصر مظلومى بود و خودش نمىداند، آنقدر كه ظلم در اين دو زمان شد در زمان جاهليت معلوم نيست، شده باشد. آنقدر كه انحطاط براى زنها در اين قرن بشر معلوم نيست كه در قرن جاهليت شده باشد. در هر دو قرن مظلوم بودهاند زنها، آنوقت اسلام آنها را از اسارت بيرون آورد و در اين زمان هم اميدوارم كه اسلام باز دست آنها را بگيرد و از غرقاب ذلتها و مظلوميتها نجات بدهد. اى زنهاى محترم بيدار بشويد،
صحيفه نور ج 6 صفحه 187
توجه كنيد، بازى نخوريد، گول اين شياطين كه مىخواهند شما را به ميدان بكشند، گول اينها را نخوريد، اينها فريبندهاند، اينها دنبال فريبا هستند، مثل شاه ملعون. به اسلام پناه بياوريد، اسلام براى شما سعادت ايجاد مىكند. فردا روز زن است، روز زنى است كه عالم به او افتخار دارد، روز زنى است كه دخترش در مقابل حكومتهاى جبار ايستاد و آن خطبه را خواند و آن حرف را زد، آن حرفها را زد كه همه مىدانيد. زنى كه در مقابل يك جبارى ايستاد كه اگر نفس مردها مىكشيدند همه را كشتند و نترسيد و ايستاد و محكوم كرد حكومت را، يزيد را محكوم كرد يزيد فرمود تو قابل آدم نيستى، تو انسان نيستى. زن يك همچو مقامى بايد داشته باشد. زنهاى عصر ما بحمدالله شبيه به همانها هستند، ايستادند در مقابل جبار با مشت گره كرده، بچهها در آغوششان و به نهضت كمك كردند. خداوند ما را از شر شياطين نجات بدهد، خداوند جوانان ما را از شر اين شياطين انسى نجات بدهد. خداوند بانوان ما و دوشيزگان ما را از شر اينها نجات بدهد. سلام بر همه شنوندگان.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 188
تاريخ: 26/2/58
پاسخ امام خمينى به تلگرام. آيت الله خادمى
بسمه تعالى
خدمت جناب حجت الاسلام و المسلمين آقاى خادمى دامت بركاته تلگرام تسليت آن جناب در مورد شهادت مرحوم حجت الاسلام و المسلمين استاد مطهرى واصل گرديد. تلگرافات ديگرى نيز به همين مناسبت از طرف اصناف محترم و ساير طبقات اصفهان واصل شده، مراتب تشكر و سلام اينجانب را به عموم آقايان محترم ابلاغ فرمائيد. از خداوند تعالى موفقيت و سعادت همگان را خواستاريم
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 189
تاريخ: 26/2/58
بيانات امام خمينى در جمع اقشار مختلف مردم و عشاير خرم آباد لرستان
مستضعفين در همه طول تاريخ به كمك انبيا برخاستهاند
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
تمام اديان آسمانى از بين تودهها برخاسته است و با كمك مستضعفين بر مستكبرين حمله برده است. مستضعفين در همه طول تاريخ به كمك انبياء برخاستهاند و مستكبرين را به جاى خود نشاندهاند. در اسلام پيغمبر اكرم از بين مستضعفين برخاست و با كمك مستضعفين، مستكبرين زمان خودش را آگاه كرد يا شكست داد. مستضعفين بر تمام اديان حق دارند، مستضعفين به اسلام حق دارند زيرا در طول تاريخ 1400 ساله اين جمعيت بودند كه كمك كردند دين اسلام را، ترويج كردند از دين اسلام. رژيمهاى شاهنشاهى و مستكبرين وابسته به آن رژيم، هميشه راه آنها غير راه اسلام بوده است و با مبارزه با اسلام زندگى منحوس خود را ادامه مىدادند. مستضعفين بودند كه دنبال انبيا بودند، دنبال علما بودند، دنبال اوليا بودند. نهضت ما هم با مستضعفين پيش رفت، مستكبرين يا فرار كردند يا در منازل خود نشستند. آنهائى كه امروز براى استفاده نامشروع مىخواهند سر اين سفره بنشينند كجا بودند آن روز كه مستضعفين خون خود را مىدادند، يا در بيغولهها بودند و يا در خارج. اين مستضعفينند كه نهضت ما را به پيش بردند، اينها هستند كه خون خود را ريختند. جوانان دانشگاهى، جوانان مدارس قديم، جوانان بازارى، عشاير محترم، اين طبقه بودند كه با قيام خود رژيم منحوس را به عقب نشاندند و دست نفتخواران مفتخوار را قطع كردند.
ظلم و ستم رژيم پهلوى گريبانگير تمامى اقشار ايران
از خيانت هائى كه رژيم سلطنتى پهلوى به اسلام كرد و به ايران، تخته قاپو كردن عشاير بود، اين پشتيبانى، اين پشتيبان اسلام را او خواست بگيرد، عشاير و ايلات ما را خواست به شكست برساند تا وحدت ملى ما از دست برود، تا وحدت اسلامى ما از دست برود. در طول سلطنت جائرانه اين پدر و پسر تنها شما بختيارىها نيستيد كه گرفتار ظلم و ستم بوديد و گرفتار كمبودىها، تمام عشاير ايران، تمام اقشار ايران اين گرفتارى را داشتند و با زحمت و رنج دست به گريبان بودند. تنها كشاورزى شما از بين نرفته است، كشاورزى تمام ايران از بين رفته است. تنها شما مظلوم نبوديد، همه ايران مظلوم
صحيفه نور ج 6 صفحه 190
بود. ايران يك محبسى بود و در آن 35 ميليون جمعيت حبسى. الان بحمد الله تعالى همه از حبس بيرون آمديد و با شكرانه اين نعمت بايد صبر انقلابى داشته باشيد، مهلت بدهيد جمهورى اسلام مستقر بشود، تمام شما به حقوق خودتان خواهيد رسيد انشاء الله.
اراده آهنين ملت آنطور نيست كه بتوان با اين حركات مذبوحانه به او شكست داد
اسلام طبقهاى را بر طبقه ديگر ترجيح نداده است. اسلام گرايش ماديگرى ندارد. اسلام تمام طبقات را مساوى دانسته است فقط به تقوا مردم را بر ديگرى، بر ديگران ترجيح داده است. لكن ما الان مبتلا هستيم به گرفتارىهاى زياد، به خرابىهاى زياد كه بايد با دست قدرتمند تمام طبقات و به خصوص عشاير، اين گرفتارىها رفع بشود. كوشش كنيد كه آرامش پيدا بشود در كشورتان. دنبالههاى رژيم با اسمهاى مختلف مىخواهند آرامش نگذارند تحقق پيدا بكند چون مىبينند با آرامش ملت به حق خود مىرسد و دست آنها كوتاه مىشود. الان كه شكست خودشان را ديدند در رفراندم، شكست قطعى خودشان را ديدند، حس كردند توجه ملت را به اسلام، لمس كردند شكست خودشان را، به كارهاى مذبوحانه، به جنبشهاى مذبوحانه دست زدند، بزرگان ما را ترور مىكنند و گمان مىكنند با ترور كار آنها درست مىشود. اين ترور ثابت كرد كه ملت ايران هر چه خون ببيند و هر چه رنج ببيند قويتر مىشود.اراده آهنين ملت ما آنطور نيست كه بتوان بااين حركات مذبوحانه به او شكست داد. ملت ما راه خودش را يافته است و از پا نمىنشيند تا اينكه اسلام عزيز را پياده كند، تا آنكه دست همه خائنان را قطع كند، تا آنكه مفتخواران را از مفتخوارى منع كند. شما اى برادران! اى برادران عشايرى من! آگاه باشيد، نگذاريد تبليغات سوء اينها در جوانان شما تاثير كند، اينها را راه ندهيد در بين خودتان كه با تبليغات خودشان بخواهند باز مسائل سابق را برگردانند و آمريكا را بر خزائن ما مسلط كنند. اينها پيوستگان به آمريكا هستند با هر صورتى كه هستند. سلام و درود من بر عشاير ايران و سلام و درود من بر عشاير بختيارى.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 191
تاريخ: 26/2/58
بيانات امام خمينى در جمع كاركنان روزنامه كيهان
نقش مطبوعات در تربيت جامعه و انعكاس آرمان ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
نقش مطبوعات در كشورها منعكس كردن آرمانهاى ملت است. مطبوعات بايد مثل معلمينى باشند كه مملكت را و جوانان را تربيت مىكنند و آرمان ملت را منعكس مىكنند. در مملكتى كه آن همه خونريزى شد و آن همه ملت ما خون دادند تا اينكه يك جمهورى اسلامى موافق آراء اكثريت قريب به اتفاق محقق شد و دست خائنين كوتاه گرديد و دست چپاولگران قطع شد، اگر مطبوعات در مطبوعات بخواهند باز به پشتيبانى از جنايتكاران و خيانتكاران چيزى بنويسند، اين مطبوعات ما نيست، اين خيانت است. بايد مطبوعات آنچه كه ملت مىخواهند بنويسند، نه آنچه كه بر خلاف مسير ملت است. مع الاسف در بعضى از مطبوعات چيزهائى كه بر خلاف مسير ملت است و برخلاف آمال جامعه ملت است منعكس مىشود و ما تاكنون به مسامحه رفتار كردهايم و من اميدوارم كه مطبوعات را خود صاحبان مطبوعات اصلاح كنند.
من از شما كارمندان و كارگران روزنامه كيهان تشكر مىكنم كه با اراده صميمانه و با عزم مصمم جلوى اشخاصى كه بر خلاف مسير ملت مىخواهند بروند گرفتيد. گفتيد كه شايد كيهان امروز موافق ميل ملت نباشد، كيهان امروز موافق ميل ملت است. ملت روزنامهاى را خواهد كه مطابق آراى خودش، مطابق آراى ملت، مطابق خواستههاى ملت رفتار كند، مقالهنويسى نمىخواهد، قصهنويسى نمىخواهد، چيزهائى را مىخواهد كه مطابق مسير ملت باشد. بايد جديت كنيد، مسائلى را بنويسند كه موافق مسير ملت باشد.
همه رسانههاى تبليغاتى بايد خودشان را اصلاح كنند
خونهاى ملت ما را هدر ندهند، ملت ما زحمت كشيدهاند، ملت ما خون دادهاند، بخواهند باز با اباطيل برگردانند به حال اول، اين قابل تحمل نيست. ما تا آنجا صبر مىكنيم كه توطئه نباشد و اگر خداى نخواسته توطئه باشد، صبر نخواهيم كرد، تحمل نخواهيم كرد. بايد خودشان را اصلاح كنند، همه رسانههاى تبليغاتى بايد خودشان را اصلاح كنند كه خداى نخواسته بر خلاف مسير ملت نروند، گمان نكنند كه باز مىشود آن دستگاه سابق را برگرداند ديگر گذشت آن مسائل و آنها دفن شدهاند.
صحيفه نور ج 6 صفحه 192
خداوند شماها را توفيق عنايت كند و من از شما متشكرم كه در اينجا آمدهايد و از نزديك من شما را ملاقات كردم و اميدوارم كه روزنامه را خودتان اداره كنيد و آنطور كه دلخواه ملت است درج كنيد در آن.
قلم آزاد است مسائل را بنويسد لكن نه اينكه توطئه برضد انقلاب بكند
مطبوعات در عين حال كه يك موسسه محترم و بسيار موثرند لكن بايد روى موازين مطبوعاتى و خدمت به ملت رفتار كنند. آزادى قلم و آزادى بيان معنايش اين نيست كه كسى بر ضد مصلحت كشور قلمش آزاد است كه بنويسد، برخلاف انقلابى كه مردم خون پايش دادهاند بنويسد، همچو آزادى صحيح نيست. قلم آزاد است كه مسائل را بنويسد لكن نه اينكه توطئه بر ضد انقلاب بكند. بيان آزاد است كه مطالبى اگر دارد بنويسد آن هم مطالبى كه به او داده مىشود، از همه اشخاص بنويسد بدون توطئه. وقتى ما ديديم كه در يك روزنامهاى از يك اشخاصى مطالب نوشته مىشود كه اينها عمال اجانب هستند و خواهند مملكت ما را باز به خرابى بكشانند، از آن طرف مقالاتى و مطالبى كه راجع به مسائل نهضت است، راجع به مسائل اسلام است، يا تحريف مىشود يا نوشته نمىشود، اينطور مطبوعات را ما نمىتوانيم برايش احترام قائل بشويم. براى مطبوعاتى ما احترام قائل هستيم كه بفهمد آزادى بيان و آزادى قلم يعنى چه. گفته مىشود كه مردم آزادند، يعنى آزاد است انسان كه بزند سر مردم را بشكند؟! آزاد است كه قانون شكنى بكند؟! آزاد است كه برخلاف مسير ملت عمل بكند؟! آزاد است كه توطئه بكند بر ضد ملت؟! اينها آزادى نيست. در حدود قوانين، در حدود كارهاى عقلايى آزاد است. و ما در بعضى مطبوعات، حالا من اسم مطبوعات را نمىبرم لكن در بعضى مطبوعات مىبينيم كه اينها از آزادى سوء استفاده مىكنند، به گمان اينكه يا به خيال اينكه آزادى است مىخواهند از مردم آزادى را سلب كنند. اين مردم با اين زحمتى كه در اين سالهاى طولانى كشيدهاند و با اين خونهائى كه در اين دو سال اخير دادهاند مىخواهند آزاد باشند، بعضى مطبوعات مىخواهند اينها را ازشان سلب آزادى بكنند، به اسم آزادى قلم بر خلاف مسير ملت عمل بكنند. دست اشخاصى كه مىخواهند اختناق در ملت ايجاد بكنند، مىخواهند چپاولگرى كنند، بعضى مطبوعات دست آنها را دارند باز مىكنند و اين معنى آزادى نيست اين معنى خيانت است. اينكه داده مىشود به ملت آزادى است، نه خيانت، آزادى قلم است، نه خيانت قلم، آزادى بيان است، نه بيان خائنانه.
توصيه به مطبوعات در خدمت به انقلاب و انعكاس آمال ملت
بايد مطبوعات در خدمت كشور باشند، نه برضد انقلاب كشور. مطبوعاتى كه بر ضد انقلاب كشور هستند اينها خائن هستند. مطبوعات بايد منعكس كننده آمال و آرزوى ملت باشند، مسائلى كه ملت مىخواهند، آنها را منعكس بكنند، البته آزادند كه يك مطلب ديگرى هم كه كسى مىگويد منعكس كنند لكن در توطئه آزاد نيستند. ما از بعضى مطبوعات توطئه مىفهميم براى اينكه مىبينيم كه مسائلى
صحيفه نور ج 6 صفحه 193
كه به ضد انقلاب است با آب و تاب و با تفسير و طول مىنويسند، مسائلى كه وفق انقلاب است يا نمىنويسند يا بااشاره رد مىشوند. اينطور مطبوعات مورد قبول ملت نيست و مردم نمىخرند يك همچو روزنامههايى را و اگر گفته بشود بهشان كه اين روزنامه اينطور است، مردم خودشان نمىخرند. مردم آزادند در اينكه نخرند چنين روزنامهاى را، وقتى روزنامه خريده نشد روزنامه بسته مىشود، همانطورى كه بعضى روزنامهها وقتى مردم نخريدند خودش بسته شود.
شما از اين به بعد توجه به اين معنا داشته باشيد كه به روى همين مسير ملت رفتار كنيد، همانطورى كه ملت دارد مىرود رفتار كنيد نه اينكه به اسم آزادى قلم بر خلاف مسير ملت مشى بكنيد. آنهايى كه، بعضى از اين كسانى كه جزء هيات تحريريهاند و مىدانيد كه اينها اصلاح نمىشوند و اينها نمىتوانند اصلاح بشوند، اينها عمال غير هستند، اينها خواهند دست اجانب را باز به مملكت ما باز بكنند، آنها را بايد كنار بگذاريم و نويسنده زياد است،نويسنده ديگرى وارد كار بشود.
تمام رسانهها مربى يك كشور هستند، بايد تربيت كنند كشور را
در هر صورت تمام رسانهها مربى يك كشور هستند، بايد تربيت كنند كشور را، افراد يك كشور را و بايد خدمت كنند به ملت. روزنامه از ملت است و براى ملت است و چنانچه برخلاف مسير ملت بخواهد يك روزنامهاى يا چيز ديگرى رفتار بكند، خود ملت با او مخالفت مىكنند. لازم هم نيست كه مخالفتش اين باشد كه بريزد و بزند و بشكند، نه، اينها اين كار را نمىكنند، لكن روزنامه براى خواننده است وقتى خواننده نباشد روزنامه نيست. راديو براى اين است كه گوش كنند مردم، وقتى راديو را درش را بستند و هيچ كس گوش نكرد راديو نيست. در هر صورت اين چيزها به خدمت ملت است، نه برخلاف مسير ملت. هر نويسندهاى كه بر خلاف مسير ملت بخواهد بنويسد، اين اسباب اين مىشود كه روزنامه بدنام بشود، گفته بشود كه اين روزنامه ملى نيست، اين روزنامه براى اجانب است و اين البته برخلاف مصلحت روزنامه است و برخلاف شغل روزنامهنويسى است. روزنامهنويس بايد حفظ كند احترام خودش را و حفظ احترام اين است كه روى مسير ملت رفتار كند، خدمتگزار به ملت باشد. اگر چنانچه برخلاف مسير ملت و برخلاف خواست ملت عمل بكند، اين پيش ملت ديگر احترام ندارد. اين نصيحتى است كه من به شما كه حالا آمديد اينجا مىكنم و البته از اين كار شما هم كه اعتصاب كرديد سابق و با هم اعتصاب كرديد و با اعتصاب، كار خودتان را انجام داديد من متشكرم. انشاءالله موفق باشيد.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 194
تاريخ: 27/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از بانوان
زن، مظهر تحقق آمال بشرى
بسم الله الرحمن الرحيم
مىبينيم كه مسائلى روز بزرگ و اجتماع عظيم و محل مبارك، روز ولادت زهراى مرضيه كه روز زن است، روز پيروزى زن است و روز نمونه زن در عالم است. زن نقش بزرگى در اجتماع دارد. زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش ده زنان و مردان ارجمنداست. از دامن زن مرد به معراج مىرود. دامن زن محل تربيت بزرگ زنان و بزرگ مردان است. روز بزرگى است، يك زن در دنيا آمد كه مقابل همه مردان است، يك زن به دنيا آمد كه نمونه انسان است، يك زن به دنيا آمد كه تمام هويت انسانى در او جلوهگر است. پس روز، روز بزرگى است، روز شما زنان است.
زنان ايران پيشقدم در جهاد با جان و مال
زنان در عصر ما ثابت كردند كه در مجاهده همدوش مردان بلكه مقدم بر آنانند. زنان ايران، هم مجاهدات انسانى عظيم كردهاند و هم مجاهدات مالى. اين طبقه محترم زنها كه در جنوب تهران و در شهر قم و در ساير شهرها هستند، همين خانمهاى محجبه، همينها كه مظهر عفاف هستند، در نهضت پيشقدم بودند و در ايثار مال هم پيشقدم. ايثار كردند جواهرات و طلاهايى كه دارند، براى مستضعفين، عمده در اين امور آن قصد پاك است. خداوند چند آيه براى چند قرص نان كه حضرت امير سلام الله عليه و عائلهاش صدقه دادند، چندين آيه، چند آيه نازل فرمود. اين آيات براى قرص نان نيست، اين آيات براى اخلاص، براى آنكه براى خدا بود. ارزش اعمال به معنويات اعمال است. خواهرهاى ما كه در عصر نهضت شركت داشتند ارزش اعمال آنها بيشتر بود از ارزش اعمال مردها، آنها از پردههاى عفاف بيرون آمدند و با پرده عفاف با مردان همصدا شدند و پيروزى را تحصيل كردند و حالا هم با قصد خالص آنچه كه در ايام عمر تهيه كردند براى مستمندان دادند. اين ارزش دارد، متمكنين اگر ميليونها بدهند، به قدر ارزش اين نيست. پس روز زن، روز با اهميتى است و امروز روز زن است و امروز روز مخدرات است و اجتماع عظيم، اجتماع از اقشار مختلفه آنهايى كه نمىتوانستند با هم مجتمع باشند، آنهايى كه اختناق نمىگذاشت با هم مجتمع شوند، همه با هم مجتمع شدند، همه با هم، برادر و خواهر، برادر و خواهروار مجتمع شدند در مكان مقدس، مكان مقدس فيضيه،
صحيفه نور ج 6 صفحه 195
محلى كه علم از آنجا به همه اقطار سرازير مىشود، محلى كه احكام الهى در آن بيانشود، از آن علم به همه جا رفت و از علم جهاد به همه جا. زن و مرد قم نمونهاند در علم و در عمل، زن ومرد ايران نمونهاند در علم و در عمل. در جوار حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها و روز ولادت صديقه عليها سلام واجتماع امت اسلامى بر محلى كه از اسلام است.
تا قيام شما براى خداست پيروز هستيد
دوستان من! اين اجتماع را، اين وحدت را حفظ كنيد. شياطين در صدد اختلاف انداختن هستند، اين وحدت كلمه را حفظ كنيد. اين قيام لله را حفظ كنيد. تا قيام شما براى خداست پيروز هستيد. آنان كه به عناوين مختلف در صدد تفرقه هستند خيانت به ملت مىكنند، خيانت به كشور مىكنند، خيانت به اسلام كنند، با هوشيارى فعاليت و توطئههاى آنها را خنثى كنيد. اينها كه بين اقشار ملت در اطراف مملكت آشوب مىكنند و در صدد اختلاف انداختن هستند، عمال خارجى هستند، عمال آمريكا هستند، جيرهخوار آنها هستند، از آن طرف مرزها پول مىآيد پيش اينها و اينها بين كارگرها تقسيم مىكنند كه كار نكنيد كه كارخانهها راهنيفتد، كشاورزها را مانع مىشوند از اينكه به شغل خودشان ادامه دهند. اى كارگران محترم! اى كشاورزان عزيز! به كار خود ادامه دهيد، از اختلاف كلمه دست برداريد. امروز روزى است كه همه بايد براى اسلام و براى كشور خودتان كار كنيد، همه مكلف هستيد. اينها كه جلوگيرى از كار شما كنند، مىخواهند براى اربابهاى خودشان راه باز كنند! مىخواهند ما را باز به آن ذلت زحمت بكشند. خداوند شما را از شر آنان حفظ كند. خداوند اسلام و مسلمين را پيروز فرمايد. خداوند به ما قدرت تفكر بدهد. خداوند به شما سعادت و سلامت عنايت فرمايد. والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 196
تاريخ: 28/2/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از عشاير جوانمرد و اورامانات
در پنجاه و چند سال حكومت غاصب سلسله پهلوى به اقشار ملت چه گذشت
بسم الله الرحمن الرحيم
من از برادرانم متشكرم كه از راه دور آمدهاند كه از نزديك با هم صحبت كنيم و مطالبى كه مورد نظر است به گوش يكديگر برسانيم. آقايان مىدانند كه در اين پنجاه و چند سال حكومت غاصب سلسله پهلوى به اقشار ملت چه گذشت. شما مرزنشينها در مرز مورد تجاوز و تعدى بوديد و آنهائى كه در مركز بودند، در مركز مورد تعدى بودند، منتها هر كس در هر جا كه هست آن تعديات آنجا را خوب ادراك مىكند، ماها كه اينجا هستيم، در طول مدت سلطنت غاصبانه اينها، اينجا را مشاهده كرديم و از مرزها چند خبرى گاهى شنيده مىشد لكن اطلاع صحيح نداشتيم. شما آقايان هم كه در مرزها بوديد همان مرزها را و محل خودتان را و گرفتارىها را مىدانستيد و مشاهده مىكرديد لكن از اين مراكز اطلاعى نداشتيد مگر اينكه آن چيزى كه مىشنيديد. همه اقشار ملت در زحمت و رنج بودند، همه گرفتار بودند.
وحدت كلمه زير لواى اسلام و پرچم توحيد حاصل شد
در اين دو سال اخير كه ظلم آنها اوج گرفت و ملت هم كم كم طاقتش تمام شد و قيام كرد، نهضت كرد، يك نهضت اسلامى براى اسلام، براى احياى سنت رسول الله (ص) و يك وحدتى به خواست خداى تبارك و تعالى در همه جا از مرزها گرفته تا مراكز، از شهرستانها تا دهات و قصبات، يك وحدت كلمه حاصل شد و اين وحدت كلمه زير لواى اسلام و پرچم توحيد حاصل شد كه اگر اسلام نبود و يك جنبش ملى، فرض كنيد يك جنبش سياسى بود، به اين طور گسترش نمىشد. جنبشهاى سياسى، جنبشهاى ملى از باب اينكه به اسلام ارتباطى ندارد، در يك محدوده كوچكى يك اشخاص محدودى گسترش پيدا مىكنند اينطور گسترش كه بچههاى كوچك تا پيرمردها احزاب، قشرهاى مختلف بدون اينكه يك طايفهاى بين طايفهاى باشد، اين نهضت گسترش پيدا كرد اين نبود الا اين اراده خداى تبارك و تعالى، براى اينكه ملت اسلام را مىخواست، همه، در هر جا كه ملاحظه كرديد مىگفتند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، ما سلسله پهلوى نمىخواهيم، از اين جهت اين نهضت پيش برد و يك مطلبى كه همه، همه متفكرين، سياسيون محال مىدانستند، به اراده خدا تحقق پيدا كرد و
صحيفه نور ج 6 صفحه 197
الان كه ما با هم مجتمع هستيم همه درقم و شما از مرز، بدون اينكه خوفى از كسى داشته باشيد از سازمان امنيتى و از ارتشى و از دولتى خوف داشته باشيد آمديد با ما در اين اطاق مجتمع شديد.
هوشيارى در مقابل توطئه منحرفين و ريشههاى گنديده رژيم سابق
و اين از بركات اين پيشرفت است كه اين سد طاغوتى شكسته شد و قشرهاى ظالمانه فرو ريخت و ما آزاد شديم و مملكت ما از دست چپاولگرها هم بيرون رفت مهمش. حالا كه ما آزاد شديم و مملكتمان را از دست ديگران گرفتيم آنها آرام نمىنشينند، آنها الان در صدد هستند كه توطئههائى بكنند، يك اشخاصى را مامور كردند كه در اطراف مملكت طرف شمابيايند يك چيزى بگويند، در تهران يك جور، در خوزستان يك طور، در كردستان يك طور، در بلوچستان يك طور، در خراسان، در كرمان، اينها مأمورهايى هستند كه از طرف اجانب منتشرند الان و يك ريشههائى از همان رژيم سابقند و يك مقدار هم از همين منحرفين با اسمهاى مختلف، اينها مأمورند كه نگذارند مملكت آرام باشد، اختلاف ايجاد كنند هر جا به يك صورتى، طرف مرزها كه برادرهاى ما در آنجا هستند به صورت اين مذهب و آن مذهب اختلاف ايجاد مىكنند، در آنهائى كه لسانشان ترك است، با آنهائى كه لسانشان كرد است، با آنهائى كه لسانشان فارس است به عنوان عشيرهاى، به عنوان اينكه اين گروه با آن گروه دو زبان دارند، دو فرهنگ دارند، از اين راه، كردستان عليحده، آذربايجان عليحده، خراسان عليحده، به اين اسباب مختلف و تشبثات مختلفه مىخواهند كه بين برادرها را به هم بريزند. درتهران كه هم بيائيد مىبينيد كه به يك صورتهاى ديگرى مىريزند توى دانشگاهها، نمىگذارند دانشگاهها باز بشود، هر چند روزى يك بهانهاى درست مىكنند با اين بهانه يك تظاهراتى مىكنند و يك اجتماعى مىكنند و يك اختلافاتى مىخواهند ايجاد بكنند. الان كه ما و شما برادرها با هم نشستيم اينجا، بايد با هم درد دلمان را بگوئيم كه چى است درد ما و درمان چى است. درد فعلى ما همين ريشههائى است كه، ريشههاى گنديدهاى كه از رژيم سابق مانده است و مشغول مفسده هستند، در كارخانهها مىروند نمىگذارند كارخانهها به كار بيفتد، در صحراها و بيابانها و كشاورزى مىروند نمىگذارند كشاورزى بهراه بيفتد، بين رعايا اختلاف مىاندازند در هر جا به يك صورتى اينها دارند اختلاف مىاندازند. اين درد است اگر اين درد خداى نخواسته علاج نشود، من خوف اين را دارم كه همان مسائلى كه ما پنجاه و چند سال به آن مبتلا بوديم و همه شما تلخى آن را چشيديد به صورت بدترى باز برگردد به صورت غير صورت شاهنشاهى يك صورت ديگرى، يا اگر بتوانند به همان صورت. من خوف اين را دارم كه اگر ما علاج اين مصيبت را، اين درد را نكنيم همان مسائل برگردد دوباره، همان سازمان امنيت و همان مأمورين دولت و همان بساط كه امكان نداشت براى ما يك همچو روزى با هم بنشينيم صحبت كنيم. اگر رژيم سابق بود حالا شما همه توى حبس بوديد، از دم اين در كه آمده بوديد همه را گرفته بودند و بعد هم ريخته بودند ما را برده بودند. به شكرانه اين نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به ما اعطا فرمود و ما را بر طاغوت غلبه داد و براى علاج اين دردى كه الان هست، هيچ چيز علاج نيست و هيچ
صحيفه نور ج 6 صفحه 198
چيز شكرانه اين نعمت نيست الا اينكه ما با هم برادروار مجتمع باشيم.
(قيام لله) تنها موعظه خداوند تبارك و تعالى
دو مطلب را در نظر بگيريد: يكى وحدت كلمه كه همه با هم باشيد و يكى براى خدا بودن كه قياممان و نهضتمان براى خدا باشد. خداى تبارك و تعالى دستور داده است به رسول اكرم (ص) كه بگو به امت ما كه من يك موعظه دارم فقط يك دانه موعظه و آن اين است كه براى خدا قيام كنيد، قيام كنيد براى خدا. (اعظكم بواحده ان تقوموالله) اگر چنانچه يك نفر هستيد و مىخواهيد براى خدا قيام كنيد، قيام كنيد. براى خدا باشد، اگر اجتماعى هم هست قيامتان براى خدا باشد. اين موعظهاى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله وحى براى ما ملت فرستاده و فرموده همين يك موعظه را من دارم. توى اين موعظه همه چيز هست اگر چنانچه ملت قيام بكند و قيام براى خدا باشد اين ملت پيروز است. الان ما بايد به اين دستور الهى رفتار كنيم و اين نهضت كه تا اينجا رسانديد و بحمد الله قيام را كرديد و تا حالا هم آنطورى كه منفهمم لله بود يعنى همهمان اسلام را خواستيم، اين مطلب را ما بايد نگهش داريم يعنى اين يك مسألهاى است الهى، مكلفيم ما، مائى كه مسلمان هستيم، تابع دستورات خدا هستيم، مكلفيم كه اين نهضت را كه براى خدا بود حفظش كنيم، حفظش به اين است كه با كمال هوشيارى ملاحظه كنيد كه اينهائى كه مىآيند و مىگويند كه شما باكى دو طايفهايد، شما كردستانى هستيد، آنها لرستانى هستند، آنها كجا، با كمال هوشيارى ببينيد كه اينها كى هستند، چرا اين حرف را حالا مىزنند يك ملتى كه همه با هم پا شدند مىخواهند زندگى خودشان را اداره كنند، مىخواهند دست اجانب را از مملكت خودشان كوتاه كنند و كوتاه هم كردند، آنى كه حالا مىآيد مىگويد كه شما سنى هستيد شيعه هستند، شما كردستانى هستيد و آنها لرستانى هستند و شما جبهه گذا هستيد، در شهرها هم شما جزء چه حزبى هستيد، فلان توى چه حزبى هست، اينها را ما بايد با هوشيارى دقت كنيم، ملاحظه كنيم، مطالعه كنيم در حالشان كه اينها از كجا الهام مىگيرند كه مىآيند مردم را نمىگذارند آرام باشند، اينها را كى وادار مىكند، پشت پرده چه دستى هست كه اينها را وادار مىكند كه (نگذاريد كارخانهها راه بيفتد) در صورتى كه اگر كارخانهها راه بيفتد، خوب، زندگى روزمره مردم اداره مىشود (نگذاريد كشاورزى تحقق پيدا كند) اگر كشاورزى تحقق پيدا كند به صلاح ملت است. چه اشخاصى اينها هستند؟ از كجا اينها الهام ميگيرند؟ از كجا آمدند؟ از آن طرف مرز بسيارى از اينها در آنوقتى كه شلوغ شد و انقلاب شد و و جلو افتادند مسلمين و ريشه اينها را خواستند بكنند، اين اشخاصى كه تهيه شده بودند براى آشوب، هى از آن طرف مرزبا تذكرههاى ساختگى و امثال ذلك، خيلىشان اينجورى آمدند، يك اقشارى هم بودندكه در خود آنجاها بودند و از تتمه همان دستگاه بودند و جيرهخوار آنها بودند، ديدند كه الان خطر برايشان هست وقتى دست اربابها كوتاه شد، نوكرها هم محروم شوند، اينها هستند كه افتادند توى جمعيت، بين شما مىآيند يك حرف را زنند، بين دسته ديگر مىروند ديگر مىروند يك حرف مىزنند، آذربايجان يك جور حرف
صحيفه نور ج 6 صفحه 199
مىزنند، كردستان يك جور حرف مىزنند، هر جا يك طور. ماها اگر تحت تاثير اينها واقع بشويم كه دنبال آنى را كه آنها مىخواهند كه همه به هم بريزند و برادرها بريزند به جان هم، اگر يك همچو چيزى بشود، آنها قدرت پيدا مىكنند و از پشت خنجر مىزنند به ما.
رفتار برادرانه و حفظ وحدت كلمه از دستورات مهم اسلام
ما بايد همه با هم توجه به اين بكنيم كه همانطورى كه اسلام فرمودهاست (واعتصمو ا بحبل الله حميعاً ولاتفرقوا) همه با هم دست به هم بدهيد و اعتصام به حبل خدا بكنيد و براى خدا اجتماع كنيد و تفرقه نباشد در كار، از تفرقه بترسيد، همهمان، اين مساله واضحى است كه امروز آنچه ما را پيش برد اين وحدت كلمه بود، تفرقه اين وحدت كلمه را از بين مىبرد، وقتى كه از بين برد اين رمزى كه رمز پيروزى ما بود از دستمان گرفته مىشود، گرفته كه شد شكست مىخوريم. اگر خداى نخواسته ما در اين نهضت شكست بخوريم ديگر ايران به حال استقلال بر نخواهد گشت، ديگر ايران به حال آزادى بر نخواهد گشت براى اينكه يك نمونه بود اين نهضت، يعنى شايد در طول تاريخ يك همچو نهضتى تحقق نداشته است. اين يك امر نمونهاى بود و يك چيزى نيست كه بشود تكرار بشود، دوباره از سر گيرد، كسى بتواند يك همچو نهضتى را ايجاد بكند، بايد آنوقت ما تن در بدهيم به اسارت تا آخر، نسلهاى بعد هم همين طور تا آخر. بنابراين عقل و دين و وجدان انسان اقتضاء مىكند همانطور كه اسلام فرموده است كه همه برادريد، (المومنين اخوه) برادرند همه، همانطور كه اسلام دستور داده است كه شماها برادريد با هم، بايد به برادرى رفتار كنيد يعنى اگر دو تابرادر را يك كسى به او حمله بكند، دوتائى با هم آن را دفع و نابود مىكنند. الان ما مورد حمله اين قشر قليلى كه از اينها مانده است هستيم، حملهشان يك حمله سياسى است كه بريزند نگذارند ما مجتمع بشويم، متفرق از هم باشيم. شماها بايد بيدار بشويد، همه باهم دست برادرى بدهيد و براى خاطر قرآن، براى خاطر حفظ احكام خدا، براى خاطر خدا دست از اختلافات و حرفهائى كه اينها منتشر مىكنند دست برداريد، همه با هم برادروار اين اقشار را هم بيرون بريزيم، همه با هم در هم در يك محيط انسانى اسلامى آرام زندگى بكنيم. من از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه مسلمين را در هر جا هستند ارشاد كند، همه مسلمين را در هر جا هستند سعادتمند كند، وحدت كلمه را بين همه مسلمين در هر جا هستند متحقق گرداند و خصوصاً برادرهاى ايرانى ما.
در مرزهائى كه شما هستيد مسووليت زيادتر هست
از خدا مىخواهم كه اين برادرهاى ايرانى ما را هم هوشيار كند، هم توجه به ايشان بدهد كه گوش به اين حرفهائى كه اينها مىآيند مىزنند، اينها همه غرض دارند، مرض دارند، گوش به حرف اينها ندهند، همه باهم برادروار انشاء الله به زندگى خودشان ادامه بدهند و آنجا در سر حدات شما، در مرزهايى كه شما هستيد مسؤوليت در مرز خيلى زيادتر هست، چنانكه در مركز هم زياد است. اينجا يك
صحيفه نور ج 6 صفحه 200
نحو مسؤوليتى است براى اهل مركز، آنجا يك نحو مسؤوليتى است براى اهل مرز. مرزنشينها به وظيفه شرعى مرزنشينىشان عمل بكنند و مركزنشينها به وظيفه شرعى مركزنشينىشان عمل بكنند تا انشاءالله با وحدت كلمه و رفع اختلافات و نبودن اختلافات و نترسيدن، اينها مىترسانند، منتشر كرده بودند كه مسلمانان مىخواهند يهودىها را قتل عام كنند، چند روز پيش از اين يهودىها روسايشان آمده بودند اينجا، گفتيم كه خوب، شما ديديد كه مسلمانها پيروز شدند، يهودىها هم دارند زندگىشان را مىكنند، به يهودىها كارى ندارند. اينها مىخواهند نگذارند كه دو نفر با هم باشند و ما بايد علاج كنيم اين درد را به اينكه در مقابل آنها بايستيم و با هم باشيم. از خداى تعالى خواستارم كه همه مسلمين را در هر جا هستند ارشاد كند، همه مسلمين را در هر جا هستند سعادتمند كند، وحدت كلمه را بين همه مسلمين در هر جا هستند متحقق فرمايد و خصوصاً برادرهاى ايرانى ما.
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page