-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 25
تاريخ 28/6/67
پاسخ به نامه حجت الاسلام مهدى كروبى سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامى درباره مسايل فرهنگى و تحصيلى فرزندان شاهد
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
گزارش مشروح مسايل فرهنگى و تحصيلى فرزندان عزيز شاهد واصل گرديد. از تلاش مسوولين و صاحب نظرانى كه به اين امر مهم اهتمام نموده و در راه بارور شدن و شكوفايى استعدادهاى سرشار نونهالان و جوانان برنامهريزى كردهاند، تشكر مىنمايم.
از اين كه نوشتهايد فرزندان عزيز شهدا و مفقودين و جانبازان و اسرا با جديت و عشق و علاقه درس مىخوانند، موجب غرور و شادمانى است. سلام گرم و محبت خالصانهام را به اين سرمايههاى گرانبهاى انقلاب، اين يادگاران معلمين جاويد دانشگاه عشق و شهادت ابلاغ نماييد و از قول من به آنان بگوييد كه من با تمام وجود به شما عشق مىورزم و شما را از دل و جان دوست دارم و علاقهمندم كه فردفرد شما عالم و متخصصى متعهد براى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم و مبارزى سرسخت عليه اسلام آمريكايى و مرفهين و پرچمدار وفادارى براى ايثارگران و شهيدان خود باشيد و بتوانيد با چراغ علم و عمل و تقوا، ظلمت نفاق و كج فكرىها و تحجرها و مقدس مابىها را از دامن اسلام بزداييد.
كارنامه نورانى شهادت و جانبازى عزيزان شما، گواه صادقى بر كسب بالاترين امتيازات و مدارج تحصيلى معنوى آنان است كه با مهر رضايت خدا امضا شده است و كارنامه شما در گرو تلاش و مجاهدت شما است. زندگى در دنياى امروز، زندگى در مدرسه اراده است و سعادت و شقاوت هر انسانى به اراده همان انسان رقم مىخورد. اگر بخواهيد عزيز و سربلند باشيد، بايد از سرمايههاى عمر و استعدادهاى جوانى استفاده كنيد. با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل و كسب دانش و بينش حركت نماييد كه زندگى زير چتر علم و آگاهى آن قدر شيرين و انس با كتاب و قلم و اندوختهها آن قدر خاطرهآفرين و پايدار است كه همه تلخىها و ناكامىهاى ديگر را از ياد مىبرد.
بشريت با همه پيشرفتهايش در علوم و فنون هنوز در گهواره طفوليت دانش است و تا رسيدن به بلوغ كامل راه طولانى در پيش است.
اميدوارم ملت هاى اسلامى و ملت بزرگ ايران با يك تحرك فرهنگى گسترده بتوانند مسلمانان را
صحيفه نور ج 21 صفحه 26
از فقر و تنگناى علمى درآورند. توصيه مجدد و اكيد من به همه دستاندركاران و مسوولين كشور اين است كه بيشتر از گذشته به امور فرهنگى اين عزيزان توجه نمايند. من هديهاى جز دعاى خير براى فرزندان شاهدان هميشه تاريخ، خصوصاً آنهايى كه در تحصيل جزء شاگردان ممتاز شناخته شدهاند ندارم.
اميدوارم خداوند عطش علمآموزى را در آنان زياد و سينههاشان را درياى معارف خود گرداند و تعهد عمل را به آنان كرامت نمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 28
تاريخ 28/6/67
پاسخ به نامه آيت الله آذرى قمى درباره نحوه ادامه همكارى ايشان با جامعه مدرسين و روزنامه رسالت
جناب حجتالاسلام آقاى آذرى قمى دامت افاضاته
بسمه تعالى
با سلام و دعا، من هميشه علاقهمند بوده و هستم و هرگز در ذهنم نيست كه خداى ناكرده جناب عالى كارى بر خلاف اسلام بنماييد. شما از چهرههاى فاضل و مبارز و دلسوخته انقلاب مىباشيد. شما با نوشتن مطالب و مقالات خوب در تلاشيد تا مردم را به راه صحيح راهنمايى نماييد.
من در مورد روزنامه رسالت و جامعه محترم مدرسين ايدهمالله تعالى حرفى نمىتوانم بزنم، هر طور خود و جامعه صلاح دانستيد عمل كنيد. اگر در اين زمينهها حرفى زدهام و يا چيزى نوشتهام آن گونه كه مصلحت تشخيص دادهام عمل كردهام. خداوند جناب عالى را براى يارى اسلام و مسلمين حفظ فرمايد.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 30
تاريخ 30/6/67
پيام امام خمينى در تجليل از هنرمندان متعهد
بسم الله الرحمن الرحيم
خون پاك صدها هنرمند فرزانه در جبهههاى عشق و شهادت و شرف و عزت، سرمايه زوال ناپذير آن گونه هنرى است كه بايد به تناسب عظمت و زيبايى انقلاب اسلامى، هميشه مشام جان زيباپسند طالبان جمال حق را معطر كند.
تنها هنرى مورد قبول قرآن است كه صيقل دهنده اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم اسلام ائمه هدى عليهمالسلام اسلام فقراء دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازيانه خوردگان تاريخ تلخ و شرمآور محروميتها باشد. هنرى زيبا و پاك است كه كوبنده سرمايهدارى مدرن و كمونيسم خونآشام و نابود كننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومايگى، اسلام مرفهين بى درد و در يك كلمه اسلام امريكايى باشد. هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط كور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سياسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسيم روشن عدالت و شرافت و انصاف و تجسيم تلخكامى گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. هنر در جايگاه واقعى خود تصوير زالو صفتانى است كه از مكيدن خون فرهنگ اصيل اسلامى، فرهنگ عدالت و صفا لذت مىبرند. تنها به هنرى بايد پرداخت كه راه ستيز با جهانخواران شرق و غرب و در رأس آنان امريكا و شوروى را بياموزد.
هنرمندان ما تنها زمانى مىتوانند بىدغدغه كولهبار مسووليت و امانتشان را زمين بگذارند كه مطمئن باشند مردمشان بدون اتكاء به غير، تنها و تنها در چارچوب مكتبشان به حيات جاويدان رسيدهاند و هنرمندان ما در جبهههاى دفاع مقدسمان اين گونه بودند تا به ملا اعلا شتافتند و براى خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگيدند و در راه پيروزى اسلام عزيز تمام مدعيان هنر بىدرد را رسوا نمودند. خدايشان در جوار رحمت خويش محشورشان گرداند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 34
تاريخ 2/7/67
پاسخ به نامه حجت الاسلام قديرى در مورد شطرنج و آلات موسيقى
جناب حجتالاسلام آقاى قديرى دامت افاضاته
بسمه تعالى
پس از عرض سلام و قبل از پرداختن به دو مورد سوال و جواب، اين جانب لازم است از برداشت جناب عالى از اخبار و احكام الهى اظهار تاسف كنم. بنابر نوشته جناب عالى زكات تنها براى مصارف فقرا و ساير امورى است كه ذكرش رفته است و اكنون كه مصارف به صدها مقابل آن رسيده است راهى نيست و رهان در سبق و رمايه مختص است به تير و كمان و اسب دوانى و امثال آن كه در جنگهاى سابق به كار گرفته مىشده است و امروز هم تنها در همان موارد است. و انفال كه بر شيعيان تحليل شده است، امروز هم شيعيان مىتوانند بدون هيچ مانعى با ماشينهاى كذايى جنگلها را از بين ببرند و آنچه را كه باعث حفظ و سلامت محيط زيست است را نابود كنند و جان ميليونها انسان را به خطر بيندازند و هيچ كس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد، منازل و مساجدى كه در خيابان كشىها براى حل معضل ترافيك و حفظ جان هزاران نفر مورد احتياج است، نبايد تخريب گردد و امثال آن. و بالجمله آن گونه كه جناب عالى از اخبار و روايات برداشت داريد، تمدن جديد بكلى بايد از بين برود و مردم كوخنشين بوده و يا براى هميشه در صحراها زندگى نمايند.
و اما راجع به دو سوال، يكى بازى با شطرنج در صورتى كه از آلت قمار بودن بكلى خارج شده باشد، بايد عرض كنم كه شما مراجعه كنيد به كتاب جامع المدارك مرحوم آيتالله آقاى حاج سيد احمد خونسارى كه بازى با شطرنج را بدون رهن جايز مىداند و در تمام ادله خدشه مىكند، در صورتى كه مقام احتياط و تقواى ايشان و نيز مقام علميت و دقت نظرشان معلوم است. اما اين كه نوشتهايد از كجا سائل به دست آورده كه شطرنج بكلى آلت قمار نيست، اين از شما عجيب است، چون سوالها و جوابها فرض است و بنابراين آنچه را من جواب دادهام در فرض مذكور است كه اشكالى متوجه نيست و در صورت عدم احراز بايد بازى نكنند. و عجيبتر آن كه نوشتهايد چرا به جاى قصد حرام نباشد، قصد حلال نوشته شده؟ گويى عمل شخص متوجه و قاصد بدون قصد هم مىشود، در اين صورت قصد حلال مساوق است با نبودن قصد حرام.
و اما در قضيه خريد و فروش آلات مشتركه براى مقصد حلال، اشتباه بزرگى كردهايد كه گمان كردهايد خريد و فروش براى منفعت حلال، يعنى استفاده حرام كردن و اين بر خلاف آنچه نوشته شده است
صحيفه نور ج 21 صفحه 35
مىباشد. البته در اين زمينهها مسايل زيادى است كه حال و وقت من اجازه تعقيب آنها را ندارد. از جناب عالى كه فرد تحصيلكرده و زحمت كشيدهاى مىباشيد، توقع نبود كه اين گونه برداشت كرده و آن را به اسلام نسبت دهيد. شما خود مىدانيد كه من به شما علاقه داشته و شما را مفيد مىدانم، ولى شما را نصيحت پدرانه مىكنم كه سعى كنيد تنها خدا را در نظر بگيريد و تحت تاثير مقدس نماها و آخوندهاى بى سواد واقع نشويد، چرا كه اگر بنا است با اعلام و نشر حكم خدا به مقام و موقعيتمان نزد مقدس نماهاى احمق و آخوندهاى بى سواد صدمهاى بخورد، بگذاريد هر چه بيشتر بخورد. از خداوند متعال توفيق جناب عالى را در خدمت به اسلام و مسلمين چون گذشته خواهانم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 32
تاريخ 1/7/67
پيام امام خمينى در تجليل از خانوادههاى معظم شهدا و ايثارگران
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا! همه چيز تويى و غير از تو همه هيچ. خداوندا! تو عزيزى و غير از تو همه ذليل. خداوندا! تو غنىاى و غير از تو همه فقير.
هفته جنگ امسال حال و هواى ديگرى دارد و پس از سالها دفاع مقدس، يارى دين خدا صورت ديگرى به خود گرفته است. آمادگى جنگى ضرورت بيشترى يافته است و دشمنان خدا و خلق خدا آنى غافل نيستند و در كمين نشستهاند تا آنچه را خدايى است نابود كنند.
خانوادههاى شهدا تا هميشه تاريخ، اين مشعلداران راه اوليا، افتخار روشنايى طرق الى الله را به عهده گرفتهاند. مجروحين و معلولين، خود چراغ هدايتى شدهاند كه در گوشه گوشه اين مرز و بوم به دين باوران، راه رسيدن به سعادت آخرت را نشان مىدهند، راه رسيدن به خداى كعبه را. اسرار در چنگال دژخيمان خود سرود آزادىاند و احرار جهان آنان را زمزمه مىكنند. مفقودين عزيز، محور درياى بيكران خداوندىاند و فقراى ذاتى دنياى دون در حسرت مقام والايشان در حيرتند. از شهدا كه نمىشود چيزى گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادى و صولشان عند ربهم يرزقون اند و از نفوس مطمئنهاى هستند كه مورد خطاب فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى پروردگارند. اين جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسيمش بر خود مىشكافد. والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 36
تاريخ 11/7/67
پاسخ به نامه رؤساى سه قوه و نخست وزير در مورد كسب تكليف براى بازسازى كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
بر هيچ يك از مردم و مسوولين پوشيده نيست كه دوام و قوام جمهورى اسلامى ايران بر پايه سياست نه شرقى و نه غربى استوار است و عدول از اين سياست، خيانت به اسلام و مسلمين و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال كشور و ملت قهرمان ايران خواهد بود.
جمهورى اسلامى ايران نبايد تحت هيچ شرايطى از اصول و آرمانهاى مقدس و الهى خود دست بردارد. انشاءالله مردم سلحشور ايران كينه و خشم انقلابى و مقدس خويش را در سينهها نگه داشته و شعلههاى ستم سوز آن را عليه شوروى جنايتكار و آمريكاى جهانخوار و اذناب آنان به كار خواهند گرفت تا به لطف خداوند بزرگ پرچم اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم بر بام همه عالم قد برافرازد و مستضعفان و پابرهنگان و صالحان، وارثان زمين گردند.
در مساله بازسازى و سازندگى من اطمينان دارم كه شخصيتهاى رده بالاى نظام و مسوولين محترم و نيز مردم وفادار و انقلابى كشورمان چون گذشته هرگز قبول نمىكنند كه نيل به اين هدف به قيمت وابستگى ايران اسلامى به شرق و يا غرب تمام شود. اخيراً دستهاى پنهان و آشكار غرب و شرق به منظور ايجاد شكاف و اختلاف ميان طرفداران انقلاب اسلامى به حيله جديدى متوسل شدهاند كه مسوولين عزيز و رده بالاى كشورمان و نيز شخصيت ها و چهرههايى از مجلس و دولت و روحانيون را به تفكر و گرايشات وابستگى و همچنين عدول از مواضع گذشته و نهايتا به شرق گرايى يا غرب گرايى متهم نمايند و موذيانه با طرح مسائلى از اين قبيل كه فلان شخصيت نظام جمهورى اسلامى راست گرا و يا ميانهرو و يا سازشكار و غرب گراست و يا فلان مسوول تندرو و انقلابى شده است كه نتيجتاً اعتماد مردم را به دستاندركاران نظام سلب نمايند كه به يارى خداوند و با رشد و آگاهى مردم بازار اين گونه القائات در اين مملكت كساد و مشتريان آن اندك بودهاند و بر مردم ثابت است كسانى كه سالها و بارها چه قبل و چه بعد از انقلاب امتحان خود را در تعهد به اسلام و انقلاب دادهاند و در اين راه به پاى چوبههاى دار رفته و زندانها كشيده و ترور گشتهاند و سلامت خود را از دست دادهاند و تحت شكنجههاى شاه براى استقلال و آزادى مبارزه كردهاند، يقيناً دلشان به حال انقلاب و ثمرات آن نه تنها كمتر از ديگران نسوخته كه بيشتر مىسوزد و مسير ارزشى و الهى و پركرامت خويش را به هيچ وجه عوض نمىكنند.
صحيفه نور ج 21 صفحه 37
و من از باب وظيفه به مردم و فرزندان پرشور انقلابىام مىگويم كه مبادا بدون در نظر گرفتن محذورات سياسى و شرايط بسيار پيچيده و حساس كشور به طرح سوالها و اشكالاتى رو آوريد كه بازگو كردن و تحليل واقعى قضايا توسط مسوولين دلسوز نظام باعث كشف اسرار مملكت شده و براى نظام مساله آفرين گردد و نه تنها گرهاى را باز نكند كه بر مشكلات نيز بيفزايد.
من سياست داخلى و خارجى كشور را به دقت ملاحظه مىكنم و تا زندهام نخواهم گذاشت مسير سياست واقعى ما عوض شود و مسوولين نيز چيزى غير از اين نمىخواهند و انتظارى غير از اين از آنان نمىرود. من به بعضى از مسوولين هشدار مىدهم كه به شدت بايد مراقب بود كه خداى نكرده آب به آسياب دشمنان نريزيم و آنان را با اقوال و جبههگيرىهايمان شادمان نگردانيم. به مسوولين و دستاندركاران در هر رده نيز مىگويم كه شرعاً بر همه شما واجب است كه همت كنيد تا آخرين رگ و ريشههاى وابستگى اين كشور به بيگانگان را در هر زمينهاى قطع نماييد كه انشاءالله خواهيد كرد و اگر مصلحت نظام و اسلام سكوت است، دردمندانه سكوت كنيد كه اجر سكوت براى پيشبرد اهداف نظام و اسلام به مراتب بيشتر از دفاع از اتهام وابستگى است.
همان گونه كه قبلاً گفتهام سياست بازسازى و تشخيص و تعيين اولويت در امر بازسازى مراكز آسيب ديده كشور به عهده سران محترم و متعهد سه قوه و آقاى نخست وزير است ولى بايد توجه داشت كه با در نظر گرفتن حجم عظيم كار و ضرورت تسريع در تعيين خط مشى بازسازى و سازندگى، حتماً از نظرات كارشناسان و صاحب نظران خصوصاً هيات دولت و وزرا و كميسيونهاى مربوطه مجلس شوراى اسلامى كه چهرههاى دلسوز و متعهد و مطلع در آنها فراوانند و نيز از مسوولين هر امرى استفاده نمايند چرا كه آنان نيز به خوبى دريافتهاند كه بازسازى و سازندگى جز از طريق تعاون و همفكرى ميسر نيست. و اين كشور متعلق به اسلام و همه ملت ايران است و همان گونه كه در جنگ همه در كنار هم بودند، در صلح و سازندگى هم بايد در كنار يكديگر باشند كه انشاءالله مراكز علمى و دانشگاهى نيز در اين مساله بزرگ سهيم خواهند بود.
لازم به تذكر است كه وزير و يا مسوول مربوطه نيز در تصميم گيرى نهايى سران و نخست وزير صاحب راى مىباشند.
اما نكاتى كه در بازسازى و سازندگى توجه به آن ضرورى است:
1 - با اين كه اطمينان داريم كه خانوادههاى معظم شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين هيچ گاه راضى نشده و نمىشوند كه در برابر ايثار عزيزانشان كه فقط به خاطر خدا و رسيدن به كمال بوده است سخن از رفاه و ماديات به ميان آيد و همت آنان بلندتر از اين مقولههاست، ولى بر دستاندركاران نظام است كه همه ذوق و استعداد و توان خود را در هر چه بهتر رسيدن به امور معنوى و مادى و ارزشى و فرهنگى اين يادگاران هدايت و نور به كار گيرند و از خدمت بى شائبه و بى منت به آنان دريغ نكنند كه هر چه انقلاب اسلامى ايران دارد از بركت مجاهدت شهدا و ايثارگران است. من مىدانم كه بسيارى از خانوادههاى عزيز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودين به خاطر مناعت طبع و بزرگوارى و
صحيفه نور ج 21 صفحه 38
اخلاق كريمه خود در مصايب و مشكلات زندگى به مسوولين مراجعه نكردهاند و با مراجعهشان به حداقل بوده است. و همه نيز مىدانيم كه اكثريت اين قشر و رزمندگان عزيز اسلام از طبقات محروم كمدرآمد بودند و مرفهين كمتر دل براى انقلاب سوختند، ولى وظيفه ماست كه در حد توان و مقدورات قدرشناس زحمات آنان باشيم و من ميل ندارم كه اين قدرشناسى فقط در حد تعريف و تمجيد ظاهرى خلاصه شود بلكه بايد در همه نوع امتيازات اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى به آنان بها داده شود و ضرورتى نمىبينيم كه به اين عزيزان سفارش و نصيحت كنم و رسالت بزرگ حفظ امانت خونهاى مقدس شهيدان را بازگو نمايم كه بحمدالله تا به حال خانوادههاى شهدا و اسرا و مفقودين و جانبازان خود حافظ و نگهبان ارزش شهادت و ايثار بودهاند و بعد از اين نيز به يارى خدا پاسدار آن خواهند بود.
2 - با قبول و اجراى صلح كسى تصور نكند كه ما از تقويت بنيه دفاعى و نظامى كشور و توسعه و گسترش صنايع تسليحاتى بى نياز شدهايم، بلكه توسعه و تكامل صنايع و ابزار مربوط به قدرت دفاعى كشور از اهداف اصولى و اوليه بازسازى است و ما با توجه به ماهيت انقلابمان در هر زمان و هر ساعت احتمال تجاوز را مجدداً از سوى ابرقدرتها و نوكرانشان بايد جدى بگيريم.
3 - توجه به بازسازى مراكز صنعتى نبايد كوچكترين خللى بر ضرورت رسيدن به امر خودكفايى كشاورزى وارد آورد، بلكه اولويت و تقدم اين امر بايد محفوظ بماند و مسوولين بيشتر از گذشته خود را مكلف به اجراى آن سازند و در امر احياى اراضى و مهار آبها و ايجاد سدها و تشويق كشاورزان و دامداران و استفادهء هر چه بيشتر از نعمتهاى بيكران الهى در طبيعت تلاش نمايند كه مطمئناً خودكفايى در كشاورزى مقدمهاى است براى استقلال و خودكفايى در زمينههاى ديگر.
4 - مهمترين عامل در كسب خودكفايى و بازسازى توسعه مراكز علمى و تحقيقات و تمركز و هدايت امكانات و تشويق كامل و همه جانبه مخترعين و مكتشفين و نيروهاى متعهد و متخصصى است كه شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاك نگرش انحصارى علم به غرب و شرق درآمده و نشان دادهاند كه مىتوانند كشور را روى پاى خود نگه دارند. انشاءالله اين استعدادها در پيچ و خم كوچههاى ادارهها خسته و ناتوان نشوند.
5 - برنامهريزى در جهت رفاه متناسب با وضع عامه مردم توام با حفظ شعاير و ارزشهاى كامل اسلامى و پرهيز از تنگ نظرىها و افراط گرايىها و نيز مبارزه با فرهنگ مصرفى كه بزرگترين آفت يك جامعه انقلابى است و تشويق به توليدات داخلى و برنامهريزى در جهت توسعه صادرات و گسترش مبادى صدور كالا و خروج از تكيه به صادرات نفت و نيز آزادى واردات و صادرات و به طور كلى تجارت بر اساس قانون و با نظارت دولت در نوع و قيمت.
6 - رعايت اصول ايمنى و حفاظتى مراكز و صنايع و ايجاد پناهگاههاى جمعى براى مردم و كارگران كه اين اختصاص به زمان جنگ ندارد بلكه طريقه احتياط در هر شرايط است.
7 - استفاده از نيروهاى عظيم مردمى در بازسازى و سازندگى و بها دادن به مؤمنين انقلاب
صحيفه نور ج 21 صفحه 39
خصوصاً جبهه رفتهها و توسعه حضور مردم در كشاورزى و صنعت و تجارت و بازسازى شهرهاى تخريب شده و شكستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمكن و مرفه و بسط آن به تودههاى مردم و جامعه.
8 - حفظ و نگهدارى تركيب يك يا چند شهر خراب شده در جنگ به منظور ترسيم علنى تجاوز دشمنان عليه انقلاب و كشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانه ملت كه آيندگان فقط به اسناد و نوشتهها بسنده نكنند. البته اين كار با رضايت كامل صاحبان املاك و با ايجاد شهرهاى مجاور بايد انجام شود.
9 - تاكيد بر حفظ ارزشها و شؤون اخلاقى و اجتماعى و نيز سالمسازى اجتماعات كه گروهى از خدا بى خبر و فرصت طلب تصور نكنند كه مردم در برابر نيات پليد آنان بىتفاوتند.
انشاءالله خداوند همه را از شر نفس اماره و شر دشمنان محافظت فرمايد و به همه شرح صدر و تدبير در امور و اخلاص در عمل و ايثار در خدمت به خلق مرحمت كند. احمد به صورت آزاد بهتر مىتواند به اسلام و مردم كشور خدمت نمايد و تنها در جلسات شركت مىكند تا گزارش مسايل سريعتر به اين جانب برسد.
والسلام على من اتبع الهدى
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 41
تاريخ 12/7/67
پاسخ به نامه دوم حجت الاسلام والمسلمين قديرى
جناب حجتالاسلام آقاى قديرى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام و دعاى خير و آرزوى موفقيت براى شما در پياده كردن احكام اسلام. نامه اول شما و جواب من در حال و هواى مدرسه و درس و بحث بود و الا من شما را مجتهد و صاحب نظر در فقه مىدانم و هميشه از خدا خواستهام كه شما جوانان بتوانيد معضلات كشور در زمينههاى مختلف را حل كنيد.
من شما را يكى از دوستان قديمى و خوب خود مىدانم و زحمات شما را در درس بحث و كمكهاى شما را در تمام زمينهها فراموش نمىكنم. ما بايد سعى كنيم تا حصارهاى جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله برسيم و امروز غريبترين چيزها در دنيا همين اسلام است و نجات آن قربانى مىخواهد و دعا كنيد من نيز يكى از قربانىهاى آن گردم. خداوند جناب عالى را تأييد فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 42
تاريخ 6/8/67
پيام تسليت به مناسبت رحلت آيت الله سيد روح الله خاتمى
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
اسلام و ايران يكى از پرفروغترين چهرههاى تقوا و خلوص و ايمان خود را از دست داد. برادر عزيزم خاتمى زنده دل، چهره تابناك مبارزات خستگى ناپذير روحانيت روشن ضمير در دهههاى اخير اين مرز و بوم بود. او روشنفكرى متدين و مجتهدى بزرگوار و از خوبان امينى بود كه اگر نتوان گفت بى نظير، مسلماً كم نظير بود.
او با گوشت و پوست خود مبارزه را مىفهميد و سختىهاى آن را چون شربتى گوارا مىنوشيد. او يار و پناه محرومان بود. او يك عمر با تحجر و واپسگرايى جنگيد و يكى از طرفداران بى بديل اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم در عصر فريب و خودپرستى بود. او پاك زيست و پاك مرد و پاك در جوار رحمت رباش آرميد. اين ضايعه دردناك را به مردم ايران خصوصاً به اهالى متدين استان يزد و به خانواده مكرمش و فرزندان متدينش و فرزند فاضل، باتقوا و متعهدمان جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيد محمد خاتمى وزير محترم ارشاد اسلامى تسليت عرض مىنمايم. خداوند او را غريق رحمت خويش گرداند.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 46
تاريخ 10/8/67
رهنمودهاى امام خمينى مبنى بر تحكيم برادرى در پاسخ به نامه حجت الاسلام حاج شيخ محمد على انصارى دربارهى اختلاف نظرهاى موجود فيمابين دو جريان عقيدتى - سياسى وفادار به انقلاب و اسلام
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على انصارى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
نامه شما را مطالعه كردم، مسالهاى را طرح كردهايد كه پاسخ به آن كمى طولانى مىگردد ولى از آن جا كه من به شما علاقهمندم، شما را مردى متدين و دانا البته كمى احساساتى مىدانم و از محبتهاى بى دريغت نسبت به من هميشه ممنونم. به عنوان نصيحت به شما و امثال شما كه تعدادشان هم كم نيست مسائلى را تذكر مىدهم:
كتابهاى فقهاء بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سليقهها و برداشتها در زمينههاى مختلف نظامى، فرهنگى و سياسى و اقتصادى و عبادى، تا آن جا كه در مسائلى كه ادعاى اجماع شده است قول و يا اقوال مخالف وجود دارد و حتى در مسائل اجماعى هم ممكن است قول خلاف پيدا شود، از اختلاف اخبارىها و اصولىها بگذريم. از آن جا كه در گذشته اين اختلافات در محيط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در كتابهاى علمى آن هم عربى ضبط مىگرديد، قهراً تودههاى مردم از آن بى خبر بودند و اگر با خبر هم مىشدند، تعقيب اين مسائل برايشان جاذبهاى نداشت. حال آيا مىتوان تصور نمود كه چون فقها با يكديگر اختلاف نظر داشتهاند نعوذبالله خلاف حق و خلاف دين خدا عمل كردهاند؟ هرگز. اما امروز با كمال خوشحالى به مناسبت انقلاب اسلامى حرفهاى فقها و صاحب نظران به راديو و تلويزيون و روزنامهها كشيده شده است، چرا كه نياز عملى به اين بحثها و مسائل است. مثلاً در مساله مالكيت و محدوده آن، در مساله زمين و تقسيمبندى آن، در انفال و ثروتهاى عمومى، در مسائل پيچيده پول و ارز و بانكدارى، در ماليات، در تجارت داخلى و خارجى، در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و ديات، در قوانين مدنى، در مسائل فرهنگى و برخورد با هنر به معناى اعم. چون عكاسى، نقاشى، مجسمهسازى، موسيقى، تئاتر، سينما، خوشنويسى و غيره، در حفظ محيط زيست و سالمسازى طبيعت و جلوگيرى از قطع درختها حتى در منازل و املاك اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگيرى از مواليد در صورت ضرورت و يا تعيين فواصل در مواليد، در حل معضلات طبى همچون پيوند اعضاى بدن انسان و غير به انسانهاى ديگر، در مساله معادن زيرزمينى و روزمينى و ملى، تغيير موضوعات حرام و حلال و توسيع و تضييق (1)بعضى از احكام در
صحيفه نور ج 21 صفحه 47
ازمنه و امكنه مختلف، در مسائل حقوقى و حقوق بينالمللى و تطبيق آن با احكام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامى و نقش تخريبى آن در جوامع فاسد و غيراسلامى، حدود آزادى فردى و اجتماعى، برخورد با كفر و شرك و التقاط و بلوك تابع كفر و شرك، چگونگى انجام فرايض در سير هوايى و فضايى و حركت بر خلاف جهت حركت زمين يا موافق آن با سرعتى بيش از سرعت آن و يا در صعود مستقيم و خنثى كردن جاذبه زمين و مهمتر از همه اينها، ترسيم و تعيين حاكميت ولايت فقيه در حكومت و جامعه كه همه اينها گوشهاى از هزاران مساله مورد ابتلاى مردم و حكومت است كه فقهاى بزرگ در مورد آنها بحث كردهاند و نظراتشان با يكديگر مختلف است و اگر بعضى از مسائل در زمانهاى گذشته مطرح نبوده است و يا موضوع نداشته است، فقها امروز بايد براى آن فكرى بنمايند.
لذا در حكومت اسلامى هميشه بايد باب اجتهاد باز باشد و طبيعت انقلاب و نظام همواره اقتضا مىكند كه نظرات اجتهادى فقهى در زمينههاى مختلف ولو مخالف با يكديگر آزادانه عرضه شود و كسى توان و حق جلوگيرى از آن را ندارد ولى مهم شناخت درست حكومت و جامعه است كه بر اساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامهريزى كند كه وحدت رويه و عمل ضرورى است و همين جا است كه اجتهاد مصطلح در حوزهها كافى نمىباشد بلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور كلى در زمينه اجتماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم گيرى باشد، اين فرد در مسايل اجتماعى و حكومتى مجتهد نيست و نمىتواند زمام جامعه را به دست گيرد. اما شما بايد توجه داشته باشيد تا زمانى كه اختلاف و موضع گيرىها در حريم مسائل مذكور است، ترديدى متوجه انقلاب نيست. اختلاف اگر زيربنايى و اصولى شد، موجب سستى نظام مىشود و اين مساله روشن است كه بين افراد و جناحهاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سياسى است ولو اين كه شكل عقيدتى به آن داده شود، چرا كه همه در اصول با هم مشتركند و به همين خاطر است كه من آنان رامىنمايم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براى كشور و مردم مىسوزد و هر كدام براى رشد اسلام و خدمت به مسلمين طرح و نظرى دارند كه به عقيده خود موجب رستگارى است. اكثريت قاطع هر دو جريان مىخواهند كشورشان مستقل باشد، هر دو مىخواهند سيطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خيابان را از سر مردم كم كنند، هر دو مىخواهند كارمندان شريف و كارگران و كشاورزان متدين و كسبه صادق بازار و خيابان زندگى پاك و سالمى داشته باشند، هر دو مىخواهند دزدى و ارتشاء در دستگاههاى دولتى و خصوصى نباشد، هر دو مىخواهند ايران اسلامى از نظر اقتصادى به صورتى رشد نمايد كه بازارهاى جهان را از آن خود كند، هر دو مىخواهند اوضاع فرهنگى و علمى ايران به گونهاى باشد كه دانشجويان و محققان از تمام جهان به سوى مراكز تربيتى و علمى
صحيفه نور ج 21 صفحه 48
و هنرى ايران هجوم آورند، هر دو مىخواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چيست؟ اختلاف بر سر اين است كه هر دو عقيدهشان است كه راه خود باعث رسيدن به اين همه است. ولى هر دو بايد كاملا متوجه باشند كه موضع گيرىها بايد به گونهاى باشد كه در عين حفظ اصول اسلام براى هميشه تاريخ، حافظ خشم و كينه انقلابى خود و مردم عليه سرمايهدارى غرب و در رأس آن آمريكاى جهانخوار و كمونيسم و سوسياليزم بينالملل و در رأس آن شوروى متجاوز باشند.
هر دو جريان بايد با تمام وجود تلاش كنند كه ذرهاى از سياست نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى عدول نشود كه اگر ذرهاى از آن عدول شود، آن را با شمشير عدالت اسلامى راست كنند. هر دو گروه بايد توجه كنند كه دشمنان بزرگ مشترك دارند كه به هيچ يك از آن دو جريان رحم نمىكنند. دو جريان با كمال دوستى مراقب امريكاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند. هر دو جريان بايد مردم را هوشيار كنند كه درست است كه امريكاى حيلهگر دشمن شماره يك آنها است ولى فرزندان عزيز آنان زير بمب و موشك شوروى شهيد گشتهاند. هر دو جريان از حيلهگرىهاى اين دو ديو استعمارگر غافل نشوند و بدانند كه امريكا و شوروى به خون اسلام و استقلالشان تشنهاند.
خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جريان بگويم گفتم، حال خود دانند. البته يك چيز مهم ديگر هم ممكن است موجب اختلاف گردد كه همه بايد از شر آن به خدا پناه ببريم كه آن حب نفس است كه اين ديگر اين جريان و آن جريان نمىشناسد. رئيس جمهور و رئيس مجلس و نخست وزير، وكيل، وزير و قاضى و شوراى عالى قضايى و شوراى نگهبان، سازمان تبليغات و دفتر تبليغات، نظامى و غيرنظامى، روحانى و غيرروحانى، دانشجو، غيردانشجو، زن و مرد نمىشناسد و تنها يك راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن رياضت است، بگذريم.
اگر آقايان از اين ديدگاه كه همه مىخواهند نظام و اسلام را پشتيبانى كنند به مسائل بنگرند، بسيارى از معضلات و حيرتها برطرف مىگردد ولى اين بدان معنا نيست كه همه افراد تابع محض يك جريان باشند. با اين ديد گفتهام كه انتقاد سازنده معنايش مخالفت نبوده و تشكل جديد مفهومش اختلاف نيست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مىشود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدايت دو جريان مىشود. هيچ كس نبايد خود را مطلق و مبراى از انتقاد ببيند. البته انتقاد غير از برخورد خطى و جريانى است. اگر در اين نظام كسى يا گروهى خداى ناكرده بى جهت در فكر حذف يا تخريب ديگران برآيد و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پيش از آن كه به رقيب يا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد كرده است. در هر حال يكى از كارهايى كه يقيناً رضايت خداوند متعال در آن است، تاليف قلوب و تلاش جهت زدودن كدورتها و نزديك ساختن مواضع خدمت به يكديگر است. بايد از واسطههايى كه فقط كارشان القاء بدبينى نسبت به جناح مقابل است، پرهيز نمود. شما آن قدر دشمنان مشترك داريد كه بايد با همه توان در برابر آنان بايستيد، لكن اگر ديديد كسى از اصول تخطى مىكند، در برابرش قاطعانه بايستيد. البته مىدانيد كه
صحيفه نور ج 21 صفحه 49
دولت و مجلس و گردانندگان بالاى نظام هرگز اصول و داربستها را نشكستهاند و از آن عدول نكردهاند. براى من روشن است كه در نهاد هر دو جريان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افكار و انديشههاى سازنده مسير رقابتها را از آلودگى و انحراف و افراط و تفريط بايد پاك نمود. من باز سفارش مىكنم كشور ما در مرحله بازسازى و سازندگى به تفكر و به وحدت و برادرى نياز دارد. خداوند به همه كسانى كه دلشان براى احياى اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم و نابودى اسلام امريكايى مىطپد، توفيق عنايت فرمايد و شما و همه را در كنف عنايت و حمايت خويش محافظت فرمايد و انشاءالله از انصار اسلام و محرومين باشيد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 50
تاريخ 13/8/67
انتصاب حجت الاسلام حاج شيخ محمد على صدوقى به سمت نماينده امام و امام جمعه يزد
جناب مستطاب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد على صدوقى دامت افاضاته
بسم الله الرحمن الرحيم
با تاثر عميق از ارتحال عالم بزرگوار مرحوم حجتالاسلام والمسلمين آقاى خاتمى رضوان الله تعالى عليه جناب عالى را كه فرزند سومين شهيد محراب، مرد علم و عمل، صدوقى عزيز رحمهالله عليه مىباشيد و خود فردى با كفايت، متدين و مدبر هستيد، به سمت نماينده خويش و امام جمعه يزد منصوب مىنمايم و با شناختى كه از شما دارم انشاءالله در رفع نيازمندىها و مشكلات آن ديار موفق خواهيد بود و مردم شريف و متدين يزد را به وظايف اسلامىشان آشنا نموده و چون گذشته به آنان در زمينههاى مختلف خدمت خواهيد كرد. اميدوارم اهالى يزد عموماً و روحانيون و علماى اعلام آن استان و نهادهاى انقلابى همكارىهاى لازم را در برگزارى هر چه باشكوهتر اين فريضه وحدتآفرين و دشمن شكن انجام دهند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
روحالله الموسوى الخمينى
صحيفه نور ج 21 صفحه 51
پاسخ به نامه يك اسير در بند رژيم عراق
بسمه تعالى
فرزند بسيار عزيزم! از نامه دلسوزانه شما بسيار متاثر گرديدم، من ناراحتى شما عزيزان در بند را احساس مىكنم، شما هم ناراحتى پدرتان را كه فرزندان عزيزش دور از وطن هستند، احساس كنيد.
عزيزان من سيد و مولاى همه ما حضرت موسى بن جعفر بيش از همه شماها و ماها در رنج و گوشه زندان به سر بردند براى اسلام عزيز. شما صبر كنيد خداوند فرج را ان شاءالله تعالى نزديك مىنمايد و پدر پير شما را با ديدن شما شاد مىفرمايد. به همه عزيزان در بند سلام مرا برسانيد. من از دعاى خير فراموشتان نمىكنم. خداحافظ شما باشد. پدرپيرت (خ)
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 52
تاريخ 2/9/67
پيام امام خمينى در آستانه ى سالگرد بسيج مستضعفين
بسم الله الرحمن الرحيم
تشكيل بسيج در نظام جمهورى اسلامى ايران يقيناً از بركات و الطاف جليه خداوند تعالى بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامى ايران ارزانى شد.
در حوادث گوناگون پس از پيروزى انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاى فراوانى كه با ايثار و خلوص و فداكارى و شهادت طلبى، كشور و انقلاب را بيمه كردند. ولى حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملى از ايثار و خلوص و فداكارى و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم، چه كسى سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهند بود! بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمرى است كه شكوفههاى آن بوى بهار وصل و طراوات يقين حديث عشق مىدهد. بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامى است كه پيروانش بر گلدستههاى رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سر دادهاند. بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامى است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامى و بى نشانى گرفتهاند. بسيج لشكر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را كه همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نمودهاند.
من همواره به خلوص و صفاى بسيجيان غبطه مىخورم و از خدا مىخواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه در اين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجىام. من مجدداً به همه ملت بزرگوار ايران و مسوولين عرض مىكنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترين سادهانديشى اين است كه تصور كنيم جهانخواران خصوصاً آمريكا و شوروى از ما و اسلام عزيز دست برداشتهاند لحظهاى نبايد از كيد دشمنان غافل بمانيم، در نهاد و سرشت آمريكا و شوروى كينه و دشمنى با اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - موج مىزند بايد براى شكستن، امواج طوفانها و فتنهها و جلوگيرى از سيل آفتها به سلاح پولادين صبر و ايمان مسلح شويم. ملتى كه در خط اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - و مخالف با استكبار و پول پرستى و تحجرگرايى و مقدس نمايى است، بايد همه افرادش بسيجى باشند و فنون نظامى و دفاعى لازم را بدانند، چرا كه در هنگامه خطر ملتى سربلند و جاويد است كه اكثريت آن آمادگى لازم رزمى را داشته باشد.
خلاصه كلام، اگر بر كشورى نداى دلنشين تفكر بسيجى طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد و الا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم.
صحيفه نور ج 21 صفحه 53
بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد. امروز يكى از ضرورىترين تشكلها، بسيج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دينى و دانشجويان دانشگاهها بايد با تمام توان خود در مراكزشان از انقلاب و اسلام دفاع كنند، فرزندان بسيجىام در اين مراكز، پاسدار اصول تغيير ناپذير نه شرقى و نه غربى باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلى بيشتر به اتحاد و يگانگى احتياج دارند. فرزندان انقلاب به هيچ وجه نگذارند ايادى آمريكا و شوروى در آن دو محل حساس نفوذ كنند. تنها با بسيج است كه اين مهم انجام مىپذيرد. و مسائل اعتقادى بسيجيان به عهده اين دو پاسگاه علمى است. حوزه علميه و دانشگاه بايد چهارچوبهاى اصيل اسلام ناب محمدى را در اختيار تمامى اعضاء بسيج قرار دهند. بايد بسيجيان جهان اسلام در فكر ايجاد حكومت بزرگ اسلامى باشند و اين شدنى است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامى نيست، بايد هستههاى مقاومت را در تمامى جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد. شما در جنگ تحميلى نشان داديد كه با مديريت صحيح و خوب مىتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما بايد بدانيد كه كارتان به پايان نرسيده است، انقلاب اسلامى در جهان نيازمند فداكارىهاى شماست؟ مسؤولين تنها با پشتوانه شماست كه مىتوانند به تمامى تشنگان حقيقت و صداقت اثبات كنند كه بدون آمريكا و شوروى مىشود به زندگى مسالمتآميز توأم با صلح و آزادى رسيد. حضور شما در صحنهها موجب مىشود كه ريشه ضدانقلاب در تمامى ابعاد از بيخ و بن قطع گردد.
من دست يكايك شما پيشگامان رهايى را مىبوسم و مىدانم كه اگر مسؤولين نظام اسلامى از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهى خواهند سوخت. بار ديگر تاكيد مىكنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليونى، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانى را به دنبال خواهد داشت. من از تمامى بسيجيان خصوصاً از فرماندهان عزيز آن تشكر مىكنم و از دعاى خير براى اين فرزندان با وفاى اسلام غفلت نخواهم نمود. خداوند شهداى عزيز و گمنام بسيج را كه به نعمت همجوارى اهل بيت - عليهمالسلام - مغتنم و جانبازان عزيز را شفا و اسرا و مفقودين عزيز را سالماً به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوكت اين نهاد مقدس و مردمى كه پيروان اسلام عزيز و حضرت بقيهالله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفداء هستند بيفزايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 54
تاريخ: 2/9/67
انتصاب حجت الاسلام ابراهيم فاضل فردوسى به سمت نماينده امام و امام جمعه بوشهر
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ ابراهيم فاضل فردوسى دامت افاضاته با تشكر و قدردانى از زحمات چند ساله جناب حجتالاسلام آقاى مدنى دامت افاضاته كه اكنون ايشان به خاطر گرفتارىهاى شخصى از امامت جمعه بوشهر استعفا دادهاند، جناب عالى را به سمت امام جمعه بوشهر و نماينده خود در آن استان منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى نماز پرصلابت جمعه، مردم را به وظايف اسلامى و انقلابى خود آشنا ساخته و به وحدت و همبستگى در برابر دشمنان اسلام دعوت نماييد. اميد است با همكارى اهالى محترم و نهادها و مسؤولين جمهورى اسلامى در آن شهر بتوانيد هر چه باشكوهتر نماز جمعه را برگزار نماييد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 55
تاريخ: 3/9/67
انتصاب آقاى مير حسين موسوى به مسؤول ايجاد تشكيلات و رسيدگى به امور جانبازان
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير محترم ايده الله تعالى
از آن جا كه چندى قبل جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ مهدى كروبى طى نامهاى درخواست نمودند كه براى رسيدگى هر چه بيشتر و بهتر به امور جانبازان و خانوادههاى شهدا، اداره امور جانبازان انقلاب اسلامى و جنگ تحميلى به نهاد يا تشكيلات ديگرى سپرده شود، اين جانب ضمن تقدير و تشكر فراوان از ايشان و از كليه مسؤولين و دستاندركاران بنياد شهيد انقلاب اسلامى و مركز پزشكى بنياد، خصوصاً سركار خانم كروبى كه در شرايط جنگ كمال ايثار و فداكارى را نسبت به اين عزيزان نمودهاند، جناب عالى را مسؤول اداره كليه امور جانبازان عزيز نمودم كه با استفاده از همكارى و تجربيات بنياد شهيد انقلاب اسلامى و جانبازان و نيز اختصاص بهترين امكانات بنياد مستضعفان به ايجاد تشكيلات جديدى در اين امر مقدس و بزرگ همت گماريد. و اميد است با درايت و تقوا و تعهدى كه در شما سراغ دارم به تمامىامور اين حماسهسازان و شهيدان زنده انقلاب رسيدگى كامل گردد. و بنياد شهيد انقلاب اسلامى نيز همچون گذشته با فراغت و امكانات بيشتر امور خانوادههاى معظم شهدا و مفقودين و اسرا را دنبال نمايد.
از آن جا كه ممكن است اين روزها افرادى بخواهند نسبت به دولت خدمتگزار شبهات و القائاتى در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بى شائبه و طاقتفرساى شما را خصوصاً در مسأله جنگ خدشهدار نمايند، لازم است كه اين نكته را تذكر دهم كه من همچون گذشته شما را فردى لايق و دلسوز براى انقلاب اسلامى مىدانم و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهيز سپاهيان اسلام فراموش نمىكنم و الان نيز شما را تاييد و حمايت مىكنم.
از آن جا كه سران كشور و هيات مشورتى بازسازى كشور در چند روز آينده اصول و سياست بازسازى را به دولت ابلاغ مىنمايند، جناب عالى و اعضاى محترم هيات دولت بايد با قدرت و قاطعيت و با استقلال كامل به امر بازسازى كشور و ترميم خرابىها پرداخته و رسيدگى به محرومين را در صدر برنامههاى خود قرار دهيد و مردم عزيز و شريف ايران نيز كه همه چيز خود را در طبق اخلاص و بندگى خدا نهادهاند، توجه دارند كه تا رسيدن به استقلال واقعى راه طولانى پيش رو دارند و همه مىدانند كه با توجه به حجم عظيم خرابىها نبايد انتظار اصلاح و بازسازى سريع امور را داشت.
صحيفه نور ج 21 صفحه 56
ما هنوز در آغاز راه هستيم و سالها وقت لازم است كه با همت و تلاش همه دستاندركاران و مردم عزيز، ميهن اسلامىمان بازسازى شود و مشكلات برطرف گردد. چه بسا افراد مغرض و مخالف با انقلاب كه از هيچ راهى نتوانستهاند به اسلام و انقلاب لطمه وارد نمايند، امروز در قالب شعارها و بالا بردن سطح توقعات در مردم، بخواهند به هدفهاى شوم خود نايل شوند و با انگشت نهادن روى مشكلاتى كه نتيجه تحميل چندين ساله جنگ بوده است، مردم را نسبت به مسؤولين بدبين كنند و اين طور تبليغ نمايند كه بعد از قبول قطعنامه و نبودن جنگ، چرا مشكلات حل نمىشود؟ بايد به اين افراد گفت مگر اين كار به سادگى امكان پذير است؟ مگر كشور ما از محاصرهها بيرون آمده است؟ مگر همه مراكز آسيب ديده برق و سوخت و كارخانجات را يك روزه مىتوان راهاندازى نمود كه ما بگوييم ديروز جنگ بود، عذرها موجه ولى امروز كه جنگ نيست چرا كمبود است؟ البته اين سخنها از باب تذكر به مؤمنين است و الا مردم وفادار و انقلابى كشورمان براى به دست آوردن استقلال واقعى و رسيدن به خودكفايى، خيلى بيش از اينها آماده صبر و فداكارى هستند. و من مطمئنم كه ملت عزيز ايران يك لحظه استقلال و عزت خود را با هزار سال زندگى در ناز و نعمت ولى وابسته به اجانب و بيگانگان معاوضه نمىكند.
در خاتمه بار ديگر از زحمات دلسوزانه و مخلصانه دوست خوبم جناب حجتالاسلام آقاى كروبى تشكر مىنمايم و اميدوارم تمامىافرادى كه در خدمت معلولين جنگ تحميلى بودهاند، با صميميت با آقاى نخست وزير همكارى نمايند.
خداوند بزرگ به همه مسؤولين و دولت خدمتگزار و مردم شريف ايران، توفيق صبر و ايثار در راه اسلام را عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 59
تاريخ: 14/9/67
پيام به سمينار مسؤولين و اعضاى شوراى مركزى جهاد سازندگى
بسم الله الرحمن الرحيم
زحمات بى وقفه جهاد، اين سنگرسازان بى سنگر در دفاع مقدسمان از جمله مسائلى است كه ترسيم آن در قالب الفاظ نمىگنجد، عشق جهاد در خدمت به اسلام و مردم، چشم دل عشاق خدمت به دين و مردم را روشن نموده است. شجاعت دليرمردان و شيرزنان جهادى مان در جهادمان عليه كفر و بيداد زبانزد خاص و عام است. وسعت دامنه گذشت و ايثار مردان و زنان جهاد، جنگ و صلح، بزرگ و كوچك، فقير و غنى اين مرز و بوم را فرا گرفته است. جهاد شمايل دنياى آزادى و استقلال در عرصه كار و تلاش و پيكار عليه فقر و تنگدستى و رذالت و ذلت است.
فرزندان عزيز جهادىام! به تنها چيزى كه بايد فكر كنيد به استوارى پايههاى اسلام ناب محمدى - صلى الله عليه و آله و سلم - است. اسلامى كه غرب و در رأس آن آمريكاى جهانخوار و شرق در رأس آن شوروى جنايتكار را به خاك مذلت خواهد نشاند. اسلامى كه پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومين و فقراى جهانند و دشمنان آن ملحدان و كافران و سرمايهداران و پول پرستانند. اسلامى كه طرفداران واقعى آن هميشه از مال و قدرت بى بهره بودهاند و دشمنان حقيقى آن زراندوزان حيلهگر و قدرت مداران بازيگر و مقدس نمايان بى هنرند.
شما عزيزان با خدمات شايسته خود در پشت جبههها، چون جبههها، دل امام زمان - روحى له الفداء - را شاد كردهايد. اميدوارم از سياست صحنههاى سخت نه شرقى نه غربى جمهورى اسلامى عبور كنيد كه اگر ايران را بر پايه استقلال واقعى پايهريزى نكنيم، هيچ كارى نكردهايم. چشم اميد من به شما سازندگان پرشور و نشاط اسلامىاست.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 61
تاريخ: 8/10/67
پيام به اعضاى مجمع تشخيص مصلحت
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات آقايان اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت دامت افاضاتهم با سلام و دعا و آرزوى موفقيت براى آن مجمع محترم از آن جا كه وضعيت جنگ به صورتى درآمده است كه هيچ مسألهاى آن چنان فوريتى ندارد كه بدون طرح در مجلس و نظارت شوراى محترم نگهبان، مستقيماً در آن مجمع طرح گردد، لازم ديدم نكاتى را متذكر شوم:
1 - آنچه تاكنون در مجمع تصويب شده است، مادام المصلحه به قوت خود باقى است.
2 - آنچه در دست تصويب است، اختيار آن با خود مجمع است كه در صورت صلاحديد تصويب مىنمايند.
3 - پس از آن، تنها در مواقعى كه بين مجلس و شوراى نگهبان اختلاف است، به همان صورتى كه در آئين نامه مصوب آن مجمع طرح شده بود عمل گردد.
البته ماده 5 به همان صورتى كه اصلاح كرده بودم - جلسه با 7 نفر رسميت پيدا مىكند - باقى باشد و ماده 10 بدين صورت اصلاح گردد: كلمه مجدداً حذف گردد و به جاى آن تنها يكبار گذارده شود.
تذكرى پدرانه به اعضاى عزيز شوراى نگهبان مىدهم كه خودشان قبل از اين گيرها، مصلحت نظام را در نظر بگيرند، چرا كه يكى از مسائل بسيار مهم در دنياى پرآشوب كنونى، نقش زمان و مكان در اجتهاد و نوع تصميمگيرىها است. حكومت، فلسفه عملى برخورد با شرك و كفر و معضلات داخلى و خارجى را تعيين مىكند. و اين بحثهاى طلبگى مدارس كه در چارچوب تئورىها است، نه تنها قابل حل نيست كه ما را به بن بستهايى مىكشاند كه منجر به نقض ظاهرى قانون اساسى مىگردد.
شما در عين اين كه بايد تمام توان خودتان را بگذاريد كه خلاف شرعى صورت نگيرد - و خدا آن روز را نياورد - بايد تمام سعى خودتان را بنماييد كه خداى ناكرده اسلام در پيچ و خمهاى اقتصادى، نظامى، اجتماعى و سياسى متهم به عدم قدرت اداره جهان نگردد. خداوند به همه اعضاى محترم مجمع تشخيص مصلحت توفيق دهد تا هر چه بهتر به اسلام خدمت كنيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 66
تاريخ: 11/10/67
پيام به گورباچف رهبر شوروى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى گورباچف صدر هيأت رئيسه اتحاد جماهير سوسياليستى شوروى با اميد خوشبختى و سعادت براى شما و ملت شوروى از آن جا كه پس از روى كار آمدن شما چنين احساس مىشود كه جناب عالى در تحليل حوادث سياسى جهان خصوصاً در رابطه با مسائل شوروى در دور جديدى از بازنگرى و تحول و برخورد قرار گرفتهايد و جسارت و گستاخى شما در برخورد با واقعيات جهان چه بسا منشاء تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلى حاكم بر جهان گردد، لازم ديدم نكاتى را يادآور شوم هر چند ممكن است حيطه تفكر و تصميمات جديد شما تنها روشى براى حل معضلات حزبى و در كنار آن حل پارهاى از مشكلات مردمتان باشد، ولى به همين اندازه هم شهامت تجديدنظر در مورد مكتبى كه ساليان سال فرزندان انقلابى جهان را در حصارهاى آهنين زندانى نموده بود، قابل ستايش است. و اگر به فراتر از اين مقدار فكر مىكنيد، اولين مسالهاى كه مطمئناً باعث موفقيت شما خواهد شد، اين است كه در سياست اسلاف خود داير بر خدازدايى و دين زدايى از جامعه كه تحقيقاً بزرگترين و بالاترين ضربه را بر پيكر مردم كشور شوروى وارد كرده است، تجديد نظر نماييد و بدانيد كه برخورد واقعى با قضاياى جهان جز از اين طريق ميسر نيست.
البته ممكن است از شيوههاى ناصحيح و عملكرد غلط قدرتمندان پيشين كمونيسم در زمينه اقتصاد، باغ سبز دنياى غرب رخ بنمايد ولى حقيقت جاى ديگرى است. شما اگر بخواهيد در اين مقطع تنها گرههاى كور اقتصادى سوسياليسم و كمونيسم را با پناه بردن به كانون سرمايهدارى غرب حل كنيد، نه تنها دردى از جامعه خويش را دوا نكردهايد كه ديگران بايد بيايند و اشتباهات شما را جبران كنند. چرا كه امروز اگر ماركسيسم در روشهاى اقتصادى و اجتماعى به بن بست رسيده است، دنياى غرب هم در همين مسايل - البته به شكل ديگر - و نيز در مسائل ديگر گرفتار حادثه است.
جناب آقاى گورباچف!
بايد به حقيقت رو آورد: مشكل اصلى كشور شما مساله مالكيت و اقتصاد و آزادى نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست، همان مشكلى كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلى شما مبارزه طولانى و بيهوده با خدا و مبدا هستى و آفرينش است.
صحيفه نور ج 21 صفحه 67
جناب آقاى گورباچف!
براى همه روشن است كه از اين پس كمونيسم را بايد در موزههاى تاريخ سياسى جهان جستجو كرد؛ چرا كه ماركسيسم جوابگوى هيچ نيازى از نيازهاى واقعى انسان نيست، چرا كه مكتبى است مادى و با ماديت نمىتوان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسىترين درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقاى گورباچف!
ممكن است شما اثباتاً در بعضى جهات به ماركسيسم پشت نكرده باشيد و از اين پس هم در مصاحبهها، اعتقاد كامل خودتان را به آن ابراز كنيد، ولى خود مىدانيد كه ثبوتاً اين گونه نيست. رهبر چين اولين ضربه را به كمونيسم زد و شما دومين و على الظاهر آخرين ضربه را بر پيكر آن نواختيد. امروز ديگر چيزى به نام كمونيسم در جهان نداريم، ولى از شما جداً مىخواهم كه در شكستن ديوارهاى خيالات ماركسيسم، گرفتار زندان غرب و شيطان بزرگ نشويد. اميدوارم افتخار واقعى اين مطلب را پيدا كنيد كه آخرين لايههاى پوسيده هفتاد سال كژى جهان كمونيسم را از چهره تاريخ و كشور خود بزداييد. امروز ديگر دولتهاى همسو با شما كه دلشان براى وطن و مردمشان مىطپد، هرگز حاضر نخواهند شد بيش از اين منابع زيرزمينى و روزمينى كشورشان را براى اثبات موفقيت كمونيسم - كه صداى شكستن استخوانهايش هم به گوش فرزندانشان رسيده است - مصرف كنند.
آقاى گورباچف!
وقتى از گلدستههاى مساجد بعضى از جمهورىهاى شما پس از هفتاد سال بانگ الله اكبر و شهادت به رسالت حضرت ختمى مرتبت - صلى الله عليه و آله و سلم - به گوش رسيد، تمامى طرفداران اسلام ناب محمدى (ص) را از شوق به گريه انداخت. لذا لازم دانستم اين موضوع را به شما گوشزد كنم كه بار ديگر به دو جهان بينى مادى و الهى بينديشيد. ماديون معيار شناخت در جهان بينى خويش را حس دانسته و چيزى را كه محسوس نباشد، از قلمرو علم بيرون مىدانند و هستى را همتاى ماده دانسته و چيزى را كه ماده ندارد، موجود نمىدانند. قهراً جهان غيب مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قيامت را يكسره افسانه مىدانند. در حالى كه معيار شناخت در جهان بينى الهى اعم از حس و عقل مىباشد و چيزى كه معقول باشد، داخل در قلمرو علم مىباشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستى اعم از غيب و شهادت است و چيزى كه ماده ندارد، مىتواند موجود باشد. و همان طور كه موجود مادى به مجرد استناد دارد، شناخت حسى نيز به شناخت عقلى متكى است.
قرآن مجيد اساس تفكر مادى را نقد مىكند و به آنان كه بر اين پندارند كه خدا نيست وگرنه ديده مىشد. لن نومن لك حتى نرى الله جهرة . مىفرمايد: لا تدركهالابصار و هو يدرك الابصار و هواللطيف الخبير . از قرآن عزيز و كريم و استدلالات آن در موارد وحى و نبوت و قيامت بگذريم كه از نظر شما اول بحث است. اصولاً ميل نداشتم شما را در پيچ و تاب مسائل فلاسفه بخصوص فلاسفه
صحيفه نور ج 21 صفحه 68
اسلامى بيندازم. فقط به يكى دو مثال ساده و فطرى و وجدانى كه سياسيون هم مىتوانند از آن بهرهاى ببرند، بسنده مىكنم: اين از بديهيات است كه ماده و جسم هر چه باشد از خود بى خبر است. يك مجسمه سنگى يا مجسمه مادى انسان، هر طرف آن از طرف ديگرش محجوب است، در صورتى كه به عيان مىبينيم كه انسان و حيوان از همه اطراف خود آگاه است. مىداند كجاست، در محيطش چه مىگذرد، در جهان چه غوغايى است. پس در حيوان و انسان چيز ديگرى است كه فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمىميرد و باقى است. انسان در فطرت خود هر كمالى را به طور مطلق مىخواهد و شما خوب مىدانيد كه انسان مىخواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هيچ قدرتى كه ناقص است، دل نبسته است. اگر عالم را در اختيار داشته باشد و گفته شود جهان ديگرى هم هست، قطرتاً مايل است آن جهان را هم در اختيار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم ديگرى هم هست، فطرتاً مايل است آن علوم را هم بياموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق بايد باشد تا آدمى دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است كه همه به آن متوجهيم گرچه خود ندانيم. انسان مىخواهد به حق مطلق برسد تا فانى در خدا شود. اصولاً اشتياق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانه وجود جهان جاويد و مصون از مرگ است.
اگر جناب عالى ميل داشته باشيد در اين زمينهها تحقيق كنيد، مىتوانيد دستور دهيد كه صاحبان اين گونه علوم علاوه بر كتب فلاسفه غرب، در اين زمينه به نوشتههاى فارابى و بوعلى سينا - رحمةالله عليهما - در حكمت مشاء مراجعه كنند تا روشن شود كه قانون عليت و معلوليت كه هر گونه شناختى بر آن استوار است، معقول است نه محسوس، و ادراك معانى كلى و نيز قوانين كلى كه هرگونه استدلال بر آن تكيه دارد، معقول است نه محسوس، و نيز به كتابهاى سهروردى - رحمةالله عليه - در حكمت اشراق مراجعه نموده و براى جناب عالى شرح كنند كه جسم و هر موجود مادى ديگر به نور صرف كه منزه از حس مىباشد، نيازمند است و ادراك شهودى ذات انسان از حقيقت خويش، مبرا از پديده حسى است. و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه صدرالمتالهين - رضوان الله تعالى عليه و حشرهالله مع النبيين و الصالحين - مراجعه نمايند تا معلوم گردد كه حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده و هر گونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد.
ديگر شما را خسته نمىكنم و از كتب عرفا و بخصوص محيى الدين بن عربى نام نمىبرم كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگمرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيف باريكتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.
جناب آقاى گورباچف!
اكنون بعد از ذكر اين مسائل و مقدمات از شما مىخواهم درباره اسلام به صورت جدى تحقيق و تفحص كنيد و اين نه به خاطر نياز اسلام و مسلمين به شما، كه به جهت ارزشهاى والا و جهان
صحيفه نور ج 21 صفحه 69
شمول اسلام است كه مىتواند وسيله راحتى و نجات همه ملتها باشد و گره مشكلات اساسى بشريت را بازگو نمايد. نگرش جدى به اسلام ممكن است شما را براى هميشه از مساله افغانستان و مسائلى از اين قبيل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان كشور خود دانسته و هميشه خود را در سرنوشت آنان شريك مىدانيم.
با آزادى نسبى مراسم مذهبى در بعضى از جمهورىهاى شوروى، نشان داديد كه ديگر اين گونه فكر نمىكنيد كه مذهب مخدر جامعه است. راستى مذهبى كه ايران را در مقابل ابرقدرتها چون كوه استوار كرده است، مخدر جامعه است؟! آيا مذهبى كه طالب اجراى عدالت در جهان و خواهان آزادى انسان از قيود مادى و معنوى است، مخدر جامعه است؟! آرى مذهبى كه وسيله شود تا سرمايههاى مادى و معنوى كشورهاى اسلامى و غير اسلامى در اختيار ابرقدرتها و قدرتها قرار گيرد و بر سر مردم فرياد كشد كه دين از سياست جداست، مخدر جامعه است. ولى اين ديگر مذهب واقعى نيست بلكه مذهبى است كه مردم ما آن را مذهب امريكايى مىنامند.
در خاتمه صريحاً اعلام مىكنم كه جمهورى اسلامى ايران به عنوان بزرگترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام به راحتى مىتواند خلا اعتقادى نظام شما را پر نمايد و در هر صورت كشور ما همچون گذشته به حسن همجوارى و روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مىشمارد.
والسلام على من اتبع الهدى
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 70
تاريخ: 20/10/67
پيام به كاركنان صنعت نفت و ديگر بحشهاى صنعتى و توليدى در مورد بازسازى كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت بزرگ و شريف ايران، در دوران مبارزه و پيروزى انقلاب و نيز از آغاز جنگ تاكنون، شاهد صداقت و تلاش و مجاهدات كارگران عزيز و مسؤولين محترم صنايع و كارخانجات خصوصاً عزيزان شركت و صنعت نفت بوده است، كه به حق در حساسترين شرايط، شايستهترين خدمات را به انقلاب و ميهن اسلامىنمودهاند. ارزش مبارزه آنان با رژيم طاغوتى شاه در اعتصاب و بستن شيرهاى نفت به روى بيگانگان و وارد كردن ضربه قاطع بر آنان فراموش نخواهد شد. اما مهمتر از آن اين كه در طول جنگ تحميلى على رغم احتمال خطرات فراوان و بمبارانهاى مكرر مراكز صنعتى و نفتى، مسؤولين و كارگران متعهد و دلسوز انقلاب با تكيه بر ايمان به خداى بزرگ و اعتماد به نفس هيچ گونه سستىاى به خود راه نداده و با ارادهاى محكم آبروى انقلاب را حفظ نموده و اسلام و ايران را سرافراز نمودهاند و در سختترين مواقع و شرايط، توليد و صادرات نفت را در بالاترين حد نياز حفظ و علاوه بر ترميم مراكز آسيب ديده در اعماق آبها و دل درياها و بستر زمينها و قلل كوهها، به توسعه اين صنعت مهم و اكتشاف ادامه دادند كه براى بسيارى از صاحب نظران امور شگفتآور است، چرا كه در اوج حملات بى وقفه دشمنان حتى يك روز هم توليد و صادرات نفت اين كشور قطع نگرديد، اين نيست جز عنايت پروردگار و توجه حضرت بقية الله - ارواحنا فداه - و عشقى كه در دل اين عزيزان، همانند عشق بسيجيان به دفاع مقدس نهفته است.
من موارد متعددى از تلاش و مجاهدات اين هنرمندان عاشق را در گزارشات و تصاوير ديدهام. اطمينان دارم كه اگر عشق به خدا و مكتب نبود، هيچگاه آنان حاضر نمىشدند در مراكز و كارخانجات و پالايشگاههايى كه محاط به انواع خطرها و مملو از مواد آتش زا بودهاند، به كار خود ادامه دهند. آفرين بر شما كارگران و كارفرمايان و متفكرينى كه آتش دنيا را به خاطر جلب رضايت حق بر خود خريدند.
من ضمن تشكر از گردانندگان صنايع كشور خصوصاً صنعت نفت و گاز، از همه آنان مىخواهم كه با تلاش خود به دنيا ثابت كنند كه مىتوانند با فكر و تلاش خود چرخهاى اقتصادى كشور را به حركت درآورند و انشاءالله آنها با مژده راهاندازى كامل صنايع نفت و گاز و پتروشيمى - در آيندهاى نه چندان دور - چشم و دل مردم ايران را روشن و شاد خواهند كرد. شما با تلاش در اين امر مقدس به
صحيفه نور ج 21 صفحه 71
جهانيان ثابت خواهيد كرد كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ، ما را به هيچ كشورى وابسته نخواهد كرد. ضد انقلاب داخل و خارج و استعمار چپ و راست در تمامىزمينهها تبليغ مىكنند كه فشارهاى اقتصادى پس از جنگ، كمر نظام نوپاى اسلامى را خواهد شكست؛ بايد آنها اين آرزو را به گور ببرند. مردمى كه در زير بمبارانها و در تمامى مصايب خود را براى يك مبارزه طولانى آماده كردهاند، هرگز حاضر نيستند كوچكترين نرمشى در مقابل جهان استكبار داشته باشند. اين از بديهيات است كه نارسايىهاى پس از جنگ به سرعت برطرف نمىشود و چند سالى وقت لازم است تا كمبودها برطرف شود. عزيزانى كه در كارخانههاى وابسته به صنايع سبك و سنگين و نفت و گاز و معادن و نيرو و پست و تلگراف و تلفن و راه و ترابرى و ساير مراكز كار مىكنند، خدا را در نظر بگيرند و گوش به تبليغات دشمنان ندهند و استوار و مقاوم در راهاندازى چرخهاى اقتصادى و صنعتى كشور كوشش نمايند.
امروز دنيا اعمال ما و شما را زير ذرهبين گذاشته است تا ببيند چكارهايم و چقدر توان مقابله با مشكلات را داريم. امروز پدر پير شما خمينى از تمامىشما كارگران و صنعتگران و متخصصان مىخواهد كه با تمام قدرت مواظب باشيد كه دوباره مردم ما گرفتار ابرقدرتها و قدرتها نشوند. مشكلات پس از جنگ يكى پس از ديگرى رخ مىنماياند و نظام نوپاى ما انشاءالله در مقابل آنها چون كوه ايستاده است و مردم عزيز زير فشار چرخهاى زندگى و اقتصادى همان گونه كه تا به حال براى خدا و دين او مقاومت كردهاند، بعد از اين نيز با تمام توان استقامت مىكنند، و الا همه زحمات اين ساليان پر درد و اضطراب و افتخار از بين خواهد رفت. هشيارى مردم در وضع فعلى يكى از عوامل پيروزى آنان بر باطل است و مردم تصور نكنند ايادى نفوذى استكبار و آمريكا دست از شيطنت برداشتهاند، در هر جا و در هر مقولهاى احتمال حضور و كارشكنى آنان هست. بايد با دقت مراقب بود كه نكند دستى در كار باشد كه تبليغ كند جنگ تمام شد و وضع كشور فرق نكرد. مگر آثار جنگ ظرف يكى دو سال تمام مىشود؟ من دست و بازوى همه كسانى كه بى ادعا و مخلصانه در صدد استقلال و خودكفايى كشورند، مىبوسم. باز سفارش مىكنم كه به خدا متكى باشيد و براى هميشه زير بار شرق و غرب نرويد. مردم بايد تصميم خود را بگيرند. يا رفاه و مصرف گرايى يا تحمل سختى و استقلال. و اين مسأله ممكن است چند سالى طول بكشد ولى مردم ما يقيناً دومين راه را كه استقلال و شرافت و كرامت است، انتخاب خواهند كرد.
ضرورتى به گوشزد كردن اهميت نفت در معادلات جهان و اقتصاد بينالملل و نيز نقش عظيم صنعت نفت و انرژى را در كشورها و سياستها نمىبينم. انشاءالله مسؤولين امر با توجه كافى و بصيرت و دقت از اين گنجها و ذخاير سيال خدادادى پاسدارى نمايند و در توسعه و استفاده هر چه بيشتر و بهتر آنها تلاش نمايند و در تأمين نيازهاى جامعه و پابرهنگان و اولويت دادن به مناطق محروم موفق باشند. خداوند تعالى اين روحيه مقدس سربازى و فداكارى را در كليه كارگران و كارمندان و متخصصان تا رسيدن به استقلال و خودكفايى كامل حفظ فرمايد. خداوند شهداى عزيزشان را غريق الطاف و عنايت خود فرمايد و به جانبازان شفا
صحيفه نور ج 21 صفحه 72
دهد و مفقودين و اسرا را به وطن و آغوش خانوادههاى عزيز خويش برگرداند.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 74
تاريخ: 25/10/67
نامه به آقاى سيد حميد روحانى در مورد تدوين تاريخ انقلاب اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى آسيد حميد روحانى (زيارتى) دامت افاضاته
با تشكر از زحمات جناب عالى در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامى و تلاش قابل تقديرتان در تدوين تاريخ انقلاب اسلامى، اميدوارم بتوانيد با دقت تاريخ حماسهآفرين و پرحادثه انقلاب اسلامى بى نظير مردم قهرمان ايران را بدان گونه كه هست ثبت نماييد.
شما به عنوان يك مورخ بايد توجه داشته باشيد كه عهدهدار چه كار عظيمى شدهايد. اكثر مورخين تاريخ را آن گونه كه مايلند و يا بدان گونه كه دستور گرفتهاند مىنويسند، نه آن گونه كه اتفاق افتاده است. از اول مىدانند كه كتابشان بنا است به چه نتيجهاى برسد و در آخر به همان نتيجه هم مىرسند.
از شما مىخواهم هر چه مىتوانيد سعى و تلاش نماييد تا هدف قيام مردم را مشخص نماييد، چرا كه هميشه مورخين اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود و يا اربابانشان ذبح مىكنند. امروز هم چون هميشه تاريخ انقلابها، عدهاى به نوشتن تاريخ پرافتخار انقلاب اسلامىايران مشغولند كه سر در آخور غرب و شرق دارند. تاريخ جهان پر است از تحسين و دشنام عدهاى خاص له و يا عليه عدهاى ديگر و يا واقعهاى در خور بحث. اگر شما مىتوانستيد تاريخ را مستند به صدا و فيلم حاوى مطالب گوناگون انقلاب از زبان تودههاى مردم رنجديده كنيد، كارى خوب و شايسته در تاريخ ايران نمودهايد. بايد پايههاى تاريخ انقلاب اسلامىما چون خود انقلاب بر دوش پابرهنگان مغضوب قدرتها و ابرقدرتها باشد.
شما بايد نشان دهيد كه چگونه مردم عليه ظلم و بيداد، تحجر و واپس گرايى قيام كردند و فكر اسلام ناب محمدى را جايگزين تفكر اسلام سلطنتى، اسلام سرمايهدارى، اسلام التقاط و در يك كلمه اسلام امريكايى كردند.
شما بايد نشان دهيد كه در جمود حوزههاى علميه آن زمان كه هر حركتى را متهم به حركت ماركسيستى و يا حركت انگليسى مىكردند، تنى چند از عالمان دينباور دست در دست مردم كوچه و بازار، مردم فقير و زجركشيده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پيروز بيرون آمدند.
شما بايد به روشنى ترسيم كنيد كه در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامى و مبارزه روحانيت
صحيفه نور ج 21 صفحه 75
اصيل در مرگآباد تحجر و مقدس مابى چه ظلمها بر عدهاى روحانى پاكباخته رفت، چه نالههاى دردمندانه كردند، چه خوندلها خوردند، متهم به جاسوسى و بى دينى شدند ولى با توكل بر خداى بزرگ كمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسيدند و خود را به طوفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ايمان و كفر، علم و خرافه، روشن فكرى و تحجرگرايى سرافراز ولى غرقه به خون ياران و رفيقان خويش پيروز شدند.
حرف بسيار است ولى حال نوشتن بيش از اين را ندارم. خداوند به شما كه مورد علاقه من هستيد و خود از ستم كشيدههاى اين انقلابيد، توفيق بندگى دهد تا بتوانيد با در نظر گرفتن او، جل و علا واقعيتها را براى نسل آينده ثبت كنيد من به شما دعا مىكنم و از واحد فرهنگى بنياد شهيد تشكر مىكنم كه به شما كمك مىكند تا انشاءالله بتوانيد كارتان را به پايان برسانيد.
والسلام
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 76
تاريخ: 9/11/67
نامه به مدير عامل صدا و سيما در ارتباط با پخش يك برنامه توهينآميز از راديو
بسمه تعالى
آقاى محمد هاشمى مدير عامل صدا و سيماى جمهورى اسلامى
با كمال تأسف و تأثر روز گذشته (روز شنبه 8 بهمن) از صداى جمهورى اسلامى مطلبى در مورد الگوى زن پخش گرديده است كه انسان شرم دارد بازگو نمايد. فردى كه اين مطلب را پخش كرده است تعزير و اخراج مىگردد و دستاندركاران آن تعزير خواهند شد. در صورتى كه ثابت شود قصد توهين در كار بوده است، بلاشك فرد توهين كننده محكوم به اعدام است. اگر بار ديگر از اين گونه قضايا تكرار گردد، موجب تنبيه و توبيخ و مجازات شديد و جدى مسؤولين بالاى صدا و سيما خواهد شد. البته در تمامى زمينهها قوه قضاييه اقدام مىنمايد.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 78
تاريخ: 9/11/67
نامه به رياست قوه قضاييه در مورد رسيدگى هر چه بيشتر و دقيقتر به امور قضايى و كمىها و كاستىها
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى رياست قوه قضاييه دامت افاضاته
با سلام و دعا براى شما و تمامى دستاندركاران قوه قضاييه و اميد موفقيت براى همه. شنيده مىشود كه مسائل و نصايح پدرانه پدر پيرتان موجب رنجش بعضى از دستاندركاران قضاء كشور شده است و آنان كه با فرهنگ حوزه سر و كار نداشتهاند، گمان بردهاند تلخى و شيرينى اين گونه بحثها و گوشزدها موجب شده است كه علاقه من به شما و ساير عزيزان شوراى عالى قضايى و دستاندركاران دستگاه قضاء كم شده است. اين گونه نيست، من شما را مردى صالح و متدين و از ياران خوب خود و انقلاب مىدانم و از شما و ساير اعضاء شوراى عالى قضايى كه مورد علاقه من هستيد مىخواهم تا هر چه بيشتر و بهتر و دقيقتر به امور قضايى رسيدگى نماييد و كمىها و كجىها را با جديت برطرف نماييد. انقلاب اسلامىما انقلاب خود شماهاست. من هم مانند شما در خدمت انقلاب هستم، در جمهورى اسلامى همه بايد با انتقادها و طرح اشكالها راه را براى سعادت جامعه باز كنند.
خداوند به جناب عالى و حجج اسلام آقايان دادستان كل كشور موسوى خوئينىها و اعضاء شوراى عالى قضايى مقتدايى و بجنوردى و همچنين آقاى مرعشى كه با موافقت اين جانب در جاى ديگرى تصميم دارند خدمت كنند، اجر و ثواب عنايت فرمايد و به همه نيرويى عطا فرمايد كه هر چه زودتر اشكالات بسيار قوه قضاييه را برطرف نمايند.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 80
تاريخ: 17/11/67
فرمان امام خمينى به حجت الاسلام آقاى سيد ساجد على نقوى (از علماى شيعه پاكستان)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين والصلوه والسلام على محمد و آله الطاهرين و لعنهالله على اعدائهم اجمعين. و بعد جناب حجتالاسلام آقاى آسيد ساجد على نقوى دامت افاضاته از طرف اين جانب نمايندگى و وكالت دارند در تصدى امور حسبيه كه در زمان غيبت حضرت ولى عصر - ارواحنا فداه - از مختصات فقيه جامع الشرايط است و همچنين مجازند در اخذ وجوه شرعيه از قبيل مظالم عباد و زكوات و كفارات و صرف آنها در مصارف مقرره شرعيه و در مورد سهمين مباركين نيز مجازند در اخذ و صرف آن در مصارف خودشان به نحو اقتصاد و در مورد مازاد نيز مجازند نصف سهم مبارك امام عليهالسلام را در ترويج شريعت مقدسه صرف نموده و نصف سهم سادات را نيز به سادات مستحق بپردازند و مابقى را نزد اين جانب ارسال دارند. و اوصيه ايده الله تعالى بما اوصى به السلف الصالح من التجنب عن الهوى و ملازمه التقوى و رعايه الاحتياط فى امورالدين والدنيا والسلام عليه و رحمهالله و بركاته.
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 81
تاريخ: 19/11/67
موافقت با پيشنهاد وزير اطلاعات در مورد عفو زندانيان گروهكى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى رى شهرى وزير محترم اطلاعات دامت افاضاته
با پيشنهاد شما مبنى بر عفو عمومى زندانيان گروهكى موافقت مىشود و اميدوارم خانوادههاى محترم زندانيان گروهكى، فرزندان خود را نصيحت كنند تا دست به كارهايى نزنند كه موجب ناراحتى مجدد خود و خانوادههايشان گردد.
انشاءالله مسؤولين نظام اسلامى با مهربانى و برادرى با آنها برخورد نموده و با ايجاد تسهيلات شغلى موجب دلگرمى آنان گردند. از خداوند متعال مىخواهم راه هدايت و درستى را نصيب همه بفرمايد. والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 85
تاريخ: 24/11/67
انتصاب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ رسول منتجبنيا به نمايندگى امام و رياست سازمان عقيدتى - سياسى شهربانى
بسمه تعالى
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ رسول منتجبنيا دامت افاضاته
اين جانب از زحمات ارزشمند جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ محمد مهدى موحدى كرمانى نماينده خود و مسؤول محترم عقيدتى - سياسى شهربانى جمهورى اسلامى ايران كه فردى فاضل و متدين و دلسوز اسلام و انقلاب مىباشند، تشكر مىنمايم. خدمات بسيار سودمند ايشان به تمامى پرسنل شهربانى قابل تقدير است.
از آنجا كه ايشان به علت كسالت قبلى خود استعفا نموده و درخواست كردهاند كه فردى ديگر اين كار را به عهده گيرد، جناب عالى كه فردى فاضل و مبارز و دلسوز اسلام و انقلاب مىباشيد را به نمايندگى از طرف خود و نيز به رياست عقيدتى - سياسى شهربانى جمهورى اسلامى ايران منصوب مىنمايم. اميدوارم جناب عالى همچون آقاى موحدى از تلاش در راه اسلام و خدمت به پرسنل عزيز شهربانى كوتاهى ننماييد. موفقيت شما را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 86
تاريخ: 25/11/67
پيام درباره انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى
بسمه تعالى
انا لله و انا اليه راجعون
به اطلاع مسلمانان غيور سراسر جهان مىرسانم مؤلف كتاب آيات شيطانى - كه عليه اسلام و پيامبر و قرآن تنظيم و چاپ و منتشر شده است - همچنين ناشرين مطلع از محتواى آن، محكوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غيور مىخواهم تا در هر نقطه كه آنان را يافتند، سريعاً آنها را اعدام نمايند تا ديگر كسى جرات نكند به مقدسات مسلمين توهين نمايد و هر كس در اين راه كشته شود، شهيد است انشاءالله. ضمناً اگر كسى دسترسى به مولف كتاب دارد ولى خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفى نمايد تا به جزاى اعمالش برسد.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 88
تاريخ: 3/12/67
پيام امام خمينى خطاب به مراجع اسلام، روحانيون سراسر كشور و... در مورد استراتژى آينده انقلاب و حكومت اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت حضرات روحانيون سراسر كشور و مراجع بزرگوار اسلام، مدرسين گرام و طلاب عزيز حوزههاى علميه و ائمه محترم جمعه و جماعات دامت بركاتهم.
صلوات و سلام خدا و رسول خدا بر ارواح طيبه شهيدان خصوصاً شهداى عزيز حوزهها و روحانيت. درود بر حاملان امانت وحى و رسالت پاسداران شهيدى كه اركان عظمت و افتخار انقلاب اسلامى را بر دوش تعهد سرخ و خونين خويش حمل نمودهاند. سلام بر حماسهسازان هميشه جاويد روحانيت كه رساله علميه و علميه خود را به دم شهادت و مركب خون نوشتهاند و بر منبر هدايت و وعظ و خطابه ناس از شمع حياتشان گوهر شب چراغ ساختهاند. افتخار و آفرين بر شهداى حوزه و روحانيت كه در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بريدند و عقال تمنيات دنيا را از پاى حقيقت علم برگرفتند و سبكبالان به ميهمانى عرشيان رفتند و در مجمع ملكوتيان شعر حضور سرودهاند.
سلام بر آنان كه تا كشف حقيقت تفقه به پيش تاختند و براى قوم و ملت خود منذران صادقى شدند كه بندبند حديث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پاره پاره پيكرشان گواهى كرده است و حقاً از روحانيت راستين اسلام و تشيع جز اين انتظارى نمىرود كه در دعوت به حق و راه خونين مبارزه مردم خود، اولين قربانىها را بدهد و مهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان كه حلقه ذكر عارفان و دعاى سحر مناجاتيان حوزهها و روحانيت را درك كردهاند در خلسه حضورشان آرزويى جز شهادت نديدهاند و آنان از عطاياى حضرت حق در ميهمانى خلوص و تقرب جز عطيه شهادت نخواستهاند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسيدهاند. يكى چون من عمرى در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگى جز ورق و كتاب منيت نمىيابد و ديگرى در اول شب يلداى زندگى سينه سياه هوسها را دريده است و با سپيده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل كه هنوز از كتم عدمها به وجود نيامدهام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفى بكنم؟ من و امثال من از اين قافله فقط بانگ جرسى مىشنويم، بگذارم و بگذرم. ترديدى نيست كه حوزههاى علميه و علماى متعهد در طول تاريخ اسلام و تشيع مهمترين پايگاه محكم اسلام
صحيفه نور ج 21 صفحه 89
در برابر حملات و انحرافات و كجروى ها بودهاند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسايل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف ترويج نمايند.
اگر فقهاى عزيز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بيت - عليهمالسلام - به خورد تودهها داده بودند. جمعآورى و نگهدارى علوم قرآن و آثار و احاديث پيامبر بزرگوار و سنت و سيره معصومين - عليهمالسلام - و ثبت و تبويب و تنقيح آنان در شرايطى كه امكانات بسيار كم بوده است و سلاطين و ستمگران در محو آثار رسالت همه امكانات خود را به كار مىگرفتند، كار آسانى نبوده است كه بحمدالله امروز نتيجه آن زحمات را در آثار و كتب با بركتى همچون كتب اربعه و كتابهاى ديگر متقدمين و متاخرين از فقه و فلسفه، رياضيات و نجوم و اصول و كلام و حديث و رجال، تفسير و ادب و عرفان و لغت و تمامى رشتههاى متنوع علوم مشاهده مىكنيم. اگر ما نام اين همه زحمت و مرارت را جهاد فى سبيل الله نگذاريم، چه بايد بگذاريم؟
در بعد خدمات علمى حوزههاى علميه سخن بسيار است كه ذكر آن در اين مختصر نمىگنجد. بحمدالله حوزهها از نظر منابع و شيوههاى بحث و اجتهاد غنى و داراى ابتكار است. تصور نمىكنم براى بررسى عميق همه جانبه علوم اسلامى طريقهاى مناسبتر از شيوه علماى سلف يافت شود. تاريخ بيش از هزار ساله تحقيق و تتبع علماى راستين اسلام گواه بر ادعاى ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است كه روحانيت اسلام تكيهگاه محرومان بوده است، هميشه مستضعفان از كوثر زلال معرفت فقهاى بزرگوار سيراب شدهاند. از مجاهدات علمى و فرهنگى آنان كه به حق از جهاتى افضل از دماء شهيدان است كه بگذريم، آنان در هر عصرى از اعصار براى دفاع از مقدسات دينى و ميهنى خود مرارتها و تلخىهايى متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعيدها، زندانها و اذيت وآزارها و زخم زبانها، شهداى گرانقدرى را به پيشگاه مقدس حق تقديم نمودهاند. شهداى روحانيت منحصر به شهداى مبارزه و جنگ در ايران نيستند، يقيناً رقم شهداى گمنام حوزهها و روحانيت كه در مسير نشر معارف و احكام الهى به دست مزدوران و نامردمان، غريبانه جان باختهاند زياد است.
در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى علماى اسلام اولين كسانى بودهاند كه بر تارك جبينشان خون و شهادت نقش بسته است. كدام انقلاب مردمى اسلامى را سراغ كنيم كه در آن حوزه و روحانيت پيش كسوت شهادت نبودهاند و بر بالاى دار نرفتهاند و اجساد مطهرشان بر سنگفرشهاى حوادث خونين به شهادت نايستاده است؟ در 15 خرداد و در حوادث قبل و بعد از پيروزى، شهداى اولين، از كدام قشر بودهاند؟ خدا را سپاس مىگذاريم كه از ديوارهاى فيضيه گرفته تا سلولهاى مخوف و انفرادى رژيم شاه و از كوچه و خيابان تا مسجد و محراب امامت جمعه و جماعات و از دفاتر كار و محل خدمت تا خطوط مقدم جبههها و ميادين مين، خون پاك شهداى حوزه و روحانيت افق فقاهت را گلگون كرده است و در پايان افتخارآميز جنگ تحميلى نيز رقم شهدا و جانبازان و مفقودين حوزهها نسبت به قشرهاى ديگر زيادتر است. بيش از دوهزار و پانصد نفر از طلاب علوم دينيه در سراسر ايران در جنگ تحميلى
صحيفه نور ج 21 صفحه 90
شهيد شدهاند و اين رقم نشان مىدهد كه روحانيت براى دفاع از اسلام و كشور اسلامى ايران تا چه حد مهيا بوده است.
امروز نيز همچون گذشته شكارچيان استعمار در سرتاسر جهان از مصر و پاكستان و افغانستان و لبنان و عراق و حجاز و ايران و اراضى اشغالى به سراغ شيردلان روحانيت مخالف شرق و غرب و متكى به اصول اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم رفتهاند و از اين پس نيز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهانخواران عليه يك روحانى پاك باخته است. علماى اصيل اسلام هرگز زير بار سرمايهداران و پول پرستان و خوانين نرفتهاند و همواره اين شرافت را براى خود حفظ كردهاند و اين ظلم فاحشى است كه كسى بگويد دست روحانيت اصيل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمايهداران در يك كاسه است. و خداوند كسانى را كه اين گونه تبليغ كرده و يا چنين فكر مىكنند، نمىبخشد. روحانيت متعهد، به خون سرمايهداران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و رياضت درس خواندهاند و پس از كسب مقامات علمى و معنوى نيز به همان شيوه زاهدانه و با فقر و تهيدستى و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگى كردهاند و هرگز زير بار منت و ذلت نرفتهاند. دقت و مطالعه در زندگى علماى سلف، حكايت از فقر و نهايتاً روح پر فتوت آنان براى كسب معارف مىكند كه چگونه در پرتو نور شمع و شعاع قمر تحصيل كردهاند و با قناعت و بزرگوارى زيستند.
در ترويج روحانيت و فقاهت نه زور سرنيزه بوده است، نه سرمايه پول پرستان و ثروتمندان بلكه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است كه مردم آنان را برگزيدهاند. مخالفت روحانيون با بعضى از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ اجنبى، خصوصاً فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود كه آنان با اختراعات و پديدهها برخورد احتياط آميز كنند. علماى راستين از بس كه دروغ و فريب از جهانخواران ديده بودند، به هيچ چيزى اطمينان نمىكردند و ابزارى از قبيل راديو و تلويزيون در نزدشان مقدمه ورود استعمار بود، لذا گاهى حكم به منع استفاده از آنها را مىدادند. آيا راديو و تلويزيون در كشورهايى چون ايران وسايلى نبودند تا فرهنگ غرب را به ارمغان آورند؟ و آيا رژيم گذشته از راديو و تلويزيون براى بى اعتبار كردن عقايد مذهبى و ناديده گرفتن آداب و رسوم ملى استفاده نمىنمود؟ به هر حال خصوصيات بزرگى چون قناعت و شجاعت و صبر و زهد و طلب علم و عدم وابستگى به قدرتها و مهمتر از همه احساس مسووليت در برابر تودهها، روحانيت را زنده و پايدار و محبوب ساخته است و چه عزتى بالاتر از اين كه روحانيت با كمى امكانات، تفكر اسلام ناب را بر سرزمين افكار و انديشه مسلمانان جارى ساخته است و نهال مقدس فقاهت در گلستان حيات و معنويت هزاران محقق به شكوفه نشسته است. راستى اگر كسى فكر كند كه استعمار، روحانيت را با اين همه مجد و عظمت و نفوذ تعقيب نكرده و نمىكند، ساده انديشى نيست؟
مساله كتاب آيات شيطانى كارى حساب شده براى زدن ريشه دين و ديندارى و در رأس آن
صحيفه نور ج 21 صفحه 91
اسلام و روحانيت است. يقيناً اگر جهانخواران مىتوانستند، ريشه و نام روحانيت را مىسوختند ولى خداوند همواره حافظ و نگهبان اين مشعل مقدس بوده است و انشاء الله از اين پس نيز خواهد بود، به شرط آن كه حيله و مكر و فريب جهانخواران را بشناسيم. البته اين بدان معنا نيست كه ما از همه روحانيون دفاع كنيم، چرا كه روحانيون وابسته و مقدس نما و تحجرگرا هم كم نبودند و نيستند. در حوزههاى علميه هستند افرادى كه عليه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعاليت دارند. امروز عدهاى با ژست تقدس مابى چنان تيشه به ريشه دين و انقلاب و نظام مىزنند كه گويى وظيفهاى غير از اين ندارند. خطر تحجرگرايان و مقدس نمايان احمق در حوزههاى علميه كم نيست. طلاب عزيز لحظهاى از فكر اين مارهاى خوش خط و خال كوتاهى نكنند، اينها مروج اسلام آمريكايىاند و دشمن رسول الله. آيا در مقابل اين افعىها نبايد اتحاد طلاب عزيز حفظ شود؟
استكبار وقتى كه از نابودى مطلق روحانيت و حوزهها مأيوس شد، دو راه را براى ضربه زدن انتخاب نمود. يكى راه ارعاب و زور ديگرى راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر وقتى حربه ارعاب و تهديد چندان كارگر نشد، راههاى نفوذ تقويت گرديد. اولين و مهمترين حركت القاى شعار جدايى دين از سياست است كه متاسفانه اين حربه در حوزه و روحانيت تا اندازهاى كارگر شده است تا جايى كه دخالت در سياست دونشان فقيه و ورود در معركه سياسيون تهمت وابستگى به اجانب را به همراه مىآورد. يقيناً روحانيون مجاهد از نفوذ بيشتر زخم برداشتهاند. گمان نكنيد كه تهمت وابستگى و افتراء بى دينى را تنها اغيار به روحانيت زده است، هرگز ضربات روحانيت ناآگاه و آگاه وابسته به مراتب كارىتر از اغيار بوده و هست.
در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگويى شاه خائن است، بلافاصله جواب مىشنيدى كه شاه شيعه است! عدهاى مقدس نماى واپسگرا همه چيز را حرام مىدانستند و هيچ كس قدرت اين را نداشت كه در مقابل آنها قد علم كند. خون دلى كه پدر پيرتان از اين دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختىهاى ديگران نخورده است. وقتى شعار جدايى دين از سياست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احكام فردى و عبادى شد و قهراً فقيه هم مجاز نبود كه از اين دايره و حصار بيرون رود و در سياست و حكومت دخالت نمايد، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضيلت شد. به زعم بعض افراد، روحانيت زمانى قابل احترام و تكريم بود كه حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الا عالم سياس و روحانى كاردان و زيرك، كاسهاى زير نيم كاسه داشت. و اين از مسايل رايج حوزهها بود كه هر كس كج راه مىرفت متدينتر بود. ياد گرفتن زبان خارجى كفر و فلسفه و عرفان گناه و شرك به شمار مىرفت. در مدرسه فيضيه فرزند خرد سالم مرحوم مصطفى از كوزهاى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چرا كه من فلسفه مىگفتم. ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مىيافت، وضع روحانيت و حوزهها، وضع كليساهاى قرون وسطى مىشد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزهها را حفظ نمود.
علماى دين باور در همين حوزهها تربيت شدند و صفوف خويش را از ديگران جدا كردند. قيام
صحيفه نور ج 21 صفحه 92
بزرگ اسلامىمان نشات گرفته از همين بارقه است. البته هنوز حوزهها به هر دو تفكر آميختهاند و بايد مراقب بود كه تفكر جدايى دين از سياست از لايههاى تفكر اهل جمود به طلاب جوان سرايت نكند و يكى از مسايلى كه بايد براى طلاب جوان ترسيم شود، همين قضيه است كه چگونه در دوران وانفساى نفوذ مقدسين نافهم و ساده لوحان بى سواد، عدهاى كمر همت بستهاند و براى نجات اسلام و حوزه و روحانيت از جان و آبرو سرمايه گذاشتهاند. اوضاع مثل امروز نبود، هر كس صد در صد معتقد به مبارزه نبود زير فشارها و تهديدهاى مقدس نماها از ميدان به در مىرفت. ترويج تفكر شاه سايه خداست و يا با گوشت و پوست نمىتوان در مقابل توپ و تانك ايستاد و اين كه ما مكلف به جهاد و مبارزه نيستيم و يا جواب خون مقتولين را چه كسى مىدهد و از همه شكننده تر، شعار گمراه كننده حكومت قبل از ظهور امام زمان عليهالسلام باطل است و هزاران «ان قلت» ديگر، مشكلات بزرگ و جانفرسايى بودند كه نمىشد با نصيحت و مبارزه منفى و تبليغات جلوى آنها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ايثار و خون بود كه خداوند وسيلهاش را آماده نمود. علما و روحانيت متعهد سينه را براى مقابله با هر تير زهرآگينى كه به طرف اسلام شليك مىشد آماده نمودند و به مسلخ عشق آمدند. اولين و مهمترين فصل خونين مبارزه در عاشوراى 15 خرداد رقم خورد. در 15 خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود كه اگر تنها اين بود مقابله را آسان مىنمود. بلكه علاوه بر آن از داخل جبهه خودى گلوله حيله و مقدس مابى و تحجر بود. گلوله زخم زبان و نفاق و دورويى بود كه هزار بار بيشتر از باروت سرب جگر و جان را مىسوخت و مىدريد. در آن زمان روزى نبود كه حادثهاى نباشد، ايادى پنهان و آشكار آمريكا و شاه به شايعات و تهمتها متوسل شدند حتى نسبت تاركالصلوه و كمونيست و عامل انگليس به افرادى كه هدايت مبارزه را به عهده داشتند مىدادند. واقعاً روحانيت اصيل در تنهايى و اسارت خون مىگريست كه چگونه آمريكا و نوكرش پهلوى مىخواهند ريشه ديانت و اسلام را بركنند و عدهاى روحانى مقدس نماى ناآگاه يا بازى خورده و عدهاى وابسته كه چهرهشان بعد از پيروزى روشن گشت، مسير اين خيانت بزرگ را هموار مىنمودند.
آن قدر كه اسلام از اين مقدسين روحانى نما ضربه خورده است، از هيچ قشر ديگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلوميت و غربت امير المومنين عليهالسلام كه در تاريخ روشن است. بگذارم و بگذرم و ذائقهها را بيش از اين تلخ نكنم. ولى طلاب جوان بايد بدانند كه پرونده تفكر اين گروه همچنان باز است و شيوه مقدس مابى و دين فروشى عوض شده است. شكست خوردگان ديروز، سياست بازان امروز شدهاند. آنها كه به خود اجازه ورود در امور سياست را نمىدادند، پشتيبان كسانى شدند كه تا براندازى نظام و كودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبريز با هماهنگى چپىها و سلطنت طلبان و تجزيه طلبان كردستان تنها يك نمونه است كه مىتوانيم ابراز كنيم كه در آن حادثه ناكام شدند ولى دست برنداشتند و از كودتاى نوژه سر برآوردند، باز خدا رسوايشان ساخت. دستهاى ديگر از روحانى نماهايى كه قبل از انقلاب دين را از سياست جدا مىدانستند و سر به آستانه دربار مىساييدند، يكمرتبه متدين شده و به روحانيون عزيز و شريفى كه براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و
صحيفه نور ج 21 صفحه 93
زندان و تبعيد كشيدند تهمت وهابيت و بدتر از وهابيت زدند. ديروز مقدس نماهاى بى شعور مىگفتند دين از سياست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز مىگويند مسوولين نظام كمونيست شدهاند! تا ديروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حكومت ظالمان براى ظهور امام زمان ارواحنا فداه را مفيد و راهگشا مىدانستند، امروز از اين كه در گوشهاى خلاف شرعى كه هرگز خواست مسوولين نيست رخ مىدهد، فرياد وا اسلاما سر مىدهند! ديروز حجتيهاىها مبارزه را حرام كرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نيمه شعبان را به نفع شاه بشكنند، امروز انقلابىتر از انقلابيون شدهاند! ولايتىهاى ديروز كه در سكوت و تحجر خود آبروى اسلام و مسلمين را ريختهاند در عمل پشت پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت را شكستهاند و عنوان ولايت برايشان جز تكسب و تعيش نبوده است، امروز خود را بانى و وارث ولايت نموده و حسرت ولايت دوران شاه را مىخورند! راستى اتهام آمريكايى و روسى و التقاطى، اتهام حلال كردن حرامها و حرام كردن حلالها، اتهام كشتن زنان آبستن و حليت قمار و موسيقى از چه كسانى صادر مىشود؟ از آدمهاى لامذهب يا از مقدس نماهاى متحجر و بى شعور؟ فرياد تحريم نبرد با دشمنان خدا و به سخره گرفتن فرهنگ شهادت و شهيدان و اظهار طعنها و كنايهها نسبت به مشروعيت نظام كار كيست؟ عوام يا خواص؟ خواص از چه گروهى؟ از به ظاهر معممين يا غير آن؟ بگذريم كه حرف بسيار است. همه اينها نتيجه نفوذ بيگانگان در جايگاه و در فرهنگ حوزههاست و برخورد واقعى هم با اين خطرات بسيار مشكل و پيچيده است.
از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراى حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژهاى به دست دشمنان كار آسانى نيست.
با اين كه در كشور ما در اجراى عدالت بين روحانى و غير آن امتيازى نيست، ولى وقتى با متخلفى از روحانيت خوش سابقه يا بدسابقه برخورد شرعى و قانونى و جدى مىشود، فوراً باندها فرياد مىزنند كه چه نشستهايد جمهورى اسلامى مىخواهد آبروى روحانيت را ببرد. اگر احياناً كسى مستحق عفو بوده و بخشيده شود، تبليغ مىكنند كه نظام به روحانيت امتياز بيجا مىدهد.
مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفين از به اصطلاح روحانيون سوء استفاده نكنند و با موج آفرينى و تبليغات اذهان را نسبت به روحانيون متعهد بدبين ننمايند و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازى براى هيچ كس قابل نيست و خدا مىداند كه شخصاً براى خود ذرهاى مصونيت و حق و امتياز قايل نيستم. اگر تخلفى از من هم سر زند مهياى مواخذهام. حال بحث اين است كه براى جلوگيرى از تكرار آن حوادث تلخ و رسيدن به اطمينان از قطع نفوذ بيگانگان در حوزهها چه بايد كرد؟ گرچه كار مشكل است ولى چاره چيست بايد فكرى كرد. اولين وظيفه شرعى و الهى آن است كه اتحاد و يكپارچگى طلاب و روحانيت انقلاب حفظ شود وگرنه شب تاريك در پيش است و بيم موج و گردابى چنين حايل.
امروز هيچ دليل شرعى و عقلى وجود ندارد كه اختلاف سليقهها و برداشتها و حتى ضعف
صحيفه نور ج 21 صفحه 94
مديريتها دليل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علماء متعهد گردد. ممكن است هر كس در فضاى ذهن و ايدههاى خود نسبت به عملكردها و مديريتها و سليقههاى ديگران و مسوولين انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابير نبايد افكار جامعه و آيندگان را از مسير شناخت دشمنان واقعى و ابرقدرتها كه همه مشكلات و نارسايىها از آنان سرچشمه گرفته است، به طرف مسايل فرعى منحرف كند و خداى ناكرده همه ضعفها و مشكلات به حساب مديريت و مسوولين گذاشته شود و از آن تفسير انحصارطلبى گردد كه اين عمل كاملاً غير منصفانه است و اعتبار مسوولين نظام را از بين مىبرد و زمينه را براى ورود بى تفاوتها و بى دردها به صحنه انقلاب آماده مىكند.
من امروز بر اين عقيدهام كه مقتدرترين افراد در مصاف با آن همه توطئهها و خصومتها و جنگ افروزىهايى كه در جهان عليه انقلاب اسلامى است، معلوم نبود موفقيت بيشترى از افراد موجود به دست مىآوردند. در يك تحليل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پيروزى بايد عرض كنم كه انقلاب اسلامى ايران در اكثر اهداف و زمينهها موفق بوده است و به يارى خداوند بزرگ در هيچ زمينهاى مغلوب و شكست خورده نيستيم، حتى در جنگ پيروزى از آن ملت ما گرديد و دشمنان در تحميل آن همه خسارات چيزى به دست نياوردند.
البته اگر همه علل و اسباب را در اختيار داشتيم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاترى مىنگريستيم و مىرسيديم ولى اين بدان معنا نيست كه در هدف اساسى خود كه همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شدهايم. هر روز ما در جنگ بركتى داشتهايم كه در همه صحنهها از آن بهره جستهايم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهايم، ما مظلوميت خويش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نمودهايم، ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم، ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختهايم، ما در جنگ به اين نتيجه رسيدهايم كه بايد روى پاى خودمان بايستيم، ما در جنگ ابهت دو ابر قدرت شرق و غرب را شكستيم، ما در جنگ ريشههاى انقلاب پربار اسلامىمان را محكم كرديم، ما در جنگ حس برادرى و وطن دوستى را در نهاد يكايك مردمان بارور كرديم، ما در جنگ به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان داديم كه عليه تمامى قدرتها و ابرقدرتها ساليان سال مىتوان مبارزه كرد، جنگ ما كمك به فتح افغانستان را به دنبال داشت، جنگ ما فتح فلسطين را به دنبال خواهد داشت، جنگ ما موجب شد كه تمامى سردمداران نظامهاى فاسد در مقابل اسلام احساس ذلت كنند، جنگ ما بيدارى پاكستان و هندوستان را به دنبال داشت، تنها در جنگ بود كه صنايع نظامى ما از رشد آن چنانى برخوردار شد و از همه اينها مهمتر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق يافت.
همه اينها از بركت خونهاى پاك شهداى عزيز هشت سال نبرد بود، همه اينها از تلاش مادران و پدران و مردم عزيز ايران در ده سال مبارزه با آمريكا و غرب و شوروى و شرق نشات گرفت. جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام شدنى نيست، جنگ ما جنگ فقر و غنا بود، جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگى وجود دارد. چه كوته نظرند آنهايى كه خيال مىكنند چون ما
صحيفه نور ج 21 صفحه 95
در جبهه به آرمان نهايى نرسيدهايم، پس شهادت و رشادت و ايثار و از خود گذشتگى و صلابت بىفايده است! در حالى كه صداى اسلام خواهى آفريقا از جنگ هشت ساله ماست، علاقه به اسلام شناسى مردم در آمريكا و اروپا و آسيا و آفريقا يعنى در كل جهان از جنگ هشت ساله ماست.
من در اين جا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحليلهاى غلط اين روزها رسماً معذرت مىخواهم و از خداوند مىخواهم مرا در كنار شهداى جنگ تحميلى بپذيرد. ما در جنگ براى يك لحظه هم نادم و پشيمان از عملكرد خود نيستيم. راستى مگر فراموش كردهايم كه ما براى اداى تكليف جنگيدهايم و نتيجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز كه احساس كرد كه توان و تكليف جنگ دارد به وظيفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان كه تا لحظه آخر هم ترديد ننمودند، آن ساعتى هم كه مصلحت بقاى انقلاب را در قبول قطعنامه ديد و گردن نهاد، باز به وظيفه خود عمل كرده است! آيا از اين كه به وظيفه خود عمل كرده است نگران باشد؟ نبايد براى رضايت چند ليبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقيدهها به گونهاى غلط عمل كنيم كه حزبالله عزيز احساس كند جمهورى اسلامى دارد از مواضع اصولىاش عدول مىكند. تحليل اين مطلب كه جمهورى اسلامى ايران چيزى به دست نياورده و با ناموفق بوده است، آيا جز به سستى نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمىشود؟! تاخير در رسيدن به همه اهداف دليل نمىشود كه ما از اصول خود عدول كنيم. همه ما مامور به اداى تكليف و وظيفهايم نه مامور به نتيجه. اگر همه انبيا و معصومين عليهم السلام در زمان و مكان خود مكلف به نتيجه بودند، هرگز نمىبايست از فضاى بيشتر از توانايى عمل خود فراتر بروند و سخن بگويند و از اهداف كلى و بلندمدتى كه هرگز در حيات ظاهرى آنان جامه عمل نپوشيده است ذكرى به ميان آورند. در حالى كه به لطف خداوند بزرگ، ملت ما توانسته است در اكثر زمينههايى كه شعار داده است به موفقيت نايل شود. ما شعار سرنگونى رژيم شاه را در عمل نظاره كردهايم، ما شعار آزادى و استقلال را به عمل خود زينت بخشيدهايم، ما شعار مرگ بر آمريكا را در عمل جوانان پر شور و قهرمان و مسلمانان در تسخير لانه فساد و جاسوسى آمريكا تماشا كردهايم، ما همه شعارهايمان را با عمل محك زدهايم. البته معترفيم كه در مسير عمل، موانع زيادى به وجود آمده است كه مجبور شدهايم روشها و تاكتيكها را عوض نماييم. ما چرا خودمان و ملت و مسوولين كشورمان را دست كم بگيريم و همه عقل و تدبير امور را در تفكر ديگران خلاصه كنيم؟
من به طلاب عزيز هشدار مىدهم كه علاوه بر اين كه بايد مواظب القائات روحانى نماها و مقدس مابها باشند، از تجربه تلخ روى كار آمدن انقلابى نماها و به ظاهر عقلاى قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانيت آشتى نكردهاند عبرت بگيرند كه مبادا گذشته تفكر و خيانت آنان فراموش و دلسوزىهاى بى مورد و ساده انديشىها سبب مراجعت آنان به پستهاى كليدى و سرنوشت ساز نظام شود.
من امروز بعد از ده سال از پيروزى انقلاب اسلامى همچون گذشته اعتراف مىكنم كه بعض
صحيفه نور ج 21 صفحه 96
تصميمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه كشور به گروهى كه عقيده خالص و واقعى به اسلام ناب محمدى نداشتهاند، اشتباهى بوده است كه تلخى آثار آن به راحتى از ميان نمىرود، گرچه در آن موقع هم من شخصاً مايل به روى كار آمدن آنان نبودم ولى با صلاحديد و تاييد دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم كه آنان به چيزى كمتر از انحراف انقلاب از تمامى اصولش و حركت به سوى آمريكا جهانخوار قناعت نمىكنند در حالى كه در كارهاى ديگر نيز جز حرف و ادعا هنرى ندارند. امروز هيچ تاسفى نمىخوريم كه آنان در كنار ما نيستند چرا كه از اول هم نبودهاند. انقلاب به هيچ گروهى بدهكارى ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و ليبرالها مىخوريم، آغوش كشور و انقلاب هميشه براى پذيرفتن همه كسانى كه قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولى نه به قيمت طلبكارى آنان از همه اصول، كه چرا مرگ بر آمريكا گفتيد! چرا جنگ كرديد! چرا نسبت به منافقين و ضد انقلابيون حكم خدا را جارى مىكنيد؟ چرا شعار نه شرقى و نه غربى دادهايد؟ چرا لانه جاسوسى را اشغال كردهايم و صدها چراى ديگر. و نكته مهم در اين رابطه اين كه نبايد تحت تاثير ترحمهاى بيجا و بىمورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفين و متحلفين نظام، به گونهاى تبليغ كنيم كه احكام خدا و حدود الهى زير سوال بروند. من بعض از اين موارد را نه تنها به سود كشور نمىدانم كه معتقدم دشمنان از آن بهره مىبرند، من به آنهايى كه دستشان به راديو تلويزيون و مطبوعات مىرسد و چه بسا حرفهاى ديگران را مىزنند صريحاً اعلام مىكنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقين اسلام اين مردم بى پناه را از بين ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقى و نه غربى عدول نخواهم كرد، تا من هستم دست ايادى آمريكا و شوروى را در تمام زمينهها كوتاه مىكنم و اطمينان كامل دارم كه تمامى مردم در اصول همچون گذشته پشتيبان نظام و انقلاب اسلامى خود هستند كه علاوه بر دهها و صدها صحنه اعلام حضور و آمادگى خود امسال نيز در راهپيمايى 22 بهمن حقيقت آمادگى كامل خويش را به جهانيان نشان دادند و واقعاً دشمنان انقلاب را شگفت زده كردند كه تا كجا حاضر به فداكارى اند. من در اين جا خود را شرمنده و كوچكتر از آن مىدانم كه زبان به وصف و تقدير از آنان بگشايم. خداوند پاداش عظيم اين همه اخلاص و رشد و بندگى را خواهد داد ولى به آنان كه ناآگاهانه مردم شريف و عزيز ما را متهم به روى گردانى از اصول و انقلاب و روحانيت مىكنند سفارش و نصيحت مىكنم كه در گفتار و كلمات و نوشتهها با دقت و مطالعه عمل كنند و برداشتها و تصورات نابجاى خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند. مساله ديگر اين كه امروز مقابله و تجزيه روحانيت انقلابى به سود كيست؟ دشمنان از ديرباز براى اختلاف افكنى ميان روحانيون آماده شدهاند. غفلت از آن، همه چيز را بر باد مىدهد. حال اختلاف به هر شكلى باشد، بدبينى شديد نسبت به مسوولين بالا باشد يا مرزبندى فقه سنتى و پويا و امثال آن. اگر طلاب و مدرسين حوزه علميه با يكديگر هماهنگ نباشند، نمىتوان پيش بينى نمود كه موفقيت از آن كيست و اگر بر فرض محال حاكميت فكرى از آن روحانى نماها و متحجرين گردد روحانيت انقلاب جواب خدا
صحيفه نور ج 21 صفحه 97
و مردم را چه مىدهد.
انشاء الله در بين جامعه مدرسين و طلاب انقلابى اختلافى نيست، اگر باشد بر سر چيست؟ بر سر اصول يا بر سر سليقهها؟ آيا مدرسين محترم كه ستون محكم انقلاب در حوزههاى علميه بودهاند نعوذبالله به اسلام و انقلاب و مردم پشت كردهاند؟ مگر همانها نبودند كه در كوران مبارزه حكم به غيرقانونى بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند كه وقتى يك روحانى به ظاهر در منصب هر جمعيت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفى كردند؟ آيا مدرسين عزيز از جبهه و رزمندگان پشتيبانى ننمودند؟ اگر خداى ناكرده اينها شكسته شوند چه نيرويى جاى آنان را خواهد گرفت؟ و آيا ايادى استكبار، روحانى نماهايى را كه تا حد مرجعيت تقويت نموده است، يا فرد ديگرى را در حوزهها حاكم نمىكنند؟ و يا آنها كه در طوفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث كمرشكن بعد از انقلاب نه غصه مبارزه و نه غم جنگ و اداره كشور را خوردهاند و نه از شهادت عزيزان متاثر شدهاند و با خيالى راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند مىتوانند در آينده پشتوانه انقلاب اسلامى باشند؟ راستى شكست هر جناحى از علما و طلاب انقلابى و روحانيون و روحانيت مبارز و جامعه مدرسين، پيروزى چه جناحى و چه جريانى را تضمين مىكند؟ جناحى كه پيروز شود يقيناً روحانيت نيست و اگر آن جناح الزاماً به روحانيت رو آورد، راستى به سراغ كدام قشر و تفكر از روحانيت مىرود؟ خلاصه اختلاف به هر شكلى كوبنده است. وقتى نيروهاى مؤمن به انقلاب حتى به اسم فقه سنتى و فقه پويا به مرز جبهه بندى برسند آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه بندى نهايتاً معارضه پيش مىآورد. هر جناح براى حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعارى انتخاب مىكند، يكى متهم به طرفدارى از سرمايهدارى و ديگرى متهم به التقاطى مىشود كه من براى حفظ اعتدال جناحها هميشه تذكرات تلخ و شيرينى دادهام، چرا كه همه را فرزندان و عزيزان خود مىدانم البته هيچ گاه نگران مباحثات تند طلبگى در فروع و اصول فقه نبودهام ولى نگران تقابل و تعارض جناحهاى مؤمن به انقلابم كه مبادا منتهى به تقويت جناح رفاهطلب بى درد و نق بزن گردد.
نتيجه مىگيرم كه اگر روحانيون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دير بجنبند ابرقدرتها و نوكرانشان مسايل را به نفع خود خاتمه مىدهند. جامعه مدرسين بايد طلاب عزيز انقلابى و زحمت كشيده و كتك خورده و جبهه رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظريات آنان استقبال نمايند و طلاب انقلابى هم مدرسين عزيز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند و با ديده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طيف بى عرضه و فرصت طلب و نق بزن يد واحده باشند و خود را براى ايثار و شهادت در راه هدايت مردم آمادهتر كنند. حال جامعه و مردم طالب حقيقت باشند مثل زمان ما كه حقاً مردم بيشتر از آنچه كه ما فكر مىكنيم وفادار به روحانيت بوده و خواهند بود يا نباشند مثل زمان معصومين عليهم السلام. اما مردم شريف ايران توجه داشته باشند كه نوعاً تبليغاتى كه عليه روحانيت انجام مىپذيرد به منظور نابودى روحانيت انقلاب است، ايادى شيطان در تنگناها و سختىها به سراغ مردم مىروند كه بگويند روحانيت مسبب مشكلات و نارسايى هاست. آن هم كدام روحانى،
صحيفه نور ج 21 صفحه 98
روحانى بى درد و بى مسووليت نه، بلكه روحانيتى كه در همه حوادث جلوتر از ديگران در معرض خطر بوده است. كسى مدعى آن نيست كه مردم و پابرهنهها مشكلى ندارند و همه امكانات در اختيار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر مىشود و كمبودها و نيازها رخ مىنمايد ولى من با يقين شهادت مىدهم كه اگر افرادى غير از روحانيت جلودار حركت انقلاب و تصميمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمريكا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامى و انقلابى چيزى بر ايمان نمانده بود.
لازم به يادآورى است كه ذكر شمهاى از وقايع انقلاب و روحانيت به معناى آن نيست كه طلاب و روحانيون عزيز در فرداى اين نوشته حركت تند و انقلابى بنمايند بلكه هدف علم و آگاهى به نكتههاست كه در انتخاب مسير با بصيرت حركت كنند و خطرها و گذرها و كمينگاهها را بهتر بشناسند. اما در مورد روش تحصيل و تحقيق حوزهها، اين جانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جايز نمىدانم. اجتهاد به همان سبك صحيح است ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست، زمان و مكان دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسالهاى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مساله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد و يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مىطلبد. مجتهد بايد به مسايل زمان خود احاطه داشته باشد. براى مردم و جوانان و حتى عوام هم قابل قبول نيست كه مرجع و مجتهدش بگويد من در مسايل سياسى اظهارنظر نمىكنم. آشنايى به روش برخورد با حيلهها و تزويرهاى فرهنگ حاكم بر جهان، داشتن بصيرت و ديد اقتصادى، اطلاع از كيفيت برخورد با اقتصاد حاكم بر جهان، شناخت سياستها و حتى سياسيون و فرمولهاى ديكته شده آنان و درك موقعيت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمايهدارى و كمونيزم كه در حقيقت استراتژى حكومت بر جهان را ترسيم مىكنند، از ويژگىهاى يك مجتهد جامع است. يك مجتهد بايد زيركى و هوش و فراست هدايت يك جامعه بزرگ اسلامى و حتى غير اسلامى را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدى كه در خور شان مجتهد است واقعاً مدير و مدبر باشد. حكومت در نظر مجتهد واقعى فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است، حكومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است، فقه تئورى واقعى و كامل اداره انسان و اجتماع از گهواره تا گور است.
هدف اساسى اين است كه ما چگونه مىخواهيم اصول محكم فقه را در عمل فرد و جامعه پياده كنيم و بتوانيم براى معضلات جواب داشته باشيم و همه ترس استكبار از همين مساله است كه فقه و اجتهاد جنبه عينى و عملى پيدا كند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. راستى به چه علت است كه در پى اعلام حكم شرعى و اسلامى مورد اتفاق همه علما در مورد يك مزدور بيگانه اين قدر جهانخواران بر افروخته شدند و سران كفر و بازار مشترك و امثال آنان به تكاپو و تلاش مذبوحانه
صحيفه نور ج 21 صفحه 99
افتادهاند؟ غير از اين نيست كه سران استكبار از قدرت برخورد علمى مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئههاى شوم آنان به هراس افتادهاند و اسلام امروز مسلمانان را يك مكتب بالنده و متحرك و پر حماسه مىدانند و از اين كه فضاى شرارت آنان محدود شده است و مزدبگيران آنان چون گذشته با اطمينان نمىتوانند عليه مقدسات قلم فرسايى كنند مضطرب شدهاند. من قبلاً نيز گفتهام همه توطئههاى جهانخواران عليه ما از جنگ تحميلى گرفته تا حصر اقتصادى و غيره براى اين بوده است كه ما نگوييم اسلام جوابگوى جامعه است و حتماً در مسايل و اقدامات خود از آنان مجوز بگيريم. ما نبايد غفلت بكنيم، واقعاً بايد به سمتى حركت نماييم كه انشاء الله تمام رگههاى وابستگى كشورمان از چنين دنياى متوحشى قطع شود.
استكبار غرب شايد تصور كرده است از اين كه اسم بازار مشترك و حصر اقتصادى را به ميان بياورد ما در جا مىزنيم و از اجراى حكم خداوند بزرگ صرف نظر مىنماييم. خيلى جالب و شگفتانگيز است كه اين به ظاهر متمدنين و متفكرين وقتى يك نويسنده مزدور با نيش قلم زهرآگين خود احساسات بيش از يك ميليارد انسان و مسلمان را جريحهدار مىكند و عدهاى در رابطه با آن شهيد مىشوند برايشان مهم نيست و اين فاجعه عين دموكراسى و تمدن است اما وقتى بحث اجراى حكم و عدالت به ميان مىآيد، نوحه رافت و انسان دوستى سر مىدهند. ما كينه دنياى غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همين نكتهها به دست مىآوريم. قضيه آنان قضيه دفاع از يك فرد نيست، قضيه حمايت از جريان ضد اسلامى و ضد ارزشى است كه بنگاههاى صهيونيستى و انگليس و آمريكا به راه انداختهآند و با حماقت و عجله خود را رو به روى همه جهان اسلام قرار دادهاند. البته ما بايد ببينيم كه بعض دولتها و حكومتهاى اسلامى چگونه با اين فاجعه بزرگ برخورد مىكنند. اين كه ديگر مساله عرب و عجم و فارس و ايران نيست بلكه اهانت به مقدسات مسلمانان از صدر اسلام تاكنون و از امروز تا هميشه تاريخ است و نتيجه نفوذ بيگانگان در فرهنگ مكتب اسلام است كه اگر غفلت كنيم اين اول ماجراست و استعمار از اين مارهاى خطرناك و قلم به دستان اجير شده در آستين فراوان دارد.
ضرورتى نيست كه در چنين شرايطى ما به دنبال ايجاد روابط و مناسبات گسترده باشيم، چرا كه دشمنان ممكن است تصور كنند كه ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شديم كه از كنار اهانت به معتقدات و مقدسات دينى خود ساكت و آرام مىگذريم. آنان كه هنوز بر اين باورند و تحليل مىكنند كه بايد در سياست و اصول و ديپلماسى خود تجديدنظر نماييم و ما خامى كردهايم و اشتباهات گذشته را نبايد تكرار كنيم و معتقدند كه شعارهاى تند يا جنگ سبب بدبينى غرب و شرق نسبت به ما و نهايتاً انزواى كشور شده است و اگر ما واقع گرايانه عمل كنيم، آنان با ما برخورد متقابل انسانى مىكنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمين مىگذارند. اين يك نمونه است كه خدا مىخواست پس از انتشار كتاب كفرآميز آيات شيطانى در اين زمان اتفاق بيفتد و دنياى تفرعن و استكبار و بربريت چهره واقعى خود را در دشمنى ديرينهاش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده انديشى به در آييم و همه چيز را به
صحيفه نور ج 21 صفحه 100
حساب و اشتباه و سوء مديريت و بى تجربگى نگذاريم و با تمام وجود درك كنيم كه مساله اشتباه ما نيست، بلكه تعمد جهانخواران به نابودى اسلام و مسلمين است والا مساله فردى سلمان رشدى آن قدر برايشان مهم نيست كه همه صهيونيستها و استكبار پشت سر او قرار بگيرند.
روحانيون و مردم عزيز حزبالله و خانوادههاى محترم شهدا حواسشان را جمع كنند كه با اين تحليلها و افكار نادرست خون عزيزانشان پايمال نشود. ترس من اين است كه تحليل گران امروز ده سال ديگر بر كرسى قضاوت بنشينند و بگويند كه بايد ديد فتواى اسلامى و حكم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانين ديپلماسى بوده است يا خير؟ و نتيجهگيرى كنند كه چون بيان حكم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترك و كشورهاى غربى عليه ما موضع گرفتهآند، پس بايد خامى نكنيم و از كنار اهانت كنندگان به مقام مقدس پيامبر و اسلام و مكتب بگذريم! خلاصه كلام اين كه ما بايد بدون توجه به غرب حيلهگر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسى حاكم بر جهان درصدد تحقق فقه عملى اسلام برآييم و الا مادامى كه فقه در كتابها و سينه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نيست و روحانيت تا در همه مسايل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد، نمىتواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه كافى نيست. حوزهها و روحانيت بايد نبض تفكر و نياز آينده جامعه را هميشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهياى عكسالعمل مناسب باشند. چه بسا شيوههاى رايج اداره امور مردم در سالهاى آينده تغيير كند و جوامع بشرى براى حل مشكلات خود به مسايل جديد اسلام نياز پيدا كند. علماى بزرگوار اسلام از هم اكنون بايد براى اين موضوع فكرى كنند.
نكته آخرى كه توجه به آن لازم است اين كه روحانيون و علما و طلاب بايد كارهاى قضايى و اجرايى را براى خود يك امر مقدس و يك ارزش الهى بدانند و براى خود شخصيت و امتيازى قايل بشوند كه در حوزه ننشستهاند بلكه براى اجراى حكم خدا راحتى حوزه را رها كرده و مشغول به كارهاى حكومت اسلامى شدهاند. اگر طلبهاى منصب امامت جمعه و ارشاد مردم يا قضاوت در امور مسلمين را خالى ببيند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسووليت نپذيرد و يا دلش را فقط به هواى اجتهاد و درس خوش كند، در پيشگاه خداوند بزرگ يقيناً مواخذه مىشود و هرگز عذر او موجه نيست، ما اگر امروز به نظام خدمت نكنيم و استقبال بى سابقه مردم از روحانيت را ناديده بگيريم، هرگز فرصت و شرايط بهتر از اين را نخواهيم داشت. اميدوارم از نصايح و تذكرات مشفقانه اين پدر پير و اين خدمتگزار حقير خود دلگير نشده باشيد و در مظان استجابت دعا با انفاس قدسيه و با دلهاى منور خود برايم دعا و طلب مغفرت نماييد. من هم از ياد و دعاى خير براى روحانيت اصيل و حوزههاى علمى غفلت نمىكنم.
خداوندا! توان علما و روحانيت را در خدمت به دين خود افزون نما. خداوندا! حوزههاى علميه، اين سنگرهاى پاسدارى از فقاهت و اسلام ناب را تا ابد پابرجا بدار. خداوندا! شهداى روحانيت و حوزهها را از نعم بيكران و رزق حضور خويش بهرهمند فرما. خداوندا! به جانبازانشان
صحيفه نور ج 21 صفحه 101
شفا مرحمت كن و به خانوادههاى شهدايشان صبر و اجر مرحمت فرما. مفقودين و اسرايشان را هر چه زودتر به اوطانشان برگردان. خداوندا! ارزش خدمت و خدمتگزارى به دين خود و به مردم را در دل و ديدگان ما افزون و جاودانه نما «انك ولى النعم».
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 102
تاريخ: 4/12/67
فرمان به حجت الاسلام آقاى خامنهاى جهت رسيدگى به تحريف وقايع تاريخى در كتب درسى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى رياست شوراى عالى انقلاب فرهنگى دامت افاضاته
نامه جناب حجت الاسلام آقاى سيد حميد روحانى اخطارى است براى همه آنانى كه دلشان براى اسلام و انقلاب مىطپد. باعث تعجب و تاسف است كه نظام آموزشى كشور اسلامى ايران نسبتى به مرحوم بهبهانى رحمهالله عليه دهد كه حتى كسروى با آن سوابق ضد اسلامى درباره ايشان نمىدهد. كسروى ضد دين پس از تجليل از آقايان بهبهانى و طباطبايى، دستور بهبهانى و طباطبايى به مردم را در پناه بردن به سفارت يك دولت بيگانه، رد مىكند.
از حضرت عالى كه دلسوز اسلام و انقلاب هستيد، اكيداً مىخواهم مسوولى براى رسيدگى به اين امور گذاشته تا در تمام اين گونه موارد شما را در جريان بگذارد. ساير موارد نامه آقاى روحانى هم مورد مداقه است، گزارش كار را به اين جانب بدهيد.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 104
تاريخ: 18/12/67
حكم انتصاب حجت الاسلام عبدالله نورى به سمت نماينده امام در سپاه پاسداران
بسمه تعالى
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ عبدالله نورى دامت افاضاته با ياد و گراميداشت خاطره فداكارىهاى يكى از سرداران بزرگ نهضت اسلامى ايران مرحوم شهيد حجت الاسلام آقاى حاج شيخ فضلالله محلاتى كه از ياران با وفاى اين جانب و از سختى كشيدگان دوران مبارزات خونبار انقلاب اسلامى ايران و همچنين مردى صالح و فداكار و برادرى دلسوز براى پاسداران عزيز انقلاب اسلامى بود كه خدايش او را رحمت كند و در جوار خود پذيرايش گردد. و با تشكر از زحمات قائم مقام ايشان جناب حجت الاسلام آقاى عراقى كه فردى متدين و صالح كه در كوران جنگ و جهاد خدمات قابل تقديرى انجام داده است و انشاء الله از اين پس چون گذشته در خدمت اسلام و ايران و انقلاب اسلامى خواهند بود. اين جانب جناب عالى را كه فردى هستيد فاضل، متدين، مبارز، متقى و با فهم سياسى بسيار خوب و علاوه بر آن از خانواده محترم شهدا كه خود افتخارى است بزرگ مىباشيد به نمايندگى از جانب خود در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى منصوب مىنمايم. لازم است مسايلى را به شما و فرزندان عزيزم در سپاه گوشزد نمايم:
1 - وظايفى كه در قانون به عهده شما گذاشته شده است بايد دقيقاً مراعات گردد و شما به هيچ وجه نبايد از آن چشم پوشى كنيد، فرزندان سپاهىام نيز نبايد از قانون كوچكترين تخطى بنمايند.
2 - نمايندگى شما در سپاه پاسداران اعم از لشكرى و كشورى و وزارت سپاه مىباشد لذا كليه مسايل فرهنگى، عقيدتى سياسى و فكرى و فعاليتهاى تبليغاتى و انتشاراتى و حفاظت و اطلاعات و مسايل قانونى ديگر زير نظر شماست و شما بايد هدايت تمامى موارد مذكور را به عهده بگيريد.
3 - تمامى فرزندان عزيزم در سپاه اعم از فرماندهان و سايرين هماهنگىهاى لازم را با نماينده محترم اين جانب داشته و دارند و تخطى از آن با عكس العمل روبرو خواهد شد.
4 - از اين پس تأييد عزل و نصب فرماندهان سپاه پاسداران با شماست
5 - از آنجا كه شما نماينده اين جانب در جهاد سازندگى هم مىباشيد از خداوند متعال مىخواهم تا با هماهنگى سپاه و جهاد بتوانيد اين دو نهاد مقدس انقلاب را يار و همكار يكديگر نماييد تا بهتر بتوانند به اسلام و انقلاب و ايران خدمت كنند.
صحيفه نور ج 21 صفحه 105
توفيق و تأييد شما را از خداوند تعالى آرزومندم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 103
تاريخ: 7/12/67
پاسخ به پيام رهبر شوروى
امام: انشاء الله سلامت باشند، ولى به ايشان بگوييد كه من مىخواستم جلوى شما يك فضاى بزرگتر باز كنم.
در خاتمه حضرت امام فرمودند: من مىخواستم دريچهاى به دنياى بزرگ يعنى دنياى بعد از مرگ كه دنياى جاويد است را براى آقاى گورباچف باز نمايم و محور اصلى پيام من آن بود. اميدوارم بار ديگر ايشان در اين زمينه تلاش نمايند.
حضرت امام از خروج نيروهاى شوروى از افغانستان استقبال كردند و بر حسن همجوارى و توسعه مناسبات قوى در ابعاد مختلف در مقابله با شيطنتهاى غرب و خروج نيروهاى بيگانه از خليج فارس تاكيد و آرزو كردند تا مردم شوروى و ايران هميشه در صلح و آرامش زندگى كنند.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 106
تاريخ: 29/12/67
پيام به مناسبت سال نو
بسم الله الرحمن الرحيم
يا مقلب القلوب و الابصار يا مدبر الليل والنهار يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسنالحال.
تحويل حال الى الحسن الحال اين است كه انشاء الله در اين سال نو ما تغييرات روحى بدهيم، يعنى واقعاً تحول برايمان حاصل بشود و او به اين است كه همان طورى كه سيره انبيا از اول تا آخر بوده است كه جنگ و صلحشان براى خدا بوده است، هيچ پيغمبرى جنگ نكرد الا براى خدا و صلح نكرد الا براى خدا.
و امسال نوروز ما بين دو عيد واقع شده است يكى عيد سعيد ولادت حضرت امام حسين سلام الله عليه كه احيا كننده دين اسلام بود از صدر اسلام تا آخرالزمان و يكى هم عيد 15 شعبان ولى عصر ارواحنا له الفدا كه او تا ازل احيا مىكند دين خداى تبارك و تعالى را. و ما اميدواريم كه ملت ما در اين سال نو به طورى عمل بكند كه سيره انبيا بوده است، به طورى عمل بكند كه سيره اوليا بوده است و عمده اين است كه هواهاى نفس از بين برود، انسان در طول عمر مبتلاى به اين هواى نفس است كه محتاج به رياضت است و من كه گويندهام موفق نشدم به اين عمل و من اميدوارم كه ملت ايران و همه مسلمانان دنيا يك تحولى پيدا كنند در اين سال نو كه براى خدا كار كنند، براى سلطه خودشان نباشد، براى پيروزى خودشان نباشد، براى هواهاى نفسانى نباشد. و خداوند انشاء الله همه را توفيق بدهد كه در راه خداى تبارك و تعالى مجاهدت كنند و انشاء الله اين روز بر همه مبارك باشد و خداوند همه مسلمين را با هم متفق كند در مقابل كفر جهانى
والسلام عليكم و رحمهالله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 107
تاريخ: 2/1/68
پيام به مهاجرين جنگ تحميلى به مناسبت نيمه شعبان
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت خواهران و برادران و فرزندان عزيز مهاجرين جنگ تحميلى ايدهمالله تعالى
با سلام و درود به پيشگاه مقدس مولود نيمه شعبان و آخرين ذخيره امامت حضرت بقيه الله ارواحنا فداه و يگانه دادگستر ابدى و بزرگ پرچمدار رهايى انسان از قيود ظلم و ستم استكبار، سلام بر او و سلام بر منتظران واقعى او، سلام بر غيبت و ظهور او و سلام بر آنان كه ظهورش را با حقيقت درك مىكنند و از جام هدايت و معرفت او لبريز مىشوند.
سلام بر ملت بزرگ ايران كه با فداكارى و ايثار و شهادت راه ظهورش را هموار مىكنند و سلام بر شما خواهران و برادران مهاجر كه بدون شك در جنگ تحميلى از كسانى هستيد كه صدمه فراوان روحى و جسمى و مالى خوردهايد. شما عزيزان در زمان يورش وحشيانه صدام پس از روزها دفاع قهرمانانه اضطراراً محل زندگى و راحتى خود را ترك نموده و حقيقتاً به زندگى پر مشقت در نقطهاى دور از خانه و كاشانه خويش تن دادهايد. شما مهاجرين عزيز جنگ تحميلى، لحظه لحظه جنگ و سختىهاى آن را درك كردهايد. انشاء الله جمهورى اسلامى در آيندهاى نه چندان دور شهرها و روستاهاى شما را بهتر از قبل در اختيار شما خواهد گذاشت، ولى بايد خود به كمك مسوولان آمده و در نوسازى و مهيا سازى شهر و روستاهاتان آنان را يارى نماييد. بحمد الله فرزندان خردسال آن روز شما، امروز جوانانى شدهاند كه مانند ساير برادران و خواهران خود از ميهن اسلامىشان دفاع خواهند كرد.
همه مىدانند كه تحمل هشت سال فشار و سختى فقط براى اسلام عزيز بوده است، لذا مسوولين بايد در دفاع از اسلام محكمتر از هميشه با تمام توان در مقابل تجاوز نظامى، سياسى و فرهنگى جهانخواران بايستند، چرا كه امروز دنياى استكبار خصوصاً غرب خطر رشد اسلام ناب محمدى صلى الله عليه و آله و سلم را عليه منافع نامشروع خود درك كرده است.
امروز غرب و شرق به خوبى مىدانند كه تنها نيرويى كه مىتواند آنان را از صحنه خارج كند، اسلام است. آنها در اين ده سال انقلاب اسلامى ايران ضربات سختى از اسلام خوردهاند و تصميم گرفتهاند كه به هر وسيله ممكن آن را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدى است نابود كنند. اگر بتوانند با نيروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى
صحيفه نور ج 21 صفحه 108
خويش و اگر هيچ كدام از اينها نشد، ايادى خودفروخته خود از منافقين و ليبرالها و بىدينها را كه كشتن روحانيون و افراد بى گناه برايشان چون آب خوردن است، در منازل و مراكز ادارات نفوذ مىدهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذىها بارها اعلام كردهاند كه حرف خود را از دهان ساده انديشان موجه مىزنند.
من بارها اعلام كردهام كه با هيچ كس در هر مرتبهاى كه باشد عقد اخوت نبستهام. چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشه ناپذير سياست جمهورى اسلامى است. ما بايد مدافع افرادى باشيم كه منافقين سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بريدند. ما بايد دشمن سرسخت كسانى باشيم كه پروندههاى همكارى آنان با آمريكا از لانه جاسوسى بيرون آمد. ما بايد تمام عشقمان به خدا باشد نه تاريخ. كسانى كه از منافقين و ليبرالها دفاع مىكنند، پيش ملت عزيز و شهيد داده ما راهى ندارند. اگر ايادى بيگانه و ناآگاهان گول خورده كه بدون توجه بلندگوى ديگران شدهاند، از اين حركات دست بر ندارند، مردم ما آنها را بدون هيچ گونه گذشتى طرد خواهند كرد.
مسوولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت ارواحنا فداه - است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسايل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسوولين را از وظيفهاى كه بر عهده دارند منصرف كند، خطرى بزرگ و خيانتى سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايند، ولى اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند.
مردم عزيز ايران كه حقاً چهره منور تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، بايد سعى كنند كه سختىها و فشارها را براى خدا پذيرا گردند تا مسوولان بالاى كشور به وظيفه اساسى شان كه نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند كه تنها برادرى و صميميت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمين در نظر بگيرند. چه كسى است كه نداند مردم عزيز ما در سختى هستند و گرانى و كمبود بر طبقه مستضعف فشار مىآورد، ولى هيچ كس هم نيست كه نداند پشت كردن به فرهنگ دنياى دون امروز و پايهريزى فرهنگى جديد بر مبناى اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامى با آمريكا و شوروى، فشار و سختى و شهادت و گرسنگى را به دنبال دارد و مردم ما اين راه را خود انتخاب كردهاند و بهاى آن را هم خواهند پرداخت و بر اين امر هم افتخار مىكنند، اين روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب بى شهادت ميسر نيست.
من بار ديگر از مسوولين بالاى نظام جمهورى اسلامى مىخواهم كه از هيچ كس و از هيچ چيز جز خداى بزرگ نترسند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد عليه فساد و فحشاء سرمايهدارى غرب و پوچى و تجاوز كمونيزم نكشند كه ما هنوز در قدمهاى اول مبارزه جهانى خود عليه غرب و
صحيفه نور ج 21 صفحه 109
شرقيم.
مگر بيش از اين است كه ما ظاهراً از جهانخواران شكست مىخوريم و نابود مىشويم؟ مگر بيش از اين است كه ما را در دنيا به خشونت و تحجر معرفى مىكنند؟ مگر بيش از اين است كه با نفوذ ايادى قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمين را پايكوب مىكنند؟ مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلام ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبههاى دار ميروند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزبالله در جهان به اسارت گرفته مىشوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفه اسلامى خود عمل كنيم.
امروز بيشتر از هر زمانى كينه و دشمنى استكبار عليه اسلام ناب محمدى برملا شده است، بسيج عمومى آنان در دفاع از يك خودفروخته و نويسنده مزدور گوياى اين واقعيت است و شايد آنان اين همه فضاحت و بى آبرويى شان را به خاطر رسيدن به هدف شوم خود پيش بينى نكرده بودند كه امروز با سرافكندگى و خوارى از كرده خود پشيمان و با ذلت مراجعه مىكنند.
احتمالاً قضيه مبارزه با حجاب زنان مسلمان در فضاى آموزشى، حركتى انحرافى براى كمرنگ كردن جلوه عظيم دفاع جهان اسلام از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مىباشد. گرچه خود اين واقعه هم از دردهايى است كه ملتهاى اسلامى گرفتار آن شدهاند كه چگونه در دنياى به اصطلاح آزاد، الزام زنان و دختران مسلمان به رفع حجاب عين دموكراسى است و فقط ما كه گفتهايم كسى كه به پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم توهين كند و اجماع فقهاء مسلمين فتوا به اعدام آن مىدهند، خلاف آزادى است! راستى چرا دنيا در برابر كسى كه اجازه ندهد تا دختران مسلمان به دلخواه خود با پوشش اسلامى در دانشگاهها درس بخوانند يا تدريس كنند، ساكت نشسته است؟ جز اين است كه تفسير و تاويل آزادى و استفاده از آن در اختيار كسانى است كه با اساس آزادى مقدس مخالفند؟ امروز خداوند ما را مسوول كرده است، نبايد غفلت نمود. امروز با جمود و سكون و سكوت بايد مبارزه كرد و شور و حال حركت انقلاب را پابرجا داشت. من باز مىگويم همه مسوولان نظام و مردم ايران بايد بدانند كه غرب و شرق تا شما را از هويت اسلامىتان به خيال خام خودشان بيرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شويد و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، هميشه با بصيرت و با چشمانى باز به دشمنان خيره شويد و آنان را آرام نگذاريد كه اگر آرام گذاريد، لحظهاى آرامتان نمىگذارند.
البته ما از زحمات وزارت امور خارجه قدردانى مىكنيم و آنها بايد با جديت به كار خود ادامه دهند كه انشاء الله در انجام وظيفه بزرگ الهى و سياسى خود موفق خواهند بود.
از خداوند متعال مىخواهم تا مهاجرين عزيزمان را هر چه زودتر به خانه و كاشانه خود برساند و تلخى غربتها و سختىها را به شيرينى مراجعت شان مبدل سازد.
در خاتمه لازم است از همه كسانى كه از مهاجرين عزيز جنگ تحميلى پذيرايى كرده و مىكنند و همچنين از مسوولين محترم بنياد مهاجرين كه زحمات زيادى متحمل شدهاند، تشكر و قدردانى
صحيفه نور ج 21 صفحه 110
نمايم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 112
تاريخ: 8/1/68
پاسخ به استعفاى آيت الله منتظرى از پست قائم مقامى رهبرى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاى منتظرى دامت افاضاته
با سلام و آرزوى موفقيت براى شما، همان طور كه نوشتهايد رهبرى نظام جمهورى اسلامى كار مشكل و مسووليت سنگين و خطيرى است كه تحملى بيش از طاقت شما مىخواهد و به همين جهت هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بوديم و در اين زمينه هر دو مثل هم فكر مىكرديم ولى خبرگان به اين نتيجه رسيده بودند و من هم نمىخواستم در محدوده قانونى آنها دخالت كنم. از اين كه عدم آمادگى خود را براى پست قائم مقامى رهبرى اعلام كردهايد، پس از قبول صميمانه از شما تشكر مىنمايم.
همه مىدانند كه شما حاصل عمر من بودهايد و من به شما شديداً علاقهمندم. براى اين كه اشتباهات گذشته تكرار نگردد به شما نصيحت مىكنم كه بيت خود را از افراد ناصالح پاك نماييد و از رفت و آمد مخالفين نظام كه به اسم علاقه به اسلام و جمهورى اسلامى خود را جا مىزنند، جداً جلوگيرى كنيد. من اين تذكر را در قضيه مهدى هاشمى هم به شما دادم.
من صلاح شما و انقلاب را در اين مىبينم كه شما فقيهى باشيد كه نظام و مردم از نظرات شما استفاده كنند. از پخش دروغهاى راديو بيگانه متاثر نباشيد، مردم ما شما را خوب مىشناسند و حيلههاى دشمن را هم خوب درك كردهاند كه با نسبت هر چيزى به مقامات ايران كينه خود را به اسلام نشان مىدهند.
طلاب عزيز، ائمه محترم جمعه و جماعات، روزنامهها و راديو و تلويزيون بايد براى مردم اين قضيه ساده را روشن كنند كه در اسلام مصلحت نظام از مسايلى است كه مقدم بر هر چيز است و همه بايد تابع آن باشيم.
جناب عالى انشاء الله با درس و بحث خود، حوزه و نظام را گرمى مىبخشيد.
والسلام عليكم
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 113
تاريخ: 14/1/68
انتصاب آيت الله جنتى به رياست سازمان تبليغات اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ احمد جنتى دامت افاضاته
به دنبال درخواست اعضاى محترم و بزرگوار شوراى عالى سازمان تبليغات مبنى بر اين كه براى پيشبرد بهتر كار، شخصى از طرف اين جانب به تنهايى مسوول آن سازمان گردد، جناب عالى را به مديريت و رياست آن سازمان منصوب مىنمايم.
روشن است شما كه از افراد متدين، خوب و با سابقه طولانى در مبارزات مىباشيد و عمرى را در حوزههاى علميه سپرى كردهايد، مىتوانيد خدمات ارزندهاى به اسلام و انقلاب بنماييد.
اميدوارم با تلاش پيگير و با استفاده از همه نيروهاى مؤمن به انقلاب و اسلام از عهده اين مهم برآييد. تبليغات كه همان شناساندن خوبىها و تشويق به انجام آن و ترسيم بدىها و نشان دادن راه گريز و منع از آن است، از اصول بسيار مهم اسلام عزيز است. انشاء الله در محدوده توانتان نقاط كور و مجهول را براى مردم شريف ايران و جهان اسلام باز و روشن نماييد و چهارچوب اسلام ناب محمدى كه در ترسيم قهر و خشم و كينه مقدس و انقلابى عليه سرمايهدارى غرب و كمونيزم متجاوز شرق است و نيز راه مبارزه عليه ريا و حيله و خدعه را به مردم و بخصوص جوانان سلحشورمان نشان دهيد.
اين مساله كه نظام در اهداف خود جدى است و با هيچ كس شوخى ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزشهاى اسلامى با هر كس در هر موقعيت قاطعانه برخورد مىنمايد، بايد به عنوان يك اصل خدشه ناپذير براى تمامى دست اندركاران و مردم تبليغ گردد.
توفيق جناب عالى و اعضاء معزز و محترم شوراى عالى سازمان تبليغات اسلامى و تمامى افراد اين سازمان را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 114
تاريخ: 19/1/68
فرمان به حجت الاسلام رحمانى مسؤول بسيج مستضعفين در مورد صرف كمكهاى مردمى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى رحمانى مسوول محترم بسيج مستضعفين دامت افاضاته
با تشكر از زحمات جناب عالى و تمامى خواهران و برادران بسيج و دست اندركاران كمكهاى مردمى به جبهههاى نبرد حق عليه باطل كه در روزهاى حماسه و جهاد با تلاش خود خدمات ارزشمندى را به اسلام و انقلاب و ايران نمودند. جناب عالى كه از مبارزين با سابقه و از دوستان خوب اين جانب مىباشيد، تلاش نماييد تا در طول شش ماه آنچه را در اختيار ستاد كمكهاى مردمى است در موارد مصرفش صرف نماييد و كار را به انجام رسانيد.
توفيق جناب عالى را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 116
تاريخ: 26/1/68
نامه به نمايندگان مجلس شوراى اسلامى و وزراء در مورد كنارهگيرى آيت الله منتظرى
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمت فرزندان عزيز، نمايندگان محترم مجلس شوراى اسلامى و وزراء محترم دامت افاضاتهم
با سلام شنيدم در جريان امر حضرت آقاى منتظرى نيستيد و نمىدانيد قضيه از چه قرار است. همين قدر بدانيد كه پدر پيرتان بيش از دو سال است در اعلاميهها و پيغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضيه بدين جا ختم نگردد ولى متاسفانه موفق نشد. از طرف ديگر وظيفه شرعى اقتضا مىكرد تا تصميم لازم را براى حفظ نظام و اسلام بگيرد، لذا با دلى پر خون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام كنار گذاشتم.
انشاء الله خواهران و برادران در آينده تا اندازهاى روشن خواهند شد. سفارش اين موضوع لازم نيست كه دفاع از اسلام و نظام شوخى بردار نيست و در صورت تخطى، هر كس در هر موقعيت بلافاصله به مردم معرفى خواهد شد.
توفيق همگان را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 117
تاريخ: 28/1/68
پيام به مناسبت روز ارتش
بسم الله الرحمن الرحيم
بيست و نهم فروردين سالروز ارتش قهرمان و دلاور جمهورى اسلامى ايران بر ملت رشيد ايران و بر همه ارتشيان و نيروهاى مسلح كشور مبارك باد. افتخار و آفرين بر ارتشى كه در اوج تصميم جاودانه خود حصار تعبد طاغوت را شكست و برج و باروى رژيم سلطنت و حكومت دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهى را به آتش كشيد و خود را از قيود حاكميت ستمگران و مستشاران آمريكايى كه با هزاران آمال و آرزو براى منافعشان از ايران جزيره ثبات ساخته بودند، رهايى بخشيد. گرچه سران وابسته و خودفروخته ارتش تا آخرين لحظه حيات ننگين حكومت پهلوى تلاش فراوانى براى نجات تخت و تاج سلطنت نمودند، ولى تصميم شجاعانه پرسنل شريف ارتش اعم از افسران و درجهداران و سربازان آنچنان كوبنده و قاطع بود كه مجال تفكر و تصميم را از دشمنان خدا و خلق گرفت و پيوستن ارتش خصوصاً نيروى هوايى به صفوف الهى ملت، لحظه شادى بندگان خدا و ياس و نااميدى ستمگران گرديد كه آن روزها و ساعات شيرين و پر خاطره عشق ارتش به اسلام و ميهن اسلامى، هرگز از ياد ملت ايران نمىرود و حقاً نيروى هوايى سهم بيشترى ادا كرده است. پيوستن ارتش به مردم معرف ارزش واقعى ارتش و موجب كينهتوزى جهانخواران گرديد.
در آغاز پيروزى انقلاب اسلامى ايادى شرق و غرب و آنها كه صداقت و امانت و ديندارى و ميهن دارى ارتشيان را در حماسه پيروزى درك نكرده بودند، كمر به نابودى ارتش بستند و با شعارهاى به ظاهر انقلابى و فريبنده مصمم به انحلال آن و غارت سلاحها و نابودى امكانات دفاعى كشور شدند و چه بسا سادهلوحان نيز تحت تاثير القائات آنان راه اين هدف شوم را هموار نمودند كه خداوند متعال كشور و انقلاب اسلامى ما را از توطئه شوم آنان رهايى بخشيد و ارتش سرافراز ايران اسلامى همچون برق و صاعقه بر سر توطئهگران كه در گوشه و كنار مرزها خواب تجزيه ايران را در سر پرورانده بودند فرود آمد و كردستان و گنبد و تركمن صحرا گورستان كوردلان گرديد كه همه اينها از افتخارات تاريخى و فراموش ناشدنى ارتش قهرمان است.
و اما مهمتر از همه اينها حماسه هشت سال دفاع مقدس و مظلومانه ارتش و سپاه و نيروهاى انتظامى و مردمى است كه در حقيقت در برابر همه جهانخواران ايستادند و متجاوزينى كه به خود وعده
صحيفه نور ج 21 صفحه 118
فتح سه روزه خوزستان و سقوط تهران را داده بودند به باتلاق مرگ و هلاكت فرستاد، واقعاً ارتش و نيروهاى سپاهى و بسيجىها مظلومانه و با كمترين امكانات جنگيدند و برگهاى زرين افتخار و كرامت و شرافت و شهادت را به اسلام عزيز هديه نمودند. شجاعتها و رشادتهاى بى نظير نيروى هوايى و هوانيروز و خلبانان دلاور در نفوذ به اعماق خاك دشمن و رويارويى با مدرنترين امكانات اهدايى استكبار به صداميان و دفاع از حريم هوايى كشور نشانه تعهد، عشق و ايمان آنان به خدا و اسلام و ميهن اسلامى است. مهيا نگهداشتن و تعمير و بازسازى ادوات و ابزار پيچيده هواپيماها و رادارها و سلاحهاى ضد هوايى و موشكها و پدافند از كشور دليل مهارت و تخصص و ارزشهاى علمى والاى اين عزيزان است كه خداوند بر توان و ايمان آنان بيفزايد.
نيروى زمينى قهرمان كه در حقيقت در تمامى حوادث در نوك پيكان حملات ناجوانمردانه دشمنان بوده است، به حق چهره راستين و شكست ناپذير و استوار خويش در دفاع از مرزهاى گسترده كشورمان را نشان داد. حضور و آمادگى دفاعى در مرزهاى غرب و جنوب و شمال غرب با آن همه خصوصيات جغرافيايى و با سرما و گرماى طاقت فرساى مناطق، آن هم با كمبودها و محاصرهها كار آسانى نبوده است كه علاوه بر آن ارتش با هماهنگى سپاه و بسيج در اكثر صحنههاى رزم و پيكار توانست پشت سپاهيان كفر را در هم بشكند و سرزمينهاى مقدس و اشغال شده ميهن عزيزمان را از چنگال متجاوزان خارج نمايد و در عملياتهاى بزرگى همچون شكستن حصر آبادان و فتحالمبين و بيتالمقدس و دهها عمليات افتخارآفرين ديگر دوشادوش و همگام عزيزان سپاه و بسيج به فتوحات و افتخارات بزرگى نايل شود و هم اكنون نيز با كمال قدرت و صلابت از مرزها و پاسدارى و حراست نمايد و در برابر خطرات احتمالى در آمادگى كامل باشد.
نيروى دريايى نيز همچون ساير نيروها بحمد الله در آبهاى خليج فارس و مرزهاى آبى كشور در عرصه دفاع مقدس از كشور اسلامىمان چون نگينى درخشنده است و بر عرشه كشتى افتخار و صلابت خود استوار ايستاده است. رويارويى آنان با نيروى دريايى دشمن و آن همه افتخارات رزم و رشادت و شهادت و نيز كنترل و بازرسى كشتىهاى در خليج فارس و تنگه هرمز و مهمتر از همه نبرد قهرمانانه آنان در برابر آمريكاى متجاوز و حضور جدى آنان در آبهاى بينالمللى نشانه اقتدار و اعتبار اين نيروى بزرگ و سرافراز است و ملت ايران بايد به چنين ارتش مؤمن و وفادارى افتخار كند و نيروهاى مسلح و ارتش بزرگ ايران بايد بدانند كه همه اين افتخارات به بركت ايمان به خدا و دفاع از كشور امام زمان ارواحنا فداه و در سايه وحدت و انسجام و همدلى و برادرى با يكديگر و پشتيبانى مردم به دست آمده است و براى رسيدن به قله اين عزت و شوكت اسلامى، سرمايههاى فراوان و شهداء گرانقدرى تقديم راه خدا گرديده است و بايد تا آخر همين رويه و سياست. يعنى ايمان، وحدت و نظم، حفظ و تقويت گردد و نيروهاى مسلح كشور اعم از سپاه و ارتش در كنار يكديگر به سازندگى و رشد و تقويت بنيههاى دفاعى اسلام و كشور همت بگمارند. من تا آخر پشتيبان ارتش و سپاه و بسيج خواهم بود و تضعيف آنان را حرام مىدانم. من به
صحيفه نور ج 21 صفحه 119
عنوان فرمانده كل قوا به مسوولين و تصميم گيرندگان نيز دستور مىدهم كه در هيچ شرايطى از تقويت نيروهاى مسلح و بالا بردن آموزشهاى عقيدتى و نظامى و توسعه تخصصهاى لازم و خصوصاً حركت به طرف خودكفايى نظامى غفلت نكنند و اين كشور را براى دفاع از ارزشهاى اسلام ناب و محرومين و مستضعفين جهان در آمادگى كامل نگهدارند و مبادا توجه به برنامههاى ديگر موجب غفلت از اين امر حياتى گردد كه مطمئناً غفلت از تقويت بنيه دفاعى كشور، طمع تهاجم و تجاوز بيگانگان و نهايتاً تحميل جنگها و توطئهها را به دنبال مىآورد.
ارتش و ساير نيروهاى مسلح در دوران بازسازى بايد به اصل بازسازى معنوى و اعتقادى نيز توجه كافى داشته باشند، چرا كه همه در ميدان نبرد و كارزار آموخته و تجربه كردهاند كه معنويت و ايمان چقدر در پيروزىها و موفقيتها و بالا بردن توان و استقامت نيروها موثر است.
من با تشكر از زحمات روحانيون عزيز و مسوولين عقيدتى سياسى ارتش بخصوص نماينده خود جناب حجت الاسلام آقاى صفايى كه از چهرههاى مؤمن و خوب و صديق اين انقلاب است، تاكيد مىكنم كه به مسالهى آموزشهاى عقيدتى و اخلاقى بيشتر توجه شود.
دوران خدمت نظامى براى جوانان كشور بهترين فرصت و مناسبتى است كه نظام و ارتش و مسوولين عقيدتى سياسى مىتوانند از آن استفاده كنند و جوانان عزيز و غيور را با بهترين روشهاى دفاعى اعم از تجربى و علمى يا اعتقادى بارور سازند كه براى هميشه و تا آخر عمر سرباز و مدافع اسلام و ميهن اسلامى باشند.
در خاتمه ضمن تشكر از همه نيروهاى مسلح خصوصاً نيروهاى عزيز و مومن و فداكار ارتش، افسران، سربازان، درجهداران و كادرهاى مختلف ستادى و غير ستادى و فرماندهان عزيز، نمايندگان خود در ارتش و دفاتر مشاورت و همچنين وزارت دفاع و كليه سازمانها و مراكز تابعه ارتش، از پيشگاه مقدس پروردگار مىخواهم كه هر روز بر قدرت و شوكت و صلابت اين مدافعان راستين ميهن اسلامى بيفزايد و شهداء گرانقدر آنان را كه همه ما در زير سايه بركات آنان به نعمت امنيت و آزادى و استقلال رسيدهايم، با شهداء بزرگوار اسلام محشور فرمايد و به جانبازان عزيزشان شفا كرامت نمايد و مفقودين و اسراء بزرگوارشان را به اوطان خود برگرداند و به خانوادههاى معظم شهدا صبر و اجر مرحمت فرمايد.
در خاتمه توصيه موكد مىكنم به همه ملت بزرگ ايران به ويژه دست اندركاران در نظام مبارك جمهورى اسلامى و كسانى كه به نظام جمهورى اسلامى و اسلام عزيز دلبستگى دارند كه آنچه در اين سالهاى طولانى انقلاب پيش آمد از پيروزىهاى معجزه آسا در مقابل همه قدرتها و ابرقدرتها و صاحبان رسانههاى گروهى جهان كه كمر همت به محو جمهورى اسلامى و در حقيقت اسلام بزرگ بستهاند و بحمد الله ناكام ماندند، از بركات و عنايات خداوند تعالى و ايمان همه قشرهاى متعهد به مبادى اسلام بوده و بىشك از ادعيه مباركه حضرت بقيه الله صلوات الله و سلامه عليه و روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء برخوردار بوده و هست و بر همه ماها لازم است با تشكر از اين
صحيفه نور ج 21 صفحه 120
نعمت بزرگ، در حفظ اين عنايات كوشا باشيم.
والسلام على عبادالله الصالحين
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 121
تاريخ: 2/68
پاسخ به استفسار استاندار سمنان در رابطه با تأمين آب آشاميدنى مردم اين استان از چشمهها
بسمه تعالى
علماى اعلام و روحانيون محترم و ائمه جمعه معظم مجازند از طرف اين جانب در اين باب اقدام كنند و به هر نحوى مىتوانند آن را انجام دهند.
موفقيت همگان را از خداى تعالى مسالت دارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
previos page menu page next page
:afd:
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 124
تاريخ: 6/2/68
پاسخ به آقاى عسگر اولادى در مورد صرف وجوه و امالى كه در اختيار ولى فقيه است
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب آقاى حبيبالله عسگر اولادى زيد توفيقه
با سلام، كليه وجوه و اموال مجهول المالك، بلاصاحب، ارث بلا وارث و اموالى كه بابت تخميس و خروج از ذمه و اجراى اصل 49 قانون اساسى و ديگر قوانين در اختيار ولى فقيه است، در اختيار جنابان آقايان حجج اسلام مهدى كروبى و حسن صانعى دامت افاضاتهما قرار مىگيرد. آقايان از طرف اين جانب وكيل مىباشند تا به هر گونه صلاح مىدانند در تمامىابعاد، فروش، نگهدارى و اداره آنها اقدام نمايند.
بديهى است اگر مايل باشند مىتوانند قسمتى از اين اختيارات را در اختيار وزارت امور اقتصادى و دارايى قرار دهند. از آقايان مىخواهم كه دقت كامل كنند تا كليه در آمدهاى حاصله را هر چه بهتر در موارد مقرره شرعيه صرف نمايند و در حد توان به بنياد شهيد، بنياد پانزده خرداد، بنياد مسكن، كميته امداد، سازمان بهزيستى، طرح شهيد رجايى و بنياد جانبازان انقلاب اسلامى و موارد ديگر مورد نظرشان كمك نمايند و در تمامى موارد، امور شرعيه به دقت مراعات گردد. توفيق جناب عالى و آقايان را در خدمت به خانواده شهدا، جانبازان و مفقودين و اسرا و مستضعفين آرزومنديم.
والسلام عليكم و رحمهالله
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 126
تاريخ: 7/2/68
پاسخ به آيت الله مشكينى در مورد انتخابات حوزه علميه قم
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على مشكينى دامت افاضاته
پس از سلام و آرزوى موفقيت، انشاءالله موفق و مؤيد باشيد. نامه جناب عالى در مورد انتخابات حوزه علميه قم رسيد، از جناب عالى و ساير دستاندركاران تشكر مىنمايم. شما از قول من به فرزندان انقلابىام بفرماييد كه تندروى عاقبت خوبى ندارد. اگر آنان جذب حضرات آقايان جامعه محترم مدرسين نشوند، در آينده گرفتار كسانى خواهند شد كه مروج اسلام آمريكايىاند.
من باز مىگويم اگر طلاب انقلابى و مدرسين طرفدار انقلاب هماهنگ كار نكنند، هر دو شكنندهاند. بايد تمام تلاش را نمود كه به اين نقطه مهم رسيد. آقايان به روشنى ديدند كه دشمن از نقاط ضعف چه ضربهاى به اسلام و روحانيت زد. مؤمن از يك سوراخ دو بار نبايد گزيده شود.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 21 صفحه 122
تاريخ: 4/2/68
نامه به حجت الاسلام خامنهاى در مورد تدوين متمم قانون اساسى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى خامنهاى رياست محترم جمهورى اسلامى ايران دامت افاضاته از آن جا كه پس از كسب ده سال تجربه عينى و عملى از اداره كشور، اكثر مسؤولين و دستاندركاران و كارشناسان نظام مقدس جمهورى اسلامى ايران بر اين عقيدهاند كه قانون اساسى با اين كه داراى نقاط قوت بسيار خوب و جاودانه است، داراى نقايص و اشكالاتى است كه در تدوين و تصويب آن به علت جو ملتهب ابتداى پيروزى انقلاب و عدم شناخت دقيق معضلات اجرايى جامعه، كمتر به آن توجه شده است، ولى خوشبختانه مساله تتميم قانون اساسى پس از يكى دو سال مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقايص آن يك ضرورت اجتناب ناپذير جامعه اسلامى و انقلابى ماست و چه بسا تاخير در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخى براى كشور و انقلاب گردد. و من نيز بنابر احساس تكليف شرعى و ملى خود از مدتها قبل در فكر حل آن بودهام كه جنگ و مسايل ديگر مانع از انجام آن مىگرديد.
اكنون كه به يارى خداوند بزرگ و دعاى خير حضرت بقيةالله روحى لهالفداء نظام اسلامى ايران راه سازندگى و رشد و تعالى همه جانبه خود را در پيش گرفته است، هيأتى را براى رسيدگى به اين امر مهم تعيين نمودم كه پس از بررسى و تدوين و تصويب موارد و اصولى كه ذكر مىشود، تأييد آن را به آراء عمومى مردم شريف و عزيز ايران بگذارند.
الف - حضرات حجج اسلام والمسلمين و آقايانى كه براى اين مهم در نظر گرفتهام:
1- آقاى مشكينى 2- آقاى طاهرى خرمآبادى 3- آقاى مؤمن 4- آقاىهاشمى رفسنجانى 5 - آقاى امينى 6- آقاى خامنهاى 7- آقاى موسوى (نخست وزير) 8 - آقاى حسن حبيبى 9 - آقاى موسوى اردبيلى 10- آقاى موسوى خوئينىها 11- آقاى محمدى گيلانى 12- آقاى خزعلى 13- آقاى يزدى 14- آقاى امامى كاشانى 15- آقاى جنتى 16- آقاى مهدوى كنى 17- آقاى آذرى قمى 18- آقاى توسلى 19- آقاى كروبى 20- آقاى عبدالله نورى كه آقايان محترم از مجلس خبرگان و قواى مقننه و اجراييه و قضاييه و مجمع تشخيص مصلحت و افراد ديگر و نيز پنج نفر از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى به انتخاب مجلس انتخاب شدهاند.
صحيفه نور ج 21 صفحه 123
ب- محدوده مسايل مورد بحث: 1 - رهبرى 2- تمركز در مديريت قوه مجريه 3- تمركز در مديريت قوه قضاييه 4- تمركز در مديريت صدا و سيما به صورتى كه قواى سه گانه در آن نظارت داشته باشند. 5 - تعداد نمايندگان مجلس شوراى اسلامى 6- مجمع تشخيص مصلحت براى حل معضلات نظام و مشورت رهبرى به صورتى كه قدرتى در عرض قواى ديگر نباشد 7- راه بازنگرى به قانون اساسى 8 - تغيير نام مجلس شوراى ملى به مجلس شوراى اسلامى.
ج - مدت براى اين كار حداكثر دو ماه است.
توفيق حضرات آقايان را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام عليكم و رحمهالله و بركاته
روحالله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page