-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 235
تاريخ: 12/1/58
پيام راديو تلويزيونى امام پس از انجام رفراندم جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند تعالى وعده فرموده است كه مستضعفين ارض را به اميد خودش و توفيق خودش بر مستكبرين غلبه دهد و آنها را امام قرار دهد. وعده خداوند تعالى نزديك است. من اميدوارم كه ما شاهدين وعده باشيم و مستضعفين بر مستكبرين غلبه كنند، چنانچه تاكنون غلبه كردند. تاكنون اين راهى را كه پيموديم براى تبعيت از اسلام و احكام اسلام بوده است و اسلام را ما بايد به علام معرفى كنيم. اگر چنانچه آنطور كه اسلام است به عالم معرفى بشود، عالم توجه به اسلام پيدا كند. متاع مسلمين، متاع ذيقيمتى است لكن بايد عرضه بشود.
من از عموم ملت ايران تشكر مىكنم كه در اين رفراندم شركت كردند و راى قاطع خودشان را كه بايد گفت صد در صد پيروزى بوده است و راى داده شده است، به طور قاطع راى خودشان را دادند و به جمهورى اسلامى هم راى دادند، چنانچه قبلاً هم اين راى را داده بودند. ما احتياجى نمىديديم در اين مساله رفراندم، لكن چون براى قطع بعضى حرف و بهانهها بنابراين شد كه رفراندم بشود و بهانه گيرها فهميدند به اينكه مساله آنطور كه خيال مىكردند نيست و ملت با اسلام است، ملت با روحانيت اسلام است، ملت مىخواهد كه قرآن كريم در ايران عمل بشود و بحمدالله با شوق و شعف و شور و عشق همه اقشار ملت در سرتاسر ايران راى خودشان را به جمهورى اسلامى دادند و نه چيزهاى ديگر. جمهورى اسلام است كه مىتواند همه مقاصد ايرانى را انجام دهد. جمهورى اسلام است كه احكام مترقى او بر تمام احكامى كه در ساير قشرها و ساير مكتبهاست تقدم دارد.
ما مىبينيم كه مدعيان دموكراتيك و دموكراسى صحبت مىكنند، ادعا مىكنند لكن مكتبهاى آنها در شرق يك نحو است و در غرب يك نحو. در شرق با ديكتاتورى عظيم مردم آنجا مصادف هستند و در غرب هم همين طور. ما مىبينيم كه بعضى از اشخاص كه ادعا مىكنندكه ما حقوق بشر را ملاحظه مىكنيم و جمعيتهاى حقوق بشر در طول اين 50 سال كه دولت غاصب پهلوى و پسر پهلوى بر اين ملت غلبه كرد و بر اين ملت با غصب، تمام چيزهاى ملت را برد، در طول اين 50 سال جوانان ما در زندانها بسر بردند و چه بسا جوانانى ما داشتيم كه در حبس پاى آنها را اره كردند و آنها را روى تاوهها بو دادند و تا آن زمان آخر هم اينها در حبس و شكنجه بودند. دژخيمان شاه سابق آنها را از هستى ساقط كردند و اين مدعيان همراهى با حقوق بشر در اين طول مدت نديديم كه يك صحبتى
صحيفه نور ج 5 صفحه 236
بكنند، يك استنكارى بكنند. ما ديديم كه رئيس جمهور آمريكا با اين شاه سابق ظالم بدبخت همراهى مىكرد و پشتيبانى مىكرد. پشتيبانى از دژخيمى كه تمام هستى ما را به باد داد و نديديم كه مدعيان جامعه حقوق بشر استنكار كنند بر رئيس جمهور آمريكا، لكن حالا كه اين دژخيمان به دام ملت افتادهاند و ملت خواهد از آنها انتقام بكشد فرياد و ابشراى اينها بلند شده است. نمىتوانم من جز اين بدانم كه اينها دست نشانده دژخيمان هستند. اينها دست نشانده ابرقدرتها هستند، نه اينكه اينها براى حقوق بشر فعاليت مىكنند. من توقع اين را داشتم كه جامعه حقوق بشر اگر راست مىگويد و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض كند كه اينها را چرا نگاه داشتيد. اين دژخيمان را بايد همان روز اول كشته باشيم، نه اينكه آنها را ما نگاه داشتيم و در زندانها الان هستند و حبسهاى ما هم مثل حبس هاى سابق نيست. حبسهائى است كه در آنها اشخاص به هيچ وجه مورد اهانت حتى نيستند. اينها به ما اعتراض مىكنند كه چرا اينها را محاكمه كرديد، اصلاً معنى ندارد محاكمه مجرم، محاكمه مجرم يك امرى است كه مخالف با حقوق بشر است. حقوق بشر اقتضا مىكند كه ما آنها را همان روز اول كشته باشيم براى اينكه مجرمند و معلوم است كه اينها مجرم هستند. آن كه بايد براى او وكيل گرفت، آن كه بايد به ادعاى او گوش كرد او متهم است نه مجرم. اينها متهم نيستند بلكه مجرم هستند.اينها اشخاصى بودند كه در خيابانها مردم را كشتهاند، زجر دادند و همه ذخائر ما را از بين بردهاند. آيا آنهائى كه در خيابانهاى شهرهاى مختلف ايران كشته شدند اينها بشر نبودند؟ اينها حقوق ندارند؟ آيا مدعيان طرفدارى از حقوق بشر نسبت به اينها كه كشته شدند چرا طرفدارى نمىكنند؟
چرا به ما اشكال مىكنند كه شما چرا دژخيمان را مىكشيد؟ ما در عين حال كه اينها را مجرم مىدانيم و بايد فقط هويت آنها ثابت بشود و بايد آنها را همين كه هويتشان ثابت شد كشت. نصيرى همين كه هويتش ثابت شد كه نصيرى است بايد كشت معذلك او را چند روز نگه داشتند محاكمه كردند و اقرارات او را ثابت كردند و او را كشتند. آيا جامعه حقوق بشر تصور نمىكند كه مجرم را بايد كشت براى حقوق بشر؟ براى اينكه حق خواهى كنيم از بشر؟ بشرهائى كه اينها كشتند، زجر دادند و از بين بردند. ما اينها را معذلك محاكمه مىكنيم و محاكمه كرديم و لكن اعتقاد ما اين است كه مجرم محاكمه ندارد و بايد كشت لكن من متاسفم از اينكه باز غربزدگى در ماها هست و ما ترس از اين داريم كه مبادا در روزنامههاى غرب چيزى بنويسند و مثلاً مجلات غرب يك كلمهاى بنويسند. آنها التبه با عدل و انصاف مخالفند و آنها موافق حقوق بشر نيستند. آنها حقوق اشخاص ابرقدرت را حفظ مىكنند به اسم حقوق بشر. در هر صورت ما بحمدالله در اين رفراندم فاتح شديم و حرفهائى كه در مجلات خارج نوشته شد و چيزهائى كه گفته شد همه باطل از كار در آمد و بحمدالله ملت ما قريب به صددرصد راى به جمهورى اسلامى دادند و از اين به بعد بر عهده ملت است كه اين جمهورى اسلامى را پياده كند.
در جمهورى اسلامى بايد تمام مسائل كه در ايران هست متحول بشود. در جمهورى اس
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 240
تاريخ: 13/1/58
بيانات امام خمينى در جمع گروه فلسطينى و اسقف كاپوچى
وحدت كلمه و اتكال به خدا عامل غلبه ملت بر طاغوت
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما تشكر مىكنم كه براى تفقد از من و از ملت مستضعف ما به ايران آمديد تا از نزديك وضع نهضت ما را ببينيد. شما اگر در زمان سلطنت طاغوتى آمده بوديد وضع را طور ديگر مىديديد، خيابانهاى ما را از كشتهها فرش مىديديد، زندانهاى ما را از مستضعفين و از علما و از روشنفكران مملو مىديديد، مطبوعات ما را در حال سانسور و اختناق مىديديد، ملت ما را زير بار ظلم و جور مىديديد. مامورين شاه در همه شوون مملكت ما دخالت مىكردند و مامور بودند از طرف اجانب و از طرف ابرقدرتها خصوصا آمريكا كه با ملت ما آن كنند كه كردند. ملت ما را در حدود پنجاه و چند سال اين پدر و پسر به خاك و خون كشيدند. شما اگر در آنوقت آمده بوديد به ايران، ايران را يك قتلگاه عمومى مىديديد و تمام ايران را يك زندان عمومى مىديديد. الان آمدهايد كه ملت ما بحمدالله با بيدارى، اتكال به خداى تبارك و تعالى، وحدت كلمه بر طاغوت پيروز شد. بر طاغوتى كه تمام قدرتها را داشت و تا دندان مسلح بود و از اجانب استظهار مىكرد و آنها پشتيبان او بودند و ملت ما هيچ نداشت جز قوه ايمان و اراده آهنين. با وحدت كلمه وقدرت ايمان ما برابر قدرتها غلبه كرديم و آنها را به عقب رانديم. شما در وقتى آمديد كه ما بحمدالله جمهورى اسلامى را به راى عمومى رسانديم. شما در وقتى آمديد كه ملت ما به اكثريت قريب به اتفاق راى به جمهوريت اسلامى دادند و از آن پيرمردهاى هشتاد ساله، معلولين، اشخاصى كه در بيمارستانها بودند، اشخاصى كه با چرخ مىآوردند آنها را پاى صندوق، همه و همه راى دادند بر جمهوريت اسلام، اين نبود جز اينكه ملت ما اسلام را براى خودش يك پايگاه آزادى و استقلال مىداند و لهذا باعشق و علاقه به آن راى بدهند. شما در وقتى وارد شديد به مملكت ما كه آثار آن ديكتاتورىها مرتفع شده است، اگر در آنوقت آمده بوديد چيزهاى عجيب مىديديد و الان كه آمدهايد در امان، بين برادرهاى خودتان آمدهايد و هيچ كس به شما تعرض نمىكند. در آن زمان امكان نداشت كه شما پيش من بيائيد يا اين برادرهاى ديگر پيش من بيايند،امكان نداشت كه يك اجتماعى ما داشته باشيم، امكان نداشت كه بتوانيم صداى خودمان را درآوريم، شكايت خودمان را به عالم برسانيم و لهذا ما در خارج از مملكت خودمان شكايتهاى خودمان را به
صحيفه نور ج 5 صفحه 241
عالم رسانديم. ما در پاريس در صورتى كه من ميل نداشتم در آنجا باشم لكن حوادث طورى شد كه در پاريس ما مسائل خودمان را به تمام عالم رسانديم و زير پاى اينها را سست كرديم. شما در وقتى آمديد كه ما بحمدالله به پيروزى رسيديم و اعلام كرديم جمهوريت اسلام را.
دستورات اسلام جامع كليه ابعاد مادى و معنوى بشريت
در جمهوريت اسلام تمام آزادىها هست،
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 243
تاريخ: 15/1/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم
با عشق و علاقه در انتخاب وكلاى متدين، فاضل و امين بكوشيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از خداوند تعالى توفيق شما آقايان را خواستارم. به همت شما زن و مرد، كوچك و بزرگ، جمهورى اسلامى برقرار شد و تقريبا اتفاق آراء بود از - بيست هزار - بيست ميليون راى، 150 هزار، صدو چهل و پنج هزار نفى بود، آن هم يك تقلباتى در صندوقها شده بود، منجمله در قم يك زن تقلب كرده بود و قريب نيم ساعت قبل از شروع كردن، تقلب كرده بود، از كرمانشاه هم بعضى گفتند آمدند - كه تقلب شده است، والا آراء همه بايد با جمهورى اسلامى باشد اگر چنانچه ساير اقشار مملكت حتى منحرفين از اسلام هم بدانند كه اسلام چيست، بدانند كه برنامه اسلام چه هست همه - شان به اسلام روى مىآورند، مگر آنهائى كه دست نشانده امريكا يا ساير ابرقدرتها هستند. اينهائى كه الان در ايران مشغول فتنه هستند اينهااز اسلام هيچ اطلاع ندارند و به حسب آنطورى كه من مىفهمم اينها مرتبط به آمريكا هستند ولو اينكه اسمشان برخلاف است و ملت ما بايد اينها را رد بكنند و اعتنائى به آنها نكنند و خودشان در همين سيل جمعيت ايران منحل خواهند شد. شما جوانها و شما مرد وزن انشاءالله در انتخاباتى كه در پيش داريم براى مجلس موسسان كه قانون اساسى جمهورى اسلامى را آنها بايد تصويب كنند، همانطور كه رو آورديد با عشق و علاقه به جمهورى اسلامى و راى داديد بر جمهورى اسلامى، در آنجا هم بايد با عشق و علاقه در هر شهرى، در هر استانى، با عشق و علاقه تعيين كنيد اشخاص فاضل و اشخاص امين را، اشخاص متدين امين فاضل را براى اينكه بروند در مجلس موسسان و قانون اساسى جمهورى اسلامى را تصويب كنند. انشاءالله خداوند به شماها و همه ملت ما خير و عافيت عنايت كند و انشاءالله بتوانيم برنامه اسلام را پياده كنيم. الان لفظ امت، لفظ جمهورى اسلامى است، باز معنايش نيامده است. ما بايد راههائى را طى كنيم تا متحواى جمهورى اسلامى در ايران پياده بشود. دعا كنيد انشاءالله موفق بشويم و اسلام را زنده كنيم و احكام اسلام را زنده كنيم. خداوند به همه شما توفيق و سعادت عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 244
تاريخ: 16/1/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اقشار مختلف مردم
اين رفراندم يك رفراندم اسلامى بود نه سياسى
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد از شما آقايان، شما جوانان برومند تشكر كنم. شماها در اين ماجرايى كه در قم اينهمه خسارات وارد شده بود و در ايران هم، پايدارى كرديد و الحمدالله دشمن را عقب زديد. باجديت شما جوانها رفراندم بحمدالله به طور آبرومند، به طور بى سابقه انجام شد. اين رفراندم در دنيا نظير نداشت يك مملكت 35 ميليونى، 20 ميليون پاى صندوق حاضر بشود، در هيچ مملكتى سابقه ندارد. در رفراندمهايى كه در اين مدتها در ايران شده است مىگفتند 6 ميليون شركت كردهاند و ما همان وقت فرستاديم و تفتيش كردند كه اينها چه مىگويند گفتند 2 هزار نفر. رفراندم ديگرى هم بود كه آنها هم چيزى نبود. اين رفراندم يك رفراندم اسلامى بود، نه يك رفراندم سياسى. مردم براى اسلام خون مىدهند، نه براى سياست، براى سياست اسلامى. ملت ما به واسطه اتكاء به اسلام اين نهضت را پيش برد. ملت ما عاشق شهادت بود با عشق به شهادت پيش رفت اين نهضت، اگر چنانچه اين عشق و علاقه نبود هرگز ما در مقابل آنهمه قدرت پيروز نمىشديم. پيروزى ما دنبال اين بود كه همه اسلامى بوديد همه توجه به ديانت داشتيد، در رفراندم همه عشق داشتيد به اينكه در اين صندوقها راى بيندازيد آنهايى كه موفق به راى انداختن نشدند بچههايى كه كمتر از 16 سال داشتند و اين توفيق برايشان حاصل نشد نگران بودند و آنها هم مىخواستند راى بدهند. اين راى شما راى صد در صد بود بايد گفت راى صد در صد بود در 20 ميليون، صدوچهل هزار، صد و چهل و چند هزار مخالف يا ممتنع، اين توفيق صد در صد است و من از شما كه زحمت كشيديد و اين صندوقها را حفظ كرديد و براى اسلام و براى كشور خودتان زحمت كشيديد من تشكر مىكنم. خداوند شما را توفيق عنايت كند. خداوند به شما سعادت بدهد.
اميد ما به همت والاى شما جوانان است
البته مرحلههاى ديگرى هم داريم كه اميد ما به شما جوانان است مرحله راى گيرى براى وكلاى مجلس موسسان، راى گيرى براى وكلاى مجلس شورا، اين دو مرحله را هم ما پيش داريم كه بعد برويم سراغ مرحلههاى ديگر ومن در همين دو مرحله هم باز همه اميدم به شما جوان هاست، جوانهاى ايران،
صحيفه نور ج 5 صفحه 245
جوانهاى همه كشور و من اميدوارم كه با همت والاى شما جوانها در آن دو مرحله پيروز بشويم و وكلايى كه وارد مجلس موسسان مىكنيم وكلاى اسلامى باشند، وكلاى امين باشند، فضلاى ملت باشند و همين طور در مجلس شورا. بعد از اين مرحله مجلس موسسان است براى اينكه قانون اساسى را راى به آن بدهند و آنجا هم شما آقايان بايد البته مجلس خودتان است، كشور خودتان است، اسلام خودتان است در آنجا هم بايد زحمت بكشيد و موجبات تشكر ما را فراهم كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 246
تاريخ: 16/1/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كاركنان بانكهاى سراسر كشور
اشاره به بى نظير بودن رفراندم جمهورى اسلامى از جهات كمى و كيفى
بسم الله الرحمن الرحيم
من هم به دوستان خودم به آقايان تبريك عرض مىكنم كه بحمدالله با رفراندمى كه در ايران واقع شد كه نظير آن در تاريخ تاكنون نبوده است هم از حيث كميت كه در يك جمعيت 35 ميليونى، 20 ميليون موافق باشد، هم در كيفيت كه مردم با عشق و علاقه دنبال راى دادن باشند. اين در دنيا بىنظير بوده است و بعدها هم كم نظير. من به شما تبريك اين سعادت را، تبريك اين عيد بزرگ را، من عرض مىكنم.
تكيه بر اهميت تصويب قانون اساسى و انتخاب وكلاى فاضل
لكن اين نكتهاى را كه بايد عرض كنم اين است كه ما باز كارمان دنباله دارد. ما بعد از اين مجلس موسسان داريم، بايد مجلس موسسان تاسيس بشود و در آنجا وكلاى ملت بروند و قانون اساسى جديد را تصويب كنند. اين يك امرى است كه همانطور كه راى به جمهوريت اسلام، همانطور كه آن اهميت داشت اين هم اهميت دارد، بايد شما آقايان و همه ملت اين نهضت را به همين طور كه تاكنون آمده است حفظ كنيد و اين شور و شعف را نگه داريد تا از اين مرحلهها بگذريد. همه ما در واقع وكلائى كه مىخواهيم بعدها انتخاب كنيم انتخاب افاضل، انتخاب امناء ملت، انتخاب كسانى كه نه چپگرا هستند و نه راستگرا، انتخاب اشخاصى كه به اسلام ارج مىگذارند، انتخاب اشخاصى كه هيچ نسبت به مصالح اسلام و مسلمين فروگذارى نمىكنند بايد ما يك همچو اشخاصى را انتخاب كنيم و به مجلس موسسان بفرستيم كه قانون اساسى اسلامى ما را آنها تصويب كنند و بعد از آن هم باز يك مرحله ديگرى است كه در اين دولت موقت بايد عمل بشود و آن اين است كه مجلس شوراى ملى بايد انشاءالله درست بشود، نه مثل مجلسهاى اين پنجاه و چند سال كه به ملت هيچ ارتباط نداشت، ملت هيچ اطلاع نداشت، وكلاى خودش را نمىشناخت و اينها وكيل يك نفر بودند و آن يا رئيس جمهور امريكا و يا سلطان وقت و يا سلطان وقت به تبع سفارتخانهها چنانچه شاه سابق گفت اين معنا را كه ليست را از سفارتخانهها مىآوردند و ما وكيل تعيين مىكرديم همانطورى كه آنها مىخواستند. انشاءالله ديگر اين مسائل نيست در كار، انشاءالله آن مسائل ديگر عود نمىكند. لكن با همت ملت و با
صحيفه نور ج 5 صفحه 247
همبستگى ملت شما ديديد كه اين همبستگى كه داشتيد و اين وحدت كلمه كه داشتند و همهتان با هم جمهورى اسلامى را مىخواستيد، بر قدرتهاى شيطانى غلبه كرديد و از اين به بعد هم اگر حفظ كنيد اين قدرت را، اگر حفظ كنيد اين وحدت كلمه را، خداوند باشماست. اگر حفظ كنيد اين وحدت كلمه و اتكال به خدا را، هم در مجلس موسسان پيروز خواهيد شد و هم در مجلس شورا پيروز خواهيد شد. نگذاريد كسانى كه بدخواه اين ملتند درباره مجلس موسسان يا درباره مجلس شورا دخالت كنند، نگذاريد اشخاصى در مجلس موسسان وارد بشوند كه خيرامت را نمىخواهند بلكه خير اشخاصى را مىخواهند كه ظالم هستند، نگذاريد در مجلس شورا اشخاصى بروند كه آنها با قدرت بزرگ پيوستگى دارند. بايد ملت با اختيار خود واراده خود، با امتيار خود و انتخاب خود اشخاص صالح را، اشخاص متقى را، اشخاصى را كه براى ايران كار مىخواهند بكنند، به نفع ايران كار مىكنند آنها را بايد تعيين بكنيد تا اين سه تا مرحله تمام بشود.
آبادانى مملكت و ساختن ايرانى اسلامى به همت جوانان
بعد از اين مرحله باز كارها داريم و آن ساختن ايران است، همه را بايد ساخت، همه اين قشرهائى كه الان موجود است باز در آن يك صورت طاغوتى هست، يك محتواى طاغوتى در آنها هست،الان بانكها باز به همان صورت طاغوتى هست، ربا در بانكها هست، فرض كنيد كه در ساير قشرها هم فرهنگ باز يا فرم غربى است يا فرم شرقى است، يكى از اين فرم هاست و باز باقى مانده است اين چيزهايى كه از سابق بوده است. البته پنجاه و چند سال آنها زحمت كشيدند بلكه بيشتر، سابق هم، سابق بر اين سلسله هم باز زحمتها كشيدهاند تا اينكه مردم را از آن راهى كه داشتند،از آن طريقهاى كه داشتند منحرف كردند، جوان هاى ما را منحرف كردند. الان نبايد زحمت بكشيم تا اين نيروى جوانى را باز متحول كنيم و به صورت يك انسان فاضل، يك انسان اسلامى، يك انسانى كه براى كشور خودش مفيد است بايد به اين متحول بشود و اين از همه قشرها متوقع است، يك قشر نمىتواند اين كارها را انجام بدهد. اين آشفتگى هايى كه الان در ملت ما هست، در مملكت ما هست و به ارث به ما رسيده است خرابهاى اين بايد آباد بشود لكن به همت همه، شما جوانها با همت خودتان بايد اين راه را پيش ببريد و اين نهضت را حفظ كنيد. البته راجع به بانكها بايد يك تحولى در آن پيدا بشود و انشاءالله با تدريج خواهد شد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 252
تاريخ: 17/1/58
بيانات امام خمينى در ديدار با پرسنل نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى
اگر انسان خودش راپيروز ادراك كند شكست مىخورد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از همه ملت ايران و خصوص شما د رجه داران و سربازان نيروى هوائى تشكر مىكنم و سعادت و سلامت همه را از خداوند تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. ما بايد اين واقعيت را ادراك و لمس كنيم كه ما باز پيروز نشديم. پيروزى نهائى، تا پيروزى نهائى راه زيادى داريم. اگر انسان خودش را پيروز ادراك كند ورشكست مىشود. پيروزى سستى مىآورد لكن اگر انسان خود شرا در بين راه ببيند و براى هدف نهائى در حركت باشد، آن حركت قوت مىآورد. ما در بين راه هستيم و البته پيروزى به اين معنا كه دست ستمكارها را از كشورمان خارج كرديم و خودمان الان در كشورمان هستيم به اين معنا البته حاصل است لكن آشفتگىهائى كه الان در مملكت هست، قشرهائى كه مفسد هستند و در بين مردم مفسده مىكنند، ريشههاى فاسد رژيم، ريشههاى فاسد اجانب، آنهائى كه براى اجانب و در خدمت اجانب براى ملت ما زحمت و تعب پيش مىآورند، اينها هستند و ما بايد با تمام قوت و قدرت در مقابل آنها ايستادگى كنيم و آنها را هم از مملكت خودمان برانيم.
همه با هم با نيروى خدائى و اسلامى اين كشور را نجات بدهيد
برادرهاى من توجه داشته باشيد كه ايران از خود شماست و ايرانى بايد براى ايران زحمت بكشد. همه طبقات بايد باهم دوست باشند. مثل سابق نيست كه بين طبقات جدائى باشد، بين نيروهاى نظامى با مردم جدائى باشد آنها با نظر بد به اينها نگاه كنند و اينها به نظر بد به آنها نگاه كنند. وقت آن است كه همه نيروهاى خدائى و اسلامى باشد و خداوند حكومت كند در اين ملت و با دست خداوند ما پيش برويم. شما همه با هم همصدا و همزبان باشيد و اين آشفتگىهائى كه الان به دست اجانب و عمال آنها در اطراف مملكت ايجاد شده است، اين آشفتگىها را با هم و با قدرت الهى از بين ببريد و تسلط پيدا كنيد بر اوضاع كشور از خودتان هست، ملت از خودتان هست، ارتش از خودتان هست، همه با هم هستيد، برادر هستيد، بايد همه با هم به پيش برويد و اين مملكت آشفته را نجات بدهيد. از خداوند تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شمارا خواستارم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 248
تاريخ: 16/1/58
بيانات امام خمينى در ديدار با نمايندگان فرهنگيان قم
خوف استعمارگران خبيث از اتحاد بين اقشار ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
از شما آقايان متشكرم كه براى تفقد از من تشريف آورديد، و از اين امر كه توفيق حاصل شده است كه ما با آقايان مواجه باشيم. در اين سالهاى بسيار طولانى، ما از هم جدا بوديم و دستگاه خبيث استعمار كوشش كردند كه بين اقشار ملت جدائى بيندازند، آنها از اتفاق ما خوف دارند و حالا كه لمس كردهاند اين اتفاق چه هنرى دارد، حالا خطر براى ما بيشتر است. آنها سابق كه همين احتمال را مىدادند كه اتحاد بين اقشار براى اينها مضر باشد، جديت كردند كه روحانيون را از مردم جدا كنند، قشر اساتيد را از روحانيون، بازارىها را از دانشگاه، اقشار ملت را از هم فاصله بيندازند، يك فاصلهاى كه همه به هم بدبين باشند. دانشگاهى بدبين باشد به روحانى، روحانى بدبين باشد به دانشگاهى، همه با هم بدبين باشند به بازارى، بازارى به روحانى. آنوقت كه احتمال اين را مىدادند كه اگر اينها با هم باشند منافع آنها به خطر مىافتد، آنها جديت داشتند بر اينكه اين قشرها را از هم جدا كنند.
جيره خواران شكست خورده استعمار در صدد تفرقه بين مردم هستند
حالا كه در اين نهضت لمس كردند اين معنا را كه وحدت ملت با اتكاء به خداى تبارك و تعالى آنها را عقب و دست آنها را كوتاه كرد از منافع ما، الان خطر بيشتر است، يعنى آنها در پى شيطنت بيشتر هستند و كارمندهايشان، آنهائى كه جيره خوار آنها هستند، با لباسهاى مختلف، با طرزهاى مختلف در بين ملت مىخواهند جدائى بيندازند و الان ملاحظه ميكنيد كه در همه اقطار مملكت يك دستجاتى كه جيره خوار آنها هستند مشغول كار شدهاند كه اين حكومت را نگذارند آرام باشد و نگذارند متحد باشد. اينها در اين رفراندم همچو شكست خوردند كه الان ديوانه شدند.
بى سابقه بودن اين رفراندم از لحاظ كميت و كيفيت
يك همچو رفراندمى در تمام دنيا سابقه ندارد. در همه دنيا همچو رفراندمى سابقه ندارد. سى و پنج ميليون جمعيت، در صورتى كه شانزده سال به بالا راى بايد بدهند، بيست ميليون بيشتر،
صحيفه نور ج 5 صفحه 249
يك قدرى بالاتر راى بدهند و از بيست ميليون و قدرى بالاتر، صد و چهل و چند هزار مخالف. در صورتى كه در قم كه ما بوديم، آمدند گفتند كه يك زنى تقلب كرده است، و تقريبا شايد اين هشتاد رايى كه در قم انداختند يك مقداريش هم راجع به آن تقلب مىشود و گرنه قومى صددرصد موافق اسلام هستند، قومى نمىشود مخالف اسلام باشد. اين هشتاد راى يا از خارج، خوب در قم از خارج هم بودند، يا از خارج اين عناصر فاسده هستند، يا آن تقلبى كه آن زن كرده است در بعضى جاهاى ديگر هم شايد شده باشد. امروز از كردستان هم گفتند كه آمدهاند، بعضى از كرمانشاه هم آمدهاند كه در آراء اينجا هم تقلب شده است، والا آنجا هم راى بيشتر بود. ما توقع صد درصد داشتيم البته، ولكن اين هم صد در صد است، صد در صد. در صورت اينطور است. در بين اينها (در يك روزنامه بود ديدم كه يا كسى نقل كرد كه) يك نفر گريه مىكرد و از او پرسيدند علت گريه را، گفت من اشتباه كردم و راى منفى دادم، در صورتى كه مىخواستم راى مثبت بدهم و من جهنمى شدم. در هر صورت دو مساله هست يك مساله عدد است كه در تاريخ همچو عددى نمىتوانند نشان بدهند كه از سىوچند ميليون جمعيت، بيست ميليون راى بدهند، يك جهت هم كيفيت است كه بالاتر است. يك وقت اين است كه مردم مىروند راى مىدهند، يك وقت علاقه و عشق دارند. اين شانزده ساله كمترها كه بعضى شان اينجا پيش من هم آمدند به قدرى ناراحت بودند از اينكه چرا ما نبايد راى بدهيم. اينها از اينكه راى ندادهاند و نبايد راى بدهند،از اين ناراحت بودند و مردم با يك عشق و علاقهاى راى دادند كه اين كيفيت هم هيچ سابقه ندارد. پس رفراندم ما نه در كيفيت سابقه دارد و نه در كميت.
آتشى را كه خدا افروخته است، روشن نگهش داريم
بعدها هم اگر اين عشق و علاقه اسلامى محفوظ بماند، در ساير چيزها هم همين طوريم. واگر خداى نخواسته اين عشق و علاقه اسلامى يك وقت سستى پيدا كند و محفوظ نماند، آنوقت نمىدانم چه خواهد شد. البته ما مراحلى پيش داريم. مرحله مجلس موسسان در پيش است و مرحله انتخابات هم در پيش است و ديگر زمان سابق نيست كه به ما تحميل بكنند. ما خودمان هستيم، با پاى خودمان مىرويم و راى مىدهيم، نه كسى به ما تحميل مىكند و نه زورگوئى هست در كار، عشق و علاقه، اگر اين عشق و علاقهاى كه در رفراندم بود باقىاش بداريم يعنى نهضت را افروخته نگه بداريم نگذاريم خاموش بشود، اگر اين باقى بماند در آن دو مرحله هم ما برد داريم و وكلائى كه مىخواهيم بفرستيم به مجلس موسسان و بعد هم به مجلس شورا، وكلائى هستند، مىشوند كه صد در صد ملى، متدين، نه منحرف به چپ و نه منحرف به راست هيچ نباشند، از خودمان باشند و مصالح خودمان را در نظر بگيريم.
واگر خداى نخواسته سستى پيدا بشود، آنوقت البته خطر هست كه آن وكلاى غير صالح هم به ما تحميل كنند، يعنى بروند به مجلس. در هر صورت آنى كه الان مهم ماست اين است كه اين آتشى كه افروخته شده و اين را خدا افروخته است، اين بشر نمىتواند، يك آتشى است كه خدا افروخته است،
صحيفه نور ج 5 صفحه 250
اين آتش كه با تاييد خدا افروخته شده است، مانگهش داريم، افروخته نگهش داريم. مادامى كه اين آتش هست و افروخته است، ما پيروز هستيم و اگر خداى نخواسته اين افسرده بشود و رو به افسردگى برود، من خوف دارم كه باز برگرديم به يك مراحل بدى و يك مراحلى كه مثل سابق باشد. خدا نكند يك همچو روزى پيش بيايد، و انشاءالله پيش نخواهد آمد. خداوند انشاءالله همه شما را تاييد كند.
تبديل مراكز آموزش و پرورش به مراكز فساد، از كارهاى رژيم سابق
و البته تكليف من اين است كه وقتى يك قدرى راحت بشويم درس بگويم، طلبهها را نصيحت كنم و با طلبهها سر و كار داريم اينها را نصيحت كنم و تكليف شما آقايان اين است كه اين جوانها را بار بياوريد به طورى كه پرورش كنند، همان آموزش تنها نباشد. سابق نه آموزش بود، نه پرورش يعنى نمىگذاشتند، وضع را جورى كرده بودند كه هم جلوى معلومات جوانهاى ما را مىگرفتند و نمىگذاشتند رشد بكنند و هم جلو پرورش را كه پرورش صحيح نكنند. اينهمه مراكز فساد كه در ايران ايجاد كردند، همه چيزهائى كه براى آموزش و پرورش بود اينها تبديلش كردند به مراكز فساد مثلا فرض كنيد سينما، سينما يك جائى است كه براى آموزش است، براى پرورش است، راديو، تلويزيون، همه اينها تا وقتى كه رسيد اينجا به دست اينهائى كه مامور بودند از طرف غير كه وطن را به اين حال در آورند و ماموريت براى وطنشان داشتند، اينها را منقلب كردند به يك چيزى كه بر خلاف بود. حالا از اين به بعد بايد، همه اينها بايد يك دستگاه پرورش باشد، يك دستگاه آموزش باشد، راديو همين طور، تلويزيون همين طور، تاتر همين طور، همه اينها.
تربيت جوانان بايد اسلامى و با توجه به مسائل روز باشد
اسلام با خود اينها مخالف نيست، اسلام مىخواهد اينها را مهذب كند يعنى در خدمت اسلام، در خدمت تربيت جوانها قرار بدهد و ما هم كه ماموريم اين جوانهائى را كه دست ما هستند و با آنها رابطه داريم اينها را بايد تربيت اسلامى، تربيت دينى و متوجه به مسائل روز كنيم. جورى باشد كه از اول اين بچهها و جوانها مسائل روز دستشان باشد و بفهمند كه بايد چه بكنند در آتيه. در پهلوى علم بايد اين پرورش باشد و شما آقايان البته موظفيد كه اين كار را بكنيد، و در همه قشر ايران، همه معلمين، همه دانشمندان بايد اين كار را بكنند كه بعد از يك مدتى ايران متبدل بشود به يك چيز ديگرى.
در تربيت صحيح اسلامى خيانت منتفى مىشود
شما ملاحظه بكنيد الان ما وقتى كه با تمام قشرها ملاحظه مىكنيد كه يك دولت صالحى درست بكنيم، هر چه مىگرديم پيدا نمىشود. سه تا، چهار تا، پنج تا آدم پيدا مىشود كه اينها هم از همه جهات جامع نيستند. چرا؟ براى اينكه در اين پنجاه و چند سال كوشش شد كه نگذارند اين انسان درست
صحيفه نور ج 5 صفحه 251
بشود، نگذارند يك رجال فهميده صحيح درست بشود. سابق، شايد قبل از اين، مسائل اينطورها نبوده، اما حالا اينطور است. ما الان در يك وضعى واقع شديم كه نه نيروى انسانى صحيحى داريم و نه اقتصاد و ساير چيزها و از همه بالاتر همين است كه ما نيروى انسانىمان كم است. در هر ادارهاى كه بخواهيم، الان كلاه كلاه مىكنند. در اين وزارتخانهها كلاه كلاه مىكنند. نه اينكه مى خواهند نشود، نمىتوانند. البته همه ميل دارند به اينكه وزارتخانهاى كه دستشان است صالح باشد، خوب باشد. اينها اشخاص امينى هستند لكن از باب اينكه ندارند اشخاص، از باب اينكه نيست، فاقدند، از اين جهت كلاه به كلاه مىكنند و بعضى وقتها هم بد از كار در مىآيند. اين بايد با كوشش همه اقشار، خصوصا آنهائى كه معلم هستند، در دانشگاهها استاد هستند، در دبيرستانها، در دبستانها، از همان اول كه بچهها تحويلشان داده مىشود بايد مسوول تربيت اينها باشند، مشغول اين باشند كه اينها را تربيت كنند، يك تربيت صحيح اسلامى كه در تربيت صحيح اسلامى همه چيز است. يعنى يك مسلم اگر چنانچه همانطورى كه اسلام مىخواهد بزرگ بشود اين ممكن نيست كه به مملكت خودش خيانت بكند، ممكن نيست كه به برادر خودش، به همسايه خودش، به همشهرى خودش، به يك آدم غريبه خيانت بكند، اصلا خيانت منتفى مىشود. ما بايد كوشش كنيم كه افراد صالح درست بكنيم. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما آقايان را مىخواهم و سلامت همه را طالبم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 253
تاريخ: 17/1/58
بيانات امام خمينى در جمع دانشآموزان دبستان امام زمان كاشان و انجمن اسلامى جوانان خوزستان
با همت والاى شما جوانان نهضت به پيروزى رسيد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود به شما ملت بزرگ ايران و شما جوانان غيور هوشمند. سلام بر همه شما. خداوند شما را سعادتمند بفرمايد. با همت والاى شما جوانان و تمام اقشار ايران اين نهضت به اين مرتبه رسيد. همت والاى شما بود كه پيروز شديم و ريشه فساد را از ايران تا حدودى بيرون آورديم و انشاءالله از اين به بعد هم با همت والاى شما جوانها تتمه اين ريشه فساد از بيخ و بن كنده خواهد شد. شما بوديد كه در همه كشور، همه جاى ايران خون داديد، شهيد داديد و اين نهضت را بارور كرديد و شمابايد باشيد كه در همه ايران با همت والاى خود و با گرم نگه داشتن اين نهضت، مسائلى كه بعد پيش مىآيد،به پيروزى برسانيد. شما بوديد كه با فداكارى اسلام را از دست اجنبيان و دشمنان اسلام نجات داديد و شما هستيد كه بايد با وحدت كلمه و قدرت، اسلام را از دست اين اشخاص خيانتكار كه در بين قشرهاى ملت تخم نفاق مىپاشند نجات دهيد. مجال به اين انسان هاى ظاهرى حيوان ماب ندهيد، اينها را مجال ندهيد كه در بين شما ريشه كنند، خداوند شما را تاييد كند.
ضرورت حضور دائمى جوانان متعهد در صحنه
ما در مرحله بعد مجلس موسسان داريم كه بايد با همت والاى شما، اشخاص فاضل دانشمند امين كه به ايران وفادار باشند و به اسلام متعهد، در مجلس موسسان بروند تا اينكه قانون اساسى اسلامى را تصويب كنند و بعد از آن باز مجلس شورا داريم كه با همت والاى شما جوانان ايرانى بايد اشخاص متنور و اشخاص امين و صادق در مجلس شورا بروند كه مقدرات شما را بر طبق خواسته خداى متعال پياده بكنند. شما در اين مراحل بايد همانطورى كه تاكنون باشور و شعف كارها را پيش برديد از اين به بعد هم كه ملت، خود شما هستيد و كشور مال خود شماست و اجنبى دخالت نمىنمىتواند بكند و ديگر سازمانى كه به شما تعدى بكند نخواهد بود و نخواهد وجود پيدا كرد، به خواست خداى تبارك و تعالى بايد براى سازندگى ايران همت كنيد، نگذاريد اين نهضت خاموش بشود، نگذاريد اين شور و شعفى كه در ملت براى احقاق حق خودش بپا شده است رو به سستى برود. خداوند شماها را تاييد كند. خداوند به شما سعادت دنيا و آخرت عنايت كند. استفاده از احكام اسلام، هم دنيا دارد و هم آخرت.
صحيفه نور ج 5 صفحه 254
برقرارى جمهورى اسلامى كه با اتفاق آراء ملت تقريبا برقرار شد و انشاءالله احكام اسلامى هم دنبال آن برقرار مىشود براى رفاه حال همه طبقات خصوصا كارگران، دهقانان، طبقه ضعيف، براى همه است و اسلام براى آنها بيشتر از ساير طبقات حق قائل است.
از خداوند تعالى مسئلت مىكنم كه همه ما را به وظائف خودمان آشنا كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 255
تاريخ: 17/1/58
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل صنايع نظامى و اهالى قم
انسجام اقشار و گستردگى نهضت در كليه نقاط ايران يك امر الهى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من در اواخر اوقاتى كه در پاريس بودم توجه به يك مطلبى پيدا كردم كه راجع به پيشرفت اين نهضت خيلى دلخوش شدم و اين مطلب را در پاريس هم بر اشخاص و اجتماعاتى كه مىشد، تذكر دادم و آن اين بود كه در انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود كم اتفاق مىافتد يا اتفاق شايد نيفتاده باشد كه اينطور باشد كه يك مطلبى را كه در مركز مملكت مىگويند، همين مطلب در كوره دههاى دور افتاده هم باشد و آن مطلبى را كه روشنفكران مىگويند، همان را مردم بازار و كوچه و دهقان و كشاورز هم همان را خواستار باشد. من در آنوقت اطلاع پيدا كردم و بعضى را هم كه از ايران مىآمدند پيش من، به من اطلاع مىدادند كه قضيه خواست ملت ايران يك خواستى است كه گسترش پيدا كرده حتى در آن قراء و قصبات دور افتادهاى كه از همه جهات دورند. يك نفر كه همين اواخر آمد پيش من گفت كه من از دهات كمره و دهات چاپلق و لرستان، آنجاها رفتم و ديدم و از آنجاها گردش كردم و ديدم و مىآيم اينجا، و او گفت كه تمام دهاتى را كه من ديدم، ديدم كه صبح كه مىشود، آن آخوند ده جلو مىافتد و مردم ده دنبال او راه مىافتند و راهپيمائى مىكنند، و اسم از يك جائى برد كه من آنجا رفتم (قريه حسن فلك) اين در اطراف كمره هست و قلعهاى است كه شايد مثلا آنوقتى كه من ديدم ده پانزده خانوار در آن زندگى مىكردند، كوچك بود و در كنار يك كوهى واقع شده بود و از آبادىها دور بود. اين شخص گفت من آنجا هم رفتم، آنجا همان حرفها را مىزدند كه در تهران مىزدند اين از گسترشى كه در همه جاى ايران بوجود آورد، و يك گسترش ديگرى كه راجع به گروهها و جماعات بود، بچههاى دبستان يا كوچكتر از آنها همين وردى را كه همه مردم مىگفتند، اينها هم مىگفتند. كارگرها، كارفرماها، معلمين اجزاء دادگسترى، ملاها طلبهها، روشنفكران، همه يك مطلب مىگفتند و با هم بودند. من اين را اينطور فهميدم كه يك دست غيبى در كار است، انسان هر چه هم بخواهد يك مثلا روشنگرى داشته باشد و هر چه هم بخواهد يك همچو امرى واقع بشود، به اين گسترش نمىتواند واقع بشود، من اينطور فهميدم كه خداى تبارك و تعالى در اين مساله نظر دارد و از آنجا اطمينان برايم پيدا شد كه پيروزى هست، البته به اين زودى و به اين سهلى را نمىتوانستم حدس بزنم. وقتى هم كه شاه سابق از ايران رفت و دنبالش آن دولت بختيار آمد كه خيلى هم بى عقلى كرد، من هم نصيحتش كردم گوش نداد، من
صحيفه نور ج 5 صفحه 256
عازم آمدن شدم به اين نكته كه ديدم از طرف آمريكائىها دارد فعاليت مىشود. در همان جا كه ما بوديم مىآمدند كه شما حالا نرويد، زود است. از طرف دولت ايران هم فعاليت مىكردند كه حالا نيائيد شما، حتى به وسيله رئيس جمهور فرانسه يك پيامى براى من دولت ايران فرستادكه حالا زود است، حالا زودرس است اين آمدن يك قدرى، صبر كنيد يك قدرى. من اينطور حدس زدم كه اينها مىخواهند تجهيز كنند، اينها مىخواهند ما را آنجا نگه دارند و خودشان كارهايشان را انجام بدهند، جورى بشود كه ديگر كار از دست ما بيرون برود، من جديت كردم كه من بايد بروم كه ديديد كه فرودگاه را بستند، من گفتم هر وقت كه باز شود من بايد بروم، ثانياً بستند، من گفتم كه هر وقت باز شد مىرويم، بالاخره ما آمديم. من در تمام اين مدت، از اين اواخر كه ديگر اينطور به ذهنم آمده بود، اين معنى را يك مطلب الهى تلقى مىكردم و حالا هم همين معنا است كه يك ملت رنجديده كه هيچ نداشت در دستش، يك ملتى كه وضعش اينطور بود كه براى خودش حق اعتراض قائل نبود، شما ملاحظه مىكرديد كه اگر يك پاسبان مىآمد در بازار تهران مىگفت كه چهارم آبان است بايد بيرق بزنيد، احدى به خودش اجازه اينكه بگويد نه نمىداد، در مقابل پاسبان نمىشد بگويد نه، اجازه به خودشان نمىدادند كه بگويند نه، اين تحول روحى در بين ملت پيدا شد كه در ظرف يك سال و يك قدرى بالاتر، آن ملت آنطور متحول شد به يك ملتى كه در خيابان ريخت و گفت كه مرگ بر شاه، حتى يكى از دوستان من مىگفت كه در شيراز من توى خيابان بودم كه ديدم يك صاحب منصبى در آنجا بود كه بچهها جمع شده بودند دورش و به او مىگفتند مرگ بر كى، زنده باد كى، اين همين طور مانده بود در آنجا وقتى كه مرا ديد گفت كه بيا و مرا از دست اين بچهها نجات بده، بعد ايستاد رو به قبله و دستش را اينطور كرد (نزديك گوش آورد ) و بلند آنچه را كه بچهها مىخواستند گفت و خودش را نجات داد. اين يك مطلبى نيست كه يك شخص، يك جمعيت جسمانى بتواند بكند، اين را خدا كرده است.
تحول اسلامى و روحيه فداكارى موجب غلبه ما شد
اين كار، كار الهى بود و اين هم براى اين بود كه اجتماع ما، اين جمعيت ما جورى شده بود و متحول شده بودند، كه اين تحول باز تحول اسلامى بود، جورى شده بودند كه شهادت را براى خودشان يك فوز عظيم دانستند. - يك جوان - من در نجف بودم، يك جوان خيلى زيبا و در سن بين بيست تا سى آمد پيش من و مرا قسم داد كه شما دعا كنيد كه من شهيد بشوم. اين روحيه مادرهائى كه دو، سه تا از بچههايشان را داده بودند، وقتى كه به ما مىرسيدند مىگفتند كه اين فداى اسلام و من باز يكى دارم كه آن هم باز مىخواهم شهيد بشود. يك همچو روحيه فداكارى يعنى همان روحيهاى كه در زمان رسول الله (ص) براى مردم پيدا شده بود و در ظرف نيم قرن مسلمين را بر تقريباً دنياى آن روز غلبه داد، اين روحيه در ملت ما پيدا شده بود كه خودشان را با شوق و اشتياق مىخواستند فدا بكنند، آنچه ما را غلبه داد اين روحيه بود، فلسفه نبود، جهان بينى نبود، اسلام شناسى نبود، هيچ اين حرفها نبود، اين
صحيفه نور ج 5 صفحه 257
روحيه كه در ملت پيدا شد و اين تحركى كه پيدا شد يك مطلب غيبى بود كه در ظرف مدت كوتاهى كى همچو تحول روحى در جمعيت پيدا شد و ما تا اينجا كه آمديم، با اين تحول روحى همراه هستيم و اين رفراندم را كه شما ديديد و جلويش - آن - شكست آن ابر قدرتها را كه ديديد، اينها همه را ما بايد خارق عادت بدانيم، يك ملتى كه هيچ ابزار نداشت و هيچ اسلحه نداشت (حالا يك چند تا تفنگ دست مردم مىبينيد) اين ملت بى اسلحه بى - ابزار بر يك قدرتى كه تا دندان مسلح بود و دنبالش هم امريكا بود كه مىگفت ما پشتيبانى مىكنيم، انگلستان هم كه تصريح مىكرد، شوروى هم بود منتها عاقل تر بود، اين قدرتى كه پشتوانهاش هم اين قدرتهاى ابرقدرت بود به دست همين جمعيتى كه توى خيابان و بازار فرياد مىكردند، به دست اينها از بين رفت، البته ارتش هم كمك كرد، اما بعد از اينكه اينها فريادهايشان را كردند آنها را متحول كردند، ارتش را از اين فداكارى كه به خيال خودشان براى آن مردك داشتند، منحرف كرد به اين طرف، يك عدهاى كه البته از آن بزرگها بودند كه فرار هم كردند مع الاسف بسيارشان و بعضىشان گرفتار هم شدهاند، ديگران هم متحول شدند، آنها برگشتند به اين طرف، نيروى هوائى همين طور نيروهاى ديگر، همين طور هوانيروز، همين طور همافران، اينها متحول شدند. اين تحولات هم كه در آنها پيدا شد باز يك امر عادى نبوده كه اينطور متحول كرد يك ارتشى را، متحول كرد كه بتوان بر خلاف شاه كه مثلاً چيز ارتشداران است، بر خلاف او قيام بكنند اينها همه بر خلاف يك امر عادى واقع شد، غير عادى بود.
ملت ما تا اين وحدت كلمه را دارند و تا اين اخلاص را به اسلام دارند، اين اخلاص به اسلام كه خودشان را فدائى براى اسلام مىكنند و اسلام را همه چيز خودشان مىدانند، تا اين معنا محفوظ است ما بايد مطمئن باشيم كه پيروزيم و ما همه بايد اين معنا را حفظ بكنيم. شماها در بين كارگرها، در بين قشرهائى كه محروم بودند و انشاءالله اميدورايم كه نباشند ديگر، اين روحيه را تقويت كنيد، اين روحيه اسلامى را تقويت كنيد، به آنها بفهمانيد كه قدرتها را خدا شكست و اين اخلاص شما بود كه خون خودتان را فدا كرديد، اين را حفظش كنيد.
اگر اعتقادمان اين باشد كه پيروز شديم، رو به سستى خواهيم رفت اگر خداى نخواسته اين روحيه را از دست بدهيم، خودمان را حالا پيروز بدانيم و هر كدام برويم سراغ كار خودمان، انسان تا توى راه دارد مىرود قدرت دارد، اين كاروانها تا توى راه دارند مىروند قدرت دارند و وقتى به منزل رسيدند قدرتشان تمام مىشود، روحيه انسان هم اينطورى است، شما سوار اتومبيل شديد و از شهرى به شهرى رفتيد، اگر انسان مقصدش ده فرسخ است، در سر نه فرسخى رو به خستگى مىرود وقتى مىرسد آنجا ديگر افتاده است. ما اگر چنانچه اعتقادمان اين باشد كه پيروز شديم، ديگر رو به سستى مىرويم و ما پيروز نشديم. ما مانعها را حالا يك مقدارى رفع كرديم، ريشههاشان هم هنوز باقى است.
صحيفه نور ج 5 صفحه 258
شلوغكارىهاى عمال امريكا با اسم فدائى خلق
شما الان مىبينيد كه تمام اين قوائى كه بيرون رفتند و شكست خوردهاند، الان در فعاليتند، امريكا به اين زودى دست از سر ما بر نمىدارد، انگليس هم دست از سر ما بر نمىدارد، شوروى هم دست بر نمىدارد، اينها همه در صدد هستند كه نقاط ضعف در ما پيدا بشود از آن نقاط ضعف ما را بكوبند. آنهائى كه عاملين آنها هستند و پيوستههاى به آنها هستند كه من اعتقادم اين است كه اكثراً آمريكائى هستند و اسمشان هم فدائى خلق است، اينها از آن طرفى كم هست در ميانشان، اينها را آمريكائىها درست كردند براى اينكه توى جمعيتها بروند و توى كارگرها بروند و تبليغات بكنند كه چه و فلان. اگر چنانچه ما انشاءالله برسيم به اسلام، برسيم به احكام اسلام، بتوانيم قدرت داشته باشيم اسلام را آنطورى كه هست در خارج پياده بكنيم، خواهيد ديد كه هيچ يك از ملل دنيا آنطورى كه اسلام آزادى طلب است نيست، آن قدرى كه اسلام در صدد اين است كه طبقه ضعيف را ملاحظه بكند و يك طبقه توحيدى درست بكند ديگران نيستند، آن دموكراسى كه در اسلام است در ساير جاها نيست. اسم در ساير جاها هست. يعنى هياهو و سر و صدا هست و تبليغات هست، همين معنى دموكراسى را كه اسم مىبرند، از اين طرف و آن طرف صدا مىكنند، در امريكا هم همين صداهاست و در انگلستان هم همين صداهاست، در شوروى هم همين صداها هست، لكن وقتى كه ما ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه همان مسائل ديكتاتورى در همهشان هست، ديكتاتورى در شوروى كمتر از ديكتاتورى در امريكا نيست و كمتر از ديكتاتورى شاه ما نيست، همه ديكتاتورند، منتها مىخواهند تودهها را بازى بدهند اين الفاظ را رويش مىگذارند، اين الفاظ فريبنده رويش مىگذارند براى اينكه مردم را بازى بدهند. شما ملاحظه بكنيد چه مىخواهند الان اين عمال اينها، الان اينها كه دارند شلوغ مىكنند و مىگويند ما براى خلق مىخواهيم خودمان را فدائى خلق بكنيم، چه مىخواهند اينها. اگر اينها فدائى ملتند ملت كه همهشان آمده و مىگويند جمهورى اسلامى، اگر اينها فداى خلق و طرفدارى خلق را دارند، خوب اينها هم بيايند، اگر براى اين است كه زندگى اينها اداره بشود، خوب الان همه قوا در صدد هستند (اگر اين شلوغىها را كنار بگذارند) اينجا زندگى اينها را مرفه كنند، و اين خلق است و اين مردم كه همه مىگويند جمهورى اسلامى. در اين رفراندم كه شما ديديد كه در دنيا همچو رفراندمى سراغ داريد كه از سى و پنج ميليون، بيست ميليون بيشتر پاى صندوق بروند راى بدهند و از بيست ميليون و چند صد هزار مخالف داشته باشند؟ اصلاً در دنيا يك همچو چيزى سابقه ندارد بعدها هم غير آن اشتياق اسلامى اگر در مردم باشد يك همچو چيزى سابقه دارد؟ آنوقت ببينيد اشتياقى كه مردم داشتند براى راى دادن، آن علاقه و اشتياقى كه مردم داشتند كه پاى صندوقها بروند، اين را شما مشاهده كرديد كه با چه اشتياقى، با چه علاقهمندى رفتند راى دادند كه اين هم بى سابقه بوده، اينها ديگر از ما چه مىخواهند، اگر اينها منافع خلق را مىخواهند، خوب اينها مهلت بدهند تا ما درست كنيم، اينها نمىگذارند، الان همينهائى كه به اسم فدائى خلق و نمىدانم چه توى مردم افتادهاند، همينها مانع مىشوند از اينكه براى اين خلق يك زندگى درست بشود، براى اينكه
صحيفه نور ج 5 صفحه 259
اينها شلوغ مىخواهند بكنند و دستور دارند از بالاترها كه من بيشترش اعتقادم هست كه از امريكاست. اينها دستور دارند كه با اين صورت بين مردم تفرقه بيندازند، نگذارند كه آن معنائى كه در اسلام است، آن محتواى اسلام را نگذارند بين مردم پياده شود. آنها از آن معنا مىترسند كه اگر اسلام در اين ممالك اسلامى به آن معنائى كه هست پياده بشود اينها ديگر نقش ندارند در ملتهاى اسلام، اينها از اين مىترسند و مىخواهند نگذارند اين معنا بشود اينها ديگر نقش ندارند در ملتهاى اسلام، اينها از اين مىترسند و مىخواهند نگذارند اين معنا بشود و الا اگر اين افرادى كه الان در ايران هستند و شلوغ مىكنند و نمىگذارند آرامش پيدا بشود، اگر براى خلق و براى مردم فداكارى مىخواهند بكنند بيايند كمك كنند. اگر اينها آزادى مىخواهند كه ما آزادى داريم مىدهيم، ديگر الان اختناقى در كار نيست، همه دارند حرفهايشان را مىزنند. اگر اينها رفاه خلق را مىخواهند بايد مهلت بدهند و بيايند كمك كنيم و با هم، همه با هم كمك كنيم و رفاه خلق را درست كنيم. اگر اينها شلوغى مىخواهند چنانچه مىخواهند، براى اين نيست كه براى ملت باشد براى ملت كه شلوغى حالا فايده ندارد، جز خونريزى كه فايده ندارد، براى ملت آن فايده دارد كه حالا همه با هم باشند، جمعيتها همه با هم باشند و همه اين مملكتى كه خرابه شده و دست ما دادند، بسازند. اگر اينها مىخواهند شلوغ بكنند كه امريكائىها دوباره برگردند به اينجا، خوب تلكيف ما اين است كه با اينها معارضه بكنيم، تكليف همه ايرانىها اين است.
نصيحت به اخلالگران
ما آنها را نصيحت مىكنيم، ما علاقه داريم كه همه افراد ملت ما در رفاه باشند، نصيحت به آنها مىكنيم كه بيائيد، شما چه مىخواهيد؟ بيائيد، همانى را كه شما مىخواهيد، در اسلام بيشترش هست، همان معانى كه شما ادعا مىكنيد، اسلام نقشهاش را دارد، اسلام پياده كرده يك وقتى اين را، اسلام يك وقتى حكومتى داشته است كه حاكمش را، قاضيش مىخواهد كه بيا يهودى عليه تو ادعا كرده، بيا مىرود آنجا، با كمال ادب كنار يهودى مىنشيند وقتى هم كه قاضى مىگويد يا ابالحسن مىگويند نه، به من نگو ابالحسن براى اينكه بايد با من مساوى صحبت كنى شما همچو دموكراسى در دنيا اطلاع داريد كه رئيس دولت را قاضى منصوب از قبل خودش، رئيس دولت را احضار كند و او حاضر شود و بعد قاضى بر ضد او حكم كند و او هم قبول كند و تسليم بشود؟ چه مىخواهيد بگوئيد؟ اين روساى كرملين اينطور هستند؟ اين روساى امريكا اينطور هستند؟ اين روساى انگلستان اينطور هستند؟ يا ادعا هست؟ مىشود يك وقتى مثلاً يكى از روساى اينها را كسى بخواهد در محكمه كه بيائيد يك كسى به شما ادعا دارد، يا گفتن همان و اعدام آن آدم همان؟ اينها چه مىخواهند، اينها شلوغى مىخواهند، اينها نيتشان حسن نيست، نيست فاسد دارند، اينها مىخواهند اين مملكت را دوباره برگردانند به همان حال اول كه اربابها بيايند و همه چيز ما را ببرند و براى ما هيچ نگذارند. شما حالا ملاحظه مىكنيد كه اين قدرتى كه اين مردك داشت و اين تبليغاتى كه اينها داشتند، اين سرپوشى بود اين سرپوش برداشته شد، مىبينيد كه ايران هيچ محتوا نداشت. الان هر جا دست بگذاريد خالى است،
صحيفه نور ج 5 صفحه 260
زراعت ما را كه از بين بردند كه هيچ ما ديگر نداريم، مگر حالا همت كنند و به واسطه همت حالا يك كارى بشود و امسال از شايد ده پانزده سال پيش از اين مىگويند تا حالا مثل امسال نبوده است براى اينكه يك قدرى به مردم مهلت داده شده است. همه چيز ما الان از دست رفته است، اينها با هو و جنجال و تبليغات كه هر وقت كه فرض كنيد شما راديو را باز كرديد تبليغاتى بود كه براى آريا مهر بود، همهاش راجع به تبليغات بود، تبليغات پوچ ماموريت براى وطنم اين را درست مىگفت، اما مامور بود كه وطن را به حالى كه الان هست برساند و همه را انجام داد.
اگر وحدت كلمه و اسلاميت را حفظ كنيم تا آخر پيروزيم
ما اگر چنانچه اين وحدت كلمه و اين خاصيت كه عبارت از اسلاميت است كه در آن همه چيز هست، اگر اين را ما حفظش بكنيم تا آخر با پيروزى هستيم و اگر خداى نخواسته يا اينها اخلال بكنند و ما شل بيائيم و جلويشان را نگيريم و ملت جلويش را نگيرد و يا خودمان خيال كنيم كه پيروز هستيم و به سستى گرايش پيدا بكنيم من خوف اين را دارم كه خداى نخواسته با فرم ديگر همان مسائل پيش بياورند، البته با فرم شاهنشاهى ديگر نمىگويند، براى اينكه اين شكست خورده است، اين را مىدانند كه قابل عمل نيست، يك فرم ديگرى رويش مىگذارند، بلدند آنها، مطالعات دارند. اگر ما ايستادگى كنيم و قدرتى كه الان در دستمان است كه قدرت ملت است حفظ كنيم، وحدت كلمه را حفظ كنيم، همه پيروز خواهيم شد و اگر خداى نخواسته اين حفظ نشود خوف اين مطلب هست كه دوباره ما را برگردانند به آن حال و اگر خداى نخواسته ما را شكست بدهند اين دفعه اينها لمس كردهاند وحدت ايران را و قدرت اسلام را لمس كردهاند، پيشتر مىگفتند احتمال را مىدهم، علم بود پيشتر، حالا لمس است، لمس كردهاند كه ايران با قدرت اسلام و وحدت كلمه پيش برد، قطع مىكنند همه چيز ما را، اين دفعه ديگر قطع مىكنند همه قدرتها را، نه روشنفكر مىگذارند در عالم بماند و در ايران بماند و نه كسى ديگر را مىگذارند گذارند، تمام را خواهند سركوب كرد. ما بيدار باشيم، نگذاريم اين پيش بيايد و نگذاشتن به اين است كه همه با هم، همه با هم كمك بكنيم، كارگر با كارفرما كمك بكند و همه با هم با انصاف رفتار كنند، با انسانيت رفتار بكنند، با رحم و مروت رفتار بكنند و نگذارند اين نهضت خاموش بشود، تا انشاءالله آن معنائى كه مقصد اصلى ماهاست برسيم. خداوند انشاءالله همه شما را موفق كند و به سعادت برسيد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 5 صفحه 261
تاريخ: 17/1/58
بيانات امام خمينى در ديدار با بانوان كرمانشاه و دزفول
از مجاهدات زنها، مردها تشجيع شدند
بسم الله الرحمن الرحيم
خانمها كه از راه دور آمدند خوش آمدند. ما از خانمها بسيار متشكر هستيم، از بانوان همه ايران. بانوان همه ايران جمهورى اسلامى حق دارند. آنها در اين نهضت سهيم هستند. بايد بگويم كه آنها در صف اول واقع هستند براى اينكه مردها هم از آنها شجاع شدند، از مجاهدات آنها تشجيع شدند. شماها به اسلام خدمت كرديد و بعد از اين هم انشاءالله خدمت مىكنيد. شماها مردان و زنان شير در ايران تربيت مىكنيد. دامن شما دامن عصمت و عفت و عظمت است. شماها موظف هستيد كه اولاً خودتان را خوب تربيت كنيد، اسلامى تربيت كنيد، انسانى تربيت كنيد، مجاهد تربيت كنيد. ما با مجاهده شما و همه طبقات اين نهضت را تا اينجا پيش برديم و جمهورى اسلامى را اعلام كرديم.
لزوم انتخاب افراد مؤمن و نافع اسلام براى مجلس مؤسسان
و از اين به بعد باز احتياج به شما داريم، احتياج براى مجلس مؤسسان كه راى بدهيد و اشخاصى كه اسلامى هستند، متعهد هستند، چپى و راستى نيستند، براى ايران مىخواهند زحمت بكشند، و بعد هم براى مجلس شورا كه در اين وقت همه آزادانه راى مىدهيد و مرد و زن، آزاد راى مىدهند. مثل زمان سابق نيست كه فقط كلمه آزاد مردان و آزاد زنان بود و همه در اختناق بسر مىبردند. اسلام شما را آزاد كرده است، اسلام مرد و زن را آزاد فرموده است و همه آزادند. راى بايد بدهيد، منتها اشخاصى را انتخاب كنيد كه براى اسلام، براى كشور منتج باشند، نافع باشند، خائن نباشند. خداوند شماها را انشاءالله عزت و سعادت هم در دنيا و هم در آخرت عنايت فرمايد. سلام و درود بر شما شير زنانى كه در صف اول مجاهده بوديد. خداوند شماها را حفظ كند.
previos page menu page next page