-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 16
تاريخ: 21/3/62
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه و جماعات استانهاى خراسان، فارس، باختران، و ائمه جماعات قم و تهران، طلاب غير ايرانى مقيم قم و روحانيون مسؤول دفتر نمايندگى امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان علما، دانشمندان، وعاظ محترم كه در اينجا حضور دارند و زحمت كشيدهاند و من بخواهم اسم كلياتش را ببرم لازم نمىدانم - به همه - از همه تشكر مىكنم و از همه آنها در اين ماه مبارك رمضان ملتمس دعا هستم براى پيروزى اسلام و براى قطع يد اجانب از ممالك اسلامى.
در ماه مبارك رمضان قضيهاى اتفاق افتاد كه ابعاد آن قضيه و ماهيت آن قضيه در ابهام الى الابد مانده است براى امثال ماها و آن نزول قرآن است. نزول قرآن بر قلب رسول الله در ليلة القدر، كيفيت نزول قرآن و قضيه چه بوده است و روح الامين در قلب آن حضرت قرآن را نازل كرده است و از طرفى خدا انا انزلناه فى ليله القدر اين نزول قرآن در قلب پيغمبر در ليله القدر كيفيتش چيست؟ بايد بگويم غير از خود رسول اكرم و آنهايى كه در دامن رسول اكرم بزرگ شدند و مورد عنايت خداى تبارك و تعالى، عنايات خاص او بودند براى ديگران مطلقا در حجاب ابهام است كه مساله تنزل چى است، نزول در قلب چى است، روح الامين چى است، كيفيت وارد شدن روح الامين با قرآن در قلب رسول الله چى است، ليله القدر چى است؟ اينها مسائلى است كه به نظر سطحى يك مطالب آسانى است و گاهى هم يك حرفهايى گفته شده است لكن به شما عرض كنم كيفيت نزول قرآن در ابهام باقى مانده است براى امثال ما و كيفيت نزول ملائكه الله در ليله القدر و ماهيت ليله القدر و اين دعوتى كه خداى تبارك و تعالى به حسب آن چيزى كه از رسول اكرم منقول است كه دعيتم الى ضيافة الله ضيافت چى هست و كى پذيرفته است اين ضيافت را و براى مقدمات پذيرش - اين زيارت - اين ضيافت چى هست و خود ضيافت چى هست، بايد عرض كنم كه غير از خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم كسى به اين ضيافتى كه خداى تبارك و تعالى دعوت كرده است، آنطور كه او اجابت كرده است كسى اجابت نكرده است. دعوت مراتب دارد، اجابت هم مراتب دارد. آن مرتبه اعلاء اجابت آنى است كه پس از حصول مقدمات و رياضاتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كشيدهاند منتهى شد به اينكه خداى تبارك و تعالى از او ضيافت كرد به نزول قرآن. قرآن آن نعمتى است كه در ضيافتى كه از رسول خدا شده است، آن نعمتى است كه در آن سفرهاى كه از ازل تا ابد پهن است پيغمبر اكرم
صحيفه نور ج 18 صفحه 17
برخوردار از آن بوده و مقدمات آن مقدماتى است كه سالهاى طولانى رياضات معنوى كشيده است تا رسيده است به آنجايى كه لايق اين ضيافت شده است و مهم قضيه اعراض از دنياست.
اعراض از دنيا و غير خدا، تنها راه ورود به ضيافة الله است
آن چيزى كه انسان را به ضيافتگاه خدا راه مىدهد اين است كه غير خدا را كنار بگذارد و اين براى هر كس ميسور نيست، براى افراد انگشت شمارى كه در راس آنها رسول الله است ميسور بوده. آن توجه قلبى به مبدا نور و اعراض از ماوراى او، او را لايق كرد به ضيافه الله و لايق كرد براى اينكه قرآن يك مرتبه به طور بسيط در قلب او وارد بشود. ليله مباركه يكى از احتمالاتش بنيه خود رسول اكرم است كه مشكات نور الله است و احتمالات ديگر هم هست. مهم ادراك اين معناست كه مراتب كمالات انسان براى ورود در ضيافت خدا زياد است و بايد از مقدمات شروع بشود. مقدمات هم همانى است كه توجه به غير نداشتن و غيرى را نديدن و جز خدا نديدن و توجه به هيچ چيز غير از او نداشتن. در اينجا بايد عرض كنم كه از همه مردم اين معنا مطلوب است و اگر بخواهند در ضيافت خدا وارد بشوند به اندازه وسع خودشان بايد از دنيا اعراض كنند و قلبشان را از دنيا برگردانند، لكن براى جامعه روحانيت كه جامعه وعاظ هم در بين آنهاست يك مطلوبيت ديگرى دارد. پيغمبر در يكى از فرمايشاتشان مىفرمايند كه شيبتنى سورة هود (1) آيهاى كه در - سوره - سوره هود وارد شده است در سوره شورا هم به استثناى يك كلمه وارد شده است لكن سوره هود را ايشان مىفرمايند كه شيبتنى براى اينكه در آنجا امر به استقامت خود رسول خدا و كسانى كه با او هستند هست، تابعين او. اين است كه استقامت ملت را هم پيغمبر سنگينى را در دوش خودش مىديد و نگرانىاى كه پيغمبر داشت نسبت به اينكه استقامت نكند ملت، نكند امت، اين بود كه، به حسب احتمال قوى اين بود كه ايشان را وادار كرد به اينكه اين كلمه را بفرمايند. استقامت در هر امر و اين دنبال اين است كه انسان توجه به خداى تبارك و تعالى داشته باشد و به پيامبران خدا و خصوصا پيامبر خاتم كه اينها چه نحو زندگى كردند و با چه مصيبتهايى استقامت كردند و در اين بيست و چند سال كه پيغمبر اكرم در بين اين مردم بود چه مصيبتهايى از همين مردم ديد و چه مصيبتهائى را پيش بينى كرد و توجه به اينكه او ولى امر اين ملت است و استقامت اين ملت هم از او خواسته شده است و فاستقم كما امرت و من تاب معك اين است كه موجب نگرانى رسول خداست. اگر امروز جامعه روحانيت در سرتاسر كشور ما، چه روحانيينى كه اشتغال به يك عملى داشته باشند از اعمالى كه در جمهورى اسلامى لازم است و چه آنهايى كه اشتغال ندارند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه علمايى كه در غير اين دو شغل هستند و در بين مردم براى ارشاد هستند و چه وعاظ محترم، اينها الان اسلام سپرده به اينهاست. پيغمبر اكرم توجه به اين ملت دارد، تمام ذرات كارهاى ما تحت نظر خداى تبارك و تعالى است و نامه اعمال ما به
صحيفه نور ج 18 صفحه 18
حسب روايات عرضه مىشود به امام وقت، امام زمان سلام الله عليه مراقب ما هستند، مراقب روحانيت هستند كه چه مىكنند اينها. امروز كه اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است، نمىتوانند بگويند نمىتوانستيم، نمىتوانند بگويند نمىدانستيم، نمىتوانند بگويند كه رژيم شاهنشاهى ما را نمىگذاشت كارى انجام بدهيم. همه اينها مرتفع شده است و اسلام به دست شما افتاده است، به دست روحانيون در سرتاسر كشور و تحت مراقبت شديد هستيد، مراقبت خداى تبارك و تعالى و مراقبت فرشتگانى كه مامور اين كار هستند. و الله من ورائهم محيط ماه رمضانها مىآيد و مىرود و ماهها يكى پس از ديگرى مىروند و عمرها هم مىرود، آنچه كه باقى مىماند آن صفحات اعمال شماست كه در قلب شما ثبت است و شايد نامه عمل هم همان باشد، قلب شما نسبت به دنيا چه بوده است، دنيا با قلب شما چه كرده است و شما توجهتان به دنيا چه اندازه بوده است. آن روزى كه دستتان نمىرسيد زاهد و عابد بوديد، آن روزى كه دست رسيد خداى نخواسته عكس او بود؟ مراقبت در كار است. امروز مسووليت روحانيت و كسانى كه در اين لباس مقدس هستند، مسووليتى است كه در طول تاريخ بر عهده روحانيت نبوده است. در طول تاريخ از صدر اسلام تاكنون جمعيتهاى روحانيت اينطور حجتى كه بر آنها امروز تمام است، حجت بر آنها تمام نبوده است. در طول تاريخ يك همچو فرصتى براى هيچ كشورى پيدا نشده است و اسلام به دست شما سپرده شده است و از شما مىخواهند حفظش را. به دست اين ملت سپرده شده است و از اين ملت مىخواهند حفظش را، شما در ارشادات، در توجه نداشتن به زرق و برق دنيا مهم توجه قلبى است. داشتن مال، داشتن خانه، داشتن چيز، اينش مهم نيست، مهم اين است كه قلب انسان را، قلب انسان را اينها تسخير كنند. اينكه مال اندوزى و ثروت اندوزى مذموم است براى اين است كه اين مال اندوزى و ثروت اندوزى و امثال اينها و زرق و برق دنيا دل انسان را مىكشاند به طرف غير خدا و از آن ضيافتهاى خدا محروم مىكند. بخواهيد دعوت خدا را به ضيافت اجابت كنيد و وارد بشويد در ضيافه الله بدون اينكه قلبهاى خودتان را از اين دنيا منسلخ كنيد امكان ندارد. اولياء خدا آن چيزى كه پيششان مهم بود تهذيب نفس بود و دل كندن از غيرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدى كه در عالم واقع مىشود از اين توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام كمالاتى كه براى اولياء خدا و انبياء خدا حاصل شده است از اين دل كندن از غير و بستن به اوست و علامات اين مسائل در اعمال ماها ظاهر مىشود. علاوه بر اينكه ما مسووليت خودمان را، مسووليت شخصى داريم، مسووليت نوعى هم به عهده ماست، مسووليت ملت هم به عهده ماست. همانطورى كه سوره هود به پيغمبر فرموده است كه: فاستقم كما امرت و من تاب معك به شما هم مىگويد كه استقامت كنيد و از استقامت خودتان مردم را مستقيم كنيد. اگر مردم از ما خطا ببينند و اگر چنانچه انصراف پيدا كنند از روحانيت براى خطاهاى بعض از ما، مسووليت، مسووليت شخصى نيست، مسووليت اسلامى است، مسووليت عمومى است. اگر ما خداى نخواسته با اعمالمان طورى بكنيم كه اين ملت از ما جدا بشود و اين ملت ما را زير سوال قرار بدهد كه شما امروز كه دستتان باز است يك نحو ديگر داريد عمل مىكنيد و جدا بشود از شما، اين مسووليت اسلام به عهده ماست،
صحيفه نور ج 18 صفحه 19
اسلام به انزوا كشيده مىشود و آنهايى كه با اسلام مخالفند روى كار مىآيند خداى نخواسته و اين مسؤوليت به عهده ماست. قضيه، قضيه شخصى نيست كه يك شخص بگويد خوب من يك همچو كارى مىكنم به ديگران چه. اين نيست مساله. سابق هم وقتى كه يك طلبه كارى مىكرد مىگفتند طلبهها اينطورند، اگر خداى نخواسته يك روحانى يك كارى مىكرد مىگفتند روحانيون اينطورند. حالا ديگر مساله اينطور است كه اگر اسلام شكست بخورد به وسيله ماها شكست خورده است. اگر شما درست بشويد اسلام شكست نمىخورد، با درست شدن شما مردم درست مىشوند، با مهذب شدن شما مردم مهذب مىشوند. اگر خداى نخواسته در منبر شما چيزى بگوييد كه خودتان عاملش نيستيد و در مسجد چيزى بگوييد كه خودتان بر خلاف او عمل مىكنيد، مردم دلهاشان از شما منصرف مىشود و اين كمكم موجب شكست اسلام مىشود و اين به عهده همه ماست. اين مفاسدى كه در دنيا هست و الان اين جنجالى كه در دنيا هست و اينطور به جان هم افتادهاند همهاش براى اين است كه توجه به خود دارند و توجه به خدا ندارند، اخلاق الهى ندارند، اخلاق حيوانى و هر روز اين اخلاق حيوانى را زياد مىكنند. اگر جنگ براى ايران پيش مىآيد نه اين است كه بر اينكه اسلام را تقويت كنند جنگ با ايران مىكنند. براى اين است كه هواى نفس به آن اندازه شده است كه نمىتواند يك كس ديگرى را قدرتمند ببيند.
اگر دنيا در آتش اين دو ابرقدرت مىسوزد براى همان هواى نفسى است كه عمال اين دو ابرقدرت و خود آنها دارند. اگر كشورهاى اسلامى در آتش اين مفاسد مىسوزد براى اين است كه كسانى كه متصدى آن امور هستند هواهاى نفسانى دارند و خودشان را مىبينند و همه را براى خود مىخواهند. اخيرا نمىدانم كه توجه كرديد يك مطلبى را رئيس جمهور آمريكا گفته است و يك مطلبى هم صدام، رئيس جمهور آمريكا گفته است كه، يعنى اعلام كرده است يك هفته براى ملت زير بند و از مردم، ملتها خواسته است كه شماها بايد براى آزادى خودتان از اين كسانى كه شما را در بند كشيدند جديت كنيد و رئيس جمهور گفته من هم با شما موافقم. من نمىدانم كه اين مطلب را براى كى مىگويد. براى اين ملتهايى كه همه در بند خودش هستند مىگويد؟ او كه مىداند مطلب را، مىخواهد كى را اغفال كند؟ مىخواهد ملت امريكا را اغفال كند؟ ملت امريكا مىداند از پيش كه شما چه كرديد با دنيا. مىخواهد بلوك شرق را فقط اشخاصى - بايد - كه مردم را به بند مىكشند معرفى كند؟ همه مىدانند كه هر دو هستيد. مىخواهد اين ملتهايى كه در تحت بند هستند بگويد كه به من ربطى ندارد كه اين ملتها شايد اكثرا زير بند آمريكا هستند، در بند آمريكا هستند؟ مىخواهد چى بگويد اين آدم؟ يك هفته براى ملتهاى در بند كه از مردم امريكا خواسته است كه شما در اين امر جديت كنيد و همه مردم را خواسته است كه - تا - اگر آزادى بخواهيد بايد آزادى ديگران را هم بخواهيد. خود ايشان چه فكرى مىكند؟ اگر ملتهاى در بند اينها هستند، كه همهشان يا اكثرشان در بند شما هستند، كى بايد اينها را آزاد كند؟ چه جور بايد اينها را آزاد كنند؟ با پشتيبانى شما آزاد كنند؟ از آن طرف هم صدام ماه مبارك رمضان را خواسته است كه جنگ موقوف باشد براى اينكه ايشان به عباداتش برسد و اين ماه
صحيفه نور ج 18 صفحه 20
(تعبيرات آنها اين است) اين ماه خداست، اين ماهى است كه براى عبادت است. بعضىشان هم مىگويند اين ماهى است كه جنگ در او حرام است. اين هم معلوماتشان است. مىگويد پيغمبر به كفار هم مهلت مىداد، آتش بس مىكرد. پيغمبر اكرم به منافقين هم مهلت مىداد؟ پيغمبر اكرم اگر چنانچه منافقين مىآمدند و مىگويند به ما مهلت بدهيد ما ديگر مسلمان هستيم و ما با شما هستيم و مهلت بدهيد مىخواهيم عبادت و نمىدانم چه بكنيم و مىديد كه دارند توطئه مىكنند و مىخواهند كه خودشان را قوى كنند به اين مهلت و هجوم كنند، باز هم پيغمبر مهلت مىداد؟ پيغمبر به كفار مهلت مىداد براى اينكه كفار مطلبشان معلوم بود، آنها پروندهشان واضح بود و روشن، اما به منافقين كه در ظاهر مىخواهند عبادت كنند و مثلاً آنهايى كه در زمان حضرت امير سلام الله عليه بودند و پينه هم در جبينهاشان بود، به يك همچو اشخاصى هم مهلت مىداد؟ مهلت براى او جايز بود كه به توطئهگرها مهلت بدهد كه دست و پاى خودشان را جمع كنند و حمله بالاتر بكنند؟ ما كه مىشناسيم اينها را، ما كه حزب بعث را مىشناسيم، ما كه صدام را مىشناسيم، ما كه مىدانيم كه او براى اصلاح هيچ وقت دستش را دراز نكرده، او با اسم اصلاح مىخواهد افساد كند. مىخواهد ما را اغفال كند، به دنيا هم بگويد كه ببينيد من چه آدم سالمى هستم ماه مبارك كه براى روزه است و براى نماز است و براى اطاعت خداست ديگر ما جنگ نكنيم. درياها را ديگر لااقل چيز نكنيم تا اينكه نفتها را صادر كند و اسلحهها را هم وارد كند و هيچ كه هم مزاحمش نباشد و همان بين رمضان اگر خودش را ديد كه قوى است، حمله كند. كدام عاقل اين را مىپذيرد؟ اين ملتى كه جوان داده است اعم از اينكه كشته شدند و شهيد شدند يا معلول شدند و حالا رسانده است به اينجائى كه طرف مقابل را به عجز و لابه درآورده، باز اغفال بشود و مهلت بدهد كه شما دست و پايتان را جمع كنيد و حمله كنيد و عربستان درست كنيد و نمىدانم خوزستان را عربستان كنيد و امثال اينها؟
بايد ما بيدار باشيم و از اين فريبها بازى نخوريم، نه از فريب رئيس جمهور آمريكا و نه از فريب اينها. آن هم همين حرف را مىزند كه ما مىخواهيم كه ملتهاى در بند را آزاد كنيم و از ملتها هم مىخواهد كه با او همراهى كنند. من نمىدانم ملت ايران با او همراهى كند كه از بندهاى آنها آزاد بشوند، عراق چيز بكند، لبنان بكند، فلسطين بكند، و همه جائى كه شما دست داريد و همه جائى كه شما داريد فساد مىكنيد و همه را در بند كشيديد. از آن ور شوروى نشسته است آن هم نظير اين مسائل را مىگويد، ما براى صلح هست كه خودمان را مجهز مىكنيم. آن يكى هم مىگويد ما براى صلح هست. البته به يك معنا صحيح است براى اينكه هر يك از اينها چشمش را هم بگذارد ديگرى او را مىبلعد، اما نبايد ديگر مردم ديگرى، ملتهاى ديگرى را اغفال كنند و نبايد ما از اين حرفها و فريبها اغفال بشويم.
ما امروز هم در راس تمام مسائلمان جنگ است
ما امروز هم در راس تمام مسائلمان جنگ است، اگر يك روز غفلت بكنيم حمله خواهد كرد
صحيفه نور ج 18 صفحه 21
بر ما و همه چيز ما را از بين خواهد برد. ما تا همان مسائلى كه در اول جنگ گفتيم، تا آن مسائل تحقق پيدا نكند، ما در دفاع خودمان سر جاى خودمان ايستادهايم. اگر چنانچه ما از اين مسائل غفلت كنيم يا اينكه بعض از منحرفين و منافقين بين مردم بيفتند و بگويند كه خوب جنگ، او مىگويد جنگ را تمام كنيم، شما هم قبول كنيد و بخواهند مردم را سست بكنند بدانيد كه اسلام در خطر كفر است. اگر چنانچه امروز ما يك كلمه عقبنشينى كنيم، اگر ملت ما يك قدم سستى به خودش راه بدهد و عقبنشينى كند، نواميسش، اموالش، جانهاى جوانهايش همهاش به باد خواهند رفت.
بايد با قدرت به پيش برويم و با قدرت با همه كسانى كه به ما مىخواهند تجاوز و تعدى كنند مبارزه كنيم و زندگى آبرومند نداشتن و زندگى زير بار بودن هزار مرتبه از اينكه انسان بميرد، مردن بر او شرف دارد.
من به ملت ايران عرض مىكنم، به همه، به همه قشرها، به قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح، به همه قشرهاى قواى مسلح عرض مىكنم كه مصمم باشيد و مجهز باشيد و هر روز قوىتر كنيد خودتان را و ملت هم هر روز براى پشتيبانى، دفاع از اسلام بيشتر مصمم بشود و براى جنگ بيشتر مهيا شود كه دفاع از اسلام است، دفاع از نواميس مسلمين است، دفاع از قرآن كريم است، دفاع از ملت ايران است و ملتهاى ديگر است و ما بايد با قدرت بايستيم و هيچ عقبنشينى نكنيم.
در ماه مبارك رمضان اسلام را بيمه كنيد
و من اميدوارم كه همه آقايان در اين ماه مبارك همتشان را صرف كنند به اينكه مردم را مهيا نگه دارند و مردم را مجهز نگه دارند و اسلام را با دست مردم نگه داريد و خودتان هم در مساجد، در منابر مردم را دعوت به صلاح بكنيد و دعوت به اينكه دنبال مسائل باشند و بگوييد به آنها كه فاستقم كما امرت و من تاب معك آنى كه پيغمبر را نگران كرده است. الان بدانيد كه اولياء خدا توجه دارند و نگرانند از اينكه خداى نخواسته اين ملت ما از اين راهى كه رفته است يك وقت خداى نخواسته سستى كند. و بحمدالله تاكنون همه باهم بوديد و منسجم بوديد و همه روحانيون با هم، با ديگران، مردم با هم، با روحانيون منسجم بودند و اميدوارم كه از اين به بعد هم منسجم باشند و منسجمتر.
و يك كلمهاى كه اين نصيحتى است به اينهائى كه در روضهخوانىها، در - عرض مىكنم - مجالسى كه دارند، در تكيهها، در اينطور چيزهايى كه دارند، كه توجه به ضعفاى مردم بكنند. در بين مردم مريض هست، در بين مردم ضعيف هست، در بين مردم اشخاصى هستند پيرمرد، اشخاصى هستند پيرزن و ضعيف، صداها زياد نباشد كه مردم را منزجر كند. بلندگوها را بيرون نگذاريد كه فريادش همه مردم را منزجر كند. بلندگوها را در داخل مسجد بگذاريد و اينطور نباشد كه - بخواهيد معصيت - بخواهيد اطاعت خدا را بكنيد خداى نخواسته معصيت بشود و از آداب ماه رمضان همين است كه مردم را آرامش بدهيد. اينها روزه مىخواهند بگيرند خوب بعضىشان هست مىخواهند اول شب بخوابند و روزه بگيرند فردا، بعضىها هستند كه كسالت دارند، مريضاند، مريضخانهها پر است از اشخاص
صحيفه نور ج 18 صفحه 22
معلولين در آنجا هستند ممكن است اينها ناراحت كند آنها را. در اين امور يك قدرى ملاحظه برادران ايمانى خودتان را بكنيد. و من اميدوارم كه طبقات مختلف روحانيت در هر جا هستند همهشان با هم باشند همچو نباشد امام جمعهاش عليحده يك بساطى داشته باشد و امام جماعتش هم عليحده و روحانيت ديگرش هم عليحده.
اجتماع داشته باشيد با هم، برادريد شما. حافظ اسلام هستيد شما و حفظ اسلام تا همراه هم نباشيد نمىشود. شما همه با هم باشيد، مجالس داشته باشيد، ماه رمضان است حالا، شبها مجالس داشته باشيد. مردم را دعوت كنيد به اينكه مجالس انس داشته باشند، مجالس احكام داشته باشند، مجالس دعا داشته باشند. شهر دعاست، شهر توسل به خداست. و انشاءالله همه موفق باشيد كه در اين ماه رمضان اين اسلام را بيمه كنيد با دعاهاى خودتان و با گريه و زارى خودتان و از آن مسائلى كه هميشه داشتيد كه براى اسلام، براى روضههائى كه خوانده مىشد جانفشانى مىكرديد، آن روضههاى سنتى را سرجاى خودش نگه داريد و آن مصيبتها را نگه داريد زنده كه - آنها - بركاتى كه به ما مىرسد از آنهاست و از كربلا اين بركات به ما مىرسد. كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهدا را زنده نگه داريد كه با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مىشود. و همه طوايفى كه در ايران هستند با هم اخوت داشته باشند، توجه كنند به اينكه الان كسانى كه مخالف با اسلام هستند و دارند پخش مىكنند مطالبى را، مىخواهند بين برادرهاى شيعه و سنى اختلاف ايجاد كنند اينها نه خيرخواه شيعه هستند، نه خيرخواه سنى و اينها با اسلام مخالفند. بيدار باشند همه برادرها، با هم باشند. دشمن مشترك ما داريم، به اين دشمن مشترك بايد ما با هم حمله كنيم و آنها را نگذاريم كه خداى نخواسته در صفوف ما يك رخوتى ايجاد بشود و يك اختلافى ايجاد بشود.
انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد و براى خدمت به اسلام مهياتر بكند و براى خدمت به جبهه مهياتر بكند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 23
تاريخ: 28/3/62
پيام امام خمينى به مناسبت شهادت شش تن از اعضاى خانواده آيت الله العظمى حكيم
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
خبر بسيار اسفانگيز و حيرت بار شهادت شش شخصيت از بيت مرحوم آيت الله حكيم رحمت الله عليه به دست جنايتكار ددمنش دهر، صدام عفلقى با كيفيتى كه توسط فرزند برومند ايشان جناب حجت الاسلام سيد محمد باقر حكيم حفظه الله تعالى گزارش دادند، هر انسان باوجدانى را كه از فطرت انسانى منحرف نشده است متاسف و ناراحت مىكند. ما در عصرى زندگى مىكنيم كه مقدرات ملتهاى در بند مظلوم، به دست مشتى جنايت پيشه كه خوى سبعيت بر آنان غالب است مىباشد. دنيا در عصر ما و عصرهايى نظير آن مبتلا به حكومتهايى بوده است كه جز قانون جنگل در آن حكومت نمىكند. ما در عصرى هستيم كه جنايتكاران به جاى توبيخ و تاديب، تحسين و تأييد مىشوند. ما در عصرى بسر مىبريم كه سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر، نگهبان منافع ظالمانه ابرجنايتكاران و مدافع ستمكارى آنان و بستگان آنان هستند. ما در منطقهاى به زندگى مرگبار خود ادامه مىدهيم كه اكثر حكام آن چشم و گوش بسته تحت فرمان امريكا، به جنايات اسرائيل و حزب بعث عراق مشروعيت مىدهند و در هدم اسلام و قرآن كريم كوشش مىكنند. ما در محيطى گذران مىكنيم كه مظلومان كه جرمى جز دفاع از حق ندارند زير چكمه ستمگران خرد مىشوند و آخوندهاى كثيف دربارى به اين اعمال وجهه اسلامى مىدهند. ما و دنياى مسيحيت در عصرى هستيم كه پاپ، رهبر كاتوليكها به جاى آنكه امريكا را در جناياتى كه به بشريت مىكند، محكوم كند و پيروان خود را به مقابله با ظالمان برانگيزد، از امريكا پشتيبانى مىكند و به ستمكاران ديگر توصيه همكارى با آن را مىكند. اكنون در اين دنياى مسموم كه نفس كشيدن در آن مرگ تدريجى است، تكليف ملتهاى در بند اين ابرقدرتها و انگلهاى آنان چيست؟ بايد بنشينند و اين صحنههاى جنايتكار را تماشا كنند و با سكوت مجال دهند كه دنيا در آتش بسوزد؟ آيا روحانيون، نويسندگان، گويندگان، روشنفكران، متفكران از هر ملت و مذهب كه هستند، در اين زمان تكليفى انسانى، مذهبى، ملى و اخلاقى ندارند و بايد نقش تماشاگر را در كشورهاى خود ايفا كنند؟ و با آنكه بايد اين سران و سردمداران با گفتار و نوشتار خود ملتهاى مظلوم در بند را بسيج كنند تا ستمگران را از صحنه خارج نمايند و حكومت را به دست مستضعفان بسپارند، چونانكه در ايران با همت ملت بزرگوار شد. آيا در منطقه قدرتى به پايه قدرت رژيم ظالمانه
صحيفه نور ج 18 صفحه 24
شاهنشاهى و ستمشاهى بود و ملتى همچون اين ملت مظلوم در بند بود؟ و ديديد كه با دست خالى و ايثار جان و توان در مدت كوتاهى از بندها رها و ستمگران و دزدان را يا در بند كشيدند و يا بيرون راندند. محرومان و ستمديدگان تاريخ بايد خود برخيزند و انتظار نكشند كه ستمكاران آنان را از بند نجات دهند.
اينجانب اين مصيبت بزرگ را كه بر بيت معظم حكيم وارده شده است و شش تن از فرزندان پيامبر عظيم الشان مظلومان را به دست دژخيمان صدام با آن وضع فجيع و رقت بار به شهادت رساندند، به اجداد بزرگ آنان و به اسلام بزرگ و مسلمانان متعهد جهان و به ملت ايران و عراق تسليت مىدهم.
بايد ملت عراق بدانند كه قضيه مربوط به بيت معظم حكيم نيست. اينان كه با آن شكنجهها شهيد شدند، در راه اسلام عزيز و مصالح ملت عراق به شهادت رسيدند و به لقاءالله در جوار اجداد معظمشان محشورند. لكن مساله مهم، اسلام است كه اگر به اين ملحد مخالف با لذات با اسلام مهلت داده شود، اسلام بزرگ و ملت عزيز عراق را در زير چكمه دژخيمان جنايتكارش خرد خواهد كرد و به حرث و نسل ملت عراق بس نخواهد كرد. ارتش عراق كه از همان ملت هستند و فرزندان همان آب و خاك هستند تا كى تحمل اينگونه ننگها را كه اين جنايتكار مىكند، مىنمايند؟ و عجب آن است كه خيرخواهان منطقه به گمان خود براى اصلاح بين حزب بعث و دولت ايران دامن به كمر زدهاند و فعاليت مىنمايند، غافل از آنكه اصلاح با اين پلنگ تيزدندان، ستمكارى بود بر مستمندان و اسلام و مسلمين و غافل از آنكه اين شخص كه به واسطه شكست در جنگ و از دست همه چيز خود آنچنان ديوانه شده است كه به هيچ قراردادى پايبند نيست و ملت ايران با آنهمه رنج و درد كه از اين دژخيم ديدهاند به هيچ وجه به اصلاح تن در نمىدهند و اسلام عزيز اجازت نخواهد داد كه با اسم اصلاح، به ملتهاى مظلوم، ستمهاى فوق طاقت تحميل شود.
بار ديگر اين مصيبت بزرگ را به همه مسلمانان بخصوص خاندان معظم حكيم و جناب حجت الاسلام آقاى سيد محمدباقر حكيم تسليت عرض مىنمايم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 26
تاريخ: 8/4/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام طاهرى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج سيد حسن طاهرى دامت افاضاته
پيرو سفرى كه براى جنابعالى پيش آمد، جناب حجت الاسلام آقاى فاكر ايده الله تعالى براى رسيدگى به وضع سپاه پاسداران منصوب شدند. ضمن تشكر از جناب آقاى فاكر در تحمل زحمات در غياب شما، جنابعالى را به سمت سابق منصوب مىنمايم كه با كمال دقت و ظرافت به آنچه كه در اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامى براى نماينده اينجانب آمده است عمل نمائيد. اميد است با يارى و صميميت جناب حجت الاسلام آقاى فاكر و جناب حجت الاسلام آقاى محلاتى و جناب آقاى وزير محترم سپاه و جناب آقاى محسن رضائى كه مورد علاقه و تأييد اينجانب است، هر چه بهتر به وضع سپاه رسيدگى نمائيد. لازم است جناب آقاى وزير سپاه و فرمانده محترم سپاه و ديگر فرماندهان و كسانى كه در سپاه سمتى دارند، جناب آقاى طاهرى نماينده اينجانب را تأييد و در مسائلى كه مربوط به ايشان است، از ايشان تبعيت كنند تا انشاءالله تعالى امور سپاه كه بازوى تواناى جمهورى اسلامى است، بر طبق مقررات شرعى و قانونى و مصالح عالى كشور و جمهورى اسلامى تمشيت يابد.
لازم به تذكر است كه تبعيت از جناب آقاى محسن رضايى فرمانده كل سپاه و از فرماندهان ديگر به حسب سلسله مراتب و مقررات سپاه در جمهورى اسلامى ايران يك وظيفه شرعى - الهى است كه تخلف از آن علاوه بر تعقيب قانونى، مسووليت شرعى دارد.
از خداوند تعالى توفيق همگان را در خدمت به اسلام و كشور اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 27
تاريخ: 11/4/62
فرمان امام خمينى به آيت الله محمدى گيلانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد محمدى گيلانى دامت افاضاته
طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 28
تاريخ: 11/4/62
فرمان امام خمينى به آيت الله مؤمن
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد مؤمن دامت افاضاته
طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى آن شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 29
تاريخ: 11/4/62
فرمان امام خمينى به آيت الله امامى كاشانى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجت الاسلام آقاى حاج شيخ محمد امامى كاشانى دامت افاضاته
طبق اصل 91 (نود و يك) قانون اساسى جمهورى اسلامى كه به منظور پاسدارى از احكام اسلام و قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با آنها شورائى تشكيل مىشود و انتخاب اعضاى فقهاى شورا بر طبق شرايط تعيين شده به عهده اينجانب مىباشد، بدين وسيله جنابعالى را به عنوان يكى از شش فقيه، به عضويت شوراى نگهبان منصوب مىنمايم. از خداى تعالى موفقيت هر چه بيشتر شما را خواستارم.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 30
تاريخ: 21/4/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت دولت، شوراى نگهبان، شورايعالى قضائى، جامعه روحانيت مبارز تهران، جامعه مدرسين حوزه علميه قم؛ فرماندهان نيروهاى سه گانه ارتش، ژاندارمرى و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد فطر
انسان عاجز از تمجيد و تحميد خداست لكن ملزم به اين امر است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد سعيد را به همه آقايانى كه حاضر هستند و به همه ملتهاى مظلوم جهان تبريك عرض مىكنم. من بعيد نمىدانم كه بعد از ماه مبارك كه مسلمين به ضيافت الله دعوت شدهاند و دوره ضيافت را گذراندند، عيد براى همين مساله باشد، براى ضيافت الله باشد.
از سيد ابن طاووس رضوان الله عليه نقل شده است كه ايشان روز بلوغشان كه اجازه يافتند به محضر خداى تبارك و تعالى عبادت كنند، جشن گرفتند. و ما اگر نبود امر خداى تبارك و تعالى نمىدانم كه چطور به خودمان جرات مىداديم كه مدح كنيم خدا را، ستايش كنيم.
شما ملاحظه بفرمائيد كه نماز كه در راس همه عبادات واقع است، وضع نماز چطور است، با تكبير شروع مىشود و بعد هم با سه دفعه تكبير به آخر مىرسد و محتواى نماز هم تكبير است و تسبيح است و تحميد. اين براى اين است كه شايد به ما بفهماند، به همه بشر بفهماند كه در همان اولى كه مىخواهيد در بزرگترين عبادات خدا واقع بشويد، وارد بشويد، توجه كنيد كه خداى تبارك و تعالى، اكبر از اين است كه شما عبادتش بكنيد. در هر بندى از بندها يا تسبيح شده يا تكبير. تسبيح براى اين است كه خدا منزهتر است از اينكه شما او را عبادت كنيد، در عين حالى كه تحميد مىكنيد و اجازه تحميد داده است معذلك تسبيح مىكند او را و تكبير مىكند او را. وارد نماز مىشويد تكبير مىگوئيد، وارد حمد مىشويد، حمد را مختص به خدا مىدانيد و ادراك اين مطلب و ذوق اين مطلب كه حمد مختص به خداست، گمان نكنم براى كسى جز اينكه خدا مقرر فرموده است، واضح شده باشد كه اصل تحميد براى غير خدا واقع نمىشود. حتى شما كه از يك گل تعريف مىكنيد، از يك سيب تمجيد مىكنيد، اين تمجيد خداست. سيب خودش چيزى نيست و شما كه از يك انسان كامل تعريف مىكنيد اين حمد خداست.
انسان چيزى نيست حتى انبيا. غايت كمال انسانها بر اين بوده است كه بفهمند عاجزند، ادراك كنند كه عاجزند كه عبادت خدا بكنند. آن كه در راس سلسله انبيا و اوليا بوده است اقرار
صحيفه نور ج 18 صفحه 31
مىكند كه ما نشناختيم تو را (و صحيح هم هست) و عبادت هم نكرديم (آن هم صحيح است) براى اينكه عبادت فرع معرفت است اين معرفت به حد انسانى است، آنقدرى كه حد انسانيت است اينها معرفت دارند و بزرگترينشان هم پيغمبر اكرم است. اما معرفت الله زايد بر اين مقدار است كه حد انسانى باشد، او خودش فقط مىتواند بفهمد، بشناسد خود را و خود تحميد كند خود را. و اگر اجازه نبود كه انسان وارد بشود بر عبادات، همه عبادات، انسان خجالت مىكشيد كه بايستد در مقابل خدا و بخواهد در مقابل خدا او را تمجيد كند. انسان كوچكتر از اين است كه بايستد در مقابل خدا و خدا را تحميد كند، تمجيد كند. اين ادعاست. تحميد و تمجيد، ادعاى اين است كه من شناختم و انسان عاجز است از اينكه بشناسد، لكن چاره نيست چون خود گفته است، خود او امر فرموده است و چون او امر فرموده است، همه بايد اطاعت كنند ولو اينكه قاصر هستند از اينكه تحميد كنند خدا را، تنزيه كنند خدا را. هر جا تكبير آمده، دنبالش تنزيه هم در نماز اينطور است، سبحان الله مىگويد بعد الله اكبر. اول تنزيه مىكند خدا را بعد تحميد مىكند بعد تكبير مىكند كه حمد خدا در بين يك تنزيه و يك تكبير واقع مىشود. مىخواهيد ركوع برويد تكبير مىكنيد، تكبير مىگوئيد. از ركوع بر مىخيزيد تكبير مىگوئيد، در ركوع تنزيه مىكنيد. وقتى وارد به سجود مىخواهيد بشويد باز تكبير مىگوئيد، در سجود تنزيه مىكنيد، بعد از سجود تكبير مىگوئيد، باز تكبير مىگوئيد و وارد سجود مىشويد و تنزيه مىكنيد همهاش براى اين است كه بفهماند كه مساله بالاتر از اين مسائل است. منزه است از اينكه تو تكبير كنى، تكبير مىگوئيد، تنزيه مىكند او را از اينكه تكبير بگوئيد برايش. تنزيه مىكنيد، تكبير مىكند او را كه تنزيهاش كنيد. نماز وضعش اينطورى است و عبادات ديگر و اگر نبود امر خدا و لزوم اطاعت از امر خدا، بايد بگويم انسان آن كه حظ ضعيفى از معرفت دارد جرات به اينكه بايستد و عبادت كند خدا را نداشت. لكن او جرات داده است، همانطورى كه متنزل كرده است همه معارف را تا رسانده است به اينجا. قرآن را نازلش كرده، پشت ستارههائى، استارى پشت سر هم هى وارد كرده، نازل كرده، نازل كرده تا رساندهاش به يك الفاظى كه موافق با فهم بشر باشد و آن هم اين الفاظ باز موافق با فهم بشر نيست. همان اولى كه شروع مىكند قرآن به فاتحه الكتاب، همان اول كه حمد را مختصر به او مىكند، همان اول به انسان مى فهماند كه عاجزى از اينكه بفهمى همه محامد مال اوست. كسى لايق حمد نيست، كسى تحميد نمىشود. اصلش بعضى عقيده دارند كه وقضى ربك الا تعبدوا الا اياه قضاى تكوينى است، قضاى خداست بر اينكه غير خدا عبادت نشود. گمان مىكنند بت را سجده مىكنند، گمان مىكنند انسان را مدح مىكنند، گمان مىكنند كه خورشيد را مدح مىكنند. همه مدحها از اوست، تمام مدح او مىكنند و خود نمىفهمند. و گرفتارىهاى انسان در آن عالم هم براى همين نفهمى است، براى همين ستارى است كه بين انسان و حقايق هست و اگر انسان يك قدرى نظر كند ولو به همين عالم مادى، به همين دستگاهى كه در عالم ماده هست، تا آن اندازهاى كه انسان دستش به آن رسيده است و آنقدرى كه دست نرسيده است، ميلياردها اندازه هست كه دستش به او نرسيده.
لسان قرآن را ببينيد كه زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب بعكس هيأت بطلميوس، سماء دنيا،
صحيفه نور ج 18 صفحه 32
يعنى همين كهكشانى هم كه شما مىدانيد، همه اينها آسمان پائين است، سماء دنيا است. آن پائينترها، آسمانها و اين كهكشانها آنقدرى است كه پيدا شده است يعنى زينت شده است. آنها داراى ميليونها شمس و بالاتر است و فوق اينها ميلياردها كهكشان، ميلياردها چيز و ماوراء آنها هم خدا مىداند. اين عالم ماده است كه تاكنون بشر دستش به آن نرسيده نه در طرف اوجش، نه در طرف حضيضش، راجع به ذرات، آن مقدار كمى كه دستش رسيده اين است كه با اين آلات مىتواند ذرات كوچك را ببيند. اما آن كوچكترها را ديگر باز نفهميده است و انسان چقدر ضعيف است كه خيال مىكند در اين دنيا كه هست و در اين شهر كه هست و در اين كشور كه هست حالا بايد خودنمائى كند. چقدر انسان بايد جاهل باشد كه اين چيزها را مقام بداند و چقدر ضعيفالنفس باشد كه اين حكومت را، حكومتها را يك مقام بداند و اين مقامات، چه مقامات روحانى، چه مقامات غير روحانى، آنهايى كه داراى مقامها بودند، آنها وقتى كه ما ادعيهشان را ملاحظه مىكنيم مىبينيم كه بيشتر از ما عجز دارند، براى اينكه آنها فهميدهاند. شما وقتى دعاى كميل را بخوانيد، مناجات شعبانيه را بخوانيد و ادعيه ديگرى كه وارد شده است از معصومين عليهم السلام مطالعه كنيد، مىبينيد كه لسان آنها غير لسان معمولى ماهاست كه اگر چنانچه يك مساله فقهى را بدانيم خيال مىكنيم كارى شده است، اگر يك كشورى را در تحت سلطه بياوريم خيال كنيم يك مطلبى شده است، اگر يك مقام معنوى را به دست بياوريم خيال كنيم به مقامى رسيدهايم. آنهائى كه به آن مقامهايى كه دست ديگران از آن كوتاه است رسيدهاند، وقتى انسان گفتارشان را ملاحظه مىكند مىبيند كه از سر تا تهاش عجز مىريزد، عاجزند و بايد هم باشند. نرسيدهاند و هرگز نخواهند رسيد لكن ملزم اينكه دعا بكنيم، امر كرده است دعا بكنيم، امر كرده است تحميد بكنيم، امر كرده است تسبيح بكنيد، امر كرده است نماز بخوانيد.
انبيا براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را شكوفا كنند و ضعفا را از تحت سلطه استكبار بيرون بياورند
انبيا هم كه مبعوث شدند، براى اين مبعوث شدند كه معنويات مردم را و آن استعدادها را شكوفا كنند كه در آن استعدادها بفهمند به اينكه چيزى نيستيم و علاوه بر آن مردم را، ضعفا را از تحت سلطه استكبار بيرون بياورند. از اول انبيا اين دو شغل را داشتهاند، شغل معنوى كه مردم را از اسارت نفس خارج كنند، از اسارت خودش خارج كنند (كه شيطان بزرگ است) و مردم و ضعفا را از گير ستمگران نجات بدهند. اين دو شغل، شغل انبياست. وقتى انسان حضرت موسى را، حضرت ابراهيم را ملاحظه مىكند و چيزهايى كه از اينها در قرآن نقل شده است، مىبيند كه اينها همين دو سمت را داشتند، يكى دعوت مردم به توحيد و يكى نجات بيچارهها از تحت ستم. اگر در تعليمات حضرت عيسى سلام الله عليه در اين امر كم است حضرت عيسى كم عمر كرد و كم تماس پيدا كرد با مردم، والا شيوه او هم همان شيوه حضرت موسى است و همه انبيا. و بالاترين آنها كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است اين دو شيوه را به عيان در قرآن و سنت در عمل خود رسول الله مىبينيم. قرآن دعوت به
صحيفه نور ج 18 صفحه 33
معنويات الى حدى كه بشر مىتواند به او برسد وفوق او و بعد هم اقامه عدل. پيغمبر هم و ساير كسانى كه لسان وحى بودند، آنها هم اين دو رويه را داشتند. خود پيغمبر هم عملش اينطور بود، تا آن روزى كه حكومت تشكيل نداده بود، معنويات را تقويت مىكرد. به مجرد اينكه توانست حكومت تشكيل بدهد علاوه بر معنويات اقامه عدل كرد، حكومت تشكيل داد و اين مستمندان را از زير بار ستمگران تا آنقدر كه اقتضا داشت وقت، نجات داد. و اين سيره مستمره انبيا بايد كسانى كه خودشان را تابع انبيا مىدانند اين سيره مستمره باقى باشد. هم جهات معنوى كه اشخاصى كه با معنويات آشنا هستند، آنها بايد تقويت بكنند و همه مردم را، خود مردم هم همين طور، جهات معنويات را تقويت بكنند و هم آن مساله دوم كه اقامه عدل است. حكومت اسلام بايد اقامه عدل بكند در عين حالى كه معنويات را تصحيح مىكند و ترويج مىكند. و ما اگر تابع اسلام هستيم و تابع انبيا هستيم اين سيره مستمره انبيا بوده است و اگر تا ابد هم فرض كنيد انبيا بيايند باز همين است، باز جهات معنوى بشر تا آن اندازهاى كه بشر لايق است، ادامه اقامه عدل در بين بشر و كوتاه كردن دست ستمكاران. و ما بايد اين دو امر را تقويت كنيم.
همه مردم بايد دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل بكند
ما بايد دولت اسلامى را، همه مردم، همه انسانها دولت اسلامى را تقويت كنند تا بتواند اقامه عدل بكند و دولت بايد جهات معنوى را هم در نظر بگيرد، يعنى چون تابع اسلام است بايد روى رو يه اسلام باشد. روى رويه اسلام به همان دو معنا، به همان دو راهى كه اسلام دارد، حفظ معنويات و تقويت معنويات مردم و اقامه عدل بينشان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان حالا اين فرق نمىكند چه مظلومانى باشند كه از دولتها ظلم مىكشند يا مظلومانى باشند كه از اربابها ظلم مىكشند. اسلام براى اين دو جهت آمده است و ما تابع اسلاميم و بايد اين دو جهت را حفظ كنيم مقررات اسلامى را به حد اعلاى خودش كه اگر مقررات اسلامى به حد اعلاى خودش حفظ بشود، اين دو مقصد كه مقصد همه انبيا است تحقق پيدا مىكند، مقصد روحانيت مردم و مقصد اقامه عدل در بين جامعه. و بايد از آن كسى كه در راس واقع هست تا آن اشخاصى كه قواى ثلاثه را تشكيل مىدهند و چه آن اشخاصى كه در خارج از اينها هستند لكن تعهد به اسلام دارند، بايد اينها همه با هم اين بار را بردارند، اختلاف بينشان نبايد باشد. مقصد واحد است و همه بايد در اين مقصد واحد شركت كنند. ملت بايد در اين مقصد شركت كند، دولت بايد در اين مقصد شركت كند، مجلس و قوه قضائيه در اين مقصد بايد همه شركت كنند، علماى بلاد هر جا هستند در اين مقصد بايد شركت كنند.
باطن ذات انسان تهذيب شده كه عدل را براى عدل بخواهد، نه براى خود
مقصد اين است كه اسلام جريان پيدا بكند، مقصد اين نيست كه من اجرايش كنم. از چيزهائى كه انسان مبتلاء به آن هست اين شيطنتهاى باطنىاى كه انسان به آن مبتلا هست اين است كه دلش
صحيفه نور ج 18 صفحه 34
مىخواهد خودش متصدى امر باشد. جريان امر اگر به دست ديگرى بهتر واقع بشود. اين ناراحت است مىگويد من خوب است باشم. اين از شيطنتهاى باطنى انسان است. انسان به صورت مقدس مابى طرحش مىكند، من مىخواهم به اين ثواب برسم. اگر حساب كند پيش خودش كه همان ثواب را، بالاترش را به شما مىدهند و شما كمك كنيد به اين كسى كه متصدى است و از شما بهتر مىتواند، راضى نمىشود. مساله اين نيست كه ثواب مىخواهم، مساله اين است كه دنيا مىخواهم. اختلاف اگر بين افراد پيدا مىشود، جستجو كنند در باطن ذات خودشان ببينند كه مساله، مساله مصلحت اسلام و مصلحت مسلمين است يا مساله، مساله مصلحت خودش هست؟ پاى نفس در كار است يا خدا در كار است؟ اگر يك كسى يك مطلبى را بهتر از من مىتواند انجام بدهد آيا من خوشحالم به اينكه او متصدى امر بشود يا من ناراحتم؟ اگر يك وزير بتواند بهتر كار وزير ديگرى را انجام بدهد و كمك كند به او آيا نفس او اجازه به او مىدهد؟ اگر براى خداست اجازه بايد بدهد. اگر براى خداست نبايد بين قشرهاى مختلف اختلافى واقع بشود و بحمدالله نيست اختلاف، انشاءالله. ما بايد يد واحده باشيم، همان كه تعبير اسلام است، يد واحده باشيم على من سوى. يد واحده دو تا هم نه، يك دست، يك كار بكنيم، باز اگر دو دست گفته بود، اين دست، گاهى يك كارى موافق بود نمىكند. ما بايد يد واحده باشيم، يد واحده اين است كه سركوب كنيد نفس خودتان را، سركوب كنيد آمالى كه خيال مىكنيد يك چيزى است. حساب كنيد كه ما چى هستيم و اين منظومه شمسى چى هست و اين كهكشانها چى هستند در مقابل عظمت خدا تا بفهميد كه ما درگير يك شيطنت كثيف هستيم، نه يك شيطنتى كه باز يك چيزى هست. ما گرفتار شيطنتهايى در خودمان هستيم كه كثافتكارى است و پستى است، و خودتان را نجات بدهيد و خودمان را نجات بدهيم. اگر از اين بند نجات پيدا بكنيد، آن بعدش آسان مىشود، وحدت آسان مىشود، اما از اين بند بايد نجات پيدا بكنيم، از اين بند خودخواهى، هر چه هست براى خودم. خود محورى، من، نه غير. اين در همه نفوس هست مگر اينكه تهذيب بشود، همه نفوس در آنها اين مساله هست كه براى اينكه فطرت الله هست، فطرت الله توجه به كمال مطلق است و كمال مطلق را تا ناقص است براى خودش مىخواهد. قدرت را براى خودش مىخواهد چون ناقص است لكن دنبال قدرت الله است و نمىداند فطرتش توجه به خدا دارد. فطرت توحيد است كه تمام مردم بر اين فطرت هستند، بر اين فطرت توحيد تمام مردم. و شايد يكى از بزرگترين ادله بر توحيد همين فطرت باشد. انسان محال است كه برسد به يك جايى از قدرت و بالايش را نخواهد، هميشه دنبال آنى است كه ندارد.
سرمايهدار هر چه زيادتر سرمايه تهيه كند دنبال اين است كه اضافه كند و حكومت هر چه سعه داشته باشد حكومتش دنبال اين است كه توسعه بدهد. و شما مىبينيد كه اين قدرتهاى بزرگ همين طور هستند، همه اينطورند. منتها آنها يك دامنه وسيعى دارد، ديگران يك دامنه كوچكترى دارد. والا در همه اين فطرت هست كه تمام اين عالم را اگر تحت سلطه شما بياورند يعنى تمام قواى عالم خاضع شما بشوند و بعد به شما گفته بشود كه يك قواى ديگر هم در ماوراى اينجا هست آيا مىخواهى
صحيفه نور ج 18 صفحه 35
آن هم داشته باشى؟ محال است بگوئيد نه، مىگوييد بله. مگر آن كه رسيده باشد به معدن كمال، حجابها را دريده باشد و رسيده باشد به معدن كمال و او بسيار كم است. بايد ما كوشش كنيم كه اين معنويت را تقويت كنيم و اين نفسانيت را هر چه مىتوانيم سركوب كنيم. اگر اين حل بشود همه چيز حل است. اختلافات روى همين معنا است. هيچ اختلافى در عالم واقع نمىشود الا اينكه مبنايش اين است. شيطان هم روز اول گفت خلقتنى من نار و خلقته من طين من از او بهترم، تخلف خدا را كرد گفت، حاصل، به خدا گفت من بهترم - چرا من - و اين ارث شيطانى، ارث است براى همه ما. همه آن چيزى را كه در خود مىبينند، آن را بالاتر از ديگران مىبينند. اگر همان مطلب در ديگرى باشد كوچك مىبينند وقتى در خودشان هست بزرگ مىبينند، عيب خودشان را ناديده مىگيرند، عيب كوچك ديگران را بزرگ مىشمارند. اينها همان فطرتى است، فطرت الهى است كه ما به راه كج كشيدهايم او را كل مولود يولد على الفطرة مگر اينكه الا ان ابواه ، شايد هم ابويه باشد لكن حديث اينطورى است يهودانه او ينصرانه او يمجسانه و همين طور همه چيز، فطرت بر توحيد است، لكن وقتى كه دست شيطان به انسان مىرسد منحرفش مىكند.
اگر اين حكومت اسلامى دست مثلاً يك دسته ديگرى بود مىگفتند خيلى خوب است، حالا كه نيست دست آنها مىگويند خيلى بد است. اگر اين قوه قضائى كه اينقدر خدمت كرده است، دست يك دسته ديگرى بود مىگفتند خيلى ما خدمت كرديم، حالا كه دست آنها نيست مىگويند اين قوه قضائى نيست، اين ظلم است، نه عدل. اين براى همان است كه باطن ذات انسان تهذيب نشده كه عدل را براى عدل بخواهد، نه براى خود. و ما اگر عدل هم بخواهيم، براى خودمان مىخواهيم خودمان را نبايد بازى بدهيم. ما هر چى مىخواهيم براى خودمان مىخواهيم. ما عدل را براى عدلش دوست نداريم، اگر اين عدل براى ما جارى بشود و خلاف ما باشد دشمن با آن عدل هستيم. اگر يك ظلمى به نفع ما باشد دوست آن ظلم هستيم. همه اينها ريشه در خود انسان است، اگر اين ريشه كنده بشود و لااقل تضعيف بشود، كارها حل مىشود، همه با هم دوست مىشوند، ايراد به هم نمىگيرند، كمك هم مىكنند. اگر يك كسى قيام به يك امرى كرد، ديگران زير بغلش را مىگيرند، وقتى مىبينند مىخواهد يك كارى بكند. اگر يك ارگانى يك تصميم مثبتى بگيرد، ديگران كه مىبينند اين خوب است مىروند دنبالش. و اگر آن ريشه فاسد در قلب انسان باشد صد در صد هم عدل بداند مىگويد اين درست نيست. آن ريشه فاسد منحرف مىكند انسان را.
آن كه خير همه را مىخواهد اسلام است
ملت ايران بايد توجه كند به اينكه واقع شده است در يك عصرى كه انحراف در همه عالم هست. انحراف هميشه هم بوده است لكن اينطورى كه الان انحراف افزايش پيدا كرده است، در ساير عصرها به اين افزايش نبوده، براى اينكه آلات اينقدر نبوده، ابزار كار اينقدر نبوده. الان ابزار كار به اندازهاى رسيده است كه قدرتها مىتوانند اگر از ترس ديگرى نباشد دنيا را به آتش بزنند و اين آتشى است كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 36
افروخته شده است و بايد به بركت ملتها اين آتش فرو بنشيند. بايد توجه بكنند به اينكه قدرتهاى بزرگ آنها را براى خودشان مىخواهند. قدرتهاى بزرگ اين كسانى كه همه چيزشان را تقديم به آنها مىكنند به نظر سنگ استنجاء نگاه مىكنند كه بعد كه مطلب تمام شد دورش مىاندازند. اينها نمىفهمند به اينكه خير آنها را آنها نمىخواهند، آنها خير خودشان مىخواهند. آن كه خير همه را مىخواهد اسلام است. آن كه مىخواهد خير در دنيا تحقق پيدا كند آن اسلام است و آن مكتب صحيح انبيا، مكتبى كه منحرف نشده باشد. از اين جهت بازى مىخورند يا براى هواى نفسى كه دارند، براى اين چند روزى كه مىخواهند سلطنت كنند، اين چند روزى كه مىخواهند امارت كنند، براى اين چند روز همه چيز خودشان را از دست مىدهند. نوكرى بىشرافت يك كسى مىكنند تا به ملتهاى خودشان تحميل كنند و زورگويى كنند و اين اشتباهى است كه اينها دارند. اگر همه اينها به آغوش اسلام برگردند، اسلام براى همهشان خوب است. و اسلام، هم تربيت باطنى مىكند و هم حفظ مصالح دنيوى را مىكند. اگر اينها همه با ملتهايشان آشتى كنند، اين دشمنىاى كه اينها با ملتها دارند هيچ كس با كسى ندارد. بالاتر دشمنى اين است كه ذخاير آنها را به دشمنهاى آنها مىدهند و ابزار كوبنده مخرب را با نفت آنها به اختيار دشمنها قرار مىدهند. اين بالاترين دشمنى است كه الان بشر مبتلا به آن هست و ملتهاى مظلوم مبتلاى به اين هستند و تا ملتها بيدار نشوند و هشيار نشوند كار انجام نمىگيرد.
برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست
لكن ما بايد از خودمان شروع كنيم، اگر ما خودمان را اصلاح كنيم قهرا آن مقصدى كه ما داريم، در دنيا هم صدور پيدا مىكند، چنانچه پيدا كرده است. اگر خداى نخواسته ما هواهاى نفسانىمان اسباب اين بشود كه گلهها به شكايتها، شكايتها به مخالفتها برسد، آن روزى است كه عزاى همه كشور را بايد بگيريم و گناهش گردن ماست كه نفسانيت خودمان را زير پا نگذاشتيم. همه با هم باشيد، همه دنيا بر خلاف شما هستند الا بسيار كم. اگر همه شما با هم نباشيد و از باطن بپوسيد، شك نكنيد كه بعد از چندى همان مسائل سابق به يك صورت بدترى پيش خواهد آمد. همان اسلام شاهنشاهى دوباره بر مىگردد. آنها مىدانند كه بايد بگويند اسلام، امريكا هم براى اسلام دلش مىسوزد، اما اسلام امريكايى در زمان شاه هم بود، اسلام امريكايى بود، كسى حق نداشت دخالت در هيچ امرى بكند. اسلام امريكايى اين بود كه ملاها بايد بروند درسشان را بخوانند چكار دارند به سياست. با صراحت لهجه مىگفتند. از بس تزريق شده بود در اين مغزها باورشان آمده بود كه بايد برويم توى مدرسه درس بخوانيم چكار داريم به اينكه به ملت چه مىگذرد. آن امر مردم، امر حكومت با قيصر است به ما چه ربطى دارد. و يك دسته ديگر هم كه تزشان اين است كه بگذاريد كه معصيت زياد بشود تا حضرت صاحب بيايد. حضرت صاحب مگر براى چى مىآيد؟ حضرت صاحب مىآيد معصيت را بردارد، ما معصيت كنيم كه او بيايد؟ اين اعوجاجات را برداريد، اين دستهبندىها را براى خاطر خدا
صحيفه نور ج 18 صفحه 37
اگر مسلميد و براى خاطر كشورتان اگر ملى هستيد، اين دستهبندىها را برداريد و در اين موجى كه الان اين ملت را به پيش دارد مىبرد، در اين موج خودتان را وارد كنيد و برخلاف اين موج حركت نكنيد كه دست و پايتان خواهد شكست.
بحمدالله كشور ايران در عين حالى كه آنهمه مواجه با مخالفت است، چه در سطح خارج و چه گاهى در داخل، دارد راه خودش را قويا طى مىكند. دولت با تمام قدرت دارد كارى كه براى خداست طى مىكند. قوه قضايى با تمام قدرت دارد دستگاه قضايى را اصلاح مىكند. مجلس با تمام قدرت دارد كارهائى كه به عهده اوست انجام مىدهد. ملت هم بايد همه اينها را تقويت كند.
كمك كنيد به اين كشور و به اين اسلامى كه پاى مباركش را در كشور شما گذاشت
پشتيبان مجلس، پشتيبان قوه قضائى، پشتيبان دولت يعنى پشتيبان اسلام، اينها براى اسلام دارند خدمت مىكنند. در زمان حضرت امير سلام الله عليه هم انحرافات بوده است، انحرافات جزئى بوده است. زمان خود پيغمبر اكرم هم انحرافات بوده است، شما اگر قرآن را توجه بكنيد مىبينيد كه چقدر از همان مردم شكايت شده است. اختلافات، يعنى انحرافات يك چيزى نيست كه مال حالا باشد لكن مقايسه بايد كرد بين انحرافات قبل از اين جمهورى اسلامى و انحرافات حالا. مىگويند خوب است كه به اسم اسلام نباشد. به اسم اسلام نباشد كه وقتى اسلام نباشد با يك اردنگى همه را بيرون مىكنند. چرا به اسم اسلام نباشد؟ مگر اسلام جز اين مىخواهد كه قوه قضايىاش خوب باشد، قوانين اسلامىاش هم عمل بشود. اينها دارند زحمت مىكشند براى اين. حالا يك جايى هم خلاف واقع مىشود كجاست كه، زمان پيغمبر مگر واقع نمىشد؟ زمان حضرت امير واقع نمىشد؟ مگر مردم با حضرت امام حسن چه كردند؟ همان اصحاب چه كردند با او؟ ملت ايران بهترند يا آنها؟ اسلام در حالا بهتر است يا آنوقتى كه آنها با اسم اسلام پيغمبر را آنطور اذيت مىكردند و اولاد پيغمبر را آنطور كشتند با اسم اسلام؟ چرا بايد عقدههاى قلبى انسان را منحرف كند و هواهاى نفسانى همه چيز را كنار بگذارد و فقط عيوب را نگاه كند؟ آن هم يك عيب را كه ببيند بگويد اصلاً عالم به هم خورد، تمام شد اسلام تمام شد. اگر يك قاضى يك جايى انحراف پيدا كرد بگويند نخير ديگر اصل اسلام تمام شد، اين اسلام به درد نمىخورد. آن اسلامى به درد مىخورد كه سرتاسر خيابانهايش فحشا بود، فحشاى علنى؟! به او راضى هستند، به اين راضى نيستند. اگر مهلت داده بود خدا به اينها، خدا مىداند كه با اسلام مىخواستند چه بكنند. اسم اسلام، اما اسلام را چه جورى معرفى كنند. اسلامى كه با مشروبات مخالف نيست، اسلامى كه با حدود شرعيه هم سر و كار ندارد، نبايد جارى بشود، اسلامى كه با مراكز فحشا هم نبايد دخالت بكند، اسلام شاهنشاهى اين بود ديگر. اسلام بود اما مراكز فحشا سرتاسر ايران پر بود، اسلام بود اما مراكز فساد سرتاسر ايران پر بود، اسلام بود اما فحش به اسلام مىدادند، فحش به پيغمبر اسلام دادند و كسى آنوقت نگفت چرا، زمان رضاشاه ملعون و اين زمان بدتر از او شده بود. اينها شيطانتر بودند از او و اگر چنانچه مهلت پيدا كرده بودند اينها، خدا مىداند كه اين ملت را به كجا
صحيفه نور ج 18 صفحه 38
مىرساندند و اين جوانهاى ما را به كجا مىرساندند.
امروز بحمدالله همه چيز صحيح است. دولت دارد زحمت مىكشد، كمبود هست اما كمبودى كه اينجا هست همه جاى دنيا هست. با اينهمه فشارى كه به اين ملت هست و به اين دولت هست و با اينهمه كارشكنىهايى كه از همه جا نسبت به ايران هست معذلك ايران سر پاى خودش ايستاده است و دارد با قدرت پيش مىبرد و مسائل را حل مىكند و ملت بدانند كه بايد صبر بكنند در مسائل مشكل و كمك كنند. بخواهيد عزيز باشيد، بخواهيد زيردست نباشيد، بخواهيد يك امريكايى نيايد به شما حكومت كند و بخواهيد عزت خودتان را و اسلام را حفظ كنيد، بايد يك مقدار از آن زحمتهايى كه پيغمبر اسلام تحمل كرد شما هم تحمل كنيد. يك مقدار از آن زحمتهايى كه على بن ابيطالب سلام الله عليه تحمل كرد شما هم تحمل كنيد. شما هم شيعه او و امت او هستيد. كمك كنيد به اين دولت و كمك كنيد به اين كشور و به اين اسلامى كه در كشور شما پاى مباركش را گذاشت.
خداوند به همه شما توفيق عنايت كند و همه ما به خواستهاى خداى تبارك و تعالى خاضع باشيم و عمل به دستوراتشان بكنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 40
تاريخ: 22/4/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام حسن صانعى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ حسن صانعى دامت افاضاته
جنابعالى را به سرپرستى بنياد 15 خرداد منصوب مىنمايم. اين بنياد موظف است به وضع مستضعفين و محرومين رسيدگى نمايد. بديهى است خانواده شهداى محترم و معلولين عزيز مورد توجه بيشتر آن بنياد قرار گيرد. اميد است با اطمينان و اعتمادى كه به آنجناب دارم، امور آن بنياد را به بهترين وجه اداره بنماييد.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 41
تاريخ: 23/4/62
پيام امام خمينى به مناسبت افتتاح مجلس خبرگان
بسم الله الرحمن الرحيم
با تأييد خداوند متعال جل و على و پشتيبانى حضرت ولى الله اعظم بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا، بر حسب اصل يكصد و هفتم قانون اساسى جمهورى اسلامى، مجلس مبارك خبرگان كه به وسيله آراء ملت عظيم الشان ايران، شمارى از علماى اعلام و حجج اسلام ادام الله بقائهم براى تعيين رهبر يا شوراى رهبرى انتخاب شدهاند مفتوح گرديد، مجلسى كه براى ادامه نظام جمهورى اسلامى و شرعيت بخشيدن به آن، نقش اساسى دارد. مجلسى كه علاقهمندان به اسلام و جمهورى اسلامى دل بدان بسته و مخالفان و دشمنان آن چشم به آن دوختهاند. آنان دل بستهاند كه منتخبين آنها كه از علماء متعهد و آگاه به مصالح و مفاسدند، با راى مبارك خود شايستهترين و آگاهترين و متعهدترين فقيه يا فقهار را براى اين مقام كه صيانت نظام جمهورى اسلامى و هدايت آن به طور شايسته و موافق با شريعت مطهره بستگى به آن دارد، با اعتقاد به حضور خداوند متعال و نظارت او جل و على بر آراء و اعمال و احوال آنان تعيين نمايند و رضاى او را بر رضاى خود و ديگران مقدم دارند. و اينان چشم طمع دوختهاند كه شايد به وسيله ايادى خود بتوانند لغزشى خداى نخواسته ايجاد كنند كه در آتيهاى ولو دراز مدت نظام اسلامى را به انحراف كشانند. ما مىدانيم كه ابرقدرتها و حكومتهاى وابسته به آنان با اسلام شاهنشاهى و ملكى مخالف نيستند، بلكه بىشك آن را تأييد نيز مىكنند. اسلامى كه به وسيله ايادى ابليسى خود و جهال به صورت عالم، عرضه شود كه علماى اسلام و مسلمانان نبايد در امور سياسى و اجتماعى مسلمين دخالت كنند و نبايد در امور مسلمانان اهتمام نمايند و حكم واضح عقل موافق با قرآن را ناديده گرفته و حديث مجارى الامور بيد العلماء بالله را ضعيف و سخن شريف واما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها الى رواه احاديثنا و ديگر احاديث از اين قبيل را بى مبنا يا به تاويل كشانند، صد در صد مورد تأييد آنان است. چه بهتر كه دست علماى متعهد و مسلمانان بيدار را اين درباريان روحانىنما و بازيخوردگان غافل از سياست بازى شياطين ببندند و راه را براى چپاول و سلطه قدرتها باز كنند. آنان از اسلامى كه مؤيد آنهاست چه باك دارند؟ از اسلام علىابن ابيطالب عليه صلواه الله و سلامه مىترسند. اگر آن شهيد دلباخته اسلام و اسلام شناس حقيقى مثل اينان فكر مىكرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول مىشد و راهى جز بين مسجد و منزل نمىپيمود، نه جنگ صفين و نهروان پيش مىآمد و نه جنگ جمل و نه مسلمانان فوج فوج به قتل مىرسيدند و شهيد مىشدند و
صحيفه نور ج 18 صفحه 42
اگر سيدالشهدا عليه السلام مثل اينان فكر مىكرد و در كنار قبر جدش به ذكر و دعاپرداخت، فاجعه بزرگ كربلا پيش نمىآمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمىشدند و آل الله به اسارت نمىرفتند و از آنها بالاتر اگر رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مانند اينان فكر مىكرد و به نصحيت و بيان احكام عبادات مىپرداخت، آنهمه رنج و مصيبت نمىديد و آنهمه مسلمانان به شهادت نمىرسيدند و در علماى معاصر اگر مرحوم آيت الله عظيم الشان آقا ميرزامحمدتقى شيرازى با آن مقام بزرگ در علم و ورع و تقوا همانند اينان فكر مىكرد در عراق جنگ بين مسلمانان و انگليسىهاى متجاوز غاصب پيش نمىآمد و آنهمه مسلمانان شهيد نمىشدند و استقلال عراق تأمين نمىشد. حكومتهايى كه در عصر حاضر با دل و جان و اسم اسلام در خدمت ابرقدرتها بويژه آمريكا هستند و عامل تأمين منافع آنان در جهان مىباشند و آخوندهاى دربارى از خدا بىخبر كه مؤيد آنان و مخالف با رژيم اسلامى هستند و كوشش در هدم اسلام پرخاشگر بر ستمگران به سيره رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم و علم كردن اسلام شاهنشاهى و ملوكى هستند كه مسلمانان متعهد را به جرم شكايت از ظلم آمريكا و اسرائيل مىخواهند از فريضه حج محروم كنند، بايد مورد تأييد شوروى و آمريكا و اسرائيل باشند.
و اكنون شما اى فقهاى شوراى خبرگان و اى برگزيدگان ملت ستمديده در طول تاريخ شاهنشاهى و ستمشاهى! مسؤوليتى را قبول فرموديد كه در راس همه مسؤوليتهاست و آغاز به كارى كرديد كه سرنوشت اسلام و ملت رنجديده و شهيد داده و داغديده گرو آن است. تاريخ و نسلهاى آينده درباره شما قضاوت خواهند كرد و اولياء بزرگ خدا ناظر آراء و اعمال شما باشند و الله من ورائهم محيط و رقيب كوچكترين سهل انگارى و مسامحه و كوچكترين اعمال نظرهاى شخصى و خداى نخواسته تبعيت از هواهاى نفسانى كه ممكن است اين عمل شريف الهى را به انحراف كشاند، بزرگترين فاجعه تاريخ را بوجود خواهد آورد. اگر اسلام عزيز و جمهورى اسلامى نو پا به انحراف كشيده شود و سيلى بخورد و به شكست منتهى شود، خداى نخواسته اسلام براى قرنها به طاق نسيان سپرده مىشود و به جاى آن، اسلام شاهنشاهى و ملوكى جايگزين آن خواهد شد. شما برگزيدگان مستضعفان مىدانيد كه با كوتاه شدن دست ابرقدرتهاى چپاولگر از كشور اسلامى شما، آنان و وابستگان به آنها ماهيت اسلام و قدرت الهى آن را لمس نمودند و چون افعى زخم خورده در كمين نشستهاند كه از هر راهى بتوانند خود يا به وسيله پيروان از خدا بىخبر خود اين نظام الهى را از مسير خود منحرف نمايند. و بالاترين انحراف كه منجر به انحراف تمام ارگانها مىشود، انحراف رهبرى است كه امروز شما نقش اول آن را داريد. شما ديديد و شنيديد كه با اصل پنجم قانون اساسى چه مخالفتها شد و چه جار و جنجال بپا كردند و بحمدالله تعالى موفق نشدند مأموريت خود را انجام دهند و اخيراً با همين تعيين خبرگان نيز مخالفت كردند و سمپاشى نمودند و بحمدالله با شكست مواجه شدند. و امروز هم شما نبايد از كيد ساحران و وسوسه خناسان غافل باشيد. راه خود را با قدرت الهى و تعهد به اسلام بزرگ و قوت ايمانى و روحى ادامه دهيد و به هيچ چيز الا مصالح اسلام و مسلمين فكر نكنيد و در اين صورت خداوند تعالى پشت و پناه شماست
صحيفه نور ج 18 صفحه 43
لازم است به رهبر محترم آتيه يا شوراى رهبرى تذكرى برادرانه و مخلصانه بدهم: رهبر و رهبرى در اديان آسمانى و اسلام بزرگ چيزى نيست كه خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خداى نخواسته به غرور و بزرگ انديشى خود وادارد. آن است كه مولاى ما علىابن ابيطالب درباره آن گوشزد فرموده است. اساساً انبياء خدا صلواه الله و سلامه عليهم مبعوث شدند براى خدمت به بندگان خدا، خدمت معنوى و ارشادى و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمديدگان و اقامه عدل، عدل فردى و اجتماعى.
شما كه خود را پيروان اصحاب وحى و اولياء عظيم الشان مىدانيد و بحمدالله هستيد، خود را جز خدمتگزار به ملتهاى ستمديده ندانيد و بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هركس چشم طمع به شما دوختهاند و با اشخاص منحرف نفوذى در بيوت شما با چهره صد در صد اسلامى و انقلابى ممكن است خداى نخواسته فاجعه ببار آورند و با يك عمل انحرافى نظام را به انحراف كشانند و با دست شما به اسلام و جمهورى اسلامى سيلى زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود، الله الله در تعجيل تصميم گيرى خصوصاً در امور مهمه. و بايد بدانيد و مىدانيد كه انسان از اشتباه و خطا مامون نيست. به مجرد احراز اشتباه و خطا از آن برگرديد و اقرار به خطا كنيد، كه آن كمال انسانى است و توجيه و پافشارى در امر خطا، نقص و از شيطان است. در امور مهمه با كارشناسان مشورت كنيد و جانب احتياط را مراعات نماييد.
اينجانب مطالبى را در سى صفحه به عنوان وصيت نوشتهام و يك نسخه آن را در مجلس مبارك خبرگان امانت مىگذارم كه پس از مرگ اينجانب منتشر خواهد شد.
از خداوند متعال عاجزانه مسئلت مىنمايم كه اسلام بزرگ را عظمت بيشتر و توفيق وحدت را براى حفظ كيان اسلام و كشورهاى اسلامى نصيب ملتهاى اسلامى فرمايد و جمهورى اسلامى را هر چه بيشتر تقويت نمايد و ما را مورد عنايت حضرت بقيه الله عجل الله فرجه الشريف و روحى لمقدمه الفداء قرار دهد.
والسلام على عباد الله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 44
تاريخ: 28/4/62
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان مجلس خبرگان
مبادا يك وقت از اين زى طلبگى خارج بشويد كه خروج شما موجب تزلزل عقيدتى مردم مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبلاً عرض مىكنم كه من از اينكه اينجا نشستهام و آقايان در آنجا هستند (نه شما آقايان، شما كه تاج سرمان هستيد، ديگران هم همين طور) من از اين شرمنده هستم و اميد عفو از محضر آقايان دارم و از آقايان تشكر مىكنم كه تشريف آوردند و از نزديك ما خدمتشان مىرسيم و بعضى مسائلى كه مناسب با اين جلسه است عرض مىكنم. من به سهم خودم هيچ نگرانى ندارم راجع به انقلاب. انقلاب راه خودش را پيدا كرده و به پيش مىرود و بستگى به وجود هيچ كس هم ندارد. اين انقلاب انشاءالله محفوظ مىماند و آسيبى از خارج به او نخواهد رسيد. لكن آن چيزى كه انسان را يك قدرى نگران مىكند، دو تا مطلب است كه اين مربوط به عموم روحانيت است. يك مطلب اينكه من خوف اين را دارم كه در اين انقلاب كه بايد روحانيت تقويت بشود و آنچه كه شده است به هدايت آقايان بوده است، مبادا خداى نخواسته به واسطه بعضى از اعمالى كه از بعضى از اين روحانيون و معممين صادر مىشود، اين موجب اين بشود كه يك وقتى يك سستى در روحانيت پيدا بشود. يكى قضيه اينكه از آن زى روحانيت و زى طلبگى بوده است، اگر ما خارج بشويم، اگر روحانيون از آن زى كه مشايخ ما در طول تاريخ داشتهاند و ائمه هدى سلام الله عليهم داشتهاند، ما اگر خارج بشويم خوف اين است كه يك شكستى به روحانيت بخورد و شكست به روحانيت شكست به اسلام است. اسلام با استثناء روحانيت محال است كه به حركت خودش ادامه بدهد. اينهايند كه اسلام را معرفى مىكنند و به پيش مىبرند و از اول هم همين طور بوده. اگر چنانچه ما از زى متعارف روحانيت خارج بشويم و خداى نخواسته توجه به ماديات بكنيم، در صورتى كه خودمان را با اسم روحانى معرفى مىكنيم، اين منتهى ممكن است بشود به اينكه روحانيت شكست بخورد. من اين نگرانى كه هميشه هى در دلم هست اين است كه من خوف اين را دارم كه مردم به واسطه امثال من به بهشت بروند. آنها براى خدا توجه به آقايان دارند و ما هم و شما هم دعوت كنيد مردم را به خير و صلاح. من خوف اين را دارم كه آنها براى خاطر ما و شنيدن حرف ما به بهشت بروند و ما براى خاطر اينكه خودمان مهذب نبوديم به جهنم. و آن خوف زيادى كه من دارم اين است كه ما روبرو بشويم با آنها، ما در جهنم باشيم، آنها در بهشت باشند و اشراف به ما
صحيفه نور ج 18 صفحه 45
پيدا كنند و اين خجالت را انسان كجا ببرد كه اينها براى خاطر ما به آن مقامات رسيدهاند و ما براى خاطر هواهاى نفسانى به اين درجه سفلى اين يك خوفى است كه بسيارى از اوقات من متذكرش هستم. و يك قصهاى را كه براى من نقل كردهاند كه يكىاز تجار پيش يكى از علماى بزرگ (حالا كى بوده است نمىدانم) رفته است و گفته است كه آقا! اگر پشت كتابى يك چيزى نوشتهاند به ما هم بگوئيد، كتابها معلوم، اما اگر پشت كتابى يك چيزى نوشتهاند كه شما از آن مطلع هستيد به ما هم بگوئيد براى اينكه ما مىبينيم كه شما ما را دعوت مىكنيد به خير و صلاح و خودتان نيستيد اهلش، معلوم مىشود يك مطلب ديگرى در كار است. آن آقا گريه كرده است از قرارى كه گفتهاند و گفته است حاجى هيچ چيز ديگرى نيست و ما فاسد هستيم. اينطور هم نيست كه انسان خيال كند كه شيطان مىآيد ابتدائاً به آدم گويد كه بيا برو طاغوتى بشو، اين را نمىگويد. قدم به قدم انسان را پيش برد، وجب به وجب انسان را پيش مىبرد. امروز اينكه اشكالى ندارد، اگر جلويش را گرفتيد طمعش برديده مىشود و اگر جلويش را نگرفتيد فردا يك قدم ديگر جلو مىرود. يك وقت مىبينيد كه اين طلبه زاهد عابد كه در مدرسه زندگى مىكرد با آن وضعى كه همه مىدانيد، متحول شد به يك نفر انسانى طاغوتى به حدود خودش و از آن وضع طلبگى كه مشايخ ما بر آن وضع بودهاند يك وقت خارج شده است و شده است يك انسانى كه همه همش صرف دنياست. به تدريج مىشود اين امور. از قدم اول انسان بايد جلويش را بگيرد. اگر مبتلا شد، ابتلا ديگر پشت سر هم مىآيد. اينطور نيست كه انسان يك وقتى بعد از اينكه ريشه دنيا در دل انسان قوى شد بتواند بكند آن را. از مكائر شيطان اين است كه انسان راهى توجه مىدهد به اينكه خوب حالا كه تو جوان هستى، حالا كه تو وقت نشاطت است، خوب انشاءالله وقتى پير شدى، آنوقت جبران كنى كارها را. و اين يك امرى است كه نخواهد شد. انسان اگر در جوانى تهذيب كرد خودش را، شده است. اگر بگذارد تا به پير مردى برسد، هم قواى خودش ضعيف مىشود و هم آن درختى كه در دل انسان شيطانى كاشته است قوى مىشود و آن درخت قوى را نمىشود با يك اراده ضعيف انسان بكند. اين يكى از امورى است كه من نگرانش هستم و آقايان هم بايد نگران باشند. و در هر جا هستند سفارش كنند به اهل علم و آنها را تخدير كنند از دنيا. و اين خيال نكنيد كه دنيا عبارت از اين طبيعت است، اين طبيعت را خداى تبارك و تعالى هيچ از آن تكذيب نكرده بلكه در روايات تعريف هم از آن شده است، اين يكى از مظاهر الهى است. دنيا آنى است كه در ما هست كه ما را از مبداء كمال دور كند و به نفس و نفسانيت خودمان مبتلا مىكند. دنياى مذموم همين است كه انسان توجه داشته باشد ولو به يك تسبيح، ولو به يك كتاب، چه بسا كه دل بستن يك كسى به يك تسبيح و يك كتابى، به دنيا بيشتر توجه كرده باشد تا دل بستن يك كس ديگرى به يك پاركى و باغى و كذا. انسان بايد توجه بكند به اينكه رفتنى است و آنطور هم نيست كه به پيشانى انسان نوشته شده باشد كه تو سنت به چه حد مىرسد. كم است كه سنشان به حدود پيرى برسد. بنابراين انسان بايد متوجه اين معنا باشد و خصوصاً اين طبقه، اين طبقهاى كه مىخواهند مردم را ارشاد كنند، اينها بايد اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، يعنى شمائى كه مردم را تحذير از دنيا مىكنيد، اگر خداى نخواسته خودتان
صحيفه نور ج 18 صفحه 46
توجهتان به دنيا باشد و حريص بر دنيا، مردم ديگر از شما باور نمىكنند، بلكه انحرافات در آنها پيدا شود. آن كلمهاى كه آن حاجى گفته است كه شايد در پشت كتاب يك چيز ديگرى باشد، اين تكان دهنده است. اگر خداى نخواسته به واسطه اعمال روحانيون، در عقايد بعضى اشخاص ضعيف كه هستند، سستى پيدا بشود، آنوقت اين چه مصيبتى است كه ما تحملش را بايد بكنيم. اين يك باب واسعى است كه در حوزهها بايد اشخاص متقى و اشخاص آشناى به حقايق اسلام، طلبهها را تربيت كنند و آقايانى هم كه در بلاد هستند دوستان خودشان را، طلبههائى كه در آنجا هستند، جوان هائى كه آنجا هستند، آنها را ارشاد كنند به اينكه مبادا خداى نخواسته يك وقت از اين زى طلبگى خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقيدتى در مورد مردم بشود. شمائى كه براى هدايت مأمور شديد و خودتان را در سنخ اشخاصى كه ارشاد مىكنند مردم را، وارد كرديد، مبادا خداى نخواسته به واسطه اعمال (اعمال بعضى) عكس آن مطلبى كه در ايده شماست تحقق پيدا بكند. اين يك مطلب است كه البته دانيد كه طولانى است و محتاج به اين است كه همه در آن توجه كنند.
اختلاف ريشهاش حب نفس است
مطلب ديگرى كه باز انسان را مىترساند كه خداى نخواسته مبادا اين انقلاب به واسطه اين مطلب صدمه ببيند و بدانيد كه مىبيند اگر خداى نخواسته بشود و او اين است كه بين آقايان در بلاد اختلاف باشد. اگر در صنف فرض كنيد كه كاميونداران و آنهائى كه شغلهاى مختلف دارند، اگر اختلافى در بين آنها وارد بشود، به صنف ديگر سرايت نمىكند. كاميوندارها اگر با هم مختلف بشوند به بازار هيچ كارى ندارند، سرايت هم نمىكند، اما اگر - در سنخ - در صنف ما اختلاف پيدا بشود، اين اختلاف به بازار هم كشيده مىشود، به خيابان هم كشيده مىشود، براى اينكه شما هادى مردم هستيد، مردم توجه دارند. قهرا يك دسته دنبال شما، يك دسته دنبال آن كسى كه با شما مخالف است و يك وقت مىبينيد كه در همه ايران يك اختلافى از ناحيه ما پيدا شده است، مائى كه همه دعوت مىكنيم به اينكه مردم با هم باشند. اتحاد كلمه ملت را به اينجا رسانده است، خودمان اختلاف پيدا كنيم! و اين را من به شما عرض كنم، ما و شما نبايد خودمان را بازى بدهيم. اختلاف ريشهاش از حب نفس است. هركس خيال مىكند كه من براى خدا اين آقا را باهاش اختلاف مىكنم، يك وقت درست بنشيند در نفس خودش فكر كند ببيند ريشه كجاست. حسن ظن به خودش نداشته باشد سوءظن داشته باشد. ريشه همان شيطانى است كه آن حب نفس انسان است و اين اختلاف اگر - در بين - خداى نخواسته در بين آقايان پيدا بشود، در هر شهرى كه پيدا بشود قهرا اين اختلاف به بازار مىكشد، به خيابان مىكشد و آن چيزى كه اين جمهورى را حفظ كرده وحدت و انسجام اين جمعيت است. يعنى ملت همه با هم بودند كه توانستند يك همچو معجزهاى را ايجاد كنند. اگر چنانچه به واسطه اختلاف ماها يك وقت اختلاف به بازار هم بكشد كه خواهد كشيد، به خيابانها هم بكشد، به اصناف ديگرى هم بكشد، اين تمام وزرش به گردن ماست. اينكه شما خيال كنيد كه من نه براى خدا اين آقا را
صحيفه نور ج 18 صفحه 47
مثلاً به او چه مىكنم، اين اشتباه است براى خدا نيست. انسان گول نفس اماره خودش را مىخورد و گول شيطان را مىخورد. گول مىخورد به اينكه چيزهايى كه در ديگران است هى به نظرش آيد خيلى بد است، خيلى كار بدى دارد مىشود، دارد اسلام از بين مىرود، براى اينكه يك قاضى در فلان جا چه كرده. اين براى اسلام نيست. نبايد ما خودمان را گول بزنيم. بنشينيد آخر شب فكر كنيد. محاسبه يكى از امورى است كه در سير انسانى بايد باشد كه در آخر شب فكر كند به اينكه ( نمىگويم در من هست، من هم پايينتر از ديگران) حساب كند انسان به اينكه تو امروز كه با اين آقا اختلاف دارى و حالا شديد دو دسته، يك دسته دنبال آن آقا، يك دسته دنبال آن آقا، ريشهاش چى است؟ براى خداست؟ اين عيبى كه شما در او مىگوييد، در خودتان نيست؟ اين چيزى را كه در ديگران بزرگ مىشماريد و در خودتان هر چه مىتوانيد كوچكش مىكنيد و پرده پوشى مىكنيد، اين عمل شيطانى نيست؟ اگر از اختلاف ماها آن هم اختلافى كه من شك ندارم در سر دنياست، نه براى خدا، اگر اين اختلافات موجب اختلاف بين مردم بشود و موجب اين بشود كه شكست بخورد جمهورى اسلامى و تا قرنها نتواند سرش را بلند كند، اين جرمى است كه خدا مىبخشد برما؟ بايد توجه بكنيم ما. نبايد ما هى به خودمان مغرور بشويم و حسن ظن به خودمان داشته باشيم كه اين مائيم كه چه هستيم و ديگران نيستند. بايد به ديگران ما حسن ظن داشته باشيم و اعمالشان را حمل به صحت بكنيم و نسبت به خودمان سوءظن داشته باشيم و اعمالمان را تفتيش بكنيم كه براى چى است، چرا من اشكال مىكنم. آنهائى كه به جمهورى اسلامى اشكال مىكنند بايد بين خودشان و خدا بنشينند يك وقتى فكرش را بكنند كه امروز آيا اسلام بيشتر در ايران ظهور دارد يا زمان طاغوت؟ امروز آيا مظاهر اسلامى بيشتر است يا در زمان طاغوت؟ اگر اشكال كردند و گفتند اصل جمهورى اسلامى كذاست، اين ريشهاش يك ريشه شيطانى است كه در قلب انسان هست، خودش هم نمىفهمد، خيال مىكند براى خدا دارد جمهورى اسلامى را تضعيف مىكند، و اين اشتباهى است كه انسان دارد مگر اينكه انسان واقعاً مراقب خودش باشد، محاسبه كند از خودش، مجاهده بكند تا بتواند تشخيص بدهد كه من كه دارم اين حرف را مىزنم خودم اگر چنانچه به جاى آنها بودم، همه چيز را خوب مىدانستم؟ پس ريشه ريشه نفسانى است. يك آقاى محترمى كه يك وقت پيش من در خيلى وقت پيش از اين آمده بود، من ديدم تمام فرمايش آقا راجع به جمهورى اسلامى اين است كه به فتواى من گوش نمىدهند، به حكم من گوش نمىدهند. ميزان حكم من است، نه ميزان حكم خدا. و اين يك مرضى است كه در همه هست مگر اينكه خدا انسان را نگه دارد و خدا هم انسان را نگه نمىدارد، مگر اينكه خود انسان وسايلش را فراهم كند. نمىشود نشست كه من را خدا مهذب كند. خدا وسايل تهذيب را در اختيار ما گذاشته است و تهذيب عملى است كه ما بايد انجام بدهيم. اين محول به كسى نيست، به خود ماست، من از اين دو جهت نگران هستم. يك جهتى كه قبلاً عرض كردم كه زى طلبگى در بين ما ضعيف بشود يا از بين برود. يك جهت ديگر هم اينكه مبادا خداى نخواسته اختلاف پيدا بشود، كه هر دوى اينها از باب اينكه شما در جايى واقع شديد كه مردم به شما توجه دارند و شما ارشاد مىخواهيد بكنيد مردم را، مبادا يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 48
وقتى به واسطه خارج شدن ماها از زى طلبگى مردم را از ما منصرف كنند و انصراف از روحانيت منتهى مىشود به انصراف از اسلام. و مبادا به واسطه اختلافى كه گاهى بين ماها فرض كنيد پيدا شود، اختلاف كشيده بشود به جاهاى ديگر و موجب بشود به اينكه يك وقت ملت دو دسته بشوند. يك دسته از اين، هر شهرى دو دسته بشوند، يك دسته طرفداران آن آقا، يك دسته طرفداران آقا، و فراموش بكنند آن چيز را خداى تبارك و تعالى را و فراموش بكنند انقلاب را. اين دو تا مطلبى است كه من نگرانش هستم و بسيار از اينها گاهى رنج مىبرم كه مىشنوم مثلاً در فلان جا بين فلان و فلان اختلاف هست و بدانيد كه اختلاف، اختلاف سر اسلام نيست. اختلاف سر من هست من اسلام را بايد تقويت كنم. اسلامى كه من تقويت كنم قبول دارم. اسلامى كه رفيق من تقويت كند نه، او را من قبول ندارم. اين در باطن ذات آدم هست ولو نگويد نم گويد البته اما در باطن ذات انسان اين دو مسأله هست. مگر خداى تبارك و تعالى توفيق بدهد به انسان كه خودش را مهذب كند.
در تعيين رهبرى حق را ملاحظه كنيد، آنكه مرضى خداست، نه آنكه مرضى نفس شيطانى ماست
و من اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به شما آقايان كه برگزيده اين ملت هستيد براى اين مسألهاى كه در قانون اساسى است و براى تعيين رهبر و شوراى رهبرى يا شوراى رهبرى توجه به اين معنا بسيار داشته باشيد كه آيا تعيين فلان آدم كه در ذهن من است، براى خدا من مىخواهيم تعيين كنم يا چون دوست من است، چون رفيق من است؟ و آن كه مىگويد اين صلاحيت ندارد، براى خدا دارد اين حرف را مىزند يا براى اينكه مثلاً رقابتى با او دارد؟ شك نكنيد كه مسأله ما نبايد پيش خودمان به خودمان تعميه كنيم. شك نكنيد كه اينها ريشهاش اصل اصل ريشهاش در نفس انسان است و انسان تا آن دم آخر، آنوقتى هم كه مىخواهد بميرد اين ريشه هست، آنوقت بيشتر هم شايد ظاهر بشود. يكى از علماى قزوين رحمة الله گفتند كه من رفتم بالاى سر يك كسى كه محتضر بود. گفت به من كه آن ظلمى را كه خدا به من كرده است هيچ كس به هيچ كس نكرده، براى اينكه من اين بچهها را با ناز و نعمت بزرگ كردهام، حالا دارد من رابرد. و اين مسأله خطرناك است براى انسان، خطر جدى دارد براى انسان كه انسان گمان كند شيطان از او دست بر مىدارد در آخر عمر. از حالا، حالا كه فرصت هست وقتى پير مرد شديد مثل من ديگر نمىتوانيد كارى بكنيد از حالا كه جوان هستيد و قواى جوانى محفوظ است جديت كنيد به اينكه هواى نفس را از نفس خودتان خارج كنيد. همه گرفتارى روى همين هواى نفس است. در تعيين رهبر، در تعيين رهبرى، نه دسته بندى باشد كه خير، ما مىخواهيم آن كسى كه با ما دوست است باشد، و نه اشكال باشد به اينكه اين چون با من خيلى دوست نيست، نباشد. حق را ملاحظه كنيد. آنكه مرضى خداست، نه آنكه مرضى نفس شيطانى ماست مسأله مهم است، اهميت حياتى دارد مساله، اين مسأله مهم الان در عهده شما آمده است. شما قبول كرده ايد اين را و اين مسأله مهم را بايد با توجه به خدا، استغاثه به خداى تبارك و تعالى كه نبادا
صحيفه نور ج 18 صفحه 49
خداى نخواسته لغزشى در انسان پيدا بشود و خودش هم توجه به آن نكند از باب اينكه ستارههايى بين انسان و نفس امارهاش هست. با اخلاص به خداى تبارك و تعالى و خالى كردن ذهن از همه امور، در اين امر، در اين امر خطير كه اگر لغزش در آن پيدا بشود ممكن است لغزش در جمهورى اسلامى پيدا بشود و مىشود و آنوقت به عهده شما آقايان است. اين يك تكليف الهى است به عهده تان آمده و قبول كرديد. وقتى قبول كرديد، بايد از عهدهاش براى خدا بر آئيد و هر چه فكر مىكنيد راجع به اين مسأله براى خدا باشد. شايستهتر را، نه آن كه با من دوستتر است. آن كه براى اسلام بهتر است، آنهائى كه براى اسلام بهترند. و البته ما حسن ظنى كه به آقايان داريم و بسيارى از آقايان را از نزديك هم مىشناسيم، همين معانى را اميدواريم كه آقايان به وجه شايسته عمل كنند و موفق باشند و انشاءالله خداى تبارك و تعالى همراهى كند با شما و شما را هدايت كند به يك راهى كه رضاى اوست. خداوند همه شما را حفظ كند و موفق باشيد. و از همه شما من ملتمس دعا هستم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 51
تاريخ: 11/5/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل وزارت راه و ترابرى متشكل از كاركنان راه آهن، هواپيمايى و ادارات مختلف اين وزارتخانه، كاركنان وزارت نيرو و مديران كل آموزش و پرورش سراسر كشور
خاصيت حكومت محرومين است كه از اين ابرقدرتها نمىترسند
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا بايد از شما آقايان تشكر كنم كه زحمت كشيديد و با زحمت به اينجا آمديد تا با هم ملاقات كنيم و بعضى مسائل را عرض كنم. مسائلى كه آقا فرمودند راجع به خدمتهائى كه هم وزارت راه و هم وزارت نيرو انجام دادهاند و همين طور خدمتهايى كه وزارت فرهنگ انجام داده است و ساير وزارتخانهها، اينها از آثار حكومت مستضعفين است. در طول تاريخ، اسكلت حكومت، چه اصل حكومت و چه مجلسها از وقتى كه مجلس تحقق پيدا كرد الا كمى در دوره اول و همين طور ارتش و ساير نهادها، اينها چون از طبقه مرفه بودند و اسكلت حكومت را به اصطلاح اشراف و اعيان تشكيل مىدادند از اين جهت اطلاع از اينكه به قشر مستمند چه مىگذرد نداشتند، نمىتوانستند بفهمند كه مستمند يعنى چه. فكرشان اصلاً در اين قضيه هيچ وقت وارد نمىشد. كسانى كه از اول كودكى تا آنوقتى كه به حكومت رسيدند در مهد آرامش و رفاه بار آمدند، اينها ادراك اين مطلب را كه قشر ديگرى هم ما داريم كه قشر مستمند است نمىكردند. اگر هم يك وقتى هم در ذهنشان مىآمد، عبور مىكرد. فكراين نبودند كهاين طبقههم يك موجوديتى دارد و بايد براى موجوديت اينها هم فكرى كرد. و لهذا در طول تاريخ، اين قشر مستمند و مستضعف و محروم در طول تاريخ شاهنشاهى و در اين تاريخى كه شماها هم ادراك كرديد زمان محمدرضا و بعضىتان هم زمان رضاخان را ادراك كرديد، مىبينيد كه حكومت، حكومت اشراف بود. اگر در يك مجلسى يك نفر، دو نفر هم از طبقه محرومين پيداشد، در يك اقليت بسيار ضعيف بودند كه در مقابل آن جمعيت كثير نمىتوانستند كارى انجام بدهند. اصل جنس اسكلت حكومت اشرافى اين است كه به مردم نرسند. ولهذا تمام اين روستاهاى ايران تقريباً از همه مواهبى كه بايد به دست حكومتها تحقق پيدا كند براى اين روستاها و اين دهات دور افتاده هيچ تحققى پيدا نكرد. كمى بوده است، آنها هم روى يك مطالبى كه بازپاى مالكين و اشراف تو كار بود. اگر روستائى بود كه يكى از اشراف مالك او نبود يا يكى از از حكومت افراد حكومت مالك او نبود، او از تمام مواهب محروم بود. برق يك مطلبى بود كه الان هم در اكثر روستاهاى ما كمى رفته است و مشغولند كه برود، بهدارى ابداً نبود، راه نبود، به طورى كه اگر يكى
صحيفه نور ج 18 صفحه 52
مريض مىشد، يك زنى مىخواست وضع حمل بكند، در آنجا اسبابش فراهم نبود، مىخواستند بياورند به يك شهرستانى، از باب اينكه راه نبود، بين راه، مريض يا آن زن بدبخت تلف مىشد يا كمىاش مىرسيد به معالجه.
اين وضع حكومت اشرافى در جهان است. يكى از نعمتهاى بزرگى كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت عنايت فرمود اينكه حكومت، حكومت مستضعفين است، حكومت محرومين است يعنى آنهائى كه در راس حكومت واقع شدند وقتى كه ملاحظه مىكنيد رئيس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئيس جمهور شده، طلبه مدرسه بوده. رئيس مجلسش از مدرسه آمده است و رئيس مجلس شده است. رئيس دولتش يك بازارى است كه پدرش الان هم بازارى است ظاهراً ، از بازار آمده است و رئيس دولت شده و وزراى ديگرش هم همين طور، وكلاى ديگرش هم، وكلا هم همين طور. الان شما در تمام قشر دستاندركاران چه در مجلس و چه در حكومت يك نفر از آن اشخاصى كه در آنوقتها، در زمان شاهنشاهى كفيل امر بود يك نفر از اشباه آنها را شما نمىبينيد و خاصيت يك حكومت محرومين، مستضعفين و حكومت مردمى اين است كه هم مجلسش مىفهمد مستضعفين و محرومين يعنى چه، هم حكومت و وزرا مىفهمند كه يعنى چه، هم رئيس جمهور و رئيس مجلساش مىدانند كه اين محروميت يعنى چه، براى اينكه خودشان لمس كردهاند، خودشان لمس محروميت را كردهاند اينها مىفهمند كه نادارى يعنى چه و محروميت يعنى چه. ولهذا خاصيتى كه حكومت محرومين دارد چند چيز است كه حالا من بعضىاش را عرض مىكنم. يكى اينكه چون احساس كردهاند محروميت را، به فكر محرومينتوانند باشند. مىتوانند كه بفهمند كه راه اگر نباشد و اين مريض در يك دهكدهاى مريض بشود و بخواهند بياورندش به شهر، چه مصيبتهائى است، براى اينكه راه نيست بايد با الاغ مثلاً با اسب بياورند، اينها مىفهمند اين يعنى چه، در ذهنشان اين معنا مىآيد. اينها مى فهمند كه محروميت از حيث بهدارى و درمانگاه يعنى چه. اينهافهمند كه محروميت از حيث آب و برق يعنى چه. اينها از باب اينكه خودشان لمس كردهاند اين مسائل را، مىتوانند بفهمند. به خلاف آن قشرى كه سابق متكفل اين امور بود نمىتوانستند بهمند. يعنى يك كسى كه در مهد اشرافيت به اصطلاح آنوقت بزرگ شده است و از اولى كه چشمش را باز كرده است با نوكر و كلفت و حشم و اينها روبرو بوده، اين وقتى بزرگ شد خيال مىكند همه چيز همين است. نمىتواند ادراك كند كه يك طبقهاى هستند كه نان ندارند، يك طبقهاى هستند كه نمىتوانند زندگى كنند. اين يكى از خاصيتهاى حكومت محرومين و مستضعفين است. يكى از خاصيتهاى بزرگش اين است كه اينها ديگر از قدرتها نمىترسند. خاصيت اعيانيت و اشرافيت به اصطلاح و رفاه اين است كه چون هميشه خوف اين مطلب كه نبادا از اين مقام پائين بيايم و نبادا يك لطمهاى به اشرافيت من بخورد، اين خوف، اسباب اين مىشد كه نسبت به زير دستها ظالم و نسبت به بالا دست تو سرى خور باشد. يك نفر كه نخست وزير بود، وزير بود و در تاريخ، در طول تاريخ از كسانى بود كه متكفل امور كشور بود، نسبت به زيردستان با تمام معنا ظلم مىكرد (به حسب نوع البته) ولى وقتى مواجه مىشد با يك سفارتخانه
صحيفه نور ج 18 صفحه 53
خارجى كمال ذلت را داشت. اين خاصيت اشرافيت، به اصطلاح اشرافيت يك معنائى است كه آنها داشتند و خاصيت حكومت رفاه طلبان است كه در مقابل سفارتخانه هاى خارجى ذليل بودند و در مقابل رعيت خودشان و قشر محرومين با كمال قلدرى رفتار مىكردند. از قرارى كه من شنيدم همين محمدرضا در اواخر سال جناياتش وقتى كه ايران قيام كرد و آن بساط را و آن نهضت را، انقلاب را بپا كرد و ديدند خارجىها كه نمىتوانند اين را ديگر اينجا نگه دارند، ديگر اين عروسك به درد نمىخورد گفتند (از بعضى اشخاصى كه نقل كردند كه از خود آنها بودند و حاضر قضيه بودند) كه وقتى از طرف آمريكا با او آمدند و گفتند كه شما بايد ديگر برويد، او همانطور كه نشسته بود يك قلم دستش بود لرزيد و قلم از دستش افتاد. اينقدر عاجز بود اما نسبت به ملت ديديد كه چه كرد، حكومت محرومان اين خاصيت را دارد كه امروز اگر رئيس جمهور امريكا بيايد اينجا بخواهد به يك نفر از كارمندهاى اداره دولت ما يك درشتى بكند يك سيلى مىخورد. در حكومت حكومتهاى سابق تعقل نمىكردند كه مىشود يك سفارتخانه آمريكايى با يك سفارتخانه شوروى را باهاش اين رفتارى بكنند كه در حكومت محرومين شد. تعقل اين مطلب براى آنها امكان نداشت. امروز خاصيت حكومت محرومين اين است كه خوف به دلشان راه نمىدهند. آمريكا از آن طرف درياها نشسته و فرمان مىدهد بر حكومتهاى قلدرى، همه فرمان مىبرند، حكومت ايران كه حكومت مستضعفين است هيچ اعتناء به او نمىكند. در اين قضيهاى كه راجع به نفت ايران صدام يا يكى از وزراى او گفته بودند كه ما نفت ايران را مىزنيم و طيارههائى از فرانسه مثلاً مىگيريم و نفت ايران را مىزنيم، ايران و كارفرمايان ايران ايستادند و گفتند اگر يك همچو غلطى بكنيد ما نفت را به روى همه كشورهاى خارجىبنديم، و اين يك واقعيت است. آمريكا از آن طرف دنيا نشسته مىگويد كه ما حفظ امنيت اين خليج را مىكنيم، تا آمده او تخيل بكند، اين كار شده است در ايران. بايد آمريكا فكر اين معنا باشد كه امثال نوكرهاى خودش مثل صدام و امثال اينها را به جاى خودشان بنشانند، به فكر اين نباشد كه به ايران مىتوانند يك ضرب شستى وارد كنند. ايران حكومت مردم است، حكومت مردمى ديگر نمىتواند بترسد از اينكه آمريكا چى مىگويد. حكومت مستمندان است، حكومت مستضعفان است. اينها در دلشان خوف نيست به اينكه اگر چه بشود ما مقام مان را از دست مىدهيم. مقام نيست تو كار، هيچ يك از ما به فكر اين نيستند كه ما الان يك مقامى داريم و مقام فروشى بكنند و هيچ كدام هم يك زندگى اشرافى ندارند كه بترسند از دستشان گرفته بشود و چون حكومت ايمان است، خوف از شهادت هم ندارند. بنابراين آمريكا و امثال آمريكا تصور نكنند كه با يك كلمهاى كه در سابق، زمان شاه و زمان رضاخان و محمدرضاخان مىگفتند در اينجا اطاعت مىشد، حالا هم آن هست نخير حالا آن نيست حالا اگر يك سفيرى از شما نسبت به يك نفر از كارمندهاى ما بخواهد يك جسارتى بكند غايت امر اين است كه او را بيرونش مىكنند (اگر در همين جا تربيتش نكنند). حكومت، حكومت محرومين است. محرومين ترس ندارند از اين امور، آن حكومت اشراف بود كه تشر مىزديد و آنها جا مىخوردند. اينها حكومت توده است، توده مردم است، محرومين است، بازار است، خيابان است و
صحيفه نور ج 18 صفحه 54
كارگرانند و كشاورزان. حكومت مال اينهاست. يك همچو حكومتى، يك همچو بافتى كه در حكومت ايران است امروز، اين بافت جورى است كه خوف تويش نيست. از چى بترسند؟ بترسند شهيد مىشوند؟ بسيارند، بسيارى هستند كه آرزوى اين كار را مىكنند. بترسند مقام از آنها گرفته بشود؟ مقامى تو كار نيست تا گرفته بشود. بترسند نمىدانم پاركها و نمىدانم دهات از آنها گرفته بشود؟ نه پاركى دارند، نه دهى دارند، اين از خاصيت حكومت محرومين است كه نه از اين ابرقدرت مىترسد و نه از آن ابرقدرت مىترسد و از جنگ هم نمىترسند. شما خيال مىكنيد كه اگر در زمان سابق يك همچو جنگى پيش مىآمد، وضع ايران اين نحو بود كه مردم بايستند و در جبهه و پشت جبهه بايستند و اينطور توى دهنى بزنند به آمريكا؟ صدام كه قابل آدم نيست، اين تو دهنى به امريكاست كه قلاده را از سر اين برداشت و اغوا كرد اين بدبخت را و او را به اين حال رساند. امروز روزى است كه مردم ما از جنگ نمىترسند، براى اينكه از جنگ براى چه بترسند؟ از جنگ مىترسند كه بيايد كسى در بين بلادشان چه بكند؟ اينها بيرونشان كردند و كسى نمىتواند وارد بشود در اينجا. از كودتا بترسند؟ كى كودتا بكند؟ كى مىتواند در اين كشور كودتا بكند؟ كشورى كه همه افرادش مجهز هستند براى مقابله، حتى خانمهاى پشت پرده. اين هم يكى از خاصيتهائى است كه حكومت مستضعفين دارد كه خوف ندارند اينها. ديگر سفارتخانه نمىتوانند بزرگى بفروشند به حكومت ايران. پيشتر حكومت مال سفارتخانهها بود، يك وقت سفارت انگليس بود كه همه چيز دستش بود و بعدش هم سفارت آمريكا شد. حالا يك سفارتخانه در اينجا نمىتواند يك حرفى بزنند كه به يكى از كارمندهاى ما بر بخورد، چه سفارت شوروى باشد چه سفارت آمريكا باشد و چه سايرين. حكومت مردم اين است خاصيتاش در مقابل حكومت اشرافى، حكومت مردمى يكى از خاصيات بزرگش اين است كه خوف در دلشان نيست. يكى از خاصيتاش كه همين معنا را دنبال دارد اين است كه مردم پشتيبان حكومت هستند. اگر مردم، نصف مردم پشتيبان محمدرضا بودند، اين مصيبتها به سر او مىآمد؟ مردم يكپارچه پشتيبان اين حكومت هستند. اگر حكومت يك گرفتارى پيدا بكند اين مردمند كه رفع مىكنند گرفتارى را. اگر جنگ براى دولت پيش آيد، اين مردمند كه جبههها را پر مىكنند و پشت جبههها را هم خدمت مىكنند در پشت جبههها، اين خاصيت حكومت مردمى است. امروز مجلس چون مجلس مردمى است، اين مجلس مردمى مىتواند به فكر محرومين باشد و مجلس ديروز نمىتوانست كه به فكر محرومين باشد براى اينكه محروم تويش نبود اگر هم بود يكى دوتا بود كه كارى از او نمىآمد. اما امروز مجلس مجلسى است كه محروميت كشيدهاند اهل اين مجلس و در آنها از اشراف و اعيان و امثال ذلك ديگر وجود ندارد ولو بعضى منحرفين هستند اما از اشراف و اعيان ديگر خبرى نيست. يك همچو مجلسىتواند خدمت كند به اين كشور و يك همچو مجلسى پشتيبانش همين مردم كوچه و بازار هستند. اين هم يكى از خاصيتهاى بزرگ حكومت مردمى است كه خوف اينكه چه بشود ندارند و قدرت بزرگ توجه به اين معنا بكنند كه نمىتوانند امروز آن فرمانفرمائى كه در زمان محمدرضا يا زمان رضاخان مىكردند امروز هم بكنند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 55
حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج ايران را بگيرد
امروز ديگر خريدار ندارد آن حرفها، پوچ است آن حرف ها. شيوخ خليج و اينهائى كه حكومتهائى در كشورهاى اسلامى دارند توجه بكنند به اينكه ما براى چندمين بار به آنها سفارش مىكنيم كه با كشور ما اينطور نكنند. يك روز اينها بيدار مىشوند كه وقت گذشته است. يك روز دولت حجاز به خود مىآيد كه مسأله ديگر گذشت. از همين حالا به فكر باشد كه كارهايش را تعديل كند. قضيه جلوگيرى از حجاج ايران يك مسألهاى نيست كه بتواند حكومت حجاز يك همچو امرى را انجام بدهد. حكومت حجاز كوچكتر از اين است كه جلوى حجاج را بگيرد، لكن اشكالتراشى مىكند و اين اشكالتراشى يك روزى بيدار مىشوند كه وقت گذشته است و ديگر نمىتوانند عذرخواهى كنند. از همين حالا درست توجه بكنند كه شمائى كه مىگوئيد ما خدمتگزار بيت هستيم و شمايى كه در يك كشورى واقع شديد كه خانه خدا در آن كشور است، خيال نكنيد كه خانه خدا مال شماست و شما كليددار خانه خدا هستيد. خانه خدا مال مسلمين است. مستشارهاى آمريكا در حجاز به طور رفاه زندگى مىكنند و از آن پول محرومين و نفت محرومين به آنها هر چه خواستند مىدهند، لكن حجاج ايران مضر است براى آنها. معلوم است چرا مضر است، براى اينكه وقتى يك حكومتى سرسپرده يك دولتى شد ناچار است كه حفظ بكند منافع آن دولت را. ما مىگوئيم چرا سرسپرده باشيد. ما مىخواهيم كه حكومت هاى اسلامى سر بلند باشند، آقا باشند بر دنيا همانطورى كه حكومت ايران امروز هست. چرا بايد شما خودتان را اينطور ذليل كنيد در مقابل امريكا كه جرات اينكه يك، كس ديگرى در مكه نسبت به امريكا يك كلمهاى بگويد يا نسبت به اسرائيل يك كلمهاى بگويد، اين جرأت را نداشته باشيد و بخواهيد كه كشور ايران حجاج، صدهزار نفر حجاج خودش را نفرستد آنجا؟ حجاج ايران تمام حجاجش را مىفرستد يا اصلاً نمىفرستد. من به حكومت حجاز نصيحت مىكنم كه اينطور با مسلمين رفتار نكنند و اينطور طرفدار دشمنهاى اسلام و دشمن بيت الله الحرام نباشند. من نصيحت مىكنم كه تا دير نشده به خود آيند. نگذارند يك وقت كه وقت گذشته است آنوقت عذر خواهى كنند. حال صدام را مشاهده كنند. صدام از همه حكومت عراق از همه حكومت هاى منطقه قويتر بود و امروز همچو ذليل شده است كه نمىداند چه بكند و دست گدائى به اين ورو آن ور دراز مىكند و فايده ندارد. من به حكومتهاى اطراف خليج و به حكومتهاى منطقه هشدار مىدهم كه دست از مخالفت با ايران و مساعدت با صدام بردارند. دست بردارند كه اين حزب بعث از بين برود و حكومت عراق به دست مسلمانان اداره بشود و ايران همانطورى كه به دست خود مردم اداره مىشود عراق هم اين طور باشد و حكومت اسلامى براى همه شيوخ منطقه بهتر است از يك قدرت پوشالى آمريكا.
بايد تجديد نظر بكنند در حرفهاى خودشان. ننشينند در كاخهاى بزرگ خودشان و خيال كنند كه حالا كه در كاخ هستيم پس به ايران هم مىتوانيم چه بكنيم. خدا نكند كه امسال حجاج ايرانى نروند به مكه و خدا نكند كه اين اسباب اين نشود كه اسلام و مسلمين انفجار در آنها حاصل بشود و ديگر نه
صحيفه نور ج 18 صفحه 56
از شيخى وجود پيدا بشود و نه از بستگان آمريكا. به خود آئيد و توجه كنيد كه اين قضيه، قضيه اسلام است، مخالفت صريح با قرآن است. آن كه مخالفت صريح با قرآن بكند چطور مىتواند حكومت اسلامى داشته باشد و كليددار مكه باشد؟ بنابراين من باز هم از باب اينكه مىخواهيم با همه مسلمين، با همه دولتها به طور مدارا رفتار كنيم و هيچ وقت ميل نداريم كه با خشونت رفتار كنيم، از آنها مىخواهيم كه تجديد نظر بكنند در افكار خودشان آن روزى كه شما گرفتار بشويد آمريكا به دردتان نمىخورد همانطورى كه امروز صدام آمريكا به دردش نمىخورد هى مىگويد ما بىطرفيم. نمىتواند بگويد من هم طرفم. اصلاً اينها مىخواهند يك دستهاى را به جان هم بريزند و استفادهاش را آنها بكنند. آنها حاضر نيستند كه سربازهاى خودشان را به كشتن بدهند براى خاطر صدام و براى خاطر ديگران. ساير حكومتهاى منطقه بيدار بشوند و گرفتارى صدام براى آنها عبرت باشد و خداى تبارك و تعالى اگر چنانچه آنها برگردند و به طريق اسلامى برگردند، خداى تبارك و تعالى بخشنده است و ما هم تابع احكام خدا هستيم.
اميدوارم انشاءالله اين قشر مؤمن ايران را خداوند سلامت نگه دارد و حكومت را، حكومت اسلامى را توفيق بدهد كه خدمت بكنند به اين قشر مستمند، خدمت بكنند. چه آنهايى كه در وزارتخانهها هستند و چه آنهايى كه در مجلس هستند، خودشان را خدمتگزار اين ملت بدانند. انشاءالله همه موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 57
تاريخ: 12/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير كشور و استانداران سراسر كشور
استانداران و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
مطالبى مىگويم گرچه تكرارى است لكن لازم است تكرار و سفارش شود، و آن دو مطلب است. يكى اينكه با روحانيون بسازيد. من به روحانيون هم اين سفارش را بارها كردهام، ولى چون شما امروز اينجا هستيد به شما تأكيد مى كنم. شما با ساختن با روحانيون مردم را با خود كنيد، در اين صورت آسيب نمىبينيد زيرا آسيب از ناحيه اختلاف پيش مىآيد. شما و روحانيون بايد با هم تفاهم داشته باشيد. شما مىدانيد تا به حال هر كارى انجام گرفته است از اتفاق بوده است، پيشبردمان از توافقى بوده است كه بين تمامى اقشار است. خارجىها هم اگر بخواهند كارى كنند، اول بين خود ما اختلاف مىاندازند و از اين راه فساد ايجاد مىكنند بعد از آنكه اختلاف شد لطمه وارد مىآورند، مستقيماً كه دخالت نمىكنند. و ما براى حفظ اسلام مكلف و مسؤوليم و امروز حفظ اسلام در تفاهم است، تفاهم بين همه اقشار، بين مردم با روحانيون، روحانيون با استاندارها، استانداران با مردم و روحانيون، و اين تكليفى است الهى كه بايد جواب آن را بدهيم.
بايد تمام استاندارها پشتيبان دولت باشند
مطلب دوم اينكه بايد تمام استاندارها در هر جا كه هستند پشتيبان دولت باشند. امروز استاندارها بايد نخست وزير را، دولت را و مجلس را تقويت كنند كه اگر خداى نخواسته اختلاف كنند موجب شكاف شود و صدمه به اسلام وارد مىشود. و اگر صدمه به اسلام وارد شد خداى نخواسته موجب مىشود كه ديگر اسلام به اين زودىها سر بلند نكند. آنهائى كه از اسلام سيلى خوردهاند و تشخيص دادهاند كه اسلام است كه ملتها را نجات مىدهد، اگر سربلند كنند و به اسلام صدمه وارد كنند ما چه جوابى داريم؟ بايد استاندارها از نخست وزير و دولت و همه وزرا پشتيبانى كنند. شما بايد خودتان با هم باشيد و پشتيبان همديگر. من باز تأكيد مىكنم كه اگر سران با هم خوب باشند، اين كشور صدمه نمىبيند. و اگر صدمهاى اين كشور ببيند از اختلاف سران است. همانطور كه شارع مقدس فرموده، بايد دولت، مجلس و قوه قضائيه احساس كنند كه يك تكليف دارند و آن اينكه اختلاف نداشته باشند. امروز اختلاف موجب مىشود به جبههها سرايت كند و اگر خداى نخواسته سرايت كرد، مصيبت پيش
صحيفه نور ج 18 صفحه 58
مىآيد. امروز تقريباً هيچ كس با ما موافق نيست و آنهائى كه موافق هستند فقط اظهار است. معذلك پاسدارها و ارتشىها و بسيجىها و ساير نيروها توانستهاند اين پيروزىها را به دست آورند. اين براى اين است كه بين آنها اختلاف نيست. اختلاف روحانيون با استاندارها و يا با خودشان، به مردم سرايتكند و در جبههها منعكس مىشود، آنوقت نمىتوانيد مصيبتى را كه از اين ناحيه پيدا مىشود ارزيابى كنيد و مصيبت بزرگ اين است كه در اين صورت اسلام نمىتواند سربلند كند. بايد متوجه باشيد كه اين يك تكليف است كه همه با هم باشيد تا اين بار را به آخر برسانيد. خوب خدمت كنيد، به مستضعفان برسيد. شما در دوردستها مسؤوليت داريد به مستمندان كه در طول تاريخ زير فشار و زحمت بودند برسيد و جديت نمائيد تا راه چارهاى كه آنها را به جائى برساند پيدا كنيد. در عمران و راهسازى براى آنان جديت كنيد. امروز به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشينان كه ولينعمت ما هستند خدمت كنيد. پيش خداى تبارك و تعالى كمتر خدمتى است كه بهاندازه خدمت به زاغه نشينان فايده داشته باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 59
تاريخ: 17/5/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى نفت و ارشاد و هنر اسلامى مجلس شوراى اسلامى
اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود تا آخر هم مشكلات ما حل نمىشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از آقايان تشكر مىكنم كه به اينجا تشريف آورده و مسائل و مشكلات را با يكديگر در ميان مىگذاريم. عمده اين است كه ما به وضعيت خودمان و وضعيت انقلاباتى كه در دنيا واقع مىشود توجه كنيم. يك وقت مملكتى است كه انقلاب مىكند و پشت سرش شوروى و آمريكا و امثال اينها هستند كه اين انقلاب، انقلاب ديگرى است. و يك وقت كشورى است همانند ايران كه انقلاب مىكند و خودش را از همه قدرتهاى شرق و غرب كه مىخواهند در آن تصرف كنند جدا كرده است. معذلك مىبينيم آنها كه پشت سرشان قدرتها بودهاند و انقلاب كردهاند وضعشان بسيار بدتر از ماست. و با اين دو خاصيت اگر شما بخواهيد كه شب بخوابيد و صبح بيدار شويد كه همه امور درست شده باشد اين يك امر غيرممكن است و اگر جهت اسلامى اين انقلاب نبود، تا آخر هم مشكلات ما حل نمىشد و چون اسلامى است و مردم همه با هم هستند و علاقه به اسلام دارند، عليرغم تبليغات دامنهدار و جنگ و مشكلاتى كه بر عليه ما تحميل كردهاند معذلك ايران در اين چند سال كه انقلاب كرده است با استقامت سرجاى خود ايستاده و به پيشرود و وظيفه آقايان وكلا اين است كه هرجائى كه گرفتارى هست دنبال رفع آن باشند و متوقع نباشند كه فورا رفع بشود.
مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد
و مهم اين است كه مجلسىها با هم و با دولت و ساير مقامات تفاهم داشته باشند و مجلسى كه اساس يك كشور است بايد محلى براى بحث و ساختن اخلاق جامعه باشد و انتقاد و استيضاح حق مجلس است اما برخورد با متخلف با آرامى و طرح مسائل اخلاقى بهتر رفع اختلاف مىكند تا با الفاظ نيشدار و مقابله كردن با يكديگر. لذا بايد نطقهاى قبل از دستور يا مسائلى كه در مجلس واقع مىشود همانند خطبههاى نهج البلاغه و خطب ائمه اطهار مردم را رو به صلاح ببرد و آقايان در صحبتهايشان اين احساس را داشته باشند كه براى مصلحت جامعه حرف مىزنند، نه براى مقابله. خودشان را يك واعظ حساب بكنند كه مىخواهند مردم را موعظه كنند و مردم همه احساس كنند كه اين آقايان خير و
صحيفه نور ج 18 صفحه 60
صلاح آنها راگويند.
مسألهاى كه روى آن پافشارى مىكنم اين است كه امروز همه جوان هاى ما موظفند جبههها را گرم نگه دارند
من از مسائلى كه شما گفتيد مطلعم لكن مشكلات بايد به تدريج متحول گردد ولكن الان مسأله بزرگ ما جنگ است كه مشاهده مىكنيد كه تقريباً در اكثر جبهه مشغول آن هستيم و بايد الان تمام كوششمان را به كار بيندازيم كه اين جنگ را به پيروزى برسانيم كه اگر خداى نخواسته اين جنگ به پيروزى نرسد و شكستى پيش آيد خيال نكنيد كه اين شكست براى ايران است، بلكه براى همه مستضعفين جهان واقع مىشود. الان چشمهاى همه مردم دنيا به ايران دوخته شده كه در جنگ چه مىكند و همه آقايان بايد توجه داشته باشند و من به همه مردم كشور و به همه جوانها عرض كنم جنگى كه الان در كار است، جنگ سرنوشت ساز ماست. جنگى است كه يك طرف آن دشمن با همه تجهيزات و پشتيبانى همه قدرتها به ميدان آمده و اين طرف ما هستيم كه از قدرتهاى بزرگ بريده، به خداى تبارك و تعالى توجه داريم. لذا اين جوانهاى ما هستند كه بايد اين سرنوشت را به آخر برسانند و اين جوانهاى ايران هستند كه بايد تنور جنگ را گرم نگه دارند و بحمدالله رزمندگان ما در همه جا پيروزند و شما مىدانيد كه اگر خداى نخواسته صدام پيروز بشود با اهل اين كشور چه خواهد كرد.
اين سهل است در مقابل اينكه اسلام سيلى بخورد و نتواند به اين زودىها سربلند كند بار ديگر من به همه اهالى كشور تأكيد مىكنم كه امروز بايد توجه به اين جنگ زياد باشد و امروز تمام اسلام در مقابل تمام كفر ايستاده است و ما اگر جائى را فتح كرديم نبايد غرور پيدا كنيم بلكه بايد اين فتح را تا آنجا دنبال كنيم و ادامه دهيم كه متجاوز سرجاى خودش بنشيند يعنى متجاوز از بين برود. خسارت جانى قابل جبران نيست ولى آنهمه خسارات مالى كه به اين كشور وارد شده است بايد بدهند. و من مسألهاى كه روى آن پافشارى مىكنم اين است كه امروز همه جوانهاى ما موظفند جبههها را گرم نگه دارند و بروند به سراغ برادرانشان كه در حال جنگ هستند كه اگر مسأله جنگ حل بشود و انشاءالله با پيروزى كامل به آخر برسد، مسائل ديگر مسائل فرعى است و حل آن بسيار آسان است و خود مردم كارها را اصلاح كنند و دولت هم دستش باز مىشود و گرفتارىها را رفع مىنمايد. و ما در مسأله جنگ و سايرامور بايد با هم باشيم و اگر با هم بوديم كارها به پيش مىرود. بحمدالله مجلس اختلافى ندارد و قريب به اتفاق مجلس افراد صالحى هستند كه بايد بين خودشان و ديگران و ساير قوا تفاهم ايجاد كنند و دولت و جبههها و قواى مسلحه را تأييد و تقويت نمايند و مردم را ارشاد كنند كه به نيروهاى مسلحه كمك كنند، چه در پشت جبهه و چه در جبههها و بحمدالله تا به حال اين كار را كردهاند.
و من از شما آقايان و از مردم تشكر مىكنم كه در جبههها و پشت جبههها حضور دارند و به
صحيفه نور ج 18 صفحه 61
خاطر اسلام خدمت مىكنند. اميدوارم مشكلات با همت آقايان و تأييد خداوند تبارك و تعالى به زودى رفع شود و همه شما موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
::w8:
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 63
تاريخ: 20/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه، معاونين و مديران كل اين وزارتخانه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران در آسيا و اقيانوسيه
ايران كه براى خدا قيام كرده است، مىبينيم كه چگونه پايدار است
بسم الله الرحمن الرحيم
اما راجع به مصيبتى كه به وسيله صدام به ايران وارد شد به همه اهالى ايران بخصوص گيلانغرب و بالاخص به بازماندگان شهدا تسليت عرض كنم و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه آنها را با اولياى اسلام محشور گرداند و به مجروحين اين جنايت بزرگ شفا عنايت كند.
نكته كه بايست عرض كنم اين است كه صدام گمان كرده است با اين نحو جنايات مىتواند صلح را بر ما تحميل كند، و حال اينكه هر يك از جنايات او را از صلح دور و ما را مصممتر مىكند. ايران كه براى خدا قيام كرده است مىبينيم كه چگونه پايدار است و اگر بر فرض باطل كسى خيال مىكرد كه بايد صلح كرد، با اين جنايات، ديگر هيچ عاقلى چنين فكرى نمىكند، براى اينكه خانوادههاى شهدا و اشخاص مصيبت ديده در مقابل آنان مىايستند الان هم كه مشاهده مىكنيد همين مصيبت ديدگان هستند كه فرياد جنگ، جنگ سر مىدهند. جنايتكار در اثر زيادى جنايت نمىتواند از جرم فرار كند. ما به او و امثال او و همقطاران او هشدار مىدهيم كه هر جنايتى كه مىكنند به نامه اعمالشان اضافه مىشود و در مقام بازخواست بايد جبران كنند. اين نحو جنايات اسباب سستى خانوادههاى شهدا نمىشود. صدام كه در ميدان جنگ شكست خورده است، با بمباران مردم بيگناه نمىتواند از مسؤوليتى كه دارد فرار كند. از قرار اطلاع بمبهاى خوشهاى در گيلانغرب به كار بردهاند، اين كارها موجب مىشود تا هم به جناياتشان افزوده شود و هم به خساراتى كه بايد بپردازند و به فرض كه بماند (كه اين فرض هم صحيح نيست) بايد از عهده تمامى اينها برآيد و آنهائى كه او را همراهى مىكنند بايد به محاكمه كشيده شوند و آن روز دور نيست.
ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مىكنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كردهاند
امريكا و امثال آن كه ادعاى بيطرفى كنند و معلوم است كه در جنايات شريكند چه جوابى دارند؟ مجامع بين المللى و حقوق بشر، اين دست نشاندگان امريكا و ابرقدرتها، از اين جناياتى كه به
صحيفه نور ج 18 صفحه 64
بشريت وارد شده است، مىگذرند. افرادى كه آمدند و ديدند كه چه جناياتى صدام كرده است و تصديق كردند و گزارش دادند، پس چرا مجامع بين المللى هيچ نگفتند؟ اصلاً مجامع بين المللى لفظى است در خدمت قدرتهاى بزرگ، نه در خدمت مظلومين و محرومين. هر ملتى بايد خودش در مقابل جنايات بايستد و ايران ثابت كرد كه در مقابل جنايت قدرتها ايستادگى مىكند. مردم ما در مقابل آن رژيم جنايتكار ايستادند و بيرونش كردند و سستى نكردند. امروز هم مردم ما در مقابل اين جنايات سستى نخواهند كرد. اين جنايات مردم و دولت را مصممتر و مستحكمتر خواهد كرد و مىفهمند كه در مقابل يك چنين جنايتكارى چه مسؤوليتى دارند. ملت ايران توجه كنند كه براى اسلام خدمت مىكنند و اولياى اسلام شهداى بزرگى را تقديم خدا كردهاند.
وزارت خارجه از ساير وزارتخانهها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سر و كارش با تمام ممالك دنياست
اما قضيه وزارت خارجه، اين وزارتخانه از ساير وزارتخانهها حساسيت بيشترى دارد براى اينكه سرو كارش با تمام ممالك دنياست. خدمت كردن شما مسلم است براى اينكه كشور خودتان است. قبلاً كشورى بودهاست وابسته به غرب و شرق و تحت ستم و آسيب خارجىها و داراى تبليغات شاهنشاهى در چنين كشورى معلوم است كه كار وزارت امور خارجهاش چه مشكل و سنگين است، ولى همت مردان مصمم هر كار مشكلى را آسان مىكند و بعد انجام مىدهند. شما كه براى رضاى خدا خدمت مىكنيد سعى كنيد در مقابل تمامى مشكلات بايستيد و مبارزه كنيد. امروز هم كه در جمهورى اسلامى همه با هم هستند و دولت و مردم با هم دوست هستند، حل مشكلات آسانتر است، با گرمى با مشكلات مواجه شويد و مبارزه كنيد تا حل شود.
تبليغات در راس امور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد
سفارتخانهها را در خارج به صورتى دنبال كنيد كه هركس آنجا برود ببيند در محيط اسلامى و اخلاقى وارد شده است. من از آقاى ولايتى و ساير آقايان كه وقتشان را براى آمال اسلامى انسانى صرف مىكنند تشكر مىكنم. در مورد تبليغات وزارت خارجه بايد بدانيد كه تبليغات در راس أمور است و هر روز بايد حجمش زيادتر گردد. امروز كه ما مقابل تمام دنيا ايستاده ايم، لااقل بايد تبليغات خودمان سالم باشد و تبليغات صحيحى داشته باشيم. اميدوارم همه سالم باشيد و وزارتخانه را به صورتى كه براى اسلام و كشور مفيد باشد بسازيد. مىدانم كه در فكر حل مسائل هستيد. انشاءالله مشكلات را حل مىنمائيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 65
تاريخ: 26/5/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شوراى سرپرستى روزنامه اطلاعات و نماينده امام در اين روزنامه
مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند
بسم الله الرحمن الرحيم
من با آقاى دعائى سابقه طولانى دارم، خدمتهائى كه ايشان در عراق و ايران كردهاند نبايد فراموش كرد. اميدوارم خداوند تعالى به همه شما توفيق دهد تا در آنجا به خدمتتان ادامه دهيد من نبايد از شما تشكر كنم، اميدوارم خداوند تبارك و تعالى از همه شما تقدير كند.
وضع كشور را در گذشته ديديد كه چگونه بود، تمام چيزها در جهت اسلام زدائى بود خصوصاً مطبوعات كه وضعى داشتند كه اگر مهلت پيدا مىكردند طولى نمىكشيد كه همه چيز را از بين مىبردند. اميدوارم با همت آقايان همه آن انحرافات از بين برود. مطبوعات بايد يك مدرسه سيار باشند تا مردم را از همه مسائل بخصوص مسائل روز آگاه نمايند و به صورتى شايسته از انحرافات جلوگيرى كنند و اگر كسى انحرافى ديد با آرامش در رفع آن بكوشد. بطور كلى مطبوعات بايد يك بنگاه هدايت باشند، يعنى به صورتى كه اگر دست مردم بيفتد مردم هدايت شوند، بخصوص روزنامه هايى مثل اطلاعات و كيهان و جمهورى اسلامى و آزادگان، باز تكرار مىكنم دنبال اين نباشيد كه من از شما تشكر كنم، تقدير و تشكر من فانى است و از بين مىرود. آنچه كه بايد همگى در نظر بگيريم رضاى حق تعالى است و آنچه وظيفه من است دعاست. اميدوارم موفق و مويد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 73
تاريخ: 30/5/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاى اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند، خيانت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه وقت خودتان و جوانىتان را براى اهداف انقلاب اسلامى صرف مىكنيد، كمال تشكر را مىنمايم. خداوند به شما جزاى خير عنايت فرمايد و بيش از پيش موفق باشيد.
جمهورى اسلامى از اول كه پيروز شد آزادى را به طور مطلق به همه طوايف داد، نه تنها هيچ روزنامهاى تعطيل نشد بلكه هر گروهى و حزبى به كارهاى خود مشغول بودند و بعضى از گروهها كه ناشناخته بودند، از طرف دولت به كار گمارده شدند. ليكن به تدريج فهميده شد كه اينها يا توطئهگرند يا جاسوسى مىكنند. از طرف ديگر نمىشد كه انقلاب را رها كنيم، نه اسلام اجازه مىداد و نه عقل كه يك دسته از عنوان دولت يا غيردولت براى سرنگونى جمهورى اسلامى سوء استفاده نموده و يا جاسوسى كنند و ما ساكت باشيم. با اين مقدار فداكارى كه شما و دوستان انجام دادهايد، باز گذاشتن دست كسانى كه قصد توطئه نسبت به اسلام و ملت را دارند خيانت است. همين حزب توده كه به قدرت بزرگ شوروى متكى است و مىدانيد كه جاسوسى براى كشورى مىكند كه شصت و چند سال از عمر حكومتش مىگذرد و نه در آنجا آزادى و نه حزبى جز حزب خودشان مىباشد، از اول هم كه روى كار آمدند گروههاى بسيارى را كشته و يا تصفيه كردند، حتى اين حزب هم در ايران آزاد بود، آنوقت فرياد مىزدند آزادى نيست. بحمدالله شما با كمال دقت مراقبت نموديد تا آنها را خوب شناختيد و اقدام لازم را نموديد. اينان مثل منافقين و همه گنهكاران بايد محاكمه شوند و به جزاى اعمالشان برسند.
اميدوارم آنها كه امروز به فكر توطئه هستند روزى چهرههايشان براى مردم شناخته شود. بنابراين شما و همه ملت كه اينهمه فداكارى براى استقلال و آزادى از دست ابرقدرتها و چپاولگرها كردهايد، امكان ندارد كه اجازه دهيد در يك چنين محيط اسلامى براى اينكه شرق و غرب خوششان بيايد، سهلانگارى شود و آزادىاى كه صحيح است و براى اسلام و كشور مضر نباشد از اول بوده و الان هم هست و هيچ انقلابى مثل انقلاب اسلامى ايران نبود كه به مجرد پيروزى راهها را باز و فعاليت همه حزبها و گروهها را آزاد گذارد. بنابراين كار شما كار ارزشمندى است. اميدوارم شما توفيق و اطلاعات بيشترى پيدا كنيد. خداوند به شما كمك كند تا توطئهگرها را به سزاى اعمالشان برسانيد. خداوند همه شما را حفظ كند. من باز از شما تشكر مىكنم، اميدوارم در كارهايتان موفق باشيد و
صحيفه نور ج 18 صفحه 74
هميشه خدا را در نظر داشته باشيد كه بر خلاف آن عمل نكنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 66
تاريخ: 26/5/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير و مسؤولان وزارت ارشاد اسلامى و سازمان حج و زيارت، نماينده امام و سرپرست حجاج ايرانى و روحانيون كاروانهاى حج
يكى از فلسفههاى بزرگ حج، بعد سياسى اوست
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر كنم از آقايان كه تشريف آوردهاند و در اين مجلس با هم به گفتگو بنشينيم و مسائلى را كه بايد گفت تا يك حدودى خدمتشان عرض كنم. و من اميدوارم كه انشاءالله آقايان موفق بشوند با سلامت و پيروزى اين سفر مبارك را طى كنند و به محال خودشان مراجعت بفرمايند.
شما در سالى به حج مشرف مىشويد كه اوضاع دنيا و اوضاع منطقه به وضعى است كه مشاهده مىكنيد. اوضاع دنيا گرفتار قدرتهاى بزرگ و مستضعفان جهان مبتلاى به اين قدرتهاى شيطانى و اوضاع منطقه نيز به واسطه دخالت قدرتهاى بزرگ به اين وضعى است كه مشاهده كنيد. و در آستانه سالى به حج مشرف مىشويد كه در اثر شكست مفتضحانه صدام مناطق مسكونى كشور ما مورد تجاوز واقع مىشود و با موشكها كوبيده مىشود و اخيراً كه انديمشك را هم ملاحظه كرديد و من به ملت ايران و اهالى محترم مبارز انديمشك تسليت عرض مىكنم و اميدوارم خداى تبارك و تعالى شهداى آنها را با شهداى صدر اسلام محشور بفرمايد و به بازماندگان آنها سلامت و صبر عنايت بفرمايد.
شما در سالى داريد در اين سفر مبارك مىرويد كه قدرتهاى بزرگ در منطقه مشغول به فساد هستند و تاخت و تاز. از آن طرف شوروى در افغانستان و هرجا كه بتواند دست درازى مىكند و ملت مظلوم افغانستان را آنطور سركوب مىكند و بحمدالله ملت افغانستان هم مقابله مردانهاى در مقابل آن قدرت بزرگ كردهاند و از آن طرف آمريكا كه در راس جنايتكاران است در همه كشورهاى مظلوم و خصوصاً در كشورهاى اسلامى آنطور دخالت و تجاوز مىكند و از آن طرف دنيا دست دراز كرده است و ملتهايى كه بايد مستقل باشند، در تحت ظلم خودش قرار داده است و معالاسف اين دولتها هم ظلم پذير شدهاند.
فلسفه حج، يكى از فلسفههاى بزرگ حج قضيه بعد سياسى اوست كه دستهاى جنايتكار از همه اطراف براى كوبيدن اين بعد در كار هستند و تبليغات دامنه دار آنها معالاسف در مسلمين هم تأثير كرده است كه مسلمين سفر حج را بسياريشان يك عبادت خشك خالى بدون توجه به مصالح
صحيفه نور ج 18 صفحه 67
مسلمين مىدانند. حج از آن روزى كه تولد پيدا كرده است، اهميت بعد سياسىاش كمتر از بعد عبادىاش نيست. بعد سياسى علاوه بر سياستش، خودش عبادت است.
مشكلات مردم در حج، بايد تمامى بلادى كه وارد مىشوند و مردم مستطيعش يا روحانيون محترمش وارد مىشوند، بايد بررسى از اوضاع مسلمين در هر سال بشود كه مسلمين در چه حال هستند، بين خودشان با حكومتها چه وضعى است، بين حكومتها با قدرتهاى شيطانى ديگر چه وضعى است، بين خود ملتها با خود ملتها چه وضعى است، بين روحانيونى كه در بلاد متفرقه مسلمين هستند با وضع حج چه وضعى دارند. اينها امورى است كه بايد رسيدگى به آن بشود و حج براى همين امور است. حج براى اين است كه مشكلات يك سال مسلمين را بررسى كنند و در صدد رفع مشكلات برآيند.
آنطور كه آخوندهاى دربارى منطقه و غيرمنطقه مىگويند كه حج بايد از جهات سياسى خارج باشد، اينها رسول الله را محكوم مىكنند، اينها خلفاى اسلام را محكوم مىكنند، ائمه هدى را محكوم مىكنند. اينها نمىدانند كه اين سفر حج براى مسائل بوده است، براى قيام ناس بوده است، براى اين بوده است كه مسلمين مشكلات مسلمين را درك كنند و در رفعش كوشش كنند، براى اين بوده است كه بين مسلمين اخوت و مودت پيدا بشود.
و معالاسف به قدرى تبليغات دامنهدار دشمنان اسلام در همه مسائل اسلامى زياد و دامنه دار بوده است كه به خود مسلمين هم باوراندهاند كه نبايد دخالت در سياست بكنند، به خود روحانيون هم. بسيارى از روحانيون هم باورشان آمده است كه روحانى نبايد دخالت در سياست بكند. روحانى بايد مسأله بگويد، آن هم مسائل غيرسياسى. مسائل سياسى اسلام چندين برابر مسائل عبادىاش است، براى اينكه مسائل سياسى هم عبادت است مع الاضافه. كتب اسلام، كتب فقهى اسلام مشحون از مسائل سياسى است، مشحون از مسائل اجتماعى است. و آنوقت يك دسته نادان گمان كنند كه اسلام مثل ساير اديان منحرفه كه آن هم در اول اينطور نبوده است بعد با دست همين استعمارگران به اينجا رسيده است، وضع اين است كه بايد روحانى عقب بنشيند و دو ركعت نماز بخواند و برود منزلش و همان جا چرت بزند تا دوباره وقت نماز ديگر بيايد. اينها همه تبليغاتى بوده است كه در طول مدت از آنوقتى كه اسلام تولد پيدا كرد و قدرت پيدا كرد به دست خلفاى اموى و عباسى و بعد هم به دست حكومتهاى مرتجع و بعد هم به دست قدرتهاى بزرگ اين مسائل شده است كه اسلام را منزوى كنند و منزوى كردند. آن اسلامى كه به درد جامعه نرسد و آن اسلامى كه به درد حكومت جامعه نرسد، آن اسلام منزوى است. اسلام منزوى در مساجد بود با اسم اسلام، اسلام را منزوى كردند در چهار ديوار مساجد، مساجد بىتحرك. اين مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اكرم (ص) مركز جنگها و مركز سياستها و مركز امور اجتماعى و سياسى بوده. اينطور نبوده است كه در مسجد پيغمبر صلى الله عليه و آله همان مسائل عبادى نماز و روزه باشد، مسائل سياسىاش بيشتربوده. هر وقت مىخواستند به جنگ بفرستند اشخاص را و بسيج كنند مردم را براى جنگها، از مسجد شروع
صحيفه نور ج 18 صفحه 68
مىكردند اين امور را. مع الاسف در دنبال تبليغات از صدر اسلام يعنى بعد از يك مدتى تا زمان ما مساجد يك مساجدى شده بود كه اسلام در آنجا محكوم مىشد. محكوم كردن اسلام به اين نيست كه يك كسى بگويد من اسلام را محكوم مىكنم، محكوم كردن اسلام به اين است كه آن چيزى كه اسلام مىخواهد در مسجد زير پا گذاشته بشود. اسلام مىخواهد كه مردم آگاهانه براى مصالح خودشان، براى مصالح مسلمين در آنجا فعاليت بكنند و حج از مسائلى است كه جنبه سياسىاش بسيار بيشتر است از جنبههاى عبادشاش. و شما آقايان كه انشاءالله با سلامت مشرف مىشويد بايد توجه به اين معنا داشته باشيد كه اين فكر استعمارى كه در مغز بسيارى از حتى روحانيين ممالك اسلامى گنجانيده شده است اين را ازاله كنيد. در صحبت هايتان، در اجتماعاتتان بگوئيد به آنها كه اسلام وضعش اين نيست كه تاكنون ماها داشتهايم، فقط بيايند در حج و چند دور بگردند دور خانه مبارك و بعد هم وقوف و چه و چه و هيچ كار نداشته باشند كه مستكبرين بر مردم دنيا و مسلمين چه مىكنند، بىتفاوت باشند. محكوم كنند آن اشخاصى را كه مىخواهند راجع به مصالح مسلمين صحبت بكنند. آن ضررى كه از اين آخوندهاى دربارى اسلامى مىخورد، بدتر از آن ضررى است كه از آمريكا مىخورد، براى اينكه اينها با يك ظاهر اسلامى، اسلام را منزوى مىكنند و آنها با اين ظاهر نمىتوانند بكنند، آنها وادار مىكنند اينها را. مسلمين بايد در حج وقتى كه مىروند يك حج زنده يك حج كوبنده، يك حجى كه محكوم كنند اين شوروى جنايتكار و آن آمريكاى جنايتكار را، يك همچو حجى، حجى است كه مقبول است. اگر ما حج برويم و مصالح مسلمين را در نظر نگيريم بلكه بر خلاف مصالح مسلمين هى روى جنايت جنايتها پرده بپوشيم، نگذاريم مسلمين صحبت بكنند از جنايتهايى كه بر مسلمين مىگذرد و جنايتهايى كه از حكومتها و از قدرتهاى بزرگ بر مسلمين مىگذرد. ما يك صحبت بكنيم، اين حج نيست، اين يك صورت بىمعناست.
وقتى مىرويد حج، اين مسلمين بلاد را بيدار و متحد كنيد
اين حجى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد و آن حجى كه اسلام از ما خواسته است، آن است كه وقتى مىرويد حج اين مسلمين بلاد را بيدار كنيد، متحد كنيد با هم، بفهمانيد به آنها كه چرا بايد بيش از يك ميليارد مسلمين تحت فشار دوتا قدرت چند صد ميليونى باشند. تمام گرفتارىها براى اين است كه مسلمين را از آن راهى كه اسلام دارد منحرف كردهاند و حتى اگر يك مجالسى هم داشته باشند لابد شنيدهايد كه مجلسى را كه روحانيون داشتند و در يك جايى بود، محكوم نكردند. حاضر نشدند كه افغانستان را كه شوروى چيز كرده، اينها لفظا بگويند اين كاردستى نيست. اينقدر هم همين كسانى كه، مسيحيانى كه، روحانيونى مسيحى كه بودند حاضر نشدند اينقدر بگويند كه افغانستان چه، ترسيده بودند از اين. وقتى بنا باشد كه روحانيونشان اينطور، ما از آنوقت تا حالا خيال مىكرديم روحانيون مسيح آمريكايى هستند، حالا معلوم شد هم آمريكائى هستند هم شوروىاى هستند و روحانيون مسلمين هم بسيارشان كمتر از آنها نيستند. آنهايى كه معلوم مىكنند مسلمين را كه نسبت
صحيفه نور ج 18 صفحه 69
به صهيونيست يك صدايى بكنند، نسبت به امريكا يك كلمه بگويند، آنها كمتر از آن روحانيون مسيحى كه مىگويند بايد هيچ حرف نزد و آن روحانيونى كه طرفدار آمريكا هستند كمتر از آنها نيستند، اينها هم طرفدار آمريكا هستند. مسلمين بايد بيدار بشوند، اين يك ميليارد مسلم بايد بيدار بشوند و كلك اين دو تا قدرت بزرگ و ديگر قدرتها را كه در اين مناطق مشغول فساد هستند، كلك اينها را بكنند.
ننگ نيست بر كشورهاى اسلامى كه اسرائيل بيايد و فلسطينىها را آنطور كند؟ در لبنان آن جنايتها را بكند و يك ميليارد جمعيت مسلمين بنشينند تماشاچى باشند؟ از چى مىترسند اينها؟ چرا بايد اينقدر عرضه باشند؟ شريان حيات شرق و غرب در دست اينهاست، نفت شريان حيات اينهاست اگر ده روز نفت را به روى آنها ببندند خاضع مىشوند آنها. در عين حالى كه اين شريان در دست حكومتهاى به اصطلاح اسلامى است، در عين حال تقديم مىكنند و التماس هم مىكنند. اين مصيبت نيست؟ براى مسلمين اين مصيبت نيست كه همه چيزمان را بدهيم به خارجىها و در طبق اخلاص بگذاريم و با منت كشيدن از آنها كه بپذيرند؟ وقتى بنا شد كه مسلمين به آن مسائل الهى توجه نكنند، به آن مسائل قرآنى توجه نكنند و احكام اسلامى را درست به آن توجه نكنند و دعوت اسلام به وحدت را زير پا بگذارند، ناچار بايد اين طور بشوند كه همه چيزشان را بدهند و التماس هم بكنند به آنها كه قبول كنيد شما. نبايد ما ديگر بيدار بشويم؟ نبايد اينها عبرت بگيرند از ايران؟ امروز همه كشورهاى بزرگ عالم از شوروى گرفته است كه دارد دائما به عراق كمك مىكند و از آمريكا گرفته است كه آن هم همين طور و از فرانسه كه مركز فساد همه دنيا شده است، كشورى كه ادعا مىكرد كه اينجا مهد آزادى و كذاست حالا اين تروريستها را در آنجا جا داده است و به صدام كمك مىكند و به اين كمك افتخار مىكند. مسلمين بايد توى دهن اينها بزنند و اگر مجتمع بشوند خواهند زد. و ايران همانطور كه همه دنيا ديده است (ولو زير پا گذاشتهاند مطالب را) همه عالم الان مطلعند كه شوروى و آمريكا و ساير قدرتها از ايران سيلى خوردند به بركت اسلام و نخواهد ديگر اين ملت اسلامى گذاشت كه راه آنها به اين مملكت باز بشود. آنهايى كه به آرزوى اين نشستهاند كه آمريكا دوباره بيايد يا شوروى بيايد، آنها خيال باطل به خودشان راه دادهاند، به اين آرزو نباشند و لااقل تا وقتى كه اينها زنده هستند، تا آنوقت آمريكا و شوروى نمىتواند به اين مملكت وارد بشود.
آنهائى كه در خانه نشستهاند و مىگويند مردم خسته شدهاند از جنگ، آنها خودشان خسته هستند!
اين جوانهاى ما كه الان در سرتاسر كشور به جنگ مىروند و در جبهه آنطور حماسهها مىآفرينند، تا اين جوانهستند و انشاءالله هستند نمىتواند كسى به اين مملكت صدمه وارد كند. آنهائى كه در خانه نشستهاند و مىگويند مردم خسته شدهاند از جنگ و خسته شدهاند از چه و چه، آنها خودشان خسته هستند، از اول هم خسته بودهاند. مردم كىاند؟ اين انديمشك است كه مورد تجاوز
صحيفه نور ج 18 صفحه 70
واقع بشود، دنبالهاش جنگ جنگ تا پيروزى مىگويد. آن هم جاهاى ديگرى كه از دزفول گرفته تا هر جا ملاحظه كنيد به مجرد اينكه يك فسادى، در آنجا واقع مىشود و صدام يك جنايتى مىكند دنبالش همه - مردم - در - مىايستند و فرياد مىزنند مرگ بر كى و مرگ بر كى و جنگ جنگ تا پيروزى. اينها مردم نيستند؟ اين مردمى كه در مساجد و در نمازجمعهها و سرتاسر كشور مجتمعاند و فريادشان بلند است از اينكه جنگ بايد كرد و خودشان هم داوطلب الان دارند به طرف جبهه هاروند، اينها مردم ايران نيستند؟ اينها از كره مريخ آمدهاند؟ مردم ايران عبارت از يك دسته هستند كه نشستهاند و نه يكىشان رفتهاند به جبهه با اينكه بعضىشان داراى كذا و كذا هستند! فقط مردم ايران اينها هستند كه در عين حالى كه دارد اين كشور به طرف فنا خداى نخواسته مىرود (اگر چنانچه سست بيايند جوانهاى ما) شما چند نفر هستيد مردم ايران كه مىگوييد از جنگ خسته شدهايم؟ شما چه وقت جنگ كردهايد كه خسته بشويد؟ شما كدام يكى تان رفته است جبهه تا يك خستگى احساس بكند؟ كدامتان حاضر شده است كه آمريكا و شوروى را محكوم كند؟ شما مثل ساير آنهاى ديگرى مىمانيد كه نشستهايد آنجا و هى اشكالتراشى مىكنيد به اين ملت. ملت اينها هستند، ملت اين مردم كوچه و بازار هستند، اين مردم دهات و نمىدانم قصبات و شهرستان ها، اينها هستند كه دارند به جنگ كمك مىكنند و به جبههها، پشت جبههها كمك مىكنند و بانوانشان و بچههاشان و بزرگ هايشان و همه شان مشغول خدمت هستند. اينها كه خسته نشدهاند. از چى خسته بشوند؟ از اسلام روبرگردانند؟ امروز اگر ما از اين جنگ و از اين دفاع مقدس، ما جنگ نداريم با كسى، ما دفاع داريم مىكنيم از كشور خودمان. ما باز كشورمان تحت سلطه صدام هست يك مقدارى از آن، مائى كه داريم دفاع از اسلام مىكنيم اگر خسته بشويم معنايش اين است كه ما از قرآن كريم ديگر خسته شده ايم، از اسلام خسته شدهايم. كدام يك از اين افرادى كه در اين كشور هستند الا يك دسته اقليت فاسد، خسته هستند از اين امور؟ اين جوانهاى ما مىدانند كه اگر خداى نخواسته صدام غلبه پيدا كند به اين كشور چه خواهد كرد و با همه چيز مردم چه خواهد كرد. اين جوانهاى غيورى كه يك همچو احساسى دارند مىنشينند تو خانهشان و مىگويند كه خسته شدهايم از جنگ؟ از چى خسته شدهاند؟ از دفاع كشورشان خسته شدهاند؟ از دفاع از اسلام خسته شدهاند؟ از دفاع از نواميسشان خسته شدهاند؟ يك دسته هم نشستهاند هر كار صحيحى هم بشود آنها مىگويند خراب است. هر خدمتى هم كه دولت مىكند آنها مىگويند خراب است. آنها از اول دلشان مىخواهد كه وضع، اين وضع نباشد، برگردد به آن زمان رفاه نمىدانم چى كه جوانها تو قهوه خانه بروند و توى كابارهها بروند و چه بكنند و پيرها هم مجالسى داشته باشند به عيش و نوش. اينها دلشان مىخواهد اين بشود و اين خواب را نخواهيد ترجمهاش را ديد. اين تعبير اين خواب تعبير براى شما نخواهد شد.
اين ملت يك ملت زنده است، يك ملتى است كه دنيا الان رويش حساب مىكند. اين ايرانى بود كه همسايه هايش هم قبولش نداشتند. اين ايرانى بود كه فقط با لفظ، با لفظ آقاى آريا مهر يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 71
تبليغاتى برايش مىشد و الا كجا چيز داشت، همهاش وابستگى، همهاش خرابى سرتاسر كشور ما كه ملاحظه بكنيد الا شهرستانها آن هم تهران عمدتاكه مورد توجه بود و مىخواستند آن هم چون اشراف و اعيان در اينجا هستند، آنها خوش بگذرانند، اين دهات و قصبات و آن جاهاى دور افتاده يك نظر به آن نشد. اين بدبختها بايد با الاغ از اين ور آن ور بروند مريض هايشان را ببرند بين راه هم بميرند دولت الان مشغول است براى راه درست كردن و مشغول است براى بيمارستان درست كردن و براى مدرسه درست كردن كه چندين هزار مدرسه درست شده است، چندين هزار كيلومتر راه درست شده است. همه اينها را آقايان نشستهاند توى خانهشان مىگويند هيچى نشده است. چى چىخواهيد بشود؟ آنچه كه شده در زمان رضاخان بوده است شده است و در زمان محمدرضا شده است كه خيابانها را آنطور مركز فساد قرارداده بودند؟ شما آنها را صحيح مىدانيد! آن چيزى كه در اين چند سال شده است، از همه جهات، آن تحولى كه در جواهاى ما پيدا شده است كه از كاباره كشيده شدهاند به ميدان جنگ با كفار، از مراكز فساد كشيده شدند به مراكز صلاح و دعا و نيايش، بانوان ما كه آنطور با آنها ظلم شده بود امروز در سرتاسر كشور مشغول تعليم و تعلم هستند و مشغول جهاد هستند فى سبيل الله. چى مىخواهيد بشود؟ آقايان چرا چشم هايتان را هم گذاشتهايد و گوشهايتان را به بوقهاى آمريكا و اروپا باز كردهايد؟ چشم هايتان را باز كنيد ببينيد چه خبر شده است در ايران. ديگران بايد بگويند؟ گاهى هم مىگويند البته. شماها كه بايد تبليغ كنيد از اين اسلام، تبليغ كنيد از اين ديانت، تبليغ كنيد از اين كشور، دفاع كنيد از اين كشور با قلمتان، با صحبتتان، با چى، هى اشكال، اشكال، اشكال براى چى؟ شما چى كم داريد كه اشكال مىكنيد؟ اين مردم، اين مستضعفين، اين بيچارهها، اين جنوب شهرىهاى همه كشور ما اينطور دارند جانفشانى براى اسلام مىكنند و هيچ هم اظهار خستگى نكردهاند. الان هم وقى كه مى بينيد فوج فوج حركت مىكنند به جبههها براى جنگ و براى دفاع از اسلام، اينها ملت نيستند؟ اين جوانها كه دارند مىروند جزء اين ملت نيستند؟ ملت اينجا، ملتى بايد از آمريكا بايد بيايد؟ بيدار بشويد يك قدرى، توجه كنيد يك قدرى به مسائل.
اى مسلمين جهان! آقائى خودتان را از اسلام و بيت الله كسب كنيد
و شما آقايان كه داريد مشرف مىشويد به اين بيت معظم الهى، علاوه بر اينكه بايد خيلى جديت كنيد به اينكه اين مردمى كه بسيارشان مسائل حج را خوب نمىدانند، مسائل حج را براى اينها بگوييد قبل از اينكه هر كارى را مىخواهند بكنند، در هرجا هستيد مردم را بخواهيد آنجا و مسائل حج را برايشان با قاعده گوشزد كنيد، بگوئيد همين طور واجباتش را، محرماتش را، اينطور چيزها. علاوه بر اين، آن مسائلى كه بايد، با مسلمين در ميان بگذاريد، معاشرت كنيد با آنها البته با يك نظامى و به آنها حالى كنيد كه آقا چرا نشستهايد كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كند و شما را بخواهد اداره كند. بخواهد خليج فارس را، خليج فارس به توچه كار دارد؟ تو چكاره هستى كه از آن ور مىخواهى خليج فارس را تامين كنى؟ ما خودمان بايد بكنيم، به شما چه ربطى دارد؟ مسلمان خودشان بايد بكنند،
صحيفه نور ج 18 صفحه 72
خليجىهابايد بكنند اين را. ما ميل داريم كه با همه كشورهاى اسلامى برادر باشيم، با همه حكومتها در عين حالى كه اعوجاج دارند برگردند و با ما دست اخوت بدهند. ما صلاح همه را مىخواهيم. ما مىخواهيم كه آنها عزيز باشند. ما مىخواهيم آنها نوكر امريكا نباشند. آمريكا از آن ور دنيا آقايى نكند به شما، شوروى هم از آن ور. شما با هم باشيد. شما همين حكومتهايتان با هم باشد، ملتهايتان دنبالتان هستند. شما با ملتها خوش رفتارى كنيد، ملتها دنبال شما هستند، اگر خوش رفتارى كرديد و جهات اسلامى را مراعات كرديد، اين ملتها همراه شما هستند، آنوقت آسيبناپذير هستيد. الان حكومت ايران آسيب ندارد براى اينكه براى مردم دارد خدمت مىكند و مردم هم دنبال او هستند. مردم حافظ هستند. اگر يك گرفتارى در زمان رضاخان پيش مىآيد، در زمان محمدرضاخان پيش مىآيد براى آنها، مردم خوشحال مىشدند كه اين گرفتارى برايشان پيش آمده. امروز اگر يك گرفتارى براى كشور ما پيدا بشود، براى حكومت ما پيدا بشود مردمند كه حل مىكنند اين را و دولت هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. مجلس هم خدمتگزار است و بايد خدمتگزار باشد. همه ما بايد خدمتگزار باشيم به اين مردم. همه بايد تشكر كنيم از اينهائى كه اين جنگ را دارند اداره مىكنند با اين فشارها، در عين حالى كه همه بر خلاف هستند و همه مىخواهند كه ما منزوى باشيم. بحمدالله ايران در همه دنيا مطرح است و مسلمين همراه او هستند و من اميدوارم كه اين سفر مبارك شما را موفق بكند به اينكه اين مسلمين جهان را، اين روحانيون كشور ما را، اين روحانيون دربارى را كه آنجا لابد مىآيند، توجه بدهيد به اينكه آقا چرا بايد شما عزت خودتان را در نوكرى آمريكا بدانيد؟ در نوكرى صهيونيستها بدانيد؟ شما آقائى خودتان را از اسلام كسب كنيد، آقائى خودتان را از بيتالله كسب بكنيد. دور بيرق اسلام جمع بشويد، دور حول خانه خدا جمع بشويد و با هم بيعت كنيد كه اجتماعتان همهتان بر خلاف مصالح اسلام نباشد و بر وفاق مصالح باشد و دست قدرتهاى بزرگ را انشاءالله كوتاه كنيد و اين كنگره بزرگ اسلامى انشاءالله به نتيجه مطلوبى كه اسلام دارد برسد و شماها با سلامت و سعادت مشرف بشويد و دعا كنيد كه مسلمين و سران اسلام بيدار بشوند و توجه بكنند به مصالح اسلامى و دعا كنيد به اين ملتى كه همه چيزش را در طبق اخلاص براى اسلام گذاشته و دارد فعاليت مىكند و دعا كنيد كه خداوند اين كوردلهايى كه گاهى پيدا مىشود در ايران يا در جاهاى ديگر، اينها را خدا هدايت كند كه به دامن اسلام برگردند و متوجه به مصالح اسلام باشند و ننشينند هى كارشكنى بكنند. همراهى كنند با اين ملت.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 75
تاريخ: 1/6/62
بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان نيروهاى دريايى و هوانيروز، گروهى از خلبانان و پرسنل فنى - هوايى، پرسنل نيروى دريايى و هوايى و گروهى از دانشجويان شركت كننده در مجمع جهانى حركت اسلامى دانشجويى
ما هر روز بايد به بيدارى و وحدت خودمان بيفزائيم
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً از مهمانهاى عزيزمان كه از خارج كشور آمدهاند، دانشجويان عزيزى كه در جبهه خارج به مجاهدت در راه خدا ادامه مىدهند تشكر كنم و توفيق آنها را براى رسيدن به نيل اسلامى از خداى تبارك و تعالى تقاضا نمايم. اين دانشجويان عزيز كه در خارج كشور با آن زحمتها و با آن كارشكنىها به طرفدارى از اسلام و جمهورى اسلامى و كشور عزيز قيام كردند و اقدام، مورد تشكر و تقدير هستند و مجاهدينى هستند كه در جبهه خارج به اسلام خدمت مىكنند و اميدوارم كه نام مباركشان در صحيفههاى اسلامى ثبت بشود و براى اسلام ذخيرههايى باشند كه كشور خودشان را از انحرافات نجات دهند. و بعدا از شما پرسنل نيروى هوائى و هوانيروز و خلبانان عزيز تشكر مىكنم كه با برادرهاى خودتان همصدا هستيد و به طور شايسته خدمت براى اسلام مىكنيد و دست جنايتكاران را از كشور اسلامى قطع كرديد و انشاءالله بعدها هم مجال به آنها نخواهيد داد كه در اين كشور به چپاولگرىهاى خودشان ادامه بدهند. شماها مىدانيد كه اين كشور و خصوصا ارتش در زمان شاه مخلوع چه وضعيتى داشت. اسم استقلال را مىگفتند، تكرار مىكردند، اسم تمدن را تكرار مىكردند، لكن ما در هيچ چيز استقلال نداشتيم و بويى از تمدن در اين كشور ما نگذاشتند كه به مشام مردم برسد و خداى تبارك و تعالى به ملت ما و به مسلمين منت گذاشت و اين نيروها را و نيروهاى مردمى را بيدار كرد و در همان وقت اول كه نيروهاى مردمى نهضت كردند، نيروهاى اسلامى، لشكر اسلامى كه متحول شدند از آن لشكر طاغوتى به لشكر انسانى - اسلامى، از همان اول به دامن ملت برگشتند و با مجاهدات همه اينها كشور ما - را - به پيروزى رساند و ما امروز در بين راه هستيم. اينطور نيست كه ما را امثال قدرتهاى بزرگ مثل آمريكا و شوروى رها كنند، آنها باز طمع دارند به ما. آنها در خارج نشستهاند و عمال آنها در خارج و داخل مشغول كار هستند و طمع دارند باز به اين كشور و طمع دارند به ارتش. لكن تحولى كه در اين كشور پيدا شد به بركت تأييدات الهى و جوانهاى ما را نجات داد و شما عزيزان نيروهاى ثلاثه را نجات داد، تحولى است كه اميدوارم كه به همين وضع باقى باشد و تا اين وضع موجود است و وضع موجود استدامه دارد، هيچ آسيبى به شما نخواهد رسيد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 76
مهم اين است كه ما و شما آشناى به وظايف اسلامى و وظايف ميهنى خودمان باشيم گمان نكنيم كه مسائل تمام شده است و ايران نجات مطلق پيدا كرده است و كسانى كه در كمين نشستهاند آرام مىشوند. ما هر روز بايد به بيدارى خودمان بيفزاييم و هر روز بايد به وحدت و انسجام خودمان افزايش بدهيم. ما بايد، شما بايد خودتان را از ساير نيروهاى مسلح اسلامى جدا ندانيد و آنها هم بايد خودشان را از شما جدا ندانند، همه از يك نيرو هستيد با اسماء مختلف، نيروى اسلامى - الهى هستيد. اسماء مختلف، لكن معنا واحد و تا اين وحدت معنا هست و تا اين وحدت بين قواى لشكرى هست، ارتش هست و وحدت بين آنها و سپاه پاسداران و بسيج و مردم هست اين كشور مصون از هر بليهاى است، و خدا نكند يك روزى بيايد كه منحرفين شما را گول بزنند و ايجاد اختلاف بكنند بين شما. و خدا نكند كه روزى بيايد كه اشخاصى كه انحراف از اسلام دارند، بين شما و پاسداران عزيز اختلاف ايجاد كنند. اگر اختلاف بيايد بين شما و وحدتتان از بين برود مطمئن باشيد كه آنها كار خودشان را خواهند كرد و شما را همانطور كه سابق ارتش در تحت فرمان او بود، شما را تحت فرمان خودشان خواهند گرفت و همچو تصفيهاى خواهند كرد كه از شما كه براى اسلام خدمت مىكنيد يك تن باقى نگذارند. بايد هوشيار باشيد، بايد هوشيار باشيم، بايد دولت و ملت هوشيار باشند كه غفلت از اينكه در كمين هستند براى بلعيدن اين كشور از همه اطراف، از آمريكا گرفته تا شوروى، در اين معنا شك نبايد بكنيم و متكى به خداى تبارك و تعالى باشيم و متكى به قدرت ملى خودمان باشيم كه - با - وحدت شما و همراهى ملت از شما و پشتيبانى همه قشرهاى ملت از شما، شما را از آسيب مصون نگه مىدارد.
اسلام اجازه نمىدهد به مسالمت بين مسلمان و يك كافر متعدى!
و بحمدالله شما آن سيلىاى كه - در اول - در اول حمله صدام وعده داده شد كه به صورتش بزنيد، شما زديد و الان يك موجود سيلى خورده است كه همه چيزش را از دست داده است و كمكهاى خارجى، كمكهاى منطقه، كمكهاى ابرقدرتها نمىتواند او را نجات بدهد. امروز صدام دور افتاده است و از هركس تقاضا مىكند كه يك اصلاحى پيش بيايد حتى از گروههاى منحرف و اشخاص منحرف، باز دامن آنها را مىگيرد كه آنها پيشنهاد اصلاح بكنند، و اما يك اصلاح آمريكائى آنها نمىدانند كه آن چيزى كه در ايران است و آن معنائى كه در ايران است و آن چيزى كه در اسلام است اجازه نمىدهد كه با يك موجودى كه به صغير و كبير كشور خودش و كشور ما رحم نكرده است، اصلاح پيش بيايد. لفظ اصلاح يك امرى است كه صلاحيت ندارد بين مسلمانها و يك طايفهاى كه از اول به اسلام عقيده نداشتند و مؤسس آنها عفلقى بوده است كه به هيچ دينى از اديان الهى اعتقاد ندارد. معنا ندارد كه دولت اسلامى ايران با دولتى كه هيچ اعتقاد به اسلام و به اخلاق بشريت ندارد، سر ميز اصلاح بنشيند. ايران همانطور كه سيلى زد به اين موجود مفلوك، به سيلى زدن خودش و به پس گردنى زدن خودش ادامه مىدهد تا اينكه آن چيزهائى كه بايد زير بار بروند با فشار نظامى ايران و با
صحيفه نور ج 18 صفحه 85
فشار ملت ايران تحقق پيدا بكند. ملت ايران اگر مىخواست كه صلح آمريكايى بكند، همان اول از آمريكا جدا نمىشد و قطع روابط نمىكرد و دستش را از ايران كوتاه نمىكرد و جاسوسان او را بيرون نمىكرد و امروز هم اگر دستش را به صلح آمريكايى دراز كند، صدام و امثال صدام كنار مىروند، لكن مستشارهاى آمريكايى وارد معركه مىشوند. ما نمىتوانيم صلحى را بپذيريم كه طرح آمريكايى دارد و صدام نمىتواند بپذيرد آن چيزهائى را كه ما مىخواهيم. كسى كه ابتدائاً براى اينكه سردار قادسيه باشد تصريح كرد كه من به كشورى كه مجوس هستند دارم حمله مىكنم و كشور ايران را مجوسى خواند و حمله خودش را حمله سردار قادسيه خواند و هيچ اعتقاد به اسلام و اخلاقيات اسلام نداشت، امروز هم در راديو و هم در صحبتها او دم از اسلام مىزند.
حالا كه بيچاره شده است از اسلام دم مىزند و اگر مهلت داده بشود به اين خبيث، آن روزى كه مهلت پيدا بكند و تجهيز قوا بكند بدتر از اول به سرزمين شما حمله مىكند. بايد امروز كه بحمدالله قدرت در دست شما ارتشىها و سپاهىها و بسيجىها و عشاير هست، اين قدرت را حفظ كنيد و اين وحدت را حفظ كنيد و به پيش برويد كه خدا با شماست و اميدوارم كه با زحمت و تلاش پيگير شما تمام اين توطئهها از بين برود و ايران استقلال خودش را حفظ كند و آزادى خودش را حفظ كند. آنهايى كه از ما مىخواهند كه با صدام صلح كنيم و به جنگ ادامه ندهيم، آنها - جنگ آمريكايى - صلح آمريكايى مىخواهند. بعضى از آنها سر تا قدمشان آمريكايى است و از عمال شاه سابق بودهاند و حالا اسلامى شدهاند و براى وطنشان و براى حفظ خون مردم وطنشان (و براى حفظ خون مردم وطنشان) ناله مىكنند و اشك تمساح مىريزند و انشاءالله شما و ساير قواى مسلح به كار خودتان با قدرت، با اعتماد به خداى تبارك و تعالى ادامه بدهيد و حفظ كنيد كشور خودتان را از اينكه دستهاى قدرتهاى فاسد در اينجا باز بشود و من اميدوارم كه ديگر نتوانند اينها يك همچو تخيلى را بوجود بياورند و عملى كنند. البته آنها طمع دارند باز طمعشان نبريده است. آنها هم پيشنهاد مىكنند كه بايد صلح بشود، لكن صلحى كه آنها مىخواهند صلح آمريكايى مىخواهند و ما صلح اسلامى مىخواهيم. ما مىخواهيم آن كسى كه تعدى كرده است به مسلمانها و آن اشخاصى كه خون مسلمانها را در بلاد ما و بلاد خودش ريخته است و علماى اسلام را در بلاد خودش شهيد كرده است، ما مىخواهيم به حكم اسلام از او انتقام بگيريم، ما مىخواهيم قصاص كنيم، ما مىخواهيم دست او را قطع كنيم و ما مىخواهيم كه اين حزب منحوس و اين حزب عفلقى از بين برود و كشور عراق به دست خود عراقىها، به دست مردم و ملت خود عراق اداره بشود، نه به دست ديگران و امثال صدام كه تمام حيثيت عراق را، حيثيت نظامى عراق را، حيثيت ملى عراق را زير پا گذاشته است و تمام ذخيره عراق را براى نفهمى به باد فنا داده است كه امروز مفلس شده است و طلاها و جواهرات زنهاى مردم را مامورين مىروند و به زور مىگيرند و يك دسته از خودشان هم نمايش مىدهند كه صف كشيدهاند براى اينكه ذخيرههاى خودشان را بدهند، با اينكه با زور دارد از ملت خودش طلاها را مىگيرد و در كويت و در غيركويت به فروش مىرساند براى اصلاح حال خودش و يا براى پر كردن جيب خودش و ديگران. يك همچو موجودى نبايد ديگر در دنيا باقى بماند و
صحيفه نور ج 18 صفحه 78
نبايد حكومت اين كشور اسلامى را داشته باشد. اسلام اجازه نمىدهد به يك همچو مسالمتى بين ما و او و بين مسلمان و يك كافر متعدى. ما بايد به همه كشورهاى منطقه بگوييم كه اسلام به ما اجازه نمىدهد كه حتى يك وجب از ملك شما و از مملكت شما تصاحب كنيم، ما دفاع داريم مىكنيم از شما و از كشور خودمان. ما دفاع از نواميس شما مىكنيم، ما دفاع از علماى شما مىكنيم، ما دفاع از متدينين شما مىكنيم، ما دفاع از ملت شما مىكنيم. لكن بعد از اينكه انشاءالله پيروزى حاصل شد، كشور شما مال خود شماست و كشورهاى منطقه مال صاحبانش هست و كشور اسلامى به يك وجب از خاك ديگران طمع ندارد، لكن نمىگذارد كه كسانى كه طمع در مملكت خودش دارند و كسانى كه تعدى كردند به كشور ما، نمىگذارد آنها به راه حيات خودشان ادامه بدهند. من از خداى تبارك و تعالى توفيق شما جوانان و همين طور جوانان عزيزى كه در خارج از كشور به اسلام خدمت مىكنند، از خداى تبارك و تعالى مىخواهم. آنها مجاهدينى هستند كه با كمال اخلاص دارند خدمت مىكنند به ايران و شما مجاهدينى هستيد كه با اخلاص داريد خدمت مىكنيد به كشورتان و خداوند با شماست و شما را پيروز مىكند انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 79
تاريخ: 2/6/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى شورايعالى تبليغات اسلامى
فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود
بسم الله الرحمن الرحيم
آمار و مطالبى كه فرموديد اميد بخش است. در قديم حوزهها محصور شده بود در چهار ديوارى كه كسى نمىتوانست از آن بيرون بيايد. تبليغات سوء به صورتى بود كه اگر طلبهاى مىخواست حرفش را بزند و در فكر تشكيلات باشد، مورد طعن قرار مىگرفت. هميشه صحبت نظم در بىنظمى است مورد تأييد بود. همه بايد متأسف باشيم كه اين انقلاب دير پيروز شد. اگر اين انقلاب سى سال پيش پيروز مىشد، وضع حوزهها غير از اين بود. البته روحانيت خوب عمل كرد و فقه اسلام را كه فقه جعفرى است با مجاهدتهاى زياد زنده نگاه داشت، ولى بالاخره محصور شده بودند در همان جهت فقهى ولى همان را خوب عمل كردند. اشكال به ما اين بود كه به غير از مسائل عبادى فقه هيچ كارى نمىكرديم. حوزهها در زمينههاى ديگر حركتى نداشتند، تازه علماى بزرگ هم منبر نمىرفتند و تبليغى كه اساس كار است انجام نمىدادند. وضع فلسفه هم به صورت امروز نبود. آقاى شاه آبادى رحمت الله عليه مىگفت مرحوم آقا ميرزا علىاكبر يزدى كه يكى از فلاسفه بزرگ و مردى عالم و صادق و پرهيزگار بود وقتى فوت كرد شخصى براى تعريف از او در منبر گفت خودم ديدم كه او قرآن مىخواند. وضع حوزهها اينگونه بود. علوم رياضى يا ساير علوم يا نبود يا كم بود. اصولا كسى به اين فكر نبود كه چه چيزهائى باشد و چه چيزهائى نباشد، حركت در حوزهها نبود. حوزه كسى را به عنوان مبلغ اعزام نمىكرد، البته افراد، خودشان براى تبليغ مىرفتند ولى حوزه كسى را نمىفرستاد. اعزام به خارج كه در ذهنها نبود و هيچ كس هم فكر نمىكرد كه امكان دارد كسى را به خارج فرستاد، ولى بحمدالله امروز در حوزهها اين مسائل حل شده است من باز عرض مىكنم كه فقه را نبايد فراموش كرد. فقه به همان صورتى كه بوده است بايد باشد. فقه جواهرى بايد تقويت شود. بايد حوزهها وقت وافرشان را صرف فقه و اصول و فلسفه و مباحثه كنند زيرا فقه در راس دروس است ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود.
ما مىخواهيم انقلابمان را با تبلغ صادر كنيم نه با شمشير
وضع تبليغات بايد متناسب با نيازها و وضع حوزهها باشد. بايد آقايان توجه داشته باشند، هميشه
صحيفه نور ج 18 صفحه 80
دنبال مسائل واقعى بروند. كتابهائى را كه مىخواهيد منتشر كنيد، حتما بدهيد عدهاى از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقيقا بررسى كنيد. اعزام مبلغ از امور بسيار لازم است كه بايد با دقت عمل شود. ما كه مىگوئيم مىخواهيم انقلابمان را صادر كنيم، نمىخواهيم با شمشير باشد بلكه مىخواهيم با تبليغ باشد. ما مىخواهيم تبليغات گستردهاى را كه كمونيستها و ديگران بر ضد اسلام مىكنند، با تبليغات صحيح خنثى كنيم و بگوئيم كه اسلام همه چيز دارد. اسلام مثل مسيحيت كنونى نيست. از اول نقشه بود كه اسلام را مثل مسيحيت كه در كليسا محبوس است، در مدرسهها محبوس كنند. متاسفانه خودمان به اين نوع تفكر كمك كرديم. به زبان آوردن كلمه سياست جرم بود براى اينكه القا كرده بودند كه سياست مال منحرفين است. اصولا اساس اسلام از سياست است. به وسيله پيغمبر اسلام و پس از آن تا مدتها حكومت تشكيل داده مىشد و آنها تمام امور سياسى را در دست مىگرفتند، لكن در زمان ما كلمه و لغت سياست را نمىشد به كار برد. شما يادتان نيست در قديم وضع خاصى بود، فلسفه و عرفان كفر مطلق بود و فضلا از اينكه زبان خارجى بدانند كه بتوانند در خارج تبليغ كنند در حد كفر بود و واقعاً فكرها عقب افتاده بود. اگر ما همه زبانها را براى تبليغ اسلام بدانيم عبادتى بزرگ است. ما با زبان اينجا كه نمىتوانيم براى مردم آمريكا و ساير كشورها مسائل اسلام را بگوئيم. امروز اسلام در اكثر كشورها مطرح است.
تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد كه اساس اسلام است
اميدوارم كه شما بتوانيد اسلام را براى مردم جهان عرضه كنيد. انشاءالله خداوند به شما اجر دهد. البته تبليغات بايد بر اساس معنويات باشد، معنويات اساس اسلام است. سعى كنيد معنويات را زياد كنيد و از تشريفات تا آنجا كه مقدور است بكاهيد. همهاش در فكر درست كردن سالن و ساختمان نباشيد بلكه در فكر معنويات اسلام باشيد.
قم شهر علم و اسلام است و از قم نبايد چيز خلافى منتشر شود
توجه داشته باشيد كتابها و چيزهاى ديگرى كه از قم منتشر مىشود غير از كتابهائى است كه در ساير شهرها منتشر مىشود. قم شهر علم و اسلام است. اگر خطائى از قم منتشر شود در دنيا علم مىشود. اين موضوع هم بايد مورد توجه باشد كه از قم چيز خلافى منتشر نشود. خداوند به همه شما توفيق دهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 81
تاريخ: 7/6/62
فرمان امام خمينى به حجتالاسلام جلالى
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب حجتالاسلام آقاى حاج شيخ حيدر على جلالى دامت افاضاته
بدين وسيله جنابعالى را به امامت جمعه شهرستان خمين منصوب مىنمايم كه انشاءالله تعالى ضمن برگزارى اين فريضه الهى، مردم را به وظايف مهمى كه در رابطه با اسلام عزيز و انقلاب خونبار ملت شريف ايران دارند آشنا سازيد.
اهالى محترم و نهادها و ارگانها نيز طبق وظيفهاى كه دارند همكارىهاى لازمه را در انجام هر چه باشكوهتر اين نماز وحدتبخش با جنابعالى خواهند نمود. از خداى تعالى ادامه توفيقات شما را مسئلت دارم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 82
تاريخ: 7/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى
دنيا امروز روى اين جمهورى حساب باز كرده است
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين هفته دولت، ما تلخىها و شيرينىها داشتيم. تلخىها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد كه قبل از هفته، مرحوم عراقى بود كه من مرحوم عراقى را از آن اولى كه نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، مىشناختم و انصافا مردى بود كه عمرش را صرف خدمت به اسلام كرد. و در اين هفته هم كه مرحوم آقاى رجائى كه همه مىدانيد چقدر مرد متعهدى و خدمتگزارى بود و واقعاً معلم اخلاق بود و اعمال خودش. و همين طور آقاى باهنر كه مرد دانشمند متعهد و معلمى بود، اين اسباب تاسف و تاثر ماست و شما. و اين تلخى است كه خوب، غير از اين هم ما در اين طول مدت داشتيم. و شيرينى و شيرينىها آنچه بحمدالله در اين هفته كه هفته دولت است و واقعاً بايد هفته دولت حساب كرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اينها جاى خودشان را در دنيا باز كردهاند. يعنى دنيا امروز روى اين جمهورى و روى دولت جمهورى و روى رئيس جمهور اين كشور و روى مجلس و همه ارگانهاى ديگر حساب باز كرده است. آنهايى كه تاكنون در كمين بودند كه اين دولت در بين خودشان يك چيزهائى واقع مىشود و مردم هم اينها را قبول ندارند و بعد از يكى دو ماه قضيه تمام است و صدام هم روى همين زمينه بازيش دادند، الان چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشستهاند و منتظرند به اينكه كسانى برايشان كارى بكنند و آنها بيايند بهرهبردارى كنند.
و بحمدالله الان دولت استقرار پيدا كرده است و كشور ما يك كشور مستقر مستقلى، آزادى است و من اميدوارم كه بيشتر از اين رو به استقلال و آزادى و جهات ديگر برود.
شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه ديگرى غير از اسلام عرضه شده بود، ملت مجتمع مىشدند
و مهم همين معناست كه كراراً من عرض كردهام، اين است كه جمهورى چون اسلامى است و ملت اسلامى هستند، مسلم هستند، مادامى كه دولت و رئيس جمهور و رئيس مجلس و مجلس و قواى قضائيه و ارتش و پاسدار و همه رو به اسلام باشند اين كشور اسلامى رو به آنهاست و اساس همين است كه براى خاطر اسلامى بودن از اول پيروزى حاصل شد. شما گمان نكنيد كه اگر يك انگيزه
صحيفه نور ج 18 صفحه 83
ديگرى عرضه شده بود به اين ملت، ملت مجتمع مىشدند. براى اينكه ملت، ملت مسلمان است. وقتى كه اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانيون، اكثر روحانيون، اكثر كسانى كه در كار بودند تبليغ كردند و مردم را به صحنه آوردند و مردم هم خودشان با روى گشاده آمدند و تا امروز هم تمام اين فداكارىها، فداكارىهاى روى اسلام است نه اينكه حساب ديگرى دارد. مسأله مليت هست اما نه آنطورى كه آقايان خيال مىكنند كه ما مليت را بگيريم و كارى به اسلام نداشته باشيم، اول ملى باشيم و بعد اسلامى باشيم، نخير مسأله اسلامى بودن است كه مردم را وادار كرد به اينكه جوانهايشان را بدهند و فرياد بزنند باز جنگ، اين غير از اين چيزى نيست.
بايد خدمت كنيد به مردم و خدمتتان را بگوئيد به آنها
و من كراراً به آقايان عرض كردهام و حالا هم باز تكرار مىكنم كه خدمتگزار باشيد به اين ملتى كه آن دستهاى خيانتكار را قطع كرد و اين امانت را به شما سپرد. شما الان امانت بزرگى از دست اين ملت تحويل گرفتيد و مقتضاى امانتدارى اين است كه آن را به طور شايسته حفظ كنيد و به طور شايسته به نسل آينده و دولتهاى آينده تحويل بدهيد، و مادامى كه اينطور باشيد ملت پشت شماست و مادامى كه همراه شما باشد هيچ آسيبى به شما و به كشور نمىرسد يكى از انگيزههايى كه ديكتاتورى پيش مىآورد اين است كه ديكتاتورها مىبينند ملت همراهشان نيست، اعمال ديكتاتورى مىكنند. يكى از انگيزههاست البته، انگيزههاى ديگر هم دارد. اگر چنانچه ملتها همراه دولت باشند، وجهى پيدا نمىكند كه ديكتاتورى بكنند با ملت خودشان، مجهز مىشوند براى كسانى كه به آنها حمله مىكنند وقتى كه ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده كند و بدوشد ملت را ديكتاتورى پيش مىآيد. در اين رژيمهاى سابق شاهنشاهى وضع اينطورى بود كه مردم حال گريز داشتند و اينها مىخواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از اين جهت ديكتاتورى پيدا مىشد. شاهش ديكتاتور بود و - عرض مىكنم كه - استاندارهايشان هم همين طور و فرماندارهايش هم همين طور و شهربانىاش هم همين طور و همهشان، ارتش هم همين معنا بود، براى اينكه اينها مىديدند كه مردم با آنها همراه نيستند، آنها هم كه مىخواهند استفاده بكنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله براى انگيزه انسانى بود، براى استفاده بود از اين جهت اين انگيزه ديكتاتورى مىشد، تو سر مردم زدن مىشد. آن روزى كه شما احساس كرديد كه مىخواهيد فشار به مردم بياوريد بدانيد كه ديكتاتور داريد مىشويد، بدانيد كه مردم معلوم شده از شما رو برگرداندهاند. مادامى كه مردم هستند و كمك دارند به شما مىكنند، شما اگر مردم نبودند نمىتوانستيد اين جنگ را اداره بكنيد، اين شك ندارد. مردم اداره كردند، يعنى اين سپاه مردمند، اين بسيجىها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همانطورى كه خيال كرده بود صدام، خيالش به واقعيت مىپيوست، براى اينكه يك ارتشى بود كه انگيزه اسلامى نداشت و انگيزه منافع شخصى داشت و به مجرد اينكه وارد مىشدند آنها هم دست برداشتند. خوب، ما سابق ديديم كه وقتى جنگ عمومى پيش آمد بدون اينكه با ما كار داشته
صحيفه نور ج 18 صفحه 84
باشند، آنها مىخواستند از اينجا عبور كنند، هيچ هم كار به ما نداشتند، به مجرد اينكه اينها در سر حد وارد شدند، تمام ارتشىها و ژاندارمرى همه فرار كردند. و در تهران هم من خودم شاهد بود كه تهران هم چمدانها را همين ارتشبدها و امثال اينها مىبستند و از تهران فرار مىكردند. كجا مىخواستند بروند نمىدانم. و من ديدم كه اين سربازهائى كه از توى سربازخانهها آمدهاند بيرون مىگردند دنبال اينكه يك چيزى پيدا كنند بخورند. اين براى اين بود كه مردم همراه نبودند، مردم شكر مىكردند كه آمدند اينجا و رضاخان رفت. اين يك واقعيت بود كه ما شاهد بوديم اين معنا را كه شكر مىكردند كه خدا به آنها يك منتى گذاشته است كه اجنبىها، آنى كه اجنبى بودند، از روسيه بود، از آمريكا بود، از انگلستان بود، اينها آمدند و پهلوى رفت. وضع اينطورى بود، چنانچه ديديد وقتى كه محمدرضا هم رفت مردم ريختند و آنطور جشن بپا كردند، گوئى كه الان سلطنتطلبها در خارج همين ديشب هم مىگفتند كه همه ايران سلطنتطلبند و اعليحضرت رضاى دوم الان محبوبيتى دارد كه مردم همه با او هستند! خوب، اينها بگويند. و من اعتقادم اين است كه اين رندها جمع شدهاند دنبال اين بچه كه پولهايش را از جيبش در آورند. اينها مىخواهند اين را، پولهائى كه پدر كذايش از مردم گرفته و حالا در بانكها دست اين است با اين بهانهها از او در آورند و بعد هم رهايش كنند برود سراغ كارش. و من صلاحش را مىدانم برود سراغ تحصيل و برود سراغ يك كاسبى، بداند كه ديگر اين كارها گذشته است، مسأله مردم اگر چنانچه جمهورى اسلامى هم نباشد، ديگر سلطنتطلب نيستند اين شكى در كار نيست.
در هر صورت آنى كه براى شما مهم است خدمت كردن به همه طبقات خصوصا مستضعفها، خصوصا محرومينى كه در طول تاريخ محروم بودهاند اين بيچارهها. بايد خدمت كنيد و خدمتتان را بگوئيد به آنها و وقتى گفته مىشود، عمل دنبالش باشد و انشاءالله اميدوارم كه اگر انگيزه اينطور باشد و شما موفق بشويد و انشاءالله و موفق مىشويد انشاءالله به اينكه خدمت كنيد به اين ملت، اين ملت هم همراه شماست و نه انگيزه ديكتاتورى پيش مىآيد و نه هم شما سودجو هستيد كه بخواهيد نمىدانم پارك داشته باشيد و ده داشته باشيد و ده را اگر دادند شما، شما اينطورى نيستيد، نمىتوانيد هم باشيد با اينكه يك كدامتان اگر يك خانه زايد بر مقدار خودتان درست كنيد همه به شما اشكال مىكنند، تحت فشار اشكال مردم واقع مىشويد، نيستيد اينطور و نمىتوانيد هم باشيد. و مادامى كه اينطور است، مردمى هستيد، مردمى كه هستيد مردم همراه شما هستند و وقتى مردم همراه شما هستند ديگر آسيبى در كار نيست.
بين دولتىها برادرى باشد
و سفارش دوم اين است كه بين خودتان، بين وزرائى كه هستند، بين دولتىها كه هستند برادرى باشد شما براى اسلام مىخواهيد خدمت كنيد، نمىخواهيد كه براى خودتان كارى بكنيد. شما مىخواهيد براى اين ملت محروم در طول تاريخ خدمت بكنيد، نمىخواهيد كه جيب خودتان را پر كنيد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 85
شما اينجور نيستيد هيچ گاه، وقتى اينطور شد داعيه بر اينكه با هم مبارزه و معارضه بكنيد نيست و انشاءالله نمىكنيد. نمىگويم مىكنيد كه حالا فردا بگويند معلوم شد كه اينها ريختهاند به هم كه فلانى اين حرف را مىزند. نه، اينطور نيست، نصيحت است من مىكنم ولو مىدانم كه شما هيچ كدام اين وضع را نداريد. و من اميدوارم كه انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و موفق باشيد و هر كدام در كار خودتان موفق باشيد. و من اين چند نفر وزيرى كه استعفا كردند خوب بعضىشان را خيلى مىشناسم مثل آقاى عسگراولادى كه ايشان هم نظير آقاى مرحوم عراقى از اول نهضت همراه بود و زحمت كشيد و من او را مرد بسيار صالحى، بسيار فداكارى مىدانم و بعضى آقايان هم در طول اين چيزى بوده است كه - در طول اين جمهورى شناختم مثل وزير كار كه آن هم در طول اين مدت كه آشنا شدم مىدانم كه مرد صالح خوبى است و مقتضاى صلاح هم همين است. كه وقتى ديدند كه مثلاً بين دولت و آنها خيلى هماهنگى نيست، خوب، اين پست را رها كنند يك پست ديگرى بگيرند و دولت را بگذارند كه آنطورى كه مىخواهد عمل بكند. و بحمدالله دولت هم رو به اين است كه انشاءالله مطالب را اصلاح بكند، گرانى را رفع بكند، ارزاق مردم خصوصا، ارزاق مردم كه موجب گرفتارى مردم است و ناراحتى بسيارى هم هست البته ناراحتى در طبقه بالاست، آنهائى كه گرانى برايشان چيزى نيست آنهاست كه هى به مردم تزريق مىكنند كه ارزانى نيست و چه و كذا. در هر صورت اميدواريم كه انشاءالله اين مسأله هم - اين - حل بشود، اين مشكل هم حل بشود و ساير مشكلات هم انشاءالله حل بشود و مشكل جنگ هم حل است تقريباً، انشاءالله بهتر از اين بشود. و اميدوارم كه انشاءالله در همه جهات موفق و پيروز باشيد و توجه خودتان را به خدا هميشه داشته باشيد و خدا در خلوت و جلوت همراه شماست و ناظر. علاوه بر اينكه ملائكةالله ناظر شما هستند، من ورائهم خداى تبارك و تعالى است كه آن چيزهايى كه بر ملائكةالله هم مخفى هست - بر - اسرار غيبى شما پيش اوست و همه چيز در نظر اوست و همه چيز پيش اوست و شما فردا بايد حساب پس بدهيد از همه چيز و من اميدوارم كه در اين حساب، خوش حساب باشيد و نامه اعمال همه ما يك نامه اعمالى باشد كه به دست راست ما بدهند و اميدوارم همه موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 86
تاريخ: 8/6/62
پاسخ امام خمينى به پيشنهاد رئيس جمهور مبنى بر ترميم و تكميل ستاد انقلاب فرهنگى
بسمه تعالى
با تشكر از زحمات اعضاى محترم ستاد انقلاب فرهنگى و تمام كسانى كه براى اسلامى و انسانى نمودن دروس و محيط دانشگاهها زحمت كشيدهاند، اميد است با ترميم ستاد محترم و كوشش دانشجويان عزيز و متعهد و هماهنگى اساتيد محترم و تلاش تمامى دست اندركاران مؤمن و پشتيبانى ملت معظم، اين پايگاه اسلامى - ملى كه سرنوشت كشور در آتيه دور و نزديك به آن پيوستگى دارد با استقلال و شايستگى به خدمت خود ادامه دهد. و امروز كه كشور از استقلال شايسته برخوردار است، قيد و بند غرب و شرق و غربزدگان و شرقزدگان از كشور و دانشگاه گسسته شده است جوانان عزيز دانشگاهى هر چه بيشتر در كسب علوم و فنون در اعتلاى كشور معظم خود كوشش نمايند و از نفوذ عناصر منحرف و وابسته به چپ و راست قاطعانه جلوگيرى كنند و نگذارند محيط مقدس دانشگاه آلوده به اغراض منحرفان و وابستگان به اجانب گردد و اگر انحراف و گرايشى به شرق و غرب خداى نخواسته از اساتيد يا دانشجويان مشاهده كردند به ستاد فرهنگى اطلاع دهند و در رفع آن با ستاد همراهى لازم را بنمايند.
از خداوند تعالى توفيق همگان را براى ادامه استقلال و اعتلاى ميهن اسلامى خواستار است.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 96
تاريخ: 13/6/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از شاگردان و تربيت يافتگان مدرسه شهيد قدوسى و اعضاى خانواده آن شهيد
آن مقدارى كه اسلام از عالمهاى بىتقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
ضايعه بزرگ شهادت مرحوم آقاى قدوسى باعث تأسف و تأثر است من سالهاى طولانى با او آشنا بودم. ايشان اهل علم و عمل بود و در راه اسلام هم فدا شد. اميدوارم خداوند رحمتهاى واسعهاش را بر او عنايت فرمايد. انشاءالله آقازاده ايشان هم راه ايشان را طى كند.
راجع به مدرسهها و حوزهها كراراً عرض كردهام كه علم بىتقوا اگر مضر نباشد، مفيد هم نيست. آن مقدارى كه اسلام از عالمهاى بىتقوا صدمه ديده است، معلوم نيست از مردم عادى ديده باشد. آنچه اصل است تقواست ولى اگر همين تقوا نزد اشخاصى جاهل باشد، گاهى ضرر مىزند. آدمهائى كه ظاهر صالح دارند ممكن است به واسطه نا آشنائى به مبانى اسلام، اشتباهاتى انجام دهند. اما علم و تقوا اگر در كسى جمع شد در دنيا و آخرت سعادتمند است. و آقاى قدوسى هم عالم بود و هم متقى.
آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ (قضاوت) به دست بىتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند
حوزههاى علميه امروز بايد بيشتر از سابق در مسائل اسلامى و فقه جديت نمايند و مسأله فقه به همان نحوى كه مشايخ درست كردهاند، بايد محفوظ بماند، لكن الان كه ايران به واسطه گرفتارىها به اهل علم احتياج دارد، اگر چه به طور موقت آقايان بايد به خدمتهايشان ادامه دهند و درست است كه به تحصيل فقه در اولويت است، اما همه اينها به خاطر حفظ اسلام است و امروز اگر براى حفظ اسلام احتياج باشد كه آقايان به جبههها بروند و رزمندگان را تشويق بنمايند، بايد اين كار را انجام دهند. و همچنين امور قضايى از باب اينكه قضاوت و يادگيرى آن از حوزهها سلب شده بود و كسى هم فكر دخالت در آن نمىكرد و از اين جهت نقيصه زياد داشت و دارد و با اينكه پيش از اين من اجازه نمىدادم كه با تقليد، قضاوت انجام شود، لكن چون كمبود داريم افرادى كه با تقليد مىتوانند عهده دار اين مسأله باشند، مانعى ندارد. و شايد شما مطلع باشيد با آنكه شارع مقدس به امر قضا آنهمه اهتمام
صحيفه نور ج 18 صفحه 97
داشته است، در سابق بر خلاف اين حتى يك عده كمونيست هم قضاوت مىكردند. و آقايان به خاطر اينكه اين منصب بزرگ به دست بىتقواها نيفتد بايد در اين امر شركت كنند. و ما تكليف داريم كه قضاوت و ساير جهات را حفظ كنيم تا زمانى كه جمهورى اسلامى در سير خود قرار بگيرد، آنگاه علما به پست خودشان كه از همه شريفتر است برگردند. و من از ابتدا همين مطلب را مىگفتم كه علما شانشان نيست مسؤوليت دولتى بپذيرند، خيال كردم كه بدون آنها كارها درست مىشود، ولى پس از مدتى ديدم كه اگر به اين وضع باقى بمانيم، اصل اسلام هم در خطر مىافتد. و از آن مبناى اول برگشتم و تا مادامى كه اينها اشخاص صالح را به جاى خود پيدا نكرده اند، بايد باشند. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند و بتوانيد به تحصيل و خدمت خودتان ادامه دهيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 87
تاريخ: 12/6/62
پيام امام خمينى به زائران بيتالله الحرام و مسلمانان جهان به مناسبت فرا رسيدن عيد سعيد قربان
بسم الله الرحمن الرحيم
فرا رسيدن عيد بزرگ اسلامى قربان را به همه مسلمين تبريك عرض مىكنم. عيدى كه انسانهاى آگاه را به ياد قربانگاه ابراهيمى مىاندازد، قربانگاهى كه درس فداكارى و جهاد را در راه خداى بزرگ - را - به فرزندان آدم و اصفياء و اولياى خدا مىدهد. عمق جنبههاى توحيدى و سياسى اين عمل را جز انبياى عظام و اولياء كرام عليهم الصلوة والسلام و خاصه عبادالله كس ديگرى نمىتواند ادارك كند. اين پدر توحيد و بتشكن جهان به ما و همه انسانها آموخت كه قربانى در راه خدا پيش از آنكه جنبه توحيدى و عبادى داشته باشد جنبههاى سياسى و ارزشهاى اجتماعى دارد. به ما و همه آموخت كه عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا بدهيد و عيد بگيريد. خود و عزيزان خود را فدا كنيد و دين خدا را و عدل الهى را بر پا نمائيد. به همه ما ذريه آدم فهماند كه مكه و منى قربانگاه عاشقان است و اينجا محل نشر توحيد و نفى شرك، كه دلبستگى به جان و عزيزان نيز شرك است. به فرزندان آدم درس آموزنده جهاد در راه حق را داد كه از اين مكان عظيم نيز فداكارى و از خود گذشتن را به جهانيان ابلاغ كنيد. به جهانيان بگوئيد در راه حق و اقامه عدل الهى و كوتاه كردن دست مشركان زمان بايد سر از پا نشناخت و از هر چيزى حتى مثل اسمعيل ذبيح الله گذشت كه حق جاودانه شود. اين بتشكن و فرزند عزيزش بتشكن ديگر سيد انبيا محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم به بشريت آموختند كه بتها هر چه بايد شكسته شود و كعبه كه امالقرى است و آنچه از آن بسط پيدا كرده تا آخرين نقطه زمين، تا آخرين روز جهان بايد از لوث بتها تطهير شود. بت هر چه باشد، چه هياكل، چه خورشيد، چه ماه و چه حيوان و انسان و چه بتى بدتر و خطرناكتر از طاغوتهاى در طول تاريخ از زمان آدم صفى الله تا ابراهيم خليل الله تا محمد حبيب الله صلى الله عليه و آلهم اجمعين تا آخر الزمان كه بتشكن آخر، از كعبه نداى توحيد سر دهد، مگر ابرقدرتهاى زمان ما و بتهاى بزرگ نيستند كه جهانيان را به اطاعت و كرنش و پرستش خود مىخوانند و با زور و تزوير، خود را به آنان تحميل مىنمايند؟ كعبه معظمه يكتا مركز شكستن اين بتهاست. ابراهيم خليل در اول زمان و حبيب خدا و فرزند عزيزش مهدى موعود روحى فداه در آخر زمان از كعبه نداى توحيد سر دادند و مىدهند. خداوند تعالى به ابراهيم فرمود: و اذن فى الناس بالحج يا توك رجالا و على كل ضامر ياتين من كل فج عميق و فرمود: وطهر بيتى للطائفين والقائمين والركع السجود و اين تطهير از همه ارجاس
صحيفه نور ج 18 صفحه 88
است كه بالاترين آنها شرك است كه در صدر آيه كريمه است و در سوره توبه مىخوانيم: واذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله و مهدى منتظر در لسان اديان و به اتفاق مسلمين از كعبه ندا سر مىدهد و بشريت را به توحيد مىخواند. همه فريادها را از كعبه و مكه سر مىدهند و ما بايد از آنها تبعيت كنيم و نداى توحيد كلمه و كلمه توحيد را از آن مكان مقدس سردهيم و با فريادها و دعوتها و تظلمها و افشاگرىها و اجتماعات زنده و كوبنده در مجمع مسلمين در مكه مكرمه بتها را بشكنيم و شياطين را كه در راس آنها شيطان بزرگ است در عقبات رمى كنيم و طرد نمائيم تا حج خليل الله و حبيب الله و ولى الله مهدى عزيز را بجا آورده باشيم و الا در حق ما گفته مىشود ما اكثر الضجيج واقل الحجيج اميد است حجاج محترم بيت الله الحرام از هر فرقه هستند و اهل هر مذهب مىباشند در مواقف و مشاعر محترمه دستجمعى براى پيروزى اسلام بر كفر جهانى دعا كنند و براى بيدارى مسلمانان و حكومتهاى آنان فرياد كنند و دعاى بليغ نمايند. شايد به بركت دعا در محيط وحى و محل كسر اصنام جاهليت، خداوند تبارك و تعالى بر مسلمين تفضل كند و مجد و عظمت صدر اسلام را به آنان برگرداند و دست اجانب و جهانخواران را از بلاد آنان كوتاه فرمايد و ابر رحمت و غفران خود را بر سر عموم مسلمين بباراند. انه عفواً غفوراً .
اينك تذكر بعض مطالب براى زائران بيت الله الحرام و عموم مسلمين لازم است گرچه كراراً عرض شده است:
1 - از امور مهمهاى كه لازم است حجاج محترم و علماى كاروانها وقت شريفشان را صرف آن كنند ياد دادن و يادگرفتن مسائل حج است كه كوتاهى از آن ممكن است موجب زحمتهاى فراوان شود از قبيل بطلان حج يا باقى ماندن به احرام.
علماى اعلام كاروانها از زوار كاروان خويش دعوت نمايند و براى آنان مجلس درس مناسك قرار دهند و حجاج واجب است براى ياد گرفتن، لحظهاى را كوتاهى نكنند و با تمام توان مسائل را ياد بگيرند و با علم به مسائل، مناسك را عمل كنند.
2 - همه مىدانيم و بايد بدانيم كه آنچه از قرنها پيش تاكنون بر سر مسلمين آمده خصوصا در يكى دو قرن اخير كه دست دولتهاى اجنبى به كشورهاى اسلامى باز شده و سايه شوم آنان بلاد مسلمين را به تاريكى و ظلمات كشانده است و ذخاير خداداد آنان را به باد فنا داده و به طور مداوم مىدهد، غفلت مسلمانان از مسائل سياسى و اجتماعى اسلام است كه به دست استعمارگران و استثمارچيان و عمال غربزده و شرقزده آنان به تودههاى مسلمانان محروم تحميل شده است كه حتى غالب علماى اسلام گمان مىكردند و مىكنند كه اسلام از سياست منزه است و يك شخص مسلمان نبايد در سياست دخالت كند. چپاولگران حيلهگر كوشش كردند به دست عمال به اصطلاح روشنفكر خود اسلام را همچون مسيحيت منحرف به انزوا كشانند و علما را در چهارچوب مسائل عبادى محبوس كنند و ائمه جماعات را در مساجد و محافل عقد و ازدواج منزوى و مقدسين از توده را سرگرم ذكر و دعا و جوانان عزيز را سرگرم عيش و نوش، از صحنه امور سياسى و اجتماعى و اهتمام
صحيفه نور ج 18 صفحه 89
به امور مسلمين و گرفتارى بلاد اسلامى خارج نمايند و در اين امر توفيق بسزايى پيدا كردند و از اين جهالت و غفلت ما سوء استفاده نمودند و بلاد مسلمين را يا مستعمره خويش نمودند و يا به استثمار كشيدند و بسيارى از سلاطين و حكام مسلمين را استخدام نموده و با دست آنان ملتها را به استضعاف و استثمار كشاندند و وابستگى و فقر و فاقه و پيامدهاى آنها گريبانگير تودههاى در بند گرديد و اكنون نيز مسلمين به غفلت خود و عمال استعمار به تبليغات خود و ابرقدرتها به سلطه و چپاول خود ادامه مىدهند و آخوندهاى مزدور و دربارى به عقب نگه داشتن مسلمانان و جهالت و غفلت آنان دامن مىزنند و انا لله و انا اليه راجعون .
3 - از جمله مسائلى كه به مسلمانان و مستضعفان جهان اجازه هيچ گونه فعاليت براى خروج از قيد و بند استعمارگران را نمىدهد و آنان را به حال ركود و عقب افتادگى نگاه مىدارد تبليغات همه جانبهاى است كه غربزدگان و شرقزدگان يا به امر ابرقدرتها يا كوتاه نظرى خود در سراسر كشورهاى اسلامى و استضعافى به راه انداختهاند و مىاندازند و آن است كه علم و تمدن و پيشرفت مختص به دو جناح امپرياليزم و كمونيسم است و آنان خصوصا غربىها و اخيرا آمريكايىها نژاد برتر هستند و ديگران نژاد پست و ناقص هستند و ترقى آنان در اثر والانژادى آنان است و عقب افتادگى اينان در اثر نقص نژادى است و به تعبير ديگر آنان انسانهاى تكامل يافته هستند و اينان در حال تكامل كه پس از ميليونها سال به تكامل نسبى مىرسند. پس كوشش براى پيشرفت بيفايده است و آزادگان يا بايد وابسته به سرمايهدارى غرب باشند و يا كمونيسم شرق، و به بيان ديگر ما از خود هيچ نداريم و بايد همه چيز را از ابرقدرتهاى غرب يا شرق بگيريم، علم را، تمدن را، قانون را، و پيشرفت را. و شما امروز سياه ما را مىبينيد، كه در اثر اين تفكر كه بر ما تحميل كردهاند هر چيز اگر چه ممتاز باشد و از خودى باشد به همين جرم مشترىاش كم است و همين را اگر اسم غربى به آن بگذارند مشترى زياد پيدا مىكند. پارچه ايران حتما بايد در حاشيهاش حروف خارجى و لاتين داشته باشد تا مشترى پيدا كند و مرضهايى كه در خود كشور به نحو شايسته معالجه مىشود بايد به خارج سفر كرد تا معالجه شود و اين باور در حالى است كه بعض دانشمندان و نويسندگان غيرمسلمان با شواهد زنده ثابت نمودهاند كه تمدن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در اين امور پيشقدم بودهاند. بايد گفت كه دانشگاههاى ما به دست يك مشت غربزده خود باخته، يا مزدور اداره مىشد و دانشمندان متعهد در اقليت بودند و قدرت را از آنان سلب كرده بودند و آن دسته اكثريت غربزده جوانان را عاشق غرب مىكردند و فوج فوج به خارج مىفرستادند و در خارج دست استعمار كار خود را مىكرد و جوانان را در حدى كه مطلوب استعمارگران بود نگه مىداشتند و با افكار غربى و غيراسلامى و غيرملى به كشور باز مىگرداندند و اين فاجعه قرن اخير براى ممالك اسلامى و اشباه آنها بود و حديث مفصل را از اين مجمل بايد خواند.
4 - و از جمله چيزهايى كه مانع دفاع مسلمين از كشورهايشان است تبليغات دامنهدار براى هر چه بزرگتر جلوه دادن قدرتهاى خارجى است. در سابق از انگليس به دست به اصطلاح روشنفكران
صحيفه نور ج 18 صفحه 90
و تحصيلكردگان غربزده يك غول ساخته شده بود، به دولتهاى بىاطلاع و ملتهاى در بند تحميل كرده بودند كه اگر به يك فراش سفارتخانه انگليس يك حرف درشت زده شود ايران به باد فنا مىرود و پرچم سفارت بر سر خانه هر مجرمى كه افراشته مىشد از مجازات مصون مىگشت و اشاره سفير انگليس به دولت يا صدر اعظم كافى بود براى اجراى اوامر و اطاعت بىچون و چراى او. و امروز از اين دو قدرت خصوصا امريكا در بلاد مسلمين همان غول را بسيار بزرگتر و شاخدارتر ساختهاند و گمان مىكنند اگر به يكى از اين دو قطب گفته شود بالاى چشمت ابروست، كشور از بين مىرود. و با خيالهاى خام و مقايسه عصر حاضر با عصرهاى گذشته و دامن زدن وابستگان غربزده به اين نحو شايعهها، مسلمين را از دفاع بحق خود مأيوس نمودند. و جرم اين خودباختگان ملىنما كمتر از مجرم اصلى نيست.
5 - امروز چاره چيست و براى شكستن اين بتها چه تكليفى متوجه مسلمانان جهان و مستضعفان مىباشد؟ يك چاره كه اساس چارههاست و ريشه اين گرفتارىها را قطع مىكند و فساد را از بن مىسوزاند، وحدت مسلمانان بلكه تمامى مستضعفان و دربند كشيده شدگان جهان است و اين وحدت كه اسلام شريف و قرآن كريم بر آن پافشارى كردهاند، با دعوت و تبليغ دامنهدار بايد بوجود آيد و مركز اين دعوت و تبليغ، مكه معظمه در زمان اجتماع مسلمين براى فريضه حج است كه ابراهيم خليل الله و محمد حبيب الله شروع و در آخر الزمان حضرت بقيه الله ارواحنا لمقدمه الفدا تعقيب مىكند. به ابراهيم خليل الله خطاب مىشود كه مردم را به حج بخوان تا براى شهود منافع خود از همه اقطار بيايند. اين منافع جامعه است منافع سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى. بيايند و ببينند تو كه بر آنان پيغمبرى عزيزترين ثمره حيات خود را در راه خدا تقديم كردى و همه ذريه آدم بايد به تو تأسى كنند، ببينند كه بتها را شكستى و آنچه جز خداوند بود به دور افكندى، شمس باشد يا قمر، هياكل، حيوانات يا انسانها و گفتى از روى حقيقت گفتى وجهت وجهى للذى فطر السموات والارض حنيفاً مسلماً و ما انا من المشركين و همه بايد به پدر توحيد و پدر پيامبران عظيمالشان تأسى كنند. و در سوره توبه كه امر شد در مجمع عمومى در مكه خوانده شود مىخوانيم: و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله فرياد برائت از مشركان در مراسم حج و اين يك فرياد سياسى - عبادى است كه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم به آن امر فرمود. حال بايد به آن آخوند مزدور كه فرياد مرگ بر آمريكا و اسرائيل و شوروى را خلاف اسلام مىداند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟ آيا تو و امثال تو آخوند امريكايى فعل رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و امر خداوند را تخطئه مىكنيد و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مىدانيد و مراسم حج را از برائت از كفار تنزيه مىكنيد و اوامر خدا و رسول را براى منافع دنيايى خود به طاق نسيان مىسپاريد و برائت و نفرين را نسبت به دشمنان اسلام و محاربان با مسلمانان و ستمگران بر مسلمين كفر مىدانيد؟ ما اميدواريم كه دولت سعودى به وسوسه اين آخوندهاى از خدا بىخبر گوش فرا ندهد و مسلمين را همانطور كه وعده
صحيفه نور ج 18 صفحه 91
نموده است در مراسم حج و برائت از كفار و مشركان آزاد گذارد و در اين عمل الهى با آنان خصوصا زائران ايرانى و فلسطينى و لبنانى و افغانى كه مورد تجاوز كفار قرار گرفتهاند هماهنگ شود تا دشمن مشترك همه مظلومان را با نداى واحد به عالميان معرفى كنند. و من موكداً از زوار ايرانى و ديگر زائران بيت الله الحرام مىخواهم كه نظم و آرامش را مراعات كنند و به دستورات نماينده اينجانب، جناب حجت الاسلام آقاى خوئينىها عمل كنند و همه مسلمانان را برادر خود بدانند و با آنان به طورى كه شايسته يك مسلمان متعهد است عمل نمايند. اميد است دولت سعودى نيز با حجاج ايرانى كه از ستمكاران غدار كه به كشورهاى اسلامى تجاوز و دخالتهاى بيجا مىكنند، تظلم مىنمايند، به نحوى شايسته هماهنگى و همگامى و وحدت كلمه، كفار متجاوز به حريم اسلامى را محكوم كنند تا حج امسال انشاءالله تعالى به طورى كه مرضى خداوند و رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است انجام گيرد.
6 - از جمله چيزهايى كه براى قيام مسلمانان و مستضعفان جهان عليه چپاولگران جهانى و مستكبران جهانخوار لازم به تذكر است آن است كه نوعاً قدرتهاى ستمگر از راه ارعاب و تهديد يا به وسيله بوقهاى تبليغاتى خودشان و يا به وسيله عمال مزدور بومى خائنشان مقاصد شوم خود را اجرا مىكنند، در صورتى كه اگر ملتها با هشيارى و وحدت در مقابلشان بايستند موفق به اجراى آن نخواهند شد. شواهد بر اين مدعا زياد است و زندهترين شاهد در كشورهاى منطقه ايران و افغانستان است. ايران چنانچه مىدانيم و مىدانيد دست بسته تسليم امريكا بود و شاه مخلوع خائن، اين كشور را در تمامى ابعاد وابسته به امريكا كرده بود و ايران يكى از پايگاههاى نظامى امريكا بود. ارتش در دست مستشاران آن و فرهنگ در دست جيرهخواران و شاه و دولت و مجلس از نوكران و سرسپردگان بودند. اقتصاد در وابستگى از آنها بدتر و شاه مخلوع در منطقه نيرومندترين ژاندارم بود و پشتيبان او امريكا و ديگر كشورهاى وابسته به آن بودند و از حيث تجهيزات نظامى بسيار غنى بود، با اينهمه ملت معظم ايران كه فاقد قدرت نظامى و تجهيزات رزمى و حربى بود با دست خالى و ايمانى قوى فرا گرفته از اسلام و عزمى راسخ و اتكاء به خداى تعالى و اعتماد به نفس در مدتى كوتاه به طور معجزهآسا بتهاى تخيلى ساخته و پرداخته غربزدگان را فرو ريخت و طومار ستمگرى دو هزار و پانصد ساله را در هم پيچيد و بر اسطورههاى تاريخسازان و بتتراشان خط ابطال كشيد. و افغانستان هجوم ناجوانمردانه شوروى، آن قدرت اسطورهاى و ارتش قدرتمند حكومت غاصب و حزب خائن را با قدرت ايمان و اتكال به خداى بزرگ و اعتماد به خويش در هم كوبيد. به طورى كه بايد گفت شوروى با پريشانى و پشيمانى از هجوم ظالمانه خود بسر مىبرد و در حيرت است كه چگونه از افغانستان بدون آبروريزى جا خالى كند. و همچنين ملت قدرتمند و علماى متعهد بودند كه فرانسه و انگلستان غاصب را از الجزاير و عراق بيرون كردند. اينها و امثال اينها براى فرو ريختن رعبهاى ساختگى به دست استعمار استثمارگران كافى است كه مسلمانان و دولتهاى كشورهاى اسلامى را از خواب گران بيدار كند و اين طلسمهاى ساختگى را و سحرهاى شيطانى را ابطال نمايد و مسلمانان و دولتهاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 92
آنان را با داشتن يك ميليارد جمعيت و در دست داشتن شريان حيات غرب و شرق و دارا بودن كشورهاى وسيع و غنى از سحر و وحشتزدگى خارج كند و از ايران كه با جمعيت ناچيز سى و چند ميليونى دست همه قدرتها را از كشور خود قطع و تمام قيد و بندهاى استعمارى را گسيخت و مستشاران و مفتخواران را از ميهن عزيز راند، عبرت بگيرند و به بوقهاى استعمارى كه يكصدا از اول پيروزى انقلاب تاكنون با شايعهپردازىها و نشر اكاذيب، ايران را يك كشور در حال سقوط و ورشكسته معرفى كرده و مىكنند گوش فرا ندهند و از يك قدرت اسلامى كه هدفش سرافرازى مسلمين و كوتاه كردن دست ستمگران از ذخائر خداداد آنان است و پيوسته مىخواهد بين برادران اسلامى صلح و صفا و اخوت ايمانى برقرار باشد، قدردانى كنند و بدانند كه كشورهاى قدرتمند فرصت طلب كه غايت آمالشان دست يافتن بر كشورهاى اسلامى و مستضعف است آنان را در مواقع گرفتارى تنها مىگذراند و كلمه وفا در قاموس آنان راهى ندارد.
7 - اگر انشاءالله آن وحدت بين مسلمين و دولتهاى كشورهاى اسلامى كه خداوند تعالى و رسول عظيمالشانش خواستهاند و امر به آن و اهتمام در آن فرمودهاند، حاصل شود، دولتهاى كشورهاى اسلامى با پشتيبانى ملتها توانند يك ارتش مشترك دفاعى بيش از صد ميليونى تعليم ديده ذخيره و يك ارتش دهها ميليونى زير پرچم داشته باشند كه بزرگترين قدرت را در جهان به دست آورند. و اكنون كه اين حاصل نيست، دولتهاى اسلامى منطقه و حواشى آن مىتوانند يك ارتش ذخيره دهها ميليونى و يك ارتش بيش از ده ميليونى تحت پرچم براى دفاع از كشورهاى اسلامى داشته باشند كه اين نيز فوق قدرهاست و اميد است دولتهاى منطقه با قطع نظر از زبان و نژاد و مذهب فقط تحت پرچم اسلام در اين امر فكر كنند و طرح آن را بريزند و از ننگ خضوع در برابر ابرقدرتها نجات يابند و شيرينى استقلال و آزادى را بچشند و براى به دست آوردن چنين قدرتى لازم است هر يك از دولتها با تفاهم با ملت خود براى دفاع از كشورشان يك چنين طرح حياتبخشى را در دست مطالعه قرار دهند. و از كشور اسلامى ايران در اين امر كه مدافع كشورهاى خود و برادران اسلامى خويش است الهام بگيرند. امروز ايران با همه گرفتارىها و كارشكنىها و حصر و سدها در صدد است تمام جوانان خود را تعليم نظامى دهد و تاكنون به طورى كه گزارش مىدهند قريب يك ميليون رزمنده ذخيره تعليم ديده دارد كه به محض آنكه لازم شود، با يك هشدار براى دفاع از ميهن اسلامى خود مجهز و مسلح مىشوند. دولتهاى اسلامى و منطقه نيز اگر مثل دولت ايران با ملت رفتار كنند و خود در كنار ملت باشند و مردم احساس خدمتگزارى آنان را نمايند اين امر در كشورهاى آنان نيز حاصل مىشود و مقدمه است براى آنچه اسلام بزرگ به آن امر كرده و طرح داده است. و بايد متأسف بود كه اسلام در همه ابعادش ناشناخته است و زير پردههاى استعمارى در طول تاريخ مى باشد. از خداى بزرگ مىخواهيم كه اين پردههاى سياه را برچيند و چشم مسلمانان را به جمال جميل اسلام روشن فرمايد تا دنيا بداند اسلام براى جهان چه آورده است. و آنچه غايت تعليمات اسلامى است همزيستى مسالمت آميز در سطح
صحيفه نور ج 18 صفحه 93
جهان است كه اميد است با تعجيل در ظهور مهدى آخرالزمان ارواحنافداه حاصل شود، و رسيدن انسانها به كمال و سعادت اخروى است كه خداوند نصيب همگان فرمايد.
8 - مسلمانان و خصوصاً مظلومان منطقه بدانند كه اسرائيل با تغيير و تبديل مهرهها كه شايد اغفال رزمندگان فلسطينى و لبنانى باشد هيچ گاه از مقصد شوم خود كه حكومت بر كشورهاى مسلمين از نيل تا فرات است منصرف نخواهد شد و امريكا كه چنگ و دندان در منطقهنشان مىدهد از مهرهاى چون اسرائيل كه مجرى جنايتهاى آن در منطقه است به كامل پشتيانى مىكند و بازىهاى سياسى اينان را نبايد از نظر دور داشت. و كسانى كه از اسرائيل حمايت مىكنند بايد بدانند كه افعى گزنده را در حمايت خود قوى مىكنند كه در صورت فرصت خداى نخواسته حرث و نسل منطقه را به هلاكت مىكشاند و بايد به اين افعى خزنده خطرناك مهلت ندهند. چنانچه صدام جنايتكار اگر فرصت پيدا كند خطرش براى منطقه از اسرائيل كمتر نيست. و لازم است براى آرامش، منطقه، اكنون كه به يارى خداوند متعال قواى مسلح ايران ايدهم الله تعالى اين جرثومه فساد را تاليه پرتگاه هلاكت رساندهاند و از سردار قادسيه يك موجود مفلوك ساختهاند، دولتهاى منطقه از كمك به او دست بردارند كه صلاح دين و دنياى آنان است و در صورتى كه مهلت پيدا كند بر هيچ يك از دولتهاى خليج فارس و ديگران رحم نخواهد كرد. شما ديديد اكنون كه با شكست مفتضحانه روبرو است در يك سخنرانى گفت: اعراب بايد رهبرى عراق را بپذيرند و شك نكنيد كه اگر قدرت پيدا كند به مسأله رهبرى اكتفا نخواهد كرد. و بوق تبليغاتى دولتهايى كه از ايران سيلى خوردهاند، براى مصالح خودشان و دربند كشيدن هر چه بيشتر ملتها، شماها را از ايران ترسانند، ولى دولتها بدانند كه ايران به پيروى از تعاليم اسلامى با تمامى آنها در صورتى كه به موازين اسلامى گردن نهند با برادرى و برابرى رفتار مىنمايد ولى هرگز به خود اجازه نمىدهد با كسى كه نسبت به ما آن همه خسارات و جنايات وارد كرده است مسالمت كند. و ملت عزيز عراق در انتظار پيروزى ايران است تا از نيشهاى اين عقرب جراره نجات پيدا كند و اميد است كه با يارى خداوند اين انتظار به طول نيانجامد اليس الصبح بقريب.
9 - حجاج محترم ايران و زائرن حرمين شريفين بدانند كه آنها از كشورى كه براى اهداف اسلامى و بيرون راندن ستمگران از كشور عزيز خويش قيام كرده است به سوى خانه خد و حرم شريف رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و قبور معظم و فرزندان پيامبر عليهم و صلوات الله مىروند، تحت مراقبت برادران اسلامى سراسر جهان هستند و خبرگزارىها و دروغپردازان بوقهاى تبليغاتى و دشمنان اسلام در كمين نشسته و مراقب اعمال و اقوال آنان هستند و در صددند كه از كاهى كوهى بسازند و سرتاسر جهان را از شايعههاى خود پر نمايند. در اين صورت جزئى انحراف و خطا و لغزش آنان علاوه بر آنكه در پيشگاه خداوند بزرگ و رسول عظيم الشانش مىباشد، در حضور ساير زائران حرمين شريفين است كه به واسطه پيامد آن گناهى بزرگ و خطايى عظيم است زيرا علاوه بر آنكه بعض اعمال و گفتار، خلاف حرمت حرمين شريفين است موجب وهن جمهورى اسلامى است كه
صحيفه نور ج 18 صفحه 94
خداى نخواسته اين جمهورى اسلامى كه براى حكومت الله و برقرارى احكام مقدس آسمانى قرآن و سنت تشكيل شده به واسطه بعض اعمال و رفتار آنان به گونهاى ديگر معرفى شود و عيب جويانى كه مراقب خرده گيرى و بهانه هستند بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى به شايعه پراكنى و مشوه نمودن چهره نورانى اسلام و جمهورى اسلامى بپردازند و گناه آن در نامه اعمال آنان كه براى عبادت فريضه حج رفتهاند نوشته شود. لازم است مراقب باشند كه اعمال رويه و گفتار باطل تحقق پيدا نكند و هركس مراقب دوستان و نزديكان خود باشد و در برنامههاى انسانىاسلامى صحيح كه از طرف نماينده اينجانب جناب حجتالاسلام آقاى خوئينىها ترتيب داده مىشود تبعيت كنند و از آنها تخطى نكنند كه موجب هرج و مرج و ناراحتى زائرين فراهم شود. و پليس كشور سعودى و متصديان امور حج و زيارت و دولت سعودى بايد توجه كنند كه زائران ايرانى كه از يك كشور انقلابى تحت ستم غرب و شرق و غارت زده كه با تأييد خداوند متعال و قيام و نهضت همگانى خود را از چنگال ابرقدرتها نجات داد و با همت والاى مرد و زن و كوچك و بزرگ استقلال و آزادى را به دست آورد و رژيم ستمشاهى امريكايى را به رژيم اسلامى مردمى تبديل كرد و مستشاران و جاسوسان امريكائى و شوروى را يا از كشور راند و يا به بند كشيد، به زيارت بيت الله الحرام و مرقد مطهر رسول خدا صلى الله عليه وآله و سلم و ائمه مسلمين عليهم السلام مشرف مىشوند، ميهمانان خدا و رسولند و اهانت و جسارت به آنها اهانت و جسارت به ميزبانان بزرگ آنان است، خصوصاً كه اين ميهمانان آمدهاند تا همراه با مناسك حج به نداى ابراهيم خليلالله و محمد رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم لبيك گويند كه لبيك به آنان نيز لبيك به خداى تعالى است. با اينانى كه از كل فج عميق هجرت به سوى خدا و رسول بزرگ او كردهاند با مهر و صفا و محبت و وفا و اخوت اسلامى رفتار كنيد و ميهمانان خدا و رسول را آزار ندهيد. اينان براى مناسك حج و برائت از مشركان و كافران كه خدا و رسول او از آنان برائت جسته است آمده اند. اين ميهمانان متعهد را گرامى داريد و از قدرت يك رژيم مقتدر اسلامى براى سركوب دشمن اسلام و مسلمين، اسرائيل غاصب و قطع يد ارباب او امريكا، راس دشمنان اسلام و كشورهاى اسلامى بهره بردارى كنيد و مكه مكرمه را با هماهنگى زائران سراسر جهان به كانون فرياد عليه ستمگران تبديل كنيد كه اين يكى از اسرار حج است و خداوند غنى از لبيكها و عبادات بشر است.
بارالها! ما را از پيروى شيطان و نفس اماره حفظ فرما. ما را از حب جاه و مقام و دنيا و نفس خويش بازدار. دولتهاى كشورهاى اسلامى را از وحشتزدگى در مقابل دو قدرت چپ و راست نجات مرحمت فرما و آنان را به وظايف اسلامى انسانى آشنا نما. و ملتها و دولتهاى كشورهاى اسلامى را براى حصول وحدت و اخوت راهنمائى فرما. و حجاج ايرانى را كه در راه هدف بزرگ تو تحمل رنج و زحمت و اهانت و حبس و زجر مىنمايند از رحمت و جلوه خاص خود بهرهمند فرما. و دست قدرت چپاولگر را از بلاد مسلمين كوتاه فرما. و ما را به آنچه رضاى تو است هدايت نما و لشكريان اسلام را در دفاع از سرزمين خود و مظلومان منطه نصرت عنايت فرما. و اسرائيل غاصب
صحيفه نور ج 18 صفحه 95
متجاوز و امريكا و شوروى ستمگر را مخذول فرما. و اسلام و مسلمين را تقويت فرما و از شر اجانب حفظ كن.انك ولى النصر والنعمه والسلام على رسول الله صلى الله عليه وآله و على اولياء المعصومين سيما بقيه الله فى الارضين ارواحنا فداه
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 98
تاريخ: 15/6/62
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اعضاء مسؤولين و اساتيد جامعه الامام الصادق اعضاى ستاد انقلاب فرهنگى، اساتيد و طلاب مدرسه عالى شهيد مطهرى و گروهى از مسؤولين مؤسسه در راه حق
به دليل تبليغات خاص اجانب و عمال آنان اسم سياست را نمىتوانستيم در حوزههاى علميه ببريم
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر و قدردانى كنم از آقايان فضلائى كه در قم و تهران اشتغال دارند به تعليم و تعلم. و اميدوارم كه براى آتيه اسلام همه مفيد و به طور شايسته آنچه كه بايد، وظيفه آنهاست عمل بفرمايند. معالاسف ما هم دانشگاهمان و هم مدارس علوم دينيهمان هر كدام از يك جهتى نواقص زياد داشت و نمىشد. و نمىتوانستند رفع كنند. دانشگاه از جهت اينكه اصلاً اساسش اگر هم بر اين نبود كه ايران را به دامن قدرتهاى بزرگ بيندازد، كم كم به آن قضيه كشيده شد و جوانهاى عزيز ما را آن اشخاصى كه مأمور بودند، به نحوى كه آنها مىخواستند تبليغ و تربيت مىكردند و بعد هم مىفرستادند به خارج و آنها رويشان كار مىكردند و بعد هم كه آمدند، بسياريشان اصلاً با ديانت بكلى مخالف بودند و بسياريشان هم بودند كه اگر هم مخالف نبودند نمىتوانستند كارى انجام بدهند در هر صورت دانشگاه وضعش اين بود. مدارس علمى كه ما حالا از آن روى همرفته تعبير مىكنيم به فيضيه، آن از جهات ديگر ناقص بود، آنجا را مستقيما نيامدند مثل دانشگاه تصرف كنند و نتوانستند بكنند. آنها با همه سختىها در دوران رضاخان كه سختىها زياد بود، تحمل كردند و راه خودشان را ادامه دادند و زمان بعد هم همين طور. لكن ما محصور شده بوديم در يك كتابها و در يك عقايد خاصى كتابها از حيث تعليم و تعلم غالباً از طهارت و تجارت و صلات - غالباً - تجاوز نمىكرد. علوم قضايى و حدود و ديات و اينها از علوم غريبه بود، البته مشايخ نوشتهاند، همه را مستقصى نوشتهاند، لكن در حوزهها از باب اينكه اين امور خارج بود از حيطه عمل آنها، قضاوت دست آنها نبود، حدود و ديات و قصاص و اينها عملى نبود، از اين جهت آنها مورد بحث واقع نمىشد و ما محصور شده بوديم در كتابها، در باب تعليم و تعلم به همان مقدار، و از آن طرف در عين حالى كه خارجىها و عمال آنها تصرف مستقيم نداشتند در حوزهها، لكن يك تبليغات خاصى انجام گرفته بود در سالهاى طولانى كه بايد حوزهها از امور اجتماعى و سياسى بكلى مبرا باشد و اسم سياست را نمىتوانستيم در حوزههاى علميه ببريم و امور مسلمين و چيزهايى كه مربوط به جامعه مسلمين است در حوزهبحثى
صحيفه نور ج 18 صفحه 99
از آن نبود.
امروز احتياج است كه جزو برنامه تبليغات مدارس دينى، زبانهاى زنده دنيا باشد
بحمدالله امروز كه ما از آن قيدوبندها رهايى پيدا كردهايم بايد توجه به اين معنا داشته باشيم كه امروز حوزهها با ديروز حوزهها فرق دارد. امروز حوزهها براى دنيا، الان دنيا يك تحولى پيدا كرده است كه كانه عائله واحده شده است. اين صحبتى كه من الان براى شما مىكنم ممكن است كه بعد از دو ساعت ديگر در امريكا هم منعكس بشود و همين طور هر مطلبى كه در ايران واقع مىشود در همه دنياپخش مىشود. يعنى يك كسى اگر صدا بكند به صداى عادى، صداى او قبل از اينكه به آخر اين مجلس برسد به آمريكا رسيده است. وضع اينطور شده، دنيا كانه همه مجتمع شده است در يك محصور كوچكى از حيث جهات.
ما امروز نمىتوانيم مثل سابق فكر كنيم، ما سابق تبليغاتمان محصور به ايران بود. گاهى اتفاق مىافتاد كه در يك جاى ديگر هم مىرفتند اما گاهى بود، خيلى كم. و تبليغات آنقدرى كه براى خارج لازم است براى داخل كمتر از او لازم است. شما مىبينيد كه امروز همه تبليغات دنيا بر ضد اسلام است، با اسم ضديت با جمهورى اسلامى اصل اسلام را محكوم مىكنند. صورت اسلام را به يك صورت ديگرى در آوردهاند كه غير واقعيت اوست. پيشتر احتياج به زبان، زبانهاى خارجى نبود، امروز احتياج است به اين، يعنى جزو برنامه تبليغات مدارس بايد زبان باشد، زبانهاى زنده دنيا، آنهايى كه در همه دنيا شايعتر است. اين بايد يكى از چيزهايى باشد كه در مدارس دينى ما كه مىخواهند تبليغ بكنند، اين امروز محل احتياج است، مثل ديروز نيست كه ما صدامان از ايران بيرون نمىرفت. امروز ما مىتوانيم در ايران باشيم و به زبان ديگرى همه جاى دنيا را تبليغ كنيم، در همه جا مبلغ باشيم و علاوه بر آن امروز رفتن به همه جاى دنيا يك امر آسان و عادى است كه مبلغين انشاءالله بايد تربيت بشوند و فيضيه و دانشگاه ما بايد يك دانشگاه و يك فيضيه باشد براى همه دنيا، تبليغ براى همه دنيا، براى همه كشورهاى عالم.
واجب كفائى است كه نسل جوان را براى قضاوت و تبليغ تربيت كنيم
و بحمدالله امروز آن بندهايى كه به عقايد ما بسته شده بود رها شد. امروز تمام قشرهاى ملت مشغول تربيت و تعليم هستند. بانوان مشغول هستند. الان بانوان مشغول هستند.الان بانوان جزو طلاب علوم دينيه در قم و در جاى ديگر هستند و خودشان در هر جا هستند مشغول تربيت و تعليم هستند و اين يك امرى است كه در اين انقلاب تحقق پيدا كرد. آنوقت همچو محصور كرده بودند كه براى بانوان هيچ حق قائل نبودند كه حتى در يك مجمع ده نفرى وارد بشوند و مسأله علمى بگويند و مسأله عقيدتى بگويند. امروز اينها مىتوانند با همه حفظ جهات اسلام در همه جاى كشور تبليغات بكنند، بلكه در خارج از كشور هم. ما بسيار عقب افتاده بوديم در اين امور و امروز بايد تلافى كنيم، بايد نقيصهها را
صحيفه نور ج 18 صفحه 100
رفع بكنيم .ما نه امروز مبلغ داريم و نه قاضى داريم. يك عده مختصرى، آنقدرى كه ما ايران احتياج به مبلغ دارد، ندارد، حوزهها ندارند. آنقدرى كه قاضى لازم دارند، حوزهها ندارند، حوزهها تربيت قضات را نكردهاند، يك عده پيرمردها هستند لكن آنها نمىروند سراغ اين كارها. ما الان نسل جوان را بايد براى قضاوت، براى تبليغ تربيت كنيم. براى قضاوت كه واجب است، واجب كفائى است براى همه، بايد تربيت كنيم كه اين واجب كفائى تحقق پيدا بكند و براى تبليغ هم لازم است ما تبليغ بكنيم، آن هم جزو واجبات است كه ما از اسلام تبليغ بكنيم. آن چيزى كه وارد شده است در قرآن بايد تبليغ كرد به همه جا، و تبليغ لازمهاش اين است كه زبان بدانند. شما نمىتوانيد برويد در انگلستان براى انگليسىها با زبان فارسى تبليغ كنيد يا در امريكا اينطور يا در شوروى، شما بايد با زبان اهلى آنها تبليغ كنيد و اين از امور لازمهاى است كه پيشتر نمىشد اسمش را برد و حالا مىبينيم جزو لازمهاست و واجبات است كه بايد عمل بشود.
بنابر اين در عين حالى كه من تشكر مىكنم از همه آقايانى كه در اين امور دخيل هستند و مشغول خدمت و فداكارى هستند، در عين حال از آنها تقاضا دارم و از همه حوزههاى علميه در هر جا كه هست اين تقاضا را دارم كه دامن به كمر بزنند و نقيصههاى سابق را، عقب افتادگىهاى سابق را جبران كنند. مبلغ درست كنند، قاضى درست كنند، چيزهايى كه احتياج دارد اسلام به آنها. و تبليغ اسلام به غير از اينها، يا عمل كردن به احكام اسلام بدون آنها نمىشود. بنابر اين با اينهمه تبليغات عليه ما، ما هم بايد تبليغات داشته باشيم. ما بايد اعزام مبلغ در خارج بكنيم به آنقدرى كه ميسور است براى ما و اميدوارم كه موفق بشويد، آقايان موفق بشوند هم در دانشگاه و هم در فيضيه، موفق بشوند به اينكه تربيت كنند عده زيادى را از زن و مرد براى تبليغ.
اين دنيا در يك محيط خفقان دارد بسر مىبرد، خفقان از اين دو ابرقدرت
و شمابينيد كه دنيا الان بر ضد ما قيام كردهاند. شما ملاحظه كنيد براى سرنگونى يك طياره كره جنوبى چه بساطى درست كردهاند. البته به قتل رساندن و ساقط كردن يك طيارهاى كه انسانها در آن هست و اشخاص عادى در آن هست يك جرم نابخشودنى است، لكن امريكا طرفدار اين است، بايد ديد چى هست اين، امريكا اينقدر تبليغ مىكند و نطق مىكند رئيس جمهور امريكا و فاجعه مىگويد در دنيا واقع شده است و دنيا بايد اين را نبخشد. اين همان امريكائى است كه اين فاجعه را در جاهاى ديگر خودش بجا مىآورد و اين همان امريكايى است كه عراق را وادار كند كه بدتر از اين فاجعهها را در ايران مىآورد، يك كلمه هم حرف نمىزند. عراق نسبت به ايران و خود عراق، حكومت عراق نسبت به ايران و خود عراق تاكنون چه كرده است، چقدر جمعيت از اين دو كشور اسلامى را كشته است و چقدر بمباران كرده است اين مناطقى كه اصلاً مربوط به جنگ نبوده است و دنبالش گفته است كه ايران هم فلان جا را زده است، يك دروغى گفته است. راديوها وقتى نقل مىكنند حرف او را، اول نقل مىكنند كه او گفته است كه كجا را زديم، كجا را زديم، ما هم موارد، جاهايى كه جمعيت نظامى
صحيفه نور ج 18 صفحه 101
هست زديم. در صورتى كه همه راديوها مىدانند كه اينها شهرهايى كه هيچ ربطى به نظامى ندارد دارند مىزنند. پشت هر شكستى صدام حمله كرده است و يك عده بيگناه، زن و مرد، بچه و صغير و كبير را به خاك و خون كشيده و آمريكا يك كلمه راجع به اين حرف نزده است براى اينكه انساندوست است ايشان! اما انسان آمريكايى پسند! انسانى كه به درد او مى خورد مىپسندد! همين عمل اگر امريكا كرده بود، همان عراق كه الجزاير را، كه طياره الجزاير را، ساقط كرد و عدهاى هم از مردم عادى در آن بودند و يكى از وزراى آنجا هم در آن بودند، آمريكا هيچ واكنشى نشان نداد، اما حالا عزا گرفته براى اينكه يك طيارهاى از كره جنوبى ساقط شده است و اين عزا براى اين است كه مىخواهد شوروى را محكوم بكند، نه اينكه آن انسانهايى كه آنجا هستند دوست دارد. انسانها پيش از اين دو ابرقدرت اصلاً ارزش ندارند. اينها براى انسان الا آنى كه گاو شيرده براى آنها باشد هيچ ارزشى برايش قائل نيستند. شما ببينيد امروز لبنان چه خبر است. الان كه من و شما اينجا نشستهايم در لبنان چه حمام خونى دارند چيز مىكنند. اين حكومت غاصب و جائر لبنان، اين امين خائن چه بساطى در سر اين جمعيت مردم در آورده است. اسرائيل چه بساطى در آنجا در آورده بود، حالا به جاى او اينها دارند در مىآورند. لكن آمريكا نديديم كه يك كلمه بگويد. خودش فرستاده آنجا و تفنگدارهايش را فرستاده آنجا كمكش براى اين جنايات، يك اسمى رويش مىگذارند شايد هم خودشان درست كنند صحنه را، دو تا فرض كنيد ترقه مىاندازند به يك جايى و يكى دوتا را زخمى مىكنند يا فرض كنيد او نكرده باشد، آنوقت اينها مىريزند خانه به خانه مىگردند جوانها را مىگيرند، جوانها را حبس مىكنند، جوانها را مىكشند. اين فجايع در دنيا دارد واقع مىشود و آمريكا نشسته دامن به آن مىزند و اسفناكتر اين است كه مسلمين نشستهاند و تماشا مىكنند. اين مهره دومى كه حالا آمده است و اسحاق شاميرى كه الان آمده است و مىخواهد نخست وزير بشود، از اول برنامه خودش را گفته است. از اول گفته است كه اسرائيل بزرگ بايد تحقق پيدا كند، بايد فلسطين بكلى از بين برود، تمام جاهايى كه دست اسرائيل است اينها لاينفك از اسرائيل است. اسرائيل بزرگ يعنى از نيل تا فرات، يعنى تمام منطقه كه عرب نشين است، حجاز هم جزء اين بايد باشد، مصر هم جزء اين است و اينها نشستهاند آنجا دارند تماشا مىكنند و عده كثيرشان هم همراهى مىكنند و اسرائيل را مىخواهند بشناسند و امثال ذلك. اينها يك مصيبتهايى است كه در قرن ما واقع شده است و معالاسف مسلمين يعنى حكومتهاى اسلامى بىتفاوت هستند و آنها نمىگذارند كه كشورهاى خودشان، مردم عاديشان راجع به اينها صحبت بكنند. واقعاً در يك محيط خفقان اين دنيا دارد بسر مىبرد، خفقان از اين دو ابرقدرت. اين افغانستان دست شوروى، هر روز فاجعه درست مىكند. البته ملت افغانستان هم همچو در مقابلش ايستادهاند كه شايد او را پشيمان كرده باشند. آن هم فلسطين و لبنان و نمىدانم همه جا در دست امريكا و همه مشغول به جنايت كردن، آنوقت در اين بين از يك طياره كه 160 نفر، 260 نفر يك همچو چيزى كشته شده است همه متأسف بايد باشيم لكن امريكا به اينطورى كه شما متأسفيد نيست. شما براى اينكه آنها را اصلاً نمىشناسيد لكن يك انسانند بيگناه طعمه شوروى
صحيفه نور ج 18 صفحه 102
شدند. اما آمريكا نه از باب اينكه انسان مى خواهد، امريكا در اين يك چيزى پيدا كرده براى اينكه شوروى را از ميدان در كند، مردم را يعنى دنيا را بر ضد شوروى چى بكند. شوروى هم فردا يك بهانهاى پيدا مىكند آن هم امريكا را مىخواهد چه بكند اللهم اشغل الظالمين بالظالمين.
ايرانىها از بچه و بزرگ مصمماند كه امريكا و شوروى را در ايران راه ندهند
و بالاخره ما بايد در اين بين خودمان توجه به مسائل دنيا داشته باشيم. امروز نبايد ما فكر بكنيم ايران چه جور است. ما امروز فكر بكنيم دنيا چه خبر است، تكليف ما در مقابل دنيا چه خبر است. همين جنگ تحميلى را درست كردند، نقشهاى كه صهيونيستها دارند عملى بشود. از يك طرف نگذارند اسلام در اين تحقق پيدا كند، اگر اسلام در ايران تحقق پيدا كند و قهرا در ممالك ديگرى هم خواهد رفت و رفته است هم، آنوقت آن بساط آنها، بساط صهيونيستها برچيده مىشود، امريكا و شوروى دستش از ممالك اسلامى قطع مىشود. اينها براى اينكه نگذارند اسلام از چهار چوب ايران بيرون برود و اگر بتوانند در خود ايران هم منحرف كنند اذهان را، الان دارند كوشش مىكنند و مىخواهند كه، مقصد اولشان اين است كه ايران ساقط بشود و يك جمهورى اسلامى امريكايى پيش بيايد. البته ديگر سلطنت طلبى توى كار نيست، جمهورى اسلامى هم اسمش را مىگذارند اما جمهورى اسلامى آن قسم امريكايىاش، آنى كه بعضىها هوسش را دارند، اين را كه انشاءالله موفق نمىشوند، ايرانىها مصمماند همه، مرد و زن پير و برنا، بچه و بزرگ مصمماند به اينكه امريكا و شوروى را در ايران ديگر راه ندهند. و اما مقصد دومشان اين است كه اسلام را در همين ايران محبوس كنند. تبليغات دامنه دارى كه ايران الان چه شده است، بچههاى كوچك را چه مىكنند، بچههاى دون پانزده سال و چهارده سال را به زور مىفرستند به جبههها كه تازه همين مسأله بوده است و نمىدانم طرفدار حقوق بشر اعتراض كرده، آنها نشستهاند آنجا و گوششان به اين است كه راديو امريكا چه بگويد، راديوى بىبى سى چه بگويد، راديوى كذا چه بگويد. خودشان مسائل را مىدانند، نه اينكه ندانند اينها، لكن براى اينكه ايران را محكوم كنند اين مسائل را مىگويند. نه اين است كه اين راديوهاى خارجى ندانند مسائلى كه در ايران واقع شود و ندانند تجاوزاتى كه عراق به ايران كرده و ندانند آنهمه ظلمى كه به كشورهاى ايران و عراق كرده است،اينها مىدانند اينها را لكن انسان براى آنها مطرح نيست، آنها مقاصد خودشان را مىخواهند اجرا بكنند. مقاصدشان اين است كه اسلام را در ايران بد نام بكنند، جمهورى اسلامى و مردم ايران را بد نام بكنند كه نبادا ديگران به فكر اين بيفتند كه همين معنا را در آنجا هم اشاعه بدهند، تحقق بدهند. و من اميدوارم كه در اين معنا هم انشاءالله موفق نشوند. اسلام مظلوم است الان در دنيا و ما موظفيم كه اسلام را به دنيا معرفى كنيم و ما موظفيم كه اسلام را در همه جاى دنيا معرفى كنيم. اسلام مظلوم است الان در دنيا، غريب است در دنيا، ما يك دسته كوچكى هستيم تبليغاتمان ناقص، مبلغ كم داريم و آنها همه رسانههاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 103
گروهى دستشان است و هر چه مىخواهند پولهاى زيادى هم دارند و خرج اين كارها را مىكنند. ما معذلك نبايد مأيوس بشويم، ما با همين عده قليل همانطورى كه آن قدرت بزرگ شيطانى محمدرضا را كه دنبالش همه قدرتها بود به همت همين جوانهاى ايران شكستيم و كنارش زديم و اسلام را انشاءالله به آنطورى كه خواست خداست در اينجا پياده خواهيم كرد و مشغول پيشرفت در اين امر هستيم. ما نمىگذاريم ديگر كسى ديگراينجا بيايد و من اميدوارم كه هماهنطور كه اينها شد، با همت والاى دانشگاه و فيضيه تبليغات دامنهدار پيدا بشود و در يك مدت كوتاهى انشاءالله تبليغات به جايى برسد كه همه دنيا را ما پر از مظاهر اسلامى بكنيم.
از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه آقايان را خواستارم و اميدوارم كه در اين مشروعى كه همه اشتغال به آن دارند و آقايان رياستش را دارند و مشغول كار هستند توفيق پيدا بكنند و دست جنايتكار قدرتهاى بزرگ از ايران قطع بشود و اسلام آنطورى كه هست در دنيا جلوه كند.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 104
تاريخ: 27/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس ديوانعالى كشور، اعضاى هيأت دولت و شورايعالى قضايى، فرماندهان نيروهاى سه گانه، اعضاى جامعه روخانيت مبارز تهران و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد قربان
عيد شريف فطر كه ضيافت الله است مقدمهاى است براى عيد شريف قربان كه لقاءالله است
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد مبارك را به همه آقايان و همه ملت مسلمان ايران و به همه محرومان جهان تبريك عرض كنم. در اسلام دو عيد است كه به عنوان عيد اسلامى به رسميت شناخته شده است، عيد شريف فطر عيد است براى ضيافت الله و عيد شريف قربان عيد است براى لقاءالله. و آن عيد كه ضيافت الله، مقدمه است براى لقاءالله و اينكه امر شده است به حضرت ابراهيم كه فرياد بزن تا بيايند پيش تو، براى اينكه راه راهى است كه از طريق ولى الله بايد طى بشود، از طريق اولياءالله بايد طى بشود و حضرت ابراهيم سلام الله عليه ولى وقت بود و ولى است براى همه نسلها و رسول اكرم ولى اعظم است و ولى است براى همه عالم، و از راه اينها بايد رسيد به آنجا كه بايد رسيد. ابراهيم عليه السلام بعد از اينكه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض كرد: و جهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض او و جهت وجهى را مىگويد و براى رسول اكرم ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى است و بين اين دو تا فرق است با اينكه هر دو در غايت كمال است. و از بركاتى كه ما داريم، براى ما هست، بركات ادعيهاى است كه از ائمه اطهار وارد شده است. ادعيه ائمه اطهار همانطورى كه خود قرآن شريف هم آنطور است كه يك سفرهاى است كه پهن شده است براى اينكه همه قشرها از آن استفاده كنند. قرآن را چنانچه ملاحظه فرماييد در آن اكثراً آيات شريفهاى است كه اكثر مردم از آن استفاده مىكنند و در قرآن شريف آياتى است كه فقهاى عظام از آن استفاده مىكنند، آياتى است كه فلاسفه از آن استفاده مىكنند، آياتى است كه عرفا از آن استفاده كنند، آياتى است كه خاصه اوليا از آن استفاده مىكنند و آياتى است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به او رسيده است و به وسيله او به كسانى كه لايق هستند رسيده است. قرآن، آياتى كه در اين زمينه است كه اهل معرفت از آن استفاده مىكنند زياد است، مثل الله نورالسموات والارض، هوالاول والاخر والظاهر والباطن هو معكم اينما كنتم و امثال اينها كه در لفظ و در بيان ممكن
صحيفه نور ج 18 صفحه 105
است كه انسان براى آنها بياناتى بكند، ولى به حسب واقع و حظ واقعى مشكل است كه كسى غير از آنچه خوطب به، به اينطور مسائل برسد. هوالظاهر، هوالباطن خوب، وقتى دست ماها دادند گفتيم به اينكه هوالمظهر لكن مسأله اين نيست. الله نورالسموات و الارض وقتى دست بشر عادى رسيده منور السموات و الارض معنا كردند، لكن مساله اين نيست. در روايات هم همين طور است. ادعيهاى كه از ائمه اطهار وارد شده است اين هم يك سفرهاى است پهن شده است براى اينكه همه از آن استفاده كنند، هر كس به مقدار فهمش و اكثراً چيزهايى است كه عامه مردم از آن استفاده مىكنند و فقراتى در ادعيه هست كه فلاسفه از آن استفاده مىكنند، فقراتى هست كه عرفا از آن استفاده كنند، فقراتى هست كه خاصه اولياء بايد از آن استفاده كنند. همين در دعاى عرفهاى كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه در روز عيد خوانده، در روز عرفه خوانده اند، اين دعا اكثراً چيزهايى است كه اكثر بينندگان از آن استفاده مىكنند لكن در بين آن يك چيزهاى ديگرى هست كه استفاده از او مشكل است حتى براى عرفاى بزرگ ايكون لغيرك الظهور حتى اينكه ماليس لك اين تعبير غير از اين است كه هوالمظهر ايكون لغيرك الظهور ماليس لك يعنى ظهور همه از توست، ظهور توست متى غبت حتى تحتاج الى دليل چه وقت غائب بودى؟ هيچ وقت غائب نبودى، از تو بايد استدلال به ديگران بشود، نه از ديگران استدلال به تو و هكذا. اين از نعمتهاى بزرگى است كه براى بندگان خدا آمده است و هركس به اندازه خودش از او استفاده مىكند و بسيارى هم هستند كه گمان مىكنند استفاده كردند لكن واقع مطلب بسيار مشكل است، يعنى بعضى از امور است كه تصديقش آسان است لكن تصورش مشكل بعضى از مسائل هست كه تصور، انسان نمىتواند بكند، لكن تصديقش مىكند و مسائل كه مال اهل معرفت است از اينجور مسائل هستند، تصديق مىشود كرد به اينكه هوالظاهر لكن تصور هوالظاهر يك تصورى است كه بسيار مشكل است مگر براى آنهايى كه خاصه اوليا هستند و عيد شريف قربان و اينكه همه را خواستند، فى الناس، فرياد بزن بين ناس كه بيايند و بيايند به سوى تواى ابراهيم، و به سوى رسول خدا در وقتى كه رسول خدا هست و به سوى ولى در وقتى كه ولى هست به سوى او بيايند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است نه اينكه به سوى او بيايند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عين به سوى خدا رفتن است. از اين جهت دعوت به اين است كه به سوى خدا بروند، لكن راه اين است، طريق اين است. و ابراهيم سلام الله عليه، عيد براى او براى ذبيح الله است كه ثمره وجود خودش را حاضر شد كه فدا كند و براى رسول الله هم، براى ذبيح الله در اين امت است كه ذبيح الله هم، فديه هم تفسير شده است به بعضى از روايات به حضرت سيدالشهدا. ابراهيم تا آن حدى كه حد فداكارى هست رفت، منتها خداى تبارك و تعالى براى او فديه فرستاد و پيغمبر اكرم هم تا آن حدى كه هست و و اصل هم آن امر شد براى اينكه ذبح واقع شد. و نمونههايى از اين مسائل در بين بشر هست، لكن با تفاوت بسيار زياد كه آن تفاوتها مربوط به مراتب معرفت است.
صحيفه نور ج 18 صفحه 106
جوانهايى هستند كه واقعاً فداكارى مىكنند و در مقابل اينطور فداكارى براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مىشود
الان شما در اين عصر كه ملاحظه مىكنيد جوانهايى هستند كه واقعاً فداكارى كنند، واقعاً رو به شهادت مىروند. كسانى هستند كه واقعاً جوانهايشان را به شهادت مىفرستند و خوشحال هم هستند. اين همان سنخ هست لكن تفاوت اين است كه آنجا معرفت يك معرفت عالى مقام است و اينجا به آن مرتبه نرسيده است، اينجا نمونهاى از اوست. فداكارىهاى جوانهاى عزيز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است كه آنها كردند. اينها ذبح مىشوند به همانطورى كه اسماعيل ذبح شد و به همانطورى كه فديه اسماعيل به حسب روايات ذبح شد. و ما بايد بگوييم كه عاجزيم از اينكه همين فداكارى كه اينها دارند هم، ما عاجزيم كه تصور كنيم، و بحمدالله اين فداكارها براى اسلام آنچنان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند، آنطور براى كشور خودشان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند. و ما آرزو داريم كه اين سرافرازى براى همه ملتها حاصل بشود و انقلاب به همين معنا براى همه ملتها حاصل بشود، براى همه مستضعفين حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل اينطور فداكارى و اينطور تزكيه براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مىشود. جنايات عظيمى كه از دولتهاى بزرگ بر همه بشر واقع مىشود و امروز دنيا گرفتار اين دو قطب است و بشر گرفتار اين دو قطب است كه خداى تبارك و تعالى انشاءالله نجات بدهد بشر را از اين دو قطب فاسد. هر جا بتوانند خودشان دخالت مىكنند و هر جا هم كه به حسب ظاهر عذرى باشد ديگران را وادار مىكنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه كنيد كه در طول اين مدت با اين ملت چه كرده است و با اسلام چه كرده است و با ملت عراق چه كرده است و از آن طرف مشاهده مىكنيد كه او صلح دوست خودش را حساب مىكند و رسانههاى گروهى هم هر جا هستند او را به همين عنوان معرفى مىكنند. من گاهى ياد آن شاعر مىافتم كه قصهاى دارد، قصه صدام، به ياد آن شاعر انسان را مىاندازد. نقل شده است كه كسى به يك شاعرى گفت كه اشعر شعراى عرب كى است؟ گفت بيا برويم من نشانت بدهم. رفت همراهش در يك خانهاى، ديد كه يك پيرمرد بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را به دهنش گرفته است و مىمكد. آن شخص شاعر گفت كه اين شخص كه مىبينى پدر من است. و اينكه پستان را در دهن گرفته است براى اينكه اينقدر بخيل است كه نمىخواهد يك قطره شير به كاسه ماليده بشود. اشعر شعراى عرب اين است كه در سالهاى طولانى افتخار به عرب كرده براى اين پدر.
من عقيدهام اين است كه يعنى عقيده نه ... يا خوب است اينطور باشد كه به صدام بگويند كه اخطب خطباى عرب كى است در عصر، او بگويد كه بياييد من نشان بدهم، بياورد در خرمشهر و هويزه و سوسنگرد و اينجاها ببيند كه، نشان بدهد كه ببينيد اينها همه آثار شكستى است كه ما خوردهايم از ايران. اخطب خطباى عرب اين است كه با اينهمه شكستها در هر شكستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتشاش را بزند. صدام بيش از اين هم مىتواند بگويد، او بگويد اخطب خطباى عرب آن است كه اين خرابىها را كه مىبينيد به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به
صحيفه نور ج 18 صفحه 107
سر مردم موشك ريخته مىشود و هر روز هم من دارم از همه دولتها كمك براى اين خرابىها مىگيرم. اخطب خطباى عرب اين است كه آن خودش را معرفى كرده است به اينكه صلح طلب است. وضع اينطورى شده است كه كسى كه دارد هر روز از اين ور و آن ور سلاح تهيه مىكند براى اينكه بريزد به جاهايى كه ربطى به ارتش ندارد. او دستش به آنها كه نمىرسد وقتى آنجا شكست مىخورد، مىگيرد از اين سلاحهاى دور زن و مىزند به شهرهاى عرب نشين و كردنشين و فقرا و آنوقت اين دنيا را معرفى مىكنند به اينكه اين صلح طلب است و خودش هم داد صلح طلبى مىزند اخيراً هم كه از طرف يكى از رئيس جمهورها، رئيس جمهور گينه يك تقاضاى صلح شده بود، ايشان يك كاغذ مفصلى به او نوشته بود كه ما همه جور براى صلح حاضريم. ايشان از اول هم همين طور مىگفت ما براى صلح حاضريم، ولى صلح چى؟ صلح بين كى و كى؟ در عين حالى كه مىكوبد، صلح طلب است. در عين حالى كه فرار مى كند، شجاع است. اصلاً الفاظ در عصر ماهويت خودشان را از دست داده اند، كانه برگشته است، يك تحولى پيدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اينها. فرانسه هم خودش را يك كشور متمدن و آزاديخواه و نمىدانم اين چيزها معرفى مىكند، مردم شايد باشند، لكن او هم اسلحه مىفرستد، طيارههاى زننده مىفرستد، كوبنده مىفرستد براى اينكه نگذارند ايران غلبه پيدا كند. من عقيدهام اين است كه اگر در فرانسه پيش اين بزرگان فرانسه كه دارند به اصطلاح دارند اينها را فرستند، اگر عقل پيدا بشود، آن را بفرستند براى صدام، براى اينكه او با بىعقلىاش رسيده خودش را به اينجا رسانده، اگر چنانچه آن عقل داشت كه از اول گول آمريكا را نمىخورد كه بگويد تو برو چند روز ديگر تمام مىشود قضيه، كه آن آمد ديد كه نشد و تا حالا هم نشده است و همين دو سه روز هم كه ديديد كه ريختند و جوانهاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مىروند. خوب، ببين همه تجربه، مگر آن مقدار از ميراژهايى كه فرستاد، شصت تا مثل اينكه مىگويند فرستاد، كارى از آن آمد؟ اين سلاحها بايد دست كسى باشد كه آدم داشته باشد، كسى كه ندارد كسى را كه بتواند اين سلاحها را به كار ببندد، كسى كه چند تا از اين پاسدارهاى عزيز وقتى كه به يك فوجى از اينها حمله مىكند فرار مىكنند، آنها نمىتوانند اين كارها را انجام بدهند. بله، اينها در شهر خودشان نشستهاند و در مرز خودشان نشستهاند و با آن توپهاى دور برد مىزنند به آبادان هر روز يا مىزنند به جاهاى ديگر. اين وضع دنياست كه ما در آن گرفتار هستيم كه همه با اين كمك مىكنند در عين حالى كه مىبينند كه از اين كارى بر نمىآيد. مگر اين چيزهايى كه روسيه به صدام داده كمتر از اينهايى است كه فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست كارى بكند، البته خرابكارى كرد، اما پيشروى نكرد، شكست خورد در همه جا. و اين شكست براى اين است كه آن چيزى كه پيش پاسدارهاى ما هست پيش آنها نيست. ايشان بنا دارد كه تقليد كند در اين امور، تا گفته مىشود كه مردم ايران هديه آورند، آن هم درست مىكند يك طايفهاى را كه بياييد هديه بياوريد. در خود آنجا هم آنهائى كه هست حتى در راديوهاى خارجى و در نوشتههايى كه آوردهاند، مىگويند كه مأمورين او خانه به خانه روند و مىگويند قبض و رسيد بده، اگر كسى قبض و رسيد نداشته باشد، رسيد طلا، رسيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 108
جواهر اگر نداشته باشد او را مىبرند و به عنوان مجرم. آن شنيده كه اينجا طلا مىدهند آن هم مىخواهد صورتش را درست كند، شبيهاش را درست كند، يك صفى از خودشان درست مىكنند كه بياييد بدهيد، لكن مأمورين مىروند از مردم به زور مىگيرند. اين شنيده است كه بچههاى، خردسالهاى ما دعوا مىكنند كه ما مىخواهيم برويم به جنگ، ما مىخواهيم چه، آن هم در يك وقتى گفت يك بچهاى به من گفت كه من مىخواهم به جنگ بروم، فرق است ما بين اينها. در هر صورت ما گرفتار هستيم امروز به يك همچو وضعى در دنيا و اسف بار وضع دنياست.
اينهايى كه پيش مىبرند براى اين است كه دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند
اينهايى كه پيش مىبرند براى اينكه اينها دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند، اينها لبيك گفتند به حضرت ابراهيم سلام الله عليه. آنها كه مىخواهند پيش ببرند چى مىگويند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب نمىشود يك كسى كه به عفلق چيز مىكند، لبيك مىگويد يا به كسى كه به ابراهيم خليل الله لبيك مىگويد، اينها يك جور باشند. اين است كه آنها فرارى هستند و اينها اگر چنانچه يك وقت اقتضا بكند تا هر جايى كه صلاح باشد خواهند رفت.
خوب امروز شما ملاحظه مىكنيد كه لبنان آن گرفتارى را دارد، آنقدر در آن الان دارد جنايت واقع مىشود، ديروز توسط صهيونيستها مستقيما و حالا توسط جميل، امين جميل، يعنى آمريكاست كه اين كارها را دارد انجام مىدهد. آمريكا نمىخواهد كه منطقه آرام باشد و بخواهند فكر بكنند كه بايد چه بكنند، آمريكا هر جا بتواند خودش دخالت مىكند، هر جا نتواند اياديش را مىفرستد كه لااقل نفاق بيندازند بين مردم. اين منافقينى كه مىخواستند در ايران آنطور وقايع را ايجاد كنند و جنايات را ايجاد كنند و كردند و فرار كردند و حالا هم باز تتمهشان هست، اينها همان راه را دارند مىروند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشكال مىشد كه شايد نه، خودشان چى باشند، خوب، حالا معلوم شد كه نه، اينطورند. اينهايى كه خلقى هستند با صدام دست دوستى مىدهند، در صورتى كه هر روز دارد اين خلق اسلامى راكوبد. اينها ديگر برايشان آبرويى باقى نمانده است لكن خارج نشستهاند و فحش مىدهند، خوب، اين يكى برايشان مانده كه فحاشى كنند. در هر صورت ما بايد خودمان لبيك به حضرت ابراهيم بگوييم و لبيك به رسول الله بگوييم و با اين لبيك فداكارى بكنيم و حفظ كنيم عزت خودمان را، عزت اسلام را.
بايد جوانهاى ما، پيرهاى ما، زنهاى ما، مردهاى ما، بچههاى ما، همه در راه اسلام براى عزت اسلام و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم فداكارى كنند. يكى از فداكارىها اين است كه با هم اختلاف نكنند. اگر يك اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح كنند و بحمدالله الان در بين ارتش ما و سپاهيان و همه اينها وحدت هست و با اين وحدت دارند جلو مىروند و تا اين وحدت هست انشاءالله پيروزى دنبال هم است. و ما بايد هميشه توجه به اين داشته باشيم كه آنچه هست از خداست على غيرك من الظهور ماليس لك هر چى هست از اوست. اگر ما توانستيم اين مطلب را
صحيفه نور ج 18 صفحه 109
به قلب خودمان وارد كنيم كه هر چه هست از اوست، ديگر نه از شكست مىترسيم، نه از چيز ديگر. همه از اوست و اگر اين معنا در قلب ما حاصل باشد شكست هم نيست در كار. براى خدا قيام كنيد انما اعظكم بواحده ان تقوموالله، يك از تمام موعظهها خداى تبارك و تعالى انتخاب كرده اين يك موعظه را قل انما اعظكم بواحده يعنى همين يكى را من موعظه مىكنم چون همه چيز تو اينجاست انما اعظكم بواحده ان تقوموالله همه چيز در قيام لله است. قيام لله معرفت الله مىآورد. قيام لله فدايى براى الله مىآورد. قيام لله فداكارى براى اسلام مىآورد. همه چيز در اين قيام لله است و لهذا تنها موعظهاى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظهها همين موعظه است كه ان تقوموالله مثنى و فرادى اجتماعى و انفرادى قيام لله بكنيد. انفرادى براى وصول به معرفت الله، اجتماعى براى وصول به مقاصد الله. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به ما و شما و به همه ملت توفيق عنايت كند كه اين راه را برويم و براى خدا كارها را انجام بدهيم.
مبارك آن روزى است كه دست خيانتكارها و جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود
و خداى تبارك و تعالى اين ملتها را توجه بدهد به اين مسائل، و اين دولتهايى كه در كشورهاى اسلامى هستند از خواب بيدار كند. اينها گمان مىكنند كه اسرائيل پشت و پناه آنها هست كه كمك به او مىكنند. اسرائيلى كه بنايش بر اين است كه كشورهاى عربى را بگيرد، اين را خيال مىكنند كه اين پشت و پناه او هست يا آمريكا پشت و پناه است، آمريكا از شما نفت مىخواهد و آمريكا از شما نفع مىخواهد و مىخواهد شما بازار باشيد براى او. و همين طور شوروى، اينها فرق نمىكند، اينها مىخواهند كه از شما استفاده بكنند، از مخازنى كه خدا به شما داده آنها استفادهاش را بكنند، شما حمال باشيد براى آنها. والا در آنجايى كه شما گرفتار بشويد هيچ يك از اينها به داد شما نخواهند رسيد، آنها آنوقت مىگويند ما اينها را نمىشناسيم. بناى اين اشخاصى كه توجهشان به خودشان و به دنياى خودشان است اين است كه مادامى كه به نفع آنها چيزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم كاسه هستند، آن روزى كه ببينند اين به نفع نيست ولو دوستشان باشد كنارش مىگذارند. اين قصه چرچيل را شنيديد شايد، خوب، چرچيل در جنگ عمومى رئيس انگلستان بود، شوروى هم همراه اينها بودند در جنگ با آلمان، شوروى هم همراه اينها بود، آمريكا هم همراه اينها بود. به مجرد اينكه هيتلر را شكست دادند، چرچيل گفت كه الان وقتى است كه ما به شوروى بزنيم. شوروى كه با آنها دوستى داشت و با آنها مىخواست كه وارد بشود يعنى جنگ آلمان را او برد، گفت الان وقتش است، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد اين را، آنوقت معلوم شد اين مجلس انگلستان اجازه نداد اين مطلب را وضع اينها اينطور است، همان دوستى را كه دارند، آن روزى كه ببينند يك دوست ديگرى بهتر از اين است و اين برايشان ديگر خوب نيست، اين را پرتش مىكنند دور يا اين را مىزنندش به زمين، وضع اينها اينطورى است. كسى كه به خدا اعتقاد ندارد، كسى كه به معاد اعتقاد ندارد، كسى كه نمىشناسد
صحيفه نور ج 18 صفحه 110
آن ارزشهاى انسانى را، اينها نمىشود بهش اعتماد كرد كه ما با آمريكا باشيم و يا اينكه آمريكا با ما در وقت خودش چه بكند. آمريكا از شما نفت مىخواهد، آمريكا از حكومت حجاز، نفت حجاز را مىخواهد براى او نفعى به شما نمىرساند او از شما مىگيرد ومىدوشد - براى - شما را. براى چه براى او خودتان را به زحمت مىاندازيد و ما را هم به زحمت مىاندازيد؟
انشاءالله خداوند همه را بيدار كند و هشيار كند و اين عيد سعيد را مبارك كند. و مبارك آن روزى است كه دست قدرتها، دست خيانتكارها، دست جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود و انشاءالله اميدوارم نزديك باشد يك همچو وقتى.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 111
تاريخ: 28/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با مسؤول ستاد تبليغات جنگ و اعضاى كميته برگزارى مراسم سومين سالگرد جنگ تحميلى
گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
البته كار، كار بسيار ثمربخشى است، درعين حال كه گمان ندارم با آمارهاى بشرى جناياتى كه بر ايران وارد شده است را بشود آمارگيرى كرد. شما مقدار كمى را منعكس مىكنيد اما بعد معنوى قضيه را نمىشود آمارگيرى كرد. آن تپش قلبها و آن دلهاى سوخته ولى با شجاعت، مصيبت را تحمل كرده است و آن چشمهايى كه گريسته، اينها را چگونه مىخواهيد آمارگيرى نماييد؟ بالاخره جنايات ابرقدرتهاست. اگر با پيروزى اسلام جنگ تمام شد تمامى اين مصيبتها با پيروزى ترميم مىشود و اگر نشد باز هم هفته جنگ داريم كه خداوند نياورد كه مدت يك سال ديگر جنگ طول بكشد و ما باز هم هفته جنگ داشته باشيم. ما گرفتار چنگال گرگهايى هستيم كه با تمام وجود در فكر نگه داشتن صدام هستند و به او كمك مىكنند، ولى چنين آدمى كه اينقدر به كشور خودش و ايران و اسلام خيانت كرده است را نمىشود نگه داشت. امروز صدام اظهار اسلام و نماز خواندن (كه آن را هم غلط مىخواند) مىكند، حتى اين اظهار هم از بركات جنگ است والا اينها ضد اسلامند و حزب بعث اساسش بر نفى اسلام مىباشد. اينها از اسلام برى هستند و اسلام هم از آنها برى. در عراق تعدادى از علما را گرفتهاند كه من بعضى از آنها را مىشناسم مثل آقاى حاج سيد يوسف حكيم و عدهاى را كشتهاند. اينها را به آن صورتى كه هست نمىشود نوشت و يا به نمايش گذاشت، ولى آنچه را كه مىشود ارائه داد بايد سعى كرد و انجام داد و عمده ارائه آن به دنياست.
امروز آمريكا و شوروى و فرانسه و ساير قدرتها از اسلام احساس خطر كردند و به همين جهت به سود صدام تبليغاتى را راه انداختهاند آنها اينطور در ذهنشان آمده است (كه درست هم هست) كه اگر جمهورى اسلامى پا بگيرد و باقى بماند، جاى پائى از آنها باقى نخواهد ماند و مىترسند كه از همه منطقه دستشان كوتاه شود. جنگ در عين حال كه ناگوار بود و شهرهاى ما را خراب كرد، ولى بركاتى داشت كه اسلام به دنيا معرفى شد و اينكه چه اشخاصى و قدرتهايى در مقابل اسلام ايستادند و چه كسانى از اسلام مىترسند و چه قدرتهايى عليه اسلام قيام كردند، همه اينها در جنگ معلوم شد. ابرقدرتها نه شخص صدام را خواهند نگه دارند و نه ما را مىخواهند بكوبند، بلكه آنها از اسلام
صحيفه نور ج 18 صفحه 112
مىترسند و اسلام را مىخواهند بكوبند، از اين جهت با ما مخالفند و از او طرفدارىكنند. آنها مىدانند كه مردم كشورهاى اسلامى در مقابلشان مىايستند و همچنين است مردم كشورهاى غيراسلامى كه متوجه ما هستند، مثل سياهپوستان.
ما بايد آنچه كه در ايران مىگذرد را منعكس و منتشر كنيم تا جنايات معلوم شود
پس ما بايد آنچه كه در ايران مىگذرد منعكس و منتشر كنيم تا اولاً جنايات معلوم شود و ثانيا كسانى كه اين جنايات را مرتكب شدهاند و از آن مهمتر كسانى كه به اين افراد قدرت دادهاند و آنها را تقويت كردهاند تا ما را بكوبند و به آنها ابزار جنگى مثل تانك و طياره و موشك دادهاند و الان هم مىدهند بايد به دنيا معرفى نمود و اعلام كرد و فهماند كه اگر بخواهيد به صدام پيش از اين كمك كنيد، دستتان را از نفت كوتاه مىكنيم و اگر به صدام كمكهايى كنيد كه منابع اقتصادى ما را بزند، رنگ نفت را نخواهيد ديد، اميدوارم كه اينطور نشود. و عمده، جنايات اين ابرقدرتهاست و همچنين فرانسه، ولى آن كه از همه به ما بيشتر صدمه زده است امريكاست.
اميدوارم ملت ايران به همان اندازه كه تا به حال خوب آمده است، از اين پس هم بيايد. اميدوارم ملت ايران با هم باشند و عزت خودشان را حفظ كنند. ما قبلاً وابستگى ذلت بارى داشتيم كه محمدرضا قبول كرده بود و ما در مقابل امريكا يك عبد ذليل بوديم، ولى ايران اين ذلت را شست و عزت پيدا كرد. شكم و نان و آب ميزان نيست، عمده شرافت انسانى است، و شرافت به اين نيست كه انسان دستش را روى سينه بگذارد تا چند شاهى به او بدهند. بلكه شرافت انسانى به اين است كه در مقابل زور بايستد. و جوانان ما ايستادند و در مقابل آنها حصر اقتصادى كردند كه همين حصر اقتصادى جوانان ما را بيدار كرد و فهميدند كه خودشان بايد كار كنند و زحمت بكشند تا احتياجى به خارج نداشته باشند. خداوند به شما توفيق دهد تا در كارهاى فرهنگى و تبليغى موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 113
تاريخ: 29/6/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق
توجه كنيد در سرتان هواى غلبه و حكومت نباشد بلكه تشكيل حكومت اسلامى و اجراى احكام خدا باشد
بسم الله الرحمن الرحيم
از اينكه تشريف آورديد تا از نزديك صحبت كنيم از شما تشكر مىكنم. آنچه كه خود شما مىدانيد ولى باز هم بايد تذكر داد، اين است كه مجلس اعلا كه از مجاهدين عراقى تشكيل شده است بايد سعى كند كه تمام كارها را براى خدا انجام دهد و جهات اسلامى و دينى را كاملا ملاحظه نمايد. شما بايد سعى كنيد تا تمام توجهتان به خداى متعال باشد. باطن ذات انسان محفوف است به چيزهايى كه تمام هدايتها و انحرافات از آن سرچشمه گيرد. بايد توجه داشته باشيد كه در سر سرهم هواهاى نفسانى بر شما غلبه نكند، يعنى در سرتان هواى اينكه ما غلبه كنيم و حكومت كنيم نباشد بلكه در نظرتان اين باشد كه حكومت اسلامى تشكيل دهيم و احكام خدا را جارى سازيم. حضرت امير عليه السلام در راس زهاد، حكومت مىكرد، ولى حكومت براى خودش نبود بلكه هرچه كوشش مى كرد براى اسلام بود. شما مجاهده كنيد تا هر چه در دل داريد زدوده شود كه اگر براى خدا خالص شديد در پيروزيتان موثر است. بايد اتكائتان فقط به خدا باشد و اين نمىشود مگر اينكه از نفسانيات بكاهيد منشاء اختلافات از هواى نفس است. هر كجا اختلاف بين خودتان ديديد، مطمئن باشيد كه از هواى نفس سرچشمه گرفته است. البته اختلاف بين انبيا و افراد مقابل آنها و اسلام و كفر هميشه بوده است ولى آن اختلاف از عبوديت سرچشمه مىگيرد. شما اختلافاتى را كه از نفسانيت سرچشمه مىگيرد بايد از بين ببريد و مطمئن باشيد كه اگر كارهايتان از الوهيت سرچشمه نگيرد و از وحدت اسلامى بيرون برويد، مخذول مىشويد.
تلاش نمائيد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد
اميدوارم موفق باشيد تا براى آزادى و استقلال عراق كوشش كنيد و تلاش نماييد كه عراق از سلطه جباران آزاد گردد. بايد همانگونه كه حضرت موسى در مقابل فرعون قيام كرد و نظرش اين بود
صحيفه نور ج 18 صفحه 114
كه حق را مستقر كند و به هيچ وجه در نظرش نبود تا خودش حكومت كند، شما هم در قلبتان اين معنا باشد كه مجلس را الهى كنيد، زيرا اگر اختلاف در مجلستان پيدا شود، همه از بين مىرويد و اگر با هم بوديد همه پيروز مىشويد. چون شما براى خدا مىخواهيد اين ظلم را ريشه كن كنيد، انشاءالله موفق مىشويد و اين توفيق زمانى حاصل مىشود كه بين خود آقايان نگرانى نباشد. و سر اينكه ايران پيروز شد براى اين بود كه بين تمام افراد اتحاد بود و هيچ اين حرفها نبود كه هر كس طرف خودش بكشد. شما با هم متحد باشيد كه بحمدالله هستيد و وقتى در حلقه اول اتحاد بود، در حلقههاى بعد اختلاف پيدا نمىشود. شما سعى كنيد كه در سر قلبتان چيزى مخالف الوهيت نباشد و اگر ديديد هست سركوبش كنيد. كراراً عرض كردم كه اگر انبيا در يك مكان جمع شوند با هم اختلاف پيدا نمىكنند، زيرا مقصد و هدف و مقصود يكى و الهى است. اگر در مجلس شما توحيد واقعى به معناى واقعى آن تحقق پيدا كند، قهرا افرادى كه متصل به شما مىشوند اختلاف پيدا نخواهند كرد و وحدت واقعى، يعنى قلب همه شما براى يك چيز تپيد كه آن اسلام است. اگر اينطور شد خداوند شما را تأييد مىكند.
مردم ايران مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند
ما بايد همه چيز خودمان را از او بدانيم. شما نه افراد زياد داريد و نه سلاح و ساز و برگ جنگى زياد، ولى طرف مقابل شما از همه دنيا به او كمك مىشود. وقتى اينطور شد، آن كسى كه هيچ ندارد بايد با جهات معنوى مقابله كند، با جهات صورى كهنمىشود. شما خوب مىدانيد كه شاه سابق مجهز بود به جهاز بسيار و امريكا بود كه ايران را پر از سلاح و مهمات كرد براى اينكه خواست ايران پايگاه آنها باشد و شاه همه چيز داشت، پشتيبانى تمام ابرقدرتها، لشكر منظم تا دندان مسلح، ولى مردم ايران هيچ نداشتند. از مدرسه فيضيه شروع شد و وقتى مردم ديدند كه اختلافى نيست، مجتمع شدند و با نيروى ايمان پيروز گرديدند. مردم ايران كه سلاح نداشتند، آنها با مشت گره كرده و فرياد بر دشمن پيروز شدند. اينقدر فرياد كشيدند كه دشمن تا بن دندان مسلح را شكست دادند. بعد هم خود مردم، كميتهها و سپاه را تشكيل دادند. امروز ايران وضعى الهى دارد. وقتى جوانان ما در جبههها آن فداكارىها را مىكنند، يا آيند و با من صحبت مىكنند، از روح بزرگ و صافى آنها حسرت مىخورم. اين وضع هر كجا پيدا شود پيروزى را به دنبال دارد. اين مطلب هر كجا باشد، عنايات خدا را به دنبال دارد، پس از عنايت خدا، پيروزى حتمى است. خداوند ما را اصلاح كند تا بتوانيم خدمت كنيم.
امروز در مقابل شما چه درندگانى واقع شدهاند، وقتى انسان مىبيند كه شهيد آقاى صدر آن عالم فاضل را و همچنين همشيره ايشان ر با چه وضعى شهيد كردند و بعد هم با بيت مرحوم آقاى حكيم كه آنقدر خدمت كردند و با آقاى آقا يوسف حكيم كه وقتى انسان ايشان را مىديد، به ياد قيامت افتاد آنگونه رفتار نمودند و 90 نفر از بيت مرحوم حكيم را گرفتند، شديدا متاثر شده و مىفهمد كه اينها چه سبعهائى هستند. من مىدانم كه مردم عراق از اين جهت متزجر هستند. آخر كدام انسانى است
صحيفه نور ج 18 صفحه 115
كه اين فشارها را ببيند و متأثر نشود. اميدوارم كارها به زودى درست شود. قدرتها گمان كردند مىتوانند كه آنها را نگه دارند. در رژيم سابق هم چه امريكا و چه شوروى، چه فرانسه و ساير قدرتها مىخواستند شاه را نگاه دارند و عدهاى هم از ايران آمدند در فرانسه كه بگذاريد شاه باشد و سلطنت كند نه حكومت، ولى نشد. او رفت، حالا هم تمام قدرتمى خواهند صدام را نگه دارند، ولى نمىشود. شما سعى كنيد ملت عراق را بيدارتر كنيد و اميدوارم كه ملت عراق توجه كند و وضع ايران را در نظر بگيرد. انشاءالله خداوند به شما توفيق بدهد كه مجاهد فى سبيل الله باشيد و انشاءالله برگرديد به عراق و ما هم به شما در حرم حضرت سيدالشهداء عليه السلام ملحق مىشويم.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 116
تاريخ: 30/6/62
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، وزير نفت و گروهى از كارگران و متخصصين وزارت نفت جمهورى اسلامى
ايران دستش را پيش امريكا تا ابد دراز نمىكند ولو اينكه فانى بشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بسيار خوشحالم هستم از اينكه اين برادرهاى عزيز را امروز مىبينم و براى ما سرافرازى ايجاد كردند و مسأله بعد معنويش اهميتش بسيار بيشتر از بعد ماديش است. بعد ماديش، خوب يك مقدارى نفت رفته و الحمدلله جلوگيرى كردند. اما بعد معنوى همان است كه شما اشاره كرديد كه اينها ماها را هميشه با اين مسائل مىترسانند. دست به آن نزنيد كه نخواهد شد، غير از امريكا كارى نمىتواند بكند، غير از فرانسه و نمىدانم چى نمىتوانند بكنند. در صورتى كه ثابت كردند جوانهاى ما و كارمندهاى ما و همه اشخاصى كه در اين امور مربوط هستند، به اينكه: نه، آن كارهائى كه آنها ممتنع مىدانند، اينجا ممكن است و ما بايد اين را راهى باز كنيم براى كارهاى بزرگتر. نترسيم از مطلب كه ما نمىتوانيم بكنيم. نخير مىتوانيم بكنيم.
خوب، يك همچو مطلبى كه من ديشب فيلمش را آوردند ديدم، البته من درست نمىتوانم بفهمم مسائل را، اما سختى و مشكلىاش را فهميدم كه اين كار با چه سختى انجام گرفته، با چه مشكلى انجام گرفته است و همانطورى كه گفته شده است، اين را آنطور نمايش داده بودند كه غير از امريكا و امثال او از آنها نمىآيد اين كار را بكنند و با اين مىخواستند كه ما را به يك نحوى گرايش بدهند به آن طرف و اين بايد به دولتهاى كشورهاى اسلامى و خصوصاً به اين خليجىها تذكر داده بشود كه شما خودتان برخيزيد از جا. اينقدر خودتان را اسير اين قدرتهاى بزرگ نكنيد. شما خودتان مىتوانيد كار بكنيد. شما خودتان شريان حيات امريكا و امثالش دست شماست و خودتان مىتوانيد كار را انجام بدهيد و معنا ندارد كه دولتهاى اسلامى همه كوشش كنند به اينكه ايران هم بايد مثل خود ما باشد و مربوط به امريكا باشد. اين كوششها بىفايده است و ايران دستش را پيش آمريكا انشاءالله تا ابد دراز نمىكند، ولو اينكه فانى بشود. آنها گمان مىكنند كه ما براى فرض كنيد كه يك نفت و يا براى چيزى تسليم امريكا مىشويم در صورتى كه نه، ما تا فناى خودمان تسليم ديگر نمىشويم. مىتوانند آنها اگر يك وقتى توانستند البته آنطور كه باز آنها خيال مىكنند كه مىتوانند هر كارى بكنند. باز مسأله آن نيست. اينها امتحانشان را در افغانستان دادهاند. آن شوروى قلدتر از امريكاست ولو اين شيطانتر
صحيفه نور ج 18 صفحه 117
است، اينها امتحانشان را آنجا دادند و ديدند چه. خود آمريكا هم در جاهاى ديگرى - عرض شود - در ويتنام و امثال اينها امتحانش را داد. اين در صورتى است كه فرقهاى زياد است ما بين آنجا و اينجا. آنجا دولتش همراه با آمريكا بوده. در افغانستان حزبش موافق با امريكا بوده، ارتشاش موافق بوده، همه چيزش موافق بوده. آن چريكهاى قدرتمند بودند كه مقابل ايستادند و تو دهنى به آنها زدند و الان هم دارند مىزنند. اينجا بحمدالله همه ملت با هم هستند، كارگرش، كارمندش، زارعش، دولتش، رئيس جمهورش - نمىدانم - مجلساش، همه، همه يكى هستند. ارتش اش، سپاه پاسدارهايش، بسيجاش، اينها همه يك موجود الان هستند، يك ارگان را تشكيل مىدهند با اسماء مختلف. ولهذا مىبينند و مىگويند كه اينهمه چيزهايى كه براى ما پيش آوردند، مشكلاتى كه براى ما پيش آوردند، خود همين آقايان حل كردند. و مشكلات بعدها هم به دست خود همين آقايان حل مىشود كه ما بتوانيم مشكلاتمان را با زحمت خودمان و حفظ شرافت خودمان، خودمان انجام بدهيم. چرا بايد ما دستمان را پيش ديگران دراز كنيم براى اين امور؟ بايد افكار خودمان را به راه بيندازيم، يعنى همه ايران اين كار را بكند. همه دانشگاهها، همه كارخانهها، همه افكارشان را به كار بيندازند. از آنها مىآيد، راه را خدا باز مىكند. ابتدا به نظر آدم مىآيد كه يك كارى نمىشود، وقتى كه وارد شد كم كم مىبيند نه، خدا راه را باز كرد و شد. خوب يك همچو كارى كه اين جوانهاى عزيز ما كردند، يك كار مهمى بود، كار كوچكى نبود، اين كار مهم را همت گماشتند و با همت كار را انجام دادند. كارهاى ديگر را هم مىتوانند انجام بدهند. و ما بايد مأيوس نباشيم. ما بايد خودمان را از ديگران، از غير خدا مأيوس كنيم و بگوييم آنها هيچ، و با اتكاء به خداى تبارك و تعالى و قدرت ملى خودمان، اسلامى خودمان كارهايمان را پيش ببريم و پيش مىرود اين كارها، منتها بعضىهايشان زود پيش مىرود، بعضىهايشان هم يك قدرى ديرتر پيش مىرود. بايد ما عزم مان را جزم كنيم به اينكه نه دستمان را پيش آمريكا دراز كنيم نه پيش شوروى و نه پيش ديگران و بايد خيلى آدم متأسف باشد اين از اين دولتهائى كه به اسم اسلام در اين اطراف هستند كه همه دارند كوشش مىكنند كه اسارت خودشان را تحكيم كنند. نه اينكه اينها نمىفهمند، بسيارشان مىفهمند مسأله را كه اگر اينها با دولت اسلامى، جمهورى اسلامى، مربوط بشوند، برايشان خوب است. اما يك وسوسه شيطانى در قلب آنها ايجاد كردهاند كه نمىشود اينها را، با آمريكا نمىشود چه شد. تا همين كه سابقاً مىگفتند براى ما كه با امريكا اصلاً نمىشود طرف شد، باشاه هم نمىشود طرف شد. خوب، طرف شدند ملت ما، ديدند كه مىشود با امريكا، با شوروى، همه را دستشان را قطع كرد و ديدند كه خبرى هم نشد و نخواهد هم شد.
وقتى بنا شد همه ملت در يك راه برود نمىشود از اين راه منحرفش كرد
و مسأله اينطور است كه يك ملتى اگر يك چيزى را خواست، نمىشود تحميلش كرد. مىشود تحميل به يك گروهى، يك حزبى، نمىدانم يك چيزهايى كرد، اما به يك ملت نمىشود يك چيزى را تحميل كرد. ملت وقتى بنا شد، همهشان را در يك راه روند، نمىشود ديگر اين را از اين راه
صحيفه نور ج 18 صفحه 118
منصرفش كرد. با قدرت نمىشود ملت را از آن طريقى كه دارد منصرف كرد. ممكن است كه يك وقت فرض كنيد يك قدرت هايى سركوب كنند يك ملتى را، لكن نمىشود تا آخر برود، در بين راه فلج مىشود. بحمدالله مملكت ما جورى است كه از اول هم نمىتوانند، نه اينكه بيايند و بين راه، انشاءالله از اول هم نمىتوانند. و ما به خدا متكى هستيم و خداوند انشاءالله همه جوانهاى ما را حفظ كند و دولت ما را، ملت ما را همه را حفظ كند. و بايد من واقعاً تشكر كنم از شما جوانهاى عزيز كه بعد معنويش بسيار زياد است براى اسلام و براى ايران، شما محقق كرديد و خداوند به شما اجر مجاهدين را انشاءالله عنايت كند. والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 119
تاريخ: 31/6/62
پيام امام خمينى به خانوادههاى شهدا، اسرار، مفقودين، جانبازان و مجروحين جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت در راه خداوند چيزى نيست كه بتوان آن را با سنجش بشرى و انگيزههاى مادى ارزيابى كرد. و شهيد در راه حق و هدف الهى را نتوان با ديدگاه امكانى به مقام والاى آن پىبرد. كه ارزش عظيم آن معيارى الهى و مقام والاى اين ديدى ربوبى لازم دارد و نه تنها دست ما خاك نشينان از آن و اين كوتاه است كه افلاكيان نيز از راه يافتن به كنه آن عاجزند، چه كه آنها از مختصات انسان كامل است و ملكوتيان با آن مقام اسرار آميز فاصلهها دارند. قلم اينجا رسيد و سر بشكست و ما بازماندگان و عقب افتادگان در آرزوى آن و اين بايد روز شمارى كنيم و حسرت شهادت و شهيد و شهيد پروران اينچنانى را كه با ايثار ثمره حيات خود عاشقانه به اين شهيدان شاهد افتخار مىكنند به گور بريم و از شجاعتهاى بىنظير شهيدان و دوستان اسير و مفقودشان و آسيب ديدگان و اشتياق زايد الوصف اينان براى بازگشت به ميدان شهادت احساس خجلت و حقارت كنيم. زنان و مردان و كودكان نمونهاى كه در زير بمبارانها و از بستر بيمارستانها سرود شهادت سر مىدهند و با دست و پاى قطع شده بازگشت به جبهههاى انسان ساز را آرزو مىكنند، فوق آنچه ما تصور مىكنيم و فلاسفه و عرفا به رشته تحرير در مىآورند و هنرمندان و نقاشان عرضه مىكنند، مىباشند. آنچه آنان با قدمهاى علمى و استدلالى و عرفانى يافتهاند اينان با قدم عينى به آن رسيدهاند و آنچه آنان در لابلاى كتابها و صحيفهها جستجو كردهاند اينان در ميدان خون و شهادت در راه حق يافتهاند. بارالها! ما را به خدمتگزارى در راه آنان و براى هدف بزرگشان توفيق ده و شهداى عزيزمان را در خوان ضيافت معنوى خود از جلوههاى خاص خويش ارزانى بخش و خاندان بزرگوار آنان را با صبر و اجر قرين فرما و آسيب ديدگان عزيز ما را شفا مرحمت نما و اسيران و مفقودان معظم را هر چه زودتر به آغوش ملت عظيم الشان برگردان و به پدران و مادران و همسران آنان شكيبائى و پايدارى عنايت فرما و از بركات حضور بقيه الله ارواحنا فداه همه آنان و ملت را نصيب وافر مرحمت فرما.
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 125
تاريخ: 3/7/62
بيانات امام خمينى در جمع ورزشكاران و وزنهبرداران بزرگسال شركت كننده در بازىهاى آسيايى
كشور شما امروز از قدرتمندترين كشورهاى جهان است، اين قدرت را حفظ كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
از زيارت همه آقايان خوشحال و به همه شما دعا مىكنم. انشاءالله ورزشكاران به همان صورتى كه ورزش جسمى دارند، ورزش روحى هم داشته باشند. و از قديم ورزشكاران ايران به ياد خدا و على عليه السلام بودهاند و اين از برجستگىهاى آنان بوده است. انشاءالله هر جا مىرويد قهرمان باشيد و موفق شويد انقلاب را در تمام معانى آن صادر كنيد. اميدوارم از حيث اخلاقى هم قهرمان باشيد كه بحمدالله اخلاق خوب در ورزشكاران بسيار پيدا مىشود. شما توجه داشته باشيد كه تمام تبليغاتى كه بر ضد ملت ايران مىشود براى اين است كه كشور را برگردانند به صورت اول، سعى كنيد كه تحت تاثير اين تبليغات قرار نگيريد. امروز كشور شما در دنيا مطرح است و اين به خاطر قدرت شماست. كشور شما امروز يكى از قدرتمندترين كشورهاى جهان است، بايد سعى كنيم اين قدرت را حفظ كنيم.
سپس حضرت امام با اشاره به يكى از ورزشكاران كه در جبهه حق عليه باطل دو پا و يك دست خود را در راه خدا از دست داده بود، فرمودند:
ما به داشتن چنين جوانانى افتخار مىكنيم. خداوند انشاءالله به ايشان در آخرت دو بال عنايت كند تا با آنها بتواند در بهشت پرواز نمايد.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 120
تاريخ: 31/6/62
پيام امام خمينى به مناسبت آغاز هفته جنگ تحميلى
بسم الله الرحمن الرحيم
سه سال از حمله وحشيانه و احمقانه سردار قادسيه گذشت. تجربه سه ساله و مطالعه اوضاع نظامى، سياسى، اقتصادى ايران كه به خيال پوچ عفلقيان و منافقان و حزب توده وابسته و دلباخته شوروى و ديگر گروهها و دستههاى نوكر ماب، در همان هفته اول و يا ماههاى اول، شكست ايران و سقوط جمهورى اسلامى و اسلام حتمى بود، كه اكنون بر جهانيان خلاف آن ثابت شده است، خوب است چشم كوردلان را باز كند و از كارهاى جنون آميزى كه تاكنون كردهاند و امروز جز حربه دروغ و گزاف چيزى برايشان بجاى نمانده است، توبه كنند و در پيشگاه خداى متعال اگر اعتقاد دارند عذر تقصير بخواهند و در پيشگاه ملت بزرگ ايران به جهالت و كوتاه انديشىشان اعتراف كنند. اكنون عليرغم دروغپردازىها و عربده كشيدنها آنچه براى صدام مانده است شكستهاى پى در پى و جنايتهاى وحشيانه نسبت به مردم مرزنشين بخصوص مناطق عرب نشين و كردنشين و همچنين ديگر شهرهاى ايران و به شهادت رساندن زنان و كودكان و مردان بيگناه مىباشد و آنچه براى دشمنان اسلام و انقلاب چه آنان كه در رأس كشورهاى كفر و دولت هاى الحادى هستند و چه آنهايى كه به اين دولتها پناه بردهاند مانده است شايعه سازىهاى واضح البطلانى است كه جز عدهاى بيخبر از اوضاع ايران و منطقه كسى باور نمىكند. بىترديد بايد براى صداميان و وابستگان آن در داخل كشور ثابت شده باشد كه كمكهاى همه جانبه ابرقدرتها و وابستگان به آنها و بوقهاى تبليغاتى شبانه روزى آنان تاكنون به حال آنان مفيد نبوده و پس از اين نيز به خواست خداوند تعالى مفيد نخواهد بود. و اگر چشم خود را باز كنند براى آنها واضح شده است كه قدرتهاى بزرگ يعنى امريكا و شوروى از بىعقلى آنان استفاده نموده و مىخواهند با دست آنان ولو به احتمال بسيار ضعيف، در منطقه يا در ايران به خيال واهى خود ناراحتى ايجاد كنند. تمام اين مسائل و رسوائىهايشان به خاطر آن است كه اسلام و نفوذ معنوى آن را در تودههاى ميليونى مردم نشناختهاند و چشم و گوش خود را از شناخت حقيقتها بستهاند. اينان آيا نديدهاند كه در ظرف مدت كوتاهى جوانان غيور ايران در سايه معنويت اسلام از پرتگاههايى كه قدرت نفتخوار و مفتخوار براى سقوط آنان ايجاد كرده بودند به صورتى معجزه آسا نجات يافته و به قله بلند ايمان و تعهد به اسلام صعود نمودهاند و با شجاعت و شهامت كم نظير بر كفر جهاى و عفلقيان تاخته و آنان را از كشور عزيز خود بيرون راندهاند و ملت اسلامى خود را از دست
صحيفه نور ج 18 صفحه 121
چپاولگران شرق و غرب نجات داده و تفالههاى وابسته و پيوسته آنان را به جاى خود نشاندهاند و به عمر ننگين آنان خاتمه دادهاند؟ و آيا تجربه چند ساله كافى نيست تا اين مدعيان قدرت و شناخت مسائل نظامى، سياسى و تشكيلاتى را به خود آرد و از خواب غفلت بيدار كند تا از و عدههاى پوچ ابرقدرتها بازى نخورند و خود را آلت اراده دست آنان قرار ندهند؟ مضحك آن است كه صدام در ملاقات با ارتشيان خود كه طعم تلخ شكستهاى خود را از جوانان شجاع ايران چشيدهاند و از زاغههاى مملو از اسلحه مدرن و مهمات بىپايان فرار نمودهاند گفته است ما امروز بيشتر از هر وقت ديگر مجهز به سلاح پيشرفته هستيم و جنگ را تا سالها ادامه مىدهيم. مطلب او نسبت به سلاحهاى پيشرفتهاى كه از قدرتها يا به در يوزگى و يا در برابر اموال مردم بىپناه عراق به دست آورده است مورد تصديق است لكن اين نويدى است براى رزمندگان ما كه بدون از دست دادن مخازن كشور و آبروى خود اين سلاحها را از چنگال ارتش فرارى عراق به دست آورده و عليه آنها به كار مىبرند و ما از اين شيوه خوشحاليم و اكنون نيز سربازان فداكار اسلام با سلاحها و خودروها و تانك دشمن بر او تازند. و اما ادامه جنگ همه مىدانند كه ابتكار آن در دست جوانان ماست و تا سقوط حزب بعث عفلقى عراق، دفاع از اسلام و از دو كشور اسلامى عراق و ايران ادامه دارد و پس از آنكه مقدرات كشور به دست ملت رنجديده عراق افتاد، جنگ خاتمه يافته است. آنچه كه موجب تأسف بسيار است آن است كه ابرقدرتها بويژه آمريكا با فريب صدام، با هجوم به كشور ما، دولت مقتدر ايران را سرگرم دفاع از كشور خود نمود تا مجال به اسرائيل غاصب تبهكار دهد تا به نقشه شوم خود كه تشكيل اسرائيل بزرگ كه از نيل تا فرات است اقدام نمايد. اسحاق شامير، مهره تازه آمريكا به مجرد نامزدى نخست وزيرى به جاى بگين، مهره ديگر، قبل از هر چيز نقشه اسرائيل را فاش نمود. او گفت سازمان آزاديبخش فلسطين بايد محو شود و تصريح كرد كه به عنوان طرفدار يك اسرائيل بزرگ باقى خواهد ماند. اكنون جاى تأسف نيست كه سران كشورهاى عرب در مقابل اين مصيبت يا ساكت نشستهاند و راه را براى اين نقشه شوم باز گذاشتهاند و يا براى خوشامد امريكا و يا جاه و مقام آنى خويش حامى اسرائيل شدهاند؟ اينجانب براى اداى وظيفه اسلامى، در هر فرصت فرياد دل محرومان و مظلومان منطقه را به جهانيان از آنجمله دولتهاى كشورهاى اسلامى رساندهام و پس از اين نيز اگر فرصتى رخ دهد انشاءالله خواهم رساند، شايد در حكومتاين كشورها كه بعضى سرگرم عياشى و بعضى نزاع و جدال با برادران خويش و بعضى از ترس امريكا خود را باختهاند اثر كند و اين خواب غفلت، به يك بيدارى اسلامى انسانى تبديل گردد تا به اين وضع فلاكت بار خويش خاتمه دهند و همانند ايران قهرمان، دست رد به سينه تمام ابرقدرتها زنند. اكنون برادران مسلمان لبنانى ما در چنگال اسرائيل و دولت خون ريز لبنان و از آن بدتر آمريكاى تجاوزگر گرفتارند و هر روز گروهى از آنان شهيد يا آواره مىشوند و اكثر دولتهاى منطقه سرگرم سازش با اسرائيل يا تأييد دولت لبنان هستند و يا سرگرم نقشه براى تأييد جنايات صدام و كمك نظامى يا مالى به او براى ادامه جنايات به دو ملت عراق و ايران
صحيفه نور ج 18 صفحه 122
مىباشند و آنها گمان مىكنند كه صدام را با اين كمكها مىشود نجات داد و اگر نجات پيدا كرد، دست آنان را به گرمى مىفشارد. غافل از آنكه با آن خوى سلطهجوئى و بلند پروازى و سبعيتى كه در او هست فرصت نفس كشيدن به آنان را نخواهد داد و با بهانههاى واهى به كشورهاى آنان تجاوز خواهد كرد. آمريكا و شوروى براى تضعيف اسلام و دولتهاى اسلامى مشغول فعاليت از قبيل تفرقهافكنىها و ايجاد تشنجات داخلى به دست عمال مزدور يا فريب خورده و برافروختن جنگ بين كشورها و ديگر شيوههاى استعمارى هستند و اين دولتهاى كشورهاى اسلامى و مستضعف جهان هستند كه بايد چشم و گوش خود را باز كرده و اين توطئهها را خنثى كنند. ملت ايران و قواى مسلح شجاع و فداكار براى افراشتن پرچم توحيد و تحكيم پايههاى جمهورى اسلامى، سال سوم دفاع از هجوم عفلقيان بىفرهنگ را پشت سر مىگذارند و با سپاس بىپايان از خداوند متعال و مددهاى غيبى و آشكار او از كشور بقية الله ارواحنا لمقدمه الفداء در تمام ميدانها به بهترين وجه دفاع نموده و پيروز شدند و در ميدان جنگ تحميلى، متجاوز جسور را كه با كمال جهالت از وعدهها و نويدهاى امريكا اغفال و خود را در اين دام مهلكه انداخت، آنچنان ادب كرد كه اينك به هر دولتى پناه برده و به هر درى مىزند كه خود را از اين دام خود ساخته نجات دهد، ولى بحمدالله موفق نخواهد شد.
اكنون كه او از جمهورى اسلامى سيلى خورده و اميدى برايش نمانده است، به دولت فرانسه متشبث شده است تا با كمك سلاحهاى مخرب، به منابع اقتصادى ايران ضربه زند و برگى بر جنايات خود بيفزايد. اينجانب به همه كشورهاى منطقه و كشورهائى كه به نحوى از نفت استفاده مىكنند هشدار مىدهم كه دولت ايران با تمام قدرت، در مقابل اين جنايت ايستادگى مىنمايد و مصمم است تا در صورت وقوع چنين جنايتى با تمام قدرت، تنگه هرمز را مسدود كند و اجازه ندهد حتى يك قطره نفت از آنجا صادر شود، مسؤول پيامدهاى اين حادثه بزرگ دولت فرانسه است.
سقوط صدام تا حدى است كه حتى با منافقين فرارى كه خود از او مفلوكتر و شكست خوردهتر هستند، دست اخوت مىدهد و منافقين نيز كه براى ترميم ننگ و آبروئى خود به هر حشيشى متشبث مىشوند و تنها براى اينكه راديو بغداد اسمى از اين مدعيان نجات خلق برد با كمال وقاحت با صدام جانى كه با خمپارهها و موشكها هزاران زن و مرد و كودك، بزرگ و كوچك اين مرز و بوم را شهيد كرده است و هر روز شهرهاى اين خلق بيگناه را با توپهاى دوربرد بر سرشان خراب مىكند، دست اخوت و برادرى مىدهند و رسما براى آنان جاسوسى مىكنند و با آنكه سران منافقين در دامن آمريكا و فرانسه مشغول عياشى و خوشگذرانى هستند معالاسف عدهاى نوجوان را با حيله و تزوير گول زده و قدرت تفكر را از آنان سلب نمودهاند. اميدوارم نوجوانان فريب خورده با ديدن اين جنايات و روشن شدن همدستى آنان با صدام، ديگر كوركورانه از آنان تبعيت نكنند.
اكنون كه هفته جنگ است و هفته جنگ امسال با سال گذشته فرقهاى بسيارى دارد، اينجانب به ملت ايران براى داشتن چنين جوانان برومند و متعهد و فداكارى كه نظير آنان را در جهان سراغ ندارم و تاريخ هم نشان نداده است تبريك و تهنيت عرض مىكنم و به اسلام بزرگ براى داشتن اين
صحيفه نور ج 18 صفحه 123
جانبازان در راه حق كه براى اسلام و ميهن اسلامى خود از همه چيز خويش مىگذرند، تبريك تقديم مىكنم كه اينان نه تنها ايران را در جهان و نسلهاى آينده آبرو دادند، كه اسلام بزرگ كه با تعليمات و الهامات خود چنين تحول بزرگى را بوجود آورده است، سرافراز نمودند. امروز همه از تصوير اين صحنههاى معنوى - انسانى عاجزند و اينجانب كه به نويسندگان و گويندگان و تحليلگران و هنرمندان و نقاشان و همه و همه پيشنهاد مىكنم تا هميشه و بخصوص در اين هفته آنچه در توان دارند در طبق اخلاص گذاشته و تقديم اين سلحشوران عظمت آفرين و ملت ايران و اسلام بزرگ نمايند، براى آن است كه به گوشهاى از وظيفه اسلامى، انسانى، ملى، ميهنى هر چند كوچك خود عمل نمايند والا خداوند شكور است كه نام اين عظمت آفرينان را در جهان بلند و مقامشان را در ملكوت اعلى به نمايش مىگذارد. مگر نه آن است كه اينان صداى اسلام را به اقصى نقاط عالم رسانده و عظمت آن را در سطح عالم خاكى جلوهگر ساختهاند، پس قدردانى از اين عمل بزرگ جز به مشيت ذات مقدس او جل و علا ميسر نيست. چنانچه ما خاكيان، ناتوان از عهده تعظيم و تقدير مادران بزرگوارى كه در دامن خود اين جوانان متعهد را پروراندهاند و پدران سلحشورى كه در پناه خويش آنان را به جوانى رساندهاند و همسران غمخوارى كه در كنار آنان بسر بردهاند و اكنون با روى گشاده به ميدان نبرد و دفاع از حق مىفرستند، مىباشيم و اين نيز در عهده آفريدگار منان است. و لكن ملت بزرگ ايران در اين هفته ثابت كند كه به اسلام با بذل جان و ثمره حيات و مال وفادار است، هر چند كوردلان شكست خورده در داخل و خارج كشور براى تسكين جراحات خود جغدوار نالههائى سر دهند. اينك كلمهاى نصيحت آموز با جوانان عزيزى كه در جبههها و پشت جبههها براى اقامه عدل الهى فداكارى مىكنند و عزيزانى كه به نحوى براى هدف الهى آسيب ديدهاند و بازماندگان شهداء معظم كه در راه قرآن كريم به شهادت يعنى بزرگترين فيض الهى رسيدهاند و به پدران و مادران و همسران و نزديكان شهداى زنده و به كسانى كه در پشت جبههها به نحوى كمك به برادران مدافع خود مىكنند، توجه كنيد كه غرور پيروزىها و شهرتها و جوانمردىها در قلب شما رخنه نكند، كه اين مرض نفسانى از دامهاى شيطان است كه بندگان خدا را از توجه به او باز مىدارد و از مكايد نفس اماره بالسوء است كه انسانها را به شرك و عبوديت بتها و خصوص مادر بتها كه بت نفس است، مىكشاند. زنهار كه جز او را جل و اعلا كه ولى نصر است و هيچ نصرى جز از او نيست مؤثر بدانيد كه مارميت اذ رميت ولكن الله رمى . هر چه داريد و داريم و دارند از اوست و ما عدمهائيم، هستىها نما بارالها! ما ضعيف و ناتوانيم، تو به فضل خود ما را از شرك جلى و خفى حفظ فرما و از تبعيت هواهاى نفسانى كه خود شرك است نجات مرحمت فرما و به حقيقت توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى هدايت فرما اسلام اين دين توحيد و يكتاپرستى و يكتاخواهى را در سراسر جهان پرتوافكن نما و بيرقهاى كفر و شرك و نفاق را سرنگون فرما و مسلمين را به وظايف اسلامى - انسانى خويش هدايت كن و بلاد مسلمين و مستضعفين را از شر مستكبرين و جهانخواران محفوظ دار و شهداى راه حق را از عصر آدم صفى الله تا عصر پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم و تاكنون و تا عصر بقية الله ارواحنا فداه از رحمتهاى
صحيفه نور ج 18 صفحه 124
واسعه و جلوههاى خاص خود بهرهمند فرما و شهداى عزيز ايران را كه براى اسلام و ميهن اسلامى سرافرازىها آفريدند با شهداى صدر اسلام محشور فرما و به بازماندگان آنان، پدران و مادران و همسران متعهدشان صبر و اجر و پايدارى عنايت فرما و به اسراى ما سلامت عنايت كن و به جانبازان اين شهداى زنده شفا مرحمت فرما و در خيل شهدا محشورشان نما و به نزديكان خصوصا مادران و پدران و همسرانشان صبر و اجر مرحمت فرما و به بازماندگان در راه اسلام و دفاع از كشور اسلامى كه با كوششهاى جانفرساى خود دشمنان اسلام را منكوب و مخذول نمودند و دست آنان را از تجاوز و جنايت و خيانت به كشور قطع كردند، قدرت و سلامت و عظمت مرحمت فرما و آنان را از مجاهدان در راه خدا قرار بده. صلوات و سلام خدا بر پيامبران خود خصوصا خاتم و افضل آنان حضرت محمد مصطفى صلى الله عليه و آله و سلم و بر امامان و اولياء عظيمالشأن خداوند بويژه خاتم آنان مهدى منتظر بقية الله فى الورى ارواحنا لمقدمه الفداء.
والسلام على عبادالله الصالحين
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 133
تاريخ: 12/7/62
بيانات امام خمينى در ديدار با نخست وزير و اعضاى جديد ستاد انقلاب فرهنگى
بايد دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد
بسم الله الرحمن الرحيم
بنابراين شد تا به جاى آقايانى كه به عللى غايب بودند و در ستاد شركت نمىكردند، افراد جديد منصوب گردد. تمام آقايانى كه امروز در اين ستاد هستند نمايندگان من در ستاد مىباشند و هيچ فرقى بين اين آقايان و اعضاى قديم نيست، اما قضيه دانشگاه از اهم امور است، همانطورى كه براى دشمنان ما و براى آنها كه مىخواهند افكار جوانان ما را منحرف كنند هم مهم است، چون دانشگاه مركز همه چيز است، حتى تشكيل دولت. و بايد اين مساله را دنبال كنيم كه دانشگاه اسلامى شود تا براى كشور ما مفيد گردد و بايد سعى شود كه تا دانشگاه به يكى از دو قدرت گرايش پيدا نكند و اين به صرف وقت و نظارت كامل احتياج دارد و بايد توجه داشت تا بعد از بازگشايى مبادا افراد منحرف با تزريق مسائل انحرافى افكار جوانان ما را فاسد بكنند، و براى نظارت بر اين موضوع احتياج به افراد بسيارى است.
اميدوارم دانشگاهى داشته باشيم كه به درد ملت بخورد. و براى تحقق اين امر لازم است از افراد متخصص متعهد و در صورت كمبود از متخصصين غيرمخالف با جمهورى اسلامى استفاده نمائيد. انشاءالله با قدرت هر چه تمامتر در اين امر فعاليت كنيد و به پيش برويد تا به مقاصد الهى برسيم.
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 126
تاريخ: 4/7/62
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از مستضعفين جنوب تهران، پرسنل سپاه و ارتش و بسيج مستضعفين و اقشار مختلف مردم به مناسبت عيد غدير خم
نگذاشتند حضرت اميرسلام الله عليه مجال پيدا كند براى پياده كردن حكومت الله به آن نحوى كه مىخواست
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا من اين عيد بزرگ را به همه حضار و همه ملت ايران و همه مسلمين جهان و مظلومين سرتاسر عالم تبريك عرض مىكنم.
و چه خوب مجلسى است كه در يك همچو روز عيدى صاحبان اصلى انقلاب كه همين طبقه گودنشينان و كشاورزان و كارگران و مجاهدان هستند در اينجا تشريف دارند و ما از محضرشان استفاده معنوى مىكنيم. آن چيزى كه موجب تاسف است، اين است كه مجال پيدا نكرد حضرت امير سلام الله عليه، نگذاشتند مجال پيدا بكند، چون حكومتى كه حكومت الله است در دنيا به آن نحوى كه مىخواست، خود حضرت امير سلام الله عليه مىخواست پياده كند تا دنيا بفهمد كه اسلام چى آورده است و چه شخصيتهائى دارد. در آن وقت كه حكومت دست ايشان نبود، كه مجال نبود، آنوقت هم كه حكومت دست ايشان آمد، باز مجال ندادند، سه تا جنگ بزرگ در زمان ايشان افروختند و مجال اينكه يك حكومتى كه دلخواه او هست برقرار كند نشد و اين را ما بايد تا آخر ابد از آن متاسف باشيم. اگر يك همچو مجالى براى ايشان پيدا مىشد، الگويى بود آن حكومت براى همه كسانى كه مىخواهند به عدالت و به امور الهى قيام كنند، الگو مىشد. ولى تاسف اين است كه نشد و آنقدرى كه شد هم باز نورش متجلى است و الان هم همان اثر كمى كه از ايشان مانده است در باب حكومت، همان اثر كم هم معلوم كه وضع بايد چه باشد و تاسف ديگر اينكه مجال پيدا نكرد ايشان كه آن علومى كه در سينه ايشان بود وهيهنا علما جما ان هيهنا علما جما پيدا نكرد اشخاصى كه حمله آن علم باشند و بلااشكال آن علمى كه ايشان حملهاش را پيدا نكردند، آن علم اسرار ولايت، اسرار توحيد است و بايد همه عرفا تاسف بخورند بر اينكه اين مجال براى ايشان پيدا نشد كه آن اسرار را كه بايد افشا كند، افشا بفرمايد، مجال نشده و اين هم جزء تاسفهايى است كه بايد خصوصا عرفا و فلاسفه و علما و دانشمندان در اين تاسف روزگار بگذرانند.
صحيفه نور ج 18 صفحه 127
اگر حكومت، على (ع) را الگو قرار داد در اجرا، اين تمسك كرده است به ولايت اميرالمؤمنين
و ما در اين روز، اين روز مبارك كه از اعياد بزرگ اسلام است و بر حسب نفوس ما بالاترين عيد است و نكتهاش هم اين است كه اين ادامه نبوت است، ادامه آن معنويت رسول الله است، ادامه آن حكومت الهى است، از اين جهت از همه اعياد بالاتر است و ما در اين روز سعيد يكى از چيزهايى كه وارد شده است اين است كه بگوييم، بخوانيم: الحمدالله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين و اهل بيته .
تمسك به ولايت اميرالمومنين چى هست؟ يعنى ما همين اين را بخوانيم و رد بشويم؟ آن هم تمسك به ولايت اميرالمومنين در روزى كه ولايت به همان معناى واقعى خودش بوده است، نه تمسك به محبت اميرالمومنين، تمسك به محبت اصلاً معنا هم ندارد، تمسك به مقام ولايت آن بزرگوار به اينكه گر چه ما و بشر نمىتواند به تمام معنا آن عدالت اجتماعى و عدالت حقيقى را كه حضرت امير قدرت بر پياده كردنش داشت، نمىتوانيم ماها و هيچ كس قدرت نداريم كه پياده كنيم لكن اگر آن الگو پيدا شده بود و حالا هم ما بايد به يك مقدار كمى كه قدرت داريم تمسك كنيم. تمسك به مقام ولايت معنايش اين است، كه يكى از معانىاش اين است كه ماظل آن مقام ولايت باشيم، مقام ولايت كه مقام توليت امور بر مسلمين و مقام حكومت بر مسلمين است، اين است كه اگر چنانچه حكومت تشكيل شد، حكومت تمسكش به ولايت اميرالمومنين اين است كه آن عدالتى كه اميرالمومنين اجرا مىكرد، اين هم اندازه قدرت خودش اجرا كند. به مجرد اينكه ما بگوئيم ما متمسك هستيم به اميرالمومنين، اين كافى نيست، اين تمسك نيست اصلش. وقتى كه حكومت الگو قرار داد اميرالمومنين سلام الله عليه را در اجراء حكومتش، در اجراء چيزهايى كه بايد اجرا بكند، اگر او را الگو قرار داد، اين تمسك كرده است به ولايت اميرالمومنين. اگر چنانچه او الگو نباشد يا اينكه تخلفات حاصل بشود از آن الگوى بزرگ، هزار مرتبه هم روزى بگويد خدا ما را از متمسكين قرار داده است، جز يك كذبى چيزى نيست. و اگر مجلس كه از مقامات بلند يا بلندترين مقام كشورى است اگر چنانچه الگو قرار داد آن چيزى كه اميرالمومنين مىخواست و آن عدالتى را كه او در همان برهه كمى كه به او مجال دادند، خيلى كم مجال پيدا كرد، اگر الگو قرار بدهند آن را براى اينكه احكام را و امورى كه بايد محول به آنهاست به آن نحو اجرا بكنند، به آن نحو تصويب بكنند و دقت بكنند، آنوقت مىشود گفت كه مجلس ما هم از متمسكين به اميرالمومنين هستند. و ما اگر چنانچه مجلس نتواند اين كار را بكند يا خداى نخواسته نخواهد اين كار را بكند، يا بعض افراد نگذارند كه اين كارها بشود آنوقت ما نمىتوانيم بگوئيم كه يك مجلس متمسك به ولايت اميرالمومنين داريم. و هكذا قوه قضائيه، اگر قوه قضائيه هم تبعيت نكند از آن قضاء اميرالمومنين كه .اقضاكم على و اگر تبعيت نكند از قضاوت اسلام، متشبث به همان قضاوت اسلامى نباشد، آن هم هر چه بگويد ما متمسك هستيم، بر خلاف واقع است. تمسك وقتى است كه قوه قضائيه هم كارهائى كه مىكنند از روى الگوى علوى باشد كه همان الگوى اسلامى است. و مردم ما هم
صحيفه نور ج 18 صفحه 128
كه اين دعا را با اين فقره را مىخوانند آنها هم بايد توجه كنند به اينكه تمسك به ولايت حضرت امير براى آنها تبعيت از مقاصد اوست.
كسانى كه مدعى هستند ما شيعه اميرالمومنين هستيم بايد در قول و فعل تبعيت از او داشته باشند
همين طور گفتند كه ما شيعه على هستيم و همين كه گفتند ما متمسك به ولايت اميرالمومنين هستيم، اين كافى نيست، نمىشود اين. اين امور، امورى نيست كه لفظى باشد و با الفاظ و با عبارات بتوانيم ما بگوييم تحقق پيدا كرده است، اينها يك امور عملى است، يك حكمت عملى است اينها. بايد كسانى كه مدعى هستند كه ما شيعه اميرالمومنين هستيم، تبع او هستيم بايد در قول و فعل و نوشتن و گفتن و همه چيز تبعيت از او داشته باشند. اگر اين تبعيت نباشد و ما بگوييم كه ما شيعه هستيم، يك گزافى گفتهايم، يك طائلى گفتهايم.
اميرالمومنين در زمان حكومتش كه بسيار كوتاه و بسيار با ناگوارها مقابل بود مىبينيد كه وقتى كه آن نامه را به مالك اشتر مىنويسد چه مسائل مهمى را، مسائل سياسى را، مسائل اجتماعى را، همه چيز را در آنجا ذكر مىفرمايد با اينكه يك بخشنامهاى براى يك نفر بوده است، يك نامهاى براى يك نفر بوده است و آن اين است كه مىگويد كه به حسب نقلى كه شده است كه يك خلخال را از پاى يك ذمى در حكومت او در آوردند، به حسب اين روايت مىفرمايد كه اگر انسان بميرد براى اين، اين ملوم نيست. شيعه اين است كه اينطور باشد نه مثل ما، شيعه اين است كه اگر چنانچه در حكومت اسلامى، در كشور اسلامى ظلم ولو به يك ذمى وارد بشود، آن هم ظلم به همين كمى كه يك خلخال را از پاى يك ذميه در آورند، بگويد كه انسان اگر بميرد ملوم نيست، ملامت نبايد به او بشود، اينطور اهميت دارد.
اسلام تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار
و ما امروز مىبينيم كه در بلاد مختلفه مسلمين، ظلمهاست كه بر مسلمين دارد مىشود. در لبنان آن آتشى كه برافروختهاند، آمريكا برافروخته، آن لشكركشىاى كه از طرف آمريكا و فرانسه و ساير اذناب آنها براى يك مشت مظلوم شيعه و مظلوم مسلمان در آنجا انجام مىگيرد، ساير مسلمين نشستهاند و تماشا مىكنند. غايت كارى كه امسال حكومتها كردند اين بود كه عيد نگرفتند. كافى است اين؟ اين هم يك كارى است، اما آنها دارند ظلم خودشان را مىكنند، آنها دارند فوج فوج جوانهاى ما را در لبنان و فلسطين مىكشند، آنها دارند در افغانستان جنايات را مىكنند، آنها دارند در عراق آن جنايات را مىكنند و آنها بر ايران آن جنايات را وارد مىكنند. مجرد اينكه امسال ما عيد نداريم، اين كار را درست مىكند؟ اين تكليف را از دوش اين دولتها بر مىدارد؟ آنها با سرنيزه پيش مىآيند و با توپ و تانك پيش مىآيند و مظلومين هم تنها ماندهاند و معذلك تو دهنى دارند به آنها مىزنند، لكن دولتها نشستهاند تماشا مىكنند و غايت امر اين است كه عيد را نمىگيرند. شما عيد
صحيفه نور ج 18 صفحه 129
نگيريد، عيد را آمريكا مىگيرد، عيد را اسرائيل مىگيرد. بهتر از اين عيد چى كه شماها مرتبهتان به آنجا رسيده كه هيچ كارى از شما نمىآيد الا اينكه عيد نگيريد. چه تاثيرى در دنيا دارد اين؟ عيد نگرفتن آنجائى كه دنبالش مشتهاى گره كرده در مقابل آمريكا و در مقابل شوروى و در مقابل صهيونيسم و ساير جنايتكاران با مشتهاى گره كرده بايستند و با آنهمه امكاناتى كه داريد مقابله كنيد، آنوقت اين عيد نگرفتن هم يك اثرى دارد والا از آن طرف نفت را به رايگان بدهيد به آنها، از آن طرف كمكهاى معنوى را به آنها بكنيد، از آن طرف همه مسلمانها را در بند خودتان نگه داريد و نگذاريد كه حتى آنها يك كلمهاى بگويند، آنوقت عيد نگيريد، اين عيد نگرفتن چه اثرى دارد؟ اينها انحراف است. اينها تعميه است. مىخواهند به ملت خودشان و مسلمين جهان تعميه كنند كه ما الان ايستادهايم مقابل اسرائيل. در مقابل توپ و تانك عيد نگرفتن كارى است؟ قدرت نداريد شما؟! شما نفتتان را اگر ده روز ببنديد به روى دنيا، دنيا خاضع شما مىشود. اينها مصيبتهايى است كه بر كشورهاى اسلامى دارد وارد مىشود و خودشان را همه پيرو اسلام مىدانند، پيرو دين اسلام مىدانند لكن آنى كه اسلام هست اصلاً خبرى از آن نيست. اسلامى كه در قرآنش با صراحت مىگويد كه نبايد سلطه جويان عالم، كفار عالم بر مسلمين مسلط بشوند و سلطه پيدا بكنند، شما كوشش مىكنيد به اينكه آنها سلطه پيدا بكنند. الان وضع لبنان چه وضعى است؟ اين شيعيان لبنان، اين مسلمانهاى لبنان الان در چه حالى هستند و اين دولتها مىخواهند باز بسازند - و - با آمريكا، از آمريكا تبعيت كنند و با اسرائيل بسازند و با امين جميل بسازند. اين سازش چه معنى دارد؟ شمائى كه قدرت داريد كه اينها را سر جايشان بنشانيد و نجات بدهيد يك دسته مظلومين را و اسلام هم تكليف دارد بر شما كه مظلومين را نجات بدهيد از دست كفار، آنوقت همه كار شما اين است كه عيد نداشتيد! شما عيد درست مىكنيد براى اسرائيل و براى امريكا. آنها همه روزشان عيد است براى اينكه مىبينند در منطقه كارى كردهاند كه اسلام مهار بشود، هيچ نتواند يك قدم جلو بگذارد. آنها هر روزشان عيد است و براى ماها هر روز عزاست.
ما مىخواهيم با دعوت اسلام را به همه جا صادر كنيم، نه با سرنيزه
مائى كه مىخواهيم اسلام در همه جا باشد و مىخواهيم اسلام صادر بشود، ما كه نمىگوئيم كه مىخواهيم با سرنيزه صادر بكنيم، ما مىخواهيم با دعوت به همه جا، اسلام را صادر كنيم. ما مىخواهيم يك الگوئى از اسلام در عالم ولو يك الگوى ناقصى باشد نشان بدهيم كه همه عقلاى عالم غير از آنهايى كه جنايتكاران با لذات هستند، همه ملتهاى مظلوم بفهمند كه اسلام چى آورده و مىخواهد چه بكند در دنيا. اسلام با اين محرومين، با اين مظلومين، با اين گرفتارها مىخواهد چه كند كه اينها را نجات بدهد. و شما دولتهاى خليج و غيرخليج كوشش داريد به اينكه اين اسلام را نگذاريد از ايران يك قدم بيرون بگذارد ولو اينكه به رغم انف شما، بيرون پا گذاشته است و خواهد گذاشت. مسلمين، انصافا انسان بايد بگويد كه اين دولتهاى اسلامى، همه دولتهاى اسلامى، الا يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 130
معدود بسيار كمى اصلاً به اسلام كارى ندارند، اسلام وسيله براى مقام است، اسلام غير از اين نيست كه وسيله باشد با لفظ اسلام و با قول به اسلام مثل اسلام رضاخانى و محمدرضاخانى، اسلام اينها اين بود كه قرآن هم طبع مىكردند و رضاخان مجلس روضه هم داشت و عزادارى هم آنوقت ارتشش مىكردند و همه اينها بود، دسته هم در مىكردند، من خودم ديدم. اما اساس را مىخواست از بين ببرد، با اين صورت اساس را مىخواست از بين ببرد و از او بدتر محمدرضا بود كه روى نقشه كار مىكردند و هر كارى مىكردند براى بردن - اساس است - اساس بود. الان هم حزب بعث عفلقى عراق همين كار را دارد مىكند، حالا ديگر عابد و مسلمان شدهاند، لكن عابد و مسلمانى كه عبيد زاكانى مىگويد. اساس را اينها از بيخ قبول ندارند. اينها اسلام را منافى با مقاصد خودشان مىدانند و منافى هم هست. مقاصد آنها اين است كه بزنند و بكوبند و مردم را زير فشار قرار بدهند و غارت كنند و هر چه مردم دارند بگيرند از آنها و براى خودشان در بانكهاى خارجى انبار كنند، مثل محمدرضا كه كرد اين كار را. اسلام با اين آشنايى ندارد با يك همچنين مطلبى آنها مىدانند كه اسلام اينطورى نيست، پس، اين اساس نبايد باشد.
دولت واقعاً بايد آنطورى كه على (ع) براى محرومين دل مىسوزاند با تمام قدرت دل بسوزاند
ما كه اميدواريم كه يك جلوه ولو بسيار ناقصى از ولايت، ولايت على عليه السلام در كشور ما شده باشد، ما بايد توجه بكنيم، كافى ندانيم اينكه ما تظاهر مىكنيم و شعار مىدهيم و چه، اينها كافى نيست. دولت واقعاً بايد با تمام قدرت آنطورى كه على عليه السلام براى محرومين دل مىسوزاند اين هم با تمام قدرت، دل بسوزاند براى محرومين، مثل يك پدرى كه بچههايش اگر گرسنه بمانند، چطور با دل افسرده دنبال اين مىرود كه آنها را سير بكند، يك دولت تابع اميرالمومنين بايد اينطور باشد. الحمدلله هستند خيلى، البته من نمىگويم كه كسى مىتواند مثل حضرت امير باشد، خود او هم گفت كه شما نمىتوانيد، نمىتوانيم هم واقعاً، اما اعانت كنيم ما او را به ورع و تقوا، اعانت كنيم به اينكه تا آن اندازه كه مىتوانيم، براى همه تا يك اندازهاى قدرت هست كه هم خودش را نگه دارد و هم جمهورى اسلامى را نگه دارد. اين قدرتهاى كوچك وقتى پهلوى هم گذاشته مىشود يك قدرت بزرگ است. الان چهل ميليون جمعيت ايران يك قدرت اسلامى بزرگ است كه انشاءالله اگر با همين وضع باقى باشد، به همين انسجام باقى باشد، طرفدارى از دولتشان بكنند، طرفدارى از مجلسشان بكنند و پشتيبان باشند براى جنگهائى كه در اين كشور به بار آوردهاند، اگر اينها به همين حال باشند آنوقت يك پردهاى از مقام ولايت در اين كشور جلوه پيدا كرده است. كوشش كنيد بر اينكه كوشش بكنند همه جمعيتها و ارگانها و همه نهادهاى اسلامى در اينكه اين تبعيت از مرام على عليه السلام را حفظ كنند و به پيش ببرند. قانع نشوند به اينكه ما حالا تا يك حدودى چه شده است، نخير، هيچ قانع نشويد.
صحيفه نور ج 18 صفحه 131
شما گودنشينان و زاغهنشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى ايجاد كرديد بايد حفظ كنيد آن را
انسان حد ندارد، بىحد است انسان. انسان در معنويات هيچ حدى ندارد تا آنجائى كه برگردد به مبدا كمال مطلق. در قدرت هم همين طور است. قدرت اسلامى انسان بىحد است. بنابراين بايد همه كشور ما به اين توجه داشته باشند كه اگر چنانچه دير بجنبند گرگها آنها را مىخورند. اگر به اين قدرتى كه الان در جبههها هست و بحمدالله هر روز براى اسلام پيروزى ايجاد مىكنند، اگر دير بجنبند آن قدرتها و دير بجنبند اين ملت، به دنبال آنها گرگها از اطراف نشستهاند و فرصتطلبى مىخواهند بكنند كه همه ايران را ببلعند و شماييد كه بايد حفظ بكنيد و شما گودنشينان و زاغهنشينان كه به ما منت داريد و براى اسلام پيروزى ايجاد كرديد و شما عزيزانى كه سلامت خودتان را براى اسلام از دست داديد و ما همه مرهون زحمات شما هستيم، بايد توجه بكنيد كه اين وحدت الهى محفوظ باشد. شياطين نيايند و وسوسه ايجاد كنند كه حالا هم چيزى نشده است اين شياطين مىخواهند آنى كه بشود اين است كه باز مجالس رقص زمان محمدرضا و مجالس - نمىدانم - عيش و عشرت آنوقت و سينماهاى آنوقت باشد، البته اين نشده و نمىشود هم.
آنهائى كه مىگويند كه اين كشور باز چيزى نشده است، مثل آنوقت و بدتر از آنوقت است، براى اين است كه در نظر آنها بدتر است. آنها مىخواهند آنطور باشد، آنها مىخواهند كه در همه كشور ما مسكرات مثل آب جريان داشته باشد، آنها مىخواهند فحشا در همه جا باشد، آنها نيست، البته آنها هم ناراضى هستند. لكن شما گودنشينها، شما زاغهنشينها، شما كشاورزان، شما كارگرها كه بنيه اين كشور هستيد و اساس اين كشور هستيد توجه كنيد كه شياطين وسوسه نكنند به شما، شما را در كارهايتان سست نكنند. شما مىبينيد كه در همين مدت كوتاه چه كارهايى در ايران شده است. همين قضيه نشت نفت و آن موشكهاى حزب بعث كه اين كار را، اين جنايات را كرد و بعد هم در دنيا آنهمه بساط در آوردند و به گردن ما هم مىگذاشتند، آنهمه بساط درست كردند، تبليغات كه بايد همه جمع بشوند چه بكنند، بايد يك صندوق بينالمللى پيدا بشود و چه بكند و امريكا بايد بكند و انگلستان مثلاً و امثال اينها. اين جوانهاى ما كه متعهد به اسلام هستند و فهميدهاند كه خودشان بايد براى خودشان كار بكنند، اينها اين كار را كردند. حالا آنها بنشينند در خارج هر چى مفت مىخواهند بگويند. اينها اين معجزه را كردند، پس مىتوانيد بكنيد. كارخانهها را راه انداختهاند همين رفقا، همين دوستان، همين زاغهنشينان، همين كارگرها، مىتوانيد همه كارها را انجام بدهيد لكن بايد يك لحظه از خدا غافل نباشيد. غفلت از مبدا قدرت، انسان را به هلاكت مىرساند. مبدا قدرت، اوست و همه چيز به دست اوست و ما چيزى نيستيم. ما شكر مىكنيم كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و از قدرت لايزال خودش يك ذرهاى، يك جلوه مختصرى در اين كشور بذل كرده است، عنايت كرده است.
صحيفه نور ج 18 صفحه 132
دولت و مجلس و قدرتهاى ديگر تاكنون كارهاى بسيار مهمى كردهاند ولو اينكه كم گفتهاند
و امروز قدرت شما يك قدرت الهى آسيب ناپذير است مادامى كه همين طور باشيد، مادامى كه تحت تاثير اين تبليغات نباشيد كه يك چيزى كم است، يك چيزى چى. خوب، شما نمىدانيد كه در وقتى كه جنگ است، جنگ داخلى است، جنگ خارجى است، همه چيز هست، محاصره اقتصادى است، همه كشورها با ما مخالف هستند، همه قدرتهاى بزرگ به ضد ما هستند و دولت را در آن مضيقه گذاشتهاند، معذلك دولت تاكنون يك شاهى قرض نكرده و دارد كارها را انجام مىدهد و مجلس با قدرت خودش دارد قوانين را كه به صلاح مسلمين و اسلام است و قوانين اسلامى است دارد طرح مىكند و دارد تصويب مىكند و قدرتهاى ديگر مشغول به تعمير اين كشور هستند و تاكنون بسيار كارهاى مهمى كردهاند، ولو اينكه كم گفتهاند ولكن زياد كردهاند. اين براى اين است كه يك كشورى است احساس كرده كه خودش بايد سر پاى خودش بايستد، اين احساس وقتى كه در جمعيت پيدا شد، اين معجزات هم دنبالش است. و آنوقت ما را اينطور كرده بودند كه احساس اين بود كه نمىشود، نمىتوانيم، بايد از خارج بيايند، همه چيز ما از خارج است، سر تا قدممان بايد فرنگى بشود، احساس اين بود. وقتى احساس اين بود، افكار جامد شده بود، يعنى افكار رفته بود دنبال اينكه ما نمىتوانيم و بايد ديگران دست ما را بگيرند. ديگران هم دست شما را نمىگرفتند، ديگران مال شما را مىگرفتند، خزائن شما را مىگرفتند.
امروز احساس اين است كه مىتوانيم، اين احساس، توانايى مىآورد، اين احساس افكار را متوجه و متمركز مىكند كه هر كسى در هر جايى هست كار بكند، در هر جايى هست خدمت بكند - تا - اين احساس مادامى كه هست، شما به پيش مىرويد. و من اميدوارم كه اين احساس هميشه باشد و هميشه كشور شما به پيش برود و يك روزى باشد كه هر چيزى كه هر جا درست مىكردند خود شما هم درست بكنيد.
خدا انشاءالله همه شما را از مواليان ائمه اطهار و از شيعيان على بن ابيطالب سلام الله عليه قرار بدهد و دشمنان شما را انشاءالله يا آدم كند يا از بين ببرد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 142
تاريخ: 14/7/62
فرمان امام خمينى به آيت الله مهدوى كنى در مورد تشكيل ستاد تأمين نيازهاى مردم مناطق بمباران شده
بسم الله الرحمن الرحيم
جناب مستطاب حجت الاسلام آقاى مهدوى كنى دامت افاضاته
با توجه به حوادث ناگوار فوقالعاده ناشى از حملات وحشيانه موشكى و بمبارانهاى مكرر مناطق مسكونى شهرها و روستاها به وسيله عوامل استكبار جهانى و حزب بعث عفلقى عراق، ناچار نياز به كمكهاى فورى و ضربتى احساس مىشود. در اين رابطه لازم است ستادى تشكيل شود كه با اختيارات كامل و فوق برنامه نيازهاى تداركاتى و عاطفى مردم محترم مصيبتزده و داغديده را بدون وقفه برآورده سازد، لازم به تذكر است كه به متصديان و ماموران اين امر اسلامى امر و سفارش اكيد شود كه با احترامات فائقه با اين عزيزان مظلوم برخورد گردد. انتظار دارد كه جناب آقاى رئيس جمهور محترم و رئيس محترم دولت ايدهم الله در اقدام به اين مهم، تمام سعى و كوشش لازم را مبذول دارند و تلاش در بهبود وضع اين عزيزان محترم را به عنوان يك وظيفه شرعى تلقى فرمايند.
لازم است اين ستاد با تشكيل گروههاى نجات و پشتيبانى و اسكان فورى موقت و تهيه لوازم مورد احتياج، گوشهاى از وظايف انسانى - اسلامى خود را عملى سازد.
كليه ارگانهاى دولتى و نهادهاى انقلابى اعم از وزارتخانهها و ادارات تابعه خصوصا وزارت صنايع و بازرگانى موظفند همكارىهاى لازم را مبذول دارند. اميد است مردم معظم و روحانيون و ائمه جمعه و جماعات عظيمالشأن در سراسر ايران با يارى و همكارى خود موجب جلب عنايات خاصه خداوند متعال و رضاى حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا فداه گردند.
لازم است جنابعالى اينجانب را از جريان امور و خداى نخواسته اگر در تحقق اهداف فوق به مانعى برخورديد، مستحضر نماييد. از خداوند متعال توفيق و تأييد همگان را خواستار است.
والسلام عليكم و رحمة الله
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 134
تاريخ: 13/7/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه روحانيت مبارز تهران، نمايندگان دفاتر سازمان تبليغات اسلامى سراسر كشور، روحانيون تربت حيدريه و گروهى از روحانيون اهل سنت مرزنشين خراسان
هر چه داريم از خداست و آنى كه از اوست در راه او مىدهيم
بسم الله الرحمن الرحيم
در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم كه مواجه شدم با علماى اعلام و وعاظ عزيز و فضلاى حوزهها. ما در اين آستانه ماه محرم مصيبتهاى بزرگى ديديم، دزفول و انديمشك كه همه جوانان ما بودند، برادران ما بودند، خواهران ما بودند، عزيزان ما بودند، اينها به دست عمال آمريكا و آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و ضد اسلام هستند شهيد شدند و دنيا در اين باب ساكت است. رسانههاى گروهى دنيا، غايت حرفى كه مىزنند اين است كه عراقىها مىگويند آنها ما را، ايرانىها ما را بمباران كردند، ايرانىها هم مىگويند آنها. با اينكه مىآيند مىبينند مصيبتها را، لكن اين سازمانهاى به اصطلاح حقوق بشر به جاى اينكه ظالمها را محكوم كنند، مظلومها را محكوم مىكنند. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت قدرتى بدهد كه در مقابل همه رنجها و در مقابل همه مصيبتها ايستادگى كند و همانطورى كه ما در آستانه يك ماهى واقع شديم كه آن ماه به ما تعليم مىدهد كه بايد همان نحوى كه مولاى شما حسين بن على سلام الله عليه فداكارى كرد و همه چيز خودش را در راه اسلام فدا كرد، شما هم كه شيعيان او هستيد، محبان او هستيد، بايد اقتداء به او كنيد و هر چه داريد بدهيد. و ما هيچ نداريم، هر چه داريم از خداى تبارك و تعالى است و چيزى نداريم كه در راه او بدهيم، آنى كه از اوست، در راه او مىدهيم. همه از او هستيم، جوانان ما از او هست، اموال ما از اوست، همه چيز ما از اوست و ما در راه او اين چيزها را فدا مىكنيم و از خود اوست كه در راه او فدا مىشود. مطلب زياد است كه در اين محضر بايد عرض كنم و من قدرت بيان همه را ندارم. لكن بعضى مسائل كه به نظر من در اين برهه زمان اهميت شايانى دارد، لازم است كه تذكرا عرض كنم.
هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست
از شياطين غافل نباشيد. اين شياطين به هر چيزى كه مىتوانند متشبث مىشوند و به هر راهى مىخواهند در دل اين ملت رخنه كنند. قضيه حمله نظامى آنقدرها مهم نيست، جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام مىدهند و دادهاند. رسانههاى گروهى هم ديگر حرفهايشان تاثيرى ندارد در دنيا،
صحيفه نور ج 18 صفحه 135
براى اينكه معلوم شده است كه اينها چكارهاند و مسائلشان يك مسائلى است كه باور نمىكنند، نمىتوانند بازى بدهند ملتهاى ما را. آنچه كه امروز آنها دست به آن زدهاند قضيه ايجاد (به خيال خودشان) تفرقه است، مثلاً مىگويند راه فلان مقام، خط فلان مقام چى است و خط فلان مقام هم مقابل اوست. دو مقامى كه هر دو و ساير مقامات همه با هستند و در همه چيزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان مىدانند كه راهى جز همان كه همه دارند ندارند، لكن ساده دلها ممكن است كه گاهى باور كنند. راه فلان حوزه چى هست، راه فلان حوزه چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه روحانيون فلان قسمشان چى است، راه فلان قسمشان چى است. خطوط مختلفى آنها عرضه مىكنند و به مردم مىخواهند بباورانند كه يك همچو مسائلى هست در ايران و اينها هر كدام يك خط خاصى دارند در صورتى كه مساله اينطور نيست، هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست و همه با هم در يك خط هستند. آقايانى كه در ماه محرم و صفر منبر مىروند وظايف زيادى در اين ابوابى كه ما الان در آن هستيم دارند، يكى همين محكوم كردن اين كسانى كه يك همچو حرفهايى را مىزنند، كه كى خط چه دارد و كى خط چى. بايد به مردم گفت كه اينها دشمنان شمايند كه مىخواهند به شما مطالبى عرضه كنند كه شما را از بعضى مقامات يا از همه دلسرد كنند.
امروز همه مقامات با هم هستند، همه روسايى كه در كار هستند، همه اينها با هم هستند و همه براى اسلام دلسوزى مىكنند و براى اسلام حركت مىكنند. خطوط مختلفى ما نداريم در ايران، اينها افترائى است كه دشمنهاى ما و ايادى آنها درست مىكنند. بعد از اينكه مايوس شدند از قيام مسلحانه و مايوس شدند از حمله و از راههاى مختلفى كه تاكنون اعمال كردند، حالا اين هم يك راهى است كه پيش گرفتهاند، كه حوزه علميه قم چه مىگويد و حوزه روحانيت مبارز تهران چى مىگويد و روسا، فلان رئيس با چند نفر يك راهى دارند، فلان رئيس با چند نفر راه ديگرى دارند، روحانيين هر جا يك مطلبى دارند، در صورتى كه مسائل اين نيست. من مىدانم كه شما خودتان هم مىدانيد اين را، لكن ساده دلها ممكن است كه باور كنند.
تاريخ يك درس عبرت است براى ما. شما وقتى كه تاريخ مشروطيت را بخوانيد مىبينيد كه در مشروطه بعد از اينكه ابتدا پيش رفت، دستهايى آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيمبندى كرد، نه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يك دسته طرفدار مشروطيت، يك دسته دشمن مشروطه، علماى خود ايران يك دسته طرفدار مشروطه، يك دسته مخالف مشروطه. اهل منبر يك دسته بر ضد مشروطه صحبت مىكردند، يك دسته بر ضد استبداد. در هر خانهاى دو تا برادر اگر بودند، مثلاً در بسيارى از جاها اين مشروطهاى بود، آن مستبد. و اين يك نقشهاى بود كه نقشه هم تاثير كرد و نگذاشت كه مشروطه به آنطورى كه علماء بزرگ طرحش را ريخته - باشند - بودند، عملى بشود. به آنجا رساندند كه آنهايى كه مشروطهخواه بودند به دست يك عده كوبيده شدند، تا آنجا كه مثل مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى در ايران براى خاطر اينكه مىگفت بايد مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطهاى كه از غرب و شرق به ما برسد قبول نداريم، در همين تهران به دار زدند و مردم هم پاى او
صحيفه نور ج 18 صفحه 136
رقصيدند يا كف زدند. در مشروطه در عين حالى كه ابتدائش نبود اين مسائل، لكن آنهايى كه مىديدند كه از مشروطه ضرر مىبينند، منافعشان از بين مىرود، نمىگذارد قانون اساسى، كه موافق با اسلام بايد باشد و اگر مخالف شد، قانونيت ندارد، نمىگذارد كه اينها هر كارى مىخواهند بكنند، يك دسته از همان مستبدين، مشروطهخواه شدند و افتادند توى مردم همان مستبدين بعدها آمدند و مشروطه را قبضه كردند و رساندند به آنجايى كه ديديد و ديديم. زمان ميرزاى شيرازى هم مىخواستند يك همچو كارى بكنند. مرحوم ميرزا كه دخانيات را تحريم فرمود شياطين افتادند و در بين مردم و به آنجا رساندند كه بعضى از اهل علم بعضى از شهرها بالاى منبر به طورى كه نقل مىكنند قليان كشيد بر ضد حكم مرحوم ميرزا، لكن ميرزا چون قدرتش قدرت فوقالعاده بود و از آن طرف هم طرفداران او مثل ميرزاى شيرازى قوى بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا كارى بكنند. در مشروطه اينطور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوى بودند. نجف بعضى علماى درجه اول مخالف بودند، بعضى علماى درجه اول موافق بودند. در ايران هم بين علما همين جور اختلافات را ايجاد كردند و اين اينطور نبود كه خود به خود ايجاد شد، ايجاد كردند در بين آنها. ما بايد از اين تاريخ عبرت بگيريم كه مبادا يك وقتى در بين شما آقايان روحانيون، بيفتد اشخاصى يا در بين مردم وسوسه كنند و خداى نخواسته آن امرى كه در مشروطه اتفاق افتاد در ايران اتفاق بيفتد.
مردم در انتخابات موظف شرعى هستند كه از اختلافات كوبنده دست بردارند
چند وقت ديگر انتخابات شروع مىشود. از قرارى كه من شنيدم به طور حاد دارند اشخاص عمل مىكنند. اشخاصى هستند كه به جمهورى اسلامى هيچ اعتقاد ندارند، لكن براى خاطر شكستن جمهورى اسلامى در تبليغات انتخاباتى مىخواهند شركت كنند، نه از باب اينكه مىخواهند وكيل بشوند، از باب اينكه مىخواهند شكست بدهند جمهورى اسلامى را. اشخاصى هستند كه به وسوسه، اشخاص مومن را وادار مىكنند كه به طور حاد دخالت بكنند در اين امور. ممكن است كه اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بيدار نشوند، اين انتخابات موجب اين بشود كه دو دستگىهاى زيادى ايجاد بشود و اين همان مساله مشروطه است. بايد مردم توجه كنند و خصوصا روحانيون، روحانيون مبارز تهران مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مساله، مساله مشروطه نشود. مساله اين نشود كه يك دسته براى خاطر اينكه يك كانديدايى دارند، ديگران را بكوبند، آن دسته هم براى همين كانديداى خودشان، اين را بكوبند. اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم كنيد. البته تبليغ هيچ مانعى ندارد، لكن مثل مشروطه نشود. آنطور نشود كه هر كدام ديگرى را بكوبند و آنى كه دشمن ما مىخواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى كند. شما همه مىخواهيد كه اسلام در اين مملكت تحقق پيدا كند، همه مىخواهيد كه اين جمهورى اسلامى ادامه پيدا بكند، ادامه اين به اين است كه شما در مواردى كه مىبينيد كه دارند شياطين نقشه مىكشند و توطئه مىكنند تا شما را به جان هم بيندازند، بنشينيد با هم و تفاهم كنيد و آنها را مايوس كنيد. امروز دارند تهيه مىبينند
صحيفه نور ج 18 صفحه 137
مخالفين شما، مخالفين جمهورى اسلامى، كه براى انتخابات ايجاد نفاق كنند و اين يك خطرى است براى كشور ما. اينها با زور نمىتوانند كارى انجام بدهند، نه آمريكا، نه شوروى، با فشار و زور به يك كشورى كه همه با هم هستند نمىتوانند آسيب برسانند، لكن با توطئه و وادار كردن عمال خودشان در داخل مىتوانند ايجاد نفاق كنند و بهانه هم انتخابات.
مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند و اين يك امرى است كه بين همه هست، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست، به من طلبه كه اينجا نشستهام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت، همه روشنفكران، همه نويسندگان، گويندگان، به همه تكليف شرعى است كه نگذاريد مساله مثل مساله مشروطيت بشود. عبرت بگيريد از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازيگر هستند، آنها مىآيند قبضه مىكنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است، همين مساله است كه بايد تذكر بدهند آقايان، تنبه بدهند آقايان. و آن مطلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران، اينهائى كه در كار هستند، اينهائى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائيه و همه اينها يك راه دارند مىروند. البته نادر تويشان هست كه شيطان است، لكن به حسب نوع امور، اينها دارند يك راه مىروند، خطوط مختلفه در كار نيست. اين توطئه را كه مىخواهند با اسم خطوط مختلفه، يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند، مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در همه جا همان حرفهائى كه در مشروطه بود، كه در يك شهر يك دسته اهل منبر مشروطه بودند، يك دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانهها همين مسائل بود و در بازار همين مسائل بود، يك وقت اينطور نشود كه مردم را به جان هم بيندازند، اين براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت، در صورتى كه همهاش توهم بيشتر نيست. و همين طور در انتخابات توجه كنند، مردم را توجه بدهيد به اينكه شما مىخواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمد به طور شايسته روحانيين عمل كنند، وعاظ عمل كنند و مردم هم به تبع آنها عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم.
ارتش مسلم عراق ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد
و از مسائلى كه بايد عرض كنم اين است كه جبههها محتاج به روحانى هستند، چنانچه همه مردم محتاج هستند كه روحانيون آنها را هدايت كنند، ارشاد كنند، اگر توطئهاى در كار هست آنها آن توطئه را خنثى كنند. در جبههها، در شهرهاى مرزى احتياج هست به روحانيون، براى خدا روحانيون به جبههها بروند، به شهرهاى مرزى بروند و مردم را هدايت كنند. شياطين همه جا هستند، بايد در مقابلشان جندالله هم باشد. از جبههها مكرر اين مطلب گفته شده است كه روحانيون بيايند در اينجا، ما
صحيفه نور ج 18 صفحه 138
احتياج داريم. و انصاف نيست كه اين جوانهاى عزيز ما در آنجا فداكارى كنند و از شماها تقاضا كنند كه بياييد ما را هدايت كنيد، بياييد ما را خط هدايت بدهيد و ما مضايقه كنيم. اين هم يكى از امورى است كه بايد آقايان توجه به آن بكنند و ايام محرم و صفر هم يك فرصتى است كه مىتوانند آقايان بروند در آنجا و مىتوانند در شهرهاى مرزى، ولو به نوبت (در بعضى شهرهاى مرزى مىگويند كه حتى براى عقد كردن هم روحانى نيست) ولو به نوبت باشد، آقايان در آن شهرها بروند يك ماه بمانند، بعد يكى ديگر يك ماه بماند، مردم را هدايت كنند، امور شرعيه مردم را به آنها بگويند. و به همه جوانان عزيز در سرتاسر كشور، بعد از آنكه از آنها تشكر مىكنيم به اينكه اين نهضت را و اين جمهورى اسلامى را از گزند حفظ كردند، لكن توجه كنند كه بين راه هستند، و امروز احتياج هست به وجود اين جوانها، ما نرسيدهايم به آن مقصدى كه اسلام به ما پيشنهاد كرده بايد آقايان باز هر جا مىروند براى صحبت كردن به جوانهاى ما توصيه كنند كه جبههها را پر كنند.
بحمدالله در جبههها الان قدرت و همه چيز در دست ماست، لكن ما نبايد مغرور بشويم به اينكه قدرت در دست ماست. ما تا آخر بايد هميشه دنبال اين باشيم كه بايد ما پيش برويم. بايد ما دشمن را شرش را از سر ايران قطع بكنيم. و در عين حالى كه بنده مكرر عرض كردهام و مسؤولين محترم فرمودهاند، در عين حالى كه ما هرگز مهاجم نيستيم و نخواهيم بود، لكن اين پيشرفتى كه - در ملت - در كشور عراق مىشود براى دفاع است، دفاع از كشور خودمان، دفاع از كشور اسلامى عراق. امروز كشور عراق ابتلايش بيشتر از كشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بيشتر در رنج هستند از ما، اختناقى كه در عراق حكمفرماست، در هيچ عصرى شايد نبوده، مردم مالك هيچ نيستند در عراق. دم از اسلام مىزنند، اين سردمدارهايى كه اصل اسلام را اطلاع ندارند چى هست، لكن يك كلمه اسلامى شنيدهاند و دم از اسلام مىزنند، لكن اسلام را زير پا گذاشتهاند و اين مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار دادهاند كه سلب امنيت الان از عراق هست. بعضى از آقايان كه تازه آمده بودند از عراق، مىگفتند اصلاً مردم مسلوب الامنيه هستند. اينها نمىدانند كه فردا چه خواهند كرد با آنها، حزب بعث چه خواهد كرد با آنها. ما دفاع - در، از - مىكنيم از اسلام، اسلام در عراق دارد پايمال مىشود. اين ارتش عراق كه همه بعثى نيستند، اينها يك دستهشان بعثى هستند، خوب، باقى مسلم هستند، اينها ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد و همه شعائر اسلامى را از بين ببرد. اينها آن روزى كه دستشان برسد، شك نكنيد كه اعتاب مقدسه را با خاك يكسان مىكنند، همانطورى كه قبور اولياء خدا در بقيع با نافهمى و كجروى از بين بردند، اينها با ضد اسلامى در عراق خواهند رفتار كرد و اين بقاع مطهره را نخواهند (اگر دستشان برسد خداى نخواسته) باقى بگذارند. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به اين معانى؟ صدام لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به يك قيامى است در عراق، ولو قيامى ضعيف.
ما نمىخواهيم كه به عراق تحميلى بكنيم، ما عراق را محترم مىدانيم همانطورى كه ايران را مىدانيم و عراق را محترمتر مىدانيم براى اينكه اميرالمومنين در عراق است، امام حسين در
صحيفه نور ج 18 صفحه 139
عراق است. ما مىخواهيم كه در پناه اين بقاع مطهره، مردم با آرامش زندگى كنند، نه اينطورى كه الان هست كه نمىدانند كه فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمايشان اينها چه خواهد آمد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همانطورى كه عنايت كرد به ايران و ايران را نجات داد از دست آن رژيم فاسد، به عراق هم عنايت بكند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و كارمندها و كارگرها و كشاورزهاى عراق را توجه بدهد و همانطورى كه در اينجا واقع شد، اين تحول در آنجا هم واقع بشود انشاءالله. و ما امروز ملاحظه مىكنيم كه به واسطه بيعرضگى اين حكومتها، آمريكا از آن ور دنيا دارد حكومت مىكند به اينجاها. اينجا ما دستش را قطع كرديم كه نفس نمىتواند بكشد، و خليج دست ماست كه آمريكا تا آمده است بجنبد ديگر نفتى براى آنها نمىگذاريم بماند، لكن بىتوجهى اين حكومتها اسباب اين شده است كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كرده و اينجا زمام امور اين حكومتها را به دست گرفته، قدرت دست اينهاست، لكن قدرتى كه عقل ادارهاش را ندارند، قدرت دارند، لكن اداره نمىتوانند بكنند. ايران در اول قدرتى نداشت، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان آمريكا بود، ارتش دست آمريكائىها بود و همه چيز دست آنها بود، لكن ملت ما هوشيار بود و سران اين مملكت عاقل بودند، توانستند اين مردم را توجه بدهند و بيدار كنند و كردند آن كارى كه شايسته يك ملت بود. كشورهاى ديگر مردمش خوبند، لكن مديرى كه بتواند آنها را اداره بكند و وادار كند به اينكه نگذارند سلطه آمريكا به اينطورى كه هست باقى بماند و هر روز زيادتر بشود و همين طور سلطه شوروى. اسلحه دست شماست، لكن بايد آن كسى كه اسلحه دستش است بداند چه مىكند، بداند در كجا بايد به كار ببرد، شما اسلحه دست گرفتيد و به اسلام صدمه مىزنيد. شما مىدانيد كه جمهورى اسلامى مىخواهد اسلام باشد در اين كشور و در همه كشورها، لكن اسلحههاتان را دست گرفتيد و بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى عمل مىكنيد. اسلحه داريد، لكن نمىدانيد كجا عمل كنيد. شما اگر با هم متحد بشويد، همين حكومتهاى عرب با هم متحد بشوند، ساير مسلمين هم همراه آنها هستند، ما هم همراه آنها هستيم، متحد بايد بشوند - بشوند - و آمريكا را بگويند تو چكاره هستى كه آمدى خليج فارس را مىخواهى اداره بكنى؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروى چكاره است كه از آن ور آمده است و افغانستان را مىخواهد فرمانفرمائى در آن بكند؟ به چه مناسبت؟ براى اين است كه اينها استفاده مىكنند از نادانى يك دسته و از خيانت يك دسته. يك دسته نادانند، يك دسته خائن، يك دسته مردم بيچاره هم كه گرفتار در دست اينها هستند، نمىتوانند كارى انجام بدهند. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما و به همه و به همه مظلومين جهان منت بگذارد كه از زير سلطه اين ظالمهائى كه خون مردم را دارند مىمكند، نجات پيدا بكنيم.
مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى است بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود
و شما آقايان كه بسيارىتان در منابر و بسيارى در پائين منابر مردم را ارشاد مىكنيد، بايد در
صحيفه نور ج 18 صفحه 140
اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوى بكنيد و مسائل اسلامى را براى آنها بگوييد، مسائل سياسى را براى آنها بگوييد، در عين حالى كه مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى هست، بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبتها همان است، مصيبتها تغييرى ندارد، بايد آن بعد سياسى كربلا را براى مردم بيان كرد. سيدالشهداء به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما از آنوقتى كه از مدينه حركت كرد مىدانست كه چى دارد مىكند، مىدانست شهيد مىشود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روايات ما. وقتى كه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مىروند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسى بود، تمام حركاتش، حركات سياسى بود، اسلامى - سياسى و اين حركت اسلامى - سياسى بود كه بنىاميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.
آن روزى كه افراد ادراك مىكنند كه احتمال هم بدهند كه اسلام در خطر است، آن روز همان كارى كه امام حسين كرد بايد بكنند. آن روزى كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همهمان فداكارى بكنيم، بايد برويم دنبال كار. اگر احتمال بدهيم كه به واسطه تبليغات انتخاباتى ما اسلام و جمهورى اسلامى در خطر است بايد آنجور تبليغاتى كه خطرناك است، دست از آن برداريم، براى اينكه ضد اسلام است و گاهى با اسم اسلام يا با توهم اسلامى بودن، يك امورى انجام مىگيرد كه بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم اينطور بود، يك دسته واقعاً به آنها آنقدر تزريق شده بود كه اعتقاد كرده بودند كه بايد فلان جور را عمل كرد، به آنها تزريق كرده بودند، اين سلطنتطلبهاى آنوقت آنقدر تزريق كرده بودند كه مردم استبداد را ترويج مىكردند (يعنى يك دسته، يك دسته از اهل منبر هم همين طور). حالا هم همين طور است. ممكن است شياطين در بين مردم بيفتند و آنقدر تزريق كنند كه تكليف شرعى معين كنند برايتان كه بايد ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بكنيم. بيدار باشيد! آنها با توطئههاى شيطانى دارند عمل مىكنند. توطئههاى شيطانى غير از اين لشكركشى است اين مهم نيست، آن توطئههاى شيطانى كه بين خود شما ممكن است كه تفرقه خداى نخواسته ايجاد كند، آنهائى است كه يك كشور را به باد مىدهد و بر مىگرداند به زمان سابق و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لكن اسلامى كه آنها مىخواهند عمال آمريكا دست بردارند از كارهايشان، گذشت كه اينها بتوانند كارى انجام بدهند، بروند سر جايشان بنشينند كار ديگر انجام بدهند. آن عمالى كه در خارج نشستهاند و دائما بر ضد ايران تبليغ مىكنند و مىگويند كه همه ايرانىها برگشتهاند از جمهورى اسلامى و همه با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشريف بياوريد اينجا، پس چه شد فرار كرديد؟ حالا هم دژ دور خودتان بستيد. اگر همه ايرانىها يا اكثر ايرانىها با شما موافقند و از ترسشان دارند نماز جمعه مىروند و از ترسشان دارند عرض مىكنم كه فداكارى مىكنند، اگر اينطور است خوب، همه با شما هستند، خوب، چرا رفتيد خارج نشستهايد؟ چرا جرات نمىكنيد بيائيد اينجا؟ اينها همينها هستند كه مىخواهند در دلهاى ساده مردم نفوذ كنند و انشاءالله كه موفق نخواهند شد و اسلام بحمدالله يك جلوهاى كرده است و در همه دنيا اين جلوه را كرده است و مردم دنيا و
صحيفه نور ج 18 صفحه 141
مظلومين دنيا توجه پيدا كردهاند به اين جمهورى اسلامى. و اميدوارم كه ما هم خودمان پايبند باشيم به اسلام و به جمهورى اسلامى و همه شما موفق باشيد براى اينكه خدمت كنيد به اين مردم، خدمت كنيد به اين مستمندان دولت خدمت كند به اين كسانى كه در راه اسلام آنقدر فداكارى كردند، خدمت كند به اين اهالى دزفول و اهالى انديمشك و خوزستان كه همه چيز خودشان را از دست دادند، خدمت كنند. اين يك تكليف شرعى است براى همه ما.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 143
تاريخ: 18/7/62
پاسخ امام خمينى به نامه دبير شوراى سرپرستى طلاب غير ايرانى مقيم حوزه علميه قم (حجت الاسلام حاج شيخ حسن ابراهيمى)
بسمه تعالى
توفيق و تأييد آقايان را در اين امر مهم اسلامى از خداوند تعالى خواستار است. اميد است با تأييدات خداوند متعال و تحت عنايات خاصه ولى الله اعظم روحى فداه هر چه بيشتر براى بارور شدن تبليغات اسلامى و صدور معنوى انقلاب اسلامى در جهان موفق و مؤيد باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
روح الله الموسوى الخمينى
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 146
تاريخ: 1/8/62
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير صنايع سنگين و كاركنان واحدهاى توليدى اين وزارتخانه و گروهى از مخترعين و مبتكرين وابسته به سازمان پژوهشهاى علمى و صنعتى
بسم الله الرحمن الرحيم
براى جبران نقيصههايى كه در طول تاريخ به اين كشور وارد شد بايد دوجهت را در نظر بگيريد يكى اعتماد به خدا و يكى اتكال به نفس
من از مشاهده شما برادران كه در راه پيشبرد مقاصد اسلام و پيشبرد مقاصد ميهن مشغول جهاد هستيد تشكر مىكنم و اميدوارم كه خداوند شما همه برادران را توفيق بدهد كه بيشتر براى كشور خودتان مفيد باشيد. شما مىدانيد كه در رژيم سابق بايد بگوئيم كه رژيم باز دارنده بود نسبت به جوانهاى ما، آنها را نه اينكه نمىخواست رشد بدهد، آنها را خواست متوقف كند به نفع ابرقدرتها. و لهذا همه جهات اين كشور وابسته شد و با چپاولهاى بسيار زياد وابستگان به آن رژيم فرار كردند و يك كشورى كه ورشكسته بود تقريباً، به دست شما جوانان دادند و شما جوانان برومند كشور هستيد كه بايد جبران آن نقيصههايى كه در طول تاريخ اين دو جنايتكار، پدر و پسر جنايتكار به اين كشور وارد شد جبران كنيد. و عمده اين است كه شما دو جهت را در نظر بگيريد كه من كراراً عرض كردم، يكى اعتماد به خداى تبارك و تعالى كه وقتى كه براى او بخواهيد كار بكنيد به شما كمك مىكند، راه را براى شما بازكند، در هر رشته كه هستيد راههاى هدايت را به شما الهام مىكند و يكى اتكال به نفس، اعتماد به خودتان. شما خودتان جوانهايى هستيد كه مىتوانيد همه كارها را انجام بدهيد. مخترعين ما مىتوانند در سطح بالا اختراع بكنند، مبتكرين ما مىتوانند در سطح بالا ابتكار كنند به شرط اينكه اعتماد به نفس خودشان داشته باشند و معتقد بشوند به اينكه مىتوانيم. در رژيم سابق نمىتوانيم را در بين همه قشرها شايع كردند به همه گفتند ما نمىتوانيم و بايد تواناها بيايند و به ما تعليم بدهند، آنها هم كه مىآمدند تعليم نمىدادند، شماها را وابسته مىكردند. امروز كه دست همه آنها بحمدالله قطع شده است و ديگر براى آنها جايى در اين كشور باقى نمانده است اين شما جوانهاى كشور هستيد كه در هر جا هستيد بايد به فكر آتيه كشور خودتان باشيد، حال كشور خودتان باشيد. و لازم است كه با اين دو خصيصه، اتكال به خداى تبارك و تعالى، اطمينان به نفس، بااين دو خصيصه به پيش برويد و بعد از مدت كوتاهى خواهيد ديد كه راههاى سعادت بر شما باز مىشود و قدرتهاى بزرگ طمعشان قطع مىشود. و انشاءالله اين كشور يك كشور نمونه مىشود براى كشورهاى ديگرى
صحيفه نور ج 18 صفحه 147
كه آنها هم گرفتار آن تبليغات ابرقدرتها هستند كه نمىگذارند آنها هم رشد بكنند.
امروز فعاليت براى كشور اسلامى، عبادت است
امروز شمائيد كه بايد دامن به كمر بزنيد و در رشد صنايع اين كشور و در رشد توليد اين كشور دامن به كمر بزنيد و همت بگماريد و فعاليت بكنيد. فعاليت شما امروز براى كشور اسلامى يك عبادت است. شما امروز همهتان با ايده اسلامى در حال عبادت هستيد، چه در كارخانهها و چه در مواردى كه به صنعت مشغول هستيد و چه در كشاورزى هر كس هست و چه در ساير كارخانه ها كه هست. وقتى انسان براى خلق خدا خدمت بكند و براى اينكه اين خلق در طول تاريخ ستم ديدند، عقب نگه داشته شدند، نگذاشتند رشد معنوى بكنند، رشد مادى بكنند، وقتى با اين ايده شما خدمت بكنيد شما در خدمت اسلام هستيد و شما مجاهد هستيد در پشت جبههها. همانطورى كه مجاهدين ما در جبههها مجاهدت مىكنند و عبادت خدا را در آنجا مىكنند شما هم در پشت جبههها هستيد و عبادت خداى تبارك و تعالى را با همين كارهايتان انجام مىدهيد. و من اميدوارم كه با فعاليت شما عزيزان، با فعاليت همه جوانهاى ايران، همه قشرهاى ملت، زن و مرد ملت اين كشور ديگر از آسيب دهر مصون باشد و دست همه ابرقدرتها تا ابد از آن كوتاه باشد.
شما تنها كشورى هستيد در دنيا كه فاتحه هر دو ابرقدرت را خوانديد و دست هر دو را كوتاه كرديد
شما مىدانيد كه امروز ما گرفتار به دسيسهها و توطئههاى ابرقدرتهستيم. اينكه همه، قدرتهاى خودشان را روى هم گذاشتند و به كشور شما حمله كردهاند، چه حمله تبليغاتى و چه حمله تسليحاتى، براى اين است كه آنها احساس مىكنند كه ايران است كه تواند خودش و ديگر كشورها را از قيد اسارت ابرقدرتها و چپاولگرىهاى آنها نجات بدهد، از اين جهت ما بايد مهيا باشيم به اينكه اين ضربهاى كه زديم به آنها دنبالش را بگيريم. ما در بين راه هستيم. كارى كه شما جوانها كرديد در دنيا بىنظير است. هيچ كشورى را شما سراغ نداريد كه از ابرقدرتى بريده باشد و به ابرقدرت ديگرى اتصال پيدا نكرده باشد. بىاستثنا تمام كشورهاى دنيا يا در تحت سلطه مستقيم يا غير مستقيم اين ابرقدرتند يا در تحت سلطه مستقيم يا غير مستقيم آن ابرقدرت ها. و شما تنها هستيد در دنيا كه فاتحه هر دو را خوانديد و دست هر دو را كوتاه كرديد و مىخواهيد شما خودتان باشيد. مىخواهيد مستقل باشيد. مىخواهيد آزاد باشيد. مىخواهيد آن قيد و بندهايى كه براى كشور شما در زمان طاغوت درست شده بود از آنها همانطور كه رهايى پيدا كرديد رها باشيد تا آخر و اين با جديت خود شماست، با تلاش خود شماست براى همه كارها. هركس در هر كارى كه مشغول است، چه در دانشگاهها كه مشغول دانش هستند و چه در صحراها و بيابانها كه مشغول كشاورزى هستند و چه در جبههها كه مشغول فعاليت هستند و چه در كارخانهها كه مشغول جهاد هستند، همه در جهاد در راه خدا
صحيفه نور ج 18 صفحه 148
- هستيد - هستند و بايد اين جهاد را به آخر برسانند و انشاءالله به آخررسد. شما اراده كنيد خداى تبارك و تعالى عنايت مىكند به شما و شما مصمم باشيد كه خودتان براى كشور خودتان باشيد و براى رفاه حال همه كشورهاى تحت سلطهانشاءالله.
بايد مصيبتها را تحمل كنيم براى اينكه ارزش اسلامى را بدست آوريم و اسلام را پياده كنيم
و شما مىدانيد كه مصيبتهايى كه به اين كشور وارد شده است از اول انقلاب تاكنون، چه حجم زيادى داشته است. و در ازاى او اين پيروزىهايى كه براى شما حاصل شده است حجم بسيار افزون داشته است. ما در عين حالى كه جوانهاى بسيار لايق خودمان را، مردان كاردان خودمان را از دست داديم لكن آن چيزى كه به دست آورديم ارزشاش بيشتر از اين معانى است. آنى است كه سيدالشهدا سلام الله عليه زن و فرزند خودش را فداى او كرده، آنى است كه رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم زندگانى خودش را در راه او صرف كرد و ائمه معصومين ما در راه او آنهمه رنج ديدند. ما هم كه مدعى هستيم و اميدوارم كه اين ادعا صحيح باشد، مدعى اين هستيم كه شيعيان آنها و پيروان آنها هستيم، بايد همانطور كه آنها تحمل داشتند مصايب را، در مقابل ارزش انسانى، در مقابل ارزشهاى اسلامى ما هم مصيبتها را تحمل كنيم و در مقابل همه مصيبتها بايستيم، براى اينكه آن ارزش انسانى را به دست بياوريم، اسلام را كه راس همه ارزشهاست در كشور خودمان و ساير كشورها پياده كنيم. و شما مىدانيد كه امروز در جبههها چه پيروزى چشمگيرى به وسيله همين جوانهاى عزيز رزمنده ما به دست آمده است كه قدرتهاى بزرگ الان در فكر اين هستند كه براى شكست خوردن تقريباً شكست آخر صدام فكرى بكنند كه بلكه بتوانند اين را حفظش بكنند. صدام هم كه مىبينيد كه وضع روحىاش يك وضع جنون آميزى شده است كه هر وقت شكست مىخورد در ميدان از دور مىايستد و كشور ما را، جوانهاى ما را، بچههاى ما را مورد موشكهاى دوربرد مىكند. و ديديد كه با دزفول، سابق و حالا همين ديروز و امروز چه كرده است و با مسجد سليمان چه كرده است و با مريوان و بانه چه كرده است. ما در جنگ بر او غلبه كرديم و او نمىتواند مقابله كند. و او با شرارت به مردم عادى، به مردم بىپناه، به اينها تجاوز مىكند. و عجب اين است كه در يكى دو سه روز پيش از اين قبل از اين جنايت گفت كه ما به يكى از مسؤولين آنها گفتند كه، يا شايد خود صدام هم بودكه ما به سازمان بين المللى يا يكى از همين سازمانها گفتيم كه ما حق خودمان را براى اينكه همه نقاط ايران را بكوبيم حفظ كرديم و ما اين كار را مىكنيم. و سازمان بين المللى هم كه به اصطلاح براى حفظ حقوق بشر است سكوت كرد و با اين سكوت او را تشويق كرد به يك همچو جنايتى. او نمىتواند به نظامىهاى ما صدمه بزند لكن از دور تواند كه موشك بيندازد. موشكهاى دوربرد را بيندازد. همان موشكهايى كه قدرتهاى بزرگ به او دادند، قدرت آمريكا و شوروى به او دادند، او را از دور بيندازد و خانههاى مظلومين را به سر خود و بچههاشان خراب كند و رجز خوانى كند كه ما چه
صحيفه نور ج 18 صفحه 149
كرديم و چه كرديم، چقدر كشتيم. اين رجز خوانى ندارد كه يك دسته مظلومى كه، زن و بچهاى كه در خانه هاى خودشان خوابيدهاند، شما با موشكى كه از خارج ايران مىاندازيد آنها را بكشيد. از آن طرف هم عربده مىكشد كه خاك عراق هيچ از دست نرفته و يك وجبش ايرانىها وارد نشدند، در صورتى كه 700 كيلومترش را الان وارد شدهاند و انشاءالله بعدها هم اميد است كه تتميم بشود. و من بايد از اين جوانهاى عزيزى كه جان خودشان را در دست گرفتهاند و براى اسلام در اين جبههها فعاليت مىكنند، اين قواى مسلحه ما از هر طايفهاى كه هستند و اين جهادسازندگى كه آنها هم بسيار فعاليت مىكنند من بايد از آنها تشكر كنم. و انصافا ما رهين منت براى آنها هستيم كه آنها دارند در جبههها با آن وضعى كه هست فعاليت مى كنند و براى شما پيروزى مىآفرينند، سرفرازى مىآفرينند.
وضع روحىاى كه صدام پيدا كرده يك وضعى است كه هر جنايتى را حاضر است انجام بدهد
و ما در عين حالى كه الان بسيارى از شهرهاى آنجا زير نظر ما هست و رزمندگان ما مىتوانند آنها را بمباران كنند ابدا همچو كارى نكردند و نبايد هم بكنند، براى اينكه مردم شهرها گناهى ندارند. ما در جنگ بايد جلوى او را بگيريم، در جنگ بايد صدمات را به او وارد بكنيم و او را محطوم بكنيم و محكوم بكنيم و معدوم بكنيم انشاءالله. من اميدوارم كه اين جنگ ديگر همين روزهاى آخرش باشد. انشاءالله اين رژيم ساقط بشود و كشور عراق به دست خود ملت عراق اداره بشود و به وجهش اسلامى و شايسته براى اسلام اداره بشود.
و از مطالبى كه امروز به من اطلاع دادند اين بود كه صدام به يكىاز فرماندهان خودش كه در جبهه گفته است يك پيروزىاى انجام داده است مدال داده است و اين داب اوست. همان وقت هم كه خرمشهر را گرفتند و بيرون كردند اينها را، او به مدال شجاعت به بعضىها داده حالا هم كه با افتضاح اينها را بيرون كردند و قريب هفتصد نفر از آنها را در پشت جبهه آوردند و اسير كردند و قريب سه هزار و پانصد نفر آنها را يا كشته يا مجروح كردند كه بسيارى از فرماندهان آنها هم در بين آنها بوده، به حسب آنطورى كه گزارش دادهاند ايشان باز مدال داده است و بهتر اين است كه يك مدالى به خودش بدهند و آن مدال شجاعت. براى اينكه اين آدم در عين حالى كه اين سبعيت را دارد، اين وضع روحى را هم دارد كه از آن طرف به اين طرف و آن طرف متشبث به اينكه بيائيد و مرا رها كنيد از اين گرفتارى كه پيدا كردم از آن طرف هم عربده مىخواند، از آن طرف هم اين بيچارههايى كه فرستاده به جبهه اگر يك قصورى بكنند اعدام مىكند آنها را. همين دو سه روز باز به حسب آنطورى كه گفتند يك دادگاه صحرائى درست كرده و بسيارى از اين فرماندهان را كه سستى كردند در اين امر، اعدام كرده است. اين وضع روحى است كه او پيدا كرده يعنى يك وضعى الان پيدا كرده است كه به هر طرف مىزند و هرجنايتى را حاضر است انجام بدهد. و من اميدوارم كه خود عراقىها و ارتش عراق بيش از اين تحمل نكنند اين جنايات اين را و اين حزب بعث را به جاى خودش بنشانند تا كشور،
صحيفه نور ج 18 صفحه 150
عراق تا انشاءالله كشور عراق با سرافرازى و آسودگى بتواند به زندگى اسلامى خودش انشاءالله ادامه بدهد.
من از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق همه جوانهاى جبهه و پشت جبهه و شما جوانهاى عزيزى را كه در جبهه داخل مشغول جهاد هستيد از خداى تبارك و تعالى خواهم و اميدوارم كه همه سالم و سعادتمند باشيد و با قدرت و قوت مشغول كار باشيد، مشغول جهاد باشيد و به طور شايسته به كشور خودتان خدمت بكنيد و ما هم دعاگوى شما هستيم انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 151
تاريخ: 4/8/62
بيانات امام خمينى در جمع ائمه جمعه مراكز استانهاى كشور
نماز جمعه در راس همه امور است
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از مهمترين چيزهايى كه در اين انقلاب حاصل شد قضيه نمازجمعه است كه در زمان سابق در بين ما مطرود و در بين اهل سنت به طور دلخواه نبود و غالبا تحت نفوذ قدرتها انجام مىگرفت، كه بحمدالله در اين نهضت نماز جمعه با محتواى حقيقى آن تحقق يافت و آقايان بايد با سفارش به مردم و نسل هاى آينده به اين مسأله اهميت بدهند كه نماز جمعه در راس همه امور است و مردم را مجتمع كنند كه در اين امر خللى وارد نشود. منصب امامت جمعه يعنى منصب تماس روحانيت با ملت و روحانيت با مجلس و دولت و اين از امورى است كه با دست تواناى ائمه جمعه انجام مىگيرد كه اميد است هر روز بيشتر و بهتر انجام شود و جمعيت بيشتر بيايند و اين سنت حسنهاى باشد كه براى مردم و آيندگان محفوظ بماند.
امروز غير از زمان سابق است كه روحانيت نمىتوانست كارى بكند، بلكه روحانيت مسؤول است، نمىتواند كنار بنشيند و به دعا و ذكر مشغول گردد. احتياجات ما زياد است، احتياج به تبليغ و احتياج به قضاوت، و در عين حال كه شورايعالى قضائى زحمت كشيده است ولى كمبود قاضى وجود دارد. حوزهها و علما بايد همت كنند كه درس قضا بگويند و قضات را از فنونى كه در سابق مانند زمان حضرت اميرعليه السلام استفاده مىشد آگاه كنند كه مساله قضاوت تنها يك مساله علمى نيست بلكه يك مسأله فنى هم هست كه گاهى از همين طريق قاضى به اطمينان مىرسد كه در باب قضا حجت است. خلاصه، اين مسائل به عهده علما و خصوصاً ائمه جمعه است كه همه دست در دست يكديگر بدهند تا انقلاب محفوظ بماند و مثل زمان مشروطيت نشود كه آنها كه اهل كار بودند مأيوس بشوند و كنار بروند، كه در زمان مشروطيت همين كار را كردند و مستبدين آمدند و مشروطهخواه شدند و مشروطه خواهان را كنار زدند، و عدهاى كه با اسلام سروكار ندارند به نام اسلام و پيروى از آداب اسلامى روى كار بيايند.
ابرقدرت مىدانند اگر انقلاب ايران به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مىشود
شمادانيد كه دنيا امروز وضع خاصى پيدا كرده است و سازمان عفو بين الملل اسم يك
صحيفه نور ج 18 صفحه 152
مشت از ممالك را رديف كرده كه اينها حقوق بشر را نقض نمودهاند، كه در ميان آنها از آمريكا و فرانسه و شوروى خبرى نيست و هيچ اسمى به ميان نيامده در حالى كه شوروى در افغانستان، و آمريكا در بيروت چه بساطى درست كردهاند و اسم آن را صلاح حال مردم گذاشتهاند. صلاح حال مردم به شما چه؟ آنوقت درباره ايران كه چند نفرى را با آنهمه فساد قصاص نموده است، آنقدر هياهو به راه انداخته و همه رسانههاى گروهى، ايران را مورد حمله قرار دادهاند. البته آنها خوب مىدانند كه انقلاب ايران اگر به همه جا برسد فاتحه آنها خوانده مىشود و دست آنان كوتاه مىگردد. معالاسف حكومتهاى اسلامى يا توجه ندارند يا توجه دارند ولى براى حكومت چند روزه خود سكوت نموده و با آنان همكارى مىكنند، كه بايد در مقابل آنها بايستيم تا انقلاب و اسلام به همه جا صادر شود.
انتخابات آينده از اهم امورى است كه مسؤوليت آن با همه ماست
و اما مسأله انتخابات آينده از اهم امورى است كه مسؤوليت آن با همه ماست و توجه داريد كه دشمنان اسلام در نظر دارند كارى بكنند كه انتخابات درست صورت نگيرد و از دست مسلمانها و متعهدين خارج شود، ولى شما بايد تمام قدرتتان را صرف كنيد كه به خوبى انجام شود. انتخابات يك محكى هم براى خودتان است كه ببينيد آيا مىخواهيد انتخاب اصلح بكنيد براى خودتان يا براى اسلام؟ اگر براى خودتان باشد شيطانى است و اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمان هاست، كى و از كجاست، مطرح نيست، از هر گروهى باشد، حزب باشد يا غيرحزب، نه حزب اسباب اين مىشود كه غير آن فاسد و نه صد در صد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست. و انتخاب اصلح براى مسلمين يعنى انتخاب فردى كه تعهد به اسلام و حيثيت آن داشته باشد. و همه چيز را بفهمد و چون در مجلس، اسلام تنها كافى نيست، بلكه بايد مسلمانى باشد كه احتياجات مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد و ممكن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد، كه اگر اصلح را انتخاب كرديد، كارى اسلامى مىكنيد و اين يك محكى است براى خودتان كه تشخيص بدهيد انتخاب براى اسلام است يا براى صلاح خودتان.
اميدوارم كه تا آخر هم اينطور باشد و هر روز و هر دوره انتخابات بهتر انجام شود. بنابراين بايد تمام قدرتمان را جمع كنيم كه بازيگرها دوباره پيدا نشوند و آقايان ائمه جمعه علاوه بر اينكه با هم سمينار دارند، با ساير علماى بلاد تهران و قم در ارتباط باشند كه انتخابات خوب باشد. و اين مسأله، مسأله شخصى نيست بلكه براى اسلام و از امور مهمه است و امروز عمده مسؤوليت ها به عهده شماست و كسى نبايد كنار برود و شانه خالى كند. با دولت همكارى و همراهى كنيد و استاندارها را تقويت نمائيد، منافقين هر چه مىخواهند بگويند. اميدوارم موفق و مويد باشيد و همه امور به طور شايسته درست بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page
-
previos page menu page next page
صحيفه نور ج 18 صفحه 153
تاريخ: 14/8/62
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميسيونهاى داخلى و خارجى مجلس شوارى اسلامى
شما از اول اگر جلوى فساد را نگيريد معلوم نيست كه به وضع سابق منتهى نشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من راجع به كل مجلس مكرر عرض كرده و حالا هم عرض مى كنم كه مجلس ما بايد با مجلسهاى سابق فرق داشته باشد، البته فرق هم دارد، اما هر امرى كم كم به انحراف كشيده مىشود و چنين نيست كه يكدفعه انحراف واقع شود. در خود انسان نيز چنين است كه شيطان و نفس اماره به تدريج از عمل به مكروهات و بعد از آن به صغائر و از آنجا به بالاتر انسان را منحرف مىكنند. در مجلس سابق دوره اولش بهتر بود، لكن در هر سال چيزى به آن اضافه و يا از آن كم شد تا رسيد به آنجا كه مجالس اخير را ديديم. شما از اول اگر جلوى فساد را نگيريد معلوم نيست كه به وضع سابق منتهى نشود. البته بايد عاقلانه باشد كه مسأله حادى پيش نيايد.
در مسائل ملايمت و جهت رحمت بيشتر از جهت خشونت تاثير مىكند
در مسائل ملايمت و جهت رحمت بيشتر از جهت خشونت تاثير مىكند. من در زمان اختناق رضاخانى وقتى در مدرسه فيضيه صبحت مىكردم، آنگاه كه از جهنم و عذاب الهى بحث مىكردم همه خشكشان مىزد، ولى وقتى از رحمت حرف مىزدمديدم كه دلها نرم مىشود و اشكها سرازير مىگردد و اين تاثير رحمت است. با ملايمت انسان بهتر مىتواند مسائل را حل كند تا شدت و مجلس باب مباحثه است و بايد مثل مباحثه طلبهها باشد كه با هم دوست هستند و با يكديگر بحث و گفتگو مىكنند ولى معلوم است كه مباحثه هست.
مجلس اسلامى بايد ملت و ديگران را ارشاد كند چون مسائل به خارج منعكس مىگردد و تاثير روى مردم مىگذارد، از اين جهت مسؤوليت مجلس به عنوان يك مرشد و هدايت كننده براى مردم زياد است و اين كلى مطلب است كه انشاءالله اين مجلس اول انقلاب، پايهاى و سنت حسنهاى باشد براى آينده كه هر چه خوب بشود، شما در اجر آن شريك هستيد.
در مسألهاى كه راجع به كميته فرموديد اعتقادم بر اين است كه همين گونه كه هست باشد و هيچ گونه تحولى درباره آن صورت نگيرد. راجع به استيضاح هم من هيچ نظرى نمىدهم فقط با ملايمت و تفاهم باشد، موافقين و مخالفين حرفهايشان را بزنند، آنوقت مجلس هر چه راى داد معتبر
صحيفه نور ج 18 صفحه 154
است.
ميل دارم وضع و امور با ملايمت و اخلاق حسنه صورت بگيرد
اميدوارم آقايان موفق شوند كه وقتى مجلس را تحويل مىدهند مردم راضى باشند تا بعدها به همين آقايان راى بدهند. البته من تمامى آقايان را نمىشناسم ولى اميدوارم مجلس داراى يك اكثريت تام متعهد باشد. ميل دارم وضع و امور با ملايمت و اخلاق حسنه صورت بگيرد و اين خيلى بهتر است. دو نفر كه با هم دعوا دارند وقتى يكى از آنها با رافت و ملايمت حرف زد، دعوا تمام مىشود. اصولاً كارها با ملايمت و رافت بهتر انجام مىگيرد.
من دعا مىكنم تا شما در كشورى كه از همه طرف به آن حمله شده، موفق باشيد. امروز هر انفجارى كه در هر جا صورت مىگيرد به ايران نسبت مىدهند و مىگويند ما شواهدى داريم كه مسأله به ايران مربوط مىشود و دليلش اين است كه در ايران هم انفجار واقع شده است. اين چه استدلالى است؟! مردم از اسرائيل ناراحت هستند به ما چه ربطى دارد؟! البته ما ميل داريم اسرائيل همهاش آتش بگيرد و اگر خداوند توفيق دهد مىرويم و مردم را از شر اسرائيل نجات مىدهيم، ولى اين بدان معنا نيست كه ما آنجا را منفجر كردهايم. و يا در مسائل ديگر مىگويند يك شاهد عينى چه گفته است. اين شاهد عينى يك منافق و يا يك دزد فرارى است و يا لابد راديو بغداد مىگويد، و اينها خيلى چيزها مىگويند و اين مىشود شاهد عينى. اصلاً دنيا در چه وضعى است. فقط بايد توجه داشت كه بايد با هم باشيم و در مقابل آنها محكم بايستيم و با خودمان رئوف باشيم و در مقابل دشمنانمان سرسخت. اين را عقل اقتضا مىكند كه وقتى عدهمخالف داريم، خودمان مخالفت مان را كنار بگذاريم تا با وحدت كلمه اين مملكت برسد به آنجا كه همه دلمان مىخواهد.
والسلام عليكم و رحمة الله
previos page menu page next page